ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
رسول گرامیص فرمود: «خداوند مرا برای تکمیل کردن مکارم و محاسن اخلاق فرستاده است»[1].
شخصی از عایشه صدیقهل پرسید اخلاق رسول خداص چگونه بود؟
فرمود: «اخلاق ایشان قرآن بود»[2].
مقصود این است همچنانکه درخت از میوهاش و انسان از علم و فرهنگاش شناخته میشود، شما از قرآن مجید پیامبرص را بشناسید.
قرآن مجید ایشان را ﴿رَحۡمَةٗ لِّلۡعَٰلَمِینَ﴾ «مایه رحمت برای جهانیان» خوانده است.
تاریخ صحیح روزگار این میگوید که وجود مبارک رسول خداص کاملاً رحمت بود.
در یک روایت درباره اخلاق ایشان چنین آمده است: پیامبرص بر مردم گواه و شاهد است، به مطیعان و فرمانبران مژده میدهد و نافرمانان را میترساند، پناهگاه بیکسان است[3].
او بنده و فرستاده خداست، هر کارش را به خدا وا میگذارد، سخت و درشتخو نیست، نرم گفتار است، داد و فریاد نمیزند، بدی را با بدی جواب نمیدهد، وظیفهاش اینست که کجیهای امت را راست نماید، آیین توحید و یکتا پرستی را برپا دارد، از هدایات و گفتارش کوران بینا میگردند و کران میشنوند و پرده از دل غافلان برداشته میشود، تمام خوبیها در ایشان جمع شده است، آرامش و وقار لباس ایشان است و نکویی شعار ایشان است، تقوا در دل ایشان جای دارد، کلامش حکمت است، راستگویی و وفا سرشت ایشان است، گذشت و احسان عادت ایشان است، راستی شریعت اوست و هدایت راه اوست و دین او اسلام است و نام او احمدص است.
او کسی است که خداوند توسط او شخصی را بعد از گمراهی هدایت میکند و بعد از جهالت علم میآموزد، گُمنامان را رفعت و بلندی میبخشد و مجهولان را معروف و نامدار میکند. کم و اندک را زیاد میکند، فقر و تنگدستی را به غناء و بینیازی تبدیل مینماید.
خداوند به وسیلهی او متفرقان را جمعآوری نمود و دلهای از همگسسته را الفت و پیوند داد. مردمان بیهدف و پراکنده را یکپارچه کرد، امت وی بهترین امت است و وظیفه او هدایت مردم است.
[1]- مسند احمد؛ شیخ البانی میگوید: حدیث صحیح است. (مُصحح)
[2]- دلائل النبوة للبیهقی (1/277) شعب الإیمان (2/154) و شیخ آلبانی میگوید: حدیث حسن است. (مُصحح)
[3]- این مضمون همان آیه 45 سوره احزاب است که میفرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ إِنَّآ أَرۡسَلۡنَٰکَ شَٰهِدٗا وَمُبَشِّرٗا وَنَذِیرٗا٤٥﴾ [الأحزاب: 45].
ایشان دختر حیی بن اخطب سردار بنی نضیر بود، مادرش بره نام داشت و نام اصلی ایشان زینب بود، ازدواج نخست او با سلام بن مشکم انجام گرفته بودو ابن مشکم او را طلاق داد، دوباره با کنانه ازدواج کردو در غزوه خیبر به اسارت گرفته شد و بطور کنیز در سهمیه رسول خداص قرار گرفت.
رسول خداص او را آزاد فرمود، بعد با او ازدواج نمودو نام وی را صفیه گذاشت.
(او در سال 50 هجری وفات کرد).
همه این ازداوجها قبل از نزول آن آیه بوده که مسلمانان را امر میکند که به شرط عدالت میتوانند، چهار همسر داشته باشند[1].
[1]- این سخن مؤلف خلاف نظریۀ جمهور علماء است که میفرمایند تعدد ازواج پیامبر اکرم ج ز احکام اختصاصى ایشان میباشد؛ چنانکه ابن کثیر / این مسأله را در تفسیرش (2/209) تحت آیهی: ﴿فَانْکِحُوا مَا طَابَ لَکُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ﴾ بیان نموده است. (مُصحح).
او قبلاً دوبار ازدواج کرده بود، یکی از خواهرانش همسر عباسس و دیگری همسر حمزهس و سومی همسر جعفر طیارس بود و یکی از خواهرانش نیز مادر خالد بن ولیدس بود.
عباس عموی رسول اللهص دربارهی (ازدواج) میمونه با رسول خداص صحبت نمود و رسول خداص طبق پیشنهاد عمویش در سال هفتم هجری با او ازدواج نمود.
(او در سال 51 هجری وفات کرد).
او دختر ابوسفیان اموی است، در آن ایامی که پدرش سر گرم جنگ با رسول خداص بود، مسلمان شد و برای اسلام سختیهای زیادی برداشت نمود، سپس همراه با شوهرش به سرزمین حبشه هجرت کرد، وقتی که به آنجا رسیدند شوهرش از دین بر گشت و مرتد شد. برای چنین خاتونی راستگو و مؤمن چقدر مصیبتبار خواهد بود که بخاطر اسلام پدر، برادر، خاندان و تمام قبیله و حتی وطنش را ترک نموده، در سرزمین غربت در حمایت و پناه شوهرش است، بعد از مرتد شدن او این را هم از دست داده باشد.
رسول خداص با این خاتون صابر و مصیبتزده، در سال پنجم هجری ازدواج نمود، عقد نکاح ایشان در حبشه منعقد گردید تا بدین صورت مشکلات و مصیبتهای ام حبیبه زودتر پایان پذیرد.
(او در سال 44 هجری وفات نمود).
او در جنگ اسیر شد و در سهمیهی ثابت بن قیس واقع شد، او جوانی بیست ساله بود، ثابت در مقابل مقدار پولی با او مکاتبت نمود که با پرداخت آن مقدار مال معین آزاده شود. جویریه برای طلب کمک و مساعدت خدمت رسول خداص حاضر شد و همچنین عرض کرد که مسلمان شده است.
رسول خداص آن مقدار مال معین را پرداخت و او آزاد گردید.
آنگاه فرمود: «بهتر اینست که من با شما ازدواج بکنم» ایشان این پیشنهاد را بدین خاطر فرمودند که اگر اسیرانی دیگر نیز جهت کمک بیایند چه کند.
وقتی که سپاهیان شنیدند که آن اسیر اکنون همسر رسول خداص گردیده، تمام اسراء که از قبیلهی جویریه بودند را رها کردند.
با این تدبیر کوچک رسول خداص بیش از یکصد تن را از بند اسارت و غلامی نجات دادند. این ازدواج در سال پنجم هجری انجام گرفت.
(ام المؤمنین جویریهل در سال 56 هجری وفات نمود).