اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

2- حسن خلق

2- حسن خلق

پیامبر در این ارتباط چنین می‌فرمایند: مردم معادنی هستند که در خیر و شر و گرانمایگی و فرومایگی با هم متفاوتند.

ایشان فرموده‌اند:

«النَّاسُ مَعَادِنُ، فَخِیَارُهُمْ فِی الْجَاهِلِیَّةِ خِیَارُهُمْ فِی الْإِسْلَامِ إِذَا فَقُهُوا».[1]

ترجمه: «مردم، معادن خیر و شر هستند. بهترین آن‌ها در جاهلیت، بهترین آن‌ها در اسلام‌اند، اگر دانا شوند».

«بر این اساس، پیامبر ج به کسی که قصد ازدواج دارد، تاکید ورزیده‌اند که انتخاب همسرش بر اساس اخلاق پسندیده و پاکی و اصالت باشد و در صدد ازدواج با دختری برآید که بر اساس تعالیم اسلامی تربیت یافته است و از زن زیبا روی پرورش یافته در محیط فساد دوری گزیند.

پیامبر ج می‌فرماید: «إیّاکُم وَخضراءَ الدمن».

«از سبزه‌ی مزبله بپرهیزید».

اطرافیان گفتند: ای پیامبر سبزه‌ی مزبله چیست؟ فرمود:

«الْمَرْأَةُ الْحَسْنَاءُ فِی مَنْبَتِ السُّوءِ».[2]

«زن زیبا روی که در محیط فاسدی رشد یافته باشد».

و نیز می‌فرماید: «تَخَیَّرُوا لِنُطَفِکُمْ، وَانْکِحُوا الْأَکْفَاءَ، وَأَنْکِحُوا إِلَیْهِمْ».[3]

ترجمه: «بهترین‌ها را (از زنان) برای نطفه‌هایتان انتخاب کنید و با همتا و همسان خود ازدواج کنید».

باز از ایشان، چنین روایت شده است: «تَخَیَّرُوا لِنُطَفِکُمْ فَإِنَّ الْعِرْقَ نَزَّاعٌ».[4]

ترجمه: «بهترین را برای نطفه‌هایتان انتخاب کنید؛ زیرا رگ کشنده است».

و نیز از ایشان چنین روایت شده است:

«تزوَّجوا فی الحِجْرِ الصَّالحِ فإنَّ العِرقَ دسَّاسٌ».[5]

ترجمه: «با زن صالح از خانواده‌ی خوب، ازدواج کنید؛ زیرا که فرزندان از اخلاق پدر و مادر تاثیر خواهند پذیرفت».

از احادیث ذکر شده چنین استنباط می‌گردد که برای پیامبر ج دیدگاه جوانانی که تمایل به ازدواج دارند بسیار مهم است؛ چرا که آنان باید به انتخاب همسرشان از مکانی سالم «و خانواده‌ای صالح» بپردازند و همسرانی را انتخاب کنند که از نطفه‌های پاک و دارای ریشه‌ی سالم باشند و راز موجود در آن این است که فرزندان عادات درست و اخلاق نیکو برگزینند؛ زیرا که فرزند مطابق اصل و سرشت مادرش، پرورش می‌یابد و علاوه بر آن باید در انتخاب دایه‌ی شیرده، به اصل و خانواده و خلق و خوی او توجه ‌شود.

عثمان بن ابی عاص ثقفی پسرانش را در انتخاب همسر نصیحت می‌کند و می‌گوید: «ای فرزندانم! کسی که ازدواج می‌کند، مانند کسی است که نهالی را می‌نشاند، پس انسان باید بنگرد که کجا نهالش را می‌کارد، و ریشه‌ی بد به ندرت «ثمر می‌دهد» که درخور ستایش و تمجید باشد. پس «نیکو» انتخاب کنید، هرچند که طول کشد».

کسی که قصد ازدواج می‌کند، باید از ازدواج با زنی که دارای خصوصیات زیر است، بپرهیزد: 1- زن انّان: زنی که بسیار فریاد و ناله و شکایت می‌کند و دارای اعصاب ناآرام و مشوشی است. 2- زن منّان: زنی که بسیار بر شوهرش منت می‌گذارد و می‌گوید من به خاطر تو این کار و آن کار را کردم. 3- زن حنّان: و آن زنی است که مشتاق و آرزومند برای شوهر دیگر یا داشتن فرزند از شوهر دیگر می‌شود. 4- زن حدّاق: زنی که به هر چیزی نگاه کند، آرزوی داشتن آن را می‌کند و همسرش را وادار به خریدن آن می‌کند. 5- زن برّاق: زنی که تمام روز را در صاف کردن صورت و تزیین آن سپری می‌کند تا این که ظاهر و صورت خویش را با آرایش، زیبا و درخشنده نماید. 6- زن شدّاق: زنی که پرگو و پرحرف و بسیار یاوه‌گو و بیهوده‌گو است.



[1]- به روایت طیالسی در مسندش (ص: 324). [مؤلف]

در صحیح مسلم نیز با شماره (2526) آمده است. [مصحح]

[2]- به روایت رامهرمزی در الأمثال شماره (84) و قضاعی در الشهاب شماره (622). [مؤلف]

آلبانی در السلسلة الضعیفة (14) می‌گوید: بسیار ضعیف است. [مصحح]

[3]- به روایت ابن ماجه (1968) در النکاح باب: الأکفاء. و دار قطنی (3/299) و حاکم (2/163) و ابونعیم در الحلیة (3/377). [مؤلف]

آلبانی در السلسلة الصحیحة (1067) می‌گوید: با مجموع طرق آن صحیح است. [مصحح]

[4]- امام غزالی در (إحیاء 2/377) این حدیث را آورده است. [مؤلف]

آلبانی در السلسلة الضعیفة (3394) می‌گوید: موضوع است. [مصحح]

[5]- ابن عدی از انس روایت کرده است، دیملی در مسند الفردوس و مدینی در کتاب تضییع العمر والأیام از ابن عمر روایت کرده اند. حافظ عراقی می‌گوید: هر دو حدیث بالا ضعیف‌اند (الإحیاء 2/724) و (فیض القدیر 3/241). [مؤلف]

آلبانی در السلسلة الضعیفة (3401) می‌گوید: موضوع است. [مصحح]

1- دین

1- دین

پیامبر ج می‌فرماید:

«تُنْکَحُ المَرْأَةُ لِأَرْبَعٍ: لِمَالِهَا وَلِحَسَبِهَا وَجَمَالِهَا وَلِدِینِهَا، فَاظْفَرْ بِذَاتِ الدِّینِ، تَرِبَتْ یَدَاکَ».[1]

ترجمه: «از زن به خاطر چهار چیز خواستگاری می‌شود: مال، خانواده، جمال و دین وی، پس کسی را که دیندار است، انتخاب کن؛ چرا که به خیر و ظفر دست می‌یابی».

پس دین، معیار انتخاب و خواستگاه آرزو محسوب می‌گردد و هر چیزی به غیر از دین قابل تغییر و تبدیل است؛ زیرا دین، باورِ عمیق و زیبایی و شادابی درونی است.

با بررسی اوضاع جامعه، چنین استنباط می‌گردد که مردم تمایل شدیدی به زنان نشان می‌دهند و بیشتر آن‌ها را به خاطر نسب و فضایل خانوادگی و شغل یا به خاطر زیبایی و حسن ظاهر آن‌ها یا به خاطر ثروت و اموالی که آن‌ها دارند، برمی‌گزینند، اما تاکید پیامبر ج بر این است که «انتخاب همسر» باید به خاطر دینداری‌اش باشد، نهایت هدف و آرزوی ازدواج به حساب می‌آید و اساسی ترین معیار انتخاب و بهترین وسیله برای تضمین رسیدن به همسر مطلوب و استفاده از این نعمت بزرگ و این فایده‌ی عالی است.

پیامبر ج از ازدواج با زنی که با صفت دین مزین نیست نهی فرموده است؛ چرا که ساختار خانواده و رعایت شئون خانه، همسر شایسته‌ای را می‌طلبد که شایستگی اطمینان و اعتماد داشته باشد. در این صورت است که زن به عنوان بهترین کالای دنیا قرار می‌گیرد. پیامبر ج می‌فرماید:

«الدُّنْیَا مَتَاعٌ، وَخَیْرُ مَتَاعِ الدُّنْیَا الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ».[2]

ترجمه: «دنیا کالاست و بهترین کالای دنیا، زن صالح و نیکوست».

علاوه بر آن، پیامبر ج می‌فرماید:

«لَا تَزَوَّجُوا النِّسَاءَ لِحُسْنِهِنَّ، فَعَسَى حُسْنُهُنَّ أَنْ یُرْدِیَهُنَّ، وَلَا تَزَوَّجُوهُنَّ لِأَمْوَالِهِنَّ، فَعَسَى أَمْوَالُهُنَّ أَنْ تُطْغِیَهُنَّ، وَلَکِنْ تَزَوَّجُوهُنَّ عَلَى الدِّینِ، وَلَأَمَةٌ خَرْمَاءُ سَوْدَاءُ ذَاتُ دِینٍ أَفْضَلُ».[3]

ترجمه: «با زنان به خاطر زیبایی‌شان ازدواج نکنید، شاید که زیبایی، آن‌ها را به خاطر تکبر به هلاکت اندازد و به خاطر اموالشان با آن‌ها ازدواج نکنید، شاید اموالشان، آن‌ها را در گناه و معصیت اندازد، اما با آن‌ها به خاطر دین ازدواج کنید؛ چرا که کنیز متدینی با گوش و بینی بریده، نزد خداوند برتر است از زن آزاده‌ی زیبا و ثروتمندی که متدین نیست.

پیامبر ج می‌فرماید:

«مَنْ تَزَوَّجَ امرأةً لِعِزِّهَا لم یَزِدْهُ اللهُ إلَّا ذُلًّا ومَنْ تَزَوَّجَهَا لِمَالِها لم یَزِدْهُ اللهُ إلَّا فَقْرًا ومَنْ تَزَوَّجَهَا لِحُسْنِهَا لم یَزِدْهُ اللهُ إلَّا دَنَاءَةً ومَنْ تَزَوَّجَ امْرَأَةً لم یَتَزَوَّجْهَا إلَّا لِیَغُضَّ بَصَرَهُ أو لِیُحَصِّنَ فرجَهُ أو یصلْ رَحِمَهُ بَارَکَ اللهُ لَهُ فِیهَا وَبَارَکَ لَهَا فیه».[4]

ترجمه: «هر کس که با زنی به خاطر دستیابی به عزت وی ازدواج کند، خداوند او را ذلیل خواهد کرد و هر کسی که به خاطر دارایی زن با او ازدواج می‌کند، خداوند فقر را نصیب وی خواهد کرد. و کسی که به خاطر حُسن و جمال زن با او ازدواج کند، جز پستی از طرف خدا، چیز دیگری نصیبش نمی‌شود. اما اگر کسی زنی را به خاطر چشم فرو بستن بر محرمات و حفظ نیروی شهوانی از فحشاء و حرام و برقراری ایجاد ارتباط عاطفی به ازدواج خود درآورد، پس خداوند وی را به خواسته‌هایش می‌رساند و زن را برای مرد و مرد را برای زن مبارک می‌گرداند».

و نیز فرموده است: «من نکح الْمَرْأَة لمالها وجمالها حرم جمَالهَا وَمَالهَا، وَمن نَکَحَهَا لدینها رزقه الله مَالهَا وجمالها».[5]

ترجمه: «کسی که با زنی به خاطر ثروت و زیبایی‌اش ازدواج کند، از زیبایی و دارایی وی محروم می‌شود، اما اگر کسی به خاطر دیانت زن با او ازدواج کند، خداوند مال و جمالش را به او ارزانی می‌دارد».

این احادیث فراخوانی آشکار برای جوانانی به حساب می‌آیند که همسری متدین انتخاب می‌نمایند و او را بر سایر زنان ترجیح می‌دهند، و نیز فراخوان آشکار و واضحی است برای زنانی که به شخصیت ام‌المؤمنین، خدیجهل در راستای پیمودن راه و روش والا و پاکش به ایشان اقتدا کنند؛ چرا که بهترین همسر برای پیغمبر ج بوده است.



[1]- به روایت بخاری (9/132) در النکاح باب: «الأکفاء فی الدین». مسلم (1466) در الرضاع باب: «استحباب نکاح ذات الدین». [مؤلف]

[2]- به روایت مسلم (1467) در الرضاع، باب: «خیر متاع الدنیا المرأة الصالحة». [مؤلف]

[3]- به روایت ابن ماجه (1859) در النکاح باب: تزویج ذات الدین. [مؤلف]

آلبانی در السلسلة الضعیفة (1060) می‌گوید: ضعیف است. [مصحح]

[4]- به روایت ابن النجار از انس چنانچه در کنز العمال آمده است (16/301). [مؤلف]

آلبانی در ضعیف الترغیب (1208) می‌گوید: موضوع است. [مصحح]

[5]- زین الدین العراقی می‌گوید: طبرانی در الأوسط از حدیث انس آن را روایت نموده است و ابن حبان آن را در جزء احادیث ضعیف آورده است (الإحیاء 2/718). [مؤلف]

معیار انتخاب همسر در قرآن کریم

معیار انتخاب همسر در قرآن کریم

خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید:

﴿عَسَىٰ رَبُّهُ إِن طَلَّقَکُنَّ أَن یُبْدِلَهُ أَزْوَاجًا خَیْرًا مِّنکُنَّ مُسْلِمَاتٍ مُّؤْمِنَاتٍ قَانِتَاتٍ تَائِبَاتٍ عَابِدَاتٍ سَائِحَاتٍ ثَیِّبَاتٍ وَأَبْکَارًا٥ [التحریم: 5].

«چه بسا اگر شما را طلاق دهد، پروردگارش همسرانی بهتر از شما برایش جایگزین کند، (که) مسلمان، مؤمن، فرمانبردار، توبه‌کار، عبادت‌کننده، روزه‌دار، بیوه و دوشیزه باشند».

صفاتی که ذکر گردید، زیباترین صفاتی هستند که یک همسر شایسته در اسلام به آن مزین می‌گردد و بر مرد لازم است که جویای این صفت پسندیده در شریک زندگیش باشد و فریب ظاهر زیبا و آراسته را نخورد و صفاتی که قرآن آن‌ها را برمی‌شمارد، در راستای ‌خوشبختی زوجین کفایت می‌نماید. و این صفات عبارتند از:

اسلام: یعنی اطاعت و عبادت به طور مطلق برای خداوندأ و اجرای امر پیامبرج. سعید بن جبیر گفته است. «مُسلِماتٍ» یعنی زنان مخلص.

ایمان: یعنی اجرای آنچه به زن امر می‌شود و آنچه از آن نهی می‌گردد؛ به گونه‌ای که اعمال وی مطلق اطاعت از خداوند باشد که این امر نیز برگرفته از باور عمیق وی به اسلام و قرآن است.

قنوت: یعنی فروتنی، بخصوص فروتنی و فرمانبرداری قلب و انجام اعمال با شوق و علاقه تا مایه‌ی آرامش و اطمینان روح گردد.

توبه: بازگشت از گناهان و رجوع به سوی اجرای امر خدا و پیامبر و این صفت زن را بر آن می‌دارد تا آنچه را به خاطر گناه و معصیت از دست داده است، دوباره کسب نماید و به طاعت و عبادت خداوند روی آورد.

عبادت: عبارتست از ارتباط بین خدا و بنده‌ی او. و همچنین یعنی به سوی او با عمل صالح و کلمه طیّبه تقرّب جستن.

سیاحت: یعنی روزه و هجرت و انسان روزه دار سائح (جهانگرد) نامیده می‌شود؛ زیرا هیچ توشه‌ای با او نیست و نیز گاهی دربرگیرنده‌ی این مفهوم است: پرتحرک در مسیر طاعت و عبادت خدای عزّ و جل و متفکر در جهان اندیشه و دلایل قدرت خداوند سبحان.

این صفات، زندگی روزمره‌ی زن و شوهر را با نیروی ایمان و ارتباط صحیح و درست برای متحقق ساختن خوشبختی مهیا می‌کند و با حُسن خُلق و معاشرت نیکو و اظهار عشق و علاقه به یکدیگر و احساس آرامش و امنیت با مهر و محبت زندگی را سپری می‌کند. و این امر مطابق این فرموده‌ی خدای تعالی است که می‌فرماید:

﴿وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ٢١ [الروم: 21].

«و از نشانه های او (این) است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید؛ تا به آنها آرام گیرید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد، بی‌گمان در این (امر) نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکر می‌کنند».

معیار انتخاب همسر

معیار انتخاب همسر

در اسلام، ازدواج مایه‌ی آرامش و راحتی و تعادل احساسات و شریک زندگی و کانون عشق به حساب می‌آید و سینه‌ی مادر، احساسات کودک را شکل و توانایی و قدرت او را پرورش می‌دهد و هر اندازه توفق میان زوجین بیشتر باشد، به همان اندازه حل و رفع مشکلات، آسان‌تر می‌گردد و زن و مرد با همکاری یکدیگر به راحتی به آمال و آرزوهایشان می‌رسند.

زن دارای خصوصیاتی است که باید آ‌ن‌ها را به حد اعلاء برساند تا اینکه شایستگی نام یک همسر صالح را داشته باشد. این صفات از دیدگاه قرآن کریم و سنّت نبوی چنین است:

ششم: طلب خیر فرزند صالح و شفاعت فرزندان برای خانواده خود در روز قیامت

ششم: طلب خیر فرزند صالح و شفاعت فرزندان برای خانواده خود در روز قیامت

یکی دیگر از حکمت‌های ازدواج این است که خانواده امیدوار است که صاحب فرزندان صالحی شوند و برای آن‌ها بعد از وفاتشان دعا کنند. از پیامبر اکرم ج روایت شده است که فرمود:

«إِذَا مَاتَ الْإِنْسَانُ انْقَطَعَ عَمَلُهُ إِلَّا مِنْ ثَلَاثٍ: صَدَقَةٍ جَارِیَةٍ، أَوْ عِلْمٍ یُنْتَفَعُ بِهِ، أَوْ وَلَدٍ صَالِحٍ یَدْعُو لَهُ».[1]

ترجمه: «هرگاه انسان بمیرد، همۀ‌ اعمالش از او منقطع می‌شوند، مگر سه عمل: صدقه‌ی جاریه، علم نافع و فرزند صالح که برای او دعا کند».

برای اینکه خانواده بتواند فرزند را به بهترین شیوه تربیت نماید، باید خود صالح و به محاسن و نیکی‌ها آراسته باشد، تا به این ترتیب بتواند برای فرزندان سرمشق قرار گیرد و الگوی آن‌ها شود. در غیر این صورت از عهده‌ی تربیت فرزندان برنمی‌آید و باید آن‌ها را به کسی واگذارد که با روش صحیح و برتر، آن‌ها را تربیت نماید.

با فوت یکی از والدین، فرزند صالح برای آن‌ها دعا و طلب مغفرت می‌نماید و از خداوند متعال خواهان ثواب و رحمت و بخشش برای آن‌ها می‌شود.

و اگر فرزند قبل از پدر و مادرش فوت نماید، برای آن‌ها «در روز قیامت» شفیع خواهد شد؛ چنانکه از رسول خدا ج چنین روایت شده است:

«إنَّ الطِّفلَ یَجُرُّ بأبوَیهِ إلى الجنَّةِ».[2]

ترجمه: «طفل موجب ورود پدر و مادر خویش به سوی بهشت می‌گردد».

و در صحیحین آمده است که پیامبر ج فرمود:

«مَا مِنْ مُسْلِمٍ یَمُوتُ لَهُ ثَلَاثَةٌ مِنَ الْوَلَدِ لَمْ یَبْلغُوا الحِنْثَ إِلَّا أدخلهُ اللَّهُ الجنَّة بِفَضْلِ رَحْمَتِهِ إِیَّاهُمْ».[3]

ترجمه: «انسان مسلمانی که فوت نماید و از او سه فرزند که به سن تکلیف نرسیده‌اند، به جای بماند، خداوند او را به سبب فضل و رحمتی که نسبت به فرزندان وی دارد، او را به بهشت داخل می‌گرداند».

همچنین در صحیحین آمده است:

«لاَ یَمُوتُ لِأَحَدٍ مِنَ المُسْلِمِینَ ثَلاَثَةٌ مِنَ الوَلَدِ تَمَسُّهُ النَّارُ، إِلَّا تَحِلَّةَ القَسَمِ».[4]

«هر مسلمانی که سه فرزند از دست بدهد، آتش به او نمی‌رسد؛ مگر به اندازه‌ای که قسم خداوند، کفاره شود».[5]

و نیز آمده است که زنی نزد پیامبر ج آمد و گفت: یا رسول الله مردان به خاطر گفتار شما رفتند. پس برای ما نیز روزی را مشخص کن که نزد شما حاضر شویم تا تعالیم خداوندی را به ما بیاموزی. پیامبر ج فرمود: فلان روز جمع شوید و آن‌ها جمع شدند و پیامبر به آموزش تعلیم الهی به آنان پرداخت و سپس فرمود:

«زنی که سه فرزند از وی قبل از وفاتش، فوت نماید، فوت فرزندان وی حجابی در برابر آتش قرار خواهند گرفت. زنی گفت: پس دو فرزند چه؟ پیامبر ج فرمود: دو فرزند نیز همین حکم را دارد».[6]

ترمذی از ابوموسی روایت می‌کند که رسول الله ج می‌فرمود:

«إِذَا مَاتَ وَلَدُ العَبْدِ قَالَ اللَّهُ لِمَلاَئِکَتِهِ: قَبَضْتُمْ وَلَدَ عَبْدِی، فَیَقُولُونَ: نَعَمْ، فَیَقُولُ: قَبَضْتُمْ ثَمَرَةَ فُؤَادِهِ، فَیَقُولُونَ: نَعَمْ، فَیَقُولُ: مَاذَا قَالَ عَبْدِی؟ فَیَقُولُونَ: حَمِدَکَ وَاسْتَرْجَعَ، فَیَقُولُ اللَّهُ: ابْنُوا لِعَبْدِی بَیْتًا فِی الجَنَّةِ، وَسَمُّوهُ بَیْتَ الحَمْدِ».[7]

ترجمه: «هنگامی که فرزند کسی فوت نماید، خداوند تعالی به ملائکه‌اش می‌گوید: آیا فرزند بنده‌ام را قبض روح کردید؟ می‌گویند: بله. خداوند می‌فرماید: ثمره‌ی دل او را چیدید؟ می‌گویند: بله. خدا می‌فرماید: بنده‌ی من چه می‌گوید؟ می‌گویند: حمد تو را می‌کند و طلب عافیت و «صبر» می‌نماید، پس خداوند می‌فرماید: برای بنده‌ام «در بهشت» خانه‌ای بنا کنید و اسم آن را خانه حمد «بیت الحمد» بنامید».

و طبرانی از حبیبه روایت می‌کند که او نزد حضرت عایشهل بود که پیامبر ج نزد او آمد و فرمود:

«مَا مِنْ مُسْلِمَیْنِ یَمُوتُ لَهُمَا ثَلَاثَةٌ مِنَ الْوَلَدِ لَمْ یَبْلُغُوا الْحِنْثَ إِلَّا جِیءَ بِهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى یُوقَفُوا عَلَى بَابِ الْجَنَّةِ فَیُقَالُ لَهُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ فَیَقُولُونَ حَتَّى یَدْخُلَ آبَاؤُنَا فَیُقَالُ لَهُمِ ادْخُلُوا أَنْتُمْ وَآبَاؤُکُمُ الْجَنَّةَ».[8]

ترجمه: «زن و مرد مسلمانی که سه فرزند از فرزندان آن‌ها قبل از اینکه به سن بلوغ برسند، بمیرند، روز قیامت آن‌ها را می‌آورند، تا اینکه روبروی در بهشت می‌ایستند، به آن‌ها گفته می‌شود، به بهشت داخل شوید: می‌گویند: «داخل نمی‌شویم» تا اینکه پدر و مادر ما داخل شوند، پس به آن‌ها گفته می‌شود، شما و پدر و مادرتان وارد بهشت شوید».

و احمد در المسند از ابی حسان روایت می‌کند که گفت: دو پسر من فوت کردند و من به أبوهریرهس گفتم: آیا تو از پیامبر ج حدیثی را شنیده‌ای که به وسیله‌ی آن نفسمان را از مردگانمان طراوت بخشیم؟ گفت: بله و آنگاه این حدیث را روایت کرد: «صِغَارُهُمْ دَعَامِیصُ الْجَنَّةِ، یَلْقَى أَحَدُهُمْ أَبَاهُ - أَوْ قَالَ: أَبَوَیْهِ - فَیَأْخُذُ بِنَاحِیَةِ ثَوْبِهِ أَوْ یَدِهِ - کَمَا آخُذُ بِصَنِفَةِ ثَوْبِکَ هَذَا، فَلَا یُفَارِقُهُ حَتَّى یُدْخِلَهُ اللَّهُ وَأَبَاهُ الْجَنَّةَ».[9]

ترجمه: «بچه‌های کوچک بهشتی اند: اگر یکی از آن‌ها اگر پدرش – یا فرمود: پدر و مادرش – را ملاقات کند، گوشه‌ی لباس یا دستش را می‌گیرد؛ چنانکه من حالا گوشه‌ی جامه‌ی تو را گرفته‌ام، و از او جدا نمی‌گردد تا اینکه او و پدرش را داخل بهشت کنند». همه‌ی این فضایل، ثمره‌ی صبر و شکیبایی است که انسان به خاطر از دست دادن اولاد متحمل می‌گردد و این درجه‌ی بلندی از درجات ایمان و منزلت رفیعی است که بیانگر باور و یقین به حکم و قضای خداوند است. بر این اساس، خانواده ثمره‌ی صبر و شکیبایی خود را می‌چیند و اجر و ثوابی بزرگتر از بهشت وجود ندارد.




[1]- به روایت مسلم (1631) در کتاب الوصیة باب «ما یلحق الإنسان من الثواب بعد وفاته». [مؤلف]

[2]- به روایت بیهقی از حدیث علی و معاذ و هر دو حدیث ضعیف هستند. [مؤلف]

[3]- به روایت بخاری (3/118) در الجنائز باب: «فضل من مات له ولد فاحتسب» و به روایت مسلم (2634) در کتاب البر والصلة والآداب باب: «فضل من یموت له ولد فیحتسبه». [مؤلف]

[4]- به روایت بخاری (3/118) در الجنائز و به روایت مسلم (2632) در الجنائز. [مؤلف]

[5]- چنانکه فرموده است: ﴿وَإِن مِّنکُمْ إِلَّا وَارِدُهَا ۚ کَانَ عَلَىٰ رَبِّکَ حَتْمًا مَّقْضِیًّا [مریم:71]. «و هیچ یک از شما نیست، مگر آن که وارد آن (جهنم) شود، این (وعده) بر پروردگارت فرمانی حتمی (و شدنی) است». به این معنی که همه‌ی افراد بدون استثناء از بالای آن، عبور می‌کنند. [مصحح]

[6]- به روایت بخاری (1/195) در العلم و مسلم (2633) در البر والصلة والآداب. [مؤلف]

[7]- به روایت ترمذی (1021) در الجنائز باب: فضل المصیبة إذا احتسب. [مؤلف]

آلبانی می‌گوید: حسن است. [مصحح]

[8]- هیثمی در مجمع الزواید (3/7) در الجنائز باب: «فضل المصییة إذا احتسب». [مؤلف]

نسائی هم آن را در سننش (1875) از ابوهریره س روایت کرده است و آلبانی می‌گوید: صحیح است. [مصحح]

[9]- در صحیح مسلم (2635) نیز آمده است. [مُصحح]