اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ترهیب از خوابیدن انسان تا صبح و ترک قیام قسمتی از شب

ترهیب از خوابیدن انسان تا صبح و ترک قیام قسمتی از شب

921-644- (1) (صحیح) عَنْ ابن مسعود س قَالَ: ذُکِرَ عِنْدَ النَّبِیِّ ج رَجُلٌ نَامَ لَیْلَةً حَتَّى أَصْبَحَ([1])، قَالَ: «ذَاکَ رَجُلٌ بَالَ الشَّیْطَانُ فِی أُذُنَیْهِ، - أَوْ قَالَ: فِی أُذُنِهِ-».

رواه البخاری ومسلم والنسائی، وابن ماجه وقال: "فِی أُذُنَیْهِ" على التثنیة من غیر شک.

عبدالله بن مسعود س می‌‌گوید: نزد رسول الله ج از شخصی سخن به میان آمد که شب تا صبح می‌خوابد. رسول الله ج فرمود: «شیطان در دو گوش یا یک گوش او، ادرار کرده است».

0-645- (2) (صحیح لغیره) ورواه أحمد بإسناد صحیح([2]) عن أبی هریرة، وقال: "فِی أُذُنِهِ" على الإفراد من غیر شک، وزاد فی آخره: قال الحسن: "إن بولَه واللهِ ثقیل!".

و در پایان روایت احمد آمده است: «حسن بصری می‌گوید قسم به خدا که ادرار ابلیس، بسیار سنگین است».

922-376- (1) (ضعیف جداً) وروى الطبرانی فی "الأوسط" حدیث ابن مسعود س ولفظه: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِذَا أَرَادَ الْعَبْدُ الصَّلَاةَ مِنَ اللَّیْلِ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ لَهُ: قُمْ، فَقَدْ أَصْبَحْتَ فَصَلِّ، وَاذْکُرْ رَبِّکَ، فَیَأْتِیهِ الشَّیْطَانُ فَیَقُولُ: عَلَیْکَ لَیْلٌ طَوِیلٌ، وَسَوْفَ تَقُومُ! فَإِنْ قَامَ فَصَلَّى، أَصْبَحَ نَشِیطًا، خَفِیفَ الْجِسْمِ، قَرِیرَ الْعَیْنِ، وَإِنْ هُوَ أَطَاعَ الشَّیْطَانَ حَتَّى أصْبحَ، بَالَ فِی أُذُنِهِ».

طبرانی در «الأوسط» حدیث ابن مسعود س را روایت نموده که رسول خدا ج فرمودند: ،چون بنده‌ای قصد نماز شب کند فرشته‌ای نزد وی آمده و به او می‌گوید: برخیز، صبح نزدیک است، نماز بگزار و پروردگارت را یاد کن؛ و شیطان نزد وی آمده و می‌گوید: شب طولانی را در پیش داری و برمی‌خیزی. پس اگر برخاسته و نماز بخواند صبحی با نشاط، تنی سبک و چشمانی خرسند خواهد داشت و اگر شیطان را اطاعت کند، درحالی صبح خواهد کرد که در گوش وی ادرار کرده است».

923-646- (3) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ ب  قَالَ: قَالَ لِی رَسُولُ اللهِ ج: «یَا عَبْدَاللهِ! لَا تَکُنْ مِثْلِ فُلَانٍ، کَانَ یَقُومُ اللَّیْلَ، فَتَرَکَ قِیَامَ اللَّیْلِ».

رواه البخاری ومسلم والنسائی وغیرهم.

از عبدالله بن عمرو بن العاص ب روایت است که رسول الله ج به من فرمودند: «ای عبدالله! مثل فلانی نباش که (ابتدا اغلب شب را) نماز شب می‌خواند، سپس آن را ترک کرد».

924-647- (4) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «یَعْقِدُ الشَّیْطَانُ عَلَى قَافِیَةِ رَأْسِ أَحَدِکُمْ إِذَا هُوَ نَامَ ثَلاَثَ عُقَدٍ، یَضْرِبُ کُلَّ عُقْدَةٍ، عَلَیْکَ لَیْلٌ طَوِیلٌ فَارْقُدْ، فَإِنِ اسْتَیْقَظَ فَذَکَرَ اللَّهَ، انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ، فَإِنْ تَوَضَّأَ انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ، فَإِنْ صَلَّى انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ، فَأَصْبَحَ نَشِیطًا طَیِّبَ النَّفْسِ، وَإِلَّا أَصْبَحَ خَبِیثَ النَّفْسِ کَسْلاَنَ».

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هنگامی که می‌خوابید شیطان بر پشت گردن‌های شما سه گره می‌زند و بر هر گره می‌گوید: شب طولانی است، بخواب. اگر او از خواب بیدار شد و ذکر خداوند را بر زبان آورد، یکی از گره‌ها، باز می‌شود. و اگر وضو گرفت، گره دوم باز می‌شود. و اگر مشغول نماز شد، گره‌ سوم باز می‌گردد. و در حالی صبح می‌کند که سرحال و با نشاط است وگرنه صبح، کسل و افسرده (و اندوهگین) از خواب بیدار می‌شود».

رواه مالک والبخاری ومسلم وأبو داود والنسائی، وابن ماجه وعنده: «فَیُصْبِحُ نَشِیطًا طَیِّبَ النَّفْسِ قَدْ أَصَابَ خَیْرًا، وَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ أَصْبَحَ کَسلانَ خَبِیثَ النَّفْسِ، لَمْ یُصِبْ خَیْرًا».

و در روایت ابن ماجه آمده است: «در حالی صبح می‌کند که سرحال و با نشاط است و اجر و ثواب کسب کرده است و اگر چنین نکرد صبح، کسل و افسرده از خواب بیدار می‌شود و هیچ خیری نصیبش نشده است».

وتقدم فی الباب قبله [!، بل11- "الترغیب فی قیام اللیل" رقم (1)].

925-377- (2) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «قَالَتْ أُمُّ سُلَیْمَانَ بْنِ دَاوُدَ لِسُلَیْمَانَ: یَا بُنَیَّ! لَا تُکْثِرِ النَّوْمَ بِاللَّیْلِ، فَإِنَّ کَثْرَةَ النَّوْمِ بِاللَّیْلِ تَتْرُکُ الرَّجُلَ فَقِیرًا یَوْمَ الْقِیَامَةِ».

رواه ابن ماجه والبیهقی، وفی إسناده احتمال للتحسین.

و از جابر بن عبدالله ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «مادر سلیمان بن داود به وی گفت: فرزندم، در شب زیاد نخواب؛ خوابیدن زیاد در شب، انسان را در روز قیامت فقیر می‌کند».

926-648- (5) (صحیح) وَعَنهُ س أَیضاً أَنَّ النَّبِی ج قَالَ: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ ذَکَرٍ وَلَا أُنْثَى یَنَامُ إِلَّا وَعَلَیْهِ جَرِیرٌ مَعْقُودٌ، فَإِنِ هُوَ تَوَضَّأَ وَقَامَ إِلَى الصَّلَاةِ، أَصْبَحَ نَشِیطًا قَدْ أَصَابَ خَیْرًا، وَقَدِ انْحَلَّتْ عُقَدُهُ کُلُّهَا، وَإِنْ اسْتَیْقَظَ وَلَمْ یَذْکُرِ اللَّهَ، أَصْبَحَ وَعُقَدُهُ عَلَیْهِ، وَأَصْبَحَ ثَقِیلًا کَسْلَانَ، وَلَمْ یُصِبْ خَیْرًا».

رواه ابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما" واللفظ لابن حبان، وتقدم لفظ ابن خزیمة. [هنا فی الباب11رقم (2)]

از جابر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مرد و زن مسلمانی نیست مگر اینکه در شب، هنگام خواب بر او طنابی گره زده شده، اگر او وضو گرفته و برای نماز بلند شود، در حالی صبح می‌کند که سرحال و با نشاط است و اجر و ثواب کسب کرده و تمام گره‌ها باز شده است؛ و اگر درحالی بیدار شد که ذکر خداوند نکرده بود، صبح کسل و افسرده از خواب بیدار می‌شود و هیچ خیری نصیبش نشده است».

927-378- (3) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ اللَّهَ یُبْغِضُ کُلَّ جَعْظَرِیٍّ جَوَّاظٍ، صَخَّابٍ بِالْأَسْوَاقِ، جِیفَةٍ بِاللَّیْلِ، حِمَارٍ بِالنَّهَارِ، عَالِمٍ بِأَمْرِ الدُّنْیَا، جَاهِلٍ بِأَمْرِ الْآخِرَةِ».

رواه ابن حبان فی "صحیحه" والأصبهانی.

 وقال أهل اللغة: "(الجعظری): الشدید الغلیظ. و(الجواظ): الأکول. و(الصخّاب): الصیاح". انتهى.

و از ابوهریره س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «خداوند بر هر بداخلاق پرخوری که در بازارها زیاد فریاد می‌کشد خشمگین است؛ چنین شخصی در شب جسدی متعفن و در روز چون الاغ است. نسبت به امور دنیا عالم و نسبت به امر آخرت جاهل است».

14- (الترغیب فی آیات وأذکار یقولها إذا أصبح وإذا أمسى)



([1]) زاد البخاری فی روایة: "ما قام إلى الصلاة". والظاهر أنها صلاة الصبح، وکأنَّ البخاری أشار إلى ذلک بأنْ ساق قبل هذا قوله ج فی حدیث الرؤیا المتقدم "5- الصلاة/ 40": "أما الذی یُثلَغُ رأسه بالحجر فإنه یأخذ القرآن فیرفضه، وینام عن الصلاة المکتوبة". وأیَّده الحافظ فی "الفتح" (3/ 22) بروایة ابن حبان فی "صحیحه" بلفظ: "نام عن الفریضة".

([2]) کذا قال، وفیه عنعنة الحسن البصری، لکن یشهد له الروایة الأخرى فیما قبله.

ترهیب از خواندن نماز و قرائت قرآن در حالت خواب‌آلودگی

ترهیب از خواندن نماز و قرائت قرآن در حالت خواب‌آلودگی

918-641- (1) (صحیح) عَنْ عَائِشَةَ ل أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «إِذَا نَعَسَ([1]) أَحَدُکُمْ فِی الصَّلَاةِ فَلْیَرْقُدْ حَتَّى یَذْهَبَ عَنْهُ النَّوْمُ، فَإِنَّ أَحَدَکُمْ إِذَا صَلَّى وَهُوَ نَاعِسٌ، لَعَلَّهُ یَذْهَبُ یَسْتَغْفِرُ، فَیَسُبُّ نَفْسَهُ».

از عایشه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرگاه کسی از شما در نماز چرت زد پس باید بخوابد تا خوابش برود، چون کسی از شما که در حالت خواب‌آلودگی نماز بخواند، شاید به جای طلب مغفرت، خودش را نفرین کند».

(صحیح) رواه مالک والبخاری ومسلم وأبو داود والترمذی وابن ماجه، والنسائی، ولفظه: «إِذَا نَعَسَ أَحَدُکُم وَهُوَ یُصَلِّی فَلیَنصَرِف، فَلَعَلَّهُ یَدعُو عَلَى نَفَسه، وَهُوَ لَا یَدرِی».

«هرگاه کسی از شما در نماز چرت زد، از نماز خارج شود؛ زیرا ممکن است بدون اینکه متوجه شود به ضرر خودش دعا کند».

919-642- (2) (صحیح) وَعَنْ أَنَسٍ س أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «إِذَا نَعَسَ أَحَدُکُمْ فِی الصَّلاَةِ فَلْیَنَمْ، حَتَّى یَعْلَمَ مَا یَقْرَأُ».

از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرگاه یکی از شما در نماز چرت زد، پس باید بخوابد، تا اینکه متوجه شود چه چیزی تلاوت می‌کند».

(صحیح) رواه البخاری، والنسائی إلا أنه قال: «إِذَا نَعَسَ أَحَدُکُمْ فِی صَلَاتِهِ فَلْیَنْصَرِفْ وَلْیَرْقُدْ».

و در روایت نسائی آمده است: «هرگاه کسی از شما در هنگام نماز چرت زد، باید از نماز خارج شده و بخوابد».

920-643- (3) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِذَا قَامَ أَحَدُکُمْ مِنَ اللَّیْلِ فَاسْتَعْجَمَ الْقُرْآنُ([2]) عَلَى لِسَانِهِ، فَلَمْ یَدْرِ مَا یَقُولُ، فَلْیَضْطَجِعْ».

رواه مسلم وأبو داود والترمذی وابن ماجه رحمهم الله تعالى.

از ابوهریره س روایت شده که رسول الله ج فرمودند: «هرگاه یکی از شما در شب بلند شد و قرآن بر زبانش پوشیده شد و نمی‌دانست چه می‌گوید، پس بخوابد».

13- (الترهیب من نوم الإنسان إلى الصباح، وترک قیام شیء من اللیل)



([1]) به فتح العین نه به ضم و کسر آن. چنانکه در "العجالة" آمده و در "المحکم" میگوید: (النعاس): به معنای «النوم» (خواب) میباشد؛ و گفته شده: سنگینی آن مراد است. مراد از آن در اینجا ابتدای خواب و مقدمهی آن است. و اینکه فرمود: (فلیرقد) یعنی: باید بخوابد. و اینکه فرمود: (فیسبَّ نفسه) یعنی: بر علبه خود دعا میکند چنانکه در روایت نسائی آمده است.

([2]) یعنی: سخن بر او پیچیده شد و نتوانست سخن بگوید. گویا به خاطر غلبه‌ی خواب، نسبت به تلاوت قرآن دچار لکنت و گرفتگی زبان شده است.

ترغیب به نماز شب

ترغیب به نماز شب

873-613- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «یَعْقِدُ الشَّیْطَانُ عَلَى قَافِیَةِ رَأْسِ أَحَدِکُمْ إِذَا هُوَ نَامَ ثَلاَثَ عُقَدٍ، یَضْرِبُ کُلَّ عُقْدَةٍ: عَلَیْکَ لَیْلٌ طَوِیلٌ فَارْقُدْ! فَإِنِ اسْتَیْقَظَ فَذَکَرَ اللَّهَ تَعَالَی انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ، فَإِنْ تَوَضَّأَ انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ، فَإِنْ صَلَّى انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ کُلُّهَا([1])، فَأَصْبَحَ نَشِیطًا طَیِّبَ النَّفْسِ، وَإِلَّا أَصْبَحَ خَبِیثَ النَّفْسِ کَسْلاَنَ».

(صحیح) رواه مالک والبخاری ومسلم وأبو داود والنسائی وابن ماجه، وقال: «فَیُصْبِحُ نَشِیطًا طَیِّبَ النَّفْسِ قَدْ أَصَابَ خَیْرًا، وَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ أَصْبَحَ کَسِلًا، خَبِیثَ النَّفْسِ، لَمْ یُصِبْ خَیْرًا»([2]).

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هنگامی که شما می‌خوابید، شیطان بر پشت گردن‌های شما سه گره می‌زند و می‌گوید: شب طولانی است، بخواب! اگر او از خواب بیدار شد و ذکر خداوند را بر زبان آورد، یکی از گره‌ها، باز می‌شود. و اگر وضو گرفت، گره دوم باز می‌شود. و اگر مشغول نماز شد، تمام گره‌ها باز می‌گردد. و به این ترتیب در حالی صبح می‌کند که سرحال و با نشاط است وگرنه صبح، تنبل و افسرده (و اندوهگین) از خواب بیدار می‌شود».

و در روایت ابن ماجه علاوه بر این آمده است: «در حالی صبح می‌کند که سرحال و با نشاط است و اجر و ثواب کسب کرده است و اگر چنین نکرد صبح، کسل و افسرده از خواب بیدار می‌شود و هیچ خیری نصیبش نشده است».

(قافیة) الرأس: مؤخره، ومنه سمی آخر بیت الشعر قافیة.

874-614- (2) (صحیح) وَعَنْ جَابِرٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا مِنْ ذَکَرٍ وَلَا أُنْثَى إِلَّا عَلَى رَأْسِهِ جَرِیرٌ مَعْقُودٌ حِینَ یَرْقُدُ بِاللَّیْلِ، فَإِنِ اسْتَیْقَظَ فَذَکَرَ اللَّهَ انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ، وَإِذَا قَامَ فَتَوَضَّأَ وَصَلَّى انْحَلَّتِ الْعُقَدُ، وَأَصْبَحَ خَفِیفًا طَیِّبَ النَّفْسِ، قَدْ أَصَابَ خَیْرًا».

رواه ابن خزیمة فی "صحیحه" وقال: "(الْجَرِیرُ): الْحَبْلُ".

رواه ابن حبان فی "صحیحه" ویأتی لفظه [16- البیوع/13].

از جابر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچ مرد و زنی نیست مگر اینکه در شب، هنگام خواب بر روی سرش طنابی گره زده شده می‌باشد؛ اگر بیدار شده و خدا را یاد کند، گرهی باز می‌گردد. و اگر بلند شد و وضو گرفت و نماز خواند، تمام گره‌ها باز می‌شود و در حالی صبح می‌کند که سرحال و با نشاط است و اجر و ثواب کسب کرده است».

875-615- (3) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «أَفْضَلُ الصِّیَامِ بَعْدَ رَمَضَانَ شَهْرُ اللهِ الْمُحَرَّمُ، وَأَفْضَلُ الصَّلَاةِ بَعْدَ الْفَرِیضَةِ صَلَاةُ اللَّیْلِ».

رواه مسلم وأبو داود والترمذی والنسائی، وابن خزیمة فی "صحیحه".

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بهترین روزه بعد از ماه رمضان، روزه ماه محرم و بهترین نماز بعد از نماز‌های فرض، نماز شب می‌باشد».

876-616- (4) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سَلَامٍ س قَالَ: أوَّلَ ما قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ ج المَدِینَةَ انْجَفَلَ النَّاسُ إِلَیْهِ، فَکُنتُ فِیمَن جَاءَهُ، فَلَمَّا تَأَمَّلتُ وَجْهَهُ وَاسْتَبَنْتُهُ، عَرَفْتُ أَنَّ وَجْهَهُ لَیْسَ بِوَجْهِ کَذَّابٍ، قَالَ: فَکَانَ أَوَّلَ مَا سَمِعتُ مِن کَلَامِهِ أَنْ قَالَ: «أَیُّهَا النَّاسُ! أَفْشُوا السَّلَامْ، وَأَطْعِمُوا الطَّعَامْ، وَصِلُوا الْأَرْحَامْ، وَصَلُّوا بِاللَّیْلِ وَالنَّاسُ نِیَامْ، تَدْخُلُوا الجَنَّةَ بِسَلَامْ»([3]).

رواه الترمذی، وقال: "حدیث حسن صحیح"، وابن ماجه، والحاکم، وقال: "صحیح على شرط الشیخین".

از عبد الله بن سلام س روایت است، اولین باری که رسول الله ج وارد مدینه شد مردم به سوی او هجوم آوردند و من در بین کسانی بودم که به طرف او می‌رفتیم؛ زمانی که در چهره‌ی او تامل نموده و بررسی کردم، دانستم که این چهره، چهره‌ی یک انسان دروغگو نیست. اولین چیزی که از رسول الله ج شنیدم این بود که فرمود: «ای مردم! سلام را در بین خودتان رواج دهید و (به دیگران) غذا داده و صله‌ی رحم را به جا آورید و در شب که مردم خوابند نماز بخوانید، به سلامت وارد بهشت می‌شوید».

(انجفل) الناس، بالجیم، أی: أسرعوا ومضوا کلهم.

(استبنتُه)أی: تحققته وتبیَّنته.

877-617- (5) (حسن صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ب عَنِ النَّبِیُّ ج قَالَ: «فِی الْجَنَّةِ غُرْفَةٌ یُرَى ظَاهِرُهَا مِنْ بَاطِنِهَا وَبَاطِنُهَا مِنْ ظَاهِرِهَا». قَالَ أَبُو مَالِکٍ الْأَشْعَرِیُّ: لِمَنْ هِیَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «لِمَنْ أَطَابَ الْکَلَامْ، وَأَطْعَمَ الطَّعَامْ، وَبَاتَ قَائِمًا وَالنَّاسُ نِیَامْ».

رواه الطبرانی فی "الکبیر" بإسناد حسن، والحاکم، وقال: "صحیح على شرطهما".

از عبد الله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «همانا در بهشت منازلی است که بیرون آن از درون آن و درون آن از بیرون آن دیده می‌شود». ابو مالک اشعری گفت: ای رسول الله ج! این منازل برای چه کسی است؟ فرمود: «برای کسی که سخن نیکی بگوید و به دیگران غذا بدهد و به شب نماز ‌گزارد درحالی‌که مردم خوابیده‌اند».

878-618- (6) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی مَالِکٍ الْأَشْعَرِیِّ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «إِنَّ فِی الْجَنَّةِ غُرَفًا یُرَى ظَاهِرُهَا مِنْ بَاطِنِهَا، وَبَاطِنُهَا مِنْ ظَاهِرِهَا، أَعَدَّهَا اللَّهُ لِمَنْ أَطْعَمَ الطَّعَامْ، وَأَفْشَى السَّلَامْ، وَصَلَّى بِاللَّیْلِ وَالنَّاسُ نِیَامْ».

رواه ابنُ حبان فی "صحیحه".

وتقدم حدیث ابن عباس فی " صلاة الجماعة" [5- الصلاة/16 رقم (7)] وفیه:

(صحیح لغیره) «وَالدَّرَجَاتُ: إِفْشَاءُ السَّلَامْ، وَإِطْعَامُ الطَّعَامْ، وَالصَّلَاةُ بِاللَّیْلِ وَالنَّاسُ نِیَامْ».

رواه الترمذی وحسنه.

از ابومالک اشعری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «همانا در بهشت منازلی است که بیرون آن از درون آن و درون آن از بیرون آن دیده می‌شود که خداوند آن را برای کسی آماده کرده که به دیگران غذا بدهد و سلام کردن را رواج دهد و به شب نماز گزارد درحالی‌که مردم خوابیده‌اند».

و در ورایت ابن عباس که ترمذی آن را روایت نموده آمده است: «و درجات عبارت است از: رواج دادن سلام و غذا دادن به دیگران و نماز شب به جا آوردن درحالی‌که مردم خوابیده‌اند».

879-354- (1) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنِّی إِذَا رَأَیْتُکَ طَابَتْ نَفْسِی، وَقَرَّتْ عَیْنِی، أَنْبِئْنِی عَنْ کُلِّ شَیْءٍ. قَالَ: «کُلُّ شَیْءٍ خُلِقَ مِنَ الْمَاءِ». فَقُلْتُ: أَخْبِرْنِی بِشَیْءٍ إِذَا عَمِلْتُه دَخَلْتُ الْجَنَّةَ. قَالَ: «أَطْعِمِ الطَّعَام، وَأَفْشِ السَّلَام، وَصِلِ الْأَرْحَام، وَصَلِّ بِاللَّیْلِ وَالنَّاسُ نِیَامٌ، تَدْخُلِ الْجَنَّةَ بِسَلَامٍ»([4]).

رواه أحمد، وابن أبی الدنیا فی "کتاب التهجد" وابن حبان فی "صحیحه" واللفظ له، والحاکم وصححه.

از ابوهریره س روایت است که می‌گوید: گفتم ای رسول خدا، چون شما را می‌بینم آرامش وجودم را دربرگرفته و چشمانم روشن می‌شوند. مرا از همه چیز آگاه کن. فرمود: «همه چیز از آب خلق شده است». پس گفتم: مرا از عملی خبر ده که چون آن‌را انجام دادم وارد بهشت شوم؟ فرمود: «به دیگران غذا بده و و سلام را ترویج داده و پیوند خویشاوندی را برقرار کن و درحالی‌که مردم شبانه در خوابند نماز بگزار؛ در این صورت در امنیت وارد بهشت می‌شوی».

880-355- (2) (موضوع) وَرُوِیَ عَن عَلِیٍ س قَالَ: سَمِعتُ رَسُولُ اللَّهِ ج یَقُولُ: «إِنَّ فِی الْجَنَّةِ لَشَجَرَةٌ یَخْرُجُ مِنْ أَعْلَاهَا حُلَلٌ، وَمِنْ أَسْفَلِهَا خَیْلٌ مِن ذَهَب، مُسْرَجَةٌ مُلَجَّمَةٌ، مِن دُّرِّ وَیَاقُوتٍ، لَا تَرُوثُ وَلَا تَبُولُ، لَهَا أَجنِحَةٌ، خطوها مَدَّ البَصَر، فَیرکَبُهَا أَهلُ الجَنَّةِ، فَتَطیرُ بِهِم حَیثُ شَاؤوا، فَیَقُولُ الَّذِینَ أَسْفَلَ مِنْهُمْ دَرَجَةً: یَا رَبِّ بِمَ بَلَغَ عِبَادُکَ هَذِهِ الکَرَامَة کُلَّهَا؟ قَالَ: فَیُقَال لَهُم: کَانُوا یُصَلُّونَ بِاللَّیلِ، وَکُنْتُمْ تَنَامُونَ، وَکَانُوا یَصُومُونَ، وَکُنْتُمْ تَأْکُلُونَ، وَکَانُوا یُنْفِقُونَ؛ وَکُنْتُمْ تَبْخَلُونَ، وَکَانُوا یُقَاتِلُونَ؛ وَکُنتُ تَجْبُنُون».

رواه ابن أبی الدنیا.

و از علی س روایت است که می‌گوید: از رسول خدا ج شنیدم که فرمودند: «در بهشت درختی است که از بالای آن لباس و از پایین آن اسب‌هایی از طلای نورانی و پوشیده از دُر و یاقوت خارج می‌شود که نه سرگینی دارند و نه ادرار می‌کنند. از بال‌هایی برخوردارند به اندازه دید چشم که بهشتیان بر آن سوار شده و به هرجا که می‌خواهند پرواز می‌کنند. کسانی از آنان که در درجات پایین‌تری هستند می‌گویند: پروردگارا، به چه دلیل چنین کرامتی به بندگانت عطا نمودی. راوی می‌گوید: به آنها گفته می‌شود: آنها در شب نماز می‌خواندند درحالی‌که شما خواب بودید و روزه می‌گرفتند و شما می‌خوردید و انفاق می‌کردند و شما بخل می‌ورزیدید و در راه خدا می‌جنگیدند و شما می‌ترسیدید».

881-356- (3) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ یَزِیدَ ل عَنْ رَسُولِ اللهِ ج قَالَ: «یُحْشَرُ النَّاسُ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، فَیُنَادِی مُنَادٍ فَیَقُولُ: أَیْنَ الَّذِینَ کَانوا «تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ»؟ فَیَقُومُونَ وَهُمْ قَلِیلٌ، فَیَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَیْرِ حِسَابٍ، ثُمَّ یُؤْمَرُ بِسَائِرِ النَّاسِ إِلَى الْحِسَابِ».

رواه البیهقی.

و از اسما دختر یزید ل روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «روز قیامت انسان‌ها در زمینی هموار حشر می‌شوند که منادی ندا می‌دهد: کجایند کسانی که «پهلوهای‌شان از بسترها دور می‌شد»؟ پس برمی‌خیزند درحالی‌که تعدادشان کم است و بدون حساب وارد بهشت می‌شوند سپس به حسابرسی سایر مردم امر می‌شود».

882-619- (7) (صحیح) وَعَن المُغَیرةِ بن شُعبَة س قَالَ:: قَامَ النَّبِیُّ ج حَتَّى تَوَرَّمَتْ قَدَمَاهُ، فَقِیلَ لَهُ: غَفَرَ اللَّهُ لَکَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ، قَالَ: «أَفَلاَ أَکُونُ عَبْدًا شَکُورًا؟!».

از مغیره بن شعبه س روایت است که رسول الله ج چنان به نماز ایستاد که پاهایش ورم ‌کرد. به او ‌گفته شد: خداوند گناهان گذشته و آینده‌ات را بخشیده‌ است. ‌فرمود: «آیا بنده‌ی شکرگزار و حق شناسی نباشم؟!».

رواه البخاری ومسلم والنسائی([5]). وفی روایة لهما([6]) وللترمذی قال: «إِنْ([7]) کَانَ النَّبِیُّ ج لَیَقُومُ أَو لِیُصَلِّیَ حَتَّى تَرِمُ قَدَمَاهُ، أَوْ سَاقَاهُ، فَیُقَالُ لَهُ؟ فَیَقُولُ: «أَفَلاَ أَکُونُ عَبْدًا شَکُورًا؟!».

رسول الله ج به اندازه‌ای برای خواندن نماز می‌ایستاد تا اینکه پاها یا ساق‌هایش ورم می‌کرد، (چون) به او گفته می‌شد (چرا چنین می‌کنید درحالی‌که خداوند متعال گناهان گذشته و آینده‌ی شما را بخشیده است؟) می‌فرمود: «آیا بنده‌ی شکرگزار و حق‌شناسی نباشم».

883-620- (8) (حسن صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج: یَقُومُ حَتَّى تَرِمَ قَدَمَاهُ، فَقِیلَ لَهُ: أَیْ رَسُولُ اللَّهِ! أَتَصْنَعُ هَذَا وَقَدْ جَاءَکَ مِنَ اللَّهِ أَنْ (قَدْ غَفَرَ لَکَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ)؟ قَالَ: «أَفَلَا أَکُونُ عَبْدًا شَکُورًا؟!».

رواه ابن خزیمة فی "صحیحه"([8]).

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج برای خواندن نماز می‌ایستاد تا اینکه پاهایش ورم می‌کرد. به رسول الله ج گفته شد: ای رسول خدا! چنین می‌کنی درحالی‌که از سوی خداوند بر تو وحی شده است که (خداوند گناهان گذشته و آینده‌ات را بخشیده‌ است). فرمود: «آیا بنده‌ی شکرگزار و حق‌شناسی نباشم».

884-621- (9) (صحیح) وَعَنْ عَائِشَةَ ل: أَنَّ رَسُولَ الله ج کَانَ یَقُومُ مِنَ اللَّیْلِ حَتَّى تَتَفَطَّرَ([9]) قَدَمَاهُ، فَقُلتُ لَهُ: لِمَ تَصْنَعُ هَذَا وَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ؟ قَالَ: «أَفَلاَ أُحِبُّ أَنْ أَکُونَ عَبْدًا شَکُورًا؟!».

رواه البخاری ومسلم.

از عایشه ل روایت است که رسول الله ج شب زنده‌داری می‌کرد به حدی که پاهای‌شان متورم می‌شد. به همین دلیل به ایشان گفتم: ای رسول الله ج! چرا این کار را می‌کنید درحالی‌که خداوند متعال گناهان گذشته و آینده‌ات را بخشیده است؟ فرمود: «آیا دوست نداشته باشم که بنده‌ی شکرگزاری باشم؟».

885-622- (10) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ ب أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «أَحَبُّ الصَّلَاةِ إِلَى اللهِ صَلَاةُ دَاوُدَ، وَأَحَبُّ الصِّیَامِ إِلَى اللهِ صِیَامُ دَاوُدَ، کَانَ یَنَامُ نِصْفَ اللَّیْلِ، وَیَقُومُ ثُلُثَهُ، وَیَنَامُ سُدُسَهُ، وَیَصُومُ یَوْمًا، وَیُفْطِرُ یَوْمًا».

رواه البخاری ومسلم وأبو داود والنسائی وابن ماجه، وذکر الترمذی منه الصوم فقط.

از عبدالله بن عمرو بن العاص ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «محبوب‌ترین نماز نزد خداوند، نماز داود و محبوب‌ترین روزه نزد خداوند، روزه‌ی داود است. او تا نیمه‌ی شب می‌خوابید و یک سوم آن را نماز می‌خواند و یک ششم آن را می‌خوابید. و یک روز در میان روزه می‌گرفت».

886-623- (11) (صحیح) وَعَنْ جَابِرٍ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «إِنَّ فِی اللَّیْلِ لَسَاعَةً لَا یُوَافِقُهَا رَجُلٌ مُسْلِمٌ، یَسْأَلُ اللهَ خَیْرًا مِنْ أَمْرِ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ، إِلَّا أَعْطَاهُ إِیَّاهُ، وَذَلِکَ کُلَّ لَیْلَةٍ».

رواه مسلم.

از جابر س روایت است از رسول الله ج شنیدم که ‌فرمود: «در شب ساعتی است که هیچ مسلمانی در آن از خداوند خیری از امور دنیا و آخرت نمی‌خواهد، مگر اینکه آن را به او می‌دهد و آن در هر شب وجود دارد».

887-624- (12) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ الْبَاهِلِیِّ س عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج قَالَ: «عَلَیْکُمْ بِقِیَامِ اللَّیْلِ، فَإِنَّهُ دَأْبُ الصَّالِحِینَ قَبْلَکُمْ، وَقُرْبَةٌ إِلَى رَبِّکُمْ، وَمُکَفِّرَةٌ لِلسَّیِّئَاتِ، وَمَنْهَاةٌ عَنِ الْإِثْمِ».

رواه الترمذی فی "کتاب الدعاء" من "جامعه" وابن أبی الدنیا فی "کتاب التهجد" وابن خزیمة فی "صحیحه"، والحاکم؛ کلهم من روایة عبد الله بن صالح کاتب اللیث([10]). وقال الحاکم: "صحیح على شرط البخاری".

از ابو امامه باهلی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «نماز شب را به پا دارید که انجام آن شیوه‌ی صالحان قبل از شما بوده و باعث نزدیکی به خداوند، کفاره‌ی گناهان و دوری از گناه می‌باشد».

888-357- (4) (ضعیف) وَعَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِیِّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «عَلَیْکُمْ بِقِیَامِ اللَّیْلِ، فَإِنَّهُ دَأَبُ([11]) الصَّالِحِینَ قَبْلَکُمْ، ومَقْرُبَةٌ لَکُمْ إِلَى رَبِّکُمْ، وَمَکْفَرَةٌ لِلسَّیِّئَاتِ، وَمَنْهَاةٌ عَنِ الْإِثْمِ، وَمَطْرَدَةٌ للدَّاءِ مِنَ الْجَسَدِ».

رواه الطبرانی فی "الکبیر" من روایة عبد الرحمن بن سلیمان بن أبی الجون([12]).

و از سلمان فارسی س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «نماز شب را بر خود لازم بگیرید که عادت صالحان پیش از شما بود و باعث نزدیک شدن شما به پروردگارتان است و گناهان را می‌پوشاند و از گناه بازمی‌دارد و بیماری را از بدن دور می‌کند».

0-358- (5) (ضعیف جداً) ورواه الترمذی فی "الدعوات" من "جامعه" من روایة بکر بن خَنیَس، عن محمد بن سعید الشامی عن ربیعة بن یزید عن أبی إدریس الخولانی عن بلال س. وعبد الرحمن بن سلیمان أصلح حالا من محمد بن سعید.

889-625- (13) (حسن) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «رَحِمَ اللَّهُ رَجُلًا قَامَ مِنَ اللَّیْلِ فَصَلَّى وَأَیْقَظَ امْرَأَتَهُ، فَإِنْ أَبَتْ، نَضَحَ فِی وَجْهِه الْمَاءَ، وَرَحِمَ اللَّهُ امْرَأَةً قَامَتْ مِنَ اللَّیْلِ فَصَلَّتْ وَأَیْقَظَتْ زَوْجَهَا، فَإِنْ أَبَى نَضَحَتْ فِی وَجْهِهِ الْمَاءَ».

رواه أبو داود -وهذا لفظه- والنسائی وابن ماجه، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما" والحاکم، وقال: "صحیح على شرط مسلم" وعند بعضهم "رشَّ" و"رشَّت" بدل "نضح" و"نضحت"، وهو بمعناه.

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند مورد رحمت قرار دهد مردی که قسمتی از شب بیدار شده و همسرش را (برای نماز شب) بیدار می‌کند و اگر بیدار نشد به صورتش آب می‌پاشد؛ و خداوند مورد رحمت قرار دهد زنی که قسمتی از شب بیدار شده و همسرش را بیدار می‌کند و اگر بیدار نشد به صورتش آب می‌پاشد».

890-359- (6) (ضعیف) وروى الطبرانی فی "الکبیر" عَنْ أَبِی مَالِکٍ الْأَشْعَرِیِّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَا مِنْ رَجُلٍ یَسْتَیْقِظُ مِنَ اللَّیْلِ، فَیُوقِظُ امْرَأَتَهُ، فَإِنْ غَلَبَهَا النَّوْمُ نَضَحَ فِی وَجْهِهَا الْمَاءِ فَیَقُومَانِ فِی بَیْتِهِمَا، فَیَذْکُرَانِ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ سَاعَةً مِنَ اللَّیْلِ إِلَّا غُفِرَ لَهُمَا».

و طبرانی در «الکبیر» از ابومالک اشعری س روایت می‌کند رسول خدا ج فرمودند: «هیچ مردی نیست که شب هنگام بیدار شده و همسرش را بیدار می‌کند و چون خواب بر همسرش غالب باشد (برای بیداری وی) آب به صورتش می‌پاشد و هر دو در خانه‌‌ی‌شان برخاسته و مدتی را به ذکر و یاد خداوند متعال می‌گذرانند مگر اینکه خداوند متعال آنها را مورد مغفرت خویش قرار می‌دهد».

891-626- (14) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ وَأَبِی سَعِیدٍ الخدری ب قَالَا: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِذَا أَیْقَظَ الرَّجُلُ أَهْلَهُ مِنَ اللَّیْلِ فَصَلَّیَا، أَوْ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ جَمِیعًا کُتِبَا فِی (الذَّاکِرِینَ وَالذَّاکِرَاتِ)»

رواه أبو داود، وقال: "رواه ابن کثیر موقوفاً على أبی سعید، ولم یذکر أبا هریرة"([13]).

از ابوهریره و ابو سعید خدری ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرگاه مرد همسرش را در شب بیدار کند و نماز بخوانند یا دو رکعت را با هم به جا آورند، از جمله کسانی نوشته می‌شوند که بسیار ذکر و یاد خدا می‌کنند».

ورواه النسائی وابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه" والحاکم؛ وألفاظهم متقاربة: «مَنِ اسْتَیْقَظَ مِنَ اللَّیْلِ، وَأَیْقَظَ أَهلَهُ، فَصَلَّیَا رَکْعَتَیْنِ زاد النسائی: جَمِیعًا -؛ کُتِبَا مِنَ ﴿الذَّاکِرِینَ اللهَ کَثِیرًا وَالذَّاکِرَاتِ».

قال الحافظ: "صحیح على شرط الشیخین".

و با این الفاظ نیز روایت شدده است: «هرکس شب بیدار شود و خانواده‌اش را بیدار کند و دو رکعت نماز - با هم- بخوانند، از جمله کسانی نوشته می‌شوند که بسیار ذکر و یاد خدا می‌کنند».

892-360- (7) (ضعیف) وَعَنْ عَبْدِاللهِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «فَضْلُ صَلَاةِ اللَّیْلِ عَلَى صَلَاةِ النَّهَارِ، کَفَضْلِ صَدَقَةِ السِّرِّ عَلَى صَدَقَةِ الْعَلَانِیَةِ».

رواه الطبرانی فی "الکبیر" بإسناد حسن([14]).

و از عبدالله س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «فضل نماز شب بر نماز روز، همچون فضل صدقه مخفیانه بر صدقه‌ای است که علنی داده شود».

893-361- (8) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ سَمُرَةَ بْنِ جُنْدُبٍ س قَالَ: «أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ ج أَنْ نُصَلِّیَ مِنَ اللَّیْلِ مَا قَلَّ أَوْ کَثُرَ، وَأَنْ نَجْعَلَ آخرَ ذَلِکَ وِتْرًا».

رواه الطبرانی والبزار.

و از سمره بن جندب س روایت است که می‌گوید: رسول خدا ج به ما دستور داد کم یا زیاد، مقداری از شب را به نماز بگذرانیم و آخرین نماز را وتر قرار دهیم».

894-362- (9) (ضعیف) وَرُوِیَ عَن أَنَسٍ س یَرفَعُهُ قَالَ: «صَلَاةٌ فِی مَسجِدِی تُعدَلُ بِعَشرَة آلَاف صَلَاة، وَصَلَاةٌ فِی المَسجِدِ الحَرامِ تُعدَلُ بِمِئَة أَلف صَلَاةٍ، وَالصَّلَاةُ بِأَرضِ الرِّبَاط تُعدَل بِأَلفی أَلف صَلَاة، وَأَکثرُ مِن ذَلِکَ کُلِّه؛ الرَّکعَتَان یُصَلِّیهِمَا العَبدُ فِی جَوفِ اللَّیل، لَا یُرِیدُ بِهِمَا إِلا مَا عِندَ الله عَزَّ وَجَل».

رواه أبو الشیخ ابن حَیَّان فی "کتاب الثواب".

و از انس س به صورت مرفوع روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «نماز خواندن در مسجد من برابر است با ده هزار نماز؛ و نماز خواندن در مسجد الحرام برابر است با صد هزار نماز؛ و نماز خواندن در میدان جهاد برابر است با دو میلیون نماز؛ و بیش از همه اینها دو رکعت نمازی است که بنده در دل شب می‌خواند و با آن جز خواستار پاداشی که نزد الله است، نمی‌باشد».

895-363- (10) (ضعیف) وَعَنْ إِیَاسِ بْنِ مُعَاوِیَةَ الْمُزَنِیِّ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «لَا بُدَّ مِنْ صَلَاةٍ بِلَیْلٍ، وَلَوْ حَلْبَ شَاةٍ، وَمَا کَانَ بَعْدَ صَلَاةِ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ فَهُوَ مِنَ اللَّیْلِ».

رواه الطبرانی، ورواته ثقات؛ إلا محمد بن إسحاق([15]).

و از ایاس بن معاویه مزنی س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «بایستی در شب نماز خوانده شود و لو اینکه به مقدار دوشیدن گوسفندی باشد. و بعد از نماز عشاء جزو شب محسوب می‌شود».

896-364- (11) (ضعیف) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: فَذَکَرْتُ([16]) قِیَامَ اللَّیْلِ، فَقَالَ بَعْضُهُمْ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «نِصْفَهُ، ثُلُثَهُ، رُبْعَهُ، فُوَاقَ حَلْبِ نَاقَةٍ، فُوَاقَ حَلْبِ شَاةٍ».

رواه أبو یعلى، ورجاله محتج بهم فی "الصحیح"، وهو بعض حدیث([17]).

 (فُواق الناقة) بضم الفاء: وهو هنا قدر ما بین رفع یدیک عن الضرع وقت الحلب وضمهما.

و از ابن عباس ب روایت است که می‌گوید: پس نماز شب را ذکر نمودم که برخی از آنها گفتند: رسول خدا ج فرمودند: «مقدار آن به اندازه نصف شب، یک سوم شب، یک چهارم، به اندازه توقف زمانی در یک بار دوشیدن شتر و به اندازه توقف در یک بار دوشیدن گوسفند می‌باشد».

فُواق الناقه به وقفه زمانی گفته می‌شود که در فاصله گرفتن و رها کردن پستان به هنگام شیر دوشیدن اتفاق می‌افتد.

897-365- (12) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: أَمَرَ رَسُولُ اللهِ ج بِصَلَاةِ اللَّیْلِ، وَرَغَّبَ فِیهَا حَتَّى قَالَ: «عَلَیْکُمْ بِصَلَاةِ اللَّیْلِ وَلَوْ رَکْعَةً».

رواه الطبرانی فی "الکبیر" و"الأوسط".

و همچنین از ابن عباس ب روایت است که می‌گوید: رسول خدا ج ما را به نماز شب امر نمود و در این مورد تشویق کرد چنانکه فرمود: «نماز شب را بخوانید هرچند یک رکعت باشد».

898-627- (15) (حسن لغیره) وَعَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ ب قَالَ: جَاءَ جِبْرِیلُ إِلَى النَّبِیِّ ج فَقَالَ: «یَا مُحَمَّدُ! عِشْ مَا شِئْتَ فَإِنَّکَ مَیِّتٌ، وَاعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإِنَّکَ مَجْزِیٌّ بِهِ، وَأَحْبِبْ مَنْ شِئْتَ فَإِنَّکَ مُفَارِقُهُ، وَاعْلَمْ أَنَّ شَرَفَ الْمُؤْمِنِ قِیَامُ اللَّیْلِ، وَعِزَّهُ اسْتِغْنَاؤُهُ عَنِ النَّاسِ».

رواه الطبرانی فی "الأوسط"، وإسناده حسن([18]).

از سهل بن سعد ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «جبرئیل نزد رسول الله ج آمد و گفت: ای محمد! هرچه میخواهی زندگی کن که وفات خواهی کرد و آنچه می‌خواهی عمل کن؛ زیرا بی‌گمان نتیجهی آن را خواهی دید؛ و هر کسی را که می‌خواهی دوست بدار که از هم جدا خواهی شد؛ و بدان که شرف و بزرگواری مؤمن به شب زنده‌داری اوست و عزت و سربلندی وی در‌بی‌نیازی او از مردم است».

899-366- (13) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «أَشْرَافُ أُمَّتِی حَمَلَةُ الْقُرْآنِ، وَأَصْحَابُ اللَّیْلِ».

رواه ابن أبی الدنیا والبیهقی.

و از ابن عباس ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «اشراف امت من حافظان قرآن و شب زنده‌داران هستند».

900-367- (14) (موضوع) وَرُوِیَ عَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ صَلَّى مِنْکُمْ مِنَ اللَّیْلِ فَلْیَجْهَرْ بِقِرَاءَتِهِ؛ فَإِنَّ الْمَلَائِکَةَ تُصَلِّی بِصَلَاتِهِ، وَتَسْمَعُ لِقِرَاءَتِهِ، وَإِنَّ مُؤْمِنِی الْجِنِّ الَّذِینَ یَکُونُونَ فِی الْهَوَاءِ، وَجِیرَانَهُ فِی مَسْکَنِهِ، یُصَلُّونَ بِصَلَاتِهِ، وَیَسْتَمِعُونَ قِرَاءَتَهُ، وَإِنَّهُ یَطْرُدُ بِقِرَاءَتِهِ عَنْ دَارِهِ وَعَنِ الدُّورِ الَّتِی حَوْلَهُ فُسَّاقَ الْجِنِّ، وَمَرَدَةَ الشَّیَاطِینِ، وَإِنَّ الْبَیْتَ الَّذِی یُقْرَأُ فِیهِ الْقُرْآنُ عَلَیْهِ خَیْمَةٌ مِنْ نُورٍ، یَهتَدِی بِهَا أَهْلُ السَّمَاءِ، کَمَا یُهتَدی بِالْکَوْکَبِ الدُّرِّیِّ فِی لُجَجِ الْبِحَارِ، وَفِی الْأَرْضِ الْقَفْرِ، فَإِذَا مَاتَ صَاحِبُ الْقُرْآنِ، رُفِعَتْ تِلْکَ الْخَیْمَةُ، فَتَنْظُرُ الْمَلَائِکَةُ مِنَ السَّمَاءِ، فَلَا یَرَوْنَ ذَلِکَ النُّورَ، فَتَتَلَقَّاهُ الْمَلَائِکَةُ مِنْ سَمَاءٍ إِلَى سَمَاءٍ، فَتُصَلِّی الْمَلَائِکَةُ عَلَى رُوحِهِ فِی الْأَرْوَاحِ، ثُمَّ تَسْتَقْبِلُ الْمَلَائِکَةَ الْحَافِظَیْنِ اللَّذَیْنِ کَانُوا مَعَهُ، ثُمَّ تَسْتَغْفِرُ لَهُ الْمَلَائِکَةُ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُ، وَمَا مِنْ رَجُلٍ تَعَلَّمَ کِتَابَ اللَّهِ، ثُمَّ صَلَّى سَاعَةً مِنَ اللَّیْلِ إِلَّا أَوْصَتْ بِهِ تِلْکَ اللَّیْلَةُ الْمَاضِیَةُ اللَّیْلَةَ الْمُسْتَأنفةَ أَنْ تُنَبِّهَهُ لِسَاعَتِهِ، وَأَنْ تَکُونَ عَلَیْهِ خَفِیفَةً، وَإِذَا مَاتَ وَکَانَ أَهْلُهُ فِی جِهَازِهِ، جَاءَ الْقُرْآنُ فِی صُورَةٍ حَسَنَةٍ جَمِیلَةٍ، فَوَقَفَ عَلَی رَأْسِهِ، حَتَّى یُدْرَجَ فِی أَکْفَانِهِ، فَیَکُونُ الْقُرْآنُ عَلَى صَدْرِهِ دُونَ الْکَفَنِ، فَإِذَا وُضِعَ فِی قَبْرِهِ، وَسُوِّیَ، وَتَفَرَّقَ عَنْهُ أَصْحَابُهُ، أَتَاهُ مُنْکَرٌ وَنَکِیرٌ، فَیُجْلِسَانِهِ فِی قَبْرِهِ، فَیَجِیءُ الْقُرْآنُ حَتَّى یَکُونَ بَیْنَهُ وَبَیْنَهُمَا، فَیَقُولَانِ لَهُ: إِلَیْکَ حَتَّى نَسْأَلَهُ، فَیَقُولُ: لَا وَرَبِّ الْکَعْبَةِ! إِنَّهُ لَصَاحِبِی وَخَلِیلِی، وَلَسْتُ أَخْذُلُهُ عَلَى حَالٍ، فَإِنْ کُنْتُمَا أُمِرْتُمَا بِشَیْءٍ فَامْضِیَا لِمَا أُمِرْتُمَا وَدَعَانِی مَکَانِی، فَإِنِّی لَسْتُ أُفَارِقُهُ حَتَّى أُدْخِلَهُ الْجَنَّةَ، ثُمَّ یَنْظُرُ الْقُرْآنُ إِلَى صَاحِبِهِ فَیَقُولُ: أَنَا الْقُرْآنُ الَّذِی کُنْتَ تَجْهَرُ بِی، وَتُخْفِینِی، وَ تُحِبُّنِی، فَأَنَا حَبِیبُکَ، فَمَنْ أَحْبَبْتُهُ أَحَبَّهُ اللَّهُ، لَیْسَ عَلَیْکَ بَعْدَ مَسْأَلَةِ مُنْکَرٍ وَنَکِیرٍ هَمٍّ وَلَا حُزنٍ، فَیَسْأَلَهُ مُنْکَرٌ وَنَکِیرٌ، وَیَصْعَدَانِ، وَیَبْقَى هُوَ وَالْقُرْآنُ، فَیَقُولُ: لَأُفْرِشَنَّکَ فِرَاشًا لَیِّنًا، وَلَأُدَثِّرَنَّکَ دِثَارًا حَسَنًا جَمِیلًا بِمَا أَسْهَرْتَ لَیْلَکَ، وَأَنْصَبْتَ نَهَارَکَ، - قَالَ: - فَیَصْعَدُ الْقُرْآنُ إِلَى السَّمَاءِ أَسْرَعَ مِنَ الطَّرْفِ، فَیَسْأَلُ اللَّهَ ذَلِکَ لَهُ، فَیُعْطِیَهُ ذَلِکَ، فَیَنْزِلُ بِهِ أَلْفُ أَلْفٍ مَلَکٍ مِنْ مُقَرَّبِی السَّمَاءِ السَّادِسَةِ، فَیَجِیء الْقُرْآنُ فَیُحَییِّهُ، وَیَقُولُ: هَلِ اسْتَوْحَشْتَ؟ مَا زِدتُ مُذْ فَارَقْتُکَ أَنْ کَلَّمْتُ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَى، حَتَّى أَخَذتُ لَکَ فِرَاشًا وَدِثَارًا وَمِفتَاحًا، وَقَدْ جِئْتُکَ بِهِ، فَقُمْ حَتَّى تُفْرِشَکَ الْمَلَائِکَةُ. قَالَ: فَتُنْهِضُهُ الْمَلَائِکَةُ إِنْهَاضًا لَطِیفًا، ثُمَّ یُفْسَحُ لَهُ فِی قَبْرِهِ مَسِیرَةَ أَرْبَعِ مِائَةِ عَامٍ، ثُمَّ یُوضَعُ لَهُ فِرَاشٌ بِطَانَتُهُ مِنْ حَرِیرٍ أَخْضَرَ، حَشْوُهُ الْمِسْکُ الْأَذْفَرُ، وَتُوضَعُ لَهُ مُرَافِقٌ عِنْدَ رِجْلَیْهِ وَرَأْسِهِ مِنَ السُّنْدُسِ وَالْإِسْتَبْرَقِ، وُیُسْرَجُ لَهُ سِرَاجَانِ مِنْ نُورِ الْجَنَّةِ عِنْدَ رَأْسِهِ وَرِجْلَیْهِ، یُزْهِرَانِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ، ثُمَّ تُضْجِعُهُ الْمَلَائِکَةُ عَلَى شِقِّهِ الْأَیْمَنِ مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ، ثُمَّ یُؤْتَى بِیَاسَمِینَ الْجَنَّةِ، وَتَصْعَدُ عَنْهُ، وَیَبْقَى هُوَ وَالْقُرْآنُ، فَیَأْخُذُ الْقُرْآنُ إِلَى أَهْلِهِ، فَیُخْبِرُهُم([19]) [بِخَبَرِهِ] کُلَّ یَوْمٍ وَلَیْلَةٍ، وَیَتَعَاهَدُهُ کَمَا یَتَعَاهَدُ الْوَالِدُ الشَّفِیقُ وَلَدَهُ بِالْخَبَرِ، فَإِنْ تَعَلَّمَ مِنْ وَلَدِهِ الْقُرْآنَ بَشَّرَهُ بِذَلِکَ، وَإِنْ کَانَ عَقِبُهُ عَقِبَ سُّوءِ دَعَا لَهُمْ بِالصَّلَاحِ وَالْإِقْبَالِ، أَوْ کَمَا ذُکِرَ».

رواه البزار وقال: "خالد بن معدان لم یسمع من معاذ، ومعناه أنه یجیء ثواب القرآن([20]) کما قال: إن اللقمة تجیء یوم القیامة مثل أحد"([21])، وإنما یجیء ثوابها".انتهى.

قال الحافظ: "فی إسناده من لا یعرف حاله، وفی متنه غرابة کثیرة بل نکارة ظاهرة وقد تکلم فیه العقیلی وغیره".

از معاذ بن جبل س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هریک از شما که نماز شب می‌خواند، باید قرائت را به صورت جهری بخواند. چراکه فرشتگان همراه او نماز می‌خوانند و قرائت وی را گوش می‌کنند و نیز جن‌های مومن که در هوا هستند و نیز کسانی از آنها که با وی همسایه هستند، همراه وی نماز می‌خوانند و قرائت وی را گوش می‌کنند. وی با این قرائت جن‌های فاسق و شیاطین متمرد را از خانه خود و خانه‌های اطراف دور می‌کند. و خانه‌ای که در آن قرآن خوانده می‌شود خیمه‌ای از نور بر آن احاطه دارد که راهنمای اهل آسمان است. چنانکه ستاره درخشان در قعر دریا و سرزمین ‌بی‌آب و گیاه راهنما می‌باشد. چون همنشین قرآن فوت شود، این خیمه برداشته شده و فرشتگان از آسمان نگاه می‌کنند و این نور را نمی‌بینند؛ فرشتگان در هر آسمان او را دریافت می‌کنند و در میان ارواح بر روح وی درود می‌فرستند؛ سپس فرشتگان نگهبان که همراه وی بودند، روی آورده و پس از آن فرشتگان تا روزی که دوباره برانگیخته می‌شود برای وی طلب مغفرت می‌کنند. و هیچکس نیست که کتاب الله را بیاموزد سپس مدتی از شب را نماز بخواند مگر اینکه این شب، شب جدید را به آن لحظات توصیه می‌کند. و بیان می‌کند که آن شب بسیار زود گذشته است. چون چنین شخصی بمیرد درحالی‌که خانواده وی مشغول رسیدگی به امور وی باشند، قرآن در چهره‌ای زیبا ظاهر شده و در کنار سر وی قرار گرفته تا اینکه در کفن وی قرار گیرد. پس قرآن بر سینه‌ی وی بدون کفن قرار می‌گیرد و چون در قبر نهاده می‌شود و دفن وی به پایان می‌رسد و همراهانش پراکنده می‌شوند، منکر و نکیر به سراغ وی می‌آیند و او را در قبر می‌نشانند که قرآن آمده و در بین او و آنها قرار می‌گیرد. منکر و نکیر به قرآن می‌گویند: بگذار تا از او سوال کنیم. قرآن می‌گوید: نه به خداوند کعبه سوگند؛ او دوست و همراه من بود و من به هیچ وجه او را رها نمی‌کنم. اگر شما به چیزی امر شدید، آن‌را انجام دهید و مرا در این مکان رها کنید. براستی من از او جدا نمی‌شوم تا وارد بهشت شود. سپس قرآن به همراه و همنشین خود نگریسته و می‌گوید: من قرآنی هستم که آن‌ را با صدای بلند و آرام می‌خواندی و مرا دوست داشتی و من محبوب تو بودم؛ و هرکس را که من دوست داشته باشم الله دوست دارد. پس از مساله نکیر و منکر غم و اندوهی برای تو نخواهد بود. سپس نکیر و منکر از وی سوال کرده و به آسمان صعود می‌کنند و او با قرآن باقی می‌ماند. قرآن می‌گوید: برایت فرش نرم و لطیف و ملافه و پتوی زیبایی که با آن شب را سپری کرده و خستگی روزت را رفع کنی مهیا می‌کنم؛ راوی می‌گوید: پس قرآن سریع‌تر از یک چشم به هم زدن به آسمان رفته و این موارد را از خداوند برای او می‌خواهد و به او داده می‌شود. پس یک میلیون فرشته از مقربان آسمان ششم همراه آن نازل می‌شوند و قرآن می‌‌آید و او را زنده می‌کند و می‌گوید: وحشت کرده‌ای؟ مدتی که تو را ترک نمودم با خداوند متعال سخن می‌گفتم تا اینکه برای تو فرش و ملافه و کلیدی گرفتم. و با آنها نزد تو آمدم. پس برخیز تا فرشتگان برای تو فرش پهن کنند. راوی می‌گوید: پس فرشتگان با لطافت او را بلند کرده و قبر وی را به اندازه مسیر چهارصد سال وسعت می‌دهند و پس از آن فرشی برای وی پهن می‌کنند که آستر آن از حریر سبز است، درون آن از مشک خوشبو است. و برای او بالش‌هایی در نزدیک پاها و سرش قرار می‌دهند که از حریر لطیف و نازک و حریر ضخیم و براق است. و در کنار پاها و سرش دو چراغ از نور بهشت روشن می‌کنند که تا روز قیامت نور می‌دهند. سپس فرشته‌ها او را بر پهلوی راست و رو به قبله قرار می‌دهند. سپس یاسمین بهشت آورده می‌شود و به آسمان می‌روند و او و قرآن باقی می‌ماند. قرآن به خانواده‌اش روی آورده و هر شبانه روز اخبار وی را به آنها منتقل می‌کند و با وی عهد و پیمان می‌بندد، چنانکه پدر دلسوز از فرزندش عهد و پیمان خیر می‌گیرد. پس اگر فرزندش قرآن را بیاموزد وی را بدین سبب بشارت می‌دهند و اگر فرزندان بدی داشته باشد برای اصلاح و اقبال آنها دعا می‌کند».

0-368- (15) (موضوع) ورواه ابن أبی الدنیا وغیره عن عبادة بن الصامت موقوفاً علیه، ولعله أشبه.

901-369- (16) (موضوع) وَرُوِیَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ بَاتَ لَیْلَةً فِی خِفَّةٍ مِنَ الطَّعَامِ وَالشَّرَابِ یُصَلِّی، تدارکَتْ حَوْلَهُ الْحُورُ الْعَیْنُ حَتَّى یُصْبِحَ».

رواه الطبرانی فی "الکبیر".

و از ابن عباس ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس شبی را با وجود کم بودن غذا و نوشیدنی نماز بگزارد، حور عین اطراف وی می‌گردد تا اینکه صبح کند».

902-628- (16) (صحیح) عَن عَمْرُو بْنُ عَبَسَةَ([22]) س أَنَّهُ سَمِعَ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «أَقْرَبُ مَا یَکُونُ الرَّبُّ مِنَ العَبْدِ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ الآخِرِ، فَإِنْ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَکُونَ مِمَّنْ یَذْکُرُ اللَّهَ فِی تِلْکَ السَّاعَةِ، فَکُنْ».

رواه الترمذی واللفظ له-، وابن خزیمة فی "صحیحه"، وقال الترمذی: "حدیث صحیح غریب".

از عمرو بن عبسه س روایت است که از رسول الله ج شنیده که ‌فرمودند: «در تاریکی آخر شب، خداوند متعال در نزدیک‌ترین فاصله با بنده می‌باشد، پس اگر می‌توانی از کسانی باشی که در این زمان به ذکر و یاد خداوند مشغولند، پس از آنان باش.

903-370- (17) (ضعیف) وَعَنِ عبدِالله ابْنِ مَسْعُودٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا خَیَّبَ اللَّهُ امرأً قَامَ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ فَافْتَتَحَ سُورَةَ الْبَقَرَةِ وَآلَ عِمْرَانَ».

رواه الطبرانی فی "الأوسط"، وفی إسناده بقیة([23]).

و از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «خداوند متعال کسی را که در دل شب برخاسته و خواندن دو سوره «بقره» و «آل عمران» را آغاز می‌کند، بی‌بهره و زیانمند نمی‌گرداند».

904-629- (17) (حسن) وَعَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «ثَلَاثَةٌ یُحِبُّهُمُ اللَّهُ، وَیَضْحَکُ إِلَیْهِمْ، وَیَسْتَبْشِرُ بِهِمْ: الَّذِی إِذَا انْکَشَفَتْ فِئَةٌ قَاتَلَ وَرَاءَهَا بِنَفْسِهِ لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، فَإِمَّا أَنْ یُقْتَلَ، وَإِمَّا أَنْ یَنْصُرَهُ اللَّهُ وَیَکْفِیَه، فَیَقُولُ: انْظُرُوا إِلَى عَبْدِی کَیْفَ صَبَّرَ لِی بِنَفْسَهُ؟! وَالَّذِی لَهُ امْرَأَةٌ حَسَنَةٌ، وَفِرَاشٌ لَیِّنٌ حَسَنٌ، فَیَقُومُ مِنَ اللَّیْلِ، فَیَقُولُ: یَذَرُ شَهْوَتَهُ وَیَذْکُرُنِی، وَلَوْ شَاءَ رَقَدَ. وَالَّذِی إِذَا کَانَ فِی سَفَرٍ، وَکَانَ مَعَهُ رَکْبٌ، فَسَهَرُوا، ثُمَّ هَجَعُوا فَقَامَ فِی السَّحَرِ فِی ضَرَّاءَ وَسَرَّاءَ».

رواه الطبرانی فی "الکبیر" بإسناد حسن([24]).

از ابودرداء س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه نفر هستند که خداوند متعال آنها را دوست داشته و در چهره‌ی آنها می‌خندد و به آنها مژده می‌دهد: کسی که با گروهی در راه خدا جهاد می‌کند و برای رضای خداوند می‌جنگد، یا کشته شده یا که خدا او را یاری و کفایت می‌کند؛ خداوند می‌فرماید: به بنده‌ی من بنگرید که به خاطر من جانش را فدا کرده است. و فردی که زن زیبا و بستری نرم و نیکو دارد، پس برای نماز شب بیدار می‌شود؛ خداوند متعال می‌فرماید: هوسش را رها کرده و مرا یاد می‌کند و اگر می‌خواست، می‌خوابید. و فردی که در سفر همسفرانی دارد؛ در راه سفر شب را بیدار مانده، سپس می‌خوابند؛ پس او در وقت سحر در سختی یا آسایش نماز را به پا می‌دارد».

905-630- (18) (حسن لغیره) وَعنِ ابْنِ مَسْعُودٍ س عَنِ النَّبِی ج قَالَ: «عَجِبَ رَبُّنَا مِنْ رَجُلَیْنِ؛ رَجُلٌ ثَارَ([25]) عَنْ وِطَائِهِ وَلِحَافِهِ، مِنْ بَیْنِ أَهْلِهِ وَحِبِّهِ إِلَى صَلَاتِهِ، فَیَقُولُ اللهُ جَلَّ وَعَلَا [أیا مَلَائِکَتِی]([26]) انْظُرُوا إِلَى عَبْدِی ثَارَ عَنْ فِراشِه وَوِطَائِهِ، مِنْ بَین حِبِّهِ وَأَهْلِهِ إِلَى صَلَاتِهِ، رَغْبَةً فِیمَا عِنْدِی، وَشَفَقَةً مِمَّا عِنْدِی، وَرَجُلٌ غَزَا فِی سَبِیلِ اللهِ وَانْهَزَمَ أَصحابُه، وَعَلِمَ مَا عَلَیْهِ فِی الِانْهِزَامِ، وَمَا لَهُ فِی الرُّجُوعِ، فَرَجَعَ حَتَّى یُهرِیقَ دَمَهُ، فَیَقُولُ اللهُ [لِمَلَائِکَتِهِ]([27]): انْظُرُوا إِلَى عَبْدِی رَجَعَ رَجاءَ فِیمَا عِنْدِی، وَشَفَقَةً مِمَّا عِنْدِی، حَتَّى یُهریقَ دَمَهُ».

(صحیح لغیره موقوف) رواه أحمد وأبو یعلى والطبرانی وابن حبان فی "صحیحه".

از ابن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال از دو شخص تعجب نمود: مردی که از زیرانداز و لحافش و بین خانواده و محبوبش برخاسته و به نماز می‌ایستد؛ پس خداوند می‌فرماید: ای ملائکه‌ی من! به بنده‌ام نگاه کنید که از زیرانداز و لحافش برخاسته و از میان محبوب و اهلش به نماز ایستاده، به امید آنچه نزد من است و از ترس آنچه نزد من می‌باشد؛ و مردی که در راه خدا جهاد می‌کند و یارانش شکست خورده‌اند و می‌داند در مقابل شکست چه چیزی را باید تحمل کند و می‌داند آنچه به نفع او در برگشتن است، ولی بر می‌گردد تا خونش ریخته شود، پس خداوند به ملائکه‌اش می‌گوید: به بنده‌ام بنگرید که به امید آنچه نزد من و از ترس آنچه نزد من است، برگشته تا خونش ریخته شود».

ورواه الطبرانی موقوفاً([28]) بإسناد حسن ولفظه: «إِنَّ اللهَ لَیضحک إِلَى رَجُلَینِ: رَجُلٍ قَامَ فِی لَیلَةٍ بَارِدَةٍ مِن فِراشِه وَلِحافِهِ وَدِثاره([29]) فَتَوَضَأَ، ثُمَّ قَامَ إِلَى الصَّلَاةِ، فَیَقُولُ اللهُ عَزَّ وَجَل لِمَلَائِکَتِهِ: مَا حَمَلَ عَبدِی هَذَا عَلَى مَا صَنَعَ؟ فَیَقُولُون: رَبَّنا! رَجَاءَ مَا عِندَک، وَشفقة مِمَّا عِندَک. فَیَقُولُ: فَإِنِّی قَد أَعطَیتُه مَا رَجَا، وَأمَّنتُه مِمَّا یخاف، وَذکر بقیَّته».

و در روایت طبرانی به صورت موقوف و با اسناد حسن آمده است: «خداوند در چهره دو مرد می‌خندد، مردی که شب سرد از بستر و لحاف و روانداز خود برخاسته و وضو گرفته و به نماز می‌ایستد؛ پس خداوند به ملائکه خود می‌فرماید: چه چیزی بنده‌ام را به این عمل واداشت؟ می‌گویند: پروردگارا! به امید آنچه نزد تو و از ترس آنچه نزد تو است. می‌فرماید: همانا من آنچه امید داشت به او عطا کردم و از آنچه می‌ترسید در امان نگه داشتم». و ادامه‌ی حدیث را ذکر می‌کند.

906-631- (19) (حسن لغیره) وَعَن عُقبَة بنِ عَامِرٍ س قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِیَّ ج یَقُولُ: «الرَّجُلٌ مِنْ أُمَّتِی یَقُومُ مِنَ اللَّیْلِ یُعَالِجُ نَفْسَهُ إِلَى الطَّهُورِ، وَعَلَیْهِ عُقَدٌ، فَإِذَا وَضَّأَ یَدَیْهِ انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ، فَإِذَا وَضَّأَ وَجْهَهُ انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ، وَإِذَا مَسَحَ رَأْسَهُ انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ، وَإِذَا وَضَّأَ رِجْلَیْهِ انْحَلَّتْ عُقْدَةٌ. فَیَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَجَل لِلَّذِین وَرَاءَ الْحِجَابِ: انْظُرُوا إِلَى عَبْدِی هَذَا یُعَالِجُ نَفْسَهُ،  وَیَسْأَلَنِی، مَا سَأَلَنِی عَبْدِی هَذَا فَهُوَ لَهُ».

رواه أحمد وابن حبان فی "صحیحه"، واللفظ له.

از عُقبه بن عامر س روایت است از رسول الله ج شنیدم که ‌فرمودند: «مردی از امت من شب بیدار شده و خودش را با وضو معالجه می‌کند درحالی‌که بر او گره‌هایی است؛ هرگاه دست‌ها را بشوید، گرهی باز می‌شود و چون صورتش را بشوید، گرهی باز می‌شود، چون سرش را مسح کند، گرهی باز می‌شود و چون پایش را بشوید، گرهی باز می‌شود؛ و خداوند به کسانی که پشت پرده قرار گرفته‌اند می‌گوید: به بنده‌ام نگاه کنید، او نفسش را مداوا می‌کند و از من درخواست می‌کند، پس هرچیزی که بنده‌ام درخواست نموده به او داده می‌شود».

907-371- (18) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ قَالَ: قَالَ عَبْدُاللَّهِ: «إنَّهُ مَکْتُوبٌ فِی التَّوْرَاةِ: لَقَدْ أَعَدَّ اللَّهُ لِلَّذِینَ تَتَجَافَى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ مَا لَمْ تَرَ عَیْنٌ، وَلَمْ تَسْمَعْ أُذُنٌ، وَلَمْ یَخْطُرْ عَلَى قَلْبِ بَشَرٍ، وَلَا یَعْلَمُهُ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ، وَلَا نَبِیٌّ مُرْسَلٌ. قَالَ: وَنَحْنُ نَقْرَؤُهَا ﴿فَلَا تَعۡلَمُ نَفۡسٞ مَّآ أُخۡفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعۡیُنٖالآیة.

رواه الحاکم وصححه.

و از ابوعبیده روایت است که می‌گوید: عبدالله گفت: «در تورات نوشته است: خداوند متعال برای کسانی که پهلوهای‌شان از بستر دور می‌شود، نعمت‌هایی را آماده نموده که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی وصف آنها را نشنیده و بر قلب هیچ بشری خطور نکرده و هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسل از آن اطلاعی ندارد. و ما آن‌را می‌خواندیم: «هیچ کس نمی‌داند چه چیزهای شادی آفرین و مسرّت بخشی برای ایشان پنهان شده است».

908-632- (20) (صحیح) وَعَن عَبْداللَّهِ بْنَ أَبِی قَیْسٍ([30]) قَالَ: قَالَتْ عَائِشَةُ ل: «لَا تَدَعْ قِیَامَ اللَّیْلِ،‍ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج کَانَ لَا یَدَعُهُ، وَکَانَ إِذَا مَرِضَ، أَوْ کَسِلَ صَلَّى قَاعِدًا».

رواه أبو داود وابن خزیمة فی "صحیحه".

از عبد الله بن ابوقیس روایت است که عایشه ل گفت: «نماز شب را رها نکن؛ زیرا رسول الله ج آن را رها نمی‌کرد و هرگاه مریض یا خسته می‌شد، نشسته نماز می‌خواند».

909-633- (21) (صحیح لغیره موقوف) وَعَنْ طَارِقِ بْنِ شِهَابٍ: أَنَّهُ بَاتَ عِنْدَ سَلْمَانَ س لَیَنْظُرَ مَا اجْتِهادُهُ، قَالَ: فَقَامَ یُصَلِّی مِنْ آخِرِ اللَّیْلِ، فَکَأَنَّهُ لَمْ یَرَ الَّذِی کَانَ یَظُنُّ، فَذَکَرَ ذَلِکَ لَهُ، فَقَالَ سَلْمَانُ: حَافِظُوا عَلَى هَذِهِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ، فَإِنَّهُنَّ کَفَّارَاتٌ لِهَذِهِ الْجِرَاحَاتِ، مَا لَمْ تُصَبُ الْمَقْتَلَةُ، فَإِذَا صَلَّى النَّاسُ الْعِشَاءَ صَدَرُوا عَلَى ثَلَاثِ مَنَازِلَ، مِنْهُمْ مَنْ عَلَیْهِ وَلَا لَهُ، وَمِنْهُمْ مَنْ لَهُ وَلَا عَلَیْهِ، وَمِنْهُمْ مَنْ لَا لَهُ وَلَا عَلَیْهِ: فَرَجُلٌ اغْتَنَمَ ظُلْمَةَ اللَّیْلِ وَغَفْلَةِ النَّاسِ فَرَکِبَ فَرسُهُ فِی الْمَعَاصِی، فَذَلِکَ عَلَیْهِ وَلَا لَهُ، وَمَنْ لَهُ وَلَا عَلَیْهِ فَرَجُلٌ اغْتَنَمَ بِظُلْمَةَ اللَّیْلِ وَغَفْلَةَ النَّاسِ فَقَامَ یُصَلِّی، فَذَلِکَ لَهُ وَلَا عَلَیْهِ، وَمَنْ لَا لَهُ وَلَا عَلَیْهِ فَرَجُلٌ صَلَّى ثُمَّ نَامَ، [فَذَلِکَ]([31]) لَا لَهُ وَلَا عَلَیْهِ، إِیَّاکَ وَالْحَقْحَقَةَ، وَعَلَیْکَ بِالْقَصْدِ، وَداوِمْ([32])».

رواه الطبرانی فی "الکبیر" موقوفا بإسناد لا بأس به، ورفعه جماعة. [تقدم مرفوعاً نحوه/5-الصلاة/13].

از طارق بن شهاب روایت است که وی شب را نزد سلمان س گذراند تا جهد و عبادت وی را شاهد باشد. طارق می‌گوید: در پایان شب برخاسته به نماز ایستاد. گویا که سلمان چنان نبود که طارق گمان می‌کرد. پس این مساله را با وی در میان گذاشت. پس سلمان گفت: بر این نمازهای پنجگانه مراقبت کنید که کفاره‌ی این گناهان می‌باشند مادامی که اموری مرتکب نشود که باعث هلاکت هستند. چون مردم نماز عشاء را بخوانند، در سه جایگاه قرار خواهند داشت: از آنها کسانی هستند که شب‌شان به ضرر آنهاست نه به نفع آنها؛ و از آنها کسانی هستند که شب‌شان به نفع آنهاست نه به ضرر آنها؛ و از آنها کسانی هستند که شب‌شان نه به نفع آنها و نه به ضرر آنهاست. کسی که تاریکی شب و غفلت مردم را غنیمت شمرده و برای انجام گناهان سوار اسبش می‌شود، درواقع این شب به ضرر اوست نه به نفع او؛ و کسی که به نفع اوست نه به ضرر او، مردی است که تاریکی شب و غفلت مردم را غنیمت شمرده، برخاسته و نماز می‌خواند، پس این شب به نفع اوست نه به ضرر او؛ و کسی که نه به نفع و نه به ضرر اوست، مردی است که نماز خوانده سپس می‌خوابد، پس آن شب نه به نفع اوست و نه به ضرر او؛ و بر حذر باش از اینکه خود را خسته کنی و میانه‌روی را در پیش گیر و بر عملت مداومت بورز».

(الحقحقة) بحاءین مهملتین مفتوحتین وقافین الأولى ساکنة، والثانیة مفتوحة: هو أشد السیر، وقیل: هو أن یجتهد فی السیر ویلح فیه حتى تعطب راحلته، أو تقف، وقیل غیر ذلک.

910-634- (22) (حسن لغیره) وَعَنْ سَمُرَةَ بن جُندب س قَالَ: کَانَ رَسُول الله ج یَقُولُ لَنَا: «لَیْسَ فِی الدُّنْیَا حَسَدٌ إِلَّا فِی اثْنَتَیْنِ: الرَّجُلِ یَغبطُ الرَّجُلَ أَنْ یُعْطِیَهُ اللهُ الْمَالَ الْکَثِیرَ، فَیُنْفِقَ مِنْهُ، فَیُکْثِرَ النَّفَقَةَ، یَقُولُ الْآخَرُ: لَوْ کَانَ لِی مَالٌ لَأَنْفَقْتُ مِثْلَ مَا یُنْفِقُ وَأَحْسَنَ، فَهُوَ یَحْسُدُهُ، وَرَجُلٍ یَقْرَأُ الْقُرْآنَ فَیَقُومُ اللَّیْلَ، وَعِنْدَهُ رَجُلٌ إِلَى جَنْبِهِ لَا یَعْلَمُ الْقُرْآنَ، فَهُوَ یَحْسُدُهُ عَلَى قِیَامِهِ، أو عَلَى مَا عَلَّمَهُ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ الْقُرْآنَ، فَیَقُولُ: لَوْ عَلَّمَنِیَ اللهُ مِثْلَ هَذَا لَقُمْتُ مِثْلَ مَا یَقُومُ».

رواه الطبرانی فی "الکبیر" وفی سنده لین.

از سَمُره بن جندب س روایت است که رسول الله ج به ما فرمودند: «در دنیا جز در دو مورد حسد وجود ندارد. مردی که غبطه می‌خورد بر کسی که خداوند به او مال زیادی داده و از آن انفاق کرده و بسیار انفاق می‌کند؛ مرد دیگر می‌گوید: اگر من مالی داشتم، مثل این مرد انفاق می‌کردم و چه بسا بیشتر، پس بر او حسد می‌ورزد. و مردی که قرآن می‌خواند و نماز شب به جا می‌آورد و در کنار او مردی است که نمی‌تواند قرآن تلاوت کند و بر نماز او و آنچه خداوند از قرآن به او یاد داده، حسد می‌ورزد و می‌گوید: اگر خداوند چنین به من یاد می‌داد، همانند او نماز شب را به جا می‌آوردم».

(الحسد) منظور از حسادت از بین رفتن نعمت محسود است. و این به اتفاق حرام است. همچنین گاهی منظور از اطلاق آن، غبطه میباشد که عبارت است از تمنای حالت کسی که به او غبطه خورده میشود بدون اینکه تمنای نابودی آن را برای او داشته باشد. و مراد از حسد در این روایت و امثال آن همین است. پس اگر حالتی که بدان غبطه خورده میشود، محمود باشد، تمنای وی محمود است و اگر آن حالت مذموم باشد، تمنای وی مذموم است که متمنا در اثر آن گنهکار میشود.

911-635- (23) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللهِ [بْنِ عُمَرَ]([33]) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «لَا حَسَدَ إِلَّا فِی اثْنَتَیْنِ: رَجُلٌ آتَاهُ اللهُ الْقُرْآنَ، فَهُوَ یَقُومُ بِهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَآنَاءَ النَّهَارِ، وَرَجُلٌ آتَاهُ اللهُ مَالًا، فَهُوَ یُنْفِقُهُ آنَاءَ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ».

رواه مسلم وغیره.

از عبدالله بن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «حسد جز در دو مورد جایز نیست: مردی که خداوند [تلاوت] قرآن به او عطا کرده باشد و شب و روز [با تلاوت و عمل کردن] آن را به پا می‌دارد؛ و مردی که خداوند به او مال و ثروت عنایت کرده باشد و شب و روز در راه خدا انفاق نماید».

912-636- (24) (حسن) وَعَنْ یَزِیدَ بْنِ الْأَخْنَسِ - وَکَانَتْ لَهُ صُحْبَةٌ س - أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «لَا تَنَافُسَ [بَیْنَکُمْ] إِلَّا فِی اثْنَتَیْنِ: رَجُلٌ أَعْطَاهُ اللهُ قُرْآنًا فَهُو یَقُومُ بِهِ آنَاءَ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ، [وَیَتَّبع مَا فِیهِ]([34])، فَیَقُولُ رَجُلٌ: لَو أَنَّ اللهَ أَعْطَانِی مَا أَعْطَى فُلَانًا فَأَقُومُ بِهِ کَمَا یَقُومُ، وَرَجُلٌ أَعْطَاهُ اللهُ مَالًا، فَهُو یُنْفِقُ مِنه وَیَتَصَدَّقُ، فَیَقُولُ رَجُلٌ مِثْلَ ذَلِکَ».

رواه الطبرانی فی "الکبیر"، ورواته ثقات مشهورون([35]).

از یزید بن اخنس س - که از اصحاب رسول الله ج می‌باشد - روایت است که رسول الله ج فرمودند: «رقابتی در بین شما وجود ندارد، مگر در دو چیز؛ مردی که خداوند قرائت قرآن به او عطا کرده باشد و شب و روز آن را به پا می‌دارد و پایبند آنچه در آن است می‌باشد؛ پس کسی می‌گوید: اگر خداوند آنچه به فلانی عطا کرده به من عطا کند، من همانند او آن را به پا می‌دارم. و مردی که خداوند به او مال و ثروت عنایت کرده باشد و از آن انفاق و صدقه می‌کند و مردی همچون سخنان فرد سابق چنان می‌گوید».

0-637- (25) (صحیح) ورواه أبو یعلى من حدیث أبی سعید نحوه بإسناد جید([36]).

913-638- (26) (حسن) وَعَنْ فَضَالَةَ بْنِ عُبَیْدٍ وَتَمِیمٍ الدَّارِیِّ ب عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ قَرَأَ عَشْرَ آیَاتٍ فِی لَیْلَةٍ کُتِبَ لَهُ قِنْطَارٌ [مِنَ الْأَجْرِ]([37])، وَالْقِنْطَارُ خَیْرٌ مِنَ الدُّنْیَا وَمَا فِیهَا، فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ یَقُولُ رَبُّکَ عَزَّ وَجَل: اقْرَأْ وَارْقَ لِکُلِّ آیَةٍ دَرَجَةً، حَتَّى یَنْتَهِیَ إِلَى آخِرِ آیَةٍ مَعَهُ، یَقُولُ رَبُّکَ عَزَّ وَجَل لِلْعَبْدِ: اقْبِضْ. فَیَقُولُ الْعَبْدُ بِیَدِهِ: یَا رَبُّ! أَنْتَ أَعْلَمُ. یَقُولُ: بِهَذِهِ([38]) الْخُلْدُ، وَبِهَذِهِ النَّعِیمُ».

رواه الطبرانی فی "الکبیر" و"الأوسط" بإسناد حسن، وفیه إسماعیل بن عیاش عن الشامیین، وروایته عنهم مقبولة عند الأکثرین([39]).

از فضاله بن عبید و تمیم داری ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که ده آیه در شب بخواند، برای او یک قنطار پاداش داده می‌شود. و هر قنطار از دنیا و آنچه در آن است بهتر است؛ و در روز قیامت پروردگارت ﻷ می‌فرماید: بخوان و با هر آیه، یک درجه بالا برو. تا اینکه به آخرین آیه‌ای که همراه اوست می‌رسد، خداوند ﻷ به بنده‌ می‌فرماید: بگیر. بنده با اشاره‌ی دست می‌گوید: یا رب! تو داناتری. خداوند می‌فرماید: با دست راست خلود و جاودانگی را گرفته و با دست چپ نعمت‌ها را بگیر».

914-639- (27) (حسن صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ قَامَ بِعَشْرِ آیَاتٍ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الغَافِلِینَ، وَمَنْ قَامَ بِمِائَةِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ القَانِتِینَ، وَمَنْ قَامَ بِأَلْفِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ المُقَنْطِرِینَ».

رواه أبو داود وابن خزیمة فی "صحیحه" کلاهما من روایة أبی سویَّة([40]) عن أبی حُجَیرة عن عبد الله بن عمرو. وقال ابن خزیمة: "إن صح الخبر فإنی لا أعرف أبا سویَّة([41]) بعدالة ولا جرح"([42]).

از عبدالله بن عمرو بن العاص ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که ده آیه بخواند، از غافلان نوشته نمی‌شود. و کسی که صد آیه بخواند، از تهجدگزاران نوشته می‌شود. و کسی که هزار آیه بخواند، از جمله مقنطرین (کسانی که اجر زیادی به اندازه‌ی یک قنطار به او داده می‌شود) نوشته می‌شود».

0-372- (19) (ضعیف) ورواه ابن حبان فی "صحیحه" من هذه الطریق أیضاً، إلا أنه قال: "وَمَن قَامَ بِمِائَتِی آیَة کُتِبَ مِنَ المُقَنْطِرِینَ".

قوله من (المقنطرین) أی: ممن کتب له قنطار من الأجر.

(قال الحافظ): "من سورة ﴿تَبَٰرَکَ ٱلَّذِی بِیَدِهِ ٱلۡمُلۡکُ [الملک: 1]. إلى آخر القرآن ألف آیة. والله أعلم".

و این حدیث را ابن حبان در صحیحش از این طریق روایت نموده جز اینکه می‌گوید: «و هرکس دویست آیه بخواند جزو مقنطرین (کسانی که پاداش یک قنطار برای آنها نوشته می‌شود) نوشته می‌شود».

حافظ می‌گوید: از سوره ﴿تَبَٰرَکَ ٱلَّذِی بِیَدِهِ ٱلۡمُلۡکُ تا آخر قرآن هزار آیه است، والله اعلم».

915-373- (20) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ:  «الْقِنْطَارُ اثْنَا عَشَرَ أَلْفَ أُوقِیَّةٍ، أُوقِیَّةٍ خَیْرٌ مِمَّا بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ».

رواه ابن حبان فی "صحیحه"([43]).

و از ابوهریره س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هر قنطار برابر است با دوازده هزار اوقیه؛ و هر اوقیه بهتر است از آنچه میان آسمان و زمین است».

916-374- (21) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی أُمَامَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ قَرَأَ عَشْرَ آیَاتٍ فِی لَیْلَةٍ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ، وَمَنْ قَرَأَ مِائَةَ آیَةٍ کُتِبَ لَهُ قُنُوتُ لَیْلَةٍ، وَمَنْ قَرَأَ مِئَتَیْ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْقَانِتِینَ، وَمَنْ قَرَأَ أَرْبَعَ مِائَةِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْعَابِدِینَ، وَمَنْ قَرَأَ خَمْسَ مِائَةِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْحَافِظِینَ، وَمَنْ قَرَأَ سِتَّمِائَةِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْخَاشِعِینَ، وَمَنْ قَرَأَ ثَمَانِ مِائَةِ آیَةٍ کُتِبَ مِنَ الْمُخْبِتِینَ، وَمَنْ قَرَأَ أَلْفَ آیَةٍ أَصْبَحَ لَهُ قِنْطَارٌ، وَالْقِنْطَارُ أَلْفٌ وَمِئَتَا أُوقِیَّةٍ، الْأُوقِیَّةُ خَیْرٌ مِمَّا بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ - أَوْ قَالَ: خَیْرٌ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ - وَمَنْ قَرَأَ أَلْفَیْ آیَةٍ کَانَ مِنَ الْمُوجِبِینَ».

رواه الطبرانی.

(الموجب) الذی أتى بفعلٍ یوجب له الجنة. ویطلق أیضاً على من أتى بفعل یوجب له النار.

و از ابی امامه س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس ده آیه در شب بخواند جزو غافلان نوشته نمی‌شود و هرکس صد آیه بخواند قیام یک شب برای وی نوشته می‌شود. و هرکس دویست آیه بخواند جزو قانتین نوشته می‌شود. و هرکس چهارصد آیه بخواند جزو عابدین نوشته می‌شود. و هرکس پانصد آیه بخواند جزو حافظین نوشته می‌شود. و هرکس ششصد آیه بخواند جزو خاشعین نوشته می‌شود. و هرکس هشتصد آیه بخواند جزو مخبتین نوشته می‌شود. و هرکس هزار آیه بخواند پاداش وی یک قنطار خواهد بود. و هر قنطار برابر است با هزار و دویست اوقیه؛ و اوقیه بهتر است از آنچه میان آسمان و زمین است. یا اینکه گفت: بهتر از هر آن چیزی است که خورشید بر آن طلوع کند- و هرکس دوهزار آیه بخواند از موجبین خواهد بود».

موجب به کسی گفته می‌شود که عملی انجام می‌دهد که بهشت را بر وی واجب می‌کند. و همچنین بر کسی اطلاق می‌گردد که عملی را انجام می‌دهد که آتش را بر وی واجب می‌گرداند.

917-640- (28) (صحیح) وَعَن أَبِی هُرَیرَة س عَنِ النَّبِی ج قَالَ: "مَن حَافَظَ عَلَى هؤلاء الصَّلَوَاتِ المَکتُوبَاتِ لَم یَکُن مِنَ الغَافِلِین، وَمَن قَرَأَ فِی لَیلَةٍ مِائةَ آیةٍ لَم یُکتَب مِنَ الغَافِلِین، أَو کُتِبَ مِنَ القَانِتِین"([44]).

رواه ابن خزیمة فی "صحیحه".

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که بر این نمازهای پنجگانه محافظت کند، جزو غافلین قرار نمی‌گیرد. و کسی که در شب صد آیه بخواند، از غافلین نوشته نمی‌شود یا از تهجدگزاران (قانتین) نوشته می‌شود».

0-375- (22) (منکر) والحاکم، ولفظه - وهو روایة لابن خزیمة أیضاً- قال: «مَنْ صَلَّى فِی لَیْلَةٍ بِمِائَةِ آیَةٍ، لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ، وَمَنْ صَلَّى فِی لَیْلَةٍ بِمِائَتَیْ آیَةٍ، کُتِبَ مِنَ الْقَانِتِینَ الْمُخْلَصِینَ».

وقال الحاکم: "صحیح على شرط مسلم"([45]).

و حاکم آن‌را روایت نموده و لفظ آن چنین است چنانکه روایت ابن خزیمه نیز می‌باشد: «هرکس در شب صد آیه بخواند جزو غافلان نوشته نمی‌شود و هرکس دویست آیه بخواند جزو قانتین مخلص نوشته می‌شود».

(صحیح لغیره) وفی روایة له قال فیها «على شرط مسلم» أیضاً: «مَنْ قَرَأَ عَشْرَ آیَاتٍ فِی لَیْلَةٍ، لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغَافِلِینَ».

و در روایتی از حاکم آمده است: «کسی که در شب ده آیه بخواند، از غافلان نوشته نمی‌شود».

12- (الترهیب من صلاة الإنسان وقراءته حال النعاس)



([1]) قلت: فی تفسیر "العقد" أقوال، والأقرب أنَّه على حقیقته، بمعنى السحر للإنسان، ومنعه من القیام، کما یعقد الساحر مَن سحرَه، کما أخبر بذلک المولى تعالى ذکره فی کتابه: «وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ» فالذی خُذِلَ یعمل فیه، والذی وُفِّق یصرف عنه. ومما یدل على أنَّه على الحقیقة، ما رواه ابن ماجه عن أبی هریرة مرفوعاً: "على قافیة رأس أحدکم حبل فیه ثلاث عقد" الحدیث. وما رواه ابن خزیمة وکما یأتی فی هذا الباب عن جابر رضی الله عنه: "على رأسه جریر معقود"، وفسِّر الجریر بالحبل.

([2]) فی الأصل هنا: (وروى ابن خزیمة فی "صحیحه" نحوه؛ وزاد فی آخره:

"فحلوا عُقدَ الشیطان ولو برکعتین"). ولما کانت هذه الزیادة لا تصح عندی؛ لشذوذها وتفرد (علی بن قرة بن حبیب) بها -ولم أعرفه- أعرضت عن ذکرها إلا منبهاً لضعفها، وعن ذکرها فی "الضعیف" أیضاً، لأنها لا فائدة تذکر دون ما قبلها. کما بینت المقدمة.

([3]) هذا وکل ما یشبهه مما سبق أو یأتی من الکلام المقفَّى المسجع قَلْ أو کثر، یقف القارئ على کل فصل منه، ولا یعرَب آخره مراعاة للسجع والوزن، ونظیره: "الله أکبرْ، خَرِبت خیبرْ"، وما فی معناه، کما فی العجالة (89-90)، وقد أطال القول فیه.

([4]) هذه الفقرة یَشهد لها حدیث عبد الله بن سلام فی الباب [برقم 876-616-(4)]. فتنبه.

([5]) قال الناجی (90) ما خلاصتهُ: "غفل المصنف عن ابن ماجه، ولا شک أنَّ اللفظ المذکور للبخاری فی "التفسیر" سوى لفظة "قد" وهی لابن ماجه، وقبلها: "یا رسول الله".

([6]) بل هما للبخاری فی "التهجد"؛ دون مسلم والترمذی.

([7]) کلمة (إنْ) مخففة من الثقیلة، وهی بکسر الهمزة، وضمیر الشأن محذوف والتقدیر: إنه کان. واللام فی (لَیقوم) مفتوحة للتأکید، ولفظة (ترِم) منصوبة بـ (أنْ) المقدرة، وهی بفتح التاء المثناة من فوق، فعل مضارع للمؤنث، وماضیه (ورِم) من باب (ورِث یرِث)، بالکسر فیهما، ومعنى (ورم): انتفخ.

([8]) قال الناجی: "وهو عجیب! فقد رواه الترمذی فی "الشمائل"، وابن ماجه". قلت: والنسائی أیضاً (1/ 244) مختصراً.

([9]) هکذا بتاءین فی أوله، وفی روایة (تَفَطَّر) بوزن تفعَّل بالتشدید بتاء واحدة، أی: تشقّق. والله أعلم.

([10]) قلت: لکنه یتقوّى بحدیث سلمان الفارسی المذکور فی الأصل عقبه، وقد قال الحافظ العراقی فی "تخریج الإحیاء" (1/ 321): "رواه الطبرانی فی "الکبیر"، والبیهقی بسند حسن". وفی حدیث سلمان زیادة ضعیفة.

([11]) (الدأب): العادة والشأن، وقد یحرک، وأصله من (دأب فی العمل): إذا جد وتعب، إلا أن العرب حولت معناه إلى العادة والشأن. قاله فی "النهایة".

([12]) فی "الصحیح" ما یغنی عنه من حدیث أبی أمامة؛ دون جملة المطردة.

([13]) قلت: إسناد المرفوع صحیح، وقد صححه جمع، ولا یضیره روایة ابن کثیر موقوفاً، لأنّ الرفع زیادة ثقة واجب قبولها، لا سیما وله طریق آخر مرفوع عن أبی سعید وحده رواه الطبرانی فی "الأوسط" و"الصغیر"، وهو مخرج فی "الروض النضیر" (962)، ثم إنَّ النسائی إنما رواه فی "الکبرى" (1/ 413/ 1310)! بخلاف حدیث أبی هریرة الذی قبله فهو قد رواه فی "الصغرى" (1/ 239)! وهما مخرَّجان فی "صحیح أبی داود" (1181 و1182).

([14]) قلت: نعم لولا أن أحد رواته عن الثوری، قد خولف فی رفعه، فأوقفه جمع من الثقات عن الثوری، مع أن الذی خالفهم فیه ضعف من قبل حفظه، فمثله لا یکون حدیثه حسناً، وإنما هو شاذ أو منکر. وتفصیل هذا الإجمال فی "الضعیفة" (4010).

([15]) یعنی وی مدلس است. و إیاس بن معاویه مُزنی از صغار تابعین میباشد. و اعلان رضایت الهی از وی، توهم صحابه بودن وی را ایجاد میکند. لذا در این مورد باید دقت داشت. سه نفر تعلیقنویسان این کتاب از این مساله غافل شدهاند چنانکه نسبت به تدلیس موجود در این روایت جاهل بود و حدیث را حسن دانستهاند.

([16]) کذا الأصل، وفی "المجمع": "تذکرت"، ووقع فی "مسند أبی یعلى" بخط یمکن أن یقرأ على الوجهین! والنسخة غیر جیدة. وفی المخطوطة: "ذکرت"، ولعله الصواب.

([17]) لا وجه لقوله: "وهو بعض حدیث" کما بینته فی "الضعیفة" (3912). ثم إن فی الإسناد إنقطاعاً لأنه من روایة (بُکیر) (وهو ابن عبد الله الأشج والد مخرمة)، لم یذکروا له روایة عن أحد من الصحابة، قال الحاکم: "وإنما روایته عن التابعین".

([18]) فیه نظر بینته على هامش الأصل، ثم وجدت له شواهد فخرجته فی "الصحیحة" (831 و1903).

([19]) الأصل: (فیجیزهم)، والتصویب من "المخطوطة"، و"کشف الأستار"، و"البحر الزخار" (7/ 99). وهو مخرج فی "الضعیفة" (6821).

([20]) هذا التأویل فیه نظر، فانظر التعلیق الآتی فی "الصحیح" فی (9 - کتاب الصیام/ 1) حدیث ابن عمرو: "الصیام والقرآن یشفعان .. ".

([21]) قلت: هو بهذا اللفظ ضعیف، رواه أحمد (2/ 404)، ومن هذا الوجه رواه الترمذی بنحوه، وسیأتی فی "8 - الصدقات/9 - الترغیب فی الصدقة والحث علیها".

([22]) الأصل: (عنبسة)، وکذا فی المخطوطة وغیرها، وهو خطأ وقع أیضاً فی الحدیث المتقدم «4- الطهارة/ 7».

([23]) قلت: لیس لبقیة ذکر فی هذا الحدیث کما بینته فی "الضعیفة" (5064).

([24]) قلت: لقد رواه من أولى بالعزو إلیه، وهو الحاکم، وصححه على شرطهما، وفیه نظر بینته فی "الصحیحة" (3489).

([25]) أی: نهض ووثب. و (الوِطاء): خلاف الغطاء، وفی "المصباح": "وزان الکتاب: المهاد الوطیء". و (حِبِّه) أی: حبیبه. ووقع فی "المسند" (حَیِّه)!

([26]) زیادة من "المسند".

([27]) زیادة من "المسند" وابن حبان.

([28]) قلت: وکذا قال الهیثمی، وهو فی حکم المرفوع، کما لا یخفى. ورواه ابن أبی الدنیا أیضاً، فانظر "الصحیحة" (3478).

([29]) (الدثار): الغطاء، ومنه (دثرونی) أی: غطونی.

([30]) فی الأصل: "أبی قبیس"، والتصویب من المخطوطة و"السنن" وکتب الرجال. وفی مطبوعة عمارة: "عبد بن أبی قیس"، وفی "المختصر": "عبد الله بن قیس"، وکلّه خطأ.

([31]) زیادة من "المجمع" یقتضیها السیاق.

([32]) کذا الأصل، وهو الموافق لأصله "الطبرانی" (6/ 266)، ولأصل هذا، فإنه رواه عن عبد الرزاق، وهذا فی "المصنف" (148 و4726)، وفی المخطوطة و"المجمع" ومطبوعة الثلاثة: (ودوامه).

([33]) سقطت من الأصل ومطبوعة الثلاثة، وهو خطأ، لأنه یعنی أنه عبد الله بن مسعود، إذ هو المراد عند الإطلاق، ولیس هو راوی الحدیث بهذا اللفظ. وإنما هو عبد الله بن عمر. کذلک هو عند مسلم (2/ 201)، فکان ینبغی تقییده، ورواه البخاری أیضاً، وقد أخرجاه عن ابن مسعود أیضاً، لکنْ بلفظ مغایر لهذا کما سیأتی (8- الصدقات/ 15).

([34]) هذه الزیادة والتی قبلها من "کبیر الطبرانی" (22/ 239/ 226)، و"الأوسط" أیضاً (3/ 142/ 2292)، وکذا "مسند أحمد"، و"مسند الشامیین" أیضاً (2/ 214- 215)، و"مجمع الزوائد".

([35]) قلت: وکذا قال فی "المجمع" (2/ 256)، وصنیعهما یشعر أن الحدیث لم یروه أحمد فی "مسنده"، وإلا لعزیاه إلیه! وهو ذهول، فقد أخرجه فیه (4/ 104) بسند جید.

([36]) قلت: أخرجه فی "مسنده" (2/ 340/ 1085)، لکن یقال فیه ما قیل فی الذی قبله، فقد أخرجه أحمد أیضاً (2/ 479) بسند صحیح عن أبی صالح عن أبی سعید، وفی روایة عن أبی صالح عن أبی هریرة، وهذه عند البخاری أیضاً.

([37]) سقطت من الأصل، واستدرکتها من "مجمع البحرین".

([38]) أی: اقبض یمینک على الخلد، وشمالک على النعیم؛ کما فی روایة أخرى لابن عساکر، وفی أولها زیادة، وقد خرجتها فی "الضعیفة" (5495).

([39]) وفیه أیضاً القاسم أبو عبد الرحمن، وهو حسن الحدیث. انظر "المعجم الکبیر" (2/ 38/ 1253) و"الأوسط" (9/ 205/ 8446).

([40]) الأصل "سریة" فی الموضعین، وکذا فی مطبوعة عمارة، وهو خطأ، والتصویب من "السنن" وکتب الرجال والمخطوطة.

([41]) انظر الحاشیة السابقة.

([42]) قلت: لکن قد روى عنه جماعة من الثقات، ولذلک قال الحافظ فیه: "صدوق". وهو مخرج فی "الصحیحة" (642).

([43]) قلت: وأخرجه ابن ماجه أیضاً وأحمد بسند فیه نظر بینته فی "الضعیفة" (4076).

([44]) هکذا الروایة بالشک، والمعتمَد دون جملة "لم یُکتَب من الغافلین"؛ لأنّ هذه فیمَن قام بعشر، ومن قام بمئة کتب من القانتین کما فی حدیث ابن عمرو المتقدم، ویشهد للأول روایة الحاکم الآتیة، انظر "الصحیحة".

([45]) قلت: هذا وهم، فإن ابن أبی الزناد لم یحتج به مسلم، وإنما روى له شیئاً فی المقدمة، ثم هو إلى ذلک فیه ضعف. انظر "الصحیحة" (642).

ترغیب به کلماتی که هنگام بیدار شدن در شب گفته می‌شود

ترغیب به کلماتی که هنگام بیدار شدن در شب گفته می‌شود

870-612- (1) (صحیح) عَن عُبَادَةُ بْنُ الصَّامِتِ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ تَعَارَّ مِنَ اللَّیْلِ، فَقَالَ: (لاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، الحَمْدُ لِلَّهِ، وَسُبْحَانَ اللَّهِ، وَلاَ إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَاللَّهُ أَکْبَرُ، وَلاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ)، ثُمَّ قَالَ: (اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی)، أَوْ دَعَا، اسْتُجِیبَ لَهُ، فَإِنْ تَوَضَّأَ ثُمَّ صَلَّى قُبِلَتْ صَلاَتُهُ».

رواه البخاری وأبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه.

از عباده بن صامت س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که در شب بیدار شود سپس بگوید: (لاَ إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الحَمْدُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، الحَمْدُ لِلهِ، وَسُبْحَانَ اللهِ، وَلاَ إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَاللهُ أَکْبَرُ، وَلاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ)، سپس بگوید: (اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی)، یا دعا بخواند، دعایش اجابت می‌گردد و اگر وضو گرفته سپس نماز بخواند، نمازش قبول می‌‌شود».

(تعار) بتشدید الراء، أی: استیقظ([1]).

871-352- (1) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَن أَبِی هُرَیرَة س أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: إِنَّ اللهَ تَعَالَى إِذَا رَدَّ إِلَى العَبدِ المُؤمِنِ نَفْسَهُ مِنَ اللَّیلِ، فَسَبَّحه، وَمَجَّده، وَاستغفره، فَدَعَاه؛ تقبّلَ مِنه».

رواه ابن أبی الدنیا.

و از ابوهریره س روایت است: از رسول خدا ج شنیده که فرمودند: «چون خداوند متعال نفس مومن را پس از گذراندن شب به وی بازگرداند و او نیز تسبیح و بزرگی خداوند را یاد کرده و طلب مغفرت کند و خداوند را به فریاد بخواند، از وی قبول می‌کند».

872-353- (2) (ضعیف) وَرُوِیَ عَن عَبدالله بن عَمرو ب عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنْ قَالَ حِینَ یَتَحَرَّکُ مِنَ اللَّیْلِ: (بِسْمِ اللَّهِ) عَشْرَ مَرَّاتٍ، وَ(سُبْحَانَ اللَّهِ) عَشْرًا، (آمَنْتُ بِاللَّهِ وَکَفَرْتُ بِالطَّاغُوتِ) عَشْرًا، وُقِیَ کُلَّ شَیْءٍ([2]) یَتَخَوّفُهُ، وَلَمْ یَنْبَغِ لِذَنْبٍ أَن یُدْرِکَهُ إِلَى مِثْلِهَا».

رواه الطبرانی فی "الأوسط".

وفی الباب أحادیث کثیرة من فعله ج لیست صریحة فی الترغیب، لم أذکرها.

و از عبدالله بن عمرو ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس به هنگام برخاستن از خواب ده مرتبه «بسم الله» و ده مرتبه «سبحان الله» و ده مرتبه «آمَنْتُ بِاللهِ وَکَفَرْتُ بِالطَّاغُوتِ» بگوید، از هر چیزی که سبب ترس و خوف وی باشد در امان خواهد بود و هیچ گناهی با آن برابری نمی‌کند».

11- (الترغیب فی قیام اللیل)



([1]) قلت: وفی النهایة: "أی هب من نومه واستیقظ"، وتقدم نحوه وأوسع منه فی التعلیق على الحدیث (598).

([2]) الأصل: (ذنب)، والصواب ما أثبته. وغفل عنه مدّعو التحقیق، فأثبتوا الخطأ مع أنهم رجعوا إلى "المجمع" وهو فیه على الصواب.

ترغیب به کلماتی که هنگام رفتن به بستر خواب گفته ‌می‌شود و آنچه در مورد فردی وارد شده که بدون ذکر خداوند خوابیده است

ترغیب به کلماتی که هنگام رفتن به بستر خواب گفته ‌می‌شود و آنچه در مورد فردی وارد شده که بدون ذکر خداوند خوابیده است

853-603- (1) (صحیح) عَنِ البَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ س قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ ج: «إِذَا أَتَیْتَ مَضْجَعَکَ([1])، فَتَوَضَّأْ وُضُوءَکَ لِلصَّلاَةِ، ثُمَّ اضْطَجِعْ عَلَى شِقِّکَ الأَیْمَنِ، ثُمَّ قُلْ: (اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْلَمْتُ نَفْسِی إِلَیْکَ، وَوَجَّهْتُ وَجْهِی إِلَیْکَ، وَفَوَّضْتُ أَمْرِی إِلَیْکَ، آمَنْتُ بِکِتَابِکَ الَّذِی أَنْزَلْتَ، وَبِنَبِیِّکَ الَّذِی أَرْسَلْتَ). فَإِنْ مُتَّ مِنْ لَیْلَتِکَ فَأَنْتَ عَلَى الفِطْرَةِ، وَاجْعَلْهُنَّ آخِرَ مَا تَتَکَلَّمُ بِهِ». قَالَ: فَرَدَّدْتُهَا عَلَى النَّبِیِّ ج، فَلَمَّا بَلَغْتُ (آمَنْتُ بِکِتَابِکَ الَّذِی أَنْزَلْتَ)، قُلْتُ: وَرَسُولِکَ! قَالَ: «لاَ، وَنَبِیِّکَ الَّذِی أَرْسَلْتَ»([2]).

رواه البخاری ومسلم وأبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه.

از براء بن عازب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرگاه در بستر خوابت قرار گرفتی، همانطور که برای نماز وضو می‌گیری وضو بگیر، سپس بر پهلوی راست بخواب و این دعا را بخوان: (اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْلَمْتُ نَفْسِی إِلَیْکَ، وَوَجَّهْتُ وَجْهِی إِلَیْکَ، وَفَوَّضْتُ أَمْرِی إِلَیْکَ، آمَنْتُ بِکِتَابِکَ الَّذِی أَنْزَلْتَ، وَبِنَبِیِّکَ الَّذِی أَرْسَلْتَ): پروردگارا، خود را تسلیم تو نمودم و به سوی تو روی آورده‌ام، تمام امور خود را به تو سپرده‌ام، به کتابی که نازل کرده‌ای (قرآن) و به پیامبری که فرستاده‌ای ایمان دارم». رسول الله ج فرمودند: «اگر بعد از خواندن این دعا، در آن شب بمیری، بر فطرت و دین اسلام خواهی ُمرد و این کلمات را آخرین سخن خود قرار بده». براء می‌گوید: این دعا را نزد رسول الله ج خواندم. وقتی گفتم «برسولک» رسول الله ج فرمود: «بگو: بنبیک». یعنی بجای لفظ رسول کلمه نبی بکار ببر.

وفی روایة للبخاری والترمذی: «فَإِنّکَ إِن مُتَّ مِنْ لَیْلَتِکَ، مُتَّ عَلَى الفِطْرَةِ، وَإِنْ أَصْبَحْتَ أَصَبْتَ خَیْرًا».

و در روایت بخاری و ترمذی آمده است: «پس اگر در این شب بمیری، بر فطرت مردی و اگر شب به صبح رساندی، کسب خیر نمودی».

854-342- (1) (ضعیف) وَعَنْ رَافِعِ بْنِ خَدِیجٍ عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «إِذَا اضْطَجَعَ أَحَدُکُمْ عَلَى جَنْبِهِ الأَیْمَنِ ثُمَّ قَالَ: (اللَّهُمَّ أَسْلَمْتُ نَفْسِی إِلَیْکَ، وَوَجَّهْتُ وَجْهِی إِلَیْکَ، وَأَلْجَأْتُ ظَهْرِی إِلَیْکَ، وَفَوَّضْتُ أَمْرِی إِلَیْکَ، لَا مَلْجَأَ مِنْکَ إِلَّا إِلَیْکَ، أُومِنُ بِکِتَابِکَ وَبِرَسُولِکَ)، فَإِنْ مَاتَ مِنْ لَیْلَتِهِ دَخَلَ الجَنَّةَ».

رواه الترمذی وقال: "هذا حدیث حسن غریب"([3]).

از رافع بن خدیج از رسول خدا ج روایت است که فرمودند: «چون یکی از شما به پهلوی راست دراز کشید بگوید: «پروردگارا، نفسم را تسلیم تو کردم و به تو روی آوردم و به تو پناه آوردم و کار و بارم را به تو سپردم، در برابر تو پناهی جز تو نیست به کتاب و رسولت ایمان آوردم». چون در این شب بمیرد وارد بهشت می‌شود».

855-343- (2) (منکر) وَعَنْ عَلِیٌّ س أَنَّهُ قَالَ لابن أَغیَد([4]): أَلَا أُحَدِّثُکَ عَنِّی، وَعَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ج، وَکَانَتْ مِنْ أَحَبِّ أَهْلِهِ إِلَیْهِ، وَکَانَت عِندِی؟ قُلْتُ: بَلَى، قَالَ: إِنَّهَا جَرَّتْ بِالرَّحَا حَتَّى أَثَّرَت فِی یَدِهَا، وَاسْتَقَتْ بِالْقِرْبَةِ حَتَّى أَثَّرَت فِی نَحْرِهَا، وَکَنَسَتِ الْبَیْتَ حَتَّى اغْبَرَّتْ ثِیَابُهَا، فَأَتَى النَّبِیَّ ج خَدَمٌ، فَقُلْتُ: لَوْ أَتَیْتِ أَبَاکِ فَسَأَلْتِیهِ خَادِمًا. فَأَتَتْهُ، فَوَجَدَتْ عِنْدَهُ حُدَّاثًا([5]) فَرَجَعَتْ، فَأَتَاهَا مِنَ الْغَدِ، فَقَالَ: «مَا کَانَ حَاجَتُکِ؟» فَسَکَتَتْ، فَقُلْتُ: أَنَا أُحَدِّثُکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ! جَرَّتْ بِالرَّحَى حَتَّى أَثَّرَتْ فِی یَدِهَا، وَحَمَلَتْ بِالْقِرْبَةِ حَتَّى أَثَّرَتْ فِی نَحْرِهَا، فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْخَدَمُ أَمَرْتُهَا أَنْ تَأْتِیَکَ فَتَسْتَخْدِمَکَ خَادِمًا یَقِیهَا حَرَّ مَا هِیَ فِیهِ. قَالَ: «اتَّقِی اللَّهَ یَا فَاطِمَةُ! وَأَدِّی فَرِیضَةَ رَبِّکِ، وَاعْمَلِی عَمَلَ أَهْلِکِ، فَإِذَا أَخَذْتِ مَضْجَعَکِ فَسَبِّحِی ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَاحْمَدِی ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَکَبِّرِی أَرْبَعًا وَثَلَاثِینَ، فَتِلْکَ مِائَةٌ، فَهِیَ خَیْرٌ لَکِ مِنْ خَادِمٍ». قَالَتْ: رَضِیتُ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ، وَعَنْ رَسُولِهِ.

زاد فی روایة([6]): "ولم یُخدمها".

رواه البخاری ومسلم، وأبو داود واللفظ له([7])، والترمذی مختصراً وقال: "وفی الحدیث قصة" ولم یذکرها.

از علی س روایت است که به ابن اغید گفت: آیا برای تو حدیثی از خود و از فاطمه دختر رسول الله ج که محبوب‌ترین فرد خانواده‌ی ایشان بود و نزد من بود، بازگو نکنم؟ گفتم: آری؛ گفت: فاطمه با سنگ آسیاب کار می‌کرد چنانکه اثر آن بر دست‌های وی نمایان شده بود و با مشک از چاه آب می‌کشید که اثر آن در گردن وی پیدا شده بود و خانه را تمیز می‌کرد چنانکه در اثر آن لباسش غبارآلود می‌شد. خدمتکارانی نزد رسول خدا ج آورده شدند. پس گفتم: نزد رسول خدا ج برو و خدمتکاری بخواه. فاطمه نزد رسول خدا ج رفت و با افرادی مواجه شد که با یکدیگر سخن می‌گفتند، پس بازگشت. فردای آن روز نزد رسول خدا رفت و رسول خدا ج فرمود: نیازت چیست؟ اما فاطمه سکوت اختیار کرد. پس گفتم: ای رسول خدا ج من می‌گویم؛ فاطمه با آسیاب کار می‌کند چنانکه اثر آن بر دست‌هایش نمایان شده است و مشک آب را حمل می‌کند چنانکه اثر آن در گردنش پیدا است. چون خدمتکارانی آورده شدند به وی گفتم نزد شما بیاید تا خدمتکاری را در اختیار او قرار دهید تا کمک‌یار فاطمه در اعمال سختی باشد که مشغول انجام آنها است. رسول خدا ج فرمودند: ای فاطمه تقوای الهی پیشه کن و فرایض پروردگارت را ادا کن و امور خانواده‌ات را خود انجام بده و چون به بستر رفتی سی و سه بار تسبیح و سی و سه بار تحمید و سی و چهار بار تکبیر بگو. که جمعا صد بار می‌شود. و این برای تو از خدمتکار بهتر است. فاطمه گفت: از الله و رسولش راضی شدم.

و در روایتی افزون بر این آمده است: و به او خدمتکاری نداد.

0-604- (2) (صحیح) [قلت: ولفظ الشیخین فی حدیث علی المذکور سابقاً عن أبی لیلى: حَدَّثَنَا عَلِیٌّ: أَنَّ فَاطِمَةَ اشْتَکَتْ مَا تَلْقَى مِنْ الرَّحَى فِی یَدِهَا، وَأَتَى النَّبِیَّ ج سَبْیٌ فَانْطَلَقَتْ، فَلَمْ تَجِدْهُ وَلَقِیَتْ عَائِشَةَ، فَأَخْبَرَتْهَا، فَلَمَّا جَاءَ النَّبِیُّ ج أَخْبَرَتْهُ عَائِشَةُ بِمَجِیءِ فَاطِمَةَ إِلَیْهَا، فَجَاءَ النَّبِیُّ ج إِلَیْنَا، وَقَدْ أَخَذْنَا مَضَاجِعَنَا، فَذَهَبْنَا نَقُومُ، فَقَالَ النَّبِیُّ ج: "عَلَى مَکَانِکُمَا" فَقَعَدَ بَیْنَنَا حَتَّى وَجَدْتُ بَرْدَ قَدَمِهِ عَلَى صَدْرِی، ثُمَّ قَالَ: أَلَا أُعَلِّمکُمَا خَیْرًا مِمَّا سَأَلْتُمَا إِذَا أَخَذْتُمَا مَضَاجِعَکُمَا؟ أَنْ تُکَبِّرَا اللَّهَ أَرْبَعًا وَثَلَاثِینَ، وَتُسَبِّحَاهُ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَتَحْمَدَاهُ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، فَهْوَ خَیْرٌ لَکُمَا مِنْ خَادِمٍ"]([8]).

از ابن ابی لیلی روایت است، علی س برای ما بیان کرد که فاطمه ل از پینه‌ای در کف دستش شکایت کرد و برای گرفتن برده‌ای به نزد رسول الله ج رفت، اما او را نیافت و عایشه ل را ملاقات کرد و او را باخبر نمود؛ زمانی که رسول الله ج آمد عایشه ل او را از آمدن فاطمه ل به نزدش خبر داد.

رسول الله ج در حالی نزد ما آمد که خوابیده بودیم، خواستیم بلند شویم که رسول الله ج فرمود: بر جایتان باشید، پس بین ما نشست تا جاییکه سردی قدمش را بر روی سینه‌ام احساس کردم. سپس فرمود: آیا به شما چیزی یاد ندهم که از آنچه سؤال کرده‌اید بهتر است؟ هرگاه به بستر خواب رفتید، سی‌ و چهار بار الله اکبر، سی و سه بار سبحان الله و سی و سه بار الحمد لله بگویید؛ زیرا آن برای شما از خدمتکار بهتر است».

856-605- (3) (حسن لغیره) وَعَنْ فَرْوَةَ بْنِ نَوْفَلٍ عَنْ أَبِیهِ س أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ لِنَوْفَلٍ: «اقْرَأْ ﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡکَٰفِرُونَ ثُمَّ نَمْ عَلَى خَاتِمَتِهَا، فَإِنَّهَا بَرَاءَةٌ مِنَ الشِّرْکِ».

رواه أبو داود - واللفظ له- والترمذی والنسائی متصلاً ومرسلاً، وابن حبان فی "صحیحه" والحاکم، وقال: "صحیح الإسناد".

فَروَه بن نوفل از پدرش س روایت می‌کند که رسول الله ج به نوفل فرمود: ﴿قُلۡ یَٰٓأَیُّهَا ٱلۡکَٰفِرُونَ را بخوان و در پایان آن بخواب، زیرا آن برائت و بیزاری جستن از شرک است».

857-606- (4) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ب عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «خَصْلَتَانِ، أَوْ خُلَّتَانِ لَا یُحَافِظُ عَلَیْهِمَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ إِلَّا دَخَلَ الْجَنَّةَ، هُمَا یَسِیرٌ، وَمَنْ یَعْمَلُ بِهِمَا قَلِیلٌ، یُسَبِّحُ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ عَشْرًا، وَیَحْمَدُ عَشْرًا، وَیُکَبِّرُ عَشْرًا، فَذَلِکَ خَمْسُونَ وَمِائَةٌ بِاللِّسَانِ، وَأَلْفٌ وَخَمْسُ مِائَةٍ فِی الْمِیزَانِ، وَیُکَبِّرُ أَرْبَعًا وَثَلَاثِینَ إِذَا أَخَذَ مَضْجَعَهُ، وَیَحْمَدُ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، وَیُسَبِّحُ ثَلَاثًا وَثَلَاثِینَ، فَتلِکَ مِائَةٌ بِاللِّسَانِ، وَأَلْفٌ فِی الْمِیزَانِ». فَلَقَدْ رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَعْقِدُهَا([9]). قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ! کَیْفَ هُمَا یَسِیرٌ وَمَنْ یَعْمَلُ بِهِمَا قَلِیلٌ؟ قَالَ: «یَأْتِی أَحَدَکُمْ - یَعْنِی - الشَّیْطَانُ فِی مَنَامِهِ، فَیُنَوِّمُهُ قَبْلَ أَنْ یَقُولَهُ، وَیَأْتِیهِ فِی صَلَاتِهِ فَیُذَکِّرُهُ حَاجَةً قَبْلَ أَنْ یَقُولَهَا».

از عبد الله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچ بنده‌ی مسلمانی نیست که بر دو خصلت یا ویژگی مراقبت کند مگر اینکه به سبب آنها وارد بهشت می‌شود. این دو عمل آسان است و کسانی که به آنها عمل کنند اندک؛ بعد از هر نماز ده بار سبحان الله، ده بار الحمدلله و ده بار الله‌اکبر بگوید، پس آن یکصد و پنجاه بار به زبان و هزار و پانصد بار در میزان می‌باشد. و زمانی که در بسترش قرار گرفت سی و چهار بار الله‌اکبر و سی و سه بار الحمد لله و سی و سه بار سبحان الله بگوید. پس آن صد بار به زبان و هزار بار در میزان می‌باشد. رسول الله ج را دیدم که آنها را شمارش می‌کرد. گفتند: ای رسول الله ج! چگونه آنها آسان است و کسانی که به آنها عمل کنند اندک هستند؟ فرمود: شیطان در خواب به نزد یکی از شما می‌آید و او را قبل از اینکه آنها را بخواند، می‌خواباند و در نماز به سراغ وی آمده و قبل از گفتن آنها او را به یاد عملی می‌اندازد».

رواه أبو داود - واللفظ- له والترمذی، وقال: "حدیث حسن صحیح" والنسائی، وابن حبان فی "صحیحه" وزاد بعد قوله: "وألف وخمس مائة فی المیزان" قال رسول الله ج: «وَأَیُّکُمْ یَعْمَلُ فِی الیَوْمِ وَاللَّیْلَةِ أَلْفَیْنِ وَخَمْسَ مِائَةِ سَیِّئَةٍ؟!».

و علاوه بر این در روایت ترمذی و نسائی آمده که رسول الله ج فرمودند: «و کدام یک از شما در یک شبانه‌روز دو هزار و پانصد گناه انجام می‌دهد».

858-344- (3) (ضعیف) وَعَنْ العِرْبَاضِ بْنِ سَارِیَةَ س أَنَّ النَّبِیَّ ج کَانَ یَقْرَأُ المُسَبِّحَاتِ قَبْلَ أَنْ یَرْقُدَ، یَقُولُ: «إِنَّ فِیهِنَّ آیَةً خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ آیَةٍ».

رواه أبو داود، والترمذی، واللفظ له وقال: "حدیث حسن غریب". والنسائی وقال: "قال معاویة - یعنی ابن صالح-: إن بعض أهل العلم کانوا یجعلون المسبحات ستاً: سورة ﴿ٱلۡحَدِیدِۖ و﴿ٱلۡحَشۡرِۚ و﴿ٱلۡحَوَارِیُّونَ وسورة ﴿ٱلۡجُمُعَةِ و﴿ٱلتَّغَابُنِۗ و﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ رَبِّکَ ٱلۡأَعۡلَى١.

و از عرباض بن ساریه س روایت است که رسول خدا ج قبل از خوابیدن مسبحات را تلاوت می‌کرد و می‌فرمود: «در این سوره‌ها آیه‌ای است که از هزار آیه بهتر است».

و نسائی می‌گوید: برخی از اهل علم مسبحات را این شش سوره دانسته‌اند: ﴿ٱلۡحَدِیدِۖ ، ﴿ٱلۡحَشۡرِۚ ، ﴿ٱلۡحَوَارِیُّونَ ، ﴿ٱلۡجُمُعَةِ ، ﴿ٱلتَّغَابُنِۗ و ﴿سَبِّحِ ٱسۡمَ رَبِّکَ ٱلۡأَعۡلَى١.

859-607- (5) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ:  «مَنْ قَالَ حِینَ یَأْوِی إِلَى فِرَاشِهِ: (لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ العَلِی العَظِیم، سُبْحَانَ اللَّهِ، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ، وَلَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَاللَّهُ أَکْبَرُ)، غُفِرَت لَهُ ذُنُوبَهُ أَوْ خَطَایَاهُ - شَکَّ مِسْعَرٌ - وَإِنْ کَانَت مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ».

رواه النسائی، وابن حبان فی "صحیحه" واللفظ له،

از ابوهریره س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس به هنگام آمدن به بسترش بگوید: (لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ، لَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللهِ العَلِی العَظِیم، سُبْحَانَ اللهِ، وَالْحَمْدُ لِلهِ، وَلَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَاللهُ أَکْبَرُ) گناهانش بخشیده می‌شود اگرچه به مانند کف دریا باشند».

 وعند النسائی: «سُبْحَانَ اللَّهِ وَبِحَمْدِهِ».

و در روایت نسائی آمده است: «سبحان الله و بحمده».

و در پایان آن آمده است: «غُفِرَت لَهُ ذُنُوبُهُ وَلَوْ کَانَتْ أَکْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْرِ».

« گناهانش بخشیده می‌شود اگرچه از کف دریا بیشتر باشد».

860-345- (4) (ضعیف) وَعَن شَدَّاد بن أَوسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ یَأْخُذُ مَضْجَعَهُ، یَقْرَأُ سُورَةً مِنْ کِتَابِ اللَّهِ، إِلَّا وَکَّلَ اللَّهُ بِهِ مَلَکًا، فَلَا یَقْرَبُهُ شَیْءٌ یُؤْذِیهِ، حَتَّى یَهُبَّ مِن نَومِهِ مَتَى هَبَّ»

رواه الترمذی. ورواه أحمد؛ إلا أنه قال: «بَعَثَ اللهُ لَهُ مَلَکاً یَحفظهُ مِن کُل شَیءٍ یُؤذِیهِ، حَتَّى یَهُبَّ مَتَى هَبَّ».

ورواة أحمد رواة "الصحیح"([10]).

(هبَّ) أی: انتبه من نومه.

و از شداد بن اوس س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هیچ مسلمانی نیست که برای خواب به بستر رفته و سوره‌ای از کتاب الله بخواند مگر اینکه خداوند متعال فرشته‌ای را مامور وی می‌کند چنانکه هیچ چیز موذی به وی نزدیک نمی‌شود تا اینکه از خواب برخیزد».

ترمذی و احمد این حدیث را روایت کرده‌اند جز اینکه در روایت احمد آمده است: «خداوند فرشته‌ای را می‌فرستد که او را از هر چیز موذی حفاظت می‌کند تا اینکه از خواب بیدار می‌شود».

861-346- (5) (ضعیف) وَعَنْ جَابِرٍ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِذَا أَوَى الرَّجُلُ إِلَى فِرَاشِهِ ابْتَدَرَهُ مَلَکٌ وَشَیْطَانٌ، فَیَقُولُ الْمَلَکُ: اخْتِمْ بِخَیْرٍ، وَیَقُولُ الشَّیْطَانُ: اخْتِمْ بِشَرٍّ، فَإِنْ ذَکَرَ اللَّهَ ثُمَّ نَامَ بَاتَ الْمَلَکُ یَکْلَؤُهُ، وَإِذَا اسْتَیْقَظَ قَالَ الْمَلَکُ: افْتَحْ بِخَیْرٍ، وَقَالَ الشَّیْطَانُ: افْتَحْ بِشَرٍّ، فَإِنْ قَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی رَدَّ عَلَیَّ نَفْسِی، وَلَمْ یُمِتْهَا فِی مَنَامِهَا، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی ﴿یُمۡسِکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ أَن تَزُولَا، إِلَى آخِرِ الْآیَةِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی ﴿یُمۡسِکُ ٱلسَّمَآءَ أَن تَقَعَ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦٓ، فَإِنْ وَقَعَ مِنْ سَرِیرِهِ فَمَاتَ دَخَلَ الْجَنَّةَ».

رواه أبو یعلى بإسناد صحیح، والحاکم، وزاد فی آخره: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یُحْیِی الْمَوْتَى، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ». وقال: "صحیح على شرط مسلم"([11]).

(یکلؤه) أی: یحرسه ویحفظه.

و از جابر س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «چون انسان به بسترش وارد شود فرشته و شیطانی نزد وی می‌آیند که فرشته می‌گوید: (روزت را) با خوبی به پایان برسان. و شیطان می‌گوید: (روزت را) با شر و بدی به پایان ببر. پس اگر ذکر و یاد خدا کند و بخوابد، فرشته از وی حفاظت نموده و نگهبانی می‌کند و چون بیدار شود فرشته می‌گوید: با خیر و خوبی روزت را شروع کن. و شیطان می‌گوید: با شر و بدی آغاز کن. پس اگر بگوید: حمد و سپاس خداوندی را که جانم را بازگرداند و آن‌را در خواب نمیراند. حمد و سپاس خداوندی را که «آسمان‌ها و زمین را از فروپاشی نگه داشته است» تا پایان آیه؛ حمد و سپاس خداوندی را که «نمی‌گذارد آسمان بر زمین فرو افتد مگر او اجازه دهد». در این‌صورت اگر در بسترش بمیرد وارد بهشت می‌شود».

862-347- (6) (ضعیف) وَعَن أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُول اللهِ ج: «إِذَا وَضَعتَ جَنبکَ عَلَى الفراش وَقَرَأْتَ «فاتحة الکتاب» وَ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»؛ فقد أَمِنْتَ مِن کُلِّ شیءٍ إلا الموتَ».

رواه البزار ورجاله رجال "الصحیح" إلا غسان بن عبید.

و از انس س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «چون پهلو به بستر خواب نهادی و سوره حمد و اخلاص را خواندی، از هر چیزی جز مرگ در امان خواهی بود».

863-348- (7) (ضعیف) وَرُوِیَ عَن أَنَسِ بنِ مَالِکٍ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ أَرَادَ أَنْ یَنَامَ عَلَى فِرَاشِهِ فَنَامَ عَلَى یَمِینِهِ، ثُمَّ قَرَأَ ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌمِائَةَ مَرَّةٍ، فَإِذَا کَانَ یَوْمُ القِیَامَةِ یَقُولُ لَهُ الرَّبُّ: یَا عَبْدِیَ! ادْخُلْ عَلَى یَمِینِکَ الجَنَّةَ».

رواه الترمذی وقال: "حدیث غریب".

و از انس بن مالک س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس می‌خواهد سر به بالین بگذارد بر شانه راست بخوابد سپس ﴿قُلۡ هُوَ ٱللَّهُ أَحَدٌ١ را صد مرتبه بخواند. در این صورت خداوند متعال روز قیامت به وی می‌گوید: بنده‌ی من، از سمت راست وارد بهشت شو».

864-349- (8) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الخدری س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ قَالَ حِینَ یَأْوِی إِلَى فِرَاشِهِ: (أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ [العَظِیم] الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الحَیَّ القَیُّومَ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ)، [ثَلَاثَ مَرَّاتٍ]([12])، غُفِرَت لَهُ ذُنُوبَهُ وَإِنْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ البَحْرِ، وَإِنْ کَانَتْ عَدَدَ وَرَقِ الشَّجَرِ، وَإِنْ کَانَتْ عَدَدَ رَمْلِ عَالِجٍ، وَإِنْ کَانَتْ عَدَدَ أَیَّامِ الدُّنْیَا».

رواه الترمذی من طریق الوصّافی، عن عطیة، عن أبی سعید، وقال: "حدیث حسن غریب، لا نعرفه إلا من هذا الوجه؛ من حدیث عبید الله بن الولید الوصّافی". (قال المملی): "عبید الله هذا واهٍ، ولکن تابعه علیه عصام بن قدامة؛ وهو ثقة خرّجه البخاری فی «تاریخه» من طریقه بنحوه، وعطیة هذا هو العوفی، یأتی الکلام علیه".

و از ابوسعید خدری س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس زمانی که به بستر خواب می‌رود سه بار بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ [العَظِیم] الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الحَیَّ القَیُّومَ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ» گناهان وی بخشیده می‌شود هرچند به اندازه کف روی آب باشد و به تعداد برگ‌های درختان و به مقدار ماسه‌ها و به تعداد روزهای دنیا باشد».

865-608- (6) (صحیح لغیره) وَعَن أَبِی عَبْدِالرَّحْمَنِ الْحُبُلِیَّ قَالَ: أَخْرَجَ لَنَا عَبْدُاللَّهِ بْنُ عَمْرٍو قِرْطَاسًا، وَقَالَ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج یُعَلِّمُنَا یَقُولُ: «اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، عَالِمَ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ، أَنْتَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ، وَإِلَهُ کُلِّ شَیْءٍ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، أَعُوذُ بِکَ مِنَ الشَّیْطَانِ وَشِرْکِهِ، وَأَعُوذُ بِکَ أَنْ أَقْتَرِفَ عَلَى نَفْسِی سُوءاً([13]) أَوْ أَجُرَّهُ إِلَی مُسْلِمٍ». قَالَ أَبُو عَبْدِالرَّحْمَنِ: کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ج یُعَلِّمُهُ عَبْدَاللَّهِ بْنَ عَمْرٍو، یَقُولَ ذَلِکَ حِینَ یُرِیدُ أَنْ یَنَامَ.

رواه أحمد بإسناد حسن.

از ابو عبدالرحمن حُبُلی روایت است که عبدالله بن عمرو ب برگه‌ای را برای ما بیرون آورد و گفت: رسول الله ج به ما آموزش می‌داد و فرمود: «اللَّهُمَّ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، عَالِمَ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ، أَنْتَ رَبُّ کُلِّ شَیْءٍ، وَإِلَهُ کُلِّ شَیْءٍ، أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، أَعُوذُ بِکَ مِنَ الشَّیْطَانِ وَشِرْکِهِ، وَأَعُوذُ بِکَ أَنْ أَقْتَرِفَ عَلَى نَفْسِی سُوءاً أَوْ أَجُرَّهُ إِلَی مُسْلِمٍ»: پروردگارا! آفریننده‌ی آسمان‌ها و زمین، آگاه بر پنهان و آشکار، تو پروردگار هر چیزی هستی، گواهی می‌دهم معبود به حقی جز تو نیست؛ به تو پناه می‌برم از شیطان و شرکش و از اینکه مرتکب عمل زشتی شوم یا اینکه مسلمانی را به عمل زشتی وادارم، پناه تو را می‌جویم». ابوعبدالرحمن می‌گوید: رسول الله ج آن را به عبدالله بن عمرو ب آموخت تا به هنگام خواب بخواند.

866-350- (9) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ قَالَ إِذَا أَوَى إِلَى فِرَاشِهِ: (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَلَا فَقَهَرَ، وَبَطَنَ فَخَبَرَ، وَمَلَکَ فَقَدَرَ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ)، خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَیَوْمِ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ».

رواه الطبرانی فی "الأوسط" والحاکم، ومن طریقه البیهقی فی "الشعب" وغیره.

و از ابودرداء س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرکس به هنگام رفتن به بستر بگوید: (الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی عَلَا فَقَهَرَ، وَبَطَنَ فَخَبَرَ، وَمَلَکَ فَقَدَرَ، الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ، وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ): «حمد و سپاس خدایی را که برتر بوده و چیره است و ستایش خدایی را که نهان بوده و خبر داده است و ستایش خدایی را که مالک است و قدیر نموده و ستایش خدایی را که مردگان را زنده مى‌کند و زندگان را مى‌میراند و او بر هرچیز تواناست». گناهان وی چنان بخشیده می‌شود مانند روزی که از مادر متولد شده است».

867-609- (7) (حسن) وَعَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ قَالَ إِذَا أَوَى إِلَى فِرَاشِهِ: (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی کَفَانِی، وَآوَانِی، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَطْعَمَنِی وَسَقَانِی، وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیَّ فَأَفْضَلَ)، فَقَدْ حَمِدَ اللهَ بِجَمِیعِ مَحَامِدِ الْخَلْقِ کُلِّهِمْ».

رواه البیهقی، ولایحضرنی إسناده الآن([14]).

از انس بن مالک س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس به هنگام رفتن به بسترش بگوید: (الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی کَفَانِی، وَآوَانِی، وَالْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی أَطْعَمَنِی وَسَقَانِی، وَالْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی مَنَّ عَلَیَّ فَأَفْضَلَ): حمد و سپاس خدایی راست که مرا کفایت نموده و پناهم داده است؛ و ستایش خدایی راست که مرا غذا و آب داده و ستایش خدایی راست که بر من منت نهاده و مرا برتری داده» درحقیقت خداوند متعال را با تمام ستایش‌های مخلوقات، ستوده است».

868-610- (8) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: وَکَّلَنِی رَسُولُ اللَّهِ ج بِحِفْظِ زَکَاةِ رَمَضَانَ، فَأَتَانِی آتٍ، فَجَعَلَ یَحْثُو مِنَ الطَّعَامِ، فَأَخَذْتُهُ، فَقُلْتُ: لَأَرْفَعَنَّکَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ج، قَالَ: إِنِّی مُحْتَاجٌ، وَعَلَیَّ دَینٌ وَعِیَالٌ، وَلِی حَاجَةٌ شَدِیدَةٌ. فَخَلَّیْتُ عَنْهُ، فَأَصْبَحْتُ. فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «یَا أَبَا هُرَیْرَةَ! مَا فَعَلَ أَسِیرُکَ البَارِحَةَ؟». قَالَ: قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! شَکَا حَاجَةً شَدِیدَةً وَعِیَالًا، فَرَحِمْتُهُ فَخَلَّیْتُ سَبِیلَهُ، قَالَ: «أَمَا إِنَّهُ قَدْ کَذَبَکَ وَسَیَعُودُ». فَعَرَفْتُ أَنَّهُ سَیَعُودُ، لِقَوْلِ رَسُولِ اللَّهِ ج «إِنَّهُ سَیَعُودُ»، فَرَصَدْتُهُ، فَجَاءَ یَحْثُو مِنَ الطَّعَامِ وذکر الحدیث إلی أن قال:- فَأَخَذْتُهُ یعنی فی الثالثة - فَقُلْتُ: لَأَرْفَعَنَّکَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ج، وَهَذَا آخِرُ ثَلاَثِ مَرَّاتٍ تَزْعُمُ أَنَّکَ لاَ تَعُودُ، قَالَ: دَعْنِی أُعَلِّمْکَ کَلِمَاتٍ یَنْفَعُکَ اللَّهُ بِهَا! قُلْتُ: مَا هُنَّ؟ قَالَ: إِذَا أَوَیْتَ إِلَى فِرَاشِکَ، فَاقْرَأْ آیَةَ الکُرْسِیِّ: «اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلَّا هُوَ الحَیُّ القَیُّومُ» حَتَّى تَخْتِمَ الآیَةَ، فَإِنَّکَ لَنْ یَزَالَ عَلَیْکَ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ، وَلاَ یَقْرَبَنَّکَ شَیْطَانٌ حَتَّى تُصْبِحَ، فَخَلَّیْتُ سَبِیلَهُ، فَأَصْبَحْتُ، فَقَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا فَعَلَ أَسِیرُکَ البَارِحَةَ؟». قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! زَعَمَ أَنَّهُ یُعَلِّمُنِی کَلِمَاتٍ یَنْفَعُنِی اللَّهُ بِهَا، فَخَلَّیْتُ سَبِیلَهُ، قَالَ: «مَا هِیَ»، قُلْتُ: قَالَ لِی: إِذَا أَوَیْتَ إِلَى فِرَاشِکَ فَاقْرَأْ آیَةَ الکُرْسِیِّ، مِنْ أَوَّلِهَا حَتَّى تَخْتِمَ الآیَةَ: «اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلَّا هُوَ الحَیُّ القَیُّومُ»، وَقَالَ لِی: لَنْ یَزَالَ عَلَیْکَ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ، وَلاَ یَقْرَبُکَ شَیْطَانٌ حَتَّى تُصْبِحَ - وَکَانُوا أَحْرَصَ شَیْءٍ عَلَى الخَیْرِ - فَقَالَ النَّبِیُّ ج: «أَمَا إِنَّهُ قَدْ صَدَقَکَ، وَهُوَ کَذُوبٌ، تَعْلَمُ مَنْ تُخَاطِبُ مُنْذُ ثَلاَثِ لَیَالٍ یَا أَبَا هُرَیْرَةَ؟» قُلتُ: لاَ. قَالَ: «ذَاکَ شَیْطَانٌ».

رواه البخاری وابن خزیمة وغیرهما([15]).

ابوهریره س می‌گوید: رسول الله ج حفاظت و نگهبانی زکات رمضان را به من سپرد، شخصی آمد و شروع به دزدیدن غذا کرد، من او را دستگیر کردم و گفتم به خدا سوگند تو را نزد رسول الله ج خواهم برد. او گفت: من فردی نیازمند، مقروض و عیالوار هستم و بسیار محتاجم. ابوهریره س می‌گوید: او را رها کردم. صبح رسول الله ج از من پرسید: دیشب زندانی‌ات با تو چه کار کرد؟ گفتم: ای رسول الله ج! او از نیاز شدید و کثرت فرزندان شکایت می‌کرد. من به حال او ترحم نمودم و او را رها کردم. رسول الله ج فرمود: او به تو دروغ گفته‌ است و دوباره خواهد آمد. ابوهریره س می‌گوید: پس فهمیدم که او دوباره بر خواهد گشت، چون رسول الله ج فرموده بود دوباره خواهد آمد، پس به کمین او نشستم. او بار دیگر آمد و به دزدیدن غذا مشغول شد - و حدیث را بیان کرد تا اینکه فرمود - من او را دستگیر کردم - یعنی در بار سوم - و گفتم این بار حتما تو را نزد رسول الله ج خواهم برد، سومین بار است که قول می‌دهی، بر نگردی اما دوباره بر‌می‌گردی. او گفت: مرا رها کن، کلماتی به تو خواهم آموخت که خداوند آنها را برایت مفید خواهد نمود. گفتم: آن کلمات چه هستند؟ او گفت: هرگاه بر بستر خوابت قرار گرفتی پس آیة الکرسی را تا آخر آیه بخوان، تمام شب از جانب خداوند از تو محافظت می‌شود و تا صبح شیطان به تو نزدیک نخواهد شد. من او را رها کردم. صبح رسول الله ج از من پرسید: دیشب زندانی‌ات با تو چه کار کرد؟ گفتم: ای رسول الله! او گفت: کلماتی به من خواهد آموخت که خداوند آنها را برایم مفید خواهد نمود. لذا من او را رها کردم. رسول الله ج فرمود: آن کلمات چه هستند؟ گفتم: ای رسول الله ج! به من گفت: هرگاه بر بستر خوابت قرار گرفتی، پس آیة الکرسی را از اول تا آخر آیه بخوان؛ و به من گفت: از جانب خداوند پیوسته از تو محافظت می‌شود و تا صبح شیطان نزدیک تو نخواهد شد، - گفتنی است که یاران رسول الله ج بر انجام اعمال نیک علاقه‌ی زیادی داشتند. - رسول الله ج فرمود: «در عین حال که شخصی بسیار دروغگو است اما به تو راست گفته است. و خطاب به من افزود: ای ابوهریره س! هیچ می‌دانی که در این سه شب مخاطب تو چه کسی بوده‌ است؟ گفتم: خیر، رسول الله ج فرمود: شیطان بوده است».

0-351- (10) (ضعیف) ورواه الترمذی وغیره من حدیث أبی أیوب بنحوه، وفی بعض طرقه عنده([16]) قال: «أَرْسِلْنِی وَأُعَلِّمْکَ آیَةً مِن کِتَابِ الله لَا تَضَعُهَا عَلَى مَالٍ وَلَا وَلَدٍ فَیقرَبَکَ شَیطَانٌ أَبَداً. قُلتُ: وَمَا هِیَ؟ قَالَ: لَا أَستَطیعُ أَن أَتَکَلَّمُ بِهَا؛ آیة «الکرسی».

قال الحافظ /: "وفی الباب أحادیث کثیرة من فعل النبی ج لیست من شرط کتابنا، أضربْنا عن ذکرها".

و ترمذی و دیگران مانند آن‌را از طریق ابوایوب روایت کرده‌اند و در برخی طرق آن آمده است: «مرا رها کن، در عوض آیه‌ای از کتاب الله به تو می‌آموزم که آن‌را بر هیچ مال و فرزندی نمی‌خوانی مگر اینکه هرگز شیطان به تو نزدیک نمی‌شود». گفتم: آن چیست؟ گفت: نمی‌توانم آن‌را بر زبان آورم آن آیه «الکرسی» است».

869-611- (9) (حسن صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ اضْطَجَعَ مَضْجَعًا لَمْ یَذْکُرِ اللَّهَ فِیهِ، کَانَ عَلَیْهِ تِرَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَمَنْ قَعَدَ مَقْعَدًا لَمْ یَذْکُرِ اللَّهَ فِیهِ، کَانَ عَلَیْهِ تِرَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».

رواه أبو داود، وروى النسائی منه ذکر الاضطجاع فقط([17]).

از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس درحالی در بسترش بخوابد که در آن ذکر خدا نکند و نیز هرکس در جایی بنشیند و در آنجا ذکر خدا را نکند، در روز قیامت سبب حسرت او می‌شود».

(الترة) بکسر التاء المثناة فوق مخففاً هو: النقص، وقیل: التبعة.

10- (الترغیب فی کلمات یقولهن إذا استیقظ من اللیل)



([1]) هو حیثما جاء بفتح الجیم لا خلاف فیه، ومَن کسرها فقد أخطأ، فتنبَّهْ له، واعرفْ أنّ أهل اللغة والشیخ النووی وغیر واحد نصّوا على فتح جیمه. کذا فی "العجالة" (83).

([2]) این روایت نکته مهمی را دربردارد و آن اینکه اوراد و اذکار توقیفی هستند و تصرف در آنها با افزودن و کاستن جایز نیست و لو اینکه تغییر در لفظی باشد که باعث فساد معنا نشود. چراکه لفظ رسول اعم از لفظ نبی است اما رسول خدا آن‌را رد نمودند درحالی‌که براء آن‌را از روی سهو و نه عمدا به کار برد. حال که چنین است براستی جایگاه اهل بدعت در این میان چگونه است که از هرگونه افزودن یا کاستن در اذکار ابایی ندارند؟! آیا این عمل آنان اعتبار دارد؟! و از این دسته‌اند خطبایی که در خطبه الحاجه افزوده و از آن می‌کاهند و در آن با تقدیم و تاخیر در کلمات و جملات تصرف می‌کنند. پس کسانی که به الله امید داشته و جویای روز قیامت هستند لازم است به این مساله توجه لازم را داشته باشند.

([3]) این امر از ترمذی و مولف عجیب است. و جاهلان از وی تقلید کرده‌اند. این قول «برسولک» اشتباهی از سوی راوی است که براء دچار آن شد و رسول خدا آن‌را رد نمود و فرمود: «لا، و بنبیک الذی ارسلت» که در اول این باب گذشت.

([4]) الأصل: (أعبُد) بالباء الموحدة وکذا فی المخطوطة، وکذلک هو فی "أبی داود" (5063)، وفی "المسند" أیضاً (1/ 153) ومطبوعة الجهلة، والصواب ما فی "الخلاصة" أنه (ابن أغید) بإسکان المعجمة وفتح التحتانیة، وهو مجهول کما قال الناجی (84)، والحدیث فی "الصحیحین" من غیر طریقه مختصراً، فلو أن المؤلف آثر روایتهما لکان أصاب، ولذلک فإنی أرى أنه لا بد من ذکرها لیعتمد القارىء علیها، ولأنه لم یذکرها فی مکان آخر. فانظرها بعد هذا الحدیث فی الباب المشار إلیه آنفاً. نعم للقصة سیاق آخر ذکره المؤلف فی (14/ 11- الترغیب فی آیات وأذکار الصلوات/ الحدیث الثانی)، وفیه قوله ج: (والله لا أعطیکم وأدع أهل الصفة تطوى بطونهم من الجوع .. "، لکن هذا القدر منه أخرجه أحمد (1/ 79) بسند صحیح عن علی.

([5]) أی: جماعة یتحدثون، وهو جمع على غیر قیاس حملاً على نظیره، نحو (سامر) أو (سمار)، فإن السمار: المحدثون کما فی "النهایة". وکان فی الأصل: "حدثاء"، فصححته منه ومن "أبی داود".

([6]) لیست هذه الروایة متصلة، وإنما هی من روایة علی بن الحسن مرسلاً.

([7]) قلت: فی عزوه إلى الشیخین تساهل کبیر، فإنه عندهما من غیر طریق (ابن أغید) مختصراً، وسیاقه مخالف لسیاقه کما یتبین ذلک بمقابلته بسیاقهما الذی سأذکره لاحقا کما سبقت الإشارة آنفاً، ولذلک انتقده الحافظ الناجی، وأطال فی بیان طرق الحدیث وألفاظه وفی تخریجها (83-87). وله یتنبه الثلاثة المعلقون لإختلاف السیاقین -کعادتهم-، فصدروا تخریجهم بجهلٍ بالغ فقالوا: "صحیح، رواه البخاری ومسلم وأبو داود ... "، والله المستعان. وضغثاً على إبالة، وتکیداً لجهلهم أوردوه فیما سموه "تهذیب الترغیب" (123-124)! الذی أفردوا فیه -زعموا- الأحادیث الصحیحة والحسنة!

([8]) قلت: هذا لفظ الشیخین، لم أر إلا إیراده فی الباب إتماماً للفائدة، وتمییزاً للصحیح عن الضعیف، وأما المعلقون الثلاثة فخلطوا، ولم یفرقوا بینهما، فصححوا الروایة الضعیفة، وعزوها للشیخین بالأرقام! فما أجرأهم على الکتاب بغیر علم! هداهم الله.

([9]) زاد أحمد فی روایة: "بیده"، وفی روایة لأبی داود: "بیمینه"، وسندها صحیح، وحسنها النووی وکذا الحافظ ابن حجر فی "نتائج الأفکار". ومَن زعم أنّها حکایة من ابن قدامة -الراوی- لا یحتج بها، فهو دلیل على أنّه لا معرفة له بهذا العلم البتة.

([10]) قلت: کیف وفیه (الحنظلی)، وهو مجهول لا یعرف، ولیس من رجال الصحیح؟!

([11]) قلت: فیه عندهما وعند غیرهما عنعنة أبی الزبیر. وحسنه الجهلة الثلاثة، فلا هم صححوه تقلیداً، ولا هم أعلوه اتباعاً للقواعد العلمیة، لجهلهم!

([12]) سقطت وما قبلها من الأصل، وهما عند الترمذی، وعند أحمد (3/ 10) الثانیة ولم یتنبه للأولى الجهلة! ووقع للنووی فی "أذکاره" إبدال ورق الشجر بـ "عدد النجوم"، وهو وهم کما قال الناجی (87)، ولم یتنبه له محقق "الأذکار" (77) الفاضل.

([13]) فی "المسند": "إثماً" بدل: "سوءاً". وهذا فی "المسند" (2/ 196) فی روایة أخرى. وقد خرجته فی "الصحیحة" (3443).

([14]) لیس فیه من لا یُعرف غیر خلف بن المنذر، وقد وثقه ابن حبان، وصحح الحدیث الحاکم والذهبی، وقد خرجته فی "الصحیحة" (3444).

([15]) قلت: وهو عند البخاری معلقَّ، (رقم 363 - "مختصر البخاری")، فکان ینبغی الإشارة إلى ذلک. وفی معناه حدیث أُبیَّ الآتی فی باب "14- أذکار الصباح والمساء"، وبلفظ آخر فی "13/ 7 - الترغیب فی قراءة آیة الکرسی".

([16]) هذه اللفظة: (عنده) مقحمة کما نبَّه علیه الناجی (89)، فإن حدیث أبی أیوب عند الترمذی (2/ 144) ولیس عنده هذا اللفظ، وإنما هو عند أحمد (5/ 423) بنحوه دون قوله: "لا أستطیع أن أتکلم بها"، وسیأتی لفظ الترمذی فی (13/ 7- الترغیب فى قراءة الآیة الکریمة)، ولیس لحدیث أبی أیوب علاقة بهذا الباب کما هو ظاهر، وقد نبَّه على ذلک الحافظ الناجی (88). وغفل عن هذا کله الجهلة الثلاثة!

([17]) قلت: أخرجه النسائی کما ذکر المؤلف فی "عمل الیوم اللیلة" (475/ 818) الذی هو من کتابه "السنن الکبرى". لکنه رواه فی مکان آخر منه (311/ 404) بتمامه مع تقدیم الفقرة الأخرى على الأولى، وزاد بینهما: "ومَنْ قام مقاماً لم یذکر الله فیه کانت علیه من الله ترة"!!