اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

سوره‌ی عادیات

سوره‌ی عادیات

معرفی سوره: سوره‌ی «عادیات» مکی است و بعد سوره‌ی «عصر» نازل شده و شامل یازده آیه است.

مناسبت آن با سوره‌ی قبل: در سوره‌ی «زلزال» از گواهی زمین و معیار بودن عمل صحبت شد و در این سوره به اسب‌های تازنده بر روی زمین و تشویق به انجام خیر و ترک شر اشاره شده است؛ همچنین در سوره‌ی زلزال در مورد حسابرسی دقیق پروردگار صحبت شد و این سوره با سوگند به موضع‌گیری انسان در قبال این حقیقت، تأکید می‌کند که او ناسپاس و نافرمانبر و خود نیز شاهد این عملکرد زشت خویش است.

محور سوره: تکریم مجاهدان به‌وسیله‌ی برشمردن اوصاف اسب‌های آن‌ها، انسان و خوی لجاجت و دنیاپرستی او و بیان علاج و درمان آن درد ویرانگر.

عنوان سوره: حیوان برتر از انسان ناسپاس

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿وَٱلۡعَٰدِیَٰتِ ضَبۡحٗا ١ فَٱلۡمُورِیَٰتِ قَدۡحٗا ٢ فَٱلۡمُغِیرَٰتِ صُبۡحٗا ٣ فَأَثَرۡنَ بِهِۦ نَقۡعٗا ٤ فَوَسَطۡنَ بِهِۦ جَمۡعًا ٥ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لِرَبِّهِۦ لَکَنُودٞ ٦ وَإِنَّهُۥ عَلَىٰ ذَٰلِکَ لَشَهِیدٞ ٧ وَإِنَّهُۥ لِحُبِّ ٱلۡخَیۡرِ لَشَدِیدٌ ٨ أَفَلَا یَعۡلَمُ إِذَا بُعۡثِرَ مَا فِی ٱلۡقُبُورِ ٩ وَحُصِّلَ مَا فِی ٱلصُّدُورِ ١٠ إِنَّ رَبَّهُم بِهِمۡ یَوۡمَئِذٖ لَّخَبِیرُۢ ١١[العادیات: 1-11].

ترجمه:

به نام خدواند بخشاینده‌ی مهربان

«سوگند به اسب‌های تیزپای پُر نفَس (1) پس به آتش افروزان از کوبیدن نعل بر سنگ (2) پس به یورش برندگان بامدادی (3) که گرد و غباری بسیار برانگیزند (4) ناگهان به میانه‌ی آن درآیند (5) همانا انسان نسبت به پروردگارش بس ناسپاس است (6) و بی‌گمان او بر آن گواه است (7) و همانا او در مال‌دوستی بسیار سرسخت است (8) پس آیا نمی‌داند آنگاه که هر چه در قبرهاست برانگیخته گردد! (9) و آنچه در سینه‌هاست جمع آورده شود! (10) به راستی که آن روز پروردگارشان به آن‌ها بسی آگاه است (11)».

توضیحات:

﴿َٱلۡعَٰدِیَٰتِ (عَدؤ) ج عادیة: رفتن با شتاب، تیزدونده، تیزپا، تیزتک؛ ﴿ضَبۡحٗای: نوعی دویدن که با نفس زدن تند همراه است؛ از لحاظ إعرابی حال و یا مفعول مطلق برای فعل محذوف است ﴿ٱلۡمُورِیَٰتِ (ایراء) ج موریه: آتش افروز، اخگرانگیز. ﴿قَدۡحٗا: در اصل لغت به معنای استخراج است و معمولاً به جرقه‌ی حاصل از زدن دو سنگ به همدیگر اطلاق می‌شود. در اینجا منظور برخورد سُم اسب با سنگ است که به ظاهر ایجاد جرقه می‌کند و حکایت از تندرو بودن اسب دارد. ﴿ٱلۡمُغِیرَٰتِ (إغاره) ج مغیره: یورش‌برنده که غافلگیرانه حمله می‌کند. ﴿صُبۡحٗا: صبح‌گاهان. ﴿أَثَرۡنَ (ثور): برانگیختن، زیر و رو کردن. ﴿بِهِ: حرف «ب» در اینجا به معنای «فی» است و ضمیر «هـ» به صبح و یا میدان جهاد بر می‌گردد. ﴿نَقۡعٗا: غبار؛ و به صبح نسبت داده شده، زیرا شدت جنگ معمولاً در روز و مخصوصاً اوائل آن است و غبار نیز در روز قابل رؤیت است. ﴿وَسَطۡنَ: اسب‌ها به وسط و میانه‌ی لشکر دشمن حمله برند. ﴿جَمۡعًا: لشکر دشمنان، در این‌جا إعرابش مفعولٌ به است.

نکته: این پنج آیه، اوصاف اسب‌های جهاد را بر می‌شمرد تا شکوه، صلابت و ارزش جهاد را به نمایش در آورد.

﴿لَکَنُودٞ: بسیار ناسپاس، کفران‌کننده نعمت پروردگار. ﴿عَلَىٰ ذَٰلِکَ: بر ناسپاسی نفْسش نسبت به نعمت‌ها. ﴿ٱلۡخَیۡرِ: مال، چون مردم تصور می‌کنند که مال همیشه برای آن‌ها خیر را در بر دارد اما غافل از این‌که بسیاری مواقع، مال بدبختی را برای صاحبش در پی خواهد داشت. ﴿بُعۡثِرَ: زیر و رو شود، بیرون آورده شود، کنایه از برانگیختن مردگان از قبرهاست. ﴿مَا فِی ٱلۡقُبُورِ: در قبر خفتگان. ﴿حُصِّلَ: جمع آورده شود، تمییز داده شود، آنچه در سینه‌ها نهفته است آشکار گردد و خیر از شر و نیت پاک از پلید تمییز داده شود و خداوند بر ذره ‌ذره‌ی آن آگاهی کامل دارد.

مفهوم کلی آیات:

آنگاه که مَرکب یک مجاهد ارزش قسم خوردن پیدا می‌کند و به این زیبایی و شکوه توصیف می‌شود پرواضح است مجاهدی که از جان و مال خویش گذشته و در راه دین و اعتقاد، بدین‌سان مجاهدت می‌کند باید چه کرامتی در نزد خداوند داشته باشد. حب مال دنیا در وجود انسان غریزی است اما اگر انسان فراتر از مادیات رود و حساب و کتاب أخروی را در ذهن خود تصور نماید قطعاً از تعلقاتش به دنیا می‌کاهد و زندگی خود را سامان می‌دهد.

برداشت‌ها و فواید سوره:

1-  آنچه در راه خداوند مورد استفاده قرار گیرد دارای مزیت و درجه‌ی والایی نسبت به همنوعان خود می‌باشد خواه مجاهد باشد یا ابزارآلات جنگی او مثل اسبش.

2-  طبیعت آدمی بر پایه‌ی بخل و ناسپاسی سرشته شده است اما با ممارست و تمرین می‌توان آن را متعادل کرد و به جهت صحیح سوق داد.

3-  در قیامت تمامی مکنونات و اسرار قلب انسان و نیات مختلف او آشکار می‌شود و هیچ چیز از دید خداوند مخفی نمی‌ماند و تمامی آن‌ها مورد محاسبه قرار می‌گیرد.

4-  اعتقاد به آگاهی کامل خداوند از تمامی اعمال و نیات بشر، سبب می‌شود انسان همه‌ی مکان‌ها و زمان‌ها را محضر خداوند بداند و عاقلانه و از روی حساب عمل کند.

5-  حیوانی که در راه پیشرفت دین خداوند به کار گرفته می‌شود به مراتب در نزد خداوند ارزشمندتر از انسان دنیاپرست و مال‌دوست است.

6-  خداوند در دنیا به احوال بندگانش آگاه است و هیچ ریز و درشتی را فرو نمی‌گذرد مگر آن‌که در قیامت، ذره ذره آن را آشکار می‌سازد؛ سپس اگر خواست می‌بخشد و اگر خواست آن را به عقوبتی کیفر می‌کند.

7-  هر چند قیامت زمانه‌ی آشکار شدن حقایق است اما در صحیح بخاری و مسلم از ابن عمر روایت شده که رسول الله ص فرموده است: «مَنْ سَتَرَ مُسْلِمًا سَتَرَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ». «کسی‌که عیب مسلمانی را بپوشاند خداوند در روز قیامت او را می‌پوشاند».

***


سوره‌ی زلزال

سوره‌ی زلزال

معرفی سوره: سوره‌ی «زلزال» یا «زلزله» مدنی است و بعد از سوره‌ی «نساء» نازل شده و شامل هشت آیه است.

مناسبت آن با سوره‌ی قبل: مبحث دوم سوره‌ی «بینة» در مورد جزا و پاداش کافران و مومنین بود و این سوره زمان و روز آن را مشخص می‌کند.

محور سوره: بازگشت به قیامت و بازتاب اعمال انسان.

عنوان سوره: بازتاب عمل

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿إِذَا زُلۡزِلَتِ ٱلۡأَرۡضُ زِلۡزَالَهَا ١ وَأَخۡرَجَتِ ٱلۡأَرۡضُ أَثۡقَالَهَا ٢ وَقَالَ ٱلۡإِنسَٰنُ مَا لَهَا ٣ یَوۡمَئِذٖ تُحَدِّثُ أَخۡبَارَهَا ٤ بِأَنَّ رَبَّکَ أَوۡحَىٰ لَهَا ٥ یَوۡمَئِذٖ یَصۡدُرُ ٱلنَّاسُ أَشۡتَاتٗا لِّیُرَوۡاْ أَعۡمَٰلَهُمۡ ٦ فَمَن یَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ خَیۡرٗا یَرَهُۥ ٧ وَمَن یَعۡمَلۡ مِثۡقَالَ ذَرَّةٖ شَرّٗا یَرَهُۥ ٨[الزلزلة: 1-8].

ترجمه:

به نام خداوند بخشاینده‌ی مهربان

«آنگاه که زمین به لرزش مناسب خود لرزانده شود (1) و زمین سنگینی‌های خود را بیرون افکند (2) و انسان گوید: آن را چه شده است! (3) آن روز خبرهایش را باز گوید (4) به این سبب که پروردگارت به او پیام داده است (5) آن روز مردم گروه گروه باز گردند تا اعمالشان به آن‌ها نشان داده شود (6) پس کسی‌که به سنگینی ذره‌ای نیکی کند آن را می‌بیند (7) و کسی‌که به سنگینی ذره‌ای بدی کند آن را می‌بیند (8).

 

توضیحات:

﴿زِلۡزَالَهَا: مفعول مطلق نوعی، یعنی آن زلزله‌ی بزرگ و مهیب که می‌تواند تمامی سطح زمین را بلرزاند. ﴿أَثۡقَالَج ثِقْل: بار و سنگینی. زمین هر آنچه در دل خود نگه داشته است مثل مردگان را بیرون می‌ریزد و این بعد از دومین دمیدن در صور (رادفه) است. ﴿مَا لَهَا﴾؟: او را چه شده است که این چنین می‌لرزد و انسان‌ها را از خود بیرون می‌ریزد! ﴿تُحَدِّثُ أَخۡبَارَهَا: خبرهایش را بازگو می‌کند، و آن عبارت از تمام کارهایی است که بندگان در هر مکانی از زمین انجام داده‌اند. ﴿أَوۡحَىٰ لَهَا: به او وحی کرده است، اصل لغت وحی به معنای اشاره‌ی مخفیانه و سریع است. ﴿یَصۡدُرُ (صَدَرَ): ضد ورود و به معنای خروج و برگشتن است و در اینجا می‌تواند دو معنا داشته باشد: 1- مردم از قبر خارج و به‌سوی صحرای محشر روانه می‌شوند. 2- مردم از صحرای محشر خارج و به مکان‌های مشخص‌شده‌ی خود در بهشت و جهنم حرکت می‌کنند. ﴿أَشۡتَاتٗا: ج شَت: دسته‌ها و گروه‌های جداگانه، این دسته‌بندی بر اساس اعمال و سرنوشت نهایی صورت می‌گیرد. ﴿لِّیُرَوۡاْ (رَأَی): تا به آن‌ها ارائه و نمایانده شود. ﴿مِثۡقَالَ ذَرَّةٍ: به سنگینی یک ذره که کوچک‌تر از یک مورچه و حتی به اندازه‌ی ذراتی معلق در هوا باشد که در امتداد تابش شعاع‌های نور به یک محیط تاریک قابل رؤیت است.

مفهوم کلی آیات:

در قیامت همه چیز به إذن خداوند به سخن می‌آید و به نفع یا ضرر انسان گواهی می‌دهد و حتی زمینی که آن را بی‌جان می‌پنداریم از هر آنچه بر او گذشته است سخن می‌گوید و راه انکار را بر هر منکری می‌بندد و هیچ جای تعجبی ندارد که مخلوقی همچون زمین، امر خالق خود را گوش داده و بر اساس آن عمل کند. تنها معیار در روز حساب عمل است اگرچه به اندازه‌ی ذره‌ای بیش نباشد.

برداشت‌ها و فواید سوره:

1-  دنیا مجالی است برای ذخیره‌ی عمل جهت رویارویی با روزی بزرگ و هولناک که در آن تنها عمل خالص به کار می‌آید.

2-  هر جاندار و حتی غیر جاندار آمادگی این را دارد که در قیامت به إذن خداوند به سخن آید و زبان به گواهی بگشاید.

3-  امام بخاری از عدی بن حاتم نقل می‌کند: «کُنْتُ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَجَاءَهُ رَجُلاَنِ أَحَدُهُمَا یَشْکُو الْعَیْلَةَ وَالآخَرُ یَشْکُو قَطْعَ السَّبِیلِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَمَّا قَطْعُ السَّبِیلِ فَإِنَّهُ لاَ یَأْتِى عَلَیْکَ إِلاَّ قَلِیلٌ حَتَّى تَخْرُجَ الْعِیرُ إِلَى مَکَّةَ بِغَیْرِ خَفِیرٍ وَأَمَّا الْعَیْلَةُ فَإِنَّ السَّاعَةَ لاَ تَقُومُ حَتَّى یَطُوفَ أَحَدُکُمْ بِصَدَقَتِهِ لاَ یَجِدُ مَنْ یَقْبَلُهَا مِنْهُ ثُمَّ لَیَقِفَنَّ أَحَدُکُمْ بَیْنَ یَدَىِ اللَّهِ لَیْسَ بَیْنَهُ وَبَیْنَهُ حِجَابٌ وَلاَ تُرْجُمَانٌ یُتَرْجِمُ لَهُ ثُمَّ لَیَقُولَنَّ لَهُ أَلَمْ أُوتِکَ مَالاً فَلَیَقُولَنَّ بَلَى ثُمَّ لَیَقُولَنَّ أَلَمْ أُرْسِلْ إِلَیْکَ رَسُولاً فَلَیَقُولَنَّ بَلَى فَیَنْظُرُ عَنْ یَمِینِهِ فَلاَ یَرَى إِلاَّ النَّارَ ثُمَّ یَنْظُرُ عَنْ شِمَالِهِ فَلاَ یَرَى إِلاَّ النَّارَ فَلْیَتَّقِیَنَّ أَحَدُکُمُ النَّارَ وَلَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ فَإِنْ لَمْ یَجِدْ فَبِکَلِمَةٍ طَیِّبَةٍ». «نزد رسول الله ص بودم که دو نفر نزد او آمدند. یکی از فقر و گرسنگی و دیگری از ناامنی راه، شکایت می‌کرد. رسول الله ص فرمود: اما مسأله‌ی ناامنی راه‌ها، پس اندک زمانی بیش نخواهد گذشت که پس از آن، کاروان بدون محافظ تا مکه خواهد رفت؛ و اما در مورد فقر و گرسنگی، پس همانا قیامت برپا نخواهد شد مگر آن‌که یکی از شما (به علت فراوانی صدقه و کمبود فقر)، برای پیدا کردن کسی که صدقه‌اش را بپذیرد به جست‌وجو می‌پردازد ولی کسی را نمی‌یابد. سپس روز قیامت، شما در پیشگاه خدا حاضر خواهید شد در حالی که حجابی بین او و خدا وجود ندارد و نه مترجمی که ترجمه کند. آنگاه خداوند به بنده‌اش می‌فرماید: آیا به تو مالی نداده بودم؟ می‌گوید: بلی. باز خداوند می‌فرماید: آیا برای هدایت و راهنمایی تو پیامبری نفرستاده بودم؟ او می‌گوید: بلی. سپس آن شخص، به جهت راست خود می‌نگرد اما جز آتش، چیزی نمی‌بیند، پس به سمت چپ خود می‌نگرد اما جز آتش چیزی نمی‌بیند. در ادامه فرمود: باید خود را از آتش دوزخ دور نگاه دارید هرچند با صدقه دادن نصف خرمایی باشد و اگر نیافت پس با سخن پاک و پسندیده‌ای».

4-  در سنن ترمذی و مسند احمد از ابوهریره روایت شده که رسول الله ص آیه‌ی ﴿یَوۡمَئِذٖ تُحَدِّثُ أَخۡبَارَهَا را قرائت کرد سپس فرمود: «أَتَدْرُونَ مَا أَخْبَارُهَا». «آیا می‌دانید اخبار زمین چیست؟ اصحاب عرض کردند: اللَّهُ وَرَسُولُهْ أَعْلَمْ، سپس ایشان فرمودند: «فَإِنَّ أَخْبَارَهَا أَنْ تَشْهَدَ عَلَى کُلِّ عَبْدٍ أَوْ أَمَةٍ بِمَا عَمِلَ عَلَى ظَهْرِهَا أَنْ تَقُولَ عَمِلَ کَذَا وَکَذَا یَوْمَ کَذَا وَکَذَا قَالَ فَهَذِهِ أَخْبَارُهَا». «اخبارش آن است که گواهی دهد بر آن کارهایی که بندگان بر روی زمین انجام داده‌اند؛ زمین می‌گوید: فلان شخص این کار و آن کار را در فلان جا انجام داد، و این اخبار اوست». [ترمذی می‌گوید: هذا حدیثُ حسنُ صحیحُ غریبُ].

5-  امام احمد از ابن مسعود روایت می‌کند: رسول الله ص فرمود: «إِیَّاکُمْ وَمُحَقَّرَاتِ الذُّنُوبِ، فَإِنَّهُنَّ یَجْتَمِعْنَ عَلَى الرَّجُلِ حَتَّى یُهْلِکْنَهُ». «بر حذر باشید از گناهان کوچک، زیرا آن‌ها بر یک جمع می‌شوند تا این‌که هلاکش کنند».

***


سوره‌ی بیّنه

سوره‌ی بیّنه

معرفی سوره: سوره‌ی «بیّنه» یا «لم یَکُن» یا «أهل الکتاب» یا «البریّة» در مدینه و بعد از سوره‌ی «طلاق» نازل شده و شامل هشت آیه است.

مناسبت آن با سوره‌ی قبل: در سوره‌ی قدر به نزول قرآن و در سوره‌ی قبل از آن (علق) به نبوت پیامبر ص اشاره شده است و این سوره اشاره به منکرین قرآن و نبوت یعنی کافران اهل کتاب و مشرکان دارد و تأکید بر این‌که تنها راه سعادت پیروی از این دو منبع هدایت یعنی قرآن و پیامبر است.

محور سوره: هدف از نزول قرآن و بعثت پیامبر ص و موضع‌گیری اهل کتاب و بیان حال مومنین و کافران در قیامت.

سوره دارای دو مبحث است:

مبحث اول: دین خالص

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿لَمۡ یَکُنِ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ وَٱلۡمُشۡرِکِینَ مُنفَکِّینَ حَتَّىٰ تَأۡتِیَهُمُ ٱلۡبَیِّنَةُ ١ رَسُولٞ مِّنَ ٱللَّهِ یَتۡلُواْ صُحُفٗا مُّطَهَّرَةٗ ٢ فِیهَا کُتُبٞ قَیِّمَةٞ ٣ وَمَا تَفَرَّقَ ٱلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَتۡهُمُ ٱلۡبَیِّنَةُ ٤ وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِیَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ حُنَفَآءَ وَیُقِیمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَیُؤۡتُواْ ٱلزَّکَوٰةَۚ وَذَٰلِکَ دِینُ ٱلۡقَیِّمَةِ ٥ [البینة: 1-5].

ترجمه:

به نام خدواند بخشاینده‌ی مهربان

«کافران از اهل کتاب و مشرکان، دست بردار نبودند تا این‌که برای‌شان دلیل آشکار بیامد (1) فرستاده‌ای از سوی خدواند که نوشته‌هایی پاک می‌خواند (2) که در آن احکامی استوار است (3) و اهل کتاب تفرقه پیشه نساختند مگر بعد از آنکه دلیل آشکار به‌سویشان آمد (4) و فرمان داده نشدند مگر این‌که خداوند را، خالص گردانندگان دین برای او به پاکدلی پرستش کنند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است دین استوار (5)».

توضیحات:

﴿أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ: یهود و نصاری که دارای کتاب آسمانی هستند. ﴿َمُشۡرِکِین: آن کس که غیر خدا را شریک خدا قرار دهد. در اینجا بیش‌تر مشرکان عرب مقصود است. ﴿مُنفَکِّینَ (فک): جداشوندگان، دست‌بردارندگان. ﴿ٱلۡبَیِّنَة: دلیل آشکار، یعنی قرآن و پیامبر.

نکته: «حتّی» در اینجا برای انتهای غایت و دلالت بر آن دارد که ممکن نیست اهل کتاب و مشرکین، از شرک و انحرافات خود رهایی یابند مگر زمانی که بیّنه یعنی قرآن وپیامبر به‌سوی آنان بیایند و ایشان را از شرک و انحرافاتشان آگاه سازند.

﴿رَسُولٞ مِّنَ ٱللَّهِ: فرستاده‌ای از جانب پروردگار. از لحاظ اعرابی بدل از «بیّنه» در آیهی قبل است. ﴿صُحُف ج صَحیِفَة: آنچه بر آن می‌نویسند، منظور نوشته‌های قرآن است. ﴿مُّطَهَّرَةٗ: پاکیزه از دروغ و شک و گمراهی و بطالت. ﴿کُتُبٞ ج کتاب: در اینجا منظور نوشته‌های قرآن است که شامل احکام، مواعظ و غیره می‌شود. ﴿قَیِّمَةٞ (قَوَمَ): استوار، پابرجا، به دور از هر انحراف و خطا. و ﴿وَمَا تَفَرَّقَ: پراکنده نشدند، اختلاف نداشتند. اشاره به این حقیقت دارد که اهل کتاب با وجود آنکه انتظار نبوت و رسالت پیامبر را داشتند اما بعد از بعثت پیامبر نظرشان تغییر کرد و علی‌رغم این‌که به وسیله‌ی نشانه‌های دلالت کننده بر صدق نبوت پیامبر، به یقین رسیده بودند که محمد حقیقتاً همان پیامبر موعود است اما بسیاری از ایمان به او سر باز زدند و این بود که کار آن‌ها را چندین برابر زشت و ناپسند جلوه داد. ﴿مُخۡلِصِینَ لَهُ ٱلدِّینَ: این‌که دین و عبادت را خالص برای او قرار دهند و کسی را شریک او نسازند. ﴿حُنَفَآءَ ج حنیف: پاکدلانه، متمایل به توحید و یکتا‌پرستی و روی گردان از شرک. ﴿دِینُ ٱلۡقَیِّمَةِ: اینگونه دینی که بر پایه‌ی عقیده‌ی خالص و عبادت صحیح و به دور از هر تحریفی است دین استوار و آیین راستین الهی خواهد بود.

مفهوم کلی آیات:

دینداری خالص و به دور از هرگونه شرک، تنها با تمسک و چنگ زدن به قرآن و سنت پیامبر ص محقق می‌شود و هر چیزی که به این دو منبع هدایت افزوده شود هیچ‌گاه قابل توجیه نخواهد بود. ارزش واقعی دینداری در یگانه‌پرستی است و گرنه اکثر مردم دنیا خود را دیندار می‌دانند اما دین‌شان آمیخته با شرک و خرافاتی است که به مرور زمان به آن افزوده‌اند و به آن رنگ دین داده‌اند تا بدین وسیله در نزد دیگران محکوم ورسوا نشوند.

مبحث دوم: ایمان خالص معیار خوبی

﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡکِتَٰبِ وَٱلۡمُشۡرِکِینَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ خَٰلِدِینَ فِیهَآۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمۡ شَرُّ ٱلۡبَرِیَّةِ ٦ إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أُوْلَٰٓئِکَ هُمۡ خَیۡرُ ٱلۡبَرِیَّةِ ٧ جَزَآؤُهُمۡ عِندَ رَبِّهِمۡ جَنَّٰتُ عَدۡنٖ تَجۡرِی مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِینَ فِیهَآ أَبَدٗاۖ رَّضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ ذَٰلِکَ لِمَنۡ خَشِیَ رَبَّهُۥ ٨ [البینة: 6-8].

ترجمه:

«بی‌گمان کسانی از اهل کتاب و مشرکان که کفر ورزیدند در آتش دوزخ جاویدان در آنند، آنان همان بدترین آفریدگانند (6) به درستی کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند آنان همان بهترین آفریدگانند (7) پاداش این‌ها در نزد پروردگارشان بوستان‌هایی پایدار است که جویبارها در پای آن روان است، همیشه در آن جاویدان بمانند، خدواند از ایشان خشنود شد و اینان نیز از او خشنود شدند، این (پاداش) برای کسی است که از پروردگارش بترسد (8)».

توضیحات:

﴿ٱلۡبَرِیَّةِ (بَرَءَ): به معنای آفریده و «باری» به معنای آفریننده از أسمای خداوند است. کافران و مشرکان بدترین آفریدگانند، زیرا خرافات و تحریف را جایگزین هدایت الهی و شرک و بت‌پرستی را جایگزین یگانه‌پرستی نموده‌اند، اما مؤمنان نیکوکار بهترین مخلوقاتند و هدایت و دین خالص و ناب الهی را با هیچ چیزی آغشته نمی‌سازند. ﴿عَدۡنٖ: اقامت و استقرار.

 

 

مفهوم کلی آیات:

آن گاه که حجت بر انسان تمام شد و توحید از شرک متمایز گشت معیار خیر و شر نیز مشخص می‌شود: ایمان خالص همراه با عمل صالح، رضایت‌مندی خود و خدا را موجب می‌شود و در مقابل، هرگونه عمل شرک‌آمیزی از جانب هر کسی، شرک محسوب می‌شود و بدترین عذاب را برای او به ارمغان می‌آورد.

برداشت‌ها و فواید سوره:

1-  نبوت پیامبر ص و نزول قرآن، روشن‌ترین و آخرین حجت برای کافران، مشرکان و هر آن کسی بوده و می‌باشد که یا به کلی از فطرت و دین پاک فاصله گرفته و یا دین آسمانی را آلوده‌ی انواع شرکیات، آداب و عقاید ساختگی و ناصحیح خود ساخته‌اند.

2-  آیات قرآنی به گونه‌ای است که نه خطا و انحرافی در آن می‌توان پیدا کرد و نه کسی قادر به ایجاد کوچک‌ترین تحریف در آن است و این معنای حقیقی پا برجایی و استواری قرآن و دین است.

3-  خداوند اهل کتاب را کافر نامید در حالی که به کتاب خدا (تورات و انجیل) ایمان داشتند، زیرا از راه مستقیمی که خداوند برای آن‌ها معین کرده بود منحرف شدند و کتاب خدا را تحریف و دینش را آغشته‌ی شرک و خرافات کردند.

4-  اهل کتاب، کتاب آسمانی و تعالیم پاک پیامبران را نادیده گرفته و خواهش‌های خود را در دین خداوند وارد نمودند و به خود جرأت دادند که افکار بشری را بر کلام الهی برتری دهند. در قسمت‌هایی از کتاب خدا دست بردند و قسمت‌هایی را نیز متحمل تفاسیر ناصحیح و برداشت‌های مخالف و شرک‌آلود خود ساختند، سپس در آنچه خود متبنی و طراح آن بودند به اختلاف پرداختند و تبدیل به گروه‌ها و فرقه‌های متعدد با افکار و اعتقادات متناقص شدند. رسول الله ص ضمن آن‌که به قباحت و آثار ناخوشایند عمل اهل کتاب اشاره می‌نماید امت اسلام را از این خطر و انحراف بزرگ بر حذر می‌دارد و تنها راه نجات از این تفرقه‌ها را ملازمت با جماعت و تبعیت از منهج نبوی و اصحاب بزرگوارشان می‌داند «أَلاَ إِنَّ مَنْ قَبْلَکُمْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ افْتَرَقُوا عَلَى ثِنْتَیْنِ وَسَبْعِینَ مِلَّةً وَإِنَّ هَذِهِ الْمِلَّةَ سَتَفْتَرِقُ عَلَى ثَلاَثٍ وَسَبْعِینَ ثِنْتَانِ وَسَبْعُونَ فِى النَّارِ وَوَاحِدَةٌ فِى الْجَنَّةِ وَهِىَ الْجَمَاعَةُ». [سنن ابوداود، سنن ابن ماجه، مسند احمد، سنن ترمذی].


سوره‌ی قدر

سوره‌ی قدر

معرفی سوره: سوره‌ی «قدر» مکی است و بعد از سوره‌ی «عبس» نازل شده و پنج آیه دارد.

مناسبت آن با سوره‌ی قبل: در سوره‌ی «علق» به آغاز نزول قرآن و در این سوره به زمان نزول قرآن (شب قدر) اشاره شده است.

محور سوره: بیان اهمیت شب قدر و فضیلت آن.

عنوان سوره: شبی سراسر برکت

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَٰهُ فِی لَیۡلَةِ ٱلۡقَدۡرِ ١ وَمَآ أَدۡرَىٰکَ مَا لَیۡلَةُ ٱلۡقَدۡرِ ٢ لَیۡلَةُ ٱلۡقَدۡرِ خَیۡرٞ مِّنۡ أَلۡفِ شَهۡرٖ ٣ تَنَزَّلُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ وَٱلرُّوحُ فِیهَا بِإِذۡنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمۡرٖ ٤ سَلَٰمٌ هِیَ حَتَّىٰ مَطۡلَعِ ٱلۡفَجۡرِ ٥ [القدر: 1- 5].

ترجمه:

به نام خداوند بخشاینده‌ی مهربان

«همانا ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل کردیم (1) و تو چه دانی شب قدر چیست! (2) شب قدر بهتر از هزار ماه است (3) در آن (شب) فرشتگان و روح به حکم پروردگارشان برای هرکاری فرود آینده (4) سراسر سلامتی است آن (شب) تا طلوع سپیده‌دم (5)».

توضیحات:

﴿أَنزَلۡنَٰهُ: منظور نزول یکبارگی قرآن از لوح محفوظ به بیت العزه در آسمان دنیاست و سپس در طول 23 سال به تدریج و بر حسب وقایع بر پیامبر ص نازل گردید. نزول گردید. نزول قرآن در شب قدر، در ماه رمضان بوده است: ﴿شَهۡرُ رَمَضَانَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ فِیهِ ٱلۡقُرۡءَانُ[البقرة: 185]. ﴿ٱلۡقَدۡرِ: شرف، منزلت، ارزش و مقام و یا تدبیر و تقدیر و هر دو معنا با حقیقت عظیم قرآن و وحی و رسالت هماهنگی دارد. ﴿أَلۡفِ شَهۡرٖ: هزار ماه، و می‌تواند دلالت بر کثرت داشته باشد و بیش‌تر از آن را در برگیرد. ﴿ٱلرُّوحُ: جبرئیل که با آوردن وحی، روح تازه‌ای را در کالبد انسان می‌دمد. ﴿مِّن کُلِّ أَمۡرٖ: جهت اجرای هر کدام از اموری که خداوند در این سال از احکام، ارزاق و غیره مقدر کرده است. ﴿سَلَٰمٌ: سلامتی، خیر و برکت، امنیت و رهایی از دست شیطان، درود و سلام ملائکه بر مومنین. ﴿هِیَ: شب قدر.

نکته: علت نام‌گذاری شب قدر: 1- تعیین امور دنیا مربوط به یک سال 2- به خاطر شرف والای این شب، و از اسباب این شرافت، نزول قرآن در این شب است. 3- چون عبادات در این شب، قدر زیادی دارد.

مفهوم کلی آیات:

قرآن در شب قدر نازل شده است و شگفتا که آنچه شب بزرگی است! شب نزول قرآن، شب خیر و برکت و سلامتی، شب تقدیر و تدبیر و شب ارزش و مقام و سلام. سلام که نام مبارک خداوند و نام بهشت و تحیّت خداوند به بهشتیان به همدیگر و تحیت مؤمنان در این دنیاست. در حقیقت شب سخاوتمندی و حراج بزرگ الهی که هیچ بنده‌ای بی‌نصیب از درگاهش بیرون نرود و حقا که از هزار شب بهتر است. همه جا مملو از انوار روح‌بخش ملائکه می‌شود، خوشا به حال آن‌که قدرشناس این قدر شود و رحمت و برکات وسیع و خاص خداوند را نصیب خود گرداند که بی‌شک این سعادتی بزرگ است.

برداشت‌ها و فواید سوره:

1-  خدواند برای نزول قرآن، برترین شب سال را برگزیده است و فرشتگان نیز این شب را نورافشانی کرده‌اند، پس سزاوار هر مسلمانی است که ارزش حقیقی قرآن را درک نماید، اوامرش را اجرا کند، خود را به آن بیاراید و از رهنمون‌هایش کمال بهره را ببرد.

2-  ارزش و منزلت شب قدر به اندازه‌ای است که امامان بخاری و مسلم از ابوهریره از پیامبر ص نقل می‌کنند: «مَنْ قَامَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ إِیمَانًا وَاحْتِسَابًا غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَمَنْ صَامَ رَمَضَانَ إِیمَانًا وَاحْتِسَابًا غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ». «کسی که شب قدر را از روی ایمان و امید به پاداش آن به عبادت برخیزد گناهان گذشته‌اش بخشوده می‌شود و کسی که رمضان را....». سنن ترمذی و سنن ابن ماجه روایت می‌کنند که پیامبر ص به عایشه یاد داد که اگر شب قدر را دریافت این دعا را تکرار کند: «اللَّهُمَّ إِنَّکَ عَفُوٌّ کَرِیمٌ تُحِبُّ الْعَفْوَ فَاعْفُ عَنِّى». «الهی! تو بخشاینده و بزرگواری و بخشش را دوست داری پس از من درگذر».

3-  در صحیح بخاری و مسلم از عایشه نقل شده که رسول الله ص دهه‌ی آخر رمضان را معتکف می‌شد و می‌‌فرمود: «تَحَرَّوْا لَیْلَةَ الْقَدْرِ فِى الْعَشْرِ الأَوَاخِرِ مِنْ رَمَضَانَ». «قدر را در دهه‌ی پایانی رمضان جست‌وجو کنید».

در روایتی دیگر از این حدیث، شب‌های وتر مورد تاکید قرار گرفته است. همچنین امام مسلم از ابن عمر درباره‌‌ی شب قدر روایت می‌کند که رسول الله ص فرمود: «الْتَمِسُوهَا فِى الْعَشْرِ الأَوَاخِرِ یَعْنِى لَیْلَةَ الْقَدْرِ فَإِنْ ضَعُفَ أَحَدُکُمْ أَوْ عَجَزَ فَلاَ یُغْلَبَنَّ عَلَى السَّبْعِ الْبَوَاقِى». «آن را در ده شب آخر جست‌وجو کنید و اگر ضعیف یا ناتوان بودید هفت شب آخر را از دست ندهید».

* * *


سوره‌ی علق

سوره‌ی علق

معرفی سوره: سوره‌ی «علق» یا «اقرأ» اولین سوره‌ای است که بر رسول الله ص نازل شد و شامل نوزده آیه است.

مناسبت آن با سوره‌ی قبل: در سوره‌ی «تین» در مورد خلقت انسان در بهترین شکل ممکن صحبت شد و در این سوره نیز به اولین مرحله‌ی خلقت انسان، یعنی «علقه» اشاره می‌شود، همچنین این سوره بیانگر یکی دیگر از صفات نفس انسان یعنی طغیان در زمان بی‌نیازی است که بحث چند سوره‌ی اخیر بوده است. همچنین در سوره‌ی «تین» از کیفیت آفرینش و قابلیت انسان برای سقوط و کمال سخن گفته شد و این سوره‌ی مبارکه، انسان را متوجه عوامل و حقایقی می‌کند که می‌تواند او را به‌سوی آن کمال پیش برد و از سقوط او جلوگیری نماید.

محور سوره: آغاز وحی به پیامبر یعنی مرتبط ساختن انسان به خداوند، بیان صفت طغیان برای نفس انسان و امر به پیامبر که باید با سجده‌ی قُرب ﴿وَٱسۡجُدۡۤ وَٱقۡتَرِب خود را به خداوند نزدیک کند و با غیر او قطع ارتباط نماید.

سوره دارای دو مبحث است:

سبب نزول آیات نخستین سوره: امام بخاری از عایشه ل روایت می‌کند: اولین نوع وحی که رسالت پیامبر با آن آغاز شد رؤیای صالحه یعنی خواب واقعی بود، به گونه‌ای که ایشان خواب نمی‌دید مگر این‌که مثل روز روشن به وقوع می‌پیوست؛ سپس به خلوت علاقه‌مند شد و در غار حرا به خلوت می‌نشست و چندین شبانه روز را نیز همراه خویش می‌برد، سپس به نزد خدیجه ل بر می‌گشتند و غذا برداشته و دوباره به غار می‌رفت. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه حقیقت را در غار حرا دریافت و جبرئیل به نزدش آمده و فرمود: «إقْرَأْ» یعنی «بخوان» پیامبر فرمود: «ما أَتَا بِقَرِیْ» یعنی «خواندن نمی‌دانم» پیامبر ص می‌فرماید: سپس جبرئیل مرا در بغل گرفت و به اندازه‌ای مرا فشار داد که قدرت تحمل آن را نداشتم، آنگاه فرمود: «إقْرَأْ» باز گفتم: «ما أَتَا بِقَرِیْ» و این قضیه سه بار تکرار شد تا این که جبرئیل فرمود: ﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّکَ ٱلَّذِی خَلَقَ١  ... عَلَّمَ ٱلۡإِنسَٰنَ مَا لَمۡ یَعۡلَمۡ٥ [صحیح بخاری کتاب بدء الوحی].

مبحث اول: وصل شدن به پروردگار

بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

﴿ٱقۡرَأۡ بِٱسۡمِ رَبِّکَ ٱلَّذِی خَلَقَ١ خَلَقَ ٱلۡإِنسَٰنَ مِنۡ عَلَقٍ٢ ٱقۡرَأۡ وَرَبُّکَ ٱلۡأَکۡرَمُ٣ ٱلَّذِی عَلَّمَ بِٱلۡقَلَمِ٤ عَلَّمَ ٱلۡإِنسَٰنَ مَا لَمۡ یَعۡلَمۡ٥ [العلق: 1-5].

ترجمه:

به نام خداوند بخشاینده‌ی مهربان

«بخوان به نام پرودرگارت که آفرید (1) انسان را از خون بسته‌ای آفرید (2) بخوان و پروردگار تو بس گرامی است (3) همان که با قلم آموزش داد (4) به انسان آموخت آنچه را که نمی‌دانست (5)».

توضیحات:

﴿ٱقۡرَأۡ بخوان کتاب پروردگارت را و تنها به نام او بخوان نه به نام و نشان دیگری ﴿عَلَقٍ ج علقة: خون بسته که اولین مرحله خلقت بعد از تشکیل نطفه در چهل روز دوم است و چون این خون به دیواره‌ی رحم می‌چسپد به آن علقه می‌گویند. ﴿ٱقۡرَأۡ بخوان آنچه را که خدای بخشنده به تو آموخت. ﴿ٱلۡأَکۡرَمُ بس کریم و گرامی و بزرگوار. ﴿عَلَّمَ بِٱلۡقَلَمِ منظور نگاشتن با قلم است که سبب انتقال معارف و علوم و بقای آن است و اساسی‌ترین سبب در رفع جهالت و تاریکی به‌سوی دانایی و روشنایی است. قلم در اصل به معنای قطع کردن است و قلم نیز جهالت را از انسان قطع کرده و دور می‌اندازد.

مفهوم کلی آیات:

ارزش علم، کتاب و نوشتن را همین اندازه کفایت است که وحی با امر به خواندن و نوشتن و تعلیم آغاز گشت و همین قدر ما را کافی است که بدانیم گذر از ظلمات نادانی مگر در پناه علم و دانش‌اندوزی حاصل نمی‌شود و بدیهی است اولین معلم بشریت خداوند بوده که آنچه را لازمه‌ی زندگیست به انسان آموخت و سپس جناب رسول الله ص و به طور عموم تمامی پیامبران خداوند که طریق صحیح و مستقیم هدایت و بندگی را دلسوزانه برای مردم بیان نمودند. سپس عالمان دین و دانایان قوانین هستی که حقیقت را چنان که هست برای بشریت بازگو می‌نمایند.

مبحث دوم: عقوبت مانعین عبادت

سبب نزول این مبحث: امام مسلم روایت می‌کند که روزی ابوجهل به اطرافیانش گفت: آیا محمد در جلو شما پیشانی بر خاک می‌نهد؟ (یعنی نماز می‌خواند) به لات و عزّی سوگند، اگر او را ببینم که آن‌گونه نماز می‌خواند گردنش را می‌شکنم و صورتش را بر خاک می‌مالم. روزی رسول الله ص را در حال نماز یافت، جلو رفت تا بر گردن پیامبر اما ناگهان به عقب برگشت در حالی که حالت دفاعی به خود گرفته بود. به او گفتند: تو را چه شد؟ گفت: ناگهان بین خود و محمد گودالی پر از آتش و شکل‌های وحشتناکی را مشاهده کردم. رسول الله ج فرمود: «اگر به من نزدیک شده بود فرشتگان او را تکه تکه می‌کردند». بعد از این‌ آیات نازل شد: ﴿کَلَّآ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَیَطۡغَىٰٓ٦تا پایان سوره.

همچنین ترمذی و نسائی از ابن عباس نقل می‌کنند: رسول الله ج در کنار مقام نماز می‌خواند. ابوجهل بن هشام از آن جا گذر کرد و گفت: ای محمد! آیا من تو را از این کار بر حذر نداشتم؟ و پیامبر را تهدید کرد؛ پیامبر نیز با او تندی کرد و او را نهیب داد، ابوجهل گفت: به چه چیزی مرا تهدید می‌کنی؟ به خدا سوگند که من از هر کسی در این سرزمین بیش‌تر قبیله دارم؛ خداوند این آیات را نازل فرمود: ﴿فَلۡیَدۡعُ نَادِیَهُۥ١٧ سَنَدۡعُ ٱلزَّبَانِیَةَ١٨ [العلق: 17-18] ابن عباس می‌گوید: اگر قبیله‌ای را فرا خواند بود ملائکه عذاب آن‌ها را در لحظه‌ای هلاک می‌کرد.

﴿کَلَّآ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَیَطۡغَىٰٓ٦ أَن رَّءَاهُ ٱسۡتَغۡنَىٰٓ٧ إِنَّ إِلَىٰ رَبِّکَ ٱلرُّجۡعَىٰٓ٨ أَرَءَیۡتَ ٱلَّذِی یَنۡهَىٰ٩ عَبۡدًا إِذَا صَلَّىٰٓ١٠ أَرَءَیۡتَ إِن کَانَ عَلَى ٱلۡهُدَىٰٓ١١ أَوۡ أَمَرَ بِٱلتَّقۡوَىٰٓ١٢ أَرَءَیۡتَ إِن کَذَّبَ وَتَوَلَّىٰٓ١٣ أَلَمۡ یَعۡلَم بِأَنَّ ٱللَّهَ یَرَىٰ١٤ کَلَّا لَئِن لَّمۡ یَنتَهِ لَنَسۡفَعَۢا بِٱلنَّاصِیَةِ١٥ نَاصِیَةٖ کَٰذِبَةٍ خَاطِئَةٖ١٦ فَلۡیَدۡعُ نَادِیَهُۥ١٧ سَنَدۡعُ ٱلزَّبَانِیَةَ١٨ کَلَّا لَا تُطِعۡهُ وَٱسۡجُدۡۤ وَٱقۡتَرِب١٩ [العلق: 6-19].

ترجمه:

«هرگز! (انسان قدرشناس نبود) همان انسان بی‌تردید از حد می‌گذرد (6) هنگامی که خود را بی‌نیاز بیند (7) بی‌گمان بازگشت به‌سوی پروردگار توست (8) آیا نگریسته‌ای به کسی که باز می‌دارد! (9) بنده‌ای را چون که نماز می‌خواند! (10) آیا نگریسته‌ای که اگر (این بنده‌ی نمازگزار) بر هدایت باشد! (11) یا به پرهیزگاری فرماند دهد! (12) آیا اندیشیده‌ای که اگر دروغ انگارد و پشت کند! (13) آیا نمی‌داند که بی‌گمان خدا می‌بیند! (14) هرگز! (چنین نمی‌ماند) بی‌گمان اگر دست بر ندارد با موی پیشانی به تندی خواهیم کشاند (15) موی پیشانی دروغگوی خطاکار (16) پس هم‌مجلسان خود را فرا خواند (17) ما (نیز) فرشتگان درشت‌خو را فرا خواهیم خواند (18) هرگز ( سخنش بیهوده است)، از او فرمان مبر و (برای پروردگارت) سجده کن و نزدیک شو (19)».

توضیحات:

﴿کَلَّآ: هرگز چنین نیست و حقیقت فراتر از آن چیزی است که امثال این کافرین تصور می‌کند. ﴿ٱسۡتَغۡنَىٰٓ: خود را بی‌نیاز دانست، و این از خصوصیات نفس آدمی است که هرگاه خود را از دیگران بی‌نیاز ببیند از حدودش تجاوز کرده و از آن چه هست خود را برتر می‌پندارد. ﴿ٱلرُّجۡعَىٰٓ: برگشت، رجوع. ﴿یَنۡهَىٰ: باز می‌دارد، می‌کند، جلو آن را می‌گیرد (منظور در این‌جا ابوجهل به صورت خاص و هر متکبری به صورت عام است). ﴿عَبۡدًا: پنده‌ای را (پیامبر). ﴿یَرَىٰ: می‌بیند، یعنی او را می‌بیند. ﴿لَئِن لَّمۡ یَنتَهِ: اگر دست نکشید از کارش. ﴿لَنَسۡفَعَۢا (السَفّع): بگیریم و تندی بکشانیم، اصل «سفّع» گرفتن و کشیدن به تندی است. ﴿نَاصِیَةٖ: در اصل به موی جلو سر گفته می‌شود. ﴿فَلۡیَدۡعُ: پس حتماً فرا خواند. ﴿نَادِیَهُۥ: در اصل به مجالسی گفته می‌شود که گروهی در آن گرد آمده‌اند و در این‌جا منظور اهل آن مجلس از اقوام، خویشان و دلسوزان او می‌باشد. ﴿سَنَدۡعُ: (فعل مجزوم در جواب فعل امر)، که در اصل «سندعوا» است یعنی فرا خواهیم خواند. ﴿ٱلزَّبَانِیَةَ: ج زابن یا زِنِنِیة: درشت خو و خشن، در اینجا مراد فرشتگان نگهبان جهنم می‌باشد. ﴿وَٱسۡجُدۡۤ وَٱقۡتَرِب: سجده کن و نزدیک شو. با سجده و ابراز حلوص بندگی، به درگاه پروردگار تقرب جوی و به کمال نزدیک شو.

مفهوم کلی آیات:

ثروت، قدرت و منصب در وجود انسان، احساس بی‌نیازی و برتری نسبت به دیگران را به وجود می‌آورد و همین برای انسان کافیست تا به زورگویی و ظلم به دیگران بپردازد. شاید تنها راه درمان این خصلت ناپسند این باشد که شخص به وجودی بزرگ‌تر و قدرتمند‌تر از خود باور پیدا کند و ضعف خود در مقابل او بسنجد تا به ضعف عمومی خود پی‌برد و مغرور نگردد تا بلکه نفسش قانع و راضی شود و دست از ظلم و طغیان بردارد و به خداوند ایمان بیاورد.

برداشت‌ها و فواید سوره:

1-  خداوند انسان را به بهترین صورت آفریده، هر جه نمی‌دانسته به او آموخته، اسباب دانش آموزی را نیز در اختیار او نهاده و بدین وسیله تمامی کرامت‌ها را یک‌جا به او ارزانی داشته و بر دیگر مخلوقات برتری داده است.

2-  غفلت از سه چیز دلیل طغیان خواهد بود: 1- بازگشت به‌سوی خداوند. 2- مراقبت خداوند. 3- انتقام الهی.

3-  سجده سبب قُرب به خداوند و دور شدن از غیر خداست، بنابر این سجده، حرکت رهایی و آزادی است.

4-  امام مسلم از ابوهریره از پیامبر اکرام ص نقل می‌کند: «أَقرَبُ ما یکونُ العبدُ من رَبِّهِ وَهُو سَاجِدٌ فأکثِرُوا الدُّعَاءَ». « نزدیک‌ترین حالت نزدیکی بنده به خداوند در سجده است، پس در سجده بسیار دعا کنید».

5-  امام مسلم از ثوبان مَولی رسول الله ص نقل می‌کند: از رسول الله ص درباره‌ی بر‌ترین عملی را مرا به بهشت وارد می‌سازد پرسیدم، فرمود: «عَلَیْکَ بِکَثْرَةِ السُّجُودِ لِلَّهِ فَإِنَّکَ لاَ تَسْجُدُ لِلَّهِ سَجْدَةً إِلاَّ رَفَعَکَ اللَّهُ بِهَا دَرَجَةً وَحَطَّ عَنْکَ بِهَا خَطِیئَةً». «بسیار برای خدا سجد کن پس تو هیچ سجده‌ای برای خدا به جای نمی‌آوری مگر آن که خداوند به وسیله‌ی آن، درجه‌ی تو را بالا می‌برد و از تو خطایی را پاک می‌کند».