اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ارزش علم در اسلام

ارزش علم در اسلام

کونستان ویرژیل گیورگیو می‌نویسد: «با اینکه [پیامبر] اُمّی بوده، در اولین آیاتی که بر وی نازل شده، صحبت از قلم و علم، یعنی نوشتن و نویساندن و فراگرفتن و تعلیم‌دادن است([1]). در هیچ یک از ادیان بزرگ، این اندازه برای معرفت، اهمیت قایل نشده‌اند و هیچ دینی را نمی‌توان یافت که در مبدأ آن، علم و معرفت این قدر ارزش و اهمیت داشته باشد»([2]).



[1]- نخستین آیاتی که بر پیامبر ج نازل شد، آیات 1-5 سورۀ علق بود که ترجمۀ آن چنین است: بخوان به نام پروردگارت که بیافرید* انسان را از خون بسته بیافرید* بخوان و پروردگارت ارجمندتر است*. همان که بوسیلۀ قلم بیاموخت* به انسان آنچه نمی‌دانست بیاموخت*.

[2]- محمد پیغمبری که از نو باید شناخت؛ 57.

ترغیب به نیرومندی

ترغیب به نیرومندی

ویل دورانت چنین نوشته است: «هیچ پیغمبری به اندازه‌ی محمد، پیروانش را به نیرومندی تشویق و ترغیب نکرد و هیچ پیغمبری نیز به اندازه‌ی او در این راه توفیق نیافت»([1]).



[1]- اشخاص در آثار دکتر شریعتی؛ 752.

برابری و مساوات در تعالیم محمد

برابری و مساوات در تعالیم محمد ج

در گزارشی که در هفته‌نامه‌ی تایم آمریکا منتشر شده، چنین آمده است:

«تعالیم محمد، اساساً و اصولاً براساس مساوات و آزادی است، زیرا این تعالیم، برابری تمام افراد در پیشگاه خداوند را اعلام می‌دارد»([1]).



[1]- اسلام و پیشتاز و پویا؛ 20- 21.

بعد از خدا، بزرگ تویی

بعد از خدا، بزرگ تویی

آلفونس لامارتین می‌نویسد: «محمد شخصیتی است مافوق بشر و مادون خدا، پس بی‌تردید فرستاده‌ی خداست»([1]).



[1]- پژوهشی دربارۀ قرآن و پیامبر؛ 42.

نهایت سادگی در اوج قدرت

نهایت سادگی در اوج قدرت

در دایرة المعارف چمبر([1]) ذیل مدخل محمد چنین آمده است: «قدرت و نیروی پرکشش حیات او، عبارت بود از توحید (یگانگی جدا) و رغبت شدید او به اینکه ملتش را به پذیرش این عقیده متقاعد کند. صداقت و پاکدامنی ریشه‌دار و عمیقی از خود نشان می‌داد و بایستی دارای شخصیت و نشاط فوق العاده‌ای باشد، زیرا نه فقط مردانی از طبقات و انواع مختلف به خود جلب کرده بود، بلکه نسبت به او فداکار نیز بودند. از لحاظ اخلاق شخصی، نسبت به خانواده‌اش محبت و وفاداری و صمیمیت و ملایمت و روح عفو و اغماض نشان می‌داد. آن هنگام که در اوج قدرت بود، در نهایت سادگی زندگی می‌کرد»([2]).



[1]- Chamber’s.

[2]- همانجا.