اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

۱۳۴- اذکار ورود به منزل

۱۳۴- اذکار ورود به منزل

در سنّت اذکار عظیمی در ارتباط با آنچه برازنده فرد مسلمان است که به هنگام ورود به منزل بگوید، بیان شده است. در مجموع مستحب است که فرد مسلمان به هنگام ورود به منزلش بسم الله بگوید، و خداوند را بسیار یاد کند، و این‌که سلام کند، حال چه کسی در خانه باشد یا نباشد.

در صحیح مسلم از جابر بن عبدالله t روایت است که وی از پیامبرخداr شنید که فرمود: «هرگاه شخص وارد خانه‌اش شود و هنگام وارد شدن به خانه‌اش و هنگام خوردن غذا خداوند والامرتبه را یاد کند، شیطان به یارانش می‌گوید؛ در این خانه نه جایی برای گذراندن شب می‌یابید و نه شامی برای خوردن، ولی هرگاه شخص بدون یاد کردن خداوند به خانه‌اش وارد شود، شیطان به یارانش می‌گوید: «در این خانه جا برای گذراندن شب یافتید، و اگر او هنگام غذا خوردن نام خداوند را یاد نکند، شیطان به همراهانش می‌گوید: در این خانه هم جا برای گذراندن شب یافتید و هم غذای شب»[1].

این حدیث گواه این مطلب است که وقتی فرد مسلمان به هنگام ورود به منزلش و به هنگام خوردن و نوشیدن، پروردگارش را یاد می‌کند این کار سبب محافظت و مصون ماندش از شیطان می‌شود؛ چرا که شیطان فرد مسلمان را در همه حالش دنبال می‌کند، هنگام ورود به خانه و هنگام خوردن و نوشیدن و دیگر حالت‌ها، هنگامی که مسلمان پروردگارش را یاد کند شیطان پنهان گشته و از آن شخص ناامید شده و به او نزدیک نمی‌گردد در این حال فرد مسلمان از او و حیله و نیرنگش در امان می‌‌ماند. اما وقتی که فرد مسلمان از ذکر غافل می‌ماند همانا شیطان در خوردن و نوشیدن و جایی برای گذراندن شب با او همراه و هم‌نشین و شریک می‌گردد. خداوند می‌فرماید:

﴿وَمَن یَعۡشُ عَن ذِکۡرِ ٱلرَّحۡمَٰنِ نُقَیِّضۡ لَهُۥ شَیۡطَٰنٗا فَهُوَ لَهُۥ قَرِینٞ ٣٦        [الزخرف: 36].

«و هرکس که از یادِ [خداوندِ] رحمان غافل شود برایش شیطانی برمی‌گماریم، و آن [شیطان] همنشینِ او گردد».

یعنی همدم و همراه او می‌گردد و او را به انجام معاصی و گناهان تحریک و تشویق می‌کند.

یاد خدا طردکننده‌ی شیطان و محافظ انسان است، و کسی که خدا را یاد می‌‌کند با حفاظت خداوند از او از شیطان محفوظ می‌ماند بلکه شیطان از او ناامید شده و درمی‌یابد که راهی برای نفوذ و تسلط بر او ندارد. به همین خاطر در حدیث پیشین آمده که شیطان وقتی که می‌شنود آدمی به هنگام وارد شدن به خانه‌اش و به هنگام خوردن و نوشیدنش خدای را یاد می‌کند، می‌گوید: در این خانه نه جایی برای گذراندن شب می‌یابید و نه شامی برای خوردن، یعنی: شیطان این سخن را به لشکریان و یارانش می‌گوید، درنتیجه شیطان و یارانش از همراهی و مشارکت با این شخصی که در خانه و غذایش خدای را یاد کرده مأیوس و ناامید می‌گردند، در مقابل شخص غافل از ذکر،‌ در این همراهی و مشارکت [با شیطان و یارانش] سهیم بوده و از آن مصون نمی‌ماند هم‌چنان که خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَأَجۡلِبۡ عَلَیۡهِم بِخَیۡلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکۡهُمۡ فِی ٱلۡأَمۡوَٰلِ وَٱلۡأَوۡلَٰدِ وَعِدۡهُمۡۚ وَمَا یَعِدُهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ إِلَّا غُرُورًا ٦٤     [الإسراء: 64].

«و سواران و پیادگانت را برای [نابودی] آنان [به بانگِ بلند] فراخوان و در اموال و فرزندان با آنان شریک شو و به آنان وعده ده و شیطان به آنان جز فریب وعده نمی‌دهد».

این آیه در خصوص افراد غافل است، اما کسانی که خدای را یاد می‌کنند وضع و حالت آنان چنین است که خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّ عِبَادِی لَیۡسَ لَکَ عَلَیۡهِمۡ سُلۡطَٰنٞۚ وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ وَکِیلٗا ٦٥                 [الإسراء: 65].

«بی‌گمان تو سلطه‌ای بر بندگان [مخلص و مؤمن] من نخواهی داشت، و همین کافی است که [ایشان در پناه خدایند و] پروردگارت حافظ و پشتیبان [این‌چنین بندگان] است».

شیخ عبدالرحمن بن سعدی/ در تفسیر این آیه می‌گوید: «بسیاری از مفسران گفته‌اند: اگر هنگام خوردن غذا و آب و هنگام آمیزش با همسر اسم خدا برده نشود شیطان در اموال و فرزندان آدمی مشارکت می‌جوید. و هرگاه انسان در این کارها اسم خدا را نَبَرد شیطان با او شریک می‌شود همان‌طور که در حدیث آمده است»[2] یعنی حدیثی که پیش‌تر بیان داشتیم.

برای فرد مسلمان مستحب است که به هنگام ورود به منزل سلام کند حال فرقی نمی‌کند که منزل، منزل خودش است یا منزل دیگری، و باز فرقی نمی‌کند که کسی در آن باشد یا نباشد؛ به خاطر سخن خداوند که می‌فرماید:

﴿فَإِذَا دَخَلۡتُم بُیُوتٗا فَسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِکُمۡ تَحِیَّةٗ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ مُبَٰرَکَةٗ طَیِّبَةٗۚ [النور: 61].

«پس چون به خانه‌‌ها درآیید بر [قوم] خویش به درودی مبارک [و] پاکیزه که رسمی است الهی، ‌سلام گویید».

ابن سعدی/ در تفسیر این آیه می‌گوید: «در ﴿فَإِذَا دَخَلۡتُم بُیُوتٗا کلمه [بُیُوتاً] نکره و در سیاق شرط است، که هم شامل خانه‌ی انسان و هم خانه‌ی دیگران می‌شود، پس وقتی وارد می‌شود باید سلام بگوید، خواه کسی در خانه باشد یا نباشد. بنابراین فرمود: وقتی انسان وارد خانه می‌شود، ﴿فَسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِکُمۡ به یکدیگر سلام کنید، چون مسلمین از بس که با همدیگر محبت و دوستی دارند گویا یک جسم و جان هستند. پس هرگاه انسان وارد خانه‌ای شد باید سلام بگوید، و در این راستا خانه‌ها فرق نمی‌کنند. سپس خداوند این سلام را ستود و فرمود: ﴿تَحِیَّةٗ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ مُبَٰرَکَةٗ طَیِّبَةٗۚ سلام شما به هنگام ورود به خانه‌ها که می‌گویید: «السلام علیکم ورحمة ‌الله وبرکاته» یا می‌گویید: «السلام علینا وعلی عباد الله الصالحین»، ﴿تَحِیَّةٗ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ سلام پربرکتی است که خداوند آن را از سوی خود برایتان مشروع نموده است. ﴿مُبَٰرَکَةٗ [سلام] با برکت و پاک است، چون دوری از کمبود، و حصول رحمت و برکت و رشد و افزونی را دربردارد. ﴿طَیِّبَةٗۚ پاک است. چون از کلمه‌های پاکیزه و محبوب در نزد خدا تشکیل یافته است و باعث شادمانی فرد شده و محبّت و دوستی را به بار می‌آورد»[3].

این‌که فرد مسلمان به هنگام ورود به منزل -به‌خصوص هنگامی که کسی در آن‌جا نباشد- بگوید: «اَلسَّلاَمُ عَلَیْنَا وَعَلَی عِبَادِاللهِ الصَّالِحِینَ»، درحدیث آمده است، اما با سند صحیح از پیامبرr به اثبات نرسیده است،‌ امام مالک در «الموطأ» آورده است که هرگاه شخص وارد خانه‌ای می‌شود که کسی در آن نیست، مستحب است که به هنگام وارد شدن بگوید: «اَلسَّلاَمُ عَلَیْنَا وَ عَلَی عِبَادِاللهِ الصَّالِحِینَ: درود بر ما و بر بندگان شایسته خداوند»[4]. در این باره اثری از عبدالله بن عمر ب بیان شده که گفت: «هرگاه وارد خانه‌ای شدی که کسی در آن نبود باید بگویی: اَلسَّلاَمُ عَلَیْنَا وَ عَلَی عِبَادِاللهِ الصَّالِحِینَ» این مطلب را امام بخاری/ در ادب المفرد آورده است[5]. هم‌چنین در این باره آثار دیگری از گذشتگان از جمله قتاده و مجاهد و علقمه و عطا رحمهم الله نقل شده است.

این‌که آدمی به هنگام ورود به منزل بگوید: السلام علیکم، دربردارنده‌ی برکت بر خود شخص و خانواده‌اش است هم‌چنان که آیه‌ی پیشین گواه بر این مطلب است، در جامع ترمذی از أنس t روایت شده و گفته است: رسول‌خداr به من فرمود: «ای پسر عزیزم، چون به نزد خانواده‌ات وارد شدی، سلام کن تا برای تو و خانواده‌ات مایه‌ی برکت گردد»[6].

کسی که به هنگام ورود به خانه‌اش سلام کند تحت ضمانت خداوند قرار می‌گیرد، یعنی تحت محافظت او قرار می‌گیرد. در سنن ابوداود از أبوأمامه باهلی، از پیامبر خداr روایت شده که فرمود: «سه کس تحت ضمانت خداوند قرار دارند:

1-    کسی که برای جهاد در راه خداوند عزّوجلّ برود، پس او تحت ضمانت خداوند است تا این‌که جانش را بگیرد و او را به بهشت داخل گرداند یا این‌که او را با اجر و غنیمتی که به دست آورده است [به آغوش خانواده‌اش] بازگرداند.

2-    کسی که [برای طاعت و عبادت خداوند] به مسجد برود تحت ضمانت خداوند قرار دارد تا این‌که او را بمیراند و به بهشت داخل گرداند، یا این‌که او را با اجر و غنیمتی که به دست آورده است [به نزد خانواده‌اش] بازگرداند.

3-    کسی که با سلام گفتن به خانه‌اش داخل شود، پس او تحت ضمانت خداوند پاک و منزه و والامرتبه قرار دارد»[7].

این حدیث را ابن حبان در صحیح خود روایت کرده و لفظ او چنین است: «سه شخص در ضمانت خداوند هستند، اگر زنده بمانند به آنها رزق عطا می‌شود و در کارهایشان مدد و یاری می‌شوند و اگر وفات کنند خداوند آنها را وارد بهشت می‌فرمایند:

1-    کسی که وارد منزل خود می شود سلام کند تحت ضمانت خداوند است.

2-    کسی که در راه خداوند برود تحت ضمانت خداوند است.

3-    کسی که به مسجد برود تحت ضمانت خداوند است»[8].

این‌که می‌گوید: «تحت ضمانت خداوند است» یعنی این افراد تحت محافظت و مراقبت و توفیق‌های الهی قرار می‌گیرند، و این چه بخشش ارزشمندی و چه نعمت بزرگی است،‌ عاجزانه از خداوند بخشنده طلب بخشش و نعمتش را می‌نماییم.




[1]- صحیح مسلم شماره [2018].

[2]- تفسیر راستین،‌ تألیف: شیخ عبدالرحمن بن ناصر سعدی، ترجمه: محمدگل گمشادزهی، جلد2، ص 313، نشر احسان، چاپ: اول/1387.م

[3]- همان منبع: ص 632.م

[4]- الموطأ [2026- به روایت ابومصعب].

[5]- ادب المفرد شماره [1055]، آلبانی گفته: اسناد آن حسن است چنان که ابن‌حجر نیز در «فتح» [11/20] چنین گفته است.

[6]- سنن ترمذی شماره [2698] و آلبانی در «صحیح الترغیب» شماره [1608] آن را حسن دانسته است.

[7]- سنن ابوداود شماره [2494]، و آلبانی/ در «صحیح الترغیب» شماره [1609] آن را صحیح دانسته است.

[8]- الإحسان به ترتیب صحیح ابن‌حبان شماره‌[499]، و آلبانی/ در «صحیح الترغیب» شماره [321] آن را صحیح دانسته است.

۱۳۳- از دیگر اذکار بیرون رفتن از خانه

۱۳۳- از دیگر اذکار بیرون رفتن از خانه

پیش‌تر دعایی را که پیامبرr هر بار هنگام بیرون رفتن از خانه آن را می‌گفت و بر آن مداومت می‌ورزید را بیان داشتیم. این دعا در حدیثی است که ابوداود و ابن ماجه و دیگران از ام المؤمنین ام‌ سلمه هند مخزومیه ل همسر پیامبرr روایت کرده‌اند که گفته: پیامبر خداr هرگاه از خانه من بیرون می‌رفت، نگاهشان را به سمت آسمان می‌نمود و می‌فرمود: «اَللَّهُمَّ إِنَّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَضِلَّ أَوْ أَضَلَّ، أَوْ أَزِلَّ أَوْ أُزَلَّ، أَوْ أَظْلِمَ أَوْ أَظْلَمَ، أَوْ أَجْهَلَ أَوْ یُجْهَلَ عَلَیَّ: پروردگارا، از این‌که ره گم کنم و یا این‌که دیگری مرا گمراه سازد، یا [از مسیر حق] بلغزم و یا از جانب دیگری لغزانده شوم، یا این‌که [نسبت به کسی] ستم روا دارم و یا مورد ستم واقع شوم، یا این‌که [نسبت به حقی که بر من واجب است] نادان شوم و یا این‌که در حق من نادانی شود، به تو پناه می‌برم»[1].

سخن ام‌ سلمه ل در ابتدای این حدیث آشکارا بیان‌گر مداومت ورزیدن پیامبرr در بیان این دعا در هر بار بیرون آمدن پیامبرr از خانه‌اش است، هم‌چنین این سخن بیان‌گر اهمیت دوام فرد مسلمان بر گفتن این دعا در هر بار خارج شدن از خانه‌اش است آن هم به خاطر تأسی جستن به پیامبرr، انجام این کار خیر و برکت و سلامت و بازده را در پی خواهد داشت.

این‌که ام‌ سلمه ل می‌گوید: «نگاهش را به سمت آسمان می‌نمود» نشان‌دهنده‌ی علّو خداوند بر آفریده‌هایش است، همانا پروردگاری که او را به فریاد خوانده، از او درخواست نموده و به او امید داریم، بر تختش نشسته و جدا از آفریده‌هایش است، هم‌چنان که خداوند می‌فرماید:

﴿وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱلۡحَیِّ ٱلَّذِی لَا یَمُوتُ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِهِۦۚ وَکَفَىٰ بِهِۦ بِذُنُوبِ عِبَادِهِۦ خَبِیرًا ٥٨ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ وَمَا بَیۡنَهُمَا فِی سِتَّةِ أَیَّامٖ ثُمَّ ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ ٱلرَّحۡمَٰنُ فَسۡ‍َٔلۡ بِهِۦ خَبِیرٗا ٥٩         [الفرقان: 58-59].

«و [در همه امور] بر خداوندی توکل کن که همیشه زنده است و هرگز نمی‌میرد، و حمد و ثنای او را به جای آور و همین کافی است که خداوند از گناهان بندگانش آگاه است. آن کسی که آسمان‌ها و زمین را و همه چیزهای میان آن دو را در شش دوره آفریده است، و آن‌گاه بر تخت [فرماندهی و اداره امور جهان] نشسته است. او دارای رحمت فراوان و فراگیر است. پس از شخص بسیار آگاه و فرزانه بپرس».

بلند کردن چشم به سمت آسمان بیان‌گر ایمان به علّو خداوند است، هم‌چنان که بلند کردن دست‌ها به سمت آسمان نشان‌دهنده ایمان به علّو خداوند است، حافظ مغرب ابوعمر بن عبدالبر در کتابش التمهید در حالی که در صدد بیان ادله بر علّو خداوند است می‌گوید: «هم‌چنین از دیگر دلایل این‌که خداوند بر روی عرش و در بالای هفت آسمان‌ها است این است که تمامی افراد یکتاپرست و موحد از عرب و عجم اگر موضوعی آنان را دلواپس و ناراحت کند یا به مصیبت و مشقتی گرفتار شوند صورت‌شان را به سمت آسمان بلند می‌کنند و از پروردگارشان یاری می‌طلبند، این مطلب نزد عام و خاص مشهورتر و معروف‌تر از آن است که نیازمند سخن گفتن زیاد درباره‌ی آن باشد چرا که این حالت فوریت و ضرورت است کسی آنان را به خاطر این کارشان سرزنش نکرده و مسلمانی آنان را به خاطر این کارشان به باد انتقاد نگرفته است»[2].

دلایل علوّ و تفوق خداوند بر آفریده‌هایش بسیارند و در شمارش نمی‌گنجند، قرآن و سنت و اجماع و فطرت و عقل‌ها گواه بر تفوق و علوّ خداوندند، در این‌جا مجال بسط و گسترش این دلایل نیست. در بلند کردن چشم به سوی آسمان اشاره‌ای است به اهمیت پی بردن به نظارت و کنترل خداوند و این‌که او بر بندگان مطلع و مسلط است، نسبت به حال و روز آنان دانا و آگاه بوده و هیچ رازی از آنان بر او پوشیده نیست، بی‌شک کنترل امور در دست اوست، ‌هر آنچه بخواهد و اراده کند رخ می‌دهد و هر آنچه نخواهد روی نمی‌دهد.

این‌که در این دعا می‌فرمایدr: «اَللَّهُمَّ إِنَّی أَعُوذُبِکَ...» پیش‌تر مفهوم استعاذه بیان شد که به معنی پناه بردن به خداوند و متمسک و متوسل شدن به او است. در این دعا آدمی به خداوند پناه می‌برد که او را از این‌که در چیزی از این امور بیان شده در افتد، محفوظ دارد. این امور عبارتند از این‌که: ره گم کند یا این‌که دیگری او را گمراه سازد، بلغزد یا از جانب دیگری لغزانده شود، ستم کند یا مورد ستم واقع شود، نادان شود یا در حق او نادانی شود.

روشن است که هرکس از خانه‌اش بیرون رود به طور حتم با مردم دیدار و برخورد و معاشرت خواهد داشت کسی که دلسوز خود است می‌ترسد که به سبب این برخورد و معاشرت از راه راست و رفتار صحیحی که شایسته است فرد مسلمان بدان پای بند باشد، منحرف شود، این انحراف گاه در رابطه با دین است به این شکل که گمراه شود یا دیگری او را گمراه سازد، و یا در ارتباط با موضوع دنیا است به این شیوه که ستم کند یا مورد ستم واقع شود یا در ارتباط با کسانی باشد که با آنان دیدار و برخورد و ارتباط دارد به این شکل که بلغزد یا از سوی دیگری لغزانده شود یا کار جاهلانه‌ای انجام دهد یا در حقش انجام شود، پناه جستن به خداوند از تمامی این حالت‌ها با این واژه‌های بلیغ و کلمات رسا و دقیق صورت می‌پذیرد.

این‌که می‌گوید: «اَللَّهُمَّ إِنَّی أَعُوذُبِکَ أَنْ أَضِلَّ أَوْ أَضَلَّ» بیان‌گر پناه جستن به خداوند از گمراهی است، گمراهی ضد هدایت است، این‌که از خداوند می‌خواهد که در برابر گمراه شدن از او حمایت کند در بطن آن از خداوند درخواست موفقیت در هدایت را می‌نماید.

این‌که می‌گوید: «أَنْ أَضِلَّ» یعنی: از این‌که گمراه شوم، بدین شکل که کاری انجام دهم که مرا به سمت گمراهی سوق دهد یا مرتکب گناهی شوم که مرا از راه هدایت دور گرداند.

این‌که می‌گوید: «أَوْ أُضَلَّ» یعنی: این‌که دیگری مرا گمراه سازد از جمله شیاطین انس و جن، شیاطینی که همّ و غمی جز گمراه کردن مردم و بازداشتن آنان از راه راست ندارند.

این‌که می‌گوید: «أَوْ أَزِلَّ أَوْ أُزَلَّ»: این کلمه از ریشه الزلَّة و به معنی لغزش است و به این ترتیب است که آدمی از راه ایستادگی [بر مسیر حق] بلغزد، گفته می‌شود: «زَلَّتْ قَدَم فُلان» یعنی: از بالا به پایین افتاد، و گفته شده: «طَرِیقٌ مَزَلَّة» یعنی: راهی که پای شخص روی آن سُر می‌خورد و می‌لغزد و ثابت نمی‌ماند، منظور از آن در این‌جا افتادن در گناه از جایی است که احساس نشود این حالت شبیه لیز خوردن پا است.

این‌که می‌گوید: «أَزِلَّ» یعنی: [از مسیر حق] بلغزم، و این‌که می‌گوید: «أَزَلَّ» یعنی:‌ از جانب دیگری لغزانده شوم.

این‌که می‌گوید: «أَوْ أَظْلِمَ أَوْ أَظْلَمَ» این کلمه از ریشه‌ی ظلم است، و ظلم به معنی قرار دادن چیزی در غیر جای خودش است.

این‌که می‌گوید: «أَوْ أَظْلِمَ» یعنی: 1- به وجود خودم ستم کنم به این شکل که آن را در خطا و اشتباه رها کرده و آن را به سمت گناه سوق دهم، 2- به دیگری ستم کنم به این شکل که به او تعرض نمایم یا به ناحق در ملک او دخل و تصرف کنم یا اذیت و آزاری به او برسانم.

این‌که می‌گوید: «أَوْ أُظْلَمَ» یعنی: یکی از مردم به خودم یا مالم یا آبرویم ستم روا دارد.

این‌که می‌گوید: «أَوْ أَجْهَلَ أَوْ یُجْهَلَ عَلَیَّ» ریشه این کلمه از جهل است، و جهل ضد علم است.

این‌که می‌گوید: «أَجْهَلَ» یعنی:‌کاری شبیه کار افراد سفیه و نادان انجام دهم، یا به کاری سرگرم شوم که به دردم نمی‌خورد، یا حقی را که بر من واجب است ضایع و تباه گردانم.

این‌که می‌گوید: «أَوْ یُجْهَلَ عَلَیَّ» یعنی: دیگری در حق من مرتکب نادانی شود به این شکل که همچون افراد جاهل و نادان با پررویی و گستاخی و دشنام دادن و کارهایی از این قبیل رودرروی من قرار گیرد. کسی که از ارتکاب اشتباه و خطا در حقّ دیگران در یکی از این موارد مصون مانده و دیگران نیز مرتکب هیچ‌کدام از این اشتباهات در حق او نشوند، هم خود در امان مانده و هم دیگران نیز از دست او در امان می‌مانند. در این حدیث پناه جستن به خدا از این امور از هر دو سو مطرح شده، هم از سوی کسی که خود این پناه جستن را طلب می‌‌کند و هم از سوی مردمی که آنان را می‌بیند و با آنان در تماس است، یکی از گذشتگان در دعایش می‌گوید: «پروردگارا مرا از شرّ دیگران مصون داشته و دیگران را از شرّ من مصون دار»[3]. و کسی که مقام و موقعیتش این چنین باشد [یعنی] از شر مردم در امان باشد، و مردم از شرّ او در امان باشند او خیر عظیمی به دست آورده است.

این دعایی مهم و عظیم است، شایسته است فرد مسلمان هرگاه از خانه‌اش بیرون می‌رود بر آن مداومت ورزد، تا بدین ترتیب از این‌که گرفتار چیزی از این امور گردد به خداوند پناه جسته و به او متمسک گردد، سپس با وجود پناه بردن به خدا باید اسباب را نیز به کار گیرد تا در نتیجه هر چه بیشتر از گمراهی و لغزش و ستم و نادانی دوری بگیرد بدین شیوه هم اسباب را به کار گرفته و هم از آن امور به خدا پناه برده، و هر دو را با هم جمع کرده است.




[1]- تخریج این حدیث پیشتر بیان شد.

[2]- التمهید [7/134].

[3]- این مطلب را ابن‌رجب در کتابش: «شرح حدیث لبیک اللهمَّ لبیک» [ص: 102] نقل کرده است.

۱۳۲- اذکار بیرون رفتن از خانه

۱۳۲- اذکار بیرون رفتن از خانه

در سنّت ذکرهای با برکت و دعاهای سودمندی از پیامبرr به اثبات رسیده که فرد مسلمان هنگام خارج شدن از منزلش آنها را می‌گوید و هنگامی که این ذکرها را گفت، به یاری خدا حفظ شده، و کارش صورت پذیرفته، و از شر و آفات مصون مانده، و به راه راست و صواب هدایت می‌شود. ترمذی و بوداود و دیگران از أنس بن مالک‌t روایت کرده‌اند که: پیامبرخداr فرمود: «هرکس هنگام بیرون از خانه‌اش بگوید: «بسم الله، تَوَکَّلْتُ عَلَی‌ اللهِ، لاَحَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ: به نام الله، بر الله توکل کردم، هیچ تحول و قدرتی جز به یاری و مدد الله نیست». در این هنگام به او گفته می‌شود: [به واسطه‌ی استعانتی که از خداوند کرده‌ای] به راه راست هدایت شدی و از [هر امر با اهمیت دنیوی و اخروی] به حدّ کفایت برخوردار شدی و [از هر دشمن شیطانی] حفظ شدی، و شیطان از مسیر راه او کنار می‌رود، شیطانی به شیطانی دیگر می‌گوید: با شخصی که هدایت و کفایت شده و در پناه خداوند است چه می‌کنی؟»[1].

گفتن این ذکر با برکت برای فرد مسلمان، هر بار که از خانه‌اش بیرون می‌رود تا کاری از کارهای مفید دینی یا دنیوی‌اش را به انجام برساند، سودمند است، و این بدین خاطر است که در حرکتش محفوظ مانده، و در انجام کارش یاری شده، هدف و نیازش برآورده شود. آدمی یک چشم برهم زدن از پروردگارش بی‌نیاز نیست، بدین شکل که خداوند حافظ و یاری‌دهنده او، و برآورده‌کننده و هدایت‌کننده‌اش باشد، و آدمی به این مرحله نمی‌رسد مگر این‌که در دست‌یابی به خواسته‌هایش به سوی خداوند روی آورد، لذا پیامبرr کسی را که از خانه‌اش بیرون می‌رود راهنمایی نموده که این ذکر با برکت را بگوید تا در راهش هدایت شده و در برآوردن هدف و نیازش کفایت شده و از شرور و آفت‏ها حفظ شود.

این‌که می‌گوید: «بسم الله» یعنی: با استعانت از خداوند بیرون می‌روم، هرکس که هر کاری می‌کند به هنگام گفتن بسم الله فعلی مناسب حال خودش تقدیر کرده و در نظر می‌گیرد، «باء» در «بسم الله» برای طلب یاری است، یعنی: در حالی از خانه بیرون می‌روم که از خداوند درخواست یاری و حفظ و راهنمایی شدن دارم.

این‌که می‌گوید: «تَوَکَّلْتُ عَلَی ‌الله» یعنی: ‌بر او اعتماد و تکیه نمودم، و تمامی امورم را به او سپردم. توکل همان اعتماد [به خدا] و تفویض [امور به او] است که جزو اعمال قلب است، و اختصاص آن به غیر خدا جایز نیست، بلکه باید تنها به خداوند توکل جُست و بس. خداوند می‌فرماید:

﴿وَعَلَى ٱللَّهِ فَتَوَکَّلُوٓاْ إِن کُنتُم مُّؤۡمِنِینَ ٢٣                                            [المائدة: 23].

«و اگر مؤمنید [باید که] بر خدا توکّل کنید».

یعنی: فقط بر او توکل کنید، و نه کس دیگری. این را شرط [داشتن] ایمان قرار داده است، توکل دربرگیرنده همه انواع عبادات و بالاترین و بزرگ‌ترین مقامات توحید است و این امر به خاطر آن است که کارهای نیک و طاعات گوناگونی از آن پدید می‌آید، هرگاه آدمی در تمام امور دینی و دنیوی‌اش فقط بر خداوند تکیه و اعتماد نماید، و نه کس دیگری؛ إخلاصش صحیح بوده، و پیوندش با خداوند تقویت شده، و روی آوردنش به او فزون گشته و خداوند قصدش را برآورده می‌سازد، خداوند می‌فرماید:

﴿وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓۚ                                                      [الطلاق: 3].

«و کسی که بر خداوند توکّل کند همو او را بس است».

یعنی: او را کافی است، و کسی که خداوند او را کافی باشد دشمن نمی‌تواند در او طمع کند، اگر آسمان‌ها و زمین و هر آن که در آنهاست بخواهند با حیله به او آسیب برسانند خداوند گشایش و راه رهایی برای او فراهم کرده و او را از جایی که نمی‌پندارد، روزی خواهد داد. این مطلب نشان‌دهنده بزرگی فضیلت توکل بوده و به راستی بزرگ‌ترین اسباب جلب منفعت و دفع مضرت است.

این‌که می‌گوید: «لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ»،‌ بیان کلمه‌ی تسلیم شدن و واگذاری و اعطای اختیار به خداوند، و هم‌چنین بیان فقدان هر نوع نیرو و توانی جز به استعانت از خداوند است، بی‌شک آدمی مالک و صاحب‌اختیار هیچ چیزی از امور خود نبوده، و توان دفع ضرر و زیان و شری، و قدرت جلب خیر و منفعتی را نداشته و ندارد مگر این‌که اراده و خواست خدا بدان چیز تعلق گیرد، گفتن لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللهِ موجب فراهم شدن و حاصل آمدن کمک و یاری خداوند می‌گردد.

اگر شخص مسلمان در این ذکر بیندیشد می‌بیند که از ابتدا تا انتهای آن مشتمل بر پناه بردن به خداوند و متمسک شدن، و توکل و اعتماد نمودن بر او، و سپردن اختیار همه امور به او است، و کسی که این چنین عمل نماید حفظ و یاری و توفیق و هدایت خداوند را برای خود به دست آورده و کسب می‌کند.

این‌که می‌گوید: «در این هنگام به او گفته می‌شود» و در روایتی دیگر: «به او گفته می‌شود: هدایت شدی و به حدّ کفایت برخوردار شدی و حفظ شدی» جایز است که گوینده «خدا» باشد و جایز است که فرشته‌ای از فرشته‌ها باشد.

این که می‌گوید: «هدایت شدی» یعنی: به راه راست و صواب هدایت شدی. به علت یاری طلبیدنت از خداوند در راهی که تو در پی پیمودن آنی [به راه راست هدایت شدی]. کسی را که خداوند او را هدایت کند هیچ گمراه‌کننده‌ای نمی‌تواند او را گمراه کند.

این‌که می‌گوید: «به حدّ کفایت برخوردار شدی» یعنی: از اهر امر با اهمیت دنیوی و اخروی به حد کفایت برخوردار شدی.

این‌که می‌گوید: «حفظ شدی» یعنی: از شر دشمنانت از [جمله] شیاطین و غیر آنان حفظ شدی.

این‌که می‌گوید: «شیطان از مسیر راه او کنار می‌رود» بدین خاطر است که اگر کسی این‌چنین باشد که گفته شد، راهی برای تسلط شیطان بر او باقی نمی‌ماند؛ چرا که او خود را در دژی مستحکم و پناهگاهی متین و راسخ قرار داده که در آن در برابر شیطان رانده شده مورد حمایت قرار می‌گیرد.

این‌که می‌گوید: «شیطانی به شیطانی دیگر می‌گوید: با شخصی که هدایت و کفایت شده و در پناه خداوند است چه می‌کنی؟» یعنی: یکی از شیاطین به این شیطانی که می‌خواهد این شخص را فریفته و مورد آزار و اذیت قرار دهد این چنین می‌گوید که: چگونه راه برای فریفتن و آزردن مردی، برای تو باقی می‌ماند که به این ویژگی‌ها که عبارتند از: هدایت و کفایت و حفظ شدن، دست یافته است.

این [حدیث] ما را به عظمت جایگاه این ذکر مبارک و اهمیت مداومت بر بیان آن به هنگام خروج فرد مسلمان از منزلش -در هر بار که از خانه خارج می‌شود- راهنمایی می‌کند؛ تا به این اوصاف بابرکت و نتایج و ثمرات عظیمی که در این حدیث از آنها نام برده شده دست یابد.

از دیگر اذکار عظیم و سودمند برای فرد مسلمان که می‌تواند به هنگام بیرون رفتن از خانه‌اش بیان کند ذکری است که در سنن ابوداود و ابن ماجه و دیگران به نقل از ام ‌سلمة ل روایت شده که گفت: پیامبر خداr هرگاه از خانه من بیرون می‌رفت، نگاهش را به سمت آسمان می‌نمود و می‌فرمود: «اَللَّهُمَّ إِنَّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَضِلَّ أَوْ أَضَلَّ، أَوْ أَزِلَّ أَوْ أُزَلَّ، أَوْ أَظْلِمَ أَوْ أَظْلَمَ، أَوْ أَجْهَلَ أَوْ یُجْهَلَ عَلَیَّ: پروردگارا، از این‌که ره گم کنم و یا این‌که دیگری مرا گمراه سازد، یا [از مسیر حق] بلغزم و یا از جانب دیگری لغزانده شوم، یا این‌که [نسبت به کسی] ستم روا دارم و یا مورد ستم واقع شوم، یا این‌که [نسبت به حقّی که بر من واجب است] نادان شوم و یا این‌که در حق من نادانی شود، به تو پناه می‌برم»[2].

این حدیث، حدیثی مهم و عظیم، و دعایی با برکت است که شایسته است فرد مسلمان به هنگام بیرون رفتنش از خانه بر بیان آن مداومت ورزد آن هم برای تأسی به پیامبرr که در هر بار خارج شدن از خانه‌اش بر گفتن آن مداومت می‌ورزید. هم‌چنان که سخن‌ ام ‌سلمة ل بیان‌گر چنین چیزی است: «پیامبر خداr هرگاه از خانه من بیرون می‌رفت، نگاهش را به سمت آسمان می‌نمود و می‌فرمود»، سپس این دعا را بیان داشت.

اگر در این دعا بیندیشی می‌بینی که در هدف و مقصود با حدیث پیشین هماهنگ و منطبق است، سخنش در حدیث پیشین «هُدِیتَ» مطابق با این سخنش در این حدیث است: «اَللَّهُمَّ إِنَّی أَعُوذُبِکَ أَنْ أَضِلَّ أَوْ أَضَلَّ»، و سخنش «کُفِیتَ» مطابق با این سخنش است: «أَظْلِمَ أَوْ أَظْلَمَ»، و سخنش «وَوُقِیتَ» مطابق با این سخنش است: «أَزِلَّ أَوْ أُزَلَّ، أَوْ أَجْهَلَ أَوْ یُجْهَلَ عَلَیَّ»، آدمی با گفتن این دعا از آنچه او را از هدایت و پاس داشتن و حفاظت دور می‌گرداند به خداوند پناه می‌برد، هیچ ایرادی ندارد که آدمی هنگام خروج از منزل هر دو دعا را بگوید.

در این دعا مفاهیمی والا و معانی سودمندی وجود دارد که شرح و توضیح آن خواهد آمد، تنها با استعانت از خداوند است که آدمی توفیق انجام کاری را می‌یابد.




[1]- سنن ابوداود شماره [5095]، و سنن ترمذی شماره [3426]، و آلبانی/ در «صحیح‌الجامع» شماره [499] آن را صحیح دانسته است.

[2]- سنن أبوداود شماره [5094]، و ابن‌ماجه شماره [3884]، آلبانی/ در «صحیح‌ابن‌ماجه» شماره [3134] آن را صحیح دانسته است. علامه آلبانی/ در «الصحیحه» [3163] جمله «نگاهش را به سمت آسمان می‌نمود» را ضعیف دانسته است.

۱۳۱- آنچه را آدمی به هنگام دیدن خواب‌های خوشایند یا ناخوشایند می‌گوید

۱۳۱- آنچه را آدمی به هنگام دیدن خواب‌های خوشایند یا ناخوشایند می‌گوید

در سنّت نبوی احادیث بسیاری در بیان آنچه شایسته است فرد مسلمان به هنگام دیدن خواب‌های خوشایند یا ناخوشایندش بگوید یا انجام دهد از پیامبرr نقل شده است.

از جمله این احادیث، در صحیح بخاری از أبوسعید خدری t روایت شده است که او شنید که پیامبرr می‌فرمود: «هرگاه یکی از شما خوابی را دید که آن را می‌پسندد و دوست می‌دارد، بی‌تردید آن خواب از جانب خداوند بلندمرتبه است، و باید به خاطر آن خداوند بلندمرتبه را حمد و ستایش گوید، و آن را برای دیگران بازگو کند و هر گاه چنین نشد و خوابی را دید که آن را بد و ناخوشایند می‌شمارد، بی‌تردید آن خواب از جانب شیطان است و باید از شرّ آن به خداوند پناه ببرد، و آن را برای کسی بازگو نکند، که در این صورت آن خواب زیانی برای او نخواهد داشت»[1].

در صحیحین از ابوسلمه روایت شده که گفت: «من خوابی می‌دیدم که مرا بیمار می‌ساخت، تا آنکه از ابوقتاده شنیدم که می‌گفت: من خوابی می‌دیدم که مرا بیمار می‌ساخت، تا آن‌که از پیامبرr شنیدم که فرمود: خواب خوب از جانب خدا است،‌ اگر یکی از شما خوابی ببیند که آن را دوست دارد، آن را به کسی نگوید، مگر به کسی که او را دوست دارد و اگر خوابی ببیند که او را ناخوشایند است،‌ باید از شر آن و از شر شیطان به خدا پناه بجوید و سه بار آب دهان بیفکند و آن را برای کسی بازگو نکند که در این صورت آن خواب هرگز به او ضرر نمی‌زند»[2].

در صحیح مسلم از جابر t از پیامبر خداr‌ روایت شده که فرمود: «هرگاه یکی از شما خوابی دید که آن را ناخوشایند می‌داند، باید سه بار از سمت چپ خود آب دهان بیندازد، و سه بار بگوید: «أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ‌ الرَّجِیمِ، و از پهلویی که بر آن خوابیده بود، برگردد و بر روی پهلوی دیگرش بخوابد»[3].

این احادیث بیان‌گر تعدادی از نکات ارزشمند در رابطه با خواب، و برخوردی است که شایسته است فرد مؤمن در برابر آنچه در خواب می‌بیند از خود نشان دهد، آنچه می‌بیند می‌تواند اموری باشد که با دیدن‌شان مسرور و شادمان گردد و یا اموری باشد که با دیدن‌شان آزرده‌خاطر و دلگیر گردد [و عکس‌العملش در رابطه با هر کدام متفاوت است]. از جمله درس‌های آموزنده‌ی این احادیث مواردی است که در ذیل می‌آید:

1-    بزرگداشت جایگاه خواب نیکی که فرد مسلمان می‌بیند، این خواب از جانب خدا است آن را در زندگی بنده مؤمن به سویش می‌فرستد تا به او مژده و بشارت خیر و خوبی داده، جان و روحش را آرامش و اطمینان ارزانی دارد. هم‌چنان که خداوند می‌فرماید:

﴿لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِۚ                                           [یونس: 64].

«اینان در زندگی دنیا و آخرت [از جانب خدا] بشارت دارند».

برخی از پیشینیان [در تفسیر این آیه] گفته‌اند: «منظور از بشارت همان رؤیای نیکوست که شخص نیکوکار می‌بیند یا دیگران در رابطه با او می‌بینند».

2-    بیان این نکته که خواب ناخوشایندی را که فرد مؤمن می‌بیند به طور قطع از جانب شیطان است [این است که شیطان] می‌خواهد بدین شیوه مؤمنین را دچار غم و غصه نماید، و جز به اراده‌ی خداوند نمی‌تواند هیچ زیانی به آنان برساند. آنچه را آدمی در خواب می‌بیند به سه نوع تقسیم می‌شود: الف: خوابی نیکو که بشارتی از جانب خداست، برای کسی که آن را ببیند یا برایش دیده شود، ب: خوابی که از جانب شیطان است که [یا] همان امور ترسناکی است که شیطان به خواب آدمی می‌آورد و [یا] به شکل مثال‌ها و تصاویری ناخوشایند است که به قصد تشویش ذهن و روح آدمی و وارد کردن اندوه و اضطراب در قلبش، در او پدید می‌آورد. ج: خواب‌هایی است که آدمی می‌بیند و عبارتست از آنچه که شخص با خود در بیداری در خصوص موضوعی صحبت کرده، و حال در خواب گویی همان جریان در بیداری برایش رُخ می‌دهد.

3-    بیان آنچه که شایسته است فرد مسلمان به هنگام دیدن امور خوشایند در خواب، انجام دهد که این‌ها در چند مورد خلاصه می‌گردند:

الف: شایسته است که فرد مسلمان با دیدن خواب نیکو یا خواب نیکویی که درخصوص او دیده شده، شاد گشته و آن را به فال نیک بگیرد، و دچار غرور و خودپسندی نگردد، هم‌چنان که برخی از پیشینیان می‌گویند: «دیدن خواب‌های خوشایند مؤمن را شاد کرده و او را مغرور نمی‌کند».

ب: خداوند را به خاطر این خیر و خوبی که به سویش فرستاده و لطفی که در حقّ او نموده، حمد و ستایش نماید، چرا که با این رؤیای بشارت دهنده او را تکریم نموده است.

ج: با کسانی که دوستشان دارد و همنشین او هستند و از لحاظ منزلت و اعتبار هم‌سطح هستند و با او در انجام امر خیر همکاری داشته و همراه با هم به احسان و نیکوکاری توصیه می‌نمایند، در رابطه با این خواب صحبت کند، با این کار خوابی را که دیده موجب افزایش انجام خیر و نیکی، هم‌چنین انگیزه‌ای جهت دنبال کردن و پی گرفتن این عرصه‌ها در میان‌شان می‌گردد.

د: خواب را برای کسی که او را نمی‌پسندد بازگو نکند. این کار جهت جلوگیری و پیشگیری از مفسده‌ای است که احتمال دارد رخ دهد این‌که آن شخص به او آزاری برساند یا نسبت به او حسودی نماید یا چیزهایی از این قبیل.

4-    از جمله درس‌‌های آموزنده‌ای که احادیث پیشین آنها را دربرگرفته‌اند؛ توضیح مواردی است که شایسته است فرد مسلمان به هنگام دیدن امور ناخوشایند در خواب آنها را انجام دهد این موارد به طور خلاصه عبارتند از:

الف: فرد مسلمان بداند که این خواب به طور قطع از جانب شیطان بوده و می‌خواهد با این کار فرد مؤمن را اندوهگین کرده و او را گرفتار غم و غصه و ترس و وحشت نماید، لذا بر او واجب است که به مکر شیطان توجه ننموده و ذهنش را بدان مشغول و درگیر نکند.

ب: از شرّ آن و شرّ شیطان رانده شده به خداوند پناه ببرد، گفتن أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ‌الشَّیْطَانِ ‌الرَّجِیمِ پناه بردن به خداوند و متوسل شدن به او است.

﴿وَمَن یَعۡتَصِم بِٱللَّهِ فَقَدۡ هُدِیَ إِلَىٰ صِرَٰطٖ مُّسۡتَقِیمٖ ١٠١                   [آل عمران: 101].

«و هرکس که به خدا تمسّک جوید، در حقیقت به راه راست هدایت شده است».

ج: سه بار از سمت چپ خود آب دهان بیندازد، گفته شده: این کار به این خاطر است که شیطان از سمت چپ به سوی انسان می‌آید، چرا که می‌خواهد در قلب وسوسه نماید و قلب از سمت چپ نزدیک است، لذا شیطان از سمت نزدیک به آن می‌آید. والله أعلم.

د: از پهلویی که بر آن خوابیده بوده، برگردد و بر روی پهلوی دیگر بخوابد. درباره حکمت این کار گفته شده، این کار به منزله تحول و چرخش از این حال بد و دردآور به حال خوب و خوشایند است.

5-    امور ناخوشایندی را که در خواب دیده برای هیچ‌کس بازگو نکند، در صحیح مسلم از جابر t روایت شده که گفت: مردی نزد پیامبرr آمد و گفت: ای رسول خدا، در خواب دیدم که گویی سرم قطع شده است جابر گوید: پیامب رخداr خندید و فرمود: «هرگاه شیطان یکی از شما را در خوابش به بازی گرفت، درباره‌ی آن با مردم سخن نگوید»[4]. و در روایتی دیگر جابر می‌گوید: مردی اعرابی نزدِ پیامبرr آمد و گفت: ای رسول خدا! در خواب دیدم که گویی سرم را زده‌اند و سرم غلتید و من به دنبال آن دویدم. پیامبر خداr به آن اعرابی فرمود: «از به بازی گرفته شدن‌ات از جانب شیطان در خواب، با مردم سخن نگو»[5].

همانا پیامبرr بیان داشته، هر که به توصیه‌های ایشانr عمل نماید خوابش زیانی به او نمی‌رساند بلکه انجام این کارها از طرف شخص -به یاری خدا- سبب پیشگیری و ممانعت از رسیدن شر خواب و شر شیاطین به او می‌شود. با همه این اوصاف بر آدمی واجب است که تقوای الهی را رعایت نموده و بر طاعت او پای بند بوده، و از نافرمانی او دوری گیرد تا با رعایت این‌ها خداوند از او محافظت نموده و توجه و مراقبت‌ الهی او را دربرگیرد.

ابن سیرین/ می‌گوید: «در بیداری تقوای الهی پیشه‌ساز، و [آن‌گاه] از آنچه در خواب می‌بینی ناراحت و دلتنگ نشو».

تنها خداوند فریادرس آدمی بوده و فقط باید بر او توکل و اعتماد نمود، ولاحول ولا قوة إلاَّ بالله العلی ‌العظیم.




[1]- صحیح بخاری شماره [6985].

[2]- صحیح بخاری شماره [7044]، و صحیح مسلم شماره [2261].

[3]- صحیح مسلم شماره [2262].

[4]- صحیح مسلم شماره [2268].

[5]- صحیح مسلم شماره [2268].

۱۳۰- آنچه به هنگام ترسیدن در خواب گفته می‌شود

۱۳۰- آنچه به هنگام ترسیدن در خواب گفته می‌شود

از جمله ذکرهای عظیم و سودمند برای کسی که در خواب وحشت زده می‌شود یا دچار اضطراب و ناآرامی و نگرانی می‌گردد این است که به هنگام رخ دادن هر کدام از این حالت‏ها بگوید: «أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّةِ مِنْ غَضَبِهِ وَ عِقَابِهِ، وَ شَرِّ عِبَادِهِ، وَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِیْنِ وَ أْنْ یَحْضُرُونِ: از خشم و مجازات خداوند، و از شر بندگان او، و از وسوسه‌های شیاطین و از این‌که آنها نزد من بیایند به کلمات جامع و کامل خداوند پناه می‌برم».

ابوداود و ترمذی و دیگران از عبدالله بن عمروبن عاص y روایت کرده‏اند که رسول الله‌r فرمودند: «هرگاه یکی از شما در خواب دچار ترس و وحشت‌زدگی شد بگوید: «أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّة مِنْ غَضَبِهِ وَعِقَابِهِ، وَ شَرِّ عِبَادِهِ، وَمِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِیْنِ وَأْنْ یَحْضُرُونِ: از خشم و مجازات خداوند، و از شر بندگان او، و از وسوسه‌های شیاطین و از این‌که آنها نزد من بیایند به کلمات جامع و کامل خداوند پناه می‌برم،» آن خواب به او ضرر نمی‌زند»[1]. امام احمد در مسندش از ولید بن ولید t روایت کرده که گفت: ای پیامبرخداr! من احساس وحشت می‌کنم، پیامبرr فرمودند: «هرگاه به رختخوابت رفتی بگو: «أعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّة مِنْ غَضَبِهِ وَعِقَابِهِ وَ شَرِّ عِبَادِهِ، وَمِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِیْنِ وَأْنْ یَحْضُرُونِ» وقتی این را بگویی ترس و وحشت نه زیانی به تو می‌رساند و نه به تو نزدیک می‌شود»[2].

امام مالک در موطا از یحیی بن سعید روایت کرده که گفت: شنیده‌ام که خالدبن ولید به رسول اللهr گفت: من در خواب دچار ترس و هراس می‌شوم، رسول اللهr به او گفت: «بگو: أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّة مِنْ غَضَبِهِ وَعِقَابِهِ، وَشَرِّ عِبَادِهِ، وَمِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِیْنِ وَأْنْ یَحْضُرُونِ»[3].

ابن سنی در کتاب عمل‌الیوم و اللیلة از محمد بن منکدر روایت کرده که گفت: شخصی به نزد پیامبرr آمد و از چیزهای ترسناکی که در خواب می‌دید نزد ایشان شکایت کرد، پیامبرr فرمودند: «هرگاه به بستر خوابت رفتی بگو: أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّة مِنْ غَضَبِهِ وَ عِقَابِهِ، وَ مِن شَرِّ عِبَادِهِ، وَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِیْنِ وَ أْنْ یَحْضُرُونِ»[4].

این دعایی مهم و عظیم است. پیامبرr کسی را که در خواب با دیدن صحنه‌هایی ترسناک دچار ترس و هراس شده راهنمایی کرده که این دعا را بخواند تا ترس و هراسش از بین رفته، و جانش آرام بگیرد و خوابی راحت نموده و بیم و وحشتش برطرف گردد، این دعا، دعایی با اهمیت و با برکت است، در این دعا آدمی پناه آوردن و پناهنده شدنش به خداوند، و گریختن به سوی او از خشم و مجازاتش، و از شر بندگانش، و از وسوسه‌های شیاطین و از این‌که آنها به نزد آدمی بیایند را اعلان می‌دارد، حال فرقی نمی‌کند چه در خواب باشد یا در دیگر حالاتش.

پیامبرr بیان داشته که هرکس این دعا را بگوید شیاطین به او ضرر و زیانی نمی‌رسانند بلکه از شر آنان در عافیت و سلامت می‌ماند.

این‌که می‌گوید: «أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّة»: یعنی: پناه می‌برم، استعاذه یعنی پناه آوردن به خدا و متوسل شدن به او، کسی که به خدا پناه می‌برد از هر آنچه او را می‌آزارد، به پروردگارش روی می‌آورد. خدایی که مهار امور و تدبیر آفریده‌ها در دست اوست، «کلمات ‌الله‌ التامة» یعنی: کلماتی که هیچ عیب و نقصی ندارند آن‌چنان که سخن بشر دارای عیب و نقص است.

این‌که می‌گوید: «مِنْ غَضَبِهِ وَعِقَابِهِ» خشم و غضب یک صفت حقیقی ثابت برای خداوند است، در کتابش خود را بدان توصیف کرده، و فرستاده‌اش r در سنّت او را بدان توصیف نموده است، خداوند متعال عصبانی شده و خشنود می‌گردد، دوست داشته و متنفر می‌شود، خداوند دارای صفات واقعی و حقیقی بسیاری است که در کتاب و سنت بیان شده‌اند، شیوه و روش اهل سنت -که همان شیوه و روش درست و حقّی است که شایسته است هر مسلمانی بر آن شیوه باشد- در برابر این صفات این است که آنان این صفات را برای خداوند ثابت می‌کنند هم‌چنان که خداوند آنها را برای خود ثابت‌ کرده است و هم‌چنان که فرستاده‌اشr این صفات را برای او ثابت کرده است، آن هم بدون هیچ تمثیل و تشبیهی و بدون هیچ تحریف و تعطیلی، آنان به این مطلب ایمان دارند که پروردگار عظیم خشمگین می‌شود، لذا از خشم او و از هر آنچه او را خشمگین می‌کند به خودش پناه می‌برند و می‌کوشند که خود را از هر آنچه که موجب خشم و مجازات او می‌شود دور کنند.

از جمله آنچه پروردگار را خشمگین کرده و مجازات او را در پی دارد این است که آدمی در مصیبت و ترس و وحشتش به کسی جز او پناه ببرد، چگونه برازنده شخصی ضعیف است که به شخصی ضعیف هم چون خود پناه ببرد، و چگونه آفریده به آفریده‌ای شبیه خود پناه برده و پروردگار جهانیان و خالق همه آفریده‌ها را رها می‌کند؟ اینجاست که درمی‌یابیم کسانی که در [رفع] مشکلات و ترس‌هایشان به فال‌بین‌ها و رمال‌ها و کف‌بین‌ها و جادوگران و ساحران و طالع‌بین‌ها و... معتقدند، و از حال و روز خود نزد آنان شکایت می‌کنند، و نیازهایشان را نزد آنان مطرح می‌کنند، و از آنان می‌خواهند که درد و غصه‌هایشان را برطرف کرده و از ترس و هراس رهایشان کنند و دیگر کارهایی از این قبیل، اینان افرادی کم‌خرد و سطحی‌نگرند. درمان این مشکلات و ترس‌ها را باید فقط از خدا خواست و باید فقط به او پناه برد:

﴿أَمَّن یُجِیبُ ٱلۡمُضۡطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَیَکۡشِفُ ٱلسُّوٓءَ وَیَجۡعَلُکُمۡ خُلَفَآءَ ٱلۡأَرۡضِۗ أَءِلَٰهٞ مَّعَ ٱللَّهِۚ قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَ ٦٢        [النمل: 62].

«‏[سؤال این است] چه کسی [دعای شخص] درمانده را، چون او را بخواند، می‌پذیرد و سختی را برمی‌دارد و شما را جانشینان زمین می‌سازد؟ آیا با خداوند معبود [دیگری] هست؟ اندکی پند می‌پذیرید».

آیا کسی جز خداوند یکتا دعای شخص درمانده را -که غم و غصه او را پریشان کرده و به دست آوردن خواسته بر او سخت و دشوار گشته و نیازمند رهایی از مخمصه‌ای است که در آن گرفتار است- پاسخ می‌گوید؟ و آیا کسی جز خداوند یگانه سختی و مصیبتی که آدمی را گرفتار کرده و به جانش افتاده برمی‌دارد؟ اما پندپذیری مردم نسبت به این موضوع اندک و اندیشیدن‌شان در این خصوص ضعیف است، و إلاّ به طور قطع به غیر خداوند روی نیاورده و به کسی جز او پناه نمی‌بردند و متوسل نمی‌شدند.

این‌که می‌گوید: «مِنْ غَضَبِهِ وَعِقَابِهِ»، صفت و اثر آن را با هم بیان کرده است، منظور از صفت همان غضب و خشم است، و اثر آن فرا رسیدن مجازات است، از خشم و مجازات خداوند به خودش پناه می‌بریم. این‌که می‌گوید: «وَشَرِّ عِبَادِهِ» یعنی: از شر هر بنده‌ای از بندگانت که از او شر برپا می‌گردد، منظور از عبودیت در این‌جا عبودیت به معنای عام آن است چرا که بندگان همگی تسلیم و فرمانبردار و مطیع خداوندند هم‌چنان که خداوند می‌فرماید:

﴿إِن کُلُّ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ إِلَّآ ءَاتِی ٱلرَّحۡمَٰنِ عَبۡدٗا ٩٣                     [مریم: 93].

«تمام کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند، بنده خداوند مهربان [و فرمانبردار یزدان] می‌باشند».

این که می‌گوید: «وَمِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِیْنِ وَأْنْ یَحْضُرُونِ»: همزات جمع همزة، و همزة به معنای ترغیب کرد و برانگیخت، منظور از آن وسوسه‌ها و نزاع‌افکنی‌ها و تحریک به شر و تمامی آزار و اذیت‌هایی است که به آدمیان می‌رسانند.

این‌که می‌گوید: «وَأْنْ یَحْضُرُونِ» یعنی: از این‌که شیاطین در هر حالی از احوالم به نزد من بیایند به خدا پناه می‌برم. بر این اساس آدمی از وسوسه‌های شیاطین و از این‌که اصلاً به نزدش بیایند و در پیرامونش جولان دهند به خدا پناه می‌برد، این پناه جستن به خداوند از این‌که شیاطین او را مورد اذیت و آزار قرار دهند و یا به او نزدیک گردند مصون می‌دارد.

چه دعای بزرگی است و چه اثر بزرگی دارد، و چه خوب پناه بردن به خدا از هر آنچه سبب ترس و وحشت و ناآرامی آدمی می‌شود را دربرگرفته است، تنها خداوند است که به آدمی توفیق [پناه جستن به او را] ارزانی می‌دارد.




[1]- سنن ابوداود شماره [3893]، و ترمذی شماره [3528]، و آلبانی/ در «صحیح‌الجامع» شماره [701] آن را حسن دانسته است.

[2]- المسند [4/57]،‌ و آلبانی/ در «صحیح الکلم الطیب» [ص: 41] آن را آورده است.

[3]- الموطأ‌ شماره [2737]، ابن عبدالبر می‌گوید: «این حدیثی مشهور است، هم به صورت مسند و هم به صورت غیرمسند روایت شده، سپس ابن‌عبدالبر سند آن را به ابن‌عیینه و دیگران رسانده است. التمهید [21/109]، بنگر به: «الصحیحه» شماره [264].

[4]- عمل الیوم و اللیله اثر ابن‌سنی شماره [742]، بنگر به: «السلسله الصحیحه» شماره [264].