اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترغیب به دادن زکات فطر و تأکید بر آن

ترغیب به دادن زکات فطر و تأکید بر آن

1579-1085- (1) (حسن) عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: «فَرَضَ رَسُولُ اللَّهِ ج صَدَقَةَ الْفِطْرِ طُهْرَةٌ لِلصَّائِمِ مِنَ اللَّغْوِ وَالرَّفَثِ، وَطُعْمَةً لِلْمَسَاکِینِ، مَنْ أَدَّاهَا قَبْلَ الصَّلَاةِ، فَهِیَ زَکَاةٌ مَقْبُولَةٌ، وَمَنْ أَدَّاهَا بَعْدَ الصَّلَاةِ، فَهِیَ صَدَقَةٌ مِنَ الصَّدَقَةِ».

ابن عباس ب می‌گوید: رسول الله ج زکات فطر را فرض نمود و آن پاک کننده‌ی روزه‌دار از کلمات بیهوده و ناسزا و غذایی برای مساکین است؛ پس کسی که آن را قبل از نماز پرداخت کند، زکاتی قبول شده می‌باشد و کسی که آن را بعد از نماز بدهد صدقه‌ای از صدقه‌ها به حساب می‌آید».

رواه أبو داود وابن ماجه، والحاکم، وقال: "صحیح على شرط البخاری".

قال الخطابی رحمه الله: "قوله: (فَرَضَ رَسُولُ اللَّهِ ج زَکَاةَ الْفِطْرِ) فیه بیان أن صدقة الفطر فرض واجب، کافتراض الزکاة الواجبة فی الأموال، وفیه بیان أنَّ ما فرض رسول الله ج فهو کما فرض الله؛ لأن طاعته صادرة عن طاعة الله. وقد قال بفرضیة زکاة الفطر ووجوبها عامة أهل العلم. وقد عللت بأنها طهرة للصائم من الرفث واللغو، فهی واجبة على کل صائم غنی ذی جِدَةٍ، أو فقیر یَجدُها فضلاً عن قوته: إذا کان وجوبها لعلة التطهیر، وکل الصائمین محتاجون إلیها، فإذا اشترکوا فی العلة اشترکوا فی الوجوب" انتهى([1]). وقال الحافظ أبو بکر بن المنذر: "أجمع عوام أهل العلم على أن صدقة الفطر فرض، وممن حفظنا ذلک عنه من أهل العلم محمد بن سیرین، وأبو العالیة، والضحاک، وعطاء، ومالک، وسفیان الثوری، والشافعی، وأبو ثور، وأحمد، وإسحاق، وأصحاب الرأی([2])، وقال إسحاق: هو کالإجماع من أهل العلم" انتهى.

خطابی می‌گوید: «اینکه در این روایت آمده است: (رسول الله ج زکات فطر را فرض نمود) بیانگر واجب بودن زکات فطر می‌باشد همانطوری که زکات در مال، فرض و واجب می‌باشد. و همچنین بیانگر این است که هر چه رسول الله ج آن را فرض نموده، همچون مواردی است که  الله متعال فرض نموده است؛ زیرا اطاعت از رسول الله ج، اطاعت از خداوند می‌باشد. و فرض بودن زکات فطر نظر جمهور علما می‌باشد و سبب و علت پرداخت آن این است که پاک‌کننده‌ی روزه‌ی فرد روزه‌دار از کلمات بیهوده و ناسزا باشد. پس بر هر فرد روزه‌دار توانمند یا فقیری که افزون بر قوتش داشته باشد واجب است. زیرا هر فرد روزه‌دار محتاج این پاک شدن می‌باشد پس چون در علت و سبب با هم شریکند در واجب بودن آن نیز شریک می‌باشند». پایان سخن خطابی. و حافظ ابوبکر بن منذر می‌گوید: «عموم اهل علم اجماع دارند که زکات فطر فرض است و از جمله‌ علمایی که این دیدگاه را از آنها به خاطر داریم عبارتند از: محمد بن سیرین، ابو العالیه، ضحاک، عطاء، مالک، سفیان ثوری، شافعی، ابو ثور، احمد، اسحاق و اصحاب رأی؛ و اسحاق می‌گوید: این مانند اجماع اهل علم می‌باشد».

1580-663- (1) (ضعیف) عدا ما بین المعقوفتین فهو 1086- (2) (صحیح لغیره) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ ثَعْلَبَةَ - أَوْ ثَعْلَبَةَ بْنِ عَبْدِاللَّهِ - بْنِ صُعَیْرٍ([3]) عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: [«صَاعٌ مِنْ بُرٍّ، أَوْ قَمْحٍ، عَلَى کُلِّ اثْنَیْنِ صَغِیرٍ أَوْ کَبِیرٍ، حُرٍّ أَوْ عَبْدٍ، ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى]، غَنِیٍّ أَوْ فَقِیرٍ، أَمَّا غَنِیُّکُمْ فَیُزَکِّیهِ اللَّهُ، وَأَمَّا فَقِیرُکُمْ فَیَرُدُّ اللَّهُ عَلَیْهِ أَکْثَرَ مِمَّا أَعْطَى».

رواه أحمد وأبو داود([4]).

عبدالله بن ثعلبه یا ثعلبه بن عبدالله بن صُعیر از پدرش روایت می‌کند که رسول الله ج فرمودند: «پرداخت یک صاع از گندم بر هر کوچک یا بزرگ، آزاد یا برده، مرد یا زن، لازم است؛ ثروتمند باشد یا فقیر؛ اما خداوند ثروتمندتان را اینگونه پاک می‌گرداند و به فقیرتان بیش از آنچه می‌دهد، بازمی‌گرداند».

(صُعَیر) هو بالعین المهملة مصغراً.   

1581-664- (2) (ضعیف) وَعَن جَرِیرٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «شَهرُ رَمَضَانَ مُعَلّقٌ بَینَ السَّمَاءِ وَالأَرضِ، لَا یُرفَعُ إِلَّا بِزِکَاةِ الفِطرِ».

رواه أبو حفص بن شاهین فی "فضائل رمضان "وقال: "حدیث غریب، جید الإسناد"([5]).

از جریر س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «ماه رمضان بین آسمان و زمین معلق است و چنین است تا اینکه زکات فطر داده شود».

1582-665- (3) (ضعیف جداً) وَعَنْ کَثِیرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ الْمُزَنِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ج عَنْ هَذِهِ الْآیَةِ ﴿قَدۡ أَفۡلَحَ مَن تَزَکَّىٰ١٤ وَذَکَرَ ٱسۡمَ رَبِّهِۦ فَصَلَّىٰ١٥؟ فَقَالَ: «أُنْزِلَتْ فِی زَکَاةِ الْفِطْرِ».

رواه ابن خزیمة فی "صحیحه". (قال الحافظ): "کثیر بن عبدالله واهٍ".

از کثیر بن عبدالله مزنی از پدرش از جدش روایت است که: از رسول خدا ج در مورد این آیه سوال شد: «قطعاً رستگار می‌گردد کسی که خویشتن را (از کثافت کفر و معاصی) پاکیزه دارد. و نام پروردگار خود را ببرَد و نماز بگزارد و فروتنی کند». پس فرمود: «در مورد زکات فطر نازل شد».


 

10- کتاب العیدین([6]) والأضحیة



([1]) "معالم السنن" (3/ 214).

([2]) می‌گویم: منظور حنفیه می‌باشد. حنفیه در این زمینه به فرض بودن آن قائل نیستند بلکه می‌گویند: واجب است. در میان حنفیه فلسفه خاصی در تفاوت میان فرض و واجب وجود دارد که در این زمینه با جمهور مخالفت کرده و گنجایش بیان تفصیلی آن در اینجا نیست.

([3]) الأصل: (أبی صُعیر)، والصواب: "بن صعیر" بإسقاط أداة الکنیة، کما نبَّه علیه الناجی. وغفل عنه الثلاثة المعلقون کما هی عادتهم!

([4]) قلت: فیه من هو سیىء الحفظ، وخولف فی متنه من صدوق، فلم یذکر شطره الثانی: "غنی أو فقیر". وأما الجهلة الثلاثة، فقالوا: "حسن بشواهده"! ولا شاهد له بهذا التمام! والشطر الأول مخرج فی «الصحیحة» (1177)، و«صحیح أبی داود» (1434).

([5]) کذا قال: وفیه نظر من وجهین: أحدهما أن فیه مجهولاً، أورده ابن الجوزی من أجله فی "العلل المتناهیة"، فانظر "الضعیفة" (رقم 43). وقد خلط المعلقون الثلاثة هنا وقلبوا التخریج فعزوا هذا الحدیث لابن خزیمة، والذی بعده لابن شاهین!! وسووا بینهما فی التضعیف، بینما الثانی شدید الضعف کما أشار إلیه المؤلف.

([6]) کتاب (العیدین): مثنی (عید)، منظور عید قربان و عید فطر است؛ مشتق از (العَوْد = بازگشتن، تکرار شدن) می‌باشد چون هر سال تکرار می‌شود یا با تکرار و بازگشت آن شادی بر می‌گردد یا به سبب عوائد (انعام و احسان) خداوند نسبت به بندگانش در این روز چنین نامیده شده است. جمع آن (اعیاد) با (یاء) می‌باشد هرچند اصل آن (واو) می‌باشد به دلیل لزوم آن در حالت مفرد یا برای فرق بین آن و بین اعواد الخشبة (چوب).

ترغیب به اعتکاف نمودن

ترغیب به اعتکاف نمودن

1577-661- (1) (موضوع) رُوِیَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حُسَیْنٍ عَنْ أَبِیهِ ش قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنِ اعْتَکَفَ عَشْرًا فِی رَمَضَانَ، کَانَ کَحَجَّتَیْنِ وَعُمْرَتَیْنِ».

رواه البیهقی.

از علی بن حسین از پدرش ش روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس ده روز از رمضان را به اعتکاف بنشیند، پاداش آن چون دو حج و دو عمره می‌باشد».

1578-662- (2) (ضعیف) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب: أَنَّهُ کَانَ مُعْتَکِفًا فِی مَسْجِدِ رَسُولِ اللهِ ج، فَأَتَاهُ رَجُلٌ، فَسَلَّمَ عَلَیْهِ، ثُمَّ جَلَسَ، فَقَالَ لَهُ ابْنُ عَبَّاسٍ: یَا فُلَانُ! أَرَاکَ مُکتَئِبًا حَزِینًا. قَالَ: نَعَمْ یَا ابْنَ عَمِّ رَسُولِ اللهِ ج! لِفُلَانٍ عَلَیَّ حَقُّ ولاءٍ، وَحُرْمَةِ صَاحِبِ هَذَا الْقَبْرِ([1]) مَا أَقْدِرُ عَلَیْهِ. قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: أَفَلَا أُکَلِّمُهُ فِیکَ؟ فَقَالَ: إِنْ أَحْبَبْتَ. قَالَ: فَانْتَعلَ ابْنُ عَبَّاسٍ، ثُمَّ خَرَجَ مِنَ الْمَسْجِدِ، فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ: أَنَسِیتَ مَا کُنْتَ فِیهِ؟ قَالَ: لَا، وَلَکِنِّی سَمِعْتُ صَاحِبَ هَذَا الْقَبْرِ ج وَالْعَهْدُ بِهِ قَرِیبٌ - فَدَمَعَتْ عَیْنَاهُ - وَهُوَ یَقُولُ: «مَنْ مَشَى فِی حَاجَةِ أَخِیهِ وَبَلَغَ فِیهَا، کَانَ خَیْرًا لَهُ مِن اعْتِکَافِ عَشْرِ سِنِینَ، وَمَنِ اعْتَکَفَ یَوْمًا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللهِ تَعَالَى، جَعَلَ اللهُ بَیْنَهُ وَبَیْنَ النَّارِ ثَلَاثَ خَنَادِقَ [کل خندق]([2]) أَبَعْدَ ممَا بَیْنَ الْخَافِقَیْنِ».

رواه الطبرانی فی "الأوسط"، والبیهقی واللفظ له، والحاکم مختصراً وقال: "صحیح الإسناد". کذا قال([3])! (قال الحافظ): "وأحادیث اعتکاف النبی ج مشهورة فی "الصحاح" وغیرها، لیست من شرط کتابنا".

از ابن عباس ب روایت است که وی در مسجد رسول الله ج معتکف بود که مردی آمده و سلام کرد و سپس نشست. ابن عباس ب به او گفت: فلانی، تو را افسرده و غمگین می‌بینم. وی گفت: بله ای پسر عموی رسول الله ج؛ فلانی بر من حق ولاء دارد و من حرمت صاحب این قبر را ندانستم. ابن عباس ب گفت: در مورد تو با او سخن نگویم؟ وی گفت: اگر دوست داری؛ راوی می‌گوید: ابن عباس ب نعلین را پوشید و از مسجد خارج شد. پس آن مرد به وی گفت: آیا آنچه را گفتی فراموش کردی؟ ابن عباس ب گفت: نه، اما از صاحب این قبر (رسول خدا ج) شنیدم - اندکی از وفات پیامبر گذشته بود و اشک‌هایش می‌ریخت که می‌فرمود: «هرکس در پی نیاز برادرش حرکت کند و آن‌ را برآورده کند، برای وی از اعتکاف ده سال بهتر است. و هرکس یک روز را برای رضای خداوند به اعتکاف بنشیند، خداوند متعال بین او و آتش سه خندق فاصله ایجاد می‌کند چنانکه فاصله هر خندق با دیگری بیشتر از مشرق تا مغرب باشد».

22- (الترغیب فی صدقة الفطر، وبیان تأکیدها([4]))



([1]) هذا من الحلف بغیر الله، وهو شرک کما سیأتی فی (23/ 126)، وفی سند القصة ضعف، بینته فی "الضعیفة" (5345)، وسیعیده المصنف بدونها فی (22/ 12).

([2]) زیادة من الطبرانی، وستأتی روایته هناک.

([3]) یشیر إلى رده، وأبطله الذهبی، لکن للفظه المختصر شاهد من حدیث ابن عمر، خرجته فی "الصحیحة" (906) بلفظ: "شهراً" مکان: "عشر سنین".

([4]) به این دلیل صدقه به فطر اضافه شده، چون با پایان یافتن رمضان (الفطر من رمضان) واجب می‌گردد. و ابن قتیبه می‌گوید: «مراد از زکات فطر، زکات جان‌ها است؛ چنانکه ماخوذ از (الفطرة) می‌باشد که اصل خلقت و آفرینش است. و حکم آن به اجماع وجوب می‌باشد و دیدگاه‌ها مخالف و شاذ در این زمینه اعتباری ندارد. والله اعلم».

ترهیب روزه‌دار از غیبت، دشنام، دروغ و مواردی از این قبیل

ترهیب روزه‌دار از غیبت، دشنام، دروغ و مواردی از این قبیل

1570-1079- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ ج: «مَنْ لَمْ یَدَعْ قَوْلَ الزُّورِ وَالعَمَلَ بِهِ، فَلَیْسَ لِلَّهِ حَاجَةٌ فِی أَنْ یَدَعَ طَعَامَهُ وَشَرَابَهُ».

رواه البخاری وأبو داود والترمذی والنسائی.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس از دروغ‌گویی و عمل به مقتضای آن دست بر ندارد، خداوند هیچ نیازی به خودداری او از خوردن و آشامیدن ندارد».

(صحیح) وابن ماجه، وعنده: «مَنْ لَمْ یَدَعْ قَوْلَ الزُّورِ وَالْجَهْلَ وَالْعَمَلَ بِهِ».

وهو روایة للنسائی([1]).

و در روایت ابن ماجه آمده است: «هرکس از دروغگویی و جهالت و عمل به مقتضای آن دست برندارد».

0-1080- (2) (حسن لغیره) ورواه الطبرانی([2]) فی "الصغیر" و"الأوسط" من حدیث أنس بن مالک، ولفظه: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ لَمْ یَدَعِ الْخَنَا وَالْکَذِبَ، فَلَا حَاجَةَ لِلَّهِ أَنْ یَدَعَ طَعَامَهُ وَشَرَابَهُ».

انس بن مالک س در حدیثی می‌گوید: رسول الله ج فرمودند: «هرکس دروغ و دشنام را رها نکند خداوند هیچ نیازی به خودداری او از خوردن و آشامیدن ندارد».

1571-1081- (3) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَیضاً قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَجَل: کُلُّ عَمَلِ ابْنِ آدَمَ لَهُ إِلَّا الصِّیَامَ، فَإِنَّهُ لِی، وَأَنَا أَجْزِی بِهِ، وَالصِّیَامُ جُنَّةٌ، وَإِذَا کَانَ یَوْمُ صَوْمِ أَحَدِکُمْ فَلاَ یَرْفُثْ، وَلاَ یَصْخَبْ، فَإِنْ سَابَّهُ أَحَدٌ أَوْ قَاتَلَهُ فَلْیَقُلْ: إِنِّی صَائِمٌ، إِنِّی صَائِمٌ» الحدیث.

 رواه البخاری - واللفظ له- ومسلم وأبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه. وتقدم بطرقه وذکر غریبه فی [أول] "الصیام".

همچنین از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «الله ﻷ می‌فرماید: هر عمل انسان برای خود او است مگر روزه که برای من است و من پاداش آن را می‌دهم و روزه سپر است، هرگاه کسی از شما روزه بود پس نباید ناسزا بگوید یا بر کسی فریاد بزند و اگر کسی به او دشنام داد یا با او درگیر شد پس باید بگوید: من روزه‌ام، من روزه‌ام».

1572-657- (1) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ س قَالَ: سَمِعتُ رَسُولَ الله ج قَالَ: «الصِّیَامُ جُنَّةٌ مَا لَمْ یَخْرِقْهَا».

رواه النسائی بإسناد حسن، وابن خزیمة فی "صحیحه"، والبیهقی.

از ابوعبیده س روایت است: از رسول خدا ج شنیدم که فرمودند: «روزه سپری است مادامی که پاره نشود».

0-658- (2) (ضعیف جداً) ورواه الطبرانی فی "الأوسط"([3]) من حدیث أبی هریرة، وزاد: قِیلَ: وَبِمَ یَخْرِقُها؟ قَالَ: «بِکَذِبٍ، أَوْ غِیبَةٍ».

و در روایت طبرانی از ابوهریره س در «الأوسط» علاوه بر این آمده است: گفته شد: با چه چیزی پاره می‌شود؟ فرمود: «با دروغ یا غیبت».

1573-1082- (4) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَیْسَ الصِّیَامُ مِنَ الْأَکْلِ وَالشُّرْبِ، إِنَّمَا الصِّیَامُ مِنَ اللَّغْوِ وَالرَّفَثِ، فَإِنْ سَابَّکَ أَحَدٌ أَو جَهِلَ عَلَیْکَ، فَقُلْ: إِنِّی صَائِمٌ، إِنِّی صَائِمٌ».

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «روزه خودداری از خوردن و نوشیدن نیست بلکه روزه، دوری کردن از کارهای بیهوده و ناسزا گفتن است و اگر کسی به تو دشنام داد یا رفتاری جاهلانه داشت پس بگو: من روزه‌ام من روزه‌ام».

(حسن) رواه ابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما"، والحاکم وقال: "صحیح على شرط مسلم".

وفی روایة لابن خزیمة([4]) عَنهُ عَنِ النَّبِی ج قَالَ: «لَا تُسَابَّ وَأَنْتَ صَائِمٌ، فَإِنْ سَابَّکَ أَحَدٌ فَقُلْ: إِنِّی صَائِمٌ، وَإِنْ کُنْتَ قَائِمًا فَاجْلِسْ».

و در روایت ابن خزیمه از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «درحالی‌که روزه هستی سخن زشت نگو و اگر کسی سخن زشتی به تو گفت و دشنامت داد، بگو من روزه‌ هستم و اگر ایستاده بودی، بنشین».

1574-1083- (5) (حسن صحیح) وَعَنهُ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «رُبَّ صَائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ صِیَامِهِ إِلَّا الْجُوعُ، وَرُبَّ قَائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِنْ قِیَامِهِ إِلَّا السَّهَرُ».

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چه بسا روزه‌داری که بهره‌ی او از روزه‌اش چیزی جز گرسنگی نیست و چه بسا شب‌زنده‌داری که بهره‌ی او از قیامش جز شب‌بیداری نیست».

(حسن صحیح) رواه ابن ماجه - واللفظ له- والنسائی، وابن خزیمة فی "صحیحه"، والحاکم، وقال: "صحیح على شرط البخاری"، ولفظهما: «رُبَّ صَائِمٍ حَظُّهُ مِنْ صِیَامِهِ الْجُوعُ وَالْعَطَشُ، وَرُبَّ قَائِمٍ حَظُّهُ مِنْ قِیَامِهِ السَّهَرُ».

و در روایت ابن خزیمه و حاکم با این متن آمده است: «چه بسا روزه‌داری که بهره‌ی او از روزه‌اش چیزی جز گرسنگی و تشنگی نیست و چه بسا تهجد خوانی که بهره‌ی او از قیامش جز شب‌بیداری نیست».

(حسن صحیح) ورواه البیهقی ولفظه: «رُبَّ قَائِمٍ حَظُّهُ مِنَ الْقِیَامِ السَّهَرَ، وَرُبَّ صَائِمٍ حَظُّهُ مِنَ الصِّیَامِ الْجُوعُ وَالْعَطَشُ».

و بیهقی چنین روایت کرده است: «چه بسا تهجد خوانی که بهره‌ی او از قیامش جز شب‌بیداری نیست وچه بسا روزه‌داری که بهره‌ی او از روزه‌اش چیزی جز گرسنگی و تشنگی نیست».

1575-1084- (6) (صحیح لغیره) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «رُبَّ صَائِمٍ حَظُّهُ مِنْ صِیَامِهِ الْجُوعُ وَالْعَطَشُ، وَرُبَّ قَائِمٍ حَظُّهُ مِنْ قِیَامِهِ السَّهَرُ».

رواه الطبرانی فی "الکبیر وإسناده لا بأس به.

از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چه بسا روزه‌داری که بهره‌ی او از روزه‌اش چیزی جز گرسنگی و تشنگی نیست و چه بسا تهجدخوانی که بهره‌ی او از قیامش جز شب‌بیداری نیست».

1576-659- (3) (ضعیف) وَعَنْ عُبَیْدٍ مَوْلَى رَسُولِ اللَّهِ ج: أَنَّ امْرَأَتَیْنِ صَامَتَا، وَأَنَّ رَجُلًا قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنَّ هَاهُنَا امْرَأَتَیْنِ قَدْ صَامَتَا، وَإِنَّهُمَا قَدْ کَادَتَا أَنْ تَمُوتَا مِنَ الْعَطَشِ! فَأَعْرَضَ عَنْهُ أَوْ سَکَتَ، ثُمَّ عَادَ - وَأُرَاهُ قَالَ -: بِالْهَاجِرَةِ، قَالَ: یَا نَبِیَّ اللَّهِ! إِنَّهُمَا وَاللَّهِ قَدْ مَاتَتَا أَوْ کَادَتَا أَنْ تَمُوتَا! قَالَ: «ادْعُهُمَا». قَالَ: فَجَاءَتَا، قَالَ: فَجِیءَ بِقَدَحٍ أَوْ عُسٍّ، فَقَالَ لِإِحْدَاهُمَا: «قِیئِی». فَقَاءَتْ قَیْحًا وَدَمًا وَصَدِیدًا وَلَحْمًا، حَتَّى مَلَأتْ نِصْفَ الْقَدَحِ، ثُمَّ قَالَ لِلْأُخْرَى: «قِیئِی». فَقَاءَتْ مِنْ قَیْحٍ وَدَمٍ وَصَدِیدٍ وَلَحْمٍ عَبِیطٍ وَغَیْرِهِ، حَتَّى مَلَأَتِ الْقَدَحَ. ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ هَاتَیْنِ صَامَتَا عَمَّا أَحَلَّ اللَّهُ لَهُمَا، وَأَفْطَرَتَا عَلَى مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِمَا، جَلَسَتْ إِحْدَاهُمَا إِلَى الْأُخْرَى فَجَعَلَتَا یَأْکُلَانِ مِن لُحُوم النَّاسِ».

رواه أحمد واللفظ له، وابن أبی الدنیا وأبو یعلى؛ کلهم عن رجل لم یسم عن عبید.

از عبید مولی رسول الله ج روایت است که: دو زن روزه گرفتند و مردی گفت: ای رسول خدا، آنجا دو زن هستند که روزه گرفته‌اند و نزدیک است از تشنگی بمیرند! پس رسول خدا ج از وی روی گرداند یا سکوت اختیار کرد. پس - به گمانم راوی گفت- در نیمه روز بازگشت. گفت: ای پیامبر خدا، به خدا سوگند آنان مردند یا نزدیک است بمیرند! رسول خدا ج فرمود: «آنان را فرابخوان». راوی می‌گوید: آن دو زن آمدند. و کاسه‌ای آورده شد. پس به یکی از آنها فرمود: «استفراغ کن»؛ پس چرک و خون و گوشت استفراغ کرد چنانکه نصف کاسه پر شد. سپس به دیگری فرمود: «استفراغ کن». پس چرک و خون و خونابه و گوشت تازه استفراغ کرد، چنانکه کاسه پر شد. سپس فرمود: «این دو از آنچه خداوند برای آنها حلال کرده روزه گرفته و با آنچه برای آنها حرام نموده، افطار نمودند؛ با هم نشسته و گوشت مردم را می‌خورند (غیبت می‌کنند)».

0-660- (4) (ضعیف جداً) ورواه أبو داود الطیالسی، وابن أبی الدنیا فی "ذم الغیبة"، والبیهقی من حدیث أنس. ویأتی فی "الغیبة" إن شاء الله [23/19].

(العُسّ) به ضم عین و تشدید سین: عبارت است از کاسهی بزرگ. و (العَبیط) به فتح عین: تازه.

21- (الترغیب فی الاعتکاف([5]))



([1]) قلت: فی "السنن الکبرى" (2/ 238-239) وکذا البخاری؛ إلا أنَّهما قالا: "والعمل به والجهل". انظر "مختصر البخاری" (921)، وقد سقط منه زیادة "والجهل"، فاستدرکتها فی نسختی منه لتستدرک فی الطبعة الثانیة إنْ شاء الله تعالى -وقد تم طبعها والحمد لله- برقم (886) ولکنْ فاتنا وضعها بین معکوفتین إشارة إلى أنها زیادة فی روایة مسنده.

([2]) رواه الطبرانی فی "الصغیر" و"الأوسط" کما قال؛ لکنْ بسند قال الهیثمی: "فیه من لم أعرفه"! فقصر، وقال الحافظ: "رجاله ثقات"! وفیه نظر بینته فی "الروض النضیر" (118)، وهذا الحدیث مما سقط من مطبوعة "المعجم الأوسط" فی جملة أحادیث هی فی وجهین من "المصورة" (1/ 208 / 2- 209/ 2)، وعددها (13) هذا أحدها! وقد استُدرکت فی الطبعة الجدیدة منه (4/ 65-69- طبعة الحرمین) ورقمه فیها (3622).

([3]) قلت: فی إسناده (5/ 271/ 4533 و8/ 398/ 7810) الربیع بن بدر، وهو متروک، وقال الطبرانی: "لم یروه غیره".

([4]) قلت: وعنه ابن حبان (897- موارد).

([5]) (الاعتکاف) در لغت به معنای لازم گرفتن چیزی و ملتزم نمودن و حبس نفس بر آن میباشد چه خیر باشد یا شر. اما در اصطلاح شرعی به معنای التزام به حضور در مسجد برای عبادت بر وجهی مخصوص میباشد. حکم آن سنت است و به اجماع، با نذر واجب میگردد. این سنت در اغلب سرزمینهای اسلامی ترک شده است؛ کسی را نمیبینیم که به این سنت عمل کند حتی علما و پیشوایان امت؛ و کسی را نمیبینیم که بدان تشویق نماید. از خداوند متعال هدایت مسلمانان در عمل به آنچه از جانب رسول الله ج وارد شده، خواستاریم.

ترغیب روزه‌دار برای غذا دادن به کسانی که نزد او بوده و روزه‌ نیستند

ترغیب روزه‌دار برای غذا دادن به کسانی که نزد او بوده و روزه‌ نیستند

1568-655- (1) (ضعیف) عَنْ أُمِّ عُمَارَة الأَنْصَارِیَّةِ ل: أَنَّ النَّبِیَّ ج دَخَلَ عَلَیْهَا فَقَدَّمَتْ إِلَیْهِ طَعَامًا، فَقَالَ: «کُلِی». فَقَالَتْ: إِنِّی صَائِمَةٌ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ الصَّائِمَ تُصَلِّی عَلَیْهِ المَلَائِکَةُ إِذَا أُکِلَ عِنْدَهُ حَتَّى یَفْرُغُوا»، - وَرُبَّمَا قَالَ: حَتَّى یَشْبَعُوا-».

رواه الترمذی واللفظ له، وابن ماجه، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما"، وقال الترمذی: "حدیث حسن صحیح".

وفی روایة للترمذی: «الصَّائِمُ إِذَا أَکَلَ عِنْدَهُ المَفَاطِیرُ صَلَّتْ عَلَیْهِ المَلَائِکَةُ»([1]).

از ام عماره انصاری ل روایت است: رسول خدا ج نزد وی رفته و غذایی را برای ایشان تدارک دید. پس رسول خدا ج فرمود: «بخور»؛ ام عماره گفت: من روزه‌ام. رسول خدا ج فرمودند: «فرشته‌ها بر روزه‌دار درود می‌فرستند زمانی که دیگران نزد وی غذا بخورند تا از خوردن فارغ شوند - و چه بسا فرمود: تا اینکه سیر شوند -».

و در روایت ترمذی آمده است: «چون کسانی که روزه ندارند نزد روزه‌دار چیزی بخورند، فرشتگان بر او درود می‌فرستند».

1569-656- (2) (موضوع) وعَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ بُرَیْدَةَ، عَنْ أَبِیهِ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج لِبِلَالٍ: «الْغَدَاءُ یَا بِلَالُ». فَقَالَ: إِنِّی صَائِمٌ. قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «نَأْکُلُ أَرْزَاقَنَا، وَفَضْلُ رِزْقِ بِلَالٍ فِی الْجَنَّةِ، شَعَرْتَ یَا بِلَالُ! أَنَّ الصَّائِمَ تُسَبِّحُ عِظَامُهُ، وَتَسْتَغْفِرُ لَهُ الْمَلَائِکَةُ مَا أُکِلَ عِنْدَهُ؟».

رواه ابن ماجه والبیهقی؛ کلاهما من روایة بقیة: حدثنا محمد بن عبدالرحمن عن سلیمان. ومحمد بن عبدالرحمن هذا مجهول([2])، وبقیة مدلس، وتصریحه بالتحدیث لا یفید مع الجهالة. والله أعلم.

از سلیمان بن بریده از پدرش روایت است که رسول خدا ج به بلال فرمود: «نهار ای بلال»؛ بلال گفت: من روزه‌ام. رسول خدا ج فرمودند: «ما رزق خود را می‌خوریم و رزق بلال در بهشت است. احساس می‌کنی ای بلال، استخوان‌های روزه‌دار تسبیح می‌گویند و مادامی که نزد وی غذا خورده شود، فرشتگان بر او درود می‌فرستند».

20- (ترهیب الصائم من الغیبة والفحش والکذب ونحو ذلک)



([1]) قلت: فیه علة، وهی جهالة (لیلى) والمخالفة، فانظر "الضعیفة" (1332) إن شئت. وأما الجهلة، فتوسطوا، فلا هم راعوا العلة. ولا هم تقلدوا صحة من صححه! بل قالوا: "حسن"! خبط عشواء!!

([2]) قلت: بل هو معروف، فإنه القشیری، قال أبو حاتم: "کان یفتعل الحدیث"، فانظر المجلد الثالث من "الضعیفة" (1331).

ترغیب به غذا دادن به روزه‌دار

ترغیب به غذا دادن به روزه‌دار

1566-1078- (1) (صحیح) عَنْ زَیْدِ بْنِ خَالِدٍ الجُهَنِیِّ س عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «مَنْ فَطَّرَ صَائِمًا؛ کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِهِ، غَیْرَ أَنَّهُ لَا یَنْقُصُ مِنْ أَجْرِ الصَّائِمِ شَیْئًا».

از زید بن خالد جُهَنی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس روزه‌داری را افطاری دهد، همچون اجر روزه‌دار برای او خواهد بود بدون اینکه از اجر روزه‌دار چیزی کاسته شود».

رواه الترمذی والنسائی وابن ماجه، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما"، وقال الترمذی: "حدیث صحیح".

(صحیح) ولفظ ابن خزیمة والنسائی([1]): «مَنْ جَهَّزَ غَازِیًا، أَوْ جَهَّزَ حَاجًّا، أَوْ خَلَفَهُ فِی أَهْلِهِ، أَوْ فَطَّرَ صَائِمًا؛ کَانَ لَهُ مِثْلُ أُجُورِهِمْ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَنْتَقِصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْءٌ».

و متن روایت ابن خزیمه و نسائی چنین است: «هرکس مجاهدی را تجهیز کند یا حج‌گزاری را برای حج آماده نماید یا در غیاب او خانواده‌اش را اداره کند یا روزه‌داری را افطاری دهد، به او مثل اجر آنها داده می‌شود بدون اینکه از اجر آنها چیزی کم شود».

1567-654- (1) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنْ سَلْمَانَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ فَطَّرَ صَائِمًا عَلَى طَعَامٍ وَشَرَابٍ مِنْ حَلَالٍ، صَلَّتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَةُ فِی سَاعَاتِ شَهْرِ رَمَضَانَ، وَصَلَّى عَلَیْهِ جِبْرائیلُ لَیْلَةَ الْقَدْرِ».

از سلمان س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس روزه‌داری را از مال حلال آب و غذا دهد، فرشته‌ها در ماه رمضان بر وی درود می‌فرستند و جبرائیل در شب قدر بر او درود می‌فرستد».

رواه الطبرانی فی "الکبیر وأبو الشیخ ابن حَیان فی "کتاب الثواب"، إلا أنه قال: «وَصَافَحَهُ جبرائیلُ لَیلَةَ القَدرِ».

و ابن حیان چنین روایت کرده است: «و جبرائیل در شب قدر با وی مصافحه می‌کند».

وزاد فیه: «وَمَنْ یُصَافِحْهُ جِبْرائیلُ عَلَیْهِ السَّلاَمَ یَرِقُّ قَلْبُهُ، وَتَکْثُرَ دُمُوعُهُ». قَالَ: فَقُلتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! أَفَرَأَیْتَ مَنْ([2]) لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ؟ قَالَ: «فَقَبصَة مِنْ طَعَامٍ». قُلتُ: أَفَرَأَیْتَ إِنْ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ لُقمَةُ خُبزٍ؟ قَالَ: «فَمَذْقَةُ مِنْ لَبَنٍ». قَالَ: أَفَرَأَیْتَ إِنْ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ؟ قَالَ: «فَشَرْبَةٌ مِنْ مَاءٍ».

(القبصة) بالصاد المهملة: هو ما یتناوله الآخذ بأنامله الثلاث.

و می‌افزاید: «و هرکس جبرائیل با او مصافحه کند قلبش نرم شده و گریه‌اش افزون می‌گردد». راوی می‌گوید: گفتم: ای رسول خدا، اگر کسی چیزی نزد وی نبود که چنین کند چه؟ فرمود: «با مقدار غذایی که با سه انگشت برداشته می‌شود افطاری دهد». گفتم: اگر نزد وی لقمه نانی هم نبود چه؟ فرمود: «با شیری که با آب مخلوط شده افطاری دهد». گفت: اگر این هم نزد وی نبود؟ فرمود: «با جرعه‌ای آب».

(منکر) وتقدم [هنا/2] حدیث سلمان الذی رواه ابن خزیمة فی "صحیحه"، وفیه: «مَنْ فَطَّرَ فِیهِ صَائِمًا - یعنی فی رمضان- کَانَ لَهُ مَغْفِرَةً لِذُنُوبِهِ، وَعِتْقَ رَقَبَتِهِ مِنَ النَّارِ، وَکَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُنْقَصَ مِنْ أَجْرِهِ شَیْءٌ». قَالُوا: لَیْسَ کُلُّنَا یَجِدُ مَا یُفَطِّرُ الصَّائِمَ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «یُعْطِی اللهُ هَذَا الثَّوَابَ مَنْ فَطَّرَ صَائِمًا عَلَى تَمْرَةٍ أَوْ شَرْبَةِ مَاءٍ، أَوْ مَذْقَةِ لَبَنٍ» الحدیث.

«هرکس در این ماه - یعنی رمضان- روزه‌داری را افطاری دهد، گناهانش بخشیده می‌شود. و از آتش دوزخ نجات می‌یابد. و اجر و پاداش روزه‌دار را نیز دارد بدون اینکه از اجر و پاداش او کاسته شود. گفتند: ای رسول خدا، همه ما نمی‌توانیم روزه‌داری را افطاری دهیم؟ پس رسول خدا ج فرمودند: «خداوند متعال این پاداش را به کسی می‌دهد که روزه‌داری را با خرمایی یا جرعه‌ای آب یا شیر مخلوط شده به آب افطاری دهد».

19- (ترغیب الصائم فی أکل المفطرین عنده)



([1]) فی "السنن الکبرى" (2/ 256/ 3330).

([2]) کذا الأصل، ولعل الصواب (إن) کما فی قوله الآتی، وکما وقع فی "کامل ابن عدی". انظر "الضعیفة" (1333).