ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
316- بر روی دوش هیچکس منشین حتی اگر تو را بالا ببرد، چرا که اگر برای غیر الله به رکوع برود، تو نیز همراه او به رکوع خواهی رفت.
317- هر که صادقانه تمنای انجام کار نیک کند، الله اجر او را خواهد داد. در حدیث آمده است: «آنی که نیتش صادق است میگوید: اگر مالی داشتم، با آن فلان کار [خیر] را انجام میدادم؛ پس [اجر] او بر [اساس] نیتش هست و در اجر [با کسی که آن کار را انجام داده] برابر است». [ترمذی. علامه آلبانی در صحیح ترمذی آن را حسن دانسته است].
318- متکبّر حق را انکار میکند هرچند خودش [در دل] صدق آن را بداند، زیرا دوست ندارد کسی از او پیشی جوید یا او را به حق فرا خواند:
﴿وَجَحَدُواْ بِهَا وَٱسۡتَیۡقَنَتۡهَآ أَنفُسُهُمۡ ظُلۡمٗا وَعُلُوّٗاۚ...﴾ [النمل: 14].
«و با آن که [در دل] به آن یقین داشتند از روی ظلم و تکبر آن را انکار کردند...».
319- علمای بنی اسرائیل دین خود را در برابر بهایی اندک میفروختند، و برخی از علمای این زمانه دینشان را به رایگان میفروشند؛ اما خداوند دین خود را حفظ نموده، و آنچه آنان فروختهاند دین خودشان است نه دین الله!
320- لیبرالیسم کمال شهوتها را حفظ میکند، حتی اگر به حساب عقل باشد، و اسلام کمال عقل را حفظ میکند، حتی اگر به حساب شهوتها باشد. کمال عقل ویژگی انسان است و کمال شهوت ویژگی حیوانات.
311- به حقیقت دست نخواهی یافت مگر هنگامی که بدانی هوای نفست نخستین دشمن تو [در این راه] است:
﴿۞وَمَآ أُبَرِّئُ نَفۡسِیٓۚ إِنَّ ٱلنَّفۡسَ لَأَمَّارَةُۢ بِٱلسُّوٓءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّیٓۚ...﴾ [یوسف: 53].
«و من نفس خودم را تبرئه نمیکنم چرا که نفس قطعا به بدی امر میکند مگر کسی را که الله رحم کند...».
312- برای کسی که به جهلِ خود در مسالهای پی برده یا از وی چیزی پرسیدهاند که آن را نمیداند، مستحب است که تسبیح گوید:
﴿قَالُواْ سُبۡحَٰنَکَ لَا عِلۡمَ لَنَآ إِلَّا مَا عَلَّمۡتَنَآۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَلِیمُ ٱلۡحَکِیمُ٣٢﴾ [البقرة: 32].
«[فرشتگان] گفتند: تو پاک و منزه از [هر عیبی] هستی، جز آنچه خودت به ما آموختهای علمی نداریم؛ تویی دانای حکیم».
313- نفسِ انسانها مشتاق نزدیک شدن به بزرگان و سران است، و آرا و اندیشهها در راه رسیدن به آن دچار انحراف میشود. بزرگترین پاداشی که فرعون به جادوگران وعده داد این بود که:
﴿...وَإِنَّکُمۡ لَمِنَ ٱلۡمُقَرَّبِینَ١١٤﴾ [الأعراف: 114].
«...و مسلما شما از مقربان [درگان من] خواهید بود».
بنابراین در راه رسیدن به آن، در باطل تلاش ورزیدند.
314- توبهٔ انسان از گناهی که بر انجام آن اصرار دارد [و قصد ندارد دست از آن بکشد] پذیرفته نمیشود؛ زیرا بزرگترین شرط پذیرش توبه، عزم بر ترکِ آن گناه است:
﴿...وَمَن یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ وَلَمۡ یُصِرُّواْ عَلَىٰ مَا فَعَلُواْ وَهُمۡ یَعۡلَمُونَ﴾ [آل عمران: 135].
«...و چه کسی جز الله گناهان را میآمرزد؟ و بر آنچه مرتکب شدهاند با آنکه میدانند [گناه است] پافشاری نمیکنند».
315- مصلحان عامل نجات امت هستند، ما اگر فساد از حد گذشت خداوند مصلحان را نجات میدهد و ستمگران را هلاک میکند:
﴿فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِۦٓ أَنجَیۡنَا ٱلَّذِینَ یَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلسُّوٓءِ وَأَخَذۡنَا ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ بِعَذَابِۢ بَِٔیسِۢ بِمَا کَانُواْ یَفۡسُقُونَ١٦٥﴾ [الأعراف: 165].
«پس هنگامی که آنچه را بدان تذکر داده شده بودند فراموش کردند، کسانی را که از کار بد باز میداشتند نجات دادیم و کسانی را که ستم کردند به سزای آنچه نافرمانی میکردند، به عذابی شدید گرفتار کردیم».
306- بسیاری از مردم فتنههای پنهان را نمیبینند و به همین سبب در موردِ آن سهل انگاری میکنند، در حالی که فتنههای پنهان مقدمهٔ فتنههای بزرگِ آشکار است. رسول الله ص میفرماید: «از فتنههای پنهان و آشکار به الله پناه برید» [مسلم].
307- گره دشواریها را نمیگشاید مگر کسی که آن را مقدر نموده. از بزرگترین اسباب فَرَج، بزرگداشت الله با ذکر و تسبیح و سجده برای اوست:
﴿فَلَوۡلَآ أَنَّهُۥ کَانَ مِنَ ٱلۡمُسَبِّحِینَ١٤٣ لَلَبِثَ فِی بَطۡنِهِۦٓ إِلَىٰ یَوۡمِ یُبۡعَثُونَ١٤٤﴾ [الصافات: 143-144].
«و اگر او از جملهٔ تسبیح کنندگان نبود (143) قطعا تا روزی که برانگیخته میشوند در شکم آن [ماهی] میماند».
308- عمل نیک برکتی دارد که به صاحب آن خواهد رسید؛ اما اگر انسان برکت عمل صالح را در خود و مال و خانوادهاش ندید باید در نیت خود دقت کند.
309- خداوند به واسطهٔ صبر و تقوا مشکلات را به فرصت تبدیل کرده و نیرنگ دشمنان را باطل نموده و غمها و غصهها را از بین میبرد:
﴿وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیًۡٔاۗ﴾ [آل عمران: 120].
«و اگر صبر و تقوا پیشه سازید نیرنگشان به شما زیانی نخواهد رساند».
310- از بزرگترین نعمتهای الله این است که انسان را بهسوی شناخت حق، توفیق دهد. الله متعال نعمتهای خود را برای پیامبرش ذکر کرده و میفرماید:
﴿وَوَجَدَکَ ضَآلّٗا فَهَدَىٰ٧﴾ [الضحى: 7].
«و تو را گمراه یافت، پس هدایت کرد».
سپس میفرماید:
﴿وَأَمَّا بِنِعۡمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثۡ١١﴾ [الضحى: 11].
«و از نعمت پروردگار خود سخن گوی».
301- یکی از اسباب نزولِ بلا، غفلت انسان نسبت به پروردگار است. در نتیجه خداوند او را دچار بلا میکند تا دوباره بهسوی او بازگردد و مدت بیشتری بر راه غفلت نماند:
﴿فَلَوۡلَآ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَا تَضَرَّعُواْ...﴾ [الأنعام: 43].
«پس چرا هنگامی که عذاب ما به آنان رسید تضرع نکردند [و بهسوی خداوند بازنگشتند]؟».
302- بی بند و بار، معتدل را «تندرو» میخواند و تندرو، معتدل را «بی بند و بار» مینامد. میانهروی را بر اساس آنچه خود هستند میسنجند، نه بر اساسِ موازین شریعت.
﴿وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَٰکُمۡ أُمَّةٗ وَسَطٗا...﴾ [البقرة: 143].
«و اینگونه شما را امتی میانه قرار دادیم...».
303- یکی از نشانههای اعتدال این است که انسانهای بی بند و بار، آن را تندروی بنامند.
304- ذکر، یکی از آسانترین، و در عین حال از محکمترین راههای رابطه با الله است. خداوند متعال میفرماید:
﴿فَٱذۡکُرُونِیٓ أَذۡکُرۡکُمۡ...﴾ [البقرة: 152].
«پس مرا یاد کنید [تا] شما را یاد کنم...».
و الله متعال در حدیث قدسی میفرماید: «اگر مرا در نفس خود یاد کند او را در نفس خود یاد میکنم، و اگر مرا در میان جمعی یاد کند، او را در جمعی بهتر یاد خواهم کرد» [مسلم].
305- اگر ستم فراگیر شود، فتنهها نیز فراگیر خواهند شد، و نمیتوان فتنهّها را دفع نمود مگر با دفع اسبابِ آن:
﴿وَٱتَّقُواْ فِتۡنَةٗ لَّا تُصِیبَنَّ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمۡ خَآصَّةٗۖ...﴾ [الأنفال: 25].
«و از فتنهای بترسید که تنها به ستمگرانِ شما نمیرسد...».
296- اگر خداوند بندهای را دوست بدارد اما بنده با عملِ خود بالا نیاید، الله او را دچار ابتلا میکند تا به واسطهٔ آن، مقامش بالا رود.
رسول الله ص میفرماید: «شخص نزد الله دارای مقام و منزلت است، اما با عمل خود به آن نمیرسد، (یعنی با عملش شایستهٔ آن نمیشود) پس خداوند آنچنان او را به آنچه دوست ندارد مبتلا میکند که به آن درجه دست مییابد» [به روایت ابویعلی و ابن حبان. علامه آلبانی در سلسلة الصحیحة آن را حسن میداند].
297- بیشترین عاملی که بلا را دفع میکند، گمان نیک نسبت به الله، به همراه دعا است. در حدیث قدسی آمده که الله متعال میفرماید: «من نزد گمانی هستم که بندهام دربارهٔ من دارد و من با اویم هرگاه که مرا بخواند» [علامه آلبانی در صحیح الجامع و صحیح الترغیب و الترهیب آن را صحیح دانسته است].
298- اثر اعمالِ انسان بر چهرهٔ او نمایان میشود:
﴿...تَعۡرِفُ فِی وُجُوهِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلۡمُنکَرَۖ...﴾ [الحج: 72].
«...در چهرهٔ کسانی که کفر ورزیدهاند [اثر] منکر را تشخیص میدهی...»
﴿...سِیمَاهُمۡ فِی وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ...﴾ [الفتح: 29].
«...نشانهٔ [مشخصهٔ] آنان بر اثر سجود در چهرههایشان است...».
299- اطمینان به رای و آرامش یافتن به آن باعث نمیشود یک رای حق باشد؛ ممکن است انسان کفر ورزد و به کفر خود آسوده خاطر باشد:
﴿...وَلَٰکِن مَّن شَرَحَ بِٱلۡکُفۡرِ صَدۡرٗا فَعَلَیۡهِمۡ غَضَبٞ مِّنَ ٱللَّهِ...﴾ [النحل: 106].
«...اما آنکه سینهاش به کفر گشاده گردد خشم الله بر آنان است...».
300- ذکرِ بسیار سبب آرامش قلب است. اما اگر کسی با وجود بسیار ذکر گفتن به آرامش دست نیافت، به سبب آن است که زبانش ذکر میکند و قلبش غافل است، و همیشه پاداش از جنس کار است:
﴿...أَلَا بِذِکۡرِ ٱللَّهِ تَطۡمَئِنُّ ٱلۡقُلُوبُ﴾ [الرعد: 28].
«آگاه باشید که با یاد الله دلها آرامش مییابد».