اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

323- باب: نهی از دشنام دادن به باد؛ و بیان دعایی که در هنگام وزیدن باد گفته می‌شود

323- باب: نهی از دشنام دادن به باد؛ و بیان دعایی که در هنگام وزیدن باد گفته می‌شود

1736- عن أبی المنذِرِ أُبی بن کعبt قالَ: قالَ رسولُ اللهِr: «لا تَسُبُّوا الرِّیحَ، فَإِذَا رَأَیْتُمْ مَا تَکْرَهُونَ، فَقُولُوا: اللَّهُمَّ إنَّا نَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِ هذِهِ الرِّیحِ وَخَیْرِ مَا فِیهَا وخَیْرِ مَا أُمِرَتْ بِهِ؛ وَنَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ هذِهِ الرِّیحِ وَشَرِّ مَا فِیهَا وَشَرِّ مَا أُمِرَتْ بِهِ». [ترمذی ضمن روایت این حدیث گفته است: حسن صحیح می‌باشد.]([1])

ترجمه: ابوالمنذر، اُبی بن کعبt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «به باد دشنام ندهید و هرگاه بادی را دیدی که نمی‌پسندید، بگویید: اللَّهُمَّ إنَّا نَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِ هذِهِ الرِّیحِ وَخَیْرِ مَا فِیهَا وخَیْرِ مَا أُمِرَتْ بِهِ؛ وَنَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ هذِهِ الرِّیحِ وَشَرِّ مَا فِیهَا وَشَرِّ مَا أُمِرَتْ بِهِ».([2])

1737- وعن أبی هریرةَt قالَ: سَمِعتُ رسُولَ اللهِr یقولُ: «الرِّیحُ مِنْ رَوحِ اللهِ، تَأتِی بِالرَّحْمَةِ، وَتَأتِی بِالعَذَابِ، فَإذَا رَأَیْتُمُوهَا فَلا تَسُبُّوهَا، وَسَلُوا اللهَ خَیْرَهَا، وَاسْتَعِیذُوا باللهِ مِنْ شَرِّهَا». [روایت ابوداود با اِسنادِ حسن]([3])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: از رسول‌اللهr شنیدم که می‌فرمود: «باد، از رحمتِ الله- نسبت به بندگانش- می‌باشد که گاهی با خود رحمت به همراه دارد و گاهی هم عذاب. وقتی آن را دیدید، به آن بد نگویید؛ بلکه از الله، خیر و منفعتش را درخواست نمایید و از شرّ آن به الله پناه ببرید».

1738- وعن عائشةَ& قالَت: کان النَّبِیُّr إذا عَصَفَتِ الرِّیحُ قالَ: «اللَّهُمَّ إنِّی أسْألُکَ خَیْرَهَا وَخَیْرَ مَا فِیهَا وَخَیْرَ مَا أُرْسِلَتْ بِهِ، وأَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّهَا وَشَرِّ مَا فِیهَا وَشَرِّ مَا أُرْسِلَتْ بِهِ». [روایت مسلم]([4])

ترجمه: عایشه& می‌گوید: هنگامی که باد می‌وزید، پیامبرr- این دعا را- می‌گفت: «اللَّهُمَّ إنِّی أسْألُکَ خَیْرَهَا وَخَیْرَ مَا فِیهَا وَخَیْرَ مَا أُرْسِلَتْ بِهِ، وأَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّهَا وَشَرِّ مَا فِیهَا وَشَرِّ مَا أُرْسِلَتْ بِهِ».([5])

شرح

مولف/ بابی درباره‌ی نهی از دشنام دادن به باد گشوده است.

باد، یکی از نشانه‌های الهی‌ست. وزش باد، چگونگی پیدایش آن و نیز آثار و نتایج آن، از نشانه‌های الهی‌ست؛ زیرا تنها آفریننده‌ی باد است که آن را به حرکت درمی‌آورد؛ همان‌گونه که اللهU می‌فرماید:

﴿إِنَّ فِی ٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ ٱللَّهُ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَتَّقُونَ ٦    [یونس : ٦] 

همانا در گردش شب و روز و در آن‌چه الله در آسمان‌ها و زمین آفریده است، نشانه‌هایی برای افراد پرهیزگار وجود دارد.

و می‌فرماید:

﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یُرۡسِلُ ٱلرِّیَٰحَ بُشۡرَۢا بَیۡنَ یَدَیۡ رَحۡمَتِهِۦ                     [الأعراف: ٥٧]        

او ذاتی‌ست که بادها را پیشاپیش (بارانِ) رحمتش، با نوید نزول رحمت می‌فرستد.

هم‌چنین می‌فرماید:

 

 

﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦٓ أَن یُرۡسِلَ ٱلرِّیَاحَ مُبَشِّرَٰتٖ وَلِیُذِیقَکُم مِّن رَّحۡمَتِهِۦ [الروم: ٤٦]     

و از نشانه‌های اوست که بادها را با مژده‌ی باران می‌فرستد تا از رحمت خود (باران) به شما بچشاند.

بادها بر دو گونه‌اند:

1.     بادهای عادی که ترسناک نیستند و ذکرِ مسنونی درباره‌ی چنین بادهایی ثابت نیست.

2.     بادهای تُند و ترسناک؛ همان‌گونه که الله متعال، قوم عاد را با بادی بی‌خیر هلاک گردانید.

لذا هنگامی که تندباد می‌وزد، جایز نیست که آن را دشنام دهیم؛ زیراالله متعال آن را فرستاده است؛ از این‌رو دشنام دادن به باد، ناسزاگویی به الله متعال به‌شمار می‌آید؛ بلکه باید به‌پیروی از رهنمود نبوی بگوییم: «اللَّهُمَّ إنِّی أسْألُکَ خَیْرَهَا وَخَیْرَ مَا فِیهَا وَخَیْرَ مَا أُرْسِلَتْ بِهِ، وأَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّهَا وَشَرِّ مَا فِیهَا وَشَرِّ مَا أُرْسِلَتْ بِهِ»؛ چراکه تندباد، درها را به‌صدا درمی‌آورد و درختان را تکان می‌دهد و چه‌بسا ممکن است که خرابی و ویرانی هم در پی داشته باشد؛ از این‌‌رو خیر و منفعت باد و نیز خیرِ آن‌چه را که در آن است، مسألت می‌کنیم: «اللَّهُمَّ إنِّی أسْألُکَ خَیْرَهَا»؛ زیرا یک باد، هم منافعی در خود دارد و هم ممکن است که زیان‌بار باشد. «وَخَیْرَ مَا أُرْسِلَتْ بِهِ»؛ هم‌چنین خیر و منفعتی را که این باد با آن فرستاده شده است، از اللهU درخواست می‌کنیم.

گفتنی‌ست: جایز نیست که انسان، نزول باران را به‌گونه‌ای به وزش باد مرتبط بداند که وزش باد را مسبب و عامل بارش باران قلمداد کند؛ زیرا این، به پندار دوره‌ی جاهلی می‌مانَد که به اقبال باد و ستارگان و تأثیر آن‌ها در نزول باران اعتقاد داشتند! امروزه نیز برخی از مردم همین‌که باد جنوبی می‌وزد، دل به نزول باران خوش می‌کنند؛ در صورتی‌که چه‌بسا باد جنوبی می‌وزد و قطره‌ای باران هم نمی‌بارد؛ و برعکس، بادِ شمالی می‌وزد و کرانه‌ی آسمان آکنده از ابر می‌شود و باران می‌بارد. در هر حال، بارش باران به دست پروردگار متعال است و تنها الله متعال است که دل به او می‌بندیم؛ خلاصه این‌که نباید به باد که آفریده‌ی الهی‌ست، دل ببندیم یا به آن دشنام دهیم.




([1]) صحیح الجامع، ش: 7315؛ صحیح الأدب المفرد، از آلبانی/، ش: 554.

([2]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! من، خیرِ این باد و نیز خیرِ آن‌چه را که در آن می‌باشد و خیر و منفعتی را که این باد به آن مأمور شده است، از تو درخواست می‌کنم و از شرّ این باد و شرّ آن‌چه در آنست و نیز از شرّی که این باد به آن مأمور شده است، به تو پناه می‌برم».

([3]) صحیح الجامع، ش: 3564؛ و صحیح أبی داود، از آلبانی/، ش: 4250.

([4]) صحیح مسلم، ش: 899.

([5]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! من، خیرِ این باد و نیز خیرِ آن‌چه را که در آن می‌باشد و خیر و منفعتی را که این باد به خاطر آن فرستاده شده است، از تو درخواست می‌کنم و از شرّ این باد و شرّ آن‌چه در آنست و نیز از شرّی که این باد به خاطر آن فرستاده شده است، به تو پناه می‌برم».

322- باب: کراهت دشنام دادن به تب

322- باب: کراهت دشنام دادن به تب

1735- عن جابرٍt أنَّ رسُولَ اللهِr دَخَلَ على أُمِّ السَّائِبِ- أو أُمِّ المُسَیّبِ- فَقَالَ: «مَا لَکِ یَا أُمَّ السَّائِبِ- أو یَا أُمَّ المُسَیَّبِ- تُزَفْزِفِینَ؟» قَالَتْ: الحُمَّى لا بَارَکَ اللهُ فِیهَا! فَقَالَ: «لا تَسُبِّی الحُمَّى فَإنَّهَا تُذْهِبُ خَطَایَا بَنِی آدَمَ کَمَا یُذْهِبُ الکِیْرُ خَبَثَ الحَدِیدِ». [روایت مسلم]([1])

ترجمه: جابرt می‌گوید: رسول‌اللهr نزد ام‌سائب- یا ام‌مُسَیّب- رفت و فرمود: «ای ام‌سائب!- یا ای ام‌مُسَیّب!- چرا می‌لرزی؟» پاسخ داد: به‌خاطر تَب که الله به آن برکت ندهد. پیامبرr فرمود: «به تب بد نگو؛ زیرا تب، گناهان را از میان می‌برد؛ همان‌گونه که دمه‌ی آهن‌گر، زنگ و ناخالصیِ آهن را می‌زداید».

شرح

مولف/ می‌گوید: «کراهت دشنام دادن به تب».

تب، بالا رفتن حرارت بدن است و انواع گوناگونی دارد که همگی به خواست و تقدیر الهی‌ست و اللهU، خود آن را برطرف می‌سازد. دشنام دادن به هیچ‌یک از افعال الهی روا نیست؛ زیرا ناسزاگویی به آفریننده‌ی آن به‌شمار می‌آید؛ از این‌رو پیامبرr فرموده است: «لاَ تَسُبّوا الدّهْرَ؛ فَإِنّ اللّهَ هُوَ الدّهْرُ»؛([2]) یعنی: به روزگار ناسزا نگویید که آن‌چه روی می‌دهد، به خواست و مشیت الله متعال است.

در این‌جا حدیثی بدین مضمون آمده است که جابرt می‌گوید: رسول‌اللهr نزد ام‌سائب- یا ام‌مُسَیّب- رفت و فرمود: «ای ام‌سائب!- یا ای ام‌مُسَیّب!- چرا می‌لرزی؟» پاسخ داد: به‌خاطر تَب که الله به آن برکت ندهد. پیامبرr فرمود: «به تب بد نگو؛ زیرا تب، گناهان را از میان می‌برد؛ همان‌گونه که دمه‌ی آهن‌گر، زنگ و ناخالصیِ آهن را می‌زداید».

برای درمان تب راه‌های گوناگونی وجود دارد که از آن جمله: پاشویه و استفاده از آب سرد برای کاهش دمای بدن می‌باشد و پیامبرr نیز بدین روش تصریح فرموده است؛ پزشکان هم این را بهترین روش درمان تب دانسته‌اند. در هر حال، شایسته است که انسان در هنگام ابتلا به بیماری، شکیبایی ورزد و به اجر و ثواب الهی امیدوار باشد و از ناسزاگویی به بیماری بپرهیزد.

***




([1]) صحیح مسلم، ش: 2575

([2]) صحیح مسلم، ش: 2246 به‌نقل از ابوهریرهt.

321- باب: نهی از مورد خطاب قرار دادن فاسق و بدعت‌گر و امثالشان با عنوان سرور و آقا

321- باب: نهی از مورد خطاب قرار دادن فاسق و بدعت‌گر و امثالشان با عنوان سرور و آقا

1734- عن بُریَدَةَt قالَ: قالَ رسُولُ اللهr: «لا تَقُولُوا لِلْمُنَافِقِ سَیِّدٌ، فَإنَّهُ إنْ یَکُ سَیِّداً فَقَدْ أسْخَطْتُمْ رَبَّکُمْU». [روایت ابوداود با اِسنادِ صحیح]([1])

ترجمه: بریدهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «به منافق، سرور و آقا نگویید؛ زیرا اگر او را سرور و آقا قلمداد کنید، پروردگارتان را- که صاحب عزت و جلال است- خشمگین کرده‌اید».




([1]) صحیح الجامع، ش: 7405؛ صحیح الأدب المفرد، 555؛ و السلسلۀ الصحیحۀ، از آلبانی/، ش: 370.

320- باب: حرام بودن به‌کار بردن واژه‌ی «شاهنشاه» یا «مَلِک الملوک» برای سلطان و غیر او؛ زیرا این صفت، تنها ویژه‌ی الله متعال است

320- باب: حرام بودن به‌کار بردن واژه‌ی «شاهنشاه» یا «مَلِک الملوک» برای سلطان و غیر او؛ زیرا این صفت، تنها ویژه‌ی الله متعال است

1733- وعن أبی هریرةَt عَنِ النَّبِیِّr قالَ: «إنَّ أَخْنَعَ اسْمٍ عِنْدَ اللهِU رَجُلٌ تَسَمَّى مَلِکَ الأَمْلاَکِ». [متفق علیه]([1])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: پیامبرr فرمود: «خوارترین نام‌ها نزد اللهU، نام کسی‌ست که "شاهنشاه" نامیده شود».




([1]) صحیح بخاری، ش: 6205؛ و صحیح مسلم، ش: 2143.

319- باب: مکروه است که انسان با توسل به وجه و ذات ذوالجلالِ الله، چیزی جز بهشت را درخواست کند؛

319- باب: مکروه است که انسان با توسل به وجه و ذات ذوالجلالِ الله، چیزی جز بهشت را درخواست کند؛ و نیز کراهت دریغ داشتن از کسی که به نام الله چیزی را درخواست می‌کند و نامِ او را به میان می‌آورَد

1731- عن جابرٍt قالَ: قالَ رسولُ اللهِr: «لا یُسْأَلُ بِوَجْهِ اللهِ الاَّ الجَنَّةُ». [روایت ابوداود]([1])

ترجمه: از جابرt روایت شده است که می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «با توسل به وجه و ذات ذوالجلال الله، چیزی جز بهشت درخواست نمی‌شود».

1732- وعن ابن عمرَ$ قالَ: قال رسُولُ اللهِr: «مَنِ اسْتَعَاذَ بِاللهِ، فَأعِیذُوهُ، وَمَنْ سَأَلَ بِاللهِ، فأَعْطُوهُ، وَمَنْ دَعَاکُمْ، فَأَجِیبُوهُ، وَمَنْ صَنَعَ إلَیْکُمْ مَعْرُوفاً فَکَافِئُوهُ، فَإنْ لَمْ تَجِدُوا ما تُکَافِئُونَهُ فَادْعُوا لَهُ حَتَّى تَرَوْا أَنَّکُمْ قَد کَافَأْتُمُوهُ». [حدیث صحیحی‌ست که ابوداود و نسائی با سندهای صحیحین روایت کرده‌اند.]([2])

ترجمه: ابن‌عمر$ می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هرکه به الله پناه جُست، پناهش دهید و هرکه به نام الله چیزی درخواست کرد، به او بدهید؛ و هر که شما را دعوت کرد، دعوتش را بپذیرید؛ و هرکه به شما نیکی کرد، نیکی‌اش را جبران کنید؛ و اگر چیزی برای جبران بخشش و نیکی‌اش نیافتید، آن‌قدر برایش دعا نمایید که خودتان احساس کنید که نیکی‌اش را جبران کرده‌اید».

شرح

مولف/ می‌گوید: مکروه است که انسان با توسل به وجه و ذات ذوالجلالِ الله، چیزی جز بهشت را درخواست کند. وجه، یکی از صفات الهی‌ست؛ همان‌گونه که

الله متعال می‌فرماید:

﴿کُلُّ مَنۡ عَلَیۡهَا فَانٖ ٢٦ وَیَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّکَ ذُو ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ [الرحمن: ٢٦،  ٢٧]             

همه‌ی کسانی که روی زمین هستند، فناپذیرند؛ و وجه- یا ذاتِ- باشکوه و گرامیِ پروردگارت باقی می‌ماند.

از این‌رو برخی از علما گفته‌اند: شایسته است که انسان، آیه‌ی دوم را متصل به آیه‌ی قبلی بخواند که بیان‌گر کمالِ اللهU می‌باشد و نشان می‌دهد که فنا برای آن ذاتِ همیشه‌باقی، غیرممکن است؛ پس وجه و ذات اللهU، بزرگ می‌باشد و بزرگ‌ترین چیزی که انسان درخواست می‌کند، بهشت است؛ لذا شایسته نیست که انسان با توسل به ذات بزرگ الهی، چیزِ کوچکی درخواست نماید. و به‌راستی که بهشت، آرزوی هر بنده‌ی مومنی‌ست:

﴿فَمَن زُحۡزِحَ عَنِ ٱلنَّارِ وَأُدۡخِلَ ٱلۡجَنَّةَ فَقَدۡ فَازَ                  [آل عمران: ١٨٥]     

پس هرکس از آتش دوزخ دور گردد و وارد بهشت شود، به‌تحقیق که رستگار است.

ورود به بهشت، رستگاری بزرگی‌ست که هیچ رستگاری و موفقیتی با آن برابری نمی‌کند؛ پس با توسل به ذاتِ اللهU هیچ چیزِ حقیر را درخواست نکن و نگو: «یا الله! من با توسل به ذات باشکوهت از تو می‌خواهم که به من خانه‌ای برای سکونت، یا ماشین سواری، عطا فرمایی».؛ زیرا وجه و ذات ذوالجلال الهی، فراتر و بزرگ‌تر از آن است که با توسل به آن، چیزی از دنیای حقیر و فناپذیر درخواست شود. در هیچ چیزِ دنیا، هیچ خیری نیست؛ مگر در آن‌چه که مایه‌ی تقرب و نزدیکی به اللهU می‌باشد. همان‌گونه که اللهU می‌فرماید:

﴿وَٱلۡعَصۡرِ ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِی خُسۡرٍ ٢ إِلَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ ٣          [العصر: ١،  ٣]                                                                                                   

سوگند به روزگار که بی‌گمان انسان‌ها در زیان هستند؛ مگر کسانی که ایمان بیاورند و کارهای شایسته انجام دهند و یک‌دیگر را به حق (=توحید) و شکیبایی سفارش کنند.

همه‌ی انسان‌ها زیان‌کارند، مگر کسانی که دارای این چهار ویژگی باشند: ایمان بیاورند، کارهای نیک انجام دهند، و یک‌دیگر را به پایداری بر حقیقت و توحید و نیز صبر و شکیبایی در مسیر دعوت به سوی توحید سفارش کنند؛ هم‌چنین هم‌دیگر را به صبر و شکیبایی بر مصایب و آزمون‌های الهی توصیه نمایند.

اگرچه سند حدیثی که گذشت، ضعیف است؛ اما معنایش صحیح می‌باشد.

در حدیث عبدالله بن عمر$ آمده است: رسول‌اللهr فرمود: «هرکه به الله پناه جُست، پناهش دهید»؛ یعنی اگر کسی گفت: «از تو به الله پناه می‌برم»، رهایش کنید و کاری به او نداشته باشید؛ چنان‌که پیامبرr زنی را به نکاح خویش درآورد؛ همین‌که به او نزدیک شد، آن زن گفت: از تو به الله پناه می‌برم. رسول‌اللهr فرمود: «لَقَدْ عُذْتِ بِعَظِیمٍ الْحَقِی بِأَهْلِکِ»؛([3]) یعنی: «به ذات بزرگی پناه بردی؛ نزد خانواده‌ات برو». لذا اگر کسی، از شما به الله پناه برد، پناهش دهید؛ مگر آن‌که درباره‌ی حق واجبی باشد؛ مثلاً حقّ خود را از کسی که به شما بدهکار است، مطالبه می‌کنید و او می‌گوید: «از تو به الله پناه می‌برم»، در این صورت به او پناه ندهید و رهایش نکنید؛ زیرا بدان سبب که با وجود توانایی، از پرداخت بدهی‌اش طفره می‌رود، گنه‌کار است و الله متعال به هیچ گنه‌کاری پناه نمی‌دهد؛ اما اگر کسی درباره‌ی کاری که حرام نیست، پناه بخواهد، به‌خاطر تعظیمِ اللهU پناهش دهید.

در ادامه‌ی حدیث آمده است: «و هرکه به نام الله چیزی درخواست کرد، به او بدهید»؛ مگر آن‌که خواسته‌اش حرام باشد؛ مثلاً از کسی بخواهد که اسرارِ زناشویی خود را به او بگوید. بازگوییِ اسرار زناشویی، جایز نیست؛ بلکه آن‌شخص باید درخواست‌کننده را نصیحت کند و به او بگوید که طرح چنین خواسته‌ای، بیهوده می‌باشد و پیامبرr فرموده است: «مِنْ حُسْنِ إِسْلامِ الْمَرْءِ تَرْکُهُ مَالاَ یَعْنِیهِ»؛([4]) یعنی: «از نیکی و زیبایی اسلام شخص، ترک کارهای بیهوده‌ای‌ست که فایده‌ای برایش ندارد». هم‌چنین اگر کسی به شما گفت: «تو را به‌خدا قَسَم به من پول بده تا سیگار بخَرَم»، جایز نیست که به او پول بدهید؛ زیرا او برای انجام یک عمل حرام کمک خواسته است. هم‌چنین اگر کسی به نامِ اللهU چیزی از شما خواست که به زیان شماست، به او ندهید؛ زیرا پیامبرr فرموده است: «لا ضَرَرَ وَلا ضِرَارَ»؛([5]) یعنی: آغازگر زیان رساندن به کسی نباشید و اگر کسی به شما زیان رساند، در تلافی‌اش زیاده‌روی و تعدی نکنید.([6])

در ادامه‌ی حدیث ابن عمر$ آمده است که پیامبرr فرمود: «و هرکه به شما نیکی کرد، نیکی‌اش را جبران کنید؛ و اگر چیزی برای جبران بخشش و نیکی‌اش نیافتید، آن‌قدر برایش دعا نمایید که خودتان احساس کنید که نیکی‌اش را جبران کرده‌اید».

و نیز پیامبرr فرمود: «هر که شما را دعوت کرد، دعوتش را بپذیرید»؛ یعنی اگر کسی شما را به خانه‌اش یا به مهمانی و جشنی کوچک یا بزرگ دعوت نمود، دعوتش را قبول کنید؛ البته مشروط به این‌که قبول کردن دعوتش به زیانِ شما نباشد؛ هم‌چنین دعوت‌کننده جزو کسانی نباشد که با آن‌ها قطع رابطه می‌شود. اگر اموال دعوت‌کننده آمیخته به حرام است و مصلحتی در قبول نکردن دعوتش وجود دارد، دعوتش را نپذیرید؛ یعنی اگر دعوتش را قبول نکنید، ممکن است به خود بیاید و دست از حرام‌خواری بردارد، در این صورت دعوتش را نپذیرید؛ ناگفته نماند که پیامبرr درباره‌ی ولیمه‌ی عروسی فرموده است: «مَنْ لَمْ یُجِبِ الدَّعْوةَ فَقَدْ عَصَى الله ورَسُولَه»؛([7]) یعنی: «هرکس، دعوت- ولیمه- را قبول نکند، از الله و پیامبرش نافرمانی کرده است». اگر در میهمانی با سیگار، قلیان و موسیقی و امثال آن، پذیرایی می‌کنند و شما نمی‌توانید از این کارهای حرام، منع نمایید، در این صورت قبول کردن دعوت، جایز نیست؛ ولی اگر می‌توانید با حضور خود، از این کارها بازدارید، بر شما واجب است که چنین دعوتی را بپذیرد؛ به دو دلیل: اول این‌که از منکر نهی کنید و دوم این‌که دعوت برادرِ مسلمان خود را اجابت نمایید؛ اما اگر نمی‌توانید با حضور خود در این میهمانی، از این اعمال زشت منع کنید، شرکت در چنین ضیافتی حرام است.

***




([1]) ضعیف است؛ ضعیف الجامع، ش: 6350؛ إرواء الغلیل، ش: 2034؛ و ضعیف أبی داود، از آلبانی/، ش: 368.

([2]) صحیح الجامع، ش: 6021؛ السلسلۀ الصحیحۀ، ش: 254؛ و صحیح النسائی، از آلبانی/، ش: 2407.

([3]) صحیح بخاری، ش: 5254 به‌نقل از عایشه&.

([4]) این حدیث پیش‌تر به‌شماره‌ی 68 آمده است. [مترجم]

([5]) حسن لغیره؛ نگا: صحیح الجامع، ش: 5717.

([6]) مفاهیم متعددی درباره‌ی این حدیث گفته‌اند؛ یکی دیگر از مفاهیمش، این است که هیچ ضرری  را برای خود و دیگران نخواهید. [مترجم]

([7]) این حدیث پیش‌تر به‌شماره‌ی 271 گذشت. [مترجم]