ترهیب از لواط و آمیزش با حیوان و آمیزش با زن از پشت سر، خواه همسرش باشد یا بیگانه
3501-2417- (1) (حسن) عَنْ جَابِرٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی عَمَلُ قَوْمِ لُوطٍ».
رواه ابن ماجه، والترمذی وقال: "حدیث حسن غریب". والحاکم وقال: "صحیح الإسناد".
از جابر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «از بیشترین چیزی که بر امتم میترسم عمل قوم لوط است».
3502-2418- (2) (صحیح لغیره) وَعَنْ بُرَیْدَةَ س عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «مَا نَقَضَ قَوْمٌ الْعَهْدَ؛ إِلَّا کَانَ الْقَتْلُ بَیْنَهُمْ، وَلَا ظَهَرَتِ الْفَاحِشَةُ فِی قَوْمٍ؛ إِلَّا سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمُ الْمَوْتَ، وَلَا مَنَعَ قَوْمٌ الزَّکَاةَ؛ إِلَّا حُبِسَ عَنْهُمُ الْقَطْرُ».
رواه الحاکم وقال: "صحیح على شرط مسلم"، [مضى شطره الثانی 8- الصدقات/3].
از بریده س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچ قومی عهد و پیمان را نمیشکنند مگر اینکه قتل و کشتار بین آنها رخ میدهد. و در بین هیچ قومی فحشا آشکار نمیشود مگر اینکه خداوند مرگ را بر آنها مسلط میگرداند. و هیچ قومی از پرداخت زکات ابا نمیورزد مگر اینکه باران از آنها قطع میشود».
0-2419- (3) (صحیح لغیره) ورواه ابن ماجه والبزار والبیهقی من حدیث ابن عمر بنحوه. ولفظ ابن ماجه: قَالَ: أَقْبَلَ عَلَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ ج فَقَالَ: «یَا مَعْشَرَ الْمُهَاجِرِینَ! خَمْسُ خِصَالٍ إِذَا ابْتُلِیتُمْ بِهِنَّ وَأَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ تُدْرِکُوهُنَّ: لَمْ تَظْهَرِ الْفَاحِشَةُ فِی قَوْمٍ قَطُّ حَتَّى یُعْلِنُوا بِهَا؛ إِلَّا فَشَا فِیهِمُ الطَّاعُونُ وَالْأَوْجَاعُ الَّتِی لَمْ تَکُنُّ مَضَتْ فِی أَسْلَافِهِمُ الَّذِینَ مَضَوْا» الحدیث. [مضى هناک].
ابن عمر ب میگوید: رسول الله ج نزد ما آمد و فرمود: «ای گروه مهاجرین، پنج صفت است که هرگاه به آنها مبتلا شدید [گرفتار اموری میشوید]؛ و من به خداوند پناه میبرم که آن زمان را دریابید: زنا در میان قومی آشکار نگشته و رواج نمییابد مگر اینکه گرفتار طاعون و بیماریهایی میشود که در میان گذشتگانشان نبوده است».
3503- 1447- (1) (ضعیف جداً) وَعَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللهِ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «إِذَا ظُلِمَ أَهْلُ الذِّمَّةِ کَانَتِ الدَّوْلَةُ دَوْلَةَ الْعَدُوِّ، وَإِذَا کَثُرَ الزِّنَا کَثُرَ السِّبَاءُ، وَإِذَا کَثُرَ اللُّوطِیَّةُ؛ رَفَعَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ یَدَهُ عَنِ الْخَلْقِ، فَلَا یُبَالِی فِی أَیِّ وَادٍ هَلَکُوا».
رواه الطبرانی، وفیه عبدالخالق بن زید بن واقد؛ ضعیف ولم یترک([1]).
از جابر بن عبدالله ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چون در حق اهل ذمه ظلم شود، عمر آن دولت بسیار کوتاه خواهد بود و چون زنا افزایش یابد، اسیران مسلمان زیاد میشود (خداوند دشمن را بر اهل اسلام مسلط میکند) و چون لواط افزایش یابد، خداوند متعال از آنان روی گردانده و آنان را از رحمت خود محروم میکند و اهمیتی ندارد که در چه سرزمینی هلاک شوند».
3504-2420- (4) ((صحیح لغیره) عدا ما بین المعقوفتین فهو 0-1448- (2) (ضعیف جداً)) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «[لَعَنَ اللَّهُ سَبْعَةً مِنْ خَلْقِهِ مِنْ فَوْقِ سَبْعِ سَمَاوَاتِهِ، وَرَدَّدَ اللَّعْنَةَ عَلَى وَاحِدٍ مِنْهُمْ ثَلَاثًا، وَلَعَنَ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ لَعْنَةً تَکْفِیهِ، قَالَ:] مَلْعُونٌ مَنْ عَمِلَ عَمَلَ قَوْمِ لُوطٍ، مَلْعُونٌ مَنْ عَمِلَ عَمَلَ قَوْمِ لُوطٍ، مَلْعُونٌ مَنْ عَمِلَ عَمَلَ قَوْمِ لُوطٍ، مَلْعُونٌ مَنْ ذَبَحَ لِغَیْرِ اللَّهِ، مَلْعُونٌ مَنْ أَتَى شَیْئًا مِنَ الْبَهَائِمِ، مَلْعُونٌ مَنْ عَقَّ وَالِدَیْهِ، [مَلْعُونٌ مَنْ جَمَعَ بَیْنَ امَرْأَةِ وَابْنَتِهَا]، مَلْعُونٌ مَنْ غَیَّرَ حُدُودَ الْأَرْضِ، مَلْعُونٌ مَنِ ادَّعَى إِلَى غَیْرِ مَوَالِیهِ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط"، ورجاله رجال "الصحیح"؛ إلا مُحرز بن هارون، ویقال فیه: مُحرَّر؛ بالإهمال. ورواه الحاکم من روایة هارون أخی محرز، وقال: "صحیح الإسناد". (قال الحافظ): "کلاهما واه، لکن محرز قد حسن له الترمذی، ومشاه بعضهم، وهو أصلح حالا من أخیه هارون([2])، والله أعلم".
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «[خداوند متعال هفت گروه از آفریدگانش را از بالای آسمان هفتم لعنت کرده است و بر یکی از آنها سه بار لعنت را تکرار کرده است و هریک از آنها را لعنتی نموده که آنان را کفایت میکند و فرموده است:] کسیکه عمل قوم لوط را انجام دهد لعنت شده است. کسیکه عمل قوم لوط را انجام دهد لعنت شده است. کسیکه عمل قوم لوط را انجام دهد لعنت شده است. کسیکه برای غیر خدا ذبح کند لعنت شده است. کسیکه عمل جنسی را با حیوانات انجام دهد لعنت شده است. کسیکه نافرمانی پدر و مادر کند لعنت شده است. کسیکه حدود زمین را تغییر دهد لعنت شده است. کسیکه خود را به غیر صاحبش نسبت دهد، لعنت شده است».
3505-2421- (5) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ذَبَحَ لِغَیْرِ اللَّهِ، وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ غَیَّرَ تُخُومَ الْأَرْضِ، وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ کَمَّهَ أَعْمَى عَنِ السَّبِیلِ، وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ سَبَّ وَالِدَیْهِ، وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ تَوَلَّى غَیْرَ مَوَالِیهِ [وَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ وَقَعَ عَلَى بَهِیمَة]([3]). وَلَعَنَ اللَّهُ مَن عَمِلَ عَمَلَ قَوْمِ لُوطٍ، - قَالَهَا ثَلَاثًا فِی عَمَلِ قَوْمِ لُوطٍ-».
رواه ابن حبان فی "صحیحه"، والبیهقی، وعند النسائی آخره مکرراً.
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند کسی را که برای غیر خدا ذبح میکند، لعنت فرموده است و کسیکه حد و مرز و نشانههای زمین را تغییر میدهد لعنت کرده است و کسیکه کوری را گمراه میکند لعنت نموده است و کسی را که به پدر و مادرش دشنام میدهد لعنت فرموده است؛ و خداوند کسیکه خود را به غیر صاحبش نسبت دهد و کسیکه عمل جنسی را با حیوانی انجام دهد و کسیکه عمل قوم لوط را انجام دهد لعنت فرموده است». و در مورد عمل قوم لوط سه بار تکرار فرمود.
3506-1449- (3) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «أَرْبَعَةٌ یُصْبِحُونَ فِی غَضِبِ اللهِ، وَیُمْسُونَ فِی سَخَطِ اللهِ». قُلتُ: مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللهِ؟ قَالَ: «الْمُتَشَبِّهُونَ مِنَ الرِّجَالِ بِالنِّسَاءِ، وَالْمُتَشَبِّهَاتُ مِنَ النِّسَاءِ بِالرِّجَالِ، وَالَّذِی یَأْتِی الْبَهِیمَةَ، وَالَّذِی یَأْتِی الرجالَ».
رواه الطبرانی([4]) والبیهقی من طریق محمد بن سلام الخزاعی - ولا یعرف- عن أبیه عن أبی هریرة. وقال البخاری: "لا یتابع على حدیثه".
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چهار گروه صبحگاه در غضب خدا و شامگاه در خشم خدا هستند». گفتم: چه کسانی ای رسول خدا؟ فرمود: «مردانی که خود را شبیه زنان میکنند و زنانی که خود را شبیه مردان میکنند. و کسیکه با حیوان آمیزش کند و کسیکه با مردان لواط کند».
3507-2422- (6) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ وَجَدْتُمُوهُ یَعْمَلُ عَمَلَ قَوْمِ لُوطٍ، فَاقْتُلُوا الْفَاعِلَ وَالْمَفْعُولَ بِهِ».
رواه أبو داود والترمذی وابن ماجه والبیهقی؛ کلهم من روایة عمرو بن أبی عمرو عن عکرمة عن ابن عباس. وعمرو هذا قد احتج به الشیخان وغیرهما، وقال ابن معین: "ثقة، ینکر علیه حدیث عکرمة عن ابن عباس. یعنی هذا". انتهى.
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس را یافتید که عمل قوم لوط را انجام میدهد، پس فاعل و مفعول را بکشید».
0-2423- (7) (صحیح) وروى أبو داود وغیره بالإسناد المذکور عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ أَتَى بَهِیمَةً فَاقْتُلُوهُ، وَاقْتُلُوهَا مَعَهُ».
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسیکه با حیوانی عمل جنسی انجام داد، آن فرد و حیوان را بکشید».
(قال الخطابی): "قد عارض هذا الحدیث نهی النبی ج عن قتل الحیوان إلا لمأکلة"([5]).
3508- وروى البیهقی أیضاً عن مُفَضَّلُ بْنُ فَضَالَةَ عَنِ ابْنِ جُرَیْجٍ عَنْ عِکْرِمَةَ [عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ]([6]) عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «اقْتُلُوا الْفَاعِلَ وَالْمَفْعُولَ بِهِ، وَالَّذِی یَأْتِی الْبَهِیمَةَ».
ابن عباس ب روایت میکند که رسول الله ج فرمودند: «فاعل و مفعول و کسی را که با حیوانی عمل جنسی انجام دهد بکشید».
بغوی میگوید: «اهل علم در حد لوطی اختلاف نظر دارند، جمعی بر این نظرند که حد فاعل، مانند حد زنا میباشد؛ اگر متاهل باشد رجم شده و اگر مجرد باشد، صد ضربه شلاق زده شود. این دیدگاه سعید بن مسیب، عطاء بن ابی رباح، حسن، قتاده و نخعی و همچنین ثوری و اوزاعی میباشد؛ و همین است راجحترین قول شافعی؛ و همچنین این دیدگاه از ابویوسف و محمد بن حسن حکایت شده است. و بر مفعول طبق این قول شافعی، صد ضربه شلاق و تبعید یک ساله میباشد چه زن باشد یا مرد، متاهل باشد یا مجرد؛ و بعضی از اهل علم بر این باورند که لوطی رجم میگردد چه متاهل باشد یا مجرد؛ این دیدگاه را سعید بن جبیر و مجاهد از ابن عباس نقل کردهاند. و همچنین این دیدگاه از شعبی روایت شده و زهری نیز چنین نظری دارد. و رأی مالک و احمد و اسحاق میباشد. و حماد بن ابی سلیمان([7]) از ابراهیم نخعی نقل میکند که گفت: «اگر میشد فردی را دو بار رجم کنند، آن لوطی بود. و قول دیگر شافعی این است که فاعل و مفعول همانطور که در حدیث آمده کشته شوند».
(حافظ میگوید): چهار نفر از خلفا لوطی را سوزاندهاند: ابوبکر صدیق و علی بن ابی طالب و عبدالله بن زبیر و هشام بن عبدالملک».
3509- (ضعیف)([8]) وروى ابن أبی الدنیا ومن طریقه البیهقی([9]) بإسناد جید عن محمد بن المنکدر: أن خالد بن الولید کتب إلى أبی بکر الصدیق أنه وجد رجلاً فی بعض ضواحی العرب یُنکح کما تنکح المرأة، فجمع لذلک أبو بکر أصحاب رسولِ الله ج وفیهم علیُّ بنُ أبی طالبٍ فقال علی: إنَّ هذا ذنبٌ لم تعمل به أمة إلا أمة واحدة، ففعل الله بهم ما قد علمتم، أرى أن تَحرِقَهُ بالنار. فاجتمع رأیُ أصحابِ رسولِ الله ج أن یحرق بالنار. فأمر أبو بکر أن یحرق بالنار. [قال: وقد حرقه أبن الزبیر وهشام بن عبدالملک].
از محمد بن منکدر روایت است که: خالد بن ولید به سوی ابوبکر صدیق نامه نوشت که با مردی در حومه شهر برخورد کرده که چون زنان با او ازدواج میشود. ابوبکر اصحاب رسول الله ج را که علی بن ابی طالب در میان آنها بود، برای مشورت در این مورد جمع کرد. علی گفت: این گناهی است که تنها یک امت مرتکب آن شده است. و میدانید خداوند با آنها چه کرد. نظر من این است که او را با آتش بسوزاندید. پس اصحاب رسول الله ج اتفاق کردند که او را بسوزانند. و ابوبکر دستور داد تا او را بسوزانند. [راوی میگوید: ابن زبیر و هشام بن عبدالملک او را سوزاندند].
3510-1450- (4) (موضوع) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «ثَلَاثَةٌ لَا تُقْبَلُ لَهُمْ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ: الرَّاکِبُ وَالْمَرْکُوبُ، وَالرَّاکِبَةُ وَالْمَرْکُوبَةُ، وَالْإِمَامُ الْجِائِرُ».
حدیث غریب جداً. رواه الطبرانی فی "الأوسط". [مضى 20- القضاء/2].
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه دسته گواهی آنها به لا اله الا الله پذیرفته نمیشود: دو مردی که با هم مرتکب لواط میشوند و دو زنی که با هم مرتکب سحاق [هم جنس بازی زنان با هم] میشود و امام ظالم».
3511-2424- (8) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «لَا یَنْظُرُ اللهُ ﻷ إِلَى رَجُلٍ أَتَى رَجُلًا أَوِ امْرَأَةً فِی دُبُرِها».
رواه الترمذی والنسائی وابن حبان فی "صحیحه".
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند به مردی که با مردی یا زنی از پشت آمیزش کند، نگاه نمیکند».
3512-2425- (9) (حسن) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ب؛ أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «هِیَ اللُّوطِیَّةُ الصُّغْرَى. یَعْنِی الرَّجُلَ یَأْتِی امْرَأَتَهُ فِی دُبُرِهَا».
رواه أحمد والبزار، ورجالهما رجال "الصحیح"([10]).
از عبدالله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسیکه با همسرش از پشت همبستری میکند، لوطی کوچک است».
3513-2426- (10) (صحیح لغیره) وَعَنْ عُمَرَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «استَحیُوا، فَإِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْیِ مِنَ الْحَقِّ، وَلَا تَأْتُوا النِّسَاءَ فِی أَدْبَارِهِنَّ».
رواه أبو یعلى بإسناد جید.
از عمر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «حیا کنید، زیرا خداوند از گفتن حق حیا نمیکند و با زنان از پشت نزدیکی نکنید».
3514-2427- (11) (صحیح) وَعَنْ خُزَیْمَةَ بْنِ ثَابِتٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْی مِنَ الْحَقِّ - ثَلَاثَ مَرَّاتٍ -: لَا تَأْتُوا النِّسَاءَ فِی أَدْبَارِهِنَّ».
رواه ابن ماجه - واللفظ له- والنسائی بأسانید أحدها جید.
از خزیمة بن ثابت روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند از گفتن حق حیا نمیکند - و آن را سه بار تکرار نمود -: با زنان از پشت همبستری نکنید».
3515-2428- (12) (حسن) وَعَنْ جَابِرٍ س: أَنَّ النَّبِیَّ ج نَهَى عَنْ مَحَاشِّ([11]) النِّسَاءِ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط"، ورواته ثقات.
از جابر س روایت است که رسول الله ج از آمیزش با زنان از پشت نهی فرمود.
(حسن لغیره) والدارقطنی، ولفظه: أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «اسْتَحْیُوا مِنَ اللَّهَ؛ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحِی مِنَ الْحَقِّ، لَا یَحِلُّ مَأْتَاکَ النِّسَاءَ فِی حُشُوشِهِنَّ».
دار قطنی روایت میکند که: رسول الله ج فرمودند: «از خداوند حیا کنید، زیرا خداوند از گفتن حق حیا نمیکند؛ آمیزش با زنان از راه پشت حلال نیست».
3516-2429- (13) (حسن صحیح) وَعَنْ عُقْبَةَ بْنِ عَامِرٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَعَنَ اللَّهُ الَّذِینَ یَأْتُونَ النِّسَاءَ فِی مَحَاشِّهِنَّ».
رواه الطبرانی من روایة عبدالصمد بن الفضل.
از عقبة بن عامر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند لعنت کرده کسانی را که با زنان از پشت آنها نزدیکی میکنند».
(المحاشّ) بفتح المیم وبالحاء المهملة وبعد الألف شین معجمة مشددة، جمع (مَحِشة) بفتح المیم وکسرها: عبارت است از پشت و مقعد.
3517-2430- (14) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ أَتَى النِّسَاءَ فِی أَعْجَازِهِنَّ؛ فَقَدْ کَفَرَ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط"، ورواته ثقات.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسیکه با زنان از پشت نزدیکی کند، درحقیقت کفر ورزیده است».
3518-2431- (15) (صحیح لغیره) وروى ابن ماجه والبیهقی؛ کلاهما عَنِ الْحَارِثِ بْنِ مُخَلَّدٍ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «لَا یَنْظُرُ اللَّهُ إِلَى رَجُلٍ جَامَعَ امْرَأَتَهُ فِی دُبُرِهَا».
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند به مردی که با همسرش از پشت او نزدیکی کند، نگاه نمیکند».
3519-2432- (16) (صحیح لغیره) وَعَنهُ؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «مَلعُونٌ مَنْ أَتَى امْرأَةً فِی دُبُرِهَا».
رواه أحمد وأبو داود.
و از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «ملعون است کسیکه از راه پشت با زنی نزدیکی میکند».
3520-2433- (17) (صحیح) وَعَنهُ؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «مَنْ أَتَى حَائِضًا، أَوِ امْرَأَةً فِی دُبُرِهَا، أَوْ کَاهِنًا فَصَدَّقَهُ؛ فَقَدْ کَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ج».
و از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس با زن حائض [زنی که در ایام عادت ماهیانه است] یا با زنی از پشتش آمیزش کند، یا نزد کاهنی برود و او را تصدیق کند، درواقع به آنچه بر محمد ج نازل شده کفر ورزیده است».
رواه أحمد والترمذی والنسائی وابن ماجه وأبو داود؛ إلا أنه قال: «فَقَدْ بَرِئَ مِمَّا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ ج».
و در روایت ابوداود آمده است: «پس از آنچه بر محمد ج نازل شده بیزاری جسته است».
(قال الحافظ): "رووه من طریق حکیم الأثرم عن أبی تمیمة - وهو طریف بن مجالد([12])- عن أبی هریرة وسئل علی بن المدینی عن حکیم: من هو؟ فقال: أعیانا هذا. وقال البخاری "فی تاریخه الکبیر": لا یعرف لأبی تمیمة سماع من أبی هریرة([13])".
3521-2434- (18) (حسن) وَعَنْ عَلِیِّ بْنِ طَلْقٍ س قَالَ: سَمِعتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «لَا تَأتُوا النِّسَاءَ فِی أُستَاهُنَّ([14]) فَإِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحِی مِنَ الْحَقِّ».
رواه أحمد، والترمذی وقال: "حدیث حسن". ورواه النسائی وابن حبان فی "صحیحه" بمعناه.
علی بن طلق س روایت میکند از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «از راه پشت با زنان نزدیکی نکنید؛ خداوند از گفتن حق حیا نمیکند».
9- (الترهیب من قتل النفس التی حرم الله إلا بالحق)
([1]) قلت: بلى، فقد قال البخاری: "منکر الحدیث"، والنسائی: "لیس بثقة". فانظر "الضعیفة" (1272).
([2]) کذا قال! وفیه نظر بینته فی "الضعیفة" (5368).
([3]) سقطت من الأصل، واستدرکتها من "سنن البیهقی" وغیره. وهو مخرج فی "الصحیحة" (3462).
([4]) کذا أطلق، وقیده الهیثمی بـ"الأوسط"، وهو الصواب، وقد خرجته فی "الضعیفة" (رقم- 5370).
([5]) "معالم السنن" (6/ 275). والحدیث المذکور لعله رواه بالمعنى، ویعنی حدیث ابن عمرو المتقدم (10- العیدین/ 4) فی الترهیب من قتل العصفور، ولا تعارض کما هو ظاهر، والله أعلم.
([6]) زیادة من "الشعب" لم یستدرکها مدعو التحقیق!
([7]) الأصل والمخطوطة (حماد بن إبراهیم)، وکذا فی "العجالة" (187/ 1)، وطبعة الثلاثة! والتصویب من "حدیث علی [بن] الجعد" (ق 148/ 2- مخطوطة الظاهریة). و"شعب الإیمان" (2/ 122/ 1) وکتب الرجال، واسم (أبی سلیمان) مسلم الأشعری.
([8]) قوله: «وروى ابن أبی الدنیا. . .» إلى آخره، موجود فی «صحیح الترغیب» دون حکم، وبمراجعة أصول الشیخ، تبیّن أنه کتب علیه (ضعیف)، وقال فی هامشٍ معلقا على قول الحافظ السابق: «الجزم بهذا فیه نظر، لأن الأثر منقطع». [ش].
([9]) یعنی فی "شعب الإیمان" (2/ 121/2)، والزیادة الآتیة منه. قلت: ورواه فی "السنن" من غیر طریق ابن أبی الدنیا، وأعله بالإرسال (8/ 232).
([10]) قلت: کیف وکلاهما أخرجاه من طریق عمرو بن شعیب عن أبیه عن جده؟! وکذلک رواه جمع آخر خُرجوا فی "التعلیق الرغیب".
([11]) جمع (مَحِشَّة)، وهی الدبر، قال الأزهری: ویقال أیضاً بالسین المهملة. کنى بـ (المحاشّ) عن الأدبار کما یکنَى بالحشوش عن مواضع الغائط. "نهایة".
([12]) الأصل: (خالد)، والتصحیح من کتب الرجال، وهو مما غفل عنه المعلقون! وإن من تمام غفلتهم، أنهم لما حذفوا فی مجلدهم الذی أسموه "التهذیب" کل الأحادیث التی بین حدیث ابن عباس المتقدم قبل صفحتین وبین حدیث أبی هریرة هذا طبعوه کما هو: "وعنه. . ."، فرجع ضمیر (عنه) إلى ابن عباس المذکور قبله فی مجلدهم!!
([13]) قلت: أبو تمیمة تابعی ثقة عاصر أبا هریرة، وحکیم الأثرم، ثقة أیضاً، فالإعلال المذکور غیر جار على مذهب الجمهور الذی یکتفی فی الاتصال على المعاصرة بشرطه المعروف، ولذلک صحح الحدیث غیر ما واحد، لا سیما وله طرق أخرى خرجتها فی "الإرواء" (2006).
([14]) أی: أعجازهن، ویراد حلقة الدبر، وهمزته وصل، ولامه محذوفة والأصل (سَتَه) کما فی "المصباح".
(فصل)
3491-2407- (21) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س سَمِعتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «سَبْعَةٌ یُظِلُّهُمُ اللَّهُ فِی ظِلِّهِ یَوْمَ لاَ ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ: الإِمَامُ العَادِلُ، وَشَابٌّ نَشَأَ فِی عِبَادَةِ الله ﻷ، وَرَجُلٌ قَلْبُهُ مُعَلَّقٌ بِالمَسَاجِدِ، وَرَجُلاَنِ تَحَابَّا فِی اللَّهِ؛ اجْتَمَعَا عَلَیْهِ([1]) وَتَفَرَّقَا عَلَیْهِ، وَرَجُلٌ دَعَتْهُ امْرَأَةٌ ذَاتُ مَنْصِبٍ وَجَمَالٍ؛ فَقَالَ: إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ، وَرَجُلٌ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ فَأَخْفَاهَا حَتَّى لاَ تَعْلَمَ شِمَالُهُ مَا تُنْفِقُ یَمِینُهُ، وَرَجُلٌ ذَکَرَ اللَّهَ خَالِیًا فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ».
رواه البخاری ومسلم. [مضى 5- الصلاة/10].
از ابوهریره س روایت است که شنیدم رسول الله ج فرمودند: «هفت گروه هستند که خداوند در روزی که سایهای جز سایهی [عرش] او نیست، آنها را در سایهی [عرش] خود جای میدهد: امام عادل، جوانی که در عبادت خداوند رشد و نشأت یافته باشد، مردی که دلبسته به مسجد است، دو نفری که برای رضای خدا همدیگر را دوست دارند بر این اساس گردهم آمده و از یکدیگر جدا میشوند، مردی که زنی صاحب مقام و زیبا او را [برای کام گرفتن] نزد خود بخواند و او در جواب بگوید: من از خدا میترسم؛ و مردی که صدقه دهد و آن را چنان پنهان کند که دست چپش از انفاق دست راستش بیخبر باشد و مردی که در تنهایی و خلوت، خداوند را یاد کند و اشک از چشمانش جاری گردد».
3492-1446- (19) (ضعیف) وَعَنْ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ الله ج یُحَدِّثُ حَدِیثًا لَوْ لَمْ أَسْمَعْهُ إِلَّا مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ حَتَّى عَدَّ سَبْعَ مَرَّاتٍ؛ وَلَکِنِّی سَمِعْتُهُ أَکَثَرَ مِنْ ذَلِکَ، سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «کَانَ الکِفْلُ([2]) مِنْ بنی إسرائیل، وَکَانَ لَا یَتَوَرَّعُ مِنْ ذَنْبٍ عَمِلَهُ، فَأَتَتْهُ امْرَأَةٌ، فَأَعْطَاهَا سِتِّینَ دِینَارًا عَلَى أَنْ یَطَأَهَا، فَلَمَّا أَرَادَهَا عَلَى نَفسِهَا ارْتَعَدتْ وَبَکَتْ، فَقَالَ: وَمَا یُبْکِیکِ؟ قَالَت: لأنَّ هَذَا عَمَلٌ مَا عَمِلْتُةُ [قط]، وَمَا حَمَلَنِی عَلَیهِ إلا الحَاجَةُ، فَقَالَ: تَفْعَلین أنْتِ هَذَا مِنْ مَخَافَةِ الله فأنا أَحْرَى؛ اذْهَبی فلَکِ ما أعطَیْتُکِ، وَوَالله لا أعْصیهِ بَعْدَها أبداً، فماتَ مِنْ لیلَتِهِ، فأصبَحَ مکتوباً على بابه؛ إنَّ الله غَفَر لِلْکِفْلِ، فَعَجِبَ الناسُ مِنْ ذلِکَ».
رواه الترمذی وقال: "حدیث حسن". وابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد"([3]).
از ابن عمر ب روایت است: از رسول الله ج این حدیث را یک یا دوبار و تا هفت بار شمرد، بلکه بیش از این شنیدم که فرمودند: «کفل مردی از بنی اسرائیل بود و از گناهی که مرتکب میشد دوری نمیکرد و دست نمیکشید. زنی نزد وی آمد، به او شصت دینار داد تا با وی زنا کند؛ چون زن خواست این پیشنهاد را بپذیرد از ترس خدا به خود لرزید و گریست؛ کفل گفت: چه چیزی سبب گریه تو شد؟ آن زن گفت: اینکه هرگز چنین عملی را انجام ندادهام و جز نیاز مرا به آن وادار نکرد. کفل گفت: آیا از ترس خدا گریه کردی؛ من سزاوارتر به این ترسیدن هستم. برو، آنچه به تو دادم مال توست. به خدا سوگند از این پس هرگز نافرمانی او را نمیکنم. کفل در آن شب مرد، چون صبح شد بر درب خانهاش نوشته شده بود: خداوند کفل را بخشید و مردم از این مساله شگفت زده شدند».
3493-2408- (22) (صحیح) وَعَنِ ابنِ عُمَرَ أیضاً ب قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «انْطَلَقَ ثَلاَثَةُ نَفَرٍ مِمَّنْ کَانَ قَبْلَکُمْ حَتَّى أَوَاهم المَبِیتُ إِلَى غَارٍ، فَدَخَلُوهُ، فَانْحَدَرَتْ صَخْرَةٌ مِنَ الجَبَلِ فَسَدَّتْ عَلَیْهِمُ الغَارَ. فَقَالُوا: إِنَّهُ لاَ یُنْجِیکُمْ مِنْ هَذِهِ الصَّخْرَةِ إِلَّا أَنْ تَدْعُوا اللَّهَ بِصَالِحِ أَعْمَالِکُمْ. - فذکر الحدیث إلى أن قال: - قَالَ الآخَرُ: اللَّهُمَّ کَانَتْ لِی ابنَةُ عَمٍّ کَانَتْ أَحَبَّ النَّاسِ إِلَیَّ، فَأَرَدْتُهَا عَلی نَفْسِهَا، فَامْتَنَعَتْ مِنِّی. حَتَّى أَلَمَّتْ بِهَا سَنَةٌ مِنَ السِّنِینَ، فَجَاءَتْنِی، فَأَعْطَیْتُهَا عِشْرِینَ وَمِائَةَ دِینَارٍ عَلَى أَنْ تُخَلِّیَ بَیْنِی وَبَیْنَ نَفْسِهَا، فَفَعَلَتْ حَتَّى إِذَا قَدَرْتُ عَلَیْهَا قَالَتْ: لاَ أُحِلُّ لَکَ أَنْ تَفُضَّ الخَاتَمَ إِلَّا بِحَقِّهِ. فَتَحَرَّجْتُ مِنَ الوُقُوعِ عَلَیْهَا، فَانْصَرَفْتُ عَنْهَا، وَهِیَ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَیَّ، وَتَرَکْتُ الذَّهَبَ الَّذِی أَعْطَیْتُهَا. اللَّهُمَّ إِنْ کُنْتُ فَعَلْتُ ابْتِغَاءَ وَجْهِکَ فَافْرُجْ عَنَّا مَا نَحْنُ فِیهِ، فَانْفَرَجَتِ الصَّخْرَةُ» الحدیث.
رواه البخاری ومسلم، وتقدم بتمامه فی "الإخلاص". [1/1- أوله].
از ابن عمر ب روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «سه نفر از امتهای گذشته به راه افتادند تا اینکه برای خوابیدن به غاری پناه بردند و وارد آن شدند، ناگهان سنگ بزرگی از کوه رها شد و در غار بروی آنها بسته شد. به همدیگر گفتند: راه نجاتی از این سنگ وجود ندارد مگر اینکه به اعمال نیک خود متوسل شده و از خدا بخواهیم تا ما را نجات دهد. - حدیث را بیان میکند تا آنجا که فرمود: - سپس دیگری گفت: پروردگارا! من دختر عمویی داشتم که او را از میان همهی مردم بیشتر دوست داشتم و خواستم از او کام بگیرم ولی امتناع ورزید تا اینکه در یک قحطسالی، نیاز او را وادار کرد نزد من بیاید، یکصد و بیست دینار به او دادم تا خود را در اختیار من قرار دهد. او ناچاراً پذیرفت. وقتی کاملاً برای انجام آن عمل، آماده شدم، گفت: از بین بردن بکارت برای تو حلال نیست مگر به حق آن [که ازدواج کردن است]؛ من از انجام آن عمل منصرف شدم درحالیکه نزد من از همه مردم محبوبتر بود و مبلغ مذکور را به او بخشیدم. پروردگارا! اگر این عمل را به خاطر خشنودی تو انجام دادم ما را از این مصیبتی که گرفتار آن شدهایم نجات ده. آنگاه، سنگ تکان خورد».
0-2409- (23) (حسن صحیح) ورواه ابن حبان فی "صحیحه" من حدیث أبی هریرة بنحوه، ویأتی فی [22- البر/1] «بِرُّ الوَالِدَیْنِ» إن شاء الله تعالى.
(ألمَّت) به تشدید میم؛ مراد از (بالسنة): سالی است که قحطی آمده و در زمین چیزی نروید چه باران ببارد یا نبارد. منظور وی آن است که به این سبب دچار نیاز و فقر شده بود. و اینکه گفت: (تفضَّ الخاتم): کنایه از جماع است.
3494-2410- (24) (حسن) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «یَا شَبَابَ قُرَیْشٍ! احْفَظُوا فُرُوجَکُمْ، لَا تَزْنُوا، أَلَا مَنْ حَفِظَ فَرْجَهُ؛ فَلَهُ الْجَنَّةَ».
رواه الحاکم، والبیهقی، وقال الحاکم: "صحیح على شرطهما"([4]).
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «ای جوانان قریش، شرمگاهتان را حفظ کرده و زنا نکنید، آگاه باشید کسیکه شرمگاهش را حفظ کند، به بهشت میرود».
(حسن) وفی روایة للبیهقی: «یَا فِتیَانَ قُرَیْشٍ! لَا تَزْنُوا، فَإِنَّهُ مَنْ سَلِمَ لَهُ شَبَابُهُ؛ دَخَلَ الْجَنَّةَ».
و در روایت بیهقی آمده است: «ای جوانان قریش، زنا نکنید. کسیکه جوانیاش را حفظ کند، وارد بهشت میشود».
3495-2411- (25) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِذَا صَلَّتِ الْمَرْأَةُ خَمسَهَا، [وَصَامَتْ شَهْرَهَا]، وَحَصَّنَتْ فَرْجَهَا، وَأَطَاعَتْ بَعْلَهَا، دَخَلَتْ مِنْ أَیِّ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ شَاءَتْ».
رواه ابن حبان فی "صحیحه". [مضی17- النکاح/3].
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اگر زن نماز پنجگانه را خوانده و روزهی رمضانش را گرفته و شرمگاهش را حفظ نموده و از شوهرش اطاعت کند، از هر در بهشت که بخواهد وارد آن میگردد».
3496-2412- (26) (صحیح) وَعَنْ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ یَضْمَنْ لِی مَا بَیْنَ لَحْیَیْهِ وَمَا بَیْنَ رِجْلَیْهِ؛ أَضْمَنُ لَهُ الجَنَّةَ»([5]).
رواه البخاری - واللفظ له -، والترمذی وغیرهما.
از سهل بن سعد س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس به من ضمانت دهد زبان و شرمگاهش را حفظ کند، من هم بهشت را برایش ضمانت میکنم».
(حافظ میگوید): «مراد از (ما بین لحییه): زبان و مراد از (ما بین رجلیه): شرمگاه است. و احتمال دارد مراد از (ما بین لحییه) حفظ زبان و حلال خوردن باشد. و (اللحیان): دو استخوان فک».
3497-2413- (27) (حسن صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ وَقَاهُ اللَّهُ شَرَّ مَا بَیْنَ لَحْیَیْهِ، وَشَرَّ مَا بَیْنَ رِجْلَیْهِ؛ دَخَلَ الجَنَّةَ».
رواه الترمذی، وقال: "حدیث حسن".
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسیکه خداوند او را از شر زبان و شرمگاهش حفظ کند، وارد بهشت خواهد شد».
3498-2414- (28) (حسن صحیح) وَعَنْ أَبِی رَافِعٍ س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «مَنْ حَفِظَ مَا بَیْنَ فَقْمَیْهِ وَفَخْذَیْهِ؛ دَخَلَ الْجَنَّةَ».
رواه الطبرانی بإسناد جید.
از ابو رافع س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسیکه ما بین دو فکش و دو رانش را حفظ کند، وارد بهشت میشود».
(الفَقمان) به سکون قاف: عبارت است از دو استخوان فک.
3499-2415- (29) (حسن صحیح) وَ
عَن أَبِی مُوسَى س قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «مَنْ حَفِظَ مَا بَیْنَ فَقْمَیْهِ وَفَرجِهِ؛ دَخَلَ الْجَنَّةَ».
رواه أبو یعلى - واللفظ له -، والطبرانی، ورواتهما ثقات.
از ابوموسی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس ما بین دو فک و شرمگاهش را حفظ کند، وارد بهشت میشود».
وفی روایة الطبرانی: قَالَ: قَالَ لِی رَسُولُ الله ج: «ألا أحدِّثُکَ ثِنتَین مَن فَعَلهُما دخَلَ الجنَّةَ؟». قُلنَا: بَلَى یَا رَسُولَ الله! قَالَ: «یَحفظُ الرَّجُلُ مَا بَینَ فَقْمَیْهِ وَمَا بَینَ رِجْلَیْهِ».
و در روایت طبرانی آمده است: رسول الله ج به من فرمود: «آیا از دو عمل به تو نگویم که هرکس آنها را انجام دهد وارد بهشت میگردد؟». گفتیم: بله، ای رسول الله ج! فرمود: «اینکه کسی ما بین دو فک و دو رانش را حفظ کند».
3500-2416- (30) (حسن لغیره) وَعَنْ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «اضْمَنُوا لِی سِتًّا مِنْ أَنْفُسِکُمْ، أَضْمَن لَکُمُ الْجَنَّةَ: اصْدُقُوا إِذَا حَدَّثْتُمْ، وَأَوْفُوا إِذَا وَعَدْتُمْ، وَأَدُّوا إِذَا اؤْتُمِنْتُمْ، وَاحْفَظُوا فُرُوجَکُمْ، وَغُضُّوا أَبْصَارَکُمْ، وَکُفُّوا أَیْدِیَکُمْ».
رواه أحمد وابن أبی الدنیا، وابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد". (قال الحافظ): "رووه کلهم عن عبدالمطلب بن عبدالله بن حنطب عن عبادة؛ ولم یسمع منه. والله أعلم".
از عبادة بن صامت س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «شما شش چیز را برای من ضمانت کنید، من نیز بهشت را برای شما ضمانت میکنم: هرگاه سخن گفتید راست بگویید، چون وعده دادید به آن وفا کنید، هرگاه به شما امانت سپردند، امانت را سالم برگردانید، شرمگاهتان را حفظ کنید، چشمانتان را [از نگاه به نامحرم] حفظ کنید و دست خود را از ارتکاب حرام دور نگه دارید».
8- (الترهیب من اللواط وإتیان البهیمة والمرأة فی دبرها سواء کانت زوجته أو أجنبیة)
([1]) وفی نسخة: "على ذلک"، وکذا فی المخطوطة.
([2]) فی روایة ابن حبان: "ذو الکفل"، وهی منکرة جداً.
([3]) کذا قالوا! وفی إسناد الترمذی والحاکم مجهول، وشذت روایة ابن حبان فجعل مکانه ثقة! وهو غیر محفوظ کما قال الترمذی، ورواه بعضهم موقوفاً، فما أشبهه بالإسرائیلیات، وبخاصة بلفظ ابن حبان؛ فإنه مخالف للقرآن، وقال ابن کثیر: "حدیث غریب جداً". وصححه المعلق على "مسند أبی یعلى"!! وحسنه المعلقون الثلاثة!! وهو مخرج فی "الضعیفة" (4083).
([4]) کذا الأصل، وکذلک فی "المخطوطة"، والظاهر أنه من أوهام المؤلف رحمه الله، فإن الذی فی "المستدرک": "صحیح على شرط مسلم"، وهو الأقرب إلى حال إسناده کما بینته فی "الصحیحة" (2696)، وبیض له الذهبی، وقول المعلقین الثلاثة فی التعلیق على الکتابین: "ووافقه الذهبی"؛ فمن جهالاتهم!
([5]) الأصل والمخطوطة: "تضمنت له بالجنة". والتصویب من (البخاری - الرقاق)، ولم یتنبه لهذا الخطأ المعلقون الثلاثة هنا وفی کتابهم الآخر سموه "تهذیب الترغیب. ." انظر التعلیق على الصفحة (608).
ترهیب از ارتکاب زنا خصوصاً با زن همسایه و زنی که شوهرش غایب است و ترغیب به حفظ شرمگاه
3458-2387- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «لاَ یَزْنِی الزَّانِی حِینَ یَزْنِی وَهُوَ مُؤْمِنٌ، وَلاَ یَسْرِقُ السَّارِقُ حِینَ یَسْرِقُ وَهُوَ مُؤْمِنٌ، وَلاَ یَشْرَبُ الخَمْرَ حِینَ یَشْرَبُهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ».
رواه البخاری ومسلم وأبو داود والنسائی([1]).
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچ زناکاری هنگام ارتکاب زنا مؤمن نیست و هیچ دزدی هنگام دزدی مؤمن نیست و هیچ شرابخواری هنگام نوشیدن شراب مؤمن نیست».
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمود: هیچ زناکاری هنگام عمل زنا مؤمن نیست و هیچ دزدی هنگام عمل دزدی مؤمن نیست و هیچ شرابخواری هنگام نوشیدن شراب مؤمن نیست.
0-1429- (1) (ضعیف) ورواه البزار مختصراً: «لا یَسرِقُ السارِقُ وهو مؤمنٌ؛ ولا یزنی الزانی وهو مؤمِنٌ، الإیمانُ أکرَمُ على الله مِن ذلک».
و بزار به اختصار روایت کرده: «دزد به هنگام دزدی ایمان ندارد و زناکار به هنگام زنا ایمان ندارد، ایمان نزد خداوند از این گرامیتر است».
3459-2388- (2) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللهِ بنِ مسعودٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «لَا یَحِلُّ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللهُ، وَأَنِّی رَسُولُ اللهِ؛ إِلَّا بِإِحْدَى ثَلَاثٍ: الثَّیِّبُ الزَّانِی، وَالنَّفْسُ بِالنَّفْسِ، وَالتَّارِکُ لِدِینِهِ؛ الْمُفَارِقُ لِلْجَمَاعَةِ».
رواه البخاری ومسلم وأبو داود والترمذی والنسائی.
از عبدالله بن مسعود س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «ریختن خون هیچ مسلمانی که گواهی میدهد معبود بر حقی جز الله نیست و من فرستاده او هستم، حلال نیست مگر در سه مورد: فرد متاهلی که مرتکب زنا شده است، کسی که دیگری را به قتل رسانده است و مسلمانی که دینش را رها کرده و به اینصورت جماعت مسلمانان را ترک کرده است».
3460-2389- (3) (صحیح) وَعَنْ عَائِشَةَ ل؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «لَا یَحِلُّ دَمُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ یَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، وَأَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ، إِلَّا فِی إِحْدَى ثَلَاثٍ: زِناً بَعْدَ إِحْصَانٍ؛ فَإِنَّهُ یُرْجَمُ، وَرَجُلٌ خَرَجَ مُحَارِبًا لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ؛ فَإِنَّهُ یُقْتَلُ أَوْ یُصْلَبُ أَوْ یُنْفَى مِنَ الْأَرْضِ، أَوْ یَقْتُلُ نَفْسًا فَیُقْتَلُ بِهَا».
رواه أبو داود والنسائی.
از عایشه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «ریختن خون هیچ انسان مسلمانی که به لا إله إلا الله و محمد رسول الله گواهی میدهد حلال نیست، مگر در سه مورد: ارتکاب زنا پس از ازدواج؛ چنین کسی سنگسار میشود؛ و مردی که برای جنگ با خدا و رسولش خارج شده است که کشته شده یا به دار آویخته میشود و یا تبعید میگردد. و یا اینکه کسی را کشته پس به قصاص آن کشته میشود».
3461-2390- (4) (حسن) وَعن عبدالله بن زیدٍ س قال: سمعتُ رسول الله ج یقول: «یا نَعایا العربِ! یا نَعایا([2]) العرب! إنَّ أخْوَفُ ما أخافُ علیکُم الزِّنا، والشهوةَ الخَفِیّةَ».
رواه الطبرانی بإسنادین أحدهما صحیح، وقد قیّده بعض الحفاظ (الریاء) بالراء والیاء([3]).
از عبدالله بن زید س روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «ای برگزیدگان عرب، از بیشترین چیزی که بر شما میترسم عمل فاحشه و شهوت پنهانی است».
3462-2391- (5) (صحیح) وَعَنْ عُثْمَانَ بْنِ أَبِی الْعَاصِیِّ ب عَن رَسُولِ الله ج قَالَ: «تُفْتَحُ أَبْوَابُ السَّمَاءِ نِصْفَ اللَّیْلِ، فَیُنَادِی مُنَادٍ: هَلْ مِنْ دَاعٍ فَیُسْتَجَابَ لَهُ؟ هَلْ مِنْ سَائِلٍ فَیُعْطَى؟ هَلْ مِنْ مَکْرُوبٍ فَیُفَرَّجَ عَنْهُ؟ فَلَا یَبْقَى مُسْلِمٌ یَدْعُو بِدَعْوَةٍ؛ إِلَّا اسْتَجَابَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَهُ، إِلَّا زَانِیَةً تَسْعَى بِفَرْجِهَا، أَوْ عَشَّارًا».
عثمان بن ابی العاص روایت میکند که رسول الله ج فرمودند: «درهای آسمان در نیمهی شب باز میشود و منادیی ندا میدهد: آیا درخواست کنندهای هست تا دعای او قبول شود؟ آیا سؤال کنندهای هست تا به او عطا شود؟ آیا گرفتاری هست تا گرفتاری او برطرف شود؟ و مسلمانی نیست که دعا کند مگر اینکه خداوند آن را قبول میکند جز زن فاحشهای که با عمل فاحشه کسب درآمد میکند و مالیات بگیر».
0-1430- (2) (ضعیف) وفی روایة: «إِنَّ اللهَ یَدْنُو مِنْ خَلْقِهِ، فَیَغْفِرُ لِمَنِ یَستَغفِرُه إِلَّا لِبَغِیٍّ بِفَرْجِهَا، أَوْ عَشَّاراً».
رواه أحمد، والطبرانی - واللفظ له([4])-. وتقدم فی "باب العمل على الصدقة". [8- الصدقات/3].
و در روایتی آمده است: «خداوند متعال به آفریدگانش نزدیک میشود و کسانی را که طلب مغفرت میکنند میبخشد مگر زن فاحشهای که بدنبال انجام عمل فاحشه است و مالیات بگیر».
3463-1431- (3) (ضعیف) وَعن عبدالله بن بُسرٍ س عن النبیِّ ج قَالَ: «إن الزُّناةَ تشْتَعِلُ وجوهُهُم ناراً».
رواه الطبرانی بإسناد فیه نظر.
از عبدالله بن بسر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «زناکاران چهرههایشان شعلهور از آتش است».
3464-1432- (4) (منکر) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب؛ أَنَّ رَسُولُ اللهِ ج قَالَ: «الزِّنَا یُورِثُ الْفَقْرَ».
رواه البیهقی، وفی إسناده الماضی بن محمد.
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «میراث زنا فقر و تنگدستی است».
3465-2392- (6) (صحیح) وَعَنْ سَمُرَةَ بْنِ جُنْدُبٍ س عَنِ النَّبِیُّ ج قَالَ: «رَأَیْتُ اللَّیْلَةَ رَجُلَیْنِ أَتَیَانِی فَأَخْرَجَانِی إِلَى أَرْضٍ مُقَدَّسَةٍ» - فذکر الحدیث إلى أن قال: - «فَانْطَلَقْنَا إِلَى ثُقْبٍ مِثْلِ التَّنُّورِ أَعْلاَهُ ضَیِّقٌ؛ وَأَسْفَلُهُ وَاسِعٌ، یَتَوَقَّدُ تَحْتَهُ نَارًا، فَإِذَا ارْتَفَعَتِ ارْتَفَعُوا حَتَّى کَادوا أَنْ یَخْرَجُوا، فَإِذَا خَمَدَتْ رَجَعُوا فِیهَا، وَفِیهَا رِجَالٌ وَنِسَاءٌ عُرَاةٌ» الحدیث.
از سمرة بن جندب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «دیشب دو مرد را دیدم که به نزد من آمدند و مرا به سرزمین مقدس بردند». - و حدیث را بیان کرده تا آنجا که فرمود: - با آنها رفتیم تا به سوراخی همانند تنور رسیدیم که بالای آن تنگ و پایین آن وسیع بود و در زیر آن آتشی روشن بود، وقتی آتش شعله میکشید، آنهایی که در آن بودند بالا میآمدند تا اینکه نزدیک بود از آن خارج شوند؛ و هرگاه خاموش میشد به آن بر میگشتند و در آن مردان و زنان لخت بودند».
وفی روایة: فَانْطَلَقْنَا عَلَى مِثْلِ التَّنُّورِ - قَالَ: فَأَحْسِبُ أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ: - فَإِذَا فِیهِ لَغَطٌ وَأَصْوَاتٌ، قَالَ: فَاطَّلَعْنَا فِیهِ، فَإِذَا فِیهِ رِجَالٌ وَنِسَاءٌ عُرَاةٌ، وَإِذَا هُمْ یَأْتِیهِمْ لَهَبٌ مِنْ أَسْفَلَ مِنْهُمْ، فَإِذَا أَتَاهُمْ ذَلِکَ اللَّهَبُ ضَوْضَوْا» الحدیث، وفی آخره: «وَأَمَّا الرِّجَالُ وَالنِّسَاءُ العُرَاةُ الَّذِینَ فِی مِثْلِ بِنَاءِ التَّنُّورِ، فَإِنَّهُمُ الزُّنَاةُ وَالزَّوَانِی».
رواه البخاری، وتقدم بطوله فی "ترک الصلاة" [5- الصلاة/40 آخره]([5]).
و در روایتی آمده است: «با ایشان رفتیم، بهجای تنور مانندی رسیدیم- گمان میکنم که فرمود: _ سر و صدای نامفهومی از آن به گوش میرسید؛ وقتی به درون آن نگاه کردیم، مردان و زنان لختی در آن بودند که وقتی آتش شعله میکشید و حرارت شدید آتش از ته تنور به ایشان میرسید، به ناله و فریاد میافتادند». و در پایان این حدیث آمده است: «و اما مردان و زنان عریانی که در آن جای تنور مانند بودند، زنان و مردان زناکار بودند».
3466-2393- (7) (صحیح) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «بَیْنَا أَنَا نائمٌ أَتَانِی رَجُلَانِ فَأَخَذَا بِضَبْعَیَّ، فَأَتَیَا بِی جَبَلًا وَعْرًا، فَقَالَا: اصْعَدْ. فَقُلْتُ: إِنِّی لَا أُطِیقُهُ. فَقَالَا: إِنَّا سَنُسَهِّلُهُ لَکَ. فَصَعَدْتُ حَتَّى إِذَا کُنْتُ فِی سَوَاءِ الْجَبَلِ، إِذَا بِأَصْوَاتٍ شَدِیدَةٍ، فَقُلْتُ: مَا هَذِهِ الْأَصْوَاتُ؟ قَالُوا: هَذَا عُوَاءُ أَهْلِ النَّارِ. ثُمَّ انْطَلَقَ بِی، فَإِذَا أَنَا بِقَوْمٍ مُعَلَّقِینَ بِعَرَاقِیبِهِمْ، مُشَقَّقَةٍ أَشْدَاقُهُمْ تَسِیلُ أَشْدَاقُهُمْ دَمًا. قَالَ: قُلْتُ: مَنْ هَؤُلَاءِ؟ قِیلَ: هَؤُلَاءِ الَّذِینَ یُفْطِرُونَ قَبْلَ تَحِلَّةِ صَوْمِهِمْ. فَقَالَ: خَابَتِ الْیَهُودُ وَالنَّصَارَى - فَقَالَ سُلَیْم: مَا أَدْرِی أَسَمِعَهُ أَبُو أُمَامَةَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ج أَمْ شَیْءٌ مِنْ رَأْیِهِ -. ثُمَّ انْطَلَقَ بِی، فَإِذَا أَنَا بِقَوْمٍ أَشَدَّ شَیْءٍ انْتِفَاخًا، وَأَنْتَنهُ رِیحًا، وَأَسْوَأَهُ مَنْظَرًا. فَقُلْتُ: مَنْ هَؤُلَاءِ؟ فَقَالَ: هَؤُلَاءِ قَتْلَى الْکُفَّارِ. ثُمَّ انْطَلَقَ بِی، فَإِذَا أَنَا بِقَوْمٍ أَشَدَّ شَیْءٍ انْتِفَاخًا، وَأَنْتَنَهُ رِیحًا، کَأَنَ رِیحَهُمُ الْمَرَاحِیضُ. قُلْتُ: مَنْ هَؤُلَاءِ؟ قَالَ: هَؤُلَاءِ الزَّانُونَ وَالزَّوَانِی. ثُمَّ انْطُلقَ بِی، فَإِذَا أَنَا بِنِسَاءٍ تَنْهَشُ ثُدِیَّهُنَّ الْحَیَّاتُ. قُلْتُ: مَا بَالُ هَؤُلَاءِ؟ قیلَ: هَؤُلَاءِ یَمْنَعْنَ أَوْلَادَهُنَّ أَلْبَانَهُنَّ. ثُمَّ انْطُلقَ بِی، فَإِذَا أَنَا بِالْغِلْمَانِ یَلْعَبُونَ بَیْنَ نَهْرَیْنِ. قُلْتُ: مَنْ هَؤُلَاءِ؟ قیلَ: هَؤُلَاءِ ذَرَارِی الْمُؤْمِنِینَ. ثُمَّ شَرُفَ بِی شَرَفًا، فَإِذَا أَنَا بِثَلَاثَةٍ یَشْرَبُونَ مِنْ خَمْرٍ لَهُمْ. قُلْتُ: مَنْ هَؤُلَاءِ؟ قَالَ: هَؤُلَاءِ جَعْفَرٌ، وَزِیدٌ، وَابْنُ رَوَاحَةَ. ثُمَّ شَرُفَ بِی شَرَفًا آخَرَ، فَإِذَا أَنَا بِنَفَرٍ ثَلَاثَةٍ. قُلْتُ: مَنْ هَؤُلَاءِ؟ قَالَ: هَذَا إِبْرَاهِیمُ، وَمُوسَى، وَعِیسَى، وَهُمْ یَنْتَظِرُونکَ».
رواه ابن خزیمة، وابن حبان فی "صحیحهما"، واللفظ لابن خزیمة([6]). (قال الحافظ): "ولا علة له".
ابوامامه س روایت میکند از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «درحالیکه خواب بودم دو مرد نزد من آمده و بازوی مرا گرفته و به کنار کوهی ناهموار بردند. گفتند: بالا برو، گفتم: من توانایی آن را ندارم. گفتند: ما آن را برای تو آسان میکنیم. پس بالا رفتم تا اینکه در بلندترین قسمت کوه صداهای بلندی شنیدم. گفتم: این صداها چیست؟ گفتند: این سر و صدای جهنمیان است. سپس برده شدم به کنار قومی که از پاشنهی پایشان آویزان و فکهایشان شکاف برداشته (فراخ گردیده) و از فکهایشان خون جاری بود. گفتم: اینها چه کسانی هستند؟ گفته شد: کسانیکه قبل از رسیدن وقتش، افطار کردند. رسول الله ج فرمود: نفرین بر یهود و نصاری». _ سلیم میگوید: نمیدانم ابو امامه آن را از رسول الله ج شنیده یا گفتهی خودش است.- سپس برده شدم تا به قومی رسیدیم که بسیار باد کرده بودند، و بوی بسیار بد و ظاهر زشتی داشتند. گفتم: اینها چه کسانی هستند؟ گفت: کشتههای کفار هستند. سپس برده شدم تا به قومی رسیدیم که بسیار باد کرده بودند و بوی بسیار بدی داشتند؛ گویا بوی دستشویی میدادند. گفتم: اینها چه کسانی هستند؟ گفت: اینها زنان و مردان زناکار هستند. سپس برده شدم تا اینکه زنانی را مشاهده کردم که مارها پستانهای آنها را گاز میگرفتند. گفتم: برای اینها چه رخ داده است؟ گفته شد: اینها فرزندانشان را از شیر خود منع میکردند. سپس برده شدم تا اینکه کودکانی را مشاهده کردم که بین دو رود بازی میکردند. گفتم: اینها چه کسانی هستند؟ گفته شد: اینها فرزندان مؤمنین هستند. سپس مرا بهجای بلندی بردند، تا اینکه سه نفر را مشاهده کردم که از شرابهایشان مینوشیدند. گفتم: اینها چه کسانی هستند؟ گفت: اینها جعفر و زید و ابن رواحه هستند. سپس مرا بهجای بلند دیگری بردند، تا اینکه سه نفر را مشاهده کردم، گفتم: اینها چه کسانی هستند؟ گفت: ابراهیم و موسی و عیسی که منتظر تو هستند».
3467-2394- (8) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِذَا زَنَى الرَّجُلُ خَرَجَ مِنْهُ الْإِیمَانُ، فَکَانَ عَلَیْهِ کَالظُّلَّةِ، فَإِذَا أَقْلَعَ رَجَعَ إِلَیْهِ الْإِیمَانُ».
رواه أبو داود - واللفظ له-، والترمذی([7])، والبیهقی.
از ابو هریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اگر مردی مرتکب زنا شود، ایمان از وجودش خارج میشود و روی سرش همچون سایهای قرار میگیرد و وقتی از آن کار دست بکشد، ایمانش باز خواهد گشت».
0-1433- (5) (ضعیف) والحاکم، ولفظه: قال: «مَنْ زَنَى أَو شَرِبَ الْخَمْرَ؛ نَزَعَ اللَّهُ مِنْهُ الْإِیمَانَ کَمَا یَخْلَعُ الْإِنْسَانُ الْقَمِیصَ مِنْ رَأْسِهِ». [مضى فی الباب الذی قبله].
و لفظ حاکم چنین است: «هرکس زنا کند یا شراب بنوشد، خداوند متعال ایمان را از او بر میدارد چنانکه انسان لباس را از سرش بیرون میآورد».
(ضعیف جداً) وفی روایة للبیهقی: قال رسول الله ج: «إِنَّ الْإِیمَانَ سِرْبَالٌ یُسَرْبِلُهُ اللهُ مَنْ یَشَاءُ، فَإِذَا زَنَى الْعَبْدُ نُزِعَ مِنْهُ سِرْبَالُ الْإِیمَانُ، فَإِنْ تَابَ رُدَّ عَلَیْهِ»([8]).
و در روایت بیهقی آمده است: رسول الله ج فرمودند: «ایمان پوششی است که خداوند هر که را بخواهد با آن میپوشاند. پس چون کسی زنا کند، پوشش ایمان از وی برداشته میشود و چون توبه کند به او بازمیگردد».
3468-1434- (6) (منکر) وَرَوَى الطبرانی عَنْ شَرِیکٍ - رَجُلٍ([9]) مِنَ الصَّحَابَةِ - عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ زَنَى خَرَجَ مِنْهُ الْإِیمَانُ، فَإِنْ تَابَ تَابَ اللهُ عَلَیْهِ».
و در روایت طبرانی از شریک - یکی از صحابه- روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس زنا کند ایمان از او خارج میشود و چون توبه کند، خداوند توبهاش را میپذیرد».
3469-2395- (9) (صحیح لغیره) وَعن عبدالله: أنَّ رسولَ الله ج أُتیَ برجل قد شربَ فقال: «یا أیها الناس! قد آن لکم أن تنتهوا عن حدود الله، فمن أصابَ من هذه القاذورةِ شیئاً فلیستتر بسترِ اللهِ، فإنَّه من یبدِ لنا صفحتهُ نقمْ علیه کتابَ اللهِ». وقرأ رسول الله ج: ﴿وَالَّذِینَ لَا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا یَزْنُونَ﴾...([10]). ولا یزنی الزانی حین یزنی وهو مؤمن».
ذکره رزین، ولم أره بهذا السیاق فی الأصول.
از عبدالله روایت است مردی که شراب نوشیده بود نزد رسول الله ج آورده شد، رسول الله ج فرمود: «ای مردم! اکنون زمان آن رسیده که دست از حدود الهی بکشید، پس کسیکه مرتکب یکی از این پلیدیها شد، باید با ستر خداوند گناهش را بپوشاند، اما کسیکه گناهش برای ما آشکار شد، حکم کتاب الله را بر او اقامه میکنیم. و رسول الله ج این آیه را تلاوت نمود: ﴿وَٱلَّذِینَ لَا یَدۡعُونَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ وَلَا یَقۡتُلُونَ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِی حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ وَلَا یَزۡنُونَ﴾ [الفرقان: 68] «و کسانیکه با الله معبود دیگر را نمیخوانند و نفسی را که الله (کشتنش را) حرام کرده است، جز به حق نمیکشند و زنا نمیکنند». هیچ زناکاری هنگام عمل زنا مؤمن نیست»
3470-1435- (7) (منکر جداً) وَعَنْ أَبِی ذَرٍّ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «تَعَبَّدَ عَابِدٌ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ، فَعَبَدَ اللَّهَ فِی صَوْمَعَتِهِ سِتِّینَ عَامًا، فَأَمْطَرَتِ الْأَرْضُ فَاخْضَرَّتْ، فَأَشْرَفَ الرَّاهِبُ مِنْ صَوْمَعَتِهِ، فقَالَ: لَوْ نَزَلْتُ فَذَکَرْتُ اللَّهَ فَازْدَدْتُ خَیْرًا، فَنَزَلَ وَمَعَهُ رَغِیفٌ أَوْ رَغِیفَانِ، فَبَیْنَمَا هُوَ فِی الْأَرْضِ لَقِیَتْهُ امْرَأَةٌ، فَلَمْ یَزَلْ یُکَلِّمُهَا وَتُکَلِّمُهُ حَتَّى غَشِیَهَا، ثُمَّ أُغْمِیَ عَلَیْهِ، فَنَزَلَ الْغَدِیرَ یَسْتَحِمُّ، فَجَاءَ سَائِلٌ، فَأَوْمَأَ إِلَیْهِ أَنْ یَأْخُذَ الرَّغِیفَیْنِ ثُمَّ مَاتَ. فَوُزِنَتْ عِبَادَةُ سِتِّینَ سَنَةً بِتِلْکَ الزَّنْیَةِ، فَرَجَحَتِ تِلْکَ الزَّنْیَةُ بِحَسَنَاتِهِ، ثُمَّ وُضِعَ الرَّغِیفُ أَوِ الرَّغِیفَانِ مَعَ حَسَنَاتِهِ فَرَجَحَتْ حَسَنَاتُهُ؛ فَغُفِرَ لَهُ».
رواه ابن حبان فی "صحیحه". [مضى 8- الصدقات/9].
از ابوذر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «عابدی از بنی اسرائیل شصت سال خداوند را در صومعه عبادت میکرد. باران بارید و زمین سرسبز شد. پس از صومعهاش بیرون آمده و گفت: اگر از صومعه بیرون آمده و ذکر خداوند میکردم بر خیر میافزودم. پس از صومعه بیرون آمد درحالیکه یک یا دو قرص نان به همراه داشت. در همین حال زنی را دید و مشغول صحبت کردن با هم شدند تا اینکه با وی مرتکب زنا شد و پس از آن بیهوش گشت. [چون به هوش آمد] برای غسل کردن به برکه در آمد. در این هنگام گدایی نزد وی آمد. پس به وی اشاره کرد تا دو قرص نانش را بگیرد. پس از این مرد. چون عبادت شصت ساله وی را با زنایی که مرتکب شده بود وزن کردند، کفه زنا بر نیکیهای وی غالب شد. سپس یک یا دو قرص نان را بر نیکیهای وی قرار دادند که نیکیهای وی برتری یافت و مورد بخشش قرار گرفت».
3471-2396- (10) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «ثَلَاثَةٌ لَا یُکَلِّمُهُمُ اللهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، وَلَا یُزَکِّیهِمْ، وَلَا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ، وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ: شَیْخٌ زَانٍ، وَمَلِکٌ کَذَّابٌ، وَعَائِلٌ مُسْتَکْبِرٌ».
رواه مسلم والنسائی.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه گروه هستند که خداوند در روز قیامت با آنها صحبت نکرده و به آنها نمینگرد و آنها را پاک نکرده و عذاب دردناکی در انتظار آنها است: پیر زناکار، حاکم دروغگو و تهیدست متکبر».
(حسن) ورواه الطبرانی فی "الأوسط"، ولفظه: «لَا یَنْظُرُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَى الشَّیْخِ الزَّانِی، وَلَا إِلَى الْعَجُوزِ الزَّانِیَةِ».
و در روایت طبرانی آمده است: «خداوند در روز قیامت به پیرمرد و پیرزن زناکار نگاه نمیکند».
(العائل): فقیر.
3472-2397- (11) (صحیح) وَعَنهُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «أَرْبَعَةٌ یَبْغُضُهُمُ اللَّهُ: الْبَیَّاعُ الْحَلَّافُ، وَالْفَقِیرُ الْمُخْتَالُ، وَالشَّیْخُ الزَّانِی، وَالْإِمَامُ الْجَائِرُ».
رواه النسائی، وابن حبان فی "صحیحه". [مضى 16- البیوع/12].
و از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چهار گروه هستند که خداوند بر آنها خشم میگیرد: فروشندهای که بسیار سوگند میخورد، فقیر متکبر، پیر زناکار و حاکم ظالم».
3473-2398- (12) (صحیح) وَعَنْ سَلْمَانَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «ثَلَاثَةٌ لَا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ: الشَّیْخُ الزَّانِی، وَالْإِمَامُ الْکَذَّابُ، وَالْعَائِلُ الْمَزْهُوُّ».
رواه البزار بإسناد جید.
از سلمان س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه گروه هستند که وارد بهشت نمیشوند: پیر زناکار، حاکم دروغگو و تهیدست متکبر».
(ضعیف) وتقدم فی "باب صدقة السر" [هناک/10] حدیث أبی ذرٍّ وفیه: «وَالثَّلَاثَةُ الَّذِینَ یُبْغِضُهُمُ اللَّهُ: الشَّیْخُ الزَّانِی، وَالفَقِیرُ المُخْتَالُ، وَالغَنِیُّ الظَّلُومُ».
رواه أبو داود والترمذی، ابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد".
از ابوذر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه نفر مورد خشم خداوند هستند: پیرمرد زناکار، فقیر متکبر و ثروتمند ظالم».
3474-2399- (13) (صحیح لغیره) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «لَا یَنْظُرُ اللهُ إِلَى الْأُشَیْمِطِ الزَّانِی، وَلَا الْعَایِلِ الْمَزْهُوِّ».
رواه الطبرانی، ورواته ثقات؛ إلا ابن لهیعة، وحدیثه حسن فی المتابعات.
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند به پیر زناکار و تهیدست متکبر نگاه نمیکند».
(الأشیمط) تصغیر (أشمط): عبارت است از کسی که موی سیاه سرش آمیخته به موهای سفیده شده است.
3475-1436- (8) (منکر) وَعن نافع مولى رسول الله ج؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «لا یدخلُ الجنَّةَ مسکینٌ مُسْتکبرٌ، ولا شیخٌ زانٍ، ولا منّانٌ على الله بِعَمَلِهِ».
رواه الطبرانی من روایة الصباح عن([11]) خالد بن أبی أمیة عن رافع، ورواته إلى الصباح ثقات.
از نافع مولی رسول الله ج روایت است که رسول الله ج فرمودند: «فقیر متکبر و پیرمرد زناکار و کسیکه در برابر کاری منت میگذارد، وارد بهشت نمیشود».
3476-1437- (9) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ ب قَالَ: خَرَجَ عَلَیْنَا رَسُولُ اللَّهِ ج وَنَحْنُ مُجْتَمِعُونَ فَقَالَ: - فذکر الحدیث؛ إلى أن قال: - «وَإِیَّاکُمْ وَعُقُوقَ الْوَالِدَیْنِ؛ فَإِنَّ رِیحَ الْجَنَّةِ یُوجَدُ مِنْ مَسِیرَةِ أَلْفِ عَامٍ، وَاللَّهِ لَا یَجِدُهَا عَاقٌّ، وَلَا قَاطِعُ رَحِمٍ، وَلَا شَیْخٌ زَانٍ، وَلَا جَارٌّ إِزَارَهُ خُیَلَاءَ، إِنَّمَا الْکِبْرِیَاءُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ».
رواه الطبرانی([12])، ویأتی بتمامه فی "العقوق" إن شاء الله [22- البر/2].
از جابر بن عبدالله ب روایت است: ما جمع بودیم که رسول الله ج به ما پیوسته و فرمود: - و حدیث را ذکر میکند تا آنجا که میفرماید: - «و بر حذر باشید از نافرمانی والدین؛ بوی بهشت از مسیر هزار سال استشمام میشود اما کسیکه نافرمانی والدین کرده و نیز کسیکه پیوند خویشاوندی را قطع کرده و پیرمرد زناکار و کسیکه شلوارش را از روی تکبر بر زمین بکشد، آن را درک نمیکند. کبریا تنها از آن الله پروردگار جهانیان است».
3477-1438- (10) (ضعیف) وَرُوِیَ عن بُرَیدَة س عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «إنَّ السماوات السبعَ وَالأَرَضِینَ السَّبْعَ؛ لَیَلْعَنَّ الشَّیْخَ الزَّانِیَ، وَإن فُرُوجَ الزُّنَاةِ؛ لَتُؤْذِی أَهْلَ النَّارِ نَتَنُ رِیحِهَا».
رواه البزار.
از بریده س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «آسمانهای هفتگانه و زمینهای هفتگانه پیرمرد زناکار را لعنت میکنند و بوی متعفن فرج زناکاران، دوزخیان را میآزارد».
3478-1439- (11) (ضعیف موقوف) وروى ابن أبی الدنیا والخرائطی وغیرهما من حدیث عبدالسلام بن شداد أبی طالوت عن غَزوان([13]) بن جریر عن أبیه عن علیّ بن أبی طالب قال: «إنَّ الناسَ تُرْسَلُ علیهم یومَ القیامَةِ ریحٌ مُنْتِنَةٌ؛ حتى یَتَأَذَّى منها کلُّ برٍّ وفاجرٍ، حتى إذا بَلَغتْ منهُم کُلَّ مَبْلَغٍ؛ ناداهم منادٍ یُسمِعُهم الصوتَ ویقولُ لهم: هَلْ تَدْرونَ [ما] هذه الریحَ التی قد آذَتْکُم؟ فیقولون: لا ندری والله؛ إلاَّ أنَّها قد بلَغَتْ منّا کلَّ مَبْلَغ. فیقال: ألا إنَّها ریحُ فروجِ الزناةِ؛ الذین لَقوا الله بِزِناهم ولم یتوبوا منه. ثُمَّ یُنصرفُ بِهِمْ؛ ولمْ یذکرْ عند الصرف بهم جنَّةً ولا ناراً.
از علی بن ابی طالب س روایت است: روز قیامت بر تمام مردم بوی بدی میوزد چنانکه نیکوکار و بدکار از آن اذیت میشوند. منادی ایشان را ندا میدهد و به آنها میگوید: آیا میدانید بویی که شما را اذیت میکند چیست؟ میگویند: به خدا سوگند نمیدانیم. مگر اینکه بوی آن به همه ما میرسد. گفته میشود: بدانید که این بوی فرج زناکاران است. کسانیکه خداوند را با زنا ملاقات کردند و از آن توبه نکردند. سپس این بو از آنها برداشته میشود. و به هنگام رفع این بو ذکری از بهشت و دوزخ نشده است.
(ضعیف) وتقدم فی "شرح الخمر" [الباب السابق/حدیث 7] حدیث أبی موسى، وفیه: «وَمَنْ مَاتَ مُدْمِنَ الْخَمْرِ؛ سَقَاهُ اللَّهُ مِنْ نَهْرِ الْغُوطَةِ». قِیلَ: وَمَا نَهْرُ الْغُوطَةِ؟ قَالَ: «نَهْرٌ یَجْرِی مِنْ فُرُوجِ الْمُومِسَاتِ؛ - یعنی الزانیاتِ- یُؤْذِی أَهْلَ النَّارِ رِیحُ فُرُوجِهِم».
و پیشتر حدیث ابو موسی گذشت: «و هرکس درحالی بمیرد که معتاد به شراب باشد خداوند متعال او را از نهر غوطه مینوشاند». گفته شد: نهر غوطه چیست؟ فرمود: «رودی که از فرج زنان زناکار جاری است و بوی فرجشان دوزخیان را میآزارد».
3479-1440- (12) (ضعیف جداً) وَعَنْ رَاشِدِ بْنِ سَعْدٍ الْمقرانیُّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «لَمَّا عُرِضَ بِی مَرَرْتُ بِرِجَالٍ تُقرَضُ جُلُودُهُمْ بِمَقَارِیضَ مِنْ نَارٍ، فَقُلْتُ: مَنْ هَؤُلَاءِ یَا جبریلُ؟ قَالَ: الَّذِینَ یَتَزَیَّنُونَ لِلزِّینَةِ. قَالَ: ثُمَّ مَرَرْتُ بِجُبٍّ مُنْتِنِ الرِّیحِ، فَسَمِعْتُ فِیهِ أَصْوَاتًا شَدِیدَةً، فَقُلْتُ: مَنْ هَؤُلَاءِ یَا جِبْرِیلُ؟ قَالَ: نِسَاءٌ کُنَّ یَتَزَیَّنَّ لِلزِّینَةِ، وَیَفْعَلْنَ مَا لَا یَحِلُّ لَهُنَّ».
رواه البیهقی فی حدیث یأتی فی "الغیبة" إن شاء الله تعالى [23/19].
از راشد بن سعد مقرائی روایت است که رسول الله ج فرمودند: «زمانی که به معراج برده شدم از مردانی گذشتم که پوست بدنشان را با قیچیهایی از آتش میبریدند. گفتم: ای جبریل اینها چه کسانی هستند؟ گفت: کسانیکه خود را برای زنا آراسته و مزین میکردند. رسول الله ج فرمودند: سپس از گودالی با بوی متعفن گذشتم و از آن صداهای بلندی شنیدم. گفتم: ای جبریل اینان چه کسانی هستند؟ گفت: زنانی که برای زنا مزین میشدند و عملی انجام میدادند که برای آنها حلال نبود».
3480-1441- (13) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «الْمُقِیمُ عَلَى الزِّنَا کَعَابِدِ وَثَنٍ».
رواه الخرائطی وغیره.
از انس بن مالک س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسیکه همیشه مشغول زنا هست، همچون بتپرستان است».
و به طور صحیح روایت است که چون شرابخوار بمیرد خداوند را همچون بتپرست([14]) ملاقات میکند و تردیدی نیست که گناه زنا نزد خداوند شدیدتر و بزرگتر از شرابخواری است. والله اعلم
3481-2400- (14) (حسن لغیره) وَعَنْ مَیْمُونَةَ ل قَالَتْ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «لَا تَزَالُ أُمَّتِی بِخَیْرٍ مَا لَمْ یَفْشُ فِیهِمْ وَلَدُ الزِّنَا، فَإِذَا فَشَا فِیهِمْ وَلَدُ الزِّنَا؛ فَأَوشَکَ أَنْ یَعُمَّهُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ».
رواه أحمد، وإسناده حسن، وفیه ابن إسحاق، وقد صرح بالسماع.
از میمونة ل روایت است از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «همواره امتم بر خیر است تا زمانی که فرزند زنا در بین آنها زیاد نشود، پس هرگاه فرزند زنا در بین آنها زیاد شد، نزدیک است عذاب خداوند آنها را در بر گیرد».
0-1442- (14) (ضعیف) ورواه أبو یعلى؛ إلا أنه قال: «لَا تَزَالُ أُمَّتِی بِخَیْرٍ، مُتَمَاسِکٌ أَمْرُهَا؛ مَا لَمْ یَظْهَرْ فِیهِمْ وَلَدُ الزِّنَا».
و در روایت ابویعلی آمده است: «پیوسته امتم در خیر و خوبی و به دینشان متمسک هستند تا زمانی که ولدالزنا در بین آنها ظهور نکند».
(موضوع) وتقدم فی "کتاب القضاء" [20/2] حدیث ابن عمر وفی آخره: «وَإِذَا ظَهَرَ الزِّنَا؛ ظَهَرَ الْفَقْرُ وَالْمَسْکَنَةُ».
رواه البزار.
و در روایت بزار آمده است: «و چون زنا آشکار گردد، فقر و تنگدستی آشکار میشود».
3482-2401- (15) (حسن لغیره) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب عَن رَسُولِ الله ج قَالَ: «إِذَا ظَهَرَ الزِّنَا وَالرِّبَا فِی قَرْیَةٍ؛ فَقَدْ أَحَلُّوا بِأَنْفُسِهِمْ عَذَابَ اللَّهِ».
رواه الحاکم وقال: "صحیح الإسناد". [مضى 16- البیوع/19].
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اگر زنا و ربا در شهر و روستایی آشکار گردد، پس عذاب خدا را بر خودشان روا شمردند».
3483-2402- (16) (حسن) وَعن ابن مسعود س ذکر حدیثاً عن النبیِّ ج قال فیه: «ما ظَهرَ فی قومٍ الزِّنا أوِ الرِّبا؛ إلا أحَلُّوا بأنفُسِهِمْ عذابَ الله».
رواه أبو یعلى بإسناد جید. [مضى هناک أیضاً].
ابن مسعود س حدیثی را از رسول الله ج نقل کرده و در آن حدیث گفت: «زنا و ربا در هیچ قومی ظاهر نمیشود مگر اینکه عذاب خدا را بر خودشان روا شمردند».
3484-1443- (15) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س: أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ حِینَ نَزَلَتْ آیَةُ الْمُتَلَاعَنَةِ: «أَیُّمَا امْرَأَةٍ أَدْخَلَتْ عَلَى قَوْمٍ مَنْ لَیْسَ مِنْهُمْ؛ فَلَیْسَتْ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ، وَلَنْ یُدْخِلَهَا اللَّهُ جَنَّتَهُ، وَأَیُّمَا رَجُلٍ جَحَدَ وَلَدَهُ وَهُوَ یَنْظُرُ إِلَیْهِ؛ احْتَجَبَ اللَّهُ مِنْهُ یَومَ القِیامَةِ ، وَفَضَحَهُ عَلَى رُءُوسِ الْأَوَّلِینَ وَالْآخِرِینَ».
رواه أبو داود والنسائی، وابن حبان فی "صحیحه"([15]).
از ابوهریره س روایت است از رسول الله ج شنیده که چون آیه ملاعنه نازل شد فرمود: «هرگاه زنی وارد قومی شده و فرزندش را به آنها نسبت دهد (که از آنها نیست) چیزی از رحمت و مغفرت خداوند شامل وی نمیشود و خداوند او را وارد بهشتش نمیکند. و هرگاه مردی فرزندش را منکر شود درحالیکه به او نگاه میکند، خداوند متعال در روز قیامت رحمت خود را از او دریغ میکند و او را در برابر اولین و آخرین انسانها رسوا میکند».
3485-2403- (17) (صحیح) وَعَنِ ابنِ مَسعُودٍ س قَالَ: سَألتُ رسولَ الله ج: «أَیُّ الذَّنْبِ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ؟ قَالَ: «أَنْ تَجْعَلَ لِلَّهِ نِدًّا وَهُوَ خَلَقَکَ». قُلْتُ: إِنَّ ذَلِکَ لَعَظِیمٌ. ثُمَّ أَیٌّ؟ قَالَ: «أَنْ تَقْتُلَ وَلَدَکَ مَخَافَةَ أَنْ یَطْعَمَ مَعَکَ». قُلْتُ: ثُمَّ أَیٌّ؟ قَالَ: «أَنْ تُزَانِیَ حَلِیلَةَ جَارِکَ».
رواه البخاری ومسلم.
عبدالله بن مسعود س میگوید؛ از رسول الله ج سؤال نمودم که کدام گناه نزد خداوند بزرگتر است؟ فرمود: «اینکه برای الله شریک قرار دهی درحالیکه او تو را آفریده است». گفتم: این بسیار بزرگ است. سپس کدام گناه؟ فرمود: «اینکه فرزندت را بکشی از ترس اینکه مبادا با تو غذا بخورد». گفتم: سپس کدام گناه؟ فرمود: «اینکه با زن همسایه زنا شود».
ورواه الترمذی، والنسائی، وزاد فی روایة لهما([16]): «وَتَلَا هَذِه الآیة: ﴿وَالَّذِینَ لَا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ وَلَا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَا یَزْنُونَ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ یَلْقَ أَثَامًا٦٨ یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَیَخْلُدْ فِیهِ مُهَانًا٦٩﴾».
و این آیه را خواند: «و کسانیکه با الله معبود دیگر را نمیخوانند و نفسی را که الله (کشتنش را) حرام کرده است، جز به حق نمیکشند و زنا نمیکنند و هرکس چنین کند، مجازات گناه (خود) را خواهد دید. عذاب او در روز قیامت مضاعف میگردد و با خواری (و ذلت) در آن جاودان خواهد ماند».
(الحلیلة) به فتح حاء عبارت است از همسر.
3486-2404- (18) (صحیح) وَعَنِ الْمِقْدَادِ بْنِ الْأَسْوَدِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج لِأَصحَابِهِ: «مَا تَقُولُونَ فِی الزِّنَا؟». قَالُوا: حَرَّمَهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، فَهُوَ حَرَامٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ، قَالَ: فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج لِأَصْحَابِهِ: «لَأَنْ یَزْنِیَ الرَّجُلُ بِعَشْرَةِ نِسْوَةٍ، أَیْسَرُ عَلَیْهِ مِنْ أَنْ یَزْنِیَ بِامْرَأَةِ جَارِهِ».
رواه أحمد، ورواته ثقات، والطبرانی فی "الکبیر" و"الأوسط"([17]).
از مقداد بن اسود س روایت است که رسول الله ج به اصحابش فرمود: «نظر شما در مورد زنا چیست؟». گفتند: حرامی است که الله و رسولش آن را حرام کردهاند و تا روز قیامت حرام است. رسول الله ج به اصحابش فرمود: «اگر مردی با ده زن عمل فاحشه انجام دهد، بر او آسانتر است از اینکه با زن همسایهاش عمل فاحشه را مرتکب شود».
3487-1444- (16) (ضعیف جداً) وَرُوِیَ عَنِ ابنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ الله ج: «الزانی بِحَلیلَةِ جارِهِ؛ لا ینظُر الله إلیه یومَ القیامَةِ، ولا یُزَکِّیهِ، ویقولُ: ادْخُلِ النارَ مَعَ الداخلینَ».
رواه ابن أبی الدنیا والخرائطی وغیرهما.
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمود: «در روز قیامت خداوند متعال به کسیکه با زن همسایه زنا کرده نگاه نکرده و او را پاک نمیکند. و میگوید: همراه دوزخیان وارد دوزخ شو».
3488-1445- (17) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی قَتَادَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ قَعَدَ عَلَى فِرَاشِ مُغِیبَةٍ؛ قَیَّضَ الله لَهُ ثُعْبَاناً یَوْمَ الْقِیَامَةِ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط" و"الکبیر" من روایة ابن لهیعة([18]).
از ابوقتاده س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس بر بستر زنی حاظر شود که شوهرش غایب است، خداوند متعال در روز قیامت ماری را بر او مسلط میکند».
(المُغِیبة) به ضم میم و کسر غین و همچنین به سکون آن با کسر یاء: عبارت است از زنی که شوهرش غایب بوده و نزد وی حضور نداشته باشد.
3489-2405- (19) (حسن) وَعن عبدالله بن عمرٍو ب رفع الحدیث قال: «[مَثلُ] الذی یجلسُ على فِراشِ المُغِیبَةِ؛ مثلُ الذی یَنْهَشُه أسَوَدُ مِنْ أساوِدِ یومِ القیامَةِ».
رواه الطبرانی، ورواته ثقات.
از عبدالله بن عمرو ب روایت است که میگوید: مثال کسیکه به زنی تجاوز کند که همسرش غایب است همانند کسی است که روز قیامت ماری از مارها به او نیش بزند».
(الأساوِد): مارها، مفرد آن (أسْوَد).
3490-2406- (20) (صحیح) وَعَنْ بُرَیْدَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «حُرْمَةُ نِسَاءِ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ کَحُرْمَةِ أُمَّهَاتِهِمْ، مَا مِنْ رَجُلٍ مِنَ الْقَاعِدِینَ یَخْلُفُ رَجُلًا مِنَ الْمُجَاهِدِینَ فِی أَهْلِهِ فَیَخُونَهُ فِیهِمْ؛ إِلَّا وَقَفَ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَیَأْخُذُ مِنْ حَسَنَاتِهِ مَا شَاءَ، حَتَّى یَرضَى». ثُمَّ التَفَتَ إلینا رَسُولُ الله ج فَقَالَ: «فَمَا ظَنُّکُمْ؟!».
از بریده س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «حرمت زنان مجاهدین بر قاعدین (معذورینی که با مجاهدان نرفتهاند) مانند حرمت مادرانشان است. مردی از قاعدین نیست که سرپرستی خانوادهی مردی از مجاهدین را بر عهده بگیرد و سپس به ناموس آن مرد مجاهد خیانت ورزد مگر اینکه در روز قیامت او را در برابر آن مجاهد نگه میدارند و مجاهد از نیکیها و حسنات آن مرد خائن هرچه بخواهد برمیگیرد تا آنگاه که راضی گردد». سپس رسول الله ج به سوی ما نگاهی انداخت و فرمود: «چه گمان میبرید؟! [در مورد تمایل وی به گرفتن نیکیهای وی در چنان شرایطی و در چنان مقامی؛ چنانکه اگر برای او ممکن باشد نیکی برایش باقی نمیگذارد]».
(صحیح) رواه مسلم([19])، وأبو داود؛ إلا أنه قال فیه: «إِلَّا نُصِبَ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ، فَقِیلَ: هَذَا قَدْ خَلَفَکَ فِی أَهْلِکَ، فَخُذْ مِنْ حَسَنَاتِهِ مَا شِئْتَ».
و در روایت ابوداود آمده است: «مگر اینکه او را در روز قیامت جلوی رویش نگه میدارند و گفته میشود: این جانشین تو در خانوادهات بود، پس هرچه میخواهی از نیکیهای او بردار».
ورواه النسائی کأبی داود، وزاد: «أتَروْنَ یَدَعُ لَهُ مِنْ حَسناتِه شیئاً؟!».
و در روایت نسائی آمده است: «آیا میپندارید حسنهای برای او باقی میگذارد؟!».
([1]) هنا فی الأصل: "وزاد النسائی فی روایة: فإذا فعل ذلک خلع ربقة الإسلام من عنقه، فإنْ تاب؛ تاب الله علیه"، فحذفتها لنکارتها وتفرد یزید بن أبی زیاد القرشی بها، وهو سیئ الحفظ. وکان الأولى أنْ یقال: وزاد الشیخان فی روایة: "والتوبة معروضة بعد". انظر "الصحیحة" (3000).
([2]) قال الزمخشری فی (نعایا) ثلاثة أوجه:
أحدها: أن یکون جمع (نَعیّ)، وهو المصدر، کصَفیّ وصفایا.
والثانی: أن یکون اسم جمع کما جاء فی (أخیة) أخایا.
والثالث: أن یکون جمع (نعاء) التی هی اسم الفعل، والمعنى: یا نعایا العرب جئن فهذا وقتکن وزمانکن، یرید أن العرب قد هلکت. کذا فی "لسان العرب". وکان فی الأصل "بغایا" فی الموضعین! فصححته من المخطوطة وغیرها.
([3]) قلت: وهو الصواب کما بینته فی "الصحیحة" برقم (508). ووقع فی طبعة الثلاثة (الزنا) بالزای والنون!
([4]) قلت: وفیه ضعیف، وآخر لا یعرف. وبیانه فی "الضعیفة" (1963).
([5]) قلت: وإنما تقدم بالروایة الأخرى دون الأولى. وهذه عند البخاری فی آخر "الجنائز" (رقم 1386- فتح الباری). أما الجهلة الثلاثة فاکتفوا بالإحالة إلى ما تقدم!
([6]) تقدم بطرفه الأول مع التعلیق والتعقیب على تخریجه فراجعه (9- الصوم/ 3).
([7]) قلت: هو عند الترمذی معلق، فراجع "الصحیحة" (509) إن شئت.
([8]) قلت: فیه متهم بوضع الحدیث، وهو مخرج فی "الضعیفة" (1274). وخلط الجهلة الثلاثة بین هذا وبین لفظ قبله فی "الصحیح" فصدروا تخریجهما بقولهم: "صحیح، رواه. . ."، دون تفریق بینهما، وهی شنشنة نعرفها من أخزم.
([9]) الأصل: (عن رجل) خطأ تبعه علیه الهیثمی وقلدهما الثلاثة، والتصویب من "الطبرانی" وسائر مصادر التخریج، وهی خمسة، وهو مخرج فی "الضعیفة" (6873) بینت فیه علته، وبعض الأوهام وقعت للحافظ وشیخه الهیثمی فیه.
([10]) هنا فی الأصل زیادة نصها: "وقال: قَرَنَ الزِّنا مع الشرک، وقال:". ولما لم أجد لها شاهداً فقد حذفتها منه مع التنبیه -خلافاً لسائر الحدیث- فقد وجدت له أصلاً فی بعض المصادر من حدیث عبد الله بن عمر، وله شاهد فی السنن من حدیث ابن مسعود الآتی فی الباب برقم (17).
([11]) الأصل: (بن) تحرف على المؤلف، وتبعه الهیثمی فضلاً عن المعلقین الثلاثة، والصواب ما أثبته. و (الصباح) هو ابن یحیى، وهو متروک. وشیخه (خالد بن أبی أمیة) مجهول، وبیان هذا الإجمال فی "الضعیفة" (6877). وإنما استنکرت الحدیث لجملة المنّ على الله، وإلا فسائره له شواهد فی الباب من "الصحیح"، فمن رامها رجع إلیه. وکذلک لفظ "المنان" دون قوله: "على الله بعمله" له شواهد منها حدیث ابن عمر الآتی فی (22- البر والصلة /2) فی "الصحیح"، وله شاهد من حدیث ابن عمر فی "الصحیحة" (673).
([12]) أی فی "الأوسط" کما صرح به هناک، وفیما تقدم فی (18- اللباس/2).
([13]) قلت: وهو مجهول الحال لم یوثقه غیر ابن حبان، وأبو جریر قال الذهبی: "لا یعرف".
([14]) انظر حدیث ابن عباس رقم (10 و17) من "الصحیح" فی الباب الذی قبل هذا.
([15]) قلت: فیه (عبیدالله بن یونس)، قال عبدالحق: "لا یعرف"، وأشار إلى ذلک الذهبی، وقول الحافظ: "مجهول الحال، مقیول"، فهو ذهول منه غیر مقبول؛ لمخالفته للأصول، لأنه لم یرو عنه غیر ابن الهاد کما قال الحافظ نفسه فی "الفتح" (12/ 54)، وهو مخرج عندی فی "ضعیف أبی داود" (389).
([16]) قلت: هی للشیخین أیضاً فی روایة لهما.
([17]) قلت: وکذا البخاری فی "الأدب المفرد"، وهو مخرج فی "الصحیحة" (65).
([18]) قلت: وکذا قال الهیثمی. وفاتهما عزوه لأحمد (5/ 300) من طریقه أیضاً، وقلدهما الثلاثة، وزادوا -ضغثاً على إبالة- فقالوا کعادتهم-: "حسن بشواهده"! وهو مخرج فی "الضعیفة" (4637).
([19]) قلت: وکذا أحمد (5/ 352)، وعنده (355) الروایة الآتیة، وهذه والتی بعدها مما لم یورده الثلاثة فی کتابهم الجدید الذی أسموه بـ "التهذیب"، لخصوه من طبعتهم المظلمة لـ "الترغیب"، وذلک لجهلهم بصحتهما، ولذلک اکتفوا بمجرد العزو للثلاثة المذکورین.
3406-2355- (1) (صحیح) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «لاَ یَزْنِی الزَّانِی حِینَ یَزْنِی وَهُوَ مُؤْمِنٌ، وَلاَ یَسْرِقُ السَّارِقُ حِینَ یَسْرِقُ وَهُوَ مُؤْمِنٌ، وَلاَ یَشْرَبُ الخَمْرَ حِینَ یَشْرَبُهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ».
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هیچ زناکاری هنگام عمل زنا مؤمن نیست و هیچ دزدی هنگام عمل دزدی مؤمن نیست و هیچ شرابخواری هنگام نوشیدن شراب مؤمن نیست».
رواه البخاری والترمذی والنسائی، وزاد مسلم وفی روایة وأبو داود بعد قوله: «وَلاَ یَشْرَبُ الخَمْرَ حِینَ یَشْرَبُهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ»: «ولکنَّ التوبَة معروضَةٌ بَعْدُ».
و در روایت مسلم و ابوداود بعد از این بخش از روایت: «و هیچ شرابخواری هنگام نوشیدن شراب مؤمن نیست» آمده است: «ولی توبه بعد از آن بر او عرضه میشود».
0-1404- (1) (منکر) وفی روایة للنسائی قال: «لَا یَزْنِی الزَّانِی حِینَ یَزْنِی وَهُوَ مُؤْمِنٌ، وَلَا یَسْرِقُ السَّارِقُ وَهُوَ مُؤْمِنٌ، وَلَا یَشْرَبُ الْخَمْرَ وَهُوَ مُؤْمِنٌ، - وَذَکَرَ رَابِعَةً فَنَسِیتُهَا -، فَإِذَا فَعَلَ ذَلِکَ؛ خَلَعَ رِبْقَةَ الْإِسْلَامِ مِنْ عُنُقِهِ، فَإِنْ تَابَ؛ تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ»([1]).
و در روایت نسائی آمده است: «زناکار به هنگام زنا ایمان ندارد و دزد یه هنگام دزدی ایمان ندارد و شرابخوار به هنگام شراب خوردن ایمان ندارد – و چهارمین مورد را هم ذکر کرد که فراموش کردم – چون کسی چنین عملی داشته باشد درحقیقت افسار اسلام را از گردنش خارج کرده است، پس اگر توبه کند خداوند متعال توبه او را میپذیرد».
3407-2356- (2) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَعَنَ اللَّهُ الْخَمْرَ وَشَارِبَهَا، وَسَاقِیَهَا، وَمُبْتَاعَهَا، وَبَائِعَهَا، وَعَاصِرَهَا، وَمُعْتَصِرَهَا، وَحَامِلَهَا، وَالْمَحْمُولَةَ إِلَیْهِ».
رواه أبو داود واللفظ له.
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند شراب و نوشندهی آن و ساقی آن و خریدار آن و فروشنده آن و کسیکه شراب را برای خود یا دیگران درست میکند و کسیکه برای خود و یا برای دیگری درخواست ساختن آن را بکند، حمل کنندهی آن و کسیکه شراب به سوی او حمل میشود را لعنت نمودند».
(صحیح) وابن ماجه وزاد: «وَآکِلِ ثَمَنِهَا».
و در روایت ابن ماجه آمده است: «و کسی که پول و درآمد حاصل از آن را میخورد».
3408-2357- (3) (حسن صحیح) وَعَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: «لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ج فِی الخَمْرِ عَشَرَةً: عَاصِرَهَا، وَمُعْتَصِرَهَا، وَشَارِبَهَا، وَحَامِلَهَا، وَالمَحْمُولَةُ إِلَیْهِ، وَسَاقِیَهَا، وَبَائِعَهَا، وَآکِلَ ثَمَنِهَا، وَالمُشْتَرِی لَهَا، وَالمُشْتَرَی لَهُ».
رواه ابن ماجه. والترمذی - واللفظ له -، وقال: "حدیث غریب". (قال الحافظ): "ورواته ثقات".
از انس بن مالک س روایت است که رسول الله ج در مورد شراب ده نفر را لعنت فرموده است: کسیکه آن را برای خود یا دیگری بسازد، کسی که ساختن آن را برای خود یا دیگری بخواهد؛ نوشندهی آن؛ حمل کنندهی آن؛ کسیکه شراب به سوی او حمل میشود؛ ساقی آن؛ فروشنده آن؛ کسی که پول و درآمد حاصل از آن را میخورد؛ خریدار آن و کسیکه برایش خریداری میشود».
3409-2358- (4) (صحیح) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ الْخَمْرَ وَثَمَنَهَا، وَحَرَّمَ الْمَیْتَةَ وَثَمَنَهَا، وَحَرَّمَ الْخِنْزِیرَ وَثَمَنَهُ».
رواه أبو داود وغیره.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند شراب و مردار و خوک و پولی که بوسیلهی فروش آنها بدست میآید، حرام فرموده است».
3410-2359- (5) (صحیح) وَعَنِ ابنِ عَبَّاسٍ ب عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «لَعَنَ اللَّهُ الْیَهُودَ ثَلَاثًا، إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ عَلَیْهِمُ الشُّحُومَ؛ فَبَاعُوهَا، وَأَکَلُوا أَثْمَانَهَا، إِنَّ اللَّهَ إِذَا حَرَّمَ عَلَى قَوْمٍ أَکْلَ شَیْءٍ حَرَّمَ عَلَیْهِمْ ثَمَنَهُ».
رواه أبو داود.
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال سه بار یهود را لعنت فرمود؛ خداوند متعال چربی حیوانات را بر آنان حرام کرد، پس آن را فروخته و از پولش استفاده کردند. هرگاه خداوند خوردن چیزی را بر قومی حرام کرد، استفادهی از پول آن هم بر آنها حرام میباشد».
3411-1405- (2) (ضعیف) وَعَنِ الْمُغِیرَةِ بْنِ شُعْبَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ بَاعَ الْخَمْرَ؛ فَلْیُشَقِّصِ([2]) الْخَنَازِیرَ».
رواه أبو داود أیضاً([3]).
از مغیره بن شعبه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس شراب بفروشد، پس باید گوشت خوک را حلال بشمارد».
(خطابی میگوید): «معنای این حدیث تاکید در تحریم و شدت در آن است. درواقع میگوید: هرکس فروختن شراب را حلال بداند باید خوردن خوک را نیز حلال بشمارد؛ چراکه هر دوی اینها در حرمت و گناه یکسان هستند؛ بنابراین اگر خوردن گوشت خوک را حلال ندانی، نمیتوانی پول و درآمد حاصله از شراب را حلال بدانی».
3412-2360- (6) (صحیح) وَعَنِ ابْنَ عَبَّاسٍ ب قَالَ: سَمِعتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «أَتَانِی جِبْرِیلُ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ! إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْخَمْرَ، وَعَاصِرَهَا، وَمُعْتَصِرَهَا، وَشَارِبَهَا، وَحَامِلَهَا، وَالْمَحْمُولَةَ إِلَیْهِ، وَبَائِعَهَا، وَمُبْتَاعَهَا، وَسَاقِیَهَا، وَمُسْتَقاهَا».
رواه أحمد بإسناد صحیح، وابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد".
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «جبرئیل نزد من آمده و گفت: ای محمد ج! همانا خداوند ﻷ، شراب (مسکرات) و کسیکه آن را برای خود و یا برای دیگری بسازد و کسیکه برای خود و یا برای دیگری درخواست ساختن آن را کند و نوشندهی آن و حمل کنندهی آن و آن که شراب به سویش حمل شود و فروشنده و خریدار آن و آنکه به دیگری برای نوشیدن بدهد (ساقی) و آن که ساقی برای او میریزد، همه را لعنت کرده است».
3413-1406- (3) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی أُمَامَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «یَبِیتُ قَوْمٌ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَلَى طُعْمٍ وَشُرْبٍ وَلَهْوٍ وَلَعِبٍ، فَیُصْبِحُوا وَقَدْ مُسِخُوا قِرَدَةً وَخَنَازِیرَ، وَلَیُصِیبَنَّهُمْ خَسْفٌ وَقَذْفٌ، حَتَّى یُصْبِحَ النَّاسُ فَیَقُولُونَ: خُسِفَ اللَّیْلَةَ بِبَنِی فُلَانٍ، وَخُسِفَ اللَّیْلَةَ بِدَارِ فُلَانٍ [خَوَاصَّ]، وَلَتُرْسَلَنَّ عَلَیْهِمْ حَاصِبٌ([4]) مِنَ السَّمَاءِ کَمَا أُرْسِلَتْ عَلَى قَوْمِ لُوطٍ؛ عَلَى قَبَائِلَ فِیهَا، وَعَلَى دُورٍ، وَلَتُرْسَلَنَّ عَلَیْهِمُ الرِّیحُ الْعَقِیمُ، الَّتِی أَهْلَکَتْ عَادًا؛ عَلَى قَبَائِلَ فِیهَا، وَعَلَى دُورٍ؛ بِشُرْبِهِمُ الْخَمْرَ، وَلُبْسِهِمُ الْحَرِیرَ، وَاتِّخَاذِهِمُ الْقَیْنَاتِ، وَأَکْلِهِمُ الرِّبَا، وَقَطِیعَتِهم الرَّحِمَ، وخَصلَةٍ نَسِیَها جَعفَرُ»([5]).
رواه أحمد مختصراً، وابن أبی الدنیا والبیهقی. [مضى 16- البیوع/19].
از ابوامامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «گروهی از این امت بر سفره غذا و نوشیدنی و لهو و لعب شب را صبح میکنند درحالیکه صبح به بوزینه و خوک مسخ شدهاند و به خسف و قذف مبتلا میشوند چنانکه مردم صبح کرده و میگویند: دیشب بنی فلان دچار خسف شد و دیشب در فلان سرزمین خسف رخ داد. و از آسمان بر آنها سنگ میبارد چنانکه بر قوم لوط بارید. بر قبایلی که در آنها هستند و بر سرزمینهای ایشان. و بر آنها تندبادی از جنس بادی که قوم عاد را نابود کرد میوزد. بر قبایلی که در آنها هستند و بر سرزمینهای ایشان؛ و دلیل این همه عذاب شرابخواری و پوشیدن لباس ابریشمی و زنان آواز خوان و ربا خواری و قطع پیوند خویشاوندی میباشد». و خصلتی دیگر بود که جعفر فراموش کرده است.
3414-1407- (4) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِذَا فَعَلَتْ أُمَّتِی خَمْسَ عَشْرَةَ خَصْلَةً؛ حَلَّ بِهَا البَلَاءُ». قِیلَ: وَمَا هُنَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «إِذَا کَانَ المَغْنَمُ دُوَلًا، وَالأَمَانَةُ مَغْنَمًا، وَالزَّکَاةُ مَغْرَمًا، وَأَطَاعَ الرَّجُلُ زَوْجَتَهُ، وَعَقَّ أُمَّهُ، وَبَرَّ صَدِیقَهُ، وَجَفَا أَبَاهُ، وَارْتَفَعَتِ الأَصْوَاتُ فِی المَسَاجِدِ، وَکَانَ زَعِیمُ القَوْمِ أَرْذَلَهُمْ، وَأُکْرِمَ الرَّجُلُ مَخَافَةَ شَرِّهِ، وَشُرِبَتِ الخُمُورُ، وَلُبِسَ الحَرِیرُ، وَاتُّخِذَتِ القَیْنَاتُ وَالمَعَازِفُ، وَلَعَنَ آخِرُ هَذِهِ الأُمَّةِ أَوَّلَهَا؛ فَلْیَرْتَقِبُوا عِنْدَ ذَلِکَ رِیحًا حَمْرَاءَ، أَوْ خَسْفًا وَمَسْخًا».
رواه الترمذی وقال: "حدیث غریب".
از علی بن ابی طالب س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چون امت من پانزده عمل را انجام دهند، عذاب بر آنها حلال میشود». گفته شد: ای رسول خدا، آن اعمال کدامند؟ فرمود: «زمانی که مال غنیمت تنها به عدهای داده شود و امانت غنیمت محسوب شود و زکات غرامت تلقی شود و مرد از همسرش اطاعت کند و مادرش را نافرمانی کند و به دوستش نیکی کرده و در حق پدر جفا کند. و صداها در مساجد بلند شود و رهبر قوم بدترین آنان قرار گیرد و کسی به خاطر ترس از شرش مورد احترام قرار بگیرد و شراب نوشیده شود و لباس ابریشمی پوشیده شود و و زنان آواز خوان و موسیقی ظهور کنند و آخر این امت ابتدای آن را لعنت کند؛ در این زمان باید چشم به راه باد سرخ یا خسف و مسخ باشید».
3415-1408- (5) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ زَنَى أَو شَرِبَ الْخَمْرَ؛ نَزَعَ اللَّهُ مِنْهُ الْإِیمَانَ کَمَا یَخْلَعُ الْإِنْسَانُ الْقَمِیصَ مِنْ رَأْسِهِ».
رواه الحاکم([6]).
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس زنا کند یا شراب بنوشد، خداوند متعال ایمان را از او بر میدارد چنانکه انسان لباس را از سرش بیرون میآورد».
(صحیح لغیره) وتقدم فی "باب الحمام" [4- الطهارة/5] حدیث ابْنِ عَبَّاسٍ عَنِ النَّبِیِّ ج: «مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا یَشْرَبِ الْخَمْرَ، مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا یَجْلِسْ عَلَى مَائِدَةٍ یُشْرَبُ عَلَیْهَا الْخَمْرُ» الحدیث.
رواه الطبرانی.
ابن عباس ب روایت میکند که رسول الله ج فرمودند: «کسیکه به الله و روز قیامت ایمان دارد پس شراب ننوشد. و کسیکه به الله و روز قیامت ایمان دارد، بر سفرهای که بر آن شراب نوشیده میشود، ننشیند».
3416-1409- (6) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ خَبَّاب بْن الْأَرَتِّ س عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ج أَنَّهُ قَالَ: «إِیَّاکَ وَالْخَمْرَ؛ فَإِنَّهَا تَفْرَعُ الْخَطَایَا کَمَا أَنَّ شَجَرَهَا یَفْرَعُ الشَّجَرَ».
رواه ابن ماجه، ولیس فی إسناده من ترک([7]).
از خباب بن ارت س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «از شراب برحذر باشید چراکه افزایش گناهان را به دنبال دارد مانند درختش [درخت انگور] که گسترش مییابد».
3417-2361- (7) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «کُلُّ مُسْکِرٍ خَمْرٌ، وَکُلُّ مُسْکِرٍ حَرَامٌ، وَمَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ فِی الدُّنْیَا، فَمَاتَ وَهُوَ یُدْمِنُهَا؛ لَمْ یَشْرَبْهَا فِی الْآخِرَةِ».
رواه البخاری ومسلم، وأبو داود والترمذی والنسائی.
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هر مستکنندهای، خمر است و هر مستکنندهای حرام است و هرکس در دنیا خمر بنوشد و درحالیکه به آن معتاد است وفات کند، در آخرت از آن نمینوشد».
(صحیح) والبیهقی، ولفظه فی إحدى روایاته: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ فِی الدُّنْیَا وَلَمْ یَتُبْ؛ لَمْ یَشْرَبْهَا فِی الْآخِرَةِ وَإِنْ دَخِلَ الْجَنَّةَ».
و در یکی از روایتهای بیهقی رسول الله ج فرمودند: «کسیکه در دنیا شراب بنوشد و توبه نکند، در آخرت از آن نمینوشد اگرچه وارد بهشت شود».
(صحیح) وفی روایة لمسلم قال: «مَنْ شَرِبَ الخمرَ فی الدنیا، ثُمَّ لَمْ یَتُبْ منها؛ حُرِمَها فی الآخرةِ».
و در روایت مسلم آمده است: «کسیکه در دنیا شراب بنوشد و از آن توبه نکند، در آخرت از آن محروم میشود».
(قال الخطابی) ثم البغوی فی "شرح السنة": "وفی قوله: "حُرِمها فی الآخرة" وعیدٌ بأنه لا یدخل الجنة؛ لأن شراب أهل الجنة خمر إلا أنهم ﴿لَا یُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا یُنْزِفُونَ١٩﴾، ومن دخل الجنة لا یُحْرَمُ شرابها"([8]). انتهى.
خطابی و همچنین بغوی در «شرح السنة» میگویند: «اینکه فرمود: (حُرِمَها فی الآخرةِ) وعیدی بیانگر این مساله است که وارد بهشت نمیشود. چراکه نوشیدنی و شراب بهشتیان خمر است: ﴿لَّا یُصَدَّعُونَ عَنۡهَا وَلَا یُنزِفُونَ١٩﴾ [الواقعة: 19] «(شرابی) که از آن نه سر درد گیرند و نه بیهوش شوند». و هرکس وارد بهشت شود، از شراب ان محروم نمیگردد».
3418-1410- (7) (ضعیف) (عدا ما بین المعقوفتین([9])) وَعَنْ أَبِی مُوسَى س؛ أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «[ثَلَاثَةٌ لَا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ: مُدْمِنُ الْخَمْرِ، وَقَاطِعُ الرَّحِمِ، وَمُصَدِّقٌ بِالسِّحْرِ]، وَمَنْ مَاتَ مُدْمِنًا الْخَمْرِ؛ سَقَاهُ اللَّهُ جَلَّ وَعَلَا مِنْ نَهْرِ الْغُوطَةِ». قِیلَ: وَمَا نَهْرُ الْغُوطَةِ؟ قَالَ: «نَهْرٌ یَجْرِی مِنْ فُرُوجِ الْمُومِسَاتِ یُؤْذِی أَهْلَ النَّارِ رِیحُ فُرُوجِهِم».
رواه أحمد وأبو یعلى وابن حبان فی "صحیحه"، والحاکم وصححه([10]).
از ابوموسی س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «[سه نفر وارد بهشت نمیشوند: شرابخوار، کسیکه پیوند خویشاوندی را قطع نموده و تصدیق کننده سحر و جادو] و هرکس درحالی بمیرد که معتاد به شراب باشد، خداوند متعال او را از نهر غوطه مینوشاند». گفته شد: نهر غوطه چیست؟ فرمود: «رودی که از فرج زنان زناکار جاری است و بوی فرجشان دوزخیان را میآزارد».
0-2362- (8) (حسن لغیره) فی روایة لابن حبان: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ مُدْمِنُ خَمْرٍ، وَلَا مُؤْمِنٌ بِسِحْرٍ، وَلَا قَاطِعٌ رَحِمٍ».
و در روایت ابن حبان رسول الله ج فرمودند: «معتاد به شراب و مومن به سحر و قطعکنندهی پیوند خویشاوندی وارد بهشت نمیشوند».
(المومسات): عبارت است از زنان زناکار.
3419-1411- (8) (ضعیف جداً) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «أَرْبَعٌ حَقٌّ عَلَى اللَّهِ أَنْ لَا یُدْخِلَهُمُ الْجَنَّةَ، وَلَا یُذِیقَهُمْ نَعِیمَهَا: مُدْمِنُ الْخَمْرِ، وَآکِلُ الرِّبَا، وَآکِلُ مَالِ الْیَتِیمِ بِغَیْرِ حَقٍّ، وَالْعَاقُّ لِوَالِدَیْهِ».
رواه الحاکم وقال: "صحیح الإسناد". (قال الحافظ): "فیه إبراهیم بن خُثَیم بن عراک، وهو متروک".
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «چهار نفر هستند که این حق برای خداوند متعال است که آنان را وارد بهشت نکند و نعمت آن را به ایشان نچشاند: معتاد به شرابخواری، ربا خوار، کسیکه مال یتیم را با ناحق میخورد و کسیکه نافرمانی پدر و مادرش میکند».
3420-2363- (9) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَا یَلِجُ حَائِطَ الْقُدُسِ مُدْمِنُ خَمْرٍ، وَلَا الْعَاقُّ، وَلَا الْمَنَّانُ عَطَاءَهُ».
از انس بن مالک س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «معتاد به شراب و نافرمان پدر و مادر و عطا کنندهای که منت میگذارد، وارد بهشت نمیشوند».
رواه أحمد من روایة علی بن زید([11])، والبزار؛ إلا أنه قال: «لا یَلِجُ جِنانَ الفِردَوسِ».
و در روایت بزار آمده است: «وارد باغهای فردوس نمیشوند».
3421-2364- (10) (صحیح لغیره) وَعَنِ ابْنِ الْمُنْکَدِرِ قَالَ: حُدِّثْتُ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مُدْمِنُ الْخَمْرِ إِنْ مَاتَ لَقِیَ اللَّهَ کَعَابِدِ وَثَنٍ».
رواه أحمد هکذا، ورجاله رجال "الصحیح".
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اگر معتاد به شراب [در حال اعتیاد به آن] بمیرد همانند بتپرست با خدا روبرو میشود».
(صحیح لغیره) ورواه ابن حبان فی "صحیحه" عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ لَقِیَ اللَّهَ مُدْمِنَ خَمْرٍ؛ لَقِیَهُ کَعَابِدِ وَثَنٍ».
از سعید بن جبیر س و ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسیکه در حال اعتیاد به خمر خداوند را ملاقات کند، همانند بتپرست با او تعالی ملاقات میکند».
3422-2365- (11) (صحیح موقوف) وَعَنْ أَبِی مُوسَى س؛ أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ: مَا أُبَالِی شَرِبْتُ الْخَمْرَ أَوْ عَبَدْتُ هَذِهِ السَّارِیَةَ [مِنْ] دُونِ اللَّهِ [عَزَّ وَجَلَّ].
رواه النسائی.
از ابو موسی س روایت است که میگوید: تفاوتی نمیگذارم شراب بنوشم یا این ستون را بهجای الله عبادت کنم. [یعنی این دو تفاوتی باهم ندارند.]
3423-1412- (9) (ضعیف) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ مُدْمِنُ خَمْرٍ، وَلَا عَاقٌّ، وَلَا مَنَّانٌ». قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: فَشَقَّ ذَلِکَ عَلِیَّ؛ لِأَنَّ الْمُؤْمِنِینَ یُصِیبُونَ ذُنُوبًا، حَتَّى وَجَدْتُ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اللهِ ﻷ فِی الْعَاقِّ: ﴿فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَکُمْ٢٢﴾ الآیة، وفی المنّان: ﴿لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى کَالَّذِی﴾ الآیة، وفی الخمرِ: ﴿إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَیْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ﴾ الآیة.
رواه الطبرانی ورواته ثقات؛ إلا أن عتاب بن بشیر لا أراه سمع من مجاهد.
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسی که معتاد به شراب خواری است و آنکه نافرمانی والدین کرده و آنکه منت میگذارد، وارد بهشت نمیشوند». ابن عباس ب میگوید: این موارد بر من گران آمد چراکه مومنان مرتکب گناهانی میشوند. و این موارد را در کتاب خدا یافتم چنانکه در مورد نافرمانی والدین میفرماید: «آیا اگر روی گردان شوید، جز این انتظار دارید که در زمین فساد کنید و پیوند خویشاوندی میان خویش را بگسلید؟». و در مورد کسی که منت میگذارد میفرماید: «بذل و بخششهای خود را با منّت و آزار، پوچ و تباه نسازید». و در مورد شراب میفرماید: «شرابخواری و قماربازی و بتان و تیرها پلیدند و عمل شیطان میباشند».
3424-2366- (12) (حسن لغیره) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْن عُمَرَ ب؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «ثَلَاثَةٌ قَدْ حَرَّمَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالَى عَلَیْهِمُ الْجَنَّةَ: مُدْمِنُ الْخَمْرِ، وَالْعَاقُّ، وَالدَّیُّوثُ الَّذِی یُقِرُّ فِی أَهْلِهِ الْخَبَثَ».
رواه أحمد - واللفظ له-، والنسائی والبزار، والحاکم وقال: "صحیح الإسناد"([12]).
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه گروه هستند که خداوند بهشت را بر آنها حرام نموده است: معتاد به شراب، کسیکه نافرمانی پدر و مادر میکند و مردی که در مورد زن خود غیرت نداشته باشد».
3425-1413- (10) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ [ ج]: «یُرَاحُ رِیحُ الْجَنَّةِ مِنْ مَسِیرَةِ خَمْسِ مِائَةَ عَامٍ، وَلَا یَجِدُ رِیحَهَا مَنَّانٌ بِعَمَلِهِ، وَلَا عَاقٌّ، وَلَا مُدْمِنُ خَمْرٍ».
رواه الطبرانی فی "الصغیر".
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «بوی بهشت از مسیر پانصد سال استشمام میشود، اما کسیکه منت میگذارد و کسیکه از پدر و مادر نافرمانی میکند و معتاد به شراب، بوی آن را درک نمیکند».
3426-2367- (13) (صحیح لغیره) وَعَن عمار بن یاسر س عن رسول الله ج قال: «ثَلاثَةٌ لا یَدْخُلونَ الجنَّةَ...([13]): الدیُّوث، والرجُلَةُ مِنَ النساءِ، ومُدْمِنُ الخَمْرِ». قالوا: یا رسولَ الله! أما مُدمنُ الخمرِ فقدْ عرَفْناه، فما الدیُّوثُ؟ قال: «الذی لا یُبالی مَنْ دَخلَ على أهْلهِ». قلنا: فما الرجُلَةُ مِنَ النساء؟ قال: «التی تَشَبَّهُ بالرجالِ».
رواه الطبرانی، ورواته لا أعلم فیهم مجروحاً، وشواهده کثیرة. [مضى 18- اللباس/6آخره].
از عمار بن یاسر س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه گروه هستند که هرگز وارد بهشت نمیشوند، دیوث و رجلة من النساء و معتاد به شراب». گفتند: ای رسول الله ج! ما مدمن خمر را شناختیم، اما دیوث کیست؟ فرمود: «مردی که اهمیت ندهد چه کسی نزد اهلش میآید». گفتیم: رجلة من النساء کیست؟ فرمود: «زنی که خود را به مردان شبیه میکند».
3427-2368- (14) (حسن لغیره) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «اجْتَنِبُوا الْخَمْرَ؛ فَإِنَّهَا مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ».
رواه الحاکم وقال: "صحیح الإسناد"([14]).
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «از شراب دوری کنید زیرا کلید تمام بدیهاست».
3428-1414- (11) (ضعیف) وَعن حُذَیفَةَ س قال: سمعتُ رسول الله ج یقول: «الْخَمْرُ جِمَاعُ الْإِثْمِ، وَالنِّسَاءُ حَبَائِلُ الشَّیْطَانِ، وحبُّ الدنیا رأسُ کلِّ خَطیئَةٍ».
ذکره رزین، ولم أره فی شیء من أصوله([15]).
از حذیفه س روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «شراب جامع تمام گناهان است و زنان دامهای شیطان هستند و حب دنیا راس و اساس هر گناهی است».
3429-2369- (15) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی الدَّرْدَاءِ س قَالَ: أَوْصَانِی خَلِیلِی ج أَنْ لَا تُشْرِکَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَإِنْ قُطِّعْتَ، وَإِنْ حُرِّقْتَ، وَلَا تَتْرُکَ صَلَاةً مَکْتُوبَةً مُتَعَمِّدًا، فَمَنْ تَرَکَهَا مُتَعَمِّدًا فَقَدْ بَرِئَتْ مِنْهُ الذِّمَّةُ، وَلَا تَشْرَبِ الْخَمْرَ؛ فَإِنَّهَا مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ».
رواه ابن ماجه والبیهقی؛ کلاهما عن شهر بن حوشب عن أم الدرداء عنه.
از ابودرداء س روایت است که دوستم ج به من توصیه فرمود: «چیزی را شریک الله قرار نده اگرچه قطعه قطعه شده یا سوزانده شوی؛ و نماز فرض را عمدا ترک نکن، کسیکه عمدا آن را ترک کند، عهد و امان از او برداشته میشود. و شراب ننوش زیرا کلید هر شر و بدی است».
3430-2370- (16) (صحیح) وَعَنْ سَالِمِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ عَنْ أَبِیهِ: أَنَّ أَبَا بَکْرٍ، وَعُمَرَِ، وَنَاسًا جَلَسُوا بَعْدَ وَفَاةِ النَّبِیَّ ج، فَذَکَرُوا أَعْظَمَ الْکَبَائِرِ، فَلَمْ یَکُنْ عِنْدَهُمْ فِیهَا عِلْمٌ [یَنتَهونَ إِلَیه]، فَأَرْسَلُونِی إِلَى عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرٍو أَسْأَلُهُ [عَنْ ذَلِکَ]، فَأَخْبَرَنِی أَنَّ أَعْظَمَ الْکَبَائِرِ شُرْبَ الْخَمْرِ. فَأَتَیْتُهُمْ فَأَخْبَرْتُهُمْ، فَأَنْکَرُوا ذَلِکَ، وَوَثَبُوا إِلَیْهِ جَمِیعًا([16]) حَتَّى أَتَوهُ فی دارِه، فَأَخْبَرَهُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِنَّ مَلِکًا مِنْ مُلُوکِ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَخَذَ رَجُلًا فَخَیَّرَهُ بَیْنَ أَنْ یَشْرَبَ الْخَمْرَ، أَوْ یَقْتُلَ نَفساً، أَوْ یَزْنِیَ، أَوْ یَأْکُلَ لَحْمَ خِنْزِیرٍ، أَوْ یَقْتُلُوهُ [إِنْ أَبَى]. فَاخْتَارَ الْخَمْرَ، وَإِنَّهُ لَمَّا شَرِبَ الْخَمْرَ، لَمْ یَمْتَنِعْ مِنْ شَیْءٍ أرادوهُ مِنْهُ». وَأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ لَنَا [حِینَئِذٍ]: «مَا مِنْ أَحَدٍ یَشْرَبُهَا فَتُقْبَلُ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً، وَلَا یَمُوتُ وَفِی مَثَانَتِهِ مِنْهَا شَیْءٌ إِلَّا حُرِّمَتْ بِهَا عَلَیْهِ الْجَنَّةُ، فَإِنْ مَاتَ فِی أَرْبَعِینَ لَیلَةً؛ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً».
رواه الطبرانی بإسناد صحیح، والحاکم وقال: "صحیح على شرط مسلم".
سالم بن عبدالله از پدرش روایت میکند: بعد از وفات رسول الله ج ابوبکر و عمر و عدهای از صحابه نشستند و از بزرگترین گناهان کبیره یاد کردند، اما آنها در مورد آن آگاهی نداشتند، پس مرا نزد عبدالله بن عمرو ب فرستادند تا از او در این مورد سؤال کنم؛ پس به من خبر داد که بزرگترین گناهان کبیره، نوشیدن شراب است. پس نزد آنها رفتم و به آنها خبر دادم؛ اما آن را انکار کردند و همگی رفتند تا اینکه وارد خانهاش شدند، پس به آنها خبر داد که رسول الله ج فرمودند: «پادشاهی از پادشاهان بنی اسرائیل مردی را دستگیر کرد و او را مخیر نمود بین اینکه شراب بنوشد یا فردی را به قتل برساند یا عمل فاحشهای انجام دهد، یا گوشت خوک بخورد و یا اگر از انجام آنها ابا نمود او را بکشد. پس شراب را انتخاب نمود و چون شراب نوشید، از انجام هیچیک از آن کارهایی که از او خواسته بود ابا نکرد». در این هنگام رسول الله ج به ما فرمود: «فردی نیست که از آن بنوشد مگر اینکه نماز چهل شب او قبول نمیشود و اگر درحالی بمیرد که در مثانهاش چیزی از آن باشد، بهشت بر او حرام میشود؛ و اگر در آن چهل شب بمیرد، بر جاهلیت مرده است».
3431-1415- (12) (منکر) وَعَنْ عُثْمَانَ بْنِ عَفَّانَ س قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «اجْتَنِبُوا أُمَّ الْخَبَائِثِ؛ فَإِنَّهُ کَانَ رَجُلٌ مِمَّنْ قَبْلَکُمْ یَتَعَبَّدُ وَیَعْتَزِلُ النَّاسَ، فَعَلِقَتْهُ امْرَأَةٌ، فَأَرْسَلَتْ إِلَیْهِ خَادِمًا: إِنَّا نَدْعُوکَ لِشَهَادَةٍ، فَدَخَلَ فَطَفِقَتْ کُلَّمَا یَدْخُلُ بَابًا أَغْلَقَتْهُ دُونَهُ، حَتَّى أَفْضَى([17]) إِلَى امْرَأَةٍ وَضِیئَةٍ جَالِسَةٍ، وَعِنْدَهَا غُلَامٌ، وَبَاطِیَةٌ فِیهَا خَمْرٌ، فَقَالَتْ: إِنَّا لَمْ نَدْعُکَ لِشَهَادَةٍ، وَلَکِنْ دَعَوْتُکَ لِتَقْتُلَ هَذَا الْغُلَامَ، أَوْ تَقَعَ عَلَیَّ، أَوْ تَشْرَبَ کَأْسًا مِنَ الْخَمْرِ. فَإِنْ أَبَیْتَ صِحْتُ بِکَ وَفَضَحْتُکَ. قَالَ: فَلَمَّا رَأَى أَنَّهُ لَا بُدَّ لَهُ مِنْ ذَلِکَ قَالَ: اسْقِنِی کَأْسًا مِنَ الْخَمْرِ، فَسَقَتْهُ کَأْسًا مِنَ الْخَمْرِ، فَقَالَ: زِیدِینِی، فَلَمْ نَزَلْ حَتَّى وَقَعَ عَلَیْهَا، وَقَتَلَ النَّفْسَ! فَاجْتَنِبُوا الْخَمْرَ، فَإِنَّهُ وَاللَّهِ لَا یَجْتَمِعُ إیمَانٌ وَإِدْمَانُ الْخَمْرِ فِی صَدْرِ رَجُلٍ أَبَدًا، وَلَیُوشِکَنَّ أَحَدُهُمَا یُخْرِجُ صَاحِبَهُ».
رواه ابن حبان فی "صحیحه" واللفظ له، والبیهقی مرفوعاً مثله، وموقوفاً، وذکر أنه المحفوظ"([18]).
از عثمان بن عفان س روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «از ام الخبائث دوری کنید. مردی پیش از شما بود که بسیار عبادت میکرد و برای عبادت گوشهنشینی و دوری از مردم را اختیار کرده بود. زنی به او علاقهمند شد پس خدمتکارش را بهسوی او فرستاد که ما تو را برای گواهی دادن فرا میخوانیم. چون آن مرد وارد خانه آن زن شد، از هر دری که میگذشت خدمتکار در را پشت سر وی میبست. تا اینکه به زنی زیبا و نشسته رسید که غلامی نزد وی بود و همچنین ظرفی که در آن شراب بود؛ آن زن گفت: ما تو را برای گواهی دادن نخواستیم. بلکه هدف ما این بود که این غلام را بکشی یا با من زنا کنی یا جامی از این شراب بنوشی. و اگر از این امر سرباز زنی تو را رسوا میکنم. راوی میگوید: وقتی دید چارهای جز انجام یکی از این سه عمل را ندارد، گفت: جامی از شراب بده تا بنوشم. پس جامی از شراب نوشید. و پس از آن گفت: شراب بیشتری به من بدهید. و پیوسته شراب خورد تا اینکه با آن زن زنا کرد و مرتکب قتل شد؛ پس از شراب دوری کنید. به خدا سوگند هرگز ایمان و شرابخواری در سینه انسان جمع نمیشود و نزدیک است که یکی از آن دو دیگری را بیرون کند».
3432-1416- (13) (منکر) وَعَنِ ابْنِ عُمَرَ ب؛ أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «إِنَّ آدَمَ لَمَّا أُهْبِطَ إِلَى الْأَرْضِ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ: أَیْ رَبِّ! ﴿أَتَجْعَلُ فِیهَا مَنْ یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ﴾، قَالُوا: رَبَّنَا نَحْنُ أَطْوَعُ لَکَ مِنْ بَنِی آدَمَ، قَالَ اللَّهُ لِمَلَائِکَتِهِ: هَلُمُّوا مَلَکَیْنِ مِنَ الْمَلَائِکَةِ فَنَنْظُرَ کَیْفَ یَعْمَلَانِ؟ قَالُوا: رَبَّنَا هَارُوتُ وَمَارُوتُ، قَالَ: فَاهْبِطَا إِلَى الْأَرْضِ. فَتَمَثِّلَتْ لَهُمَا الزُّهَرَةُ([19]) امْرَأَةً مِنْ أَحْسَنِ الْبَشَرِ، فَجَاءَاهَا فَسَأَلَاهَا نَفْسَهَا، فَقَالَتْ: لَا وَاللَّهِ حَتَّى تَتَکَلَّمَا بِهَذِهِ الْکَلِمَةِ مِنَ الْإِشْرَاکِ. قَالَا: وَاللَّهِ لَا نُشْرِکُ بِاللَّهِ أَبَدًا، فَذَهَبَتْ عَنْهُمَا، ثُمَّ رَجَعَتْ إِلَیهِمَا وَمَعَهَا صَبِیٍّ تَحْمِلُهُ، فَسَأَلَاهَا نَفْسَهَا، فَقَالَتْ: لَا وَاللَّهِ حَتَّى تَقْتُلَا هَذَا الصَّبِیَّ، فَقَالَا: لَا وَاللَّهِ لَا نَقْتُلُهُ أَبَدًا، فَذَهَبَتْ، ثُمَّ رَجَعَتْ بِقَدَحٍ مِنْ خَمْرٍ تَحْمِلُهُ، فَسَأَلَاهَا نَفْسَهَا، فَقَالَتْ: لَا وَاللَّهِ حَتَّى تَشْرَبَا هَذه الْخَمْرَ، فَشَرِبَا فَسَکِرَا، فَوَقَعَا عَلَیْهَا، وَقَتَلَا الصَّبِیَّ، فَلَمَّا أَفَاقَا؛ قَالَتِ الْمَرْأَةُ: وَاللَّهِ مَا تَرَکْتُمَا مِنْ شَیْءٍ أَبَیتُمَاهُ عَلَیَّ إِلَّا فَعَلْتُمَاهُ حِینَ سَکِرْتُمَا، فَخُیِّرَا عِنْدَ ذَلِکَ بَیْنَ عَذَابِ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ، فَاخْتَارَا عَذَابَ الدُّنْیَا».
از ابن عمر ب راویت است که وی از رسول الله ج شنیده که فرمودند: «زمانی که آدم به زمین فرود آمد فرشتگان گفتند: پروردگارا، «آیا در زمین کسی را به وجود میآوری که فساد میکند و تباهی راه میاندازد و خونها خواهد ریخت و حال آن که ما (پیوسته) به حمد و ستایش و طاعت و عبادت تو مشغولیم؟ گفت: من حقائقی را میدانم که شما نمیدانید». گفتند: پروردگارا، ما بیش از فرزند آدم تو را اطاعت میکنیم. خداوند متعال به فرشتهها گفت: دو فرشته از فرشتهها آماده شوند تا ببینیم چگونه عمل میکنند؟ گفتند: پروردگارا، هاروت و ماروت؛ پس به زمین فرستاده شدند. پس زهره، زنی از زیباترین زنان برای آنان نمایان شد. پس نزد او رفته و از وی کام خواستند. آن زن گفت: نه به خدا سوگند خواسته شما را اجابت نمیکنم تا اینکه به خداوند شرک بورزید. گفتند: به خدا سوگند هرگز به الله شرک نمیورزیم. پس آن زن رفت. چون به سوی آنها بازگشت نوزادی به همراه داشت. گفت: نه به خدا سوگند خواسته شما را اجابت نمیکنم تا اینکه این کودک را بکشید. گفتند: به خدا سوگند هرگز او را نمیکشیم. پس آن زن رفت و چون بازگشت جامی از شراب به همراه داشت. و آن دو از وی کام خواستند. آن زن گفت: نه به خدا سوگند خواسته شما را اجابت نمیکنم تا اینکه از این شراب بنوشید. پس از شراب خوردند و مست شدند و از وی کام گرفتند و آن کودک را کشتند. چون بهوش آمدند آن زن گفت: به خدا سوگند کارهایی را که از آنها ابا میکردید در زمان مستی انجام دادید. و اینگونه در بین عذاب دنیا و عذاب آخرت مختار شدند و عذاب دنیا را برگزیدند».
رواه أحمد وابن حبان فی "صحیحه" من طریق زهیر بن محمد([20])، وقد قیل: إن الصحیح وقفه على کعب. والله أعلم.
3433-2371- (17) (صحیح) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: «لَمَّا حُرِّمَتِ الْخَمْرُ مَشَى أَصْحَابُ رَسُولِ اللهِ ج بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ، وَقَالُوا: حُرِّمَتِ الْخَمْرُ، وَجُعِلَتْ عَدْلًا لِلشِّرْکِ.
رواه الطبرانی ورجاله رجال "الصحیح".
از ابن عباس ب روایت است: زمانی که شراب حرام شد، اصحاب رسول الله ج نزد هم رفته و به یکدیگر میگفتند: شراب حرام شده و برابر با شرک به خداوند قرار داده شده است.
3434-2372- (18) ((صحیح لغیره) إلا ما بین المعقوفتین فهو 0-1417- (14) (ضعیف)) وَعَنْ أَبِی تَمِیمٍ الْجَیْشَانِیَّ؛ أَنَّهُ سَمِعَ قَیْسَ بْنَ سَعْدِ بْنِ عُبَادَةَ الْأَنْصَارِیَّ - وَهُوَ عَلَى مِصْرٍ - یَقُولُ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنْ کَذَبَ عَلَیَّ کِذْبَةً مُتَعَمِّدًا؛ فَلْیَتَبَوَّأْ مَضْجَعًا مِنَ النَّارِ، أَوْ بَیْتًا فِی جَهَنَّمَ» [وَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ؛ أَتَى عَطْشَان([21]) یَوْمَ الْقِیَامَةِ، أَلَا فَکُلُّ مُسْکِرٍ حَرَامٌ، وَإِیَّاکُمْ وَالْغُبَیْرَاءَ»]([22])، وَسَمِعْتُ عَبْداللَّهِ بْن عَمْرٍو بَعْدَ ذَلِکَ یَقُولُ مِثْلَهُ، فَلَمْ یَخْتَلِفَ إِلَّا فِی «بَیْتٍ أَوْ مَضْجَعٍ».
رواه أحمد وأبو یعلى؛ کلاهما عن شیخ من حمیر لم یسمیاه عن أبی تمیم.
از ابوتمیم جیشانی روایت است که وی از قیس بن سعد بن عباده انصاری شنید که گفت: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «کسیکه عمدا دروغی به من نسبت دهد، پس باید جایگاهش یا خانهای از آتش برای خود آماده ببیند. [و از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هرکس شراب بنوشد، روز قیامت تشنه میآید. بدانید که هر مست کنندهای حرام است و از شراب ذرت بر حذر باشید]. و بعد از آن همانند آن از عبدالله بن عمرو شنیدم که در الفاظ آن فرقی نبود مگر در «بیت یا مضجع».
(الغبیراء) نوعی شراب که از ذرت گرفته میشود.
3435-1418- (15) (منکر) وَرُوِیَ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنْ شَرِبَ الخَمْرَ؛ خَرَجَ نُورُ الْإِیمَانِ مِنْ جَوْفِهِ».
رواه الطبرانی([23]).
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس شراب بنوشد، نور ایمان از سینهاش خارج میشود».
3436-1419- (16) (ضعیف) وَرُوِیَ عَنِ ابنِ عُمَرَ ب أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ؛ سَقَاهُ اللهُ مِنْ حَمِیمِ جَهَنَّمَ».
رواه البزار.
و از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس شراب بنوشد، خداوند متعال او را از حمیم (آب داغ و سوزان) دوزخ مینوشاند».
3437-2373- (19) (صحیح لغیره) وَعَنْ جَابِرٍ س: أَنَّ رَجُلًا قَدِمَ مِنْ جَیْشَانَ - وَجَیْشَانُ مِنَ الْیَمَنِ - فَسَأَلَ رَسُولَ اللهِ ج عَنْ شَرَابٍ یَشْرَبُونَهُ بِأَرْضِهِمْ مِنَ الذُّرَةِ یُقَالُ لَهُ: (الْمِزْرُ)؟ فَقَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «أَوَ مُسْکِرٌ هُوَ؟». قَالَ: نَعَمْ. قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «کُلُّ مُسْکِرٍ حَرَامٌ، إِنَّ عِندَ اللهِ عَهْدًا لِمَنْ یَشْرَبُ الْمُسْکِرَ أَنْ یَسْقِیَهُ مِنْ طِینَةِ الْخَبَالِ». قَالُوا: یَا رَسُولَ اللهِ! وَمَا طِینَةُ الْخَبَالِ؟ قَالَ: «عَرَقُ أَهْلِ النَّارِ أَوْ عُصَارَةُ أَهْلِ النَّارِ».
رواه مسلم والنسائی.
از جابر س روایت است مردی از دو لشکر – و دو لشکر از یمن بودند – آمد و از رسول الله ج در مورد شراب ذرتی که در سرزمینشان مینوشیدند و به آن مِزر گفته میشد سؤال کرد. رسول الله ج فرمود: «آیا مست کننده هست؟». جواب داد: بله؛ رسول الله ج فرمود: «هر مستکنندهای حرام است و خداوند عهد نموده به کسیکه شراب مینوشد طینة الخبال را بنوشاند». گفتند: ای رسول الله ج! طینة الخبال چیست؟ فرمود: «عرق اهل جهنم یا چکیدهی بدن جهنمیان میباشد».
3438-2374- (20) (صحیح) وَعَن ابنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: ثَلاثَةٌ لا تَقْرَبُهُمُ الْمَلائِکَةُ: الْجُنُبُ وَالسَّکْرَانُ، والمتضَمِّخُ بِالخَلُوقِ».
رواه البزار بإسناد صحیح. [مضى 4- الطهارة/6].
از ابن عباس ب روایت است که میگوید: فرشتگان به سه نفر نزدیک نمیشوند: فرد جنب، مست و کسیکه از بوی خوش زعفران (عطر مخصوص زنان) استفاده میکند».([24])
3439-1420- (17) (منکر) وَعَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «ثَلَاثَةٌ لَا یَقْبَلُ اللَّهُ لَهُمْ صَلَاةً، وَلَا تَصْعَدُ لَهُمْ إِلَى السَّمَاءِ حَسَنَةٌ: الْعَبْدُ الْآبِقُ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَى مَوَالِیهِ فَیَضَعَ یَدَهُ فِی أَیْدِیهِمْ، وَالْمَرْأَةُ السَّاخِطُ عَلَیْهَا زَوْجُهَا حَتَّى یَرْضَى، وَالسَّکْرَانُ حَتَّى یَصْحُوَ».
رواه الطبرانی فی "الأوسط"، وابن خزیمة وابن حبان فی "صحیحیهما"، والبیهقی. [مضى 17- النکاح/3].
از جابر بن عبدالله ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «سه نفر خداوند متعال نمازهایشان را قبول نمیکند و هیچ نیکی ایشان به آسمان دنیا صعود نمیکند: بردهای که از آقایش فرار کرده تا به سوی او برگردد و دستش را در دست او بگذارد و زنی که شوهرش از او خشمگین باشد تا اینکه او را راضی کند و مست تا اینکه به هوش آید».
3440-1421- (18) (ضعیف) وَعَنْ أَبِی أُمَامَةَ س عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «إِنَّ اللَّهَ بَعَثَنِی رَحْمَةً وَهُدًى لِلْعَالَمِینَ، وَأَمَرَنِی أَنْ أَمْحَقَ الْمَزَامِیرَ وَالْکِبَارَاتِ([25]) - یَعْنِی الْبَرَابِطَ -، وَالْمَعَازِفَ، وَالْأَوْثَانَ الَّتِی کَانَتْ تُعْبَدُ فِی الْجَاهِلِیَّةِ، وَأَقْسَمَ رَبِّی بِعِزَّتِهِ: لَا یَشْرَبُ عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِی جُرْعَةً مِنْ خَمْرٍ؛ إِلَّا سَقَیْتُهُ مَکَانَهَا مِنْ حَمِیمِ جَهَنَّمَ، مُعَذَّبًا أَوْ مَغْفُورًا لَهُ، وَلَا یَسْقِیهَا صَبِیًّا صَغِیرًا؛ إِلَّا سَقَیْتُهُ مَکَانَهَا مِنْ حَمِیمِ جَهَنَّمَ، مُعَذَّبًا أَوْ مَغْفُورًا لَهُ، وَلَا یَدَعُهَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِی مِنْ مَخَافَتِی؛ إِلَّا سَقَیْتُهَا إِیَّاهُ مِنْ حَظِیرَةِ الْقُدُسِ([26])».
رواه أحمد من طریق علی بن یزید([27]).
(البرابط): جمع (بربط) به فتح هر دو باء: عبارت است از عود (ابزار موسیقی).
از ابوامامه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «خداوند متعال مرا به عنوان رحمت و هدایت برای جهانیان فرستاد و مرا امر کرد تا ابزار موسیقی (نی و عود) را نابود کنم و همچنین بتهایی را نابود کنم که در جاهلیت عبادت میشدند. و پروردگارم به عزتش سوگند یاد میکند که هیچ بندهای از بندگانم جرعهای از شراب نمیخورد مگر اینکه بهجای آن از آب داغ و سوزان دوزخ او را مینوشانم چه عذاب شود یا بخشیده شود. و هیچ کودک خردسالی از آن نمیخورد مگر اینکه بهجای آن او را از آب داغ و سوزان دوزخ مینوشانم. عذاب شود یا بخشیده شود. و هیچیک از بندگانم نیست که از ترس من شراب نخورد مگر اینکه او را از بهشت مینوشانم».
3441-2375- (21) (صحیح لغیره) وَعَن أَنَسٍ س؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «مَنْ تَرَکَ الْخَمْرَ وهُو یَقْدِرُ عَلَیْهِ؛ لأَسْقِیَنَّهُ مِنْهُ فِی حَظِیرَةِ الْقُدْسِ، وَمَنْ تَرَکَ الْحَرِیرَ وهُو یَقْدِرُ عَلَیْهِ؛ لأَکْسُوَنَّهُ إِیَّاهُ فِی حظیرة القدس».
رواه البزار بإسناد حسن. [مضی18- اللباس/5].
از انس س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس شراب را درحالی ترک کند که توانایی نوشیدن آن را دارد، در بهشت از آن به او مینوشانم. و کسیکه پوشیدن ابریشم را ترک کند درحالیکه قادر به پوشیدن آن است، در بهشت آن را بر او میپوشانم».
3442-2376- (22) (حسن لغیره) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَسْقِیَهُ اللَّهُ الْخَمْرَ فِی الْآخِرَةِ؛ فَلْیَتْرُکْهَا فِی الدُّنْیَا، وَمَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکْسُوَهُ اللَّهُ الْحَرِیرَ فِی الْآخِرَةِ؛ فَلْیَتْرُکْهُ فِی الدُّنْیَا».
رواه الطبرانی فی "الأوسط"، ورواته ثقات؛ إلا شیخه المقدام بن داود، وقد وثق، وله شواهد.
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسیکه دوست دارد خداوند در آخرت به او شراب بنوشاند، پس باید آن را در دنیا رها کند و کسیکه دوست دارد خداوند در آخرت به او ابریشم بپوشاند پس باید آن را در دنیا رها کند».
3443-1422- (19) (ضعیف) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللهِ ج یَقُولُ: «مَنْ شَرِبَ حَسْوَةَ خَمْرٍ؛ لَمْ یَقْبَلِ اللهُ مِنْهُ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ صَرْفًا وَلَا عَدْلًا، وَمَنْ شَرِبَ کَأْسًا؛ لَمْ یَقْبَلِ اللهُ صَلَاتَه أَرْبَعِینَ صَبَاحًا...([28])».
رواه الطبرانی من روایة حکیم بن نافع.
از ابن عباس ب روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هرکس جرعهای از شراب بنوشد، خداوند متعال روزهی سه روز او را قبول نمیکند، نفل باشد یا فرض؛ و هرکس جامی از شراب بنوشد، خداوند متعال نماز چهل روز او را قبول نمیکند».
3444-2377- (23) (حسن لغیره) وَرُوِیَ عن عبادة بن الصامت س عن رسول الله ج قال: «والَّذی نفْسی بیَدِه لَیَبیتَنَّ أُناسٌ مِنْ أمَّتی على أَشَرٍ وبَطَرٍ، ولَعِبٍ ولَهْوٍ، فیُصبِحوا قِردةً وخنازیرَ باسْتِحْلالِهمُ المحارِمَ، واتِّخاذِهِمُ القَیْنَاتِ، وشُربهمُ الخمرَ، وبأکْلِهمُ الرِبا، ولُبْسِهمُ الحریرَ».
رواه عبدالله ابن الإمام أحمد فی "زوائده". وتقدم حدیث أبی أمامة فی معناه [فی "الضعیف" /6- باب/الحدیث الثالث].
از عبادة بن صامت س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «قسم به کسیکه جانم در دست اوست، مردانی از امتم شب را با طغیانگری و تکبر و هوسرانی و کارهای بیهوده میگذرانند و درحالی صبح میکنند که به شکل میمون و خوک مسخ شدهاند؛ چون امور حرام را حلال و از دختران خواننده استفاده کرده و شراب نوشیده و ربا خورده و ابریشم پوشیدند».
3445-2378- (24) (صحیح لغیره) وَعَنْ أَبِی مَالِکٍ الْأَشْعَرِیُّ س؛ أَنَّهُ سَمِعَ رَسُولَ اللَّهِ ج یَقُولُ: «یَشْرَبُ نَاسٌ مِنْ أُمَّتِی الْخَمْرَ، یُسَمُّونَهَا بِغَیْرِ اسْمِهَا، یُضْرَبُ عَلَى رُءُوسِهِمْ بِالْمَعَازِفِ وَالْقَیْنَاتِ، یَخْسِفُ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ، وَیَجْعَلُ الله مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِیرَ».
رواه ابن ماجه، وابن حبان فی "صحیحه".
از ابو مالک اشعری س روایت است از رسول الله ج شنید که فرمودند: «مردانی از امت من شراب مینوشند و اسم دیگری بر آن میگذارند، بر روی سرشان آلات لهو و موسیقی نواخته میشود. خداوند آنها را در زمین فرو میبرد و جمعی از آنها را به شکل میمون و خوک در میآورد».
3446-2379- (25) (حسن لغیره) وَعَنْ عِمْرَانَ بْنِ حُصَیْنٍ س؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «فِی هَذِهِ الأُمَّةِ خَسْفٌ وَمَسْخٌ وَقَذْفٌ». فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ المُسْلِمِینَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! مَتَى ذَلکَ؟ قَالَ: «إِذَا ظَهَرَتِ القیان وَالمَعَازِفُ، وَشُرِبَتِ الخُمُورُ».
رواه الترمذی من روایة عبدالله بن عبدالقدوس؛ وقد وثّق، وقال: "حدیث غریب". وقد رُوی عن الأعمش عن عبدالرحمن بن سابط مرسلاً.
از عمران بن حصین س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «در این امت خسف و مسخ و قذف (سنگباران یا عذابهای متعدد) روی میدهد». مردی از مسلمانان گفت: ای رسول الله ج! چه وقت رخ میدهد؟ فرمود: «هرگاه زنان آواز خوان و آلات موسیقی و نوشیدن شرابها آشکار شود».
3447-2380- (26) (حسن صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ب عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «مَنْ مَاتَ مِنْ أُمَّتِی وَهُوَ یَشْرَبُ الْخَمْرَ؛ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ شُرْبَهَا فِی الْجَنَّةِ، وَمَنْ مَاتَ مِنْ أُمَّتِی وَهُوَ یَتَحَلَّى الذَّهَبَ؛ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ لِبَاسَهُ فِی الْجَنَّةِ».
رواه أحمد والطبرانی، ورواة أحمد ثقات. [مضى 18- اللباس/5].
از عبدالله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج فرمود: «هریک از امتیانم درحالی بمیرد که شراب مینوشد، خداوند بر او نوشیدن آن را در بهشت حرام کرده است. و هریک از امتیانم درحالی بمیرد که خود را با طلا زینت داده است، خداوند بر او پوشیدن آن را در بهشت حرام کرده است».
3448-2381- (27) (صحیح) وَعَنْ مُعَاوِیَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ شَرِبَ الخَمْرَ فَاجْلِدُوهُ، فَإِنْ عَادَ فِی الرَّابِعَةِ فَاقْتُلُوهُ».
رواه الترمذی.
از معاویه س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس شراب نوشید، او را شلاق بزنید؛ و در بار چهارم او را بکشید».
(حسن صحیح) وأبو داود، ولفظه: أنَّ رسولَ الله ج قَالَ: «إذا شرِبوا الخمرَ الخَمرَ فاجْلِدُوهُمْ، ثمَّ إنْ شَرِبوا فاجْلِدوهُمْ، ثُمَّ إنْ شَرِبوا فاجْلِدُوهُم، ثُمَّ إنْ شَرِبوا فاقْتُلوهُمْ».
ورواه ابن حبان فی "صحیحه" بنحوه.
و در روایت ابوداود آمده است: رسول الله ج فرمودند: «هرگاه شراب نوشیدند، آنها را شلاق بزنید، سپس اگر دوباره نوشیدند آنها را شلاق بزنید؛ پس اگر برای بار سوم نوشیدند آنها را شلاق بزنید؛ و چون برای بار چهارم نوشیدند، آنها را بکشید».
3449-2382- (28) (صحیح)([29]) وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِذَا سَکِرَ فَاجْلِدُوهُ، ثُمَّ إِذَا سَکِرَ فَاجْلِدُوهُ، ثُمَّ إِذَا سَکِرَ فَاجْلِدُوهُ، فَإِنْ عَادَ فِی الرَّابِعَةَ فَاقْتُلُوهُ».
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرگاه فردی مست شد، او را شلاق بزنید. سپس اگر دوباره مست شد او را شلاق بزنید. و اگر باز هم مست شد او را شلاق بزنید. و اگر برای بار چهارم [به مستی] بازگشت، پس او را بکشید».
رواه أبو داود، والنسائی وابن ماجه وعندهما: «فَإِنْ عَادَ فِی الرَّابِعَةِ فَاضْرِبُوا عُنُقَهُ».
و در رویات نسائی و ابن ماجه آمده است: «و اگر برای بار چهارم [به شرابخواری و مستی] بازگشت، گردن او را بزنید».
(حافظ میگوید): «مساله کشتن شرابخوار در بار چهارم، از طرق صحیح زیادی وارد شده است؛ اما این مساله منسوخ است. والله اعلم([30])».
3450-2383- (29) (صحیح لغیره) وَعَنِ ابْنُ عُمَرَ ب قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ شَرِبَ الخَمْرَ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحًا، فَإِنْ تَابَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ، فَإِنْ عَادَ لَمْ تُقْبَل لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحًا، فَإِنْ تَابَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ، فَإِنْ عَادَ لَمْ تُقْبَل لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحًا، فَإِنْ تَابَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ، فَإِنْ عَادَ الرَّابِعَةَ لَمْ تُقْبَل لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحًا، فَإِنْ تَابَ لَمْ یَتُبِ اللَّهُ عَلَیْهِ([31])،وَغَضِبَ الله عَلَیه وَسَقَاهُ مِنْ نَهْرِ الخَبَالِ»([32]) . قِیلَ: یَا أَبَا عَبْدِالرَّحْمَنِ: وَمَا نَهْرُ الخَبَالِ؟ قَالَ: نَهْرٌ یَجرِی مِنْ صَدِیدِ أَهْلِ النَّارِ».
رواه الترمذی وحسنه. والحاکم وقال: "صحیح الإسناد".
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس شراب بنوشد هیچ نمازش تا چهل روز قبول نمیشود، پس چون توبه کند خداوند توبهی او را قبول میکند. اگر [برای بار دوم به شرابخواری] برگردد، هیچ نمازش تا چهل روز قبول نمیشود؛ اگر [این بار هم] توبه کند، خداوند توبهی او را قبول میکند. اگر [برای بار سوم به شرابخواری] برگردد، هیچ نمازش تا چهل روز قبول نمیشود؛ اگر [این بار هم] توبه کند خداوند توبهی او را قبول میکند. اما اگر برای بار چهارم [به شرابخواری] برگشت، هیچ نمازش تا چهل روز قبول نمیشود و اگر توبه کند خداوند توبهی او را قبول نمیکند و بر او خشم میگیرد و او را از نهر خبال مینوشاند». گفته شد: ای ابا عبدالرحمن نهر خبال چیست؟ فرمود: نهری که از خونابهی بدن جهنمیان جاری است.
(صحیح) ورواه النسائی موقوفاً علیه مختصراً، ولفظه: «مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ فَلَمْ یَنْتَشِ؛ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ مَا دَامَ فِی جَوْفِهِ أَوْ عُرُوقِهِ مِنْهَا شَیْءٌ، وَإِنْ مَاتَ مَاتَ کَافِرًا، وَإِنْ انْتَشَى([33])؛ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ یَوماً، وَإِنْ مَاتَ فِیهَا؛ مَاتَ کَافِرًا».
و در روایت نسائی آمده است: «کسیکه شراب بنوشد اما مست نشود، نماز او قبول نمیشود تا زمانی که مقداری از آن در شکم یا رگهای او وجود داشته باشد. و اگر وفات کند، [در عدم پذیرفته شدن نمازش همچون] کافر مرده است. و اگر مست کند، نماز چهل روز او قبول نمیشود و اگر در آن حال بمیرد، [در عدم پذیرفته شدن نمازش همچون] کافر مرده است»([34]).
0-1423- (20) (منکر) وفی روایة للنسائی عَنْ عَبْدِاللهِ بْنِ عَمْرو بن العاصی؛ أَنَّ النَّبِیَّ ج قَالَ: «مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ فَجَعَلَهَا فِی بَطْنِهِ؛ لَمْ یُقْبَلْ مِنْهُ صَلَاةٌ سَبْعًا، وَإِنْ مَاتَ فِیهِنَّ مَاتَ کَافِرًا، فَإِنْ أَذَهَبَتْ عَقْلَهُ عَنْ شَیْءٍ مِنَ الْفَرَائِضِ - وفی روایة: عن القرآن -؛ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ یَوْمًا، وَإِنْ مَاتَ فِیهَا مَاتَ کَافِرًا»([35]).
از عبدالله بن عمرو بن العاصی روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس شراب نوشیده و آن را وارد شکمش کند، نماز هفت روز وی قبول نمیشود و اگر در این مدت بمیرد، کافر مرده است. و اگر عقل خود را در مورد چیزی از فرایض از دست دهد – و در روایتی در مورد قرآن از دست بدهد - نماز چهل روز وی قبول نمیشود. و اگر در این مدت بمیرد کافر مرده است».
3451-2384- (30) (صحیح) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرٍو ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ فَسَکِرَ؛ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحًا، فَإِنْ مَاتَ دَخَلَ النَّارَ، فَإِنْ تَابَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ، فَإِنْ عَادَ فَشَرِبَ فَسَکِرَ؛ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحًا، فَإِنْ مَاتَ دَخَلَ النَّارَ، فَإِنْ تَابَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ، فَإِنْ عَادَ فَشَرِبَ فَسَکِرَ؛ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحًا، فَإِنْ مَاتَ دَخَلَ النَّارَ، فَإِنْ تَابَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ، فَإِنْ عَادَ الرَّابِعَةَ؛ کَانَ حَقًّا عَلَى اللَّهِ أَنْ یَسْقِیَهُ مِنْ طِینَةِ الْخَبَالِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ». قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَمَا طِینَةُ الْخَبَالِ؟ قَالَ: «عُصَارَةُ أَهْلِ النَّارِ».
رواه ابن حبان فی "صحیحه".
از عبدالله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس شراب نوشیده و مست شود، نماز چهل صبح او [یا چهل روزش] قبول نمیشود و اگر در این حالت بمیرد، وارد جهنم میشود؛ و اگر توبه کند خداوند توبهی او را قبول میکند؛ و اگر دوباره [به این عمل] برگشت و شراب نوشید و مست نمود، نماز چهل صبح او قبول نمیشود و اگر بمیرد وارد جهنم میشود؛ و اگر توبه کند خداوند توبهی او را قبول میکند؛ و اگر باز هم [برای بار سوم به این عمل] برگشت و شراب نوشید و مست نمود، نماز چهل صبح او قبول نمیشود و اگر در این حالت بمیرد وارد جهنم میشود؛ و اگر توبه کند خداوند توبهی او را قبول میکند؛ و اگر برای بار چهارم به این عمل برگشت این حق برای خداوند است که روز قیامت او را از طینة الخبال بنوشاند». گفته شد: ای رسول الله ج! طینةالخبال چیست؟ فرمود: «خونابه جهنمیان است».
(صحیح) ورواه الحاکم مختصراً ببعضه قال: «لَا یَشْرَبُ الْخَمْرَ رَجُلٌ مِنْ أُمَّتِی فَتُقْبَلُ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحًا».
وقال: "صحیح على شرطهما"([36]).
و در روایت حاکم آمده است: «هیچ مردی از امت من شراب نمینوشد مگر اینکه نماز چهل صبح او قبول نمیشود».
3452-1424- (21) (منکر) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب عَنِ النَّبِیِّ ج قَالَ: «کُلُّ مُخَمِّرٍ خَمْرٌ، وَکُلُّ مُسْکِرٍ حَرَامٌ، وَمَنْ شَرِبَ مُسْکِرًا؛ بُخِسَتْ صَلَاتُهُ أَرْبَعِینَ صَبَاحًا، فَإِنْ تَابَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ، فَإِنْ عَادَ الرَّابِعَةَ؛ کَانَ حَقًّا عَلَى اللَّهِ أَنْ یَسْقِیَهُ مِنْ طِینَةِ الْخَبَالِ». قِیلَ: وَمَا طِینَةُ الْخَبَالِ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «صَدِیدُ أَهْلِ النَّارِ. وَمَنْ سَقَاهُ صَغِیرًا لَا یَعْرِفُ حَلَالَهُ مِنْ حَرَامِهِ؛ کَانَ حَقًّا عَلَى اللَّهِ أَنْ یَسْقِیَهُ مِنْ طِینَةِ الْخَبَالِ».
رواه أبو داود([37]).
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هر آنچه عقل را زایل کند شراب است و هر مست کنندهای حرام است و هرکس مستکنندهای را بنوشد، نماز چهل روز وی ناقص خواهد بود. اگر توبه کند خداوند توبه وی را میپذیرد؛ و اگر برای چهارمین بار شراب بنوشد این حق برای خداوند است که او را از طینه الخبال بنوشاند». گفته شد: طینه الخبال چیست ای رسول خدا؟ فرمود: «چرک آغشته به خون دوزخیان؛ و هرکس در کودکی و در سنی شراب خورده باشد که حلال را از حرام نمیشناسد، این حق بر خداوند است که او را از طینه الخبال بنوشاند».
3453-1425- (22) (منکر) وَعَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ یَزِیدَ ل؛ أَنَّهَا سَمِعَتِ رَسُولَ الله ج یَقُولُ: «مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ؛ لَمْ یَرْضَ اللَّهُ عَنْهُ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً، فَإِنْ مَاتَ مَاتَ کَافِرًا، وَإِنْ تَابَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ، فَإِنْ عَادَ؛ کَانَ حَقًّا عَلَى اللَّهِ أَنْ یَسْقِیَهُ مِنْ طِینَةِ الْخَبَالِ». قِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ! وَمَا طِینَةُ الْخَبَالِ؟ قَالَ: «صَدِیدُ أَهْلِ النَّارِ».
رواه أحمد بإسناد حسن([38]).
از اسما دختر یزید ل روایت است: از رسول الله ج شنیدم که فرمودند: «هرکس شراب بنوشد خداوند متعال چهل شب از او ناراضی خواهد بود و اگر در این مدت بمیرد کافر مرده است. و اگر توبه کند خداوند توبه او را میپذیرد. و اگر پس از این به شرابخواری بازگردد، این حق بر خداوند است که او را از طینه الخبال بنوشاند». گفته شد: ای رسول خدا، طینه الخبال چیست؟ فرمود: «چرک آغشته به خون دوزخیان».
0-1426- (23) (ضعیف) ورواه أحمد أیضاً والبزار والطبرانی من حدیث أبی ذر بإسنادحسن([39]).
3454-1427- (24) (ضعیف) وَعَنْ عَائِشَةَ ل؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحًا؛ فَإِنْ عَادَ ج فَمِثلُ ذلک، وَمَا یَدْرِیهِ لَعَلَّ مَنِیَّتَهُ فِی تلک اللَّیالی، فَإِنْ عَادَ؛ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحًا، وَمَا یَدْرِیهِ لَعَلَّ مَنِیَّتَهُ فِی تلک اللَّیالی، فَإِنْ عَادَ؛ سَخِطَ اللَّهُ عَلَیْهِ أَرْبَعِینَ صَبَاحًا. فَهَذِهِ عِشْرُونَ وَمِائَةُ لَیْلَةٍ، فَإِنْ عَادَ فَهُوَ فِی رَدْعَةُ الْخَبَالِ [یوم القِیامة]([40])». قیل: وَمَا رَدغَةُ الخَبالِ؟ قَالَ: «عَرَقُ أَهْلِ النَّارِ وَصَدِیدُهُمْ».
رواه الأصبهانی، وفیه إسماعیل بن عیاش، ومن لا یحضرنی حاله.
از عایشه ل روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس شراب بنوشد خداوند متعال چهل روز بر او خشمگین است و اگر پس از آن دوباره شراب بنوشد چنان خواهد بود. و شاید که مرگ وی در این شبها باشد. پس از این اگر به شرابخواری بازگردد، خداوند متعال چهل روز بر وی خشمگین خواهد بود. و شاید مرگ وی در این شبها باشد. و اگر دوباره به شرابخواری بازگردد، خداوند متعال چهل روز بر وی خشمگین خواهد بود. این صد و بیست روز شد. پس از این اگر به شرابخواری بازگردد، روز قیامت در ردغه الخبال خواهد بود». گفته شد: ردغه الخبال چیست؟ فرمود: «عرق دوزخیان و چرک آغشته به خون آنها».
3455-1428- (25) (موضوع) وَرُوِیَ عن أنسِ بنِ مالکٍ س؛ أَنَّ رسولَ الله ج قال: «مَن فارَقَ الدنیا وهو سکرانُ؛ دخَل القبرَ وهو سکرانُ، وبُعِثَ مِن قبرِهِ سکرانَ، وأُمِرَ به إلى النار سکرانَ، [إلى جَبلٍ]([41]) فیه عینٌ یَجری مِنها القَیحُ والدمُ، وهو طعامُهُم وشرابُهم ما دامتِ السماواتُ والأرضُ».
رواه الأصبهانی، وأظنه فی "مسند أبی یعلى" أیضاً مختصراً، وفیه نکارة([42]).
از انس بن مالک س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «هرکس در حالت مستی بمیرد، با مستی وارد قبر میشود و با مستی از قبر برانگیخته میشود و در حالت مستی به دوزخ انداخته میشود؛ به کوهی در دوزخ که در آن چشمهای است که چرک و خون از آن جاری است و این غذا و نوشیدنی آنها میباشد تا زمانی که آسمانها و زمین پابرجا هستند».
3456-2385- (31) (حسن) وَعَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَمْرِو ب عَنِ النَّبِیَّ ج قَالَ: «مَنْ تَرَکَ الصَّلَاةَ سُکرًا مَرَّةً وَاحِدَةً؛ فَکَأَنَّمَا کَانَتْ لَهُ الدُّنْیَا وَمَا عَلَیْهَا فَسُلِبَهَا، وَمَنْ تَرَکَ الصَّلَاةَ أَرْبَعَ مَرَّاتٍ سُکَرًا؛ کَانَ حَقًّا عَلَى اللَّهِ أَنْ یَسْقِیَهُ مِنْ طِینَةِ الْخَبَالِ». قِیلَ: وَمَا طِینَةُ الْخَبَالِ؟ قَالَ: «عُصَارَةُ أَهْلِ جَهَنَّمَ».
رواه الحاکم وقال: "صحیح الإسناد".
از عبدالله بن عمرو ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «کسیکه به خاطر مستی برای بار اول نماز را ترک کند، گویا که صاحب تمام دنیا و آنچه بر روی آن است بوده، اما همه چیز از او گرفته میشود؛ و کسیکه به خاطر مستی چهار بار نماز را ترک کند، خداوند حق دارد در روز قیامت به او طینةالخبال بنوشاند». گفته شد: ای رسول الله ج طینةالخبال چیست؟! فرمود: «خونابه جهنمیان».
وروى أحمد منه: «مَنْ تَرَکَ الصَّلَاةَ سُکرًا مَرَّةً وَاحِدَةً؛ فَکَأَنَّمَا کَانَتْ لَهُ الدُّنْیَا وَمَا عَلَیْهَا فَسُلِبَهَا([43])».
ورواته ثقات.
3457-2386- (32) (حسن لغیره) وَعَنْ أَنَسٍ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «إِذَا اسْتَحَلَّتْ أُمَّتِی خَمْسًا فَعَلَیْهِمُ الدَّمَارُ: إِذَا ظَهَرَ التَّلَاعُنُ، وَشَرِبُوا الْخُمُورَ، وَلَبِسُوا الْحَرِیرَ، وَاتَّخِذُوا الْقِیَانَ، وَاکْتَفَى الرِّجَالُ بِالرِّجَالِ، وَالنِّسَاءُ بِالنِّسَاءِ».
رواه البیهقی، وتقدم فی لبس الحریر [18- اللباس/5].
از انس س روایت شده که رسول الله ج فرمودند: «اگر پنج چیز در امت من حلال شود حتما نابود میگردند: هرگاه ملاعنه زیاد و آشکار گردد و شراب خوردند و حریر پوشیدند و از دختران آواز خوان استفاده کردند و مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا نمودند».
7 -(الترهیب من الزنا سیما بحلیلة الجار والمغیبة، والترغیب فی حفظ الفرج)
([1]) فی سند هذا اللفظ (یزید بن أبی زیاد) وهو الهاشمی، وهو ضعیف من قبل حفظه، وقد خالف الثقات فی زیادته جملة (ربقة الإِسلام. . .)، وهم نحو عشرة خرجت أحادیثهم من روایة الشیخین وغیرهما عن أبی هریرة فی "الصحیحة" (3000)، وأما الجهلة الثلاثة فخبطوا کعادتهم؛ فصدروا تخریجهم لهذا وللروایة الصحیحة بقولهم: "صحیح" دون تمییز!
([2]) (شَقّص) قصاب ذبیحه: که اعضای ذبیحه را به صورت متعادل در بین شرکاء جدا میکند.
([3]) قلت: فیه مجهول الحال، وهو مخرج فی "الضعیفة" (4566).
([4]) الأصل: (حجارة) کمطبوعة (عمارة) والمخطوطة، وهذا خطأ کما سبق.
([5]) قلت: لبعضه شواهد من حدیث عبادة تقدم هنا فی "الصحیح".
([6]) قلت: فی إسناده من لین حدیثه الحافظ ابن حجر، وانقطاع؛ کنت بینت ذلک فی "الضعیفة" (1274)، وصح الحدیث بلفظ آخر، وهو مخرج فی "الصحیحة" (509).
([7]) قلت: فیه عنده (منیر بن الزبیر) ضعیف. ورواه الدیلمی (ص 136) عن أنس، وفیه متروکان.
([8]) قلت: یرد هذا زیادة البیهقی أعلاه، وهی زیادة ثابتة کما بینته فی "الصحیحة" (2634)، ویشهد لها حدیث أبی سعید الذی ذکرته فی التعلیق على الحدیث الأول من (18- اللباس/ 5). وقد ذهب إلى القول بها بعض الصحابة والعلماء. انظر "فتح الباری" (10/ 26-27).
([9]) ما بین المعقوفتین سقط من «الصحیح» و «الضعیف»، وأشار إلیه الشیخ بالنقاط قبل قوله: «ومن مات» ومن منهجه فی مثله التنصیص علی حکم مخالف له فی الهامش، أو نقله للکتاب الآخر، والظاهر أن حکم هذه القطعة (حسن لغیره) کروایة ابن حبان الآتیة. [ش].
([10]) قلت: فیه أبو حریز عبدالله بن حسین؛ مختلف فیه، وقال ابن عدی: "عامة ما یرویه لا یتابع علیه". ولیس لهذا القدر المذکور هنا شاهد؛ خلافاً لدعوى الثلاثة الکاذبة.
([11]) قلت: هو ابن جدعان، ضعیف، وقال البزار: "لا نعلم رواه عنه إلا محمد بن عبدالله العمّی". قلت: وهو لین الحدیث کما فی "التقریب". لکن له شاهد جید تراه فی "الصحیحة" (674).
([12]) قد صح بلفظ آخر، فانظر "الصحیحة" (674).
([13]) بدل النقط (أبدا)، وحذفها الشیخ، ولم یعلق کعادته، ولم یشیر إلیها فی «الضعیف». [ش].
([14]) قلت: ووافقه الذهبی، وفیه نظر لما یأتی، وتعقبه الثلاثة بقولهم: "قلنا (!): فیه عبدالعزیز بن محمد الدراوردی؛ ضعیف"! وهذا جهل فاضح، فالرجل ثقة من رجال مسلم، وفیه کلام یسیر لا یضر، والعلة من الراوی عنه (نعیم بن حماد)، لکنْ یشهد له الحدیث الذی بعده، وقد حسنه الثلاثة! والبالغ غفلتهم لم یعتبروه شاهداً لحدیث الدراوردی الذی ضعفوه!!
([15]) قلت: قد روی مفرقاً بإسنادین ضعیفین؛ وبیانه فی "الضعیفة" (1226 و2464).
([16]) الأصل: "شیعاً"، والتصحیح من المخطوطة والطبرانی والحاکم، والسیاق له، والزیادات للطبرانی، وقد خرجته فی "الصحیحة" (2695).
([17]) الأصل: (إذا أفضى)، وکذا فی "الموارد" (1375)، وما أثبته من "الإحسان"، ولعله أولى.
([18]) قلت: أخرج المرفوع فی "شعب الإیمان" (5/ 10/ 5586) من طریق ابن أبی الدنیا، وهذا فی "ذم المسکر" (15-16/ 1)، وفیه راویان متکلم فیهما، وقد أعله الدارقطنی أیضاً بالوقف وقال: هو المحفوظ. وهو مخرج عندی فی "الأحادیث المختارة" (349 و350). ومن تخلیطات الثلاثة أنهم عزوه للبیهقی فی "السنن" والنسائی، وأعلوه بأحد الراویین، وهما إنما أخرجاه موقوفاً وبإسناد صحیح!!
([19]) بفتح الهاء. وإسکانها خطأ شائع اغتر به عمارة فأسکنها، وکذلک فعل المعلقون الثلاثة. قال الحافظ الناجی: "واعلم أن الزهرة المعروفة بفتح الهاء، وأن (زهرة) المنکرة فی الأسماء بإسکانها، وقد نص أهل اللغة على ذلک، وکثیر من الناس لا یقرؤونها إلا بسکون الهاء فی التصحیف، وقد ذکروا أن ذلک من لحن العوام فتنبه".
قلت: وهو بضم الزای کما فی "المعجم الوسیط".
([20]) قلت: فی حفظه ضعف، وفیه علة أخرى وهی جهالة شیخه موسى بن جبیر، ولذلک استنکر هذا الحدیث الإِمام أحمد وأبو حاتم، وکیف لا وفیه وصف الملکین بخلاف نص القرآن الکریم: (لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ). انظر "الأحادیث الضعیفة" (170).
([21]) الأصل: "عطشاناً"، وتبعه "مجمع الزوائد"، وکذا فی "المسند" (3/ 422) والمخطوطة؛ إلا أن بعض المصححین لها کشط ألف (نا) فصارت (عطشان)، وکذلک وقع فی "الجامع الصغیر" و"مرقاة المفاتیح" وغیرها، وهو الصواب، على أنه یمکن تخریج ما فی الأصل على لغة ضعیفة؛ کما یؤخذ من "شرح المفصل" (1/ 67- الطبعة المنیریة).
([22]) [ما بین المعقوفتین ضعیف] لعدم وجود شاهد له.
([23]) فی "المعجم الأوسط" (1/ 227/ 343)، وفیه علل بینتها فی "الضعیفة" (6657).
([24]) مراجعه شود به حدیث 173
([25]) جمع (کِبار) جمع (کبَرَ)؛ و آن عبارت است از طبل؛ همچون (جمل وجمال وجمالات)؛ چنانکه در "النهایة" آمده است. و در "المعجَم الوسیط" آمده است: عبارت است از طبلی که دو طرف آن یکسان است.
([26]) یعنی بهشت. ابن اثیر میگوید: «در اصل به معنای جایی است که اطراف آن دیوار کشیده شده تا مکانی امن در برابر گرما و سرما برای گوسفندان و شتران باشد».
وهذه الجملة الأخیرة لها شاهد من حدیث أنس، وهو فی هذا الباب من "الصحیح".
([27]) قلت: هو الألهانی، وهو ضعیف أو متروک. وتمام الحدیث فی "المسند" (5/ 257): "ولا یحل بیعهن، ولا شراؤهن، ولا تعلیمهن، ولا تجارة فیهن، وأثمانهنَّ حرام، للمغنیات".
([28]) فی الأصل هنا ما نصه: "ومدمن الخمر؛ حقاً على الله أن یسقیه من نهر الخبال [قیل: یا رسول الله! وما نهر الخبال؟ قال: «صدید أهل النار»] وقد حذفته من هنا وأودعته فی "الصحیح"، لأنه على شرطه.
([29]) سقط هذا الحکم من الطبعة السابقة، واستدرکناه من أصول الشیخ. [ش].
([30]) ترمذی در «کتاب العلل» میگوید: «علما بر ترک آن اجماع کردهاند. یعنی این حکم منسوخ است. و گفته شده: به زدن و تنبیه شدید تاویل میشود». سیوطی در حاشیه ترمذی به بسط این مساله پرداخته که این حکم را اثبات نموده و بیان کند که شایسته است بدان عمل شود. والله اعلم.
میگویم: این مساله چنان است که سیوطی میگوید. و دلیلی مبنی بر نسخ آن وجود ندارد. و هرآنچه در ادعای نسخ بدان استناد کردهاند، روایاتی از عمل رسول الله ج میباشد که چنین فردی را نکشتند. علاوه بر اینکه آنچه در این زمینه روایت کردهاند، صحیح نیست. چنانکه در تعلیق بر «الروضة الندیة» بیان نمودهام. و اگر چیزی از آنها صحیح باشد، موجب نسخ اصل مشروعیت قتل نمیباشد. بلکه ناسخ وجوب آن است. و این دیدگاهی است که شیخ الاسلام ابن تیمیه در مجموع الفتاوی (7/ 483) بدان مایل است. هرکس خواهان توضیح بیشتر است بدان مراجعه کند.
([31]) میگویم: این بدان سبب است که توبهی وی توبهای صادقانه نبوده است چراکه در هر بار آن را شکسته است. و نظیر آن است کلام الهی که میفرماید: «﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَعۡدَ إِیمَٰنِهِمۡ ثُمَّ ٱزۡدَادُواْ کُفۡرٗا لَّن تُقۡبَلَ تَوۡبَتُهُمۡ﴾ [آل عمران: 90] «همانا کسانیکه پس از ایمان خود کافر شدند، پس بر کفر (خود) افزودند، هرگز توبه آنان پذیرفته نخواهند شد». و در این مورد مراجعه کن به "مرقاة المفاتیح" (کتاب الحدود).
([32]) (الخبال) به فتح خاء: به معنای فساد میباشد. و در افعال و جسم و عقل میباشد. و در اینجا به خونابه دوزخیان تفسیر شده است.
([33]) (الانتشاء) ابتدای مستی و مقدمات آن. و گفته شدن خود مستی میباشد. و ظاهرا مراد از آن در اینجا مستی میباشد.
([34]) [به عبارت دیگر چنانکه کافر به سبب کفرش اگر نماز بخواند به حال او سودی ندارد و نمازش قبول نمیشود، مسلمانی که شراب بخورد در دو حالت مذکور در روایت، نمازش قبول نمیشود چنانکه نماز کافر در حالت کفرش قبول نمیشود. حاشیة السندی على سنن النسائی (8/ 316)] مصحح
[مساله: «لم تقبل له صلاة أربعین لیلة» آیا از نفی قبولیت نماز در اینجا، نفی صحت نماز لازم میآید؟
میگوییم (علامه ابن عثیمین): عدم پذیرش و نفی قبول شدن نماز یا بخاطر فوت شرطی یا وجود مانعی میباشد. در این دو حالت نفی قبولیت به معنای نفی صحت است و از این قبیل است که گفته شود: کسی که نماز را بدون وضو بخواند، خداوند نمازش را نمیپذیرد؛ و یا اگر کسی در مکانی غصبی نماز بخواند خداوند نمازش را قبول نمیکند و این نزد آن عده از علمایی است که چنین دیدگاهی دارند. و اگر نفی قبول بخاطر نبود شرطی یا وجود مانعی نباشد، از نفی قبول نفی صحت لازم نمیآید، بلکه یا مراد از آن نفی قبولیت و پذیرش کامل و تامّ است، یعنی چهل روز نمازش چنین شخصی به طور کامل پذیرفته نمیشود که از آن رضایت کامل و ثواب وافر بدست آید. و یا اینکه به این معناست که آن گناه در ترازوی اعمال در برابر این حسنه قرار میگیرد و یکدیگر را خنثی میکنند. و گناه این عمل برابر است با پاداش آن حسنه (چهل روز نماز)؛ و چون نماز چنین شخصی پاداش نداشته باشد –هرچند با خواندن آن بریالذمه میشود- اما چنان است که گویا نمازش مقبول نیست و پاداش آن در مقابل گناه آن عمل قرار میگیرد و آنرا ساقط میکند.] علامه ابن عثیمین در القول المفید على کتاب التوحید الجزء الأول (ص: 399). مصحح
([35]) قلت: فیه (یزید بن أبی زیاد) وهو الهاشمی، ضعیف، وخالفه الثقة فأوقفه، ومع هذا کله، فقد حسنه المعلقون الثلاثة، وبیان هذا کله فی "الضعیفة" (6874)، وفی الباب من "الصحیح" ما یغنی عنه.
([36]) کذا قال، ووافقه الذهبی! وهو خطأ لأنه من روایة ابن الدیلمی عن ابن عمرو واسمه عبدالله بن فیروز، وهو ثقة لکن لم یخرج له الشیخان. ومن طریقه رواه ابن حبان (1378)، وکذلک رواه الحاکم أیضاً (1/ 30 و257) بتمامه، وکذا أحمد (2/ 189) من طریق أخرى عن ابن عمرو به؛ وزاد: "فإن تاب لم یتب الله علیه وکان حقاً. . ." إلخ. وسنده صحیح، وکذلک رواه البزار (ق 277/ 1) وقال الحاکم (4/ 146): "صحیح الإسناد"، ووافقه الذهبی.
([37]) قلت: فیه (إبراهیم بن عمر أبو إسحاق الصنعانی) لم یوثقه أحد، واستنکر حدیثه هذا أبو زرعة، وأشار البیهقی إلى تضعیفه فی "الشعب" (5/ 8)، وأما تقویة الشیخ شعیب إیاه فی حاشیة "التهذیب" (2/ 160) ببعض الشواهد، فهی غفلة منه عما ذکرته، وعن کون الشواهد، هی شواهد قاصرة یطول الکلام ببیانها، ویکفی الآن منها أن جملة "ومن سقاه صغیراً. . ." لم تذکر فیها بل هی منکرة کما قال بعض الحفاظ، وقلده الثلاثة فقالوا: "حسن بشواهده"!! وهو مخرج فی "الضعیفة" (6328).
([38]) قلت: کیف وفیه (شهر بن حوشب)، وهو ضعیف، وقد اضطرب فی إسناده، فمرة رواه هکذا عن أسماء (6/ 460)، ومرة قال: عن ابن عم لأبی ذر، عن أبی ذر نحوه، ولیس فیه جملة "مات کافراً". رواه أحمد (5/ 171) والبزار (3/ 353)؟! والحدیث بدونها صحیح، له شواهد فی الباب تراها فی "الصحیح".
([39]) قلت: هذا أبعد ما یکون عن الصواب، فقد بینت آنفاً أنه من روایة شهر عن ابن عم لأبی ذر، ففیه ضعف وجهالة، وبذلک أعله الهیثمی، ثم لیس فیه: "مات کافراً" کما فی الأول، ولم یفرق الجهلة بین الروایتین -کعادتهم- فقالوا: "حسن، رواه أحمد. ."!!
([40]) سقطت من الأصل والمخطوطة واستدرکتها من "الأصبهانی".
([41]) سقطت من الأصل والمخطوطة واستدرکتها من "الأصبهانی".
([42]) قلت: بل هو موضوع، وبیانه فی "الضعیفة" (5243).
([43]) قلت: بل هو عند أحمد (2/ 178) بتمامه مثل روایة الحاکم. وهو مخرج فی "الصحیحة" (3419)، وقد رددت هناک على الجهلة الثلاثة الذین أبوا أن یحسنوا إسناده، وحسنوه لشواهده -زعموا- ولا شاهد له، ثم لم یذکروه فی کتابهم التجاری الجدید الذی أسموه "تهذیب الترغیب والترهیب من الأحادیث الصحاح"! یعنون الضعاف!! فافهم، وانتبه لجهلهم حتى بلغتهم!
ترغیب به اجرای حدود و ترهیب از سهل انگاری و سازش در مورد آن
3400-2350- (1) (حسن لغیره) عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «لَحَدٌّ یُقَامُ فِی الْأَرْضِ؛ خَیْرٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ مِنْ أَنْ یُمْطَرُوا ثَلَاثِینَ صَبَاحًا».
از ابوهریره س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «حدی که در زمین اجرا میشود، بهتر از باریدن سی صبح باران برای اهل زمین است».
(صحیح) وفی روایة: قَالَ أَبُو هُرَیْرَةَ: «إِقَامَةُ حَدٍّ فِی الأَرْضِ؛ خَیْرٌ لِأَهْلِهَا مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً».
رواه النسائی هکذا مرفوعاً وموقوفاً.
و در روایتی ابوهریره س میگوید: حدی که در زمین اجرا شود، بهتر از باریدن چهل شب باران برای اهل آن است.
(حسن لغیره) وابن ماجه، ولفظه: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «حَدٌّ یُعْمَلُ بِهِ فِی الْأَرْضِ، خَیْرٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ مِنْ أَنْ یُمْطَرُوا أَرْبَعِینَ صَبَاحًا».
و در روایت ابن ماجه آمده است: رسول الله ج فرمودند: «حدی که بدان در زمین عمل شود، برای اهل آن از چهل روز باریدن باران بهتر است».
(حسن لغیره) وابن حبان فی "صحیحه"، ولفظه: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «إِقَامَةُ حَدٍّ بِأَرْضٍ؛ خَیْرٌ لِأَهْلِهَا مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِینَ صَبَاحًا».
و در روایت ابن حبان آمده است: رسول الله ج فرمودند: «اقامه حدی در زمین از باران چهل صبح برای اهل آن بهتر است».
3401-2351- (2) (حسن لغیره) وروى ابن ماجه أیضاً عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب؛ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج قَالَ: «إِقَامَةُ حَدٍّ مِنْ حُدُودِ اللَّهِ؛ خَیْرٌ مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً فِی بِلَادِ اللَّهِ».
از ابن عمر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «اقامه حدی از حدود الهی از باران چهل شب در سرزمینهای خداوند بهتر است».
3402-1403- (1) (منکر) وَعَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ ب قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللهِ ج: «یَوْمٌ مِنْ إِمَامٍ عَادِلٍ؛ أَفْضَلُ مِنْ عُبَادَةِ سِتِّینَ سَنَةً، وَحَدٌّ یُقَامُ فِی الْأَرْضِ بِحَقِّهِ؛ أَزْکَى فِیهَا مِنْ مَطَرِ أَرْبَعِینَ عَامًا([1])».
رواه الطبرانی بإسناد حسن، وهو غریب بهذا اللفظ. [مضی20-القضاء/2].
از ابن عباس ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «روزی از امام عادل برتر از عبادت شصت سال است و حدی که به حق در زمین اقامه شود، اثر آن از باران چهل سال بیشتر است».
3403-2352- (3) (حسن لغیره) وَعَنْ عُبَادَةَ بْنِ الصَّامِتِ س قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَقِیمُوا حُدُودَ اللَّهِ فِی الْقَرِیبِ وَالْبَعِیدِ، وَلَا تَأْخُذْکُمْ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ».
رواه ابن ماجه، ورواته ثقات؛ إلا أن ربیعة بن ناجد([2]) لم یرو عنه إلا أبا صادق فیما أعلم([3]).
از عبادة بن صامت س روایت است که رسول الله ج فرمودند: «حدود الهی را در مورد خویشاوند و غیر خویشاوند [یا قوی و ضعیف] اجرا کنید و از سرزنش هیچ سرزنشکنندهای نهراسید».
3404-2353- (4) (صحیح) وَعَنْ عَائِشَةَ ل؛ أَنَّ قُرَیْشًا أَهَمَّهُمْ شَأْنُ المَرْأَةِ المَخْزُومِیَّةِ الَّتِی سَرَقَتْ، فَقَالُوا: مَنْ یُکَلِّمُ فِیهَا رَسُولَ اللَّهِ ج؟ ثُمَّ قَالُوا: مَنْ یَجْتَرِئُ عَلَیْهِ إِلَّا أُسَامَة بْنَ زَیْدٍ حِبَّ رَسُولِ اللَّهِ ج؟ فَکَلَّمَهُ أُسَامَةُ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «یَا أُسَامَةُ! أَتَشْفَعُ فِی حَدٍّ مِنْ حُدُودِ اللَّهِ؟!» ثُمَّ قَامَ فَاخْتَطَبَ؛ فَقَالَ: «إِنَّمَا هَلَکَ الَّذِینَ مِن قَبْلکُمْ أَنَّهُمْ کَانُوا إِذَا سَرَقَ فِیهِمُ الشَّرِیفُ تَرَکُوهُ، وَإِذَا سَرَقَ فِیهِمُ الضَّعِیفُ أَقَامُوا عَلَیْهِ الحَدَّ، وَایْمُ اللَّهِ! لَوْ أَنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ سَرَقَتْ لَقَطَعْتُ یَدَهَا».
رواه البخاری ومسلم وأبو داود والترمذی والنسائی وابن ماجه.
از عایشه ل روایت است: قضیهی دزدی زن مخزومی، قریش را اندوهگین نمود، پس گفتند: چه کسی در اینباره با رسول الله ج صحبت میکند؟ گفتند: به جز اسامة بن زید، محبوب رسول الله ج کسی جرأت این کار را ندارد. بنابراین اسامه با رسول الله ج در اینباره صحبت کرد؛ رسول الله ج فرمود: «ای اسامه! آیا در مورد حدی از حدود الهی سفارش میکنی؟!». سپس ایستاده و سخنرانی فرمود: «ای مردم! پیشینیان شما به این دلیل هلاک شدند که وقتی انسانی شریف سرقت میکرد، حد را بر او جاری نمیکردند ولی هرگاه ضعیفی از آنها سرقت میکرد، حد را بر او جاری میکردند. قسم به خدا اگر فاطمه دختر محمد دزدی کند، دست او را قطع میکنم».
3405-2354- (5) (صحیح) وَعَنِ النُّعْمَانِ بْنِ بَشِیرٍ ب؛ أَنَّ رَسُولَ الله ج قَالَ: «مَثَلُ القَائِمِ عَلَى([4]) حُدُودِ اللَّهِ وَالوَاقِعِ فِیهَا، کَمَثَلِ قَوْمٍ اسْتَهَمُوا عَلَى سَفِینَةٍ، فَأَصَابَ بَعْضُهُمْ أَعْلاَهَا وَبَعْضُهُمْ أَسْفَلَهَا، فَکَانَ الَّذِینَ فِی أَسْفَلِهَا إِذَا اسْتَقَوْا مِنَ المَاءِ مَرُّوا عَلَى مَنْ فَوْقَهُمْ، فَقَالُوا: لَوْ أَنَّا خَرَقْنَا فِی نَصِیبِنَا خَرْقًا، وَلَمْ نُؤْذِ مَنْ فَوْقَنَا، فَإِنْ تَرَکُوهُمْ وَمَا أَرَادُوا هَلَکُوا جَمِیعًا، وَإِنْ أَخَذُوا عَلَى أَیْدِیهِمْ نَجَوْا، وَنَجَوْا جَمِیعًا».
رواه البخاری - واللفظ له -، والترمذی وغیره. وتقدم أحادیث فی الشفاعة المانعة من حدّ من حدود الله تعالى.
از نعمان بن بشیر ب روایت است که رسول الله ج فرمودند: «مثال کسانیکه حدود خدا را رعایت میکنند و آنان که رعایت نمیکنند، همانند مسافران یک کشتی است که برای سوار شدن در آن قرعه کشی میکنند، در نتیجه بعضی در طبقهی بالا و بعضی در طبقهی پایین جا میگیرند؛ ساکنین طبقهی پایین برای تهیهی آب به طبقهی بالا رفت و آمد میکنند، پس [با یکدیگر مشورت نموده و] میگویند: در طبقهی خود کشتی را سوراخ کنیم تا باعث اذیت و آزار افراد طبقهی بالا نشویم. اگر ساکنان طبقهی بالا آنها را برای اجرای تصمیمشان آزاد بگذارند، همه هلاک خواهند شد؛ ولی اگر مانع آنها بشوند همه نجات خواهند یافت».
6 -(الترهیب من شرب الخمر وبیعها وشرائها وعصرها وحملها وأکل ثمنها، والتشدید فی ذلک، والترغیب فی ترکه والتوبة منه)
([1]) قلت: هذا لفظه فی "المعجم الکبیر"، ولفظه فی "الأوسط": (صباحاً). وهو المحفوظ فی حدیث أبی هریرة وغیره فی هذا الباب من "الصحیح" فی هذا الشطر من الحدیث؛ کما تقدم التنبیه علیه فی حاشیة الحدیث فیما مضى.
([2]) بالنون والجیم المکسورة والذال المعجمة، کذا قال الناجی، وبالمعجمة وقع فی "التبصیر"؛ خلافاً لـ "التهذیب" و"التقریب"، وغیرهما، فإنه وقع فیهما بالمهملة. وقال فی "الخلاصة": "بجیم ثم مهملة". وکذا وقع فی الأصل والمخطوطة. والله أعلم.
([3]) قلت: وهذا معناه أنه مجهول العین، ولذا قال الذهبی: "لا یعرف". وأما الحافظ فقال: "ثقة"! ولا سلف له فیه إلا ابن حبان والعجلی.
([4]) الأصل: (فی)، وکذا فی مطبوعة عمارة والمعلقین الثلاثة، وهو خطأ، انظر التعلیق على هذا الحدیث وقد تقدم هنا (فی الباب الأول).