ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
***
توضیح موضوع: ادای شهادت برای محافظت از حق و حقیقت و برای دفاع از حقوق انسانها، واجب کفایی است. خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلَا یَأۡبَ ٱلشُّهَدَآءُ إِذَا مَا دُعُواْۚ﴾ [البقرة: 282]
«و چون گواهان را به گواهی خوانند، باید که از این کار خودداری نورزند».
و نیز میفرماید:
﴿وَلَا تَکۡتُمُواْ ٱلشَّهَٰدَةَۚ وَمَن یَکۡتُمۡهَا فَإِنَّهُۥٓ ءَاثِمٞ قَلۡبُهُۥۗ﴾ [البقرة: 283]
«و گواهی و شهادت را پنهان نکنید و هر کس آن را پنهان دارد، قلبش گنهکار و بزهکار است».
و بر شاهد واجب است که حق را بگوید، هر چند به زیانش باشد. چنانچه به این واقعیت خداوند متعال در آیهی 135 سورهی نساء اشاره کرده است.
***
توضیح موضوع: «اقرار» آن است که کسی بر بودن حق دیگری بر عهدهی خود اعتراف نماید. و از کسی اقرار پذیرفته میشود که عاقل و بالغ و مختار و با اراده باشد، و اقرار بچّه و دیوانه و مُکرَه و اجبار شده پذیرفتنی نیستند. و حکم شرعی اقرار آن است که براساس اعترافی که نموده ملزم به ادای حقوق دیگران میشود.
و «شهادت» آن است که کسی صادقانه دیده و شنیدههای خود را بازگو نماید. و ادای شهادت برای محافظت از حق و حقیقت واجب کفایی است. زیرا خداوند میفرماید:
﴿وَلَا تَکۡتُمُواْ ٱلشَّهَٰدَةَۚ وَمَن یَکۡتُمۡهَا فَإِنَّهُۥٓ ءَاثِمٞ قَلۡبُهُۥۗ﴾ [البقرة: 283]
«و گواهی و شهادت را پنهان نکنید و هر کس آن را پنهان دارد، قلبش گنهکار و بزهکار است».
و شاهد و گواه بایستی مسلمان، عاقل، بالغ و عادل بوده و متّهم به طرفداری از یکی از دو طرف دعوا نباشد. برای مثال: پدر و مادر یا همسر و فرزند مدّعی یا مدّعی علیه نباشند. همچنین شهادت کسی که شهادت او سبب جلب منافعی برایش بشود قابل قبول نیست. و شهادت دشمن بر علیه دشمن خود پذیرفتنی نمیباشد.
و شهادت شاهد تنها براساس دیدن و شنیدن و علم یقین خود او قابل قبول است. زیرا رسول خدا ج به یک نفر که قرار بود در ارتباط با موضوعی شهادت بدهد، فرمود: «آفتاب را میبینی؟» گفت: بله، میبینم. رسول خدا ج فرمود: «به مانند آن گواهی بده یا از گواهی دادن پرهیز کن». [حاکم]
و چنانچه شاهد برای دادگاه و مردم ناشناخته و گمنام باشد، عدالت و پرهیزگاری او به وسیلهی دو شاهد عادل دیگر که برای دادگاه شناخته شدهاند، باید تأیید بشود، و چنانچه ثابت شد که کسی شهادت دروغ و ناحق داده است، برای عبرت دیگران بایستی مجازات بشود.
خاطر نشان میشود که برای اثبات عمل زنا وجود چهار شاهد عادلِ پرهیزگار که عین عمل زنا را دیده باشند، لازم است. و در همهی امور دیگر به جز زنا شهادت دو مرد عادل، یا یک مرد و دو زن کفایت میکند.
***
توضیح موضوع: «لقطه» یا «اشیای گمشده»: آن است که در زمینی که مالکی ندارد، چیزی مانند: پول نقد، لباس و وسایل دیگر و... پیدا بشود، و پیدا کننده نگران ضایع شدن آن باشد.
برداشتن اشیای گمشده به خاطر آنکه ضایع نشوند، جایز است. زیرا وقتی از رسولخدا ج در مورد برداشتن اشیای گمشده سؤال شد، فرمود:
«آن را بردارید و ظرف و پوشش آن را خوب به خاطر بسپارید و اعلان کنید که چیزی را پیدا کردهاید. چنانچه پس از یک سال صاحب آن پیدا نشد، اختیار دارید هر گونه از آن استفاده نمائید». [بخاری و مسلم]
و برای کسی که به خود اطمینان دارد، برداشتن اشیای گمشده مستحب است. و چنانچه کسی به خود اطمینان نداشته باشد، برداشتن آن کراهت دارد، زیرا ممکن است به اموال مردم خیانت کند.
و چنانچه شیء گمشده ارزش چندانی نداشته باشد و معمولاً انسانهایی که ثروتمند نبوده و زیاد فقیر هم نباشند، دنبال آن به جستجو نمیپردازند، مانند: دستمالی معمولی، کفشی کهنه، تسبیحی ارزان قیمت و... پیدا کننده میتواند آن را بردارد، و لازم نیست در ملأ عام خبر پیدا کردن آن را پخش کند و از آن نگهداری نماید.
و اگر شیء گمشده به گونهای باشد که انسانهایی که وضع مالی متوسطی دارند، معمولاً آن را جستجو میکنند، بر پیدا کنندهی آن واجب است که در میادین شهر یا از طریق روزنامه و رادیو پیدا شدن آن را اعلان کند، و در آن مدت چنانچه کسی نشانهی دقیق ظرف و مقدار و کیفیّت آن را داد، آن را به او بازگرداند.
اما در صورتی که پس از یک سال، مالک آن پیدا نگردید، پیدا کننده میتواند آن را در میان مستمندان تقسیم کند، اما باید قصد و نیّت آن را داشته باشد که اگر صاحب آن روزی پیدا شود، همانند یا قیمتش را برای او فراهم کند.
خاطر نشان میشود که واژهی «لقطه» برای اشیای گمشده، و واژهی «لقیط» برای کودکِ رها شده، به کار میرود.
و «لقیط»: به کودکی گفته میشود که در جایی پیدا شده و پدر و مادر و اقوام او شناخته شده نبوده و کسی ادعای فرزندی او را نداشته باشد.
برداشتن و نگهداری و تربیّت کودکِ رها شده، واجب کفایی است. زیرا انسانی است و جان انسانها گرامی و ارزشمند هستند و باید از آنها محافظت بشود.
و کسی که کودکِ رها شدهای را پیدا میکند، واجب است چند نفر را در مورد او و اشیای همراهش به عنوان شاهد فرا خواند. و اگر پول و شیء قیمتی همراه او بود، جایز است برای مخارج کودک از آن استفاده بشود، و اگر چیزی همراه نداشت، از بیت المال و یا کمک مردم هزینهی زندگی او فراهم گردد، یا به مراکز پرورش کودکان سپرده شود.
***
توضیح موضوع: بخشش مال حلال توسط انسان عاقل و رشید (که مالک آن مال باشد) را به دیگری، «هبه» میگویند. مانند: آنکه کسی مبلغی پول، یا مقداری لباس، منزل، زمین و... به شخصی بدون عوض به ملکیّت کسی درآورد.
پیامبر ج میفرماید:
«برای ایجاد محبّت، به یکدیگر هدیه بدهید، و برای رفع کدورت با هم مصافحه و سلام و احوالپرسی کنید». [ابن عساکر]
و نیز میفرماید:
«ای زنان مسلمان! هیچ همسایهای همسایهاش را به خاطر کماهمیّتی هبهاش تحقیر نکند اگر چه هدیهاش سُم گوسفندی باشد». [بخاری و مسلم]
و اگر به فرزندی هدیه داده میشود، مستحب است که به بقیهی اولاد هم به همان مقدار و میزان هدیه داده شود، زیرا رسول خدا ج فرموده است:
«از خدا پروا کنید و میان فرزندان خود به دادگری رفتار نمائید.» [بخاری و مسلم]
و پس از دادن هدیه، پشیمان شدن و پس گرفتن آن درست نیست، و هدیه دادن به قصد آنکه در مقابل هدیهای دریافت شود، کراهیّت دارد.