ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
به حضرت ابوبکر صدیق س اطلاع رسید شخصی بنام مثنی بن حارثه شیبانی با گروه کوچک لشکریانش از شمال بحریه تا دهانه دجله و فرات پیشروی کرده است. آن دسته از حاکمان ایرانی که برای گسترش دایره آشوب و فتنه در منطقه، از مرتدان بحرین حمایت میکردند در مقابل او اسلحهشان را به زمین انداخته، در خود توان مقابله با او را ندیده عقب نشینی کردند!
خلیفه پیامبر اکرم ج ایشان را رسما به عنوان فرمانده سپاهی تعیین نموده، دستور داد تا در جنگهای عراق نقش داشته باشد. مثنی نیز از توان و قدرت و صلاحیتهای خدادادیش به نحو أحسن استفاده کرد و در جنگهای آزاد سازی عراق نقش بسیار بزرگی را ایفا نمود.[1]
جان نثاری و ایثار حضرت مثنی بن حارثة س
حکایت جانفشانی حضرت مثنی بن حارثه س از جمله جان نثاری و فداکاریهای جاویدان و ماندگار تاریخ جهاد در عراق است. او دوش بدوش افراد قبیلهاش سخت مشغول نبرد در عراق بود. چون خبر رشادتهای این قبیله و مردان نامی آن بگوش حضرت ابوبکر صدیق رسید بسیار شادمان گشت و حضرت مثنی را به عنوان فرمانده قومش تعیین نمود. تاریخ این حکایت برمیگردد به قبل از آمدن خالد به عراق، بعدها وقتیکه حضرت ابوبکر برای فتح عراق نقشه کاملی را طرح ریزی کرد حضرت خالد را برای اجرای آن نقشه مناسبتر دید. ایشان به حضرت مثنی نامهای نوشت و بدو دستور داد به سپاه خالد بپیوندد و از او اطاعت کند. حضرت مثنی با خوشحالی تمام فورا به دستور خلیفه لبیک گفته همراه با سپاهیانش به لشکر خالد پیوست. این فرمانبرداری ایشان که بیانگر ایمان و اخلاص و صداقت اوست تا ابد بر صفحات تاریخ به یادگار میماند. هرگز به ذهن او خطور نکرد؛ به بهانه بزرگی سپاهش و یا اینکه او پیش از خالد در میدان کارزار عراق رشادتها کاشته از اطاعت و فرمانبرداری خالد سرباز زند و خود را برای سپاهسالاری و رهبری کل سپاه از حضرت خالد سزاوارتر بداند. ایشان مثالی در اطاعت و فرمانبرداری به نمایش گذاشت و بدون چون و چرا سر تسلیم در مقابل دستور خلیفه رسول الله ج خم کرد.[2]
234- انتخاب "حیره" از روی اهمیت جغرافیایی آن
سبب اصلی دستور حضرت ابوبکر س برای سیطره بر "حیره" برمیگردد به اهمیت و جایگاه استراتیژی و جغرافیایی بسیار حساس آن، چرا که حیره از جنوب شهر کوفه حالی تنها سه میل فاصله داشت و در مسیر یک ساعتی جنوب شرق نجف قرار دارد. هر شخص با یک نگاه به نقشه فورا متوجه اهمیت جغرافیایی آن میشود. حیره در مرکز تمامی رفت و آمد و مواصلات منطقه قرار داشت. تمامی راههای منطقه در این جا بهم میرسید. این شهر بوسیله رودخانه فرات از شرق به "مدائن" وصل میشد. از طرف شمال به "هیت" متصل بود. مسافرانی که در مسیر رودخانه فرات به طرف بالا حرکت میکردند پس از گذشتن از پل انبار وارد شهر "انبار" میشدند. حیره از جهت غرب به سرزمین شام وصل میشد، و شهر مشور "ابله" که در کنار شهر بصره کنونی واقع بود، در جنوب شرقی آن قرار داشت. این منطقه از شرق با شهر سر سبز "کسکر" رابطه داشت و با رودخانه دجله به نعمانیه نیز وصل میشد. با این تفاصیل موقعیت جغرافیایی آن بخوبی روشن میگردد. نقشه حضرت ابوبکر س در ارسال دو لشکر به فرماندهی حضرت خالد و عیاض برای فتح این منطقه کاملا درست و بیانگر عمق دید استراتیژی ایشان است. چرا که حیره در واقع قلب عراق بود و پایتخت شاهنشاه ایران؛ مدائن (طیسفون)، در تیر رس آن بود.
ایرانیان نیز بر اهمیت جغرافیایی این منطقه بدرستی واقف بودند، به همین دلیل آنها با لشکرکشی مداوم کوشش میکردند به هر بهایی شده آنرا دوباره به چنگ درآورند، چرا که بدست گرفتن حیره ضامن حفاظت از تمام مناطقی بود که در غرب رودخانه فرات قرار داشت. علاوه بر آن این منطقه برای سپاه اسلام از اینرو نیز بینهایت حائز اهمیت بود که میتوانست مهمترین لشکرگاه مسلمانان برای جنگ با رومیان باشد.[1]
تکنیک حضرت ابوبکر س برای رسیدن به حیره از دید فنون جنگی روز، سیاستی بسیار دقیق برای محاصره دشمن به شمار میآید؛ یعنی دشمن را در آن واحد از چهار طرف محاصره کردن. از اینگونه درایت و نقشههای دقیق جنگی حضرت ابوبکر س این واقعیت بخوبی نمایان میشود که فتح عراق و فتح اطراف شبه جزیره عرب بوسیله مجاهدان جان بر کف سپاه اسلام و شامل کردن همه این مناطق به حکومت اسلامی یک حادثه اتفاقی و یک شانس نبود، بلکه همه این موفقیتهای پیاپی نتیجه سیاستهای درست و نقشههای دقیق نظامی بود.[2]
حضرت ابوبکر س هنگام برنامهریزی برای نقشههای جهادی به مسائلی چون تنظیم و ترتیب سپاه، راهنمایی و دستورات مربوطه، نیازهای سربازان و تعیین هدف، توجه خاصی میکردند. همچنین به قضایایی چون؛ تعاون مشترک بین لشکرهای مختلف و آنچه به کنترل میدان کارزار مربوط میشد نیز اهتمام خاصی مبذول میداشت. البته ایشان دست فرمانده را در اتخاذ تدابیر مناسب در میدان کارزار کاملا باز گذاشته بود تا هرگاه موقعیت را مناسب دید با تاکتیکهای نظامی دشمن را به دام بیندازد و هر نقشه و برنامهای که برای شکست دشمن کار آمد باشد را فورا اجرا کند.[3]
حیره قلب عراق، و نزدیکترین مکان به مدائن؛ پایتخت شاهنشاه فارس بود. |
233- مهارت جغرافیایی حضرت ابوبکر س
اوامر صادره از طرف حضرت ابوبکر س به دو ژنرال ارتش؛ حضرت خالد و عیاض س، بیانگر عمق درایت و فهم و مهارت ایشان بر جغرافیای منطقه است.
ایشان گزارش کاملی از وضع نظامی، جغرافیایی، و تکنیکی مورد نیاز برای ژنرالهایش تهیه نمود. خط سیر هر کدام از سپاه سالاران را تعیین نموده، به هر یک از آنها گفت که از کجا وارد عراق شوند. با یک نگاه به فرمانها و دستورهای صادره از حضرت ابوبکر س به فرماندهانش، ناخودآگاه بدین نتیجه میرسی که او پس از رسولالله (محمد مصطفی ج)، در میان مسلمانان بزرگترین و شاخصترین رهبری است که در قلب پایتخت حجاز نشسته و تمامی منطقه را بدرستی زیر نظر دارد. گویا نقشه کامل عراق با تمام ریز و درشت سیاسی جغرافیایی و استراتیژی آن جلوی روی او قرار دارد. چشمهای تیز بین او تمامی شاهراهای واقع در طول و عرض عراق را با احتیاط کامل بررسی میکند. بر مبنای همین مهارت و شناخت جغرافیایی ایشان بود که؛ به حضرت خالد س دستور دادد از منطقه پایین شهر "ابله" که در جنوب غربی عراق قرار دارد، وارد آن کشور شود. و به فرمانده دیگرش "عیاض" دستور دادند که از قسمت بالایی منطقه "فصیح" در شمال شرقی وارد شود. و به هر دو دستور داده بود؛ در قلب عراق با هم جمع شوند. البته در کنار همه اینها، فراموش نکرد که به سرکردههای ارتش دستور دهد حق ندارند کسی را بزور همراه با لشکر ببرند و نه اینکه کسی را مجبور کنند در جنگ شرکت کند. ایشان لشکری از مجاهدان داوطلب و عاشق و شیفته جهاد، و جانثارانی میخواست نه افرادی که با زور مجبور به پیوستن به ارتش شوند.[1]
سال اول خلافت حضرت ابوبکر س بیشتر در جنگ با مرتدان و بازگردانیدن دوباره شبه جزیره عربستان به کانون اسلام سپری شد.
البته در کنار جنگ و جهاد بر علیه سرکوبگران و خاموش کردن آتش فتنه در هر طرف حضرت ابوبکر س به سایر أمور مملکت نیز رسیدگی میکرد. به مواردی از نحوه رسیدگی به ترتیب شؤون مملکت توجه فرمائید:
1. حضرت عمر بن خطاب را به منصب قضاوت و اداره دادگستری مدینه منوره گماشت. عجب در این است که طی دو سالی که ایشان در این پست بودند حتی یک مورد شکایت به دادگاه ایشان نیامد. به عبارت دیگر مدینه منوره از هر لحاظ در امنیت کامل بسر میبرد و بساط هر گونه جرائم و جنایات و تخلفات از آن برچیده شده بود. در خارج از مدینه چکاچک شمشیران مجاهدان بود با آشوبگران و فتنه افروزان، اما در داخل مدینه هرگز حتی یک پرونده شکایت در هیچ موردی بروز نکرد تا مردم مجبور شوند برای حل آن به دادگاه مراجعه کنند!
2. حضرت ابوعبیده بن جراح س مسئولیت اداره بیت المال را بر عهده داشتند. نظم و ترتیب اموال زکات و صدقات، نحوه تقسیم آنها از مسئولیتها و وظائف ایشان بود.
3. حضرت عثمان بن عفان و زید بن ثابت س مسئول بخش ثبت و احوال و شعبه نامه نگاری پودند. ثبت نام افرادی که در نیروهای انتظامی و ارتش ادای وظیفه میکردند، اجرای فرامین دولتی، نوشتن نامهها و مکاتبات مورد نیاز حکومت، فرستادن نامهها و پیکها، جواب دادن به نامهها و گزارشهای حکومتی از جمله وظائف این دو نفر بود.
4. حضرت ابوبکر س بطور مداوم با تمامی والیان و استانداران و فرماندهانی که از طرف دار الخلافت به مناطق مختلف اعزام شده بودند در تماس بود. ایشان دستورهایشان را توسط افرادی قابل اعتماد برای آنها میفرستاد و از آنها تمامی اخبار مناطق مختلف را جویا میشد.
5. هیچ شخصی بدون مشوره و اطلاع درالخلافت سرسری عمل نمیکرد.
نامههایی که بین حضرت ابوبکر صدیق س و والیان و استانداران و مقامات دولتی و فرمانداران سپاه در دوران جنگ با مرتدان و سرکشان و فتنه افروزان رد و بدل میشد در بین صفحات کتابهای تاریخ حفظ شده، به یادگار مانده است.
سال اول خلافت حضرت ابوبکر س سال بسیار پر کار و پر درد سری بود، از اینرو ایشان برای سفر حج عتاب بن اسید را به نمایندگی خود امیر حج قرار داده همراه قافله حاجیان به مکه مکرمه اعزام نمود.[1]
حضرت عمر س را بر مسند قضاوت مدینه منوره تعیین نمود. ولی طی دو سال پرونده هیچ شکایتی به دادگاه مراجعه نکرد |
231- تدوین و جمعآوری قرآن مجید
اسباب تدوین و جمعآوری قرآن مجید
در بین شهیدان جنگ یمامه تعداد بسیار زیادی از حافظان قرآن نیز بودند. در پی آن بنا به مشوره حضرت عمر س به حضرت ابوبکر س، ایشان برنامهای برای تدوین و جمعآوری قرآن مجید طرحریزی کرد. طی این برنامه آنها تمام آیات و سورههای قرآن مجید را که روی تکههای پوست، استخوانها، و شاخههای درختان خرما نگاشته شده بود، و در سینههای حافظان کلام الله مجید حفظ بود را در یک جا جمع آوری کردند.
حضرت ابوبکر صدیق س این مسئولیت بسیار بزرگ دینی و کار تاریخی را به دوش حضرت زید بن ثابت س سپرد.
حضرت زید بن ثابت س در این باره چنین میگوید: چندی بعد از رسیدن خبر شهیدان جنگ یمامه حضرت ابوبکر س مرا خواست. من خدمت ایشان حاضر شدم، حضرت عمر س نیز نزد ایشان بود. حضرت ابوبکر فرمود: " عمر نزد من آمده میگوید: در جنگ یمامه تعداد زیادی از قاریان و حافظان قرآن به شهادت رسیدهاند. من از این ترس و واهمه دارم که اگر در جنگهای مختلف به همین منوال حافظان و قاریان قرآن مجید جام شهادت را سر کشند قسمت بزرگی از قرآن کریم همراه آنها از بین برود. برای جلوگیری از چنین فاجعهای من مشوره میدهم که دستور دهید قرآن مجید در یک جا گرد آوری شود. من به عمر گفتم: من چطور چنین کاری را انجام دهم که شخص رسول الله ج آنرا انجام نداده است؟! حضرت عمر در پی آن گفت: "بخدا سوگند! این کار بسیار خوب و مهمی است. و در پی آن حضرت عمر با من بحث طولانی داشت تا اینکه خداوند برای انجام این کار سینهام را گشود، و من به رأی عمر قانع شدم.
حضرت زید س میفرماید: حضرت ابوبکر س به من فرمود:
«إنک رجل شاب عاقل، لا نتهمک وقد کنت تکتب الوحی لرسول الله ج فتتبع القرآن فاجمعه».
"شما مرد جوان و عاقلی هستید، ما به شما کاملا اعتماد داریم. شما برای رسول الله ج وحی را مینوشتید، تلاش کن و قرآن را در یک جا جمع کن".
حضرت زید میفرماید: "بخدا قسم! اگر حضرت ابوبکر س به من دستور میداد کوهی را از جایی به جای دیگر منتقل کنم، اینکار برایم از جمع قرآن مجید مشکلتر نمیبود. من قرآن را از شاخههای درخت خرما، تخته سنگها، تکه پوستها، استخوانهای شانههای شتر و خلاصه روی هر چیزی که نوشته شده بود، و سینههای حافظان قرآن بدست آورده، شروع کردم به نوشتن و جمع کردن آن و آخرین قسمت سوره توبه را نزد حضرت ابوخزیمه انصاری یافتم".[1]