اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

313- باب: کسی که قصد قربانی دارد، از این‌که در دهه‌ی نخست ذی‌الحجه و پیش از قربانی کردن، موها و ناخن‌هایش را بگیرد، نهی شده است

313- باب: کسی که قصد قربانی دارد، از این‌که در دهه‌ی نخست ذی‌الحجه و پیش از قربانی کردن، موها و ناخن‌هایش را بگیرد، نهی شده است

1715- عن أُمِّ سَلَمَةَ& قالَتْ: قَالَ رسولُ اللهِr: «مَنْ کَانَ لَهُ ذِبْحٌ یَذْبَحُهُ، فَإذَا أَهَلَّ هِلاَلُ ذِی الحِجَّةِ، فَلا یَأخُذَنَّ من شَعْرِهِ وَلا مِنْ أظْفَارِهِ شَیْئاً حَتَّى یُضَحِّیَ». [روایت مسلم]([1])

ترجمه: ام‌سلمه& می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «کسی که حیوانِ قربانی دارد، پس از رؤیت هلال ماه ذی‌الحجه چیزی از موها و ناخن‌هایش را نگیرد تا این‌که قربانی کند».

شرح

در این باب آمده است: «کسی که قصد قربانی دارد، از این‌که در دهه‌ی نخست ذی‌الحجه و پیش از قربانی کردن، موها و ناخن‌هایش را بگیرد، نهی شده است»؛ مولف/ در این‌باره حدیثی بدین مضمون آورده است که ام‌سلمه& می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «کسی که حیوانِ قربانی دارد، پس از رؤیت هلال ماه ذی‌الحجه چیزی از موها و ناخن‌هایش را نگیرد تا این‌که قربانی کند»؛ یعنی وقتی ماه ذی‌الحجه فرا رسید و شما قصد داشتید که از مال خویش، از طرف خود یا کسی دیگر قربانی کنید، نباید چیزی از موهای زاید و موهای سر و سبیل خود را بگیرید تا این‌که قربانی خود را انجام دهید. هم‌چنین نباید پیش از قربانی کردن، چیزی از ناخن‌های دست و پای خود را بگیرید. در روایتی غیر از مسلم، آمده است که چنین شخصی چیزی از موهای پوستش را نیز نباید بگیرد؛ گفتنی‌ست: این به سبب احترامِ قربانی‌ و بدین منظور است که آنان‌که در احرام حج نیستند، از بابت نگه داشتن موها، از اجر و ثوابِ آنان‌که در احرام هستند، برخوردار شوند؛ زیرا حج‌گزار پیش از رسیدن قربانی‌ها به قربان‌گاه، موهای سرش را نمی‌تراشد. لذا اللهU به لطف خویش برای آن دسته از بندگانش که توفیق حج و عمره نمی‌یابند، نصیبی از این اعمال ارزشمند قرار داده است.




([1]) صحیح مسلم، ش: 1977.

312- باب: کراهت چمباتمه زدن در روز جمعه در حالی که امام خطبه می‌خواند؛ زیرا این حالت، خواب‌آور است

312- باب: کراهت چمباتمه زدن در روز جمعه در حالی که امام خطبه می‌خواند؛ زیرا این حالت، خواب‌آور است و گوش دادن به خطبه از دست می‌رود و ترس باطل شدن وضوست

1714- عن مُعاذِ بن أنسٍ الجُهَنِیِّt أنَّ النَّبِیَّr نَهَى عَنِ الحِبْوَةِ یَومَ الجُمعَةِ وَالإمَامُ یَخْطُبُ. [روایت ابوداود و ترمذی؛ ترمذی، این حدیث را حسن دانسته است.]([1])

ترجمه: معاذ بن انس جُهَنیt می‌گوید: پیامبرr از چمباتمه زدن در روز جمعه، در حالی که امام سخنرانی می‌کند، منع فرمود.

 

شرح

مولف/ می‌گوید: «باب: کراهت چمباتمه زدن در روز جمعه در حالی که امام خطبه می‌خواند»؛ چمباتمه زدن، بدین معناست که انسان، ساق‌ها و زانوان خود را در بغل بگیرد و روی نشیمنگاه خود بنشیند؛ پیامبرr از چمباتمه زدن در روز جمعه که امام خطبه می‌خواند، نهی فرموده است؛ زیرا:

1.     این حالت، خواب‌آور است و گوش دادن به خطبه از دست می‌رود و ترس باطل شدن وضوست.

2.     در آن زمان پوششِ مردم، بیش‌تر با ازار (لُنگ) و ردا (بالاپوش) بود؛ لذا بیم آن می‌رفت که وقتی کسی چمباتمه می‌زند، عورتش نمایان شود؛ اما اگر چنین ترسی وجود نداشته باشد، نهی نیز مرتفع می‌گردد؛ زیرا با رفع علت، نهی نیز برداشته می‌شود.




([1]) صحیح الجامع، ش: 6876؛ و صحیح أبی داود، از آلبانی/، ش: 1017.

311- باب: نهی از ورود به مسجد پس از خوردن سیر، پیاز، تره و دیگر خوراکی‌های بدبو، مگر به‌ضرورت

311- باب: نهی از ورود به مسجد پس از خوردن سیر، پیاز، تره و دیگر خوراکی‌های بدبو، مگر به‌ضرورت

1710- عن ابن عمرَ$ أنَّ النَّبِیَّr قَالَ: «مَنْ أکَلَ مِنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ- یعنی: الثُّومَ- فَلا یَقْرَبَنَّ مَسْجِدَنَا». [متفق علیه]([1])

وفی روایةٍ لمسلم: «مَساجِدَنا».

ترجمه: ابن‌عمر$ می‌گوید: پیامبرr فرمود: «هرکه از این گیاه- یعنی سیر- خورد، نباید به مسجدمان بیاید».

و در روایتی از مسلم آمده است: «نباید به مساجدِ ما بیاید».

1711- وعن أنسٍt قَالَ: قَالَ النَّبِیُّr: «مَنْ أَکَلَ مِنْ هذِهِ الشَّجَرَةِ فَلا یَقْرَبَنَّا، وَلا یُصَلِّیَنَّ مَعَنَا». [متفق علیه]([2])

ترجمه: انسt می‌گوید: پیامبرr فرمود: «هرکه از این گیاه- یعنی سیر- خورد، به ما نزدیک نشود و با ما نماز نخواند».

1712- وعن جابرٍt قَالَ: قَالَ النَّبِیُّr: «مَنْ أکَلَ ثُوماً أَوْ بَصَلاً فَلْیَعْتَزلنا، أو فَلْیَعْتَزِلْ مَسْجِدَنَا». [متفق علیه]([3])

وفی روایةٍ لمسلمٍ: «مَنْ أکَلَ البَصَلَ، والثُّومَ، والکُرَّاثَ، فَلا یَقْرَبَنَّ مَسْجِدَنَا، فَإنَّ المَلاَئِکَةَ تَتَأَذَّى مِمَّا یَتَأَذَّى مِنْهُ بَنُو آدَمَ».

ترجمه: جابرt می‌گوید: پیامبرr فرمود: «هرکه سیر یا پیاز خورد، از ما یا از مسجدمان کناره بگیرد».

و در روایتی از مسلم آمده است: «هرکه پیاز، سیر و تره خورد، به مسجدمان نزدیک نشود؛ زیرا از چیزی که انسان‌ها اذیت می‌شوند، فرشتگان نیز اذیت می‌گردند».

1713- وعن عمرَ بن الخَطّابt أنَّه خَطَبَ یومَ الجمْعَةِ فَقَالَ فی خُطبَتِهِ: ثُمَّ إنَّکُمْ أیُّهَا النَّاسُ تَأکُلُونَ شَجَرتَیْنِ مَا أرَاهُمَا إِلاَّ خَبِیثَتَیْن: البَصَلَ ، وَالثُّومَ. لَقَدْ رَأَیْتُ رسولَ اللهr إِذَا وَجدَ ریحَهُمَا مِنَ الرَّجُلِ فی المَسْجِدِ أَمَرَ بِهِ، فَأُخْرِجَ إِلَى البَقِیعِ، فَمَنْ أکَلَهُمَا، فَلْیُمِتْهُمَا طَبْخاً. [روایت مسلم]([4])

ترجمه: از عمر بن خطابt روایت است که وی، روز جمعه سخنرانی کرد و در خطبه‌اش فرمود: ای مردم! شما دو گیاه می‌خورید که بوی بدی دارند: پیاز و سیر؛ من رسول‌اللهr را دیدم که وقتی بوی آن را از کسی می‌شنید، دستور می‌داد که او را از مسجد به سوی بقیع بیرون کنند؛ لذا کسی که می‌خواهد پیاز و سیر بخورد، باید بویشان را با پختن از میان ببرد.

شرح

بابی که مولف/ در این بخش از کتابش گشوده، درباره‌ی پاره‌ای از احکام و آداب مربوط به مسجد است؛ این باب درباره‌ی نهی از ورود به مسجد پس از خوردن سیر و پیاز و تره و دیگر خوراکی‌هایی‌ست که بوی بد دارند. سپس مولف/ روایتی بدین مضمون آورده است که عمر بن خطابt در خطبه‌ی جمعه به مردم فرمود: «ای مردم! شما پیاز و سیر می‌خورید که بوی بدی دارند؛ من، رسول‌اللهr را دیدم که وقتی بوی آن را از کسی می‌شنید، دستور می‌داد که او را از مسجد به سوی بقیع بیرون کنند»؛ یعنی اگرچه اخراجش از مسجد کافی بود، اما برای این‌که تنبیهش نمایند، او را تا بقیع، از مسجد دور می‌کردند. سپس عمر فاروقt در ادامه فرمود: «کسی که می‌خواهد پیاز و سیر بخورد، باید بویشان را با پختن از میان ببرد». از این روایت چنین برداشت می‌شود که سیر و پیاز، حرام نیستند و برای انسان رواست که سیر و پیاز بخورد؛ اما کسی که سیر و پیاز خورد، نباید برای نماز جماعت یا حضور در کلاس درسی که در مسجد برگزار می‌شود، به درون مسجد برود؛ زیرا فرشتگان از بوی بد سیر و پیاز اذیت می‌شوند.

هم‌چنین علما گفته‌اند: کسی که دهانش بوی بد می‌دهد، نباید پیش از زدودن بوی بد، وارد مسجد شود؛ زیرا علت اذیت شدن فرشتگان است، به‌قوت خود باقی‌ست.

حال اگر کسی چیزی بخورد که بوی بد می‌دهد و سپس بویش رفع شود، آیا ورودش به مسجد رواست؟ می‌گوییم: آری؛ در صورتی‌که بوی دهانش به‌کلی از میان برود، ایرادی ندارد که شخص وارد مسجد شود؛ زیرا مدار حُکم بر وجود و عدم وجودِ علت است؛ اما آیا رواست که کسی بدین قصد که به مسجد نرود، سیر و پیاز بخورد؟ می‌گوییم: خیر؛ برای انسان روا نیست که خودش برای اسقاط واجبی چون نماز جماعت، زمینه‌سازی کند؛ ولی اگر اشتهای خوردن سیر و پیاز داشت، روشن است که خوردن سیر و پیاز، مباح می‌باشد؛ ولی تا زمانی که بویش نرفته است، نباید به مسجد نزدیک شود.

***




([1]) صحیح بخاری، ش: 853؛ و صحیح مسلم، ش: 561.

([2]) صحیح بخاری، ش: (856، 5451)؛ و صحیح مسلم، ش: 562.

([3]) صحیح بخاری، ش: (854، 5452)؛ و صحیح مسلم، ش: 564.

([4]) صحیح مسلم، ش: 657.

310- باب: کراهت دعوا و درگیری در مسجد و بلند کردن صدا در آن

310- باب: کراهت دعوا و درگیری در مسجد و بلند کردن صدا در آن و اعلامِ نشانیِ گم‌شده برای یافتنِ آن و نیز کراهت خرید و فروش و اجاره و سایر معاملات

1705- وعن أَبی هریرةt أنَّه سَمِعَ رسُولَ اللهِr یَقُولُ: «مَنْ سَمِعَ رَجُلاً یَنْشُدُ ضَالَّةً فی المَسْجِدِ فَلْیَقُلْ: لا رَدَّها اللهُ عَلَیْکَ، فإنَّ المَسَاجِدَ لَمْ تُبْنَ لِهذَا». [روایت مسلم]([1])

ترجمه: از ابوهریرهt روایت است که از رسول‌اللهr شنید که می‌فرمود: «هرکه از کسی شنید که در مسجد، گم‌شده‌ای را اعلام می‌کند، بگوید: الله آن را به تو برنگرداند؛ زیرا مساجد برای این ساخته نشده‌اند».

1706- وعنه أنَّ رسولَ اللهِr قَالَ: «إِذَا رَأیْتُمْ مَنْ یَبِیعُ أَوْ یَبْتَاعُ فی المَسْجِدِ، فَقُولُوا: لا أرْبَحَ اللهُ تِجَارَتَکَ، وَإِذَا رَأَیْتُمْ مَنْ یَنْشُدُ ضَالَّةً فَقُولُوا: لا رَدَّهَا الله عَلَیْکَ». [ترمذی روایتش کرده و گفته است: حدیثی حسن می‌باشد.]([2])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هرگاه دیدید که کسی در مسجد چیزی می‌فروشد یا می‌خَرَد، بگویید: الله در تجارت تو سود ندهد؛ و هرگاه دیدید که کسی در مسجد گم‌شده‌ای را اعلام می‌کند، بگویید: الله آن را به تو برنگرداند».

1707- وعن بُریَدَةَt أنَّ رَجُلاً نَشَدَ فی المَسْجِدِ فَقَالَ: مَنْ دَعَا إِلَى الجَمَلِ الأَحْمَرِ؟ فَقَالَ رسولُ اللهِr: «لا وَجَدْتَ؛ إنَّمَا بُنِیَتِ المََسَاجِدُ لِمَا بُنِیَتْ لَهُ». [روایت مسلم]([3])

ترجمه: بریدهt می‌گوید: مردی در مسجد اعلام کرد که آیا کسی شترِ سرخِ مرا ندیده است؟ رسول‌اللهr فرمود: «آن را نیابی؛ همانا مساجد فقط برای همان هدفی بنا شده که برای آن ساخته شده‌اند».

1708- وعن عمرو بن شعیب عن أبیه عن جدِّهِt أنَّ رسولَ اللهِr نَهَى عَن الشِّراءِ والبَیْعِ فِی المَسْجِدِ، وَأنْ تُنْشَدَ فِیهِ ضَالَّةٌ؛ أَوْ یُنْشَدَ فِیهِ شِعْرٌ. [روایت ابوداود و ترمذی؛ ترمذی، این حدیث را حسن دانسته است.]([4])

ترجمه: از عمرو بن شعیب از پدرش از پدربزرگش روایت است که رسول‌اللهr از خرید و فروش در مسجد و از اعلام گم‌شده در آن، و نیز از این‌که در مسجد شعر بخوانند، نهی فرمود.

1709- وعن السِّائبِ بن یزیدَ الصَّحابِیِّt قَالَ: کُنْتُ فی المَسْجِدِ فَحَصَبَنِی رَجُلٌ، فَنَظَرْتُ فَإذَا عُمَرُ بْنُ الخَطَّابِt فَقَالَ : اذْهَبْ فَأتِنِی بِهذَینِ، فَجِئْتُهُ بِهِمَا، فَقَالَ: مِنْ أیْنَ أَنْتُمَا؟ فَقَالا: مِنْ أهْلِ الطَّائِفِ، فَقَالَ : لَوْ کُنْتُمَا مِنْ أهْلِ البَلَدِ، لأَوْجَعْتُکُمَا، تَرْفَعَانِ أصْوَاتَکُمَا فی مَسْجِدِ رَسُولِ اللهr! [روایت بخاری]([5])

ترجمه: سائب بن یزید صحابیt می‌گوید: در مسجد بودم که کسی سنگ‌ریزه‌ای به سوی من انداخت؛ و چون نگاه کردم، دیدم که عمر بن خطابt می‌باشد. فرمود: برو و آن دو نفر را نزدم بیاور. آن دو را نزد عمرt آوردم. از آن‌ها پرسید: شما اهل کجا هستید؟ گفتند: اهل طائفیم. فرمود: اگر از اهالی این‌جا بودید، شما را تنبیه می‌کردم؛ صدایتان را در مسجد پیامبرr بلند می‌کنید!

شرح

مولف/ بابی درباره‌ی کراهت صدابلندی در مسجد و اعلامِ گم‌شده در آن و نیز کراهت خرید و فروش در آن گشوده است.

الله متعال، مساجد را در کنار نام خود ذکر فرموده است؛ چنان‌که می‌فرماید:

﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَٰجِدَ ٱللَّهِ أَن یُذۡکَرَ فِیهَا ٱسۡمُهُۥ وَسَعَىٰ فِی خَرَابِهَآ

                                                                                        [البقرة: ١١٤]        

و کیست ستم‌کارتر از کسی است که از بردن نامِ الله (و عبادتش) در مساجدِ الله جلوگیری می­کند و در خراب کردن آن‌ها می‌کوشد؟

پیامبر اکرمr نیز واژه‌ی مسجد را در کنارِ نام اللهU ذکر کرده است و این، بیان‌گر اهمیت و شرافت مساجد می‌باشد؛ چنان‌که فرموده است: «لاَ تَمْنَعُوا إِمَاءَ الله مَسَاجِدَ اللهِ»؛([6]) یعنی: «کنیزان الله (زنان) را از رفتن به مساجدِ الله منع نکنید». الله متعال می‌فرماید:

﴿فِی بُیُوتٍ أَذِنَ ٱللَّهُ أَن تُرۡفَعَ وَیُذۡکَرَ فِیهَا ٱسۡمُهُۥ یُسَبِّحُ لَهُۥ فِیهَا بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ ٣٦ رِجَالٞ لَّا تُلۡهِیهِمۡ تِجَٰرَةٞ وَلَا بَیۡعٌ عَن ذِکۡرِ ٱللَّهِ                                                                           [النور : ٣٦،  ٣٧]     

(این چراغ و نورش) در خانه‌هایی(ست) که الله اجازه داده ارج داده شوند و نامش در آن‌ها، بامداد و شامگاه یاد گردد. مردانی که تجارت و داد و ستد، آنان را از یاد الله باز نمی‌دارد.

بنابراین مساجد، شرافت و احترام ویژه‌ای دارند؛ از این‌رو برای جُنُب روا نیست که بدون وضو در مسجد بماند؛ زیرا پیامبرr فرموده است: «لا تَدْخُلُ الْمَلائِکَةُ بَیْتًا فِیهِ جُنُبٌ»؛([7]) یعنی: «فرشتگان به خانه‌ای که در آن شخصِ جُنُبی باشد، وارد نمی‌شوند». مسجد نیز از این مستثنا نیست؛ یعنی اگر جُنُبی در مسجد باشد، فرشتگان وارد مسجد نمی‌شوند یا اگر وارد شوند، اذیت می‌گردند؛ از این‌رو فردِ جُنُب نباید در مسجد بماند یا وارد مسجد شود؛ مگر آن‌که وضو بگیرد؛ زیرا صحابه# در مسجد می‌خوابیدند و چه‌بسا فردی از آنان جُنُب می‌شد و از مسجد بیرون می‌رفت و سپس وضو می‌گرفت و به مسجد باز می‌گشت؛ و پیامبر r نیز این عمل را تأیید فرمود.

یکی از آداب مسجد، این است که انسان هنگام ورود به مسجد، پیش از نشستن دو رکعت نماز بخواند؛ هر وقت که باشد؛ حتی هنگام طلوع یا غروب خورشید؛ زیرا پیامبرr فرموده است: «إِذَا دَخَلَ أحَدُکُمُ المَسْجِدَ، فَلا یَجْلِسْ حَتَّى یُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ»؛([8]) یعنی: «هرگاه یکی از شما وارد مسجد شد، پیش از نشستن دو رکعت نماز بخواند». هم‌چنین پیامبرr روز جمعه سخنرانی می‌کرد که شخصی، وارد مسجد شد و نشست. رسول‌اللهr از او پرسید: «آیا نماز خوانده‌ای؟» پاسخ داد: خیر. پیامبرr فرمود: «قُم فَصَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَتَجَوَّزْ فِیهِمَا»؛([9]) یعنی: «برخیز و دو رکعت، نمازِ کوتاه بخوان». برخی از علما با استناد به این حدیث، تحیۀالمسجد را واجب دانسته‌اند؛ زیرا با این‌که گوش کردن به خطبه‌ی جمعه واجب است، پیامبرr به آن مرد دستور داد که دو رکعت تحیۀالمسجد بخوانَد. لذا کسی که وارد مسجد می‌شود و بدون خواندن می‌نشیند، از پیامبرr نافرمانی کرده است؛ چراکه پیامبرr فرمود: «هرگاه یکی از شما وارد مسجد شد، پیش از نشستن دو رکعت نماز بخواند».

یکی از احکام مسجد، این است که خرید و فروش در آن، جایز نیست؛ چه معامله‌ی کوچکی باشد و چه معامله‌ی بزرگی. و چون معامله‌ی باطلی‌ست، کالای مورد معامله به خریدار تحویل نمی‌گردد و مبلغ معامله نیز به فروشنده داده نمی‌شود؛ بلکه بر خریدار و فروشنده واجب است که معامله را به هم بزنند؛ بدین‌سان که فروشنده، پول خریدار را پس دهد و خریدار، کالای فروشنده را برگرداند. مبادله‌ی پول در مسجد در صورتی‌که به‌قصدِ معامله یا خرید و فروش نباشد، ایرادی ندارد؛ مثلاً فقیری از شما درخواست کمک می‌کند و شما یک اسکناس پنج هزار تومانی دارید؛ ایرادی ندارد که این اسکناس را به او بدهید و چهار هزار تومان پس بگیرید.

آری؛ خرید و فروش در مسجد، حرام است و اگر کسی را دیدید که در مسجد داد و ستد می‌کند، به فرموده‌ی پیامبرr به او بگویید: «الله در تجارت تو سودی ندهد»؛ یعنی برایش دعای ضرر و زیان ‌کنید؛ رسول‌اللهr در ادامه فرمود: «زیرا مساجد برای این ساخته نشده‌اند». احتمال می‌رود که این فرموده‌ی پیامبرr از آن جهت باشد که انسان، این جمله را نیز به کسی که در مسجد خرید و فروش می‌کند، بگوید؛ و نیز احتمال می‌رود که پیامبرr این عبارت را از آن جهت فرموده است که علت حُکم را بیان نماید؛ در این صورت نیازی به گفتنِ این عبارت به آن شخص نیست؛ مگر آن‌که گفتن این عبارت به او، باعث شود که با طیب خاطر، سخن شما را بپذیرد و از این بابت که برای تجارتش دعای بی‌برکتی و زیان کرده‌اید، ناراحت نشود؛ بلکه می‌توانید به او یادآوری کنید که مساجد برای نماز، کسب علم، تلاوت قرآن و ذکر الله متعال ساخته شده‌اند. بدین ترتیب برایش روشن می‌شود که بددعایی شما برای تجارتش از روی خیرخواهی بوده است. حتی می‌توانید برایش توضیح دهید که به‌پیروی از فرمان پیامبرr چنین دعایی کرده‌اید؛ آری؛ به فرمان کسی که الله متعال به فرمان‌برداری‌اش دستور داده و اطاعت از او را به‌سان اطاعت از خویش قرار داده است:

﴿وَأَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ                                              [التغابن : ١٢]     

و از الله اطاعت کنید و فرمان‌بردار پیامبر باشید.

هم‌چنین اعلام گم‌شده در مسجد، روا نیست؛ لذا اگر کسی کیف پولش را گم کرد و حتی گمان غالبش این بود که آن را دزدیده‌اند، باز هم جایز نیست که در مسجد اعلام کند که کیف پولم را گم کرده‌ام؛ بلکه می‌تواند بیرون مسجد بایستد و از نمازگزاران بپرسد که آیا کیفش را ندیده‌اند؟

پیامبرr فرموده است: و هرگاه دیدید که کسی در مسجد گم‌شده‌ای را اعلام می‌کند، بگویید: الله آن را به تو برنگرداند». باری مردی در مسجد اعلام کرد که آیا کسی شترِ سرخِ مرا ندیده است؟ رسول‌اللهr فرمود: «آن را نیابی»؛ زیرا مساجد برای این ساخته نشده‌اند. گفتنی‌ست: اگر کسی در مسجد چیزی مانند دسته‌کلید پیدا کرد، بنا بر دیدگاه برخی از علما ایرادی ندارد که در مسجد اعلام کند که دسته‌کلیدی پیدا کرده است؛ زیرا این، احسان و نیکی‌ست؛ اما برخی از علما این را هم مکروه دانسته‌اند؛ لذا اگر امکان یافتن صاحبش در بیرون از مسجد وجود داشت، بهتر است که از اعلام یافته‌اش در درون مسجد خودداری کند. در هر حال، بر ما واجب است که احترام مساجد را نگه داریم؛ باری امیرالمومنین، عمر بن خطابt در مسجدالنبیr بود و دید که دو نفر صدایشان را بلند کرده‌اند؛ آن دو را به حضور خواست و از آنان پرسید: اهل کجا هستید؟ گفتند: اهل طائفیم. فرمود: اگر از اهالی این‌جا بودید، شما را تنبیه می‌کردم؛ صدایتان را در مسجد پیامبرr بلند می‌کنید!

هم‌چنین از خواندن شعر و سرود در مساجد، نهی شده است؛ البته اشعار بیهوده‌ای که هیچ خیری در آن‌ها نیست؛ یعنی خواندن اشعار پرمحتوا که حاوی نکات شرعی و آموزنده‌ای‌ست، ایرادی ندارد؛ زیرا حسان بن ثابتt در مسجد پیامبرr شعر می‌خواند و پیامبرr نیز گوش می‌داد. باری عمر بن خطابt حسانt را از خواندن شعر در مسجد منع کرد. حسانt گفت: من در مسجد، در حضور کسی که از شما بهتر بود- یعنی در حضور پیامبرr- شعر می‌خواندم. لذا اگر شعری با مضمامین دینی و آموزشی باشد، مثلاً به اطاعت و فرمان‌برداری از الله و رسولش فرا بخواند یا به جهاد در راه اللهU تشویق کند، خواندن آن در مسجد اشکالی ندارد.

نکته: اگر کسی در مسجد خوابیده بود و محتلم شد، برای ماندن در مسجد کافی‌ست که وضو بگیرد؛ اما برای نماز، باید غُسل کند.

***




([1]) صحیح مسلم، ش: 568.

([2]) صحیح الجامع، ش: 573؛ إرواء الغلیل، ش: 1295؛ و صحیح الترمذی، از آلبانی/، ش: 1066.

([3]) صحیح مسلم، ش: 569.

([4]) صحیح الجامع، ش: 6885؛ و صحیح أبی داود، از آلبانی/، ش: 991.

([5]) صحیح بخاری، ش: 470.

([6]) صحیح بخاری، ش: 900؛ و صحیح مسلم، ش: 422 به‌نقل از ابن‌عمر$.

([7]) ضعیف است؛ روایت : احمد در مسندش (1/83) به‌نقل از علیt؛ آلبانی/ این حدیث را در ضعیف الجامع، ش: 6203 ضعیف دانسته است.

([8]) ر.ک: حدیث شماره‌ی 1151. [مترجم]

([9]) صحیح مسلم، ش: 1449 به‌نقل از سُلَیک غَطَفانیt

309- باب: نهی از انداختن آب دهان در مسجد، و امر به پاک کردن مسجد از آلودگی‌ها

309- باب: نهی از انداختن آب دهان در مسجد، و امر به پاک کردن مسجد از آلودگی‌ها

1702- عن أنسٍt أنَّ رسولَ اللهِr قالَ: «البُصاقُ فِی المَسْجِدِ خَطِیئَةٌ، وَکَفَّارَتُهَا دَفْنُهَا». [متفق علیه]([1])

ترجمه: انسt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «انداختن آب دهان در مسجد، گناهی‌ست که کفاره‌‌اش، دفن آن در زیر خاک- یا پاک کردن آن با شستن و امثالِ آن- است».

1703- وعن عائشةَ& أنَّ رسولَ اللهِr رَأَى فی جِدَارِ القِبْلَةِ مُخَاطاً، أَوْ بُزَاقاً، أَوْ نُخَامَةً، فَحَکَّهُ. [متفق علیه]([2])

ترجمه: عایشه& می‌گوید: رسول‌اللهr در دیوار قبله‌ی مسجد، آب بینی یا آب دهان یا بلغم دید و آن را پاک کرد.

1704- وعن أنسٍt أنَّ رسولَ اللهِr قَالَ: «إنَّ هذِهِ المَسَاجِدَ لا تَصْلُحُ لِشَیءٍ مِنْ هَذَا البَوْلِ وَلا القَذَرِ، إنَّمَا هی لِذِکْرِ اللهِ تَعَالَى، وَقِراءةِ القُرْآنِ» أَوْ کَمَا قَالَ رسُولُ اللهِr. [روایت مسلم]([3])

ترجمه: انسt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «چیزهایی مانند ادرار و نجاست شایسته‌ی این مساجد نیست؛ بلکه این مساجد برای ذکر الله متعال و تلاوت قرآن ساخته شده‌اند». یا سخنی به همین مفهوم فرمود.

شرح

مولف/ در این باب به وجوب پاک کردن مسجد از هرگونه آلودگی از قبیل: آب دهان و بینی وامثال آن پرداخته و سپس حدیثی بدین مضمون آورده است که انسt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «انداختن آب دهان در مسجد، گناهی‌ست که کفاره‌‌اش، دفن آن در زیر خاک- یا پاک کردن آن با شستن و امثالِ آن- است». از این حدیث چنین برداشت می‌شود که انداختن آب دهان و بینی در مسجد، حرام است؛ به دو سبب:

نخست: این‌که سبب اذیت و آزار سایر نمازگزاران می‌باشد.

دوم: اهانت و بی‌احترامی به خانه‌ی خداست؛ در صورتی که اللهU به ارج نهادن به مساجد امر فرموده است.

بنابراین انداختن آب دهان و بینی در مسجد، جایز نیست؛ و اگر کسی مرتکب چنین عملی شد، کفاره‌اش این است که آن را زیر خاک دفن کند یا پاکش نماید. عایشه& می‌گوید: «رسول‌اللهr در دیوار قبله‌ی مسجد، آب بینی یا آب دهان یا بلغم دید و آن را پاک کرد»؛ اما امروزه که مساجد ما فرش دارند، باید چنین آلودگی‌هایی را با دستمال، پاک کنیم و در صورت نیاز، با آب بشوییم. در هر حال انداختن آب دهان و بینی در مسجد، حرام می‌باشد و اگر کسی مرتکب چنین عملی شد، کفاره‌اش همان است که بیان شد.

در روایتی آمده است: صحرانشینی وارد مسجد شد، به گوشه‌ای از مسجد رفت و ادرار کرد. مردم تصمیم گرفتند با او برخورد کنند؛ اما رسول‌اللهr آن‌ها را نهی کرد و فرمود: «او را به حالِ خود رها کنید»؛ یعنی بگذارید کارش را بکند. و افزود: «یک سطل آب بر محل ادرارش بریزید؛ زیرا شما مأموریت یافته‌اید که آسان بگیرید، نه سخت». وقتی صحرانشین کارش را تمام کرد، دلوی آب در محل ادرارش ریختند تا پاک شود. سپس رسول‌اللهr آن صحرانشین را صدا زد و به او فرمود: «چیزهایی مانند ادرار و نجاست شایسته‌ی این مساجد نیست؛ بلکه این مساجد برای ذکر الله، نماز و تلاوت قرآن ساخته شده‌اند». لذا بر هر مومنی واجب است که احترام خانه‌های الله را حفظ کند و در آن، آب دهان و بینی نیندازد و صدابلندی نکند؛ بلکه آداب مربوط به مسجد را رعایت نماید؛ زیرا مسجد، خانه‌ی خدا و محل حضور فرشتگان است.

***




([1]) صحیح بخاری، ش: 415؛ و صحیح مسلم، ش: 552.

([2]) صحیح بخاری، ش: 407؛ و صحیح مسلم، ش: 549.

([3]) صحیح مسلم، ش: 285.