اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

(4)- (خطبه - 94) وصف پیامبر

(4)- (خطبه - 94) وصف پیامبر ج

(1)بَعَثَهُ وَالنَّاسُ ضُلَّالٌ فِى حَیْرَةٍ، وَ‏‏حاطِبُونَ‏‏ ‏فِى‏ ‏فِتْنَةٍ، (2)قَدِ اسْتَهْوَتْهُمُ الْأَهْواءُ، ‏وَ ‏‏اسْتَزَلَّتْهُمُ‏‏ الْکِبْرِیاءُ، وَ‏اسْتَخَفَّتْهُمُ‏ الْجاهِلِیَّةُ ‏الْجَهْلاءُ، حَیارى فِى زِلْزالٍ مِنَ الْأَمْرِ، وَبَلاءٍ مِنَ الْجَهْلِ، (3)فَبالَغَ ع فِى النَّصِیحَةِ، وَمَضى عَلَى الطَّرِیقَةِ، وَدَعا إِلَى الْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ ‏الْحَسَنَةِ.

[(1)خدای متعال رسول ج را به پیغمبری فرستاد، هنگامی که مردم (از راه حق) گمراه شده و سرگردان بودند، در راه فتنه و فساد از روی خبط و اشتباه قدم می‌نهادند، (2)هوی‌ها و آرزوها(ی بیجا) ایشان را دستگیر کرده، کبر و نخوت آنان را به اشتباهکاری واداشته، جهل و نادانی آن‌ها را سبکسر و نفهم نموده بود، در حالتی که پریشان حال و در کار خویش مضطرب و نگران و مبتلی به نادانی بودند، (3)پس مصطفی ج در نصیحت(ایشان) کوشش فرمود، گذشت در راه راست، به سوی حکمت و دانش و پند نیکو (آن‌ها را) دعوت نمود (تا از بدبختی رهائی یافته سعادت دنیا و آخرت را بدست آورند).]

(3)- (خطبه – 107) وصف الله تعالی

(3)- (خطبه 107) وصف الله تعالیأ

(1)الحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّى لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ وَالظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ، (2)خَلَقَ الْخَلْقَ مِنْ غَیْرِ رَوِیَّةٍ، إِذْ کانَتِ الرَّوِیَّاتُ لا تَلِیقُ إِلَّا ‏بِذَوِى‏ ‏الضَّمائِرِ، وَلَیْسَ بِذِى ضَمِیرٍ فِى نَفْسِهِ، (3)خَرَقَ عِلْمُهُ باطِنَ غَیْبِ ‏السُّتُراتِ‏، وَأَحاطَ بِغُمُوضِ عَقائِدِ السَّرِیراتِ.

[(1)سپاس خدایی را سزاوار است که به سبب خلقت و آفرینشی که فرموده(و دلیل بر ربوبیت او است) به خلایق آشکار شده است، به حجت خویش(آثار قدرت) نزد دل‌های ایشان ظاهر و نمایان است، (2)بدون به کار بردن فکر و اندیشه، آفریدگان را ایجاد فرموده، زیرا اندیشه‏ها سزاوار نیست، مگر به کسانی که دارای ضمایر(قوای مدرکه‌ی باطنیه) باشند و خداوند فی نفسه دارای ضمیری نیست، (3) نفوذ علم او به باطن و کنه نادیدنی‌ها(مانعی نیست) و به کوچکترین افکار و اسرار احاطه دارد.]

(2)- (خطبه – 49) وصف الله تعالی

(2)- (خطبه 49) وصف الله تعالیأ

(1)الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِى ‏‏بَطَنَ‏‏ ‏‏خَفِیَّاتِ‏‏ الْأُمُورِ، وَدَلَّتْ عَلَیْهِ ‏أَعْلامُ‏ الظُّهُورِ، وَامْتَنَعَ عَلى عَیْنِ الْبَصِیرِ، ‏(2)فَلا ‏عَیْنُ‏ مَنْ لَمْ یَرَهُ تُنْکِرُهُ، وَلا قَلْبُ مَنْ أَثْبَتَهُ یُبْصِرُهُ، (3)سَبَقَ فِى الْعُلُوِّ فَلا شَىْ‏ءَ أَعْلى مِنْهُ، وَقَرُبَ فِى الدُّنُوِّ فَلا شَىْ‏ءَ أَقْرَبُ مِنْهُ. فَلا اسْتِعْلاؤُهُ باعَدَهُ عَن شَىْ‏ءٍ مِنْ خَلْقِهِ، وَلا قُرْبُهُ ساواهُمْ فِى الْمَکانِ بِهِ، (4)لَمْ یُطْلِعِ الْعُقُولَ عَلى تَحْدِیدِ صِفَتِهِ، وَلَمْ یَحْجُبْها عَنْ واجِبِ مَعْرِفَتِهِ، (5)فَهُوَ الَّذِى تَشْهَدُ لَهُ أَعْلامُ الْوُجُودِ، عَلى إِقْرارِ قَلْبِ ذِى الْجُحُودِ، تَعالَى اللَّهُ عَمَّا یَقُولُهُ الْمُشَبِّهُونَ بِهِ، وَالْجاحِدُونَ لَهُ عُلُوّاً کَبِیراً.

[(1)حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که دانا به امور پنهانی است، نشانه‌های آشکار بر وجود (کل)هستی او دلالت دارد، و دیدن او با بینایی چشم محال است. (2)پس چشم کسی که او را ندیده (وجود و بودنش را)انکار نمی‌کند، دل کسی که وجود او را (از روی آثار و علامات آن)دانسته به کنه ذاتش پی نمی‌‏برد، (3)در بلندی (بر همه)برتری دارد، هیچ چیز از او بالاتر نیست، در نزدیکی (به همه)نزدیک است، هیچ چیز از او نزدیکتر نیست، پس(چون به همه احاطه دارد) بلندی او، او را از مخلوقاتش دور نکرده، نزدیکی او خلق را در مکانی با او مساوی و برابر ننموده، (4)عقل‌ها را بر حد و نهایت صفت خود آگاه نساخته(زیرا برای صفات که عین ذات او است حدی نیست) و آن‌ها را از شناختن خویش به قدر واجب باز نداشته، (5)پس او است خداوندی که آثار و علامات موجوده بر اقرار دل منکر از او گواهی می‌دهد، منزه است خداوند از گفتار آن‌هایی که او را به خلق تشبیه می‌کنند و کسانی که او را انکار می‌نمایند.]

(1)- (خطبه – 45) وصف الله تعالی

 (1)- (خطبه 45) وصف الله تعالیأ

(1)الْحَمْدُ لِلَّهِ غَیْرَ ‏مَقْنُوطٍ مِن رَّحْمَتِهِ، وَلا مَخْلُوٍّ مِن نِعْمَتِهِ، وَلا مَأیُوسٍ مِنْ مَغْفِرَتِهِ، وَلا ‏مُسْتَنْکَفٍ‏ عَنْ عِبادَتِهِ، الَّذِى لا تَبْرَحُ مِنْهُ رَحْمَةٌ، وَلا تُفْقَدُ لَهُ نِعْمَةٌ. (2)وَالدُّنْیا دارٌ ‏مُنِىَ‏ ‏لَهَا ‏الْفَناءُ، وَلِأَهْلِها مِنْهَا ‏الْجَلاءُ، وَهِىَ حُلْوَةٌ ‏خَضِرَةٌ، وَقَدْ عَجِلَتْ لِلطَّالِبِ، وَ‏الْتَبَسَتْ‏ ‏بِقَلْبِ‏ ‏النَّاظِرِ، (3)فَارْتَحِلُوا مِنْها بِأَحْسَنِ ما بِحَضْرَتِکُم مِنَ الزّادِ، وَلا تَسْأَلُوا فِیها فَوْقَ ‏الْکَفافِ‏، وَلا تَطْلُبُوا مِنْها أَکْثَرَ مِنَ ‏الْبَلاغِ.

[(1)سپاس لایق خداوندی است که هیچ کس مأیوس از رحمت او نیست، نعمت او همه را شامل است، از آمرزش او احدی نومید نبوده، پرستش او برای کسی سبب سرشکستگی نمی‌باشد، خدائی که از رحمت دریغ نمی‌کند، نعمت او زوال نمی‌پذیرد. (2) دنیا سرایی است فناپذیر، برای آن و برای اهلش رخت بر بستن مقدر گردیده است، آن(دنیا در نظر اهل غفلت) خوشگوار و سبز و خرم است، (سبب گول زدن و غافل نمودن آن این است که) شتابان به سراغ خواهان و طالبش می‌آید، علاقه و محبت خود را به دل نظر کننده وارد می‌کند، (3)پس(مردم) کوچ کنید از آن(دلبند فریبنده) و از بهترین متاع خود(پرستش خالق و خدمت به خلق) توشه بردارید، در آن بیش از حاجت نطلبید، زیادتر از آنچه به شما رسیده نخواهید.]

* راه بیستم: فریب دادن و گمراه کردن به طاعت زود گذر

* راه بیستم: فریب دادن و گمراه کردن به طاعت زود گذر

گاهی شیطان انسان را به طاعت زودگذر مثل گریه و غیره گمراه می‌سازد و فریب می‌دهد؛ پس شخص گمان می‌کند که همین برایش کافی است، چه بسیارند مردمانی از عوام یا بعضی از مردم که در سال یک مرتبه در ماه رمضان گریه می‌کنند، یا در نماز تراویح و قیام شب حاضر می‌شوند، یا کارهایی اینگونه انجام می‌دهند. پس شیطان به ایشان القاء می‌کند: بعد از این هرکاری که بکنید ضرری به شما نمی‌رساند، بنابراین، به آنان جرأت می‌دهد و به معاصی و گناه می‌کشاند. از خداوند می‌خواهیم ما و شما را از شر شیطان و شرک او حفظ کند و از نفس‌های خویش و اعمال بد خود به الله پناه می‌بریم.