اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

318- باب: کراهت سوگند خوردن در معاملات، حتی اگر راست بگوید

318- باب: کراهت سوگند خوردن در معاملات، حتی اگر راست بگوید

1729- عن أبی هریرةَt قالَ: سَمِعتُ رسُولَ اللهِr یَقُولُ: «الحَلِفُ مَنْفَقَةٌ لِلسِّلْعَةِ، مَمْحَقَةٌ لِلْکَسْبِ». [متفقٌ علیه]([1])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: از رسول‌اللهr شنیدم که می‌فرمود: «سوگند، وسیله‌ای برای بازارگرمی و فروش کالاست؛ اما برکتش را از میان می‌برد».

1730- وعن أبی قتادةt أنَّه سَمِعَ رسولَ اللهِr یقولُ: «إیَّاکُمْ وَکَثْرَةَ الحَلِفِ فِی البَیْعِ، فَإنَّهُ یُنَفِّقُ ثُمَّ یَمْحَقُ». [روایت مسلم]([2])

ترجمه: از ابوقتادهt روایت است که از رسول‌اللهr شنید که می‌فرمود: «از سوگند خوردنِ زیاد در معامله بپرهیزید؛ زیرا این کار- اگرچه در ظاهر، به معامله- رونق می‌دهد، اما برکتش را از میان می‌برد».

شرح

مولف/ می‌گوید: «کراهت سوگند خوردن در معاملات، حتی اگر راست باشد»؛ مثلاً فروشنده به‌راست می‌گوید: «به‌خدا سوگند که این کالا صدهزار تومان برایم تمام شده است»؛ این، مکروه است؛ اما اگر دروغ باشد، ظلم و گناه بزرگی‌ست؛ مثلاً به‌دروغ می‌گوید: «به‌خدا سوگند که این کالا را صدهزار تومان خریده‌ام»؛ در صورتی که هشتاد هزار تومان خریده است! این، گناهِ بسیار بزرگی‌ست؛ زیرا در معامله، سوگند دروغ خورده است؛ پیامبرr از سوگند خوردن در معامله، حتی اگر راست باشد، منع فرموده است؛ ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «سوگند، وسیله‌ای برای بازارگرمی و فروش کالاست؛ اما برکتش را از میان می‌برد».

آری؛ در چنین کسبی، برکت نیست؛ زیرا با نافرمانی از رسول‌اللهr انجام شده است و نافرمانی از رسول‌اللهr، نافرمانی از الله متعال می‌باشد. متأسفانه بسیاری از مردم به این آفت مبتلا هستند؛ چنان‌که فروشنده به خریدار می‌گوید: به الله سوگند که جنس خوبی‌ست؛ خودم آن‌را به فلان‌قیمت خریده‌ام. گفتنی‌ست که چه راست بگوید و چه دروغ، از سوگند خوردن در معاملات منع شده است؛ لذا اگر می‌خواهید که الله متعال در معاملات شما خیر و برکت قرار دهد، از سوگند خوردن بپرهیزید؛ همان‌گونه که ابوقتادهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «از سوگند خوردنِ زیاد در معامله بپرهیزید؛ زیرا این کار- اگرچه در ظاهر، به معامله- رونق می‌دهد، اما برکتش را از میان می‌برد».

هر دو حدیث، به یک معناست و از جمع‌بندی دو حدیث، به این نتیجه می‌رسیم که فرقی نمی‌کند که انسان در معامله، زیاد سوگند بخورد یا اندک؛ اما کثرت سوگند در معاملات بدین معناست که انسان، چه در مقام خریدار و چه در مقام فروشنده، هر معامله‌ای را با سوگند و قَسَم به‌انجام می‌رساند و حتی در یک معامله نیز زیاد سوگند می‌خورَد! لذا کسی که خواهان برکت در معامله می‌باشد، از سوگند خوردن بپرهیزد.

***




([1]) صحیح بخاری، ش: 2087؛ و صحیح مسلم، ش: 1606.

([2]) صحیح مسلم، ش: 1607.

317- باب: بخشودگی سوگند لغو و این‌که کفاره ندارد؛ سوگند لغو، سوگندی‌ست که بدون قصد بر زبان جاری می‌شود

317- باب: بخشودگی سوگند لغو و این‌که کفاره ندارد؛ سوگند لغو، سوگندی‌ست که بدون قصد بر زبان جاری می‌شود

الله متعال می‌فرماید:

﴿لَا یُؤَاخِذُکُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِیٓ أَیۡمَٰنِکُمۡ وَلَٰکِن یُؤَاخِذُکُم بِمَا عَقَّدتُّمُ ٱلۡأَیۡمَٰنَۖ فَکَفَّٰرَتُهُۥٓ إِطۡعَامُ عَشَرَةِ مَسَٰکِینَ مِنۡ أَوۡسَطِ مَا تُطۡعِمُونَ أَهۡلِیکُمۡ أَوۡ کِسۡوَتُهُمۡ أَوۡ تَحۡرِیرُ رَقَبَةٖۖ فَمَن لَّمۡ یَجِدۡ فَصِیَامُ ثَلَٰثَةِ أَیَّامٖۚ ذَٰلِکَ کَفَّٰرَةُ أَیۡمَٰنِکُمۡ إِذَا حَلَفۡتُمۡۚ وَٱحۡفَظُوٓاْ                                                                                          [المائ‍دة: ٨٩]     

الله، شما را به خاطر سوگندهای بیهوده و لغو­تان بازخواست نمی‏کند؛ ولی شما را به خاطر سوگندهایی که از روی قصد و اراده میخورید، بازخواست می­نماید. کفاره­اش این است که از غذای متوسطی که به خانواده­ی خویش می­دهید، ده مسکین را غذا دهید یا به آنان لباس دهید یا برده­ای آزاد کنید. کسی که (هیچ‌یک از این‌ها) را نیابد، سه روز روزه بگیرد. این، کفاره­ی سوگندهایی‌ست که یاد می­کنید. سوگندهایتان را پاس بدارید.

1728- وعن عائشةَ& قالت: أُنْزِلَتْ هذِهِ الآیة: ﴿لَا یُؤَاخِذُکُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِیٓ أَیۡمَٰنِکُمۡ فِی قَوْلِ الرَّجُلِ: لا واللهِ، وَبَلَى واللهِ. [روایت بخاری]([1])

ترجمه: عایشه& می‌گوید: آیه‌ی ﴿لَا یُؤَاخِذُکُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِیٓ أَیۡمَٰنِکُمۡ([2]) درباره‌ی شخصی نازل شد که- از روی عادت و بدون قصد بر زبانش، سوگند جاری می‌شود و- می‌گوید: «بله، به‌خدا سوگند» و «خیر، به خدا سوگند».‌

شرح

مولف/ می‌گوید: «بخشودگیِ سوگند لغو و این‌که کفاره ندارد».

سوگند لغو، سوگندی‌ست که بدون قصد قلبی بر زبان انسان جاری می‌شود و الله متعال آن را بخشیده است؛ زیرا بسیار پیش می‌آید که انسان ندانسته و بدون قصد به نام الله سوگند می‌خورَد؛ الله متعال می‌فرماید:

﴿لَا یُؤَاخِذُکُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِیٓ أَیۡمَٰنِکُمۡ                                  [المائ‍دة: ٨٩]     

الله، شما را به خاطر سوگندهای بیهوده و لغو­تان بازخواست نمی‏کند.

ام‌المؤمنین، عایشه‌ی صدیقه& در تفسیر این آیه می‌گوید: «این آیه درباره‌ی شخصی نازل شد که- از روی عادت و بدون قصد بر زبانش، سوگند جاری می‌شود و- می‌گوید: "بله، به‌خدا سوگند" و "خیر، به خدا سوگند"».‌

لذا کسی که بر زبانش سوگند جاری می‌شود، اما قصد سوگند ندارد، گنه‌کار نمی‌گردد و کفاره‌ی سوگند نیز بر او واجب نیست؛ اما اگر کسی به‌قصد، بر انجام کاری یا انجام ندادن آن سوگند بخورد و سپس به سوگندش عمل نکند، واجب است که کفاره‌ی سوگند را ادا کند؛ کفاره‌ی سوگند عبارتست از آزاد کردن یک برده، یا غذا دادن به ده بینوا و یا لباس دادن به ده بینوا. الله متعال از جهت آسان‌گیری بر بندگانش ابتدا غذا دادن به ده بینوا را ذکر فرموده است؛ چنان‌که می‌فرماید:

﴿وَلَٰکِن یُؤَاخِذُکُم بِمَا عَقَّدتُّمُ ٱلۡأَیۡمَٰنَۖ فَکَفَّٰرَتُهُۥٓ إِطۡعَامُ عَشَرَةِ مَسَٰکِینَ مِنۡ أَوۡسَطِ مَا تُطۡعِمُونَ أَهۡلِیکُمۡ أَوۡ کِسۡوَتُهُمۡ أَوۡ تَحۡرِیرُ رَقَبَةٖۖ فَمَن لَّمۡ یَجِدۡ فَصِیَامُ ثَلَٰثَةِ أَیَّامٖۚ ذَٰلِکَ کَفَّٰرَةُ أَیۡمَٰنِکُمۡ إِذَا حَلَفۡتُمۡ

ولی شما را به خاطر سوگندهایی که از روی قصد و اراده می­خورید، بازخواست می­نماید. کفاره­اش این است که از غذای متوسطی که به خانواده­ی خویش می­دهید، ده مسکین را غذا دهید یا به آنان لباس دهید یا برده­ای آزاد کنید. کسی که (هیچ‌یک از این‌ها) را نیابد، سه روز روزه بگیرد. این، کفاره­ی سوگندهایی‌ست که یاد می­کنید.

سپس می‌فرماید: ﴿وَٱحۡفَظُوٓاْ أَیۡمَٰنَکُمۡ: «سوگندهایتان را پاس بدارید»؛ یعنی زیاد قسم نخورید و وقتی سوگندتان را شکستید، کفاره‌اش را بدهید؛ اهمیت پای‌بندی به سوگند به‌اندازه‌ای‌ست که رسول‌اللهr شکستن قسم را «حِنث» نامیده است؛ و حِنث، یعنی پیمان‌شکنی و به معنای گناه و معصیت نیز می‌باشد. لذا اگر لطف و رحمت پروردگار نبود، کسی که سوگند یاد می‌کرد در مشقت می‌افتاد و چه‌بسا در آستانه‌ی نابودی قرار می‌گرفت؛ اما الله متعال بر بندگانش آسان گرفته و این امکان را برای آن‌ها فراهم ساخته که اگر سوگند خوردند، بتوانند در چارچوب این احکام، بر خلاف سوگندشان عمل کنند؛ البته مشروط به این‌که سوگندشان، نامشروع و معصیت نباشد.

نکته: برای هر نفر، یک کیلو برنج، کافی و بلکه زیاد است.

***




([1]) صحیح بخاری، ش: (2655، 4613).

([2]) [مائده: 89] مفهوم آیه: الله، شما را به خاطر سوگندهای بیهوده و لغو­تان بازخواست نمی‏کند.

316- باب: اگر کسی سوگند یاد کند و سپس خلافِ سوگندش را بهتر ببیند، مستحب است

316- باب: اگر کسی سوگند یاد کند و سپس خلافِ سوگندش را بهتر ببیند، مستحب است که به آن‌چه بهتر است، عمل نماید و به‌خاطر شکستن سوگندش کفاره بدهد

1724- عن عبد الرحمن بن سَمُرَةَt قَالَ: قَالَ لی رَسُولُ اللهِr: «...وَإِذَا حَلَفْتَ عَلَى یَمِینٍ، فَرَأیْتَ غَیْرَهَا خَیْراً مِنْهَا، فَأتِ الَّذِی هُوَ خَیرٌ وَکَفِّرْ عَنْ یَمِینِکَ». [متفقٌ علیه]([1])

ترجمه: عبدالرحمن بن سمرهt می‌گوید: رسول‌اللهr به من فرمود: «...و هرگاه بر انجامِ کاری سوگند خوردی و سپس خلافِ آن کار را بهتر دانستی، همان کار بهتر را انجام بده و کفّاره‌ی سوگندت را ادا کن».

1725- وعن أَبی هریرةَt أنَّ رسولَ اللهِr قَالَ: «مَنْ حَلَفَ عَلَى یَمینٍ، فَرَأى غَیْرَهَا خَیْراً مِنْهَا، فَلْیُکَفِّرْ عَنْ یَمِینِهِ، وَلْیَفْعَلِ الَّذِی هُوَ خَیْرٌ». [روایت مسلم]([2])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هرکه بر انجامِ کاری سوگند یاد کند و سپس خلافِ آن را بهتر ببیند، کفاره‌ی سوگندش را ادا نماید و همان کارِ بهتر را انجام دهد».

1726- وعن أَبی موسىt أنَّ رسولَ اللهِr قَالَ: «إنِّی واللهِ إنْ شاءَ اللهُ لا أحْلِفُ عَلَى یَمِینٍ، ثُمَّ أَرَى خَیراً مِنْهَا إِلاَّ کَفَّرْتُ عَنْ یَمِینِی، وَأَتَیْتُ الَّذِی هُوَ خَیْرٌ». [متفقٌ علیه]([3])

ترجمه: ابوموسیt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «به الله سوگند، اگر خواست الله باشد که من بر انجام کاری قسم بخورم و سپس خلاف آن را بهتر ببینم، کفاره‌ی سوگندم را ادا می‌کنم و همان کارِ بهتر را انجام می‌دهم».

1727- وعن أَبی هریرةَt قَالَ: قَالَ رسولُ اللهِ r: «لأَنْ یَلَجَّ أَحَدُکُمْ فی یَمِینِهِ فِی أهْلِهِ آثَمُ لَهُ عِنْدَ اللهِ تَعَالَى مِنْ أنْ یُعْطِی کَفَّارَتَهُ الَّتی فَرَضَ اللهُ عَلَیْهِ». [متفقٌ علیه]([4])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «اگر یکی از شما در رابطه با خانواده‌اش سوگندی یاد کند- که به زیان آن‌هاست و حاضر نشود که سوگندش را بشکند، بدان جهت که نام اللهU را دست‌آویز سوگندش قرار داده- گناهش در نزد الله متعال بیش از آنست که کفاره‌ی سوگندش را که الله بر او فرض کرده است، ادا کند».([5])

شرح

مولف/ می‌گوید: «اگر کسی سوگند یاد کند و سپس خلافِ سوگندش را بهتر ببیند، مستحب است که به آن‌چه بهتر است، عمل نماید و به‌خاطر شکستن سوگندش کفاره بدهد»؛ زیرا هنگامی که انسان بر انجام کاری سوگند یاد می‌کند، بهتر است که به سوگند خویش پای‌بند باشد و آن را نشکند؛ اما اگر بر ترک یک واجب شرعی قَسَم بخورد، بر او واجب است که سوگند خویش را بشکند و کفاره بدهد؛ مثلاً پدری به فرزند خویش می‌گوید: برو و نمازت را با جماعت بخوان؛ اما پسرش از روی لج‌بازی می‌گوید: «به خدا قسم که امروز نمازم را با جماعت نمی‌خوانم». این، حرام است؛ زیرا نماز جماعت، واجب می‌باشد و کسی که چنین سوگندی یاد می‌کند، باید سوگندش را بشکند، یعنی نمازش را با جماعت بخواند و کفاره بدهد. هم‌چنین حرام است که کسی بنا بر سوءتفاهمی که میان او و پسرعمویش پیش آمده، بگوید: قسم به الله که با پسرعمویم سخن نخواهم گفت. مثالِ دیگری عرض می‌کنم: اگر پدری به فرزندش بگوید: برخیز و سنت ظهر را بخوان؛ اما فرزند از روی لج‌بازی بگوید: به الله سوگند که امروز سنت ظهر را نمی‌خوانم، شکستنِ سوگند بر او واجب نیست؛ زیرا نفل ظهر، واجب نیست؛ بلکه بهتر و افضل، این است که سوگندش را بشکند و سنت ظهر را بخواند و کفاره‌ی سوگندش را بدهد. در هر حال اگر کسی سوگند یاد کند و سپس خلافِ سوگندش را بهتر ببیند، مستحب است که به آن‌چه بهتر است، عمل نماید و به‌خاطر شکستن سوگندش کفاره بدهد؛ ناگفته نماند که فرقی نمی‌کند که ابتدا کفاره‌ی سوگند را ادا کند و سپس آن عملِ بهتر را انجام دهد یا این‌که ابتدا سوگندش را بشکند و سپس کفاره بدهد؛ اختیار با خودِ اوست. مولف/ در این باره احادیثی ذکر کرده است؛ از آن جمله حدیثی بدین مضمون که عبدالرحمن بن سمرهt می‌گوید: رسول‌اللهr به من فرمود: «...و هرگاه بر انجامِ کاری سوگند خوردی و سپس خلافِ آن کار را بهتر دانستی، همان کار بهتر را انجام بده و کفّاره‌ی سوگندت را ادا کن». این، سنت گفتاریِ پیامبرr است؛ و اما سنت کرداریِ آن بزرگوار: ابوموسیt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «به الله سوگند، اگر خواست الله باشد که من بر انجام کاری قسم بخورم و سپس خلاف آن را بهتر ببینم، کفاره‌ی سوگندم را ادا می‌کنم و همان کارِ بهتر را انجام می‌دهم». لذا مضمون و پیامِ این باب، هم با سنت گفتاریِ پیامبرr ثابت است و هم با سنت کرداریِ آن بزرگوار؛ ولی اگر انسان بر انجام کاری سوگند یاد کند و خلافِ آن را بهتر نیابد، شایسته است که بر سوگند خویش پای‌بند باشد و آن را نشکند؛ زیرا الله متعال می‌فرماید:

﴿وَٱحۡفَظُوٓاْ أَیۡمَٰنَکُمۡ                                                            [المائ‍دة: ٨٩] 

سوگندهایتان را پاس بدارید.

***




([1]) صحیح بخاری، ش: 6722؛ و صحیح مسلم، ش: 1652. [این حدیث پیش‌تر به‌شماره‌ی 679 آمده است. [مترجم]

([2]) صحیح مسلم، ش: 1650.

([3]) صحیح بخاری، ش: 3133؛ و صحیح مسلم، ش: 1649.

([4]) صحیح بخاری، ش: 6625؛ و صحیح مسلم، ش: 1655.

([5]) یعنی: از آن‌جا که نام اللهU را دست‌آویز سوگند خویش قرار داده، گنه‌کار است، اما باید سوگندش را که به زیان خانواده‌ی اوست، بشکند و کفاره‌اش را بدهد. [مترجم]

315- باب: وعید شدید بر سوگند دروغ

315- باب: وعید شدید بر سوگند دروغ

1721- عن ابن مسعودٍt أنَّ النَّبِیَّr قَالَ: «مَنْ حَلَفَ عَلَى مَالِ امْرِئٍ مُسْلِمٍ بِغَیرِ حَقِّهِ، لَقِیَ اللهَ وَهُوَ عَلَیْهِ غَضْبَانُ». قَالَ: ثُمَّ قَرَأَ عَلَیْنَا رَسُولُ اللهِr مِصْدَاقَهُ مِنْ کِتَابِ اللهU: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَیۡمَٰنِهِمۡ ثَمَنٗا قَلِیلًا إِلَى آخِرِ الآیَةِ. [متفق علیه]([1])

ترجمه: ابن‌مسعودt می‌گوید: پیامبرr فرمود: «هرکه- به‌دروغ- سوگند یاد کند تا مالِ مسلمانی را تصاحب نماید، الله را در حالی ملاقات می‌کند که از او خشمگین است». سپس رسول‌اللهr مصداقش را از کتاب‌اللهU برای ما خواند که می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَشۡتَرُونَ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ وَأَیۡمَٰنِهِمۡ ثَمَنٗا قَلِیلًا أُوْلَٰٓئِکَ لَا خَلَٰقَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَةِ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ ٱللَّهُ وَلَا یَنظُرُ إِلَیۡهِمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمۡ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ ٧٧                                       [آل عمران: ٧٧] 

کسانی که پیمان الاهی و سوگندهایشان را به بهای اندکی می­­فروشند، در آخرت بهره­­ای ندارند و الله با آنان سخن نمی­­گوید و روز رستاخیز به آن‌ها نظر نمی­­کند و عذاب دردناکی، (در پیش) دارند.

1722- وعن أَبی أُمَامةَ إِیَاسِ بنِ ثعْلَبَةَ الْحَارِثِیِّt أَنَّ رسولَ‌اللَّهr قال: «مَنِ اقْتَطَعَ حَقَّ امْریءٍ مُسْلمٍ بیَمِینِهِ فَقدْ أَوْجَبَ اللَّهُ لَه النَّارَ، وَحَرَّمَ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ». فقال رَجُلٌ: وإِنْ کَانَ شَیْئاً یسِیراً یا رسولَ‌اللَّه؟ فقال: «وإِنْ قَضِیباً مِنْ أَرَاکٍ». [روایت مسلم]([2])

ترجمه: ابوامامه، ایاس بن ثعلبه‌ی حارثیt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «کسی که حق مسلمانی را با سوگند دروغ، تصاحب کند، الله، دوزخ را بر او واجب، و بهشت را بر او حرام می‌گرداند». مردی پرسید: ای رسول‌خدا! حتی اگر چیزِ اندکی باشد؟ فرمود: «اگرچه چوبِ مسواکی باشد».

 

 

1723- وعن عبد اللهِ بن عمرو بن العاصِ$ عَنِ النَّبِیِّr قَالَ: «الکَبَائِرُ: الإشْرَاکُ بِاللهِ، وَعُقُوقُ الوَالِدَیْنِ، وَقَتْلُ النَّفْسِ، والیَمِینُ الغَمُوسُ». [روایت بخاری]([3])

وفی روایةٍ لَهُ: أنَّ أعْرابِیاً جَاءَ إِلَى النَّبِیِّr فَقَالَ: یا رسولَ اللهِ مَا الکَبَائِرُ؟ قَالَ: «الإشْرَاکُ بِاللهِ»؛ قَالَ: ثُمَّ مَاذا؟ قَالَ: «الیَمِینُ الغَمُوسُ»؛ قُلْتُ: وَمَا الیَمِینُ الغَمُوسُ؟ قَالَ: «الَّذِی یَقْتَطِعُ مَالَ امْرِئٍ مُسْلِمٍ»؛ یعنی بِیَمِینٍ هُوَ فِیهَا کَاذِبٌ.

ترجمه: عبدالله بن عمرو بن عاص$ می‌گوید: پیامبرr فرمود: «گناهان کبیره، عبارتند از: شرک به الله، نافرمانی پدر و مادر، قتل نفس، و سوگند دروغ (که صاحبش را در گناه و دوزخ، غوطه‌ور می‌گرداند)».

و در روایتی دیگر از بخاری آمده است: «بادیه‌نشینی نزد پیامبرr آمد و پرسید: ای رسول‌خدا! گناهان کبیره کدامند؟ فرمود: «شرک به الله». عرض کرد: سپس چه چیزی؟ فرمود: «سوگند غموس (که صاحبش را در گناه و دوزخ غوطه‌ور می‌گرداند)». گفتم: سوگند غموس چیست؟ فرمود: «سوگند دروغی که انسان با آن، مال مسلمانی را تصاحب کند».

شرح

مولف/ بابی درباره‌ی حرام بودن سوگند دروغ گشوده است؛ به‌ویژه سوگندی که انسان، با آن مالِ مسلمانی را تصاحب می‌کند؛ زیرا بر انسان واجب است که وقتی به نام الله قسم می‌خورد، راست‌گو باشد؛ چه درباره‌ی خودش سوگند یاد کند و چه سوگند مربوط به کسی دیگر باشد. لذا اگر سوگند دروغ بخورد تا مالِ مسلمانی را تصاحب کند، روز قیامت به خشم الهی گرفتار می‌شود. به‌عنوان مثال: کسی ادعا می‌کند و می‌گوید: من به فلانی صدهزار تومان داده‌ام؛ اما آن شخص انکار کرده، می‌گوید: این‌طور نیست. مدعی هم هیچ دلیلی ندارد؛ قاضی به خوانده یا انکارکننده می‌گوید: تو قسم بخور که فلانی این مبلغ را به تو نداده است؛ زیرا ارائه‌ی دلیل با مدعی (خواهان) است و سوگند، با مدعی علیه (خوانده) می‌باشد. حال اگر خوانده، به‌دروغ سوگند یاد کند و بگوید که فلانی، یعنی خواهان چیزی نزدم ندارد، سزاوار خشم و غضب الهی می‌گردد و الله متعال، بهشت را بر او حرام و او را وارد دوزخ می‌گرداند؛ از پیامبرr سؤال شد: «حتی اگر مالی که شخص با سوگند دروغ تصاحب کرده است، چیز اندکی باشد، چه؟» فرمود: «اگرچه چوبِ مسواکی باشد»، باز هم کسی که به‌دروغ قسم خورده است، سزاوار خشم و غصب پروردگار می‌گردد؛ اما اگر کسی در رابطه با خوش سوگند دروغ یاد کند، اگرچه گنه‌کار است، اما مشمول این وعید شدید نیست و از آن جهت که هم دروغ گفته است و هم به‌دروغ به‌نام الله سوگند یاد کرده ، مرتکب گناه بزرگی شده است؛ لذا بر هر مسلمان واجب است که به‌احترام اللهU زیاد قسم نخورد و اگر می‌خواست سوگند یاد کند، راست بگوید تا گنه‌کار نشود.

***




([1]) صحیح بخاری، ش: 2356؛ و صحیح مسلم، ش: 138.

([2]) صحیح مسلم، ش: 137. [این حدیث پیش‌تر به‌شماره‌ی 219 گذشت. (مترجم)]

([3]) صحیح بخاری، ش: 6675. این حدیث پیش‌تر به‌شماره‌ی 342 آمده است.

314- باب: نهی از سوگند خوردن به هر مخلوقی مانند پیامبر، کعبه، فرشتگان، آسمان، نیاکان، زندگی، روح و...؛

314- باب: نهی از سوگند خوردن به هر مخلوقی مانند پیامبر، کعبه، فرشتگان، آسمان، نیاکان، زندگی، روح و...؛ و از سوگند خوردن به امانت، بیش از همه نهی شده است

1716- عَنِ ابن عمرَ$ عَنِ النَّبِیِّr قَالَ: «إنَّ الله تَعَالَى یَنْهَاکُمْ أنْ تَحْلِفُوا بِآبائِکُمْ، فَمَنْ کَانَ حَالِفاً، فَلْیَحْلِفْ بِاللهِ، أَوْ لِیَصْمُتْ». [متفق علیه]([1])

وفی روایةٍ فِی الصحیح: «فَمَنْ کَانَ حَالِفاً فَلا یَحْلِفْ إِلاَّ بِاللهِ، أَوْ لِیَسْکُتْ».

ترجمه: ابن‌عمر$ می‌گوید: پیامبرr فرمود: «همانا الله متعال شما را از این‌که به نامِ پدرانتان سوگند بخورید، نهی فرموده است؛ پس هرکه می‌خواهد سوگند بخورد، تنها به نامِ الله سوگند یاد کند یا سکوت نماید».

در روایتی دیگر در صحیح، آمده است: «پس هرکه می‌خواهد سوگند بخورد، جز به نامِ الله سوگند نخورد یا سکوت کند».

1717- وعن عبد الرَّحمنِ بن سَمُرَةَt قَالَ: قَالَ رسولُ اللهِr: «لا تَحْلِفُوا بِالطَّوَاغِی، وَلا بِآبَائِکُمْ». [روایت مسلم]([2])

ترجمه: عبدالرحمن بن سمرهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «به بت‌ها و- معبودان باطل و نیز- به پدرانتان سوگند نخورید».

1718- وعن بُریدَةَt أنَّ رسولَ اللهِr قَالَ: «مَنْ حَلَفَ بِالأمَانَةِ فَلَیْسَ مِنَّا». [حدیث صحیحی‌ست که ابوداود با اِسناد صحیح روایت کرده است.]([3])

ترجمه: بریدهt می‌‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هرکس به امانت سوگند یاد کند، از ما نیست».([4])

1719- وعنه قَالَ: قَالَ رسولُ اللهr: «مَنْ حَلَفَ فَقَالَ: إنِّی بَرِیءٌ مِنَ الإسْلاَمِ، فَإنْ کَانَ کَاذِباً، فَهُوَ کمَا قَالَ، وإنْ کَانَ صَادِقاً، فَلَنْ یَرْجِعَ إِلَى الإسْلاَمِ سَالِماً». [روایت ابوداود با اِسناد صحیح]([5])

ترجمه: بریدهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هرکه- به آیینی غیر از اسلام- سوگند یاد کند و بگوید: (اگر دروغ می‌گویم،) مسلمان نباشم، در صورتی که دروغ گفته باشد، بر همان آیینی‌ست گه گفته است و اگر راست گفته باشد، سالم به اسلام باز نمی‌گردد (و مسلمان کاملی نیست)».

1720- وعن ابن عمرَ$ أنَّهُ سَمِعَ رَجُلاً یقُولُ: لا وَالکَعْبَةِ، قَالَ ابنُ عُمَرَ: لا تَحْلِفْ بَغَیْرِ اللهِ، فَإنِّی سَمِعْتُ رسولَ اللهِr یقولُ: «مَنْ حَلَفَ بِغَیرِ اللهِ، فقد کَفَرَ أَوْ أشْرَکَ». [ترمذی ضمن روایت این حدیث گفته است: حدیثی حسن می‌باشد.]([6])

ترجمه: شخصی نزد ابن‌عمر$ به کعبه قَسَم خورد؛ ابن‌عمر$ فرمود: به غیرالله سوگند نخور؛ من از رسول‌اللهr شنیدم که می‌فرمود: «هرکه به غیرالله سوگند یاد کند، کفر یا شرک ورزیده است».

[نووی: برخی از علما عبارتِ "کفر یا شرک ورزیده است" را بدین‌گونه توضیح داده‌اند که سوگند خوردن به نام غیرالله، گناه بسیار بزرگی‌ست؛ یعنی این عبارت را بیان‌گر بزرگیِ این گناه قلمداد کرده‌اند؛ همان‌گونه که درباره‌ی ریا و خودنمایی نیز روایت شده است: «الرِّیاءُ شِرْکٌ».([7])]

 

شرح

مولف/ بابی درباره‌ی نهی از قَسَم خوردن به مخلوق گشوده است؛ انسان زمانی قسم می‌خورد یا سوگند یاد می‌کند که می‌خواهد بر موضوع مهم یا بزرگی تأکید کند؛ از این‌رو به چیزی قسم می‌خورَد که آن‌را بزرگ می‌داند. بنابراین تنها ذاتی که به او سوگند یاد می‌شود، الله متعال است؛ یعنی فقط به اسما و صفات اللهU سوگند یاد می‌کنیم که می‌فرماید:

﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَا                                   [الأعراف: ١٨٠]       

و بهترین نام­ها از آنِ الله است.

و می‌فرماید:

﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱللَّهَ أَوِ ٱدۡعُواْ ٱلرَّحۡمَٰنَۖ أَیّٗا مَّا تَدۡعُواْ فَلَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ

                                                                    [الإسراء: ١١٠]     

بگو: الله را بخوانید یا رحمن را بخوانید؛ هر کدام را که بخوانید، (خوبست) به‌راستی که بهترین نام‌ها ازآنِ اوست.

لذا قَسَم خوردن به هر یک از اسما و صفات اللهU جایز است. حروف قَسَم عبارتند از: «واو»، «باء» و «تاء»؛ مثلاً می‌گویید: "والله" که فلان کار را خواهم کرد؛ یا با واژه‌های "تالله" و "بالله" قَسَم می‌خورید. یا می‌گویید: «به الله قسم که....».

قسم خوردن به نام غیرالله، شرک یا کفر است؛ گاه کفر اکبر یا شرک اکبر می‌باشد و گاه کفر اصغر یا شرک اصغر؛ اگر کسی که به غیرالله سوگند می‌خورد، آن‌چه را که به آن سوگند یاد کرده است، همانند الله سزاوارِ تعظیم می‌داند، مرتکب شرک اکبر شده است؛ اما اگر عظمتش را کم‌تر از عظمت اللهU بداند، شرک اصغر از او سر زده است؛ البته ناگفته نماند که شرک اصغر، مقدمه‌ی شرک اکبر است.

مردم در دوران جاهلیت به پدران و نیاکان خود سوگند یاد می‌کردند؛ پیامبرr آنان را از این کار منع نمود و فرمود: « به پدرانتان سوگند نخورید»؛ و همین‌طور به برادران، رؤسا و بزرگانتان. قسم خوردن به پدران را از آن جهت به‌طور ویژه بیان فرمود که در آن زمان سوگند خوردن به پدران، رواج فراوانی داشت. پیامبرr فرموده است: «هرکه می‌خواهد سوگند بخورد، تنها به نامِ الله سوگند یاد کند یا سکوت نماید».

هم‌چنین قسم خوردن به پیامبرr که برترین و برگزیده‌ترین آفریده‌ی الهی‌ست، حرام است؛ یعنی اگر کسی بگوید: به نام محمدِ نبیr قسم می‌خورم، کافر یا مشرک است؛ و همین‌طور کسی که به نام هر یک از فرشتگان مانند جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و نگه‌بان دوزخ (=مالک) قَسَم می‌خورد، کافر یا مشرک می‌باشد؛ البته پیش‌تر بیان کردیم که در چه صورت، مرتکب شرک اصغر شده و در چه صورت مرتکب شرک اکبر گردیده است.

گفتنی‌ست: قسم خوردن به هر یک از صفات الهی رواست؛ مثلاً جایز است که بگوید: به رحمت الله سوگند که چنین خواهم کرد؛ یا به حکمت الهی قسم که فلان کار را انجام خواهم داد.

سپس مولف/ حدیثی بدین مضمون آورده است که بریدهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هرکه- به آیینی غیر از اسلام- سوگند یاد کند و بگوید: (اگر دروغ می‌گویم،) مسلمان نباشم، در صورتی که دروغ گفته باشد، بر همان آیینی‌ست گه گفته است و اگر راست گفته باشد، سالم به اسلام باز نمی‌گردد (و مسلمان کاملی نیست)»؛ مثلاً شخصی به دوستش می‌گوید: فلانی امروز از مسافرت برگشته و به خانه رسیده است. و دوستش قبول نمی‌کند و می‌گوید: خیر؛ هنوز برنگشته و به خانه نرسیده است. شخص اول برای تأکید بر سخن خویش می‌گوید: «یهودی باشم، اگر فلانی به خانه نرسیده باشد». اگر به‌دروغ چنین چیزی بگوید و مدعی شود که دوستشان به خانه رسیده است، این شخص، یهودی‌ست؛ و حتی اگر راست گفته باشد، به فرموده‌ی پیامبر اکرمr، سالم به اسلام برنمی‌گردد.

خلاصه این‌که اگر می‌خواهید قَسَم بخورید، تنها به اللهU، یعنی به نام‌ها و صفات والایش سوگند یاد کنید یا سکوت نمایید و به غیرالله قسم نخورید. شاید کسی بگوید: مگر الله متعال به برخی از آفریده‌اهیش سوگند یاد نکرده است؟ مثلاً فرموده است:

﴿وَٱلضُّحَىٰ ١ وَٱلَّیۡلِ إِذَا سَجَىٰ ٢ مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَىٰ ٣ [الضحى: ١،  ٣]        

سوگند به روز (هنگام برآمدن آفتاب)، و سوگند به شب، هنگامی که آرام گیرد (و همه جا را بپوشاند)که پروردگارت، تو را رها نکرده و مورد خشم قرار نداده است.

هم‌چنین فرموده است:

﴿وَٱلشَّمۡسِ وَضُحَىٰهَا ١ وَٱلۡقَمَرِ إِذَا تَلَىٰهَا ٢ وَٱلنَّهَارِ إِذَا جَلَّىٰهَا ٣ وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَغۡشَىٰهَا ٤ وَٱلسَّمَآءِ وَمَا بَنَىٰهَا ٥ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا طَحَىٰهَا ٦ وَنَفۡسٖ وَمَا سَوَّىٰهَا ٧ فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا ٨ قَدۡ أَفۡلَحَ مَن زَکَّىٰهَا ٩ وَقَدۡ خَابَ مَن دَسَّىٰهَا ١٠

                                                                                   [الشمس: ١،  ١٠]      

سوگند به خورشید و روشنایی آن؛ و سوگند به ماه، هنگامی که پس از خورشید، درآید؛ و سوگند به روز، هنگامی که خورشید را نمایان کند؛ و سوگند به شب، هنگامی که خورشید را بپوشاند؛ و سوگند به آسمان و ذاتی که آن را گستراند؛  و به زمین و به آن‌که آن را بگسترد. و سوگند به جان آدمی و ذاتی که آن را منظم و نیکو ساخت و به آن، نافرمانی و تقوایش را الهام کرد، به‌راستی کسی که آن را پاک بدارد، رستگار است. و کسی که آن را (با شرک و معصیت) بیالاید، زیان‌کار می‌باشد.

می‌گوییم: الله متعال هرچه بخواهد، انجام می‌دهد و به هر یک از آفریده‌هایش که بخواهد، سوگند یاد می‌کند و هیچ چیز و هیچ‌کس جلودار او نیست؛ بلکه هر مخلوقی که الله به آن سوگند یاد کند، نشانه‌ی عظمت آن مخلوق است؛ چراکه بزرگی و عظمتِ هر آفریده‌ای، نشان از بزرگی و عظمت الله متعال است. البته اگر کسی بگوید: قسم به آیات الهی، باید ببینیم که منظورش از آیات الهی چیست؟ اگر منظورش، ماه و خورشید یا روز و شب و دیگر آفریده‌های الهی باشد، به غیرالله سوگند خورده و بدین‌سان مرتکب شرک یا کفر شده است؛ زیرا الله متعال، از آفریده‌هایش به‌عنوان آیات خویش یاد فرموده است؛ چنان‌که می‌فرماید:

﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِ ٱلَّیۡلُ وَٱلنَّهَارُ وَٱلشَّمۡسُ وَٱلۡقَمَرُ                             [فصلت: ٣٧] 

و از نشانه‌های او، شب و روز و خورشید و ماه است.

اما اگر منظور آن شخص از آیات الهی، قرآن کریم باشد، مرتکب شرک و کفر نشده است و سوگندش، هیچ ایرادی ندارد؛ زیرا قرآن کریم، کلام الهی‌ست و کلام الله متعال، جزو صفات اوست. لذا اگر کسی به آیات الهی سوگند یاد کند و منظورش قرآن کریم باشد، مرتکب عمل حرامی نشده است؛ اما اگر منظورش از آیات الهی، ماه و خورشید باشد، سوگندش ناروا و شرک یا کفر است.

***




([1]) صحیح بخاری، ش: (6108، 6646)؛ و صحیح مسلم، ش: 1646.

([2]) صحیح مسلم، ش: 1648.

([3]) السلسلۀ الصحیحۀ، ش: 325؛ و صحیح أبی داود، از آلبانی/، ش: 2788.

([4]) خطابی/ گوید: «سببش این است که سوگند، فقط به نام‌ها و صفات والای اللهU منعقد می‌گردد و امانت، جزو صفات الاهی نیست؛ بلکه یکی از فرمان‌های الاهی‌ست؛ لذا برای این‌که سوگند به امانت، هم‌سان اسما و صفات پروردگار قرار نگیرد، از قسم خوردن به امانت منع شده است». و ابن‌ارسلان گوید: «منظور از امانت، فرایض الاهی‌ست»؛ لذا مفهوم حدیث این می‌شود که نگویید: سوگند به نماز؛ سوگند به زکات و.... [مترجم]

([5]) صحیح الجامع، ش: 6203؛ السلسلۀ الصحیحۀ، ش: 94؛ و صحیح أبی داود، از آلبانی/، ش: 2793.

([6]) صحیح الجامع، ش: 1619؛ و السلسلۀ الصحیحۀ، از آلبانی/، ش: 888.

([7]) یعنی: «ریا، شرک است». آلبانی/ گوید: «مولف/ با به‌کار بردن صیغه‌ی تمریض، بدین نکته اشاره کرده که حدیث مذکور، ضعیف است؛ و همین‌گونه نیز می‌باشد؛ چنان‌که در السلسلۀ الضعیفۀ، ش: 1850 علت ضعفش را بیان کرده‌ام».