ترهیب از گذاشتن دست بر روی کمر در هنگام نماز
769-558- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: «نُهِیَ عَنِ الخَصْرِ فِی الصَّلاَةِ».
از ابوهریره س روایت است که میگوید: «از دست به کمر ایستادن هنگام نماز، نهی شده است».
رواه البخاری ومسلم والترمذی، ولفظهما: «أَنَّ النَّبِیَّ ج نَهَى أَنْ یُصَلِّیَ الرَّجُلُ مُخْتَصِرًا».
و متن مسلم و ترمذی چنین است: «رسول الله ج از دست به کمر ایستادن در هنگام نماز نهی فرموده است».
والنسائی نحوه، وأبو داود، وقال: "یعنی: یضع یده على خاصرته"([1]).
و ابوداود در معنای آن میگوید: «یعنی دستش را روی کمرش قرار دهد».
770-297- (1) (ضعیف) وَعَنهُ س أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «الِاخْتِصَارُ فِی الصَّلَاةِ رَاحَةُ أَهْلِ النَّارِ».
رواه ابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحهما"([2]).
و از ابوهریره س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «دست به کمر ایستادن در نماز آسودگی اهل آتش است».
39- (الترهیب من المرور بین یدی المصلی)
([1]) قلت: وهذا هو الصحیح فی معنى الاختصار هنا، کما قال النووی فی "شرح مسلم"، وذکر فی تعلیل ذلک أقوالاً، لیس فیها ما تطمئن إلیه النفس، منها: أنّه فعل الیهود، وانظر الحدیث الآتی.
([2]) الأصل ومطبوعة عمارة: "صحیحه"، والتصویب من المخطوطة والسیاق. ثم إن فی "الصحیح" ما یغنی عنه، فراجعه فی الباب نفسه.
ترهیب از لمس سنگریزه و جز آن در هنگام سجده و دمیدن در آن بدون ضرورت
765-295- (1) (ضعیف) عَنْ أَبِی ذَرٍّ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «إِذَا قَامَ أَحَدُکُمْ فِی الصَّلَاةِ فَلَا یَمْسَحِ الحَصَى، فَإِنَّ الرَّحْمَةَ تُوَاجِهُهُ».
رواه الترمذی وحسنه، والنسائی وابن ماجه، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما" ولفظ ابن خزیمة: «إِذَا قَامَ أَحَدُکُمْ فِی الصَّلَاةِ، فَإِنَّ الرَّحْمَةَ تُوَاجِهُهُ، فَلَا تُحَرِّکُوا الْحَصَى».
رووه کلهم من روایة أبی الأحوص عنه([1]).
از ابوذر س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «چون یکی از شما در نماز بود سنگریزهها را لمس نکند چراکه در این حالت با رحمت خداوند مواجه شده است».
و لفظ ابن خزیمه چنین است: «چون یکی از شما به نماز ایستاد با رحمت (الهی) مواجه شده است، پس سنگریزهها را جابجا نکنید».
766-556- (1) (صحیح) وَعَنْ مُعَیْقِیبٍ س أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «لَا تَمْسَحْ وَأَنْتَ تُصَلِّی، فَإِنْ کُنْتَ لَا بُدَّ فَاعِلًا، فَوَاحِدَةٌ([2]) تَسْوِیَةَ([3]) الْحَصَى».
رواه البخاری ومسلم والترمذی والنسائی وأبو داود وابن ماجه.
از مُعَیقیب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «درحالیکه نماز میخوانی سنگریزهها را لمس نکن و اگر مجبور بودی این کار را انجام دهی، پس یکبار سنگریزهها را صاف کن».
767-557- (2) (صحیح) وَعَنْ جَابِرٍ س قَالَ: سَأَلْتُ النَّبِیَّ ج عَنْ مَسْحِ الْحَصَى فِی الصَّلَاةِ؟ فَقَالَ: «وَاحِدَةٌ، وَلَأَنْ تُمْسِکَ عَنْهَا خَیْرٌ لَکَ مِنْ مِائَةِ نَاقَةٍ، کُلُّهَا سُودُ الْحَدَقِ».
رواه ابن خزیمة فی "صحیحه".
از جابر س روایت است که از رسول الله ج دربارهی لمس نمودن سنگریزه به هنگام نماز سؤال کردم، فرمود: «یک بار انجام بده. و اگر از این کار هم اجتناب کنی، برای تو از صد شتر چشم سیاه بهتر است».
768-296- (2) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی صَالِحٍ مَوْلَى آلِ طَلْحَةَ س قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أُمِّ سَلَمَةَ زَوْجِ النَّبِیِّ ج، فَأَتَی ذُو قَرَابَتِهَا، شَابٌّ ذُو جُمَّةٍ([4])، فَقَامَ یُصَلِّی، فَلَمَّا أَرَادَ أَن یَسْجُدَ نَفَخَ، فَقَالَتْ: لَا تَفْعَلْ، فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج کَانَ یَقُولُ لِغُلَامٍ لَنَا أَسْوَدَ: «یَا رَبَاحُ، تَرِّبْ وَجْهَکَ».
رواه ابن حبان فی "صحیحه".
ورواه الترمذی من روایة مَیْمُونٌ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی صَالِحٍ عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ قَالَتْ: رَأَى النَّبِیُّ ج غُلَامًا لَنَا یُقَالُ لَهُ: أَفْلَحُ، إِذَا سَجَدَ نَفَخَ، فَقَالَ: «یَا أَفْلَحُ، تَرِّبْ وَجْهَکَ»([5]).
از ابوصالح مولی طلحه روایت است که میگوید: نزد ام سلمه همسر رسول خدا ج بودم که یکی از خویشان وی آمد که جوانی بود با موهای بلند؛ پس برخاست که نماز بخواند چون خواست به سجده برود (بر زمین) فوت کرد. ام سلمه گفت: چنین مکن. رسول خدا ج به غلام سیاه ما میفرمود: ای رباح، چهرهات را بر خاک قرار ده».
و ترمذی از طریق میمون ابی حمزه از ابی صالح از ام سلمه روایت نموده که گفت: رسول خدا ج غلام ما را دید که به او افلح گفته میشد. چون سجده میکرد فوت میکرد. پس رسول خدا ج به وی فرمود: «ای افلح، چهرهات را بر خاک قرار ده».
(ضعیف) وتقدم فی «[14-] الترغیب فی الصلاة» حدیث حُذَیفَة س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «مَا مِن حَالَةٍ یَکُونُ العَبدُ فِیهَا أَحَبَّ إِلَى اللهِ مِن أَن یَرَاهُ سَاجِداً یُعَفَّرُ وجهَهُ فِی التُّرَابِ».
رواه الطبرانی.
از حذیفه س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هیچ حالت بنده برای الله متعال محبوبتر از آن نیست که او را در سجده ببیند درحالیکه چهرهاش را به خاک آغشته کرده است».
38- (الترهیب من وضع الید على الخاصرة فی الصلاة)
([1]) قلت: (أبو الأحوص) مجهول، وقال ابن مَعین: "لیس بشیء".
([2]) بالنصب، أی: فافعل فعلة واحدة، أو مرة واحدة لا أکثر. قال الحافظ ابن حجر: "ویجوز الرفع، فیکون التقدیر: فالجائز واحدة، أو مرة واحدة تجوز".
میگویم: این حدیث به وجوب آرامش در نماز و و عدم جواز حرکات بدون ضرورت در نماز اشاره دارد.
([3]) أی: لأجْل تسویة الحصى. وکان الأصل "تسوی"، والتصویب من "سنن أبی داود"، واللفظ له، وهو فی "صحیح أبی داود" برقم (872).
([4]) عبارت است از موهای سر که بر شانههای ریخته باشند. "نهایة".
([5]) قلت: (أبو صالح) هذا لا یعرف کما قال الذهبی، وهو مخرج فی "الضعیفة" (5485).
ترهیب از نگاه کردن به اطراف در نماز و مواردی که ذکر میشود
754-552- (1) (صحیح) عَنِ الحَارِثَ الأَشْعَرِیَّ س أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ أَمَرَ یَحْیَى بْنَ زَکَرِیَّا بِخَمْسِ کَلِمَاتٍ أَنْ یَعْمَلَ بِهَا، وَیَأْمُرَ بنی إسرائیل أَنْ یَعْمَلُوا بِهَا، وَإِنَّهُ کَادَ أَنْ یُبْطِئَ بِهَا، قَالَ عِیسَى: إِنَّ اللَّهَ أَمَرَکَ بِخَمْسِ کَلِمَاتٍ لِتَعْمَلَ بِهَا، وَتَأْمُرَ بنی إسرائیل أَنْ یَعْمَلُوا بِهَا، فَإِمَّا أَنْ تَأْمُرَهُمْ، وَإِمَّا أَن آمُرَهُمْ، فَقَالَ یَحْیَى: أَخْشَى إِنْ سَبَقْتَنِی بِهَا أَنْ یُخْسَفَ بِی أَوْ أُعَذَّبَ، فَجَمَعَ النَّاسَ فِی بَیْتِ المَقْدِسِ، فَامْتَلَأَ، وَقَعَدُوا عَلَى الشُّرَفِ([1])، فَقَالَ: إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِخَمْسِ کَلِمَاتٍ أَنْ أَعْمَلَ بِهِنَّ، وَآمُرَکُمْ أَنْ تَعْمَلُوا بِهِنَّ: 1- أُولَاهُنَّ: أَنْ تَعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا، وَإِنَّ مَثَلَ مَنْ أَشْرَکَ بِاللَّهِ کَمَثَلِ رَجُلٍ اشْتَرَى عَبْدًا مِنْ خَالِصِ مَالِهِ بِذَهَبٍ أَوْ وَرِقٍ، فَقَالَ: هَذِهِ دَارِی، وَهَذَا عَمَلِی، فَاعْمَلْ وَأَدِّ إِلَیَّ، فَکَانَ یَعْمَلُ، وَیُؤَدِّی إِلَى غَیْرِ سَیِّدِهِ! فَأَیُّکُمْ یَرْضَى أَنْ یَکُونَ عَبْدُهُ کَذَلِکَ([2])؟ 2- وَإِنَّ اللَّهَ أَمَرَکُمْ بِالصَّلَاةِ، فَإِذَا صَلَّیْتُمْ فَلَا تَلْتَفِتُوا، فَإِنَّ اللَّهَ یَنْصِبُ وَجْهَهُ لِوَجْهِ عَبْدِهِ فِی صَلَاتِهِ مَا لَمْ یَلْتَفِتْ. 3- وَأَمَرَکُمْ بِالصِّیَامِ، فَإِنَّ مَثَلَ ذَلِکَ کَمَثَلِ رَجُلٍ فِی عِصَابَةٍ مَعَهُ صُرَّةٌ فِیهَا مِسْکٌ، فَکُلُّهُمْ یَعْجَبُ أَوْ یُعْجِبُهُ رِیحُهَا، وَإِنَّ رِیحَ الصَّائِمِ أَطْیَبُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ رِیحِ المِسْکِ. 4- وَأَمَرَکُمْ بِالصَّدَقَةِ، فَإِنَّ مَثَلَ ذَلِکَ کَمَثَلِ رَجُلٍ أَسَرَهُ العَدُوُّ، فَأَوْثَقُوا یَدَهُ إِلَى عُنُق، وَقَدَّمُوهُ لِیَضْرِبُوا عُنُقَهُ، فَقَالَ: أَنَا أَفْدِی نِفسِی مِنْک بِالقَلِیلِ وَالکَثِیرِ، فَفَدَى نَفْسَهُ مِنْهُمْ. 5- وَأَمَرَکُمْ أَنْ تَذْکُرُوا اللَّهَ، فَإِنَّ مَثَلَ ذَلِکَ کَمَثَلِ رَجُلٍ خَرَجَ العَدُوُّ فِی أَثَرِهِ سِرَاعًا، حَتَّى إِذَا أَتَى عَلَى حِصْنٍ حَصِینٍ فَأَحْرَزَ نَفْسَهُ مِنْهُمْ، کَذَلِکَ العَبْدُ، لَا یُحْرِزُ نَفْسَهُ مِنَ الشَّیْطَانِ إِلَّا بِذِکْرِ اللَّهِ». قَالَ النَّبِیُّ ج: «وَأَنَا آمُرُکُمْ بِخَمْسٍ، اللَّهُ أَمَرَنِی بِهِنَّ: السَّمْعُ، وَالطَّاعَةُ، وَالجِهَادُ، وَالهِجْرَةُ، وَالجَمَاعَةُ؛ فَإِنَّهُ مَنْ فَارَقَ الجَمَاعَةَ قِیدَ شِبْرٍ، فَقَدْ خَلَعَ رِبْقَةَ الإِسْلَامِ مِنْ عُنُقِهِ، إِلَّا أَنْ یراجِعَ([3])، وَمَنْ ادَّعَى دَعْوَى الجَاهِلِیَّةِ، فَإِنَّهُ مِنْ جِثَا جَهَنَّمَ»، فَقَالَ رَجُلٌ: یَا رَسُولَ اللَّهِ: وَإِنْ صَلَّى وَصَامَ؟ فَقَالَ: «وَإِنْ صَلَّى وَصَامَ، فَادْعُوا بِدَعْوَى اللَّهِ الَّذِی سَمَّاکُمُ المُسْلِمِینَ المُؤْمِنِینَ، عِبَادَ اللَّهِ».
رواه الترمذی وهذا لفظه، وقال: "حدیث حسن صحیح" والنسائی ببعضه([4]) وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما" والحاکم، وقال: "صحیح على شرط البخاری ومسلم". (قال الحافظ): ولیس للحارث فی الکتب الستة سوى هذا».
از حارث اشعری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند به یحیی بن زکریا دستور داد که به پنج کلمه عمل کند و به بنیاسرائیل دستور دهد که به آنها عمل کنند و نزدیک بود که در ابلاغ آن کلمات تأخیر کند. عیسی فرمود: خداوند به تو دستور داده که به پنج کلمه عمل کنی و به بنیاسرائیل دستور دهی که به آنها عمل کنند. یا آنها را به این موارد امر میکنی یا اینکه خود آنها را بدان امر میکنم. پس یحیی گفت: میترسم اگر در این امر از من سبقت بگیری در زمین فروروم یا دچار عذاب شوم. پس مردم را در بیت المقدس جمع کرد چنانکه بیت المقدس پر شد و مردم بر مکانهای بلند نشستند. پس گفت: الله متعال مرا به پنج امر دستور داده که خود به آنها عمل کنم و شما را به عمل به آنها دستور دهم: 1- اولین آنها اینکه الله را عبادت کنید و چیزی را شریک او قرار ندهید؛ و کسی که برای خداوند شریک میآورد مانند مردی است که از اصل مالش با طلا یا نقره بردهای میخرد و به او میگوید: این خانه و این کار من است پس کار کن و درآمدت را به من بده؛ پس (آن برده) کار میکند و درآمدش را به فردی غیر از آقایش تحویل میدهد. کدام یک از شما دوست دارد بردهاش چنین باشد. 2- خداوند شما را به نماز امر میکند، پس هرگاه نماز خواندید توجهتان به اطراف نباشد زیرا تا زمانی که توجه بنده متوجه اطراف نشود، خداوند چهرهاش را روبروی بندهاش در نماز قرار میدهد. 3- و شما را به روزه گرفتن امر کرده است. و مثال آن همانند مردی است که در میان جماعتی میباشد که کیسهی مسکی به همراه دارد و بوی آن همهی آنها و حتی خود او را شگفت زده کرده است. بوی (دهان) روزهدار نزد خداوند از بوی مسک هم خوشتر است. 4- و شما را به صدقه دادن امر کرده است. و مثال آن همانند مردی است که دشمن او را اسیر کرده است و دستهایش را به گردنش بستهاند و او را میآورند تا گردنش را بزنند، میگوید: من هر آنچه دارم برای آزادی خویش میپردازم، پس اینگونه خود را از دست آنها نجات میدهد. 5- و شما را امر کرده که خداوند را یاد کنید و مثال آن همانند مردی است که دشمن به سرعت او را تعقیب میکند تا اینکه خودش را به قلعهی محکمی میرساند و خودش را از دست آنان حفظ میکند؛ بنده نیز چنین است. بنده نیز نمیتواند خودش را از شیطان نجات دهد مگر با ذکر و یاد خداوند. رسول الله ج فرمود: «و من شما را به پنج چیز امر میکنم که خداوند مرا به آنها امر کرده است: شنیدن و اطاعت کردن، جهاد، هجرت، همراهی با جماعت؛ زیرا کسی که به اندازهی یک وجب از جماعت دوری کند، عهد و پیمان خود را نسبت به دین اسلام از گردن خارج کرده است مگر اینکه به سوی الله توبه کند؛ و کسی که مردم را به سوی دعوت جاهلیت فرا بخواند، پس از جماعت جهنمیان خواهد بود». مردی گفت: ای رسول الله ج! و اگرچه نماز بخواند و روزه بگیرد؟! فرمود: «هرچند نماز بخواند و روزه بگیرد. پس به سوی خداوندی فرا بخوانید که شما را مسلمان و مؤمن و بندهی خدا نامیده است».
(الربقة) بکسر الراء وفتحها وسکون الباء الموحدة، واحدة (الرِّبق): وهی عُرى فی حبل تشد به البَهم، وتستعار لغیره. وقوله: "من جُثا جهنم" بضم الجیم([5]) بعدها ثاء مثلثة أی: من جماعات جهنم.
755-553- (2) (صحیح) وَعَنْ عَائِشَةَ ل قَالَتْ: سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج عَنِ التلفت([6]) فِی الصَّلاَةِ، فَقَالَ: «اخْتِلاَسٌ یَخْتَلِسُهُ الشَّیْطَانُ مِنْ صَلاَةِ العَبْدِ»([7]).
رواه البخاری والنسائی وأبو داود وابن خزیمة.
از عایشه ل روایت است که دربارهی نگاه کردن به اطراف در نماز سؤال کردم، فرمود: «این نوعی سرقت شیطان، از نماز بنده است».
756-554- (3) (حسن لغیره) وَعَن أَبِی الأَحوَص عَن أَبِی ذَرٍّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا یَزَالُ اللَّهُ مُقْبِلًا عَلَى الْعَبْدِ فِی صَلَاتِهِ مَا لَمْ یَلْتَفِتْ، فَإِذَا صَرَفَ وَجْهَهُ انْصَرَفَ عَنْهُ».
رواه أحمد وأبو داود والنسائی، وابن خزیمة فی "صحیحه" والحاکم، وصححه. (قال المملی) الحافظ عبد العظیم س: "وأبو الأحوص هذا لا یعرف اسمه، لم یرو عنه غیر الزهری، وقد صحّح له الترمذی وابن حبان وغیرهما"([8]).
ابو احوص از ابوذر س روایت میکند که رسول الله ج فرمودند: «خداوند چهرهاش را روبروی بندهاش در نماز قرار میدهد تا زمانی که بنده متوجه اطراف نشود. پس هرگاه متوجه اطراف شود، خداوند چهرهاش را از او میگرداند».
757-555- (4) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: أَوْصَانِی خَلِیلِی ج بِثَلَاثٍ، وَنَهَانِی عَنْ ثَلَاثٍ: «نَهَانِی عَنْ نَقْرَةٍ کَنَقْرَةِ الدِّیکِ، وَإِقْعَاءٍ کَإِقْعَاءِ الْکَلْبِ، وَالْتِفَاتٍ کَالْتِفَاتِ الثَّعْلَبِ».
رواه أحمد وأبو یعلى، وإسناد أحمد حسن([9]). ورواه ابن أبی شیبة وقال: «کَإِقْعَاءِ الْقِرْدِ» مکان «الْکَلْبِ».
از ابوهریره س روایت است که دوست من ج، مرا به سه چیز امر و از سه چیز نهی نمود؛ مرا از نوک زدن به مانند خروس و نشستن به مانند سگ و چرخاندن سر به مانند روباه نهی کردند».
(الإقعاء) به کسر همزة؛ ابو عبید میگوید: «عبارت است از چسباندن باسن به زمین و قائم نمودن دو ساق و قرار دادن دستها بر زمین چنانکه سگ مینشیند. میگوید: و فقها آن را به قرار دادن باسن بر روی دو پاشنهی پا در بین دو سجده تفسیر کردهاند. اما دیدگاه اول درستتر است([10]).
758-288- (1) (ضعیف) وَرُوِیَ عَن جَابِرٍ س قال: قال رسول الله ج: «إِذَا قَامَ الرَّجلُ فِی الصَّلَاةِ أَقبَلَ اللهُ عَلَیهِ بِوَجهِهِ، فَإِذَا التَفَتَ قَالَ: یَا ابنَ آدَمَ! إِلَى مَن تَلتَفِت؟! إِلَى مَا هُوَ خَیرٌ لَکَ مِنِّی؟! أَقبِلْ إِلَیَّ، فَإِذَا التَفَتَ الثانِیَةَ، قَالَ مِثل ذَلِک، فَإِذَا التَفَتَ الثَّلَاثَةَ، صَرَفَ الله تَبَارَکَ وَتَعَالَى وَجهَهُ عَنه».
رواه البزار.
و از جابر س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «چون انسان برای نماز برخیزد خداوند متعال به او روی میآورد. اما چون توجه وی به سوی دیگری جلب شود، خداوند متعال میفرماید: ای فرزند آدم، توجه تو به سوی چه کسی است؟ به سوی چه کسی که از من برای تو بهتر باشد؟ به من روی آور؛ چون برای بار دوم توجه وی به سویی دیگر جلب گردد خداوند متعال این جملات را دوباره تکرار میکند. اما چون برای بار سوم توجه وی به سویی دیگر جلب گردد خداوند متعال از وی روی میگرداند».
759-289- (2) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَن أَبِی هُرَیرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «إِنَّ العَبدَ إِذَا قَامَ إِلَى الصَّلَاةِ -أَحسِبُه قَالَ:- فَإِنَّمَا هُوَ بَینَ یَدَی الرَّحمن تَبَارَکَ وَتَعَالَى، فَإِذَا التَفَتَ یَقُولُ اللهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى: إِلَى مَنْ تَلتَفِت؟! إِلَى خَیرٍ مِنِّی؟! أَقبِلْ یَا ابنَ آدَمَ إِلیَّ، فَأَنَا خَیرٌ مِمَّن تَلتَفِت إِلَیه».
رواه البزار أیضاً.
و از ابوهریره س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «چون بنده برای ادای نماز برخیزد – گمان میکنم گفت:- در برابر خداوند متعال قرار میگیرد پس چون توجه وی به سویی دیگر جلب شود، خداوند متعال میفرماید: توجه تو به سوی کیست؟ به سوی کسی بهتر از من؟ ای فرزند آدم به سوی من روی بیاور؛ من بهتر از کسی هستم که به وی روی کردی».
760-290- (3) (ضعیف) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ لِی رَسُولُ اللَّهِ ج: «یَا بُنَیَّ! إِیَّاکَ وَالِالتِفَاتَ فِی الصَّلَاةِ، فَإِنَّ الِالتِفَاتَ فِی الصَّلَاةِ هَلَکَةٌ» الحدیث.
رواه الترمذی من روایة علی بن زید عن سعید بن المسیب عن أنس، وقال: "حدیث حسن" وفی بعض النسخ "صحیح" (قال المملی): "وعلی بن زید بن جدعان یأتی الکلام علیه، وروایة سعید عن أنس غیر مشهورة".
و از انس س روایت است که رسول خدا ج به من فرمودند: «ای فرزندم، از توجه به این سو و آن سو در نماز برحذر باش، چنین عملی در نماز برابر با هلاکت است».
761-291- (4) (ضعیف) وَرُوِیَ عَن أَبیِ الدَّردَاءِ س قال: سمعتُ رسول الله ج یقول: «مَن تَوَضَّأَ فَأَحسَنَ الوُضُوءَ، ثُمَّ صَلَّى رَکعَتین، فَدَعَا رَبَّهُ؛ إِلَّا کَانَتْ دَعوَتُهُ مُستَجَابَةً، مُعَجَّلةً أَوْ مُؤخَّرةً، إِیَّاکُم وَالإِلتِفَاتَ فِی الصَّلَاةِ، فَإِنَّهُ لَا صَلَاةَ لِمُلْتَفِتٍ، فَإِن غُلِبْتُم فِی التطوع، فَلَا تُغلِبُوا فِی الفَرِیضَة».
رواه الطبرانی فی "الکبیر".
وفی روایة له أیضاً قَالَ: سَمِعتُ رَسُولَ الله ج یَقُول: «مَن قَامَ فِی الصَّلَاةِ فَالتَفَتَ، رَدَّ اللهَ عَلَیه صَلَاتَه».
و از ابودرداء س روایت است: از رسول خدا ج شنیدم که فرمودند: «هرکس به طور کامل وضو بگیرد سپس دو رکعت نماز بخواند و به دعا در پیشگاه خداوند روی آورد، دعای وی بزودی یا با تاخیر اجابت میشود. از توجه به این سو و آن سو در نماز برحذر باشید زیرا برای کسی که چنین کند، نمازی نیست. اگر در ادای نماز نفل مغلوب [شیطان] شدید [و به این سو و آن سو توجهتان جلب شد] در مورد نماز فرض از اینکه مغلوب [شیطان] شوید بر حذر باشید».
و در روایت دیگری میگوید: «از رسول خدا ج شنیدم که فرمودند: «کسی که به نماز برخیزد و متوجه این سو و آن سو گردد خداوند متعال نماز وی را قبول نمیکند».
762-292- (5) (ضعیف موقوف) وَعَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ س قَالَ: «لَا یَزَالُ اللهُ مُقْبِلًا عَلَى الْعَبْدِ بِوَجْهِهِ مَا لَمْ یَلْتَفِتْ أَوْ یُحْدِثْ».
رواه الطبرانی فی "الکبیر" موقوفاً عن أبی قِلابة عن ابن مسعود، ولم یسمع منه.
و از ابن مسعود س روایت است که میگوید: پیوسته خداوند متعال به بنده روی میآورد تا اینکه توجه بنده جلب امر دیگری شود یا بیوضو گردد».
763-293- (6) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «إِذَا قَامَ أَحَدُکُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَلْیُقْبِلْ عَلَیْهَا حَتَّى یَفْرُغَ مِنْهَا، وَإِیَّاکُمْ وَالِالْتِفَاتَ فِی الصَّلَاةِ، فَإِنَّ أَحَدَکُمْ یُنَاجِی رَبَّهُ مَا دَامَ فِی الصَّلَاةِ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط".
و از ابوهریره س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «هرگاه یکی از شما برای اقامه نماز برخاست باید [به تمام و کمال] به آن روی آورد تا اینکه از نماز فارغ گردد. و از توجه به این سو و آن سو در نماز بر حذر باشید زیرا هریک از شما مادامیکه در نماز است با پروردگارش مناجات میکند».
764-294- (7) (ضعیف) وَعَنْ أُمِّ سَلَمَةَ بِنْتِ أَبِی أُمَیَّةَ ل زَوْجِ النَّبِیِّ ج أَنَّهَا قَالَتْ: کَانَ النَّاسُ فِی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ج إِذَا قَامَ الْمُصَلِّی یُصَلِّی لَمْ یَعْدُ بَصَرُ أَحَدِهِمْ مَوْضِعَ قَدَمَیْهِ، فَلَمَّا تُوُفِّیَ([11]) رَسُولُ اللَّهِ ج، فَکَانَ النَّاسُ إِذَا قَامَ أَحَدُهُمْ یُصَلِّی لَمْ یَعْدُ بَصَرُ أَحَدِهِمْ مَوْضِعَ جَبِینِهِ، فَتُوُفِّیَ أَبُو بَکْرٍ س وَکَانَ([12]) عُمَرُ س، فَکَانَ النَّاسُ إِذَا قَامَ أَحَدُهُمْ یُصَلِّی لَمْ یَعْدُ بَصَرُ أَحَدِهِمْ مَوْضِعَ الْقِبْلَةِ، ثُمَّ تُوُفِّیَ عُمَرُ س، وَکَانَ([13]) عُثْمَانُ بْنُ عَفَّانَ، وَکَانَتِ الْفِتْنَةُ، فَتَلَفَّتَ النَّاسُ یَمِینًا وَشِمَالًا».
رواه ابن ماجه بإسناد حسن، إلا أن موسى بن عبد الله بن أبی أمیة المخزومی لم یخرج له من أصحاب الکتب الستة غیر ابن ماجه، ولا یحضرنی فیه جرح ولا تعدیل([14]). والله أعلم.
و از ام سلمه بنت ابی امیه ل همسر رسول خدا ج روایت است که میگوید: «چون مردم در زمان رسول خدا ج برای نماز میایستادند نگاه هیچیک از آنها از محل پاهایش تجاوز نمیکرد. زمانی که رسول خدا ج وفات نمود چون یکی از مردم برای نماز میایستاد نگاهش از محل سجده تجاوز نمیکرد. پس ابوبکر وفات کرد و عهد عمر فرا رسید که چون یکی از مردم برای نماز میایستاد نگاهش از موضع قبله تجاوز نمیکرد. سپس عمر وفات یافت و عهد عثمان بن عفان فرارسید و فتنه سر برآورد و مردم متوجه راست و چپ شدند».
37- (الترهیب من مسح الحصى وغیره فی موضع السجود والنفخ فیه لغیر ضرورة)
([1]) یعنی: اماکن بلند و مرتفع.
([2]) زاد الحاکم وغیره: "فإن الله خلقکم ورزقکم، فلا تشرکوا به شیئاً".
([3]) یعنی: به سوی الله متعال توبه کند.
([4]) أی: بقوله: "من دعا بدعوى الجاهلیة. ." إلخ. کما قال الناجی.
([5]) قلت: وبکسرها أیضاً کما فی "الفردوس". لکن أبو عبیدة ضبطه بالجیم، وقال: إنما هو "حثا" بالحاء المهملة. حکاه ابن عبد البر فی "التمهید" وقال (21/ 280): "وهو کما قال أبو عبیدة".
([6]) کذا وجد، وکأنه رواه بالمعنى، وإلا فلفظ البخاری وأبی داود والنسائی "الالتفات"، ولا أدری ما عند ابن حبان، لکون کتابه لیس عندی. کذا قال الناجی فی "العجالة" (76)، وأنت ترى أن فی نسختنا من "الترغیب" عزوه لابن خزیمة بدل ابن حبان، فلا أدری أهذا من اختلاف النسخ أم سبق قلم من الناجی، والحدیث عند ابن خزیمة (2/ 65/ 931) وابن حبان أیضاً (4/ 24/ 2284).
ثم قال الناجی: "وقد ذکره بلفظ "التلفت" ابن الجوزی من "مسند الإمام أحمد" فی کتابه "جامع المسانید"، والله أعلم. قلت: هو فی "مسند أحمد" (6/ 70) باللفظ المذکور، وهو شاذ، فقد أخرجه أحمد أیضاً (6/ 106) عن شیخ آخر له عن زائدة بإسناده عن عائشة بلفظ "الالتفات". وقد تابع زائدة على هذا اللفظ أبو الأحوص، ومن هذه الطریق أخرجه الأربعة الذین إلیهم عزاه المؤلف، فهو المحفوظ، وهو مخرج فی "صحیح أبی داود" (844).
([7]) (الاختلاس): عبارت است از ربودن با سرعت به هنگام غفلت؛ علامه طیبی میگوید: «این عمل از این جهت اختلاس نامیده شده چون تصویر زشتی از این عمل اختلاس کننده نمایانگر است. چراکه خداوند متعال به نمازگزار روی میآورد و شیطان در کمین نمازگزار است و در انتظار اینکه وی از این مهم غافل شود، پس چون به اطراف متوجه شود، شیطان فرصت را غنیمت شمرده و این حالت را از وی سلب میکند. والله اعلم.
([8]) قلت: ویشهد له حدیث الأشعری الذی قبله بحدیث مع ملاحظة أن هذا من کلام یحیى علیه السلام، ولکنّه بوحی من الله، فهو من هذه الحیثیة یشهد للحدیث. والله أعلم. والحدیث فی "صحیح ابن خزیمة" برقم (1/ 244)، وأما عزو الثلاثة إلیه برقم (2/ 62) فوهْم منْ أوهامهم الکثیرة، فإنه یشیر إلى حدیث آخر لحذیفة فی البصق بین یدیه، ورواه ابن ماجه أیضاً، وسنده حسن غیر إسناد هذا!! مخرَّج فی "الصحیحة" (1596).
([9]) کذا قال: وتبعه الهیثمی، وفیه عند أحمد (2/ 311) یزید بن أبی زیاد، وهو ضعیف. وفی "مسند أبی یعلى" (5/ 30) العرزمی، متروک. لکن تابعهما لیث بن أبی سلیم، وکان اختلط. أخرجه البیهقی (2/ 120) بتمامه، وابن أبی شیبة (2/ 285) جملة إقعاء القرد، فالحدیث حسن. وهی روایة لأحمد (2/ 265) من طریق یزید، ومن غرائب تصرفات المؤلف أنّ السیاق المذکور لفّقه من روایتی "المسند"، فالشطر الأول فی الموضع الأول منه، والشطر الآخر فی الموضع الآخر منه!!
([10]) قلت و (الإقعاء) -بالمعنى الآخر- من السنة بین السجدتین فقط؛ کما ثبت عن جمع من الصحابة مرفوعاً؛ ولذلک أوردته فی "صفة الصلاة"، فراجعْه.
([11]) الأصل: (فتوفی)، (فکان)، والتصحیح من ابن ماجه (1634)، وغفل عنه الثلاثة، وجملة وفاة عمر لیست عنده.
([12]) انظر الحاشیة السابقة.
([13]) انظر الحاشیة السابقة.
([14]) قلت: لم یوثقه أحد، بل هو مجهول کما صرّح بذلک الحافظ ابن حجر، ثم إن فی متنه نکارة ظاهرة.
ترهیب از نگاه کردن به آسمان در نماز
749-547- (1) (صحیح) وَعَنْ أَنَسَ بْنَ مَالِکٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «مَا بَالُ أَقْوَامٍ یَرْفَعُونَ أَبْصَارَهُمْ إِلَى السَّمَاءِ فِی صَلاَتِهِمْ؟!». فَاشْتَدَّ قَوْلُهُ فِی ذَلِکَ حَتَّى قَالَ: «لَیَنْتَهُنَّ عَنْ ذَلِکَ، أَوْ لَتُخْطَفَنَّ أَبْصَارُهُمْ».
رواه البخاری وأبو داود والنسائی وابن ماجه.
از انس بن مالک س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چرا بعضی از مردم در هنگام نماز به سوی آسمان نگاه میکنند؟ و در اینباره سخنان شدیدی بر زبان آورد تا جایی که فرمود: یا از این کار خود دست بر میدارند یا بیناییشان ربوده میشود».
750-548- (2) (صحیح) وَعَن ابن عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «لَا تَرْفَعُوا أَبْصَارَکُمْ إِلَى السَّمَاءِ، فَتْلَتَمِعَ. یَعْنِی فِی الصَّلَاةِ».
رواه ابن ماجه والطبرانی فی "الکبیر"، ورواتهما رواة "الصحیح"، وابن حبان فی "صحیحه".
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «به آسمان نگاه نکنید زیرا بینایی شما ربوده میشود، یعنی در نماز».
751-549- (3) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج قَالَ: «لَیَنْتَهِیَنَّ أَقْوَامٌ عَنْ رَفْعِهِمْ أَبْصَارَهُمْ عِنْدَ الدُّعَاءِ فِی الصَّلَاةِ، أَوْ لَتُخْطَفَنَّ أَبْصَارُهُمْ».
رواه مسلم والنسائی.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «آنانی که در هنگام دعا در نماز به آسمان چشم میدوزند، باید از این عمل دست بکشند یا به شدت بیناییشان ربوده میشود».
752-550- (4) (صحیح) وَعَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْخُدْرِیِّ س أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِذَا کَانَ أَحَدُکُمْ فِی الصَّلَاة، فَلَا یَرْفَعْ بَصَرَهُ إِلَى السَّمَاءِ، لَا یُلْتَمَعَ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط" من روایة ابن لَهیعة. ورواه النِّسائی عن عبدِ اللهِ بنِ عبدِ اللهِ بنِ عتبةَ أنّ رجلاً من أصحاب النبی ج حدَّثَه، ولم یُسمِّهِ([1]).
از ابو سعید خدری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چون یکی از شما در نماز بود به آسمان نگاه نکند، تا روشنایی چشمش گرفته نشود».
(یلتمع بصره) بضم الیاء المثناة تحت أی: یذهب به.
753-551- (5) (صحیح) وَعَنْ جَابِرِ بْنِ سَمُرَةَ س أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «لَیَنْتَهِیَنَّ أَقْوَامٌ یَرْفَعُونَ أَبْصَارَهُمْ إِلَى السَّمَاءِ فِی الصَّلَاةِ، أَوْ لَا تَرْجِعُ إِلَیْهِمْ».
از جابر بن سَمُرَه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «آنانی که در هنگام نماز چشمانشان را به سوی آسمان بلند میکنند، باید از این عمل دست بکشند یا بینایی آنها بر نمیگردد».
رواه مسلم وأبو داود وابن ماجه. ولأبی داود([2]): دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ج الْمَسْجِدَ، فَرَأَى فِیهِ نَاسًا یُصَلُّونَ، رَافِعِی أَبصَارِهِم إِلَى السَّمَاءِ، فَقَالَ: «لَیَنْتَهِیَنَّ رِجَالٌ یَشْخَصُونَ أَبْصَارَهُمْ فِی الصَّلَاةِ أَوْ لَا تَرْجِعُ إِلَیْهِمْ أَبْصَارُهُمْ».
و در روایت ابوداود آمده است: «رسول الله ج به مسجد وارد شد و مردانی را دید که در حال نماز به آسمان نگاه میکنند، فرمود: باید کسانی که در نماز به آسمان مینگرند، از این کارشان دست بردارند یا اینکه روشنی چشمانشان به آنها بر نمیگردد».
36- (الترهیب من الإلتفات فی الصلاة وغیره مما یذکر)
([1]) قلت: ولا أستبعد أنه أبو سعید الخدری، فإنه من الصحابة الذین روى عنهم ابن عتبة، ورواه عنه أحمد أیضاً (3/ 441). وسنده صحیح. ورواه الطبرانی فی "الکبیر" أیضاً (6/ 43 /5436) کـ "الأوسط" (رقم 319- الحرمین) عن ابن لهیعة بسنده عن ابن عتبة عن أبی سعید.
([2]) وکذا فی المخطوطة، والصواب أنْ یقال: "ولفظ أبی داود"، لأنه لم یروِ ما قبله.
ترهیب از کامل نکردن رکوع و سجود و راست نکردن کمر در بین آن دو و آنچه در مورد خشوع آمده است
715-522- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی مَسْعُودٍ الْبَدْرِیِّ([1]) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا تُجْزِئُ صَلَاةُ الرَّجُلِ حَتَّى یُقِیمَ ظَهْرَهُ فِی الرُّکُوعِ وَالسُّجُودِ».
رواه أحمد وأبو داود - واللفظ له- والترمذی والنسائی وابن ماجه، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما"، ورواه الطبرانی [والدارقطنی]([2]) والبیهقی، وقالا: "إسناده صحیح ثابت". وقال الترمذی: "حدیث حسن صحیح".
از ابو مسعود بدری س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «نماز فرد کامل نیست تا زمانی که کمرش را در رکوع و سجود راست نگه دارد».
716-523- (2) (حسن لغیره) وَعَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ شِبْلٍ، قَالَ: «نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ج عَنْ نَقْرَةِ الْغُرَابِ([3])، وَافْتِرَاشِ السَّبْعِ، وَأَنْ یُوَطِّنَ الرَّجُلُ الْمَکَانَ فِی الْمَسْجِدِ کَمَا یُوَطِّنُ الْبَعِیرُ».
رواه أحمد وأبو داود والنسائی وابن ماجه، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما".
از عبد الرحمن بن شبل س روایت است که رسول الله ج نهی کرد از اینکه به مانند منقار زدن کلاغ به زمین، سجده شود و مانند حیوانات درنده، دو ساعد دست روی زمین فرش شود و مانند شتر که جایی مشخص برای خود در نظر دارد، یک جای مشخص از مسجد برای عبادت انتخاب شود».
717-524-(2) (صحیح لغیره) وَعَن أَبِی قَتَادَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَسْوَأُ النَّاسِ سَرِقَةً الَّذِی یَسْرِقُ مِنْ صَلَاتِهِ». قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ! وَکَیْفَ یَسْرِقُ مِنْ صَلَاتِهِ؟ قَالَ: «لَا یُتِمُّ رُکُوعَهَا وَلَا سُجُودَهَا» - أَوْ قَالَ: لَا یُقِیمُ صُلْبَهُ فِی الرُّکُوعِ وَالسُّجُودِ-».
رواه أحمد والطبرانی، وابن خزیمة فی "صحیحه" والحاکم، وقال: "صحیح الإسناد".
از ابو قتاده س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بدترین مردم در سرقت، کسی است که از نمازش دزدی میکند». گفتند: ای رسول الله ج! چگونه از نمازش دزدی میکند؟ فرمود: «رکوع و سجود آن را کامل انجام نمیدهد» یا فرمود: «کمرش را در رکوع و سجود راست نگه نمیدارد».
718-525- (4) (صحیح لغیره) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ مُغَفَّلٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَسْرَقُ النَّاسِ الَّذِی یَسرقُ صَلَاتَهُ». قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! کَیْفَ یَسْرِقُ صَلَاتَهُ؟ قَالَ: «لَا یُتِمُّ رُکُوعَهَا وَلَا سُجُودَهَا، وَأَبْخَلُ النَّاسِ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلَامِ».
رواه الطبرانی فی "معاجمه الثلاثة" بإسناد جید.
از عبد الله بن مُغَفَّل س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «دزدترین مردم کسی است که از نمازش دزدی میکند». گفته شد: ای رسول الله ج! چگونه از نمازش دزدی میکند؟ فرمود: «رکوع و سجود آن را کامل نمیکند و بخیلترین مردم کسی است که در سلام کردن بخل بورزد».
719-526- (5) (صحیح) وَعَنْ عَلِیِّ بْنِ شَیْبَانَ س قَالَ: خَرَجْنَا حَتَّی قَدِمنَا عَلَی رَسُولِ اللَّهِ ج فَبَایَعْنَاهُ، وَصَلَّیْنَا خَلْفَهُ، فَلَمَحَ بِمُؤْخِرِ عَیْنِهِ رَجُلًا، لَا یُقِیمُ صَلَاتَهُ، - یَعْنِی صُلْبَهُ - فِی الرُّکُوعِ، فَلَمَّا قَضَى النَّبِیُّ ج صَلَاتَه، قَالَ: «یَا مَعْشَرَ الْمُسْلِمِینَ! لَا صَلَاةَ لِمَنْ لَا یُقِیمُ صُلْبَهُ فِی الرُّکُوعِ وَالسُّجُودِ».
رواه أحمد وابن ماجه، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما".
از علی بن شیبان س روایت است که خارج شدیم تا اینکه به نزد رسول الله ج رسیده و با او بیعت کردیم و پشت سر او نماز خواندیم؛ با گوشهی چشمش مشاهده کرد که مردی نمازش را درست انجام نمیدهد یعنی پشتش را در رکوع (راست نگه نمیدارد)، پس از اینکه رسول الله ج نمازش را تمام کرد فرمود: «ای گروه مسلمانان! نماز کسی که پشتش را در رکوع و سجود راست نگه نمیدارد، درست نیست».
720-527- (6) (صحیح) وَعَنْ طَلْقِ بْنِ عَلِیٍّ الْحَنَفِیِّ([4]) س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَى صَلَاةِ عَبْدٍ لَا یُقِیمُ فِیهَا صُلْبَهُ بَیْنَ رُکُوعِهَا وَسُجُودِهَا».
رواه [أحمد([5]) و] الطبرانی فی "الکبیر" ورواته ثقات.
از طلق بن علی حنفی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند به نماز بندهای نگاه نمیکند که در آن پشتش را هنگام رکوع و سجود راست نمیکند».
721-528- (7) (حسن) وَعَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ الْأَشْعَرِیِّ س أَنَّ رَسُولَ اللهِ ج رَأَى رَجُلًا لَا یُتِمَّ رُکُوعَهُ، وَیَنْقُرُ فِی سُجُودِهِ، وَهُوَ یُصَلِّی، فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «لَوْ مَاتَ هَذَا عَلَى حَالِهِ هَذِهِ، مَاتَ عَلَى غَیْرِ مِلَّةِ مُحَمَّدٍ ج»، ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَثَلُ الَّذِی لَا یُتِمُّ رُکُوعَهُ، ویَنْقُرُ فِی سُجُودِهِ، مَثَلُ الْجَائِعِ، یَأْکُلُ التَّمْرَةَ وَالتَّمْرَتَینِ، لَا یُغْنِیَانِ عَنْهُ شَیْئًا».
قَالَ أَبُو صَالِحٍ([6]): «قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِاللهِ مَنْ حَدَّثَکَ بِهَذَا عَنْ رَسُولِ اللهِ ج؟ قَالَ: أُمَرَاءُ الْأَجْنَادِ: عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ، وَخَالِدُ بْنُ الْوَلِیدِ، وَشُرَحْبِیلُ بْنُ حَسَنَةَ، سَمِعُوهُ مِنْ رَسُولِ اللهِ ج.
رواه الطبرانی فی "الکبیر"، وأبو یعلى بإسناد حسن، وابن خزیمة فی "صحیحه"([7]).
از ابو عبدالله اشعری س روایت است، رسول الله ج مردی را دید که رکوعش را کامل انجام نمیداد و مانند نوک زدن سجده میکرد. رسول الله ج فرمود: «اگر این فرد بر همین حالت فوت کند بر غیر امت محمد ج فوت کرده است». سپس رسول الله ج فرمود: «مثال کسی که رکوعش را کامل نمیکند و به مانند نوک زدن سجده میکند، مثال گرسنهای است که یک دانه یا دو دانه خرما میخورد اما او را سیر نمیکند».
ابو صالح میگوید: «به ابو عبدالله گفتم: چه کسی این حدیث را از رسول خدا ج برای تو روایت کرده است؟ گفت: امیران لشکرها: عمرو بن عاص، خالد بن ولید، شرحبیل بن حسنه آن را از رسول الله ج شنیدند.
722-529- (8) (حسن) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِی ج قَالَ: إِنَّ الرَّجُلَ لَیُصَلِّی سِتِّینَ سَنَةً وَمَا تُقْبَلُ لَهُ صَلَاةٌ، لَعَلَّهُ یُتِمُّ الرُّکُوعَ، وَلَا یُتِمُّ السُّجُودَ، وَیُتِمُّ السُّجُودَ وَلَا یُتِمُّ الرُّکُوعَ».
رواه أبو القاسم الأصبهانی، وینظر سنده([8]).
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مردی شصت سال نماز میخواند حال آنکه یک نماز هم از وی قبول نمیشود. زیرا رکوع را کامل میکند و سجده را کامل انجام نمیدهد یا سجده را کامل انجام میدهد و رکوع را کامل نمیکند».
723-277- (1) (موضوع) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س أَیضاً قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج یَوْمًا لِأَصْحَابِهِ وَأَنَا حَاضِرٌ: «لَوْ کَانَ لِأَحَدِکُمْ هَذِهِ السَّارِیَةُ لَکَرِهَ أَنْ تُجْدَعُ، کَیْفَ أَنْ یَعْمَدُ أَحَدُکُمْ فَیَجْدَعُ صَلَاتَهُ الَّتِی هِیَ لِلَّهِ؟! فَأَتِمُّوا صَلَاتَکُمْ، فَإِنَّ اللَّهَ لَا یَقْبَلُ إِلَّا تَامًّا».
رواه الطبرانی فی "الأوسط" بإسناد حسن([9]).
(الجَدع): قطع بعض الشیء.
و همچنین از ابوهریره س روایت است: روزی درحالیکه من در میان اصحاب بودم، رسول خدا ج فرمودند: «اگر این ستون از آنِ یکی از شما بود، دوست نداشتید کج و منحرف شود؛ حال چگونه یکی از شما برای نمازی میایستد که برای خداوند متعال است و آن را ناقص و ناتمام میکند؟! باید نمازتان را کامل ادا کنید چراکه خداوند جز نماز کامل را نمیپذیرد».
724-530- (9) (صحیح لغیره) وَعَنْ بِلَالٍ س أَنَّهُ أَبْصَرَ رَجُلًا یُصَلِّی لَا یُتِمُّ الرُّکُوعَ وَلَا السُّجُودَ، فَقَالَ: «لَوْ مَاتَ هَذَا لَمَاتَ عَلَى غَیْرِ مِلَّةِ مُحَمَّدٍ([10]) ج».
رواه الطبرانی، ورواته ثقات([11]).
بلال س مردی را دید که رکوع و سجود را کامل انجام نمیداد، پس گفت: اگر این فرد وفات کند بر غیر امت محمد ج وفات کرده است.
725-278- (2) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَن عَائِشَةَ ل عَن رَسُول الله ج قَالَ: «إِنَّ لِلصَّلَاةِ المَکتُوبَةِ عِندَ الله وَزناً، مَن انتقص مِنهَا شَیئاً حُوسِبَ بِهِ فِیهَا عَلَى مَا انتقص».
رواه الأصبهانی.
و از عایشه ل روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «نماز فرض نزد خداوند از وزنی برخوردار است که هرکس از آن چیزی بکاهد، بر حسب آن مورد محاسبه قرار میگیرد».
726-531- (10) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَى عَبدٍ لَا یُقِیمُ صُلْبَهُ بَیْنَ رُکُوعِهِ وَسُجُودِهِ».
رواه أحمد بإسناد جیّد.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند به بندهای نگاه نمیکند که در بین رکوع و سجود پشتش را راست نگه نمیدارد».
727-279- (3) (ضعیف) إلا ما بین المعقوفتین فهو 532- (11) (صحیح لغیره) وَرُوِیَ عَنْ عَلِیٍّ س قَالَ: [نَهَانِی رَسُولُ اللَّهِ ج أَنْ أَقْرَأَ وَأَنَا رَاکِعٌ]([12]) وَقَالَ: «یَا عَلِیُّ! مَثَلُ الَّذِی یُقِیمُ صُلْبَهُ فِی صَلَاتِهِ، کَمَثَلِ الْحُبْلَى حَمَلَتْ، فَلَمَّا دَنَا نِفَاسُهَا أَسْقَطَتْ، فَلَا هِیَ ذَاتُ حَمْلٍ، وَلَا ذَاتُ وَلَدٍ».
رواه أبو یعلى والأصبهانی، وزاد: «وَمَثَلُ الْمُصَلِّی، کَمَثَلِ التَّاجِرِ، لَا یَخْلُصُ لَهُ رِبْحُهُ، حَتَّى یَخلُص لَهُ رَأْسُ مَالِهِ، کَذَلِکَ الْمُصَلِّی، لَا تُقْبَلُ نَافِلَتُه حَتَّى یُؤَدِّیَ الْفَرِیضَةَ».
این روایت جز در بخشی که بین [] آمده است ضعیف است و حکم بخش داخل [] صحیح لغیره میباشد.
از علی س روایت است که [رسول الله ج مرا از قرائت در حال رکوع نهی کردند]. و فرمودند: «ای علی، مثال کسی که در نماز کمرش را راست نمیکند چون زنی است که حامله میشود و چون زمان وضع حمل وی فرا میرسد (جنین را) سقط میکند که در این صورت نه حامله است و نه فرزندی دارد».
این روایت را ابویعلی و اصبهانی روایت کرده و میافزاید: ،مثال نمازگزار چون تاجر است. سودی برای وی نخواهد بود تا اینکه به تمام و کمال راس المال را دریافت کند. نمازگزار چنین است نماز نافله وی قبول نمیشود تا اینکه نماز فرض را ادا نماید».
728-533- (12) (حسن) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَسْوَأَ النَّاسِ سَرِقَةً، الَّذِی یَسْرِقُ صَلَاتَهُ». قَالَ: وَکَیْفَ یَسْرِقُ صَلَاتَهُ؟ قَالَ: «لَا یُتِمُّ رُکُوعَهَا وَلَا سُجُودَهَا».
رواه الطبرانی فی "الأوسط" وابن حبان فی "صحیحه" والحاکم وصححه.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بدترین مردم در دزدی کسی است که از نمازش دزدی میکند»؛ گفتند: ای رسول الله ج! چگونه از نمازش دزدی میکند؟ فرمود: «رکوع و سجود آن را کامل انجام نمیدهد».
729-280- (4) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَا مِنْ مُصَلٍّ إِلَّا وَلَهُ مَلَکٌ عَنْ یَمِینِهِ، وَمَلَکٌ عَنْ یَسَارِهِ، فَإِنْ أَتَمَّهَا عَرَجَا بِهَا، وَإِنْ لَمْ یُتِمَّهَا ضَرَبَ بِهَا عَلَى وَجْهِهِ».
رواه الأصبهانی.
و از عمر بن خطاب س روایت شده که رسول خدا ج فرمودند: «هیچ نمازگزاری نیست مگر اینکه فرشتهای در سمت راست او و فرشتهای در سمت چپ او قرار دارد که چون نمازش را کامل ادا نماید با آن به آسمان عروج میکنند و اگر آنرا کامل نکند با آن به چهرهاش میکوبند».
730-534- (13) (صحیح لغیره) وَعَنِ النُّعْمَانِ بْنِ مُرَّةَ([13]) أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَا تَرَوْنَ فِی الشَّارِبِ وَالزَّانِی وَالسَّارِقِ؟» - وَذَلِکَ قَبْلَ أَنْ تنزِلَ فِیهِمْ الحُدُود - قَالُوا: اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ. قَالَ: «هُنَّ فَوَاحِشُ، وَفِیهِنَّ عُقُوبَةٌ، وَأَسْوَأُ السَّرِقَةِ الَّذِی یَسْرِقُ صَلَاتَهُ». قَالُوا: وَکَیْفُ یَسْرِقُ صَلَاتَهُ؟ قَالَ: «لَا یُتِمُّ رُکُوعَهَا وَلَا سُجُودَهَا».
رواه مالک.
از نعمان بن مُرَّه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «نظر شما در مورد حکم شرابخوار و زناکار و دزد چیست؟» (این سؤال رسول الله ج قبل از نازل شدن حدود در مورد آنها بوده است) گفتند: خدا و رسولش داناترند؛ فرمود: «این اعمال زشت بوده و عقوبت دارند. و بدترین مردم در دزدی کسی است که از نمازش دزدی میکند». گفتند: ای رسول الله ج! چگونه از نمازش دزدی میکند؟ فرمود: «رکوع و سجود آن را کامل انجام نمیدهد».
(ضعیف جداً) وتقدم فی" [15-] باب الصلاة على وقتها" حدیث أنس عن النبی ج وفیه: «وَمَنْ صَلَّاهَا لِغَیْرِ وَقْتِهَا، فَلَمْ یُسْبِغْ لَهَا وُضُوءَهَا، وَلَمْ یُتِمَّ لَهَا خُشُوعَهَا، وَلَا رُکُوعَهَا، وَلَا سُجُودَهَا، خَرَجَتْ وَهِیَ سَوْدَاءُ مُظْلِمَةٌ، تَقُولُ: ضَیَّعَکَ اللَّهِ کَمَا ضَیَّعْتَنِی، حَتَّى إِذَا کَانَتْ حَیْثُ شَاءَ اللَّهُ، لُفَّتْ کَمَا یُلَفُّ الثَّوْبُ الْخَلَقُ، ثُمَّ ضُرِبَ بِهَا وَجْهُهُ».
روه الطبرانی.
و از انس س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «و هرکس نماز را در جز وقت آن بخواند و برای آن وضویی کامل نگیرد و خشوع و رکوع و سجود آنرا به تمام و کمال ادا نکند، نماز وی در چهرهای تاریک و سیاه میگوید: چنان که مرا ضایع نمودی، خداوند تو را ضایع کند؛ هرچند اگر نمازش جایی باشد که خداوند متعال میخواهد. چنین نمازی چون پارچهای کهنه پیچیده شده و به چهره وی کوبیده میشود».
731-535- (14) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س: أَنَّ رَجُلًا دَخَلَ المَسْجِدَ وَرَسُولُ اللَّهِ ج جَالِسٌ فِی نَاحِیَةِ المَسْجِدِ، فَصَلَّى، ثُمَّ جَاءَ فَسَلَّمَ عَلَیْهِ، فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ج: «وَعَلَیْکَ السَّلاَمُ، ارْجِعْ فَصَلِّ، فَإِنَّکَ لَمْ تُصَلِّ». فَصَلَّى ثُمَّ جَاءَ فَسَلَّمَ، فَقَالَ: «وَعَلَیْکَ السَّلاَمُ، فَارْجِعْ فَصَلِّ، فَإِنَّکَ لَمْ تُصَلِّ». فَصَلَّى ثُمَّ جَاءَ فَسَلَّمَ، فَقَالَ: «وَعَلَیْکَ السَّلاَمُ، فَارْجِعْ فَصَلِّ، فَإِنَّکَ لَمْ تُصَلِّ». فَقَالَ فِی الثَّانِیَةِ، أَوْ فِی الَّتِی تَلیهَا: عَلِّمْنِی یَا رَسُولَ اللَّهِ، فَقَالَ: «إِذَا قُمْتَ إِلَى الصَّلاَةِ، فَأَسْبِغِ الوُضُوءَ، ثُمَّ اسْتَقْبِلِ القِبْلَةَ فَکَبِّرْ، ثُمَّ اقْرَأْ مَا تَیَسَّرَ مَعَکَ مِنَ القُرْآنِ، ثُمَّ ارْکَعْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ رَاکِعًا، ثُمَّ ارْفَعْ حَتَّى تَسْتَوِیَ قَائِمًا، ثُمَّ اسْجُدْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ سَاجِدًا، ثُمَّ ارْفَعْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ جَالِسًا، ثُمَّ اسْجُدْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ سَاجِدًا، ثُمَّ ارْفَعْ حَتَّى تَطْمَئِنَّ جَالِسًا([14])، ثُمَّ افْعَلْ ذَلِکَ فِی صَلاَتِکَ کُلِّهَا».
از ابوهریره س روایت است که مردی وارد مسجد شد و نماز خواند؛ درحالیکه رسول الله ج در گوشهای از مسجد نشسته بود؛ سپس آمد و بر رسول الله ج سلام نمود؛ رسول الله ج فرمود: «و علیک السلام، برگرد نماز بخوان چون تو نماز نخواندی». پس نماز خواند و برگشت و سلام نمود؛ رسول الله ج فرمود: «و علیک السلام، برگرد نماز بخوان چون تو نماز نخواندی». پس نماز خواند و برگشت و سلام نمود. رسول الله ج فرمود: «و علیک السلام، برگرد نماز بخوان چون تو نماز نخواندی». پس در بار دوم یا بار بعدی گفت: ای رسول الله ج! نماز را به من یاد بده. رسول الله ج فرمود: «هرگاه برای نماز بلند شدی، وضوی کامل بگیر، سپس به طرف قبله بایست و تکبیر بگو، سپس آنچه برایت از قرآن میسر است بخوان، سپس رکوع کن تا در رکوع آرام شوی، سپس از رکوع بلند شو تا کاملا راست بایستی، سپس به سجده برو تا در حال سجده آرام بگیری، سپس سرت را از سجده بلند کن تا در حالت نشسته آرام بگیری، سپس سجده کن تا در حال سجده آرام بگیری، سپس سرت را از سجده بلند کن تا در حالت نشسته آرام بگیری و همین شیوه را در تمام نمازهایت رعایت کن».
(صحیح) - وفی روایة: «ثُمَّ ارْفَعْ حَتَّى تَسْتَوِیَ قَائِمًا» یعنی من السجدة الثانیة-.
و در روایتی آمده است: «سپس بلند شو و راست بایست». یعنی از سجده دوم.
رواه البخاری ومسلم([15])، وقال فی حدیثه: «فَقَالَ الرَّجُلُ: وَالَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ مَا أُحْسِنُ غَیْرَ هَذَا، فَعَلِّمْنِی». ولم یذکر غیر سجدة واحدة.
و در روایت مسلم آمده است: «آن مرد گفت: قسم به کسی که تو را به حق مبعوث نموده از این بهتر نمیدانم، پس به من بیاموز». فقط از یک سجده یاد کرد.
(صحیح) ورواه أبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه.
وفی روایة لأبی داود: «فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِک، فَقَدْ تَمَّتْ صَلَاتُکَ، وَمَا انْتَقَصْتَ مِنْ هَذَا، فَإِنَّمَا انْتَقَصْتَهُ مِنْ صَلَاتِکَ».
و در روایت ابوداود آمده است: «اگر چنین عمل کنی نمازت کامل خواهد بود و به مقداری که در عمل به این موارد کوتاهی کنی، درواقع از نمازت کاستهای».
732-536- (15) (صحیح) وَعَنْ رِفَاعَةَ بْنِ رَافِعٍ س قَالَ: کُنتُ جَالِساً عِندَ رَسُولِ الله ج إِذ جَاءهُ رَجُلٌ فَدَخَلَ المَسجِدَ فَصَلَّى - فذکر الحدیث إلى أن قال فیه: - لَا أَدْرِی مَا عِبتَ عَلَیَّ، فَقَالَ النَّبِی ج: «إِنَّهُ لَا تَتِمُّ صَلَاةُ أَحَدِکُمْ حَتَّى یُسْبِغَ الْوُضُوءَ کَمَا أَمَرَهُ اللَّهُ تَعَالَی، وَیَغْسِلَ وَجْهَهُ وَیَدَیْهِ إِلَى الْمِرْفَقَیْنِ، وَیَمْسَحَ بِرَأْسِهِ وَرِجْلَیْهِ إِلَى الْکَعْبَیْنِ، ثُمَّ یُکَبِّرَ اللَّهَ، وَیَحْمَدَهُ وَیُمَجِّدَهُ، وَیَقْرَأُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا أَذِنَ اللَّهُ لَهُ فِیهِ وَتَیسَّر، ثُمَّ یُکَبِّرَ وَیَرْکَعَ، فَیَضَعُ کَفَّیْهِ عَلَى رُکْبَتَیْهِ حَتَّى تَطْمَئِنَّ مَفَاصِلُهُ وَتَسْتَرْخِیَ، ثُمَّ یَقُولُ: سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ، وَیَسْتَوِی قَائِمًا حَتَّى یَأْخُذَ کُلُّ عَظْمٍ مَأْخَذَهُ، وَیُقِیمَ صُلْبَهُ، ثُمَّ یُکَبِّرُ، فَیَسْجُدُ، وَیُمَکِّنُ جَبْهَتَهُ مِنَ الْأَرْضِ، حَتَّى تَطْمَئِنَّ مَفَاصِلُهُ وَتَسْتَرْخِیَ، ثُمَّ یُکَبِّرُ فَیَرْفَعُ رَأْسَهُ، وَیَسْتَوِی قَاعِدًا عَلَى مَقْعَدَتِهِ، وَیُقِیمُ صُلْبَهُ، - «فَوَصَفَ الصَّلَاةَ» هَکَذَا حَتَّى فَرَغَ - ثُمَّ قَالَ: «لَا تَتِمُّ صَلَاةُ أَحَدِکُمْ حَتَّى یَفْعَلَ ذَلِکَ».
رفاعه بن رافع س میگوید: نزد رسول الله ج نشسته بودم که مردی آمد و وارد مسجد شد و نماز خواند - سپس حدیث را ذکر نمود تا اینکه آن مرد گفت:- نمیدانم کدام قسمت نماز من اشکال دارد. رسول الله ج فرمود: «نماز هیچیک از شما درست نیست تا اینکه وضو را کامل بگیرد، چنانکه خداوند متعال به آن دستور داده و صورت و دستش را با دو آرنج بشوید و سرش را مسح کند و دو پایش را با دو کعب بشوید، سپس اللهاکبر بگوید و حمد و تمجید خداوند را بگوید و از قرآن آنچه خداوند در مورد آن به او دستور داده و برای او میسر است بخواند، سپس اللهاکبر بگوید و به رکوع برود و دو کف دستش را روی دو زانویش بگذارد تا اینکه اعضای بدن ثابت و آرام گردد، سپس بگوید: «سمع الله لمن حمده» و راست بایستد تا اینکه هر استخوان در جای خودش قرار بگیرد و کمرش راست شود. سپس اللهاکبر گفته و سجده کند و پیشانیش را روی زمین قرار دهد چنانکه اعضای بدنش ثابت و آرام گردد؛ سپس اللهاکبر گفته، سرش را بلند کرده و بر روی محل نشستنش راست بنشیند و کمرش را راست کند. - پس نماز را به این صورت بیان کرد تا اینکه از نماز فارغ شد - سپس فرمود: نماز هیچیک از شما کامل نخواهد بود تا زمانیکه به این شیوه عمل کند».
رواه النسائی - وهذا لفظه-، والترمذی، وقال: "حدیث حسن" وقال فی آخره: «فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِک، فَقَدْ تَمَّتْ صَلَاتُکَ، وَمَا انْتَقَصْتَ مِنْهَا شَیئاً، انْتَقَصْتَ مِنْ صَلَاتِکَ».
و در پایان روایت ترمذی آمده است: «اگر چنین عمل کنی نمازت کامل خواهد بود و به مقداری که در عمل به این موارد کوتاهی کنی، درواقع از نمازت کاستهای».
قال أبو عمر بن عبد البَّرِّ النَّمِریُّ: "هذا حدیث ثابت".
733-537- (16) (حسن) وَعَنْ عَمَّارِ بْنِ یَاسِرٍ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «إِنَّ الرَّجُلَ لَیَنْصَرِفُ وَمَا کُتِبَ لَهُ إِلَّا عُشْرُ صَلَاتِهِ([16])، تُسْعُهَا، ثُمْنُهَا، سُبْعُهَا، سُدْسُهَا، خُمْسُهَا، رُبْعُهَا، ثُلُثُهَا، نِصْفُهَا».
رواه أبو داود والنسائی، وابن حبان فی "صحیحه" بنحوه.
از عمار بن یاسر س روایت است که میگوید: از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «هرکس درحالی نمازش را به پایان میرساند که پاداشی به اندازهی یک دهم، یک نهم، یک هشتم، یک هفتم، یک ششم، یک پنجم، یک چهارم، یک سوم، یک دوم نمازش برای او نوشته میشود».
734-538- (17) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی الْیَسَرِ س أَنَّ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مِنْکُمْ مَنْ یُصَلِّی الصَّلَاةَ کَامِلَةً، وَمِنْکُمْ مَنْ یُصَلِّی النِّصْفَ، وَالثُّلُثَ، وَالرُّبُعَ، وَالْخَمْسَ»، حَتَّى بَلَغَ الْعُشْرَ.
رواه النسائی بإسناد حسن. واسم أبی الیسر - بالیاء المثناة تحت والسین المهملة مفتوحتین-: کعب بن عَمرو السُّلَمی، شهد بدراً.
از ابو یَسَر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسانی از شما نماز را به صورت کامل میخوانند و کسانی از شما (به اندازهی پاداش) نیمی از نماز و یک سوم و یک چهارم و یک پنجم ... تا یک دهم نماز میخوانند».
735-539- (18) (حسن صحیح) وَوَعَنْ أَبِی هریرة س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «الصَّلَاةُ ثَلَاثَةُ أَثْلَاثٍ، الطَّهُورُ ثُلُثٌ، وَالرُّکُوعُ ثُلُثٌ، وَالسُّجُودُ ثُلُثٌ، فَمَنْ أَدَّاهَا بِحَقِّهَا قُبِلَتْ مِنْهُ، وَقُبِلَ مِنْهُ سَائِرُ عَمَلِهِ، وَمَنْ رُدَّتْ عَلَیْهِ صَلَاتُهُ، رُدَّ عَلَیْهِ سَائِرُ عَمَلِهِ».
رواه البزار وقال: "لا نعلمه مرفوعا إلا من حدیث المغیرة بن مسلم".(قال الحافظ): "وإسناده حسن".
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «نماز سه قسمت است، وضو یک سوم آن و رکوع یک سوم آن و سجود یک سوم آن میباشد. کسی که نماز را به درستی ادا کند، نماز و دیگر اعمالش نیز قبول میشود و کسی که نمازش قبول نگردد، اعمال دیگرش نیز قبول نمیشود».
736-540- (19) (صحیح لغیره) وَعَنْ حُرَیْثِ بْنِ قَبِیصَةَ، قَالَ: قَدِمْتُ المَدِینَةَ وَقُلْتُ: اللَّهُمَّ ارزُقنِی جَلِیسًا صَالِحًا، قَالَ: فَجَلَسْتُ إِلَى أَبِی هُرَیْرَةَ، فَقُلْتُ: إِنِّی سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَرْزُقَنِی جَلِیسًا صَالِحًا، فَحَدِّثْنِی بِحَدِیثٍ سَمِعْتَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ج لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ یَنْفَعَنِی بِهِ، فَقَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «إِنَّ أَوَّلَ مَا یُحَاسَبُ بِهِ العَبْدُ یَوْمَ القِیَامَةِ مِنْ عَمَلِهِ صَلَاتُهُ، فَإِنْ صَلُحَتْ فَقَدْ أَفْلَحَ وَأَنْجَحَ، وَإِنْ فَسَدَتْ فَقَدْ خَابَ وَخَسِرَ، فَإِنْ انْتَقَصَ مِنْ فَرِیضَتِهِ، قَالَ اللهُ تَعَالَی: انْظُرُوا هَلْ لِعَبْدِی مِنْ تَطَوُّعٍ یُکَمَلُ بِهِ مَا انْتُقصَ مِنَ الفَرِیضَةِ؟ ثُمَّ یَکُونُ سَائِرُ عَمَلِهِ عَلَى ذَلِکَ».
رواه الترمذی وغیره، وقال: "حدیث غریب".
از حُرَیث بن قبیصه روایت است که وارد مدینه شده و گفتم: پروردگارا همنشین صالحی نصیبم کن؛ نزد ابوهریره س نشسته و گفتم: من از خداوند خواستم که همنشین صالحی نصیبم گرداند، پس حدیثی که از رسول الله ج شنیدی برایم بازگو کن، امید است که خداوند بوسیلهی آن به من سودی برساند. ابوهریره گفت از رسول الله ج شنیدم که فرمود: «اولین چیزی که در روز قیامت از اعمال انسان بازخواست میشود، نماز است؛ اگر نمازش صحیح باشد رستگار شده و نجات مییابد و اگر فاسد باشد زیانکار و خسارتمند میشود و اگر در فرائض نقصی باشد خداوند متعال میفرماید: ببینید آیا بندهام نماز سنت دارد تا با آن کاستیهای نمازهای فرضش کامل شود، سپس بقیه اعمالش نیز به همین ترتیب مورد محاسبه قرار میگیرد».
737-541- (20) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ ج یَوْمًا، ثُمَّ انْصَرَفَ فَقَالَ: «یَا فُلانُ! أَلا تُحْسِنُ صَلاتَکَ؟ أَلا یَنْظُرُ الْمُصَلِّی إِذَا صَلَّی کَیْفَ یُصَلِّی؟ فَإِنَّمَا یُصَلِّی لِنَفْسِهِ، إِنِّی لَأُبْصِرُ مِنْ وَرَائِی کَمَا أُبْصِرُ مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ»([17]).
از ابوهریره س روایت است که روزی رسول الله ج نماز خواند سپس برگشت و فرمود: ای فلانی! چرا درست نماز نمیخوانی؟ آیا نمازگزار نمینگرد که هنگام نماز، چگونه نماز میخواند؛ قطعا این نماز را به خاطر خودش انجام میدهد. من از پشت سر میبینم همانطوری که از روبرویم میبینم».
(حسن) رواه مسلم والنسائی، وابن خزیمة فی "صحیحه"([18]) ولفظه: قَالَ: صَلَّى بِنَا رَسُولُ اللَّهِ ج الظُّهْرَ، فَلَمَّا سَلَّمَ، نَادَى رَجُلًا کَانَ فِی آخِرِ الصُّفُوفِ، فَقَالَ: «یَا فُلَانُ، أَلَا تَتَّقِی اللَّهَ! أَلَا تَنْظُرُ کَیْفَ تُصَلِّی؟ إِنَّ أَحَدَکُمْ إِذَا قَامَ یُصَلِّی إِنَّمَا یَقُومُ یُنَاجِی رَبَّهُ، فَلْیَنْظُرْ کَیْفَ یُنَاجِیهِ، إِنَّکُمْ تَرَوْنَ أَنِّی لَا أَرَاکُمْ، إِنِّی وَاللَّهِ لَأَرَى مِنْ خَلْفِ ظَهْرِی، کَمَا أَرَى مِنْ بَیْنِ یَدَیَّ».
و در روایت ابن خزمه چنین آمده است: «رسول الله ج نماز ظهر را برای ما به جا آورد، پس از سلام دادن، مردی که در آخر صفها بود، صدا زد و فرمود: ای فلانی از خدا نمیترسی! دقت نمیکنی که چگونه نماز میخوانی؟ هرگاه یکی از شما برای نماز خواندن میایستد، در مقابل پروردگارش قرار میگیرد تا با او راز و نیاز کند. پس بنگرد که چگونه مناجات میکند؟ گمان میکنید که من شما را نمیبینم، اما به خدا سوگند که من از پشت سرم میبینم همانطوری که از جلو میبینم».
738-281- (5) (ضعیف) وَعَنْ عُثْمَانَ بْنِ أَبِی دَهْرِش([19]) عَنِ النَّبِی ج قَالَ: «لَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنْ عَبْدٍ عَمَلًا حَتَّى یَشْهَدَ قَلْبُه مَعَ بَدَنِهِ».
رواه محمد بن نصر المروزی فی "کتاب الصلاة" هکذا مرسلاً، ووصله أبو منصور الدیلمی فی "مسند الفردوس" بأبی بن کعب والمرسل أصح.
و از عثمان بن ابی دهرش روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «خداوند متعال هیچ عملی را از بنده قبول نمیکند مگر عملی که در آن قلب همراه بدن گواه باشد».
739-282- (6) (ضعیف) وَعَنْ الفَضْلِ بْنِ عَبَّاسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «الصَّلَاةُ مَثْنَى مَثْنَى، تَشَهَّدُ([20]) فِی کُلِّ رَکْعَتَیْنِ، وَتَخَشَّعُ، وَتَضَرَّعُ، وَتَمَسْکَنُ، وَتُقْنِعُ یَدَیْکَ([21])، - یَقُولُ: تَرْفَعُهُمَا - إِلَى رَبِّکَ مُسْتَقْبِلًا بِبُطُونِهِمَا وَجْهَکَ، وَتَقُولُ: یَا رَبِّ یَا رَبِّ! وَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ ذَلِکَ فَهِیَ کَذَا وَکَذَا».
رواه الترمذی والنسائی، وابن خزیمة فی "صحیحه" وتردد فی ثبوته، رووه کلهم عن لیث بن سعد: حدثنا عبد ربه بن سعید، عن عُمران بن أبی أنَس، عن عبد الله بن نافع ابن العمیاء، عن ربیعة بن الحارث، عن الفضل. وقال الترمذی: "قال غیر ابن المبارک فی هذا الحدیث: "من لم یفعل ذلک فهی خداج". و- قال: - سمعت محمد بن إسماعیل - یعنی البخاری- یقول: رَوى شعبةُ هذا الحدیث عن عبد رَبِّهِ، فأخطأ فی مواضع – قال: - وحدیث لیث بن سعد أصح من حدیث شعبة". (قال الحافظ): "وعبد الله بن نافع ابن العمیاء لم یَرو عنه غیرُ عمران بن أبی أنس، وعمران ثقة". ورواه أبو داود وابن ماجه من طریق شعبة عن عبد ربه عن ابن أبی أنس عن عبد الله بن نافع ابن العمیاء عن عبد الله بن الحارث عن المطلب بن أبی وَدَاعَة. ولفظ ابن ماجه: قال رسول الله ج: «الصَلَاةُ مَثْنَى مَثْنَى، وَتَشَهَّدُ فِی کُلِّ رَکْعَتَیْنِ، وَتَبَاءَسُ، وَتَمَسْکَنُ، وَتُقْنِعُ، وَتَقُولُ: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی، فَمَنْ لَمْ یَفْعَلْ ذَلِکَ فَهِیَ خِدَاجٌ».
(قال الخطابی): "أصحاب الحدیث یُغَلِّطون شعبة فی هذا الحدیث - ثم حکى قول البخاری المتقدم، وقال: - قال یعقوب بن سفیان فی هذا الحدیث مثل قول البخاری، وخطَّأ شعبة، وصوَّبَ لیثَ بن سعد، وکذلک قال محمد بن إسحاق بن خزیمة. قال: وقوله: (تبأس) معناه: إظهار البؤس والفاقة، و(تمسکن) من المسکنة. وقیل معناه: السکون والوقار والمیم مزیدة فیها، و(إقناع الیدین): رفعهما فی الدعاء والمسألة. و(الخداج) معناه هاهنا: الناقص فی الأجر والفضیلة". انتهى([22]).
و از فضل بن عباس س روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «نماز دو رکعت دو رکعت است که هر دو رکعت تشهد خوانده میشود و در آن خشوع و تضرع و آرامش رعایت شده و دستهایت را به سوی پروردگارت بالا میبری. چنانکه بطن دستهایت در برابر صورتت قرار میگیرد. و میگویی: پروردگارا، پروردگارا؛ هرکس چنین نکند چنین و چنان است».
این روایت را ترمذی و نسائی و ابن خزیمه در صحیحش روایت کردهاند و ابن خزیمه در ثبوت آن تردید کرده است. همه آنها از لیث بن سعد روایت کردهاند. و ترمذی میگوید: جز ابن مبارک دیگران در مورد این حدیث میگویند: هرکس چنین نکند نمازش ناقص است. و میگوید: از محمد بن اسماعیل –بخاری- شنیدم که میگوید: «شعبه این حدیث را از عبد ربه روایت کرده است و در مواضعی دچار اشتباه شده است. میگوید: و حدیث لیث بن سعد صحیحتر از حدیث شعبه است. حافظ میگوید: و از عبدالله بن نافع بن عمیاء جز عمران بن ابی انس روایت نکرده است و عمران ثقه است». و این حدیث را ابوداود و ابن ماجه از طریق شعبه از عبد ربه از ابن ابی انس از عبدالله بن نافع بن عمیاء از عبدالله بن حارث از مطلب بن ابی وداعه روایت کردهاند. و لفظ ابن ماجه چنین است: رسول خدا ج فرمودند: «نماز دو رکعت دو رکعت است؛ و هر دو رکعت تشهد خوانده میشود (که در هر رکعت) اظهار فقر و نیازمندی و آرامش و وقار و بالابردن دستها برای دعا و خواستن میباشد. و میگوید: پروردگارا مرا مورد مغفرت و آمرزش خود قرار ده؛ و هرکس چنین نکند نماز وی (در اجر و فضیلت) ناقص است».
خطابی میگوید: اهل حدیث بر این باورند که شعبه در این روایت دچار اشتباه شده است. سپس کلام پیشین امام بخاری را ذکر میکند و میگوید: یعقوب بن سفیان در مورد این حدیث سخنی چون بخاری دارد. و شعبه را مخطی و لیث بن سعد را بر صواب میداند. و محمد بن اسحاق بن خزیمه نیز چنین میگوید. خطابی میگوید: «تبأس» به معنای اظهار فقر و نیازمندی میباشد. و «تمسکن» از المسکنه به معنای آرامش و وقار میباشد. و «إقناع الیدین» بالا بردن دستها برای دعا و خواستن میباشد. و «الخداج» در اینجا به معنای نقص در اجر و فضیلت است.
740-283- (7) (ضعیف) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُول اللهِ ج: قَالَ اللَّهُ ﻷ: إِنَّمَا أَتَقَبَّلُ الصَّلاةَ مِمَّنْ تَوَاضَعَ بِهَا لِعَظَمَتِی، وَلَمْ یَسْتَطِلْ عَلَى خَلْقِی، وَلَمْ یَبِتْ مُصِرًّا عَلَى مَعْصِیَتِی، وَقَطَعَ النَّهَارَ فِی ذِکْرِی، وَرَحِمَ الْمِسْکِینَ وَابن السَّبِیلِ وَالأَرْمَلَةَ، وَرَحِمَ الْمُصَابَ، ذَلِکَ نُورُهُ کَنُورِ الشَّمْسِ، أکلؤه بعزتی، وأستحفِظُه ملائکتی، أجعَلُ لَهُ الظُّلْمَةِ نُورًا، وَفِی الْجَهَالَةِ حِلْمًا، وَمَثَلُهُ فِی خَلْقِی کَمَثَلِ الْفِرْدَوْسِ فِی الْجَنَّةِ».
رواه البزار من روایة عبد الله بن واقد الحرّانی، وبقیة رواته ثقات.
و از ابن عباس ب روایت است که رسول خدا ج فرمودند: «خداوند متعال میفرماید: تنها نماز را از کسانی قبول میکنم که به وسیله آن در برابر عظمت و بزرگی من تواضع کنند و به وسیله آن بر مخلوقاتم چیره نشوند و درحالیکه بر گناه و معصیت اصرار دارند، شب را صبح نکنند و روز را در ذکر و یاد من سپری کرده و به مساکین و در راه مانده و نیازمندان و به کسی که دچار مصیبت شده رحم کنند. این برای وی نوری است چون نور خورشید؛ با عزتم نگهبان چنین شخصی هستم و فرشتگانم او را حفاظت میکنند. برای او در تاریکی نوری و در جهالت صبر و بردباری قرار میدهم و مثال وی در میان مخلوقات چون فردوس در بهشت است».
741-284- (8) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنِ عبدالله ابْنِ مَسْعُودٍ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا صَلَّى فَلَمْ یُتِمَّ صَلَاتَهُ؛ خُشُوعَهَا وَلَا رُکُوعَهَا، وَأَکْثَرَ الِالْتِفَاتَ؛ لَمْ تُقبَلْ مِنْهُ، وَمَنْ جَرَّ ثَوْبَهُ خُیَلَاءَ، لَمْ یَنْظُرِ اللهُ إِلَیْهِ، وَإِنْ کَانَ عَلَى اللهِ کَرِیمًا».
رواه الطبرانی.
و از عبدالله بن مسعود س روایت است که میگوید: از رسول خدا ج شنیدم که فرمودند: «چون بنده نماز بخواند و نماز و خشوع و رکوع آنرا به طور کامل انجام ندهد و توجه وی به نماز نبوده و به این سو و آن سو باشد، چنین نمازی از وی قبول نمیشود. و هرکس لباسش را از روی کبر و غرور بر زمین بکشاند، خداوند به سوی او نگاه نمیکند هرچند خداوند بخشنده است».
742-542- (21) (حسن صحیح) وَعَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ س أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «أَوَّلُ شَیءٍ یُرْفَعُ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ الْخُشُوعُ، حَتَّى لَا تُرَى فِیهِا خَاشِعًا».
رواه الطبرانی بإسناد حسن.
از ابودرداء س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اولین چیزی که از میان این امت برداشته میشود، خشوع و خضوع است تا جاییکه در بین آنها فرد خاشعی نمیبینی».
0-543- (22) (صحیح) ورواه ابن حبان فی "صحیحه" فی آخر حدیث موقوفاً على شداد بن أوس([23]). ورفعه الطبرانی أیضاً، والموقوف أشبه([24]).
743-285- (9) (ضعیف) وَعَنِ ابن عَباسٍ ب مَرفُوعاً قَالَ: «مَثَلُ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ کَمَثَلِ الْمِیزَانِ، مَنْ أَوْفَى اسْتَوْفَى».
رواه البیهقی هکذا، ورواه غیره عن الحسن مرسلاً، وهو الصواب.
و از ابن عباس ب به صورت مرفوع روایت است که میگوید: «مثال نماز فرض همچون ترازو است که هرکس آنرا به تمام و کمال برپادارد، به طور کامل بهرهمند خواهد شد».
744-544- (23) (صحیح) وَعَنْ مُطَرِّفٍ عَنْ أَبِیهِ س قَالَ: «رَأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یُصَلِّی، وَفِی صَدْرِهِ أَزِیزٌ کَأَزِیزِ الرَّحَى، مِنَ الْبُکَاءِ».
مطرف از پدرش س روایت میکند: رسول الله ج را درحالی در نماز دیدم که در اثر گریه صدایی همانند صدای سنگ آسیاب در سینهاش بود».
رواه أبو داود والنسائی ولفظه: «رأَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یُصَلِّی وَلِجَوْفِهِ أَزِیزٌ کَأَزِیزِ الْمِرْجَلِ». یَعْنِی: یَبْکِی.
ورواه ابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما" نحو روایة النسائی، إلا أن ابن خزیمة قال: "وَلِصَدْرِهِ".
و در روایت نسائی آمده است: «رسول الله ج را در نماز دیدم درحالیکه در درونش در اثر گریه صدایی همانند صدای دیگ جوشان بود».
(کأزیز الرحى) بزایین: هو صوتها. و(المرجل) بکسر المیم وفتح الجیم: هو القِدر، یعنی أنّ لجوفه حنیناً کصوت غلیان القدر.
745-545- (24) (صحیح) وَعَنْ عَلِیٍّ س قَالَ: مَا کَانَ فِینَا فَارِسٌ یَوْمَ بَدْرٍ غَیْرَ الْمِقْدَادِ، وَلَقَدْ رَأَیْتُنَا وَمَا فِینَا إِلَّا نَائِمٌ إِلَّا رَسُولُ اللَّهِ ج تَحْتَ([25]) شَجَرَةٍ، یُصَلِّی وَیَبْکِی، حَتَّى أَصْبَحَ».
رواه ابن خزیمة فی "صحیحه".
از علی س روایت است که در غزوهی بدر، در بین ما هیچ اسبسواری غیر از مقداد نبود. در میانمان فردی را مشاهده نمیکردم، مگر اینکه خوابیده بود. جز رسول الله ج که تا صبح زیر درختی نماز میخواند و گریه میکرد».
746-286- (10) (ضعیف) وَعَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی بَکْرٍ، إنَّ أَبَا طَلْحَةَ الأَنْصَارِیَّ کَانَ یُصَلِّی فِی حَائِطِ له، فَطَارَ دُبْسِیٌّ، فَطَفِقَ یَتَرَدَّدُ، یَلْتَمِسُ مَخْرَجًا، فَأَعْجَبَهُ ذَلِکَ، فَجَعَلَ یُتْبِعُهُ بَصَرَهُ سَاعَةً، ثُمَّ رَجَعَ إِلَى صَلاَتِهِ، فَإِذَا هُوَ لا یَدْرِی کَمْ صَلَّى؟ فَقَالَ: لَقَدْ أَصَابَنِی فِی مَالِی هَذَا فِتْنَةٌ، فَجَاءَ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ ج فَذَکَرَ لَهُ الَّذِی أَصَابَهُ فِی صَلَاته، وَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! هُوَ صَدَقَةٌ، فَضَعْهُ حَیْثُ شِئْتَ».
رواه مالک، وعبد الله بن أبی بکر لم یدرک القصة.
ورواه من طریق آخر([26])، فلم یذکر فیه أبا طلحة، ولا رسول الله ج ولفظه: «إِنَّ رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ کَانَ یُصَلِّی فِی حَائِطٍ لَهُ بِـ (الْقُفِّ) - وَادٍ مِنْ أَوْدِیَةِ الْمَدِینَةِ - فِی زَمَانِ الثَّمَرِ، وَالنَّخْلُ قَدْ ذُلِّلَتْ، فَهِیَ مُطَوَّقَةٌ بِثَمَرِهَا، فَنَظَرَ إِلَیْهَا فَأَعْجَبَهُ، ثُمَّ رَجَعَ إِلَى صَلَاتِهِ، فَإِذَا هُوَ لَا یَدْرِی کَمْ صَلَّى؟ فَقَالَ: لَقَدْ أَصَابَنِی فِی مَالِی هَذَا فِتْنَةٌ، فَجَاءَ عُثْمَانَ س - وَهُوَ یَوْمَئِذٍ خَلِیفَةٌ - فَذَکَرَ لَهُ ذَلِکَ، وَقَالَ: هُوَ صَدَقَةٌ، فَاجْعَلْهُ فِی سَبِیلِ الْخَیْرِ. فَبَاعَهُ بِخَمْسِینَ أَلْفًا، فَسُمِّیَ ذَلِکَ الْمَالُ (الْخَمْسِینَ).
(الحائط): هو البستان. و(الدبس) بضم الدال المهملة وسکون الباء الموحدة وکسر السین المهملة بعدها یاء مشددة: هو طائر صغیر، قیل: هو ذکر الیمام.
و از عبدالله بن ابی بکر روایت است که میگوید: ابوطلحه انصاری در باغش نماز میخواند که پرندهای پرواز کرده و به دنبال راهی برای خروج از باغ بود که راهی نمییافت. این مساله توجه ابوطلحه را به خود جلب کرد و لحظهای با چشمان خود آن را تعقیب کرد. سپس به نمازش بازگشت درحالیکه نمیدانست چقدر از نمازش را خوانده است. پس گفت: این مال مرا دچار فتنه کرد. پس نزد رسول خدا ج رفت و این داستان را ذکر نمود و گفت: ای رسول خدا، این باغ صدقه است پس آنرا در هر راهی که میخواهی، به مصرف برسان.
این حدیث از طریق دیگری روایت شده که در آن ذکری از ابوطلحه و رسول الله ج به میان نیامده است. و لفظ آن چنین است: مردی از انصار در زمان به ثمر رسیدن محصولات، در باغش در منطقه «القف» (منطقهای از مدینه) نماز میخواند. چنانکه نخلها آویزان شده و پر ثمر شده بود. درحالیکه نماز میخواند این مساله او را به شگفت آورده و توجه وی را به خود جلب نمود. سپس به نمازش بازگشت درحالیکه نمیدانست چقدر نماز خوانده است؟ پس گفت: این مال مرا دچار فتنه کرد. چون عثمان س که در آن روز خلیفه بود، آمد این مساله را برای وی ذکر نمود. و گفت: این باغ صدقه است. آنرا در مسیر خیر به مصرف برسان. پس آنرا به پنجاه هزار خرید و این مال «الخمسین» نامیده شد.
747-287- (11) (ضعیف موقوف) وَعَنِ الْأَعْمَشِ قَالَ: کَانَ عَبْدُاللهِ - یعنی ابن مسعود - إِذَا صَلَّى کَأَنَّهُ ثَوْبٌ مُلْقًى.
رواه الطبرانی فی "الکبیر" والأعمش لم یدرک ابن مسعود.
و از اعمش روایت است که میگوید: عبدالله بن مسعود چون نماز میخواند گویا که لباسی افتاده بود.
748-546- (25) (صحیح) وَعَنْ عُقبَةَ بنِ عامرٍ س عَنِ النَّبِی ج قَالَ: «مَا مِنْ مُسْلِمٍ یَتَوَضَّأُ فَیُسْبِغُ الْوُضُوءَ، ثُمَّ یَقُومُ فِی صَلَاتِهِ، فَیَعْلَمُ مَا یَقُولُ إِلَّا انْفَتَلَ کَیَوْمِ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ».
رواه الحاکم وقال: "صحیح الإسناد"([27]). وهو فی مسلم وغیره بنحوه، وتقدم [4- الطهارة/7و13- باب]
از عُقبه بن عامر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مسلمانی نیست که به طور کامل وضو بگیرد و سپس درحالی به نماز بایستد که میداند چه میگوید، مگر اینکه وقتی صورتش را میچرخاند، از گناهانش همانند روز تولد از مادرش پاک گردیده است».
35- (الترهیب من رفع البصر إلى السماء فی الصلاة)
([1]) نزد جمهور در غزوه بدر شرکت نداشته است. إنما سکنها فنُسب إلیها. قاله الناجی (75).
([2]) زیادة لا بد منها فهو الذی ثبته وصححه فی "سننه" (1/ 348/ 1)، لکن قال: "هذا إسناد ثابت صحیح". ولیس عند البیهقی (2/ 88) لفظ (ثابت). وکذا فی "معرفة السنن" له (1/ 583-584). وهو فی "کبیر الطبرانی" (17/ 212-214/ 579-585). ورواه أبو عوانة أیضاً فی "صحیحه" (2/ 115).
([3]) منظور کوتاه گزاردن سجده میباشد. اینکه در سجده جز به اندازهای مکث نمیکند که کلاغ منقارش را در آنچه قصد خوردن آن را دارد میگذارد.
([4]) بفتح الحاء والنون: نسبة إلى (حنیفة)، قبیلة کبیرة من ربیعة بن نزار.
([5]) قلت: فی "المسند" (4/ 22)، وسقط من الأصل وإثباته ضروری، فإنَّ اللفظ له! وقد أخرجه الضیاء فی "المختارة" (52/ 37/ 2-38/ 1) من طریق أحمد والطبرانی، وهذا فی "الکبیر" (8/ 405-406)، وإسناده حسن.
([6]) قلت: هو الأشعری الراوی عن أبی عبد الله الأشعری، وهو تابعی شامی ثقة. وکان الأصل: (من حدث)، فصححته من المصادر المذکورة.
([7]) قلت: ورواه جمع آخر منهم "البخاری فی التاریخ" (2/ 2/ 247-248) والضیاء المقدسی فی "المنتقى من الأحادیث الصحاح والحسان". انظر "صفة الصلاة" (131- المعارف).
([8]) قلت: قد وقفت على سنده فی کتابه "الترغیب"، فوجدته حسناً، ولذلک خرّجته فی "الصحیحة" (2535)، من المجلد السادس، وقد صار بین أیدی القراء، والحمد لله.
([9]) قلت: کیف وفیه من کذَّبه أبو حاتم وغیره؟! وهو مخرج فی "الضعیفة" (5282).
([10]) کذا الأصل، والذی فی "المعجم الکبیر" (1/ 341/ 1085) بلفظ: "ملة عیسى علیه السلام". وکذا فی "المعجم الأوسط" (3/ 127/ 2691- الحرمین)، وفرق الهیثمی؛ فجعل اللفظ الأول لـ "الأوسط"، والآخر له "الکبیر"! وفى ظنی أنه من تصرف بعض النساخ لما رأوا فی الحدیث المتقدم (528) باللفظ الأول ظنوا أن هذا خطأ، فصححوه! ولیس بلازم، ویؤیده أنه فی "مصنف ابن أبی شیبة" (1/ 290) باللفظ الآخر، وطریق المصادر الثلاثة واحد، ورجاله ثقات رجال مسلم، فهو إسناد صحیح موقوف بهذا اللفظ الغریب!
([11]) قلت: وکذا قال الهیثمی فی "مجمع الزوائد" (2/ 121). وقال الناجی فی "العجالة" (75): "اقتصر على الطبرانی، مع کونه بنحوه فی البخاری عن حذیفة".
قلت: لکن لفظه: "قال له، ما صلَّیت، ولو متَّ متَّ على غیر الفطرة التی فطر الله محمداً ج. وفی روایة: متّ على غیر سنَّة محمد ج". انظر کتابی "مختصر صحیح البخاری" رقم (411) من المجلد الأول - طبعة المعارف.
([12]) قلت: هذا القدر منه رواه مسلم (2/ 48) بإسناد آخر صحیح، وللحدیث تتمة، وهذه الجملة منه صحیحة لها شواهد فی «الصحیحین» وغیرهما، وأما المعلقون الثلاثة فلجهلهم بهذا العلم، وقلة بضاعتهم فی الحدیث، فقد ضعفوه ومشوا! دون أن ینتبهوا لصحة هذه الجملة.
([13]) قلت: النعمان هذا تابعی کبیر، قال فی "التقریب": ". . . الأنصاری الزرقی المدنی، ثقة من الثانیة، ووهم من عدّه فی الصحابة"؛ ولهذا کان على المؤلف -رحمه الله- أنْ یشیر إلى ذلک بمثل قوله بعد تخریجه: "وهو مرسل"؛ کما هی عادته فی مثله، لکی لا یوهم أنّه صحابی، کما فعل عمارة فی طبعته، حیث زاد الترضِّی عنه ضغثاً على إبالة! لکن یشهد له ما قبله. وقال ابن عبد البر فی "التمهید" (23/ 409)، "لم یختلف الرواة عن مالک فی إرساله، وهو حدیث صحیح یسند من وجوه من حدیث أبی هریرة وأبی سعید". ثم ساق إسنادهما، وحدیث أبی هریرة تقدم قبل هذا.
([14]) ذکْر الجلوس هنا بعد السجدة الثانیة -وهو جلسة الاستراحة- شاذّ فی هذا الحدیث، والصواب الروایة الآتیة، وإنما ثبتت الجلسة هذه من فعله ج؛ کما هو مبیّن فی کتابی "صفة الصلاة".
([15]) قلت: لکن لیس عند مسلم الروایة الثانیة کما فی "العجالة" (75). وانظر "صفة الصلاة" (ص 154- المعارف).
([16]) یعنی تنها یک دهم پاداش نماز برای او نوشته میشود چراکه در خشوع و خضوع و موارد دیگری در نمازش اشکال وجود داشته است. و جمله حالیه بوده و معنای (تسعها، ثمنها، سبعها) به حذف حرف عطف، این است که: هرکس در حالی نمازش را به پایان میرساند که جز یک دهم یا یک نهم و.. از پاداش نماز برای وی نوشته نشده است.
([17]) امام نووی در شرح مسلم میگوید: «علما میگویند: معنای این بخش از روایت آن است که خداوند متعال برای پیامبر ادراکی در پشت سرش آفریده که به وسیلهی آن کسانِ پشت سرش را میبیند. این درحالی است که امور خارق عادت از سوی ایشان بیش از این دیده شده است. و این مساله با عقل و شرع منافاتی ندارد. بلکه شریعت بیانگر آن است لذا ایمان به آن واجب میباشد. قاضی میگوید: امام احمد بن حنبل رحمه الله و جمهور علما میگویند: این رویت، رویتی حقیقی با چشم میباشد.
میگویم: این مساله مخصوص رسول خدا در هنگام نماز است و دلیلی بر عمومیت آن وجود ندارد.
([18]) قلت: وکذا الحاکم (1/ 235-236)، وصحّحه على شرط مسلم! ووافقه الذهبی!
([19]) کذا الأصل، وهو الموافق للمخطوطة و"التاریخ الکبیر" للبخاری و"الجرح والتعدیل". وفی مطبوعة عمارة (دهر شَنْ)، وهو تحریف. ثم هو مجهول الحال متأخر من شیوخ ابن عیینة. وحدیثه فی "الضعیفة" (5050).
([20]) فعل مضارع با حذف تاء = تتشهد؛ و این حذف در افعال دیگر نیز صورت گرفته است. و روایت ابوداود که پس از این میآید بر آن دلالت دارد چنانکه با لفظ «ان تتشهد» ذکر میکند. و توضیحات دیگری نیز در این زمینه بیان شده است.
([21]) یعنی دستهایت را بالا ببری. چنانکه در شرح مولف میآید.
([22]) منظور کلام خطابی است در «معالم السنن»: (1/87-88)
([23]) قلت: وصحَّحه الحاکم عنه وعن عبادة بن الصامت، وافقه الذهبی، وحسنه الترمذی عن عبادة. وهو مخرج فی التعلیق على "اقتضاء العلم العمل" رقم (89).
([24]) قلت: بل المرفوع أشبه لأنَّ له شواهد، لا سیّما وهو لا یقال بالرأی.
([25]) کذا وقع فی "صحیح ابن خزیمة" (2/ 53)، وهو روایة لأحمد (1/ 125). وفی أخرى له (1/ 138): (إلى)، وسندهما صحیح. وکذا رواه النسائی فی "الکبرى" (1/ 270/ 823)، وترجم لها بقوله: "الصلاة إلى الشجرة". ولا منافاة، ومقتضى الجمع أنه صلى تحتها وإلیها، ولم یتنبَّه للفرق المذکور الشیخ الناجی!
([26]) کذا قال، وهو وهم، فإن القصتین عند مالک فی "الموطأ" (1/ 119-120) من طریق واحدة هی طریق عبد الله بن أبو بکر المذکور.
([27]) قلت: ووافقه الذهبی فی "التلخیص" (9/ 399).