824- عَنْ عَبْدِاللّه بْنِ یَزیدٍt أَنَّهُ رأى رسولَ اللّهr مُستَلِقیًا فِی المسَجْدِ وَاضعًا إحْدَى رِجْلَیْهِ عَلى الأُخْرىَ. [متفق علیه]([1])
ترجمه: از عبدالله بن یزیدt روایت است که وی، رسولاللهr را در مسجد دید که به پشت دراز کشیده و یک پایش را روی پای دیگر گذاشته بود.
825- وَعَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَt قال: «کَانَ النَّبِیُّr إذَا صَلَّى الْفَجرَ تَرَبَّعَ فی مَجْلِسِهِ حتَّى تَطْلُعَ الشَّمسُ حَسْنَاء». [حدیث صحیحیست که ابوداود و جز او با اِسناد صحیح روایت کردهاند.]([2])
ترجمه: جابر بن سمرهt میگوید: «پیامبرr پس از اینکه نماز صبح را میخواند، سرِ جایش تا زمانی که خورشید بهخوبی طلوع می کرد، چهارزانو مینشست».
826- وَعَنِ ابن عمرَ رضی الله عنهما قال: رَأیْتُ رسولَ اللّهr بِفِنَاءِ الکَعْبَةِ مُحْتَبیًا بِیَدَیْهِ هکَذَا، وَوَصَفَ بِیَدِیِْهِ الاحْتِباءَ، و َهُوَ القُرفُصَاءُ. [روایت بخاری]([3])
ترجمه: ابنعمر$ میگوید: «رسولاللهr را دیدم که در اطراف کعبه- در صحن مسجدالحرام- دستانش را به دَوْرِ زانوانش، بدینشکل حلقه زده و نشسته بود». ابنعمر$ این طرزِ نشستن را نشان داد که همان چمباتمه زدن میباشد.
827- وَعَنْ قَیْلَةَ بِنْتِ مَخْرَمَةَ رضی الله عنها قَالَتْ: رأیتُ النَّبِیَّr وهو قَاعِدٌ القُرْفُصَاءَ؛ فَلَمَّا رأیْتُ رسولَ اللّهr الْمُتَخَشِّعَ فِی الْجَلسةِ أُرْعِدتُ مِنَ الفَرَقِ. [روایت ابوداود و ترمذی]([4])
ترجمه: قیله دختر مخرمه& میگوید: پیامبرr را دیدم که نشسته و چمباتمه زده بود؛ وقتی رسولاللهr را دیدم که - با آنهمه هیبت- سر به زیر و متواضع نشسته است، از ترس به خود لرزیدم.
828- وَعَنِ الشَّرید بن سُوَیْدٍt قال: مَرَّ بِی رسولُ اللّهr وَأنَا جَالِسٌ هکذا، وَقَدْ وَضَعتُ یَدیِ الیُسْرَى خَلْفَ ظَهْرِی وَاتَّکأْتُ عَلَى إِلْیَةِ یَدِی؛ فَقَالَ: «أَتَقْعُدُ قِعْدةَ الْمَغضُوبِ عَلَیهْم؟» [روایت ابوداود با اِسناد صحیح]([5])
ترجمه: شرید بن سُوَیدt میگوید: رسولاللهr از کنارم گذشت، در حالی که چنین نشسته بودم: دست چپم را پشت سرم- روی زمین- گذاشته و بر کفِ دستم تکیه زده بودم؛ فرمود: «آیا مانندِ کسانی مینشینی که الله بر آنان خشم گرفته است؟»
شرح
نووی/ این باب را دربارهی خوابیدن بر پُشت گشوده است. پیشتر این نکته بیان شد که بهتر است انسان بر پهلوی راستش بخوابد و نیز خوابیدن بر روی شکم، جز بهضرورت، کار پسندیدهای نیست.
خوابیدن بر پشت، بهشرطی که عورتِ انسان نمایان نشود، ایرادی ندارد. اگر کسی، لُنگ بپوشد و شلوار، پایش نباشد، بیمِ آن میرود که در خواب، پایش را بالا بگیرد و عورتش نمایان گردد؛ لذا شایسته نیست که چنین شخصی بر پشت بخوابد.
یک مسألهی دیگر نیز مانده است؛ یعنی خوابیدن بر پهلوی چپ. این هم ایرادی ندارد. چنانکه خوابیدن بر پشت، ایرادی ندارد. گرچه خوابیدن بر پهلوی راست، بهتر است و خوابیدن بر شکم، کارِ پسندیدهای نیست؛ مگر اینکه ضرورتی چون شکمدرد، ایجاب کند.
نشستن به شیوههای گوناگون نیز ایرادی ندارد؛ لذا انسان میتواند چهارزانو بنشیند و یا چمباتمه بزند؛ یعنی ساقهایش را بالا بگیرد و دستانش را به دَوْرِ زانوانش حلقه بزند یا ساقهایش را به دستانش بچسباند؛ زیرا پیامبرr گاه چمباتمه میزد.
البته نشستن بهطرزی که پیامبرr از آن به نشستن کسانی یاد کرد که الله متعال بر آنان خشم گرفته است، مکروه و ناپسند میباشد؛ بدینسان که انسان دست چپش را پشت سرش روی زمین بگذارد و بر کف دستش تکیه بزند. اما اگر هر دو دستش را پشت سر بگذارد و بر هر دو تکیه دهد یا دستِ راستش را پشت سرش قرار دهد و بر آن تکیه بزند، ایرادی ندارد.
***
([1]) صحیح بخاری، ش: 475؛ و صحیح مسلم، ش: 2100.
([2]) صحیح الجامع، ش: 4747؛ صحیح أبی داود، آلبانی/، ش: 4060؛ و مسلم، ش: 670.
([3]) صحیح بخاری، ش: 6272.
([4]) صحیح أبی داود، آلبانی/، ش: 4057.
([5]) صحیح أبی داود، آلبانی/، ش: 4058.
818- عن الْبَراءِ بن عازبٍ رضیَ الله عنهما قال: کَانَ رسول اللهr إذا أَوَى إلى فِرَاشِهِ نَامَ عَلى شِقَّهِ الأَیمن، ثُمَّ قال: «اللهمَّ أَسْلَمْتُ نَفْسِی إلیْک، وَوجَّهْتُ وَجْهی إلَیْک، وفَوَّضْتُ أَمْرِی إلَیْک، وَأَلجَأْتُ ظهْری إلَیْک، رَغْبةً وَرهْبَةً إلَیْک، لا مَلْجأ ولا مَنْجى مِنْکَ إلاَّ إلَیْک، آمَنْتُ بِکتَابکَ الَّذی أَنْزلتَ، وَنَبیِّکَ الَّذِی أَرْسَلْتَ». [روایت بخاری با این لفظ در صحیحش در کتاب: الأدب]([1])
ترجمه: براء بن عازب$ میگوید: رسولاللهr هنگامی که به رختخوابش میرفت، بر پهلوی راستش میخوابید و میگفت: «اللهمَّ أسْلَمْتُ نفْسی إلَیْک، ووجَّهْتُ وجْهِی إِلَیْک، وفَوَّضْتُ أمری إِلَیْک، وألْجأْتُ ظهْرِی إلَیْک. رغْبَة ورهْبةً إلَیْک، لا ملجَأَ ولا منْجى مِنْکَ إلاَّ إلَیْک، آمَنْتُ بِکِتَابِکَ الَّذی أنْزَلْتَ، وبنبیِّک الَّذی أرْسلتَ».
[ترجمهی دعا: «یا الله! با بیم و امید، خود را تسلیم تو نمودم و به سوی تو روی آوردم، کارهایم را به تو سپردم و به تو پناه آوردم (به تو توکل کردم)؛ در برابر تو، هیچ پناهگاه و جای نجاتی، جز خودت وجود ندارد. به کتابی که نازل فرمودهای و به پیامبری که فرستادهای، ایمان دارم».
819- وَعَنْهُ قال: قال لِی رسولُ اللهr: «إذَا أَتَیْتَ مَضْجَعکَ فَتَوَضَّأْ وُضُوءَکَ لِلصَّلاة، ثُمَّ اضْطَجِعْ عَلى شِقِّکَ الأَیمَن، وَقُل...» وذَکَرَ نَحْوَهُ، وفیه: «واجْعَلْهُنَّ آخِرَ مَا تَقولُ». [متفقٌ علیه]([2])
ترجمه: براءt میگوید: رسولاللهr به من فرمود: «هنگامی که میخواستی به رختخوابت بروی، همانند وضوی نماز، وضو بگیر و سپس بر پهلوی راست خود، بخواب و این دعا را بخوان - همان دعایی که پیشتر ذکر کرد - و آن را آخرین سخن خویش قرار بده».
شرح
مؤلف/ بخشی از کتاب «ریاضالصالحین» را به آداب خواب اختصاص داده و در آن به بیان نکاتی پیرامون آداب خوابیدن، دراز کشیدن، نشستن، مجلس، همنشین و خواب دیدن پرداخته است. این، نشان میدهد که کتاب «ریاضالصالحین»، کتابی جامع میباشد و شایستهی هر مسلمانیست که از این کتاب استفاده کند و آن را بخواند و مطالبش را دریابد.
مؤلف/ بابی دربارهی آداب خواب گشوده است؛ خواب، یکی از نشانههای اللهU و نشانگر کمالِ قدرت، رحمت و حکمت اوست. چنانکه میفرماید:
﴿وَمِنۡ ءَایَٰتِهِۦ مَنَامُکُم بِٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ وَٱبۡتِغَآؤُکُم مِّن فَضۡلِهِۦٓۚ﴾ [الروم: ٢٣]
و از نشانههای او، خوابیدن شما در شب و تلاش و کوشش روزانهی شما برای کسب روزیِ اوست.
خواب، یکی از نعمتهاییست که الله متعال به بندگانش داده است؛ زیرا برای رفع خستگی میخوابند تا برای تلاش و کوشش روزانهی خود، نشاط و نیرو داشته باشند. به عبارت دیگر خواب برای گذشته و آیندهی انسان، مفید است؛ بدینسان که خستگیِ گذشتهاش را از میان میبرد و او را برای کار و تلاش آینده، آماده میسازد. و این، برای تداوم و کمالِ زندگی دنیاست؛ زیرا حیات دنیوی، جز با خواب و استراحت، کامل نمیشود. البته خواب به عنوان یک نیاز، برای پروردگار همیشهزنده و پابرجا، یعنی برای الله متعال یک نقص بهشمار میآید و الله متعال از هر عیب و نقصی پاک است؛ چنانکه میفرماید:
﴿لَا تَأۡخُذُهُۥ سِنَةٞ وَلَا نَوۡمٞ﴾ [البقرة: ٢٥٥]
او را هرگز نه چُرت میگیرد و نه خواب.
این، از کمال حیات الهیست که نه به خواب نیاز دارد و نه به چیزی دیگر. بهیقین او، بینیاز و ستوده است. اما انسان در زندگی دنیویاش، ناقص است و به کامل شدن نیاز دارد؛ یعنی نیازمندیهایی دارد که باید برطرف شود. خواب، عبارت است از گرفتن جان انسان توسط پروردگار متعال؛ البته هنگامی که انسان میخوابد، الله متعال جانش را بهطور کامل نمیگیرد. از اینرو انسان در هنگام خواب، نه زنده است و نه مرده. یعنی با وجودی که حیات دارد، چیزی درک نمیکند و از اطرافش بیخبر است؛ نه صدایی میشنود، نه کسی را میبیند و نه بویی استشمام میکند و جانش بهطور کامل از پیکرش بیرون نمیآید. الله متعال میفرماید:
﴿ٱللَّهُ یَتَوَفَّى ٱلۡأَنفُسَ حِینَ مَوۡتِهَا وَٱلَّتِی لَمۡ تَمُتۡ فِی مَنَامِهَاۖ فَیُمۡسِکُ ٱلَّتِی قَضَىٰ عَلَیۡهَا ٱلۡمَوۡتَ وَیُرۡسِلُ ٱلۡأُخۡرَىٰٓ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمًّىۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَأٓیَٰتٖ لِّقَوۡمٖ یَتَفَکَّرُونَ ٤٢﴾ [الزمر: ٤٢]
الله، جانها را هنگام مرگشان میگیرد و نیز جانی را که نمرده، بههنگام خواب آن قبض میکند؛ آنگاه جانی را که به مرگش حکم کرده، نگه میدارد و جان دیگر را تا زمان معینی (به کالبد) بازپس میفرستد. بیگمان در این امر نشانههای روشنی برای اندیشمندان وجود دارد.
خواب، یکی از نشانههای الهیست؛ گاه گروهی را میبینید که خوابیدهاند و بهسان مردهها روی زمین افتادهاند و هیچ چیزی را درک نمیکنند؛ اما الله متعال، اینها را بیدار میکند، درست مانند مردگانی که برانگیخته میشوند. اللهY میفرماید:
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یَتَوَفَّىٰکُم بِٱلَّیۡلِ وَیَعۡلَمُ مَا جَرَحۡتُم بِٱلنَّهَارِ ثُمَّ یَبۡعَثُکُمۡ فِیهِ لِیُقۡضَىٰٓ أَجَلٞ مُّسَمّٗىۖ ثُمَّ إِلَیۡهِ مَرۡجِعُکُمۡ﴾ [الأنعام: ٦٠]
و او ذاتیست که شبهنگام شما را در مرگِ خواب فرو میبرد و از اعمالی که در روز انجام میدهید، آگاه است و سپس شما را در روز، بلند میکند تا مُهلت مشخص به سرآید و آنگاه بازگشتتان به سوی اوست.
انسان، درسِ دیگری نیز از خواب میگیرد؛ خواب، نمونهای روشن از زنده شدن مردگان است؛ ذاتی که جان انسان را در خواب میگیرد و سپس جانش را به کالبدش بازمیگرداند و انسان را بیدار میکند، بر زنده کردن مردگان و برانگیختن آنها از قبرهایشان تواناست؛ بهیقین اللهU تواناییِ هر کاری را دارد.
از آداب خواب است که انسان بر پهلوی راستش بخوابد؛ زیرا پیامبرr بر پهلوی راستش میخوابید و به این کار، دستور میداد. براء بن عازبt میگوید: پیامبرr بر پهلوی راستش دراز میکشید؛ چنانکه به براءt امر نمود که بر پهلوی راستش بخوابد. این، بهترین شکل یا بهترین حالتِ خوابیدن است؛ فرقی نمیکند که قبله، در مقابل یا پشت سر یا چپ یا راستِ انسان باشد؛ مهم اینست که انسان، مطابق عملکرد و رهنمود پیامبرr بر پهلوی راستش بخوابد.
برخی از مردم به خوابیدن بر پهلو چپ عادت کردهاند و اگر بر پهلوی راست دراز بکشند، خوابشان نمیآید؛ اما باید خود را به خوابیدن بر پهلوی راست عادت دهند. زیرا، این، مسألهای معمولی نیست؛ هم از عملکرد پیامبرr ثابت شده و هم از دستور و رهنمود آن بزرگوار. لذا وقتی بر پهلوی راست میخوابید، احساس میکنید که از پیامبرr پیروی کردهاید. زیرا پیامبرr خود بر پهلوی راستش میخوابید و به خوابیدن بر پهلوی راست دستور میداد. اگر یک یا دو روز یا یک هفته بر پهلوی راست بخوابید، عادت میکنید و بدینسان میتوانید بهسادگی به سنت پیامبرr عمل نمایید.
این هم سنت است که انسان در صورت امکان، دست راستش را زیر گونهی راستش بگذارد. زیرا این عمل در سنت پیامبرr ثابت شده است. اگر امکانش بود، چه بهتر؛ و گرنه، بر انجام این عمل بهاندازهی خوابیدن بر پهلوی راست، تأکید نشده است.
یکی دیگر از آداب خواب، اینست که هنگام خوابیدن همان دعایی را بگوییم که پیامبرr میگفت: «اللهمَّ أسْلَمْتُ نفْسی إلَیْک، ووجَّهْتُ وجْهِی إِلَیْک، وفَوَّضْتُ أمری إِلَیْک، وألْجأْتُ ظهْرِی إلَیْک. رغْبَة ورهْبةً إلَیْک، لا ملجَأَ ولا منْجى مِنْکَ إلاَّ إلَیْک، آمَنْتُ بِکِتَابِکَ الَّذی أنْزَلْتَ، وبنبیِّک الَّذی أرْسلتَ».
[ترجمهی دعا: «یا الله! با بیم و امید، خود را تسلیم تو نمودم و به سوی تو روی آوردم، کارهایم را به تو سپردم و به تو پناه آوردم (به تو توکل کردم)؛ در برابر تو، هیچ پناهگاه و جای نجاتی، جز خودت وجود ندارد. به کتابی که نازل فرمودهای و به پیامبری که فرستادهای، ایمان دارم».
این دعا را آخرین سخن خود، یعنی آخرین ذکری قرار دهید که پیش از خوابیدن میگویید؛ زیرا انسان، پیش از خوابیدن، دعاها و اذکارِ دیگری هم میگوید. مانند این دعا: «اللّهمَّ بِکَ وَضَعْتُ جَنْبِی، وَبِکَ أَرْفَعُهُ، إِنْ أَمْسَکْتَ نَفْسِی، فَاغْفِرْ لَهَا وَارْحَمْهَا، وَإِنْ أَرْسَلْتَهَا فَاحْفَظْهَا بِمَا تَحْفَظُ بِهِ عِبَادَکَ الصَّالِحِینَ».
[ترجمهی دعا: «یا الله! به نام تو پهلویم را بر زمین گذاشتم و به کمک تو آن را بلند میکنم. اگر جانِ مرا گرفتی، آن را بیامرز و بر آن، رحم بفرما. و اگر جانم را به کالبدم برگرداندی، آن را با آنچه که بندگان نیکوکارت را حفاظت مینمایی، حفاظت کن».]
مهم، اینست که انسان، دعایی را که پیامبرr به براء بن عازبt آموزش داد، آخرین دعایی قرار دهد که پیش از خواب میگوید.
براء بن عازبt بهقصد یادگیری، این دعا را نزد رسولاللهr تکرار کرد و گفت: «آمَنْتُ بِکِتَابِکَ الَّذی أنْزَلْتَ، وبِرَسُولِکَ الَّذی أرْسلتَ». رسولاللهr فرمود: «بگو: وبنبیِّک الَّذی أرْسلت، نگو: وبِرَسُولِکَ الَّذی أرْسلتَ».
گرچه معنا، یکیست، اما علما گفتهاند: یکی از تفاوتهای «رسول» و «نبی» در اینست که رسول، هم از میان انسانها برانگیخته میشود و هم از میان فرشتگان؛ اما نبی، فقط از میان انسانها مبعوث میگردد. اللهY میفرماید:
﴿إِنَّهُۥ لَقَوۡلُ رَسُولٖ کَرِیمٖ ١٩ ذِی قُوَّةٍ عِندَ ذِی ٱلۡعَرۡشِ مَکِینٖ ٢٠﴾ [التکویر: ١٩، ٢٠]
بهیقین قرآن، گفتارِ (ابلاغشده توسط) فرستادهای بزرگوار است، یعنی (جبرئیل، فرشتهی) نیرومندی که نزد صاحب عرش، دارای مقام والاییست.
لذا رسول، میتواند از جنس فرشتگان نیز باشد؛ اما نبی، فقط از جنس انسانهاست و اگر در دعا میگفت: «وبِرَسُولِکَ الَّذی أرْسلتَ»، لفظ رسول (فرستاده)، شایستهی فرشتهای چون جبرئیلu نیز بود؛ اما واژهی نبی (پیامبر) در این دعا، ویژهی محمدr میباشد.
شایسته است که این دعا را حفظ کنید و وقتی به رختخواب میروید، آن را آخرین ذکری قرار دهید که پیش از خواب میگویید تا بدینسان از فرمان، سنت و رهنمود پیامبرr پیروی کنید؛ این، جزو آداب خواب است.
یکی از حکمتهای اللهU اینست که تقریباً برای هر عملی، ذکر و دعای ویژهای وجود دارد؛ پوشیدن لباس، ذکر ویژهی خود را دارد؛ نوشیدن و خوردن نیز همینطور. خواب و حتی همبستری با همسر نیز ذکر و دعای مخصوصی دارد. حکمتش، اینست که انسان، هیچگاه از یادِ پروردگارش غافل نشود و پیوسته با قلب و زبانش اللهU را یاد کند. این، یکی از الطاف و نعمتهای الهیست. از الله متعال میخواهیم که به ما توفیق شکر این نعمت را عطا کند و ما را بر انجامش یاری دهد.
***
820- وعن عائشةَ رضیَ الله عنها قالت:کَانَ النَّبیُّr یُصَلِّی مِنَ اللَّیْلِ إحْدَى عَشَرَةَ رَکْعَةً، فَإذا طلَعَ الْفَجْرُ صَلَّى رکْعَتیْنِ خَفِیفتیْنِ، ثمَّ اضْطَجَعَ على شِقِّهِ الأیْمَنِ حَتَّى یَجِیءَ المُؤَذِّنُ فیُوذِنَهُ. [متفق علیه]([3])
ترجمه: عایشه& میگوید: «پیامبرr شبها یازده رکعت نماز میخواند و چون سپیده میدمید، دو رکعت کوتاه بهجا میآورد؛ آنگاه بر پهلوی راستش دراز میکشید تا اینکه مؤذن میآمد و او را - از اجتماع مردم برای جماعت صبح- آگاه میساخت».
821- وعن حُذَیْفَةَt قال: کانَ النَّبِیُّr إذا أَخَذَ مَضْجَعَهُ مِنَ اللَّیْلِ وَضَعَ یَدَهُ تَحْتَ خَدِّهِ، ثُمَّ یَقُول: «اللهمَّ بِاسْمِکَ أَمُوتُ وَ أَحْیَا» وإذا اسْتیْقَظَ قَال: «الحَمْدُ للَّهِ اَلَّذی أَحْیَانَا بعْدَ مَا أَمَاتَنَا وإلیه النُّشُورُ». [روایت بخاری]([4])
ترجمه: حذیفهt میگوید: پیامبرr شبها هنگامی که میخواست بخوابد، دست راستش را زیر رخسارش میگذاشت و میگفت: «اللهمَّ بِاسْمِکَ أَمُوتُ وَ أَحْیَا»([5]) و هنگامی که بیدار میشد، این دعا را میگفت: «الحَمْدُ للَّهِ اَلَّذی أَحْیَانَا بعْدَ مَا أَمَاتَنَا وإلیه النُّشُورُ».([6])
شرح
پیشتر حدیثی بدین مضمون ذکر شد که پیامبرr به براء بن عازبt فرمان داد که بر پهلوی راستش بخوابد و این دعا را بگوید: «اللهمَّ أسْلَمْتُ نفْسی إلَیْک، ووجَّهْتُ وجْهِی إِلَیْک، وفَوَّضْتُ أمری إِلَیْک، وألْجأْتُ ظهْرِی إلَیْک. رغْبَة ورهْبةً إلَیْک، لا ملجَأَ ولا منْجى مِنْکَ إلاَّ إلَیْک، آمَنْتُ بِکِتَابِکَ الَّذی أنْزَلْتَ، وبنبیِّک الَّذی أرْسلتَ». همچنین بیان کردیم که سنت و بهتر، اینست که انسان بر پهلوی راستش بخوابد.
حدیث حذیفهt نشان میدهد که شایسته است انسان، دستش، یعنی دست راست را زیر رخسارش بگذارد؛ البته این، واجب نیست. بلکه پسندیده است. اگر امکانش بود، چه خوب و گرنه، ایرادی ندارد که دستش را زیر رخسارش نگذارد.
پیامبرr دست راستش را زیر رخسارش میگذاشت و میگفت: «اللهمَّ بِاسْمِکَ أَمُوتُ وَ أَحْیَا»؛ یعنی: «یا الله! به نام تو میمیرم- میخوابم- و به نامِ تو زنده - بیدار- میشوم». لذا از آنجا که خواب برادر مرگ است، هم میتوان خوابیدن را مراد گرفت و هم مرگ حقیقی یا مرگِ بزرگ، یعنی جدا شدن روح از بدن را. و این، مانند این فرمودهی الهیست که:
﴿قُلۡ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحۡیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ ١٦٢﴾ [الأنعام: ١٦٢]
بگو: همانا نماز و قربانی و زندگی و مرگم، از آنِ الله، پروردگار جهانیان است.
و هنگامی که بیدار میشد، این دعا را میگفت: «الحَمْدُ للَّهِ اَلَّذی أَحْیَانَا بعْدَ مَا أَمَاتَنَا وإلیه النُّشُورُ». یعنی: «همهی حمد و ستایش ویژهی الله میباشد؛ ذاتی که ما را پس از آنکه میراند، زنده کرد و بازگشت، به سوی اوست». این، نشان میدهد که منظور از مردن در دعای پیشین، مرگ کوچک یا خواب است.
و اما حدیث عایشه&؛ این بانوی بزرگوار فرموده است: «پیامبرr شبها یازده رکعت نماز میخواند و چون سپیده میدمید، دو رکعتِ کوتاه بهجا میآورد؛ آنگاه بر پهلوی راستش دراز میکشید تا اینکه مؤذن میآمد و او را - از اجتماع مردم برای جماعت صبح- آگاه میساخت». این، بیشترین رکعتهایی بود که پیامبرr شبها بهجا میآورد؛ گاه یازده رکعت و گاه سیزده رکعت و برخی از اوقات کمتر از این. و تعداد رکعتها، به این بستگی داشت که پیامبرr بانشاط و سرِ حال بود یا خیر. وقتی سپیده میدمید، پیامبرr دو رکعتِ کوتاه، یعنی سنتِ صبح را میخواند. لذا سنت است که انسان، این دو رکعت را کوتاه بخواند؛ لذا در رکعت نخست، سورهی «کافرون» و در رکعت دوم، سورهی «اخلاص» را میخوانیم یا در رکعت اول، آیهی 136 سورهی «بقره» و در رکعت دوم، آیهی 64 سورهی «آلعمران» را قرائت میکنیم.
مهم، اینست که انسان سنت صبح را کوتاه بخواند و قیام، رکوع و سجدههای نماز را کوتاه بگرداند؛ البته بهآرامی و بهگونهای که در آرامش و اطمینان نماز، خللی وارد نشود. زیرا اگر با آرامش نماز نخواند، نمازش باطل میشود. پیامبرr پس از بهجا آوردن این دو رکعت، بر پهلوی راستش دراز میکشید تا اینکه مؤذن میآمد و به او خبر میداد که وقتِ اقامهی نماز است. آنگاه پیامبرr به مسجد میرفت و نماز صبح را برپا میکرد.
چند نکته از این حدیث برداشت میشود؛
از جمله اینکه یکی از الطاف الهی به ما، اینست که از طریق همسران پیامبرr ما را از اعمالی که این بزرگوار در شب انجام میداد، باخبر ساخته است. این، یکی از حکمتهای چند همسر بودن پیامبرr میباشد. هنگامی که پیامبرr دار فانی را وداع گفت، نُه همسر داشت؛ در نتیجه هر یک از همسرانش بازگوکنندهی سنتی بود که سایر همسران پیامبرr از آن، بیاطلاع بودند.
این حدیث، گویای اینست
که پیامبرr شبها یازده رکعت نماز میخواند؛ وی، قیامِ
نمازش را طولانی میگرادند و پس از گذشت نیمی از شب به نماز میایستاد و گاه کمی
دیرتر از خواب برمیخاست. این، به حال و نشاط آن بزرگوار بستگی داشت. و چون نیمهی
شب بلند میشد، پایان شب میخوابید؛ چنانکه در حدیثی دیگر از امالمؤمنین عایشهی
صدیقه& روایت شده
است؛ و اگر دیرتر بیدار میشد، تا سپیدهدم نماز میخواند و پس از سپیدهدم، دو
رکعت بهجا میآورد و آنگاه بر
پهلوی راستش دراز میکشید.
این حدیث، نشان میدهد که انسان باید سنت صبح را مانند پیامبرr کوتاه بخواند؛ و این، سنت است. همچنین برای امام (پیشنماز) بهتر است که پیش از اقامهی نماز فرض، در مسجد حاضر نشود و مانند پیامبرr نمازهای سنتش را در خانه بخواند. اما مقتدی، زودتر به مسجد میآید.
این روایت، نشانگر مستحب بودن دراز کشیدن بر پهلوی راست پس از سنت فجر برای کسیست که در خانهاش نماز شب میخوانَد؛ همانگونه که پیامبرr بدینگونه عمل میکرد.
علما دربارهی این دراز کشیدن، اختلاف نظر دارند:
برخی از علما، آن را در همه حال، سنت دانستهاند.
و برخی دیگر گفتهاند: دراز کشیدن پس از سنت صبح، سنت نیست؛ مگر برای کسی که در پایانِ شب، نماز تهجد میخوانَد. چنین شخصی در فاصلهی سنت و فرضِ صبح دراز میکشد تا خستگی از تن بهدَر کند.
برخی از علما در اینباره بهقدری سخت گرفتهاند که دراز کشیدن پس از سنت صبح را از شرایط نماز صبح دانستهاند؛ اینها گفتهاند: کسی که پس از نماز سنت صبح دراز نکشد، نمازش درست نیست. ولی این، دیدگاهِ تک و نادریست و ما، این را از آنرو ذکر کردیم که بیان کنیم برخی از علما، دیدگاههای تک و نادری دارند که از اقوالِ درست و صحیح، بدور است.
دیدگاهِ درست در اینباره اینست که این عمل، برای کسی که نماز تهجد میخوانَد، سنت است؛ چنین شخصی، پس از سنت صبح دراز میکشد تا نماز فرض، اقامه شود. اما (پیشنماز) این عمل را بهسادگی انجام میدهد و از جماعتِ صبح نمیافتد؛ چون خود، پیشنماز است و مردم منتظرِ او میمانند؛ از اینرو سرِ وقت در مسجد، حاضر میشود. اما مقتدی باید دقت کند که ناخواسته جماعتِ صبح را از دست ندهد؛ زیرا برای او منتظر نمیمانند. لذا کسی پس از سنت صبح دراز میکشد که شب را در نماز و قیام میگذراند و کسی که دیرهنگام یا با اذانِ صبح برمیخیزد، ضرورتی ندارد که پس از سنت صبح، بر پهلو دراز بکشد.
***
822- وعن یعِیشَ بنِ طخْفَةَ الغِفَارِیَّ رضی الله عنهما قال: قال أَبِی: بَیْنَمَا أنَا مُضْطَجِعٌ فِی الْمسَجِدِ عَلَى بَطْنِی إذَا رَجُلٌ یُحَرِّکُنِی بِرِجْلِهِ فقال: «إنَّ هذِهِ ضَجْعَةٌ یُبْغِضُهَا اللهُ»؛ قال: فَنَظرْتُ، فإذَا رسولُ اللّهr. [روایت ابوداود با اِسناد صحیح]([7])
ترجمه: یعیش بن طخفهی غفاری$ میگوید: در مسجد بر روی شکم دراز کشیده بودم که مردی مرا با پایش حرکت داد و گفت: «این، درازکشیدنیست که الله از آن بدَش میآید». میگوید: نگاه کردم؛ دیدم پیامبرr است.
823- عَنْ أبِی هُرَیْرَةَt عَنْ رسولِ اللّهr قال: «مَنْ قَعَدَ مَقْعَدًا لَمْ یَذْکُرِ اللّهَ تَعَالَى فِیهِ کَانَتْ عَلَیِهِ مِنَ الله تَعَالَى تِرَةٌ، وَمَنِ اضْطَجَعَ مُضْطَجَعاً لاَ یَذْکُرُ اللّهَ تَعَالَى فِیهِ کَانَتْ عَلَیْهِ مِن اللّهِ تِرَةٌ». [روایت ابوداود با اِسناد حَسَن]([8])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «هرکس در جایی بنشیند و الله متعال را در آنجا یاد نکند، زیانی از سوی الله متعال بر اوست؛ و هرکس، در جایی بخوابد و آنجا الله متعال را یاد نکند، ضرر و زیانی از سوی الله متعال بر اوست».
شرح
مؤلف/ در ادامهی احادیثی که دربارهی آداب خواب ذکر کرده، حدیث یعیش بن طخفهی غفاریt را آورده است؛ یعیش میگوید: پدرم به من گفت: باری در مسجد بر روی شکم دراز کشیده بودم که مردی مرا با پایش حرکت داد و گفت: «این، درازکشیدنیست که الله از آن بدَش میآید». میگوید: نگاه کردم؛ دیدم پیامبرr است.
این حدیث، گویای اینست که خوابیدن بر روی شکم، کارِ شایستهای نیست؛ بهویژه در جاهایی که در معرضِ دیدِ مردم است. زیرا پسندیده نیست که مردم او را در چنین حالتی ببینند. اما اگر انسان، شکمدرد باشد و با خوابیدن بر روی شکم، راحت شود، ایرادی ندارد که بر روی شکم بخوابد؛ زیرا ضرورت است.
نکتهی دیگری که از این حدیث برداشت میشود، اینست که بیدار کردن دیگران، با پا ایرادی ندارد و تکبر بهشمار نمیآید؛ زیرا پیامبرr با اینکه از همه متواضعتر بود، طخفهی غفاری را با پای خود، تکان داد و بیدارش کرد. اما اگر در قلبِ انسان، ذرهای تکبر باشد، این، چیزِ دیگریست؛ ولی بیدار کردن دیگران با پا، در اصل، تکبر نیست. ناگفته نماند که اگر طرفِ مقابل، این را بیاحترامی قلمداد میکند، برای بیدار کردنش، او را با پا تکان ندهید. زیرا اگر یک کار مباح یا جایز نتیجهی بدی داشته باشد، انجامِ آن ممنوع است.
سپس مؤلف/ حدیث ابوهریرهt را دربارهی شخصی ذکر کرده که در جایی مینشیند و الله را در آنجا یاد نمیکند یا در جایی میخوابد و آنجا ذکر الله نمیگوید؛ این، ضرر و زیان بزرگی از سوی الله متعال، برای چنین شخصیست. زیرا این نشستن یا این خوابیدن، به نفعِ او نیست.
از اینرو در مییابیم که انسان باید در همه حال، - ایستاده، نشسته و زمانی که بر پهلو دراز کشیده است- الله متعال را یاد کند. پس همواره ذکر الله بگویید و در یادِ الله باشید تا در زمرهی کسانی قرار بگیرید که الله متعال دربارهی آنها فرموده است:
﴿إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ ١٩٠ ٱلَّذِینَ یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ﴾ [آل عمران: ١٩٠، ١٩١]
همانا در آفرینش آسمانها و زمین و گردش شب و روز، نشانههایی برای خردمندان وجود دارد. کسانی که ایستاده و نشسته و یا در حالی که بر پهلوها آرمیدهاند، الله را یاد میکنند.
پس همواره اللهU را یاد کن تا نمونهی این فرمودهی الاهی باشی که میفرماید:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ ذِکۡرٗا کَثِیرٗا ٤١ وَسَبِّحُوهُ بُکۡرَةٗ وَأَصِیلًا ٤٢﴾ [الأحزاب : ٤١، ٤٢]
ای مؤمنان! الله را بسیار یاد کنید و صبح و شام او را به پاکی یاد نمایید.
امید است که الله متعال به ما توفیقِ ذکر، سپاسگزاری و عبادت، عنایت کند.
***
([1]) صحیح بخاری، ش: 6315. [این حدیث پیشتر بهشمارهی 81 ذکر شد. (مترجم)]
([2]) صحیح بخاری، ش: 247؛ و صحیح مسلم، ش: 2710. [ر.ک: همین کتاب، ج1، حدیث شمارهی 81 . (مترجم)]
([3]) صحیح بخاری، ش: 6310؛ و صحیح مسلم، ش: 736.
([4]) صحیح بخاری، ش: 6314.
([5]) ترجمهی دعا: «یا الله! به نام تو میمیرم- میخوابم- و به نامِ تو زنده - بیدار- میشوم».
([6]) ترجمهی دعا: «همهی حمد و ستایش ویژهی الله میباشد؛ ذاتی که ما را پس از آنکه میراند، زنده کرد و بازگشت، به سوی اوست».
([7]) ضعیف است؛ ضعیف أبی داود، آلبانی/، ش: 1069.
([8]) صحیح الجامع، ش: 6477؛ السلسلۀ الصحیحۀ، ش: 78؛ و صحیح أبی داود، آلبانی/، ش: 4065.
126- باب: مستحب بودن آغاز کردن از سمت راست در لباس پوشیدن
این موضوع پیشتر بیان شد و احادیثی صحیح در اینباره ذکر کردیم.
شرح
مؤلف/ در پایان این بخش چند باب ذکر کرده است:
باب نخست: دربارهی جایز بودن پوشیدن حریر (ابریشم طبیعی) برای مردیست که بدنش خارش دارد.
پیشتر بیان شد که پیامبرr مردان را از پوشیدن حریر منع کرده و فرموده است: «فقط کسی لباس ابریشم میپوشد که در آخرت بهرهای ندارد». و نیز فرموده است: «هرکس در دنیا لباس ابریشمی بپوشد، در آخرت آن را نخواهد پوشید».([1]) اما در صورتی که ضرورت ایجاب کند، پوشیدن لباس ابریشمی ایرادی ندارد؛ مثلاً هنگامی که انسان حساسیت پوستی یا خارش دارد و چارهای جز پوشیدن حریر ندارد. در چنین شرایطی رواست لباسی که با پوستش در تماس است، از جنس ابریشم یا حریر باشد؛ زیرا لطافت و سردیِ ابریشم، برای حساسیتهای پوستی مفید است. از اینرو پیامبرr به زبیر و عبدالرحمن بن عوف که حساسیت پوستی داشتند، اجازه داد لباس ابریشمی بپوشند.
همچنین اگر حریر یا ابریشم بهکار رفته در لباس، چهار انگشت یا کمتر از آن باشد، پوشیدن چنین لباسی ایرادی ندارد. زیرا پیامبرr پوشیدن چنین لباسی را اجازه داده است. مثلاً اگر انسان لباسی دارد که با ابریشم، سردوز شده و مقدارش در مجموع از چهار انگشت، کمتر است، پوشیدن چنین لباسی اشکالی ندارد.
همچنین اگر لباس، از جنس ابریشم و پنبه یا ابریشم و پشم باشد و بیشترِ الیافش را پنبه یا پشم تشکیل دهد، یعنی پنبه یا پشمِ لباس از حریرش بیشتر باشد، پوشیدن این لباس نیز ایرادی ندارد.
و چهارمین حالت، جنگ تست؛ یعنی هنگامی که مسلمانان و کفار رویاروی هم قرار میگیرند؛ در چنین شرایطی نیز پوشیدن لباس ابریشمی برای مجاهدان، ایرادی ندارد. زیرا این امر، دشمن را آزار میدهد و هر چیزی که باعث خشم و آزار دشمن شود، نیک و پسندیده است. پس پوشیدن حریر برای مردان در چهار مورد، مستثنا یا جایز است:
یکم: زمانی که ضرورتی چون خارش یا حساسیت پوستی، ایجاب کند.
دوم: هنگامی که مقدار حریر یا ابریشم بهکار رفته در لباس، از چهار انگشت کمتر باشد.
سوم: وقتی جنس لباس، آمیزهای از ابریشم و الیاف دیگر باشد؛ البته بهشرطی که مقدار سایرِ الیاف، از ابریشم بیشتر باشد.
چهارم: در جنگ بهقصد آزار دادن کفار.
پوشیدن حریر در چهار مورد مذکور، اشکالی ندارد.
باب دوم: بدین موضوع میپردازد که استفاده از پوست پلنگ به عنوان لباس و زیرانداز، حرام است و آنگونه که حدیثی دیگر نشان میدهد، پوست همهی درندگان همین حکم را دارد؛ زیرا پوست درندگان، نجس است. لذا همهی درندگان نجس هستند و سگ، نجسترین حیوان است. نجاستش بهاندازهایست که هفت بار شستنِ چیزی که سگ لیسیده، برای پاک شدن آن کافی نیست و باید در پاک کردن آن، از خاک نیز استفاده شود. در صورتی که نجاستِ سایر درندگان، اینگونه نیست.
در هر حال استفاده از پوستِ گرگ، پلنگ، شیر و سایر درندگان، به عنوان لباس و زیرانداز، جایز نیست؛ زیرا پیامبرr از آن منع کرده است.
اما استفاده از پوست میش و سایر حیوانات حلالگوشت بهعنوان پوشاک و زیرانداز، ایرادی ندارد. زیرا پاک است و استفاده از پوست پاک، جایز میباشد.
باب سوم در بیان دعاییست که انسان هنگام پوشیدن لباس نو، میگوید. بدون شک انسان، برای خود مالک هیچ نفع و ضرری نیست؛ مگر آنچه الله بخواهد. پس بیتردید آنچه میخوریم و مینوشیم و آنچه میپوشیم، نعمتِ اللهU میباشد و اوست که این نعمتها را برای ما آفریده است و اگر الله، این نعمتها را برای ما فراهم نمیساخت، به چنین نعمتهایی دست نمییافتیم. اگر الله بخواهد، همهی مال و ثروتمان را از دست میدهیم و نمیتوانیم چیزی بهدست بیاوریم. اگر خواستِ الله باشد، چهبسا پول و ثروت داشته باشیم، اما نتوانیم آنگونه که میخواهیم از آن بهرهبرداری کنیم یا آنگونه که میلِ ماست، بخوریم و بنوشیم و بپوشیم:
﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ إِنۡ أَصۡبَحَ مَآؤُکُمۡ غَوۡرٗا فَمَن یَأۡتِیکُم بِمَآءٖ مَّعِینِۢ ٣٠﴾ [الملک: ٣٠]
بگو: آیا هیچ توجه کردهاید که اگر آبهای (مورد استفادهی) شما (در زمین) فرو رود، چه کسی برای شما آبی روان میآورد؟
لذا هر چه در اختیار داریم، لطف و نعمت پروردگار متعال است؛ از جمله لباس. بنابراین، هرگاه الله متعال لباسی نو در اختیارت قرار میدهد، بگو: «اللهمَّ لکَ الحَمْدُ أَنْتَ کَسَوْتَنِیهِ، أَسْأَلُکَ خَیْرَهُ وَخَیْرَ ما صُنِع لَهُ، وأَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّهِ وشَرِّ ما صُنِعَ لَهُ». [ترجمهی دعا: «یا الله! همهی حمد و ستایش ویژهی توست؛ تو، این- عمامه یا پیراهن یا ردا- را به من پوشاندهای. من، از تو خیرِ آن و خیری را که برای آن ساخته شده است، درخواست میکنم و از شرّ آن و شرّی که برای آن ساخته شده است، به تو پناه میجویم».]
گاه لباسی که انسان میپوشد، به نفع او نیست یا شری در آن است؛ مثلاً گوشهای از آن، آتش میگیرد و بدینسان آتش به تمام لباس و بدن انسان میرسد و باعث مرگش میشود یا حشرهای گزنده در آن است که انسان، هیچ اطلاعی از آن ندارد. اینجاست که در دعای پوشیدن لباس میگوییم: «وأَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّهِ وشَرِّ ما صُنِعَ لَهُ». یعنی: «یا الله! از شرّ این لباس و شرّی که برای آن ساخته شده است، به تو پناه میجویم». لباس ممکن است انسان را به فخرفروشی و تکبر بکشاند. همچنین امکان دارد فتنهانگیز باشد؛ مانندِ لباسهایی که برخی از زنان میپوشند یا لباسهای که رهآورد فرهنگ غرب است و برخی از زنان به آن فریفته میشوند و مانند زنان کافر و بیدین لباش میپوشند!
***
([1]) پیشتر تخریج این دو حدیث بیان شد.
125- باب: آنچه هنگام پوشیدن لباس یا کفش نو و امثال آن میگوییم...
817- عَنْ أبی سعیدٍ الْخُدْریِّt قال: کانَ رسُولُ اللهr إذا اسْتَجَدَّ ثَوْبًا سَمَّاهُ باسْمِهِ عِمامَةً أَوْ قَمِیصًا، أَوْ رِدَاءً یقُول: «اللهمَّ لکَ الحَمْدُ أَنْتَ کَسَوْتَنِیهِ، أَسْأَلُکَ خَیْرَهُ وَخَیْرَ ما صُنِع لَهُ، وأَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّهِ وشَرِّ ما صُنِعَ لَهُ». [روایت ابوداود و ترمذی؛ ترمذی گفته است: حدیثی حسن میباشد.]([1])
ترجمه: ابوسعید خدریt میگوید: رسولاللهr هرگاه لباسی نو- عمامه یا پیراهن ردایی- میپوشید، آن را نام میبُرد و میگفت: «اللهمَّ لکَ الحَمْدُ أَنْتَ کَسَوْتَنِیهِ، أَسْأَلُکَ خَیْرَهُ وَخَیْرَ ما صُنِع لَهُ، وأَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّهِ وشَرِّ ما صُنِعَ لَهُ». [ترجمهی دعا: «یا الله! همهی حمد و ستایش ویژهی توست؛ تو، این- عمامه یا پیراهن یا ردا- را به من پوشاندهای. من، از تو خیرِ آن و خیری را که برای آن ساخته شده است، درخواست میکنم و از شرّ آن و شرّی که برای آن ساخته شده است، به تو پناه میجویم».]
([1]) صحیح الجامع، ش: 4664؛ و صحیح أبی داود، آلبانی/، ش: 3393.
124- باب: نهی از نشستن بر پوست پلنگ یا استفاده از آن به عنوان زیرانداز
815- عَنْ مُعاویةَt قال: قال رسُولُ اللهr: «لاَ تَرْکَبُوا الْخَزَّ وَلاَ النَّمارَ». [حدیثی حسن است که ابوداود و جز او آن را با اِسناد حسن روایت کردهاند.]([1])
ترجمه: معاویهt می گوید: رسولاللهr فرمود: «روی ابریشم خالص و پوست پلنگ ننشینید».
816- وَعَنْ أبی الْمَلیحِ عَنْ أَبِیهِt أنَّ رسُول اللهr نَهَى عَنْ جُلُودِ السِّباع. [ابوداود، ترمذی و نسائی، این حدیث را با اِسناد صحیح روایت کردهاند.]([2])
وَفِی روایةِ التِّرمِذِیِّ: نَهَى عَنْ جُلُودِ السِّباعِ أنْ تُفْتَرَشَ.
ترجمه: از ابوالملیح از پدرشt روایت است: رسولاللهr از نشستن بر پوست درندگان منع نمود.
در روایت ترمذی/ آمده است: پیامبرr از اینکه از پوست درندگان به عنوان فرش (زیرانداز) استفاده شود، منع فرمود.
([1]) صحیح الجامع، ش: 7283؛ و صحیح أبی داود، آلبانی/، ش: 3477.
([2]) صحیح الجامع، ش: 6953؛ السلسلۀ الصحیحۀ، ش: 1011؛ و صحیح أبی داود، آلبانی/، ش: 3480.