اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

(29)- (خطبه‌ی- 234) ا ندرز به مردم و این‌که پس از شناخت باید تعصّب داشت

(29)- (خطبه‌ی- 234) ا ندرز به مردم و این‌که پس از شناخت باید تعصّب داشت

(33)فَاللَّهَ اللَّهَ فِى عاجِلِ الْبَغْىِ، وَاجِلِ وَخامَةِ الظُّلْمِ، وَسُوءِ عاقِبَةِ الْکِبْرِ، فَانها مَصِیدَةُ إِبْلِیسَ الْعُظْمى، وَمَکِیدَتُهُ الْکُبْرى، الَّتِى ‏تُساوِرُ ‏قُلُوبَ‏ الرِّجالِ مُساوَرَةَ السُّمُومِ الْقاتِلَةِ، فَما ‏تُکْدِى‏ أَبَداً، وَلا ‏تُشْوِى‏ أَحَداً، لا عالِماً لِعِلْمِهِ، وَلا مُقِلّاً فِى ‏طِمْرِهِ‏، (34)وَعَنْ ذلِکَ ما حَرَسَ اللَّهُ عِبادَهُ الْمُؤُمِنِینَ بِالصَّلَواتِ وَالزَّکَواتِ، وَمُجاهَدَةِ الصِّیامِ فِى الْأَیَّامِ المَفْرُوضاتِ، تَسْکِیناً ‏لِأَطْرافِهِمْ‏، وَتَخْشِیعاً لِأَبْصارِهِمْ، وَتَذْلِیلًا لِنُفُوسِهِمْ، وَتَخْفِیضاً لِّقُلُوبِهِمْ، وَإِذْهاباً لِلْخُیَلاءِ عَنْهُمْ، لِما فِى ذلِکَ مِنْ تَعْفِیرِ ‏‏عَتائِقِ‏‏ ‏الْوُجُوهِ‏ بِالتُّرابِ تَواضُعاً، وَ‏الْتِصاقِ‏ کَرائِمِ الْجَوارِحِ بِالْأَرْضِ تَصاغُراً، وَلُحُوقِ الْبُطُونِ ‏بِالْمُتُونِ‏ مِنَ الصِّیامِ تَذَلُّلًا، مَعَ ما فِى الزَّکاةِ مِنْ صَرْفِ ثَمَراتِ الْأَرْضِ وَغَیْرِ ذلِکَ إِلى أَهْلِ الْمَسْکَنَةِ وَالْفَقْرِ. (35)انْظُرُوا إِلى ما فِى هذِهِ ‏الْأَفْعالِ‏ مِنْ ‏قَمْعِ‏ ‏نَواجِمِ‏ الْفَخْرِ، وَ‏قَدْعِ‏ طَوالِعِ الْکِبْرِ. (36)وَلَقَدْ نَظَرْتُ فَما وَجَدْتُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِینَ یَتَعَصَّبُ لِشَىْ‏ءٍ مِنَ الْأَشْیاءِ إِلَّا عَنْ عِلَّةٍ تَحْتَمِلُ تَمْویَةَ الْجُهَلاءِ، أَوْ حُجَّةٍ ‏تَلِیطُ بِعُقُولِ السُّفَهاءِ، غَیْرَکُمْ، فَإِنَّکُمْ تَتَعَصَّبُونَ لِأَمْرٍ ‏ما یُعْرَفُ لَهُ سَبَبٌ وَلا عِلَّةٌ. (37)أَمّا إِبْلِیسُ فَتَعَصَّبَ عَلى ادَمَ لِأَصْلِهِ، وَطَعَنَ عَلَیْهِ فِى خِلْقَتِهِ، فَقالَ: أَنَا نارِىٌّ وَأَنْتَ طِینِىٌّ. وَأَمَّا الْأَغْنِیاءُ مِنْ ‏مُتْرَفَةِ الْأُمَمِ، فَتَعَصَّبُواْ ‏لِاثارِ ‏مَواقِعِ‏ ‏النِّعَمِ‏، ‏فَقالُوا: ‏(نَحْنُ‏ ‏أَکْثَرُ ‏أَمْوالًا ‏وَ ‏أَوْلاداً ‏وَ ‏ما ‏نَحْنُ‏ ‏بِمُعَذَّبِینَ‏)، (38)فَإِنْ کانَ لابُدَّ مِنَ ‏الْعَصَبِیَّةِ فَلْیَکُنْ تَعَصُّبُکُمْ لِمَکارِمِ الْخِصالِ، وَمَحامِدِ الْأَفْعالِ، وَمَحاسِنِ الْأُمُورِ الَّتِى تَفاضَلَتْ فِیهَا الْمُجَداءُ وَالنُّجَداءُ مِنْ بُیُوتاتِ الْعَرَبِ وَ‏یَعاسِیبِ‏ الْقَبائِلِ ‏بِالْأَخْلاقِ‏ ‏الرَّغِیبَةِ، وَ‏الْأَحْلامِ‏ الْعَظِیمَةِ، وَالْأَخْطارِ الْجَلِیلَةِ، وَالاثارِ الْمَحْمُودَةِ. (39)فَتَعَصَّبُوا لِخِلالِ الْحَمْدِ: مِنَ الْحِفْظِ ‏لِلْجِوارِ، وَالْوَفاءِ ‏بِالذِّمامِ‏، وَالطَّاعَةِ لِلْبِرِّ، وَالْمَعْصِیَةِ لِلْکِبْرِ، وَالْأَخْذِ بِالْفَضْلِ، وَالْکَفِّ عَنِ الْبَغْىِ، وَالْإِعْظامِ لِلْقَتْلِ، وَالْاِنْصافِ لِلْخَلْق، وَالْکَظْمِ لِلْغَیْظِ، وَاجْتِنابِ الْفَسادِ فِى الْأَرْضِ.

[(33) زنهار زنهار شما را به خدا از تعجیل عقوبت و کیفر سرکشی و ستم برحذر باشید و از سرانجام وخیم ظلم و سوء عاقبت تکبر و خودپسندی که کمین گاه بزرگ ابلیس و مرکز کید و نیرنگ اوست بهراسید، کید و نیرنگی که با قلب‌های مردان همچون زهرهای کشنده می‌آمیزد و هرگز از تاثیر فرو نمی‌ماند. و کسی از هلاکتش جان به در نمی‌برد؛ هیچکس، نه عالم و دانشمند به خاطر علم و دانشش و نه فقیر به خاطر لباس کهنه‌اش. (34) و خداوند به خاطر حفظ بندگانش از این امور یعنی ظلم و ستم و کید شیطان، با نماز زکات و مجاهده در گرفتن روزه واجب آنان را حراست فرموده است، تا اعضاء و جوارحشان آرام و چشم‌هایشان خاشع و غرائز و تمایلات سرکششان خوار و ذلیل و قلب‌های آن‌ها خاضع گردد و تکبر از آن‌ها رخت بربندد. به علاوه سائیدن پیشانی که بهترین جاهای صورت است به خاک، موجب تواضع و گذاردن اعضای پر ارزش بدن بر زمین؛ دلیل کوچکی و چسبیدن شکم به پشت [در اثر روزه] مایه فروتنی است؛ و پرداخت زکاه موجب صرف ثمرات زمین و غیر آن‌ها به نیازمندان و مستمندان می‌شود [همه این‌ها حراست و حفظ بندگان را از کیدهای شیطان و سایر ناهنجاری‌ها بهمراه دارد].

(35)به آثار این افعال [نماز و روزه و زکات و سجده] بنگرید که چگونه شاخه‌های درخت تفاخر را درهم می‌شکنند و از جوانه زدن کبر و خودپسندی جلوگیری می‌کنند. (36) من در اعمال و کردار جهانیان نظر افکندم هیچکس را نیافتم که درباره چیزی تعصب به خرج دهد، جز اینکه علتی داشته که حقیقت را بر جاهلان مشتبه ساخته، یا در عقل و اندیشه سفیهان نفوذ نموده. جز شما که تعصب درباره چیزی می‌ورزید که نه سببی دارد و نه علتی. (37)اما ابلیس در برابر آدم÷ به خاطر اصل و اساس خود تعصب ورزید و آفرینش آدم را مورد طعن قرار داد و گفت: من از آتشم و تو از خاک. و اما ثروتمندان عیاش ملت‌ها تعصبشان به واسطه زر و زیور و دارائی آن‌ها است، چنانکه می‌گفتند: ثروت و فرزندان ما از همه بیشتر است و هرگز مجازات نمی‌شویم. (38) و اگر قرار است تعصبی در کار باشد، باید به خاطر اخلاق پسندیده افعال نیک و کارهای خوب باشد، همان افعال و اموری که افراد با شخصیت و شجاعان خاندان عرب و سران قبائل در آن‌ها بر یکدیگر برتری می‌جستند؛ یعنی اخلاق پسندیده و اندیشه‌های بزرگ ومقام‌های بلند و آثار ستوده [در این‌ها تعصب بخرج دهید]. (39) پس برای خصلت‌های ستوده تعصب نمایید، خصلت‌هایی مانند: نگاه داشتن حق همسایه، وفای به عهد و پیمان، فرمانبری نیکوکاران، و نافرمانی گردن کشان، فرا گرفتن احسان و دست کشیدن از ستم، بزرگ دانستن گناه قتل نفس و انصاف، دادگری برای مردم، فرو نشاندن خشم و دوری جستن از تباه کاری در زمین.]

(28)- (خطبه‌ی- 190) نماز، زکات، ادای امانت

(28)- (خطبه‌ی- 190) نماز، زکات، ادای امانت

(1)تَعاهَدُوا أَمْرَ الصَّلوةِ، وَحافِظُوا عَلَیْها، وَاسْتَکْثِرُوا مِنْها، وَتَقَرَّبُواْ بِها، ‏فَانها ‏کانَتْ‏ ‏عَلَى‏ ‏الْمُؤْمِنِینَ‏ ‏کِتاباً ‏مَوْقُوتاً، أَلا تَسْمَعُونَ إِلى جَوابِ أَهْلِ النّارِ حِینَ سُئِلُوا: ‏ما ‏سَلَکَکُمْ‏ ‏فِى‏ ‏سَقَرَ؟ ‏قالُواْ: ‏لَمْ‏ ‏نَکُ ‏مِنَ‏ ‏الْمُصَلِّینَ‏. (2)وَانها لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ ‏حَتّ‏ ‏الْوَرَقِ‏، وَتُطْلِقُها إِطْلاقَ ‏الرِّبَقِ‏، وَشَبَّهَها رَسْولُ اللَّهِ ج ‏‏بالْحَمَّةِ‏ ‏تَکُونُ‏ ‏عَلى ‏بابِ‏ ‏الرَّجُلِ‏ ‏فَهُوَ ‏یَغْتَسِلُ‏ ‏مِنْها ‏فِى‏ ‏الْیَوْمِ‏ ‏وَ ‏اللَّیْلَةِ ‏خَمْسَ‏ ‏مَرَّاتٍ‏. ‏فَما ‏عَسى ‏أَن‏ ‏یَبْقى ‏عَلَیْهِ‏ ‏مِنَ‏ ‏‏الدَّرَنِ‏‏، (3)وَقَدْ عَرَفَ حَقَّها رِجالٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذینَ لا تَشْغَلُهُمْ عَنْها زِینَةُ مَتاعٍ، وَلا قُرَّةُ عَیْنٍ مِنْ وَلَدٍ وَلا مالٍ، یَقُولُ اللَّهُ سُبْحانَهُ: ‏رِجالٌ‏ ‏لا‏تُلْهِیهِمْ‏ ‏تِجارَةٌ ‏وَ ‏لا‏بَیْعٌ‏ ‏عَنْ‏ ‏ذِکْرِ‏اللَّهِ‏ ‏وَ ‏إِقامِ‏ ‏الصَّلاةِ ‏وَ ‏إِیتاءِ ‏الزَّکاةِ. (4)وَکانَ رَسُولُ اللَّهِ ج نَصِباً بِالصَّلاةِ بَعْدَ التَّبْشِیرِ لَهُ بَالْجَنَّةِ، لِقَوْلِ اللَّهِ سُبْحانَهُ: ‏و ‏أْمُرْ ‏أَهْلَکَ ‏بِالصَّلاةِ ‏و ‏اصْطَبِرْ ‏عَلَیْها فَکانَ یَأْمُرُ بِها أَهْلَهُ، وَیُصَبِّرُ عَلَیْها نَفْسَهُ. (5)ثُمَ إِنَّ الزَّکاةَ جُعِلَتْ مَعَ الصَّلاةِ قُرْباناً لِأهْلِ الْإِسْلامِ، فَمَنْ أَعْطاها طَیِّبَ النَّفْسِ بِها، فَانها تُجْعَلُ لَهُ کَفارَةً، وَمِنَ النّارِ ‏حِجازاً وَوِقایَةً، (6)فَلا یُتْبِعَنَّها أَحَدٌ نَفْسَهُ، وَلا یُکْثِرَنَّ عَلَیْها لَهْفَهُ، فَإِنَّ مَنْ أَعْطاها غَیْرَ طَیِّبِ النَّفْسِ بِها یَرْجُو بِها ما هُوَ أَفْضَلُ مِنْها فَهُوَ جاهِلٌ بِالسُّنَّةِ، ‏مَغْبُونُ‏ ‏الْأَجْرِ، ضالُّ الْعَمَلِ، طَوِیلُ النَّدَمِ. (7)ثُمَّ أَداءَ الْأَمانَةِ، فَقَدْ خابَ مَنْ لَیْسَ مِنْ أَهْلِها، آنها عُرِضَتْ عَلَى السَّمواتِ الْمَبْنِیَّةِ، وَالْأَرَضِینَ ‏الْمَدْحُوَّةِ، وَالْجِبالِ ذاتِ الطُّولِ الْمَنْصُوبَةِ، فَلا أَطْوَلَ وَلا أَعْرَضَ وَلا أَعْلى وَلا أَعْظَمَ مِنْها، وَلَوِ امْتَنَعَ شَىْ‏ءٌ بِطُولٍ أَوْ عَرْضٍ أَوْ قُوَّةٍ أَوْ عِزٍّ لَامْتَنَعْنَ، وَلکِنْ أَشْفَقْنَ مِنَ الْعُقُوبَةِ، وَعَقَلْنَ ما جَهِلَ مَنْ هُوَ أَضْعَفُ مِنْهُنَّ وَهُوَ الْإِنْسانُ ‏إِنَّهُ‏ ‏کانَ‏ ‏ظَلُوماً ‏جَهُولًا. (8)إِنَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ وَتَعالى لا یَخْفى عَلَیْهِ مَا الْعِبادُ ‏مُقْتَرِفُونَ‏ فِى لَیْلِهِمْ وَنَهارِهِمْ، لَطُفَ بِهِ ‏خُبْراً، وَأَحاطَ بِهِ عِلْماً، أَعْضاؤُکُمْ شُهُودُهُ، وَجَوارِحُکُمْ جُنُودُهُ، وَضَمائِرُکُمْ عُیُونُهُ، وَخَلَواتُکُمْ ‏عِیانُهُ‏.

[(1)امر نماز را مراعات کنید، آن را محافظت نمایید و بسیار(نماز) به جای آورید، به وسیله‌ی آن (به خدا)نزدیک شوید، زیرا نماز بر مؤمنین فریضه‏ای است نوشته شده که وقت آن تعیین گردیده است، آیا گوش به پاسخ اهل دوزخ نمی‌دهید آن گاه که از آن‌ها می‌پرسند: چه چیز شما را گرفتار دوزخ ساخت؟ می‌گویند از نماز گزاران نبودیم، (2) و نماز گناهان را می‌ریزد مانند ریختن برگ و رها می‌کند مانند رها کردن بندها، رسول‌خدا ج نماز را به چشمه‌ی آبی تشبیه فرموده که بر در خانه‌ی مردی باشد و شبانه ‏روزی پنج نوبت با آن خود را بشوید، پس دیگر بر چنین کسی چرک باقی نخواهد ماند، (3) گروهی از مؤمنان که زینت و متاع این جهان و چشم روشنی آن یعنی فرزندان و اموال آنان را به خود مشغول نداشته حق نماز را خوب شناخته اند، خدای سبحان می‌‏فرماید: مردانی هستند که بازرگانی و خرید و فروش، آن‌ها را از یاد خدا و به جا آوردن نماز و دادن زکات غافل نمی‌گرداند. (4)و رسول خدا ج با این‌که به بهشت مژده داده شده بود، برای نماز(از بس که نماز انجام می‌داد) خود را در رنج می‌افکند، به جهت فرمان خدای سبحان که فرموده: خانواده خویش را به نماز فرمان ده و در برابر آن شکیبا باش. پس ایشان هم اهلش را به نماز امر می‌فرمود و خود را به شکیبایی بر رنج آن وا می‌داشت. (5)پس برای مسلمانان زکات با نماز وسیله‌ی آشنایی قرار داده شده، بنابراین کسی که زکات را با طیب خاطر عطا کند، کفاره [گناهان] او محسوب می‌شود و مانع و حاجبی از آتش برای او خواهد بود، پس نباید کسی چشم به دنبال آنچه پرداخته بدوزد و در ادای آن برای خویش مشتقت ببیند یا بخاطر آن حسرت خورد، زیرا آن کس که بدون طیب نفس برای دریافت مزد بیشتری آن را بپردازد، نسبت به سنت پیامبر ج جاهل است، از اجر و ثواب مغبون و در عمل گمراه و بسیار پشیمان خواهد شد [15] سپس [وظیفه الهی هر کس] اداء امانت است، چه اینکه آن کس که اهل امانت نباشد هرگز به مقصد نمی‌رسد، [بدانید] امانت بر آسمان‌های بناشده زیرا کسی که آن را از روی بی‌‏میلی ادا کند و با آنچه که از آن برتر است(رسیدن به بهشت)، امیدوار باشد، پس او به سنت پیامبر اکرم ج نادان است، در بردن مزد زیان کار و در کردار گمراه می‌باشد و پشیمانیش بسیار است. (7)پس(بعد از مراعات نماز و زکات) امانت را ادا نماید که کسی که اهل آن نباشد نومید گردد، به تحقیق امانت بر آسمان‌های افراشته و زمین‌های گسترده و کوه‌های بلند بر قرار پیشنهاد شد، چیزی بلندتر و پهن‌تر و بالاتر و بزرگتر از آن‌ها نیست، [ولی آن‌ها قدرت تحمل آن را نیافتند] و اگر قرار بود چیزی به واسطه طول، عرض، قوت و نیروئی که دارد از پذیرفتن امانت امتناع ورزد و تکبر به خرج دهد، حتما [آسمان زمین و کوه‌ها] بودند ولی این‌ها [به خاطر غرور و قدرت خود امتناع نورزیدند بلکه] از کیفر تحمل و عدم قدرت بر ادای آن وحشت داشتند، [3] ولی انسان که بسیار ستمگر و نادان است آن را قبول نمود، (8)آنچه را که بندگان در شب و روز به جا می‌آورند، بر خداوند سبحان پوشیده نیست، به کوچکترین کارشان آگاه و به کردارشان دانا و محیط است، اعضای شما گواه او، اندام شما سپاهیان او، ضمیر و وجدانتان جاسوسان وی، خلوت‌های شما در برابر او آشکار و عیان است.]

(27)- (سخن- 244) حکمت بعضی فرائض و احکام

(27)- (سخن- 244) حکمت بعضی فرائض و احکام

(1)فَرَضَ اللَّهُ الْإِیمانَ تَطْهِیراً مِنَ الشِّرْکِ، (2)وَالصَّلاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْرِ، (3)وَالزَّکاةَ ‏تَسْبِیباً لِلرِّزْقِ، (4)وَالصِّیامَ ابْتِلاءً لِإِخْلاصِ الْخَلْقِ، (5)وَالْحَجَّ ‏تَقْوِیَةً لِلدِّینِ، (6)وَالْجِهادَ عِزّاً لِلْإِسْلامِ، (7)وَالْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَوامِّ، (8)وَالنَّهْىَ عَنِ الْمُنْکَرِ رَدْعاً لِلْسُّفَهاءِ، (9)وَصِلَةَ الرَّحِمِ ‏مَنْماةً لِلْعَدَدِ، (10)وَالْقِصاصَ حَقْناً لِلدِّماءِ، (11)وَإِقامَةَ الْحُدُودِ إِعْظاماً لِلْمَحارِمِ، (12)وَتَرْکَ شُرْبِ الْخَمْرِ تَحْصِیناً لِلْعَقْلِ، (13)وَمُجانَبَةَ السَّرِقَةِ إِیجاباً لِلْعِفَّةِ، (14)وَتَرْکَ الزِّنا تَحْصِیناً لِلْنَّسَبِ، (15)وَتَرْکَ الْلِّواطِ تَکْثِیراً لِلْنَّسْلِ، (16)وَ‏‏الشَّهاداتِ‏‏ ‏اسْتِظْهاراً عَلَى ‏الْمُجاحَداتِ‏، (17)وَتَرْکَ الْکَذِبِ تَشْرِیفاً لِلْصِّدْقِ، (18)وَ‏السَّلامَ‏، أَماناً مِنَ الْمَخاوِفِ.]

[(1) خداوند ایمان را به جهت پاک کردن از شرک، (2)و نماز را به جهت منزه بودن از کبر و سرکشی، (3)و زکات را برای وسیله بودن روزی(فقرا)، (4) روزه را برای آزمایش اخلاص مردم، (5)و حج نمودن را برای قوت یافتن دین، (6)و جهاد کردن را برای ارجمندی اسلام، (7)و امر به معروف را برای اصلاح عوام، (8)و نهی از منکر را برای جلوگیری از کم خردان(سفیهان)، (9)و صله‌ی رحم را برای زیاد شدن عدد، (10)و قصاص را برای محفوظ بودن خون‌ها، (11)و برپا داشتن حدود را برای اهمیت دادن به حرام‌ها و نهی شده‏ها، (12)و نیاشامیدن شراب را برای محفوظ داشتن خرد(از فساد و بدی)، (13)و دوری از دزدی را برای (حفظ مال دیگران و) به کار داشتن پاکدامنی، (14)و زنا نکردن را برای درست ماندن نسب، (15)و ترک لواط را برای بسیار شدن نسل و فرزندان، (16)و شهادت‌ها را برای کمک خواستن بر انکار شده‏ها، (17)و دروغ نگفتن را برای نمایان ساختن بزرگی راستی، (18)و سلام را برای ایمنی و آسودگی از جاهای ترس واجب گردانیده است.]

(26)- (خطبه‌ی- 109) اسباب تقرب به سوی الله تعالی

(26)- (خطبه‌ی- 109) اسباب تقرب به سوی الله تعالیأ

إِنَّ أَفْضَلَ مَاتَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَى اللهِ سُبْحَانَهُ و تعالی: (1)الاِْیمَانُ بِهِ وَبِرَسُولِهِ، (2)وَالْجِهادُ فِی سَبِیلِهِ فَإِنَّهُ ذِرْوَةُ الاِْسْلاَمِ، (3)وَکَلِمَةُ الاِْخْلاَصِ فَانها الْفِطْرَةُ، (4)وَإِقَامُ الْصَّلاَةِ فَانها الْمِلَّةُ، (5)وَإِیتَاهُ الزَّکَاةِ فَانها فَرِیضَةٌ وَاجِبَةٌ، (6)وَصَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنَ الْعِقَاب، (7)وَحَجُّ الْبَیْتِ وَاعْتَِمارُهُ فَإِنَّهُمَا یَنْفِیَانِ الْفَقْرَ وَیَرْحَضَانِ الذَّنْبَ، (8)وَصِلَةُ الرَّحِمِ فَانها مَثْرَاةٌ فِی الْمَالِ وَمَنْسَأَةٌ فی الاَْجَلِ، (9)وَصَدَقَةُ السِّرِّ فَانها تُکَفِّرُ الْخَطِیئَةَ، وَصَدَقَةُ الْعَلاَنِیَةِ فَانها تَدْفَعُ مِیتَةَ السُّوءِ، (10)وَصَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَانها تَقِی مَصَارعَ الْهَوَانِ.

[برترین چیزى که توسل جویندگان به خداى سبحان، بدان توسل مى‏جویند، (ده چیز است):

(1)ایمان به خدا و به رسول او، (2)و جهاد کردن در راه او، او، زیرا جهاد رکن اعلاى اسلام‏است، (3) و کلمه توحید که در فطرت و جبلت هر انسانى است. (4)و برپاى‏داشتن‏نماز است که نشان ملت اسلام است.(5) و دادن زکات است، که فریضه‏اى است واجب‏.(6) و روزه ماه رمضان است، که نگهدارنده آدمى است از عذاب خدایتعالی، (7) و حج‏خانه‏خدا و به جاى آوردن عمره است، زیرا حج و عمره فقر را مى‏زدایند و گناه را مى‏شویند.(8) و صله رحم است، صله رحم موجب افزایش مال و طول عمر می‌شود، (9) و صدقه ‏نهان است، که خطاها را مى‏پوشاند و صدقه آشکار است، که مرگ ناگهانى را دفع می‌کند؛ (10) و انجام دادن کارهاى نیک است که آدمى را از لغزیدن در خواری‌ها نگه مى‏دارد.]

(25)- (خطبه‌ی- 175) شرک و سه نوع ظلم

(25)- (خطبه‌ی- 175) شرک و سه نوع ظلم

(24)أَلا ‏وَ‏إِنّ‏ ‏الظُّلْمَ‏ ‏ثَلاثَهٌ‏: ‏فَظُلْمٌ‏ ‏لا‏یُغْفَرُ، ‏وَ ‏ظُلْمٌ‏ ‏لا‏یُتْرَکُ‏، ‏وَ ‏ظُلْمٌ‏ ‏مَغْفُورٌ ‏لا ‏یُطْلَبُ‏، ‏فَأَمَّا ‏الظّلْمُ‏ ‏الَذِى‏ ‏لایُغْفَرُ ‏فَالشِّرْکُ ‏بِاللَّهِ‏، ‏قالَ‏ ‏اللَّهُ‏ ‏سُبْحانَهُ‏: ‏‏إِنّ‏‏ ‏‏اللَّهَ‏‏ ‏‏لا‏‏‏یَغْفِرُ‏ ‏‏أَنْ‏‏ ‏‏یُشْرَکَ ‏‏بِهِ‏‏ ‏وَ‏أَمَّا ‏الظُّلْمُ‏ ‏الَّذِى‏ ‏یُغْفَرُ ‏فَظُلْمُ‏ ‏الْعَبْدِ ‏نَفْسَهُ‏ ‏عِنْدَ ‏بَعْضِ‏ ‏‏الْهَناتِ‏‏، ‏وَأَمَّا ‏الظُّلْمُ‏ ‏الَّذِى‏ ‏لا‏یُتْرَکُ ‏فَظُلْمُ‏ ‏الْعِبادِ ‏بَعْضِهِمْ‏ ‏بَعْضاً. (25)الْقِصاصِ هُناکَ شَدِیدٌ، لَیْسَ هُوَ جَرْحاً ‏بِالْمُدى، وَلاضَرْباً ‏بِالسِّیاطِ وَلکِنَّهُ ما یُسْتَصْغَرُ ذلِکَ مَعَهُ، (26)فَإِیّاکُمْ وَالتَّلَوُّنَ فِى دِینِ اللَّهِ، فَإِنَّ جَماعَةً فِیما تَکْرَهُونَ مِنَ الْحَقِّ خَیْرٌ مِنْ ‏فُرْقَهٍ‏ فِیما تُحِبُّونَ مِنَ الْباطِلِ، وَإِنَّ اللَّهَ سُبْحانَهُ لَمْ یُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَهٍ خَیراً مِمَّنْ مَضى وَلامِمَّنْ بَقى. (27)یا أَیُّها النّاسُ، ‏طُوبى ‏لِمَنْ‏ ‏شَغَلَهُ‏ ‏عَیْبُهُ‏ ‏عَنْ‏ ‏عُیُوبِ‏ ‏النّاسِ‏، وَطُوبى لِمَنْ لَزِمَ بَیْتَهُ، وَأَکَلَ قُوتَهُ، وَاشْتَغَلَ ‏بِطاعَهِ‏ رَبِّهِ، ‏وَبَکى ‏عَلى ‏خَطِیئَتِهِ‏، فَکانَ مِنْ نَفْسِهِ فِى شُغلٍ، وَالنّاسُ مِنْهُ فِى راحَهٍ.

[(24) بدانید ظلم و ستم بر سه گونه است: ستمی که هرگز بخشوده نمی‌شود و ستمی که بدون مجازات نخواهد بود، ظلمی است که از آن صرفنظر می‌شود و بازخواست ندارد. اما ظلمی که بخشوده نخواهد شد شرک به خداست، خداوند می‌فرماید: (خداوند هیچگاه از شرک به خود در نمی‌گذرد). اما ظلمی که بخشوده می‌شود، ستمی است که بنده با گناهان صغیره به خویشتن کرده است. و اما ستمی که بدون مجازات نمی‌ماند، ستمگری بعضی از بندگان به برخی دیگر است. (25) قصاص در آنجا بسیار سخت است، [آن قصاص] مجروح ساختن با کارد و یا زدن با تازیانه نیست، بلکه چیزی است که این‌ها در برابرش کوچک است .(26) مبادا در دین متلون و دو رنگ باشید، همبستگی و اتحاد در راه حق گرچه از آن کراهت داشته باشید، بهتر از پراکندگی در راه باطلی است که مورد علاقه شما است. چه اینکه خداوند سبحان به هیچکس نه گذشتگان و نه آن‌ها که هم اکنون هستند، در اثر تفرقه چیزی نبخشیده است. (27) ای مردم! خوشا به حال آن کس که اشتغال به عیب خود، وی را از توجه به عیوب دیگران بازدارد ! خوشا به حال کسی که ملازم خانه خود گردد، توشه خویش را بخورد و به اطاعت پروردگارش مشغول باشد و برخطاهای خویش بگرید، به خویشتن مشغول و انسان‌ها از دستش راحت باشند.]