اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترغیب به دعا کردن انسان برای برادرش در نهان، خاصتاً مسافر

ترغیب به دعا کردن انسان برای برادرش در نهان، خاصتاً مسافر

4495-3131- (1) (صحیح) عَن أُمِّ الدَّرْدَاءِ قَالَتْ: حَدَّثَنِی سَیِّدِی[1]؛ أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «إِذَا دَعَا الرَّجُلُ لِأَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ: وَلَکَ بِمِثْلٍ».

از ام درداء ل روایت است که همسرم به من گفت: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: هرگاه مردی برای دوستش در غیاب او دعا نمود فرشته‌ها می‌گویند: و مانند همین دعا برای تو باشد.

رواه مسلم، وأبو داود - واللفظ له (قال الحافظ): «أم الدرداء هذه هی الصغرى، تابعیة، واسمها (هُجیمة) ویقال: (جهیمة) بتقدیم الجیم، ویقال: (جمانة) لیس لها صحبة، إنما الصحبة لأم الدرداء الکبرى، واسمها (خیرة) ولیس لها فی البخاری ولا مسلم حدیث، قاله غیر واحد من الحفاظ».

 4496-1822- (1) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «دعوتانِ لَیْسَ بَیْنَهُمَا وَبَیْنَ اللهِ حِجَابٌ؛ دَعْوَةُ الْمَظْلُومِ، وَدَعْوَةُ الْمَرْءِ لِأَخِیهِ بِظَهْرِ الْغَیْبِ».

رواه الطبرانی.

4497-1823- (2) (ضعیف جداً) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ ب؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِنَّ أَسْرَعَ الدُّعَاءِ إِجَابَةً، دَعْوَةُ غَائِبٍ لِغَائِبٍ».

رواه أبو داود والترمذی؛ کلاهـمـا من روایة عبدالرحمن بن زیاد بن أنعم، وقال الترمذی: «حدیث غریب».

4498-3132- (2) (حسن) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «ثَلَاثُ دَعَوَاتٍ مُسْتَجَابَاتٌ لَا شَکَّ فِیهِنَّ: دَعْوَةُ الْوَالِدِ، وَدَعْوَةُ الْمَظْلُومِ، وَدَعْوَةُ الْمُسَافِرِ».

رواه أبو داود والترمذی فی موضعین وحسنه فی أحدهـمـا. [مضی 15- الدعاء/6].

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «دعای سه نفر بدون تردید  اجابت می‌گردد: دعای پدر [و مادر] و دعای مظلوم و دعای مسافر».

 0-1824- (3) (ضعیف) والبزار، ولفظه: قال: «ثَلَاثٌ حَقٌّ عَلَى الله أَن لَا یَرُدَّ لَهُم دَعوَةٌ: الصائمُ حَتَّى یفطرَ، والمظلومُ حَتَّى یَنتَصِرَ، وَالمُسَافِرُ حَتَّى یَرجعَ».

[مضی 9- الصیام/1].

4499-3133- (3) (حسن) وَعَنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ الْجُهَنِیِّ س عَنِ النَّبِیِّ ج: «ثَلَاثٌ تُسْتَجَابُ دَعْوَتُهُمْ: الْوَالِدُ وَالْمُسَافِرُ وَالْمَظْلُومُ».

رواه الطبرانی فی حدیث بإسناد جید. [مضی20- القضاء/5].

از عقبة بن عامر جهنی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه نفر دعای‌شان اجابت می‌گردد: پدر [و مادر] و مسافر و مظلوم».

50 ـ (الترغیب فی الموت فی الغربة)



([1]) منظور شوهرش ابودرداء می‌باشد. که این ام درداء کوچک است چنانکه مولف می‌گوید. و ام درداء بزرگ نیز همسر ابودرداء می‌باشد که قبل از ابودرداء فوت نمود و پس از وی با ام درداء کوچک ازدواج نمود. نگا: "العجالة".

ترغیب به دعایی که هنگام اتراق و توقف درجایی گفته می‌شود

ترغیب به دعایی که هنگام اتراق و توقف درجایی گفته می‌شود

4493-3130- (1) (صحیح) عَنْ خَوْلَةَ بِنْتِ حَکِیمٍ ل قَالَت: سَمِعتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «مَنْ نَزَلَ مَنْزِلًا ثُمَّ قَالَ: (أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللَّهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ)؛ لَمْ یَضُرَّهُ شَیْءٌ حَتَّى یَرْتَحِلَ مِنْ مَنْزِلِهِ ذَلِکَ».

رواه مالک ومسلم والترمذی، وابن خزیمة فی «صحیحه».

از خوله بنت حکیم ل روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «چون کسی از شما در جایی اتراق نموده و بگوید: (أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ): (پناه می‌برم به کلمات کامل پروردگار از شر آنچه آفریده است) تا زمانی که مکان اتراق را ترک می‌کند، چیزی به او آسیب نمی‌رساند».

4494-1821- (1) (أثر ضعیف) وَعَن عَبدِالله بنِ بُسرٍ[1] س قَالَ: خَرجْتُ مِنْ حِمْصٍ فآوانی اللیلُ إلى (البُقَیعة)[2]، فحَضَرنی مِنْ أهْلِ الأرضِ، فقرأْتُ هذه الأیةَ مِنَ (الأعراف): ﴿إِنَّ رَبَّکُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَإلى آخرِ الآیةِ، فقال بعضُهم لِبَعْضٍ: احْرُسوه الآنَ حتَّى یُصْبِحَ، فلمَّا أصبَحْتُ رَکِبْتُ دابَّتی.

رواه الطبرانی، ورواته رواة«الصحیح»؛ إلا المسیب بن واضح[3].

49 ـ (الترغیب فی دعاء المرء لأخیه بظهر الغیب سیما الـمسافر)



([1]) کذا الأصل بالسین المهملة، وکذلک وقع فی "المجمع" (10/ 133). ووقع فی "العجالة" (بشر) بالشین المعجمة؛ ولعله خطأ من الناسخ.

([2]) الأصل: (البیعة)، وفی نقل الناجی (البقعة) وقال: "فی أکثر نسخ الترمذی (البیعة) بکسر الموحدة وإسکان الیاء الأخیرة، بعدها عین ثم هاء التأنیث، وهو وهم وتصحیف بلا شک، وإنما الصواب ولفظ الطبرانی وغیره (البقیعة) بضم الموحدة وفتح القاف وإسکان الیاء بعدها عین ثم هاء التأنیث، تصغیر (بقعة)، وهی اسم علم لبقعة هناک معروفة ذات ماء وسواقٍ، حولها بقاع متجاورات بینها وبین حمص أقل من یومین". قلت: وکذلک وقع فی "المجمع" (10/ 133): (البقیعة) مصغراً.

([3]) قلت: قال الذهبی فی "المغنی": "قال أبو حاتم: "صدوق یخطئ کثیراً"، وضعفه "الدارقطنی". ونقل الثلاثة عن الهیثمی أنه قال فیه: "وهو ضعیف، وقد وثق"، ومع ذلک قالوا: "حسن"!!

ترغیب به ذکر خداوند برای کسی که حیوانش بلغزد

ترغیب به ذکر خداوند برای کسی که حیوانش بلغزد

4491-3128- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی الْمَلِیحِ عَنْ أَبِیهِ س قَالَ: کُنْتُ رَدِیفَ النَّبِیِّ ج فَعَثَرَ بَعِیرُنَا، فَقُلْتُ: تَعِسَ الشَّیْطَانُ، فَقَالَ لِی النَّبِیُّ ج: «لَا تَقُلْ: تَعِسَ الشَّیْطَانُ؛ فَإِنَّهُ یَعْظُمُ حَتَّى یَصِیرَ مِثْلَ الْبَیْتِ، وَیَقُولَ: بِقُوَّتِی، وَلکن قُلْ: بِسْمِ اللهِ؛ فَإِنَّهُ یَصغُر حتی یَصِیرُ مِثْلَ الذُّبَابِ».

رواه النسائی[1]، والطبرانی، والحاکم وقال: «صحیح الإسناد».

ابو ملیح از پدرش س روایت می‌کند: همراه رسول الله ج بودم که شتر ما لغزید، پس گفتم: نفرین بر شیطان؛ رسول الله ج فرمود: «نگو نفرین بر شیطان؛ زیرا شیطان چنان بزرگ می‌شود که مانند یک خانه می‌گردد و می‌گوید: به قدرت و بازوی من، ولی بگو: بسم الله، به این ترتیب چنان کوچک می‌شود به اندازه‌ی یک مگس».

4492-3129- (2) (صحیح) وَعَنْ أَبِی تَمِیمَةَ الْهُجَیْمِیِّ عَمَّنْ کَانَ رِدفَ النَّبِیِّ ج قَالَ: کُنْتُ رِدْفَهُ عَلَى حِمَارٍ فَعَثَرَ الْحِمَارُ، فَقُلْتُ: تَعِسَ الشَّیْطَانُ. فَقَالَ لِی النَّبِیُّ ج: «لَا تَقُلْ: تَعِسَ الشَّیْطَانُ؛ فَإِنَّکَ إِذَا قُلْتَ: تَعِسَ الشَّیْطَانُ؛ تَعَاظَمَ فِی نَفْسِهِ، وَقَالَ: صَرَعْتُهُ بِقُوَّتِی، وَإِذَا قُلْتَ: بِسْمِ اللهِ؛ تَصَاغَرَتْ إِلَیْهِ نَفْسُهُ حَتَّى یَکُونَ أَصْغَرَ مِنَ ذُبَابٍ».

رواه أحمد بإسناد جید، والبیهقی.

(صحیح) والحاکم؛ إلا أنه قال: «وَإِذَا قِیلَ: بِسْمِ اللَّهِ؛ خَنَسَ حَتَّى یَصِیرَ مِثْلَ الذُّبَابِ». وقال: «صحیح الإسناد».

ابو تمیمه هجیمی از کسانی است که پشت سر رسول الله ج سوار شده است، او می‌گوید: همراه رسول الله ج سوار بر الاغی بودم که لغزید، پس گفتم: نفرین بر شیطان؛ رسول الله ج فرمود: «نگو: نفرین بر شیطان، زیرا وقتی بگویی: نفرین بر شیطان، خود را بزرگ دانسته و می‌گوید: با قدرتم او را به زمین زدم؛ و چون بگویی: بسم الله، خود را حتی کوچک‌تر از مگس می‌داند».

و در روایت حاکم آمده است: «چون گفته شود: بسم الله؛ خود را کنار کشیده تا اینکه مثل مگسی می‌گردد».

48 ـ (الترغیب فی کلمات یقولهن من نزل منزلا)



([1]) أی: فی "الیوم واللیلة"؛ کما فی "العجالة".

ترغیب به حرکت در شب‌ و ترهیب از سفر در اول شب و استراحت شبانه در وسط راه و متفرق شدن به هنگام توقف

ترغیب به حرکت در شب‌ و ترهیب از سفر در اول شب و استراحت شبانه در وسط راه و متفرق شدن به هنگام توقف و ترغیب به خواندن نماز هنگامی که کاروان آخر شب جهت استراحت می‌ایستد

4484-3122- (1) (صحیح لغیره) عَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «عَلَیْکُمْ بِالدُّلْجَةِ؛ فَإِنَّ الْأَرْضَ تُطْوَى بِاللَّیْلِ».

رواه أبو داود[1].

از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «در شب حرکت کنید؛ زیرا زمین در شب در هم پیچیده و کوتاه می‌شود».

4485-3123- (2) (صحیح لغیره) وَعَنْ جَابِرٍ- هو ابن عبدالله - ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «لَا تُرْسِلُوا فَوَاشِیَکُمْ [وَصِبْیَانَکُمْ][2] إِذَا غَابَتِ الشَّمْسُ حَتَّى تَذْهَبَ فَحْمَةُ الْعِشَاءِ، فَإِنَّ الشَّیَاطِینَ تَعبَثُ[3] إِذَا غَابَتِ الشَّمْسُ حَتَّى تَذْهَبَ فَحْمَةُ الْعِشَاءِ»[4].

از جابر بن عبدالله ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «حیوانات و فرزندان‌تان را به هنگام غروب خورشید [بیرون از خانه] نفرستید مگر زمانی که اول تاریکی و سیاهی عشاء برود؛ زیرا شیاطین هنگامی که خورشید غروب می‌کند، منتشر می‌شوند تا زمانی که تاریکی و سیاهی ابتدای شب سپری شود».

رواه مسلم وأبو داود والحاکم، ولفظه: «احْبِسُوا صِبْیَانَکُمْ حتی تَذْهَبَ فَوْعَةُ الْعِشَاءِ، فَإِنَّهَا لَسَاعَةُ تَخْتَرِقُ فِیهَا الشَّیَاطِینُ».

وقال: «صحیح على شرط مسلم».

و در روایت حاکم آمده است: «فرزندان‌تان را [در خانه] نگه دارید تا اینکه ابتدای تاریکی سپری گردد، زیرا این ساعتی است که شیاطین منتشر می‌شوند».

4486-3124- (3) (صحیح لغیره) وَعَنهُ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «أَقِلُّوا الْخُرُوجَ إِذَا هَدَأَتِ الرِّجْلُ، إِنَّ اللَّهَ یَبُثُّ فِی لَیْلِهِ مِنْ خَلْقِهِ مَا شَاءَ».

رواه أبو داود، وابن خزیمة فی «صحیحه» - واللفظ له -، والحاکم وقال: «صحیح على شرط مسلم».

و از جابر بن عبدالله ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هنگامی که حرکت‌ها کم شد، خروج‌تان را کم کنید، زیرا خداوند در شب هرچه از مخلوقاتش را بخواهد منتشر می‌نماید».

4487-3125- (4) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «إِذَا سَافَرْتُمْ فِی الْخِصْبِ فَأَعْطُوا الْإِبِلَ حَظَّهَا مِنَ الْأَرْضِ، وَإِذَا سَافَرْتُمْ فِی الجَدبِ، فَأَسْرِعُوا عَلَیْهَا السَّیْرَ، وَبَادِرُوا بِهَا نِقْیَهَا، وَإِذَا عَرَّسْتُمْ، فَاجْتَنِبُوا الطَّرِیقَ؛ فَإنَّهَا طَریقُ الدَّوَابِّ وَمَأوَى الهَوَامِّ بِاللَّیْلِ».

رواه مسلم وأبو داود والترمذی والنسائی.

(نِقیَها) به کسر نون و سکون قاف؛ یعنی: مغز استخوان؛ به این معناست که: با سرعت حرکت کنید تا قبل از اینکه مغز استخوانش در اثر خستگی و سختی راه از بین رود، به مقصد برسید.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرگاه در مسیری سرسبز سفر کردید، بهره‌ی شتر را از زمین به او بدهید (و بگذارید تا حیوان در حال حرکت بچرد) و چون در مسیری خشک و بی‌علف سفر کردید، او را تند برانید تا پیش از اینکه مغز استخوان حیوان، یعنی توان و نیرویش از بابت خستگی و رنج راه از میان برود، به مقصد برسید. و اگر شب در جایی توقف کردید، از اتراق کردن در راه بپرهیزید؛ زیرا راه، گذرگاه حیوانات و در شب، محلّ گزندگان و حشرات است».

«اگر به هنگام سرسبزی زمین مسافرت نمودید، بهره‌ی شتر را از زمین بدهید، و هنگامی که در خشکسالی مسافرت نمودید، مسافرت را بر آنها سریع طی نمایید قبل از اینکه از خستگی عقلشان را از دست بدهند، هنگامی که در آخر شب به استراحت پرداختید از وسط راه کناره گیری کنید زیرا آن، راه حیوانات و پناهگاه حشرات موذی در شب می‌باشد.

4488-3126- (5) (حسن لغیره) وَعَن جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِیَّاکُمْ وَالتَّعْرِیسَ عَلَى جَوَادِّ الطَّرِیقِ... [5] فَإِنَّهَا مَأْوَى الْحَیَّاتِ وَالسِّبَاعِ، وَقَضَاءَ الْحَاجَةِ عَلَیْهَا؛ فَإِنَّهَا مِنَ الْمَلَاعِنِ».

رواه ابن ماجه؛ ورواته ثقات.

(التعریس): به معنای توقف مسافر در پایان شب برای استراحت می‌باشد.

از جابر بن عبدالله ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «از خوابیدن آخر شب در وسط راه بپرهیزید؛ زیرا پناه مارها و درندگان می‌باشد و همچنین از قضای حاجت در وسط راه، زیرا محل استحقاق لعنت است».

4489-3127- (6) (صحیح) وَعَن أَبِی ثَعْلَبَةَ الْخُشَنِیُّ س قَالَ: کَانَ النَّاسُ إِذَا نَزَلَوا تفرَّقوا فی الشِّعابِ والأوْدِیَةِ، فقال رسولُ الله ج: «إنَّ تَفُرُّقَکُم فی الشِّعابِ والأوْدِیَةِ إنَّما ذلکم مِنَ الشیْطانِ». فلَمْ یَنْزِلوا بعدَ ذلک مَنْزِلاً إلا انْضَمَّ بعضُهُم إلى بَعْضٍ.

رواه أبو داود والنسائی[6].

از ابو ثعلبه خشنی س روایت است، چون مردم در مسیر توقف می‌کردند در گوشه و کنار دره و دشت متفرق می‌شدند. پس رسول الله ج فرمودند: «پراکنده شدن‌تان در دره و دشت از شیطان می‌باشد». پس از آن در هیچ مکانی توقف نمی‌کردند مگر اینکه در کنار هم قرار می‌گرفتند.

4490-1820- (1) (ضعیف) وَعَن أَبِی ذَرٍّ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «ثَلَاثَةٌ یُحِبُّهُمُ اللَّهُ، وَثَلَاثَةٌ یَبْغُضُهُمُ اللَّهُ، أَمَّا الَّذِینَ یُحِبُّهُمُ اللَّهُ؛ فَقَوْمٌ سَارُوا لَیْلَتَهُمْ، حَتَّى إِذَا کَانَ النَّوْمُ أَحَبَّ إِلَیْهِمْ مِمَّا یُعْدَلُ بِهِ؛ نَزَلُوا فَوَضَعُوا رُءُوسَهُمْ، فَقَامَ یَتَمَلَّقُنِی وَیَتْلُو آیَاتِی» فذکر الحدیث.

رواه أبو داود والترمذی والنسائی، وابن خزیمة وابن حبان فی «صحیحیهمـا». وتقدم فی «صدقة السر» بتمـامه [مضی 8- الصدقات/10].

47 ـ (الترغیب فی ذکر الله لـمن عثرت دابته)



([1]) قلت: وصححه الحاکم، ووافقه الذهبی، وقد أُعلَّ بما لا یقدح کما بینته فی "الصحیحة" (681 و682).

([2]) زیادة من "مسلم". و" (الفواشی) جمع (فاشیة): وهی الماشیة التی تنتشر من المال کالإبل والبقر والغنم السائمة، لأنها تفشو؛ أی: تنتشر فی الأرض"؛ کما فی "النهایة". وکان الأصل (مواشیکم)، فصححته من "مسلم" و"أبی داود" و"المسند" أیضاً (3/ 312 و386 و395). وفیه عنعنة أبی الزبیر عن جابر، وأبو الزبیر مدلس، وقد عنعنه، لکن قد صرح فی روایة الحمیدی فی "مسنده" بالتحدیث، لکن لیس فیها ذکر (فواشیکم)، وکذلک لم ترد فی حدیث عطاء بن أبی رباح وعمرو بن دینار عن جابر عند الشیخین وغیرهما، فأخشى أن لا تکون محفوظة، فإن وجد لها طریق آخر أو شاهد، وإلا فهی منکرة أو شاذة کما حققته فی "الصحیحة" (3454).

([3]) کذا الأصل. وفی نقل الناجی (تبعث) وقال: "کذا وجد فی نسخ "الترغیب"، وإنما لفظ مسلم (تنبعث) من الانبعاث، ولفظ أبی داود (تعیث) من العیث". قلت: وما فی الأصل لفظ أحمد.

([4]) (فوعة العشاء) به فاء و واو: ابتدای شب. و (تخترق) یعنی: «تنتشر» انتشار یافت؛ و به معناى (فحمة العشاء) میباشد. صاحب "النهایة" میگوید: «آن عبارت است از ابتدا و آغاز شب و ابتدای تاریکی. به تاریکی بین نماز مغرب و عشاء (الفحمة) و به تاریکی بین عشاء و صبح (العَسْعَسْة) میگویند.

([5]) هنا فی الحدیث: "والصلاة علیها".، فحذفته، لأنه لا شاهد معتبر له. وأما المعلقون الثلاثة الظلمة فقالوا: "حسن بشاهده المتقدم"، ولیس فیه الصلاة کما ترى!

([6]) فاته أحمد فی "المسند" (4/ 193)، وزاد: "حتى إنک لتقول: لو بسطت علیهم کساء لعمهم، أو نحو ذلک".

ترهیب از همراه بردن سگ و زنگوله در سفر و جز آن

ترهیب از همراه بردن سگ و زنگوله در سفر و جز آن

 4475-3115- (1) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا تَصْحَبُ الْمَلَائِکَةُ رُفْقَةً فِیهَا کَلْبٌ أَوْ جَرَسٌ».

رواه مسلم وأبو داود والترمذی.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «فرشتگان جماعتی را که در آن سگ یا زنگوله باشد، همراهی نمیکنند».

 0-1817- (1) (منکر) وفی روایة لأبی داود: «لَا تَصْحَبُ الْمَلَائِکَةُ رُفْقَةً فِیهَا جِلْدُ نَمِرٍ». ذکرها فی «اللباس»[1].

4476-3116- (2) (صحیح) وَعَنهُ س؛ أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «الْجَرَسُ مَزَامِیرُ الشَّیْطَانِ».

رواه مسلم وأبو داود والنسائی، وابن خزیمة فی «صحیحه».

و از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «زنگوله از آوازهای شیطان است».

4477-1818- (2) (ضعیف) وَعَنْ أُمَّ سَلَمَة ل قَالَتْ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «لَا تَدْخُلُ الْمَلَائِکَةُ بَیْتًا فِیهِ [جُلْجُلٌ، وَلَا] جَرَسٌ، وَلَا تَصْحَبُ الْمَلَائِکَةُ رِفْقَةً فِیهَا جَرَسٌ».

رواه أبو داود[2] والنسائی.

4478-3117- (3) (حسن لغیره) وَعَنْ أُمِّ حَبِیبَةَ ل عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «لَا تَصْحَبُ الْمَلَائِکَةُ رُفْقَةً فِیهَا جَرَسٌ».

رواه أبو داود والنسائی.

از ام حبیبه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «فرشتگان جماعتی را که در آن زنگوله باشد، همراهی نمیکنند».

(حسن صحیح) وابن حبان فی«صحیحه». ولفظه: قال: «إِنَّ الْعِیرَ الَّتِی فِیهَا الْجَرَسُ لَا تَصْحَبُهَا الْمَلَائِکَةُ».

 

و در روایت ابن حبان آمده است: «فرشتگان کاروانی که در آن زنگوله باشد، همراهی نمیکنند».

4479-3118- (4) (صحیح) وَعَنْ عَائِشَةَ ل: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج أَمَرَ بِالْأَجْرَاسِ أَنْ تُقْطَّعَ مِنْ أَعْنَاقِ الْإِبِلِ یَوْمَ بَدْرٍ».

رواه ابن حبان فی «صحیحه»[3].

از عایشه ل روایت است که رسول الله ج در روز بدر دستور داد زنگوله‌ها را از گردن شتران جدا کنند.

4480-3119- (5) (صحیح) وَعَنْ أَنَسٍ س: «أَنَّ النَّبِیَّ ج أَمَرَ بِقَطْعِ الْأَجْرَاسِ».

رواه ابن حبان فی «صحیحه» أیضاً.

از انس س روایت است که رسول الله ج دستور به جدا نمودن زنگوله‌ها دادند.

4481-1819- (3) (ضعیف) وَعَنْ عَامِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ بْنِ الزُّبَیْرِ: أَنَّ مَوْلَاةً لَهُمْ ذَهَبَتْ بِابْنَةِ الزُّبَیْرِ إِلَى عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ س؛ وَفِی رِجْلَیهَا أَجْرَاسٌ، فَقَطَّعَهَا عُمَرُ وَقَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «إِنَّ مَعَ کُلِّ جَرَسٍ شَیْطَانًا».

رواه أبو داود، ومولاة لهم مجهولة، وعامر لـم یدرک عمر بن الخطاب.

4482-3120- (6) (حسن لغیره) وَعَنْ بُنَانَةَ، مَوْلَاةِ عَبْدِالرَّحْمَنِ بْنِ حَیان[4] الْأَنْصَارِیِّ: أَنَّهَا کَانَت عِندَ عَائِشَةَ ل إِذْ دُخِلَ عَلَیْهَا بِجَارِیَةٍ وَعَلَیْهَا جَلَاجِلُ یُصَوِّتْنَ، فَقَالَتْ: لَا تُدْخِلْنَهَا عَلَیَّ إِلَّا أَنْ تُقَطعنَ جَلَاجِلَهَا، وَقَالَتْ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «لَا تَدْخُلُ الْمَلَائِکَةُ بَیْتًا فِیهِ جَرَسٌ».

رواه أبو داود.

(بُنانة): بضم الباء الـموحدة ونونین.

از بُنانه مولای عبدالرحمن بن حیان انصاری روایت است که وی نزد عایشه ل بود که دخترکی که زنگوله به گردن داشت و صدا می‌کرد، آورده شد؛ عایشه ل گفت: او را نزد من نیاورید مگر اینکه زنگوله‌هایش را قطع کنید. شنیدم که رسول الله ج فرمودند: «ملائکه به خانه‌ای که در آن زنگوله باشد وارد نمی‌شوند».

4483-3121- (7) (صحیح لغیره) عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ:  «لَا تَصْحَبُ الْمَلَائِکَةُ رُفْقَةً فِیهَا جُلجُلٌ[5]».

از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «ملائکه گروهی را که در بین آنها زنگوله باشد همراهی نمی‌کنند».

 (صحیح لغیره) وفی روایة: قَالَ أَبو بَکْرِ بْنُ أَبِی شَیْخٍ: کُنْتُ جَالِسًا مَعَ سَالِمٍ، فَمَرَّ بِنَا رَکْبٌ لِأُمِّ الْبَنِینَ مَعَهُمْ أَجْرَاسٌ، فَحَدَّثَ سَالِمٌ عَنْ أَبِیهِ؛ أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «لَا تَصْحَبُ الْمَلَائِکَةُ رَکْبًا مَعَهُمْ جُلْجُلٌ». کَمْ تَرَى مَعَ هَؤُلَاءِ مِنْ جُلْجُلٍ؟!

رواه النسائی.

و در روایتی ابوبکر بن ابی شیخ می‌گوید: همراه سالم نشسته بودم که کاروان ام بنین که زنگوله داشتند از کنار ما عبور نمود؛ پس سالم از پدرش روایت نمود که رسول الله ج فرمودند: «فرشتگان کاروانی را که در آن زنگوله باشد همراهی نمی‌کنند». چه تعداد زنگوله همراه این کاروان می‌بینی؟!

46 ـ (الترغیب فی الدلجة - وهو السیر باللیل -، والترهیب من السفر أوله[6]، ومن التعریس فی الطرق، والافتراق فی المنزل، والترغیب فی الصلاة إذا عرس الناس)



([1]) رقم (4130)، وقد خرجته فی "الضعیفة" (6687)، وحققت فیه أنه منکر أو شاذ.

([2]) عزوه لأبی داود وهم، وهو مما فات الناجی التنبیه علیه، وإنما رواه (4231) من حدیث عائشة، وهو الآتی بعد حدیث فی الأصل، وهو فی "الصحیح"، والزیادة من النسائی (2/ 291)، وفیه جهالة، فإنه أخرجه من طریق حجاج عن ابن جریج قال: أخبرنی سلیمان بن بابیه مولى آل نوفل عنها. و (سلیمان) هذا لا یعرف إلا بهذه الروایة، وإن مما یؤکد جهل الثلاثة أنهم أعلوه بما لیس بعلة، فقالوا (3/ 658): "ابن جریج مدلس (!)، وحجاج بن روح قال الدارقطنی: متروک..."! وابن جریج ثقة مشهور، وقد صرح بالتحدیث، وحجاج بن روح لیس من رجال النسائی، وهو ابن محمد المصیصی، وهو ثقة من رجال الشیخین. وتفصیل الکلام لبیان سبب خطئهم هذا مما لا یتسع له المقام، وضغثاً على إبالة؛ فإنهم مع تضعیفهم الشدید لإسناده صدروه بقولهم: "حسن بشواهده"! ولیس له ولا شاهد واحد! إلا حدیث بنانة الذی بعده، وقد قالوا فیه أیضاً: "حسن بشواهده" مع قولهم: "بنانة لا تعرف"!! نعم الشطر الثانی من حدیث أم سلمة صحیح له شواهد تراها فی "الصحیح" فی الباب هنا. والمنفی فیه غیر المنفی فی الشطر الأول منه وفی حدیث (بنانة) کما هو ظاهر، فتأمل. والله المستعان على المعتدین.

([3]) قلت: وأحمد أیضاً (6/ 150).

([4]) بفتح المهملة والمثناة التحتیة کما فی "العجالة" (206/ 2)، ووقع فی الأصل بالموحدة! وفی مطبوعة حمص: (حسان)! وعلى هامشه: "فی نسخة (حیان) بالیاء".

([5]) عبارت است از زنگوله کوچکی که در گردن چهارپایان و .. آویزان می‌کنند. "النهایة".

([6]) می‌گویم: در احادیثی که در این باب وارد شده‌، دلالتی بر ترهیب از سفر در ابتدای شب نمی‌بینم. هرچند پیش از این گروهی بر این باور بوده‌اند همچون بغوی و دیگران. و آنچه بغوی و دیگران در این زمینه به ویژه در حالت اقامت ذکر نموده‌اند به قرینه‌ی حبس کودکان و مواردی چون امر به بستن درها می‌باشد. اموری که در صحیحین [بخاری (3304) و مسلم (2012)] و دیگر کتب روایی به آنها اشاره شده است. و از طرفی مسلمانان از صدر اسلام تا به امروز در ابتدای شب سفر می‌کردند و تفاوتی میان ابتدای شب و وسط و آخر آن قایل نبود‌ه‌اند؛ و همچنین این رهنمود نبوی به عدم اشکال سفر در ابتدای شب دلالت دارد: «عَلَیْکُمْ بِالدُّلْجَةِ؛ فَإِنَّ الْأَرْضَ تُطْوَى بِاللَّیْلِ»: «در شب حرکت کنید؛ زیرا زمین در شب در هم پیچیده و کوتاه می‌شود». و این دیدگاهی است که ابن اثیر نیز بدان متمایل می‌باشد و این مساله را در «الضعیفة» ذیل حدیث (6847) شرح داده‌ام.