اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

ماه شعبان (2)

 ماه شعبان (2)

301- یکی از اسباب نزولِ بلا، غفلت انسان نسبت به پروردگار است. در نتیجه خداوند او را دچار بلا می‌کند تا دوباره به‌سوی او بازگردد و مدت بیشتری بر راه غفلت نماند:

﴿فَلَوۡلَآ إِذۡ جَآءَهُم بَأۡسُنَا تَضَرَّعُواْ... [الأنعام: 43].

«پس چرا هنگامی که عذاب ما به آنان رسید تضرع نکردند [و به‌سوی خداوند بازنگشتند]؟».

302- بی بند و بار، معتدل را «تندرو» می‌خواند و تندرو، معتدل را «بی بند و بار» می‌نامد. میانه‌روی را بر اساس آنچه خود هستند می‌سنجند، نه بر اساسِ موازین شریعت.

﴿وَکَذَٰلِکَ جَعَلۡنَٰکُمۡ أُمَّةٗ وَسَطٗا... [البقرة: 143].

«و اینگونه شما را امتی میانه قرار دادیم...».

303- یکی از نشانه‌های اعتدال این است که انسان‌های بی بند و بار، آن را تندروی بنامند.

304- ذکر، یکی از آسان‌ترین، و در عین حال از محکم‌ترین راه‌های رابطه با الله است. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿فَٱذۡکُرُونِیٓ أَذۡکُرۡکُمۡ... [البقرة: 152].

«پس مرا یاد کنید [تا] شما را یاد کنم...».

و الله متعال در حدیث قدسی می‌فرماید: «اگر مرا در نفس خود یاد کند او را در نفس خود یاد می‌کنم، و اگر مرا در میان جمعی یاد کند، او را در جمعی بهتر یاد خواهم کرد» [مسلم].

305- اگر ستم فراگیر شود، فتنه‌ها نیز فراگیر خواهند شد، و نمی‌توان فتنه‌ّها را دفع نمود مگر با دفع اسبابِ آن:

﴿وَٱتَّقُواْ فِتۡنَةٗ لَّا تُصِیبَنَّ ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمۡ خَآصَّةٗۖ... [الأنفال: 25].

«و از فتنه‌ای بترسید که تنها به ستمگرانِ شما نمی‌رسد...».

ماه شعبان (1)

ماه شعبان (1)

296- اگر خداوند بنده‌ای را دوست بدارد اما بنده با عملِ خود بالا نیاید، الله او را دچار ابتلا می‌کند تا به واسطهٔ آن، مقامش بالا رود.

رسول الله ص می‌فرماید: «شخص نزد الله دارای مقام و منزلت است، اما با عمل خود به آن نمی‌رسد، (یعنی با عملش شایستهٔ آن نمی‌شود) پس خداوند آنچنان او را به آنچه دوست ندارد مبتلا می‌کند که به آن درجه دست می‌یابد» [به روایت ابویعلی و ابن حبان. علامه آلبانی در سلسلة الصحیحة آن را حسن می‌داند].

297- بیشترین عاملی که بلا را دفع می‌کند، گمان نیک نسبت به الله، به همراه دعا است. در حدیث قدسی آمده که الله متعال می‌فرماید: «من نزد گمانی هستم که بنده‌ام دربارهٔ من دارد و من با اویم هرگاه که مرا بخواند» [علامه آلبانی در صحیح الجامع و صحیح الترغیب و الترهیب آن را صحیح دانسته است].

298- اثر اعمالِ انسان بر چهرهٔ او نمایان می‌شود:

﴿...تَعۡرِفُ فِی وُجُوهِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ ٱلۡمُنکَرَۖ... [الحج: 72].

«...در چهرهٔ کسانی که کفر ورزیده‌اند [اثر] منکر را تشخیص می‌دهی...»

﴿...سِیمَاهُمۡ فِی وُجُوهِهِم مِّنۡ أَثَرِ ٱلسُّجُودِۚ... [الفتح: 29].

«...نشانهٔ [مشخصهٔ] آنان بر اثر سجود در چهره‌هایشان است...».

299- اطمینان به رای و آرامش یافتن به آن باعث نمی‌شود یک رای حق باشد؛ ممکن است انسان کفر ورزد و به کفر خود آسوده خاطر باشد:

﴿...وَلَٰکِن مَّن شَرَحَ بِٱلۡکُفۡرِ صَدۡرٗا فَعَلَیۡهِمۡ غَضَبٞ مِّنَ ٱللَّهِ... [النحل: 106].

«...اما آنکه سینه‌اش به کفر گشاده گردد خشم الله بر آنان است...».

300- ذکرِ بسیار سبب آرامش قلب است. اما اگر کسی با وجود بسیار ذکر گفتن به آرامش دست نیافت، به سبب آن است که زبانش ذکر می‌کند و قلبش غافل است، و همیشه پاداش از جنس کار است:

﴿...أَلَا بِذِکۡرِ ٱللَّهِ تَطۡمَئِنُّ ٱلۡقُلُوبُ [الرعد: 28].

«آگاه باشید که با یاد الله دل‌ها آرامش می‌یابد».

ماه رجب (2۹)

ماه رجب (2۹)

291- وسطیتی که در قرآن آمده یعنی:

﴿فَٱسۡتَقِمۡ کَمَآ أُمِرۡتَ... [هود: 112].

«پس همانطور که دستور یافته‌ای پایداری بورز...».

یعنی نه آنقدر به راست منحرف شو که دچار غلو شوی:

﴿...وَلَا تَطۡغَوۡاْۚ... [هود: 112].

«...و طغیان مکنید...».

و نه آنقدر به چپ منحرف شو که به‌سوی دشمنان دین بگرایی:

﴿وَلَا تَرۡکَنُوٓاْ إِلَى ٱلَّذِینَ ظَلَمُواْ... [هود: 113].

«و به کسانی که ستم ورزیده‌اند متمایل نشوید...».

292- ذره‌ای تکبر، از کوهی از گناهان بدتر است؛ چرا که تکبر تنها یک گناه نیست، بلکه دروازه‌ای است برای دیگر گناهان، که نخستینِ آن رد کردن حق به سبب هوای نفس است. رسول الله ص می‌فرماید: «به بهشت وارد نمی‌شود کسی که در قلبش ذره‌ای ناچیز از تکبر باشد» [ترمذی. علامه آلبانی در صحیح ترمذی آن را صحیح می‌داند].

293- تسبیح گفتن در هنگام غروب مستحب است، به معنای منزه دانستن قدرت و سلطان خداوند از غروب و افول، و هنگام صبح به معنای منزه دانستن قدرت او از طلوعِ پس از غروب. (یعنی قدرت و سلطان الله متعال غروب نمی‌کند که نیازی به طلوع دوباره داشته باشد).

﴿فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ حِینَ تُمۡسُونَ وَحِینَ تُصۡبِحُونَ١٧ [الروم: 17].

«پس الله را هنگامی که وارد عصر می‌شود و هنگامی که صبح می‌کنید، تسبیح گویید».

294- متکبّر را پیش از عرضهٔ حق به وی، باید به تواضع دعوت نمود، زیرا او با قلبی که توسط کبر پوشیده است، حق را نخواهد دید. تکبر باعث کوری بصیرت است، چنانکه پرده باعث نابینایی چشم است.

295- درگذشتن از خطاکاران و بخشیدن آن‌ها، از جمله اسباب پوشیده ماندن عیب‌ها و آمرزش گناهان است:

﴿...وَلۡیَعۡفُواْ وَلۡیَصۡفَحُوٓاْۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَن یَغۡفِرَ ٱللَّهُ لَکُمۡۚ... [النور: 22].

«...پس باید عفو کنند و گذشت نمایند؛ آیا دوست ندارید که الله شما را بیامرزد؟...».

ماه رجب (2۸)

ماه رجب (2۸)

286- خداوند در قرآن «نفس» را نکوهیده و «عقل» را ستایش کرده است. زیرا همیشه بلای عقل‌ها به سبب هوای نفس است. در واقع نفس، آرای انسان را آلودهٔ خواسته‌های خود می‌کند و او را به گمراهی می‌کشاند:

﴿...إِنَّ ٱلنَّفۡسَ لَأَمَّارَةُۢ بِٱلسُّوٓءِ... [یوسف: 53].

«...چرا که نفس قطعا به بدی امر می‌کند...».

287- نفس توانایی تشخیص میزان بدی گناهان را ندارد، زیرا ممکن است گناهی بس بزرگ را کوچک شمرده و خود را اهل تسامح و مدارا به حساب آورد و مخالفان را تندرو و خشک؛ انس بن مالک س [خطاب به تابعین] می‌گوید: «شما کارهایی را انجام می‌دهید که به گمان خودتان باریک‌تر از مو هست، اما ما در زمان رسول خدا ص آن را باعث هلاکت می‌دانستیم».

288- عاقل به حرف مردم دربارهٔ دیگران گوش نمی‌سپارد زیرا سینهٔ انسان تنگ‌تر از آن است که کینهٔ مردم را تحمل کند. رسول خدا ص می‌فرماید: «کسی دربارهٔ کسی دیگر از یارانم چیزی به من نرساند چرا که دوست دارم با سینه‌ای سالم [از کینه] به نزد شما بیایم» [مسند احمد. علامه احمد شاکر آن را حسن می‌داند].

289- اگر حاکمان با یکدیگر اختلاف نمودند سعی نکن با بیان اشتباهات یکی از آن‌ها نزد دیگری، او را برای پیروزی بر رقیبش یاری دهی، بلکه پلی باش برای رسیدن حق به همهٔ آن‌ها.

290- ماده تنها اندیشهٔ ماده‌گرایان را می‌سازد، نه عقیدهٔ ربانیان را. ابوبکر همهٔ مالش را برای یاری پیامبر ص انفاق می‌کرد، اما منافقان، [برعکس او] اگر به آن‌ها چیزی می‌رسید خشنود می‌شدند و اگر بهره‌ای نمی‌بردند، کفر می‌ورزیدند.

ماه رجب (2۷)

ماه رجب (2۷)

281- بزرگ‌ترین عاملِ پاک‌سازیِ درون، یاد کردنِ بسیارِ الله، و نماز خواندنِ بسیار است:

﴿قَدۡ أَفۡلَحَ مَن تَزَکَّىٰ١٤ وَذَکَرَ ٱسۡمَ رَبِّهِۦ فَصَلَّىٰ١٥ [الأعلى: 14-15].

«رستگار شد آن کس که خود را پاک گردانید (14) و نام پروردگارش را یاد کرد و نماز گزارد».

282- ممکن است خداوند کسی را که بسیار گناه می‌کند پوشیده دارد، اما کسی را که کم گناه کرده است رسوا کند. زیرا شخص اول عیب مردم را پوشانده و خداوند نیز او را پوشانده است، و شخص دوم مردم را رسوا کرده و خداوند نیز همان عیب اندک او را برملا ساخته است.

283- قرآن باعث یکی شدن دل‌ها می‌شود نه تفرقه و اختلاف، اما اگر قلب‌ها در مورد آن دچار تفرقه شد حتما به سبب جهل و هوای نفس است. رسول الله ص می‌فرماید: «تا وقتی که دل‌هایتان یکی است قرآن بخوانید، پس هرگاه دچار اختلاف شدید، برخیزید» [بخاری].

۲۸۴- کسی از ریا رنج نمی‌برد مگر به سبب آنکه عبادت پنهانی‌اش کم است.

2۸۵- تدبّر قرآن باعث ثباتِ قلب و درستیِ رای و در امان ماندن از هوای نفس است:

﴿...کَذَٰلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِۦ فُؤَادَکَۖ... [الفرقان: 32].

«[قرآن را] اینگونه [نازل کردیم] تا قلبت را به واسطهٔ آن استوار گردانیم».