348- باب: نهی از گچکاری قبر و ساختن بنا بر آن
1776- عن جابرٍt قَالَ: نَهَى رسولُ اللهr أن یُجَصَّصَ القَبْرُ، وأنْ یُقْعَدَ عَلَیْهِ، وَأنْ یُبْنَى عَلَیْهِ. [روایت مسلم]([1])
ترجمه: جابرt میگوید: رسولاللهr از گچکاریِ قبر و نشستن بر روی آن و نیز ساختن بنا بر آن منع فرمود.
شرح
مولف/ میگوید: «حرام بودن روزهی وصال یا بههمپیوسته».
روزهی وصال، این است که کسی دو روز پیاپی یا بیشتر، روزه بگیرد و در میان آنها چیزی نخورد و نیاشامد؛ در صورتی که الله متعال آغاز و پایان هر روزهای را بیان فرموده است:
﴿وَکُلُواْ وَٱشۡرَبُواْ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَکُمُ ٱلۡخَیۡطُ ٱلۡأَبۡیَضُ مِنَ ٱلۡخَیۡطِ ٱلۡأَسۡوَدِ مِنَ ٱلۡفَجۡرِۖ ثُمَّ أَتِمُّواْ ٱلصِّیَامَ إِلَى ٱلَّیۡلِ﴾ [البقرة: ١٨٧]
و تا زمانی که رشتهی سفید (صبح) از رشتهی سیاه (شب) برایتان نمایان شود، بخورید و بیاشامید و سپس روزه را تا شب به پایان برسانید
پیامبرr نیز فرموده است: «لا یَزَالُ النَّاسُ بِخَیْرٍ مَا عَجَّلُوا الْفِطْرَ»؛([2]) یعنی: «مردم در خیر و نیکی بهسر میبرند تا زمانی که در افطار کردن عجله کنند» یا بلافاصله پس از غروب آفتاب افطار نمایند. آری؛ رهنمود و دستور شریعت، این است که انسان در افطار کردن تأخیر نکند؛ همچنین برای کسی روا نیست که دو روزِ پیاپی بدون خوردن و آشامیدن روزه بگیرد؛ زیرا پیامبرr از روزهی وصال نهی فرمود. البته در حدیثی آمده است: «فَأَیُّکُمْ أَرَادَ أَنْ یُوَاصِلَ فَلْیُوَاصِلْ إلَى السَّحَرِ»؛ یعنی: «هرکه از شما میخواست روزهاش را- بدون افطار- ادامه دهد، میتواند تا سَحَر بعدی، این کار را بکند». از اینرو روزهدار، سه حالت دارد:
یکم: بلافاصله پس از غروب آفتاب افطار کند؛ این، سنت، و برترین حالت است.
دوم: افطار نکند و تا سحر، تأخیر نماید. این، جایز است؛ اما بر خلاف فضیلت است.
سوم: دو روز پیاپی، چیزی نخورد و نیاشامد. این، حرام است؛ زیرا پیامبرr از چنین روزهای که روزهی وصال نامیده میشود، منع فرمود. برخی از صحابه# گمان کردند که پیامبرr از روی دلسوزی بر آنان، از روزهی وصال منع فرموده است؛ از اینرو با خود گفتند: ما که تواناییاش را داریم، و- در ماه رمضان- روزهی وصال گرفتند. پیامبرr کاری به کارشان نگرفت و با آنان سه روزِ پیاپی روزه گرفت تا اینکه هلال ماه شوال رؤیت شد. پیامبرr فرمود: «لَوْ تَأَخَّرَ الْهِلالُ لَزِدتُکُمْ»؛([3]) یعنی: «اگر هلال رؤیت نمیشد، چند روزِ دیگر نیز بر آن میافزودم». این را از آن جهت فرمود که تنبیهشان کند؛ زیرا حاضر نشدند از روزهی وصال بازآیند. این، بیانگر حرام بودن روزهی وصال است؛ اما برخی از علما آن را مکروه دانستهاند؛ دلیلشان این است که نهی از روزهی وصال، بهخاطر آسانگیری بر مردم است و هرکسی، اختیار خودش را دارد. ولی دیدگاه درست، این است که روزهی وصال، حرام میباشد و آنچه دربارهی عبدالله بن زبیر$ روایت شده است که پانزده روز پیاپی روزه میگرفت، اجتهاد و برداشت خودِ آن بزرگوار میباشد و اعتبار ندارد؛ بلکه دیدگاه درست، همان است که در سنت پیامبرr بیان شد.
سپس مولف/ بابی دربارهی حرام بودن نشستن بر روی قبر گشوده است؛ زیرا مسلمانی محترم در قبر قرار دارد و نشستن بر روی قبر، بیاحترامی به اوست؛ از اینرو پیامبرr در حدیثی که ابوهریرهt روایت کرده است، فرمود: «اگر یکی از شما بر روی پارهای از آتش بنشیند و لباسش بسوزد و به پوستش برسد، برایش بهتر از آنست که بر روی قبری بنشیند». از این حدیث چنین برداشت میشود که نشستن بر روی قبر مسلمان، حرام میباشد. همچنین اهمیت دادنِ بیمورد به قبرها یا غُلو و زیادهروی دربارهی قبور، حرام است؛ زیرا پیامبرr از گچکاریِ قبر- یا سنگکاری و سیمانکاریِ آن- و نیز از ساختن بنا بر قبر و نوشتن بر روی آن منع فرموده است؛ انجام چنین کارهایی، بزرگداشت قبرهاست و چهبسا به شرک میانجامد. البته ساختن بنا بر قبر، بهمراتب بدتر است؛ اما دربارهی نوشتن بر روی قبر:
اگر فقط نام مُرده نوشته شود و هدف دیگری نباشد، ایرادی ندارد؛ اما حرام است که به روش دوران جاهلی عمل شود و با نام مُرده، اشعار و مطالبی هم در تعریف از او بنویسند. یکی از کارهای حرامی که برخی از افرادِ ناآگاه انجام میدهند، این است که سورهی «فاتحه» یا آیاتی از قرآن را بر روی سنگ قبر مینویسند. بر کسی که چنین منکرهایی میبیند، واجب است که آنها را از میان ببرد.
***
([1]) صحیح مسلم، ش: 970.
([2]) بخاری، ش: 1957؛ و مسلم، ش: 1098 بهنقل از سهل بن سعدt.
([3]) صحیح مسلم، ش: 1103 بهنقل از ابوهریرهt.
347- باب: حرام بودن نشستن بر روی قبر
1775- عن أَبی هریرةَt قَالَ: قَالَ رسولُ اللهr: «لأنْ یَجْلِسَ أحَدُکُمْ عَلَى جَمْرَةٍ، فَتُحْرِقَ ثِیَابَهُ فَتَخْلُصَ إِلَى جِلْدِهِ خَیْرٌ لَهُ مِنْ أنْ یَجْلِسَ عَلَى قَبْرٍ». [روایت مسلم]([1])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «اگر یکی از شما بر روی پارهای از آتش بنشیند و لباسش بسوزد و به پوستش برسد، برایش بهتر از آنست که بر روی قبری بنشیند».
([1]) صحیح مسلم، ش: 971.
1773- عن أَبی هریرة وعائشة$ أنَّ النَّبِیَّr نَهَى عَنِ الوِصَالِ. [متفقٌ علیه]([1])
ترجمه: ابوهریره و عایشه$ میگویند: پیامبرr از روزهی «وصال»- یعنی روزه گرفتن دو روز پیاپی یا بیشتر، بدون افطار یا خوردن چیزی- منع فرمود.
1774- وعن ابن عمرَ$ قَالَ: نَهَى رسُولُ اللهِr عَنِ الوِصَالِ. قالوا: إنَّکَ تُواصِلُ؟ قَالَ: «إنِّی لَسْتُ مِثْلَکُمْ، إنِّی أُطْعَمُ وَأُسْقَى». [متفقٌ علیه؛ این، لفظ بخاریست.]([2])
ترجمه: ابنعمر$ میگوید: رسولاللهr از روزهی «وصال»- یعنی روزه گرفتن دو روز پیاپی یا بیشتر، بدون افطار یا خوردن چیزی- منع فرمود. اصحابy عرض کردند: شما، خود روزهی «وصال» میگیرید؟ فرمود: «من با شما فرق دارم؛ به من آب و غذا داده میشود».([3])
([1]) حدیث ابوهریرهt: صحیح بخاری، ش: 1965؛ و صحیح مسلم، ش: 1103؛ اما حدیث عایشه&: صحیح بخاری، ش: 1964؛ و صحیح مسلم، ش: 1105. [حدیث عایشه& پیشتر بهشمارهی 235 گذشت. (مترجم)]
([2]) صحیح بخاری، ش: 1962؛ و صحیح مسلم، ش: 1102.
([3]) نووی/ ذیل حدیث شمارهی 235 میگوید: معنایش این است که پروردگارم به من قدرتِ شخصی را میدهد که میخورد و میآشامد. [مترجم]
345- باب: کراهت تخصیص روز جمعه برای روزه و شب جمعه برای نماز و قیام
1769- عن أَبی هریرةَt عَنِ النَّبِیِّr قَالَ: «لا تَخُصُّوا لَیْلَةَ الجُمُعَةِ بِقِیَامٍ مِنْ بَیْنِ اللَّیَالِی، وَلا تَخُصُّوا یَومَ الجُمُعَةِ بِصِیَامٍ مِنْ بَیْنِ الأَیَّامِ، إِلاَّ أَنْ یَکُونَ فِی صَومٍ یَصُومُهُ أحَدُکُمْ». [روایت مسلم]([1])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: پیامبرr فرمود: «از میان شبها شب جمعه را مخصوص قیام و عبادت نگردانید و از میان روزها، روز جمعه را ویژهی روزه قرار ندهید؛ مگر اینکه روز جمعه مصادف با ایامی باشد که یکی از شما طبق عادتش آن را روزه میگیرد».
1770- وعنه قَالَ: سَمِعْتُ رسولَ اللهِr یَقُولُ: «لا یَصُومَنَّ أحَدُکُمْ یَوْمَ الجُمُعَةِ إِلاَّ یَوماً قَبْلَهُ أَوْ بَعْدَهُ». [متفق علیه]([2])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: از رسولاللهr شنیدم که میفرمود: «هیچیک از شما روز جمعه را روزه نگیرد، مگر آنکه روزِ قبل یا بعد از آن را هم روزه بگیرد».
1771- وعن محمّد بن عَبَّادٍ قَالَ: سَأَلْتُ جَابِراًt: أنَهَى النَّبِیُّr عَنْ صَومِ یَوْمِ الجُمُعَةِ؟ قَالَ: نَعَمْ. [متفق علیه]([3])
ترجمه: محمد بن عبّاد میگوید: از جابرt پرسیدم: آیا پیامبرr از روزهی روز جمعه نهی فرمود؟ پاسخ داد: بله.
1772- وعن أُمِّ المُؤمِنِینَ جویریة بنت الحارث& أنَّ النَّبیَّr دَخَلَ عَلَیْهَا یَوْمَ الجُمُعَةِ وهِیَ صَائِمَةٌ، فَقَالَ: «أَصُمْتِ أمْسِ»؟ قالت: لا، قالَ: «تُرِیدِینَ أنْ تَصُومِی غَداً؟» قالتْ: لا. قَالَ: «فَأَفْطِرِی». [روایت بخاری]([4])
ترجمه: امالمؤمنین، جویریه بنت حارث& میگوید: پیامبرr روز جمعه به خانهام آمد و من روزه بودم؛ فرمود: «آیا دیروز روزه گرفتی؟» گفتم: خیر. پرسید: «فردا قصد روزه داری؟» پاسخ دادم: خیر. فرمود: «پس روزهات را باز کن».
شرح
مولف/ میگوید: پس از اینکه اقامهی نماز گفته میشود، آغاز کردن نماز نفل درست نیست و مشروعیت ندارد؛ فرقی نمیکند که این نماز نفل، تحیۀالمسجد باشد یا سنت راتبهی همان نماز یا هر نفل دیگری. مثلاً هنگام نماز صبح همینکه وارد مسجد میشوید، نماز فرض برپا میگردد؛ در این حالت جایز نیست که سنت صبح را آغاز کنید؛ زیرا نماز فرض برپا شده است؛ دلیلش حدیثیست بدین مضمون که ابوهریرهt میگوید: پیامبرr فرمود: «وقتی نماز برپا شد، هیچ نمازی جز نماز فرض درست نیست». این حُکم شامل هرگونه نمازی میشود؛ حتی اگر انسان نماز قضایی داشته باشد، مثلاً نماز ظهر را از روی فراموشی نخوانده و همینکه نماز عصر برپا میشود، بهیادش میآید که نماز ظهر را نخوانده است؛ در این حالت به نیت نماز ظهر به امام اقتدا میکند و از جماعت، جدا نمیشود و آنگاه که نماز جماعت پایان یافت و انسان از نماز ظهرش که با جماعت عصر خوانده است، فراغت یافت، نماز عصرش را بهتنهایی بهجا میآورَد. اما اگر کسی نماز نفل را شروع کرده بود و در این میان، نماز فرض برپا شد، چه کند؟ علما در اینباره دو دیدگاه دارند:
دیدگاه نخست: این است که نماز نفل را قطع کند و از ادامهی آن بهطور مطلق بپرهیزد.
دیدگاه دوم: این است که نماز نفل را تمام کند؛ اگرچه یک یا دو رکعت از نماز جماعت را از دست بدهد؛ فقط کافیست که تکبیر احرامِ نماز فرضِ خود را با جماعت دریابد.
اما دیدگاه درست، این است که اگر نماز نفل را شروع کردهاید و در این میان، نماز فرض برپا شد و شما هنوز در رکعت اول نفل هستید، نماز نفل را قطع کنید و به جماعت بپیوندید؛ اما اگر در رکعت دوم هستید، نماز نفل را کوتاه بخوانید تا هرچه زودتر به جماعت فرض برسید؛ بدینسان امکانِ جمعبندی در بین دلایل وجود دارد.
سپس مولف/ بابی دربارهی روزهی روز جمعه گشوده و بیان داشته است که مخصوص گردانیدن روز جمعه برای روزه و نیز شب آن برای نماز و قیام، مکروه میباشد. روز جمعه، عیدی هفتگیست که در هفتهای یک بار تکرار میشود و پیامبرr از روزه گرفتن در این روز نهی فرموده است؛ گفتنیست که این نهی، نهی تحریمی نیست؛ زیرا در سال، حدودِ پنجاه بار تکرار میگردد؛ اما نهی از روزه گرفتن در عید فطر و قربان، نهی تحریمیست؛ زیرا در هر سال، فقط یک روز، عید فطر و یک روز هم عید قربان است؛ اما روز جمعه بارها تکرار میشود و از اینرو نهی از روزه گرفتن آن، نهی کراهت است؛ البته اگر روز قبل از جمعه یا روز بعد از آن را هم روزه بگیرید، این کراهت برطرف میگردد. ابوهریرهt میگوید: پیامبرr فرمود: «از میان شبها شب جمعه را مخصوص قیام و عبادت نگردانید و از میان روزها، روز جمعه را ویژهی روزه قرار ندهید؛ مگر اینکه روز جمعه مصادف با ایامی باشد که یکی از شما طبق عادتش آن را روزه میگیرد». لذا اگر کسی به قیام شب عادت دارد، ایرادی ندارد که شب جمعه را نیز به قیام و عبادت سپری کند؛ زیرا در این صورت، شب را به قیام و عبادت مخصوص نکرده است. همچنین کسی که یک روز در میان روزه میگیرد و روز جمعه با روزِ روزهاش مصادف میشود، ایرادی ندارد که آن را روزه بگیرد. و نیز اگر روز جمعه با روز عرفه یا روز عاشورا مصادف گردد، روزه گرفتن آن اشکالی ندارد؛ زیرا این روزه از جهت تخصیص جمعه نیست؛ بلکه بهخاطر روزهی روزیست که با جمعه مصادف شده است؛ ناگفته نماند که دربارهی روز عاشورا شایسته است که با یهودیان مخالفت کنیم؛ بدینسان که روز پیش از آن- یعنی روز تاسوعا- یا روز پس از آن را هم روزه بگیریم؛ زیرا یهودیان فقط روز عاشورا را روزه میگیرند.
پیامبرr دربارهی روز جمعه نیز فرمود: «هیچیک از شما روز جمعه را روزه نگیرد، مگر آنکه روزِ قبل یا بعد از آن را هم روزه بگیرد».
امالمؤمنین، جویریه بنت حارث& میگوید: پیامبرr روز جمعه به خانهام آمد و من روزه بودم؛ فرمود: «آیا دیروز روزه گرفتی؟» گفتم: خیر. پرسید: «فردا قصد روزه داری؟» پاسخ دادم: خیر. فرمود: «پس روزهات را باز کن». از این حدیث چنین برداشت میشود که اگر روزِ قبل یا بعد از جمعه را روزه بگیریم، روزهی روز جمعه کراهت ندارد. پیامبرr از همسر بزرگوارش پرسید: «فردا- یعنی روز شنبه- قصد روزه داری؟» که خود، دلیلی بر جایز بودن روزهی نفل در روز شنبه است و نشان میدهد که روزهی روز شنبه، کراهت ندارد؛ البته در صورتی که روز جمعه را نیز روزه گرفته باشیم؛ چنانکه در حدیثی آمده است که پیامبرr فرمود: «لا تَصُومُوا یَوْمَ السَّبْتِ إلاَّ فِیمَا افْتُرِضَ عَلَیْکُمْ، فَإِنْ لَمْ یَجِدْ أَحَدُکُمْ إلاَّ عُودَ عِنَبٍ أَوْ لِحَاءَ شَجَرَةٍ فَلْیَمْضُغْهُ»؛([5]) یعنی: «روز شنبه را روزه نگیرید، مگر روزهای که بر شما فرض شده است؛ و اگر کسی از شما- در روز شنبه- چیزی جز دانهای انگور یا پوستِ درختی ندید، آن را بجَوَد». البته علما دربارهی صحت این حدیث، اختلاف نظر دارند و برخی از آنها از جمله استادِ محدثمان، علامه عبدالعزیز بن باز این حدیث را ضعیف و شاذ دانسته و گفتهاند: به آن عمل نمیشود. و برخی از علما گفتهاند: این حدیث، منسوخ است؛ عدهی دیگری از جمله امام احمدt گفتهاند: از روزهی روز شنبه بهتنهایی نهی شده است؛ لذا اگر کسی روز جمعه یا روز یکشنبه را با روز شنبه روزه بگیرد، روزهی روز شنبه هیچ کراهتی ندارد.
در هر حال اگر کسی روز شنبه را روزه بگیرد، گنهکار نمیشود؛ اما بهتر است که با روز شنبه، جمعه یا یکشنبه را هم روزه بگیرد. حدیث محمد بن عباد در «صحیحین» آمده و حدیث امالمؤمنین، جویریه& در صحیح بخاری؛ و در هر دو حدیث، بیانگر این هستند که روزهی روز شنبه، حرام نیست؛ بلکه اگر کسی روز جمعه را روزه بگیرد، شایسته است که روز شنبه را نیز روزه بگیرد. لذا درمییابیم که شایسته نیست که انسان هردمبیلمزاج باشد و هر دم و ساعت، هرچه را که میشنود، بپذیرد یا بدون بررسی و جمعبندیِ دلایل، از دیگران تقلید کند؛ زیرا برخی از علما به ظاهرِ سند مینگرند و بدون توجه به متن حدیث، به صحت آن حکم میکنند؛ در حالی که بررسی متن نیز حایز اهمیت است؛ لذا برای هر دانشجو و پژوهشگری، بهویژهی برای دانشجوی علوم حدیث شایسته است که در پژوهش خود، همهی ابعاد را در نظر بگیرد و صرفاً بهخاطر ظاهر سند، به صحت حدیثی حُکم نکند؛ بلکه بنگرد که آیا متن روایت، مطابقِ قواعدِ ثابت شرعیست یا اینکه با احادیثی که ثقات روایت کردهاند، مخالفت دارد تا بدینسان به شاذ بودن روایت حُکم نماید و بهسادگی آن را نپذیرد؛ زیرا یک خطا در نقل کجا و خطا از روش ائمهی ثابت و ثقه در حدیث و نیز خطا از قواعدِ ثابت شرعی کجا؟
در هر حال، روزهی نفل در روز شنبه، حرام نیست؛ اما شایسته است که انسان روز قبل یا بعد از آن را نیز روزه بگیرد.
***
([1]) صحیح مسلم، ش: 1144.
([2]) صحیح بخاری، ش: 1985؛ و صحیح مسلم، ش: 1144.
([3]) صحیح بخاری، ش: 1984؛ و صحیح مسلم، ش: 1143.
([4]) صحیح بخاری، ش: 1986.
([5]) صحیح است؛ صحیح أبی داود، ش: 2092؛ و صحیح ابن ماجه، ش: 1403؛ و الإرواء، از آلبانی/، ش: 960.
1768- عن أَبی هریرةَt عَنِ النَّبِیِّr قَالَ: «إِذَا أُقِیمَتِ الصَّلاَةُ فَلا صَلاَةَ إِلاَّ المَکْتُوبَةَ». [روایت مسلم]([1])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: پیامبرr فرمود: «هنگامی که- اقامهی نماز گفته شد یا- نماز فرض برپا گردید، هیچ نماز دیگری درست نیست».
([1]) صحیح مسلم، ش: 710.