871- وعن أبی هریرةt أنَّ رسولَ اللهr قال: «لاتَبَدَءوا الیَهُودَ ولا النَّصَارى بالسَّلامِ، فإذا لَقِیتُم أحَدَهُم فِی طَرِیقٍ فَاضطّرُّوهُ إلى أضْیَقِهِ». [روایت مسلم]([1])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «شما، ابتدا به یهود و نصارا سلام نکنید و اگر در راهی با یکی از آنها روبهرو شدید، او را ناگزیر کنید که به تنگترین قسمتِ راه برود».
872- وعن أنسٍt قال: قال رسولُ اللهr: «إذَا سَلَّمَ عَلَیکُم أهلُ الکتاب فَقُولُوا: وعَلَیْکُمْ». [متفق علیه]([2])
ترجمه: انسt میگوید: رسولاللهr فرمود: «آنگاه که اهل کتاب به شما سلام میکنند، شما بگویید: وعلیکم».([3])
873- وعن أُسامةt أنَّ النَّبِیَّr مَرَّ عَلَى مَجْلسٍ فیه أخلاطٌ من المُسلِمِینَ والمُشرِکِینَ -عَبَدةِ الأوثَانِ والیَهُودِ- فَسَّلمَ عَلَیْهِم النَّبِیُّr. [متفق علیه]([4])
ترجمه: اسامهt میگوید: پیامبرr از کنارِ مجلسی گذشت که مسلمانان و مشرکان- بتپرستان و یهودیان- در آن با هم نشسته بودند و پیامبرr به آنها سلام کرد.
شرح
مؤلف/ در کتابش «ریاضالصالحین» به بیانِ حکمِ سلام کردن به کافران پرداخته و نیز بدین موضوع اشاره کرده است که حکمِ سلام کردن به جمعی که کافران و مسلمانان در آن با هم نشستهاند، چیست؟
پیشتر بیان شد که سلام کردن به مسلمانان سنت مؤکده است.
و اما سلام کردن به کفار؛ برای ما جایز نیست که نخست به آنها سلام کنیم یا آغازگرِ سلام کردن به آنان باشیم. به عبارت دیگر برای مسلمانی که از کنارِ کافری میگذرد یا کافری از کنارش عبور میکند، جایز نیست که به او بگوید: «السلام علیک»؛ زیرا همانگونه که در حدیث ابوهریرهt آمده، پیامبرr از این کار نهی فرموده است. چراکه سلام کردنِ ما به آنان نوعی خفت و خواری در برابر آنها، و گرامیداشتِ آنهاست؛ چون درود و سلام، گرامیداشتِ طرفِ مقابل بهشمار می آید و کافران، سزاوارِ اکرام نیستند؛ بلکه حقّ کافر است که رفتارِ خشمآلودی با او داشته باشیم، ذلیلش کنیم و او را خوار و زبون بگردانیم؛ زیرا الله متعال میفرماید:
﴿مُّحَمَّدٞ رَّسُولُ ٱللَّهِۚ وَٱلَّذِینَ مَعَهُۥٓ أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡکُفَّارِ رُحَمَآءُ بَیۡنَهُمۡۖ تَرَىٰهُمۡ رُکَّعٗا سُجَّدٗا یَبۡتَغُونَ فَضۡلٗا مِّنَ ٱللَّهِ وَرِضۡوَٰنٗاۖ سِیمَاهُمۡ فِی وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ ذَٰلِکَ مَثَلُهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِۚ وَمَثَلُهُمۡ فِی ٱلۡإِنجِیلِ کَزَرۡعٍ أَخۡرَجَ شَطَۡٔهُۥ فََٔازَرَهُۥ فَٱسۡتَغۡلَظَ فَٱسۡتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِۦ یُعۡجِبُ ٱلزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ ٱلۡکُفَّارَۗ وَعَدَ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ مِنۡهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِیمَۢا ٢٩﴾ [الفتح: ٢٩]
محمد، فرستادهی الله است؛ و آنان که با او هستند، در برابر کافران سرسختند و با یکدیگر مهربان. آنان را در حال رکوع و سجده میبینی؛ فضل و خشنودی الله را میجویند. نشانه(ی درستکاری) آنان از اثر سجده در چهرههایشان پیداست؛ این، وصف آنان در تورات است. و وصفشان در انجیل مانند زراعتیست که جوانه زده و تنومندش ساخته و ستبر و ضخیم شده و بر ساقههایش ایستاده است و کشاورزان را شگفتزده میسازد تا بهوسیلهی آنان کافران را به خشم آورد. الله به اینها که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، نوید آمرزش و پاداش بزرگی میدهد.
شاهد اینجاست که اللهU فرمود: ﴿أَشِدَّآءُ عَلَى ٱلۡکُفَّارِ﴾؛ یعنی: «در برابر کافران، سرسختاند» و در برابرشان با توان و عزت ظاهر میشوند. الله متعال در سورهی «توبه» میفرماید:
﴿وَلَا یَطَُٔونَ مَوۡطِئٗا یَغِیظُ ٱلۡکُفَّارَ وَلَا یَنَالُونَ مِنۡ عَدُوّٖ نَّیۡلًا إِلَّا کُتِبَ لَهُم بِهِۦ عَمَلٞ صَٰلِحٌۚ ١٢٠﴾ [التوبة: ١٢٠]
و در هیچ مکانی که مایهی خشم کفار میشود، قدم نمیگذارند و بر هیچ دشمنی پیروز نمیشوند مگر آنکه در برابرش برایشان عمل شایستهای ثبت میگردد.
لذا اگر در سلام کردن به کافران پیشدستی کنیم، در حقیقت آنان را گرامی داشتهایم؛ در صورتی که مؤمن باید در برابرِ کافران سرسخت و باعزت باشد. الله متعال میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَن یَرۡتَدَّ مِنکُمۡ عَن دِینِهِۦ فَسَوۡفَ یَأۡتِی ٱللَّهُ بِقَوۡمٖ یُحِبُّهُمۡ وَیُحِبُّونَهُۥٓ أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ﴾ [المائدة: ٥٤]
ای مؤمنان! آندسته از شما که از دینشان برگردند، بدانند که الله گروهی خواهد آورد که آنان را دوست دارد و آنها نیز الله را دوست دارند و در برابر مؤمنان، فروتن هستند و در برابر کافران سخت و شدید.
مسلمان خودش را در برابرِ کافر، باعزت و سرافراز میبیند؛ اما اینک که کارگرانِ نصرانی در میانِ ما زیاد شدهاند و مسلمانان و نصرانیها با هم درآمیختهاند، غیرت از دلها رخت بربسته است و گویا اختلافِ نصرانی، یهودی، بودایی یا بتپرست با ما، همانند اختلافات مذاهب فقهیِ مالکی، حنبلی و شافعی و امثالِ آن با یکدیگر است! برخی از مردم گمان میکنند که اختلافات ما با کافران، مانند اختلافات مذاهب چهارگانه میباشد! اللهU خود رحم کند؛ این، نشانهی مرگِ دلهاست. برای هیچ مسلمانی جایز نیست که کافری را گرامی بدارد؛ بلکه به دستورِ شریعت، رفتارمان با آنان باید خشمآلود باشد. البته بر ما واجب است که به پیمانهایی که در میان ما و آنهاست، پایبند باشیم؛ اما ناگفته نماند که از اساس، از استخدامِ کارگرانِ نصرانی و آوردنِ آنها بهعنوان نیروی کار به شبهجزیرهی عرب بپرهیزیم. زیرا رسولاللهr فرموده است: «لأُخرِجَنَّ الیهودَ والنصاری مِن جزیرةِ العرب».([5]) یعنی: «حتماً یهود و نصارا را از شبهجزیرهی عرب بیرون خواهم کرد». و نیز فرموده است: «أَخرِجُوا الیَهُودَ والنَّصاری مِن جزیرةِ العربِ».([6]) یعنی: «یهود و نصارا را از شبهجزیرهی عرب بیرون کنید». و در واپسین روزهای حیاتش که میخواست با امت وداع کند، فرمود: «أَخرِجُوا المُشرِکینَ مِن جزیرةِ العرب».([7]) یعنی: «مشرکان را از شبهجزیرهی عرب بیرون کنید».
لذا وقتی امکانِ استخدامِ مسلمان برای شما وجود دارد، پس کافران را بهعنوان نیروی کار به این سرزمین نیاورید. متأسفانه برخی از مردم، کارگر کافر را بر کارگر مسلمان ترجیح میدهند. پناه بر خدا! دلها، دچار کجی و انحراف شده است و تمایلی به حق ندارد. شیطان چنین کسانی را فریب داده که کارگر کافر، بهتر است؛ چنانکه میگویند: کافر بیشتر به دردِ کار میخورد؛ زیرا تماموقت کار میکند؛ چون نماز نمیخواند و برای ادای حج و عمره، مرخصی نمیگیرد و روزه نمیگیرد و توان بیشتری برای کار دارد! پناه بر الله! این، رویکردِ کسانیست که دنیا را بر آخرت ترجیح میدهند.
به هر حال جایز نیست که به هیچ کافری- چه یهودی باشد یا نصرانی، و چه بودایی باشد یا بتپرست- نخست سلام کنیم؛ پیشدستی کردن در سلام گفتن به غیرمسلمان، جایز نیست.
رسولاللهr فرموده است: «و اگر در راهی با آنها روبهرو شدید، آنان را ناگزیر کنید که به تنگترین قسمتِ راه بروند». یعنی راه را برایشان باز نکنیم؛ لذا اگر گروهی از مسلمانان از راهی میگذشتند و گروهی از کافران از روبهرو میآمدند، مسلمانان نباید راه را برای آنان باز کنند؛ هرچند در راه، پراکنده شوند. زیرا باز کردن راه برای کافران، اکرام و گرامیداشتِ آنها بهشمار میآید. حال چه دلیلی دارد که با کافران چنین برخوردی داشته باشیم؟ آری؛ آنها در مرحلهی نخست، دشمنان الله و سپس دشمنانِ ما هستند. الله متعال میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمۡ أَوۡلِیَآءَ تُلۡقُونَ إِلَیۡهِم بِٱلۡمَوَدَّةِ وَقَدۡ کَفَرُواْ بِمَا جَآءَکُم مِّنَ ٱلۡحَقِّ﴾ [الممتحنة : ١]
ای مؤمنان! دشمنان من و دشمنان خودتان را دوستان خود مگیرید که از روی دوستی برایشان پیام بفرستید؛ حال آنکه آنان به دین راستینی که برای شما آمده است، کفر ورزیدهاند.
آنها پیش از هر چیزی دشمنانِ الله و سپس دشمنانِ ما هستند؛ رفتاری که در گذشته با مسلمانان داشتهاند و برخوردی که امروزه با ما دارند، نشانگرِ عمقِ دشمنیِ آنها با مسلمانان است؛ لذا برای ما روا نیست که به آنها سلام کنیم. البته اگر به ما سلام کردند، چه پاسخ دهیم؟ رسولاللهr فرموده است: «آنگاه که اهل کتاب به شما سلام میکنند، شما بگویید: وعلیکم». یعنی: چیزی بر این نیفزایید و نگویید: «وعلیکم السلام». زیرا آنها با خباثتی که داشتند، در دورانِ پیامبرr خبیثانه به مسلمانان سلام میکردند و میگفتند: «السام علیکم»؛ یعنی: «مرگ بر شما»! و شنونده گمان میکرد که میگویند: «السلام علیکم». عمقِ کینه و عداوتشان در طرز سلام کردنشان هویداست؛ از اینرو پیامبرr فرمود: «در پاسخشان بگویید: وعلیکم». تا بدینسان اگر «السام علیکم» گفتهاند، پاسخ خود را بگیرند و اگر «السلام علیکم» گفتهاند، جواب سلامشان را دریافت کنند؛ و این، عینِ عدالت است. زیرا الله متعال میفرماید:
﴿وَإِذَا حُیِّیتُم بِتَحِیَّةٖ فَحَیُّواْ بِأَحۡسَنَ مِنۡهَآ أَوۡ رُدُّوهَآۗ﴾ [النساء : ٨٦]
و هنگامی که به شما سلام میگویند، بهتر یا همانند آن پاسخ دهید. بیگمان الله، حسابرس همه چیز است.
از اینرو علما گفتهاند: اگر کافری بهصورتِ واضح و روشن سلام کرد و گفت: «السلام علیک»، پاسخش را بدهید و بگویید: «علیک السلام»؛ زیرا فرمانِ پیامبرr همچنان به قوت خود باقیست؛ همانگونه که در حدیث ابنعمر$ به روایت بخاری/ آمده است: «آنها هنگامی که سلام میکنند، میگویند: السَّامُ عَلَیْکُمْ. [«السَّامُ عَلَیْکُمْ» یعنی: مرگ بر شما.] لذا شما بگویید: وعلیکم». و این، علتی واضح و روشن دارد که در حدیث بیان شده است؛ اما وقتی بهدرستی و آشکارا میگویند: «السلام علیکم»، ما نیز جوابشان را درست میدهیم و میگوییم: «وعلیکم السلام». زیرا الحمدلله که مسلمانان، عادلترین مردم هستند. لذا کافران هرگونه که به مسلمانان سلام بگویند، پاسخشان را دریافت میکنند؛ اگر بگویند: «السلام علیکم»، در پاسخشان گفته میشود: «وعلیکم السلام». و اگر بگویند: «خوش آمدید» یا عباراتی شبیهِ این بگویند، با همین عبارات به آنان پاسخ میدهیم.
اینک ما مسلمانان به بلای در هم آمیختن با غیرمسلمانان دچار شدهایم؛ از اینرو برخی از کارکنانِ مسلمانی که رییس شرکتشان یهودی یا نصرانیست، مشکل دارند؛ یعنی هنگامِ ورود به دفترِ رییس خود چه بگویند؟ پاسخِ ما این است که: سلام کند؛ اما تنها لفظِ سلام را بر زبان بیاورد و بگوید: «سلام»؛ و در دل سلام کردن بر خویشتن را نیت نماید. این، در صورتیست که از توبیخ یا سرزنشِ رییس خود میترسد؛ اما اگر برای رییسِ نامسلمانش مهم نبود که کارمندش به او سلام کند یا نه، دیگر نیازی به گفتن واژهی سلام نیست و نباید سلام بگوید؛ زیرا پیامبرr فرموده است: «شما، نخست به یهود و نصارا سلام نکنید».
علما اختلاف نظر دارند که آیا هنگامِ برخورد با کافران جایز است که به جای سلام کردن، با عبارتهایی از قبیل «خوش آمدید» و امثال آن، سخن گفتن با آنان را آغاز کنیم؟ برخی از علما گفتهاند: این کار برای دلجویی از آن و ایجاد علاقه و گرایش در آنان نبست به اسلام، ایرادی ندارد؛ بهویژه اگر از روی ترس یا در شرایطی باشد که مسلمان از ناحیهی آنان، امنیت خاطر ندارد. برخی از علما نیز این طرز خوشآمدگویی را نوعی گرامیداشتِ کافران دانستهاند و گفتهاند که جایز نیست. لذا مسلمان با توجه به شرایطی که در آن بهسر میبرد، بهاقتضای نیاز یا مصلحت، عمل نماید.
سپس مؤلف/ حدیثی بدین مضمون را آورده است که اگر مسلمانی از کنار گروهی عبور کند که مسلمانان و کافران در آن حضور دارند، آیا بهخاطرِ حضورِ کافران در آن جمع، از سلام گفتن صرف نظر نماید یا بهخاطرِ حضورِ مسلمانان در آن گروه، سلام کند؟ یعنی دو سبب وجود دارد که یکی از آنها، عامل روا بودن سلام کردن است و دیگری، عاملِ منع میباشد. اینجا امکان جدا کردنِ دو عامل وجود دارد؛ گرچه قاعدهای شرعیست که هرگاه عاملِ مباح بودن و عاملِ منع، همزمان در یک مسأله وجود داشت، عاملِ منع یا بازدارنده در اولویت قرار میگیرد و به ممنوع بودنِ آن مسأله حکم میشود. اما در اینجا این دو عامل را میتوان از هم جدا کرد؛ یعنی به چنین جمعی سلام بگو و مسلمانانِ حاضر در جمع را نیت کن؛ زیرا پیامبرr از کنارِ مجلسی گذشت که مسلمانان و مشرکان- بتپرستان و یهودیان- در آن با هم نشسته بودند و پیامبرr به آنها سلام کرد.
مؤلف/ حدیث ابوهریرهt را - که در سطور پیشِ رو میآید- پایانبخشِ کتابِ «سلام و آدابِ آن» قرار داده است؛ روشن است که انسان هنگامِ ورود به یک جمع، سلام میکند و همانگونه که پیشتر بیان شد، سلام کردن سنت مؤکده میباشد و جوابِ سلام، بر کسی که به او سلام شده، فرض عین است. و اگر کسی به یک گروه سلام کند، جواب سلام بر آن گروه فرض کفایه میباشد؛ یعنی اگر یک یا چند نفر از افرادِ گروه جوابِ سلام را بدهند، جوابِ سلام از دیگران ساقط میشود؛ اما اگر روشن باشد که قصدِ سلامکننده، شخصِ معینی از افرادِ حاضر در آن گروه است، جواب سلام بر همان شخص واجب میباشد. مثلاً گروهی دانشجو یا طلبه با استادِ خویش نشستهاند و شخصی وارد میشود و سلام میکند و هدفش، خودِ استاد است؛ در این صورت جوابِ سلام بر استاد واجب میباشد و اگر طلاب یا دانشجویان جواب دهند، کفایت نمیکند. ولی اگر همهی افرادِ حاضر در یگ گروه، برابر و همسطح باشند و کسی که وارد میشود، به صورتِ کلی سلام کند و روشن نباشد که هدفش شخصِ معینی از آن گروه است، پاسخ دادنِ یکی از افرادِ حاضر کافیست؛ زیرا جواب سلام در چنین حالتی، فرض کفایه میباشد.
***
([1]) صحیح مسلم، ش:2167.
([2]) صحیح بخاری، ش: 6258؛ و صحیح مسلم، ش: 2163.
([3]) یعنی نگویید: «وعلیکم السلام». زیرا آنها معمولا میگویند: السام علیکم که به معنای مرگ بر شماست. (مترجم).
([4]) صحیح بخاری، ش: (5663، 6254)؛ و صحیح مسلم، ش: 1798.
([5]) صحیح مسلم، ش: 1767 بهنقل از جابر بن عبدالله.
([6]) ابنابیعاصم در الآحاد والمثانی (234) به روایت ابوعبیده؛ فاکهی در أخبار مکۀ (1749)، و بزار در مسندش (230) و خطیب در الفصل للوصل المدرج (2/810) به روایت عمر و مسلم/ بهشمارهی 1767 بدین الفاظ روایت کرده است: «لأخرجنّ الیهود والنصاری من جزیرۀ العرب حتی لا أدع إلا مسلما».
([7]) صحیح بخاری، ش: (3053، 3168، 4431) و مسلم، ش: 1637.
868- عن سهل بن سعدt قال: کانَتْ فینا امْرَأَةٌ -وفی روایة: کانَتْ لَنا عَجُوزٌ- تأْخُذُ مِنْ أَُصُولِ السِّلْقَ فَتَطْرَحُهُ فی القِدْرِ وَتُکَرْکِرُ حَبَّاتٍ منْ شَعِیر، فإذا صَلَّیْنا الجُمُعَةَ وانْصَرَفْنَا نُسَلِّمُ عَلَیْها فَتُقدِّمُهُ إلیْنَا. [روایت بخاری]([1])
ترجمه: سهل بن سعدt میگوید: زنی در میانِ ما بود- و در روایتی دیگر: پیرزنی با ما بود- که مقداری چغندر میآورد و در دیگ میریخت و دانههای جو را آرد میکرد - و به چغندرِ پختهشده میافزود-. آنگاه که نماز جمعه را میخواندیم و باز میگشتیم، به او سلام میگفتیم و او، آن غذا را نزدِ ما میآورد.
869- وعن أُم هانئ فاخِتَةَ بِنتِ أبی طَالب& قَالت:أَتَیْتُ النَّبِیَّr یَوْمَ الفَتْح وَهُو یَغْتسِلُ وَفاطِمةُ تَسْتُرهُ بِثَوْبٍ فَسَلَّمْتُ. وذَکَرَتِ الحدیثَ. [روایت مسلم]([2])
ترجمه: امهانی، فاخته بنت ابیطالب& میگوید: روز فتح مکه نزد پیامبرr آمدم و پیامبرr استحمام میکرد و فاطمه& پارچهای را برای پوشاندن ایشان گرفته بود؛ سلام کردم... آنگاه امهانی حدیث را تا پایان، روایت کرد.
870- وعن أسماءَ بنتِ یزید& قالت:مَرَّ عَلَیْنا النَّبِیُّr فِی نِسْوَةٍ فَسَلَّمَ عَلَیْنَا. روایت ابوداود و ترمذی؛ این، لفظ ابوداود است. در روایت ترمذی که آن را حسن دانسته، آمده است:([3])
أنَّ رسولَ اللهr مَرَّ فِی المَسْجِد یَوْماً وَعُصْبةٌ مِنَ النِّساء قُعوُدٌ فأَلوْی بِیدِهِ بالتَّسلیم.
ترجمه: اسماء بنت یزید& میگوید:
پیامبرr از کنارِ
عدهای از ما زنان گذشت و
به
ما سلام کرد.
ترجمهی روایت ترمذی: اسماء بنت یزید& میگوید: روزی رسولاللهr در حالی که گروهی از زنان - در مسجد- نشسته بودند، از مسجد گذشت و با اشارهی دست سلام کرد.
شرح
مؤلف/ بابی دربارهی سلام گفتن به کودکان گشوده است. بسیاری از مردم، کودکان را ناچیز میشمارند یا به آنها اهمیت نمیدهند و از اینرو به آنان سلام نمیکنند؛ این، بر خلافِ روش و رهنمودِ پیامبرr است. زیرا پیامبرr به کوچک و بزرگ سلام میکرد. انس بن مالکt از کنارِ کودکان گذشت و به آنها سلام کرد و گفت: پیامبرr این کار را انجام میداد؛ یعنی به کودکان سلام میداد. سلام کردن به کودکان، فواید فراوانی دارد؛ از جمله:
پیروی از سنت پیامبرr. الله متعال فرموده است:
﴿لَّقَدۡ کَانَ لَکُمۡ فِی رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن کَانَ یَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡیَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ﴾
[الأحزاب : ٢١]
بهراستی برای شما، برای کسی که به (پاداش) الله و روز قیامت امیدوار است، در رسولالله، الگو و سرمشقی نیکوست.
1- تواضع و فروتنی: بدینسان انسان دچارِ خودپسندی نمیشود و تکبر نمیورزد و سر و بینیاش را بالا نمیگیرد. پیامبرr فرموده است: «مَا زَادَ الله عَبْدًا بِعَفْوٍ إِلاَّ عِزًّا، وَمَا تَوَاضَعَ أَحَدٌ للَّهِ إِلاَّ رَفَعَهُ اللهU».([4]) یعنی: «الله در برابر گذشتِ بندهاش، عزت او را زیاد میکند و هرکس بهخاطرِ الله تواضع و فروتنی نماید، اللهU او را بلندمرتبه میگرداند».
2- عادت دادنِ کودکان به ارزشهای اخلاقی: زیرا وقتی کودکان ببینند که بزرگترشان به آنها سلام میگوید، به این سنت نیک و خجسته عادت میکنند.
3- این کار، مهر و محبتِ کودک نسبت به سلامکننده را در پی خواهد داشت و چهبسا کودک هیچگاه از یاد نبرد که بزرگترش به او سلام کرده است و بدینسان، محبتِ آنشخص در دلش بنشیند. زیرا کمتر پیش میآید که بچهها، چنین مسایلی را فراموش کنند.
این، بخشی از فواید سلام کردن به کودکان است؛ لذا وقتی از کناری کودکانی که در کوچه بازی میکنند، میگذریم، چه خوبست که به آنها سلام کنیم.
اما سلام کردن به زنان؛ سلام کردن به همسر و زنهای محرم، سنت است؛ منظور از محارمِ هر مرد، زنانی هستند که ازدواج با آنها برای آن مرد جایز نیست. لذا ایرادی ندارد که به همسر خویش و نیز به محارمِ خود مانند خواهر، عمه، دخترِ برادر یا دخترِ خواهر خویش سلام کنید؛ اما به زنان نامحرم یا بیگانه سلام نکنید؛ مگر پیرزنانی که در سلام کردن به آنها خطر افتادن در فتنه وجود نداشته باشد؛ اما اگر ترس به فتنه افتادن وجود داشته باشد، سلام نکنید. از اینرو امروزه عادت مردم، بهدرستی بر این رفته است که زنان و مردان نامحرم در کوچه و بازار به یکدیگر سلام نمیکنند؛ و این، درست است. ولی اگر وارد خانهی خویش شدید و تعدادی از زنانِ آشنا را در خانهی خود دیدید، ایرادی ندارد که به شرطِ منتفی بودن خطر فتنه، به آنها سلام کنید؛ همچنین اگر خطر فتنه منتفی باشد، زن نیز میتواند به مردِ بیگانه سلام کند.
مؤلف/ حدیث زنی را ذکر کرده است که چغندر را در دیگِ آب میریخت و روی آتش میگذاشت تا بپزد و آنگاه دانههای جو را آرد میکرد و به آن میافزود. هر یک از صحابهy که دوست داشت، پس از نماز جمعه نزد آن زن میرفت و به او سلام میکرد و از غذایی که آن بانو تدارک دیده بود، میخورد. صحابهy از پذیراییِ آن بانو خوشحال میشدند؛ زیرا بیشترِ آنها در آن زمان فقیر بودند تا اینکه الله متعال دروازههای دنیا را به رویشان گشود؛ همانگونه که میفرماید: ﴿وَمَغَانِمَ کَثِیرَةٗ یَأۡخُذُونَهَا﴾؛ بدینسان الله متعال به اصحابy نوید غنیمتهای فراوانی را داد که آن را بهدست میآورند. چنانکه فرمود: ﴿وَعَدَکُمُ ٱللَّهُ مَغَانِمَ کَثِیرَةٗ تَأۡخُذُونَهَا﴾ یعنی: «الله، غنیمتهای فراوانی به شما نوید داده است که آن را به دست میآورید». پس از فتوحات بود که اموال و داراییها، فراوان گردید؛ اما پیش از آن، بیشترِ صحابهy فقیر بودند.
([1]) صحیح بخاری، ش: (5403، 6248).
([2]) صحیح بخاری، ش: 357؛ و صحیح مسلم، ش: 336.
([3]) صحیح أبی داود، از آلبانی/ ش: 4336. این حدیث، پیشتر بهشمارهی 859 گذشت.
([4]) صحیح مسلم، ش: 2588 بهنقل از ابوهریرهt.
867- عن أنسt أنَّهُ مَرَّ عَلى صِبْیانٍ فَسَلَّمَ عَلَیْهمْ وقال: کانَ رسولُ اللهr یَفْعلُه. [متفق علیه]([1])
ترجمه: روایت است که انسt از کنارِ تعدادی کودک گذشت و به آنها سلام کرد و فرمود: رسولاللهr این کار را انجام میداد.
***
([1]) صحیح بخاری، ش: 6247؛ و صحیح مسلم، ش: 2168.
135- باب: مستحب بودن سلام کردن بههنگامِ ورود به خانهی خویش
الله متعال میفرماید:
﴿فَإِذَا دَخَلۡتُم بُیُوتٗا فَسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِکُمۡ تَحِیَّةٗ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ مُبَٰرَکَةٗ طَیِّبَةٗ﴾
[النور : ٦١]
پس هنگام ورود به خانهها به یکدیگر سلام کنید که درود و شادباشی خجسته و پاکیزه از سوی الله است.
866- وَعَنْ أَنَسٍt قال: قالَ لِی رسولُ اللهr: «یَا بُنَّی، إذا دَخَلْتَ عَلى أهْلِکَ فَسَلِّمْ یَکُنْ بَرکةً عَلَیْکَ وَعَلَى أهلِ بَیْتِکَ». [ترمذی، این حدیث را روایت کرده و گفته است: حسن صحیح میباشد.]([1])
ترجمه: انسt میگوید: رسولاللهr به من فرمود: «ای پسرم! وقتی نزد خانوادهات میروی، سلام کن که خیر و برکتی برای تو و خانوادهات خواهد بود».
شرح
نووی/ در این دو باب که پیرامون آداب سلام گشوده، بدین نکته پرداخته است که وقتی انسان به برادرِ مسلمانش سلام کرد و سپس از آنجا بیرون رفت و دوباره - بهفاصلهی اندک یا زیاد- بازگشت، مستحب است که سلامش را تکرار کند و باری دیگری نیز سلام بگوید. بهطور مثال: کسی، مهمان دارد و برای مهمانانش آب و غذا میآورد و به آنها سلام میکند و دوباره میرود تا چیزِ دیگری برای پذیرایی از آنها بیاورد؛ مستحب است: هر بار که بازمیگردد، سلام بگوید. این، از نعمت اسلام میباشد که سلام کردن و تکرارِ آن در هر بار ملاقات با برادرِ مسلمان، سنت است؛ فرقی نمیکند که بهفاصلهی اندک یکدیگر را دیده باشند یا لحظات و دقایق بیشتری از دیدارشان گذشته باشد. الله متعال به ما دستور داده است که به یکدیگر سلام کنیم؛ زیرا سلام، عبادت است و اجر و پاداش دارد و هرچه بیشتر به یکدیگر سلام کنیم، اجر و ثوابمان نزد الله متعال نیز بیشتر میشود. لذا اگر اللهU چنین دستوری نمیداد، تکرارِ سلام بدینصورت بدعت بهشمار میآمد؛ اما این، لطف و نعمتِ الله متعال است که وقتی برادرِ مسلمان خویش را برای لحظاتی هرچند اندک ترک میکنید و سپس نزدش باز میگردید، دوباره به او سلام میگویید. یا اینکه در مسیری با هم راه میروید و درختی یا سنگی یا امثال آن در میان شما حایل میشود و همینکه در ادامهی مسیر، یکدیگر را میبینید، دوباره به او سلام کنید.
سپس مؤلف/ به حدیث آن مردی استدلال کرده است که وارد مسجد شد و نماز خواند. وی بهسرعت و بهگونهای نماز میگزارد که گویا به زمین نوک میزد؛ سپس نزد پیامبرr آمد و به ایشان سلام کرد. رسولاللهr جواب سلامش را داد و فرمود: «ارجع فَصَلِّ فَإنَّکَ لم تُصَلِّ»؛ یعنی: «بازگرد و نماز بخوان؛ چراکه تو نماز نخواندهای». آن مرد بازگشت و نماز گزارد؛ سپس نزد پیامبرr آمد و به ایشان سلام کرد. تا اینکه این کار را سه بار انجام داد. آن مرد که روشِ درست نماز خواندن را نمیدانست، به پیامبرr عرض کرد: «سوگند به ذاتی که تو را بهحق برانگیخته است، یاد ندارم که بهتر از این نماز بگزارم؛ لطفا به من یاد دهید». این، از حکمتِ پیامبرr بود که هر بار به او فرمود تا باری دیگر نماز بگزارد تا بدینسان او را مشتاقِ کسبِ علم بگرداند و حسّ نیازش به فراگیریِ روشِ درست نماز خواندن را افزایش دهد؛ زیرا آنگاه که انسان به چیزی احساس نیاز کند، با اشتیاقِ بیشتری به آن روی میآورَد. فقیری به پانصد تومان نیاز دارد؛ روشن است که اگر این مبلغ را به او بدهید، خیلی خوشحال میشود؛ اما اگر این مبلغ را به کسی بدهید که به آن نیاز ندارد، برایش مهم نیست و به آن اهمیت نمیدهد یا خوشحال نمیشود.
خلاصه اینکه پیامبرr هر بار آن مرد را باز گردانید و به او دستور داد که نمازش را تکرار کند تا بدینسان او را مشتاقِ علم بگرداند؛ آنگاه به او فرمود: «إِذَا قُمْتَ إِلَى الصَّلاَةِ فَأَسْبِغْ الْوُضُوءَ ثُمَّ اسْتَقْبِلْ الْقِبْلَةَ فَکَبِّرْ ثُمَّ اقْرَأْ بِمَا تَیَسَّرَ مَعَکَ مِنْ الْقُرْآنِ ثُمَّ ارْکَعْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ رَاکِعًا ثُمَّ ارْفَعْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ قَائِمًا ثُمَّ اسْجُدْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ سَاجِدًا ثُمَّ ارْفَعْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ جَالِسًا ثُمَّ اسْجُدْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ سَاجِدًا ثُمَّ افْعَلْ ذَلِکَ فِی صَلاَتِکَ کُلِّهَا».([2]) یعنی: «هرگاه قصدِ نماز کردی، وضوی کامل بگیر؛ آنگاه رو به قبله کن و تکبیر بگو؛ سپس آنچه از قرآن یاد داری و برایت ممکن است، بخوان. - البته بنا بر سایر احادیث، سورهی فاتحه حتماً باید خوانده شود.- آنگاه با آرامش کامل رکوع کن و سپس سر از رکوع بردار و کاملاً راست بایست و پس از آن، با آرامشِ کامل سجده کن و آنگاه سر از سجده بردار و بهطور کامل و با آرامش بنشین و سپس با آرامشِ کامل سجده کن. - این، یک رکعت است- و در همهی نمازت به همین روش عمل نما». بدینترتیب رسولاللهr روشِ نماز خواندن را به آن مرد آموزش داد و آن مرد، روشِ صحیح نماز را فرا گرفت و رفت.
مؤلف/ به این حدیث استدلال کرده است که: وقتی انسان نزد برادر مسلمانش باز میگردد- هرچند بهفاصلهی اندک یا پس از لحظاتی کوتاه- باید به او سلام کند. مثلاً در مسجد هستید و برای تجدید وضو یا آوردن کتابی یا امثالِ آن، آنجا را برای لحظاتی کوتاه ترک می کنید و سپس باز میگردید؛ هنگامِ بازگشتن، دوباره سلام کنید. این، کارِ نیک و پسندیدهای است و هر سلامی، ده نیکی بهشمار میآید.
سپس مؤلف/ یادآور شده است که سلام کردن بههنگامِ ورود به خانه مستحب میباشد؛ وی به این آیه استدلال کرده است که اللهU میفرماید:
﴿فَإِذَا دَخَلۡتُم بُیُوتٗا فَسَلِّمُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِکُمۡ تَحِیَّةٗ مِّنۡ عِندِ ٱللَّهِ مُبَٰرَکَةٗ طَیِّبَةٗ﴾
[النور : ٦١]
پس هنگام ورود به خانهها به یکدیگر سلام کنید که درود و شادباشی خجسته و پاکیزه از سوی الله است.
لذا وقتی واردِ خانهی خویش میشوید، نخست مسواک بزنید و آنگاه به خانوادهی خود سلام کنید. پیامبرr به خدمتگزار خود، انسt فرمود: «ای پسرم! وقتی نزد خانوادهات میروی، سلام کن که خیر و برکتی برای تو و خانوادهی توست». از اینرو الله متعال فرمود: ﴿مُبَٰرَکَةٗ طَیِّبَةٗ﴾؛ یعنی: «درود و شادباشی خجسته و پاکیزه است». لذا هنگامِ ورود به خانه به ساکنانش- چه خانوادهات باشند و چه دوستان و همکارانت یا هرکسِ دیگری- سلام کن که این، سنت است.
***
([1]) ضعیف است؛ ر.ک: ضعیف الجامع، ش: 6389؛ و ضعیف الترمذی، از آلبانی/ ش: 509.
([2]) صحیح بخاری، ش: (757، 793، 6251، 6667)؛ و مسلم، ش: 397 بهنقل از ابوهریرهt.
864- عن أبی هریرةَt فِی حدیثِ المسِیءِ صَلاتُهُ أنَّهُ جاء فَصَلَّى ثُمَّ جاء إِلَى النَّبِیِّr فَسَلَّمَ عَلَیْهِ فَرَدَّ عَلَیْهِ السَّلام فقال: «ارجع فَصَلِّ فَإنَّکَ لم تُصَلِّ»؛ فَرَجَعَ فَصَلَّى، ثُمَّ جاء فَسَلَّمَ عَلَى النَّبِیِّr حَتّى فَعَل ذلکَ ثَلاثَ مَرَّاتٍ. [متفق علیه]([1])
ترجمه: از ابوهریرهt دربارهی آنشخص که نمازش را درست نمیگزارد، روایت است که آن مرد - به مسجد- آمد و نماز خواند؛ آنگاه نزد پیامبرr آمد و به ایشان سلام کرد؛ پیامبرr جوابِ سلامش را داد و فرمود: «بازگرد و نماز بخوان؛ چراکه تو نماز نخواندهای». آن مرد بازگشت و نماز گزارد؛ سپس نزد پیامبرr آمد و به ایشان سلام کرد. تا اینکه این کار را سه بار انجام داد.
865- وَعَنْهُ عَنْ رسولِ اللهr قال: «إذا لَقِیَ أَحَدَکُمْ أَخَاهُ فَلْیُسَلِّمْ عَلَیْهِ، فَإنْ حَالَتْ بَیْنَهُمَا شَجَرَةٌ أو جِدَارٌ أوْ حَجَرٌ ثُمَّ لَقِیَهُ فَلْیُسَلِّمْ عَلَیْه». [روایت ابوداود]([2])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «هرگاه کسی از شما با برادرِ (مسلمانِ) خود برخورد کرد، به او سلام کند؛ و اگر درختی یا دیواری یا سنگی در میانشان حایل شد و باز او را دید، - دوباره نیز- به او سلام بگوید».
***
([1]) صحیح بخاری، ش: 757؛ و صحیح مسلم، ش: 397.
([2]) صحیح الجامع، ش: 789؛ السلسلۀ الصحیحۀ، ش: 186؛ و صحیح أبی داود، از آلبانی/ ش: 4332.