اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

۱۱۱- فضیلت اذکار مرتبط با کارهای شب و روز

۱۱۱- فضیلت اذکار مرتبط با کارهای شب و روز

از موضوعات ارجمند و امور مهمی که توجه بدان برای هر مسلمانی ضروری است، اموری است در رابطه با کار فرد مسلمان در طول شب و روزش، و برخاستن و نشستنش، و حرکت و سکونش، و ورود و خروجش و چیزهایی از این دست. این‌که همه این امور را در راه طاعت خداوند و آنچه که موجب خشنودی او می‌‌گردد به کار اندازد آن وقت است که در همه‌ی این موارد ذکرکننده‌ی پروردگار، پناه‌برنده‌ی به تنها او، و تفویض‌کننده‌ی همه‌ی‌ امورش بدو می‌گردد.

در صحیح مسلم به اثبات رسیده که پیامبرr در تمام حالاتش خدا را یاد می‌کرد[1]. یعنی ایشان r در هیچ حالی از احوالش، در شب و روز، و صبح و شام، و سفر و حضر، و نشست و برخاست و دیگر احوالش ذکر خداوند را ترک نکرده است، ایشانr اقدام به هیچ کاری از جمله خواب و برخاستن، ورود و خروج، سوار شدن و پیاده شدن و... نمی‌کردند مگر این‌که آن را با ذکر خداوند و دعا به درگاه او آغاز می‌نمودند.

کسی که در سنت مبارک و روش ارجمند نبوی بیندیشد می‌بیند که برای صبح و شام، خواب و بیداری، نمازها و بعدِ آن، خوردن و نوشیدن، سوار شدن وسیله‌ نقلیه و سفر، دفع و طرد غم و غصه و اندوه، هم‌چنین هنگامی که فرد مسلمان چیزهایی را می‌بیند که خوشایند او یا ناخوشایندش است اذکاری هست که آنها را بیان می‌کند. به همراه دیگر اذکاری که ارتباط مستقیمی با حالات فرد مسلمان در طی شب و روزش دارد. [بیان] این اذکار عظیم و والا، و تنوع و گوناگونی‌شان برحسب مناسبت‌ها، تجدیدی است بر میثاق ایمان و تقویت ارتباط با خداوند، و اعتراف به نعمت‌ها و مواهب پی‌در‌پی و مداوم او، و شکرگزاری او به خاطر لطف و بخشش و احسان و فضلش، هم‌چنین [بیان این اذکار] بیان‌گر پناه بردن به خداوند یگانه، و اعتماد نمودن به او، و نه کس دیگر است. پناه جستن به خداوند از وسوسه‌های شیطان و شرارت‌های نفس، و شرّ هر صاحب شری از آفریده‌ها، و از شر هر عقوبت یا بلاو یا مصیبتی. این اذکار تأکیدی است بر وحدانیت خداوند، و برائت و بیزاری جستن از شریک قائل شدن برای او، و اذعان و اعتراف به ربوبیت و الوهیت خداوند. کسی که به دعاهای نقل شده از پیامبرr توجه داشته باشد بارهای بار به این مطلب اقرار می‌کند که فقط خداوند یگانه است که می‌میراند و زنده می‌کند، و سیر کرده و سیراب می‌کند، و فقیر و ثروتمند می‌کند، و می‌پوشاند و جامه بر تن [آدمیان] می‌کند، و گمراه کرده و هدایت می‌کند، و این‌که تنها او سزاوار و مستحق آن است که پرستیده شود، و برای او سر فروآورده شده و در برابرش کرنش نمود و همه انواع عبادت‌ها به او اختصاص داده شود.

هم‌چنان که علامه ابن قیم/ می‌گوید: ذکر «درختی است که شناخت‌ها و احوالاتی را به بار می‌نشاند که سالکان برای آن آستین همت بالا می‌زنند. راهی برای دست‌یابی به میوه‌های آن وجود ندارد جز از طریق درخت ذکر، و هر چه این درخت تنومندتر بوده و ریشه‌اش مستحکم‌تر باشد میوه‌اش افزون‌تر است. ذکر همه‌ی مقامات را به بار می‌نشاند؛ از بیداری تا توحید، و اصل و اساس هر مقامی است. ذکر پایه و بنیاد هر مقامی است که آن مقام بر آن بنیاد نهاده می‌شود، هم‌چنان که دیوار بر پایه‌اش بنا می‌گردد و هم‌چنان که سقف بر دیوارش برپا می‌گردد»[2]. علاوه بر این ذکر مشتمل بر ناب‌ترین نیازها و درخواست‌های صحیح، و والاترین هدف‌های ارجمند است. ذکر دربردارنده خیر و منفعت و برکت و ثمرات پسندیده و نتایج بزرگی است که ممکن نیست آدمی بدان احاطه یافته یا زبان آن را به تصویر کشد.

به همین خاطر در خور فرد مؤمن است که با توجه هر چه تمام‌تر این اذکار ارجمند را رعایت کند، هر ذکری را در زمان مناسب خودش در طی روز و یا شب‌اش، به همان شیوه‌ای که در سنّت آمده، تا این الطاف عظیم و مفاهیم ارجمند برای او متحقق گردد و از زمره کسانی گردد که خداوند آنان را با این سخنش تعریف و تمجید نموده است که:

﴿وَٱلذَّٰکِرِینَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا وَٱلذَّٰکِرَٰتِ أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِیمٗا ٣٥

                                                                                                                                     [الأحزاب: 35].

«و مردانی که بسیار خدا را یاد می‌کنند و زنانی که بسیار خدا را یاد می‌کنند، خداوند برای همه آنان آمرزش و پاداش بزرگی را فراهم ساخته است».

از ابن عباس ب در معنی این آیه روایت شده که گفت: «مقصود همان کسانی هستند که به دنبال نمازها و در بامدادان و شامگاهان و به هنگام خوابیدن و هرگاه که از خواب بیدار شوند و هرگاه در بامداد یا شامگاه از منزلشان بیرون بروند، خداوند را ذکر می‌کنند».

و از مجاهد/ نقل شده که گفته است: «کسی از زمره ﴿وَٱلذَّٰکِرِینَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا وَٱلذَّٰکِرَٰتِ به شمار نمی‌آید، مگر این‌که در حالت ایستاده و نشسته و به پهلو خوابیده، خداوند را ذکر کند»[3].

از شیخ امام ابوعمر بن ‌صلاح/ درباره‌ی میزانی که با آن فرد جزو ﴿ٱلذَّٰکِرِینَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا وَٱلذَّٰکِرَٰتِ می‌شود، سؤال شد. او در پاسخ گفت: «اگر کسی بر اذکار مأثور ثابت شده در صبح و غروب در اوقات و احوال مختلف شب و روز، که در کتاب «عمل الیوم واللیلة» تبیین شده است، مواظبت کند، جزو ﴿ٱلذَّٰکِرِینَ ٱللَّهَ کَثِیرٗا وَٱلذَّٰکِرَٰتِ می‌شود»[4].

این موضوع ارجمند توجه ویژه و عنایت عظیم علما را کسب کرده است و آثار بسیاری را در این زمینه تألیف کرده‌اند و در کتاب‌های متعدد و به تفصیل درباره‌ی آن سخن گفته‌اند، که خداوند به هر کدام از بندگانش که بخواهد به واسطه‌ی آن سود می‌رساند؛ مانند کتاب «عمل الیوم واللیلة» اثر امام ابوعبدالرحمن احمد بن شعیب نسائی صاحب سنن، و کتاب «عمل‌الیوم واللیلة» اثر شاگردش ابوبکر احمد بن محمد بن اسحاق معروف به ابن سُّنی، و کتاب «الدعاء الکبیر» اثر حافظ ابوبکر بیهقی، و کتاب «أذکار» اثر امام ابوزکریا نووی[5]، و کتاب «الکلم الطیب» اثر شیخ الاسلام ابن تیمیه، و کتاب «الوابل الصیب» اثر شاگرد ایشان علامه ابن قیم، و کتاب «تحفة ‌الذاکرین» اثر امام شوکانی، و کتاب «تحفة الأخیار» اثر امام شیخ عبدالعزیز بن باز -خداوند همگی را مورد رحم خود قرار دهد- و دیگر کتاب‌های ارزشمند و تألیفات سودمندی که اهل علم در گذشته و حال در این زمینه ارجمند به رشته تحریر درآورده‌اند[6].

تألیفات این بزرگواران در این زمینه گوناگون است، برخی روایات را با سند آنها روایت کرده‌اند و برخی سندها را حذف کرده‌اند، برخ از این تالیفات همراه با ذکر جزئیات و به صورت مفصل‌اند و برخی دیگر مختصر و [یا] متوسط و [یا] پالایش شده‌اند.

بدیهی است که این اذکار که در ارتباط با امور روزمره فرد مسلمان در طی شب و روزاش است مورد توجه ویژه و عنایت عظیم مسلمانان قرار گرفته است با این همه بسیاری از آنان نمی‌توانند اذکار صحیح و ثابت نقل شده از سوی پیامبرr و اذکار ضعیفی که از ایشان به اثبات نرسیده را تشخیص داده و میان آن‌ها تفاوت قائل شوند. هم‌چنین گاه معانی و مفاهیم این اذکار والا و ارجمند را نمی‌دانند و درنتیجه بدین وسیله از بهره‌ی عظیم و تأثیر قوی آن محروم می‌گردند، ابن قیم/ می‌گوید: «برترین ذکر، و سودمندترین آن ذکری است که قلب با زبان همراه و موافق بوده، و از اذکار نبوی باشد، و ذکرکننده معانی و مفاهیم آن را [در دل و جانش] حاضر گرداند»[7].

این از یک سو، از سوی دیگر -ان‌شاء‌الله- به زودی در حد امکان دسته‌ای معطّر، و گلچینی با برکت از این اذکار مرتبط با امور فرد مسلمان که در طی شبانه‏روز با آن سروکار دارد را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهیم به همراه شرح و توضیح حکمت‌های متعالی و مفاهیم استوار و معانی ارجمند آن‌ها. از خداوند یگانه می‌طلبم که یاری و توفیق و استقامت را به من ارزانی دارد، عاجزانه از او می‌خواهم که ما و شما را در راه انجام هر خیری که او دوست داشته و بدان خشنود می‌گردد، موفق گرداند.




[1]- صحیح مسلم [373].

[2]- الوابل الصیب[ص: 132].

[3]- این دو مطلب را امام نووی در الأذکار [ص: 10] بیان کرده است.

[4]- بنگر به: اذکار امام نووی [ص: 10].

[5]- این کتاب توسط چند نفر به زبان فارسی ترجمه شده است از جمله: 1- ترجمه: زاهد ویسی که توسط نشر کانی و در پاییز 1391 به چاپ رسیده است. 2- ترجمه: اصغر اسدزاده و محمد جبروتی که توسط نشر احسان در دست چاپ است و این‌جانب از این ترجمه در کار ترجمه اذکار و دعاهای این کتاب بهره‌ی فراوان برده‌ام و... [م]

[6]- خود در این زمینه رساله‌ای دارم که نام آن را «ذکر و دعا در پرتو کتاب و سنت» نهاده‌ام، این رساله در بنیاد ملک فهد که مخصوص چاپ مصحف شریف است به چاپ رسیده، در این شرح براساس ترتیب آن رساله حرکت کرده‌ام، و در این‌جا روی هم رفته اذکاری را که در آن‌جا آمده بیان داشته‌ام.

[7]- الفوائد اثر ابن قیم [ص: 247].

مقدمه

مقدمه

بسم ‌الله‌ الرّحمن ‌الرّحیم

الحمد لله ربِّ‌العالمین، والعاقبة للمتقین، والصلاةُ والسَّلام علی إمام المرسلین نبیِّنا محمد، وعلی آله وصحبه أجمعین.

این بخش سوم از کتاب «فقه‌ ذکر و دعا» است؛‌ در آن به شرح اذکار و دعاهایی که در ارتباط با امور روزمره‌ی‌ فرد مسلمان در طی شبانه‌روز اوست، پرداخته‌ام؛ مانند اذکار صبح و شب و هنگام خواب، و اذکار نمازها و آنچه به دنبالشان خوانده می‌شود، و همچنین اذکار ورود و خروج [به منزل]، و سوار شدن به وسایل نقلیه و سفر، و [اذکار] خوردن و نوشیدن، و دیگر اذکار عظیم و دعاهای مبارک. اذکار و دعاهایی که در طول روز و طی شب همراه و همدم فرد مسلمانند، به همراه شرح و توضیح معانی و مفاهیم آن‌ها.

بی‌تردید مداومت بر این اذکار، و توجه و عنایت بدان‌ها دربردارنده‌ی مواهب پی‌در‌پی و نعمت‌های متوالی در دنیا و آخرت است، ‌به‌خصوص اگر کسی که بر این کار مداومت می‌ورزد توفیق یابد که در مفاهیم آن‌ها تأمل نموده و در هدف و مقصودشان بیندیشد و به اهداف و مقتضیات آن‌ها جامه‌ی‌ عمل بپوشاند. آرزومندم که این کتاب به توفیق خداوند عزوجل بخشی از این مطلب را جامه‌ی عمل بپوشد. من در این کتاب از سخنان اهل علم در کتب شرح حدیث به طور عموم، و کتاب‌‌های اذکار به طور خاص، و کتب لغت، و کتاب‌های غریب ‌الحدیث و دیگر کتب مطالبی برگرفته‌ام. هر چند به ناتوانی و ضعف علمی و کمی آگاهی و تقصیرات بسیارم اعتراف می‌نمایم، از خداوند می‌طلبم که مرا آمرزیده و به لطف و احسان خویش مرا ببخشاید؛ چرا که او بسیار بخشنده و مهرورز است. این مطالب در اصل سلسله برنامه‌هایی رادیویی بوده که از سوی رادیوی مبارکِ قرآن‌کریم، تحت عنوان: «عمل الیوم واللیلة» تهیه و ارائه گردیده است[1].

این مطالب از شصت و پنج بخش مشابه و متناسب از لحاظ حجم تشکیل شده که هر بخش عنوان خاص خود را دارد که راهنمای مضمون و محتوای آن بخش است. در این‌جا فراموش نمی‌کنم که مراتب تشکر و قدردانی خود را به دست‌اندرکاران این رادیو به خاطر توجه و همکاری شایان ذکری که با بنده داشتند ابراز نمایم، کسی که از مردم تشکر نکند از خداوند نیز تشکر و قدردانی نمی‌کند. از خداوند می‌طلبیم که بهترین پاداش را به آنان ارزانی دارد و تلاش‌هایشان را مثمر ثمر گرداند و با لطف و احسانش آنان را در راه خدمت به دین خدا و نشر و ترویج آن در اقصی‌ نقاط گیتی موفق نماید. هم‌چنان که از همه‌ کسانی که در این بخش یا در دو بخش پیشین هر نوع کمک و یاری‌ای را به من ارزانی داشته‌اند، تشکر می‌کنم. حال فرقی نمی‌کند چه به صورت تشویق و ترغیب به انجام چنین کاری بوده، یا به ویرایش و بازنگری [مطالب] کمک کرده‌اند، و یا دیدگاه و نقطه نظرات خود را بیان داشته‌اند. هم‌چنین از همه‌ی کسانی که اقدام به مرتب کردن [مطالب] و حروف‌چینی آن، و ارجاع آیات و احادیث وارده در آن نموده، و یا داوطلب چاپ و مشارکت در نشر آن شده‌‌اند تشکر می‌نمایم، و از خداوند می‌طلبم که به همگان ثواب عظیم ارزانی داشته و بهترین پاداش‌ها را به آنان بدهد.

عاجزانه از خداوند می‌طلبم که این کار، و دیگر کارهایم را از من بپذیرد و آن را خالصانه از آن خود قرار دهد و چیزی از آن را برای دیگری قرار ندهد و هم‌چنین آن را موافق با سنت پیامبرشr، و مفید برای بندگانش گرداند، بی‌گمان خداوند شنونده‌‌ی دعا و استجابت‌کننده‌ی آن و [به بندگان] نزدیک است، وصلی‌الله وسلَّم علی نبیِّنا محمد وعلی آله وصحبه.

 

مؤلف عبدالرزاق البدر

خداوند من و پدر و مادرم و تمامی مسلمانان را ببخشاید

مدینه‌ی منوره ص پ ۶۱۸




[1]- لازم به ذکر است که کتاب‌هایی تحت همین نام توسط علمایی همچون نسائی و ابن سنّی تألیف شده که در آن‌ها دعاها و اذکاری که در اوقات شب و روز، و به مناسبت‌های مختلف و کارهای گوناگون خوانده می‌شوند، آمده‌اند.م

۱۱۰- همراهی پیامبرr با استغفار

۱۱۰- همراهی پیامبرr با استغفار

همانا که پیشوای پیامبران، و الگوی یکتاپرستان، و رهبر سفیدرویان رسول‌کریمr بسیار توبه و استغفار می‌نمود، آن هم با این‌که همه‌ی گناهان گذشته و آینده‌اش بخشیده شده بود، هم‌چنان که خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّا فَتَحۡنَا لَکَ فَتۡحٗا مُّبِینٗا ١ لِّیَغۡفِرَ لَکَ ٱللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنۢبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ وَیُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَیۡکَ وَیَهۡدِیَکَ صِرَٰطٗا مُّسۡتَقِیمٗا ٢                                                                                                      [الفتح: 1-2].

«به راستی در حقّ تو به فتحی آشکار حکم کردیم (۱) تا سرانجام خداوند [همه‌ی] گناهان گذشته و آینده‌ات را بیامرزد و نعمتش را بر تو تمام کند و تو را به راه راست رهنمون شود».

و در صحیح از حضرت عایشهل روایت شده است که گفت: پیامبرr شب را به عبادت می‌ایستاد تا اندازه‌ای که پاهایش ترک برمی‌داشتند، گفتم: ای رسول خدا! چرا چنین کاری می‌کنی در صورتی که خداوند، گناهان قبلی و بعدی تو را بخشیده است؟ پیامبرr فرمودند: «آیا نباید بنده‌ای شکرگزار باشم؟»[1].

ابن‌ کثیر/ می‌گوید: «این از خصوصیات رسول اللهr است خصوصیتی که هیچ‌کس را در آن سهمی نیست، و در حدیث صحیح در خصوص ثواب اعمال، برای کسی جز او بیان نشده که گناهان گذشته و آینده‌اش مورد بخشش قرار گرفته باشد، و این خود متضمن تمجید عظیمی برای رسول اللهr است، و تمامی کارهای ایشانr طاعت و نیکی و استقامت و پایداری بود، به گونه‌ای که هیچ‌کس نه در اولین و نه در آخرین جز او به آن مقام نایل نمی‌آید، و بدون استثناء او کامل‌‌ترین انسان‌هاست و سرور آنان در دنیا و آخرت است»[2].

با همه‌ی این توصیفات ایشانr در تمامی اوقاتش بسیار استغفار می‌نمود، و صحابه در مجالس رسول اللهr استغفار بسیاری را از ایشان می‌شنیدند.

در صحیح مسلم از اغرّ مزنی t روایت شده که رسول اللهr فرمودند: «گاهی در دل من [درباره‌ی ذکر] سستی پدید می‌آید، و من در روز، یکصد بار از خداوند آمرزش می‌خواهم»[3].

در صحیح بخاری از ابوهریره t روایت شده که از پیامبرخداr شنیدم که می‌فرمودند: «سوگند به خداوند که من در روز بیش از هفتاد بار از خداوند آمرزش می‌خواهم»[4].

در سنن ابوداود و ترمذی و ابن‌ ماجه از عبدالله بن‌ عمر y روایت شده که: ما از پیامبرخداr در یک مجلس صد بار می‌شنیدیم که می‌فرمودند:

«رَبِّ اغْفِرْلِی وَ تُبْ عَلَیّ إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ».

(پروردگارا! مرا بیامرز، و توبه‌ام را بپذیر، همانا تو، توبه‌پذیر و مهربان هستی)[5].

نسائی از ابوهریره t روایت کرده است که: همانا رسول‌خداr مردم را گردآورده، سپس فرمودند: «ای مردم به درگاه خداوند توبه کنید. من در روز صد بار به درگاه او توبه می‌کنم»[6].

درخصوص جمله بندی استغفار عبارات زیادی از ایشانr به اثبات رسیده است، از جمله این سخن ایشانr: «أستغفر الله و أتوب‌ إلیه»، ابوهریرهt می‌گوید: «کسی را ندیده‌ام که همچون پیامبرr بسیار این جمله را تکرار کند: أستغفر الله و أتوب ‌إلیه»[7].

از جمله این سخن ایشان:

«رَبِّ اغْفِرْلِی وَ تُبْ عَلَیّ إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ»

(پروردگارا! مرا بیامرز و توبه‌ام را بپذیر، همانا تو، توبه‌پذیر و مهربان هستی).

پیش‌تر این حدیث به نقل از ابن‌ عمر y بیان شد.

- از جمله آنچه در صحیحین به اثبات رسیده که: ابوبکرt به پیامبرخداr گفت: دعایی به من بیاموز که آن را در نمازم بگویم، پیامبرr فرمودند: بگو:

«أللَّهُمَّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی ظُلْمًا کَثِیرًا وَلَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ، فَاغْفِرْ لِی مَغْفِرَةً مِنْ عِنْدِکَ وَارْحَمْنِی، إِنَّک أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»

(خدایا من بر خودم ستم فراوان کرده‌ام و کسی جز تو گناهان را نمی‌آمرزد، پس به لطف و بخشندگی خودت مرا بیامرز و بر من رحم کن که بی‌گمان تو بسیار بخشایشگر و مهربان هستی)[8].

- از جمله در صحیحین از ابوموسی‌اشعریt روایت شده که: پیامبرr این دعا را می‌خواند:

«اللَّهُمَ اغْفِرْلِی خَطِیْئَتِی وَ جَهْلِی وَ إِسْرافِی فِی أَمْرِی وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی، اللَّهُمَ اغْفِرْلِی جِدّی وَ هَزْلِی وَ خَطَئِی وَ عَمْدِیْ، وَکُلُّ ذلِکَ عِنْدِی، اللّهُمَّ اغْفِرْلِی مَا قَدَّمْتُ وَ مَا أَخَّرْتُ وَ مَا أَسْرَرْتُ وَ مَا أَعْلَنْتُ وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی، أَنْتَ الْمُقْدِّمُ وَ أَنْتَ الْمُؤَخِّرُ، وَ أَنتَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»

(پروردگارا! خطا و جهل و افراطِ کار من و آنچه را که تو از من نسبت به آنها داناتری، بیامرز. پروردگارا! (گناهان) جدّی و شوخی و عمدی و غیرعمدی من را که همه آنها را انجام داده‌ام، بیامرز. پروردگارا! گناهان قبلی و بعدی و نهانی و آشکار و آنچه را که تو بهتر از من می‌دانی بیامرز، هر کسی را که بخواهی به رحمت خود نزدیک می‌نمایی و هرکسی را که بخواهی از رحمت خود دور می‌گردانی، و بر تمام کارها توانا هستی)[9].

- از جمله: در صحیح مسلم به اثبات رسیده که از جمله‌ی آخرین دعاهایی که پیامبرخداr در بین تشهد آخر و سلام می‌خواند، این بود:

«اللّهُمَّ اغْفِرْلِی مَا قَدَّمْتُ وَ مَا أَخَّرْتُ وَ مَا أَسْرَرْتُ وَ مَا أَعْلَنْتُ، وَ مَا أَسْرَفْتُ، وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی، أَنْتَ الْمُقْدِّمُ وَ أَنْتَ الْمُؤَخِّرُ، لاإِلهَ إِلّا أَنْتَ»

(خداوندا، گناهان گذشته و آینده‌ام، و گناهان پیدا و آشکارم، و زیاده‌روی‌هایم، و آن گناهانم را که تو بدان‌ها از من آگاه‌تری، برایم بیامرز که تنها جلواندازنده و عقب‌اندازنده توئی و معبود [راستینی] جز تو نیست)[10].

- از جمله‌ی آن‌ها: که کامل‌ترین و تمام‌ترین عبارت استغفار است، عبارتی است که در صحیح بخاری به اثبات رسیده و از شداد بن‌ اوس t روایت شده که: رسول اللهr فرمودند: «سیدالاستغفار آن است که بنده بگوید:

«اللَّهُمَّ أَنْتَ رَبِّی لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، خَلَقْتَنِی وَأَنَا عَبْدُکَ، وَأَنَا عَلَى عَهْدِکَ وَوَعْدِکَ مَا اسْتَطَعْتُ، أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا صَنَعْتُ، أَبُوءُ لَکَ بِنِعْمَتِکَ عَلَیَّ، وَأَبُوءُ بِذَنْبِی فَاغْفِرْ لِی، فَإِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ»

(خداوندا! تو پروردگارم هستی، معبود راستینی جز تو نیست، مرا آفریده‌ای و من بنده‌ی تو هستم، و من تا آن‌جا که می‌توانم بر عهد و وعده‌ی تو پایبندم، از شر آنچه که انجام داده‌ام به تو پناه می‌آورم، و به نعمتی که به من ارزانی داشته‌ای و نیز به گناهانم اعتراف می‌کنم. پس مرا بیامرز؛ زیرا کسی جز تو گناهان را نمی‌آمرزد).

این حدیث به علت این‌که دربرگیرنده‌ی معانی توبه، و مشتمل بر حقائق ایمان، و شامل عبودیت و بندگی محض، و [نشان‌دهنده‌ی] نیاز و شرمساری هر چه تمام‌تر آدمی است، در فضیلت و امتیاز بر دیگر عبارات استغفار پیشی جسته و به پله‌های بالاتر صعود کرده است.

ابن‌ قیم/ می‌گوید: «این استغفار دربردارنده‌ی اقرار و اعتراف آدمی به ربوبیت و الوهیت و توحید خداوند سبحان است، و اعتراف به این‌که خداوند خالق او بوده، و به [گفتار و کردار] او آگاه است، چرا که او را پدید آورده است، ‌پدیدآوردنی که مستلزم ناتوانی و درماندگی آدمی در ادای حق خالقش و هم‌چنین کوتاهیش در این خصوص است، و اعتراف به این‌که آدمی بنده‌ی اوست، بنده‌ای که تحت فرمان و سلطه‌ی خداوند است و نمی‌تواند از دست او به پناه‌گاهی پناه ببرد، و جز او یاور و پشتیبانی ندارد، سپس به بیان پای بندی به ورود در زیر فرمان و حکم او ـ که همان امرو نهی خداوند است ـ ، حکمی که بر زبان رسولش آن را بر دوش آدمیان نهاده است و آنان را مأمور به انجامش کرده، می‌پردازد و [می‌گوید:] آن را به قدر توانایم انجام می‌دهم و نه براساس ادای حق تو، همانا آدمی ناتوان از ادای حق توست، بی‌شک این تلاشی اندک و به اندازه توان است، با این حال من وعده‌ات را تصدیق می‌کنم؛ وعده‌ای را که به فرمانبردارانت داده‌ای که به آنان پاداش‌دهی و به گناهکاران داده‌ای که تنبیه و مجازات‌شان نمایی، من بر عهد تو ثابت‌قدم هستم و وعده‌ات را تایید می‌کنم، آن‌گاه به تو پناه آورده‌ و متوسل می‌شوم از شرّ کوتاهی‌هایی که در خصوص امر و نهی تو انجام داده‌ام، حقا که اگر تو از شرّ این تقصیرها و کوتاهی‌ها مرا پناه ندهی هلاک و نابود می‌گردم چرا که ضایع کردن حقّ تو موجب هلاکت و نابودی می‌گردد، من به نعمت تو بر خود معترف بوده و اقرار می‌کنم، و هم‌چنین به گناهی که مرتکب شده‌ام نیز معترف بوده و اقرار می‌کنم، از سوی تو نعمت و احسان و لطف بوده، و از سوی من گناه و زشتی، عاجزانه از تو می‌خواهم که با پاک کردن و زدودن [آثار] گناهانم مرا بیامرزی، و مرا از شر آن‌ها در امان نگه داری، حقا که جز تو کسی گناهان را نمی‌بخشد. به همین خاطر است که این دعا سید الاستغفار و سرور آمرزش است»[11].

- از جمله دیگر عبارات استغفار که از رسول اللهr نقل گردیده است عبارتی است که امام بخاری از حضرت عائشه روایت کرده که می‌گوید: «پیش از این‌که پیامبرr فوت کند در حالی که پشت‌اش را به من تکیه داده بود، کاملاً گوش فرادادم که می‌فرمود:

«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَارْحَمْنِی وَأَلْحَقْنِی بِالرَّفِیقِ‌الأَعْلی».

(خدایا! مرا ببخش و بر من رحم کن و مرا به رفیق اعلی ملحق گردان).

در این حدیث اشاره‌ایست به این‌که رسول اللهr در لحظه‌لحظه‌ی زندگیش و تا آخرین لحظات ارجمند آن همراه و همدم استغفار بوده است، و هم‌چنان که ایشانr کارهای نیکش را، همچون نماز و حج و شب‌زنده‌داری و سایر مجالسی که در آن حضور می‌یافت را با استغفار به پایان می‌رساند، پایان زندگیش را به تمامی با آن به پایان رساند، خداوند اقتدای نیکو به ایشانr و پیروی از روش ایشان را روزی‌مان گردانیده، و عاجزانه از او می‌خواهیم که پایانی نیکو را روزی‌مان گرداند، حقا که او دعاهای ما را شنیده و پاسخ می‌دهد،

وآخر دعوانا أن الحمدالله ربِّ العالمین، وصلَّی‌الله وسلَّم علی نبیِّنا محمد وعلی آله وأصحابه أجمعین

ان‌شاء‌الله بعد از این، بخش سوم می‌آید که عبارت است از شرح اذکار متعلق به کارهایی که در طول شبانه‌روز انجام می‌‌گیرد.

 

پایان این بخش از ترجمه:

چهارشنبه ۲۹/۳/۹۲

گروه  علمی فرهنگی موحدین

www.mowahedin.com



[1]- صحیح بخاری (شماره: 4837)، و صحیح مسلم (شماره: 2820).

[2]- تفسیر القرآن‌العظیم (7/310).

[3]- صحیح مسلم (شماره: 2702).

[4]- صحیح بخاری (شماره: 6308).

[5]- سنن ابوداود (شماره: 1516)، و سنن ترمذی (شماره: 3434) و علامه آلبانی/ در الصحیحه (شماره: 556) آن را صحیح دانسته است.

[6]- نسائی در الکبری (10265)، امام مسلم همین حدیث را با لفظی مشابه از أغر روایت کرده (4/2076).

[7]- السنن الکبری اثر نسائی (شماره: 10288) و صحیح ابن‌حبان (شماره: 928).

[8]- صحیح بخاری (شماره: 834)، و صحیح مسلم (شماره: 2705).

[9]- صحیح مسلم (شماره: 2719).

[10]- صحیح مسلم (شماره: 771).

[11]- مدارج السالکین (1/222-221).

۱۰۹- جایگاه استغفار و موقعیت استغفارکنندگان

۱۰۹- جایگاه استغفار و موقعیت استغفارکنندگان

همانا استغفار از جایگاهی مهم در دین برخوردار است و برای استغفارکنندگان نزد خداوند پاداش‌های ارجمندی مهیا گشته است، میوه‌ها و ثمرات استغفار و نتایج پسندیده‌ی آن در دنیا و آخرت را کسی جز خدا نمی‌تواند برشمرد و به همین خاطر نصوص قرآنی و احادیث نبوی راهنمایی‌کننده به استغفار و تشویق‌کننده بدان و بیان‌کننده‌ی فضیلت و پاداش عظیم آن بسیارند.

خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَمَن یَعۡمَلۡ سُوٓءًا أَوۡ یَظۡلِمۡ نَفۡسَهُۥ ثُمَّ یَسۡتَغۡفِرِ ٱللَّهَ یَجِدِ ٱللَّهَ غَفُورٗا رَّحِیمٗا ١١٠ [النساء: 110].

«و هرکس که بدی کند یا بر خویشتن ستم روا دارد، آن‌گاه از خداوند آمرزش بخواهد، خداوند را آمرزنده‌ی مهربان می‌یابد».

و یا می‌فرماید:

﴿وَٱلَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَٰحِشَةً أَوۡ ظَلَمُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ ذَکَرُواْ ٱللَّهَ فَٱسۡتَغۡفَرُواْ لِذُنُوبِهِمۡ وَمَن یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ إِلَّا ٱللَّهُ         [آل عمران: 135].

«و آنان که چون مرتکب کاری زشت شوند یا بر خود ستم کنند، خداوند را یاد کنند، و برای گناهان‌شان آمرزش خواهند -و جز خدا چه کسی است که گناهان را می‌آمرزد-».

و یا می‌فرماید:

﴿وَمَا کَانَ ٱللَّهُ مُعَذِّبَهُمۡ وَهُمۡ یَسۡتَغۡفِرُونَ ٣٣                                        [الأنفال: 33].

«و [نیز] در حالی که آنان آمرزش خواهند، خداوند عذاب‌کننده‌ی آنان نیست».

و خداوند به نقل از نوحu می‌فرماید:

﴿فَقُلۡتُ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ إِنَّهُۥ کَانَ غَفَّارٗا ١٠ یُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَیۡکُم مِّدۡرَارٗا ١١ وَیُمۡدِدۡکُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِینَ وَیَجۡعَل لَّکُمۡ جَنَّٰتٖ وَیَجۡعَل لَّکُمۡ أَنۡهَٰرٗا ١٢                                                              [النوح: 10-12].

«سپس گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید. بی‌گمان او بس آمرزنده است (۱۰) تا [بارانِ] آسمان را پیاپی [و فراوان] بر شما فرو ریزد (۱۱) و تا شما را با [بخشیدن] اموال و فرزندان مدد رساند و به شما باغ‌ها دهد و برایتان رودها پدید آورد».

آیات در این معنا و مفهوم بسیارند که خود گواهی بر جایگاه عظیم استغفار، و فوائد و نتایج گوناگون آن است.

در اثر از حسن بصری/ نقل است که: مردی نزد او از قحطی و خشکسالی شکایت کرد، حسن بصری به او گفت: از خداوند متعال آمرزش بخواه، فرد دیگری نزد وی از فقر شکایت کرد، حسن بصری به او نیز گفت: از خداوند متعال آمرزش بخواه، شخص دیگری نیز از خشک شدن باغش نزد وی شکایت کرد، حسن بصری به او هم گفت: از خداوند متعال آمرزش بخواه، و شخص دیگری نزد او از نداشتن فرزند شکایت کرد، حسن بصری به او نیز گفت: از خداوند متعال آمرزش بخواه، سپس سخن خداوند متعال به نقل از نوحu را برایشان تلاوت کرد که می‌فرماید:

﴿فَقُلۡتُ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ إِنَّهُۥ کَانَ غَفَّارٗا ١٠ یُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَیۡکُم مِّدۡرَارٗا ١١ وَیُمۡدِدۡکُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِینَ وَیَجۡعَل لَّکُمۡ جَنَّٰتٖ وَیَجۡعَل لَّکُمۡ أَنۡهَٰرٗا ١٢                                                              [النوح: 10-12].

«سپس گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید (۱۰) بی‌گمان او بس آمرزنده است تا [بارانِ] آسمان را پیاپی [و فراوان] بر شما فرو ریزد (۱۱) و تا شما را با [بخشیدن] اموال و فرزندان مدد رساند و به شما باغ‌ها دهد و برایتان رودها پدید آورد»»[1].

«یعنی هنگامی که به درگاه خداوند توبه کرده و از او آمرزش طلبیدید و او را اطاعت کردید رزق و روزیتان افزایش یافته، و از برکات آسمان شما را می‌نوشاند، و از برکات زمین برای شما می‌رویاند، و کشت و زرع برایتان به عمل آورده، و از پستان حیوانات شیرده، شیر برایتان جاری می‌کند، و با مال و فرزندان شما را یاری می‌کند، یعنی: به شما اموال و فرزندان عطا کرده و باغ‌هایی به شما می‌بخشد که انواع میوه‌ها را دربرگرفته و رودهایی در میان‌شان جاری می‌گرداند»[2]. و این مطلب گواهی است بر فواید بسیار استغفار و مواهب فراوان و ثمرات متعدد آن.

این نتایج و بهره‌های نام برده شده در این‌جا جزو آن چیزهایی است که آدمی در دنیایش بدان دست می‌یابد. بهره‌هایی که جزو نعمات گسترده و مواهب ارجمند و ثمرات متنوع آن است، اما آنچه را که استغفارکنندگان در روز قیامت از پاداش‌های فراوان و اجر عظیم و رحمت و بخشش و رها شدن از آتش و نجات از عذاب کسب می‌کنند چیزهای (نیکویی) است که جز خداوند کسی نمی‌تواند آن‌ها را برشمرد.

ابن‌ ماجه در سنن‌اش از عبدالله بن‌ بُسر t روایت کرده که رسول اللهr فرمودند: «خوشا به حال کسی که در کارنامه‌اش استغفار فراوان باشد». سند آن صحیح است[3]. طبرانی در أوسط و ضیاء مقدسی در احادیث المختاره از زبیر t روایت کرده‌اند که رسول اللهr فرمودند: «هرکس می‌خواهد نامه اعمالش  [در روز قیامت] او را خوشحال کند پس باید به کثرت استغفار کند»[4].

ابوداود و ترمذی و دیگران از بلال بن‌ یساربن‌ زید، از پدرش، از پدربزرگش نقل کرده که او شنیده پیامبرr می‌فرمودند: «هر کس أَسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِی لاَ إِلَهَ ‌إِلاَّ هُوَ الْحَیَّ الْقَیُّومَ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ را بگوید بخشیده می‌شود اگر چه از میدان جهاد فرار کرده باشد».

این حدیث گواه بر آن است که استغفار و طلب آمرزش گناهان را محو می‌کند، فرقی نمی‌کند کبیره باشند یا صغیره، چرا که فرار از جهاد جزو گناهان کبیره است.

اما آنچه شایسته است در این‌جا مورد توجه قرار گیرد این است که منظور از استغفار آن است که شخص از ارتکاب مجدد گناه و اصرار بر آن دست بکشد، این نوع استغفار است که توبه‌ی نصوح شمرده می‌شود توبه‌ی خالصانه‌ای که [گناهان] ماقبل خود را باطل و ملغی می‌کند، اما اگر شخصی با زبان بگوید: أستغفر الله، اما از گناه دست نکشد، او با گفتن استغفرالله به درگاه خداوند دعای مغفرت می‌نماید، هم‌چنان که می‌گوید: «اَللَّهِمَّ اغْفِرْلِی»: «خدایا مرا ببخش». و این درخواست بخشش از خداوند است که با گفتن آن دعا نموده، و حکم آن همچون دیگر دعاها به درگاه الهی است و امید اجابت از آن می‌رود.

علما بیان داشته‌اند که گوینده‌ی: «أستغفر الله وأتوب ‌إلیه» دو حالت دارد:

1-    این‌که این جمله را بگوید و قلباً بر گناه پافشاری نماید، که در این حالت او در این‌که می‌گوید: «وأتوب إلیه» دروغگو است، زیرا او توبه‌کار و پشیمان نیست، بی‌شک با اصرار آدمی بر گناه توبه‌ای وجود ندارد.

2-    این‌که این جمله را بگوید و با قلب و اراده و تصمیم و نیت‌اش از گناه دست بکشد، جمهور علما بر مشروعیت سخن شخص توبه‌کار و نادم که می‌گوید: «أتوب إلی‌الله» صحه نهاده‌اند، و هم‌چنین بر مشروعت این‌که بنده با پروردگارش عهد ببندد که دیگر هرگز به سوی گناه بازنگردد [هم] صحه نهاده‌اند، همانا عزم و اراده‌ای جدی‌تر و تزلزل‌ناپذیر بر این مطلب بر او واجب است، او [با گفتن این جمله] از آنچه در زمان حال بر آن عزم و اراده‌ای جدی دارد خبر می‌دهد، و پیش‌تر گفته شد که از جمله شروط قبول توبه، عزم و تصمیمی جدی است از سوی آدمی مبنی بر عدم بازگشت به گناه، اگر بر عزمش راسخ بود توبه‌اش پذیرفته می‌شود، اما اگر بار دوم به سوی گناه برگشت‌ نیازمند توبه‌ای دیگر است تا گناهش مورد بخشش قرار گیرد و به همین خاطر تا زمانی که آدمی این چنین باشد هرگاه گناه نمود و توبه کرد و هرگاه مرتکب خطایی شد و طلب آمرزش نمود او شایسته و سزاوار بخشش است هر چند که گناه و توبه را بارها تکرار نماید.

امام بخاری و امام مسلم از ابوهریره t از جمله‌ی آن‌چه پیامبرr از پروردگارش روایت می‌کند، چنین آورده که پیامبرr فرمودند: خداوند متعال می‌فرماید: «بنده‌ای گناهی انجام داد، پس گفت: خدایا! گناهم را ببخش؛ خداوند متعال فرمود: بنده‌ام گناهی انجام داد و دانست که پروردگاری دارد و [اگر بخواهد] گناه را می‌بخشد و [اگر بخواهد، بنده را] بر سر آن مؤاخذه می‌کند. سپس دوباره این کار را تکرار کرد و مرتکب گناه شد و گفت: خدایا! گناهم را ببخش خداوند متعال فرمود: بنده‌ام گناهی را انجام داد و دانست که پروردگاری دارد که گناه را می‌بخشد [اگر بخواهد] و [اگر بخواهد، بنده را] بر سر آن مؤاخذه می‌کند؛ سپس دوباره تکرار کرد و مرتکب گناه شد و گفت: خدایا! گناهم را ببخش، خداوند متعال فرمود: بنده‌ام گناهی را انجام داد و دانست که پروردگاری دارد که گناه را می‌بخشد و [اگر بخواهد، بنده را] بر سر آن مؤاخذه می‌‌کند؛ [ای بنده‌ی من!] هر چه می‌خواهی انجام بده که همانا تو را بخشیدم»[5]. یعنی: تا زمانی که پشیمان شوی و بسیار ناله کنی و توبه نمایی.

این توبه‌ای مقبول و پذیرفته شده است هر چند که ارتکاب گناه تکرار گردد، همانا هرگاه بنده توبه را تکرار نماید و شروط آن را به طور کامل به جای آورد توبه‌اش پذیرفته می‌شود، اما استغفار بدون توبه مستلزم مغفرت و بخشش نیست، بلکه سببی از اسبابی است که انتظار می‌رود به واسطه‌ی آن مغفرت و بخشش صورت پذیرد.

شایسته‌ی آدمی نسیت که از رحمت خداوند مأیوس گردد هر چند که گناهانش بزرگ و زیاد و متنوع باشند، همانا در توبه و مغفرت و رحمت گشوده و باز است، خداوند می‌فرماید:

﴿۞قُلۡ یَٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ ٥٣                                                                                                         [الزمر: 53].

«بگو: ای بندگانی که بر خود اسراف کرده‌اید، از رحمتِ خدا ناامید نشوید. به راستی خداوند همه‌ی گناهان را می‌بخشد. بی‌گمان اوست آمرزگار مهربان».

ابن‌ عباس y می‌گوید: «کسی که بعد از (نزول) این آیه بندگان خداوند را از توبه مأیوس کند در حقیقت کتاب خداوند متعال را انکار کرده است»[6].

خداوند سبحان می‌فرماید:

﴿أَلَمۡ یَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ هُوَ یَقۡبَلُ ٱلتَّوۡبَةَ عَنۡ عِبَادِهِۦ                                [التوبة: 104].

«آیا ندانسته‌اند خداوند است که توبه را از بندگانش می‌پذیرد؟».

و یا می‌فرماید:

﴿وَمَن یَعۡمَلۡ سُوٓءًا أَوۡ یَظۡلِمۡ نَفۡسَهُۥ ثُمَّ یَسۡتَغۡفِرِ ٱللَّهَ یَجِدِ ٱللَّهَ غَفُورٗا رَّحِیمٗا ١١٠

                                                                                                                                      [النساء: 110].

«و هرکس که بدی کند یا بر خویشتن ستم روا دارد، آن‌گاه از خداوند آمرزش بخواهد، خداوند را آمرزنده‌ی مهربان می‌یابد».

و خداوند در حقِّ منافقین می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلۡمُنَٰفِقِینَ فِی ٱلدَّرۡکِ ٱلۡأَسۡفَلِ مِنَ ٱلنَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمۡ نَصِیرًا ١٤٥ إِلَّا ٱلَّذِینَ تَابُواْ

                                                                                                                           [النساء: 145-146].

«بی‌گمان منافقان در طبقه‌ی پایین‌تر آتش [جهنّم] جای دارند و برای آنان یاوری نیابی (۱۴۵) مگر آنان که توبه کرده‌اند».

و در رابطه با نصاری می‌فرماید:

﴿لَّقَدۡ کَفَرَ ٱلَّذِینَ قَالُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ ثَالِثُ ثَلَٰثَةٖۘ وَمَا مِنۡ إِلَٰهٍ إِلَّآ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۚ وَإِن لَّمۡ یَنتَهُواْ عَمَّا یَقُولُونَ لَیَمَسَّنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٌ ٧٣ أَفَلَا یَتُوبُونَ إِلَى ٱللَّهِ وَیَسۡتَغۡفِرُونَهُۥۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِیمٞ ٧٤ [المائدة: 73-74].

«البته کسانی که گفتند: خداوند یکی از سه [اقنوم] است کافر شدند و هیچ معبود [راستینی] جز معبود یگانه نیست و اگر از آنچه می‌گویند، باز نیایند، قطعاً به کافران‌شان عذابی دردناک خواهد رسید (۷۳) آیا به سوی خداوند بازنمی‌گردند و از او آمرزش نمی‌خواهند؟ و خداوند آمرزنده‌ی مهربان است».

و در رابطه با کفار می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ فَتَنُواْ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ ثُمَّ لَمۡ یَتُوبُواْ                              [البروج: 10].

«کسانی که مردان و زنان مؤمن را کیفر دادند، آن‌گاه توبه نکردند».

حسن بصری می‌گوید: «این گذشت و بخشش را بنگرید، دوستان و اولیائش را می‌کشند و او آنان را به توبه و مغفرت فرامی‌خواند»[7].

چه بزرگ است لطف و احسان خداوند و چه گسترده است عطا و بخشش او، از خداوند سبحان می‌طلبیم که ما را مشمول عفو و بخشش خود قرار دهد و با مغفرتش بر ما منّت نهد حقّا که او بسیار بخشنده و مهربان است.




[1]- حافظ در الفتح (11/98) آن را بیان کرده است.

[2]- تفسیر القرآن‌العظیم اثر ابن‌کثیر (8/260).

[3]- سنن ابن‌ماجه (شماره: 3818)، و علامه آلبانی/ در صحیح‌الجامع (شماره: 3930) آن را صحیح دانسته است.

[4]- أوسط (شماره: 839)، و احادیث المختاره (شماره: 892)، و علامه آلبانی/ در الصحیحه (شماره: 2299) آن را حسن دانسته است.

[5]- صحیح بخاری (شماره: 7507)، و صحیح مسلم (شماره: 2758).

[6]- این سخن را ابن‌‌کثیر در تفسیرش (4/59) بیان کرده است.

[7]- بنگر به: تفسیر ابن‌کثیر (4/58).

۱۰۸- همراهی توبه با استغفار، و همراهی استغفار با توحید

۱۰۸- همراهی توبه با استغفار، و همراهی استغفار با توحید

پیش‌تر سخن‌مان درخصوص توبه و بیان فضیلت آن و جایگاه والایش و شدت نیاز آدمی بدان بود هم‌چنین درخصوص برخی احکام متعلق بدان سخن گفتیم، غالباً در آیات قرآن توبه توأم با استغفار می‌آید مانند این سخن خداوند که می‌فرماید:

﴿وَأَنِ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِ یُمَتِّعۡکُم مَّتَٰعًا حَسَنًا إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى وَیُؤۡتِ کُلَّ ذِی فَضۡلٖ فَضۡلَهُۥۖ    [هود: 3].

«از پروردگارتان آمرزش بخواهید، آن‌گاه به درگاهِ او توبه کنید تا شما را تا زمانی معین به بهره‌ای نیک بهره‌مند سازد و تا به هر بزرگواری [پاداش] بزرگی‌اش را بدهد».

و مانند سخن هود u به قومش:

﴿ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِ یُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَیۡکُم مِّدۡرَارٗا               [هود: 52].

«از پروردگارتان آمرزش بخواهید، آن‌گاه به سوی او بازگردید تا [ابر] آسمان را فروریزان بر شما بباراند».

و مانند سخن صالحu به قومش:

﴿هُوَ أَنشَأَکُم مِّنَ ٱلۡأَرۡضِ وَٱسۡتَعۡمَرَکُمۡ فِیهَا فَٱسۡتَغۡفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِۚ إِنَّ رَبِّی قَرِیبٞ مُّجِیبٞ ٦١         [هود: 61].

«او شما را از زمین پدید آورد و شما را در آن به آباد کردن گمارد، پس از او آمرزش بخواهید، آن‌‌گاه به درگاهِ او توبه کنید. که پروردگارم نزدیک [و] اجابت‌کننده است».

و سخن شعیبu:

﴿وَٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِۚ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٞ وَدُودٞ ٩٠                         [هود: 90].

«و از پروردگارتان آمرزش بخواهید، آن‌گاه به [درگاهِ] او توبه کنید که پروردگارم مهربانِ دوستدار است».

این آیات گواهی بر اهمیت و عظمت ارتباط میان استغفار و توبه، و شدت نیاز آدمی به این دو به خاطر مصون ماندن از مصائب و بدبختی‌های گناهان هستند، گناهان دوگونه‌اند:

«گناهی که آدمی مرتکب شده است، که استغفار از آن به منزله‌ی درخواست مصون ماندن از شرّ و مصیبت آن است، و گناهی که ترس از وقوعش وجود داشته باشد که توبه به منزله‌ی عزم بر انجام ندادن آن گناه است، و بازگشت به سوی خدا است هر دو را دربرمی‌گیرد، بازگشت آدمی به سوی خدا به خاطر این‌که خداوند او را از شر گناهی که پیش‌تر مرتکب شده در امان دارد، و بازگشت به خدا به خاطر این‌که آدمی را از شرّ گناهی که در آینده انجام می‌دهد و از نتایج اعمال زشتش، او را بازدارد.

هم‌چنین گناهکار عاصی به ‌سان کسی است که در راهی می‌رود که منجر به هلاکت و نابودی‌اش می‌گردد و او را به هدف نمی‌رساند، او مأمور است که چرخشی کرده و بدان راه پشت کند و به راهی که نجات او در آن است باز گردد؛ راهی که او را به هدفش می‌رساند، و رستگاریش در آن است، لذا در این جا دو کار است که حتماً باید انجام گیرد: ۱- جدایی از چیزی ۲- بازگشت به غیر آن چیز، توبه به رجوع و بازگشت اختصاص داده شده، و استغفار و طلب آمرزش به جدایی (از گناه)...»[1].

اما هنگامی که به تنهایی از توبه یا استغفار نام برده شود هر کدام معنای دیگری را نیز دربرخواهد داشت. استغفار جایگاهی والا و منزلتی بالا دارد، استغفار آن‌چنان است که شیخ الاسلام بیان کرده «آدمی را از کار ناپسند خارج کرده و به سمت کار مطلوب و محبوب می‌برد، و از کار ناقص به سمت کار کامل سوق می‌دهد، آدمی را از مقام پست به سمت مقامی بالاتر و کامل‌تر از آن بالا می‌کشد، همانا کسی که عبادت‌کننده‌ی خداوند و عارف بالله است در هر روز، بلکه در هر ساعتی، بلکه در هر لحظه‌ای علمش به خدا افزایش می‌یابد و بصیرتش در دین خدا و عبودیت او بیشتر می‌شود، تا آن‌جا که این حالت را در غذا و نوشیدنی و خواب و بیداری و گفتار و کردارش حس می‌کند، او کوتاهیش در حضور قلب در مقامات والا و اعطای حق آن را می‌بیند، او شب و روز نیازمند استغفار است، بلکه او پیوسته در سخنان و حالاتش، در حضر و سفر نیازمند بدان است، چرا که این کار دربردارنده‌ی منافع و جلب خیرات و دفع مضرت‌هاست و هم‌چنین موجب افزایش قدرت در اعمال قلبی و بدنی به شیوه‌ی یقینی و از سر ایمان می‌شود»[2].

از جمله مطالبی که منزلت عظیم استغفار و جایگاه والای آن را روشن می‌کند این است که در نصوص [کتاب و سنت] اغلب به همراه کلمه‌ی توحید لا إله ‌إلاّ الله که به طور مطلق برترین و بافضیلت‌ترین و ارجمند‌ترین کلمات است، می‌آید مانند این سخن خداوند که می‌فرماید:

﴿فَٱعۡلَمۡ أَنَّهُۥ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا ٱللَّهُ وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِکَ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۗ       [محمد: 19].

«پس بدان که معبود [راستینی] جز خدا نیست و برای گناهت و برای مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه».

و یا می‌فرماید:

﴿أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّا ٱللَّهَۚ إِنَّنِی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ وَبَشِیرٞ ٢ وَأَنِ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِ     [هود: 2-3].

«جز خداوند را بندگی مکنید که من از سوی او برای شما هشداردهنده و مژده‌آورم (۲) و آن‌که از پروردگارتان آمرزش بخواهید، آن‌‌گاه به درگاهِ او توبه کنید».

و یا می‌فرماید:

﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُکُمۡ یُوحَىٰٓ إِلَیَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُکُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞ فَٱسۡتَقِیمُوٓاْ إِلَیۡهِ وَٱسۡتَغۡفِرُوهُۗ     [فصلت: 6].

«بگو: جز این نیست که من بشری مانندِ شما هستم. به من وحی می‌شود که خدایتان معبودِ یگانه است. پس به راستی و درستی رو به سوی او نهید و از او آمرزش بخواهید».

و یا می‌فرماید:

﴿وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمۡ هُودٗاۚ قَالَ یَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَکُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَیۡرُهُۥٓۖ إِنۡ أَنتُمۡ إِلَّا مُفۡتَرُونَ ٥٠ یَٰقَوۡمِ لَآ أَسۡ‍َٔلُکُمۡ عَلَیۡهِ أَجۡرًاۖ إِنۡ أَجۡرِیَ إِلَّا عَلَى ٱلَّذِی فَطَرَنِیٓۚ أَفَلَا تَعۡقِلُونَ ٥١ وَیَٰقَوۡمِ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِ [هود: 50-52].

«و به سوی عاد، برادرشان هود [را فرستادیم]. گفت: ای قومِ من، خداوند را بپرستید. برایتان معبود [راستینی] جز او نیست. شما جز افترازن نیستید (۵۰) ای قومِ من، بر [رساندن] آن [دعوت] پاداشی از شما نمی‌خواهم. پاداش من جز بر [عهده‌ی] کسی که مرا آفریده است، نیست. آیا خرد نمی‌ورزید؟ (۵۱) و ای قومِ من، از پروردگارتان آمرزش بخواهید، آن گاه به سوی او بازگردید».

و مانند سخن پیامبرr درخصوص کفاره مجلس [که هرگاه می‌خواست از مجلس برخیزد می‌فرمود]:

«سُبْحانَکَ اَللَّهُمَّ بِحَمْدِکَ أُشْهَدُ أَنْ لاَاِلَهَ‌إِلاَّ أَنْتَ أَسْتَغْفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیْکَ».

(خداوندا تو پاک و منزهی و به ثنا و ستایش تو مشغولم، گواهی می‌دهم که معبود راستینی جز تو نیست و از تو آمرزش می‌طلبم و به سوی تو بازمی‌گردم و توبه می‌نمایم)[3].

و مانند سخن پیامبرr بعد از پایان یافتن وضو:

«اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ وَ رَسُولُهُ، اللّهُمَّ اجْعَلْنی مِنَ التَّوّابینَ وَ اجْعَلْنی مِنَ المُتَطَهِّرینَ».

(گواهی می‌دهم که هیچ معبود راستینی جز خداوند نیست و او خدای یکتاست و هیچ انبازی ندارد و گواهی می‌دهم که محمد بنده و فرستاده‌ی اوست، خداوندا مرا از زمره‌ی توبه‌کنندگان، و از زمره‌ی کسانی که خود را از پلید‌ی‌ها پاک می‌دارند قرار ده)[4].

و مانند این دعای پیامبرr که نماز را با آن به پایان می‌رساند:

«اللّهُمَّ اغْفِرْلِی مَا قَدَّمْتُ وَ مَا أَخَّرْتُ وَ مَا أَسْرَرْتُ وَ مَا أَعْلَنْتُ وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی، أَنْتَ الْمُقْدِّمُ وَ أَنْتَ الْمُؤَخِّرُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ».

(خداوندا، گناهان گذشته و آینده‌ام، و گناهان پنهان و آشکارم، و آن گناهانم را که تو بدان‌ها از من آگاه‌تری، برایم بیامرز که تنها جلو اندازنده و عقب اندازنده تویی و معبود راستینی جز تو نیست)[5].

نصوص در این معنا و مفهوم بسیارند.

شیخ الاسلام ابن‌ تیمیه/ می‌گوید: «گستره‌ی استغفار و طلب آمرزش، و همراهیش با شهادت لا إله ‌إلا ‌الله میان اهل توحید استوار و پا برجا گشته است، از اولین‌شان تا آخرین‌شان، و از آخرین‌شان تا اولین‌شان، و از بالا تا پایین، و شمولیت و فراگیری دائره‌ی توحید و استغفار همه‌ی خلق را دربرگرفته، و آنان در این دایره نزد خدا درجاتی دارند، و هر عمل‌کننده‌ای مقامی مشخص دارد، بیان شهادت لا إله ‌إلا ‌الله از سر صدق و یقین همه‌ی شرک را از میان می‌برد، کوچک و بزرگش، عمدی و غیرعمدی، اول و آخر، نهان و آشکارش، و همه مشخصه‌های آن و نقاط پوشیده و پنهانش را از میان می‌‌برد، و استغفار و طلب آمرزش بقیه‌ی لغزش‌های آدمی را محو می‌کند و گناه را که از شعب شرک است می‌زداید، همانا گناهان همگی از شعب شرک هستند، در نتیجه توحید اصل شرک را می‌زداید و از بین می‌برد و استغفار و طلب آمرزش فروع آن را از بین می‌برد؛ لذا گویاترین سپاس و ستایش سخن لا إله ‌إلا‌ الله است، و گویاترین دعا سخن استغفر الله است»[6].

پیامبرr توحید و استغفار را با هم گرد آورده است، از انسt روایت شده که پیامبرr می‌فرمود: «خداوند متعال می‌فرماید: ای فرزند آدم! تا وقتی که مرا بخوانی و به من امیدوار باشی، همه‌ی آنچه از تو صادر شده (گناهان گذشته‌ی تو) را می‌بخشم و [به چگونگی گناه] اهمیتی نمی‌دهم، ای فرزند آدم! اگر گناهان تو از کثرت و بزرگی به ابرهای آسمان برسد و سپس از من آمرزش بخواهی، تو را می‌آمرزم، ای فرزند آدم! اگر به اندازه‌ی گنجایش زمین، گناه به سوی من بیاوری و سپس در حالی به من برسی که چیزی را شریک من قرار نمی‌دهی، به گنجایش زمین با مغفرت و آمرزش به استقبال تو می‌آیم»[7]. این حدیث، حدیثی عظیم و گردآورنده و فراگیرنده‌ی بزرگ‌ترین و مهم‌ترین اسباب بخشش گناهان است، چون که این حدیث سه وسیله و سبب مهمی که بخشش گناهان با آن حاصل می‌گردد را دربرگرفته است:

1-    دعا کردن به درگاه الهی و فراخوندنش و امیدوار بودن به او، از مهم‌ترین علت‌های بخشش این است که هنگامی که آدمی مرتکب گناهی می‌شود امید بخشش از غیر پروردگارش نداشته باشد و بداند که این فقط خداوند است که گناهان را می‌بخشد.

2-    استغفار و طلب آمرزش، همانا گناهان اگر آنقدر زیاد باشند که به ابرهای آسمان هم برسند بی‌شک خداوند آنها را می‌بخشد، وقتی که آدمی از پروردگارش طلب آمرزش و مغفرت نماید.

3-    توحید، که بزرگ‌ترین سبب بخشش است، کسی که فاقد آن باشد مغفرت را نیز از دست می‌‌دهد، و کسی که آن را به همراه داشته باشد بزرگ‌ترین اسباب مغفرت را با خود دارد و به همین خاطر خداوند متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَغۡفِرُ أَن یُشۡرَکَ بِهِۦ وَیَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَن یَشَآءُۚ      [النساء: 48 و 116].

«بی‌گمان خداوند شرک ورزیدن به خود را [از کسی] نمی‌آمرزد و بلکه پایین‌تر از آن را از هر کسی که بخواهد می‌بخشد».

پس هرکس که موحد به قیامت درآید با بزرگ‌ترین سبب مغفرت آمده است[8]. این‌ها درهای خیرند که گشوده شده‌اند و لنگه‌های آنند که باز شده‌اند و گلدسته‌های آنند که آشکار گشته‌اند، از خداوند متعال خواهان هدایت به سمت آنها و توفیق در عملی نمودن آنها هستیم.




[1]- مدارج السالکین اثر ابن‌قیم (1/308).

[2]- مجموع الفتاوی اثر ابن‌تیمیه (11/696).

[3]- سنن ابوداود (شماره: 4857) و علامه آلبانی/ در صحیح‌الجامع (4487) آن را صحیح دانسته است.

[4]- سنن ترمذی (شماره: 55)، و آلبانی/ در الارواء (1/134) آن را صحیح دانسته است.

[5]- صحیح مسلم (شماره 771).

[6]- مجموع الفتاوی (11/697-696).

[7]- سنن ترمذی (شماره: 3540)، و علامه آلبانی/ در الصحیحه (شماره: 127) آن را حسن دانسته است.

[8]- بنگر به:‌ جامع‌العلوم و الحکم اثر ابن‌رجب (ص: 375-367).