ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
351- شاید خداوند، ستمگر را بالا ببرد، اما نه برای آنکه دوستش دارد، بلکه میخواهد او را از بلندی پایین بیندازد.
352- همه برای تایید رسالت خود از سخنانی یکسان استفاده میکنند، اما مهم حقیقت یک رسالت است. فرعون میگفت:
﴿...وَمَآ أَهۡدِیکُمۡ إِلَّا سَبِیلَ ٱلرَّشَادِ﴾ [غافر: 29].
«...و شما را جز به راه درست نمیبرم».
مومن آل فرعون نیز میگفت:
﴿...یَٰقَوۡمِ ٱتَّبِعُونِ أَهۡدِکُمۡ سَبِیلَ ٱلرَّشَادِ﴾ [غافر: 38].
«ای قوم من، از من پیروی کنید تا شما را به راه درست هدایت کنم».
353- هر که بر الله تکبر ورزد ذلیل میشود؛ و گناهان تنها بر حسب بزرگی و کوچکیشان سنجیده نمیشوند، چرا که گناه صغیرهای که همراه با تکبر باشد بدتر از گناه کبیرهای است که بر اثر غفلت انجام شود:
﴿...فَٱهۡبِطۡ مِنۡهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَن تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَٱخۡرُجۡ إِنَّکَ مِنَ ٱلصَّٰغِرِینَ﴾ [الأعراف: 13].
«...از آنجا پایین بیا؛ تو را نرسد که در آن تکبر ورزی، پس بیرون شو که تو از خوار شدگانی».
354- وحی نوری است که پیامبر ص در اختیار یاران خود قرار داد؛ بنابراین هر کس این نور را گم نمود باید پشت سر حاملان آن حرکت کند. پیامبر ص میفرماید: «یاران من امن و امان امتم هستند، و هنگامی که اصحاب من بروند، آنچه قرار است، بر سر امتم خواهد آمد» [مسلم].
355- بسیار بودن و منتشر بودن یک چیز به معنای درست بودن آن نیست و دعوت همهٔ پیامبران در دورانِ کثرتِ باطل بوده است؛ حق به ذات خود بسیار است حتی اگر کسی با آن نباشد، و باطل در ذات خود کم است، حتی اگر همه با آن باشند.
346- خداوند گرفتنِ زکات ثروتمندان و توزیع آن را بر حاکمان واجب ساخته تا زکات میان بخل ثروتمندان و طمع فقرا، ضایع نشود:
﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَکِّیهِم بِهَا...﴾ [التوبة: 103].
«از اموال آنان صدقهای (زکات) بگیر تا بدین وسیله ایشان را پاک سازی...».
347- شک داشتن به درستیِ راه، فتنه است؛ جهل، این فتنه را بیشتر میکند و علم، آن را از بین میبرد.
حذیفۀ س میگوید: «اگر حق و باطل بر تو مشتَبَه شد و ندانستی از کدام یک پیروی کنی، [بدان که] این فتنه است».
348- گفتگو با بیشتر عقلهایِ متکبر ستم پیشه فایدهای ندارد:
﴿وَلَقَدۡ أَرَیۡنَٰهُ ءَایَٰتِنَا کُلَّهَا فَکَذَّبَ وَأَبَىٰ٥٦﴾ [طه: 56].
«در حقیقت ما همهٔ نشانههای خود را به او (فرعون) نشان دادیم ولی [او] آن را دروغ انگاشت و نپذیرفت».
بنابراین در برابر چنین متکبرانی نیاز به نیرو و پایداری و صبر هست.
349- ممکن است شخص گمراه چنان دربارهٔ رای خود اطمینان داشته باشد که به اهل حق با دیدهٔ دلسوزی نگاه کند و آنان را فریب خورده بداند:
﴿إِذۡ یَقُولُ ٱلۡمُنَٰفِقُونَ وَٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَٰٓؤُلَآءِ دِینُهُمۡۗ...﴾ [الأنفال: 49].
«آنگاه که منافقان و کسانی که در دلهایشان مرضی بود میگفتند: اینها (مومنان) را، دینشان فریفته است!».
350- هر که از غیر الله بترسد از «کفایت» الله محروم شده است:
﴿أَلَیۡسَ ٱللَّهُ بِکَافٍ عَبۡدَهُۥۖ وَیُخَوِّفُونَکَ بِٱلَّذِینَ مِن دُونِهِۦۚ وَمَن یُضۡلِلِ ٱللَّهُ فَمَا لَهُۥ مِنۡ هَادٖ٣٦﴾ [الزمر: 36].
«آیا الله برای بندهاش کافی نیست؟ و تو را از آنها که غیر اویند میترسانند، و الله هر که را گمراه گرداند برای وی هدایتگری نیست».
341- کسی که حق را بشناسد در فتنهها ثابت قدم میماند؛ اما آنکه بدون علم در فتنهها بیفتد دچار سرگردانی و نوسان میشود و گمراه میگردد.
حذیفة س میگوید: «اگر دینت را بشناسی فتنه زیانی به تو نخواهد رساند».
342- بیشترین کسانی که دچار نوسان و تزلزل میشوند آنهایی هستند که پیش از اصول خود، به فکر در امان ماندن خود هستند:
﴿سَتَجِدُونَ ءَاخَرِینَ یُرِیدُونَ أَن یَأۡمَنُوکُمۡ وَیَأۡمَنُواْ قَوۡمَهُمۡ کُلَّ مَا رُدُّوٓاْ إِلَى ٱلۡفِتۡنَةِ أُرۡکِسُواْ فِیهَاۚ...﴾ [النساء: 91].
«به زودی گروهی دیگر را خواهید یافت که میخواهند از شما در امان باشند و از قوم خود [نیز] ایمن باشند؛ هر گاه بهسوی فتنه بازگردانده شوند سر در آن فرو میبرند...».
343- صبر و تقوا، ارکان پایداری هستند:
﴿...وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمۡ کَیۡدُهُمۡ شَیًۡٔاۗ...﴾ [آلعمران: 120].
«...و اگر صبر کنید و تقوا پیشه سازید، نیرنگ آنان به شما زیانی نخواهد رساند...».
344- بیشترین عامل شکست جمعِ بسیار، اختلاف دلها است؛ زیرا جمعِ کم متحد، قویتر از جمعِ بسیارِ متفرق است:
﴿...وَلَا تَنَٰزَعُواْ فَتَفۡشَلُواْ وَتَذۡهَبَ رِیحُکُمۡۖ...﴾ [الأنفال: 46].
«...و با هم نزاع مکنید که در نتیجه سست شوید و هیبت شما از بین برود...».
345- بیشترین گمراهیِ منافق در زبانِ اوست؛ چرا که وی جسارت کردار ندارد، در نتیجه از راه سخن وارد میشود تا عکس العمل جامعه را بسنجد:
﴿...قَدۡ بَدَتِ ٱلۡبَغۡضَآءُ مِنۡ أَفۡوَٰهِهِمۡ وَمَا تُخۡفِی صُدُورُهُمۡ أَکۡبَرُۚ...﴾ [آلعمران: 118].
«...دشمنی از [لحن] سخنانشان آشکار است و آنچه در سینههایشان نهفته، بزرگتر است...».
336- خطرناکترین انواع فتنه این است که حقایق وارونه شود؛ در این صورت باطل مشروع میشود و حق به عنوان جرم شناخته خواهد شد. در چنین شرایطی سکوت، فتنه است:
﴿لَقَدِ ٱبۡتَغَوُاْ ٱلۡفِتۡنَةَ مِن قَبۡلُ وَقَلَّبُواْ لَکَ ٱلۡأُمُورَ...﴾ [التوبة: 48].
«در حقیقت پیش از این [نیز] در صدد فتنهجویی برآمدند و کارها را برای تو وارونه ساختند...».
337- رحمت الله وسیعتر از همهٔ گناهان است؛ اما محروم کسی است که انتظار اسباب رحمت را دارد، ولی خود بر اسباب عذاب پافشاری میکند:
﴿وَرَحۡمَتِی وَسِعَتۡ کُلَّ شَیۡءٖۚ فَسَأَکۡتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ...﴾ [الأعراف: 156].
«...و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است، پس به زودی آن را برای کسانی قرار میدهم که تقوا پیشه میکنند...».
338- قلب ظرفی است که اگر با بزرگداشت و تقوای خداوند پر شود، هر چیز دیگری وارد آن شود سر ریز خواهد شد.
339- بزرگترین عاملِ ماندگاری نعمتها، عدم یاری مجرمان است. موسی ÷ خطاب به پروردگار خود فرمود:
﴿...رَبِّ بِمَآ أَنۡعَمۡتَ عَلَیَّ فَلَنۡ أَکُونَ ظَهِیرٗا لِّلۡمُجۡرِمِینَ﴾ [القصص: 17].
«... پروردگارا به پاس نعمتی که بر من ارزانی داشتی هرگز پشتیبان مجرمان نخواهم بود».
340- زندگی حقیقیِ مسلمان پس از مرگ است، و زندگی کافر پیش از آن، و هر کس برای «زندگی» خود تلاش میکند:
﴿...وَإِنَّ ٱلدَّارَ ٱلۡأٓخِرَةَ لَهِیَ ٱلۡحَیَوَانُۚ لَوۡ کَانُواْ یَعۡلَمُونَ﴾ [العنکبوت: 64].
«...و همانا زندگی حقیقی [در] سرای آخرت است؛ ای کاش میدانستند».
331- کفر نعمت دروازهای است که فتنههای ترس و فقر و ستم را بروی حکومتها خواهد گشود:
﴿...فَکَفَرَتۡ بِأَنۡعُمِ ٱللَّهِ فَأَذَٰقَهَا ٱللَّهُ لِبَاسَ ٱلۡجُوعِ وَٱلۡخَوۡفِ بِمَا کَانُواْ یَصۡنَعُونَ﴾ [النحل: 112].
«...پس [ساکنان] آن به نعمتهای الله کفر ورزیدند، و الله نیز به جزای آنچه انجام میدادند طعم گرسنگی و ترس را به [مردم] آن چشانید».
332- کسی که خبر فحشای پوشیده را منتشر سازد مانند کسی است که آن را در آغاز انجام داده است. در اثر آمده که: «هر کس فحشایی را شنید، سپس خبر آن را منتشر نمود مانند کسی است که آن را انجام داده است».
333- دعای هنگام رفاه و آسایش، یکی از اسباب استجابت دعا در هنگام سختیها است. در حدیث آمده که: «هر که دوست دارد الله در هنگام سختیها و مشکلات دعایش را استجابت کند، در هنگام خوشی و رفاه بسیار دعا کند» [آلبانی در صحیح الترغیب آن را حسن لغیره دانسته است].
334- سخن حق، انسان را بهسوی انجام عمل نیک توفیق میٔدهد و او را در انجام آن یاری میرساند و همچنین از جملهٔ اسباب آمرزش گناهان است:
﴿...وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِیدٗا٧٠ یُصۡلِحۡ لَکُمۡ أَعۡمَٰلَکُمۡ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡۗ...﴾ [الأحزاب: 70-71].
«...و سختی استوار گویید (70) تا کارهایتان را برای شما به صلاح آورد و گناهانتان را برایتان بیامرزد...».
335- از بزرگترین نشانههای توفیق بنده این است که خداوند او را راهنمایی بهسوی نیکیها قرار دهد.
رسول الله ص میفرماید: «خوش به حال کسی که الله کلیدهای نیکی را به دستان او قرار داده، و وای بر کسی که خداوند کلیدهای بدی را به دستان وی گذاشته است» [آلبانی در صحیح ابن ماجه آن را حسن دانسته است].