فصل دوم:
سوالهای عمومی در حج و عمره
س1: در چه کارهایی از مراسم حج میتوان جانشین تعیین کرد یا کسی دیگر را وکیل کرد، و چه زمانی میتوان بجای کسی دیگر حج انجام داد؟
ج: جایز است که بجای شخص مسلمانی که وفات کرده است حج و عمره را انجام داد، همچنین شخص مسلمانی که خودش از ادای آن ناتوان هست بخاطر پیری یا مریضی که امید بهبودی آن نیست، میتوان به جایش حج و عمره انجام داد، و شخص ضعیفی که توان رمی جمرات را ندارد نیز میتواند به جای خود جانشین مشخص کند، مانند کودک و مریض و بزرگسال، ولی جانشین و نایب باید از کسانی باشد که خودش در حال انجام حج هست و خودش رمی جمرات انجام داده باشد([1]).
س2: آیا در حال انجام طواف اضطباع سنت است، کسی که آن را فراموش کرد چیزی بر او واجب است یا نه، و آیا برای شروع طواف بوسیدن حجر الاسود کافی است یا باید بگوییم بسم الله الله اکبر؟ گر کسی این جمله را فراموش کند که بگوید و فقط حجزالاسود را ببوسید اما بعد از دور شدن از حجرالاسود و در حال رفتن به سوی مقام ابراهیمی بیاد آورد و آن را بگوید آیا چیزی بر او هست؟
ج: اضطباع یعنی اینکه شخص محرم وسط ردایش را از زیر بغل سمت راست خود عبور دهد و دو طرف آن را بر دوش چپ بیاندازد، دوش و بازوی راستش بیرون و نمایان میشود، این کار در طواف اول زمانی که وارد مکه میشود و طواف میکند سنت است، برای کسی که به حج تمتع آمده است در همان طواف عمره این کار را انجام میدهد، و شخصی که به نیت حج قران یا افراد آمده در همان طواف قدوم میباشد، اما اگر کسی این کار را انجام ندهد هیچ چیزی بر او واجب نیست و کسی که در ابتدای طواف تکبیر گفتن و بسم الله را فراموش کند چیزی بر او واجب نیست، چون تکبیر و ذکر و دعا در طواف و سعی سنت است و واجب نیست واجب این است که در ابتدای با نیت طواف کند و با نیت سعی انجام دهد([2]).
س3: شخصی پرسیده: خیلی زیاد دیده میشود که در حین طواف یا سعی یا در حال انجام مشاعر به صورت دسته جمعی و گروهی دعا میکنند؛ آیا اینکار اصل شرعی دارد، آیا کسی که دعا کردن بلد نیست عذرش پذیرفته است؟
ج: دعا به صورت گروهی اصل شرعی ندارد، چون هیچ روایتی در این زمینه نیامده است، و کسانی که عذر میآورند که چون دعا بلد نیستند دسته جمعی دعا میکنند این عذر در طواف قابل قبول نیست، زیرا در حال طواف کردن دعای مخصوصی ذکر نشده است، و بنده دعاهایی که خیر دنیا و آخرتش در آن قرار دارد را میخواند، اگر شخص هیچ دعایی بلد نیست میتواند بگوید: «اللهم إنی أسالک الجنة وأعوذ بک من النار»، پروردگارا من از تو بهشت میخواهم و از آتش جهنم به تو پناه میبرم، چون رسول الله ج از مردی سوال کرد: در نماز چه میگویی؟ آن مرد گفت: شهادتین میگویم و میگویم: «اللهم إنی أسألک الجنة وأعوذ بک من النار»، و گفت من وردهایی که تو و معاذ میخواندید را بلد نیستم، رسول الله ج فرمود: ما نیز چیزی همانند این دعا میخوانیم([3]). این امور را همه مسلمانها بلد هستند، خداوند سبحانه و تعالی بر بندگانش چیزی را که در توانشان نیست مکلف نکرده است، واجب است که از دستورات دین پیروی و پیامبر را الگوی خود قرار دهیم، مهم این نیست که زیاد دعا بکنیم و دعا طولانی یا کلماتش زیبا باشد، بلکه مهم این است که با گفتار و کردار به فکر اصلاح درون خود باشیم، و با سنت مطابقت داشته باشد([4]).
س4: آیا این دعا که در طواف حج و عمره خوانده میشود صحیح هست: «أخرجنی من الظلمات إلى النور» و آیا در حین طواف و سعی دعاهای مخصوصی که در بعضی از کتابها آمده و حاجی و عمره گذار آن را میخواند وجود دارد، یا اینکه دعاهایی که در آیات و احادیث صحیح آمده را بدون مشخص کردن آن در جایی مخصوص بخوانیم بهتر است؟
ج: کسی که در حال طواف و سعی میباشد آن دعاهایی که در اذکار دینی آمده و همچنین دعاهای دیگری که خوب هست و از نظر دینی ممنوع نیست بخواند، اما دعای خاص و مشخصی ذکر نشده است، فقط مستحب است که در پایان هر دور از هفت دور طواف دعای معروف: ﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ٢٠١﴾ [البقرة: 201]. را بین دو رکن یمانی و حجرالاسود بخواند، چون از رسول الله ج روایت شده است. همانطور که تکبیر گفتن و بوسیدن حجرالاسود ذکر شده است، وقتی که از حجرالاسود دور است نیز به آن اشاره میکند و سلام میدهد، و طوافکننده وقتی که به رکن یمانی سلام میدهد میگوید: «بسم الله والله أکبر».
در صفا و مروه حاجی میتواند تمامی دعاهایی که از رسول الله ج روایت شده را بخواند و دستان خود را برای دعا بلند و رو به قبله دعا می کند، در شروع سعی، این آیه را میخواند: ﴿۞إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖ﴾ [البقرة: 158]. همانگونه که رسول الله انجام داده و فرموده: ﴿۞إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖ﴾ [البقرة: 158]. شروع میکنیم با آنچه که خداوند شروع کرده است([5]).
س5: آیا درست است که حاجی یا عمره گذار در اثناء طواف وارد حجر اسماعیل شود؟
ج: برای کسی که مشغول طواف حج یا عمره یا حتی طواف سنت است جایز نیست که در اثناء طواف وارد حجر اسماعیل شود، و اگر این کار را انجام دهد دورش ناقص است، چون خداوند سبحانه و تعالی فرموده: ﴿وَلۡیَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَیۡتِ ٱلۡعَتِیقِ ٢٩﴾ [الحج: 29]. «و به گرد خانه کهن (کعبه) طواف کنید» و امام مسلم و دیگران از عایشهل روایت کردهاند که فرمود: «دربارهی حجر اسماعیل از رسول الله ج پرسیدم، جواب داد: آن جزو خانه خداست»([6]). در روایتی دیگر عایشهل فرمود: «گفتم من نذر کردهام که در خانه خدا نماز بخوانم، رسول الله فرمود: در حجر اسماعیل نماز بخوان چون جزو خانه خداست»([7])([8]).
س6: حکم مسح و مالیدن دست به دیوار کعبه و پارچه دور کعبه و مقام ابراهیم و حجرالاسود چیست؟
ج: این کارها بدعت است، جایز نیست، چون رسول الله ج این کارها را انجام نداده است، و فرموده: «من عمل عملاً لیس علیه أمرنا فهو رد»([9]) «کسی که کاری انجام دهد که دستور ما به انجام آن کار نیست، آن کار باطل است» و فرمود: «من أحدث فی أمرنا هذا ما لیس منه فهو رد»([10]) «کسی که در امور دینی کاری انجام دهد که ما به آن دستور ندادهایم آن کار باطل و مردود هست» و فرموده: «إیاکم ومحدثات الأمور، فإن کل محدثة بدعة، وکل بدعة ضلالة»([11]) «شما را برحذر میدهم از نو آوری در دین، چون هر نو آوری بدعت و هر بدعتی گمراهی هست». اگر هدف شخص از مسح و دست زدن این است که با دست زدن به دیوار و پارچه برکت را از خود این پارچه و دیوار بدست میآورد این کارش شرک اکبر است، و اگر هدفش این است که این پارچه و دیوار مبارک است و خداوند جایز دانسته که دیوار پارچه را ببوسیم، این کارش بدعت است، از خداوند، سالم ماندن از بدعت را خواهانیم، چیزی که دین آن را قرار داده این است که حجر الاسود را ببوسیم و به آن سلام کنیم، این سنت است و رسول الله ج آن را انجام داده همچنین رکن یمانی نیز با دستش به آن سلام میکند و میگوید: بسم الله الله اکبر، اما رکن یمانی را نمیبوسد، وقتی که حضرت عمرt حجر الاسود را بوسید فرمود: «من میدانم که تو سنگی هستی که هیچ ضرر و نفعی نمیرسانی، اگر ندیده بودم که رسول الله ج تو را بوسیده بود، تو را نمیبوسیدم»([12]). ما بلکه به خاطر پیروی از رسول الله ج آن را میبوسیم، بخاطر اطاعت از ایشان و عمل به سنتش این کار را میکنیم رسول اللهج فرمود: «خذوا عنی مناسککم»([13]) «مناسک حجتان را از من یاد بگیرید» و فرموده: «صلوا کما رأیتمونی أصلی»([14]) «همانطور که دیدید من نماز میخوانم شما نماز بخوانید». ما همانگونه که رسول الله نماز خوانده نماز میخوانیم حج انجام میدهیم، به مقام ابراهیم دست نمیزنیم و آن را مسح نمیکنیم، به دیورا دست نمیزنیم، به میلهها و به پارچه دست نمیزنیم، چون این کارها هیج اصل و اساسی ندارد و بدعت است، اما در قسمت منطقه ملتزم، اینکه خود شخص در قسمت ملتزم بایستد این خودش عبادت است، صورت خود و سینهاش را به سوی ملتزم بین رکن و در کعبه قرار میدهد، این کار بخاطر تبرک جستن نیست بلکه بخاطر خاشع شدن در مقابل الله در کنار در کعبه است، همچنین در داخل کعبه اگر در اطراف آن طواف کرد و در اطرافش تکبیر گفت یا بین ملتزم ایستاد سینه و دستانش را بر آن قرار میدهد و همانطور که رسول الله دعا کرده دعا میکند، این کارها اشکالی ندارد، و عبادت است و به خاطر نزدیک شدن و تقرب به خداوند جل و علا میباشد([15]).
س7: امسال مناسک عمره را انجام دادهام، اما در مورد کوتاه کردن موی سر دچا شک شدهام، من از بعضی از اشخاص شنیدهام که جایز نیست فقط موی یک قسمت از سر را کوتاه کرد، همچنین جایز نیست از چند قسمت مو را کوتاه کرد مثل قسمت راست و قسمت چپ سر، این حرف باعث شد که من از مسجد بیرون بیایم، در این اثنا باز دچار شک شدم چون لباس احرام را قبل از کوتاه کردن کامل سر بیرون آوردم و لباس دوخته شده را پوشیدم، حکم این کار چیست؟
ج: اگر ماجرا همانطور که گفتهای باشد تو با کوتاه کردن موی سر از نظر شرعی از احرام بیرون آمدهای، چون واجب است که همه قسمتهای موی سر را کوتاه کرد، اینکه نمیدانستی و لباس عادی پوشیدهای اشکالی ندارد چون تو موی سر خود را کوتاه کردهای([16]).
س8: منظور از بیرون آمدن از حالت احرام اول و دوم یا تحلل اول و تحلل دوم چیست؟
ج: منظور از بیرون آمدن از احرام اول این است که دو کار از سه کار را انجام داده باشد؛ اگر رمی جمرات انجام دهد و موی سر را تراشید یا کوتاه کرد، یا رمی جمرات و طواف و سعی انجام دهد اگر سعی بر او واجب باشد، یا طواف و سعی و موی خود را تراشید یا کوتاه کرد، در این حالت از احرام اول بیرون آمده که به تحلل اول معروف است، اگر هر سه کار را انجام دهد: 1- رمی جمرات و 2- طواف و سعی اگر سعی براو واجب باشد 3- و موی سر خود را تراشید یا کوتاه کرد، در اینصورت از حالت احرام دوم یعنی تحلل دوم نیز بیرون آمده، اگر فقط دو کار را انجام داد لباس دوخته شده را میتواند بپوشد و از بو خوشی استفاده کند، و هر چیزی که در حالت احرام بر او حرام بوده برایش حلال میشود بجز جماع که برایش حلال نمیشود اما اگر هر سه کار را انجام داد جماع نیز برایش حلال میشود کاملا از حالت احرام بیرون میآید.
بعضی از علما نظرشان این است که اگر حاجی در روز عید رمی جمرات انجام دهد، حالت بیرون آمدن از احرام اول یا تحلل اول برایش صورت گرفته است، که این رای و نظر خوبی است، اگر کسی این رای را بگیرد و به آن عمل کند، ان شاء الله که هیچ مشکلی ندارد، اما احتیاط این است که کار دوم را نیز انجام دهد یعنی موی سر را بتراشد یا کوتاه کند و یا طواف انجام دهد و اگر سعی نیز بر او واجب است سعی انجام دهد، بخاطر عمل به حدیثی که از عایشهل روایت شده -اگر چه که در سند آن نظر هست- که رسول الله ج فرمود: «إذا رمیتُم وحلقتُم فقد حَلّ لکم الطیب وکل شیء إلا النساء»([17]) «اگر رمی جمرات انجام دادید و موی سر را تراشیدید حلال است برای شما که از بو خوشی استفاده کنید و کارهای دیگر انجام دهید بجز نزدیکی با همسر». و بخاطر عمل به احادیث دیگر که در این ضمینه آمده است، و چونکه رسول الله ج «زمانی که رمی جمرات روز عید را انجام داد و قربانی را ذبح کرد، و موی سر خود را تراشید عایشهل به او بو خوشی زد»([18]). از ظاهر این روایت مشخص میشود که ایشان از بو خوشی استفاده نکرده مگر بعد از رمی جمرات و ذبح و تراشیدن موی خود. پس بهتر و احتیاط این است که از تحلل اول بعد از رمی جمرات و تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر بیرون بیاید، اگر توانست که بعد از رمی جمرات و قبل از تراشیدن مو، قربانی خود را ذبح کند بهتراست، چون به این وسیله بین همه احادیث را جمع کرده است([19]).
س9: مادرم نزدیک به سی سال قبل حج کرده است، اما در آن حجی که انجام داد از روی عدم آگاهی بعضی از کارها را انجام داد که ممنوع است، از جمله آن کارها این بود که بعضی از درختهای کوچکی که در اطراف خیمه بود را قطع کرده و بعضی از زنها که آنجا بودند او را از این کار منع کرده و گفتند که حج را باطل میکند، حکم این کارش چه بوده؟ بعد از آن وقتی که به صحرای عرفات رفت جبل الرحمه را مشاهده کرد و آن علامتی را که بر بالای کوه نصب کرده را دیده گمان کرده که علامت شیطان است چندین بار آن را لعن کرده و در هنگام رمی جمرات چون بسیار شلوغ بوده همه سنگها را یک دفعه و با هم پرت کرده است، اما نمیداند که آیا این سنگها به داخل حوض افتاده است یا نه همه این کارها را از روی نا آگاهی و معلومات کمی که داشته انجام داده است، به خاطر همین چند سال بعد دوباره حج انجام داده است، چون میترسیده که حجش قبول نباشد، آیا آن حج اولی صحیح بوده؟
ج: حج مادرت ان شاء الله صحیح هست، به خاطر قطع درخت چیزی بر او نیست چون از حکمش با خبر نبوده، اما در مورد پرتاب سنگها که با هم و یکدفعه پرتاب کرده، این کارش کافی نیست، و رمی جمرات ناقص انجام داده و باید در مکه یک گوسفند ذبح کند و بین فقرای حرام توزیع نماید یا از آن خودش بخورد، اما اگر از نظر مالی توان ذبح گوسفند را ندارد، باید ده روز روزه بگیرد([20]).
س10: یکی از حاجیان در روز دوازدهم ابتدا طواف وداع انجام داده و سپس به منی رفته و رمی جمرات انجام داده است آیا طوافش صحیح هست، چون قبل از رمی طواف انجام داده است، چه چیزی بر این شخص واجب است، این شخص ساکن شهر جده است؟
ج: اگر کسی قبل از رمی جمرات طواف وداع انجام داده باشد این کارش درست نیست، چون طواف وداع باید آخرین کار حج باشد، و چونکه بعد از رمی جمرات طواف وداع را دوباره انجام نداده و سفر کرده باید فدیه دهد که یک حیوان را قربانی کند و در بین فقیران اهل مکه توزیع نماید، اما نباید از گوشت آن چیزی بخورد و باید حیوانهایی که برای قربانی ذبح میشود را ذبح کند، اما اگر توان مالی را ندارد باید ده روز روزه بگیرد([21]).
س11: یکی از خویشاوندانم سال گذشته فریضه حج انجام داده است، برای رمی جمرات شخصی دیگری را وکیل قرار داده است، اما شخصی که وکیل پرتاب سنگریزه شده بود در روز دوم و سوم رمی جمرات انجام نداده است، نظر شما در این مورد چیست؟
ج: اصل براین است که حاجی خودش مناسک حج را انجام دهد، و اجازه ندارد کسی را وکیل انجام رمی جمرات قرار دهد، مگر اینکه خودش توانایی انجام پرتاب رمی را نداشته باشد، اگر شخصی در حالی که خودش توانایی رمی جمرات را دارد اما با این وجود کسی دیگر را وکیل قرار دهد این شخص گنهکار است، و رمی جمرات که برایش واجب است از او ساقط نشده است، اما اگر شخص حاجی خودش توانایی انجام آن را ندارد اجاز دارد که کسی را به جای خودش وکیل قرار دهد، شخصی که وکیل شده باید آن کار را به روش شرعی و به شکل صحیح انجام دهد، و چونکه همانطور که در سوال ذکر کردهای شخص وکیل آن کار را انجام نداده است گنهکار است و کسی که او را وکیل قرار داده بخاطر ترک کردن آن کار خون دهد و قربانی نماید، حیوانی را قربانی نماید و بین فقرای مکه توزیع کند([22]).
س12: اگر حاجی در خارج از حدود عرفات -اما نزدیک به آن- بایستد تا اینکه خورشید غروب نماید حکم حجش چگونه است؟
ج: اگر حاجی در زمان وقوف در عرفات در منطقه عرفات نایستد حجش درست نیست، چون رسول الله ج فرمودند: «الحج عرفة»([23]) «حج ایستادن درعرفات است» اگر کسی توانست شب را قبل از طلوع خورشید در عرفه بماند باز هم حجش درست است، زمان ایستادن در صحرای عرفه بعد از زوال خورشید در روز عرفات تا طلوع خورشید روز نحر و قربانی میباشد، اهل علم بر این امر اتفاق دارند، اما در مورد ایستادن در عرفه قبل از زوال خورشید مورد اختلاف علماست بیشتر علما میگویند که ایستادن در عرفه قبل از زوال خورشید کفایت نمیکند، یعنی اگر بعد از زوال و یا شب در عرفه نماند کفایت نمیکند، اما اگر کسی ظهر بعد از زوال و یا شب ایستاد کفایت میکند؛ بهتر است که از ظهر بعد از نماز ظهر و عصر که جمع تقدیم خوانده میشود تا غروب خورشید در آنجا بماند، کسی که از ظهر در عرفات ایستاده نباید تا قبل از غروب خورشید از عرفه بیرون بیاید و اگر این کار را انجام داد، نزد بیشتر علما بر او خون واجب است، چون یک کار واجبی را ترک کرده است، بدینصورت کسی که ظهر در عرفات ایستاده توانسته است بین شب و روز را با هم جمع نماید([24]).
س13: در روز عرفه، قبل از غروب خورشید، سوار قطار شدیم، قبل از غروب خورشید قطار از عرفات حرکت کرد و به منی رفته و از آنجا به مزدلفه رفته و در آنجا ماندیم، چه چیزی بر گردن ماست که باید انجام دهیم بخاطر اینکه بدون اراده خودمان قبل از غروب خورشید ازعرفات بیرون آمدیم؟
ج: اولا: بیرون آمدن از عرفات باید بعد از غروب خورشید باشد، تا هم قسمتی روز و قسمتی از شب را در عرفات مانده باشید، کسی که قبل از غروب بیرون برود خون بر او واجب است، اگر راننده قطار نیز حاجی است باید خون بدهد و مسافران نیز باید خون بدهند؛ چون نباید قبل از غروب خورشید، قطار حرکت میکرد([25]).
س14: من در موسم حج راننده ماشین هستم، نتوانستم از عرفات بیرون بیایم مگر بعد از ساعت دو شب، من و دوستانم به مزدلفه رفتیم و نماز مغرب و عشاء را در آنجا ادا کردیم، دوستانم را در مزدلفه در ساعت چهار به وقت غروبی تنها گذاشتم و خودم با ماشین که وسایل و لوازم حاجیها در آن بود به منی رفتم، و قصدم این بود که برای شب ماندن دوباره به مزدلفه باز گردم، ولی در بین راه در ترافیک گیر افتادم، حتی چند مسیر را جابجا کردم و میخواستم بازگردم و وارد شهر مکه شدم تا از آنجا به منی بازگشتم اما چون ترافیک بود پلیس از ورود من جلوگیری کرد، ساعت هشت توانستم به مزدلفه برسم، و در قسمتی که اسفالت نیست (در مزدلفه) ماندم و در ایام تشریق نیز در مزدلفه بودم و فقط برای رمی جمرات به منی میرفتم، بعضی از همراهانم شب را در منی میماندند و بعضی دیگر نزد من در خیمه مزدلفه میماندند، نظر شما در این باره چیست، و حکم کار من اگر خورشید روز دوم غروب کند و من هنوز در خیمهام در مزدلفه باشم اگر عجله نکنم چیست؟ آیا روز سوم نیز باید رمی جمرات انجام دهم؟
ج: اولا: اگر ماجرا همانطور که تعریف کردهای باشد که سعی کردهای به منی وارد شوی اما نتوانستی و در ایام تشریق در مزدلفه ماندهای چون جایی برای خود در منی پیدا نکردهای همانطور که در سوالت ذکر کردهای، به خاطر خارج شدن از مزدلفه هیچ چیزی بر تو نیست چون صبح دوباره به آنجا باز گشتهای، و تو و کسانی که همراهت بودهاند نیز بخاطر اینکه در منی جایی پیدا نکردهاید و در ایام تشریق در مزدلفه ماندهای چیزی بر شما نیست چون خداوند فرموده است: ﴿لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ﴾ [البقرة: 286]. «خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانش مکلف نکرده است»، وقوله: ﴿وَمَا جَعَلَ عَلَیۡکُمۡ فِی ٱلدِّینِ مِنۡ حَرَجٖۚ﴾ [الحج:78]. «و در دین برای شما هیچ سختی قرار نداد».
ثانیا: اگر تو در مزدلفه باشی و خورشید روز دوازدهم غروب کند، خوابیدن در منی و رمی روز جمراتِ روز بعد بر تو واجب نیست، چون تو در خارج از منی بودهای([26]).
س 15: وقت رمی جمرات در سه روز ایام تشریق از کی شروع میشود و چه وقت پایان مییابد؟ آیا حاجی اجازه دارد که شب رمی جمرات انجام دهد، بخصوص در این دوران که خیلی شلوغ شده و سختی و مشقت فراونی وجود دارد برای رمی جمرات در روز؟
ج: وقت رمی جمرات در روزهای تشریق از زوال خورشید آغاز میشود و هنگام غروب خورشید پایان مییابد؛ در صحیح مسلم حدیثی از جابرt روایت شده که فرمود: «رسول الله ج در روز نحر و قربانی در وقت ضحی رمی جمرات انجام داد، اما در روزهای دیگر بعد از زوال خورشید رمی جمرات انجام دادند»([27])([28]). و بخاری از ابن عمرب روایت کرده است که: «ما صبر میکردیم زمانی که خورشید به زوال میرسید رمی جمرات مینمودیم»([29]). جمهور علما نیز این رای و نظرشان میباشد، اما اگر مجبور شد که شب رمی جمرات انجام دهد اشکالی وجود ندارد، گر چه که احتیاط این است که کسی که میتواند قبل از غروب رمی انجام دهد تا به سنت نیز عمل کرده باشد و از مسالهای که مورد اختلاف است بیرون آمده باشد([30]).
س16: حکم شب ماندن خارج از منی در ایام تشریق چیست، چه به عمد این کار را کرده باشد یا به خاطر نیافتن مکان؟
ج: قول صحیح این است که شب ماندن در منی در شبهای یازدهم و دوازهم واجب است، این حکم را علمای محقق بر مرد و زن حج گذار واجب قرار دادهاند، اگر جایی را برای ماندن نیافتن این حکم از آنها ساقط میشود و چیزی بر آنها واجب نیست، اما اگر بدون هیچ عذری آن را ترک کند باید خون بدهد([31]).
س17: کدام یک بهتر است؛ ذبح نزد شرکتها یا خودم حیوان را ذبح کنم و گوشت آن را توزیع کنم؟
ج: اگر کسی قیمت قربانی را به شرکتهایی مانند شرکت راجحی یا بانک اسلامی پرداخت کند اشکالی ندارد، چون هیچ مانعی وجود ندارد که قیمت قربانی و حیوانی را که میخواهد ذبح کند به شرکتها پرداخت کند؛ چون آنها وکیلهایی هستند که ورد اعتماد هستند و تلاش خود را به کار میبرند، از خداوند میخواهیم که به آنها فایده برساند و یاورشان باشد؛ اما اگر کسی خودش حیوان را قربانی نماید و بین فقرا توزیع کند بهتر است و به احتیاط نزدیکتر است، چون رسول الله ج خودش با دستانش حیوان قربانی را ذبح کرد در حیوانهایی که برای هدی آورده بود نیز همین کار را کرد و در بقیه حیوانها وکالت داد([32]).
س18: نظر شما در مورد ازدحامی که در زمان بوسیدن حجرالاسود بین زنان و مردان رخ میدهد چیست؟
ج: بوسیدن حجر الاسود در ابتدای هر دور سنت است اما شخص مسلمان باید حالت و اوضاع را مراعات نماید، اگر اطراف حجرالاسود ازدحام بود و نمیتوانست به حجرالاسود نزدیک شود مگر با رد شدن از ازدحام و هل دادن مردم باید بوسیدن را ترک کند و با دست آن را مسح کند یا با چیزی که با اوست و چیزی که با آن حجرالاسود را لمس و مسح کرده میبوسد، اگر باز نتوانست این کار را انجام دهد، به آن اشاره میکند، این کار سنت است و رسول الله ج همه این امور را انجام داده است، این یک راحتی و رحمتی است بر این امت. اگر علاوه بر اینکه دور و بر حجرالاسود شلوغ بود زنان نیز بودند مساله مهم تر است اگرچه که بخواهد حجر الاسود را ببوسد باید که کناره گیری کند. شایسته است که به زنان یاد داد که با مردها در شلوغی قاطی نشوند و با آنها مختلط نشوند، چونکه این کار سبب فتنه میشنود؛ در حالی که آنها در پاکترین و بهترین مکان قراردارند، واجب این است که پوشش خود را حفظ کنند و از مردها دوری کنند و ایجاد مزاحمت نکنند،اگر مکانی برای زنها قرار داده شد یا وقت خاصی مشخص شد که زنها بروند حجرالاسود را ببوسند در این صورت اشکال ندارد که ببوسند،الحمدلله سنت در این مورد آسانی وراحتی قرار داده است، چون چندین حالت را قرار داده است؛ یا بوسیدن حجرالاسود یا لمس و مسح آن با دست یا چیزی دیگر و بوسییدن آن چیز و یا هم اشاره کردن به آن از دور وقتی که روبروی آن قرار گرفت([33]). والله اعلم.
س19: اگر شخصی طواف یا سعی خود را شروع کرده باشد و در هین اثناء اقامه نماز شود برای ادای نماز با جماعت توقف نماید، آیا باید طواف یا سعی خود را از همان جایی که توقف کرده شروع کند یا اینکه دور خود را از ابتدا شروع کند؟
ج: اگر تو در حال طواف باشی و اقامه نماز شد و تو نماز خواندی، بعد از تمام شدن نماز تو دور خود را از همانجایی که توقف کردهای شروع میکنی، آن دورهایی که قبل از نماز انجام داده بودی درست است و کفایت میکند([34]).
س20: شخصی امسال حج قران انجام داد، و بعد از طواف قدوم از حرم خارج شده و به خانهاش رفت و به امور خانواده رسیدگی کرد، سپس به حرم بازگشته و سعی انجام داد، آیا این فاصله که بین طواف و سعی به وجود آورده بر حجش اثری دارد؟
ج: باید طواف و سعی را پشت سر هم انجام داد و اگر فاصله کم باشد به اذن الله اشکالی ندارد، اما اگر فاصله بین این دو زیاد باشد که برود به خارج از حرم و فاصله بین طواف و سعی را طولانی و زیاد کند، طواف را دوباره از نو انجام میدهد، والله اعلم([35]).
س21: حکم خواندن سوره فاتحه بر سر قبر رسول الله ج چیست؟ چون زمانی که شخصی میخواهد به حج بیاید خیلی از مردم به او میگویند به جای من بر قبر رسول الله ج فاتحه بخوان؟
ج: این کار یک بدعتی است که هیچ اصل و اساسی ندارد، قرآن برای خواندن بر سر قبرها نیست، بلکه در مساجد و در خانهها و در راه باید تلاوت شود، رسول اللهج فرموده: «اجعلوا فی بیوتکم من صلاتکم، ولا تتخذوها قبورًا»([36]) «قسمتی از نمازتان (سنت) را در خانههایتان بخوانید و خانه را به قبرستان تبدیل نکنید». و فرموده: «لا تجعلوا بیوتکم مقابر فإن الشیطان یفر من البیت الذی تقرأ فیه سورة البقرة»([37]) «خانههای خود را مانند قبرستان نکنید، چون شیطان از خانهای که در آن سوره بقره تلاوت میشود گریزان است» این احادیث بر این دلالت میکند که قبرستان محل قرآن خواندن مردم نیست، بلکه آن را زیارت میکنند و بر مردهها سلام داده میشود و دعای مغفرت و رحمت باید برایشان کرد، سپس بازگشت، این کارها سنت است، رسول الله ج به قبرستان بقیع میرفت بر مردهها سلام میداد و باز میگشت، صحابه نیز به همین صورت انجام میدادند به زیارت قبرها میرفتند و سلام میدادند برای آنها دعا میکردند و باز میگشتند، سنت بدینصورت است، اما خواندن فاتحه نزد قبر رسول الله ج و نشستن و دعا کردن به این امید که دعا سر قبرشان زودتر مستجاب میشود این هیچ پایه و اساسی ندارد، و از بدعتهایی است که مردم به وجود آوردهاند([38]).
س22: به جای کسی دیگر حج افراد انجام دادم، اما وقتی که رمی جمره عقبه اولی را انجام دادیم به خیمه بازگشتیم و لباس دوخته شده را قبل از کوتاه کردن یا تراشیدن مو پوشیدیم، بعضی از مردم به ما گفتند که مرتکب یکی از کارهای محظور در حج شدهایم باید دوباره احرام بپوشیم و موی سر را بتراشیم و خون بر ما واجب است، نظر شما در این باره چیست؟
ج: کاری که شما انجام دادهاید یعنی بعد از رمی جمره عقبه و قبل از تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر، لباس دوخته شده پوشیدهاید یک خطا است، مگر اینکه قبلا طواف افاضه انجام داده باشید، چون اگر کسی دو کار از سه کار را انجام داد میتواند از لباس احرام بیرون بیاید یعنی رمی جمره و کوتاه یا تراشیدن مو و طواف افاضه و بعد از آن سعی اگر بر او واجب بوده را انجام داده باشد، و چون شما از این حکم آگاهی نداشتهاید فدیهدادن و خوندادن بر شما واجب نیست و ان شاء الله حج شما صحیح میباشد([39]).
س23: پدر خالهام وفات کرده و خالهام یک بار قبرش را زیارت کرده است، من حدیثی را شنیدهام که رفتن زنان را به زیارت قبر حرام میداند، آیا این حدیث صحیح میباشد، اگر صحیح میباشد آیا گناهی بر گردن او هست که باید کفاره بدهد؟
ج: قول صحیحح این است که زیارت قبر برای زنان جایز نیست،، بدلیل همان حدیثی که ذکر کردی؛ و از رسول الله ج روایت شده است که زنانی که به زیارت قبر میروند را لعنت کرده است، پس بر زنان واجب است که زیارت قبر را ترک کنند، اما اگر کسی از زنان به خاطر عدم آگاهی به زیارت قبر رفته باشد، هیچ اشکالی ندارد، اما نباید دوباره کارش را تکرار کند، اگر انجام داد باید توبه و استغفار نماید، توبه گناهان قبلی را از بین میبرد، زیارت قبر مخصوص مردها میباشد، رسول الله فرمودند: «زوروا القبور فإنها تذکرکم الآخرة»([40]) «به زیارت قبر بروید چون شما را به یاد روز قیامت میاندازد». در ابتدای شروع دعوت اسلام زیارت قبر بر مرد و زن ممنوع بود؛ چون مسلمانها در آن دوران تازه دست از پرستش و ارتباط با مردگان برداشته بودند، به خاطر جلوگیری از وارد شدن به شر و کلا شرک از آنها پاک شود از رفتن به زیارت قبر منع شده بودند، وقتی اسلام در درونشان مستقر شد و در اسلام ثابت ماندند و اسلام واقعی را شناختند، خداوند به آنها اجازه زیارت قبر را داد، چون باعث پند گرفتن و موعظه میشود، به یاد مرگ و آخرت میافتند برای مردگان دعا و طلب رحمت میکنند، در صحیح ترین قول زنان را از زیارت قب منع کرده است، چون زنان مردها را به فتنه میاندازند، و خودشان به فتنه میافتند صبرشان کم است و ناله و فریاد میکنند، از رحمت و نیکی خداوند به بندگانش این است که زیارت قبر را بر آنها حرام کرده است، این ممنوعیت یک نوع نیکی به مردها نیز میباشد، چون جمع شدن همه چه زن و چه مرد بر سر قبر باعث فتنه میشود، خداوند از روی رحمتش زنان را از زیارت قبر منع کرده است، اما نماز خواندن زنان بر میت هیچ اشکالی ندارد، زن اجازه دارد در نماز جنازه شرکت کند، و فقط زیارت قبر بر آنها ممنوع است، در صحیح ترین قول علماء زیارت قبر برای زنان ممنوع میباشد،، چون احادیثی وجود دارد که بر منع دلالت میکند، اما اگر زن به زیارت قبر رفت کفارهای بر او واجب نیست و فقط باید توبه کند([41]).
س24: حکم کسی که در یک سفر بیش از یک عمره انجام میدهد چیست، در هر مرتبه برای عمره به مسجد تنعیم میرود و از آنجا احرام میبندد؟
ج: تکرارعمره برای کسی که به مکه آمده در یک زمان نزدیک به هم، از روش رسول الله ج نبوده صحابه ش نیز انجام ندادهاند، اگر در این کار فضیلتی وجود داشت آنها سبقت میگرفتند درانجام آن؛ مشروع این است که کسیکه به عمره آمده است و مناسک عمره را انجام داده زیاد طواف خانه خدا را انجام دهد، قرآن را تلاوت کند، نماز بخواند صدقه بدهد و عبادتهای دیگر انجام دهد، اگر کسی دوباره برای خودش یا برای شخصی که مرده یا برای کسی که از انجام عمره ناتوان هست به خاطر پیری یا مریضی که امید شفا در آن نیست عمره انجام دهد، هیچ اشکالی ندارد، اما نباید خود را دچار سختی کند یا برای دیگران نباید ایجاد مزاحمت کند، وقتی که خیلی شلوغ هست اینکار را نکند بهتر است و پیامبر ج فرموده انجام یک عمره تا عمره بعدی کفاره بین آن دو میباشد، و حج مقبول هیچ پاداشی ندارد بجز بهشت و روایت شده است که رسول الله ج به عایشهل دستور داد که به تنعیم برود بعد از اینکه از احرام حج بیرون آمده بود و اجازه داد که از تنعیم برای عمره نیت کند([42]).
س25: شخص عمره گذاری قبل از طواف ابتدا سعی انجام داد، آیا باید سعی را بعد از طواف دوباره تکرار کند؟
ج: لازم نیست که سعی را دوباره انجام دهد, چون ابوداود در سننش با سند صحیح از اسامه بن شریکt روایت کرده است که او گفت: «همراه رسول الله ج به حج رفتم، مردم نزد ایشان میآمدند شخصی پرسید: یا رسول الله قبل از طواف سعی کردم یا یک چیز را زودتر و یا یک چیز را دیر تر انجام دادم، رسول الله ج به همه جواب داد: اشکال ندارد اشکال ندارد، مگر مردی که ناموس و شرف مسلمانی را لکه دار کرده بود که اشکال داشت و هلاک شد»([43])([44]).
س26: من و مادرم عمره انجام دادیم، وقتی که طواف را انجام دادیم مادرم احساس خستگی کرد و چون مریض و پیر هست وقتی که سعی میخواستیم انجام دهیم او را سوار ویلچر کردم و سوار بر ویلچر سعی انجام داد آیا این کار جایز است یا نه؟
ج: اینکه مادرت سوار بر ویلچر سعی بین صفا و مروه انجام داده اشکال ندارد؛ چون عذر دارد و برایش سخت بوده که خودش با پای خود سعی کند([45]).
س27: وقتی کسی نیت عمره کرد و آن را انجام داد و بعد از تمام کردن طواف و سعی موی خود را کوتاه میکند تا از احرام بیرون بیاید، آیا میتواند فقط از یک قسمت سر مو را کوتاه کند یا باید از همه قسمتهای سر مو بگیرد؟
ج: واجب این است که از همه قسمتهای موی سر در هنگام تراشیدن یا کوتاه کردن آن بگیرد([46]).
س28: اگر کسی این هفته عمره انجام داد و موی سر را تراشید سپس هفته بعدی دوباره عمره انجام داد؛ باید چکار کند؟ چون موی سرش کوچک است و شاید هنوز بیرون نیامده است.
ج: کسی که حج یا عمره انجام میدهد باید موی سر را بتراشد یا کوتاه کند، اما اگر در سرش مو نباشد این واجب از او ساقط میشود، و حج و عمرهاش صحیح است([47]).
س29: شخصی از طائف احرام عمره بست، بعد از اینکه عمره را انجام داد به شهر طائف بازگشت ولی موی خود را کوتاه نکرد مگر بعد از رسیدن به طائف، این کار را پنج سال قبل انجام داده است؟
ج: تراشیدن یا کوتاه کردن مو در حج یا عمره در هر جایی که باشد کفایت میکند([48]).
س30: شخص حاجی از مطار جده پیاده شد و به مدینه منوره رفت آیا باید از میقات مدینه، ذوالحلیفه (آبار علی) احرام ببندد؟
ج: اگر حاجی از مطار جده پیاده شد و قصد کرد که قبل از حج یا عمره از جده به مدینه منوره برود، بعد از اینکه زیارت خود را به مدینه پایان داد و خواست که به مکه برای ادای حج یا عمره برود، از میقات اهل مدینه که ذوالحلیفه است و امروزه به آبار علی معروف است احرام میبندد چون آن شخص حکم مردم مدینه را گرفته و رسول الله ج فرموده: «این مواقیت برای مرد آنجاست و برای کسانی از غیر مردم آنجاست که از آن مسیر میآیند و قصد حج یا عمره را دارند» حدیث بر صحتش همه متفق علیه هستند([49]).
س31: اگر کسی در آخرین روز ماه رمضان احرام ببندد، و به خانه خدا در شب اول شوال برسد، آیا این شخص میتواند حج تمتع انجام دهد یا نه؟
ج: اگر کسی در آخر ماه رمضان احرام ببندد و طواف و سعی انجام ندهد مگر در شب اول شوال، سپس از احرام بیرون بیاید و سپس حج آن سال را انجام داد این حجش تمتع به شمار نمیآید که بعد از عمره حج کرده باشد، چون در غیر از ماههای حج احرام عمره بسته است.
س32: اگر کسی از جده احرام بسته و از میقات احرام نبسته بود به خانه خدا رفته و طواف خانه و سعی بین صفا و مروه انجام داده باشد و سپس به مدینه برود و وقتی دوباره به مکه بر میگردد از مدینه احرام ببندد و طواف خانه و سعی بین صفا و مروه انجام دهد، آیا این طوافش جای خونی که در عمره اولی بخاطر نبستن احرام بر او هست را میگیرد یا نه؟
ج: کسی که بعد از گذشتن از میقات احرام بست و عمره را انجام داد سپس به مدینه سفر و عمره دیگری را با احرام بستن از میقات اهل مدینه انجام داد این عمره دومی از او آنچه که در عمره اولی واجب بود را ساقط نمیکند؛ بخاطر اینکه در عمره اولی از میقات بدون احرام گذشته است و باید خون بدهد([50]).
س33: شخصی وفات نمود و یکی از خویشاوندانش نیت کرد که به جای او عمره انجام دهد آیا این عمره درست است، آیا اجر و ثواب این عمره به شخصی که وفات کرده میرسد؟
ج: انجام دادن عمره به جای شخصی که وفات کرده درست است، اما شخص عمره کننده باید خودش برای خود عمره کرده باشد، اگر عمرهاش هیچ اشکالی نداشته باشد و قبول باشد ان شاء الله ثواب آن به مرده میرسد، علاوه بر عمره حج نیز بجای مرده درست است اگر که حج کننده خودش برای خود زودتر حج کرده باشد([51]).
34: آیا ذبحی که حاجی در مکه در روز نحر انجام میدهد جای حیوان قربانی که سایر مسلمانها در روز عید به قصد قربانی انجام میدهند را میگیرد؟
ج: قربانی کردن روز عید یک چیز است و ذبح کردن حیوان برای حاجی در حج چیز دیگر، اگر حاجی در حج تمتع هست و میخواهد حیوانی را ذبح کند باید در منی یا در مکه در روزهایی که در حج به روزهای قربانی و نحر معروف هست این کار را انجام دهد، چون مرد یا زن وقتی که در ماههای حج برای عمره احرام بست و حج تمتع انجام داد، یا حج قران انجام داد و برای هر دو یعنی عمره و حج لبیک گفت بر او قربانی کردن واجب است، باید یا یک گوسفند را قربانی کند یا در یک هفتم از سهم یک شتر یا گاو شریک شود، چون خداوند سبحانه و تعالی فرموده: ﴿فَمَن تَمَتَّعَ بِٱلۡعُمۡرَةِ إِلَى ٱلۡحَجِّ فَمَا ٱسۡتَیۡسَرَ مِنَ ٱلۡهَدۡیِۚ﴾ [البقرة: 196]. «هر کس که عمره را قبل از انجام حج، ادا نماید، پس آنچه از قربانی میسر شد، (ذبح کند)» و چیزی که میسر هست یا یک گوسفند دو ساله است یا قوچ است یا یک هفتم از یک گاو یا یک هفتم از یک شتر میباشد، کسی که از دادن قربانی ناتوان هست باید ده روز روزه بگیرد، سه روز در ایامی که در حج هست که قبل از روز عرفه بهتر هست و هفت روز وقتی که برگشت به شهر خود، اما حیوانی که مردم غیر حاجی در روزهای عید و قربان ذبح میکنند در شهر و روستاها و آبادیهای خود انجام میدهند یک سنتی است که در روزهای عید قربان انجام میدهند([52]).
س35: آیا خریدن هدیه برای قوم و خویش و دوستان بعد از طواف وداع جایز هست؟
ج: خریدن اشیای عادی اشکال ندارد، خریدن لوازم ضروری و چیزهایی که در سفر به کار میآید اشکال ندارد([53]).
س36: آیا در ماههای حج، عمره باید همراه با حج باشد؟
ج: نه لازم نیست که حتما با حج باشد، ولی بهترین ماه برای عمره ماه ذوالقعده است که رسول الله ج در این ماه عمره کرده است و ماه رمضان میباشد، انجام یک عمره کافی است و عمره در طول عمر فقط یک بار واجب هست و حج نیز یک بار در عمر واجب است، باقی عمرههایی که انجام میدهد برای شخص، سنت است([54]).
س37: آیا انجام دادن عمره در ماه رجب مزیتی بیشتر از دیگر ماهها دارد؟
ج: گذشتگان امت در این ماه عمره میکردند و اشکال ندارد، روایت هست که عمرt در ماه رجب عمره کرده است و ابن عمر نیز عمره کرده است، ابن سیرین گفته است که گذشتگان و سلف در این ماه عمره میکردند، همچنین ابن رجب/ در کتاب اللطائف این را ذکر کرده است، ابن عمر روایت کرده است که رسول اللهج در ماه رجب عمره کرده است، اما در نزد علماء این مشهور است که رسول الله ج در ماه ذی القعده عمره انجام داده است، تمام عمرههای رسول الله در ذی القعده بوده است؛ نزد علما این معروف هست که عمرههای پیامبر در ذی القعده بوده نه در رجب، اما عمر و بعضی دیگر از صحابه ش در این ماه عمره کردهاند و بسیاری از علمای سلف این کار را کردهاند و اشکال ندارد([55]).
س38: آیا میتوانم با وجود توانایی که دارم فریضه حج را یک سال یا دو سال به تاخیر بیاندازم، چون میخواهم به زیارت خانواده و همسرم بروم و اگر امسال به حج بروم تا دو سال دیگر نمیتوانم آنها را ملاقات کنم؟
ج: هر وقت یک مسلمان توان انجام حج را داشت بر او واجب است که به حج برود، چون نمیداند که در آینده چه بر سر او میآید و آیا سال دیگر زنده هست یا نه، خداوند متعال فرموده: ((وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلا))([56]) «حج این خانه برای الله بر کسی که توانایی رفتن به آنجا را دارد، واجب است» از رسول الله ج روایت شده که فرمود: «تعجلوا إلى الحج -یعنی الفریضة- فإن أحدکم لا یدری ما یعرض له»([57])([58]) «برای رفتن به حج -یعنی حج فرض- جله کنید، چون هیچ یک از شما نمیدانید که چه بر سرش میآید».
س39: زنی عمره انجام داده، طواف و سعی کرده اما فراموش کرده که قصر انجام دهد، به خانه برگشته و غسل زده بوخوشی استفاده کرده بعد از گذشت دو هفته تقریبا بیاد آورد که موی سر خود را کوتاه نکرده است، بعد موی سر خود را کوتاه کرد حکم این کار چیست؟
ج: کاری که این زن انجام داده است درست و به خاطر فراموشی، تمام کارهایی که قبل از کوتاه کردن مو که در حالت احرام ممنوع هست را انجام داده معذور به حساب میآید. مگر اینکه قبل از تقصیر جماع کرده باشد که در اینصورت باید یک گوسفند ذبح کند و بین فقیران حرم توزیع نماید([59]).
س40: مسافری که در ماه رمضان برای عمره میآید کدام کار برایش بهتر است؛ روزه بگیرد یا افطار بکند؟
ج: اولا: برای مسافری که در ماه رمضان به عمره میآید سنت است که در سفر افطار نماید؛ چون خداوند به مسافر این اجازه را داده است، خداوند دوست دارد که کارهایی که اجازه داده است را انجام دهیم، همان طور که دوست ندارد به گناهان نزدیک شویم، اما اگر روزه بگیرد اشکال ندارد([60]).
س41: پنج سال پیش من و فرزندم که کم سن بود به عمره آمدیم، دور و بر حرم و طواف خیلی شلوغ بود چون 26 ماه رمضان بود؛ دور خانه خدا طواف کردیم، اما نتوانستیم سعی انجام دهیم، به شهر جازان برگشتیم، بعد از عید خودم تنهایی بازگشتم و عمره را را انجام دادم، این را هم بگویم که من بعد از بازگشت در ماه رمضان به شهرم با همسرم نیز جماع کردهام، یعنی قبل از اینکه عمره اولی را تمام کنم، الآن بر من و بر فرزندم چه چیزی واجب هست؟
ج: اولا: فرزندت به خاطر اینکه عمرهاش را تکمیل نکرده است بر او واجب است که دوباره ملابس احرام را ببندد و به مکه باز گردد و عمرهاش را با سعی کردن بین صفا و مروه و تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر تکمیل کند،
دوما: بر توی پدر واجب است که به مکه باز گردی و از آن میقاتی که در آن احرام برای عمره قبلی که با جماع آن را فاسد کرده ای دوباره از همانجا احرام ببندی، و عمرهات را بصورت کامل انجام دهی تا قضای عمرهای که فاسد کردهای را انجام داده باشی.
علاوه بر این، بر تو واجب است که یک گوسفندی مانند گوسفندی که برای عید قربان ذبح میشود آن را ذبح کنی و بین فقرای حرم توزیع نمایی، اگر توان مالی ذبح کردن را نداری ده روز باید روزه بگیری([61]).
س43: خدمت شما عرض کنم که من نیت عمره کردم و بعد از تمام کردن هفت دور صفا و مروه، به خاطر سهلانگاری و بیدقتی و نه بخاطر فراموشی، موی سرم را کوتاه نکردم، سپس از لباس احرام بیرون آمده و به شهرم بازگشتم، آیا چیزی بر من واجب هست؟
ج: تراشیدن یا کوتاه کرن مو، یکی از واجبات عمره هست، جایز نیست که آن را ترک کنیم، بر تو واجب است که دوباره لباس احرام را بپوشی و سپس موی سر را بتراشی یا کوتاه نمایی، چون اینکار بر گردن تو باقی مانده، علاوه بر این کار بخاطر اینکه به عمد لباس دوخته شده را پوشیدهای باید فدیه نیز بدهی؛ یک گوسفندی را باید در مکه قربانی کنی و آن را بین فقیران حرم توزیع نمایی یا به شش مسکین حرم غذا بدهی که سهم هر مسکین یک کیلو و نیم غذا میشود، و یا هم سه روز در هر جایی که میخواهی روزه بگیری، و شرط نیست که روزه در خود مکه باشد([62]).
س43: آیا با حج پذیرفته شده (حج مبرور) گناهان کبیره را نیز بخشیده میشود؟
ج: اولا: در صحیحین از ابوهریرهt روایت شده است که گفت: شنیدم رسول الله ج میفرماید: «من حج فلم یرفث ولم یفسق رجع کیوم ولدته أمه»([63]) «کسی که حج انجام دهد و جماع نکند و فسق و فجور انجام ندهد، گناهانش آمرزیده شده و مانند روزی که از مادر متولد شده، پاکیزه میشود». و در جایی دیگر رسول الله ج فرمود: «العمرة إلى العمرة کفارة لما بینهما، والحج المبرور لیس له جزاء إلا الجنة»([64]) «انجام یک عمره بعد از عمره دیگر، کفاره گناهانی است که بین آنها رخ میدهد، و حج مقبول و پذیرفته شده هیچ پاداشی ندارد بجز بهشت» حج و اعمال نیک دیگر اگر بندگان این عبادتها را به روش شرعی انجام دهند از اسباب بخشش گناهان میباشد، اما برای بخشش گناهان کبیره باید توبه کرد، چون در کتاب صحیح مسلم از ابوهریرهt روایت شده است که رسول الله ج فرمود: «الصلوات الخمس، والجمعة إلى الجمعة، ورمضان إلى رمضان، مکفرات ما بینهن إذا اجتنبت الکبائر»([65]) «نمازهای پنجگانه، و جمعه تا جمعه دیگر، و رمضان تا رمضان دیگر، کفاره گناهانی است که بین آنها رخ داده است مادامی که از گناهان کبیره دوری کند» علمایی مانند امام ابن منذر/ و کسانی دیگر از اهل علم نظرشان این است که حج مقبول همه گناهان را میبخشد، چون از ظاهر این دو حدیث که ذکر شد چنین برداشت میشود([66]).
س45: چه وقت تجارت در حج جایز میشود؟
ج: در موسم حج تجارت کردن جایز هست، امام طبری در کتاب تفسیرش با سند در مورد تفسیر آیه قرآن ﴿لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ جُنَاحٌ أَن تَبۡتَغُواْ فَضۡلٗا مِّن رَّبِّکُمۡۚ﴾ «گناهی بر شما نیست که (در ایام حج با خرید و فروش) از فضل پروردگارتان (روزی) طلب کنید» از ابن عباسب آورده: هیچ حرجی بر شما نیست که قبل از احرام و بعد از احرام خرید و فروش کنید([67]).
س45: حکم پوشیدن جوراب و طواف قدوم انجام دادن با آن حالت در ایام حج یا طواف کردن برای عمره چیست، آیا جوراب جزو لباس دوخته شده هست؟
ج: مردی که احرام حج یا عمره را بسته است برایش جایز نیست که جوراب بپوشد، اگر بخاطر مریضی و اموری دیگر مجبور به پوشیدن شد اجازه دارد اما باید فدیه بدهد، و فدیه این کار سه روز روزه گرفتن یا غذا دادن به شش مسکین است که برای هر مسکین باید نصف یک پیمانه خرما یا مانند آن میدهد، و یا هم یک گوسفند را قربانی میکند([68]).
س46: حج فرض را انجام میدادم، در یکی از شبها که در منطقه منی بودم جنب شدم و نتوانستم غسل بزنم، آیا چیزی بر من واجب هست؟
ج: جنب شدن در حالتی که لباس احرام حج یا عمره را پوشیده هیچ تاثیری بر حج یا عمره شخص نمیگذارد، آنها را باطل نمیکند، کسی که جنب شده است باید بعد از بیدار شدن از خواب غسل جنابت بزند، اگر منی ببیند؛ چون جنابت امری اختیاری نیست([69]).
س47: آیا درست است که در هنگام حج زن قرصهای ضد عادت ماهیانه استعمال کند؛ آیا زن اجازه دارد که به یک مرد که محرمش نیست بچسبد و به کسانی از مردان که همراه او هستند دست بزند، چون شلوغ هست و میترسد که گم شود؟
ج: زن اجازه دارد که در هنگام انجام مناسک از قرصهای ضد عادت ماهیانه استفاده کند،
- زن اجازه دارد هنگامی که حج یا جاهای دیگر شلوغ هست لباس و عبا و پوشش دیگر مردی که محرمش نیست را بگیرد، تا به اینوسیله خود را از شلوغی نجات دهد([70]).
س48: آیا بالا رفتن به جبل الرحمه مکمل وقوف در صحرای عرفه هست، آیا این کار دلیلی از سنت دارد؟
ج: از رسول الله ج هیچ روایت ذکر نشده که به بالا رفتن از کوه عرفات تشویق مرده باشد، کوهی که بین مردم به جبل الرحمه معروف هست، خود رسول الله نیز بالا نرفتهاند، آن را در حج جایی برای عبادت خود قرار نداده است، رسول الله ج فرمودهاند: «خذوا عنی مناسککم»([71]) «مناسک حج خود را از من بیاموزید» و خلفای راشدین و صحابه کرام کسانی که پیروان واقعی رسول الله بودهاند نیز اینکار را نکردهاند، در حج از این کوه بالا نرفتهاند و آن را جایی برای عبادت قرار ندادهاند، از رسول الله ج پیروی کردهاند، چیزی که از رسول الله ثابت شده این است که ایشان در پایین جبل الرحمه کنار صخرههای بزرگ ایستادهاند و فرموده: «وقفتها هنا وعرفة کلها موقف، وارفعوا عن بطن عرنة»([72]) «من اینجا ایستادم و تمام عرفه موقف و محل ایستادن است و از وادی عرنه بالاتر بایستید» به همین سبب بسیاری از علما نظرشان این است که: اگر بالا رفتن از جبل الرحمه به قصد عبادت باشد این کار یک بدعت به شمار میآید، از جمله این علما امام نووی و شیخ الاسلام ابن تیمیه و شیخ صدیق حسن خان میباشند، پس نباید راه بالا رفتن به کوه را وسیع کرد و نباید آن برای بالا رفتن به آن راه درست کرد، چون با اینکار یک بدعتی را تایید کردهایم، و راه را برای کسانی که این بدعت را انجام میدهند هموار کردهایم، رسول الله ج فرمودهاند: «کسی که کاری را انجام دهد که دستور ما بر آن نیست آن کار مردود و باطل هست»([73]) از رسول الله ج ثابت نشده است که حتی در عرفات نماز سنت خوانده باشد، بلکه فقط نماز ظهر و عصر را در مسجده نمره به صورت قصر و جمع خوانده است، و برای خود بالای جبل الرحمه جایی برای نماز قرار نداده است که از کوه بالا رفته باشد و نماز فرض یا سنت را در روز عرفات آنجا خوانده باشد، بلکه ایشان بعد از نماز ظهر و عصر مشغول به ذکر و تسبیح و لا اله الا الله گفتن و تکبیر و لبیک و دعا و زاری به درگاه الله بود تا اینکه خورشید غروب کرد.
قرار دادن جایی برای نماز و عبادت بر فراز جبل الرحمه که اگر کسی بالا رفت، آنجا نماز بخواند از کارهای بدعتی است که بعضی از انسانهای نا آگاه آن را انجام میدهند، باید جایگاه نمازی که فعلا وجود دارد را برداشت، نه به این خاطر که راه وسیع تر شود بلکه بخاطر مبارزه با بدعت، و تا اینکه اهل فریب و نیرنگ نتوانند حاجیان را فریب دهند، راه افرادی که به طمع بدست آوردن اموال حاجیان آنها را تشویق به بالا رفتن به کوه و نماز خواندن در آنجا میکنند بسته شود، باید مردم بدانند که این نمازخانهای که در بالای کوه مشخص کردهاند حکم مسجد را نمیگرد([74]).
س49: حکم لبیکگفتن دستهجمعی حاجیان چیست؟ یک نفر لبیک میگوید و بقیه به او جواب میدهند؟
ج: این کار جایز نیست، چون از رسول الله ج و از خلفای راشدین ش ثابت نشده است بلکه این کار بدعت به شمار میآید([75]).
س50: چه زمانی شخصی که احرام بسته لبیک گفتن را قطع میکند؟
ج: اگر احرام برای عمره بسته است، زمانی که شروع به طواف کرد لبیک گفتن را قطع میکند، اما اگر برای حج احرام بسته است به لبیک گفتن ادامه میدهد تا اینکه رمی جمره عقبه را انجام دهد، بعد از رمی جمرات صبح روز عید لبیک را قطع میکند و شروع به تکبیر گفتن عید میکند([76])،
س51: آیا هنگام وارد شدن به مکه باید غسل بزنیم؟
ج: هنگامی که شخص محرم به مکه رسید مستحب هست که قبل از ورود غسل بزند، چون رسول الله ج این کار را انجام داده است([77]).
س52: آیا باید در هنگام سعی و طواف در حالت و ضو و طهارت باشیم؟
ج: باید در هنگام طواف در حالت طهارت باشیم، چون طواف حکم نماز را دارد، ابن عباسب فرموده است: طواف خانه خدا نماز هست اما خداوند صحبت کردن را در آن مباح قرار داده است، ام المومنین عایشهل میگوید: زمانی که پیامبر علیه الصلاة والسلام وارد مکه شد و به مسجد الحرام رفت ابتدا وضو گرفت و بعد طواف کرد، پس طواف خانه خدا نماز هست باید شخص در حالت وضو باشد، سپس طواف کند، اما در سعی وضو لازم نیست، اما اگر در هنگام سعی بین صفا و مروه با وضو باشد این کار بدون شک بهتر میباشد، اما اگر بدون وضو سعی انجام داد هیچ اشکال ندارد([78]).
س53: کسی که در اثنای طواف وضویش باطل شد و رفته دوباره وضو گرفته و مابقی طوافش را بعد از وضو کامل کرده حکم این کارش چیست، آیا این کار درست است، من زیاد وضویم باطل میشود و نمیتوانم برای مدت طولانی وضویم را نگهدارم؟
ج: کسی که در اثنا طواف وضویش باطل میشود کل طوافش باطل میشود، باید وضو بگیرد و طواف را از اول شروع بکند و درست نیست که بعد از وضو آن دورهایی که قبل از باطل شدن وضو انجام داده را به حساب بیاورد و ادامه آن را انجام دهد بلکه باید از ابتدا شروع کند([79]).
س54: مردی در شلوغی مشغول طواف افاضه بود با بدن زنی بیگانه که محرمش نبوده برخورد کرده است؛ اگر قیاس بر وضو بگیریم آیا طوافش باطل شده و باید از اول شروع کند؟
ج: در صحیح ترین رای علما، لمس کردن بدن زن در حال طواف یا در شلوغی در هر جایی که باشد به طواف ضرر نمیرساند و وضو را نیز باطل نمیکند، در مورد لمس کردن زن که آیا وضو را باطل میکند یا نه چندین دیدگاه وجود دارد؛ گفته شده: اصلا وضو را باطل نمیکند و گفته شده: در همه صورت وضو را باطل میکند و گفته شده: اگر با شهوت باشد وضو را باطل میکند، قول راجح این است که اصلا وضو را باطل نمیکند، اگر مردی به یک زن دست زد، یا او را بوسید صحیح ترین نظر این است که وضویش باطل نمیشود، چون رسول الله ج بعضی از زنانش را بوسیده و نماز خوانده و دوباره وضو نگرفته است، چون اصل این است که وضو درست است و طهارت از بین نرفته است، پس درست نیست که بگوییم چیزی وضو را باطل میکند مگر اینکه دلیل داشته باشیم که بر این دلالت کند که وضو با دست زند به زن، باطل میشود، اما آیه قرآن که خداوند فرموده: ﴿أَوۡ لَٰمَسۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ﴾ [المائدة: 6]. «یا با زنان تماس گرفته و آمیزش انجام داده باشید» صحیح ترین تفسیر آن این است که منظور جماع میباشد، در قراءت دیگر این آیه آمده است: ﴿أَوۡ لَٰمَسۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ﴾ [المائدة: 6]. پس منظور جماع میباشد، نظر ابن عباس و کسانی دیگر بر این است، و منظور از آن فقط لمس و دست زدن به زنان نیست که ابن مسعودt رای و نظرش این است که با لمس وضو باطل میشود، بلکه درست این است که منظور جماع میباشد، همانطور که ابن عباس و گروهی دیگر گفتهاند، بر همین اساس فهمیده میشود که اگر کسی بدن زنی را در طواف لمس کند طوافش صحیح هست و همچنین اگر به زن خود دست زد یا او را بوسید بازهم وضویش درست است به شرط اینکه چیزی از او خارج نشود([80]).
س55: آیا درست هست که هنگام طواف سوار بر چیزی شد؟
ج: افضل این است که پیاده طواف کرده شود، اما اگر کسی بخاطر مشکلی مانند بیماری یا شخصی اگر بخاطر راهنمایی کردن و جواب دادن به سوالهای مردم یا بخاطر اینکه مردم مانند او انجام دهند بصورت سواره طواف کرد اشکال ندارد و اگر کسی بدون هیچ عذری نیز سواره طواف کند باز هم جایز هست و مکروه نیست. ولی خلاف اولی عمل کرده است([81]).
س56: اگر کسی در آخرین روز ماه شعبان و قبل از دیدن هلال ماه رمضان احرام بست و عمره خود را به تاخیر انداخت و بعد از اینکه ماه رمضان شروع شد طواف خود را انجام داد آیا عمرهاش در رمضان به حساب میآید؟
ج: باید کل امور عمرهاش از احرام تا تمام شدن عمره در رمضان باشد، اگر کسی قبل از غروب خورشید آخرین روز شعبان احرام عمره بست و عمرهاش را در رمضان انجام داد عمرهاش در رمضان به حساب نمیآید؛ کسی که میخواهد این اجر نصیبش شود باید از میقات زمانی که ثابت شد در رمضان داخل شده است احرام ببندد، همچنین در آخر ماه اگر انسان قبل از غروب آخرین روز رمضان احرام بست و بقیه کارهای عمره را را در شب عید انجام داد بازهم عمرهاش در رمضان به حساب نمیآید([82]).
س57: آیا کسی که دور کعبه شریف طواف میکند باید پشت مقام ابراهیم دو رکعت نماز بخواند یا در هر جایی از حرم نماز بخواند درست است؟
ج: واجب نیست که طواف کننده پشت مقام ابراهیم نماز بخواند، ولی اگر شلوغ نبود اجازه دارد که نماز بخواند، اگر در هرجایی از مسجدالحرام و حرم نماز خواند باز هم قبول هست و کفایت میکند، و نباید برای کسانی که در حال طواف هستند به خاطر خواندن دو رکعت نماز پشت مقام ایجاد مزاحمت کند، بلکه شایسته است از جاهای شلوغ فاصله بگیرد و در جایی دیگر از مسجدالحرام نماز بخواند، چون امیر المومنین عمرt دو رکعت نماز سنت را در بعضی از طوافهای عمرهای که انجام داده در منطقه ذی طوی انجام داده است، این منطقه جزو حرم هست اما بیرون از مسجد الحرام قرار دارد، ام المومنین ام سلمه نیز بیرون از مسجد الحرام نماز خوانده است، ظاهرا این کارشان به سبب شلوغ بودن اطراف حرم بوده است، یا میخواسته با این کار نشان دهد که در این مورد از نظر دین راحتی و وسعت قرار دارد و هرجایی نماز خوانده شود اجازه هست([83]).
س58: حکم کسی که دو رکعت طواف را فراموش کرده و آن را بعد از سعی بین صفا و مروه انجام داده است چیست؟
ج: اشکال ندارد، دو رکعت نماز طواف سنت میباشد، اگر آن را نخواند طوافش صحیح هست، حج و عمرهاش درست است، اما نماز خواندن طواف جزو سنت موکده هست، نباید به عمد آن را ترک کرد؛ بلکه شایسته است که بر آن محافظت کنیم و در صورت امکان پشت مقام ابراهیم آن را بخوانیم، یا در داخل مسجد الحرام و اگر در بقیه حرم انجام داد باز هم درست هست، اگر بعد از سعی انجام دهد باز هم درست است و کفایت میکند([84])،
س59: حکم شک کردن در تعداد دور طواف چیست، که آیا کامل کرده یا کم انجام داده و یا زیادی انجام داده؟
ج: شک کردن در طواف مانند شک کردن در نماز میباشد، اگر شک کرد که آیا دو دور یا سه دور طواف کرده، آن را دو دور قرار میدهد، اگر شک کرد که سه دور یا چهار دور انجام داده آن را بر سه دور قرار میدهد، و اگر شک کرد که آیا شش دور یا هفت دور انجام داده آن را دور ششم قرار میدهد و طواف هفتم را انجام میدهد، یعنی کار را بر چیزی که به آن یقین دارد استوار میکند و دور هفتم را انجام میدهد تا یقینش کامل شود، این چیزی است که بر او واجب هست([85]).
س60: من و خانواده ام به همراه دو ستم با خانوادهاش از میقات احرام بستیم، در بین راه برایمان مشکلی پیش آمد که مجبور شدیم برگردیم و عمره مان را تکمیل نکردیم، در زمان نیت کردن برای عمره شرط نکرده بودیم که: «إن حبسنی حابس فمحلی حیث حبستنی». «اگر چیزی ما را نگه داشت از ادامه عمره محل بیرون آمدن از احرام همانجایی است که ما نگه داشته شدیم» بر ما چه چیزی واجب است که ادا کنیم چون از احرام بیرون آمدهایم و عمره را تکمیل نکردهایم؟ اگر خون دادن بر ما واجب هست آیا میتوانیم در جایی که زندگی میکنیم حیوان را قربانی کنیم؟
ج: همه شما باید بازگردید و دوباره عمره را انجام دهید به خاطر این کارتان توبه کنید، اگر کسی از شما جماع کرده است باید حیوانی ذبح کند آن را بین فقرای مکه توزیع نماید، باید عمرهاش را قضا کند؛ چون عمره اولی با جماع کردن فاسد شده است، واجب است که عمرهاش را کامل کند و قضای آن را بجا آورد، کسی که جماع کرده باید از همان میقاتی که بار اول احرام بسته است دوباره احرام ببندد، اما اگر لباس دوخته شده پوشیده و بوخوشی استفاده کرده اگر از روی نا آگاهی و فراموشی این کار را انجام داده است چیزی بر او واجب نیست، اما اگر به عمد و با آگاهی به حکم شرعی آن، این کار را انجام داده است باید فدیه دهد، به شش مسکین غذا دهد، برای هر مسکین یک پیمانه از غذای شهر بدهد، یا سه روز روزه بگیرد، یا یک گوسفندی را قربانی کند، در مقابل هر کار ممنوعی که انجام داده باید فدیه بدهد کارهای ممنوعی مانند پوشیدن لباس دوخته شده یا پوشاندن سر، بو خوشی زدن، کوتاه کردن ناخن یا تراشیدن موی بغل و موی زیر کوتاه کردن سبیل و باید از این کارهایی که در این مدت کرده توبه کند([86]).
[1]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 2، صفحه: 18).
[2]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 10، صفحه: 211).
[3]- أبو داود شماره (792) و (793) در الصلاة، باب فی تخفیف الصلاة، و أحمد در «المسند» 3 / 474 وابن ماجه از حدیث أبی هریرة س شماره (910) در إقامة الصلاة، باب ما یقال فی التشهد والصلاة على النبی ج، بوصیری در الزوائد گفته: إسنادش صحیح ورجالش ثقه هستند.
[4]- مجموع فتاوى شیخ عبد العزیز بن باز/ /الدعاء فی الطواف /ج17/ص223
[5]- فتاوى شیخ عبد العزیز بن باز (جزء: 17، صفحة: 224).
[6]- مصنف ابن أبی شیبة 2/238.
[7]- «المسند»: (6/92- 93).
[8]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 11 صفحه: 234).
[9]- بخاری به صورت تعلیق با صیغة جزم آورده 4/298 در البیوع: باب النجش ووصله فی الصلح 5/221: باب إذا اصطلحوا على صلح جور فالصلح مردود، و مسلم شماره (1718) در الأقضیة: باب نقض الأحکام الباطلة، وأبو داود در السنة: باب لزوم السنة 2/506، و ابن ماجه در المقدمة: باب تعظیم حدیث رسول الله صلى الله علیه وسلم شماره 14.
[10]- مصدر سابق.
[11]- أحمد، وأبو داود، و ترمذى -حسن صحیح- وابن ماجه، وابن جریر، والحاکم، والبیهقى از العرباض بن ساریة) أحمد (4/126، شماره 17184)، وأبو داود (4/200، شماره 4607)، و ترمذى (5/44، شماره 2676) و گفته: حسن صحیح. وابن ماجه (1/15، شماره 42)، والحاکم (1/174، شماره 329) و گفته: صحیح لیس له علة. والبیهقى (10/114، رقم 20125) . و همچنین: ابن حبان (1/178، شماره 5)، والدارمى (1/57، شماره 95).
[12]- حدیث عمر بن الخطاب و گفته زمانی که به حجر الأسود رسید: «تو سنگی بیش نیستی و اگر نمیدیدم که رسول الله تو را بوسید، تو را نمیبوسیدم». این حدیث به روایتهای مختلفی آمده که به عمربن خطاب میرسد، و به صورت مرسل نیز از او روایت شده است.
بخاری آن را روایت کرده در: «3/462»، کتاب الحج: باب ما ذکر فی الحجر الأسود، حدیث «1597»، ومسلم «2/925- 926»، کتاب الحج: باب استحباب تقبیل الحجر الأسود فی الطواف، حدیث «251/1270»، وأبو داود «2/577»، والنسائی «5/227»، کتاب الحج: باب تقبیل الحجر، والترمذی «3/507- تحفة» أبواب الحج: باب ما جاء فی تقبیل الحجر، حدیث «862»، وأحمد «1/76»، والبیهقی «5/74»، والبغوی در «شرح السنة» «5/68- » از طریق عباس بن ربیعة. و ترمذی گفته: حسن صحیح. و مسلم «2/925»، کتاب الحج: باب استحباب تقبیل الحجر الأسود فی الطواف، حدیث «248/1270»، و نسائی در «الکبرى» «2/400»، کتاب الحج: باب تقبیل الحجر شماره «3919»، و ابن الجارود «452»، وابن خزیمة «5/212»، رقم «2711»، از طریق ابن وهب از یونس وعمرو بن الحارث از الزهری از سالم از پدرش روایت کرده که به او گفت: عمربن خطاب حجر را بوسید و سپس گفت: بخدا قسم میدانم که تو سنگی بیش نیستی و اگر من ندیده بودم که رسول الله ج تو را بوسیده بود تو را نمیبوسیدم. و بخاری «3/555»، کتاب الحج: باب تقبیل الحجر، حدیث «1610»، از طریق زید بن أسلم از پدرش از عمر. و مسلم «2/925»، کتاب الحج: باب استحباب تقبیل الحجر الأسود فی الطواف، حدیث «249/1270»، والدارمی «2/52- 53»، کتاب المناسک: باب فی تقبیل الحجر از طریق حماد بن زید از أیوب از نافع از ابن عمر از عمر، و مسلم «2/925»، کتاب الحج: باب استحباب تقبیل الحجر الأسود فی الطواف، حدیث «250/1270»، ابن ماجه «2/981»، کتاب المناسک: باب استلام الحجر، حدیث «2943»، نسائی «الکبرى» «2/400»، کتاب الحج: باب تقبیل الحجر «3918»، وأحمد «1/35»، والحمیدی «1/7»، شماره «9»، والطیالسی «1/216- منحة» «1045»، از طریق عاصم الأحول از عبد الله بن سرجس گفت: رأیت الأصلع «یعنی عمر بن الخطاب» یقبل الحجر ویقول: والله إنی لأقبلک وإنی أعلم أنک حجر وإنک لا تضر ولا تنفع ولولا أنی رأیت رسول الله ج قبلک ما قبلتک، و این لفظ را مسلم آورده و لفظی که ابن ماجه والحمیدی آوردهاند: رأیت الأصیلع بالتصغیر. و مسلم «2/925»، کتاب الحج: باب استحباب تقبیل الحجر الأسود فی الطواف، حدیث «252/1271»، و نسائی «5/227»، کتاب الحج: باب استلام الحجر الأسود، وأحمد «1/39»، والطیالسی «1/216- منحة» شماره «1044»، وأبو یعلى «1/169»، شماره «189»، والبیهقی «5/74».
[13]- مسلم «5/11- نووی» کتاب الحج: باب استحباب الرمل فی الطواف والعمرة، حدیث «235-1263»، والترمذی «3/202، 203»، کتاب الحج: باب ما جاء فی کیف الطواف، حدیث «856»، وباب ما جاء فی الرمل من الحجر إلى الحجر، حدیث «857»، ونسائی نحوه «5/235»، کتاب الحج: باب القول بعد رکعتی الطواف، حدیث «2961»، از حدیث جابر.
[14]- بخاری «2/131»: کتاب الأذان: باب الأذان للمسافرین إذا کانوا جماعة والإقامة، حدیث «630»، ومسلم «2/612- أبی»: کتاب المساجد ومواضع الصلاة: باب من أحق بالإمامة، حدیث «292 , 674»، و نسائی «2/9»: کتاب الأذان: باب اجتزاء المرء بأذان غیره فی الحضر، حدیث «135»، و أحمد «3/436»، والدارمی «1/286»: کتاب الصلاة: باب من أحق بالإمامة، وابن خزیمة فی «صحیحه» «1/206»، حدیث «397».
[15]- فتاوى برنامج نور على الدرب (جزء: 17،صفحه: 458).
[16]- اللجنة الدائمة للإفتاء (جزء: 10 صفحه: 203).
[17]- أحمد (6/143)، أبو داود (2/202) (1978)، الدارقطنی (2/276)، البیهقی (5/136)، ابن خزیمه (4/302) (2937) .
[18]- مسلم «2/846»، کتاب الحج: باب الطیب للمحرم عند الإحرام، حدیث «31/1189»، نسائی «5/1360- 137»، کتاب المناسک: باب إباحة الطیب عند الإحرام، والشافعی در «المسند» ص «120»، والحمیدی «1/105»، شاره «211»، و بیهقی «5/34»، وأبو یعلى «7/353»، شماره «4391»، از طریق الزهری از عروة از عائشه که گفت: به خاطر احرام بستن به رسول الله ج بو خوشی زدم، و به خاطر بیرون آمدن از احرام قبل از طواف خانه خدا نیز بو خوشی زدم. و بخاری «10/382»، کتاب اللباس: باب ما یستحب من الطیب، حدیث «5928»، ومسلم «2/847»، کتاب الحج: باب الطیب للمحرم عند الإحرام «36، 37/1189»، ونسائی «5/137-138»، کتاب المناسک: باب الطیب عند الإحرام، وأحمد «2/130»، والبیهقی «5/34».
[19]- فتاوى شیخ ابن باز (جزء: 17، صفحه: 355).
[20]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 10، صفحه: 166).
[21]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 10، صفحه: 346).
[22]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 10، صفحه: 327).
[23]- أبو داود «2/485- 486»، کتاب المناسک «الحج»: باب من لم یدرک عرفة، حدیث «1949»، و ترمذی «3/237»، کتاب ما جاء فیمن أدرک الإمام بجمع فقد أدرک الحج، حدیث «889»، و نسائی «5/256»، کتاب الحج: باب فرض الوقوف بعرفة، و ابن ماجه «2/1003»، کتاب المناسک: باب من أتى عرفة قبل الفجر لیلة بجمع، حدیث «5/30»، و الطیالسی «1/22»، کتاب الحج والعمرة: باب وجوب الوقوف بعرفة وفضله، والدعاء عند ذلک، حدیث «1056»، وأحمد «4/335»، والدارمی «2/59»، کتاب المناسک: باب ما یتم الحج، وابن الجارود ص «165»، باب المناسک، حدیث «468»، والدارقطنی «2/240، 241»، کتاب الحج: باب المواقیت، حدیث «19»، و حاکم «1/464»، کتاب المناسک، و بیهقی «5/116»، کتاب الحج: باب وقت الوقوف لإدراک الحج، وابن حبان «1009- موارد»، وابن خزیمة «4/257»، شماره «2822»، و طحاوی در «شرح معانی الآثار» «2/209- 210»، والحمیدی «2/399»، شماره «899»، وأبو نعیم فی «الحلیة» «7/119- 120»، از طریق بکر بن عطاء از عبد الرحمن بن یعمر الدیلی گفت: رسول الله ج را در حج مشاهده کردم که در عرفه ایستاده بود، مردمی از اهل نجد آمدند، پرسیدند: ای رسول الله حج چگونه است؟ گفت: حج عرفه است. ترمذی گفت: و ابن أبی عمر گفته، که سفیان بن عیینة گفت: وهذا أجود حدیث رواه سفیان الثوری. ابن ماجه گفت: قال محمد بن یحیى -الدهلی- ما أرى للثوری حدیثاً أشرف منه. حاکم آن را صحیح دانسته وابن خزیمة وابن حبان. وحدیث شاهد دارد از حدیث ابن عباس.أخرجه الطبرانی در «الأوسط» و در «مجمع الزوائد» «3/254»، از طریق خصیف ازمجاهد از ابن عباس قال: قال النبی ج: «الحج عرفات». هیثمی میگوید: در حدیث خصیف است ابن معین وغیره او را ثقه دانستهاند أحمد و غیره او را ضعیف دانسته وخصیف ابن عبد الرحمن الجزری: الحافظ در «التقریب» گفته «1/224»، صدوق سیء الحفظ خلط بآخره و رمی بالإرجاء.
[24]- جزء: 17، صفحه: 262) فتاوى شیخ عبد العزیز بن باز/.
[25]- فتاوى جناب مفتی (جزء: 1 صفحه: 59).
[26]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 11، صفحه: 270).
[27]- أحمد (3/312) قال: حدثنا ابن إدریس، وفی (3/319) قال: حدثنا یحیى. و در (3/399) قال: حدثنا عفان، قال: حدثنا حماد -یعنی ابن سلمه-، والدارمی (1902) قال: أخبرنا عبید الله بن موسى. ومسلم (4/80) قال: حدثنا أبو بکر بن أبی شیبه، قال: حدثنا أبو خالد الأحمر، وابن إدریس. (ح) وحدثناه علی بن خشرم، قال: أخبرنا عیسى. وأبو داود (1971) قال: حدثنا أحمد ابن حنبل، قال: حدثنا یحیى بن سعید. وابن ماجه (3053) قال: حدثنا حرملة بن یحیى المصری، قال: حدثنا عبد الله بن وهب. والترمذی (894) قال: حدثنا علی بن خشرم، قال: حدثنا عیسى بن یونس. و نسائی (5/270) قال: أخبرنا محمد بن یحیى بن أیوب بن إبراهیم الثقفی المروزی، قال: أنبأنا عبد الله بن إدریس. وابن خزیمه (، 2876 2968) قال: حدثنا علی بن خشرم، قال: أخبرنا عیسى. (ح) وحدثنا محمد بن معمر، قال: حدثنا محمد -یعنی ابن بکر-، و در (2968) قال: حدثنا أبو کریب، قال: حدثنا أبو خالد. (ح) وحدثنا عبد الله بن سعید الأشج، قال: حدثنی ابن إدریس. ثمانیتهم -ابن إدریس، ویحیى، وحماد، وعبید الله، وأبو خالد، وعیسى، وابن وهب، وابن بکر- عن ابن جریج.
[28]- متفق علیه.
[29]- بخاری 3 / 462 در الحج، باب رمی الجمار، والموطأ 1 / 408 در الحج، باب الرخصة فی رمی الجمار، وأبو داود شماره (1972) در المناسک، باب فی رمی الجمار، الحافظ در «الفتح» گفته: در این حدیث دلیل وجود دارد که سنت است در روز غیر از روز قربان بعد از زوال رمی انجام دهند، جمهور علما این رایشان است، عطاء وطاوس مخالت کردهاند گفتند: قبل از زوال مطلقاً جایز است، حنفیها در روز نفر نیز قبل از زوال اجازه رمی دادهاند. إسحاق گفته: اگر قبل از زوال رمی کرد باید تکرار کند، اما در روز سوم اشکال ندارد.
[30]- البحوث الإسلامیة (جزء: 13، صفحه: 89).
[31]- فتاوى شیخ ابن باز (جزء: 17، صفحة: 359).
[32]- فتاوى شیخ ابن باز (جزء: 18 صفحه: 28).
[33]- فتاوى شیخ ابن باز (جزء: 67، صفحه: 72).
[34]- فتاوى مفتی شیخ عبد العزیز بن عبد الله آل الشیخ (جزء: 1 صفحه: 56).
[35]- فتاوى مفتی عام شیخ عبد العزیز بن عبد الله آل الشیخ (جزء: 1 صفحه: 56).
[36]- بخاری 1 / 441 در الصلاة، باب کراهیة الصلاة فی المقابر، ودر التطوع، باب التطوع فی البیت، ومسلم شماره (777) فی صلاة المسافرین وقصرها، باب استحباب صلاة النافلة فی بیته، وأبو داود شماره (1448) فی الصلاة، باب فضل التطوع فی البیت، والترمذی شماره (451) فی الصلاة، باب ما جاء فی فضل صلاة التطوع فی البیت، و نسائی 3 / 197 فی صلاة اللیل، باب الحث على الصلاة فی البیوت والفضل فی ذلک.
[37]- مسلم کتاب صلاة المسافرین 780. ص.
[38]- فتاوى نور على الدرب (جزء: 17، صفحه: 314).
[39]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 10، صفحه: 147).
[40]- ابن ماجه (1/500، شماره 1569).
[41]- فتاوى شیخ ابن باز (جزء: 13، صفحه: 324).
[42]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 10، صفحه: 355).
[43]- أبو داود شماره (2015) در المناسک، باب فیمن قدم شیئاً قبل شیء فی حجه، و إسنادش جید.
[44]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 11، صفحه: 321).
[45]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 11، صفحه: 321).
[46]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 11، صفحة: 327).
[47]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 11، صفحه: 327).
[48]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 10 صفحه: 204).
[49]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 10 صفحه: 94).
[50]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 11، صفحه: 330).
[51]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 10، صفحه: 76).
[52]- فتاوى جناب مفتی (جزء: 1، صفحه: 102).
[53]- فتاوى نور على الدرب (جزء: 18، صفحه: 198).
[54]- فتاوى نور على الدرب (جز: 17، صفحه: 144).
[55]- فتاوى نور على الدرب (جزء: 17، صفحه: 167).
[56]- ال عمران: 97
[57]- أحمد (1/313)، و بیهقی (4/340).
[58]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 11، صفحه: 17).
[59]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 10، صفحه: 209).
[60]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 6، صفحه: 228).
[61]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 10، صفحه: 361).
[62]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 10، صفحه: 357).
[63]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 10، صفحه: 357).
[64]- متفق علیه.
[65]- صحیح مسلم کتاب الطهارة باب الصلوات الخمس شماره «16» ص.
[66]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 11، صفحه: 13).
[67]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 11، صفحه: 13).
[68]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 11، صفحه: 184).
[69]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 11، صفحه: 189).
[70]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 11، صفحه: 191).
[71]- قبلا تخریج شد.
[72]- مسلم روایت کرده، قسمتی از حدیث طولانی جابر.
[73]- قبلاً تخریج شد.
[74]- فتاوی اللجنة الدائمة (جزء: 11، صفحه: 207).
[75]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 11، صفحه: 358).
[76]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 16، صفحه: 173).
[77]- فتاوى شیخ ابن باز (جزء: 16، صفحه: 60).
[78]- فتاوى شیخ ابن باز (جزء: 17، صفحه: 494).
[79]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء:10 صفحه:240).
[80]- فتاوى شیخ ابن باز (جزء: 29، صفحه: 87).
[81]- فتاوى ابن عثیمین (جزء: 24 صفحه: 100).
[82]- فتاوى شیخ ابن عثیمین.
[83]- فتاوى شیخ ابن باز (جزء: 17، صفحه: 229).
[84]- فتاوى نور على الدرب (جزء: 17، صفحه: 466).
[85]- فتاوى نور على الدرب (جزء: 17، صفحه: 460).
[86]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 11، صفحه: 355).
س1: مواقیت مکانی در کجا قرار دارند؟
ج: مواقیت پنج جا هستند:
اول: ذوالحلیفه؛ میقات اهل مدینه هست، امروزه در نزد مردم به ابیار علی معروف است.
دوم: جحفه؛ میقات اهل شام و کسانی که از آن سو میآیند میباشد، خرابههایی است از یک روستا بر تپه شهر رابغ، امروزه مردم از شهر رابغ احرام میبندند، اگر کسی از رابغ احرام ببندد درست است چون رابغ کمی قبل از ذوالحلیفه قرار دارد.
سوم: قرن المنازل؛ میقات اهل نجد و کسانی که از آن سو میآیند است، امروزه به سیل معروف است در نزدیکی شهر طائف.
چهارم: یلملم؛ میقات اهل یمن و کسانی که از آن سو میآیند، میباشد.
پنجم: ذات عرق، میقات اهل عراق و کسانی که از آن سو میآیند میباشد.
این میققاتها را رسول الله ج برای کسانی که ذکر کردیم مشخص کرده است، کسانی که از آن سو میآیند و قصد حج یا عمره را دارند نیز از این میقاتها احرام میبندند؛ برای کسانی که از این میقاتها میگذرند و قصد حج یا عمره را دارند واجب است که از این میقاتها احرام ببندند، چون اگر شخص قصد حج و عمره را دارد حرام است بر او که از این میقاتها بدون احرام بگذرد، فرقی نیز ندارد که از راه زمینی از این میقاتها میگذرد یا از راه هوایی؛ چون فرموده رسول الله ج زمانی که این میقاتها را قرار داد شامل همه میشود چون فرمودند: «هنَّ لهن ولمن أتى علیهن من غیر أهلهن ممن أراد الحج والعمرة»([1]). «این میقاتها برای آنهاست و برای کسانی است که از آنجا میگذرند و نیت حج و عمره را دارند». کسی که میخواهد با هواپیما به حج یا عمره بیاید باید قبل از سوار شدن خود را آماده کند و غسل بزند کارهای دیگر را نیز انجام دهد، و زمانی که به میقات نزدیک شد، ازار و رداء ببندد و اگر زمان کافی وجود داشت لبیک برای عمره بگوید، اما اگر تاخیر کرده و فرصت عمره نداشته باشد لبیک برای حج بگوید این در زمانی است که وقت حج باشد، اما در وقتی که برای انجام عمره آمده لبیک برای عمره میگوید، اگر رداء و ازار خود را قبل از سوار شدن بر هواپیما یا قبل از نزدیک شدن به میقات ببندد هیچ اشکالی در آن وجود ندارد، اما نیت داخل شدن در عبادت حج یا عمره را نمیکند و لبیک نمیگوید تا اینکه برسد به محاذات و برابری میقات یا نزدیکی آن، بر مسلمان واجب است که از رسول الله ج در امور حج مانند سایر امور دین پیروی کند، چون خداوند رسول الله را الگویی نیکو برای ما قرار داده است، و خود رسول الله نیز فرموده است: «خذوا عنی مناسککم»([2]) «مناسک (عبادت) خود را از من یاد بگیرید». اما کسی که به مکه میآید و قصد انجام حج یا عمره را ندارد مانند تاجر، نجار و نامه رسان و غیره بر اینها واجب نیست که احرام ببندند، مگر اینکه قصد انجام آن را داشته باشند، حدیث رسول الله ج که قبلا در مورد مواقیت گذشت بر این دلالت میکند، چون فرمود: «این میقاتها برای آنهاست و برای کسانی است که از آنجا میگذرند و نیت حج و عمره را دارند»، از این حدیث فهمیده میشود که کسانی که از این میقاتها عبور میکنند ولی قصد حج یا عمره را ندارند احرام بستن بر آنها واجب نیست. این رحمتی است از جانب خداوند بر بندگانش که بر آنها آسان گرفته است. شکر و سپاس پروردگار را به جای میآوریم بخاطر این مهربانیاش. چیزی که این حکم را تایید میکند عمل خود رسول الله ج است، چون ایشان زمانی که در عام الفتح به مکه آمدند احرام نبستند و حتی بر سر ایشان کلاه خود بود، چون قصد حج و عمره را نداشتند بلکه برای فتح مکه و پاک کردن کعبه از شرک آمده بود.
کسانی که منزلشان جلوتر از این مواقیتی که ذکر شد میباشد، مانند مردم ساکن جده و ام اسلم و بحره و شرائع و بدر و مستوره و غیره بر آنها لازم نیست که به مواقیت پنج گانه که گذشت برای احرام بروند، بلکه از داخل خانه خودش احرام میبندد، اگر دارای دو خانه هست که یکی در خارج از میقات و دیگری داخل میقات قرار دارد اختیار دست خود شخص است، اگر دوست دارد میرود و از میقاتی که نزدیکش است احرام میبندد و یا از داخل خانه خودش که جلوتر از میقات هست و به مکه نزدیکتر است احرام میبندد، چون روایتی که ابن عباسب از رسول الله ج در مورد میقات آورده شامل همه میشود: «ومن کان دون ذلک فَمُهَلُّهُ من أهلِه حتى أهل مکة یهلون من مکة»([3]) «کسی که جلوتر از میقات است محل احرامش از خانهاش است حتی اهل مکه از خود مکه احرام میبندد» بخاری و مسلم این حدیث را روایت کردهاند.
س2: حکم پوشیدن لباس احرام قبل از رسیدن به میقات چیست؟
ج: اگر شخص احرام کننده وضو بگیرد یا غسل بزند، و لباس احرام بپوشد اما نیت انجام حج یا عمره را نکند مگر بعد از رسیدن به میقات، اینکار اشکالی ندارد، مهم این است که نیت و لبیک برای حج و عمره را بعد از رسیدن به میقات قرار دهد و وقتی به میقات رسید نیت کند([4]).
س3: حکم استفاده از بو خوشی در لباس احرام قبل از نیت کردن و لبیک گفتن چیست؟
ج: جایز نیست که شخص احرام کننده از بو خوشی در رداء و ازار استفاده کند، اما سنت این است که از بوخوشی در بدن مانند سر و ریش و زیر بغل و اماکن دیگر استفاده کند، اما بوخوشی را در لباس احرام بکار نمیبرد؛ چون رسول الله ج فرموده: «لا تلبسوا شیئًا من الثیاب مسّه الزعفران أو الورس»([5]) «هیچ لباسی که به آن زعفران یا ورس (ماده ای زرد رنگ) رسیده نپوشید». سنت است که به بدن فقط بو خوشی بزند، اما از بوخوشی نباید در لباس استفاده کند، و اگر از بوخوشی در لباس استفاده کرد باید قبل از پوشیدن لباس آن را خوب بشوید و یا از لباس دیگر استفاده کند([6]).
س4: در حالت احرام حکم پوشیدن کفش و دمپایی یا کمربندی که دوخته شده باشد چیست؟
ج: جایز است برای کسی که به حج یا عمره آمده است از کفش یا کمربند استفاده کند، اگرچه که در کارخانه بافته شده باشد([7]).
س5: آیا برای شخصی که میخواهد برای عمره یا حج احرام ببندد واجب است که قبل از احرام غسل بزند؟
ج: غسل زدن سنت است، و واجب نیست، اگر بدون غسل ردن احرام ببندد هیچ چیزی بر او نیست و اشکالی ندارد، اما روایت شده است که رسول الله ج زمانی که میخواست احرام ببندد غسل زده است، پس غسل زدن بهتر است([8]).
س6: آیا باید لبیک را بر زبان بیاوریم و بگوییم یا فقط نیت کردن کافی است؟
ج: شرط نیست که بر زبان آورد، بلکه کافی است که نیت کند، اما رسول الله بعد از نیت لبیک گفته است که عبارت است از: «لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک، إن الحمد والنعمة لک والملک، لا شریک لک» این لبیک از رسول اللهج در صحیح بخاری و مسلم و کتابهای دگیر روایت شده است([9]).
س7: آیا خواندن دو رکعت نماز قبل از بستن احرام واجب است؟
ج: خواندن نماز قبل از احرام جزو شرطهای قبولی و صحیح بودن احرام نیست بلکه نزد بیشتر علما این کار مستحب است، و کارهایی که بعد از بستن احرام آمده این است که با قلبش نیت حج یا عمره نماید، و بر زبان نیز جاری کند و بگوید: «اللهم لبیک عمرة» یعنی پروردگارا دعوتت برای عمره را لبیک گفتم یا «اللهم لبیک حجة» یعنی پروردگارا دعوتت برای حج را لبیک گفتم یا برای حج و عمره نیت میکند اگر نیت حج قران میکند، همانگونه که رسول الله ج و صحابه ش انجام دادهاند([10]).
س8: آیا اجاز هست که لباس احرام را برای شستشو عوض کنیم؟
ج: هیچ اشکالی ندارد شخص محرم لباس احرام را بشوید و اشکال ندارد که آن را عوض کند و لباس جدید دیگری بپوشد یا لباس شسته شده را بپوشد([11]).
س9: من اهل کشور سودان و در یمن مشغول به کار هستم، وقتی که برای حج آمدم قصد کردم که قبل از وارد شدن به مناسک حج ابتدا به زیارت مسجد النبی در مدینه بروم، زمانی که از میقات اهل یمن در یلملم عبور کردم احرام نبستم، چون قصد رفتن به مدینه را داشتم، وقتی که زیارت مسجد النبی را در مدینه انجام دادم به میقات اهل مدینه در ذو الحلیفه -آبار علی- رفتم، آنهم قبل از روز ترویه و در آنجا نیت حج کردم و احرام بستم؛ آیا بر من بخاطر عبورم از میقات اهل یمن و احرام بستن در میقات اهل مدینه چیزی واجب هست؟
ج: بر تو بخاطر عبور کردن از میقات اهل یمن بدون احرام چیزی واجب نیست، چون زمانی که از میقات گذشتهای قصد انجام حج را نداشتهای بلکه میخواستی که به مدینه منوره سفر کنی، و زمانی که از مدینه به قصد انجام حج خارج شدی در میقات اهل مدینه که ذوالحلیفه باشد احرام بستهای، رسول الله ج درباره میقاتها فرمود: «این میقاتها برای مردم آنجا و کسانی که ساکن آنجا نیستند و از آنطرف عبور میکنند و نیت حج یا عمره را دارند میباشد»([12])([13]).
س10: آیا شحص محرم اجازه دارد کفشی را بپوشد که از پشت پا قفل دارد و از جلو در قسمت انگشتان باز است؟
ج: پوشیدن این نوع کفش برای شخص محرم جایز است؛ چون از جنس دمپایی میباشد([14]).
س11: اگر شخص احرام کننده قبل از اینکه نیت کند بوخوشی به لباس احرام زده باشد، آیا میتواند این لباس را بعد از نیت کردن بپوشد؟
ج: اگر نیت کرد باید این لباسی که در آن از بوخوشی استفاده کرده را بیرون بیاورد، و آن را بعد از شستن و رفتن بو از آن بپوشد، در صحیحین از یعلی بن امیهt روای است که فرمود: «در جعرانه شخصی نزد رسول الله ج آمد و چند تکه پارچه بر تن داشت -یعنی جبه- که با زیور زینت شده بود گفت من احرام عمره بسته اما این لباس برتنم هست که بوخوشی زدهام، رسول الله ج فرمود: اگر برای حج احرام بسته بودی چکار میکردی؟ جواب داد: این لباس را از تنم بیرون میآوردم و این بو خوشی را میشستم، رسول الله ج فرمود: هر کاری که در پوشیدن لباس احرام برای حج انجام میدهی برای احرام عمره نیز انجام بده»([15]) و در دو کتاب صحیحین روایت شده است که از رسول الله ج سئل عما یلبس المحرم فقال: «لا یلبس القمیص ولا العمامة ولا السراویل ولا ثوبًا مسه ورس ولا زعفران»([16]) الحدیث([17]). «پرسیده شد شخص احرام کننده چه میپوشد، فرمود: قمیص و عمامه و شلوار نمیپوشد لباسی که به آن رنگ زرد ورس و زعفران زده شده نمیپوشد».
[1]- صحیح بخاری باب مهل أهل مکة ج: 2/ص:134.
[2]- قبلاً تخریج شد.
[3]- فتاواى شیخ عبد العزیز بن باز (جزء: 16، صفحه: 43).
[4]- فتاواى مفتی سعودی شیخ عبد العزیز بن عبد الله آل الشیخ (جزء: 1 صفحه: 16).
[5]- مالک «1/324، 325»، کتاب الحج: باب ما ینهى عنه من لبس الثیاب فی الإحرام، حدیث «8»، بخاری «3/401»، کتاب الحج: باب ما لا یلبس المحرم من الثیاب، حدیث «1542»، و مسلم «2/834»، کتاب الحج: باب ما یباح للمحرم بحج أو عمرة، وما لا یباح، وبیان تحریم الطیب علیه، حدیث «1/1177»، وأبو داود «2/411»، کتاب المناسک «الحج»: باب ما یلبس المحرم، حدیث «1824»، و ترمذی «3/194، 195»، کتاب الحج: باب النهی عن لبس القمیص للمحرم، وابن ماجه «2/977»، کتاب المناسک: باب ما یلبس المحرم من الثیاب، حدیث «2929»، وأحمد «2/3، 4، 29، 32 41، 54، 77، 119»، والدارمی «20/32»، کتاب الحج: باب ما یلبس المحرم من الثیاب، والطیالسی «1839»، وابن خزیمة «4/163- 164، 200» و دارقطنی «2/230»، و حمیدی «2/281»، شماره «626»، و ابن جارود «416»، و طحاوی فی «شرح معانی الآثار» «2/134- 135»، والبیهقی «5/46، 49»، وأبو یعلى «9/304»، شماره «5425»، وابن حبان «3789، 3792، 3793»، از روایتهای گوناگون از ابن عمر. و ترمذی گفته: حسن صحیح.
[6]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 17 صفحه: 126).
[7]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 11 صفحه: 171).
[8]- فتاوى برنامج نور على الدرب (جزء: 17 صفحه: 244 - 245).
[9]- فتاواى مفتی کشور سعودی شیخ عبد العزیز بن باز/ (جزء: 17، صفحه: 68).
[10]- فتاواى شیخ عبد العزیز بن باز (جزء: 17، صفحه: 68).
[11]- فتاوى شیخ ابن باز (جزء: 17، صفحه: 57).
[12]- متفق علیه.
[13]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 2، صفحه: 21).
[14]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 2، صفحه: 19).
[15]- حدیث از روایت صفوان بن یعلى بن أمیة عن أبیه یعلى: به روایت بخاری «9/9»، کتاب فضائل القرآن: باب کیف نزل الوحی، وأول ما نزل، حدیث «4985»، ومسلم «2/837»، کتاب الحج: باب ما یباح للمحرم بحج أو عمرة، حدیث «8/1180»، و أبو داود «2/407، 408»، کتاب المناسک «الحج»: باب الرجل یحرم فی ثیابه، حدیث «1819»، و ترمذی «3/196، 197»، کتاب الحج: باب ما جاء فی الذی یحرم وعلیه قمیص أو جبة، حدیث «836»، و نسائی «5/142، 143»، کتاب الحج: باب فی الحلوق للمحرم، و ابن الجارود «447»، و الحمیدی «2/347»، شماره «790، 791»، وابن خزیمه «4/191، 193»، شماره «2670، 2671، 2672»، و در «التمهید» «2/250-251» والبیهقی «5/56»، کتاب الحج: باب لبس المحرم وطیبه جاهلاً أو ناسیاً لإحرامه، و در «دلائل النبوة» «5/205»، از طریق عطاء که صفوان بن یعلی بن امیه به او خبر داد که یعلی به عمربن خطاب س گفت: ای کاش پیامبر را در حالتی که وحی بر او نازل میشود میدیدم، میگوید: وقتی در جعرانه بود و بر رسول الله لباسی بود که آن را سایه بان خود قرار داده بود، همراهش گروهی از صحابه بودند که عمر نیز جزو آنها بود، در این هنگام مردی آمد که لباسی بر تن داشت که بر آن بو خوشی زده بود، رسول الله ج مدتی نگاه کرد سپس سکوت کرد، و وحی بر او نازل شد، عمر به یعلی اشاره کرد که بیا، یعلی آمد و سرش را داخل کرد، و دید چهره رسول الله سرخ شده و عرق میکند، سپس وحی پایان یافت، فرمود: کسی که مدتی قبل در مورد عمره سوال کرد کجاست؟" مرد را جستجو کردند و آوردند نزد رسول الله، ایشان گفتند: "اما بوخوشی که بر تو هست، آن را سه بار بشوی و جبه را" از تن در بیاور و سپس همانکاری که درحج انجام میدهی در عمره انجام بده." همچنین مالک «1/328، 329»، کتاب الحج: باب ما جاء فی الطیب للحج «18»، از عطاء بن أبی رباح به صورت مرسل روایت کرده.
[16]- قبلاً تخریج شد.
[17]- فتاوى اللجنة الدائمة (جزء: 2، صفحه: 18).
واجب بودن یک بار حج در طول عمر انسان از طریق قرآن و احادیث پیامبر و اجماع مسلمین به اثبات رسیده است. و به اجماع، یکی از ستونهای پنجگانه اسلام حج میباشد.
اما در قرآن این آیه بر واجب بودن حج دلالت میکند: ﴿وَلِلَّهِ عَلَى ٱلنَّاسِ حِجُّ ٱلۡبَیۡتِ مَنِ ٱسۡتَطَاعَ إِلَیۡهِ سَبِیلٗاۚ وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ ٱلۡعَٰلَمِینَ ٩٧﴾ [آل عمران: 97].
یعنی «حج این خانه برای الله بر کسی که توانایی رفتن به آنجا را دارد، واجب است. و هر کس انکار ورزد، بداند که الله از جهانیان بینیاز است».
اما دلیل واجب بودن حج که از زبان رسول الله که در حدیث ذکر شده زیاد میباشد به عنوان نمونه حدیثی را که امام مسلم در کتاب صحیح خود از ابوهریرهt روایت کرده را میآوریم: خَطَبَنَا رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: «أَیُّهَا النَّاسُ، قَدْ فَرَضَ اللهُ عَلَیْکُمُ الْحَجَّ فَحُجُّوا». فَقَالَ رَجُلٌ: أَکُلَّ عَامٍ یَا رَسُولَ الله؟ فَسَکَتَ حَتَّى قَالَهَا ثَلَاثًا، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «لَوْ قُلْتُ: نَعَمْ، لَوَجَبَتْ وَلَمَا اسْتَطَعْتُمْ، ثُمَّ قَالَ: ذَرُونِی مَا تَرَکْتُکُمْ، فَإِنَّمَا هَلَکَ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ بِکَثْرَةِ سُؤَالِهِمْ، وَاخْتِلَافِهِمْ عَلَى أَنْبِیَائِهِمْ، فَإِذَا أَمَرْتُکُمْ بِشَیْءٍ فَأْتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ، وَإِذَا نَهَیْتُکُمْ عَنْ شَیْءٍ فَدَعُوهُ»([1]). «رسول الله ج برای ما موعظه کرد فرمود: «ای مردم، خداوند بر شما حج را فرض قرار داده است پس حج را انجام دهید» شخصی پرسید: یا رسول الله ج آیا هر سال حج انجام دهیم؟ رسول الله جواب نداد و آن مرد سه بار سوال خود را تکرار نمود، بعد از آن رسول الله ج فرمود: «اگر میگفتم بله فرض میشد و شما توان هر سال انجام دادن آن را نداشتید و فرمود: در حکمی که بر شما قرار ندادهام مرا رها کنید، چون چیزی که باعث شد ملتهای قبل از شما هلاک شوند سوالهای زیادی آنها و مخالفت با پیامبرانشان بود، وقتی که شما را به کاری امر کردم تا جای توان آن را انجام دهید واگر شما را از انجام کاری منع کردم، از آن دوری کنید».
اما در مورد فضیلت حج و تشویق بر انجام آن نیز احادیث فراوانی آمده از جمله حدیثی که ابوهریرهt روایت کرده است: سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ؛ أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ؟ قَالَ «إِیمَانٌ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ»، قِیلَ: ثُمَّ مَاذَا؟ قَالَ: «الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»، قِیلَ: ثُمَّ مَاذَا؟ قَالَ: «حَجٌّ مَبْرُورٌ»([2]) «از رسول الله ج سوال شد کدام یک از اعمال بیشتر از همه فضیلت دارد؟ رسول الله فرمود: ایمان به خدا و رسولش، پرسیده شد بعد از آن؟ فرمود: جهاد در راه خدا، پرسیده شد بعد از آن؟ فرمود: حج مقبول». ابوهریره حدیث یگری را روایت کرده است که: «مَنْ حَجَّ فَلَمْ یَرْفُثْ وَلَمْ یَفْسُقْ رَجَعَ کَیَوْمِ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ»([3]).
«ابوهریره میگوید: شنیدم رسول الله ج میفرماید: کسی که حج انجام دهد و درحج آمیزش جنسی و گناه انجام ندهد از گناهان پاک میشود مانند روزی که از مادر متولد شده است» ابوهریره در حدیثی دیگر روایت کرده: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ: «الْعُمْرَةُ إِلَى الْعُمْرَةِ کَفَّارَةٌ لِمَا بَیْنَهُمَا، وَالْحَجُّ الْمَبْرُورُ لَیْسَ لَهُ جَزَاءٌ إِلَّا الْجَنَّةُ»([4]). « رسول الله ج فرمود: انجام یک عمره بعد از عمره دیگر کفاره گناهانی است که در بین آن دو عمره رخ داده، و حج مقبول پاداش آن بهشت است». عایشهل روایت کرده است: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، نَرَى الْجِهَادَ أَفْضَلَ الْعَمَلِ، أَفَلَا نُجَاهِدُ؟ قَالَ: «لَکِنَّ أَفْضَلَ الْجِهَادِ حَجٌّ مَبْرُورٌ»([5]). «گفتم ای رسول الله، ما جهاد را پر فضیلت ترین عمل میدانیم، آیا ما جهاد نکنیم؟ رسول الله فرمود: اما پرفضیلت ترین جهاد حج مقبول است» و در جایی دیگر از عایشهل روایت شده که فرمود: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «مَا مِنْ یَوْمٍ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ یُعْتِقَ اللَّهُ فِیهِ عَبْدًا مِنَ النَّارِ مِنْ یَوْمِ عَرَفَةَ، وَإِنَّهُ لَیَدْنُو ثُمَّ یُبَاهِی بِهِمُ الْمَلَائِکَةَ، فَیَقُولُ: مَا أَرَادَ هَؤُلَاءِ»([6]). «هیچ روزی به اندازه روز عرفه خداوند بندگانش را از آتش جهنم آزاد نمیکند، در آن روز نزدیک میشود، در جلو ملائکهها به آنها افتخار میکند، میفرماید اینها چه میخواهند؟».
اما در مورد فضیلت عمره نیز احادیثی از رسول الله ج ذکر شده است، مانند حدیثی که رسول الله فرمود: «العُمْرَةُ إِلَى العُمْرَةِ تُکَفِّرُ مَا بَیْنَهُمَا، وَالحَجُّ الْمَبْرُورُ لَیْسَ لَهُ جَزَاءٌ إِلاَّ الجَنَّةُ»([7]) «انجام یک عمره بعد از عمره دیگر کفاره گناهانی است که در بین آن دو عمره رخ داده، و حج مقبول پاداش آن بهشت است».
حج از دیدگاه اسلام از اهمیت بالایی برخوردار است چون در آن وسعت و گستردگی دین اسلام نهفته است، این را به نمایش میگذارد که همه انسانها با هم برابرند، هیچ عربی بر عجمی، برتری ندارد مگر با تقوای خداوند، تاجر و فقیر حاکم و رعیت همه یک نوع لباس میپوشند، در یکجا جمع میشوند، و همه با هم یک نوع کار را انجام میدهند،
انجام حج و عمره نشان میدهد که اسلام دین نظم و یکپارچگی است، این عبادت فقط در یک زمان مشخص و در یک جای مشخصی و به یک روش مشخص و یک نفر رهبری میکند یعنی امامی که در روز عرفه امامت میدهد.
یکی دیگر از فواید حج و عمره این است که بزرگترین فرصتی است برای جمع شدن مسلمانها که مسلمین از سراسر دنیا با زبانهای مختلف و قیافههای متنوع هیچ مصلحت دنیایی آنها را با هم جمع نکرده است، فقط یک چیز آنها را با هم جمع کرده است، آنهم عبادت الله یگانه میباشد.
در اینجا خونندگان عزیز را به صورت خلاصه وار با کارهایی که در عمره صورت میگیرد آشنا میکنیم:
1- زمانی که شخص عمرهگزار به محل میقات رسید مستحب است غسل بزند و خود را پاک نماید، زن نیز همین کار را انجام میدهد اگرچه که در حالت حیض یا نفاس باشد، تنها کاری که نباید انجام دهد طواف خانه خداست که بعد از پاکی انجام میدهد. مرد میتواند بوخوشی را بر بدن خود استفاده کند اما در لباس احرامش اجازه ندارد، اگر عمرهگزار این امکان برایش میسر نبود که غسل بزند هیچ اشکالی ندارد، اما چون غسل زدن سنت است اگر توانست در شهر مکه قبل از انجام طواف غسل بزند.
2- مرد لباسهای دوخته شده را از تن خود بیرون میآورد و فقط ازار و رداء میپوشد. سنت است که ازار و رداء سفید و تمیز باشند. ولی زن در لباس عادی که زینت در آن نباشد و باعث جلب توجه نباشد احرام میبندد.
3- سپس با قلب نیت حج و یا عمره را میکند و آن را بر زبان میآورد میگوید: «لبیک عمرة» یا میگوید: «اللهم لبیک عمرة» و اگر ترس این را دارد که نتواند عبادت عمرهاش را کامل کند بخاطر مریضی یا ترس از دشمن و مانند این امور، اجازه دارد که در زمان بستن احرام و نیت عمره شرط را نیز ذکر بکند و بگوید: «فإن حبسنی حابس فمحلی حیث حبستنی» یعنی اگر چیزی مانع شد محل خروج من از احرام همانجاست که منع شده ام. این حدیث را ضباعه بنت زبیرل روایت کرده([8]). بعد از نیت احرام، به روش رسول الله ج لبیک میگوید که عبارت است از: «لَبَّیْکَ اللهم لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ، إِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَکَ وَالْمُلْکَ، لَا شَرِیکَ لَکَ». تا قبل از رسیدن به کعبه در بین راه، خود را به گفتن «لَبَّیْکَ اللهم لَبَّیْکَ...» و ذکر و دعا مشغول میکند.
4- زمانی که میخواهد وارد مسجد الحرام شود پای راست را جلو میگذارد و میگوید: «بِسْمِ اللهِ وَالصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللهِ أَعُوذُ بِاللهِ الْعَظِیمِ وَبِوَجْهِهِ الکْرِیمِ وَسُلْطَانِهِ الْقَدِیمِ مِنْ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ. اللهمّ اِفْتَحْ لِی أَبْوَابَ رَحْمَتِکَ»([9]).
5- وقتی که نزدیک کعبه، خانه خدا رسید لبیک گفتن را قطع میکند و به طرف حجرالاسود میرود بر آن سلام میدهد و در صورت امکان میبوسد اما برای مردم مزاحمت و ناراحتی ایجاد نمیکند، هنگام سلامدادن به حجرالاسود میگوید: «بسم الله والله أکبر» اگر بوسیدن مشکل بود با دستش سلام میدهد یا با عصا و مانند آن، و چیزی را که بوسیله آن بر حجرالاسود سلام داده را میبوسد، اما اگر سلام و لمسکردن نیز مشکل بود از راه دور اشاره میکند و میگوید «الله اکبر» اما چیزی که بوسیله آن به حجر اشاره کرده را نمیبوسد([10]). شرط درستبودن طواف این است که شخص هم بر طهارت کامل باشد و هم با وضو و هم نیاز به غسل واجب نداشته باشد، زیرا طواف به مانند نماز است ولی در طواف اجازه صحبت کردن وجود دارد([11]).
6- خانه خدا را در سمت چپ خود قرار میدهد و هفت دور طواف میکند، زمانی که به روبرروی رکن یمانی رسید اگر توانست بر آن سلام میدهد و میگوید «بسم الله الله أکبر» اما آن را نمیبوسد([12]). اگر سلام دادن بر رکن مشکل بود آن را ترک میکند و به طواف خود ادامه میدهد به آن اشاره نمیکند و تکبیر نمیگوید؛ زیرا این امور از رسول الله ج روایت نشده است. اما هر زمان که به روبروی حجرالاسود رسید بر آن سلام میدهد و میبوسد به همان روشی که گفته شد، اگر نتوانست به آن اشاره کرده و تکبیر میگوید. در طواف قدوم برای مرد، سنت است که در سه دور اول در حالی که گامهایش به هم نزدیک است به سرعت گام بردارد و حرکت کند که به آن رمل در حرکت میگویند([13]).
همچنین برای مرد سنت است که در طواف قدوم در تمامی دورها به حالت اضطباع باشد([14]) اضطباع یعنی: حاجی رداء را از وسط آن زیر بغل سمت راست خود رد کند و دو طرف آن را بر روی دوش سمت چپ بیندازد. مستحب است که در تمامی دورها تا میتواند مشغول به ذکر و دعا باشد، در طواف دعا و ذکر مخصوص وارد نشده است و هر دعای و ذکری که بلد هست و برایش تکرارش راحت هست را میخواند اما در بین دو رکن میگوید: ﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ٢٠١﴾ [البقرة: 201]. در هر هفت دور آن را تکرار میکند؛ چون این دعا و ذکر از رسول الله ج روایت شده است([15]). و دور هفتم را سلام دادن به حجر الاسود و در صورت امکان بوسیدن آن و یا با اشاره به آن همرا با تکبیر همانگون که در قبل نیز گفته شد، به پایان میرساند. بعد از تمام شدن طواف قدوم، رداء خود را دوباره به حالت اول باز میگرداند آن را بر دوش دو طرف دوش خود میاندازد و از روی سینه به پایین میاندازد.
7- اگر توانست بعد از پایان طواف دو رکعت پشت مقام ابراهیمی نماز میخواند اما اگر مشکل بود میتواند در هر کجای مسجد الحرام که خواست نماز بخواند؛ در رکعت اول آن بعد از سوره فاتحه ﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡکَٰفِرُونَ ١﴾، و در رکعت دوم ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ ١﴾ میخواند، خواندن این سورهها بهتر است اما اگر سورههای دیگری را نیز تلاوت کرد هیچ اشکالی ندارد([16])، بعد از اینکه دو رکعت نماز را به اتمام رساند به سمت حجرالاسود میرود البته اگر این امکان برایش فراهم بود.
8- سپس به سمت صفا میرود از آن بالا میرود یا کنار آن میایستد اما اگر ممکن بود بالا رفتن بهتر است. وقتی که بر صفا بالا رفت این آیه 158 سوره بقره را میخواند: ﴿۞إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖ فَمَنۡ حَجَّ ٱلۡبَیۡتَ أَوِ ٱعۡتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیۡهِ أَن یَطَّوَّفَ بِهِمَاۚ وَمَن تَطَوَّعَ خَیۡرٗا فَإِنَّ ٱللَّهَ شَاکِرٌ عَلِیمٌ ١٥٨﴾ [البقرة: 158]. «همانا صفا و مروه از شعائر (نشانههای) خداست، پس هر که حج خانه (خدا) کند و یا عمره انجام دهد، بر او گناهی نیست که میان آن دو طواف (سعی) کند، و کسی که به رغبت خود کار نیکی را انجام دهد پس بدرستی که خداوند سپاسگزار داناست». سنت است که رو به قبله بایستد و حمد و ثنای خداوند و تکبیر انجام دهد و بگوید: «لا إله إلا الله والله أکبر. لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الملک وله الحمد وهو على کل شیء قدیر. لا إله إلا الله وحده أنجز وعده ونصر عبده وهزم الأحزاب وحده»([17]). سپس دعا میکند و دستان خود را برای دعا بلند میکند و سپس دست را پایین میاندازد و دوباره دستهای خود را بلند میکند و دعا میکند سه بار این کار را تکرار میکند، سپس روبه به پایین به سوی مروه حرکت میکند وقتی به علامت (سبز) اول رسید حرکت خود را سریعتر میکند و تا علامت دوم سریع حرکت میکند و بعد از آن به صورت عادی حرکت میکند، سریع حرکت کردن فقط برای مردها میباشد و زنها فقط با آرامی حرک میکند؛ وقتی به مروه رسید بر آن بالا میرود یا کنار آن میایستد اما بالا رفتن اگر امکان آن را داشت بهتر هست، و در مروه نیز به همان حالت که در صفا گفته شد دعا میکند.
و از مروه به سوی صفا حرکت میکند در همه جا به صورت عادی حرکت میکند و زمانی که به مکان علامت گذاری شده رسید حرکت خود را سریع میکند تا اینکه به صفا برسد، هفت بار این کار را تکرار میکند رفتنش از صفا به مروه یک دور به حساب میآید و بازگشتش از مروه به سوی صفا یک دور دیگر. اگر سوار بر چیزی، سعی انجام داد اشکالی ندارد بخصوص اگر به سوار شدن بر چیزی نیاز داشته باشد. سنت است در حال سعی دعا و ذکر کند، و کاملا پاک و با وضو باشد و احتیاج به وضو و غسل نداشته باشد، اما اگر بدون وضو سعی انجام داد سعیش درست است.
9- زمانی که مرد سعی خود را تمام کرد سر خود را یا کوتاه میکند و یا میتراشد، اما تراشیدن بهتر است، اگر زمانی که عمره انجام میدهد نزدیک به ایام حج هست، برای این شخص کوتاه کردن مو بهتر از تراشیدن است، چون میتواند در بعد از انجام حج موهای خود را بتراشد، اما زن از موهای خود فقط به اندازه یک انگشت و یا کمتر از موهای خود میگیرد. اگر شخص محرم این کارهایی که گفته شد را تمام کرد، عمرهاش را به صورت کامل انجام داده است. از احرام بیرون میآید و میتواند تمام کارهایی که در زمان بستن احرام برایش حرام شده را انجام دهد([18]).
برادران مسلمان: نصیحت من برای همه این است که: تقوای خدا را در همه حالتها در نظر بگیرند، در دین ثبات و پایداری داشته باشند، از کارهایی که غضب و خشم خدا در آن هست دوری کنند، مهمترین فرضها و بالاترین واجبها یگانگی الله و همه عبادتها را فقط برای او قرار دادن میباشد، آنهم در قول و عمل، با پیروی از دستورات رسول الله ج است، باید عبادت حج و سایر عبادتها را به همان روشی که الله متعال از طریق رسول و خلیل و بهترین خلقش و امام و سید ما محمد بن عبدالله ج به ما ابلاغ کرده را انجام دهیم، بزرگترین منکرات و خطرناک ترین گناهان شرک به خداوند سبحانه و تعالی میباشد، شرک یعنی یک عبادت به طور کامل یا جزئی از یک عبادت را برای غیر خداوند انجام دهیم، خداوند متعال فرمود: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَغۡفِرُ أَن یُشۡرَکَ بِهِۦ وَیَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَن یَشَآءُۚ﴾ [النساء: 48]. «همانا الله این را که به او شرک ورزند، نمیآمرزد و جز شرک را برای هر که بخواهد میبخشد». در جایی دیگر خداوند سبحانه و تعالی پیامبر ج را مورد خطاب قرار میهد و میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ أُوحِیَ إِلَیۡکَ وَإِلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکَ لَئِنۡ أَشۡرَکۡتَ لَیَحۡبَطَنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٦٥﴾ [الزمر: 65]. «و به راستی به تو و به پیامبران پیش از تو وحی شده که اگر شرک بورزی، بهطور قطع عملت نابود و تباه میشود و از زیانکاران میگردی».
حاجیان بیت الله الحرام: رسول الله ج بعد از اینکه به شهر مدینه هجرت نمود تنها یک بار حج کرد و آن هم حجة الوداع بود، که در سالهای آخر عمرش انجام داد؛ در آن حج روش انجام دادن این عبادت را با گفتار و عملکردش به مردم یاد داد؛ و خطاب به مردم فرمود: «خذوا عنی مناسککم»([19]) «از من عبادتتان را یاد بگیرید». واجب است که مسلمانها در انجام دادن امور حج از رسول الله ج پیروی کنند، و به همان روشی که این عبادت را برایشان مشخص کرده انجام دهند، زیرا رسول الله ج معلم و راهنمای ماست و خداوند او را رحمتی برای جهانیان قرار داده است، و راهنمایی است برای همه بندگان، خداوند به بندگانش دستور داده است که از او پیروی کنند، راه ورود به بهشت و نجات از آتش جهنم را در پیروی از او قرار داده، بوسیله ایشان مشخص میشود که بنده تا چه اندازه با پروردگارش راست است، نشانه محبت الله به بندهاش میباشد، خداوند فرموده: ﴿وَمَآ ءَاتَىٰکُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰکُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ﴾ [الحشر: 7]. «آنچه پیامبر به شما داد، آن را بگیرید و از آنچه شما را بازداشت، بازآیید». و فرموده: ﴿وَأَقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتُواْ ٱلزَّکَوٰةَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ لَعَلَّکُمۡ تُرۡحَمُونَ ٥٦﴾ [النور: 56]. «و نماز را برپا دارید و زکات دهید و از پیامبر اطاعت کنید تا مشمول رحمت شوید». و در جایی دیگر فرموده: ﴿مَّن یُطِعِ ٱلرَّسُولَ فَقَدۡ أَطَاعَ ٱللَّهَۖ﴾ [النساء: 80]. «کسی که از پیامبر اطاعت کند، از الله اطاعت نموده است». و فرموده: ﴿لَّقَدۡ کَانَ لَکُمۡ فِی رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن کَانَ یَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡیَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَکَرَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا ٢١﴾ [الأحزاب: 21]. «بهراستی برای شما، برای کسی که به (پاداش) الله و روز قیامت امیدوار است و الله را فراوان یاد میکند، در رسولالله، الگو و سرمشقی نیکوست». و فرموده: ﴿وَمَن یُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ یُدۡخِلۡهُ جَنَّٰتٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَاۚ وَذَٰلِکَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ١٣ وَمَن یَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَیَتَعَدَّ حُدُودَهُۥ یُدۡخِلۡهُ نَارًا خَٰلِدٗا فِیهَا وَلَهُۥ عَذَابٞ مُّهِینٞ ١٤﴾ [النساء: 13-14]. «و هر کس از الله و پیامبرش اطاعت نماید، الله او را وارد باغهایی میکند که در آن جویبارها روان است و چنین کسانی جاودانه در آن خواهند ماند. این است رستگاری بزرگ. هر کس از الله و پیامبرش نافرمانی کند و از حدود الهی تجاوز نماید، الله او را وارد دوزخی میگرداند که جاودانه در آن خواهد ماند و عذابی خوارکننده، (در پیش) دارد». و فرموده: ﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّی رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَیۡکُمۡ جَمِیعًا ٱلَّذِی لَهُۥ مُلۡکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ یُحۡیِۦ وَیُمِیتُۖ فََٔامِنُواْ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِ ٱلنَّبِیِّ ٱلۡأُمِّیِّ ٱلَّذِی یُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَکَلِمَٰتِهِۦ وَٱتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمۡ تَهۡتَدُونَ ١٥٨﴾ [الأعراف: 158]. «بگو: ای مردم! به راستی من فرستادهی الله به سوی همه¬ی شما هستم؛ فرستادهی پروردگاری که فرمانروایی آسمانها و زمین از آنِ اوست؛ هیچ معبود برحقی جز او وجود ندارد؛ زنده میکند و میمیراند؛ پس به الله و فرستادهاش ایمان بیاورید؛ همان پیامبر درس نخواندهای که به الله و سخنانش ایمان دارد؛ و از او پیروی کنید تا هدایت یابید». و فرموده: ﴿قُلۡ إِن کُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِی یُحۡبِبۡکُمُ ٱللَّهُ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٣١﴾. «بگو اگر الله را دوست دارید از من پیروی کنید، در این صورت الله نیز شما را دوست میدارد و گناهان شما را میبخشد، و الله بخشاینده مهربان است». آیههای فراون دیگری نیز دال بر همین معنا دارد. من به خودم و به شما این توصیه را میکنم که تقوای خداوند را در همه حالتها درنظر بگیرید، و با صدق و اخلاص از گفتهها و کردار رسول الله ج پیروی کنید، چون تنها راه رسیدن به سعادت و خوشبختی در دنیا و آخرت همین میباشد.
حاجیان گرامی خانه خدا: رسول الله ج در روز هشتم ذی الحجه از شهر مکه به منطقه منی رفت و دستور نداد کسی طواف وداع انجام دهد، این کار نشان میدهد که سنت است در روز هشتم افرادی از خود شهر مکه و کسانی که در آنجا هستند و قصد حج را دارند و کسانی که عمره انجام دادند و از احرام بیرن آمدهاند (حج تمتع) و همه حاجیان در روز هشتم لبیک گویان به منی بروند، و لازم نیست که قبل از رفتن به منی طواف وداع انجام دهند سنت است وقتی لباس احرام برای حج را میبندد همان کاری که در میقات انجام داده مثل غسل زدن و استفاده از بو خوشی و تمیز کردن خود را انجام دهد، همانطور که رسول الله ج به عایشهل وقتی که قصد ونیت حج را نمود دستور داد، چون حضرت عایشه نیت عمره کرده بود وقتی به مکه وارد شد حیض شد، نتوانست قبل از رفتن به منی طواف انجام دهد، رسولاللهج به ایشان دستور داد که غسل بزند و لبیک برای حج بگوید، حضرت عایشه نیز چنین کرد، حج و عمرهاش حج قران شد. رسول الله ج به همراه صحابه گرامیشان ش نماز ظهر و عصر و مغرب وعشا را در منی به صورت قصر خواندند، اما نمازها را با هم جمع کردند، و سنت نیز چنین است که رسول الله ج انجام داده است، سنت است که حاجی مشغول به لبیک گویی باشد، ذکر بگوید، مشغول به خواندن قرآن باشد، و کارهای خیر و خوب دیگری انجام دهد، مثل امر به معروف نهی از منکر، کمک به فقرا. وقتی که خورشید روز عرفه برآمد رسول الله ج به همراه صحابه ش به سوی عرفات حرکت کردند، بعضیها لبیک میگفتند و بعضی تکبیر میگفت، وقتی که عرفات رسید وارد خیمهای شد که از پشم درست شده بود و در قسمت نمره غربی عرفات برپا شده بود، رسول الله از سایه آن استفاده کرد، این کار ایشان نشان میدهد که حاجی اجازه دارد از سایه خیمه و درخت و بقیه چیزها استفاده نماید، زمانی که خورشید به وقت زوال رسید، رسول الله ج بر حیوان سواریاش سوار شد و برای مردم خطبه نمود، به مردم مناسک حج را یا داد و به آنها توصیههایی نمود، آنها را از ربا و کارهایی که در جاهلیت انجام میدادند برحذر داشت، به آنها گفت که خون و مال و ناموسشان بر آنها حرام هست، به آنها دستور داد که به کتاب خدا و سنت رسولش ج چنگ بزنند، و این مژده را به مسلمانها داد که تا زمانی که به کتاب خدا و سنت رسولش ج پایبند باشند به گمراهی کشانده نمیشوند([20]). بر همه مسلمانها واجب هست که این وصیتها را بگیرند، و آن را در هیچ حالتی رها نکنند، بر تمامی حاکمان کشورهای اسلامی واجب است که به کتاب خدا و سنت رسول الله ج پایبند باشند، و در تمامی امور بر اساس این دو چیز حکم بکنند، مردم را تشویق کنند که به کتاب خدا و سنت رسول الله ملتزم باشند و آن را برنامه زندگی شان قرار دهند، زیرا تنها راه عزت و سربلندی و خوشبختی و موفقیت در دنیا و آخرت در این دو چیز نهفته است، خداوند همه ما را بر التزام به آن موفق گرداند. در آن روز رسول الله ج نماز ظهر و عصر را به صورت قصر و جمع خواند، بعد از زوال خورشید جمع تقدیم خواند با یک اذان و دو اقامه، بین این دو نماز هیچ نماز دیگری نخواند، سپس به جایگاه رفت رو به قبله سوار بر حیوان سواری خود شروع به دعا و ذکر کرد، دستان خود را برای دعا بلند کرده و تا غروب خورشید مشغول به دعا شد، رسول الله در روز عرفه روزه دار نبود و این دلالت میکند بر اینکه حاجیان باید مانند رسول الله روزه دار نباشند و مشغول به ذکر و دعا و لبیک گفتن باشند تا خورشید غروب کند، دستان خود را برای دعا بلند کنند، روزه دار نباشند، از رسول الله حدیث صحیحی روایت شده است که فرمود: «مَا مِنْ یَوْمٍ أَکْثَرُ أَنْ یُعْتِقَ اللَّهُ فِیهِ عَبْدًا مِنَ النَّارِ مِنْ یَوْمِ عَرَفَةَ، وَإِنَّهُ لَیَدْنُو فَیُبَاهِی بِهِمُ الْمَلَائِکَةَ، فَیَقُولُ: مَا أَرَادَ هَؤُلَاءِ؟»([21])، «هیچ روزی نیست که به اندازه روز عرفه خداوند بندگانش را از آتش جهنم نجات دهد، در آنروز نزدیک میشو و در مقابل ملائکه به آنها فخر میورزد و میگوید: اینها چه میخواهند؟» و در جایی دیگر روایت شده که رسول الله ج فرمود: «إِذَا کَانَ یَوْمُ عَرَفَةَ إِنَّ اللَّهَ یَنْزِلُ إِلَى السَّمَاءِ فَیُبَاهِی بِهِمُ الْمَلَائِکَةَ، فَیَقُولُ: انْظُرُوا إِلَى عِبَادِی أَتَوْنِی شُعْثًا غُبْرًا ضَاحِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ غَفَرْتُ لَهُمْ»([22])، «وقتی که روز عرفه میشود خداوند به آسمان میآید و در مقابل ملائکه به حاجیان فخر میورزد میفرماید: به بندگانم نگاه کنید با چهرهها و موهایی که گرد و غبار بر آن نشسته از هر درههای وسیعی به سوی من آمدهاند من شما را گواه میگیرم که آنها را بخشیدم» حدیث صحیح دیگری از رسول الله روایت شده است که فرمود: «وقفت هاهنا وعرفة کلها موقف»([23])، «من اینجا ایستادم و تمام عرفه محل وقوف هست» رسول الله ج بعد از غروب خورشید به سوی مزدلفه حرکت کرد و در آنجا قبل از اینکه بارهای خود را زمین بگذارد، نماز مغرب را سه رکعت و نماز عشا را دو رکعت با یک اذان و دو اقامه خواند، در بین آنها هیچ نماز دیگری نخواند، پس سنت است که حاجی نماز مغرب و عصر را به صورت قصر و جمع با یک اذان و دو اقامه بخواند، آنهم وقتی که به مزدلفه رسید و هنوز در جایی مستقر نشده است، بهتر است که بخاطر پیروی از سنت رسول الله ج نماز را جمع تقدیم در وقت مغرب بخواند، رسول الله شب را در مزدلفه ماندند و نماز صبح و سنت آن را با یک اذان و اقامه خواند. سپس به مشعر الحرام رفت و در آنجا ذکر و تکبیر گفت و دعا کرد دستان خود را برای دعا بلند کرد، و فرمود: «وقفت هاهنا وجمع کلها موقف»([24]) «من اینجا استادم اما همه جا محل وقوف هست». پس تمامی مزدلفه محل وقوف حجاج هست، هر حاجی در جای خود میماند و ذکر خدا میگوید استغفار میکند. و لازم نیست به جایی که رسول الله ج در آنجا ایستاده برود. رسول الله به کسانی که ضعیف و ناتوان هستند این اجازه را داد که در شب از مزدلفه به سوی منی حرکت کنند، این کار ایشان نشان میدهد که: افرادی که ناتوان و ضعیف هستند؛ مانند زنان و بیمار وپیرمرد و کسانی که مانند آنها هستند میتوانند تا نیمه شب در مزدلفه بمانند و بعد از آن به منی بروند تا به این رخصت و اجازه که به آنها داده شده عمل کره باشند و خود را از سختیهایی که در شلوغی وجود دارد راحت کرده باشند، حتی آنها اجاز دارند که شب رمی جمرات انجام دهند، همانطور که از ام سلمه و اسماء بنت ابوبکر این کار روایت شده است. اسماء بنت ابوبکرب گفته است که رسول الله به زنان اجازه این کار را داد، و خود رسول الله ج زمانی که هوا کاملا روشن شد ولی هنوز آفتاب بیرون نیامده بود لبیک گویان به سوی منی حرکت کرد، ابتدا به سوی جمره عقبه رفت و هفت سنگریزه پرتاب کرد در هنگام پرتاب هر سنگی الله اکبر میگفت بعد از پرتاب سنگریزه، حیوان را ذبح کرد، سپس موهای خود را تراشید، سپس عایشهل به ایشان بوخوشی زدند، سپس به سوی کعبه رفتند و طواف خانه را انجام دادند. در آن روز که به یوم النحر معروف هست بعضی از کسانی که در حج بودند از رسول الله ج پرسیدند که قبل از پرتاب سنگ یا همان رمی جمرات ذبح کرده است، شخصی دیگر پرسید ابتدا موهای خود را تراشیده بعد ذبح کرده است شخصی پرسید اول طواف خانه را انجام داده بعد ذبح کرده است، رسول الله ج به همه آنها فرمود اشکال ندارد و گفت لا حرج، روای حدیث میگوید در آنروز رسول الله ج در جواب هر کسی که در مورد تاخیر انداختن و یا مقدم کردن کاری بر کار دیگر سوال کرد فرمود: «افعل ولا حرج»([25])، یعنی انجام بده اشکال ندارد، از این احادیث مشخص میشود که سنت است حاجی ابتدا رمی جمره انجام دهد در روز عید، سپس اگر حج تمتع یا قران میکند سنت است ذبح کند، و سپس موی خود را بتراشد یا کوتاه کند و تراشیدن مو بهتر است زیرا رسول الله ج سه بار برای کسانی که موهای سر خود را میتراشند دعای مغفرت نمود و برای کسانی که موهای خود را کوتاه میکنند یک بار دعای مغفرت نمود، بدینوسیله حاجی وارد مرحله بیرون آمدن از احرام و تحلل اول میشود؛ که میتواند لباسهای دوخته شده بپوشد، از عطر و بو خوشی استفاده کند، و تمام کارهایی که در احرام برایش حرام بوده را میتواند انجام دهد بجز همبستری و جماع با همسر، برای بیرون آمدن از حالت احرام کامل و حلال شدن انجام همه کارها باید به خانه خدا؛ کعبه برود و در روز عید یا روز بعد از آن، طواف انجام دهد، اگر حجش تمتع هست باید بین صفا و مروه نیز سعی انجام دهد، بدینوسیله حاجی تمام کارهایی که در حالت احرام برایش حرام بوده را میتواند انجام دهد حتی همبستری با همسر خود، کسی که به نیت حج افراد یا قران آمده باشد همان سعی بین صفا و مروه که در ابتدا به همراه طواف قدوم انجام داده برایش کفایت میکند، اما اگر در زمان طواف قدوم سعی نکرده باشد، واجب هست که در زمان طواف افاضه سعی کند. رسول الله ج دوباره به منی بازگشت و بقیه آنروز را در آنجا باقی ماند، و روز یازدهم و دوازدهم و سیزدهم نیز در آنجا ماند، در روزهای تشریق بعد از زوال خورشید به جمرات سنگریزه میزد، به هر جمره هفت سنگ ریزه پرتاب میکرد و در هنگام پرتاب هر سنگریزه تکبیر میگفت، بعد از تمام کردن پرتاب سنگ به جمره اولی و دومی دعا میکرد، هنگام دعا جمره اول را سمت چپ و جمره دوم را سمت راست خود قرار میداد، اما بعد از فارغ شدن از پرتاب سنگریزه به جمره سوم توقف نمیکرد، رسول الله ج در روز سیزدهم بعد از پرتاب سنگریزه به جمرات به منطقه ابطح رفت و در آنجا نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند، سپس آخر شب به مکه رفت و نماز صبح را به همراه مردم در آنجا خواند، قبل از نماز صبح طواف وداع را انجام داد، و بعد از نماز صبح در روز چهاردهم به سوی مدینه منوره حرکت کرد، بهترین درود و سلام خداوند بر او باد.
از این احادیث مشخص میشود که؛ سنت است که حاجی همان کاری را که رسول الله ج در روزهایی که در منی بودند و انجام داده آنها هم انجام دهند، بعد از زوال خورشید به جمرات سنگریزه بزنند، هر روز بعد از زوال این کار را انجام دهند، به هر جمره هفت سنگریزه بزنند، در زمان پرتاب تکبیر بگوید، بعد از اتمام پرتاب سنگریزه به جمره اولی توقفی داشته باشد و رو به قبله بایستد و دستان خود را بلند و دعا نماید، جمره اولی را در سمت چپ خود قرار دهد، بعد انتها از پرتاب سنگریزه به جمره دوم نیز بایستد و آن را در سمت راست خود قرار دهد دعا نماید، این کار سنت است و واجب نیست، اما بعد از پرتات سنگریزه به جمره سوم نمیایستد، اگر نتوانست بعد از زوال خورشید و قبل از غروب خورشید رمی انجام دهد، طبق صحیح ترین رای علما در شب، بعد از غروب خورشید رمی جمرات انحام میدهد و تا آخر همان شب میتواند این کار را انجام دهد، این رحمتی است از جانب الله بر بندگانش و بخاطر راحتی آنهاست، اگر حاجی بخواهد در روز دوازدهم بعد از رمی جمرات عجله نماید و برود اشکال ندارد، اگر کسی بخواهد صبر کند و روز سیزدهم نیز رمی جمرات انجام دهد این کار بهتر است، چون این کار با روشی که رسول الله ج در حج انجام داده موافقت میکند.
سنت است که حاجی شبهای یازدهم و دوازدهم را در منی بخوابد، در نزد خیلی از علما خوابیدن در منی در این شبها واجب است، و اگر توانست بیشتر ساعتها در این شبها را آنجا بماند نیز برایش کفایت میکند، حاجیانی که مشغولیتهای دارند و از نظر شرعی عذرشان پذیرفته هست، مانند مسئولین آبرسانی و چوپانها و افرادی نظیر آنها اجازه دارند که شب را در منی نخوابند، شب سیزدهم برای کسانی که فقط دو روز رمی انجام دادهاند و تا روز سیزدهم صبر نکردهاند و از منی قبل از غروب روز دوازدهم رفتهاند، اجازه هست که شب سیزدهم را نیز آنجا نمانند، اما کسی که روز سیزدهم در منی ماند، شب سیزدهم نیز آنجا میماند و بعد از زوال خورشید رمی جمرات انجام میدهد سپس از منی میرود، اما بعد از روز سیزدهم رمی و پرتاب سنگریزه به جمراتی وجود ندارد، اگرچه که حاجی در منی مانده باشد.
زمانی که حاجی قصد سفر و بازگشت به شهر خود را دارد واجب است که هفت دور طواف وداع انجام دهد، رسول الله ج فرموده: «لا ینفر أحد منکم حتى یکون آخر عهده بالبیت»([26]) «هیچ کدام از شما از مکه خارج نشود مگر اینکه طواف خانه انجام دهد» مگر زنی که دچار عادت ماهیانه شده یا در حالت نفاس است، طواف وداع بر آنها واجب نیست چون از ابن عباسب روایت است که فرمود: «أمر الناس أن یکون آخر عهدهم بالبیت، إلا أنه خفف عن المرأة الحائض»([27]) «رسول الله دستور داد که آخرین کار آنها طواف وداع باشد، اما این کار را از زنانی که عادت شدهاند برداشت». زنانی که دچار نفاس شدهاند نیز مثل زنی که عادت شده میباشد. و کسی که طواف افاضه را به تاخیر انداخته و در زمان سفر طواف انجام داد این طوافش جای طواف وداع را نیز میگیرد و کفایت میکند؛ چون دو حدیثی که قبلا گذشت بر این دلالت میکند. از خداوند خواهانم که همه را موفق به انجام کارهایی بگردند که مورد رضایت اوست، و طاعات و عبادات همگی مان را مورد قبول قرار دهد، و ما و شما را جزو آزاد شدگان از آتش جهنم قرار دهد، او قادر و توانست بر آن، وصلی الله علی نبینا محمد وآله وصحبه وسلم([28]).
[1]- بخاری آن را در «الاعتصام» -در باب اقتداء به سنتهای رسول الله، ص182، مسلم در «الفضائل - باب توقیر النبی، ص262، بخاری آورده: دعونی، و مسند احمد: ص508-ج2.
[2]- به روایت بخاری 1 / 73 در کتاب الإیمان، باب کسی گفت: «إن الإیمان هو العمل»، و در کتاب الحج، باب فضل الحج المبرور، ومسلم حدیث شماره (83) در کتاب الإیمان، باب بیان کون الإیمان بالله تعالى أفضل الأعمال، و الترمذی حدیث شماره (1658) در فضائل الجهاد، باب ما جاء فی أی الأعمال أفضل، و النسائی 5 / 113 در الحج، باب فضل الحج.
[3]- به روایت بخاری 3 / 476 در کتاب الحج، باب وجوب العمرة وفضلها، و مسلم شماره (1349) در الحج، باب فی فضل الحج والعمرة ویوم عرفة، والموطأ 1 / 346 در الحج، باب جامع ما جاء فی العمرة، والترمذی شماره (933) در الحج، باب ما ذکر فی فضل العمرة، والنسائی 5 / 112 و 115 در الحج، باب فضل الحج المبرور، و باب فضل العمرة.
[4]- مصدر سابق.
[5]- بخاری (2/553، 658، 3/1026) (1448، 1762، 2632)، و النسائی (5/114)، وأحمد (6/79)، وابن حبان (9/15) (3702) .
[6]- به روایت مسلم شماره (1348) در الحج، باب فی فضل الحج والعمرة یوم عرفة، والنسائی (5/251 و 252) در الحج، باب ما ذکر فی یوم عرفة.
[7]- قبلاً بررسی شد.
[8]- از عایشهل روایت شده که فرمود: «رسول الله ج ضباعه بنت زبیر را ملاقات کرد از او پرسید: آیا میخواهی به حج بروی؟ ضباعه جواب داد: به خدا قسم هیچ چیزی مانع نمیشود بجز مریضی، رسول الله به او فرمود: حج انجام بده و در نیتت شرط قرار بده و بگو: پروردگارا محل خروجم از احرام جایی است که مانع مرا حبس کند. او همسر مقداد بن اسود بود» بخاری9/114 در کتاب نکاح، باب الأکفاء فی الدین، و مسلم (1207) در حج، باب جواز اشتراط المحرم التحلل بعذر المرض و نحوه، و نسائی 5/168 در حج، باب کیف یقول إذا اشترط.
[9]- حیوة بن شریح/: میگوید: َعقبةَ بنَ مسلم را ملاقات کردم گفتم: به من خبر رسیده که تو از عبدالله بن عمرو بن العاص روایت کردهای که گفته: رسول الله ج زمانی که به مسجد وارد میشد میگفت: «أَعُوذُ بِاللهِ الْعَظِیمِ وَبِوَجْهِهِ الکْرِیمِ وَسُلْطَانِهِ الْقَدِیمِ مِنْ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ». گفتم آیا تو این را گفتهای؟ عبدالله گفت: بله، گفت: اگر این دعا را بخواند، شیطان میگوید: تمام روز از من در امان ماند». به روایت أبو داود شماره (466) در الصلاة، باب فیما یقوله الرجل عند دخوله المسجد، و سند آن جید است، و امام نووی در کتاب «الأذکار» گفته: حدیث حسن است أبو داود با إسناد جید آن را روایت کرده، و الحافظ ابن حجر در «تخریج الأذکار آن را حسن دانسته.
[10]- عبد الله بن عباسب گفت «رسول الله ج در حجَّةِ الوداع سوار بر یک شتر طواف میکرد، با عصا بر رکن سلام میداد». بخاری 3 / 378 در الحج، باب استلام الرکن بالمحجن، و باب من أشار إلى الرکن إذا أتى علیه، و باب التکبیر عند الرکن، وباب المریض یطوف راکباً، و در الطلاق، باب الإشارة فی الطلاق والأمور، و مسلم (1272) در الحج، باب جواز الطواف على بعیر وغیره واستلام الحجر بالمحجن، وأبو داود حدیث (1877) فی المناسک، باب الطواف الواجب، و نسائی 5 / 233 در الحج، باب استلام الرکن بالمحجن، والترمذی شماره (865) در الحج، باب ما جاء فی الطواف راکباً، و ابن ماجة شماره (2948) در المناسک، باب من استلم الرکن بمحجن، وأحمد در المسند 1 / 214 و 237 و 248 و 304.
[11]- حدیث: «أَنَّهُ قَالَ لِعَائِشَةَ وَقَدْ حَاضَتْ وَهِیَ مُحْرِمَةٌ: اصْنَعِی مَا یَصْنَعُ الْحَاجُّ غَیْرَ أَلَّا تَطُوفِیَ بِالْبَیْتِ» مُتَّفَقٌ عَلَیْهِ. و در بخَارِی از جَابِرٍ: «غَیْرَ أَلَّا تَطُوفِیَ وَلَا تُصَلِّی» «به عایشه که حیض شده بود و احرام بسته بود فرمود تمام کارهایی را که یک حاجی انجام میدهد را انجام بده، فقط طواف خانه نکن».
[12]- عبد الله بن عمر بن الخطابب میگوید: «ندیدهام که رسولَ الله ج سلام به چیزی از خانه خدا بدهد بجز دو رکن یمانی». امام نووی در «شرح مسلم» 1 / 412 گفته: دو رکن یمانی: یعنی رکن حجرالأسود و رکن یمانی، به هردوی آنها «دو رکن یمانی» گفته شده به خاطر تغلیب، مثل اینکه به أب و أم میگویند: الأبوان، و به شمس و قمر میگویند: قمران، به أبو بکر و عمر میگویند: عمران، و به ماء و تمر: الأسودان، و مانند این مشهور است.
(صحیح مسلم بَابُ اسْتِحْبَابِ اسْتِلَامِ الرُّکْنَیْنِ الْیَمَانِیَیْنِ فِی الطَّوَافِ دُونَ الرُّکْنَیْنِ الْآخَرَیْنِ).
[13]- جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ؛ میگوید: رَسُولَ اللهِ ج را دیدم که به صورت رَمَلَ و سرعت حرکت میکرد، از ْحَجَرِ الْأَسْوَدِ شروع کرد و به آن تمام کرد تا سه دور به صورت سریع حرکت کرد. امام مالک میگوید: تا الآن این نظر علمای سرزمین و شهر ما هست. / الموطأ 3/532
[14]- عَنِ ابْنِ جُرَیْجٍ، عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ، عَنْ ابْنِ یَعْلَى بْنِ أُمَیَّةَ، عَنْ أَبِیهِ یَعْلَى أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، «طَافَ مُضْطَبِعًا» قَالَ قَبِیصَةُ: وَعَلَیْهِ بُرْدٌ / سنن ابن ماجه 2/984 «رسول الله در حالت اضطباع طواف کرد».
[15]- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ السَّائِبِ، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ یَقُولُ: «مَا بَیْنَ الرُّکْنَیْنِ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» «رسول الله بین دو رکن میگفت: مَا بَیْنَ الرُّکْنَیْنِ رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً، وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» سنن أبی داود 2/179 / حسنه الشیخ الألبانی .
[16]- أَبِی ذَرٍّ میگوید: بین کعبه و پردهاش بود که رسول الله ج وارد مسجد شد از حجرالاسود شروع کرد بر آن سلام داد، سپس هفت دور طواف خانه انجام داد و سپس پشت مقام دو رکعت نماز خواند. [ص:364]» مسند أبی داود 1/363.
[17]- صحیح مسلم 2/886
[18]- البحوث الإسلامیة لهیئة کبار العلماء (جزء: 17، صفحه: 426).
[19]- صحیح مسلم (1297).
[20]- نگا:صحیح مسلم باب حجة الوداع 2/886.
[21]- المعجم الاوسط 9/64.
[22]- صحیح ابن خزیمة 4/263 آلبانی گفته: إسناده ضعیف لعنعنة أبی الزبیر.
[23]- أبو داود شماره (1936) و (1937) در المناسک، باب الصلاة بجمع، و إسنادش صحیح است. و روایت أول نزد مسلم نیز هست شماره (1218) در الحج، باب ما جاء أن عرفة کلها موقف، و روایت دوم نزد ابن ماجه هست شماره (3048) فی المناسک، باب الذبح.
[24]- نگاه: سنن ترمذی شماره (885) در الحج، باب ما جاء أن عرفة کلها موقف، و أبو داود شماره (1735) در المناسک، باب الصلاة بجمع، وإسنادش حسن است، و ترمذی گفته: حدیث حسن صحیح، و در این باب از جابر روایت هست.
[25]- متفق علیه.
[26]- مسلم (1327) در الحج، باب وجوب طواف الوداع وسقوطه عن الحائض، وأبو داود شماره [ص:201] (2002) در المناسک، باب الوداع، و همچنین ابن ماجه (3070) در المناسک، باب طواف الوداع، و دارمی در السنن 2 / 72 در المناسک، باب طواف الوداع.
[27]- متفق علیه.
[28]- البحوث الاسلامیة لهیئة کبار العلماء (جزء: 46، صفحه: 8.
حمد و سپاس شایسته کسی است علما را میراث بران پیامبران قرار داده است، خداوند فرموده: ﴿فَسَۡٔلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلذِّکۡرِ إِن کُنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ٤٣﴾ [النحل: 43]. و درود و سلام بر بهترین کسی که زمانی که در مورد حکم دین الله از او سوال شد به آن جواب داد، و فرمود: «درمان انسان سرگردان سوال کردن است»([1]) و فرموده: «سخنان من را به دیگران برسانید اگرچه یک آیه باشد»([2]). صلی الله علیه وعلی آله وصحبه أجمعین.
اما بعد: مدینه منوره از همان زمانی که رسول الله ج بر آن قدم گذاشت و مسجد مبارکش را بنا کرد تبدیل به مرکز انتشار نور و هدایت مردم شد، از همان زمان و تا زمان حال، مسجد النبی ج، آن مسئولیت دینی که بر عهدهاش گذاشته شده را بجا میآورد، یکی از مهمترین این مسئولیتها پاسخ دادن به سوالهای شرعی مردم میباشد، هنوز نیز فتواهایی که از مسجد النبی صادر میشود، نزد مسلمانهای سراسر دنیا از جایگاه ویژهای برخوردار است، کاملا به آن فتواها اعتماد دارند، و علمای حرم مکی و مدنی مورد احترام و تقدیر همه مسلمین هستند، هیچ کسی نتوانسته است جایگاه آنها -علما- را کم اهمیت قرار دهد، اگر به تمام دورهها و حکومتهایی که سر کار میآمدند، بنگریم میبینیم جایگاه علمای حرم ویژه و خاص بوده.
زمانی که حکومت سعودی بر سرکار آمد علما را بیشتر از گذشته تکریم کرد، و «هیئت کبار علما و (لجنة الدائمة للإفتاء) گروه دائمی فتوا» را تاسیس نمود.
و از طریق امواج رادیویی برنامهای به عنوان «نور على الدرب» (چراغی بر سر راه) را به گوش شنوندگان رساند، که در این برنامه سوالهای شنوندگان را از سراسر دنیا دریافت میکند و علمای بزرگ که متخصص هستند به آن پاسخ میدهد، در تمامی مناطق سعودی نمایندهگی از هیئت فتوا را افتتاح نمود و چندین مراکز اسلامی را در سراسر دنیا بازگشایی نمود که بوسیله این مراکز پاسخ شرعی را به مردم هر منطقهای میرسانند، حکم خداوند را به مردم میرسانند، و به مردم کمک میکنند تا به نحو احسن و به بهترین شکل عبادات را انجام دهند، و در داخل خود کشور سعودی علما هنوز این رسالت پاسخ دادن به سوالهای شرعی را بر عهده دارند، و در میان سوالهای شرعی که پرسیده میشود جزء زیادی از آن در مورد حج و عمره و زیارت هست که توسط حاجیان و عمره گزاران از کشورها و مذهبهای مختلف پرسیده میشود، بر همین مبنا، قسم توجیه و ارشاد ریاست عمومی حرم نبوی تصمیم گرفته این سوالها که همیشه تکرار میشود و همه جاجیان و عمرهگزاران چه زن و چه مرد، سالم و بیمار، باید جوابهای آن را بدانند را جمع آوری کند چون این سوالها در تمامی موسمهای حج و عمره در هر روز و هر ساعت پرسیده میشود، و علمای محقق و گروه دائمی فتوا به آن پاسخ دادهاند، این سوالها را در این کتاب جمعآوری نموده و به شما تقدیم میکنیم، محتویات این کتاب به اینصورت است.
پیشگفتار و پنج فصل:
اما در پیشگفتار: در مورد فضایل حج و عمره و روش آن صحبت میشود.
فصل اول: سوالهای در مورد احرام و میقاتها میباشد
فصل دوم: سوالهای مربوط به حج و عمره.
فصل سوم: در مورد سوالهای خاص زنان
فصل چهارم: سوالهای مربوط به نماز و روزه.
فصل پنجم: زیارت شهر مدینه و آداب آن.
ریاست عمومی امور مسجد الحرام و مسجد النبوی این کتاب را در اختیار تمامی زائرین بیت الله الحرام و مسجد رسول الله ج قرار میدهد، از همه حجاج و عمرهگزار و زائرین در خواست میکند که امور عبادی خود را خوب یاد بگیرند و بفهمند تا اینکه با حج و عمرهای مقبول و پذیرفته شده به کشورهای خود بازگردند.
والله ولی التوفیق والهادی إلى سواء السبیل
[1]- رواه ابو داود (337) و منذری گفته است: ابوداود آن را منقطع روایت کرده و ابن ماجه آن را متصل روایت کرده... نگا «مختصر السنة» 1/209 و آلبانی گفته: حدیث حسن است، و ابن خزیمه و ابن حبان آن را در «کتاب صحیح» خود آورده اند و حاکم گفته است: حدیث صحیح است، امام ذهبی با او موافق هست أ. ه «صحیح ابو داود» (365).
[2]- بخاری 6/361 در کتاب الأنبیاء روایت کرده، باب ما ذکر عن بنی اسرائیل و ترمذی حدیث شماره (2671) فی کتاب العلم، باب ماجاء فی الحدیث عن بنی اسرائیل، و رجوع به شرح حدیث در «الفتح» 1/180-181.
1- أحکام القرآن جصاص، جصاص احمد بن علی.
2- أیسر التفاسیر، أبو بکر الجزائری، سعودی، چاپ سوم، سال 1418 ﻫ.
3- برنامه التفسیر وعلوم القرآن.
4- برنامه المکتبة الشاملة.
5- برنامه مکتبة طالب العلم الشرعی 800 مجلد کتاب.
6- برنامه مکتبة الألفیة.
7- برنامه نرم افزار تفاسیر قرآن جامع
8- برنامه نور جامع التفاسیر 1/2، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
9- التبیان فی إعراب القرآن، ابو البقاء عکبری، متوفای 616 ﻫ.
10- ترجمه صفوة التفاسیر، محمد علی صابونی، نشر احسان، تهران،1383.
11- ترجمه قرآن کریم نوشته شاه ولی الله دهلوی.
12- تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر دمشقی 701‑ 774 ﻫ بیروت، سال 1401.
13- تفسیر انوار القرآن، استاد عبد الروف مخلص، احمد جام، چاپ اول 1381.
14- تفسیر جلالین، محلی جلال الدین و جلال الدین سیوطی.
15- تفسیر حسینی، ملا حسین کاشفی سبزواری.
16- تفسیر روح المعانی، شهاب الدین آلوسی، بیروت، سال چاپ، 1415 هـ .ق.
17- تفسیر فتح القدیر، شوکانی، متوفای 1250 ﻫ
18- تفسیر کشاف، جار الله زمخشری 467 ـ 538 هـ، بیروت، سال 1407ﻫ
19- تفسیر نور، دکتر مصطفی خرم دل، تولد ۱۳۱۵، ناشر نشر احسان.
20- جامع البیان فی تأویل آی القرآن، طبری، 224-310 ﻫ، بیروت، سال 1405.
21- الجامع لأحکام القرآن، محمد پسر احمد قرطبی متوفای سال 671 ﻫ.
22- در المنثور، جلال الدین سیوطی 849 - 911 ﻫ، مصر، 1424 ﻫ. .ق.
23- صفوة البیان لمعانی القرآن، حسنین محمد مخلوف، 1307- 1410 ﻫ. .ق.
24- فرهنگ اصطلاحات معاصر عربی به فارسی، نجفعلی میرزایی، قم، 1379.
25- فرهنگ الرائد عربی به فارسی، جبران مسعود، آستان قدس، سال 1376.
26- فرهنگ فارسی عمید، سه جلدی حسن عمید، تهران، چاپ اول، سال 1363.
27- فرهنگ لاروس عربی به فارسی، دکتر خلیل جر، مترجم طبیبیان، 1379.
28- فرهنگ معین، دکتر محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، سال 1375.
29- قاموس قرآن، سید علی اکبر قرشی، هشتم، تهران، سال 1378 ﻫ .ش.
30- لغت نامه فارسی، علامه دهخدا.
31- مفردات در غریب قرآن، راغب اصفهانی حسین بن محمد، وفات 425 ق.