در شرایط سختی قرار گرفته بودم... آن روز به دانشکده رفته بودم و دربارهی سیرت نبوی سخنرانی داشتم...
در برابر دانشجویان ایستادم... سال دوم تحصیلشان در دانشکده بود...
خواستم اطلاعاتشان را بسنجم تا بدانم سطح کسانی که قرار است مخاطَبم باشند در چه اندازهای است...
پرسیدم: بچهها نام چهار تن از همسران پیامبر ج را بگویید...
این سوال سادهای بود که مطرح کردم...
چهل نفر بودند...
یکی دستش را بلند کرد و با صدای بلند گفت: دکتر!.
گفتم: بفرما.
گفت: خدیجه.
یکی از انگشتانم را به نشانهی شمارش بالا بردم و گفتم: خدیجه، آفرین.
نفر دوم دستش را بلند کرد و گفت: دکتر... عائشه...
گفتم: عالیه... عائشه...
بعد از آن کسی دستش را بلند نکرد!.
کسی چیزی نمیگفت... هر چهل نفر ساکت شدند!.
آنها را نگاه میکردم و با چشمانم به آنها میگفتم: پیامبرتان را نمیشناسید؟ مادران مومنان را نمیشناسید؟
ناگهان یکی از آنها گفت: آها یاد اومد...
دکتر اسم یکی از همسران اشان یادم اومد!..
گفتم: کی؟
گفت: آمنه!..
گفتم: ایشان مادر رسول الله ج هستن...
بیچاره فکر میکرد همسر پیامبر ج هست!.
در حالی که خجالت میکشید نشست و چیزی نگفت...
سکوت بر آنان حاکم شد و غم و اندوه بر من!.
ناگهان یکی از آنها خواست دلخوری من را از بین ببرد...
گفت: دکتر... اسم یکی از همسران ایشان یادم آمد...
گفتم: خوب... کی؟
گفت: فاطمه!.
تعدادی از دانشجویان خندیدند و تعدادی دیگر از تعجب دهانشان باز ماند! تعدادی دیگر هم هیچ عکس العملی نشان ندادند... شاید فکر میکردند جواب او صحیح است... یعنی فاطمه نام یکی از همسران پیامبر ج است!.
گفتم: فاطمهل دختر ایشان است...
او هم ساکت شد... همهی کلاس ساکت شدند...
گفتم: بچهها میشه پنج نفر از بازیکنان تیم ... رو نام ببرید؟ سعی میکردم تیمی را نام ببرم که خیلی به آنها نزدیک نباشد تا با پاسخ صحیحشان کاملا مایوس نشوم! برای همین دربارهی تیمهای خارجی پرسیدم تا شاید نتوانند جواب درست بدهند...
گفتم: کی میتونه بازیکنای تیم ملی برزیل رو نام ببره؟
همهی دستها بالا رفت... همه داد میزدند: من! من!.
نام بازیکنان تیم ملی برزیل از هر طرف به سمت من سرازیر شد! من هم اسمهای آنان را با انگشت میشمردم... انگشتان دست اول تمام میشد و با انگشتان دست بعدی میشمردم... آن هم تمام میشد و دوباره میرفتم به انگشتان دست اول! اسم پانزده بازیکن را گفتند...
گفتم: ولی چیزی که من میدونم تیم فوتبال یازده تا بازیکن داره! چرا پانزده تا؟
گفتند: ما هم بازیکنان اصلی و هم ذخیرهها رو گفتیم...
بامزه اینجا بود که وقتی نام بازیکنان را میگفتند و من تکرار میکردم اگر اسمی را اشتباه تلفظ میکردم از «نادانی» من میخندیدند و اسم را به طور صحیح تکرار میکردند!.
راست فرمود خداوند متعال که: ﴿أَمۡ لَمۡ یَعۡرِفُواْ رَسُولَهُمۡ فَهُمۡ لَهُۥ مُنکِرُونَ٦٩﴾ [المؤمنون: 69]. «یا شاید پیامبرشان را نشناختهاند و [در نتیجه] به انکار او پرداختهاند؟».
1- صحیح الإمام البخاری.
2- صحیح الإمام مسلم.
3- المعجم الاوسط.
4- صحیح ابن خزیمة.
5- سنن أبی داود.
6- سنن الترمذی.
7- سنن النسائی.
8- سنن ابن ماجه.
9- الأذکار للنووی.
10- شرح الإمام النووی (على صحیح مسلم).
11- مختصر السنة لعبدالعزیز بن جعفر بن أحمد بن یزداد بن معروف الحنبلی.
12- فتاوى سماحة مفتی عام المملکة الشیخ عبد العزیز بن عبد الله آل الشیخ.
13- البحوث الاسلامیة لهیئة کبار العلماء.
14- برنامج نور على الدرب.
15- فتاوى الشیخ عبد العزیز بن باز/.
16- فتاوى الشیخ ابن عثیمین/.
17- فتاوى هیئة کبار العلماء .
فصل پنجم:
زیارت مدینه و احکام آن
س1: بعضی از برادران که به عربستان میآیند میگویند: همه زیارتگاهها در مدینه یا در مکه -میگویند- مقدس هست. و همچنین غار حرا و غار ثور و جبل الرحمه را زیارت میکنند، میگویند جزو اماکن مقدس هستند؟
ج: این غلط است، اینها جزو اماکن مقدسه نیستند، به غار ثور و غار حرا و خانه فلانی نمیتوان گفت اماکن مقدسه، چون رسول الله ج آن را مقدس قرار نداده است، چون از زمانی که بر رسول الله در غار حرا وحی نازل شد، پیامبر دوباره به زیارت غار حرا نرفت، بعد از آن در غار حرا به عبادت مشغول نشد، و مردم را به زیارت آن دعوت نکرد، صحابه نیز به زیارت آن نرفتهاند، این نشان دهنده این است که مقدس نیست، زیارت نشده و مستحب نیست که زیارت شود در مدینه نیز به همین صورت، فقط به زیارت مسجدالنبی ج میرود آنجا نماز میخواند، به مسجد قبا میرود و نماز میخواند، به زیارت قبرستان بقیع میرود و بر مردگان سلام میدهد که فقط مخصوص مردان است و همچنین مستحب است که به قبرستان شهدای احد برود و بر آنها سلام دهد، برای مردگان دعا کند که مخصوص مردان است، اما نباید گفت که این قبرستانها: مقدس هستند، چون این حرف هیچ دلیلی ندارد، بلکه فقط برای اینکه بر مردگان این قبرستان دعا کند و ترحم کند بر آنها و خودش عبرت و درسی بگیرد به زیارت قبرستان میرود، قبرستان برای عبرت گرفتن و به یاد مرگ افتادن است، مسلمان به زیارت قبر میرود تا بر مردگان سلام دهد و برایشان دعا کند، با این کار از رسول الله ج و صحابه کرام ش پیروی کرده است، اما مسلمان به زیارت قبر نمیرود که از مرده طلب دعا کند یا آنجا نماز بخواند این کار منکری است، برای خواندن قرآن بر سر قبر نیز نمیرود، این کار مشروع نمیباشد، بلکه در قبرستان بقیع و قبرستان شهدای احد و قبرستان معلاه در مدینه و سایر قبرستانها که مسلمانها به آنجا میروند باید فقط برای سلام کردن بر اموات و دعا کردن بر آنها برود اما نباید قصد سفرش خاص برای این قبرستانها باشد، و نباید نیتش فقط این قبرستانها باشد، اما از نظر شرعی اگر در جایی بود و به زیارت قبرستان آنجا رفت اشکالی ندارد؛ اما زنها به زیارت قبر نمیروند، چون از رسول الله ج ثابت شده است که زنانی که به زیارت قبر میروند را مورد نفرین قرار داده است، چونکه باعث فتنه میشوند، صبرشان کم است، پس از حکمت الهی این است که آنها را از زیارت قبر نهی کرده است، و بر آنها حرام قرار داده است، در مدینه چیزی به غیر از اینها که ذکر شد زیارت نمیشود، اما چاهها و کوه و مساجد دیگر مشروع نیست که زیارت شود، در زیارتشان عبادت نیست، در مدینه منوره فقط چهار اماکن زیارت میشود: مسجد النبی ج برای نماز خواندن در آن، قرآن خواندن و دعا کردن، و مسجد قبا برای نماز خواندن در آن همانطور که رسول الله انجام داده است، و قبرستان بقیع برای سلام کردن بر اموات و دعا بر آنها، و قبرستان شهدای احد، برای دعا کردن و سلام دادن بر آنها، و اگر در هر جایی قبرستانی بود در آنجا نیز همین کار را انجام میدهد، اما قصد سفر برای زیارت قبر نمیکند، فقط برای پند و اندرز گرفتن به زیارت قبر میرود، اما موالد را زیارت نمیکند، و مقدس نیست، و مولد جایی است که یک شخص در آنجا به دنیا آمده است؛ مانند محل ولادت رسول الله ج یا محل ولادت علیt یا اشخاص دیگر زیارت این اماکن مشروع نیست، نه محل تولد این بزرگان و نه محل تولد افراد دیگر یعنی چنین اماکنی از نظر شرعی هیچ جایگاهیی ندارند که به چنین محلی برای زیارت رفت، نه محل تولد پیامبر ج و نه محل تولد علی یا عباس یا فاطمه و یا اشخاص دیگر ش، چون پیامبر ج و صحابه ش چنین کاری را انجام ندادهاند، این کار بدعت است، و رسول الله ج فرموده است، «من عمل عملاً لیس علیه أمرنا فهو رد»([1]) «اگر کسی کاری را انجام دهد که دستور ما بر انجام آن کار نیست، آن کار مردود است». و همچنین فرموده است: «من أحدث فی أمرنا هذا ما لیس منه فهو رد»([2]) «اگر کسی در دین ما چیز جدیدی به وجود بیاورد که از آن نیست آن چیز مردود است» پس شایسته است یک شخص مسلمان در هر کاری که به قصد عبادت میخواهد انجام دهد ابتدا نظر و دیدگاه شریعت را در مورد آن کار بررسی کند، اگر موافق با دستورات دین بود آن را انجام دهد اما اگر مخالف شرع و دستورات اسلامی بود در هر جایی که آن مسئله باشد، آن را رها کند، راه نجات و خوشبختی همین است، علما و اهل بصیرت نظرشان بر این است([3]).
س2: من میخواهم مسجد رسول الله ج در مدینه منوره را زیارت کنم، روش سلام دادن بر رسول الله چگونه است؟ آیا زیارت مسجد النبی واجب است؟
ج: زیارت مسجد النبی ج واجب نیست، اما سنت است که به مدینه منوره بروی و در مسجد النبی نماز بخوانی، وقتی به مسجد رفتی ابتدا نماز بخوان سپس به قبر رسول الله ج برو و بگو: «السلام علیک أیها النبی صلى الله علیه وسلم ورحمة الله وبرکاته، صلى الله علیک وعلى آلک وأصحابک»، زیاد سلام و درود بفرست، چون از رسول الله ج روایت شده که فرمود: «وصلوا علی فإن صلاتکم تبلغنی حیث کنتم»([4]) «بر من درود بفرستید چون در هر جایی که باشید درود شما به من رسانده میشود» سپس بر ابوبکر و عمر سلام میدهد و از آنها اعلام رضایت میکند، قبر را لمس نمیکند، در آنجا دعا نمیکند، و در هر جایی از مسجد که خواست دعا میکند، از رسول الله ج روایت شده که فرمود: «لا تشد الرحال إلا إلى ثلاثة مساجد: المسجد الحرام ، ومسجدی هذا، والمسجد الأقصى» «(به قصد عبادت) سفر نکنید مگر به سوی سه مسجد: مسجدالحرام و این مسجد من (مسجدالنبی) و مسجد الأقصی» بخاری و مسلم و احمد و ابوداود و نسائی این حدیث را رعایت کردهاند([5]).
س3: جواب ما را بدهید -جزاکم الله خیرا- آیا این حدیث صحیح است: «من صلى فی مسجدی هذا أربعین صلاة لا تفوته صلاة دخل الجنة» «اگر کسی که در مسجد من چهل نماز بخواند و هیچ نمازی از او فوت نشود وارد بهشت میشود»
ج: این حدیث ضعیف میباشد و در آن آمده است: «من صلى فی مسجدی أربعین صلاة لا تفوته التکبیرة الأولى کتب له براءة من النار وبراءة من العذاب وبراءة من النفاق»([6]) «اگر کسی در مسجد من چهل نماز بخواند، تکبیره الاولی از او فوت نشود برایش نجات از آتش جهنم و نجات از عذاب و نجات از نفاق نوشته میشود»، این حدیث صحیح نمیباشد، اگرچه که بعضی آن را صحیح میدانند اما حدیث ضعیف است، اما نمازخواندن در مسجد النبی خیر و ثواب بزرگی دارد، رسول الله ج میفرماید: «صلاة فی مسجدی هذا خیر من ألف صلاة فیما سواه إلا المسجد الحرام»([7]). «نمازخواندن در مسجد من (مسجد النبی) بهتر از هزار نماز در مسجدی دیگر است بجز مسجد الحرام». پس ثواب نمازخواندن در مسجد النبی بسیار زیاد است، اما حدیثی که لفظ نجات از آتش جهنم و عذاب و نفاق در آن آمده است صحیح نیست([8]).
[1]- قبلاً تخریج شد.
[2]- قبلاً تخریج شد.
[3]- فتاوى نور على الدرب (جزء: 17، صفحه: 309).
[4]- سنن أبی داود . شیخ ألبانی گفته: صحیح است.
[5]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 9، صفحه: 117).
[6]- إسنادش ضعیف است به خاطر مجهول بودن نبیط بن عمر، تنها عبد الرحمن بن أبی الرجال از او روایت کرده است، و ابن حبان او را در کتاب «ثقاته» 5/483، ذکر کرده است.
[7]- بخاری 3 / 54 در التطوع، باب فضل الصلاة فی مسجد مکة والمدینة، و مسلم (1394) در الحج، باب فضل الصلاة بمسجدی مکة والمدینة، و الموطأ 1 / 196 فی القبلة، باب ما جاء فی مسجد النبی ج، و ترمذی (325) در الصلاة، باب ما جاء فی أی المساجد أفضل، و نسائی 2 / 35 در المساجد، باب فضل مسجد النبی صلى الله علیه وسلم والصلاة فیه.
[8]- فتاوى شیخ ابن باز (جزء: 26، صفحه: 286).
فصل چهارم:
سوالهای مربوط به نماز و روزه
س1: کسی که به خاطر ناتوانی روی کرسی مینشیند و نماز میخواند آیا باید بین رکوع و سجودش از لحاظ گذاشتن دو دست و کج شدن فرق وجود داشته باشد یا در این مورد راحتی وجود دارد، لطفا ما را راهنمایی کنید جزاکم الله خیرا؟
ج: برای کسی که بر روی زمین نماز میخواند یا بر روی کرسی واجب است که سجودش را پایینتر از رکوعش قرار دهد، سنت است که در حال رکوع دو دستش را روی زانو بگذارد و در حال سجود واجب است که دستش را روی زمین قرار دهد اما اگر نتوانست آنها را روی زانو میگذارد، چون از رسول الله ج روایت شده است که فرمود: «أمرت أن أسجد على سبعة أعظم: الجبهة، وأشار إلى أنفه، والیدین والرکبتین وأطراف القدمین» «به من امر شده است که بر هفت استخوان سجده کنم: پیشانی، و به بینیاش اشاره نمود، و دو دست و دو زانو و گوشه پا». اما اگر کسی نتوانست و روی کرسی نماز خواند اشکال ندارد، خداوند متعال فرموده است: ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ﴾ [التغابن: 16]. «تا جایی که میتوانید تقوای خداوند را پیشه کنید»، و رسول الله فرموده: «إذا أمرتکم بأمر فأتوا منه ما استطعتم»([1]) «وقتی شما را به کاری امر کردم هر چه که میتوانید آن را انجام دهید». این حدیث متفق علیه است.
س2: من به بیماری خود ادرای یا سلس البول دچارم؛ گاهی وقتها از من به اندازه یک قطره یا دو قطره میریزد، بعضی وقتها پیشنماز مردم نیز میشوم آیا من اجازه این کار را دارم یا نه؟
ج: اگر سلس البول، همیشگی است یعنی آبی مانند ادرار از تو خارج میشود پس وضو نگیر مگر زمانی که وقت نماز داخل شد، وقت که داخل شد وضو بگیر، وقتی که وضو گرفتی با این وضو نماز بخوان تا زمانی که وقت نماز هست، مانند زنی که دچار بیماری استحاضه شده است، چون رسول الله به آن زن دستور داد که برای هر نمازی وضو بگیرد، چون بیوضوییاش دائمی هست و خون بند نمیشود، وضع کسی که ادراش نیز همیشه میآید به همین صورت است، باید برای هر نمازی وضوبگیرد، یعنی زمانی که وقت نماز عصر شد برای نماز عصر وضو میگیرد، نماز میخواند تا وقت عصر به پایان برسد، و قرآن میخواند، برای نماز مغرب وقتی که وقت نماز مغرب داخل شد وضو میگیرد، و نماز میخواند تا هوا تاریک شود و شفق از بین برود، وقتی که نماز عشا شد وضو میگیرد، منظور این است که برای هر وقتی از نمازها وضوی جداگانه باید بگیرد، این برای کسی است که دچار سلس البول هست، بهتر است که پیشنماز مردم نشوی، چون گروهی از علما نظرشان بر این است که اگر کسی دچار بیماری سلس البول هست نباید امام شود، اما اگر این کار را کردهای ان شاء الله که درست بوده صحیح هم این است، اما اگر این کار را ترک کنی اولیتر است([2]).
س3: حکم عبور کردن جلو نماز گذاران در حرم مکی و مسجد نبوی چیست؟
ج: در حرم مکی چیزی که نزد اهل علم معروف است این است که اشکال ندارد و کسی مانع نشود تا زمانی که نماز در داخل مسجد الحرام باشد، اما در بقیه اماکن و مساجد مکه باید مانع از عبور شود، باید شخصی که نماز میخواند برای خود یک ستره قرارد دهد، رسول الله در منطقه ابطح وقتی که نماز خواند برای خود یک ستره قرار داد، اما در داخل حرم شلوغی و سختی مانع میشود که انسان برای خود ستره قرار دهد، و کسی که از جلو نماز گزار در داخل مسجدالحرام عبور کند گناه ندارد، ابن زبیر نماز میخواند و مردم از جلوش رد میشدند. در حدیثی اگرچه که به صحت نرسیده و ضعیف هست، آمده که ضرورت نیست داخل حرم ستره گرفت؛ و اشکال ندارد که بدون ستره نماز خواند، و علماء نیز نظرشان این است که اشکال ندارد، در مسجد النبی نیز به همین صورت است اگر شلوغ باشد، مشکل همان است یعنی در شلوغی شرط نیست که ستره گذاشته شود، اما باز هم سعی کند ستره ای برای خود پیدا کند اگر توانست جلو دیوار یا پشت ستونهای مسجد النبی نماز بخواند بهتر است، چون رسول الله ج دستور داده در نماز ستره قرار دهیم، و میشود در مسجد النبی از دیوار یا ستون به عنوان ستره که مانعی بین او و عبور مردم باشد استفاده کند، بعضی از مردم میخواستند در مسجد النبی از جلو ابوسعیدt که مشغول نماز خواندن بود عبور کنند، اما مانع از عبور شد، ابوسعید دلیل خود را از حدیث رسول الله عنوان کرد: «اگر کسی مشغول نماز خواندن بود و شخصی خواست از جلوش رد شود باید او را کنار بزند»([3]) منظور این است که در مسجد النبی جلو کسی که از روبری نمازگزار رد میشود را باید گرفت، مگر اینکه زیاد شلوغ باشد که نتوان جلو عابرین را گرفت، این حرف از گفتار خداوند گرفته شده که فرموده: ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ﴾ [التغابن: 16]. «تا جایی که میتوانید تقوای خداوند را پیشه کنید» حکم مسجدالحرام نیز همین است، در بیشتر اوقات احتمال شلوغی هست که نتوان جلو عابرین را گرفت، و علماء در مسجدالحرام آسان گرفتهاند، بخصوص در ایام حج که بیشتر اوقات نمیتوان جلو عابرین را گرفت، و ان شاء الله که معاف هستند، و اما در مسجد النبی هم احتمال شلوغی هست و هم احتمال اینکه شلوغ نباشد وجود دارد، وقتی که مسجد النبی نیز شلوغ باشد حکم مسجد الحرام را میگیرد، این حکم آسان گرفته میشود چون باید به کسی ضرر نرساند و دیگران را ناتوان نکرد و کاری که قادر به آن نیستند را نباید انجام دهند([4]).
س4: آیا نماز خواندن در محوطه، قسمت توسعه مسجد النبی زیر چترها حکمش مانند نماز خواندن داخل مسجدالنبی میباشد؟
ج: اماکنی که بعد از توسعه دادن مسجدالنبی جزوی از مسجد النبی میشود بعد از ملحق شدن به مسجد حکم خود مسجد را میگیرد، بر همین اساس هر آنچه که به مسجد النبی اضافه شود و وارد مسجد النبی شود حکم آن را میگیرد که اجر نماز خواندن در آن چند برابر میشود و امور دیگر، اگرچه که اجر نماز خواندن متفاوت است بر اساس خواندن نماز در صف اول یا در صف دوم و به این صورت([5]).
س5: اوقاتی که نماز سنت خواندن درست نیست چه اوقاتی است؟
ج: اوقاتی که نماز خواندن در آن نهی شده عبارت است: از زمان طلوع صبح تا بالا آمدن خورشید، زمانی که خورشید وسط آسمان است تا اینکه به وقت زوال برسد، از بعد از نماز عضر تا غروب خورشید، اما در این اوقات نمازهایی که برای خواندن آن سببی وجود دارد اجازه هست که بخوانیم، مانند نماز کسوف و دو رکعت طواف و نماز تحیت مسجد([6]).
س6: نظر شما درباره دستگاه جدید (موبایل) چیست که در آن برنامه قرآن قرار میدهند، و وقتی که موبایل را باز میکنی دست روی علامت خاصی میزنی و صفحه قرآن باز میشود، آیا در این حالت اجازه هست که بدون وضو به موبایل دست زد، بعد از قفل کردن موبایل آیا میشود در حالی که آن همراهمان هست وارد حمام شویم؟ میدانیم که چند لحظه قبل آیه قرآن بر آن ظاهر بوده و الآن بعد از بیرون آمدن از برنامه و قفلکردن موبایل مخفی شده، لطفا جواب دهید، جزاکم الله خیرا؟
ج: زمانی که قرآن بر روی صفحه ظاهر است حرام است وارد حمام شد، چون قرآن بر صفحه نمایان میباشد، اما اگر از برنامه قرآن خارج شده و موبایل را بسته، موبایل در این صورت حکم یک وسیله را میگیرد که حرام نیست آن را با خود به حمام و دستشویی ببریم، اما خواندن قرآن بدون وضو از روی برنامه موبایل جایز هست، البته قاری نباید جُنُب باشد، چون خواندن قرآن برای جنب ممنوع هست، اشکال ندارد که به آن دست کشید چون جزو دستزدن مستقیم به قرآن نیست بلکه یک مانع و صفحهای وجود دارد، موبایل حکم کتاب قرآن را به خود نمیگیرد، والله اعلم([7]).
س7: حکم زیارت قبر در ایام عید و روزهای دیگر چیست، من در یک روستا زندگی میکنم که مردم در روز اول عید به قبرستان میروند، آنجا میخورند و مینوشند و مشغول بازی میشوند، چون من شنیدهام که قبرستان محلی است برای پند گرفن و شناخت خداوند سبحانه و تعالی که انسان را به یاد بعد از مرگ میانداز؟
ج: زیارت قبور برای دو چیز جایز است: اولا: برای یاد آوری آخرت؛ رسول الله ج فرموده: «کنت نهیتکم عن زیارة القبور فزوروها، فإنها تذکرکم بالآخرة»([8]) «شما را از زیارت قبور منع کرده بودم، آن را زیارت کنید چون شما را به یاد آخرت میاندازد». دوما: دعا برای مرده، از رسول الله ج روایت شده که: «کان یقول إذا زار قبور المسلمین فی البقیع: السلام علیکم أهل الدیار من المؤمنین والمسلمین، وإنا إن شاء الله بکم لاحقون، أنتم فرطنا ونحن لکم تبع، نسأل الله لنا ولکم العافیة، اللهم اغفر لهم اللهم ارحمهم»([9]). «زمانی که به زیارت قبورستان مسلمانها در بقیع میرفت میفرمود: سلام بر شما اهل دیار از مومنین و مسلمین، و ما ان شاءالله به شما ملحق میشویم، شما از ما زودتر رفتید و ما بعد از شماییم، برای خود و شما عافیت را خواستاریم، خدایا آنها را بیامرز پروردگارا به آنها رحم بفرما». اما نشستن سر قبر و خوردن در آنجا و شادی و سرور راه انداختن جایز نیست، همچنین جایز نیست که از مرده طلب دعا کنیم چون خودش به دعا نیازمند است([10]).
س8: چه وقت باید نیت روزه گرفتن بکنیم؟ آیا شرط هست که هر شب نیت بکنیم؟
ج: نیت از شب شروع میشود، اگرچه که آخر شب باشد، ولی باید نیت کرد، رسول الله ج فرمود: «إنما الأعمال بالنیات»([11]). «اعمال انسان بر اساس نیت محاسبه میشود». قول صحیح این است که باید هر شب نیت کرد، مگر این که روزه سنت باشد، که در سنت شرط نیست که شب نیت کند و اگر در روز شروع به روزه گرفتن نمود یعنی صبح از خواب بیدار شد و شب نیت نکرده بود اما چیزی در صبح نخورد نه خوردنی و نه نوشیدنی ونه هم کاری که باعث باطل شدن روز باشد انجام داد، سپس خواست که آن روز را روزه بگیرد، درست است و اشکالی ندارد، از ام المومنین عایشهل روایت شده است که فرمود: «رسول الله ج نزد من آمد و پرسید: چیزی برای خوردن هست؟ گفتم: نه، فرمود: پس من روزه هستم»([12]) پس رسول الله علیه الصلاة والسلام در وسط روز روزه گرفت([13]).
س9: اگر انسان در ماه رمضان صدای اذان را از طریق رادیو شنید و گمان کرد که اذان به افق شهر خودش است اما بعد مشخص شد که به افق شهری که قبل از شهرش هست میباشد، آیا باید قضای آن روز را به جا بیاورد؟
ج: اگر میداند که قبل از غروب خورشید افطار کرده است باید قضا بجا بیاورد([14]).
س10: حکم شرعی روزه کسی که صدای اذان صبح را شنیده ولی به خوردن و نوشیدن ادامه داده چیست؟
ج: واجب است که انسان مؤمن از خوردن و نوشیدن و کارهای افطار کننده دیگر وقتی که فهمید وقت صبح داخل شده دست بردارد و خودداری کند، بخصوص اگر روزههای فرض مانند روزه رمضان و روزه نذری یا روزه کفارات باشد خداوند فرموده است: ﴿وَکُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَکُمُ ٱلۡخَیۡطُ ٱلۡأَبۡیَضُ مِنَ ٱلۡخَیۡطِ ٱلۡأَسۡوَدِ مِنَ ٱلۡفَجۡرِۖ ثُمَّ أَتِمُّواْ ٱلصِّیَامَ إِلَى ٱلَّیۡلِۚ﴾ [البقرة: 187]. «و بخورید و بیاشامید، تا رشتهی سفید صبح از رشتهی سیاه (شب) برای شما آشکار شود، سپس روزه را تا شب به پایان رسانید»، اگر صدای اذان را شنید و دانست که صدای اذان صبح هست، واجب است که از خوردن و نوشیدن دست بردارد، اما اگر مؤذن قبل از داخل شدن وقت صبح اذان میگفت واجب نیست که امساک کند و از خورد و نوش دست بکشد، جایز هست که بخورد و بنوشد تا برایش آشکار شود که صبح شده است، اما اگر نفهمید که مؤذن برای صبح اذان میگوید یا برای قبل از صبح، اولی و احتیاط این است که امساک کند و دست از خوردن بردارد، اما اگر در وقت اذان گفتن چیزی خورد یا نوشید اشکال ندارد، چون ندانسته که وقت صبح داخل شده است، در زمان کنونی بخاطر وجود برق و نور که در شهرها نصب شده انسان نمیتواند خودش وقت دخول صبح را ببیند، ولی باید احتیاط کند و به اذان توجه نماید و به تقویمهایی که وقت صبح را با ساعت و دقیقه مشخص میکند، توجه کند تا به قول پیامبر که فرموده: «دع ما یریبک إلى ما لا یریبک»([15]) «رها کن چیزی که تو را به شک میاندازد و بگیر چیزی که تو را به شک نمیاندازد». و رسول الله ج فرموده: «من اتقى الشبهات فقد استبرأ لدینه وعرضه»([16])([17]). «کسی که خود را از شبهات نگه داشت دین و ناموس خود را از گناه حفظ کرده است».
س11: من بخاطر اینکه بیماری آسم دارم از اسپری مخصوص استفاده میکنم، روزه دار هستم و یک طعم تلخی را در دهانم احساس میکنم، آیا باید افطار کنم؟
ج: اگر به خاطر ضرورت هست ان شاء الله روزه را باطل نمیکند، چون جزو نوشیدنی و خوردنی نیست، بلکه هوا و تنفسی است که وقتی دچار مشکل میشوی از آن استفاده میکنی، صحیح این است که روزه را باطل نمیکند ولی باید فقط در مواقع ضرورت از آن استفاده کرد ([18]).
س12: حکم روزه کسی که در یک کشوری روزه گرفته و به کشوری دیگر که از لحاظ زمانی با وقت کشور اول متفاوت هست چگونه هست؟
ج: از شیخ/ سوال شده: حکم روزه کسی که از یک کشور اسلامی سفر کرده و به کشوری دیگر که مردم آنجا یک روز دیرتر روزه گرفتهاند چیست، آیا باید خود را همراه و تابع آنها قرار دهد، اگرچه که سی روز بیشتر روزه بگیرند، یا برعکس؟ شیخ جواب دادند: اگر شخصی از یک کشور اسلامی به کشور اسلامی دیگر مسافرت کند که مردم آنجا دیرتر روزهشان تمام میشود، باید با مردم آن کشور و شهر روزه را تمام کند، چون باید روزی که مردم روزه هستند او نیز روزه باشد و روزی که مردم روزه را تمام میکند او نیز افطار کند، و روز عید قربان روزی است که مردم عید میکنند، اگرچه که یک روز یا بیشتر از سی روز را روزه بگیرد، همچنین اگر به یک کشور و شهری سفر کرد که غروب خورشید دیرتر از شهر خودش هست باید صبر کند و روزه باشد تا خورشید غروب کند، اگرچه که از روز عادی دو ساعت یا سه ساعت یا بیشتر تا غروب طول بکشد، چونکه وقتی به کشور دیگری میرود هلال در آنجا رویت نشده است و پیامبر دستور داده است که روزه نگیریم و روزه را تمام نکنیم مگر بعد از رویت ماه، فرموده: «صوموا لرؤیته، وأفطروا لرؤیته»([19]) «با دیدن ماه روزه بگیرید و با دیدن ماه روزه را تمام کنید».
اما اگر مسأله بر عکس رخ داد یعنی از کشوری سفر کرد به کشوری دیگر که در آن کشور دوم روزه را زودتر گرفتهاند، باید با آنها روزه را تمام کند و قضای روزی را که افطار کرده را به جا بیاورد، اگر یکروز را افطار کرد قضای یکروز را به جا میآورد و اگر دو روز را افطار کرد قضای دو روز را به جا میآورد، اگر بعد از بیست و هشت روز از رمضان که روزه رفته بود افطار کرد، دو را قضا میگیرد، اگر روزهای ماه رمضان در هر دو کشور کامل بوده باشد، و اگر در هر دو کشور یا یکی از کشورها رمضان بیشتر از سی روز بود فقط یک روز را قضا میگیرد([20]).
س13: آیا روزه دار اجاز دارد که همسر خود را ببوسد؟
ج: روزه دار اگر میداند که انزال منی رخ نمیدهد اجازه دارد که ببوسد، اما اگر میترسد که انزال منی رخ دهد مکروه هست که این کار را انجام دهد، اگر بوسید یا با همسرش بازی کرد و انزال منی رخ داد روزهاش بر اساس قول صحیح علماء فاسد شده است، باید روزه را قضا بگیرد ولی کفاره ندارد، عایشهل میگوید: رسول الله ج «در حالت روزه میبوسید و مباشرت میکرد، ولی کدام یک از شما میتواند مانند او خود را نگه دارد»،به روایت مسلم([21]).
س14: آیا تزریق کردن از طریق عضلات یا از طریق رگ حکمش یکسان هست؟
ج: در هیچ صورت روزه را باطل نمیکند، صحیح این است، مگر اینکه بخاطر رساندن غذا و خوراک باشد([22]).
س15: آیا روزه دارد اجازه دارد در ماه رمضان با آب و صابون غسل بزند؟ و آیا کسی که جنب شد باید روزه خود را بخورد؟ آیا بوخوشی روزه را باطل میکند؟
ج: اولا: روزه دار اجازه دارد که در روز رمضان با آب و صابون غسل بزند.
دوما: اگر کسی که روزه هست در روز رمضان جُنُب شد روزهاش فاسد نمیشود بلکه باید غسل برند اگر انزال منی رخ داد.
سوما: اگر کسی که روزه هست در روز رمضان از هر نوع بوخوشی در رمضان استفاده کرد، روزهاش باطل نمیشود، اما از بخور استفاده نکند و بخور را بو نکند همچنین بوخوشیهای که پودر میکنند و روی آتش میگذارند مانند مسک([23]).
16: در مورد مسواک زدن در ماه مبارک رمضان سوال دارد، آیا جایز هست در وسط روز رمضان از مسواک استفاده کنیم یا نه؟
ج: روزه دار اجازه دارد در تمام روزهای رمضان از مسواک استفاده کند، به خاطر عام بودن احادیثی که در مورد مسواک آمده است، و در حدیثی که امام ترمذی از عامر بن ربیعهt روایت کرده است آمده که او گفت: «پیامبر را چندین بار که از شمارش خارج است دیدهام که در حالی که روزه بود مسواک میزد»، و ترمذی گفته: این حدیث حسن است([24]).
س17: آیا روزه دار اجازه دارد که در حال روزه از خمیر دندان استفاده کند؟ بیاد داشته باشید که روزه دار میتواند فقط از مسواک چوبی استفاده کند، و حکم داروهایی که برای شتسشوی دهان است (با آن مضمضه میکنند) چیست؟
ج: هیچ اشکالی وجود ندارد که در روز رمضان هنگام روزه از خمیردندان استفاده کرد، اما باید تمام آنچیزهایی که در دهانش مانده را باید بیرون بریزد، و اگر چیزی بدون تقصیر او به حلقش وارد شد به روزهاش ضرری وارد نمیکند، همچنین هیچ اشکالی ندارد که از دهان شوی استفاده شود بشرط اینکه مضمضمه کند و به عمد چیزی را فرو نبرد، و چشیدن غذا نیز همین حکم را دارد یعنی میتواند آن را به دهان بزند ولی آن را نخورد([25]).
س18: حکم خوردن آب دهن برای روزه دار چیست؟
ج: خوردن آب دهن برای روزه دار اشکال ندارد، و فکر نکنم که بین علما در این مورد اختلاف باشد، چون در آن سختی وجود دارد و نمیتوان آن را بیرون ریخت، اما آب بینی و بلغم، اگر به دهان وارد شد باید بیرون ریخت، و روزه دار اجازه ندارد آن را ببلعد چون میتواند از آن دوری کرد و همیشگی نیست، اما آب دهان همیشگی میباشد([26]).
س19: حکم جماع کردن در روز رمضان چیست؟ هم زن و هم شوهر از حکم آن بیخبر بودند، و جماع در روز رمضان و با رضایت هر دو صورت گرفته است، چون شوهر مسافر بود و به خاطر سفر اجازه افطار کردن را داشت، اما زن مسافر نبود؟
ج: هم زن و هم شوهر باید قضای آن روز را به جا بیاورند و هر دو باید کفاره بدهند، کفاره این است که باید یک برده را آزاد کند، اگر نیافت باید دو ماه پشت سرهم، هر روز را روزه بگیرد، اگر توان آن را نداشت باید به شصت مسکین غذا بدهد، و علاوه بر این باید توبه کنند، چونکه شوهر وقتی که از سفر برگشت باید بقیه روز را چیزی نمیخورد و کاری نمیکرد و در حالت امساک قرار میگرفت چون سفرش تمام شده بود([27]).
س20: حکم انجامدادن عادت سری (استمناء) در روز رمضان چیست؟
ج: انجام دادن عادت سری (استمنا با دست) حرام است، و در روز رمضان حرمتش بیشتر میباشد، روزهاش باطل است و باید قضای روزی که در آن روز استمنا انجام داده را به جا بیاورد، چون روزه را فاسد میکند([28]).
[1]- فتاوى الطب و المرضى شیخ ابن باز (صفحه: 53).
[2]- فتاوى نور على الدرب (جزء: 5، صفحه: 258).
[3]- نص حدیث: «إذَا مَرَّ الْمَارُّ بین یدی أَحَدِکُمْ وَهُوَ فِی الصَّلَاةِ فَلْیَدْفَعْهُ فَإِنْ أَبَى فَلْیَدْفَعْهُ فَإِنْ أَبَى فَلْیُقَاتِلْهُ فَإِنَّهُ شَیْطَانٌ» البخاری «1/581»: کتاب الصلاة: باب یرد المصلی من مر بین یدیه «509»، ومسلم «1/362- 363»: کتاب الصلاة: باب منع المار بین یدی المصلی، «259»، وأبو داود «1/449»: کتاب الصلاة: باب ما یؤمر المصلی أن یدرأ عن الممر بین یدیه «700»، ونسائی «2/66»: کتاب القبلة: باب التشدید فی المرور بین یدی المصلی وبین سترته، وابن ماجة «1/307»: کتاب إقامة الصلاة: باب إدرأ ما استطعت، حدیث «954»، وأحمد «3/63»، والدارمی «1/328».
[4]- فتاوای شیخ ابن باز (جزء: 29، صفحه: 326).
[5]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 6، صفحه: 229).
[6]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 6، صفحه: 172).
[7]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 1، صفحه: 202).
[8]- مسلم در «صحیحش» (1975) کتاب الأضاحی - باب ادخار لحوم الأضاحی فوق ثلاث، وأصحاب «السنن»، از حدیث بریدة س.
[9]- إسنادش صحیح است بر شرط مسلم، رجالش ثقه هستند رجال الشیخین به جز سلیمان ابن بریدة ومعاویة بن هشام -و او القصَّار الکوفی است- از رجال مسلم. أبو أحمد: که اسمش محمد بن عبد الله الأسدی الزُّبیری است، وسفیان: که ابن سعید الثوری است. و أبو بکر الخَلال فی کتاب «السنة» آورده (1080) از طریق أحمد بن حنبل، با این إسناد.
[10]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 7، صفحه: 441).
[11]- بخاری 1 / 7 - 15 در بدء الوحی، و در الإیمان، باب ما جاء أن الأعمال بالنیة والحسبة ولکل امرئ ما نوى، و در العتق، باب الخطأ والنسیان فی العتاقة والطلاق ونحوه، ودر فضائل أصحاب النبی ج، باب هجرة النبی ج وأصحابه إلى المدینة، و در النکاح، باب من هاجر أو عمل خیراً لتزویج امرأة فله ما نوى، و در الأیمان والنذور، باب النیة فی الأیمان، و در الحیل، باب فی ترک الحیل وأن لکل امرئ ما نوى، و مسلم (1907) در الإمارة، باب قوله ج: «إنما الأعمال بالنیة»، وأبو داود (2201) در الطلاق، باب فیما عنى به الطلاق والنیات، و ترمذی (1647) در فضائل الجهاد، باب ما جاء فیمن یقاتل ریاء وللدنیا، و نسائی 1 / 59 و 60 در الطهارة، باب النیة فی الوضوء.
[12]- مسلم 2/809.
[13]- فتاوى نور على الدرب (جزء: 16، صفحه: 184).
[14]- فتاوى نور على الدرب (جزء: 16، صفحه: 276).
[15]- ترمذی (2520) در صفة القیامة، باب شماره (61)، و نسائی 8 / 327 و 328 در الأشربة، باب الحث على ترک الشبهات، وإسنادش صحیح است، و همچنین أحمد و غیره روایت کردهاند.
[16]- بخاری (52)، و مسلم (1599).
[17]- البحوث الاسلامیة (جزء: 30، صفحه: 116).
[18]- فتاوى نور على الدرب (جزء: 16، صفحه: 224).
[19]- صحیح بخاری باب قول النبی ج إذا رأیتم الهلال 3/27.
[20]- فتاوى ابن عثیمین (جزء: 19 صفحه: 44).
[21]- اللجنة الدائمة (جزء: 10، صفحه: 308).
[22]- فتاوى نور على الدرب (جزء: 16،صفحه: 225).
[23]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 10، صفحه: 272).
[24]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 5، صفحه: 130).
[25]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 9، صفحه: 199).
[26]- فتاوى شیخ عبد العزیز بن باز (جزء: 15، صفحه: 313).
[27]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 1 صفحه: 642).
[28]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 10 صفحه: 259).
فصل سوم:
سوالهای مربوط به زنان
س1: بر اساس سالگرد تولد روزانه، (شمسی) دختری فقط یک ماه مانده که 15 سالش کامل شود، هنوز عادت ماهیانه نیز نشده است، حج را انجام داده و بعد از دوماه از گذشت حج که انجام داده عادت ماهیانه شده است، آیا حج اسلام را به جا آورده است؟
ج: اگر این دختر که ذکر کردی قبل از صبح روز عید قربان به سن بلوغ برسد، یعنی یا جنب شود و آب را ببیند یا موی سفتی اطرف شرمگاه بیرون بیاید، حجی که انجام داده حج اسلام به شمار میآید، اما اگر هیچ علامتی که نشانه بلوغ باشد را نبیند، باید دوباره حج را انجام دهد، چون حج اولی قبل از رسیدن به سن بلوغ بوده است و جای حج فرض را نمیگیرد([1]).
س2: تقریبا شش سال پیش به عمره رفتهام، در حین طواف عادت ماهیانه شدم، به طوافم ادامه دادم و سعی کردم و عمرهام را تکمیل کنم، من میدانسم که طواف خانه خدا در آن حالت درست نیست، ولی من فکر کردم که عمرهام به مجرد عادتشدن فاسد شده است، و چون عمرهام فاسد شده است احرام نیز از بین میرود، من بعد از مدتی از این قضیه ازدواج کردم، حکم چیست؟ جزاکم الله خیرا.
ج: اگر قصه همانگونه که خودت گفتهای باشد عقد ازدواج شما صحیح نیست، چون تو از احرام بیرون نیامده بودی و عقد کردهای، واجب است که از همبستری با شوهرت دوری کنی و به مکه باز گردی و طواف و سعی انجام دهی و موی سر را کوتاه کنی، تا عمرهای را که به وسیله جماع فاسد کردهای را تمام کنی، سپس دوباره به همان میقاتی که بار اول از آن احرام بستهای باز گردی و احرام ببندی تا قضای عمرهای که فاسد شده است را به جا بیاوری، و اگر در طول این مدت عقد ازدواج بستهای باید دوباره عقد ببندی، باید خون نیز بدهی، یک گوسفند مانند گوسفندی که در حج ذبح میشود را در مکه قربانی کنی و بین فقرای حرم توزیع نمایی([2]).
س3: در ماه رمضان عمره کردم و طواف خانه خدا را انجام دادم و در هنگام سعی احساس کردم که خون حیض کمی از من جاری شده، سعی خود را به اتمام رساندم، وقت نماز ظهر داخل شده بود، وارد حرم شدم و نماز ظهر را خواندم، آیا عمرهام صحیح میباشد، همچنین نماز ظهری که خواندهام؟
ج: در مورد سعی شرط نیست که در حالت طهارت و وضو انجام شود بدون وضو نیز درست است اما اگر با طهارت انجام شود بهتر هست، الحمدلله در سعی شرط نیست که بر وضو و طهارت انجام شود، درست است که وضو داشتن بهتر است اما اگر مرد یا زنی بدون طهارت و وضو سعی انجامد دهند اشکال ندارد، در طواف شرط است که در حالت طهارت و وضو باشیم و بدون وضو طواف درست نیست، اما اگر در آن حالت نماز خواندهای و تو مطمئن هستی که خون حیض آمده نمازت درست نمیباشد، اگر خون عادت ماهیانه بوده باید بعد از پاکی دوباره نمازی را که در آن حالت خواندهای را بخوانی، اما اگر خون عادی بوده آن را پاک کن و وضو بگیر و دوباره نمازت را بخوان، اگر خون حیض بوده، این مسأله باز میگردد به قضیه قضای نمازی که در حالت پاکی بودی و وقت آن داخل شده و سپس حیض شدهای، اگر بعد از پاکی قضای آن را به جای بیاوری بهتر است، و الا لازم نیست که قضای آن را به جای بیاوری، چون آمدن خون حیض مانع نماز خواندن میشود، و الحمدلله قضایی در آن نیست، اما اگر از روی احتیاط قضای آن را بجای بیاوری اشکال ندارد([3]).
س4: شخصی میپرسد: حکم استفاده از قرصهای ضد حاملگی برای زن در ماه رمضان و ایام حج چیست، تا زن بتواند عبادتهایش را انجام دهد؟
ج: اگر قرصها کاملا خون را قطع نمیکند طواف درست نمیباشد، چون خون کم و زیاد در عادت ماهیانه فرقی نمیکند و حکمش یکی هست([4]).
س5: برای زنی که دچار عذر شرعی شده آیا زمان مشخص و محددی وجود دارد تا طواف افاضه را انجام دهد؟
ج: مدت و زمان مشخصی وجود ندارد، هر زمانی که پاک شد طواف میکند، الحمدلله و اگر طول بکشد هم اشکال ندارد ولی تا قبل از انجام دادن طواف افاضه اگر به تاخیر افتاد نباید با شوهرش نزدیکی کند([5]).
س6: اگر زنی که به حج آمده در ایام حج در حرم دچار عادت ماهیانه شد چکار باید انجام دهد؟
ج: اگر بعد از طواف افاضه دچار حیض شده حجش کامل است، و لازم نیست که طواف وداع انجام دهد، اگر از مکه بیرون رفت و هنوز عادت بود یا خون زایمان داشت، طواف وداع از او ساقط میشود. اما اگر قبل از انجام طواف افاضه دچار حیض شد، باید در مکه بماند تا در مکه طواف افاضه را نیز انجام دهد، اشکال ندارد که زن در حالت حیض یا نفاس در صحرای عرفه بایستد یا رمی جمرات انجام دهد، یا در مزدلفه یا منی بخوابد.
در حالت حیض فقط ممنوع است که طواف انجام دهد، اما بقیه کارهای حج اجازه دارد که در حالت حیض یا نفاس انجام دهد، -الحمدلله- باید طواف نکند تا اینکه پاک شود، چون طواف به مانند نماز میباشد، و اگر قبل از سفر عادت ماهیانه شود طواف وداع از او ساقط میشود؛ ابن عباسب فرمود: «رسول الله ج به مردم دستور دارد که آخرین کارشان قبل از سفر، طواف وداع باشد، اما از زنی که حیض شده این حکم را ساقط کرد»([6]) زنی که در حالت خون زایمان یعنی نفاس هستند نیز همین حکم را دارند([7]).
س7: اگر زن نقاب یا برقع بزند و فقط یک طبقه از طبقه حجاب را روی خود انداخته باشد آیا چیزی بر او هست یا فقط کاری که از آن نهی شده را انجام داده است؟
ج: برای زن جایز نیست که نقاب بپوشد، اگرچه که یک چیزی را قرار داده باشد که مانع از چسبیدن به صورت شود، چون تمام فرمایشات رسول الله در این مورد دلالت بر نهی از این کار میکند([8])،
س8: آیا زن اجازه دارد که در طواف و سعی بصورت شتاب و هروله راه برود؟
ج: اجماع علما بر این است که تند راه رفتن در حین طواف برای زنان وارد نشده است، همچنین در حین انجام سعی، و آنها اضطباع را نیز انجام نمیدهند، چون در سریع راه رفتن و اضطباع بدن نمایان میشود، و برای زن چنین کاری درست نیست، بلکه زن باید خود را بپوشاند، و در حالت شتاب رفتن و احرام را به صورت اضطباع پوشیدن، ستر از بین میرود([9]).
س9: زنی عادت ماهیانه داشت، ترسید که اگر احرام عمره ببندد خانوادهاش را معطل میکند چون نمیدانست که اگر پاک شود آیا خانودهاش میمانند یا نه، بعد از پاکی قصد عمره کرد باید از کجا احرام ببندد، آیا باید از میقات احرام ببندد یا به نزدیک ترین جا خارج از محدوده حرم برود و نیت احرام کند؟
ج: کسی که نیت احرام بستن برای عمره را دارد و در مکه هست باید از منطقه حرم خارج شود و خارج از حرم احرام ببندد، چون رسول الله ج به ام المومنین عایشهل وقتی که قصد انجام عمره را داشت دستور داد که به همراه برادرش از منطقه حرم در مکه خارج شود و از منطقه تنعیم احرام ببندد، کسی که نیت عمره کرد و خارج از حرم هست از همانجایی که هست احرام میبندد([10]).
س10: آیا برای زن جایز هست که در مسجد الحرام یا در سعی و یا در اثناء طواف صورت خود را نمایان کند؟
ج: جایز نیست، بلکه باید حجاب خود را در حین طواف و سعی و در تمامی اوقاتی که مردان نامحرم اطراف او هستند، به صورت کامل رعایت کند، اما اگر نامحرم اطرافش نباشد صورت خود را نمایان کند اشکال ندارد، اجازه دارد که در نماز صورت خود را نمایان کند، اما اگر در طواف و سعی نامحرم باشند باید حجاب را کامل کند، در هر جایی که مرد نامحرم اگرچه که یک مرد نامحرم باشد نیز باید صورت خود را بپوشاند، خداوند متعال فرموده: ﴿وَإِذَا سَأَلۡتُمُوهُنَّ مَتَٰعٗا فَسَۡٔلُوهُنَّ مِن وَرَآءِ حِجَابٖۚ ذَٰلِکُمۡ أَطۡهَرُ لِقُلُوبِکُمۡ وَقُلُوبِهِنَّۚ﴾ [الأحزاب:53]. «و هنگامی که چیزی (از وسایل زندگی به عاریت) خواستید، پس از آنان (زنان پیامبر) از پشت پرده بخواهید، این (کار) برای دلهای شما و دلهای آنان پاکیزهتر است» در آیهای دیگر خداوند فرموده: ﴿وَلَا یُبۡدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوۡ ءَابَآئِهِنَّ أَوۡ ءَابَآءِ بُعُولَتِهِنَّ﴾ [النور: 31]. الی آخر آیه «و زینت خود را آشکار نسازند؛ مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان»، و صورت زن بزرگترین زینت هست([11]).
س11: خانمی میپرسد: در هنگام طواف و سعی و بوسیدن حجرالاسود صورتم نمایان شد، مردان نامحرم نیز دور و برم بودند، من از حرم بیرون نرفتم و فقط یک بار به حرم رفتهام؟
ج: باید توبه و استغفار نماید و الحمدلله، واجب است که در هنگام طواف و سعی وقتی نامحرم هست صورت خود را بپوشاند، اما چون این کار که از این زن رخ داده از روی ناآگاهی بوده باید توبه و استغفار کند، و سعی و طوافش صحیح میباشد([12]).
س12: اگر از زنی که در احرام است بدون اراده موی سرش بریزد باید چکاری انجام دهد؟
ج: اگر شخصی که احرام بسته -چه زن و چه مرد- در هنگام وضو گرفتن یا غسل زدن به خاطر دست کشیدن به سرش، موی سرش بریزد هیچ عیبی در حج و احرامش به وجود نمیآید، همچنین اگر موی ریش و سبیلش بیفتد یا اگر ناخنش بیفتد هیچ ضرری به حج و عمرهاش نمیرسد، البته نباید به عمد اینکار را انجام دهد، ممنوع این است که انسان به عمد موی سر خود را بکند یا ناخن خود را در حالت احرام بگیرد، همچنین زن نیز نباید به عمد چیزی را بکند اما اگر از روی غیر عمد چیزی از مویش بیفتد، این موهای جدا شدهای است که غیر ارادی میافتد([13]).
س13: زنی عادت ماهیانه داشت اما با این وجود در حالی که آگاهی داشت به حرم رفته و نماز خوانده، حکم این کارش چیست؟
ج: این زن با رفتن به حرم شریف و نماز خواندنش با مردم، در حالی که عادت ماهیانه یعنی حیض دارد و میداند که که نباید این کار را بکند با اینکار دچار یک منکر بسیار بزرگی شده است، از دو جهت: اول اینکه: اصلا نمازش درست نیست و کسی که دچار این بیوضویی یعنی حیض شده اصلا نباید نماز بخواند، این کارش منکر بزرگی است و نماز باطل میباشد،
جهت دوم اینکه: وقتی که این زن عادت هست اجاز ندارد که وارد مسجد الحرام شود و در مسجد بشیند، زن حائض و شخص جنب اجازه ندارند که در مسجد بنشینند، اما گذشتن از مسجد در موقع ضرورت اشکالی ندارد، یعنی حتی نشستن در مسجد برای زن حائض و شخص جنب درست نیست، چه برسد به اینکه در مسجد نماز نیز بخوانند، این زن که در حالت حیض به مسجد رفته و نماز خوانده است کارش بسیار زشت و ناپسند است، نباید این کار را انجام دهد، باید در خانه بماند و به مسجد نیاید تا اینکه از حیض پاک شود، وقتی که از حیض پاک شد اگر خواست با خواهرانش به مسجد میرود، اما اینکه در حالت حیض به مسجد رفته و آنجا نماز خوانده تمامی این کارهایش منکر میباشد، نماز خواندن در حالت حیض و حالتهای دیگر ناشی از بیوضویی بزرگ (حدث اکبر یا غسل) و یا بیوضویی کوچک (حدث اصغر؛ منظور وضوست) باطل میباشد، رسول الله فرموده: «لا تُقْبل صلاة بِغیر طهورٍ، ولا صَدَقَةٌ مِن غلُول»([14])([15]). «نماز بدون وضو درست نیست و صدقه از مال دزدی درست نیست».
س14: زنی که در حالت حیض هست باید چگونه نیت احرام کند قبل از رفتن به عمره؟
ج: اگر زنی به عمره یا حج میرود و به میقات در حالت حیض میرسد، در آنجا غسل میزند و نیت دخول درعبادت را میکند و محرم میشود، وارد مکه میشود، اما طواف انجام نمیدهد تا اینکه پاک شود و غسل بزند، اگر از میقات بدون احرام عبور کرد؛ به میقات باز میگردد و نیت میکند و از آنجا احرام میبندد، فرقی نمیکند، چه قبل از پاکی و چه بعد از پاکی میتواند این کار را بکند، به مسجدالحرام باز میگردد و بعد از پاکی و غسل طواف میکند([16]).
س15: لباس زن در حالت احرام باید چگونه باشد؟
ج: زن لباس خاصی ندارد، اگر با همان لباس عادی که بر تن دارد احرام ببندد درست است، ولی شایسته است که لباسی را بپوشد که جلب توجه ننماید، باعث شهرت نشود در آن زینتی که جلب توجه نماید به کار برده نشده، باید یک لباس ساده باشد([17]).
س16: آیا زن اجازه دارد در حالت احرام از برقع استفاده کند؟ آیا زن اجازه دارد در حالت احرام از بو خوشی استفاده کند، آیا پوشیدن طلا برای زنی که احرام بسته است جایز هست؟
ج: پوشیدن برقع برای زنی که احرام بسته جایز نیست، چون رسول الله ج فرموده: «ولا تنتقب المرأة، ولا تلبس القفازین» (به روایت بخاری).
«و زن نقاب نمیزند و دست کش نمیزند» اگر کسی از روی ناآگاهی از برقع استفاده کرد و نمیدانست که حرام هست هیچ گناهی ندارد و حجش صحیح میباشد. شخصی که احرام بسته اجازه ندارد بعد از احرام از بوخوشی استفاده کند، فرقی نمیکند که مرد باشد یا زن، رسول الله ج فرموده: «ولا تلبسوا شیئًا من الثیاب مسه الزعفران أو الورس»([18]) «لباسی که به آن زعفران و رنگ زرد گیاه ورس زده شده را نپوشید» ام المومنین عایشهل فرموده: «به رسول الله ج به خاطر احرام بستنش بو خوشی زدم و به خاطر بیرون آمدن از احرام قبل از اینکه طواف کند بو خوشی زدم»([19])، و رسول الله ج در مورد شخصی که در حالت احرام وفات کرده بود فرمود: «لا تمسوه طیبا»([20]). «به او بو خوشی نزنید».
- زن اجازه دارد که احرام ببندد در حالی که دستنبد طلا یا انگشتر طلا و مانند این را پوشیده، ولی از نظر شرعی باید آنها را از دید نامحرم پنهان نگه دارد، تا فتنه بوجود نیاید([21]).
[1]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 11، صفحه: 355).
[2]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 10، صفحه: 273).
[3]- (فتاوى شیخ ابن باز) جزء: 29 صفحه: 117).
[4]- فتاوى نور على الدرب (جزء: 16، صفحه: 90).
[5]- فتاوى نور على الدرب(جزء: 17، صفحه: 489).
[6]- بخاری ومسلم روایت کردهاند.
[7]- فتاوى نور على الدرب (جزء: 17، صفحه: 493).
[8]- فتاوى نور على الدرب (جزء: 17، صفحه: 493).
[9]- اللجنة الدائمة (شماره فتوى:8820 جزء: 11 صفحه: 227).
[10]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 2، صفحه: 23).
[11]- فتاوى نور على الدرب (جزء: 17، صفحه: 498).
[12]- فتاوى نور على الدرب (جزء: 17، صفحه: 499).
[13]- فتاوى شیخ ابن باز (جزء:17 صفحه: 113).
[14]- رواه مسلم ـ باب وجوب الطهارة للصلاة 1/204.
[15]- فتاوى شیخ ابن باز (جزء: 29، صفحه: 114).
[16]- فتاوای مفتی (صفحة 24).
[17]- فتاوى نور على الدرب (جزء: 17، صفحه: 257).
[18]- صحیح بخاری باب ما ینهى من الطیب للمحرم والمحرمة 3/15.
[19]- قبلاً تخریج شد.
[20]- متفق علیه صحته.
[21]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 11، صفحه: 191).