انواعی از اذکار و دعاهایی که فرد مسلمان نمازش را، فرض یا نفل، با آن آغاز میکند از پیامبرr به اثبات رسیده است، پیامبر r فقط بر خواندن یک نوع دعا تاکید نداشته بلکه انواعی از دعاها را در ابتدای نماز میخوانده که همگی آنها در مجموع در برگیرندهی تعظیم و تمجید خداوند، و ثنا و ستایش نیکو و شایستهی او، و طلب بخشش و آمرزش گناهان است، فرد مسلمان ملزم نیست که فقط یک نوع از این دعاها را بخواند، بلکه هر کدام را که بخواند هیچ اشکالی ندارد، و بهتر آن است که در یک نماز دعایی را و در نماز دیگر دعای دیگری را بخواند چرا که این کار کاملترین شیوه در پیروی از رسول اللهr است.
از جملهی این دعاهای افتتاح، دعایی است که در صحیحین از ابوهریره t روایت شده که: «پیامبر r بعد از تکبیرة الإحرام و قبل از قرائت فاتحه، اندکی سکوت میکرد. گفتم: ای پیامبر r پدر و مادرم به فدایت باد، در این مدت کوتاه که بین تکبیرة الإحرام و قرائت فاتحه، سکوت میفرمائید چه چیز میخوانید؟ فرمود: میگویم: «أللَّهُمَّ باعِدْ بَینی وَ بَینَ خَطَاَیای کمَا بَا عَدْتَ بَینَ المَشْرِقِ وَ المَغْرِبِ، أللَّهُمَّ نَقَّنی مِنْ خَطَایای کمَا ینَقَّی الثَّوْبُ الأَبَیضُ مِنَ الدَّنَسِ، أللَّهُمَّ اغْسِلْنِی مِنْ خَطَایای بِالثَّلْجِ وَ ألمَاءِ وَ البَرَدِ» خدایا مرا به اندازهی فاصله میان مشرق و مغرب از گناهانم واشتباهاتم دور گردان، خدایا مرا از گناهانم پاک گردان همان گونه که جامهی سفیداز چرک و آلودگی تمیز و پاک گردانده میشود، خدایا مرا از گناهانم بشوی همان گونه که جامه با برف و آب و تگرگ شسته میشود»[1].
در این دعای آغازین نماز از خداوند درخواست میشود که میان آدمی و خطاها و گناهانش فاصله بیندازد هم چنان که میان مشرق و مغرب فاصله انداخته است، این فاصله انداختن به این صورت است که گناهان محو و پاک گردند و آدمی به خاطر آنها مؤاخذه و پرس و جو نشود و این توفیق را یابد که از آنها دور گردد و از گناهانش آن چنان پاک گردد که لباس سفید از چرک پاک میگردد آن گونه که هیچ اثری بر آن باقی نماند وهمانگونه که جامه با برف و آب و تگرگ شسته میشود او نیز از گناهان شسته شود، این مطلب نشان دهندهی شدت احتیاج قلب و بدن به چیزی است که آنها راپاک و تسکین و تقویت کند.
از دیگر دعاهای پیامبر r در آغاز نماز دعایی است که ابوداود و دیگران از عائشه و ابوسعید ب و دیگران روایت کردهاند که: پیامبر r در آغاز نماز [بعد از گفتن تکبیرة الإحرام] میفرمود: «سُبْحَانَک الَّلهُمَ وَبِحَمْدِک، وَتَبَارَک اسْمُک، وَتَعَالی جَدُّک، وَلَا إلَهَ غَیرُک: خداوندا، تو را تسبیح و تنزیه و ستایش میکنم، و نام تو با برکت است، و شکوه و عظمت تو بالاتر از هر چیزی است و هیچ معبود راستینی جز تو نیست»[2].
این دعا به تعریف و تمجید از خداوند و منزه دانستن او از هر آنچه شایستهاش نیست، اختصاص داده شده است. همانا خداوند بلند مرتبه از هر عیبی منزه است و از هر نقصی سالم و بری است و همهی حمد و ستایش مختص اوست.
این که میگوید: «تعالی جدک» یعنی: شکوه و عظمت تو برتر از هر چیزی است و بالاتر از هر عظمتی است، جایگاه و منزلت تو بلندتر از هر جایگاهی است، و قدرت تو بر هر قدرتی چیره و مسلط است، شکوه و عظمتش برتر و بلندتر از آن است که در ملک و ربوبیت و الوهیت و یا در چیزی از اسماء و صفاتش شریکی داشته باشد، هم چنان که جنیان مؤمن گفتند:
﴿وَأَنَّهُۥ تَعَٰلَىٰ جَدُّ رَبِّنَا مَا ٱتَّخَذَ صَٰحِبَةٗ وَلَا وَلَدٗا ٣﴾ [الجن: 3].
«و]میدانیم[ آن که شأن و شکوهِ پروردگارمان بس بلند است. همسری و فرزندی بر نگرفته است».
یعنی شکوه و عظمتش متعالی و نامهایش منزه از آن هستند که همسر و فرزندی داشته باشد. این که میگوید: «ولا إله غیرک» یعنی: هیچ معبود راستینی جز تو وجود ندارد.
این دعای عظیم افتتاح مشتمل بر انواع سه گانه توحید است؛ توحید ربوبیت، و توحید الوهیت، و توحید اسماء و صفات.
از دیگر دعاهای افتتاح به اثبات رسیده دعایی است که مسلم در صحیحاش از عبدالله بن عمر ب روایت کرده که گفت: «در اثنایی که ما با رسول خدا r نماز میخواندیم ناگهان مردی از میان جماعت گفت: «الله اکبر کبَیراً، وَالحمد لله کثیراً، وَسُبْحَانَ الله بُکرَةً وَأَصیلاً: خداوند بزرگ و بزرگترین است، و حمد و ستایش فراوان سزاوار اوست، و من صبح و شام او را تسبیح میگویم». پس از آن رسول خدا r فرمودند: چه کسی این کلمات را بر زبان آورد؟ مردی از میان جماعت گفت: یا رسول الله! من گویندهی آن بودم! رسول خدا r فرمودند: من برای آن کلمات در شگفت ماندم؛ زیرا درهای آسمان به روی آنها گشوده شد».
ابن عمرy گفت: از آن هنگام که این سخن رسول خداr را شنیدم، هرگز آن کلمات را ترک نکردم[3].
این جملات همهاش یاد و ذکر خداوند و ثنا و ستایش او با این کلمات عظیم است: «اَللهُ أَکبَرُ کبیراً، وَالحمد لله کثیراً، وَسُبْحانَ اللهِ بُکرَةً وَأَصیلاً» همهاش تکبیر و حمد و تسبیح خداوند است، این جملات به ستایش خداوند اختصاص یافتهاند.
از جمله دعاهای افتتاح نقل شده دعایی است که مسلم در صحیحاش از علی بن ابیطالب t نقل کرده که چون آن حضرت r به نماز میایستاد ]تکبیر میگفت و پس از آن[ میگفت: «وَجَّهْتُ وَجْهِی لِلَّذی فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَ الأَرْضَ حَنیفاً وَ مَا أًنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ، إِنَّ صَلَاتِی وَ نُسُکی ِوَ مَحْیای وَ مَمَاتِی لِلّهِ رَبِّالعَالَمینَ، لَا شَریک لَه وَ بِذَلِک أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمینَ، اللَّهُمَ أَنْتَ المَلِک لَاإِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، أَنْتَ رَبِّی، وَ أَنَا عَبْدُک ظَلَمْتُ نَفْسِی وَ اعْتَرَفْتُ بِذَنْبِی فَاغْفِرْ لِی ذُنُوبِی جَمیعاً، إِنَّهُ لَا یغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّاأَنْتَ، وَاهْدِنی لِأَحْسَنِ الأَخْلَاقِ، لَایهْدِی لِأَحْسنِهَا إِلَّا أَنْتَ، وَاصْرِفْ عَنِّی سَیئَهَا. لَا یصْرِفُ عَنِّی سَیئَهَا إِلَّا أَنْتَ، لَبَّیک وَ سَعْدَیک، وَالخَیرُ کلُّهُ فی یدَیک، وَالشَّرُ لَیسَ إِلَیک، أَنَا بِک وَ إِلَیک، تَبَارَکتَ وَ تَعَالَیتَ، أَسْتَغْفِرُک وَ أَتُوُب إِلَیک»: من به دور ]از عقاید باطل و شرکآمیز[ رو به سوی کسی میکنم که آسمانها و زمین را آفریده است و من از زمرهی مشرکان نیستم، بیگمان نمازم و عبادتم [قربانیم] و زندگی و مرگم برای خداوند پروردگار جهانیان است که هیچ انبازی ندارد، و من به همین توحیدامر شدهام و من از زمرهی مسلمانان و فرمان بردارانم، خداوندا تو تنها فرمان روایی و هیچ معبود راستینی جز تو نیست، تو پروردگار من هستی و من بندهی توأم، بر خودم ظلم کردهام و بر گناه خود اعتراف دارم؛ پس همهی گناهانم را بیامرز که کسی جز تو گناهان را نمیآمرزد، مرا به نیکوترین اخلاق و ویژگیها رهنمون فرما که به جز تو کسی نیست که مرا به سوی آنها راهنمایی کند و اخلاق و ویژگیهای بد را از من دوربگردان؛ زیرا جز تو کسی نیست که آنها را از من دور گرداند، من فرمان بردار و گوش به فرمان توأم، و هرگونه خیر و نیکی در دست توست، و بدی را به سوی تو راهی نیست، من به لطف تو موجود شدهام و به سوی تو میآیم (یا توفیقات من به مدد تو است و پناهگاه من تویی)، تو بسیار با برکت و والامرتبه هستی، از تو آمرزش میخواهم و به سوی تو توبه میکنم»[4].
اینها اعلامی از سوی آدمی است از آنچه که بهتر است آنگونه باشد [که عبارت است از:] خواری و خضوع و کرنش ودرهم شکستن در برابر آفریننده و پدید آورندهی آسمانها و زمین.
این که میگوید: «وَجَّهْتُ وَجْهِی لِلَّذی فَطَرَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ» یعنی: آیین و کردارم را برای تو خالص کردم، و با عبادت و توجهم فقط تو را مد نظر دارم، این که میگوید: «حنیفاً» یعنی: در حالی که از شرک به سمت توحید گرائیدهام.
این که میگوید: ﴿إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحۡیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٦٢﴾ به طور خاص از دو عبادت نماز و قربانی کردن نام برده است، این کار هم به خاطر شرافت و فضیلت بزرگ این دو عبادت است، هر آن که نماز و قربانیاش را برای خداوند خالص کند ایجاب میکند که دیگر اعمالش را نیز به او اختصاص دهد، این که میگوید: ﴿وَمَحۡیَایَ وَمَمَاتِی﴾ یعنی: آنچه در زندگیم انجام میدهم و آنچه بر آن میمیرم از ایمان و عمل صالح همهاش برای خداوند پروردگار جهانیان است، در هیچ چیزی از اینها شریکی ندارد.
این که میگوید: «اللَّهُمَ أَنْتَ المَلِک لَا إِلَهَ إِلَا أَنْتَ، أَنْتَ رَبِّی، وَأَنَا عَبْدُک ظَلَمْتُ نَفْسِی وَاعْتَرَفْتُ بِذَنْبِی فَاغْفِرْلی ذُنُوبی جَمیعاً، إِنَّهُ لَا یغْفِرُ الذُّنوُبَ إِلَّا أَنْتَ» بیانگر توسل جستن [آدمی] به قدرت والوهیت وربوبیت خداوند است، ودر بردارندهی اعتراف آدمی به این مطلب است که بندهی خداوند است اما به خود ظلم کرده و به گناهانش اعتراف مینماید و این فقط خداوند است که گناهان را میبخشد و جز او کسی گناهان را نمیبخشد، آدمی با این کار این آرزو را در سر میپروراند که پروردگارش گناهانش را ببخشد. این که میگوید: «وَاهْدِنِی لأَحْسَنِ الأَخْلاَقِ، لَا یهْدِی لِأَحْسَنِهَا إِلَّا أَنْتَ، وَاصْرِفَ عَنِّی سَیئَهَا لَا یصْرِفُ عَنِّی سَیئَهَا إِلَّا أَنْتَ» آدمی با گفتن این جملات از خداوند میطلبد که او را به نیکوترین اخلاق و ویژگیها هدایت کند و به این مطلب هم اعتراف میکند که کسی جز خدا او را به سوی آن راهنمایی نمیکند، هم چنین از خداوند میطلبد که اخلاق و ویژگیهای بد را از او دور گرداند و به این مطلب هم اعتراف میکند که کسی جز خدا او را از آنها دور نمیکند. این که میگوید: «لَبَّیک» یعنی گوش به فرمان توأم و فرمان بردارم، و این که میگوید: «وَسَعْدَیک» یعنی: خوشبختی پی درپی برسان و منظور آن است که بر طاعتت وبر اجابت دعوتت سعادتمندم.
این که میگوید: «وَالْخَیرُ کلُّهُ فِی یدَیک» یعنی: گنجینههای خیر و نیکی در نزد توست و تنها تو آن را مرحمت میفرمایی.
این که میگوید: «وَالشَّرُّ لَیسَ إِلَیک» خداوند را منزه از آن میداند که شر به او نسبت داده شود. زیرا به هیچ وجه شر به الله نسبت داده نمیشود، نه در ذات، و نه در نامها و نه در صفات، و نه در افعالش، همانا شر در مخلوقات مطرح است و نه در تقدیر الله متعال، خداوند بلند مرتبهتر از آن است که شر به او نسبت داده شود، بلکه هر آنچه به او نسبت داده شود همان خیر است.
این که میگوید: «وَأَنَا بِک وَإِلَیک» یعنی: به توپناهنده و متوسل میشوم، یا به لطف و یاری تو هستی یافته و میمیرم و سرانجام و بازگشتم به سوی توست.
این که میگوید: «تَبَارَکتَ وَتَعَالَیتَ» بیانگر آن است که خداوند شایسته وسزاوار ثنا و ستایش و تعظیم و بزرگداشت است.
سپس این دعای افتتاح را با استغفار و توبه به پایان میرساند، بحث دربارهی این حدیث ادامه دارد.
در خصوص اذان -که همان فرا خواندن به نماز و اعلام فرار سیدن وقت آن با الفاظی مخصوص است- نصوص بسیاری در سنت نبی اکرمr نقل شده که گواه بر فضیلت اذان و جایگاه رفیع، و فواید بسیار آن است، حال فرقی نمیکند برای خود مؤذن یا کسی که دعوت مؤذن را میشنود.
از جمله فضائل اذان مطلبی است که امام بخاری در صحیحاش از ابوسعید خدری t روایت کرده که گفت: از پیامبر خداr شنیدم که میفرمود: «جن و انس و هر مخلوق دیگری که صدای مؤذن را بشنوند، روز قیامت برای او گواهی خواهند داد»[1].
این حدیث گواهی است بر اینکه هر آنکه و هر آنچه صدای مؤذن را بشنود از جمله آدمی یا جن یا درخت یا سنگ یا حیوانات روز قیامت برای او گواهی خواهند داد، همچنین گواهی است بر مستحب بودن بلندی صدای اذان تا بر تعداد کسانی که برای مؤذن شهادت میدهند افزوده شود تا زمانی که او را به زحمت و اذیت نیندازد. از دیگر فضائل اذان مطلبی است که بخاری و مسلم از ابوهریرهt روایت کردهاند که رسول اللهr فرمود: «اگر مردم میدانستند که اذان و صف اول چه [پاداشی] دارد، آنگاه [بهسبب هجوم مردم بهخاطر دست یافتن به آن] راهی جز قرعهکشی برای آن باقی نمیماند، قطعاً برای آن قرعهکشی میکردند و اگر میدانستند که زودهنگام به نماز رفتن چه [پاداشی] دارد، قطعاً به سوی آن از همدیگر پیشی میگرفتند و اگر میدانستند نماز عشاء و صبح چه [پاداشی] دارد، اگر سینهخیز هم شده برای آن دو نماز میآمدند»[2].
از دیگر فضائل اذان مطلبی است که بخاری و مسلم از ابوهریرهt روایت کردهاند که رسول اللهr فرمود: «چون برای نماز ندا داده میشود، شیطان میگریزد و فریاد میزند تا اذان را نشنود. چون اذان به پایان رسید بازمیگردد. وقتی که اقامه گفته شد پشت میکند. چون اقامه تمام شد بازمیگردد، تا در قلبِ شخص وسوسه اندازد و میگوید: فلان و بهمان چیز را به یاد آور -اموری را که قبلاً به یاد نداشت، سر نماز به یادش میآورد- تا اینکه شخص چنان دگرگون میشود که نمیداند چند رکعت نماز گزارده است»[3].
این حدیث نشاندهندهی آن است که اذان شیطان را طرد میکند و وقتی که شیطان صدای اذان را میشنود پشت کرده و میگریزد تا صدای اذان را نشنود. وقتی که صدای اذان را میشنود به خاطر تنفر از شنیدنش پا به فرار میگذارد و هنگامی که اذان تمام شد در حالی که وسوسه میکند بازمیگردد تا نمازِ نمازخوان را بیاثر کند. احادیث دربارهی فضیلت اذان بسیارند.
وقتی که فرد مسلمان صدای اذان را میشنود، برای او سنّت است که آنچه را مؤذن میگوید تکرار کند؛ در صحیحین از ابوسعید خدری t روایت شده که رسول اللهr فرمودند: «هرگاه ندای اذان را شنیدید، همان چیزی را که مؤذن میگوید، بگویید و تکرار کنید»[4].
در صحیح مسلم از عمر بن خطاب t روایت است که پیامبر خداr فرمود: هر گاه مؤذن گفت: «الله أکبر الله أکبر»، کسی [که شنید] هم گفت: «الله أکبر الله أکبر»، پس از آن چون موذن گفت: «اَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللهُ»، او هم گفت: «اَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللهُ»، و چون موذن گفت: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رسول الله»، او هم گفت: «أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رسول الله»، هنگامی که مؤذن گفت: «حَیَّ عَلَی الصَّلاَة»، او گفت: «لاَ حَوْلَ وَلا قُوَّة إِلاَّ بِاللهِ»، پس از آن چون مؤذن گفت: «حَیَّ عَلَی الْفَلاَحِ»، باز هم او گفت: «لاَ حَوْلَ وَلا قُوَّة إِلاَّ بِاللهِ»، پس از آن چون مؤذن گفت: «الله أکبر الله أکبر»، او نیز گفت: «الله أکبر الله أکبر»، و هنگامی که مؤذن گفت: «لاَ إِلهَ إِلاَّ اللهُ»، او گفت: «لاَ إِلهَ إِلاَّ اللهُ»، و همه اینها را از ته قلب گفت، وارد بهشت میشود»[5].
این نشاندهنده فضیلت شنیدن اذان و تکرار کلمات آن به همراه مؤذن است به این شکل که در تمامی کلمات آنچه را مؤذن میگوید او نیز تکرار کند، جز اینکه به جای: «حَیَّ عَلَی الصَّلاَة» و «حَیَّ عَلَیالْفَلاَحِ» بگوید: «لاَ حَوْلَ وَلا قُوَّة إِلاَّ بِاللهِ»؛ چرا که جمله «حَیَّ عَلَی الصَّلاَة» دعوت مردم برای آمدن جهت ادای نماز است و جمله «حَیَّ عَلَیالْفَلاَحِ»، دعوت آنان برای آمدن جهت کسب ثواب آن است و اینکه مسلمان به هنگام شنیدن این دو جمله میگوید: «لاَ حَوْلَ وَلا قُوَّة إِلاَّ بِاللهِ» درخواست یاری از خدا جهت عملی نمودن اینهاست. سپس اینکه میفرمایدr: «از ته قلب» بیانگر مشروط ساختن [این جملات] به اخلاص است، چرا که اخلاص پایه و اساسی است که جهت پذیرش کردارها و گفتارها چارهای [جز پای بندی به آن] نیست. همچنین سنت است که فرد مسلمان بعد از شنیدن شهادتین [از سوی مؤذن] بگوید: «وَأَنَا أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، أَنَّ مُحْمَداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، رَضِیتُ بِاللهِ رَبًّا وَبِمُحَمَّدٍ رَسُولاً، وَبِالْإِسْلاَمِ دِیناً: من گواهی میدهم که هیچ معبود راستینی جز الله نیست، و او یکتاست و هیچ شریکی ندارد و گواهی میدهم که محمّدr بنده و فرستاده اوست، من از اینکه الله پروردگار من، و محمّدr پیامبر من، و اسلام دین من است راضی و خشنودم»؛ بدین خاطر که در صحیح مسلم از سعد بن ابیوقاص t از پیامبر خداr روایت شده که فرمود: «هرکس وقتی که ندای مؤذّن را میشنود، بگوید: «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، أَنَّ مُحْمَداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، رَضِیتُ بِاللهِ رَبًّا وَبِمُحَمَّدٍ رَسُولاً، وَبِالْإِسْلاَمِ دِیناً»، گناهانش آمرزیده میشوند»[6].
ابوعوانه در مستخرج خود این حدیث را با این لفظ روایت کرده است: «کسی که هنگامی که میشنود مؤذن میگوید: «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللهُ»، بگوید: «أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللهُ رَضِیتُ بِاللهِ...»» این حدیث به صراحت بیان میدارد که شنونده[ی اذان] این دعا را بعد از جواب مؤذن بر شهادتین بیان داشته، و آن را فقط یک بار بیان میکند[7].
مستحب است که فرد مسلمان به دنبال پایان یافتن اذان بر رسول الله r صلوات بفرستد و از خداوند برای ایشان r طلب وسیله کند و کسی که برای ایشان r طلب وسیله کند شفاعت برای او واجب میشود، در صحیح مسلم از عبدالله بن عمروبن عاص y روایت است که: وی از پیامبر خداr شنید که میفرمود: «هرگاه صدای مؤذن را شنیدید، درست آنچه او میگوید شما هم تکرار کنید. آنگاه بر من درود فرستید. چون هرکس یک بار بر من درود فرستد، خدا بر او ده بار درود میفرستد. پس از آن از خداوند برایم وسیله را بطلبید. چون وسیله، مقامی است در بهشت که تنها شایسته یک بنده از بندگان خداست. امیدوارم که آن بنده، من باشم. هرکس از خداوند برایم وسیله را بطلبد، شفاعت من برای او واجب میشود»[8].
برترین و بهترین شکل صلوات بر پیامبرr همان صلوات ابراهیمی است که پیامبرr امتش را آموخته که بگویند: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِ مُحَمَّدٍ، کَما صَلَّیْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَعَلَی آلِ إِبْراهِیمَ، إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، اَللَّهُمَّ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَعَلَی آلِ مُحْمَّدٍ، کَمَا بَارَکْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَعَلَی آلِ إِبْرَاهِیمَ، إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ: خداوندا، بر محمّد و بر آل محمّد درود فرست، همچنان که بر ابراهیم و بر آل ابراهیم درود فرستادی، همانا تو سزاوار ستایش و با عظمت هستی؛ خداوندا بر محمّد و بر آل محمّد برکت نازل فرما، همچنان که بر ابراهیم و بر آل ابراهیم برکت نازل فرمودی، همانا تو سزاوار ستایش و با عظمت هستی».
در صحیح بخاری از جابر بن عبدالله ب روایت شده که رسول اللهr فرمودند: «هر کس زمانی که صدای أذان را میشنود، بگوید: «اَللَّهُمَّ رَبَّ هَذِهِ الدَّعْوَة التَّامَّة وَ الصَّلاَة القَائِمَة آتِ مُحَمَّداً الوَسِیلَة وَ الفَضِیلَة، وَابْعَثْهُ مَقَاماً مَحْمُوداً الَّذِی وَعَدْتَهُ: خداوندا، ای پروردگار [و صاحب] این دعوت کامل و این نماز پایدار، به محمّدr وسیله (مقامی والا در بهشت) و فضیلت عنایت فرما و او را به آن جایگاه و مقام ستودهای که به وی وعده دادهای برسان». شفاعت من در روز قیامت برای او حلال میگردد»[9].
پس از آن شخص مسلمان میتواند به درگاه خداوند دعا نماید و هر خواستهای در ارتباط با امور دنیا و آخرت دارد، از او طلب کندچرا که این موقعیت جزو موقعیتهای پذیرش دعا است، ابوداود در کتاب سنن از عبدالله بن عمروبن عاصب روایت کرده که مردی گفت: ای پیامبرخداr، به راستی که مؤذنان [در اجر و ثواب] از ما برترند، پیامبرخداr فرمود: «آنچه را که آنها میگویند تو هم تکرار کن و هرگاه از آن فارغ شدی، خواستهات را از خداوند طلب کن تا خواستهات به تو داده شود»[10].
همچنین از أنس بن مالک t روایت کرده که: پیامبرخداr فرمود: «دعای میان اذان و اقامه رد نمیشود»[11].
این همهی آن چیزی است که در این زمینه نقل شده است. فرد مسلمان باید به شدت از آنچه مردم ساختهاند بپرهیزد و دوری بگیرد، اموری که سنت آن را بیان نداشته و تایید ننموده، و دلیلی بر آن اقامه نشده است.
[1]- صحیح بخاری شماره [609].
[2]- صحیح بخاری شماره [615]، و صحیح مسلم شماره [427].
[3]- صحیح بخاری شماره [608]، و صحیح مسلم شماره [389].
[4]- صحیح بخاری شماره [611]، و صحیح مسلم شماره [383].
[5]- صحیح مسلم شماره [385].
[6]- صحیح مسلم شماره [385].
[7]- بنگر به: تصحیح الدعاء اثر شیخ بکر أبوزید [ص: 371].
[8]- صحیح مسلم شماره [384].
[9]- صحیح بخاری شماره [614].
[10]- سنن ابوداود شماره [524]، و آلبانی/ در «صحیح الجامع» شماره [4403] آن را صحیح دانسته است.
[11]- سنن ابوداود شماره [521]، و آلبانی/ در «صحیحالجامع» شماره [3408] آن را صحیح دانسته است.
در صحیح مسلم از عبدالله بن عباس ب روایت شده که پیامبرr برای نماز از خانه بیرون رفت در حالی که میفرمود: «اَللَّهُمَّ اجْعَلْ فِی قَلْبِی نُوراً، وَفِی لِسَانِی نُوراً، وَاجْعَلْ فِی سَمْعِی نُوراً، وَاجْعَلْ فِی بَصَرِی نُوراً، وَاجْعَلْ مِنْ خَلْفِی نُوراً، وَمِنْ أَمَامِی نُوراً، وَاجْعَلْ مِنْ فَوْقِی نُوراً، وَمِنْ تَحْتِی نُوراً، اَللَّهُمَّ اعْطِنِی نُوراً: خداوندا در دلم نوری قرار ده، و در زبانم نوری قرار ده، و در گوشم نوری قرار ده، و در چشمم نوری قرار ده، و از پشت سرم نوری قرار ده، و از پیش رویم نوری قرار ده، و از بالای سرم نوری قرار ده، و از زیر پایم نوری قرار ده، خداوندا به من نوری [از هدایت] عطا فرما»[1].
این حدیث گواه بر مشروعیت گفتن این دعا به هنگام رفتن به سوی مسجد است، همهی این دعا درخواست آدمی از خداوند عزوجل است که در همه ذرات آشکار و نهان وجودش نور قرار دهد و اینکه نور از تمامی جهتها بر او احاطه کند، و اینکه در ذات و همه هستیاش نور قرار دهد، این دعا مناسبت کاملی دارد با آنچه که در صحیح مسلم روایت شده که رسول اللهr فرمودند: «نماز نور است»[2]. نماز برای مؤمن در دنیا و در قبر و در آخرتش نور است، در حدیثی دیگر رسول اللهr میفرمایند: «کسی که بر نماز خواندن مداومت داشته و همیشه به موقع آن را بخواند، نماز برای او در روز قیامت چراغ راه و دلیل و رستگاری است، و کسی که بر نمازگزاردن مداومت نداشته باشد، در قیامت برایش نور و دلیل و رستگاری نیست» امام احمد این حدیث را روایت کرده است[3].
لذا بسیار به جا و نیکوست در حالی که فرد مسلمان به سمت مسجد میرود تا به ادای این نمازی بپردازد که نور مؤمن است، از خداوند بخواهد که نور در تمامی جسم او گسترده شده و تمامی وجودش را فرا گیرد و از تمامی جوانب نور را بر او محیط گرداند.
سپس مستحب است وقتی که فرد مسلمان وارد مسجد میشود بگوید: «بسم الله، وَالصَّلاَة وَالسَّلاَمُ عَلَی رسول الله، اَللَّهُمَّ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ رَحْمَتِکَ: به نام خداوند، درود و سلامت [خداوند] بر رسول الله، خداوندا درهای رحمتت را به روی من بگشای»، و اینکه بگوید: «أَعُوذُ بِاللهِ الْعَظِیمِ وَبِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ، وَسُلْطَانِهِ الْقَدِیمِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ: پناه میبرم به خداوند بزرگ و به ذات بزرگوار، و به قدرت أزلیاش از شرّ شیطان رانده شده».
هرگاه از مسجد خارج شد بگوید: «بسم الله، وَالصَّلاَة وَالسَّلاَمُ عَلَی رسول الله، اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ، اَللَّهُمَّ اعْصِمْنِی مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ: به نام خداوند، درود و سلام [خداوند] بر رسول الله، خداوندا، از تو فضل و رزق و روزی تو را مسألت مینمایم، خداوندا مرا از شرّ شیطان رانده شده پناه ده».
مجموعه احادیثی گواه بر این مطلب هستند:
از أنس بن مالک t روایت شده که: «پیامبر خداr موقع وارد شدن به مسجد میفرمود: «بسم الله، اَللَّهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍ: به نام خداوند [داخل میشوم] خداوندا بر محمّد درود فرست». و موقع بیرون رفتن از مسجد میفرمود: «بِسمِ اللهِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ: به نام خداوند [خارج میشوم] خداوندا بر محمّد درود فرست». این حدیث را ابن سنّی در کتاب عمل الیوم و اللیلة روایت کرده است[4].
از ابوهریره t روایت شده که پیامبرخداr فرمود: «هرگاه یکی از شما وارد مسجد شد، باید ابتدا بر پیامبرr درود بفرستد، سپس بگوید: «اَللَّهُمَّ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ رَحْمَتِکَ: خداوندا درهای رحمتت را به روی من بگشای». و هنگام بیرون رفتن از مسجد، باید ابتدا بر پیامبرr درود بفرستد، سپس بگوید: «اَللَّهُمَّ اعْصِمْنِی مِنَ الشَّیْطانِ: خداوندا مرا از شرّ شیطان محفوظ و مصون فرما»». این حدیث را نسائی و ابن ماجه و حاکم روایت کردهاند[5]. و در برخی الفاظ این حدیث چنین آمده: «اللَّهُمَّ بَاعِدْنِی مِنَ الشَّیْطَان: خداوندا مرا از شر شیطان دور گردان».
از أبوحُمید یا أبوأُسید ب روایت شده که پیامبرخداr فرمود: «هرگاه یکی از شما وارد مسجد شد، باید [این دعا را] بگوید: «اَللَّهُمَّ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ رَحْمَتِکَ»، و هرگاه که بیرون آمد باید [این دعا را] بگوید: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ»»[6].
از عبدالله بن عمروبن عاص از پیامبرr روایت شده که آن حضرت هرگاه داخل مسجد میشد میفرمود: «أَعُوذُ بِاللهِ الْعَظِیمِ وَبِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ، وَسُلْطَانِهِ الْقَدِیمِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ، وقتی کسی این دعا را بخواند، شیطان میگوید: سایر ساعات روز را از شرّ من در امان ماند». این حدیث را ابوداود روایت کرده است[7].
این مجموع آن چیزی است که نقل شده و مستحب است فرد مسلمان به هنگام ورود به مسجد و خروج از آن، آن را بگوید، اگر گفتن آن برایش به درازا کشید بر آنچه در صحیح مسلم آمده اکتفا نماید یعنی به هنگام ورود به مسجد بگوید: «اَللَّهُمَّ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ رَحْمَتِکَ» و به هنگام خروج از مسجد بگوید: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ».
اینکه میگوید: ««بسم اللهِ» در هنگام ورود به مسجد و خروج از آن، باء برای استعانت است، به هنگام گفتن بسم الله الرّحمن الرّحیم هر فاعلی فعل مناسب حال خود را تصور و تقدیر میکند، تقدیر در این جا این است که: به نام خدا وارد میشوم، یعنی در حالی که خواهان یاری و توفیق خداوند هستم، در مورد خروج از مسجد نیز چنین است [یعنی: با یاری و توفیق خداوند از مسجد خارج میشوم].
اینکه میگوید: «وَالصَّلاَة وَالسَّلاَمُ عَلَی رسول الله» نشاندهندهی فضیلت درود و سلام فرستادن به رسول اللهr هنگام ورد به مسجد و هنگام خروج از آن است، این از محلها و موقعیتهایی است که درود و سلام فرستادن به رسول اللهr در آنها مستحب است، این مطلب را ابن قیم/ در کتابش: «جلاء الأفهام فی الصلاة والسلام علی خیر الأنام» به تفصیل بیان داشته است.
اینکه به هنگام ورود میگوید: «اَللَّهُمَّ افْتَحْ لِی أَبْوَابَ رَحْمَتِکَ، و به هنگام خروج میگوید: اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ فَضْلِکَ، حکیمانه است، گفته شده: شاید بیان این جمله به هنگام ورود به این خاطر است که وارد شونده خواهان دستیابی به آخرت است و «رحمت» خاصترین هدف برای اوست، و کسی که از مسجد بیرون میآید خواهان کسب معاش و رزق و روزی در دنیاست و منظور از «فضل» هم همان است، سخن خداوند هم به این مطلب اشاره دارد که میفرماید:
﴿ فَإِذَا قُضِیَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَٱبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ ﴾ [الجمعة: 10].
«آنگاه که نماز خوانده شد، در زمین پراکنده گردید و به دنبال رزق و روزی خدا بروید».
همچنین گفته شده: گفتن این دعا به این خاطر است که هر آنکه وارد مسجد شود به کاری میپردازد که او را به خدا نزدیک کرده و به پاداش و بهشت او دست یابد، لذا بیان رحمت در اینجا مناسبت دارد. و هنگامی که از مسجد خارج میشود در زمین به جستجوی فضل خداوند میپردازد به خاطر روزی پاک و حلالش لذا بیان فضل در اینجا مناسبت دارد[8]. والله اعلم.
نصوص پیشین گواه بر اهمیت پناه جستن و متوسل شدن به خداوند از شر شیطان رانده شده است، حال فرقی نمیکند به هنگام ورود به مسجد باشد و یا خروج از آن، همچنان که در حدیث پیشین عبدالله بن عمرو آمد، به هنگام ورود به مسجد میگوید: «أَعُوذُ بِاللهِ الْعَظِیمِ وَبِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ، وَسُلْطَانِهِ الْقَدِیمِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ» وقتی آدمی این دعا را بخواند، شیطان میگوید: سایر ساعات روز را از شرّ من در امان ماند. و همچنان که در حدیث پیشین ابوهریرهt آمد، به هنگام خروج از مسجد میگوید: «اَللَّهُمَّ اعْصِمْنِی مِنَالشَّیْطانِ».
بیتردید شیطان بسیار مشتاق است که به هنگام ورود آدمی به مسجد او را از نمازش بازدارد و او را از آن خیر محروم نماید و بهره و نصیب او را از رحمتی که بدین ترتیب به دست میآورد کاهش دهد، و بسیار مشتاق است که آدمی را به هنگام خروجش از مسجد به سوی اماکن حرام سوق داده و در موقعیتهای گمانبرانگیز قرار دهد. در حدیث صحیح آمده که رسول اللهr فرمودند: «شیطان بر سر راه آدمی نشسته است»[9]. یعنی: در هر راهی که آدمی می پیماید خواه خیر باشد یا شر، اگر بر راه خیر حرکت کند بر سر راهش مینشیند تا او را از آن بازداشته و از ورودش به جزئیات و عمق آن خیر منصرف گرداند [و در همان ابتدا مانعش گردد] و اگر در راه شر حرکت کند بر سر راهش مینشیند تا او را به فرو رفتن در عمق شر تشجیع کند و او را به استمرار و پیگیری آن وادارد، عاجزانه از خداوند میطلبیم که ما و شما و تمامی مسلمانان را از شرّ شیطان مصون دارد.
اینکه میگوید: «أَعُوذُ بِاللهِ الْعَظِیمِ وَبِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ، وَسُلْطَانِهِ الْقَدِیمِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ» بیانگرِ پناه جستن به خدا و نامها و صفات اوست، از جمله صفات خداوند این است که وجه او موصوف به کرم است. یعنی خوب و نیکو است، از جمله صفات او قدرت است که موصوف به قِدَم است. یعنی قدرتی ازلی است که پیش از آن چیزی نبوده است، این ذکر و دعا گواه بر عظمت و جلال و کمال الله تعالی، و کمال قدرت اوست و اینکه خداوند برای بنده کافی است که آدمی به او پناه برده و به او متوسل گردد.
[1]- صحیح مسلم شماره [763].
[2]- صحیح مسلم شماره [223].
[3]- المسند [2/169]، شیخ عبدالعزیزبنباز/ میگوید: إسناد آن حسن است. مجموع فتاوی [10/278].
[4]- عمل الیوم و اللیله شماره [89]، سند آن ضعیف است، آلبانی/ گفته: «این حدیث نزد ابن سنّی و ترمذی شاهدی از حدیث فاطمه دارد، و میگوید: حدیث حسن است». تخریج الکلم الطیب [ص: 51].
[5]- السنن الکبری [6/27]، و سنن ابنماجه شماره [773]، و المستدرک [1/207]، و آلبانی/ در «صحیحالجامع» شماره [514] آن را صحیح دانسته است.
[6]- صحیح مسلم شماره [713].
[7]- سنن أبوداود شماره [466]، و آلبانی/ در «صحیح الترغیب» شماره [1606] آن را صحیح دانسته است.
[8]- بنگر به: شرح اذکار اثر ابن علاَّن [2/42].
[9]- سنن نسائی [6/21]، و المسند [3/483]، و آلبانی/ در «صحیح الجامع» شماره [1652] آن را صحیح دانسته است.
امام احمد و ابوداود و ابن ماجه و دیگران از ابوهریرهt روایت کردهاند که رسول اللهr فرمودند: «کسی که وضو ندارد نمازش پذیرفته نمیشود، و کسی که به هنگام وضو نام خداوند را ذکر نکند، وضو ندارد»[1]. این حدیث با شواهد آن حدیث حسن است، و عدهای از علما آن را حسن دانستهاند، این حدیث بیانگر مشروعیت گفتن بسم الله ِالرَّحْمنِ الرَّحِیمْ در آغاز وضو است.
علما -رحمهم الله- در بیان حکم آن دچار اختلاف شدهاند، جمهور علما بر این باورند که گفتن آن مستحب است،و برخی از علما معتقدند که گفتن آن واجب است البته وقتی که شخص نسبت به حکم آن آگاه بوده و گفتنش را به خاطر داشته باشد اما اگر نسبت به حکم آن ناآگاه باشد یا فراموش کند اشکالی متوجه او نشده و نیازی به اعادهی وضو نیست.
درخصوص حکم [وضوی] کسی که گفتن بسم الله الرحمن الرحیم در آغاز وضو را به خاطر فراموشی ترک کند از امام شیخ عبدالعزیزبن باز/ سؤال شد، ایشان در پاسخ گفت: «جمهور علما معتقد به صحت وضو بدون گفتن بسم الله الرّحمن الرّحیم هستند، و برخی از علما هم بر این باورند اگر کسی نسبت به این موضوع علم داشته و آن را به خاطر داشت در این حال گفتنش واجب است، به خاطر آنکه از پیامبرr روایت شده که ایشانr فرمودند: «کسی که به هنگام وضو نام خداوند را ذکر نکند، وضو ندارد». اما کسی که به خاطر فراموشی یا ناآگاهی گفتن آن را ترک کند وضوی او صحیح است و بر او واجب نیست که وضویش را اعاده کند هر چند که قائل به وجوب گفتن بسم الله الرّحمنالرّحیم شدیم؛ چرا که آن شخص به واسطهی جهل و فراموشی معذور است، و دلیل بر این مطلب هم سخن خداوند است که میفرماید:
﴿رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِینَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ﴾ [البقرة: 286].
«پروردگارا! اگر ما فراموش کردیم یا به خطا رفتیم، ما را [بدان] مگیر [و مورد مؤاخذه و پرسوجو قرار مده]».
و در حدیث صحیح از پیامبرr به اثبات رسیده که خداوند این دعا را پذیرفته است، بدین ترتیب درمییابی که هرگاه گفتن بسم الله الرّحمن الرّحیم را در آغاز وضو فراموش کردی سپس در اثنای وضو به یادت آمده و آن را گفتی مانند آن است که در همان ابتدا گفته باشی و بر تو واجب نیست که دوباره از ابتدا وضو بگیری چرا که تو به خاطر نسیان و فراموشی معذور بودهای»[2].
اما در مورد دعاهایی که به هنگام شستن و یا مسح هر یک از اعضای وضو گفته میشوند، به این شکل که برای هر عضو دعای مخصوصی گفته شود، [به عنوان مثال:] برای شستن دست دعای مخصوص آن، شستن صورت دعایی، شستن پاها دعایی و شبیه اینها، در این باره سخنی از پیامبرr به اثبات نرسیده است، و مسلمان حق ندارد که به چیزی از اینها عمل کند، از جمله کسی به هنگام گرداندن آب در دهانش بگوید: «اَللَّهُمَّ اسْقِنِی مِنْ حَوْضِ نَبِیِّکَ کَأْساً لاَ أَظْمَأُ بَعْدَه أَبَداً: خداوندا [در قیامت] از حوض پیامبرت [یعنی از حوض کوثر] جام آبی به من بنوشان که بعد از نوشیدن آن هرگز تشنه نشوم». و هنگام گرداندن آب در بینیاش بگوید: «اَللَّهُمَّ لاَ تُحْرِمْنِی رَائِحَة نَعِیمِکَ وَ جَنَّاتِکَ: خداوندا مرا از بوی خوش نعمتها و باغهای بهشت محروم مساز». و هنگام شستن چهرهاش بگوید: «اَللَّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهِیَ یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ: خداوندا مرا در روزی [یعنی در روز قیامت] که روهایی سفید و رهایی سیاه میگردند، روسفید فرما».
و هنگام شستن دستهایش بگوید: «اَللَّهُمَّ أَعْطِنِی کِتَابِی بِیَمِینِی، اَللَّهُمَّ لاَ تُعْطِنِی کِتَابِی بِشِمَالِی: خداوندا، [در قیامت] نامه اعمالم را به دست راستم بده، خداوندا نامه اعمالم را به دست چپم مده». و به هنگام مسح سرش بگوید: «اَللَّهُمَّ حَرِّمْ شَعْرِی وَ بَشَرِی عَلَیالنَّارِ: خداوندا مو و پوست مرا بر آتش دوزخ حرام فرما». و به هنگام مسح گوشهایش بگوید: «اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنَ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ: خداوندا، مرا از زمره کسانی قرار بده که به [همهی] سخنان گوش فرامیدهند و از بهترین آنها پیروی میکنند». و به هنگام شستن پاهایش بگوید: «اَللَّهُمَّ ثَبِّتْ قَدَمَیَّ عَلَی الصِّرَاطِ: خداوندا گامهایم را بر روی پل صراط محکم و استوار بگردان». همه اینها هیچ پایه و اساسی نداشته و پیامبراکرم r آنها را نفرموده است.
بر مسلمان واجب است که بدانچه در سنت آمده بسنده و اکتفا کرده، و از آنچه که بعدها مردم ساخته و پدید آوردهاند دوری بگیرد، ابن قیم/ میفرماید: «اما اذکار و دعاهایی را که عموم مردم به هنگام شستن و یا مسح هر عضوی بیان میدارند هیچ پایه و اساسی ندارند که از پیامبرr نقل شده باشند، و نه از صحابه و تابعین، و نه از ائمه چهارگانه نقل نشدهاند بلکه براساس دروغ به پیامبر r نسبت داده شدهاند»[3].
برای فرد مسلمان مستحب است که بعد از پایان یافتن وضویش بگوید: «أَشْهَدُ أَنْ لا إله إلاَّ الله، وَأَنَّ مَحْمَّداً عَبْدُاللهِ وَ رَسُولُهُ: گواهی میدهم که هیچ معبود راستینی جز الله نیست، و گواهی میدهم که محمّد r بنده الله و فرستادهی اوست». در صحیح مسلم از عقبة بن عامرt روایت شده که گفت: «چرانیدن شتران کار ما بود؛ [روزی] نوبت من شد. شبانه شتران را بازگرداندم. دیدم پیامبرخداr ایستاده و برای مردم صحبت میکند. به اینجا رسیدم که فرمود: هر مسلمانی به خوبی [و به طور کامل] وضو بگیرد، سپس برخیزد و طوری دو رکعت نماز بگزارد، که قلب و صورتش متوجه نماز باشد، قطعاً بهشت بر او واجب میشود. گفتم: چه چیز خوبی است! بناگاه دیدم کسی جلوی من گفت: چیزی که پیش از این فرموده بود، بهتر بود. نگاه کردم؛ بناگاه دیدم که عمر t است. او افزود: اکنون که میآمدی من تو را دیدم. پیامبرr فرمود: هر یک از شما که به طور کامل وضو بگیرد، و پس از آن بگوید: «أَشْهَدُ أَنْ لا إله إلاَّ الله، وَأَنَّ مَحْمَّداً عَبْدُ اللهِ وَرَسُولُهُ» همهی هشت در بهشت برایش باز میشوند، و او از هر کدام که بخواهد وارد میشود»[4].
ترمذی هم این ذکر را روایت کرده و در ادامه آن افزوده است: «اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنَ التَّوَّابِینَ وَ اجْعَلْنِی مِنَ الْمُتَطَهِّرِینَ: خداوندا مرا از زمرهی توبهکنندگان، و از زمره کسانی که خود را از پلیدیها پاک میدارند قرار ده»[5]. این افزوده، همچنان که علما بیان داشتهاند، افزودهای به اثبات رسیده است.
در این حدیث عقبه بن عامرt اشتیاق صحابه y به مراقبت از لحظات عمرشان، و همکاری میانشان را بیان داشته است؛ همکاریای که سود و بهرهی آن به همه میرسد. یکی از این موارد همکاری این است که یک جماعت، تمام شتران خود را در یک گله گرد آورده و سپس به نوبت آنها را به چرا میبردند و هر روز یکی از آنها این کار را میکرد این کار برای همه آنان مفید بود، دیگران فرصت مییافتند به کارها و نیازهای خود رسیدگی کنند و [در عین حال] فرصت بیشتری برای آنان فراهم میشد تا از پیامبرr و حضور در مجالس او بهره ببرند. روزی که نوبت عقبه بود که شتران را به چرا ببرد شب هنگام وقتی شتران را بازگرداند و از کارش فراغت یافت به مجلس رسول اللهr آمد تا درسهایی آموزنده فراگیرد و از سرچشمه با برکت رسول اللهr سیراب گردد، درسی بزرگ را دریافت و بدان خوشحال شد، آن درس این سخن رسولاللهr.بود که فرمود: «هر مسلمانی به خوبی [و به طور کامل] وضو بگیرد، سپس برخیزد و طوری دو رکعت نماز بگزارد، که قلب و صورتش متوجه نماز باشد، قطعاً بهشت بر او واجب میشود» عقبه شگفتزدگیاش را از این درس بزرگ آشکار کرد و گفت: «چه چیز خوبی است» عمر بن خطابt که هنگام ورود عقبه او را دیده بود این سخنش را شنید، به او گفت: «چیزی که پیش از این فرموده بود، بهتر بود» عمر t با این سخنش به فایده و سودی که پیامبرr پیش از ورود عقبه t بیان داشته بود اشاره کرد این خود گواه آن است که صحابه y بر انجام خیر و تعاون در این راه بسیار مشتاق بودهاند آن هم خیری که به ابواب علم و امور ایمان راهنمایی کند، عمر t برای عقبه t یادآوری کرد که پیامبرr فرمودند: «هر یک از شما که به طور کامل وضو بگیرد، و پس از آن بگوید: «أَشْهَدُ أَنْ لا إله إلاَّ الله، وَأَنَّ مَحْمَّداً عَبْدُ اللهِ وَرَسُولُهُ» هر هشت در بهشت برایش باز میشوند، و او از هر کدام که بخواهد وارد میشود». این حدیث بیانگر فضیلت وضویی است که به صورت تمام و کمال و به شیوهی تعیین شده، گرفته شده است. همچنین گواه بر فضیلت مداومت بر این ذکر عظیم به دنبال وضو است و اینکه هرکس چنین کند همه هشت در بهشت به رویش باز میشوند تا از هر کدام که میخواهد وارد آن شود.
مستحب است که این دعا را نیز بدان بیفزاید: «اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنَ التَّوَّابِینَ وَاجْعَلْنِی مِنَ الْمُتَطَهِّرِینَ» همانطور که پیشتر گفته شد این افزوده از سوی ترمذی به اثبات رسیده است، همچنین میتواند که بگوید: «سُبْحَانَکَ اَللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِکَ أَشْهَدُ أَنْ لاَإِلَهَإِلاَّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیْکَ: خداوندا تو پاک و منزّه هستی و من تو را حمد و ستایش میگویم و گواهی میدهم که هیچ معبود راستینی جز تو وجود ندارد؛ از تو آمرزش میخواهم و به سوی تو بازمیگردم»؛ به خاطر حدیثی که نسائی در کتاب عمل الیوم واللیله و حاکم در مستدرک و دیگران از ابوسعید خدری روایت کردهاند که رسول اللهr فرمودند: «کسی که وضو بگیرد و سپس بگوید: «سُبْحَانَکَ اَللَّهُمَّ وَبِحَمْدِکَ أَشْهَدُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ، أَسْتَغْفِرُکَ وَأَتُوبُ إِلَیْکَ»، آن را در پوستی مینویسند سپس آن را مهر میکنند و تا روز قیامت آن را باز نمیکنند»[6]. اینها همهی آن چیزی است که از پیامبرr درخصوص اذکار متعلق به وضو به اثبات رسیده است، ابن قیم/ میگوید: «از پیامبرr چیزی جز گفتن بسم الله الرّحمن الرّحیم به اثبات نرسیده که در وضو گرفتن گفته باشد، و هر حدیثی در خصوص اذکار وضو که به ایشان نسبت داده شده، دروغ و ساختگی بوده و رسول اللهr چیزی از آنها را بیان نکرده است»[7]. سپس ابن قیم/ حدیث گفتن بسم الله الرّحمن الرّحیم و دو حدیث پیشین را که از عمر و ابوسعید خدری روایت شده مستثنی نموده است [و آنها را پذیرفته است].
والله وحده الموفِّق و الهادی إِلی سواء السبیل.
[1]- المسند [2/418]، سنن ابوداود شماره [101]، ابنماجه شماره [399]، و آلبانی/ در «الإرواء» [1/122] آن را حسن دانسته است.
[2]- مجموع فتاوا و مقالات ایشان [7/100].
[3]- الوابل الصیب [ص: 316].
[4]- صحیح مسلم شماره [234].
[5]- سنن ترمذی شماره [55]، و آلبانی/ در «صحیح الترمذی» شماره [48] آن را صحیح دانسته است.
[6]- المستدرک [1/564]، و آلبانی/ در «السلسله الصحیحه» شماره [2333] آن را صحیح دانسته است.
[7]- زادالمعاد [1/195].
در سنّت زیبای رسول الله r، شرح و توضیح آدابی که شایسته است فرد مسلمان به هنگام ورودش به توالت و در حال قضای حاجت و به هنگام خروجش از آن بدان شیوه عمل نماید، بیان شده است، اینها آداب متعددی هستند که گواه بر تمام و کمال بودن این شریعت مبارک میباشند. بیشک فرد مسلمان با رعایت این آداب بسیار خشنود میگردد چرا که به زیبایی هر چه تمامتر پاک کردن و نظافت و شستن و پالایش آدمی صورت میپذیرد بلکه این آداب مایه فخر فرد مسلمان بوده و چه افتخار بزرگی هم میباشد.
در صحیح مسلم از سلمانفارسیt روایت شده که: کسی به او گفت: پیامبرتان همهچیز حتی طرز دستشویی رفتن را به شما آموخته است. گفت: درست است، پیامبر ما را منع کرده از اینکه هنگام مدفوع و ادرار روی ما به سوی قبله باشد یا اینکه با دست راست استنجاء کنیم، یا اینکه با کمتر از سه سنگ یا با مدفوع و یا با استخوان استنجاء کنیم»[1].
در روایت دیگری از همین حدیث امام مسلم از سلمان t نقل میکند که گفت: «مشرکان به ما گفتند: رفیق شما را میبینیم که به شما [همه چیز را] آموزش میدهد حتی طرز دستشویی رفتن را، سلمان گفت: آری! رسول خداr از اینکه یکی از ما با دست راستش استنجاء کند نهی نمود، یا [هنگام قضای حاجت] رو به قبله نماید و [یا برای استنجاء] از سرگین و استخوان [استفاده نماید] نهی نمود، و فرمود: یکی از شما با کمتر از سه سنگ استنجاء نکند»[2].
این مشرکین میخواستند از صحابه y عیبجویی کرده و آنان را تحقیر نمایند آن هم به این خاطر که دینشان دربردارندهی تعالیمی در ارتباط با چگونگی قضای حاجت است، به طرز مسخرهآمیزی گفتند: پیامبرتان همهچیز حتی طرز دستشویی رفتن را به شما آموخته است، سلمان فارسیt با آنان معارضه نمود در حالی که انتقادشان را باطل کرده و تمسخرشان را درهم شکست، و با کمال افتخار و سربلندی گفت: آری، ایشان r این را نیز به ما آموزش دادند و ما به این مسأله افتخار میکنیم. سپس با افتخار شروع به برشمردن تعدادی از آداب ارزشمند و تعالیم مبارکی نمود که در این خصوص سنت آنها را بیان کرده است و به راستی اینها تعالیمی مبارکاند که اینان و کمخردانی شبیه اینها آن را درک و فهم نمیکنند. بیتردید کسی ارزش این تعالیم را درک میکند که خداوند به او توفیق ارزانی داشته و او را به این آیین راستین هدایت کند، ستایش خدای راست در برابر اینکه ما را هدایت کرده، و شکر از آنِ اوست در برابر آنچه که به ما عطا فرموده است.
در زیر به بیان تعدادی از این آداب میپردازیم.
ابتدا برای فرد مسلمان مستحب است که به هنگام ورود به توالت بگوید: «بسم الله اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْخُبُثِ وَالخَبَائِثِ» چرا که در صحیحین از أنس بن مالک t روایت شده که گفت: «پیامبرخداr هنگامی که وارد دستشویی میشد میفرمود: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْخُبُثِ وَالخَبَائِثِ: خدایا! همانا من به تو پناه میبرم از شیاطین نر و ماده»[3]. خبث جمع خبیث، و خبائث جمع خبیثة است، در بعضی از طرق این حدیث ذکر بسم الله در ابتدای آن آمده است، ابن حجر/ میگوید: «عُمری این حدیث را از طریق عبدالعزیز بن مختار، از عبدالعزیز بن صهیب با لفظ امر روایت کرده است که: وقتی وارد دستشویی شدید بگویید: «بسم الله، أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الْخُبُثِ وَالخَبَائِثِ»، و اسناد آن براساس شرط مسلم است»[4].
حدیثی را که ابن ماجه و دیگران از علیt به صورت مرفوع روایت کردهاند شاهدی برای این حدیث است: «پردهای که عورتهای آدمیان را در هنگام داخل شدن به توالت از [چشمان] جنّیان میپوشاند، گفتن: «بسم الله» است، این حدیث با مجموع طرق آن حدیثی صحیح است[5].
یکی دیگر از آدابی که پیامبرr رعایت کرده این بوده که هرگاه در سفر بوده و به قضای حاجت میرفت آنقدر دور میشد که از دیدگان صحابه پنهان میشد؛ ابوداود از مغیره بن شعبه روایت کرده که: «همانا پیامبرr هرگاه میخواست به محل قضای حاجت برود، آنقدر میرفت تا از دید همه ناپدید میشد»[6].
از جمله سنت آن است که پیامبرr [به هنگام قضای حاجت] لباسش را بلند نمیکرد تا آنگاه که به زمین نزدیک میشد؛ ابوداود از ابن عمر ب روایت کرده که: «همانا پیامبرr هرگاه میخواست قضای حاجت نماید لباسش را بلند نمیکرد تا آنگاه که به زمین نزدیک میشد»[7].
از جمله سنت آن است که خود را از مردم استتار کند؛ در صحیح مسلم از عبدالله بن جعفر t روایت شده که گفت: «هنگام قضای حاجت، بیش از همه پیامبرخداr دوست داشت که خود را به چیزی مرتفع یا با نخلستان استتار کند»[8].
از دیگر آداب این است که بر سر راه مردم قضای حاجت نکند، در صحیح مسلم از ابوهریره t روایت شده که پیامبرخداr فرمود: «از دو چیز که سبب میشود مردم انجامدهندهی آنها را لعنت و نفرین کنند، بپرهیزید. صحابه گفتند: ای رسول خدا، آن دو چیز کداماند؟ فرمود: کسی که در وسط راه مردم یا زیر سایهای که مردم از آن استفاده میکنند دستشویی میکند»[9].
ابوداود در کتاب سنن خود از معاذ بن جبلt روایت کرده که رسول الله r فرمودند: «از سه کار نفرینآور پرهیز کنید: دستشویی کردن در مجاری آب، در محل عبور مردم، و در سایه»[10].
از جمله آداب قضای حاجت این است که فرد مسلمان به خاطر احترام به قبله به هنگام مدفوع و ادرار کردن نه رو به قبله کند و نه پشت به آن، و با دست راستش استنجا نکند. از ابوهریره t روایت شده که رسول اللهr فرمودند: «همانا من برای شما به مثابه پدری هستم که آموزشتان میدهم، وقتی که یکی از شما به دستشویی رفت، نه رو به طرف قبله کند و نه پشت به آن، و با دست راست خودش را پاک نکند، ایشانr دستور میدادند که با سه عدد سنگ استنجا صورت گیرد، و از اینکه در این کار از سرگین استفاده شود نهی میفرمودند»[11].
در این سخن پیامبرr بیندیش که میفرماید: «همانا من برای شما به مثابهی پدری هستم که شما را آموزش میدهم». این سخن نشانهی عنایت کامل و حُسن توجه و اوج خیرخواهی و نصیحت است.
از دیگر آداب اینکه هرگاه فرد مسلمان بعد از قضای حاجت استنجا نمود با کمتر از سه سنگ خود را پاک نکند چون با این تعداد پاک کردن به شکل کامل صورت میگیرد، اشکالی ندارد که دستمالها یا چیزی شبیه آن را جایگزین سنگها نماید، میتواند با آب خود را پاک کند که این کار بهتر و مناسبتر است، در صحیحین از أنس بن مالکt روایت شده که گفت: «وقتی پیامبرr برای دستشویی بیرون میرفت، من و پسری دیگر میآمدیم و با خود ظرفی آب به همراه داشتیم که با آن استنجا میکرد»[12].
بر مسلمان واجب است که به هنگام قضای حاجت مراقب باشد که ادرار به بدن یا لباسش پاشیده نشود؛ چرا که از ابن عباس t روایت شده که گفت: «پیامبرخداr از کنار دو قبر رد شد و فرمود: هان! صاحب این دو قبر عذاب میبینند؛ اما عذاب آنان به سبب ارتکاب گناهی بزرگ نیست؛ [و به راستی که آن بزرگ است] یکی از آنان سخنچینی میکرد و دیگری از ادرار خود پرهیز نمیکرد [و بدین سبب آلوده به ادرار میشد]». و در روایتی دیگر آمده: «خود را از ادرار پاک نگه نمیداشت»[13].
جایز نیست که فرد مسلمان به هنگام قضای حاجت حرف بزند، و نباید ذکر و دعایی بر زبان آورد، در صحیح مسلم از ابن عمر ب روایت شده که گفت: «شخصی از کنار پیامبرr رد شد در حالی که ایشان مشغول ادرار بودند، این شخص بر ایشان سلام کرد، اما پیامبرr جواب سلام او را نداد»[14]. این حدیث گواه بر آن است که شایسته نیست فرد مسلمان به هنگام قضای حاجت سخن بگوید؛ چرا که پیامبرr پاسخ آن شخص را نداد، و شایستهی او نیست که [در این حال] به ذکر یا دعا بپردازد، و سلام کردن ذکر و دعا است، و پیامبرr جواب سلام این مسلمان را نداد. اینها بخشی از آداب مهم قضای حاجت هستند که اسلام بدان فراخوانده و شریعت بدان تشویق نموده است و این خود بیانگر کمال و حُسن و زیبایی این دین است.
سپس مستحب است که فرد مسلمان به هنگام خروج از دستشویی بگوید: «غُفْرَانَکَ: خدایا آمرزش تو را خواستارم»؛ امام احمد و اهل سنن از عائشه ل روایت کردهاند که گفت: «پیامبرخداr به هنگام بیرون آمدن از توالت میفرمود: «غُفْرَانَکَ: [خداوندا] از تو آمرزش میخواهم».»[15].
اینکه در این موقعیت میگوید: «غفرانک»، در توضیح آن گفته شده: «به خاطر ترس از کوتاهیاش در ادای شکر این نعمت ارجمند است، اینکه غذا را خورده سپس هضم کرده سپس به راحتی از بدنش خارج شده، حال میپندارد که شکر او ناتوان از آن است که حقّ این نعمت را به طور کامل بپردازد لذا با طلب بخشش و آمرزش تلافی میکند»[16].
اَللَّهُمَّ اغْفِر ذُنُوبَنَا وَأَعِنَّا عَلَی طَاعَتِکَ یَا ذَا الْجَلاَلِ وَالإِکْرَام
[1]- صحیح مسلم شماره [262].
[2]- صحیح مسلم شماره [262].
[3]- صحیح بخاری شماره [142]، و صحیح مسلم شماره [375].
[4]- فتحالباری [1/244].
[5]- سنن ابنماجه شماره [297]، بنگر به: إرواء الغلیل اثر آلبانی [1/90-87].
[6]- سنن ابوداود شماره [2]، آلبانی/ در «صحیح ابوداود» شماره [2] آن را صحیح دانسته است.
[7]- سنن أبوداود شماره [14] آلبانی/ در «السلسله الصحیحه» شماره [1071] آن را صحیح دانسته است.
[8]- صحیح مسلم شماره [342].
[9]- صحیح مسلم شماره [ 269].
[10]- سنن ابوداود شماره [26]، و آلبانی/ «در صحیح ابوداود» شماره [21] آن را صحیح دانسته است.
[11]- سنن ابوداود شماره [8]، و آلبانی/ در «صحیح الجامع» شماره [2346] آن را حسن دانسته است.
[12]- صحیح بخاری شماره [150]، صحیح مسلم شماره [271].
[13]- صحیح بخاری شماره [1361]، صحیح مسلم شماره [292].
[14]- صحیح مسلم شماره [370].
[15]- المسند [6/155]، سنن ابوداود شماره [30]، سنن ترمذی شماره [7]، سنن ابنماجه شماره [300] و آلبانی/ در «صحیح الجامع» شماره [4707] آن را حسن دانسته است.
[16]- بنگر به: الفتوحات الربانیه اثر ابن علاَّن [1/401].