اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

(24)- (مکتوب- 53) جنگ و صلح در اسلام

(24)- (مکتوب- 53) جنگ و صلح در اسلام

(74)وَلا تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعاکَ إِلَیْهِ عَدُوُّکَ لِلَّهِ فِیهِ رِضىً، فَإِنَّ فِى الصُّلْحِ ‏دَعَةً لِجُنُودِکَ، وَراحَةً مِنْ هُمُومِکَ، وَأَمْناً لِبِلادِکَ، وَلکِنِ الْحَذَرَ کُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّکَ بَعْدَ صُلْحِهِ، فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّما ‏قارَبَ‏ ‏‏لِیَتَغَفَّلَ‏‏، فَخُذْ بِالْحَزْمِ، وَاتَّهِمْ فِى ذلِکَ حُسْنَ الظَّنِ، (75)وَإِنْ عَقَدْتَ بَیْنَکَ وَبَیْنَ ‏عَدُوٍّ ‏لَکَ عُقْدَةً أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْکَ ‏ذِمَّةً، ‏فَحُطْ ‏عَهْدَکَ بِالْوَفاءِ، وَارْعَ ذِمَّتَکَ بِالْأَمانَةِ، وَاجْعَلْ نَفْسَکَ ‏جُنَّةً دُونَ ما أَعْطَیْتَ، فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ فَرائِضِ اللَّهِ شَىْ‏ءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَیْهِ اجْتِماعاً مَعَ ‏تَفْرِیقِ‏ أَهْوائِهِمْ وَتَشْتِیتِ ارئِهِمْ مِنْ تَعْظِیمِ الْوَفاءِ بِالْعُهُودِ، وَقَدْ لَزِمَ ذلِکَ الْمُشْرِکُونَ فِیما بَیْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِینَ ‏لِمَا ‏اسْتَوْبَلُوا ‏مِنْ‏ ‏عَواقِبِ‏ ‏الْغَدْرِ، (76)فَلا تَغْدِرَنَّ بِذِمَّتِکَ، وَلا ‏تَخْیِسَنّ‏ ‏بِعَهْدِکَ، وَلا ‏تَخْتِلَنّ‏ عَدُوَّکَ، فَإِنَّهُ لا یَجْتَرِئُ عَلَى اللَّهِ إِلّا جاهِلٌ شَقِىٌّ. (77)وَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَهْدَهُ وَذِمَّتَهُ أَمْناً ‏أَفْضاهُ‏ بَیْنَ الْعِبادِ بِرَحْمتِهِ، وَ‏حَرِیماً یَسْکُنُونَ إِلى ‏مَنَعَتِهِ‏، وَ‏یَسْتَفِیضُونَ‏ إِلى جِوارِهِ، فَلا ‏إِدْغالَ‏ وَلا ‏مُدالَسَةَ وَلا خِداعَ فِیهِ، (78)وَلا تَعْقِدْ عَقْداً تَجَوِّزُ فِیهِ ‏الْعِلَلُ‏، وَلا تُعَوِّلَنَّ عَلى ‏لَحْنِ‏ ‏قَوْلٍ‏ بَعْدَ التَأْکِیدِ وَالتَّوْثِقَةِ، (79)وَلا یَدْعُوَنَّکَ ضِیقُ أَمْرٍ لَزِمَکَ فِیهِ عَهْدُ اللَّهِ إِلى طَلَبِ انْفِساخِهِ بِغَیْرِ الْحَقِّ، فَإِنَّ صَبْرَکَ عَلى ضِیقِ ‏أَمْرٍ تَرْجُو انْفِراجَهُ وَفَضْلَ عاقِبَتِهِ خَیْرٌ مِنْ غَدْرٍ تَخافُ تَبِعَتَهُ، وَأَنْ تُحِیطَ بِکَ ‏مِنَ‏ ‏اللَّهِ‏ ‏فِیهِ‏ ‏طِلْبَةٌ لا تَسْتَقِیلُ فِیها دُنْیاکَ وَلا اخِرَتَکَ. (80)إِیَّاکَ وَالدِّماءَ وَسَفْکَها بِغَیْرِ حِلِّها، فَإِنَّهُ لَیْسَ شَىْ‏ءٌ أَدْعى لِنِقْمَةٍ وَلا أَعْظَمَ لِتَبِعَةٍ وَلا أَحْرى بِزَوالِ نِعْمَةٍ وَ‏انْقِطاعِ‏ مُدَّةٍ مِنْ سَفْکِ الدِّماءِ بِغَیْرِ حَقِّها، وَاللَّهُ سُبْحانَهُ مُبْتَدِى‏ءٌ بِالْحُکْمِ بَیْنَ ‏الْعِبادِ فِیما تَسافَکُوا مِنَ الدِّماءِ یَوْمَ الْقِیمَةِ، فَلا تُقَوِّیَنَّ سُلْطانَکَ بِسَفْکِ دَمٍ حَرامٍ. فَإِنَّ ذلِکَ مِمّا یُضْعِفُهُ، وَیُوهِنُهُ بَلْ یُزِیلُهُ وَیَنْقُلُهُ، وَلا عُذْرَ لَکَ عِنْدَ اللَّهِ وَلا عِنْدِى فِى قَتْلِ الْعَمْدِ، لِأَنَّ فِیهِ ‏قَوَدَ الْبَدَنِ، (81)وَإِنِ ابْتُلِیتَ بِخَطَاءٍ ‏وَ ‏أَفْرَطَ ‏عَلَیْکَ ‏سَوْطُکَ ‏أَوْ ‏یَدُکَ بِالْعُقُوبَةِ، فَإِنَّ فِى ‏الْوَکْزَةِ فَما فَوْقَها مَقْتَلَةً، ‏فَلا ‏تَطْمَحَنّ‏ ‏بِکَ نَخْوَةُ سُلْطانِکَ عَنْ أَنْ تُؤَدِّىَ إِلى أَوْلِیاءِ ‏الْمَقْتُولِ‏ حَقَّهُمْ.

[(74)و از صلح که رضا و خشنودی خدا در آن است و دشمنت تو را به آن بخواند، سرپیچی مکن؛ زیرا در آشتی راحتی لشکریان و آسایش اندوه‌ها و آسودگی برای شهرهایت هست، ولی از دشمنت پس از آشتی او، سخت بر حذر باش و بترس، زیرا دشمن چه بسیار خود را نزدیک گرداند تا غافل گیر کند، پس احتیاط و استوار کاری را پیشه کن و زیر بار حسن ظن و نیکو گمانی به زودی مرو، (75)و اگر بین خود و دشمنت پیمانی بستی و او را از جانب خویش امان و آسودگی دادی، به پیمانت وفادار باش و امان دادنت را به درستی رعایت کن، خود را سپر پیمان و زنهاری که داده‌ای قرار ده، زیرا چیزی از واجبات خدا در اجتماع مردم با اختلاف هواها و پراکندگی اندیشه‏هاشان از بزرگ دانستن وفای به پیمان‌ها نیست، مشرکین هم پیش از مسلمان‌ها وفا به عهد را بین خود لازم می‌دانستند، به جهت آنکه وبال و بد عاقبتی پیمان ‏شکنی را دریافته بودند(آزموده بودند)، (76)پس به امان و زنهارت خیانت نکرده، پیمانت را نشکن، دشمنت را فریب نده، زیرا بر خدا جرأت و دلیری نمی‌کند مگر نادان بدبخت. (77)و خدا پیمان و زنهارش را امن و آسایشی که از روی رحمت و مهربانیش بین بندگان گسترده، قرار داده است، آن را حریم و پناهگاهی قرار داده، که به استواری آن زیست کرده در پناه آن بروند، پس تباه کاری و فریب در آن روا نیست، (78)و عهد و پیمانی مبند که در آن تأویل و بهانه و بکار بردن مکر و فریب راه داشته باشد، بعد از برقراری و استوار نمودن عهد و پیمان، گفتار دو پهلو به کار نبر، (79)و سختی کار که باید در آن عهد خدا را مراعات کنی، تو را بدون حق بشکستن آن وا ندارد، زیرا شکیبا بودن تو بر کار سختی که در پاداش آن، آسایش و افزونی امیدواری بهتر است، از حیله و مکری که از وبال و کیفر آن و از این‌که از جانب خدا از تو بازخواست شود، به طوری که راهی نداشته در دنیا و آخرت نتوانی عفو و بخشش آن را درخواست نمایی، بترسی. (80)بترس از خون‌ها و به ناحق ریختن آن، زیرا چیزی بیشتر موجب عذاب و کیفر و بزرگتر برای بازخواست و سزاوارتر برای از دست دادن نعمت و به سر رسیدن عمر از ریختن خون‌های به ناحق نیست، خداوند سبحان روز رستاخیز نخستین چیزی را که بین بندگان حکم فرماید درباره‌ی خون‌هایی هست که ریخته‏اند، پس قوت و برقراری حکومتت را با ریختن خون حرام نخواه، زیرا ریختن خون حرام(به ناحق ریخته) از اموری است که حکومت را ضعیف و سست می‌‏گرداند، چه بسا آن را از بین برده و(از خاندانی به خاندان دیگر) انتقال می‌دهد، تو را نزد خدا و نزد من در کشتن، از روی عمد عذر و بهانه‌ای نیست، زیرا در آن(بی چون و چرا) قصاص تن لازم آید، (81)و اگر روی خطا و اشتباه دیگری را کشتی و تازیانه یا شمشیر یا دستت به شکنجه زیاده ‏روی کرد، پس مشت زدن و بالاتر از آن هم کشتنی است(گاهی سبب مرگ می‌شود)، که باید گردن کشی حکومت تو را از آزادی خون‌بهای کشته شده به اولیای دم و خویشان او باز ندارد.]


 

(23)- (سخن- 363) خوی‌های پسندیده و بزرگی دین اسلام

(23)- (سخن- 363) خوی‌های پسندیده و بزرگی دین اسلام

(1)لا شَرَفَ أَعْلى مِنَ الْإِسْلامِ، وَلا عِزَّ أَعَزُّ مِنَ التَّقْوى، وَلا مَعْقِلَ ‏أَحْصَنُ‏ مِنَ الْوَرَعِ، وَلا شَفِیعَ أَنْجَحُ مِنَ التَّوْبَةِ، (2)وَلا کَنْزَ أَغْنى مِنَ الْقَناعَةِ، وَلا مالَ أَذْهَبُ لِلْفاقَةِ مِنَ الرِّضى بِالْقُوتِ، (3)وَمَنِ اقْتَصَرَ عَلى بُلْغَةِ الْکَفافِ فَقَدِ ‏انْتَظَمَ‏ ‏الرَّاحَةَ، وَ‏تَبَوَّأَ ‏خَفْضَ‏ ‏الدَّعَةِ، (4)وَ‏الرَّغْبَةُ مِفْتاحُ ‏النَّصَبِ‏، وَ‏مَطِیَّةُ التَّعَبِ، (5)وَالْحِرْصُ وَالکِبْرُ وَالْحَسَدُ دَواعٍ إِلَى التَّقَحُّمِ فِى الذُّنُوبِ، (6)وَالشَّرُّ جامِعٌ لِمُساوِى الْعُیُوبِ.

[(1) شرافتی برتر از اسلام و عزتی عزیزتر از تقوا، بازدارنده‌تری بهتر از ورع، شفیعی با نفوذتر از توبه، (2)گنجی بی‌نیازکننده‌تر از قناعت نیست، هیچ چیزی برای نابودی فقر بهتر از رضا به مقدار حاجت نیست، (3) آن کس که به مقدار نیاز اکتفا کند به آسایش و راحتی دست یافته و وسعت و آرامش را به دست آورده است. (4)دنیاپرستی کلید رنج و بلا 000 و مرکب تعب و ناراحتی است، (5) و حرص و حسد شخص را به افتادن در گناهان می‌خوانند، (6)و شرّ همه‌ی بدی‌ها و زشتی‌ها را در بر دارد.]

(22)- (سخن- 362) هیچ کس بیهوده نیامده که بیهوده رود

(22)- (سخن- 362) هیچ کس بیهوده نیامده که بیهوده رود

(1)أَیُّهَا النَّاسُ، اتَّقُواْ اللَّهَ فَما خُلِقَ امْرُؤٌ عَبَثاً ‏فَیَلْهُوَ، وَلا تُرِکَ سُدىً ‏فَیَلْغُوَ، (2)وَما دُنْیاهُ الَّتِى تَحَسَّنَتْ لَهُ ‏بِخَلَفٍ‏ مِنَ الاخِرَةِ الَّتِى قَبَّحَها سُوءُ النَّظَرِ عِنْدَهُ، (3)وَمَا الْمَغْرُورُ الَّذِى ظَفِرَ مِنَ الدُّنْیا بِأَعْلى هِمَّتِهِ کَالاخَرِ الَّذِى ظَفِرَ مِنَ الاخِرَةِ بِأَدْنى ‏سُهْمَتِهِ‏.

[(1) اى مردم!از خدا بترسید!هیچ کس بیهوده و عبث آفریده نشده که به لهو وبازى پردازد، و سر خود رها نگردیده تا بکارهاى لغو و بى ارزش مشغول شود(2) دنیای دلپسندش جای آخرتی که با بدنگری زشت در نظرش جلوه کرده است نگیرد، (3) آن مغروری که به دنیا ظفر یافته بلندهمت‌تر از آن کسی نیست که به کمترین سهم از آخرت دست پیدا کرده است.]

(21)- (سخن-361) روزگاری می‌آید که سخن هست امّا عمل نیست

(21)- (سخن-361) روزگاری می‌آید که سخن هست امّا عمل نیست

(1)یَأْتِى عَلَى النَّاسِ زَمانٌ لا یَبْقى فِیهِمْ مِنَ الْقُرانِ إِلَّا رَسْمُهُ، وَمِنَ الْإِسْلامِ إِلَّا اسْمُهُ، (2)وَمَساجِدُهُمْ یَوْمَئِذٍ عامِرَةٌ مِنَ الْبِناءِ، خَرابٌ مِنَ الْهُدى سُکَّآنها وَعُمَّارُها شَرُّ أَهْلِ الْأَرْضِ. (3)مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ، وَإِلَیْهِمْ تَأْوِى الْخَطِیئَةُ، یَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْها فِیها، وَیَسُوقُونَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْها إِلَیْها، یَقُولُ اللَّهُ سُبْحانَهُ: فَبِى حَلَفْتُ لَأَبْعَثَنَّ عَلى أُولئِکَ فِتْنَةً أَتْرُکُ الْحَلِیمَ فِیها حَیْرانَ وَقَدْ فَعَلَ، (4)وَنَحْنُ نَسْتَقِیلُ اللَّهَ عَثْرَةَ الْغَفْلَةِ.

[(1) بر مردم روزگاری خواهد آمد که در بین آنان از قرآن جز خطوطش [2] و از اسلام جز نامش باقی نماند. مساجدشان از جهت بنا و ساختمان آباد [3] اما از جهت هدایت خراب، ساکنان و آبادکنندگان آن بدترین مردم روی زمینند [4] فتنه و فساد از آنان برمی‌خیزد و خطاها در آن‌ها لانه می‌کند. آن کس که از فتنه‌ها کناره گیری کرده او را به آن باز می‌گردانند [5] و هر کسی که از آن واپس مانده به سوی آن سوقش می‌دهند، خداوند سبحان می‌فرماید: به ذاتم سوگند [6] بر آنان فتنه‌ای برانگیزم که عاقل و بردبار در آن حیران ماند. هم اکنون این کار انجام شده. ما از خداوند خواستاریم که از لغزش‌های غفلت‌های ما در گذرد.]


 

(20)- (خطبه- 50) فتنه و فساد و دلیل اختلاط حق و باطل

(20)- (خطبه- 50) فتنه و فساد و دلیل اختلاط حق و باطل

(1)إِنَّما بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْواءٌ تُتَّبَعُ، وَأَحْکامٌ تُبْتَدَعُ، یُخالَفُ فِیها کِتابُ اللَّهِ، وَیَتَوَلّى عَلَیْها رِجالٌ رِّجالًا عَلى غَیْرِ دِینِ اللَّهِ، (2)فَلَوْ أَنَّ الْباطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَى ‏الْمُرْتادِینَ‏، وَلَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ ‏لَبْسِ‏ الْباطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعانِدِینَ، (3)وَلکِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هذا ‏ضِغْثٌ‏ وَمِنْ هذا ضِغْثٌ ‏فَیُمْزَجانِ‏! فَهُنالِکَ یَسْتَوْلِى الشَّیْطانُ عَلى أَوْلِیائِهِ، وَیَنْجُو الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنى.

[(1) همواره آغاز پیدایش فتنه‏ها، پیروى از هوس‌هاى آلوده و احکام و قوانین مجعول‏و اختراعى است، احکامى که با کتاب خدا مخالفت دارد، و گروهی از مردم دیگران را با خواهش‌ها و حکم‌های خلاف دین، یاری و پیروی می‌‏کنند. (2) اگر باطل از حق کاملا جدا مى‏گردید، راه حق بر خواهان آن پوشیده نمی‌گردید، اگر حق در میان باطل پنهان نمی‌‏بود، دشمنان نمی‌توانستند از آن بدگویی کنند، (3)ولى قسمتى ازحق و قسمتى از باطل را مى‏گیرند و به هم مى‏آمیزند. اینجا است که شیطان بر دوستان خودچیره مى‏شود و تنها آنان که مورد رحمت‏خدا بوده‏اند نجات مى‏یابند.]