اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

(21)- (سخن-361) روزگاری می‌آید که سخن هست امّا عمل نیست

(21)- (سخن-361) روزگاری می‌آید که سخن هست امّا عمل نیست

(1)یَأْتِى عَلَى النَّاسِ زَمانٌ لا یَبْقى فِیهِمْ مِنَ الْقُرانِ إِلَّا رَسْمُهُ، وَمِنَ الْإِسْلامِ إِلَّا اسْمُهُ، (2)وَمَساجِدُهُمْ یَوْمَئِذٍ عامِرَةٌ مِنَ الْبِناءِ، خَرابٌ مِنَ الْهُدى سُکَّآنها وَعُمَّارُها شَرُّ أَهْلِ الْأَرْضِ. (3)مِنْهُمْ تَخْرُجُ الْفِتْنَةُ، وَإِلَیْهِمْ تَأْوِى الْخَطِیئَةُ، یَرُدُّونَ مَنْ شَذَّ عَنْها فِیها، وَیَسُوقُونَ مَنْ تَأَخَّرَ عَنْها إِلَیْها، یَقُولُ اللَّهُ سُبْحانَهُ: فَبِى حَلَفْتُ لَأَبْعَثَنَّ عَلى أُولئِکَ فِتْنَةً أَتْرُکُ الْحَلِیمَ فِیها حَیْرانَ وَقَدْ فَعَلَ، (4)وَنَحْنُ نَسْتَقِیلُ اللَّهَ عَثْرَةَ الْغَفْلَةِ.

[(1) بر مردم روزگاری خواهد آمد که در بین آنان از قرآن جز خطوطش [2] و از اسلام جز نامش باقی نماند. مساجدشان از جهت بنا و ساختمان آباد [3] اما از جهت هدایت خراب، ساکنان و آبادکنندگان آن بدترین مردم روی زمینند [4] فتنه و فساد از آنان برمی‌خیزد و خطاها در آن‌ها لانه می‌کند. آن کس که از فتنه‌ها کناره گیری کرده او را به آن باز می‌گردانند [5] و هر کسی که از آن واپس مانده به سوی آن سوقش می‌دهند، خداوند سبحان می‌فرماید: به ذاتم سوگند [6] بر آنان فتنه‌ای برانگیزم که عاقل و بردبار در آن حیران ماند. هم اکنون این کار انجام شده. ما از خداوند خواستاریم که از لغزش‌های غفلت‌های ما در گذرد.]


 

(20)- (خطبه- 50) فتنه و فساد و دلیل اختلاط حق و باطل

(20)- (خطبه- 50) فتنه و فساد و دلیل اختلاط حق و باطل

(1)إِنَّما بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْواءٌ تُتَّبَعُ، وَأَحْکامٌ تُبْتَدَعُ، یُخالَفُ فِیها کِتابُ اللَّهِ، وَیَتَوَلّى عَلَیْها رِجالٌ رِّجالًا عَلى غَیْرِ دِینِ اللَّهِ، (2)فَلَوْ أَنَّ الْباطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزاجِ الْحَقِّ لَمْ یَخْفَ عَلَى ‏الْمُرْتادِینَ‏، وَلَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ ‏لَبْسِ‏ الْباطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعانِدِینَ، (3)وَلکِنْ یُؤْخَذُ مِنْ هذا ‏ضِغْثٌ‏ وَمِنْ هذا ضِغْثٌ ‏فَیُمْزَجانِ‏! فَهُنالِکَ یَسْتَوْلِى الشَّیْطانُ عَلى أَوْلِیائِهِ، وَیَنْجُو الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنى.

[(1) همواره آغاز پیدایش فتنه‏ها، پیروى از هوس‌هاى آلوده و احکام و قوانین مجعول‏و اختراعى است، احکامى که با کتاب خدا مخالفت دارد، و گروهی از مردم دیگران را با خواهش‌ها و حکم‌های خلاف دین، یاری و پیروی می‌‏کنند. (2) اگر باطل از حق کاملا جدا مى‏گردید، راه حق بر خواهان آن پوشیده نمی‌گردید، اگر حق در میان باطل پنهان نمی‌‏بود، دشمنان نمی‌توانستند از آن بدگویی کنند، (3)ولى قسمتى ازحق و قسمتى از باطل را مى‏گیرند و به هم مى‏آمیزند. اینجا است که شیطان بر دوستان خودچیره مى‏شود و تنها آنان که مورد رحمت‏خدا بوده‏اند نجات مى‏یابند.]

(19)- (سخن- 341) سود و زیان برخی از خردها

(19)- (سخن- 341) سود و زیان برخی از خردها

(1)مَنْ نَظَرَ فِى عَیْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَیْبِ غَیْرِهِ، (2)وَمَنْ رَضِىَ بِرِزْقِ اللَّهِ لَمْ یَحْزَنْ عَلى ما فاتَهُ، (3)وَمَنْ سَلَّ سَیْفَ الْبَغْىِ قُتِلَ بِهِ، (4)وَمَنْ ‏کابَدَ ‏الْأُمُورَ ‏عَطِبَ‏، (5)وَمَنِ اقْتَحَمَ اللُّجَجَ غَرِقَ، (6)وَمَنْ دَخَلَ مَداخِلَ السُّوءِ اتُّهِمَ، (7)وَمَنْ کَثُرَ کَلامُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ وَمَنْ کَثُرَ خَطَوُهُ قَلَّ حَیاؤهُ وَمَنْ قَلَّ حَیاؤُهُ قَلَّ وَرَعُهُ، وَمَنْ قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلْبُهُ، وَمَنْ ماتَ قَلْبُهُ دَخَلَ النَّارَ، (8)وَمَنْ نَظَرَ فِى عُیُوبِ النَّاسِ فَأَنْکَرَها ثُمَّ رَضِیَها لِنَفْسِهِ فَذلِکَ الاَحْمَقُ بِعَیْنِهِ، (9)وَ‏الْقَناعَةُ ‏مالٌ‏ ‏لا ‏یَنْفَدُ، (10)وَمَنْ أَکْثَرَ مِنْ ذِکْرِ الْمَوْتِ رَضِىَ مِنَ الدُّنْیا بِالْیَسِیرِ، (11)وَمَنْ عَلِمَ أَنَّ کَلامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ کَلامُهُ إِلّا فِیما یَعْنِیهِ.

[(1) آن کس که در عیب خود بنگرد از عیب جویى دیگران باز ماند، (2)کسى که به روزى خدا خشنود باشد بر آنچه از دست رود اندوهگین نباشد، (3)و کسى که شمشیر ستم بر کشد با آن کشته شود، (4)و آن کس که در کارها خود را به رنج اندازد خود را هلاک سازد، (5)و هر کس خود را در گرداب‌هاى بلا افکند عرق گردد، (6)و هر کس به جاهاى بدنام قدم گذاشت متهم گردید. (7)و کسى که زیاد سخن مى‌گوید، زیاد هم اشتباه دارد، هر کس که بسیار اشتباه کرد، شرم وحیای او اندک است، آن که شرم او اندک باشد، پرهیزکارى او نیز اندک خواهد بود، کسى که پرهیزکارى او اندک است، دلش مرده است، آن که دلش مرده باشد، در آتش جهنم سقوط خواهد کرد. (8)و آن کس که زشتى هاى مردم را بنگرد و آن را زشت بشمارد، سپس همان زشتى‌ها را مرتکب شود، پس او احمق واقعى است. (9)قناعت مالى است که پایان نیابد، (10)آن کس که فراوان به یاد مرگ باشد، در دنیا به اندک چیزى خشنود است، (11)و هر کس بداند که گفتار او نیز از اعمال او به حساب مى‌آید جز به ضرورت سخن نگوید.]

(18)- (سخن- 335) ترغیب به شایسته و دوری از ناشایسته

(18)- (سخن- 335) ترغیب به شایسته و دوری از ناشایسته

(1)الْأَقاوِیلُ مَحْفُوظَةُ، وَ‏السَّرائِرُ ‏مَبْلُوَّةٌ، وَ(‏کُلّ‏ ‏نَفْسٍ‏ ‏بِما ‏کَسَبَتْ‏ ‏رَهِینَةٌ)، (2)وَالّناسُ ‏مَنْقُوصُونَ‏ ‏مَدْخُولُونَ‏ إِلّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ: سائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ، وَمُجِیبُهُمْ مُتَکَلِّفٌ، (3)یَکادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْیاً یَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْیِهِ الرِّضى وَالسُّخْطُ، وَیَکادُ ‏أَصْلَبُهُمْ‏ ‏عُوداً ‏تَنْکَؤُهُ‏ ‏اللَّحْظَةُ، وَ‏تَسْتَحِیلُهُ‏ الْکَلِمَةُ الْواحِدَةُ.

[(1) گفتارها نگهدارى مى‌شود، و نهان‌ها آشکار و(هر کسى در گرو اعمال خویش است)، (2)و مردم گرفتار کمبودها و آفت‌هایند جز آن را که خدا نگهدارد؛ در خواست کنندگانش مردم آزار و پاسخگویان به زحمت و رنج دچارند، (3)و آن کس که در اندیشه از همه برتر است، با اندک خشنودى یا خشمى از رأى خود باز مى‌گردد. آن کس که از همه استوارتر است از نیک نگاهى ناراحت شود یا کلمه‌ای او را دگرگون سازد.]

(17)- (سخن- 325) صفت مؤمن در حالات مختلف

(17)- (سخن- 325) صفت مؤمن در حالات مختلف

(1)الْمُؤْمِنُ ‏بِشْرُهُ‏ فِى وَجْهِهِ، وَحُزْنُهُ فِى قَلْبِهِ، أَوْسَعُ شَىْ‏ءٍ صَدْراً، وَأَذَلُّ شَىْ‏ءٍ نَفْساً، یَکْرَهُ الرِّفْعَةَ، وَیَشْنَأُ السُّمْعَةَ، (2)طَوِیلٌ غَمُّهُ، بَعِیدٌ هَمُّهُ، کَثِیرٌ صَمْتُهُ، مَشْغُولٌ وَقْتُهُ، شَکُورٌ صَبُورٌ، ‏مَّغْمُورٌ بِفِکْرَتِهِ، ‏ضَنِینٌ‏ ‏بِخَلَّتِهِ‏، سَهْلُ ‏الْخَلِیقَةِ، لَیِّنُ ‏الْعَرِیکَةِ، (3)نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ ‏الصَّلْدِ، وَهُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ.

[(1) شادى مؤمن در چهره او، و اندوه وى در دلش پنهان است، سینه‌اش از هر چیزى فراخ‌تر، نفس او از هر چیزى خوارتر است. برترى جویى را زشت، ریاکارى را دشمن مى‌شمارد، (2)اندوه او طولانى، همت او بلند است، سکوتش فراوان، وقت او با کار گرفته است، شکر گزار و شکیبا و ژرف اندیش است. از کسى در خواست ندارد و نرم خو و فروتن است، (3)نفس او از سنگ خارا سخت‌تر، اما در دیندارى از بنده خوارتر است.]