امور غیبی فقط از طریق وحی گرفته میشوند و رسول خدا ج در برخی از احادیث ما را با تفصیل از کیفیت بعث و فاصلۀ مدت زمان دو دمیدن در صور خبر داده است. چنان که در حدیثی فرمودهاند:
فاصلۀ میان دو صور، چهل است. سپس افزود: آن گاه خداوند بارانی از آسمان فرو میریزد و آنان مانند گیاهان میرویند، تمام اعضای بدن انسان، از بین میرود مگر بیخ دُمش که آفرینش، از آن شروع میشود[1].
بنابراین، پس از دمیدن صور اول، همۀ موجودات در اثر آن زنده میمیرند، و مدت زمانی که مقدار آن را جز خداوند کسی نمیداند، با همین حال باقی میمانند. آن گاه خداوند آبی میفرستد که در اثر آن اجسادشان میروید.
و چون اجسادشان کامل شود، چه در قبرها یا در دریاها و بیابانها، یا کوهها و درّهها، چنان که خداوند فرموده است: ﴿کَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِیدُهُۥۚ وَعۡدًا عَلَیۡنَآۚ إِنَّا کُنَّا فَٰعِلِینَ﴾ [الأنبیاء: 104]. «همانگونه که (نخستین بار) آفرینش را سر دادیم، آفرینش را از نو بازگشت میدهیم. این وعدهای است که ما میدهیم، و ما قطعاً آن را به انجام میرسانیم».
آنگاه خداوند در صور دوم میدمد و روحها به بدنها پریده و زندگی به آنها باز میگردند، و زمین شکافته شده و آنان زنده از قبورشان بیرون میآیند. چنان که خداوند فرموده است: ﴿یَوۡمَ تَشَقَّقُ ٱلۡأَرۡضُ عَنۡهُمۡ سِرَاعٗاۚ ذَٰلِکَ حَشۡرٌ عَلَیۡنَا یَسِیرٞ٤٤﴾ [ق: 44]. «روزی زمین را روی مردمان میشکافد و کنار میرود، و ایشان به سرعت (از میان خاکها) بیرون میآیند. آن روز، روز گردهم آیی است و برای ما سهل و آسان است».
و نیز خداوند فرموده است:﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ یَنسِلُونَ٥١﴾ [یس: 51]. «(برای بار دوم) در صور دمیده میشود و به ناگاه همۀ آنان از گورها بیرون آمده و به سوی (دادگاه حساب و کتاب) پروردگارشان شتابان رهسپار میگردند».
بنابراین، آنان از قبرهایشان بیرون آمده و راهی قیامت میشوند.
رسول خدا ج در حدیثی فرمودند: «آن گاه در صور دمیده میشود، هرکس آن را بشنود، گردنش را خم میکند و به آن گوش فرا میدهد. نخستین کسی که آن را میشنود، مردی است که در حال درست کردن حوضچۀ شترش است. او بیهوش میشود و مردم نیز بیهوش میشوند. سپس خداوند بارانی را بسان شبنم فرود میآورد، و اجساد مردم از آن میروید، سپس بار دیگر در آن دمیده میشود، به ناگاه همگی (جان میگیرند و) به پا میخیزند و مینگرند[2]. سپس به آنان گفته میشود که به سوی پروردگارتان بشتابید و آنان را نگاه دارید که باید بازرسی شوند»[3].
آری، همان گونه که گیاهان از بذرهایشان میرویند، اجساد نیز این گونهاند و خداوند بر آنها بارانی فرود میآورد و استخوان بیخ دمش میروید تا این که کامل میشود. خداوند این ماجرا را این گونه بیان داشته است: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یُرۡسِلُ ٱلرِّیَٰحَ بُشۡرَۢا بَیۡنَ یَدَیۡ رَحۡمَتِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَقَلَّتۡ سَحَابٗا ثِقَالٗا سُقۡنَٰهُ لِبَلَدٖ مَّیِّتٖ فَأَنزَلۡنَا بِهِ ٱلۡمَآءَ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ مِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِۚ کَذَٰلِکَ نُخۡرِجُ ٱلۡمَوۡتَىٰ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ٥٧﴾ [الأعراف: 57]. «او کسی است که بادها را به عنوان مژده رسانهای رحمت خود پیشاپیش میفرستد. هنگامی که بادها ابرهای سنگین (و پر آب را بر دوش خود) برداشتند، آنها را به خاطر (آبیاری) زمینی مرده میرانیم و آب را در آنجا میبارانیم و با آن هر نوع میوه و محصولی را پدید میآوریم. و همان گونه (که زمین مرده را زنده میکنیم) مردگان را (نیز از دل خاک) بیرون میآوریم (و زندگی دوباره میبخشیم). تا شما متذکّر شوید و عبرت گیرید».
انسان از بیخ دمش که استخوانی سفت و گرد مانند است و در آخر ستون فقراتش از پایین قرار دارد، مانند گیاه میروید.
جلوتر نیز این جریان را در این حدیث بیان کردیم که آن حضرت ج فرمود: فاصلۀ میان دو صور، چهل است. سپس افزود: آن گاه خداوند بارانی از آسمان فرو میریزد و آنان مانند گیاهان میرویند، تمام اعضای بدن انسان، از بین میرود مگر بیخ دُمش که آفرینش، از آن شروع میشود[4].
و نیز آن حضرت ج در حدیثی فرمودند: «زمین، فرزند آدم را میخورد، جز بیخ دمش را که از آن آفریده میشود و اجزایش کامل میشود»[5].
آیا بندگان از آفرینش نخستینشان متفاوت آفریده میشوند؟
آنچه از ظاهر آیات و روایت صحیح بر میآید این است که طبیعت بندگان پس از زنده شدن از مرگ، از نظر نیروی بدنی و تحمل و... از آفرینش نخستینشان متفاوت خواهد شد. این امر به معنای آن نیست که آنان که در روز رستاخیز برای حساب و دریافت جزا زنده میشوند موجودات یا اشخاصی دیگر، جز آنانی میشوند که در دنیا بودهاند، بلکه مقصود این است که خداوند خود همان بندگانی را که در دنیا بودهاند، را میآفریند، بلکه در کیفیت ساختار و توانایی جمسیای که در دنیا داشتهاند، متفاوت آفریده خواهند شد. از جمله:
بخشیدن قدرت بیناییای اموری که آنها را در دنیا نمیدیدند؛ چون آنان در روز رستاخیز فرشتگان، جنیان و موجوداتی که خداوند میداند را میبینند. چنان که خداوند میفرماید: ﴿فَکَشَفۡنَا عَنکَ غِطَآءَکَ فَبَصَرُکَ ٱلۡیَوۡمَ حَدِیدٞ﴾ [ق: 22]. «پس ما پرده از جلو چشمان تو به کنار زدهایم و امروز چشمانت کاملاً تیزبین شدهاند».
و همچنین اهل بهشت آب دهان ندارند و از ادرار و مدفوع پاک هستند. و در عین حال که رستاخیز بسیار طولانی خواهد بود، اما از شدت گرسنگی و تشنگی نمیمیرند و همچنین کفار و نافرمانان با این که در آتش میسوزند، اما نمیمیرند. چنان که خداوند فرموده است: ﴿وَیَأۡتِیهِ ٱلۡمَوۡتُ مِن کُلِّ مَکَانٖ وَمَا هُوَ بِمَیِّتٖ﴾ [إبراهیم: 17]. «و (موجبات) مرگ از هر سود بدو روی میآورد و حال این که نمیمیرد».
نخستین کسی که زمین از وی شکافته میشود
پس از آن که در صور دوم دمیده میشود، و قبرها شکافته میشوند تا مردم بیرون آیند، آن هم پس از آنکه خلقت آنان در داخل قبرها کامل میگردد، اولین کسی که زمین برایش شکافته شده و زنده میشود، پیامبرمان، حضرت محمد ج است.
چنان که رسول خدا ج میفرماید: «أَنَا سَیِّدُ وَلَدِ آدَمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَأَوَّلُ مَنْ یَنْشَقُّ عَنْهُ الْقَبْرُ وَأَوَّلُ شَافِعٍ وَأَوَّلُ مُشَفَّعٍ»،[6] «من سرور فرزندان آدم در روز رستاخیز خواهم بود، و اولین کسی هستم که قبر برایش شکافته میشود و نخستین سفارش کننده و سفارش پذیرفته من خواهم بود».
از ابوهریره س روایت است که میگوید: دو نفر که یکی مسلمان و دیگری یهودی بود، یکدیگر را دشنام دادند. مسلمان گفت: سوگند به ذاتی که محمد ج را بر تمام جهانیان برگزیده است. یهودی گفت: سوگند به ذاتی که موسی را بر تمام جهانیان برگزیده است. در این هنگام، مسلمان دستش را بالا برد و یک سیلی به صورت یهودی زد[7]. یهودی نزد نبی اکرم ج رفت و آنچه را که پیش آمده بود، به اطلاع ایشان رساند. رسول اکرم ج آن مسلمان را بحضور طلبید و از او در این باره پرسید. مسلمان نیز ماجرا را تعریف کرد.
رسول خدا ج فرمود: «مرا بر موسی ترجیح ندهید؛ زیرا همۀ مردم روز قیامت بیهوش میشوند. من نیز همراه آنها بیهوش میشوم. و اولین کسی هستم که بهوش میآیم و موسی را میبینم که گوشۀ عرش را بدست گرفته است. ولی نمیدانم که او از کسانی است که بیهوش شده و قبل از از من بهوش آمده است یا از کسانی است که خدا او را استثناء نموده است[8]»[9].
و در روایت دیگری این گونه آمده است: «در صور دمیده خواهد شد و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند میمیرند مگر کسانی که خدا بخواهد. باز دو مرتبه در صور دمیده میشود و من نخستین کسی خواهم بود که زنده میشود که ناگهان موسی خود را به عرش گرفته است. نمیدانم که آیا در بیهوش شدن طور مورد محاسبه قرار گرفته است یا قبل از من زنده شده است»[10].
[1]- متفق علیه.
[2]- این دمیدن دوم است که در اثر آن مردم از قبرهایشان بر میخیزند.
[3]- مسلم، (8/201 – 7568).
[4]- متفق علیه.
[5]- ابوداود، نسائی و مالک با روایت صحیح.
[6]- صحیح مسلم.
[7]- چون آن یهودی حضرت موسی را بر رسول خدا ترجیح داد، از این جهت مسلمان وی را زد.
[8]- یعنی نمیدانم که آیا حضرت موسی مانند سایر فرزندان آدم با دمیدن صور دوم بیهوش شده است، یا خداوند او را از سایر بندگان مستثنی قرار داده است. چنان که خداوند میفرماید: ﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُ﴾ [الزمر: 68]. «در صور دمیده خواهد شد و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند میمیرند مگر کسانی که خدا بخواهد.» همچنان که قبلا توضیح دادیم که از جمله آنان که بیهوش نمیشوند، روح، عرش و حور العین که در مبحث دمیدن صور با تصیل سخن گفتیم.
[9]- متفق علیه.
[10]- متفق علیه.
یعنی زمانی که در کوه طور بیهوش شده بود. زمانی که حضرت موسی در کوه طور بسر میبرد و با خداوند سخن میگفت، از پروردگاش خواست تا به او بنگرد. خداوند به او خبر داد که او در دنیا نمیتواند خداوند را ببیند و او توان رؤیت خداوند را ندارد. آن گاه خداوند در آن کوه سخت تجلی یافت که در اثر آن کوه متلاشی شده و به صورت ریگها و شنهایی در آمد و صخرهها و تخته سنگهایش درهم شکست. چون موسی این ماجرا را دید، از هول آن بیهوش بر زمین افتاد. لذا رسول خدا ج در این حدیث برای ما بیان فرمودند که نمیدانم موسی با همین دمیدن صور که سایر مردم بیهوش شدهاند، بیهوش شده و سپس قبل از آن حضرت ج به هوش آمده است، یا بیهوشیاش را در کوه طور گذرانده و خداوند او را از این بیهوشی عمومی معاف کرده است. خداوند در قرآن این ماجرا را توضیح داده است.
﴿وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِیقَٰتِنَا وَکَلَّمَهُۥ رَبُّهُۥ قَالَ رَبِّ أَرِنِیٓ أَنظُرۡ إِلَیۡکَۚ قَالَ لَن تَرَىٰنِی وَلَٰکِنِ ٱنظُرۡ إِلَى ٱلۡجَبَلِ فَإِنِ ٱسۡتَقَرَّ مَکَانَهُۥ فَسَوۡفَ تَرَىٰنِیۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلۡجَبَلِ جَعَلَهُۥ دَکّٗا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقٗاۚ فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبۡحَٰنَکَ تُبۡتُ إِلَیۡکَ وَأَنَا۠ أَوَّلُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ١٤٣﴾ [الأعراف: 143]. «هنگامی که موسی به میعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا! به من بنمای تا تو را ببینم. (خدایش بدو) گفت: (تو) هرگز مرا نمیبینی. ولیکن به کوه بنگر، اگر برجای خود استوار ماند، تو هم مرا خواهی دید. امّا هنگامی که پروردگارش خویشتن را به کوه نمود، آن را در هم کوبید و موسی بیهوش و نقش زمین گردید. وقتی که به هوش آمد گفت: پروردگارا! تو منزّهی. من (از این پرسش پشیمانم و) به سوی تو بر میگردم و من نخستینِ مؤمنان (به عظمت و جلال یزدان در این زمان) هستم».
پس از دمیدن دومین بار در صور، بندگان برای بعث و نشور بر میخیزند.
بنابراین،
· بعث چیست؟
· دلایل وقوع آن کدامند؟
· نشور یعنی چه؟
· کیفیت آن چگونه است؟
· حال آنان که در بیرون قبرها بودهاند، چگونه است؟
بعث و نشر به معنای بیرون آوردن مردگان از قبرهایشان به صورت زنده، و زنده گردانیدن همۀ مردگان، حتی آنان که سوختهاند، یا غرق شده و ماهیان آنان را بلعیدهاند، یا درندگان آنان را خوردهاند، چرا که هیچ چیزی پروردگارمان را درمانده و ناتوان نمیگرداند.
ایمان به برانگیختن بندگان برای حساب و جزا، یکی از اصول ایمان است، و تکذیب و انکار آن به منزلۀ تکذیب و کفر ورزیدن خداغوند است. خداوند متعال میفرماید: ﴿بَلۡ کَذَّبُواْ بِٱلسَّاعَةِۖ وَأَعۡتَدۡنَا لِمَن کَذَّبَ بِٱلسَّاعَةِ سَعِیرًا١١﴾ [الفرقان: 11]. «واقع قضیّه این است که آنان قیامت را دروغ میدانند، و ما برای کسی که قیامت را دروغ بداند آتش شعله ور و سوزانی را آماده کرده ایم».
خداوند در آیات فراوانی از بعث و نشور یاد کرده است، از جمله:
﴿یَوۡمَ نَطۡوِی ٱلسَّمَآءَ کَطَیِّ ٱلسِّجِلِّ لِلۡکُتُبِۚ کَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِیدُهُۥۚ وَعۡدًا عَلَیۡنَآۚ إِنَّا کُنَّا فَٰعِلِینَ١٠٤﴾ [الأنبیاء: 104].
«(این امر) روزی (تحقّق میپذیرد که) ما آسمان را در هم میپیچیم به همان صورت که طومار نامهها در هم پیچیده میشود. همان گونه که آفرینش را سر دادیم، آفرینش را از نو بازگشت میدهیم. این وعدهای است که ما میدهیم، و ما قطعاً آن را به انجام میرسانیم».
﴿قُلۡ یَتَوَفَّىٰکُم مَّلَکُ ٱلۡمَوۡتِ ٱلَّذِی وُکِّلَ بِکُمۡ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُمۡ تُرۡجَعُونَ١١﴾ [السجدة: 11].
«بگو: فرشتۀ مرگ که بر شما گماشته شده است، (به سراغتان میآید و) جان شما را میگیرد، سپس بهسوی پروردگارتان بازگردانده میشوید».
﴿زَعَمَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَن لَّن یُبۡعَثُواْۚ قُلۡ بَلَىٰ وَرَبِّی لَتُبۡعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلۡتُمۡۚ وَذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ یَسِیرٞ٧﴾ [التغابن: 7].
«کافران میپندارند که هرگز زنده و برانگیخته نخواهند گردید! بگو: چنین نیست که میپندارید، به پروردگارم سوگند! زنده و برانگیخته خواهید شد، و سپس از آن چیزهایی که میکرده اید با خبرتان خواهند کرد. و این کار برای خدا ساده و آسان است».
· رسول خداج فرمود: «یُبْعَثُ کُلُّ عَبْدٍ عَلَى مَا مَاتَ عَلَیْهِ».[1] «هر انسانی بر هر عقیدهای که مرده است، محشور میگردد».
· «إنما یُبْعَثُ الناس على نِیَّاتِهِمْ».[2] «مردم بر نیتهایی که داشتهاند، برانگیخته میشوند».
دلایلی بر ممکن بودن بعث و برانگیختن
خداوند در برابر دیدگانمان دلایل فراوانی را قرار داده است که این دلایل ما را وادار میکنند تا به بعث و نشور ایمان بیاوریم. پارهای از این دلایل عبارتند از:
· فرود آمدن باران بر زمین، که پس از نزول آن به اجازۀ الله زنده میشود.
ما به سرزمینی خشک، بیحاصل و مرده گذر میکنیم که در آن نه گیاهی وجود دارد و نه کشت و حیاتی، و چون خداوند باران را فرود میآورد، به اهتزاز در آمده و زندگی و حیات به آن باز میگردد و سرزمینی زنده و سرسبز قرار میگیرد.
پس همانگونه که زمین خشک و بیحاصل بود، سرسبز و خرم گردید، به همین شکل، خداوند مردگان را زنده خواهد کرد و به این استخوانهای پوسیده و اجساد خشکیده حیات خواهد بخشید. چنان که خداوند میفرماید: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یُرۡسِلُ ٱلرِّیَٰحَ بُشۡرَۢا بَیۡنَ یَدَیۡ رَحۡمَتِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَآ أَقَلَّتۡ سَحَابٗا ثِقَالٗا سُقۡنَٰهُ لِبَلَدٖ مَّیِّتٖ فَأَنزَلۡنَا بِهِ ٱلۡمَآءَ فَأَخۡرَجۡنَا بِهِۦ مِن کُلِّ ٱلثَّمَرَٰتِۚ کَذَٰلِکَ نُخۡرِجُ ٱلۡمَوۡتَىٰ لَعَلَّکُمۡ تَذَکَّرُونَ٥٧﴾ [الأعراف: 57]. «او کسی است که بادها را به عنوان مژده رسانهای رحمت خود پیشاپیش میفرستد. هنگامی که بادها ابرهای سنگین (بر دوش خود) برداشتند، آنها را به خاطر زمینی (خشکیده همچون) مرده میرانیم و آب را در آنجا میبارانیم و با آن هر نوع میوه و محصولی را (از خاک تیره) پدید میآوریم. و همان گونه (که زمین مرده را پرجنب و جوش و زنده میکنیم) مردگان را (نیز از دل خاک) بیرون میآوریم (و زندگی دوباره میبخشیم. در بارۀ این امثال که بیانگر نمونۀ معاد در این دنیا است بیندیشید) تا شما متذکّر شوید و عبرت گیرید».
در حدیثی از طریق ابی رزینس روایت شده است که گفتم: یا رسول الله! چگونه خداوند مردگان را زنده میکند؟ فرمود: آیا به سرزمین خشکی گذر نکردهای؟ گفتم: بله، فرمود: آیا دوباره گذرت بر آن سرزمین نیفتاده است که سرسبز و شاداب باشد و دو باره گذر نمایی که خشکیده و بار دیگری آن را سرسبز و خرم ببینی؟ گفتم: بلی، فرمود: خداوند این گونه مردگان را زنده خواهد کرد»[3].
استدلال به آغاز آفرینش بر اعادۀ آن
ذاتی که ابتدا وقتی خواست، آفریدگان را آفرید و آنان را صورت بخشید، تواناست که باری دیگر، در چه وقت و چگونه آنان را زنده گرداند؛ زیرا اعاده کردن از آفرینش نخستین آسانتر است. چنان که خداوند میفرماید: ﴿یَوۡمَ نَطۡوِی ٱلسَّمَآءَ کَطَیِّ ٱلسِّجِلِّ لِلۡکُتُبِۚ کَمَا بَدَأۡنَآ أَوَّلَ خَلۡقٖ نُّعِیدُهُۥۚ وَعۡدًا عَلَیۡنَآۚ إِنَّا کُنَّا فَٰعِلِینَ١٠٤﴾ [الأنبیاء: 104]. «(این امر) روزی (تحقّق میپذیرد که) ما آسمان را در هم میپیچیم به همان صورت که طومار نامهها در هم پیچیده میشود. همان گونه که آفرینش را سر دادیم، آفرینش را از نو بازگشت میدهیم. این وعدهای است که ما میدهیم، و ما قطعاً آن را به انجام میرسانیم.»
و نیز میفرماید: ﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یَبۡدَؤُاْ ٱلۡخَلۡقَ ثُمَّ یُعِیدُهُۥ وَهُوَ أَهۡوَنُ عَلَیۡهِ﴾ [الروم: 27]. «او است که آفرینش را آغاز کرده است و سپس او را باز میگرداند، و این برای او آسانتر است».
زنده گردانیدن برخی از مردگان در دنیا
در دنیا نیز برای برخی از بندگان مرگ صورت گرفته و خداوند آنان را زنده گردانیده است، مانند مانند زنده کردن فردی که در بنی اسرائیل کشته شد و وقتی پارهای از گوشت گاو را به او زدند، زنده شد.[4] چنان که خداوند میفرماید:
﴿فَقُلۡنَا ٱضۡرِبُوهُ بِبَعۡضِهَاۚ کَذَٰلِکَ یُحۡیِ ٱللَّهُ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَیُرِیکُمۡ ءَایَٰتِهِۦ لَعَلَّکُمۡ تَعۡقِلُونَ٧٣﴾ [البقرة: 73]. «پس گفتیم: پارهای از آن (قربانی) را به آن (کشته) بزنید. (و این کار را کردید و خدا کشته را زنده کرد). خداوند مردگان را (در روز قیامت) چنین زنده میکند و دلایل (قدرت) خود را به شما مینمایاند تا این که (حقیقت و اسرار شریعت را) دریابید».
همان گونه که فردی از روستایی گذر نمود که ویران شده و سقف خانههایش بر زمین افتاده بود[5].
یا این داستان که خداوند از حضرت ابراهیم یادآور نموده است: ﴿وَإِذۡ قَالَ إِبۡرَٰهِۧمُ رَبِّ أَرِنِی کَیۡفَ تُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰۖ قَالَ أَوَ لَمۡ تُؤۡمِنۖ قَالَ بَلَىٰ وَلَٰکِن لِّیَطۡمَئِنَّ قَلۡبِی﴾ [البقرة: 260]. «و (به خاطر بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده میکنی. گفت: مگر ایمان نیاوردهای؟! گفت: چرا! ولی تا اطمینان قلب پیدا کنم (و با افزودن آگاهی بیشتر، دلم آرامش یابد)».
از کمال قدرت الهی این است که چیزی را از ضد آن بیرون میآورد
یعنی خداوند تواناست که جسدی زنده و تر و تازه را از استخوانی خشک و مرده بیرون آورد، آنگونه که آتش را از درخت سبز بیرون میآورد.
چنان که خداوند میفرماید: ﴿وَضَرَبَ لَنَا مَثَلٗا وَنَسِیَ خَلۡقَهُۥۖ قَالَ مَن یُحۡیِ ٱلۡعِظَٰمَ وَهِیَ رَمِیمٞ٧٨ قُلۡ یُحۡیِیهَا ٱلَّذِیٓ أَنشَأَهَآ أَوَّلَ مَرَّةٖۖ وَهُوَ بِکُلِّ خَلۡقٍ عَلِیمٌ٧٩ ٱلَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ ٱلشَّجَرِ ٱلۡأَخۡضَرِ نَارٗا فَإِذَآ أَنتُم مِّنۡهُ تُوقِدُونَ٨٠﴾ [یس: 78-80]. «برای ما مثالی میزند و آفرینش خود را (از خاک) فراموش میکند و میگوید: چه کسی میتواند این استخوانهایی را که پوسیده و فرسودهاند زنده گرداند؟! * بگو: کسی آنها را زنده میگرداند که آنها را نخستین بار (از نیستی به هستی آورده است و آنها را بدون الگو و مدل) آفریده است، و او بس آگاه از (احوال و اوضاع و چگونگی و ویژگی) همۀ آفریدگان است. * آن کسی که از درخت سبز، برای شما آتش بیافریده است، و شما با آن، آتش روشن میکنید. (او که قادر بر رستاخیز انرژیها است، قادر به برانگیختن مردگان و بازگرداندن به زندگی دوبارۀ ایشان است)».
قدرت خداوند بر آفرینش آسمانها و زمین
خداوند آسمانها و زمین با آن عظمت، شگفتی و استحکامی که دارند، را خداوند آفریده است، پس ذاتی که بر آفریدن این اشیای بزرگ و با عظمت تواناست، بر آفریدن چیزی کمتر و حقیرتر بیشتر قدرت دارد. چنان که خداوند میفرماید: ﴿أَوَ لَیۡسَ ٱلَّذِی خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن یَخۡلُقَ مِثۡلَهُمۚ بَلَىٰ وَهُوَ ٱلۡخَلَّٰقُ ٱلۡعَلِیمُ٨١﴾ [یس: 81]. «آیا کسی که آسمانها و زمین را آفریده است، قدرت ندارد (انسانهای خاک شده را دوباره) به گونۀ خودشان بیافریند؟ آری! (می تواند چنین کند) چرا که او آفریدگار بس آگاه و دانا است».
وضعیت کسانی که در قبرها قرار نگرفتند
کسی که در آب غرق شده و ماهیها وی را بخورند و در شکمشان متلاشی گردند، یا سوخته و خاکستر گردد، یا درندگان وی را بخورند، یا هر کسی که به مرگ طبیعی خویش نمیرد و مانند سایر مردم در قبر دفن نشود، قطعا بعث و نشور شامل این گونه افراد نیز خواهد شد.
رسول خدا ج داستان فردی از گذشتگان را نقل کرده و میفرماید: «... خداوند به او مال و فرزند بخشید، وقتی زمان مرگش فرا رسید، رو به فرزندانش گفت: من چگونه پدری برایتان بودهام؟ آنان میگویند: تو برایمان بهترین پدر بودهای. میگوید: پس من هیچ عمل خیری را انجام نداده ام. لذا هر گاه مردم، مرا بسوزانید، و چون به زغال تبدیل شدم، آن گاه مرا خُرد نمایید، و هرگاه طوفانی آمد، خاکسترهایم را به دریا بیندازید، سوگند به الله! اگر خداوند بر برانگیخته کردن من قدرت پیدا کند، چنان عذاب و کیفری به من دهد که به هیچ یک از جهانیان نداده است[6]. از این رو از آنان پیمان گرفت که پس از مرگش چنین بکنند».
چون این فرد وفات کرد، فرزندان به وصیتش عمل کردند و در روزی طوفانی ذرّههای بدنش را به باد دادند. خداوند به زمین دستور داد: همۀ آنچه را که در درونت داری، گرد آور و زمین نیز به فرمان الهی عمل نمود، ناگهان آن فرد در بارگاه الهی حاضر شده و ایستاد. خداوند از او پرسید: ای بندۀ من! چه چیزی تو را وادار کرد که چنین کاری انجام دهی؟ گفت: خدایا! از ترس تو چنین کاری انجام دادم. از این رو خداوند نیز او را به خاطر این کارش بخشید[7].
آری، همۀ آفریدگان زنده بر میخیزند، و به تجمع گاه رستاخیز سوق داده میشوند تا جزای اعمالشان را ببینند و در میانشان داوری صورت گیرد.
[1]- صحیح مسلم (8 / 165).
[2]- صحیح ابن ماجه، صحیح (10 / 24).
[3]- مسند الإمام أحمد با روایت حسن (20 / 29).
[4]- مردی در بنی اسرائیل وجود داشت که فرزندی نداشت وی سرمایۀ فراوانی داشت و جز یک برادرزاده وارث دیگری نداشت. لذا برادرزهاش در میراث عمویش شتاب نموده و او را به قتل رساند و شبانه نعشش را برداشت و بر دروازۀ فرد دیگری گذاشت و صبح آن روز ادعی نمود که او آن را کشته است. در نتیجۀ آن نبرد بزرگی بین آنان درگرفت، تا جایی که دست به اسلحه برده و در مصاف هم قرار گرفتند.
آنگاه خردمندان آنان گفتند: چرا به جان هم افتاده و اختلاف میکنید در حالی که پیامبر خدا، موسی در میان شماست.
لذا در نزد موسی آمدند و ماجرا را برای وی تعریف کردند. آن گاه خداوند برای موسی وحی فرستاد و فرمود: ﴿وَإِذۡ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوۡمِهِۦٓ إِنَّ ٱللَّهَ یَأۡمُرُکُمۡ أَن تَذۡبَحُواْ بَقَرَةٗۖ قَالُوٓاْ أَتَتَّخِذُنَا هُزُوٗاۖ قَالَ أَعُوذُ بِٱللَّهِ أَنۡ أَکُونَ مِنَ ٱلۡجَٰهِلِینَ٦٧﴾ [البقرة: 67]. «و (به یاد آورید) آن هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: خدا به شما دستور میدهد که گاوی را سرببرید، گفتند: آیا ما را مسخره میکنی؟ گفت: به خدا پناه میبرم از این که جزو نادانان باشم».
اگر آنان از موسی اطاعت کرده و اعتراض نمیکردند و گاوی را میکشتند، این کار برای آنان کفایت میکرد، اما آنان سختی کردند و در نتیجه کار برایشان دشوار گردید تا این که به گاوی که آن ویژگیها را دارا بود، را پیدا کرده و صاحبش فقط صاحب همان یک گاو بود. گفت: به خدا سوگند آن را به کمتر از پری پوستش از طلا نخواهم فروخت. لذا آن گاو را به همان قیمت خریده و آن را ذبح نموده و پارهای از آن را به مقتول زدند، آن گاه او برخاست. از او پرسیدند: چه کسی تو را به قتل رسانده است؟ به برادرزادهاش اشاره نمود و گفت: این. آن گاه دوباره به زمین افتاد و مرد. تفسیر ابن کثیر، سوره بقره، (1/145).
[5]- این ماجرا را خداوند در این آیه بیان فرموده است: ﴿أَوۡ کَٱلَّذِی مَرَّ عَلَىٰ قَرۡیَةٖ وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىٰ یُحۡیِۦ هَٰذِهِ ٱللَّهُ بَعۡدَ مَوۡتِهَاۖ فَأَمَاتَهُ ٱللَّهُ مِاْئَةَ عَامٖ ثُمَّ بَعَثَهُۥۖ قَالَ کَمۡ لَبِثۡتَۖ قَالَ لَبِثۡتُ یَوۡمًا أَوۡ بَعۡضَ یَوۡمٖۖ قَالَ بَل لَّبِثۡتَ مِاْئَةَ عَامٖ فَٱنظُرۡ إِلَىٰ طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمۡ یَتَسَنَّهۡۖ وَٱنظُرۡ إِلَىٰ حِمَارِکَ وَلِنَجۡعَلَکَ ءَایَةٗ لِّلنَّاسِۖ وَٱنظُرۡ إِلَى ٱلۡعِظَامِ کَیۡفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَکۡسُوهَا لَحۡمٗاۚ فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُۥ قَالَ أَعۡلَمُ أَنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ٢٥٩﴾ [البقرة: 259]. «یا (آیا آگاهی از) همچون کسی که از کنار دهکدهای گذر کرد، در حالی که سقف خانهها فرو تپیده بود و دیوارهای آنها بر روی سقفها فرو ریخته بود؛ گفت: چگونه خدا این (اجساد فرسوده و از هم پاشیدۀ مردمان اینجا) را پس از مرگ آنان زنده میکند؟ پس خدا او را صدسال میراند و سپس زندهاش گرداند و (به او) گفت: چه مدّت درنگ کردهای؟ گفت: (نمیدانم، شاید) روزی یا قسمتی از یک روز. فرمود: (نه) بلکه صدسال درنگ کردهای. به خوردنی و نوشیدنی خود (که همراه داشتی) نگاه کن (و ببین که با گذشت این زمان طولانی به ارادۀ خدا) تغییر نیافته است. و بنگر به الاغ خود (که چگونه از هم متلاشی شده است. ما چنین کردیم) تا تو را نشانۀ (گویایی از رستاخیز) برای مردمان قرار دهیم. (اکنون) به استخوانها بنگر که چگونه آنها را برمیداریم و به هم پیوند میدهیم و سپس بر آنها گوشت میپوشانیم. هنگامی که (این حقائق) برای او آشکار شد، گفت: میدانم که خدا بر هر چیزی توانا است».
[6]- یعنی این فرد از شدت دیدار خداوند چنین فرمانی را صادر نمود و چون هیچ عمل نیکی را برای آخرتش ذخیره نکرده بود، یا این کار میخواست از بعث و نشور فرار کند، تا سوخته و خُرد گردد و خاکسترش در دریا متلاشی شود و خداوند نتواند دوباره او را زنده گردانده و برانگیزد.
[7]- متفق علیه.
دمیدن در صور، نخستین رویداد برپایی قیامت و ایجاد دگرگونی در هستی و اضطراب جهان خواهد بود.
بنابراین،
· صور چیست و در چه چیزی دمیده میشود؟
· چند بار در صور دمیده میشود و پس از دمیدن در صور چه اتفاقی میافتد؟
· آیا همۀ بندگان دچار بیهوشی میشوند؟
صور شاخی است که در آن دمیده میشود. مراد از شاخ همان چیزی است که بر سر گوسفند قرار دارد.
بادیه نشینی به محضر پیامبر آمد و پرسید: صور یعنی چه؟ فرمود: «شاخی است که در آن دمیده میشود»[1].
اسرافیل فرشتهای است که مسئول دمیدن در صور است و در هر لحظه منتظر فرمان پروردگار است تا به او فرمان دهد تا در صور بدمد.
رسول خدا ج به ما خبر داده است که اسرافیل از زمانی که خداوند او را آفریده است، در انتظار دمیدن در آن بسر میبرد. آن حضرت ج فرمود:
«همانا فرشتهای که مسئولیت دمیدن در صور به او سپرده شده است، چشمانش آمادهاند و به عرش مینگرند و چمشانش را باز و بسته نمیکند تا مبادا قبل از آن که آنها را بگشاید، خداوند به او فرمان دهد، از این رو چشمانش مانند دو ستارۀ درخشان هستند[2].
در این زمان که ما در قرب قیامت بسر میبریم، اسرافیل بیشتر خود را برای دمیدن در صور آماده میکند.
رسول خدا ج فرمود: «چگونه شادمان باشم از نعمت برخوردار شوم در حالی که اسرافیل صور را به دهان گرفته و پیشانیاش را کج کرده و گوش به فرمان است تا به او دستور رسد تا به صور بدمد؟ آنان گفتند: پس یا رسول الله! در این هنگام ما چه بگوییم؟ فرمود: «بگویید: حَسْبُنَا الله وَنِعْمَ الوَکیلُ تَوَکلْنَا عَلَى الله ربنا»[3].
دلایلی از قرآن و حدیث بر نفخ صور
دمیدن در صور امری حقیقی و واقعی است که رعب و وحشت فراوانی دربر دارد و برای اثبات آن آیات و روایات فراوانی وارد شده است.
از آن جمله:
خداوند میفرماید: ﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُۖ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخۡرَىٰ فَإِذَا هُمۡ قِیَامٞ یَنظُرُونَ٦٨﴾ [الزمر: 68].
«در صور دمیده خواهد شد و تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند میمیرند مگر کسانی که خدا بخواهد (آنان را تا زمان دیگری زنده بدارد). سپس بار دیگر در آن دمیده میشود، به ناگاه همگی (جان میگیرند و) به پا میخیزند و مینگزند (تا در حق ایشان چه شود و حساب و کتابشان کی انجام پذیرد و سرنوشتشان به کجا بینجامد)».
و نیز خداوند فرموده است: ﴿وَیَوۡمَ یُنفَخُ فِی ٱلصُّورِ فَفَزِعَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُۚ وَکُلٌّ أَتَوۡهُ دَٰخِرِینَ٨٧﴾ [النمل: 87]. «و روزی که در صور دمیده شود، و تمام کسانی که در آسمانها و زمینند وحشت زده و هراسناک شوند، مگر کسانی که خدا بخواهد. و همگان فروتنانه در پیشگاه او حاضر و آماده میگردند».
و نیز فرموده است ﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ یَنسِلُونَ٥١﴾ [یس: 51]. «(برای بار دوم) در صور دمیده میشود و به ناگاه همۀ آنان از گورها بیرون آمده و به سوی (دادگاه حساب و کتاب) پروردگارشان شتابان رهسپار میگردند».
رسول خدا ج فرمود: «در این هنگام در صور دمیده میشود. هر کس آن را بشنود گردنش را خم میکند و به آن گوش فرا میدهد. نخستین کسی که آن را میشنود، مردی است که در حال درست کردن حوضچهی شترش است. او بیهوش میشود و مردم نیز بیهوش میشوند»[4].
اسرافیل دو بار به صورت وحشتناک در صور میدمد.
در این نفخه اول، همۀ موجودات، اعم از انسانها، جنیان، حیوانات، پرندگان و حشرات و همۀ موجودات از بین میرود و صفحۀ جهان هستی پیچیده میشود و فقط پروردگار جبار و مقتدر باقی میماند.
این نفخۀ بعث و نشور است که مردگان زنده شده و از قبرهایشان بر میخیزند.
خداوند در قرآن از هر دو نفخه و آنچه در میان این دو نفخه روی میدهد را ذکر نموده و میفرماید:
﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَصَعِقَ مَن فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا مَن شَآءَ ٱللَّهُۖ ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخۡرَىٰ فَإِذَا هُمۡ قِیَامٞ یَنظُرُونَ٦٨﴾ [الزمر: 68]. «و روزی که در صور دمیده شود، و تمام کسانی که در آسمانها و زمینند وحشت زده و هراسناک شوند، مگر کسانی که خدا بخواهد. و همگان فروتنانه در پیشگاه او حاضر و آماده میگردند».
و نیز حالت مردم را توصیف کرده است که چگونه از قبرهایشان بر میخیزند. میفرماید: ﴿وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ یَنسِلُونَ٥١﴾ [یس: 51]. «(برای بار دوم) در صور دمیده میشود و به ناگاه همۀ آنان از گورها بیرون آمده و به سوی (دادگاه حساب و کتاب) پروردگارشان شتابان رهسپار میگردند».
همچنین خداوند نفخۀ اول را «راجفه» و نفخۀ دوم را «رادفه» نامیده و فرموده است: ﴿یَوۡمَ تَرۡجُفُ ٱلرَّاجِفَةُ٦ تَتۡبَعُهَا ٱلرَّادِفَةُ٧﴾ [النازعات: 6-7].
«در آن روزی که (نفخۀ اوّل، در صور دمیده میشود و) زلزلهای در میگیرد (و دنیا خراب میگردد و همگان میمیرند). * سپس (نفخۀ دوم، در صور دمیده میشود و زلزلۀ نخستین) زلزلۀ دیگری به دنبال خواهد داشت».
در جایی دیگر خداوند نفخۀ اول را «صیحه = صدا و فریاد» و نفخۀ دوم را «صور» نامیده و فرموده است: ﴿مَا یَنظُرُونَ إِلَّا صَیۡحَةٗ وَٰحِدَةٗ تَأۡخُذُهُمۡ وَهُمۡ یَخِصِّمُونَ٤٩ فَلَا یَسۡتَطِیعُونَ تَوۡصِیَةٗ وَلَآ إِلَىٰٓ أَهۡلِهِمۡ یَرۡجِعُونَ٥٠ وَنُفِخَ فِی ٱلصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ ٱلۡأَجۡدَاثِ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ یَنسِلُونَ٥١﴾ [یس: 49-51]. «انتظار نمیکشند مگر صدایی را که (ناگهان طنین انداز میگردد و) ایشان را در بر میگیرد (و نابودشان میگرداند) در حالی که با یکدیگر (به معامله و کار و بار روزمرۀ زندگی، سرگرم و) درگیرند. * (این حادثه به قدری سریع و غافلگیرانه است که) حتّی توانایی وصیّت نمودن و سفارش کردن نخواهند داشت، و حتّی فرصت مراجعه به سوی خانواده و فرزندانشان را پیدا نخواهند کرد. * (برای بار دوم) در صور دمیده میشود و به ناگاه همۀ آنان از گورها بیرون آمده و به سوی (دادگاه حساب و کتاب) پروردگارشان شتابان رهسپار میگردند».
نص صریحی بین این دو نفخه نیامده است تا مدّت بین دو نفخه را مشخص نماید، اما در حدیثی از طریق حضرت ابوهریره س به صورت اشاره آمده است که آن حضرت ج فرمود: : «فاصلۀ میان دو صور، چهل است». گفتند: ای ابوهریره! چهل روز است؟ گفت: در این مورد، چیزی نمیگویم. پرسیدند: چهل سال است؟ گفت: در این مورد، چیزی نمیگویم. پرسیدند: چهل ماه است؟ باز هم گفت: در این مورد، چیزی نمیگویم.
ابوهریرهس فاصلۀ بین دو صور را بیان نکرد، چون آن را از رسول خدا ج نشنیده بود، آن گاه در تکمیل حدیث گفت: «آن گاه خداوند از آسمان آبی فرود میآورد و انسانها مانند گیاه میرویند».
آن حضرت ج فرود: «تمام اعضای بدن انسان، از بین میرود مگر بیخ دُمش که آفرینش، از آن شروع میشود»[5].
در چه روزی در صور دمیده میشود؟
هر دو نفخۀ اول و دوم، یعنی نفخۀ اماته که همۀ خلایق از بین میروند و نفخۀ بعث و نشور که موجودات زنده میشوند و از قبرها بر میخیزند، در روز جمعه روی میدهند.
رسول خدا ج فرمود: «بهترین روزتان، روز جمعه است، در همین روز آدم آفریده شد و در همین روز وفات کرد، نفخۀ اول و دوم در همین روز انجام میپذیرد، پس در همین روز به کثرت برایم درود و سلام بفرستید، چون درود و سلامتان در این روز به من میرسد. اصحاب گفتند: یا رسول الله! چگونه درود و سلام ما به تو میرسد، در حالی که استخوانهایت به خاک تبدیل شده است؟ پیامبرج فرمود: خداوند بر زمین حرام کرده است که اجساد انبیا را بخورد»[6].
و نیز در حدیثی آمده است: «قیامت جز در روز جمعه برپا نمیشود»[7].
در روایت دیگری آمده است: «در روز جمعه هر جنبندهای گوش به زنگ است و منتظر برپایی قیامت است»[8].
نخستین کسی که نفخۀ اول را میشنود
نفخۀ اول در حالی انجام میپذیرد که مردم به صورت عادی و طبق معمول مشغول زندگی و گذراندن حیات عادی خودشان هستند. چنان که یکی به بازار رفته و پارچه را میگیرد تا آن را بخرد، دیگری شترش را دوشیده و در حال رفتن به خانهاش است تا آن را بنوشد، فرد دیگری حوضچهای را در کنار چاهی درست کرده تا آب را در آن جمع کند و به شترش بدهد، شخص دیگری در کمال آرامش و امنیت سفره را پهن نموده تا یک لقمه را پس از دیگری در دهانش بگذارد، که ناگهان در این هنگام اسرافیل در صور میدمد و ترس و وحشت بزرگی، هستی را فرا میگیرد و دلهای مردم میترکد و ارواح از اجساد بیرون میجهند و انسانها میمیرند.
و قیامت، چنان ناگهانی فرا میرسد که دو نفر، پارچههایشان را بین یگدیگر پهن میکنند ولی هنوز معاملهای انجام ندادهاند و آنها را جمع نکردهاند که قیامت برپا میشود.
و چنان ناگهانی است که شخصی، شترش را میدوشد اما قبل از اینکه شیرش را بنوشد، قیامت برپا میشود. و چنان ناگهانی است که فرد، شکافهای حوضاش را میگیرد اما قبل از اینکه دامهایش را آب بدهد، قیامت برپا میشود.
و حتی به اندازهای ناگهانی است که شخصی، لقمهاش را بسوی دهانش میبرد اما موفق به خوردنش نمیشود».
ترس و وحشت بزرگی در آن روز دامنگیر بندگان میشود، از این رو خداوند با آرامی و نرمی جان مؤمنان را میگیرد و فقط انسانهای بد و شرور باقی میمانند.
رسول خدا ج با تفصیل از حوادث قبل از نفخۀ اول و در اثنای آن پرده برداشته و میفرماید: «دجال در امت من ظهور میکند و میان آنها تا چهل (نمی دانم چهل روز، ماه یا سال) خواهد ماند. آنگاه خداوند عیسی بن مریم را که به عروه بن مسعود شباهت دارد، فرو میفرستد. او دجال را فرا میخواند و او را نابود میکند. سپس هفت سال میان مردم میماند. در میان دو نفر دشمنی و عداوتی وجود ندارد.
آنگاه خداوند باد خنکی از طرف شام میفرستد و هر کس که به اندازهی ذرهای ایمان یا خیر در قلب او باشد، قطعاً این که این باد جان او را در زمین میگیرد، حتی اگر شخصی در دل کوه خود را پنهان کند، این باد در آنجا نیز میرود و جانش را میگیرد. آنگاه انسانهای بد به سبکی پرنده و دشمنی و تجاوزگری درندگان (نسبت به گناه) باقی میمانند که هیچ معروفی را معروف و منکری را منکر نمیدانند. در این هنگام شیطان بر آنان ظاهر میشود و میگوید: آیا از من اجابت نمیکنید؟ آنها میگویند: به چه چیزی دستور میدهی؟ آنان را به پرستش بتها فرا میخواند، در حالی که در وفور نعمت و زندگی خوب و مرفه به سر میبرند.
در این هنگام در صور دمیده میشود. هر کس آن را بشنود گردنش را خم میکند و به آن گوش فرا میدهد. نخستین کسی که آن را میشنود، مردی است که در حال درست کردن حوضچهی شترش است. او بیهوش میشود و مردم نیز بیهوش میشوند. آن گاه خداوند بارانی بسان شبنم فرود میآورد و اجسادشان میروید.
سپس دو مرتبه در صور دمیده میشود که بناگاه مردم ایستاده و نگاه میکنند. آن گاه گفته میشود: ای مردم! به سوی پروردگارتان بشتابید. آنان را نگاه دارید که مورد بازخواست قرار گیرند. آن گاه گفته میشود: اعزامیان به دوزخ را بیرون آورید. میپرسند: تعداد آنان چقدر است؟ میگویند: از هر هزار نفر، نهصد و نود و نه نفر! این، آن روزی است که کودکان پیر میشوند و روزی است که شدت هول قیامت نمایان میگردد»[9].
دمیدن در صور، کاری وحشتناک است و حوادثی که پس از آن روی میدهند، بسیار هراس انگیز خواهند بود و رسول خدا ج به ما آموختهاند که بگوییم: حسبنا الله و نعم الوکیل. یعنی کافی است که به الله پناه ببریم؛ زیرا اوست که افراد وحشتزده را امان میبخشد.
وقفه ...
اسرافیل، علی رغم خلقت عظیم و درجۀ بزرگ و عبادت پیوسته اش،
در اثر خوف و عظمت آفریدگارش میلرزد.
[1]- احمد و ابوداود و حاکم با سند صحیح.
[2]- مستدرک حاکم با سند صحیح.
[3]- سنن ترمذی با سند صحیح لغیره.
[4]- صحیح مسلم.
[5]- صحیح بخاری.
[6]- نسایی، ابوداود و ابن ماجه. یعنی به خاطر عظمت و جلالت قدری که در نزد خداوند دارند، خداوند بر زمین حرام گردانیده است تا اجساد آنان را بخورد.
[7]- صحیح مسلم.
[8]- احمد و نسایی.
[9]- صحیح مسلم.
روز قیامت، روزی طولانی خواهد بود و مواقف و حالتهای گوناگونی از اوضاع مردم را دربر خواهد داشت و با انواع و تودههای مردم متفاوت خواد بود و گاهی یک فرد مواقف و مواضع گوناگونی را پشت سر میگذارد.
در پارهای از مواقف از هیچ کسی از عملش پرسیده نخواهد شد، بلکه با اعمالش مواجه میگردد بدون این که مورد مناقشه قرار گیرد. خداوند میفرماید: ﴿فَیَوۡمَئِذٖ لَّا یُسَۡٔلُ عَن ذَنۢبِهِۦٓ إِنسٞ وَلَا جَآنّٞ٣٩﴾ [الرحمن: 39]. «در آن روز هیچ پری و انسانی از گناهش پرسش نمیگردد».
در موقفی دیگر از عملکردشان پرسیده میشوند، اما نه از روی استفهام، بلکه از روی توبیخ، نکوهش، تحقیر، ذلیل گردانیدن و اعتراف گرفتن. خداوند میفرماید: ﴿وَقِفُوهُمۡۖ إِنَّهُم مَّسُۡٔولُونَ٢٤﴾ [الصافات: 24]. «آنان را نگاه دارید که باید بازرسی شوند».
و نیز خداوند میفرماید: ﴿فَلَنَسَۡٔلَنَّ ٱلَّذِینَ أُرۡسِلَ إِلَیۡهِمۡ وَلَنَسَۡٔلَنَّ ٱلۡمُرۡسَلِینَ٦﴾ [الأعراف: 6]. «(در روز قیامت) به طور قطع از کسانی که پیغمبران بهسوی آنان روانه شدهاند میپرسیم و حتماً از پیغمبران هم میپرسیم».
و در برخی مواقف خلایق مورد بازخواست قرار میگیرند و آنان به اعمال و کردارشان در دنیا اعتراف میکنند و از خداوند چیزی را کتمان نمیکنند. الله تعالی میفرماید: ﴿وَلَا یَکۡتُمُونَ ٱللَّهَ حَدِیثٗا﴾ [النساء: 42]. «نمی توانند (کردار یا) گفتاری را از خدا پنهان سازند».
و در پارهای از مواقف کفار مورد سوال قرار میگیرند و آنان دروغ میگویند و منکر این مطلب میشوند که در دنیا کفر ورزیدهاند؛ اما کجا این کارشان سودی برایشان خواهد داشت، در حالی که آنان در برابر خداوند ایستادهاند که از اسرار و خفایای آنان خبر دارد و نجوایشان را میشنود و پوشیدگیهایشان را برملا میسازد. خداوند میفرماید: ﴿ثُمَّ لَمۡ تَکُن فِتۡنَتُهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ وَٱللَّهِ رَبِّنَا مَا کُنَّا مُشۡرِکِینَ٢٣ ٱنظُرۡ کَیۡفَ کَذَبُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡۚ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ٢٤﴾ [الأنعام: 23-24]. «سپس عاقبت کفر آنان چیزی جز این نیست که میگویند: به خداوند که پروردگار ما است سوگند که ما مشرک نبوده ایم! * بنگر که چگونه با خویشتن نیز دروغ میگویند، و نشانی از شرکا و انبازانی نماند که آنان به هم میبافتند».
در برخی از صحنههای قیامت خبرها از یاد تکذیب گران تبهکار میرود و سخنانشان را فراموش میکنند و دچار اضطراب و استرس قرار میگیرند و مسایلشان را خلط میکنند. خداوند میفرماید: ﴿وَیَوۡمَ یُنَادِیهِمۡ فَیَقُولُ مَاذَآ أَجَبۡتُمُ ٱلۡمُرۡسَلِینَ٦٥ فَعَمِیَتۡ عَلَیۡهِمُ ٱلۡأَنۢبَآءُ یَوۡمَئِذٖ فَهُمۡ لَا یَتَسَآءَلُونَ٦٦﴾ [القصص: 65-66]. «(خاطرنشان ساز) روزی را که خداوند مشرکان را فریاد میدارد و میگوید: به پیغمبران چه پاسخی دادید؟ * در این هنگام (بر اثر حیرت و دهشت) همۀ خبرها از یادشان میرود و نمیتوانند چیزی از یکدیگر هم بپرسند».
لذا دلیل و حجت را از یاد میبرند و نمیدانند به پروردگارشان چه میگویند و چه دلیلی را عرضه میکنند و حرفی برای گفتن ندارند و هیچ راه فرار و گریزی ندارند.
شفقت...
قیامت، با وجود طولانی و سختی اش،
بر مؤمنان آسان خواهد شد.
روز آخر، بزرگترین، سختترین و هولناکترین روزی است که بر مخلوقات میگذرد. و به خاطر عظمت آن، نامهای فراوانی را به خود اختصاص داده است و این نامها، اوصاف و ویژگیهای آن به شمار میروند؛ زیرا نامها بیانگر اوصاف و ویژگیها هستند.
بنابراین،
· نامهای قیامت کدامند؟
· دلیل کثرت نامهای قیامت چیست؟
در میان عربها مشهور است که کثرت نامهای یک شیء، بیانگر عظمت شأن آن است و هر چند که به عظمت آن افزوده گردد، به نامهایش نیز افزوده میگردد. مانند شمشیر که به آن، مُهنَّد، حُسام، صارم و... میگویند و نیز شیر که به آن، هِزَبر، لیث، غضنفر و... مینامند.
در حالی که اشیای حقیر اسمای متعددی ندارند.
از این رو، روز قیامت، به خاطر عظمت و جلالتش نامهای متعددی دارد که یوم القیامه از مشهورترین نامهای آن به شمار میرود؛ زیرا بندگان در برابر پروردگار میایستند.
چنان که خداوند میفرماید: ﴿لَآ أُقۡسِمُ بِیَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ١﴾ [القیامة: 1]. «سوگند به روز قیامت».
خداوند خبر داده است که در آن روز مردمان در برابر او میایستند. چنان که فرموده است: ﴿یَوۡمَ یَقُومُ ٱلنَّاسُ لِرَبِّ ٱلۡعَٰلَمِینَ٦﴾ [المطففین: 6]. «همان روزی که مردمان در پیشگاه پروردگار جهانیان (برای حساب و کتاب) برپا میایستند».
برخی دیگر از نامها قیامت عبارتند از:
چون آن روزی است که روز دیگری بعد از آن از روزهای دنیا نخواهد بود. خداوند در این مورد میفرماید: ﴿مَنۡ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَٱلۡیَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ وَعَمِلَ صَٰلِحٗا فَلَهُمۡ أَجۡرُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ﴾ [البقرة: 62]. «هر که به خدا و روز قیامت ایمان داشته و کردار نیک انجام داده باشد، چنین افرادی پاداششان در پیشگاه خدا محفوظ است».
زیرا در آن روز خداوند جزا و پاداش بندگان را میدهد. خداوند میفرماید: ﴿مَٰلِکِ یَوۡمِ ٱلدِّینِ٤﴾ [الفاتحة: 4]. «مالک روز سزا و جزا است».
زیرا خداوند در آن روز اولین و آخرین بندگان را در آن گرد میآورد. خداوند میفرماید: ﴿یَوۡمَ یَجۡمَعُکُمۡ لِیَوۡمِ ٱلۡجَمۡعِۖ ذَٰلِکَ یَوۡمُ ٱلتَّغَابُنِ﴾ [التغابن: 9]. «زمانی، خداوند شما را در روزهای گردهمایی (جملگی پیشینیان و پسینیان) جمع میآورد. آن روز، روز زیانمندی (کافران) است».
زیرا در آن روز صحیفههای اعمال گشوده شده و کارهای بسته و پنهان برملا میشود. خداوند میفرماید: ﴿قُلۡ یَوۡمَ ٱلۡفَتۡحِ لَا یَنفَعُ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِیمَٰنُهُمۡ وَلَا هُمۡ یُنظَرُونَ٢٩﴾ [السجدة: 29]. «بگو: در روز فیصلۀ (کار) و قضاوت، ایمان آوردن کفّار سودی به حالشان ندارد و (لحظه ای) بدیشان مهلت داده نمیشود».
چون وجود قیامت حتمی است و حتما واقع خواهد شد. خداوند میفرماید: ﴿إِذَا وَقَعَتِ ٱلۡوَاقِعَةُ١﴾ [الواقعة: 1]. «هنگامی که واقعه (ی عظیم قیامت) برپا شود».
چون خداوند در آن روز بین بندگان قضاوت و فیصله میکند. خداوند میفرماید: ﴿لِأَیِّ یَوۡمٍ أُجِّلَتۡ١٢ لِیَوۡمِ ٱلۡفَصۡلِ١٣ وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا یَوۡمُ ٱلۡفَصۡلِ١٤﴾ [المرسلات: 12-14]. «(این کارها) برای چه روزی پس انداخته و در نظر گرفته شدهاند؟ * برای روز قضاوت (در میان مردم) و جدایی انداختن (میان حق و باطل). * تو چه میدانی روز داوری و جدایی چیست»؟
چون در آن روز چنان صدای بلندی بر میخیزد که نزدیک است، گوشها را کر کند.
خداوند میفرماید: ﴿فَإِذَا جَآءَتِ ٱلصَّآخَّةُ٣٣﴾ [عبس: 33]. «هنگامی که صدای هراس انگیز گوش خراش (نفخۀ صور دوم) بر آید».
الطامة الکبری (بلای سخت و طاقت فرسا)
چون به هر هولناک و وحشتناک پایان میدهد. خداوند میفرماید: ﴿فَإِذَا جَآءَتِ ٱلطَّآمَّةُ ٱلۡکُبۡرَىٰ٣٤﴾ [النازعات: 34]. «هنگامی که بزرگترین حادثه (و بلای سخت طاقت فرسای قیامت) فرا میرسد».
چون حوادث را با هول و هراسهایش میکوبد: ﴿ٱلۡقَارِعَةُ١ مَا ٱلۡقَارِعَةُ٢﴾ [القارعة: 1-2]. «بلای بزرگ! * بلای بزرگ چیست و چگونه است»؟!
زیرا به همۀ وعد و وعیدها تحقق میبخشد. خداوند میفرماید: ﴿ٱلۡحَآقَّةُ١ مَا ٱلۡحَآقَّةُ٢﴾ [الحاقة: 1-2]. «رخداد راستین! * رخداد راستین چگونه رخدادی است»؟!.
چون به صورت ناگهانی بر مخلوقات پدیدار میگردد. خداوند میفرماید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ عِندَهُۥ عِلۡمُ ٱلسَّاعَةِ﴾ [لقمان: 34]. «آگاهی از فرارسیدن قیامت ویژۀ خدا است».
چون آخرین روزهای دنیاست و پس از آن روزی نخواهد بود. خداوند فرموده است: ﴿وَٱلَّذِینَ یُؤۡمِنُونَ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیۡکَ وَمَآ أُنزِلَ مِن قَبۡلِکَ وَبِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ یُوقِنُونَ٤﴾ [البقرة: 4]. «آن کسانی که باور میدارند به آنچه بر تو نازل گشته و به آنچه پیش از تو فرو آمده، و به روز آخرت اطمینان دارند».
زیرا در روز قیامت، دوزخیان بر نعمتهایی که نصیب اهل بهشت شده است، برآنان حسد میورزند. خداوند میفرماید: ﴿ذَٰلِکَ یَوۡمُ ٱلتَّغَابُنِ﴾ [التغابن: 9]. «و آن روز حسدورزی است».
زیرا در آن روز فرد گناهکار و نافرمان به خاطر اعمال نیکی که از دست داده و اعمال بدی که مرتکب شد ه است، حسرت میخورد. خداوند میفرماید: ﴿وَأَنذِرۡهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡحَسۡرَةِ إِذۡ قُضِیَ ٱلۡأَمۡرُ وَهُمۡ فِی غَفۡلَةٖ وَهُمۡ لَا یُؤۡمِنُونَ٣٩﴾ [مریم: 39]. «(ای پیغمبر)! ظالمان را از روز حسرت (که رستاخیز است) بترسان. آن هنگامی که کار از کار میگذرد و ایشان در غفلت (عمر گرانمایه را) به سر بردهاند و (به بهشت و دوزخ) ایمان نداشتهاند».
اینها پارهای از اسمهای قیامت بودند که نامهای دیگری هم دارد و هر نامی، یکی از رویدادهای قیامت را به تصویر میکشد یا از احوال بندگان پرده بر میدارد که دارای چه وضع و حالی خواهند بود یا به عظمت و جایگاه آن روز اشاره دارد.