اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

223- امر به روزه‌دار به حفظ زبان و دیگر اندامش از گناهان و دشنام دادن به دیگران و امثالِ آن

223- امر به روزه‌دار به حفظ زبان و دیگر اندامش از گناهان و دشنام دادن به دیگران و امثالِ آن

1248- عَن أَبی هریرةًt قال: قَالَ رسول الله: «إذَا کَانَ یَومُ صَوْمِ أحَدِکُمْ فَلا یَرْفُثْ وَلا یَصْخَبْ، فإنْ سَابَّهُ أحَدٌ أَوْ قَاتَلَهُ فَلْیَقُلْ: إنِّی صَائِمٌ». [متفق علیه]([1])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هرگاه یکی از شما روزه بود، نباید ناسزا بگوید یا بر کسی فریاد بزند و اگر کسی به او دشنام داد یا با او درگیر شد، در جوابش بگوید: من روزه هستم».

1249- وعنه قَالَ: قَالَ النَّبِیُّr: «مَنْ لَمْ یَدَعْ قَوْلَ الزُّورِ وَالعَمَلَ بِهِ فَلَیْسَ للهِ حَاجَةٌ فی أنْ یَدَعَ طَعَامَهُ وَشَرَابَهُ». [روایت بخاری]([2])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «کسی که دروغ‌گویی و عمل به مقتضای آن‌را ترک نکند، الله متعال نیازی ندارد که او خوردن و آشامیدن را ترک نماید».

شرح

مؤلف/ در کتابش بابی بدین عنوان گشوده است: «امر به روزه‌دار به نگه‌داری زبان و دیگر اندامش از گناهان و دشنام دادن به دیگران و سایر بدی‌ها». یعنی: بر روزه‌دار واجب است که از هر سخن و کردارِ حرامی بپرهیزد؛ زیرا الله متعال روزه را فرض نموده است تا ما تقوا و پرهیزگاری پیشه کنیم؛ همان‌گونه که می‌فرماید:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُتِبَ عَلَیۡکُمُ ٱلصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِکُمۡ لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَ ١٨٣                                                        [البقرة: ١٨٣]

ای کسانی که ایمان آورده­اید! روزه بر شما فرض شده، چنان‌که بر کسانی که پیش از شما بودند، فرض شده بود؛ برای این‌که تقوا پیشه کنید.

پس فرض شدن روزه برای این است که تقوا پیشه کنیم و از کارهای حرام بپرهیزیم. الله متعال با فرمانِ ترکِ علایق و نیازها، خواهان عذاب دادنِ بندگانش نیست؛ بلکه او می‌خواهد که بندگانش از او فرمان ببرند و دستوراتش را اجرا کنند و از کارهای حرام بپرهیزند تا روزه، مدرسه و آموزش‌گاهی باشد که در آن دوری از کارهای حرام و انجام واجبات را بیاموزند. لذا اگر انسان در طولِ ماه رمضان، بر دین خود پای‌بند باشد و از کارهای حرام بپرهیزد و واجبات شرعی‌اش را انجام دهد، به این رویه عادت می‌کند و در طول زندگی‌اش همین‌گونه خواهد بود؛ از این‌رو الله متعال حکمت فرض شدن روزه را این‌گونه بیان فرمود که﴿لَعَلَّکُمۡ تَتَّقُونَ ١٨٣«برای این‌که تقوا پیشه کنید». هم‌چنین پیامبرr فرموده است: «هرگاه یکی از شما روزه بود، نباید ناسزا بگوید یا بر کسی فریاد بزند و اگر کسی به او دشنام داد یا با او درگیر شد، در جوابش بگوید: من روزه هستم». یعنی: انسانِ روزه‌دار نباید سخنان معصیت‌بار و گناه‌آلود بگوید؛ بلکه باید متین و باوقار باشد و اگر کسی به او ناسزا گفت، بر سرَش داد و فریاد نزند؛ بلکه به او بگوید: من روزه هستم و بدین‌سان با زبانِ حال به طرفِ مقابلش بفهماند که سکوت من، از سرِ عجز و ناتوانی نیست؛ بلکه می‌توانم جواب دهم؛ اما چون روزه هستم، به حکم الله و رسولش چیزی نمی‌گویم. و بدین‌سان از گستاخیِ بیش‌ترِ وی جلوگیری کند و هم‌چنان باعزت باقی بماند و تنها در برابر الله متعال اظهار ذلت و فروتنی کند. از این‌رو رسول‌اللهr فرمود: «کسی که دروغ‌گویی و عمل به مقتضای آن‌را ترک نکند، الله متعال نیازی ندارد که او خوردن و آشامیدن را ترک نماید». در حدیثی دیگر افزون بر دروغ‌گویی و عمل به مقتضای آن، کردار جاهلانه نیز آمده است که منظور از آن، ستم و جفاکاری در حقّ مردم می‌باشد. لذا الله متعال نیازی به روزه‌ی چنین شخصی ندارد؛ زیرا الله متعال روزه را برای ترک کارهای حرام و انجام واجبات، فرض فرموده است و این، مهم‌ترین حکمت روزه می‌باشد.

***




([1]) صحیح بخاری، ش: (1894،1904)؛ و صحیح مسلم، ش:1151؛ این حدیث پیش‌تر به شماره‌ی 1223 آمده است.

([2]) صحیح بخاری، ش: 1903.

222- باب: فضیلت تعجیل در افطار و بهترین چیز برای گشودن روزه، و دعای افطار

222- باب: فضیلت تعجیل در افطار و بهترین چیز برای گشودن روزه، و دعای افطار

1241- عن سهل بن سعدٍt أنَّ رسولَ اللهr قَالَ: «لا یَزَالُ النَّاسُ بِخَیْرٍ مَا عَجَّلُوا الفِطْرَ». [متفق علیه]([1])

ترجمه: سهل بن سعدt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «مردم تا زمانی که در افطار - و گشودن روزه‌ی خود هم‌زمان با غروب خورشید- عجله کنند، در خیر و نیکی به‌سر می‌برند».

1242- وعن أَبی عطِیَّة قَالَ: دَخَلْتُ أنَا وَمَسْرُوقٌ عَلَى عائشة&، فَقَالَ لَهَا مَسْرُوق: رَجُلاَنِ مِنْ أصْحَابِ محمدٍr کِلاَهُمَا لا یَألُو عَنِ الخَیْرِ؛ أحَدُهُمَا یُعَجِّلُ المَغْرِبَ وَالإفْطَارَ، وَالآخَرُ یُؤَخِّرُ المَغْرِبَ وَالإفْطَارَ؟ فَقَالَتْ: مَنْ یُعَجِّلُ المَغْرِبَ وَالإفْطَارَ؟ قَالَ: عَبْدُ اللهِ - یعنی: ابن مسعود - فَقَالَتْ: هکَذَا کَانَ رسولُ اللهِ یَصْنَعُ. [روایت مسلم]([2])

ترجمه: ابوعطیه می‌گوید: با مسروق نزد عایشه& رفتم؛ مسروق به او گفت: دو تن از اصحاب محمدr هستند که هیچ یک از آن‌ها در انجامِ کارهای نیک کوتاهی نمی‌کند؛ یکی از آن‌ها در مغرب و افطار تعجیل می‌نماید و دیگری، نماز مغرب و افطار را به‌تأخیر می‌اندازد؛ - نظر شما چیست؟- عایشه& پرسید: چه کسی در ادای نماز مغرب و گشودن روزه‌اش شتاب می‌کند؟ مسروق پاسخ داد: عبدلله بن مسعودt. ام‌المؤمنین فرمود: «رسول‌اللهr نیز همین کار را می‌کرد».

1243- وعن أَبی هریرةَt قال: قَالَ رسولُ اللهr: «قَالَ اللهُU: أحَبُّ عِبَادِی إلَیَّ أعْجَلُهُمْ فِطْراً». [ترمذی این حدیث را روایت کرده و گفته است: حدیثی حسن می‌باشد.]([3])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «اللهU می‌فرماید: محبوب‌ترین بندگانم نزد من کسانی هستند که زودتر از دیگران - وهم‌زمان با غروب آفتاب- افطار می‌کنند».

1244- وَعَن عمرَ بنِ الخطّابt قَالَ: قَالَ رسولُ اللهr: «إِذَا أقْبَلَ اللَّیْلُ مِنْ ههُنَا ، وَأدْبَرَ النَّهارُ مِنْ هَهُنَا ، وَغَرَبَتِ الشَّمْسُ، فَقَدْ أفْطَر الصَّائِمُ». [متفق علیه]([4])

ترجمه: عمر بن خطابt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «هرگاه شب از این سمت - یعنی از سوی مشرق- نمایان شد و روز از این طرف - یعنی از سمتِ مغرب- رفت و خورشید غروب کرد، روزه‌دار باید روزه‌اش را بگشاید».

1245- وعن أَبی إبراهیم عبدِ الله بنِ أَبی أوفى$ قَالَ: سِرْنَا مَعَ رسول اللهr وَهُوَ صَائِمٌ، فَلَمَّا غَرَبَتِ الشَّمْسُ، قَالَ لِبَعْضِ القَوْمِ: «یَا فُلاَنُ انْزِلْ فَاجْدَحْ لَنَا»، فَقَالَ: یَا رسول الله، لَوْ أمْسَیْتَ؟ قَالَ: «انْزِلْ فَاجْدَحْ لَنَا»؛ قَالَ: إنَّ عَلَیْکَ نَهَاراً، قَالَ: «انْزِلْ فَاجْدَحْ لَنَا»؛ قَالَ: فَنَزَلَ فَجَدَحَ لَهُمْ فَشَرِبَ رسول اللهr ثُمَّ قَالَ: «إِذَا رَأَیْتُمُ قَدْ اللَّیْلَ أقْبَلَ مِنْ ها هُنَا، فَقَدْ أفْطَرَ الصَّائِمُ». وَأشَارَ بِیَدِهِ قِبَلَ المَشْرِقِ. [متفق علیه]([5])

ترجمه: ابوابراهیم، عبدالله بن ابی‌اوفی$ می‌گوید: - در سفری- با رسول‌اللهr که روزه‌دار بود، به‌راه افتادیم. همین‌که خورشید غروب کرد، پیامبرr به یکی از همراهان فرمود: «فلانی! پیاده شو و برای ما شربتی درست کن». عرض کرد: ای رسول‌خدا! ای کاش مقداری دیگر منتظر بمانید تا شب شود. فرمود: «پیاده شو و برای ما شربتی درست کن». عرض کرد: هنوز مقداری از روز مانده است. فرمود: «پیاده شو و برای ما شربتی درست کن». آن مرد پیاده شد و - از آب و شیر و آرد- شربتی تهیه کرد؛ رسول‌اللهr از آن شربت نوشید و ضمن اشاره با دست خود به سوی مشرق فرمود: «هرگاه شب از این سمت نمایان شد، روزه‌دار افطار کرده است».([6])

1246- وعن سلمان بن عامر الضَّبِّیِّ الصحابیt عَنِ النَّبِیِّr قَالَ: «إِذَا أفْطَرَ أحَدُکُمْ، فَلْیُفْطِرْ عَلَى تَمْرٍ، فَإنْ لَمْ یَجِدْ فَلْیُفْطِرْ عَلَى مَاءٍ؛ فإنَّهُ طَهُورٌ». [روایت ابوداود و ترمذی؛ ترمذی، این حدیث را حسن صحیح دانسته است.]([7])

ترجمه: سلمان بن عامر ضَبّی صحابیt می‌گوید: پیامبرr فرمود: «هر یک از شما هنگام افطار، روزه‌اش را با خرما بگشاید و اگر خرما نیافت، با آب افطار کند که پاک‌کننده - و مفید- است».

1247- وعن أنسٍt قَالَ: کَانَ رسولُ اللهr یُفْطِرُ قَبْلَ أنْ یُصَلِّی عَلَى رُطَبَاتٍ، فَإنْ لَمْ تَکُنْ رُطَبَاتٌ فَتُمَیْرَاتٌ، فَإنْ لَمْ تَکُنْ تُمَیْرَاتٌ حَسَا حَسَوَاتٍ مِنْ مَاءٍ. [روایت ابوداود و ترمذی؛ ترمذی، این حدیث را حسن دانسته است.]([8])

ترجمه: انسt می‌گوید: رسول‌اللهr پیش از آن‌که نماز بخواند، روزه‌اش را با چند خرمای تازه می‌گشود و اگر خرمای تازه نبود، با چند خرمای خشک افطار می‌کرد و اگر خرمای خشک هم نبود، چند جرعه آب می‌نوشید.

شرح

مؤلف/ در این باب به سه موضوع پرداخته است:

نخست، زود افطار کردن؛ البته به‌شرطی که خورشید غروب کند؛ زیرا در حدیثی که مؤلف/ از عمر بن خطابt آورده، آمده است که پیامبرr فرمود: «هرگاه شب از این سمت - یعنی از سوی مشرق- نمایان شد و روز از این طرف - یعنی از سمتِ مغرب- رفت و خورشید غروب کرد، روزه‌دار باید روزه‌اش را بگشاید». لذا همین‌که قرصِ خورشید پنهان شد، روزه‌دار باید بی‌درنگ افطار کند؛ هرچند که هوا روشن و پرتو خورشید در کرانه‌ی آسمان باشد. مهم، غروب خورشید یا پنهان شدن قرص آن در پسِ باختر است. این، سنتِ گفتاری و کرداریِ پیامبرr می‌باشد. دلیل سنتِ کرداریِ آن بزرگوار، همان حدیث عایشه& است که ابوعطیه و مسروق از این بانوی بزرگوار درباره‌ی دو تن از اصحاب رسول‌اللهr پرسیدند که یکی از آن‌ها افطار و نماز مغرب را به‌تأخیر می‌انداخت و دیگری، روزه‌اش را زود می‌گشود و در ادای نماز مغرب نیز تعجیل می‌کرد. عایشه& پرسید: چه کسی در ادای نماز مغرب و گشودن روزه‌اش شتاب می‌کند؟ مسروق پاسخ داد: عبدلله بن مسعودt. ام‌المؤمنین فرمود: «رسول‌اللهr نیز همین کار را می‌کرد». این، سنت کرداری پیامبرr است و نشان می‌دهد که تعجیل در افطار بر به‌تأخیر انداختن آن برتری دارد. و اما سنت گفتاریِ پیامبرr در این‌باره، حدیثی بدین مضمون است که سهل بن سعدt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «مردم تا زمانی که در افطار - و گشودن روزه‌ی خود هم‌زمان با غروب خورشید- عجله کنند، در خیر و نیکی به‌سر می‌برند».

آری؛ تا زمانی که مردم مطابق سنت عمل کنند و در گشودن روزه‌ی خویش تعجیل نمایند و هم‌زمان با غروب خورشید افطار کنند، در خیر و نیکی به‌سر می‌برند؛ اما این، بَد و بر خلافِ سنت است که بلافاصله پس از غروب خورشید افطار نکنند یا افطار را به‌تأخیر بیندازند. از این‌رو کسانی که با سنت پیامبرr مخالفت می‌کنند، افطار را به‌تأخیر می‌اندازند و پس از نمایان شدن ستاره‌ها در آسمان افطار می‌کنند و بدین‌سان هم از اجر و ثواب تعجیل در افطار محروم می‌شوند و هم خویشتن را از خوردن و آشامیدن محروم می‌گردانند و این‌چنین در دنیا و آخرت، عذاب می‌گردند؛ زیرا وقتی انسان تشنه یا گرسنه باشد، با تأخیر در افطار، رنجِ بیش‌تری می‌کشد و چون این عمل بر خلاف سنت است، از اجر و ثواب عمل به سنت نیز محروم می‌شود.

سپس مؤلف/ ضمن ذکر احادیثی از پیامبرr، یادآور شده که بهتر است انسان روزه‌اش را با خرمای تازه باز کند و اگر خرمای تازه نبود، با چند خرمای خشک افطار نماید و در خوردن افطاری، زیاده‌روی نکند؛ زیرا معده، خالی‌ست و اگر به‌یک‌باره پُر شود، زیان‌آور است. از این‌رو شایسته نیست که انسان هم‌زمان با افطار یا باز کردن روزه‌اش، شام بخورد؛ بلکه یافته‌های پزشکی نشان می‌دهد که بهتر است معده‌ی خالی را اندک‌اندک تغذیه کنید؛ مانند رسول‌اللهr که ابتدا چند خرمای تازه می‌خورد و اگر خرمای تازه نمی‌یافت، با چند خرمای خشک افطار می‌کرد و چنان‌چه خرمای خشک هم نبود، چند جرعه آب می‌نوشید. لذا پسندیده است که به ترتیب مذکور افطار کنید.

الحمدلله با وجود یخچال و امکانات امروزی، خرمای تازه همیشه در دست‌رس است؛ پس چه خوبست که روزه‌ی خود را با خرمای تازه بگشایید و اگر خرمای تازه نداشتید، با خرمای خشک افطار کنید و اگر خرمای خشک نیز در دست‌رس نبود، چند جرعه آب بنوشید؛ زیرا این، روش و رهنمودِ رسول‌اللهr می‌باشد؛ چنان‌که درباره‌ی آب فرمود: «پاک‌کننده است»؛ یعنی: معده و کبد را پاک می‌گرداند و مفید است. البته خرما را از آن جهت مقدم قرار داد که خرما، غذای مناسب و مفیدی‌ست و قندِ موجود در آن، خیلی زود جذب بدن می‌شود و به انسان، توان و نیرو می‌بخشد و این، از حکمت الله متعال است. اگر خرمای تازه یا خشک و یا آب در دست‌رس نبود، می‌توانید با هر خوردنی یا آشامیدنیِ دیگری افطار کنید و این‌که برخی از عوام گفته‌اند: «اگر هیچ نداشتی، بِمَک»، بی‌پایه است و هیچ اصلی ندارد؛ بلکه صبر کنید تا نوشیدنی یا غذایی فراهم شود و آن‌گاه افطار کنید. حتی برخی از توده‌ی مردم در این‌باره به‌اندازه‌ای زیاده‌روی کرده‌اند که گفته‌اند: «در صورت نیافتن چیزی برای افطار، روی لباس خود تُف کن و آن‌گاه آب دهانت را بخور»! شگفتا از این‌ها که چنین چیزی گفته‌اند! گویا آب دهان را همانند آب قلمداد کرده‌اند. این هم اشتباه است و هیچ اصل و پایه‌ای شرعی ندارد؛ لذا اگر هنگام افطار چیزی در دست‌رس نبود تا روزه‌ی خود را بگشایید، در دل نیت افطار بکنید.

رسول‌اللهr فرموده است: «هرگاه شب از این سمت - یعنی از سوی مشرق- نمایان شد و روز از این طرف - یعنی از سمتِ مغرب- رفت و خورشید غروب کرد، فَقَدْ أفْطَرَ الصَّائِمُ»؛ یعنی: روزه‌دار باید روزه‌اش را بگشاید. برخی از علما گفته‌اند: حتی اگر نیت افطار نکند، حُکماً روزه‌اش را باز کرده است؛ زیرا وقت روزه تمام شده است. و برخی دیگر از علما گفته‌اند: این فرموده‌ی پیامبرr بدین معناست که گشودن روزه برایش رواست و باید افطار کند. ولی ناگفته پیداست که اگر هنگام افطار چیزی برای خوردن یا نوشیدن نداشتید، بهتر است که نیت افطار نمایید تا بدین‌سان به‌رغم عدم دست‌رسی به خوردنی یا نوشیدنی، با نیت خود، به سنت تعجیل در افطار عمل کرده باشید.

***




([1]) صحیح بخاری، ش: 1957؛ و صحیح مسلم، ش: 1098.

([2]) صحیح مسلم، ش: 1099.

([3]) ضعیف است؛ آلبانی/ گوید: این‌که ترمذی، این حدیث را حسن دانسته است، خالی از اشکال نیست؛ زیرا مدار اسنادش بر قره بن عبدالرحمن می‌باشد که به‌خاطر ضعیف بودن حافظه‌اش، در شمارِ راویان ضعیف قرار دارد. در دومین حدیث إرواء الغلیل فی تخریج أحادیث منار السبیل، اقوال علما را در جرح قره بن عبدالرحمن، بسط داده‌ام. نگا: مقدمه‌ی کتاب.

([4]) صحیح بخاری، ش: 1954؛ و صحیح مسلم، ش: 1100.

([5]) صحیح بخاری، ش: 1955؛ و صحیح مسلم، ش: 1101.

([6]) یعنی وقت افطار فرا رسیده است و روزهدار باید افطار کند؛ حتی اگر به هر دلیلی افطار نکند، حُکماً وقتِ روزه پایان یافته و گویا روزهدار افطار کرده است. [مترجم]

([7]) صحیح الجامع، ش: 363؛ آلبانی/ در مشکاۀ المصابیح، ش: 1990 این حدیث را صحیح دانسته است.

([8]) صحیح الجامع، ش: 4995؛ آلبانی/ در الإرواء، ش: 922 این حدیث را حسن دانسته است.

221- باب: فضیلت سحری خوردن و به‌تأخیر انداختنِ آن در صورتی‌که بیم صبح شدن وجود نداشته باشد

221- باب: فضیلت سحری خوردن و به‌تأخیر انداختنِ آن در صورتی‌که بیم صبح شدن وجود نداشته باشد

1237- عن أنسٍt قالَ: قَالَ رسولُ اللهr: «تَسَحَّرُوا؛ فَإنَّ فی السُّحُورِ بَرَکَةً». [متفق علیه]([1])

ترجمه: انسt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «سحری بخورید؛ زیرا در سحری خوردن، خیر و برکت است».

1238- وعن زیدِ بن ثابتٍt قالَ: تَسَحَّرْنَا مَعَ رسول اللهr ثُمَّ قُمْنَا إِلَى الصَّلاَةِ. قِیلَ: کَمْ کَانَ بَیْنَهُمَا؟ قَالَ: قَدْرُ خَمْسین آیةً. [متفق علیه]([2])

ترجمه: زید بن ثابتt می‌گوید: با رسول‌اللهr سحری خوردیم و سپس برای نماز فجر برخاستیم. سؤال شد: میان سحری و نماز، چه‌قدر فاصله بود؟ زیدt پاسخ داد: به‌اندازه‌ی خواندن پنجاه آیه.

1239- وعن ابن عمرَ$ قَالَ: کَانَ لِرسولِ اللهr مُؤَذِّنَانِ: بِلاَلٌ وَابْنُ أُمِّ مَکْتُومٍ، فَقَالَ رسول اللهr: «إنَّ بِلالاً یُؤَذِّنُ بِلَیْلٍ، فَکُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى یُؤَذِّنَ ابْنُ أُمِّ مَکْتُومٍ». قَالَ: وَلَمْ یَکُنْ بَیْنَهُمَا إِلاَّ أنْ یَنْزِلَ هَذَا وَیَرْقَى هَذَا. [متفق علیه]([3])

ترجمه: ابن‌عمر$ می‌گوید: رسول‌اللهr دو مؤذن داشت: بلال و ابن ام‌مکتوم$؛ رسول‌اللهr فرمود: «بلال، شب‌هنگام و پیش از طلوع فجر اذان می‌دهد؛ لذا - پس از اذان بلال- بخورید و بیاشامید تا این‌که ابن ام‌مکتوم اذان دهد». راوی می‌گوید: در میان این دو اذان، تنها این اندازه فاصله بود که بلال پایین می‌آمد و ابن‌ام‌مکتوم بالا می‌رفت.

 

1240- وعن عمرو بن العاصt أنَّ رسول اللهr قَالَ: «فَصْلُ مَا بَیْنَ صِیَامِنَا وصِیَامِ أهْلِ الکِتَابِ، أکْلَةُ السَّحَرِ». [روایت مسلم]([4])

ترجمه: عمرو بن عاصt می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «تفاوتِ روزه‌ی ما با روزه‌ی اهل کتاب، خوردنِ سَحَری‌ست».

شرح

مؤلف/ در کتابش «ریاض‌الصالحین» بابی را به فضیلت سحری خوردن اختصاص داده است. در زبان عربی، به سَحَری یا غذای سَحَر، «سَحور» گفته می‌شود و به سحری خوردن، «سُحور».

پیامبرr با گفتار و کردارِ خویش به سحری خوردن تشویق فرموده و با بیانی واضح و روشن، دستور داده که سحری بخوریم و بیان نموده است که در سحری خوردن، برکت می‌باشد. یکی از برکت‌های سحری خوردن، فرمان‌برداری از پیامبرr و پیروی از آن بزرگوار است؛ و پیروی از رسول‌اللهr، سراسر خیر و برکت، و اجر و ثواب می‌باشد؛ هم‌چنین مایه‌ی تقویتِ انسان برای عبادت و بندگی‌ست و باعث می‌شود که انسان با توان بیش‌تری روزه بگیرد. اگرچه انسان در سایر ایام سه وعده غذا می‌خورَد، اما خوردن سحری، انسان را تا غروب خورشید، از خوردن و آشامیدن بی‌نیاز می‌گرداند و این، از برکتِ خوردنِ سحری‌ست که خوراک سحر، برای انسان تا غروب آفتاب کافی‌ست. یکی دیگر از برکت‌های خوردنِ سحری، این است که روزه‌ی مسلمانان از روزه‌ی غیرمسلمانان، متفاوت و متمایز می‌گردد؛ زیرا اهل کتاب برای روزه گرفتن، نصف شب غذا می‌خورند و سَحَری نمی‌خورند؛ اما مسلمانان در پایان شب، یعنی در سحر، غذا می‌خورند. می‌دانید که نمایان شدن تفاوت و تمایز مسلمانان با کافران، امری پسندیده در شریعت است؛ از این‌رو پیامبرr مسلمانان را از همانندسازی خود به کافران بازداشته و فرموده است: «خَالِفُوا الْمُشْرِکِینَ وَفِّرُوا اللِّحَى وَأَحْفُوا الشَّوَارِبَ»؛([5]) یعنی: «با مشرکان مخالفت کنید؛ ریش‌هایتان را بگذارید و سبیل‌هایتان را کوتاه نمایید». و نیز فرموده است: «مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ».([6]) یعنی: «هرکس خود را شبیه قومی بسازد، از جرگه‌ی آن‌هاست». از این‌رو شایسته است که مسلمانان، خوردن سَحَری را تا اندکی پیش از طلوع فجر به‌تأخیر بیندازند و در خوردنِ سحری عجله نکنند یا زودهنگام، سحری نخورند؛ زیرا پیامبرr فرموده است: مردم تا زمانی که در افطار و گشودن روزه‌ی خود هم‌زمان با غروب خورشید، عجله کنند و خوردن سحری را به‌تأخیر بیندازند، در خیر و نیکی به‌سر می‌برند. هم‌چنین فرموده است: «بلال، شب‌هنگام و پیش از طلوع فجر اذان می‌دهد؛ لذا - پس از اذان بلال- بخورید و بیاشامید تا این‌که ابن ام‌مکتوم اذان دهد». اما این بخش روایت که «در میان این دو اذان، تنها این اندازه فاصله بود که بلال پایین می‌آمد و ابن‌ام‌مکتوم بالا می‌رفت»، ادراجِ راوی‌ست؛ یعنی سخنی‌ست که راوی در ضمنِ این روایت گفته است و شاذ می‌باشد و صحیح نیست؛ زیرا پیامبرr به خوردن و آشامیدن در فاصله‌ی اذان بلال و ابن‌ام‌مکتوم$ دستور داد و این، خود نشان می‌دهد که آن‌قدر فاصله در میان این دو اذان بوده است که انسان می‌توانست با خیالِ راحت غذا بخورد. لذا آن‌چه راوی گفته است، شاذ و بی‌اعتبار می‌باشد؛ به‌ویژه این‌که زید بن ثابت فاصله‌ی سحری خوردن پیامبرr تا نماز فجر را به‌اندازه‌ی خواندن پنجاه آیه از قرآن بیان نموده است که حدودِ ده تا پانزده دقیقه می‌باشد. این نشان می‌دهد که انسان تا آن‌جا که می‌تواند خوردن سحری را به‌تأخیر بیندازد و نماز فجر را نیز هرچه زودتر بخواند و آن‌را به‌تأخیر نیندازد. شایسته است که انسان سَحرَی را با این اندیشه تناول نماید که با این کار، از الله و رسولش فرمان‌برداری و با اهل کتاب مخالفت می‌کند تا انزجار خود را از روش اهل کتاب نشان دهد و به امید دست‌یابی به خیر و برکتی که در خوردن سحری‌ست، سَحَری بخورد و بدین‌سان نیروی کافی برای عبادت و بندگیِ اللهU به‌دست آورد تا خوردن سحری برای او، مایه‌ی خیر و برکت و اطاعت و بندگیِ الله متعال باشد.

***




([1]) صحیح بخاری، ش: 1923؛ و صحیح مسلم، ش: 1095.

([2]) صحیح بخاری، ش: (575، 1921)؛ و صحیح مسلم، ش: 1097.

([3]) صحیح بخاری، ش: (617، 1918)؛ و صحیح مسلم، ش: 1092.

([4]) صحیح مسلم، ش: 1096.

([5]) صحیح بخاری، ش: 5892؛ و صحیح مسلم، ش: 259 بهنقل از ابن عمر.

([6]) صحیح است؛ علامه آلبانی/ این حدیث را در کتاب «حجاب المرأۀ المسلمۀ»، ص 104، و در إرواءالغلیل، ش: 1269 صحیح دانسته است.

220- باب: آن‌چه هنگام رؤیت هلال گفته می‌شود

220- باب: آن‌چه هنگام رؤیت هلال گفته می‌شود

1236- عن طلحة بن عبیدِ اللهِt أنَّ النَّبیَّr کَانَ إِذَا رَأى الهلاَلَ، قَالَ: «اللهمَّ أهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالأمْنِ وَالإیمانِ، وَالسَّلاَمَةِ وَالإسْلاَمِ، رَبِّی وَرَبُّکَ اللهُ، هِلالُ رُشْدٍ وخَیْرٍ». [ترمذی این حدیث را روایت کرده و گفته است: حسن صحیح می‌باشد.]([1])

ترجمه: طلحه بن عبیداللهt می‌گوید: پیامبرr هنگامی‌که هلال ماه را می‌دید، می‌گفت: «اللهمَّ أهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالأمْنِ وَالإیمانِ، وَالسَّلاَمَةِ وَالإسْلاَمِ، رَبِّی وَرَبُّکَ اللهُ، هِلالُ رُشْدٍ وخَیْرٍ».([2])

شرح

مؤلف/ در کتابش، بابی درباره‌ی نهی از استقبال ماه رمضان با روزه گرفتن در نیمه‌ی دوم شعبان گشوده است و سپس احادیثی در این‌باره آورده است؛ از جمله: حدیثی بدین مضمون که ابوهریرهt می‌گوید: «هیچ‌یک از شما نباید یک یا دو روز پیش از رمضان روزه بگیرد؛ مگر کسی که - این یکی دو روز، مصادف با روزهایی چون دوشنبه و پنج‌شنبه باشد که- روزه می‌گرفته است؛ چنین شخصی، آن روز را روزه بگیرد». لذا اگر روزِ پایانی شعبان یا روزِ شک، مصادف با دوشنبه یا پنج‌شنبه بود و شخصی روزهای دوشنبه یا پنج‌شنبه را روزه می‌گرفته است، در این حالت ایرادی ندارد که آن روز را طبق معمولِ خود روزه بگیرد؛ هم‌چنین اگر کسی ایام بیض، یعنی روزهای سیزدم، چهاردهم و پانزدهم هر ماه را روزه می‌گرفته و این‌بار موفق نشده است که این ایام را روزه بدارد، ایرادی ندارد که در روزهای پایانیِ شعبان به‌جای این سه روز، روزه بگیرد. اشکال در این است که کسی به‌قصد احتیاط، دو روز پایانیِ شعبان را روزه بدارد؛ زیرا شک، و در نتیجه احتیاط مبتنی بر آن، اعتبار ندارد؛ چون پیامبرr فرموده است: «با دیدن هلال رمضان روزه بگیرید و با دیدن هلال شوال، روزه بگشایید (و عید کنید)؛ و اگر ابر، مانع از دیدن هلال شد، سی روز را کامل نمایید».

علما اختلاف نظر دارند که آیا این نهی، نهی تحریم است یا نهی کراهت؟ قول راجح، این است که این نهی، نهی تحریم می‌باشد؛ به‌ویژه درباره‌ی روزِ شک. روز شک، سی‌اُمین روزِ شعبان است که در شب هوا، ابری‌ست و مانع از رؤیت هلال می‌شود؛ زیرا پیامبرr فرموده است: «با دیدن هلال رمضان روزه بگیرید و با دیدن هلال شوال، روزه بگشایید (و عید کنید)».

و اما نهی از روزه گرفتن در نیمه‌ی دوم شعبان؛ اگرچه ترمذی حدیثی در این‌باره روایت کرده و آن‌را حسن صحیح دانسته است، اما ضعیف می‌باشد؛ چنان‌که امام احمد/ گفته است: حدیث شاذی‌ست. و با حدیث ابوهریرهt نیز تعارض دارد؛ در حدیث ابوهریرهt از روزه گرفتن یک یا دو روز پیش از رمضان نهی شده است؛ لذا مفهوم حدیث ابوهریرهt این است که سه یا چهار یا ده روز پیش از رمضان، روزه گرفتن رواست. حتی اگر حدیث مذکور صحیح باشد، هم‌چنان‌که برخی از علما گفته‌اند: این نهی، نهی کراهت است و نهی تحریم نیست و اگر این ایام، مصادف با روزهایی شود که کسی در آن روزه می‌گرفته است، هیچ ایرادی ندارد که طبق معمولِ خود عمل نماید و این روزها را روزه بگیرد. بنابراین، روزه‌ی قبل از رمضان، بر سه نوع می‌باشد:

1-  از نیمه‌ی شعبان تا روز بیست و هشتم این ماه؛ نهی از روزه گرفتن در این ایام، نهی تحریم نیست و فقط نهی کراهت است؛ مگر برای کسی که روزهای قبل روزه گرفته یا این‌که این ایام مصادف با روزهایی چون دوشنبه و پنج‌شنبه شود؛ آن‌هم در صورتی که حدیث نهی از روزه گرفتن در نیمه‌ی دوم شعبان، صحیح باشد؛ و همان‌گونه که پیش‌تر بیان شد، امام احمد حنبل این حدیث را صحیح ندانسته است و به‌فرض عدم صحت حدیث، هیچ دلیلی وجود ندارد که در فاصله‌ی نیمه‌ی شعبان تا روز بیست و هشتم این ماه، روزه گرفتن مکروه باشد.

2-  روزه گرفتن در دو روز پایانیِ شعبان، یعنی یک یا دو روز پیش از رمضان، حرام می‌باشد؛ مگر برای کسی که این دو روز با ایامی چون دوشنبه یا پنج شنبه مصادف شود و آن‌شخص به روزه گرفتن روزهای دوشنبه و پنج‌شنبه، پای‌بند بوده است.

3-  روز شک؛ روزه گرفتن در این روز به‌طور مطلق حرام می‌باشد. پس هیچ‌گاه در روز شک روزه نگیرد؛ زیرا پیامبرr از روزه گرفتن در روز شک نهی فرموده است.

ولی همان‌گونه که گفتم: چنین به‌نظر می‌رسد که این نهی برای کسی‌ست که به‌قصد احتیاط این روز را روزه می‌گیرد؛ اما نهی یا ممنوعیت روزه گرفتن در این روز به نیت روزه‌ی نفل، از بابِ سدّ ذرایع می‌باشد؛ بدین معنا که شاید مردم روزه‌ی چنین شخصی را روزه‌ی احتیاط قلمداد کنند؛ در صورتی‌که روزه‌ی احتیاط، به‌طور مطلق روا نیست؛ زیرا رسول‌اللهr فرموده است: «با دیدن هلال رمضان روزه بگیرید و با دیدن هلال شوال، روزه بگشایید (و عید کنید)». والله اعلم.

***




([1]) صحیح الجامع، ش: 4726؛ و السلسلۀ الصحیحۀ، ش: 1816.

([2]) ترجمه‌ی دعا: «یا الله! این ماه را با امنیت و ایمان، و اسلام و سلامتی بر ما نو بفرما. پروردگارِ من و تو، الله میباشد؛ امید است که ماه نو، ماه رشد و نیکی باشد».

219- باب: نهی از استقبال رمضان با روزه گرفتنِ نیمه‌ی دوم شعبان [یا روزهای پایانیِ آن]؛

219- باب: نهی از استقبال رمضان با روزه گرفتنِ نیمه‌ی دوم شعبان [یا روزهای پایانیِ آن]؛ مگر برای کسی که روزهای قبل روزه گرفته یا این‌که این ایام مصادف با روزهایی چون دوشنبه و پنج‌شنبه شود که فرد به روزه گرفتنِ آن‌ها عادت داشته است

1232- عن أَبی هریرةَt عَنِ النَّبِیِّr قَالَ: «لا یَتَقَدَّمَنَّ أَحَدُکُم رَمَضَانَ بِصَوْمِ یَوْمٍ أَوْ یَوْمَیْنِ، إِلا أنْ یَکُونَ رَجُلٌ کَانَ یَصُومُ صَومَهُ، فَلیَصُمْ ذَلِکَ الیَوْمَ». [متفق علیه]([1])

ترجمه: ابوهریرهt می‌گوید: پیامبرr فرمود: «هیچ‌یک از شما نباید یک یا دو روز پیش از رمضان روزه بگیرد؛ مگر کسی که - این یکی دو روز، مصادف با روزهایی چون دوشنبه و پنج‌شنبه باشد که- روزه می‌گرفته است؛ چنین شخصی، آن روز را روزه بگیرد».

1233- وعن ابن عباسٍ$ قَالَ: قَالَ رسول اللهr: «لا تَصُومُوا قَبْلَ رَمضَانَ، صُومُوا لِرُؤیَتِهِ، وَأفْطِرُوا لِرُؤیَتِهِ، فَإنْ حَالَتْ دُونَهُ غَیَایَةٌ فَأکْمِلُوا ثَلاثِینَ یَوْماً». [ترمذی این حدیث را روایت کرده و گفته است: حسن صحیح می‌باشد.]([2])

ترجمه: ابن‌عباس$ می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «پیش از رمضان روزه نگیرید؛ با دیدن هلال رمضان روزه بگیرید و با دیدن هلال شوال، روزه بگشایید (و عید کنید)؛ و اگر ابر، مانع از دیدن هلال شد، سی روز را کامل نمایید».

1234- وعن أَبی هریرةَt قال: قَالَ رسول اللهr: «إِذَا بَقِیَ نِصْفٌ مِنْ شَعْبَانَ فَلا تَصُومُوا». [ترمذی این حدیث را روایت کرده و گفته است: حسن صحیح می‌باشد.]([3])

ترجمه: ابن‌عباس$ می‌گوید: رسول‌اللهr فرمود: «آن‌گاه که نیمی از شعبان باقی ماند، دیگر روزه نگیرید».

1235- وعن أَبی الیقظان عمارِ بن یَاسِرٍ$ قَالَ: مَنْ صَامَ الیَوْمَ الَّذِی یُشَکُّ فِیهِ، فَقَدْ عَصَى أَبَا القَاسِمِr. [روایت ابوداود و ترمذی؛ ترمذی، این حدیث را حسن صحیح دانسته است.]([4])

ترجمه: ابوالیقظان، عمار بن یاسر$ می‌گوید: هرکس در روزی که در آن شک است - که رمضان می‌باشد یا خیر- روزه بگیرد، از ابوالقاسمr نافرمانی کرده است.

***




([1]) صحیح بخاری، ش: 1914؛ و صحیح مسلم، ش: 1082.

([2]) صحیح الجامع، ش: 7354؛ و صحیح الترمذی، از آلبانی/ ش: 555.

([3]) صحیح الجامع، ش: 397؛ آلبانی/ در مشکاۀ المصابیح، ش: 1974 این حدیث را صحیح دانسته است.

([4]) صحیح ابن ماجه از آلبانی/ ش: 1645