معرفی سوره: سورهی «تین» مکی بوده و بعد از «بروج» نازل شده و شامل هشت آیه است.
مناسبت آن با سورهی قبل: سورهی «ضحی» و «شرح» هر دو امر به عمل صالح است؛ در سورهی «تین» نیز شرط رهایی از جهنم، عمل صالح معرفی شده است. همچنین در دو سورهی قبلی از کاملترین نمونهی بشر، یعنی پیامبر اکرم ص نام برده شده و در این سوره به معرفی نوع کلی بشر میپدازد.
محور سوره: قابلیت پذیرش کمال و پستی از سوی انسان و بیان کرامت خاص خداوند به او.
عنوان سوره: خداوند، بهترین حکمران
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿وَٱلتِّینِ وَٱلزَّیۡتُونِ١ وَطُورِ سِینِینَ٢ وَهَٰذَا ٱلۡبَلَدِ ٱلۡأَمِینِ٣ لَقَدۡ خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ فِیٓ أَحۡسَنِ تَقۡوِیمٖ٤ ثُمَّ رَدَدۡنَٰهُ أَسۡفَلَ سَٰفِلِینَ٥ إِلَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ فَلَهُمۡ أَجۡرٌ غَیۡرُ مَمۡنُونٖ٦ فَمَا یُکَذِّبُکَ بَعۡدُ بِٱلدِّینِ٧ أَلَیۡسَ ٱللَّهُ بِأَحۡکَمِ ٱلۡحَٰکِمِینَ٨﴾ [التین: 1-8].
ترجمه:
به نام خداوند بخشایندهی مهربان
«سوگند به انجیر و زیتون (1) و به کوه سینا (2) و به این سرزمین امن (3) به راستی که ما انسان را به نیکوترین شکل آفریدیم (4) سپس او را به میان پستترینِ پستان بازگرداندیم (5) مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند پس برای آنها پاداشی بیپایان است (6) پس چه چیزی بعد از این تو را به انکار روز جزا وا میدارد! (7) آیا خداوند حکمرانترین حکمرانان نیست! (8)».
توضیحات:
﴿ٱلتِّینِ وَٱلزَّیۡتُونِ﴾: دو میوهی مشهور که از مقویترین میوهها هستند، زیرا انجیر بیشترین ارزش عذایی را برای بدن دارد و از زیتون نیز روغن تهیه میشود [مؤمن: 20]. برخی مفسرین برآنند که منظور از «تین و زیتون» مناطق محل رویش آنهاست؛ یعنی دمشق و بیتالمقدس که محل نزول وحی و رسالت نیز بوده است و جزء اماکن مبارکه به شمار میآید. ﴿طُورِ سِینِینَ﴾: کوهی در منطقهی شام و شبه جزیرهی سیناء که محل مناجات موسی با خداوند بود. لفظ «سینین» دلالت بر پربرکت بودن زیبایی آن منطقه دارد، زیرا درختان زیادی مثل زیتون در آن کوهها میروید که هم غذایی مردم است و هم به آنجا زیبایی بخشیده است. ﴿ٱلۡبَلَدِ ٱلۡأَمِینِ﴾: منظور مکه است که از سوی خداوند حرم امن معرفی شده است ﴿وَمَن دَخَلَهُۥ کَانَ ءَامِنٗاۗ﴾ [آل عمران: 97] ﴿تَقۡوِیمٖ﴾: تناسب و توازن در شکل، صورت، قامت، روحیات و نفسیات. ﴿أَسۡفَلَ﴾: پستترین، پایینترین. ﴿سَٰفِلِ﴾: پست و فرومانده؛ منظور از «أسْفَلَ سَافِلِینَ» پایینترین درکات جهنم و یا جایگاه پستترین انسانها است. جایگاه فروماندگانی که قوام و کمال خویش را نادیده گرفتند و هیچگاه از بند شهوات نفسانی رهایی نیافتند پس خداوند نیز همهی این فروماندگانِ پست سرشت را در پایینترین جای در جهنم جمع میآورد زیرا لیاقتی بیش از آن از خود نشان نداده است. ﴿غَیۡرُ مَمۡنُونٖ﴾: پاداشی بیپایان و غیر مقطوع. ﴿فَمَا یُکَذِّبُکَ﴾؟: پس چه چیزی تو را به تکذیب کردن وا میدارد؟ و سبب تکذیب نمودند تو چیست؟ ﴿بَعۡدُ﴾: بعد از بیان این همه دلایل آشکار نسبت به خداوند و زندگی بعد از مرگ که نمونهای از آن، آفرینش انسان به بهترین شکل و ترکیب است. ﴿ٱلدِّینِ﴾: قیامت، روز جزا و پاداش. ﴿أَلحۡکَمِ﴾: کسی که حکم میکند و «أَحْکَمِ الْحَاکِمِینَ» یعنی بهترین و عادلترین حکم کنندگان و داوران که خداوند است.
مفهوم کلی آیات:
خداوند نعمتهای بیشمار مادی و معنوی را در اختیار انسان قرار داده است. نعمتهایی مادی مثل انواع خوردنیها، و معنوی مثل امنیت و هدایت، و قبل از همهی اینها نعمت آفرینش به بهترین صورت که از میان تمامی مخلوقات به انسان عطا شده است، اما انسان ناسپاس به اندازهای خود را از کمال و معرفت دور میسازد که لیاقتی جز طبقات پایین جهنم را برای خویش باقی نمیگذارد و بدیهی است که تنها ایمان خالص به خداوند و کارهای نیکوست که انسان را به لیاقت اصلی خویش یعنی بهشت بیپایان میرساند و عجیب است آن کسی که از این همه نعمت و حجت و آیه، عبرت نگیرد و بر تکذیب و انکار خود اصرار ورزد، پس حقا که هلاکتش عین عدل الهی است و مبارکش بادا!
برداشتها و فواید سوره:
1- شرافت مکانهای مذکور در این سوره به سبب وقایع مهمی است که در آنها رخ داده است.
2- شکر نعمت سبب فزونی میشود و آنچه ندارد را نیز به او میبخشد.
3- مکه از جانب خداوند به عنوان حرم امن یعنی منطقهی ایمن معرفی شده است، از این رو انجام دادن بسیاری از کارها در آن حرام است مثل شکار، قطع درخت و جنگ.
4- امام غزالی میگویند: ملائکه در علیین هستند و به بیرون از درجهی خود راه نیست و بهائم در اَسفل السافلین هستند و به ترقی راه نیست و بیچاره آدمی در وسط هر دو در خطرگاه عظیم است به ترقی از ملائک برتر و به تنزل از بهائم پستتر.
5- امام بخاری از براء بن عازب س نقل میکند: «سَمِعْتُ النَّبِیَّ ص یَقْرَأً فِی الْعِشَاءِ ﴿وَٱلتِّینِ وَٱلزَّیۡتُونِ﴾ فَمَا سَمِعْتُ أَحَدَّا أَحْسَنَ صَوْتَّا أَوْ قِرَاءَةُ مِنْهُ». «شنیدم که رسول الله ص در نماز عشاء (در سفر) سورهی تین قرائت کرد، و از هیچ شخصی، زیباتر از صدا یا قرائت ایشان نشنیدم».
* * *
معرفی سوره: سورهی «شرح» یا «إنشراح» مکی است و بعد از سورهی «ضحی» نازل شده و شامل هشت آیه است.
مناسبت آن با سورهی قبل: این سوره دارای سیاقی کاملاً شبیه به سورهی ضحی است، از این رو بسیاری ادعا کردهاند که این دو سوره در حقیقت یک سوره بیش نیست، زیرا دارای موضوعی مشترک است که همان بازگو نمودن عنایات خداوند و طریق شکرگزاری آن میباشد.
محور سوره: بیان نعمتهای خداوند به پیامبر و دلجویی و اطمینانبخشی خداوند به وی تا بار سنگین دعوت بر او سبک آید.
عنوان سوره: عنایاتی دیگر به پیامبر
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿أَلَمۡ نَشۡرَحۡ لَکَ صَدۡرَکَ١ وَوَضَعۡنَا عَنکَ وِزۡرَکَ٢ ٱلَّذِیٓ أَنقَضَ ظَهۡرَکَ٣ وَرَفَعۡنَا لَکَ ذِکۡرَکَ٤ فَإِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ یُسۡرًا٥ إِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ یُسۡرٗا٦ فَإِذَا فَرَغۡتَ فَٱنصَبۡ٧ وَإِلَىٰ رَبِّکَ فَٱرۡغَب٨﴾ [الشرح: 1-8].
ترجمه:
به نام خداوند بخشایندهی مهربان
«آیا سینهات را برایت نگشادهایم! (1) و بار گرانت را از تو بر نداشتیم! (2) همان که پشتت را سنگین کرده بود (3) و نام تو را برایت پرآوازه ساختیم (4) پس بیگمان همراه سختی آسانی است (5) بیگمان همراه سختی آسانی است (6) پس هرگاه فرصت یافتی (به عبادت) بکوش (7) و بهسوی پروردگارت روی آور (8)».
توضیحات:
﴿أَلَمۡ نَشۡرَحۡ صَدۡرَکَ﴾: آیا نگشودیم سینهات را؟ شرح صدر به معنای آزادی از هر چیزی است که مانع درک و فهم و پذیرش دعوت میشود. تعالیم اسلام به گونهای است که سینه را (نفس و درون را) برای پذیرش حقایق، معرفت خداوند و هدایت فراخ میسازد و این به صورت عام برای همهی مؤمنان وجود دارد، چنانکه خداوند میفرماید: ﴿فَمَن یُرِدِ ٱللَّهُ أَن یَهۡدِیَهُۥ یَشۡرَحۡ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِۖ﴾ [الأنعام: 125]. «آن کس که خداوند بخواهد هدایتش کند پس سینهاش را برای پذیرش اسلام گشاده میدارد» عکس این مطلب، ضیق یا تنگی سینه است که نشانهی گمراهی است. منظور از شرح صدر پیامبر ص، میتواند قدرت تحمل نزول وحی برایشان، تحمل مشکلات دعوت، شرح صدر ایشان در شب إسراء و یا قضیهی شق الصدر در ده سالگی عمر مبارکشان باشد. ﴿وَضَعۡنَا﴾: اصل لغت «وضَع» به معنای گذاشتن است اما وقتی همراه «عن» بیاید معنای بر عکس میدهد، یعنی «برداشتن»، مثل رغبت که در اصل به معنای روی آوردن است اما همراه «عن» معنای پشت کردن میدهد. ﴿وِزۡرَکَ﴾: بار سنگین، گناه این بار سنگین یا گناه نسبت به پیامبر دو صورت دارد: 1- حیرانی و سرگردانی نسبت به نداشتن شریعت صحیح الهی که در سورهی ضُحی به ضلالت اطلاق شد و این بزرگترین باری بود که بر روح پیامبر سنگینی میکرد و نهایتاً بهوسیلهی هدایت به اسلام برداشته شد و هرگونه اشتباهی که پیامبر در این دوران مرتکب شده بود مورد عفو و مغفرت قرار گرفت: ﴿لِّیَغۡفِرَ لَکَ ٱللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنۢبِکَ وَمَا تَأَخَّرَ﴾ [الفتح: 2] 2- سختیهای کار دعوت و نبوت و مشکلات یکتاپرستی و شرک، که خداوند تحمل آنها را بر پیامبر آسان گردانید. ﴿أَنقَضَ﴾ (نَقُض): سنگینی که منجر به شکستن شود و صدای آن شکستن به گوش رسد. ﴿ذِکۡرَکَ﴾: نام و آوازهی تو را ﴿فَرَغۡتَ﴾: فارغ شدی از کار دعوت مردم، یعنی هر زمان که فراغتی حاصل شد به عبادت مشغول شو. ﴿فَٱنصَبۡ﴾: خود را خسته و رنجور کن، به عبادت خداوند و تقویت روحی خود بپرداز. ﴿فَٱرۡغَب﴾: رغبت نشان ده، بگرای.
مفهوم کلی آیات:
لازمهی هدایت و توفیق اولیهای که خدا به مشتاقان سعادت میدهد تابش نور الهی بر قلب و فراخی روح و نفس است: ﴿فَمَن یُرِدِ ٱللَّهُ أَن یَهۡدِیَهُۥ یَشۡرَحۡ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِۖ﴾ [الأنعام: 125]. ﴿أَفَمَن شَرَحَ ٱللَّهُ صَدۡرَهُۥ لِلۡإِسۡلَٰمِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٖ مِّن رَّبِّهِۦۚ﴾ [الزمر: 22] این شرح صدر سبب میشود که شوق و رغبت به خداوند در انسان تقویت شود، تحمل سختیها و مشکلات آسان گردد، قلب آرام گیرد و وجود انسان از تعلق شدید به دنیا و متعلقاتش رهایی یابد و البته خداوند تمامی اینها را جملگی به پیامبر ص عنایت فرمود.
برداشتها و فواید سوره:
1- خداوند هیچگاه بندگانش و مخصوصاً دعوتگران دینش را تنها نمیگذارد و پیوسته بعد از هر سختی و تنگنایی، آسانی و گشایشی مرحمت میدارد.
2- مشغولیت به کار دعوت هیچگاه نباید سبب غفلت و یا سستی انسان نسبت به عبادت شود.
3- کثرت عمل صالح و تلاش بیوفقه در عبادت و خسته کردن جسم در هنگام عبادت، سبب پختگی روح و نفس انسان میشود و هیچگاه نباید به عمل و عبادت اندک قناعت کرد و در پی حداقل بود. همراه هر سختی آسانی است و آسانیها از دل سختیها متولد میشود و لازمهی تمامی موفقیتها به کار گرفتن اسباب و عواملی است که بسترساز آنها خواهد بود.
4- خداوند نام و آوازهی پیامبرش را بالا برد، نامش را در کنار کلمهی توحید قرار داد، برای صلوات بر او ثواب در نظر گرفت، در اذان، اقامه، تشهد، خطبه، قرآن و بسیاری مواضع دیگر از ایشان نام برد و همهی اینها مصادیقی از رفعت نام ایشان است.
* * *
معرفی سوره: سورهی «ضحی» مکی است و بعد از سورهی «فجر» نازل شده و شامل یازده آیه است.
مناسبت آن با سورهی قبل: سورهی «لیل» و «ضُحی» دارای مناسبتی همه جانبه است، زیرا اکثر اموری که در سورهی «لیل» بیان شده در این سوره نیز خطاب به پیامبر ص و با شیوهی امر یا صفت تکرار شده است.
محور سوره: رسول الله ص و عنایات الهی به ایشان و سفارش به شکرگزاری.
سوره دارای دو مبحث است:
سبب نزول: مدت زمانی وحی بر پیامبر نازل نشد، تعدای از مشرکان «مثل أم جمیل زن ابولهب» نزد پیامبر آمده و از روی استهزاء میگفتند: به گمان ما شیطانت تو را رها کرده و دو سه شب است که به سراغت نیامده است، رسول الله ص از این رفتارشان اندوهگین بود تا اینکه خداوند سورهی «ضحی» را نازل کرد و به پیامبر تضمین داد که هیچگاه او را رها نخواهد کرد.
مبحث اول: تضمینی الهی برای پیامبر
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿وَٱلضُّحَىٰ١ وَٱلَّیۡلِ إِذَا سَجَىٰ٢ مَا وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَمَا قَلَىٰ٣ وَلَلۡأٓخِرَةُ خَیۡرٞ لَّکَ مِنَ ٱلۡأُولَىٰ٤ وَلَسَوۡفَ یُعۡطِیکَ رَبُّکَ فَتَرۡضَىٰٓ٥﴾ [الضحى: 1-5].
ترجمه:
به نام خداوند بخشایندهی مهربان
«سوگند به روشنایی روز (1) و به شب آنگاه که تاریک شد (2) پروردگارت تو را رها نکرده و خشم نگرفته است (3) و بیگمان آخرت برای تو بهتر از دنیاست (4) و به زودی پروردگارت «آن قدر» به تو عطا کند که خشنود میشوی (5)».
توضیحات:
﴿ٱلضُّحَىٰ﴾: در اصل به اوایل روز گفته میشود که روشنایی کامل میگردد اما به طور عام به تمامی روز اطلاق میشود. ﴿سَجَىٰ﴾ (سجْو): ساکن و آرام شد، کنایه از تاریکی کامل شب است «ضُحَی» روشنایی کامل و «سَجَی» تاریکی کامل است. ﴿وَدَّعَ﴾ (تودیع): ترک گفتنی که برگشتی در آن نباشد ﴿قَلَىٰ﴾: شدت بغض و دشمنی ﴿ٱلۡأُولَىٰ﴾: دنیا. ﴿فَتَرۡضَىٰٓ﴾: پس عطای خدا بر تو، چندان فراوان شود که راضی و خشنود گردی.
مفهوم کلی آیات:
انقطاع وحی از رسول الله ص هر چند کوتاه بود اما بیسابقه بودن آن، سبب ناراحتی ایشان شد. خداوند عطاهایی را به پیامبر وعده داد که رضایت کامل وی را در آیندهای نه چندان دور بر آورده میسازد و او را برترین خلایق در دنیا و آخرت میگرداند.
مبحث دوم: لزوم شناخت نعمت و چگونگی شکر آن
﴿أَلَمۡ یَجِدۡکَ یَتِیمٗا فََٔاوَىٰ٦ وَوَجَدَکَ ضَآلّٗا فَهَدَىٰ٧ وَوَجَدَکَ عَآئِلٗا فَأَغۡنَىٰ٨ فَأَمَّا ٱلۡیَتِیمَ فَلَا تَقۡهَرۡ٩ وَأَمَّا ٱلسَّآئِلَ فَلَا تَنۡهَرۡ١٠ وَأَمَّا بِنِعۡمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثۡ١١﴾ [الضحى: 6-11].
ترجمه:
«آیا تو را یتیم نیافت پس جای داد! (6) و تو را سرگردان یافت پس هدایت نمود! (7) و تو را تنگدست یافت پس بینیاز ساخت! (8) پس اما یتیم را هرگز خوار مشمار (9) و اما خواهنده را پس به تندی مران (10) و اما به نعمت پروردگارت پس سخن بران (11)».
توضیحات:
﴿یَتِیمٗا﴾: اشاره به وضعیت کودکی پیامبر ص دارد که قبل از تولد پدر را از دست داد، در شش ماهگی مادر و در هشت سالگی سرپرست خود یعنی جدش عبدالمطلب وفات کرد و از آن به بعد تحت سرپرستی عمویش ابوطالب قرار گرفت. ﴿اوَىٰ﴾: مأوی و جای داد. ﴿ضَآل﴾: در اصل به معنای گم کردن است ودر اینجا اشاره به سرگردانی و حیرانی پیامبر قبل از بعثت دارد که پیوسته در اندیشهی دین و معرفت صحیح خداوند بود. ﴿عَآئِل﴾ (عیل): فقیری که فقر بر او فشار میآورد. ﴿فَأَغۡنَىٰ﴾: بینیاز و توانگر ساخت که هم از لحاظ مادی با مال خدیجه به تجارت میپرداخت و هم از لحاظ معنوی دارای غنای نفس و قناعت درون بود. ﴿فَلَا تَقۡهَرۡ﴾ (قهر): کوچک و خوار مشمار. ﴿فَلَا تَنۡهَرۡ﴾ (نَهر): تندی مکن و او را مران. ﴿حَدِّثۡ﴾: سخن بگوی، به یادآور نعمتهای پروردگارت را تا شکر آن بر تو آسان شود.
مفهوم کلی آیات:
رسول اکرم ص در شرایط بسیار سخت و دشواری زندگی میکرد، در کودکی از نعمت پدر و مادر محروم شد واز خردسالی مجبور بود برای امرار معاش چوپانی کند، بدین خاطر درد یتیمی و فقر را کاملاً حس کرده بود، از این رو خداوند این مشقتها را به یاد پیامبر میآورد و از او میخواهد که شکر این همه نعمت را به جای آورد. سزاوار است که ما نیز اندکی به خودمان نگاه کنیم که از چه نعمتهایی بهرهمندیم و باز ناسپاسی میکنیم، پس در حقیقت این سوره درس مهم و هشدار محکمی به همهی کسانی است که در خوشیهای این جهان سرمست هستند و هیچ کس را غیر از خود نمیشناسند و ...
برداشتها و فواید سوره:
1- عنایت خاص خداوند به رسول بزرگوارش و فضایل و مواهب بیشماری که از کودکی تا بعثت و بعد از آن به وی عطا کرد.
2- تأکید بر احسان و نیکی به یتیم و هر فقیری که از ما کمک بخواهد.
3- بازگو نمودن نعمتهایی که خداوند به انسان عنایت میفرماید سبب میشود انسان از یاد خدا غافل نشده و پیوسته شکرگزار نعمتهای او باشد و دیگران را نیز از آن نعمتها بهرهمند سازد.
4- حیات حقیقی و باقی در آخرت است و دنیا فانی و زودگذر است. در صحیح بخاری و مسلم از انس بن مالک نقل شده که پیامبر ص میفرمود: «اللَّهُمَّ لَا عّیْشّ إِلَّا عًیْشُ الْلآخِرَة». «خدایا! زندگی [حقیقی] جز زندگی آخرت، نیست».
5- انسان باید در زندگی از آنچه دارد بهره ببرد نه آنکه همیشه در حسرت نداشتههایش باشد.
6- شکر نعمت واجب است و بهترین شکل آن، شکرگزاری از جنس همان نعمت است.
7- هدایت بهترین و با ارزشترین نعمت الهی است که باید از آن سخن گفت و شکر آن را به جای آورد.
* * *
معرفی سوره: سورهی «لیل» مکی است و بعد از سورهی «أعلی» نازل شده و شامل 21 آیه است.
مناسبت آن با سورهی قبل: در سورهی «شمس» به فلاح و خسران نفس اشاره شد و در این سوره اسباب ایجاد کنندهی هر کدام از این دو حالت ذکر میشود.
محور سوره: تشریح نقش اصلی تلاش دنیوی و اعمال نیک و بد در سعادت و شقاوت اُخروی و ذم بخیل و تکریم سخاوتمند و بیان تفاوتی که ریشه در باور و کردار انسان دارد.
سوره دارای دو مبحث است:
مبحث اول: راه آسان و راه دشوار
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَغۡشَىٰ١ وَٱلنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّىٰ٢ وَمَا خَلَقَ ٱلذَّکَرَ وَٱلۡأُنثَىٰٓ٣ إِنَّ سَعۡیَکُمۡ لَشَتَّىٰ٤ فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ٥ وَصَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ٦ فَسَنُیَسِّرُهُۥ لِلۡیُسۡرَىٰ٧ وَأَمَّا مَنۢ بَخِلَ وَٱسۡتَغۡنَىٰ٨ وَکَذَّبَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ٩ فَسَنُیَسِّرُهُۥ لِلۡعُسۡرَىٰ١٠ وَمَا یُغۡنِی عَنۡهُ مَالُهُۥٓ إِذَا تَرَدَّىٰٓ١١﴾ [اللیل: 1-11].
ترجمه:
به نام خداوند بخشایندهی مهربان
«سوگند به شب چون که بپوشاند (1) و به روز چون که نمایان شود (2) و به آنکه نر و ماده را آفرید (3) که همانا تلاش شما گوناگون است (4) پس کسی که بخشید و پروا پیشه کرد (5) و نیکوترین را باور داشت (6) پس نیل به آسانترین را برایش آسان میگردانیم (7) و اما آنکه بخل ورزید و خود را بینیاز شمرد (8) و نیکوترین را باور نداشت (9) پس نیل به دشوارترین را برایش آسان میگردانیم (10) و مالش چیزی را از او برطرف نسازد آنگاه که در هلاکت افتد (11)».
توضیحات:
﴿یَغۡشَىٰ﴾ (غشاء): بپوشاند، شب با پوشاندن نور خورشید، هر آنچه در بین زمین و آسمان است را در تاریکی خویش فرو میبرد ﴿تَجَلَّىٰ﴾: (جَلَوَ): ظاهر شد، آنگاه که با رفتن شب، روز جلوهگری کرد ﴿وَمَا خَلَقَ...﴾: این آیه هم دلالت بر وجود آفریدگار و هم دلالت بر قدرت آفریدگار در خلقت دارد که چگونه از یک مادهی ناچیز میتواند هر کدام از دو جنس مذکر و مؤنث را بیافزایند. ﴿سَعۡیَ﴾: کوشش و تلاش دنیوی که خیر و شر را شامل میشود و معیار ثواب و عقاب اُخروی خواهد بود. ﴿شَتَّىٰ﴾: (شت) ج شَتیت: مختلف، گوناگون. ﴿أَعۡطَىٰ﴾: عطا و بخشش کرد، انفاق نمود. ﴿ٱتَّقَىٰ﴾: متقی و خداترس شد. ﴿ٱلۡحُسۡنَىٰ﴾: بهترین و نیکوترین منظور بهشت و پاداش ابدی است که نتیجهی کار خیر و نیکو در دنیاست. ﴿فَسَنُیَسِّرُهُۥ﴾ (تیسیر): او را آماده میسازیم و در هر زمان، بهترین راه را در پیش روی او میگذاریم. ﴿الۡیُسۡرَىٰ﴾: آسایش، آسانترین راه؛ توفیق انجام خوبیها و رغبت و علاقه نسبت به اعمال خیر را در وجودش قرار میدهیم تا اینکه در نهایت به راحتی مطلق یعنی بهشت درآید. ﴿ٱسۡتَغۡنَىٰ﴾: خود را از هدایت بینیاز دانست و از خدا نترسید. ﴿الۡعُسۡرَىٰ﴾: سختترین، منظور راه شر و گناه است که اگر انسان با اعمالش به آن تمایل نشان دهد خداوند نیز بر شرارتش میافزاید تا اینکه در وادی هلاکت و در نهایت عذاب واقع شود. ﴿وَمَا یُغۡنِی عَنۡهُ مَالُهُۥٓ﴾: مالش به کارش نمیآید و او را سودی نمیبخشد و او را از عذاب الهی بینیاز نمیسازد حرف «ما» میتواند نافیه یا استفهامیه انکاریه باشد. ﴿إِذَا تَرَدَّىٰٓ﴾ (رَدْی): آنگاه که به هلاکت افتاد و به درون دوزخ سقوط کرد.
نکته: راه خیر به «یُسْرَى» نامگذاری شد، چون آسانی و رفاه در بهشت را در پیخواهد داشت و در مقابل، راه شر به «عُسْری» چون سختی و عذاب آخرت را به دنبال دارد.
مفهوم کلی آیات:
توفیق خداوند نسبت به اعمال خیر و شر مختلف است. اگر انسان ایمانش را در عمل نیز ثابت کند (مثل انفاق کردن) و خود را محتاج درگاه خداوند بداند و وعدههایش را باور کند، پس خداوند نیز راه خوبیها را برای او آسان میگرداند اما اگر در عمل و اعتقاد، از خداوند روی گرداند و خویش را تنها مشغول این دنیا نماید، پس خداوند او را در رنجهای بیشمار دنیا و عذاب طاقتفرسای آخرت غرق خواهد کرد.
مبحث دوم: معرفی خوبترینها و بدترینها
﴿إِنَّ عَلَیۡنَا لَلۡهُدَىٰ١٢ وَإِنَّ لَنَا لَلۡأٓخِرَةَ وَٱلۡأُولَىٰ١٣ فَأَنذَرۡتُکُمۡ نَارٗا تَلَظَّىٰ١٤ لَا یَصۡلَىٰهَآ إِلَّا ٱلۡأَشۡقَى١٥ ٱلَّذِی کَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ١٦ وَسَیُجَنَّبُهَا ٱلۡأَتۡقَى١٧ ٱلَّذِی یُؤۡتِی مَالَهُۥ یَتَزَکَّىٰ١٨ وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُۥ مِن نِّعۡمَةٖ تُجۡزَىٰٓ١٩ إِلَّا ٱبۡتِغَآءَ وَجۡهِ رَبِّهِ ٱلۡأَعۡلَىٰ٢٠ وَلَسَوۡفَ یَرۡضَىٰ٢١﴾ [اللیل: 12-21].
ترجمه:
«همانا هدایت گری بر ماست (12) و همانا آخرت و نخستین (دنیا) از آنِ ماست (13) پس شما را از آتشی که زبانه میکشد بیم میدهم (14) که آن را مگر بدبختترین برنیفروزد (15) آن که دروغ شمرد و پشت کرد (16) و پرهیزگارترین از آن دور داشته خواهد شد (17) کسی که مالش را میدهد تا پاکیزه گردد (18) و نعمتی از کسی در نزد او نیست که پاداش داده شود (19) مگر برای طلب خشنودی پروردگار بلند مرتبهاش (20) و به راستی که خشنود خواهد شد (21)».
توضیحات:
﴿لَلۡهُدَىٰ﴾: راهنمایی، هدایتگری، بیان حق و باطل و خیر و شر. حرف «لام» ابتدائیه و برای تاکید است. ﴿ٱلۡأُولَىٰ﴾: نخستین، دنیا، و چون آخرت و دنیا متعلق به خداست پس باید خیر دنیا و آخرت را نیز تنها از صاحب آن یعنی خداوند طلبید. ﴿تَلَظَّىٰ﴾ (تَتَلَظَّی): زبانه میکشد و شعله میدواند. ﴿کَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ﴾: دعوت خدا و پیامبرش را تکذیب و به آنها پشت کرد، از این رو مستوجب عذاب شعلهور دوزخ گشت. ﴿سَیُجَنَّبُهَا﴾: دور داشته خواهد شد از گرمای آتش زبانهزن. ﴿یَتَزَکَّىٰ﴾: به قصد اینکه نفس و مالش پاکیزه شود. ﴿تُجۡزَىٰٓ﴾: پاداش و عوض داده شود، یعنی منت بهره مندی از نعمت کسی بر گردن ندارد تا بدین وسیله تلافی کرده شود بلکه تنها به خاطر رضای خداوند انفاق میکند. ﴿ٱبۡتِغَآءَ﴾ (بَغْی): طلب، خواستار بودن. ﴿وَجۡهِ﴾: در اصل به معنای صورت است و مراد از آن در اینجا طلب رضایت خداوند و دیدار او است.
سبب نزول: اکثر مفسرین بر این هستند که آیات پایانی این سوره در فضیلت ابوبکر صدیق س نازل شده است یا اینکه اولین مصداق برای این آیات، ابوبکر صدیق میباشد، زیرا ایشان از آغاز بعثت پیامبر ص، پیوسته اموالش را وقف اسلام و مسلمانان کرد و تنها از این کارش رضایت خداوند را طلب مینمود.
مفهوم کلی آیات:
خداوند راه خیر و شر را به انسان مینمایاند و این انسان است که راه خود را تعیین میکند. آن کس که بر همهی خوبیها پشت کند و تکذیب نماید پس او بدبختترین مردم است و جایگاهی غیر از آتش نخواهد یافت، اما آن کس که تقوا پیشه کند، انفاق کند و رضایت خدا را در نظر داشته باشد یقیناً خداوند نیز به اندازهای او را بهرهمند سازد که راضی و خشنود شود.
برداشتها و فواید سوره:
1- تفکر در مخلوقات و تدبر در آیات الهی از اساسیترین وسایل کسب معرفت و ایمان است.
2- از اثار انفاق، بیمیل شدن به مال دنیا و باور عمیق آخرت است.
3- انفاق سبب پاک شدن نفس از صفات ناپسندی همچون بخل و خساست میشود و مال انسان را از ناخالصیها پاک و حلال میسازد.
4- اخلاص در عمل، توفیق انجام خیرات بیشتر را در پی خواهد داشت و اصرار بر خلاف و گناه، سبب انحراف قلب از همهی خوبیها میشود.
5- خداوند، احسان را با احسان پاداش میدهد و بدی را با عذابی متناسب کیفر میکند.
6- در صحیح بخاری و مسلم از علی بن ابی طالب س نقل شده است که برای تشییع جنازهای به قبرستان بقیع غَرقَد رفته بودیم. رسول الله ص آمد و نشست و ما نیز اطراف او نشستیم رسول خدا ص سرش را پایین انداخت و عصایی را که در دست داشت آهسته بر زمین زد و فرمود: «مَا مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ. مَا مِنْ نَفْسٍ مَنْفُوسَةٍ، إِلَا کُتِبَ مَکَانُهَا مِننَ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ. وَإِلَا قَدْ کُتِبَ: شَقِیّةّ أَوْ سَعِیدَةّ». «از شما هیچ کس نیست و هیچ انسانی وجود ندارد مگر آنکه جایگاهش در بهشت و دوزخ معین شده و شقاوت و سعادت او، تعیین گشته است». شخصی عرض کرد: ای رسول خدا! پس ایا به تقدیر خود، توکل نکنیم و عمل را کنار نگذاریم؟ زیرا هر کدام از ما که اهل سعادت باشد ناخود آگاه بهسوی عمل اهل سعادت، میرود و اگر، اهل شقاوت باشد، بهسوی عمل اهل شقاوت حرکت میکند رسول الله ص فرمود: «أَمَّا أَهْلُ السَّعَادَةِ فَیُیَسَّرُونَ لِعَمَلِ السَّعَادَةِ، وَأَمَّا أَهْلُ الشَّقَاوَةِ فَیَسَّرُونَ لِعَمَلِ الشَّقَاوَةِ ثُمَّ قَرَأ: ﴿فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ٥ وَصَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ٦﴾». «اما برای اهل سعادت، پس انجام عمل نیک، میسّر میشود و برای اهل شقاوت، ارتکاب اعمال بد، مهیا میگردد، سپس قرائت کرد: ﴿فَأَمَّا مَنۡ أَعۡطَىٰ وَٱتَّقَىٰ٥ وَصَدَّقَ بِٱلۡحُسۡنَىٰ٦﴾».
7- امام بخاری و امام مسلم از ابوهریره روایت میکنند رسول الله ص فرمود: «مَنْ أَنْفَقَ زَوْجَیْنِ مِنْ شَىْءٍ مِنَ الأَشْیَاءِ فِى سَبِیلِ اللَّهِ دُعِىَ مِنْ أَبْوَابِ یَعْنِى الْجَنَّةَ یَا عَبْدَ اللَّهِ هَذَا خَیْرٌ فَمَنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الصَّلاَةِ دُعِىَ مِنْ بَابِ الصَّلاَةِ وَمَنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الْجِهَادِ دُعِىَ مِنْ بَابِ الْجِهَادِ وَمَنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الصَّدَقَةِ دُعِىَ مِنْ بَابِ الصَّدَقَةِ وَمَنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الصِّیَامِ دُعِىَ مِنْ بَابِ الصِّیَامِ وَبَابِ الرَّیَّانِ». «کسی که یک جفت از هر چیزی را در راه خدا انفاق کند از هر دروازهای از دروازههای بهشت ندا داده میشود که ای بندهی خدا! این دروازهای خوب است؛ پس هر کس اهل نماز بود از دروازهی نماز فرا خوانده میشود، و هر کس اهل جهاد باشد از دروازه جهاد دعوت میشود، و هر کس اهل صدقه باشد از دروازهی صدقه دعوت میشود، و هر کس اهل روزه باشد از دروازهی روزه و دروازهی ریّان ندا داده میشود؛ ابوبکر گفت: ای رسول خدا! کسی که از یک دروازه صدا زده شود دیگر برای او ضرورت و نیازی نیست، اما آیا فردی هست که او را از همهی درها صدا زنند؟ رسول الله ص فرمود: «نَعَمْ وَأَرْجُو أَنْ تَکُونَ مِنْهُمْ یِا أَبَا بَکرٍ» «آری و امیدوارم که تو نیز از آنها باشی ای ابوبکر».
* * *
معرفی سوره: سوره «شمس» مکی است و بعد از سورهی «قدر» نازل شده و شامل پانزده آیه است.
مناسبت آن با سورهی قبل: در سورهی «بلد» به «نَجْدَین» (خیر و شر) اشاره شد و در این سوره اسباب آن یعنی تزکیهی نفس در مقابل آلوده ساختن آن معرفی شده است. در کنار این مطلب نمونهای از سقوط از گردنهی هدایت نیز ذکر شده است.
محور سوره: معرفی نفس انسان و قابلیت آن برای پذیرش خیر و شر و شرح یکی از صفات اصلی آن یعنی طفیانگری.
سوره دارای دو مبحث است:
مبحث اول: نفس انسان
بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ
﴿وَٱلشَّمۡسِ وَضُحَىٰهَا١ وَٱلۡقَمَرِ إِذَا تَلَىٰهَا٢ وَٱلنَّهَارِ إِذَا جَلَّىٰهَا٣ وَٱلَّیۡلِ إِذَا یَغۡشَىٰهَا٤ وَٱلسَّمَآءِ وَمَا بَنَىٰهَا٥ وَٱلۡأَرۡضِ وَمَا طَحَىٰهَا٦ وَنَفۡسٖ وَمَا سَوَّىٰهَا٧ فَأَلۡهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقۡوَىٰهَا٨ قَدۡ أَفۡلَحَ مَن زَکَّىٰهَا٩ وَقَدۡ خَابَ مَن دَسَّىٰهَا١٠﴾ [الشمس: 1-10].
ترجمه:
به نام خداوند بخشایندهی مهربان
«سوگند به خورشید و روشنی آن (1) و به ماه چون در پی آن درآید (2) و به روز چون نمایانش سازد (3) و به شب جون آن را بپوشاند (4) و سوگند به آسمان و به آن که آن را بنا نهاد (5) و به زمین و به آن که آن را گستراند (6) و به نفس انسان و آن که آن را سامان داد (7) پس به آن (نفس) نافرمانی و فرمانبریاش را الهام کرد (8) به راستی که رستگار گردید هر کس آن را پاکیزه نمود (9) و بیگمان محروم ماند هر کس آن را فرومایه ساخت (10)».
توضیحات:
﴿وَٱلشَّمۡسِ وَضُحَىٰهَا﴾: سوگند به آفتاب و پر توافشانی آن که نمادی از نور هدایت است. ﴿وَٱلۡقَمَرِ إِذَا تَلَىٰهَا﴾: (تَلا یَتْلُوتلوا): از پی آن آمد، که میتواند منظور این امور باشد: 1- طلوع ماه بعد از غروب خورشید 2- نور گرفتن ماه از خورشید 3- مشابهت خورشید با ماه شب چهارده. ﴿وَٱلنَّهَارِ إِذَا جَلَّىٰهَا﴾: قسم به روز آنگاه که خورشید را نمایان و آشکار سازد این دلالت بر ثابت بودن خورشید و حرکت وضعی زمین به دور خود دارد که از معجزات علمی قرآن است. ﴿یَغۡشَىٰهَا﴾: خورشید را میپوشاند و مخفی میسازد. در این آیه نیز معجزهی قبلی وجود دارد. ﴿وَٱلسَّمَآءِ وَمَا بَنَىٰهَا﴾: «ما» در اینجا و در دو آیه بعد، موصولیه به معنای «مَن» است، یعنی کسی که آسمان را بنا نهاد، زمین را گسترانید و نفس را پردازش کرد. ﴿طَحَىٰهَا﴾ (طَّحْو): به معنای گسترش و پهناوری است و با «ذَحَاهَا» در سورهی نازعات هم معناست. ﴿نَفۡسٖ﴾: وجود آدمی که از جسم و روح تشکیل یافته است و تنها به بُعد روحانی و معنوی اسان نیز اطلاق میشود. ﴿سَوَّىٰهَا﴾: آن را سامان داد، منظم ساخت، ساخته و پرداخته کرد. ﴿أَلۡهَمَهَا﴾: او را خبر داد و آگاه ساخت، به او شناساند و قدرت تشخیص و تمییز را به او عنایت کرد. ﴿فُجُورَ﴾: پلیدی و آن چه سبب گناه و نافرمانی از خداوند میشود. ﴿تَقۡوَىٰ﴾: آنچه از رسیدن ضرر معنوی به انسان جلوگیری میکند که شامل فرمان برداری از خداوند در انجام واجبات و ترک نواهی است. ﴿زَکَّىٰهَا﴾: آن را پاکیزه ساخت و سبب رشد ترقی آن شد. ﴿خَابَ﴾ (حهَبْ): محروم و بیبهره ماند، ضرر کرد. ﴿دَسَّىٰهَا﴾ (التدسیة): آن را مخفی ساخت، فطرت پاک انسانی را که میتوانست رشد و نمو یابد در زیر ایمال پست حیوانی و شهوانی مدفون ساخت.
مفهوم کلی آیات:
نفس انسان همچون جوانهای است که خداوند آن را در وجود هر کس رویانده است و از آن به فطرت نیز یاد کردهاند اعمال انسان میتواند این جوانه را رشد داده و تبدیل به درخت تنومند ایمان سازد و میوهی شیرین سعادت را از آن برداشت نماید؛ در مقابل، غرق شدن در شهوات و فساد، این جوانه را در زیر انبوه گناه و خلاف مدفون میسازد و راه هرگونه ترقی و رشد را از او میگیرد و خویشتن را نسبت به بهرهمندی از آن محروم میسازد.
مبحث دوم: پیامد طغیان نفس
﴿کَذَّبَتۡ ثَمُودُ بِطَغۡوَىٰهَآ١١ إِذِ ٱنۢبَعَثَ أَشۡقَىٰهَا١٢ فَقَالَ لَهُمۡ رَسُولُ ٱللَّهِ نَاقَةَ ٱللَّهِ وَسُقۡیَٰهَا١٣ فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمۡدَمَ عَلَیۡهِمۡ رَبُّهُم بِذَنۢبِهِمۡ فَسَوَّىٰهَا١٤ وَلَا یَخَافُ عُقۡبَٰهَا١٥﴾ [الشمس: 11-15].
ترجمه:
«ثمود از روی سرکشی خود دروغ انگاشتند (11) آنگاه که بدبختترینشان برخاست (12) پس فرستادهی خداوند به آنها گفت: ناقهی خدا و آب خوردنش را واگذارید (13) پس او را دروغگو انگاشتند و آن ناقه را از پای درآوردند، آنگاه پروردگارشان به سبب گناهشان، عذاب بر ایشان فرود آورد و آن را یکسان ساخت (14) و از عاقبت آن باکی ندارد (15)».
توضیحات:
﴿بِطَغۡوَىٰهَآ﴾ (بطغیانها): طغیان و سرکشی سبب شد به تکذیب پیامبرشان بپردازند و این نمونهای است از آلودگی نفس به شهوت قدرت و زیادهخواهی که در آیهی گذشته به آن اشاره شد. ﴿ٱنۢبَعَثَ﴾: به پا خاست، حرکت کرد. ﴿أَشۡقَىٰهَا﴾: شقیترین و بدبختترین آنها که گفتهاند نام او «قدار بن سالف» بوده است. ﴿نَاقَةَ ٱللَّهِ﴾: ناقه به معنای شتر است و نسبت آن به خداوند به خاطر اهمیت آن است، زیرا معجزهی الهی و جهت آزمودن قوم ثمود بود. ﴿سُقۡیَٰهَا﴾: آب خوردن آن شتر، زیرا مقرر شده بود که یک روز شتر از چشمه آب بخورد و روز دیگر مردم آب بردارند و این برنامهی خداوند جهت آزمایش آنها بود. ﴿عَقَرُوهَا﴾: آن شتر را زخمی کرده و کشتند. ﴿دَمۡدَمَ عَلَیۡهِمۡ﴾: طبقهای از عذاب بر آنها فرود آورد و آنها را بر زمین چسپانید. ﴿فَسَوَّىٰهَا﴾: پس همه را نابود کرد و آنها را با خاک یکسان نمود. ﴿وَلَا یَخَافُ...﴾: خداوند مانند پادشاهان و فرمانروایان نیست که از عقوبت کارش بیمی داشته باشد، زیرا ترس همیشه در برابر قدرت برتر است و برتر از قدرت خداوند قدرتی نیست.
مفهوم کلی آیات:
رفتار قوم ثمود به واسطهی طغیانی بود که در نتیجهی نیرو و قدرت بدنی دچار آنان شده بود؛ از این رو حکم خداوند را نادیده گرفتند، آن را شکستند و گستاخی نمودند؛ خداوند نیز عذابی همهگیر همچون دیگر گستاخان بر آنها نازل کرد و ضعیف و قوی، فقیر و غنی، کوچک و بزرگ همه را یکجا هلاک کرد و این عذابی است که به نام عذاب استئصال از آن یاد میشود.
برداشتها و فواید سوره:
1- آنچه در اطراف ما وجود دارد نشانههایی از قدرت خداوند بوده و شایستهی تدبر و تفکر است.
2- هدایت تنها از سوی خداوند است اما بر هر انسانی واجب است که سعی و تلاش خود را در راه هدایت و عبادت به کار گیرد.
3- فراتر رفتن از محدودهی خود منجر به تعدی نسبت به محدودهی حقوق دیگران میشود.
4- آنگاه که عذاب خداوند نازل شود همه را به صورت یکسان در بر خواهد گرفت.
5- تولد هر انسان بر پایهی فطرت است، یعنی میل به خدا پرستی در او وجود دارد اما کشاکش روزگار میتواند این میل را در او تغییر داده و به راهی دیگر بکشاند.
6- امام بخاری از انس بن مالک روایت میکند که رسول الله ص در دعا میفرمود: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنَ الْعَجْزِ وَالْکَسَلِ وَالْجُبْنِ وَالْبُخْلِ وَالْهَرَمِ وَعَذَابِ الْقَبْرِ اللَّهُمَّ آتِ نَفْسِی تَقْوَاهَا أَنْتَ خَیْرُ مَنْ زَکَّاهَا أَنْتَ وَلِیُّهَا وَمَوْلاهَا اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ عِلْمٍ لَا یَنْفِعُ ومِنْ قَلْبٍ لا یَخْشَعُ ، وَمِنْ نَفَسٍ لا تَشْبَعُ وَمِنْ دَعْوَةٍ لا یُسْتَجَابُ لَهَا». «خداوندا! به تو پناه میبرم از ناتوانی و بیماری و ترس و بخل و پیری و عذاب قبر؛ خدایا! خداترسی را در درون من قرار ده و درونم را پاکیزه ساز، که تو برترین پاک کنندهی درون هستی، تو سرپرست و یاریگر آن هستی؛ خداوندا! من به تو پناهنده میشوم از علمی که سودی نمیبخشد، و از دلی که فروتن نمیشود، و از نفسی که سیر نمیگردد و از دعایی که پذیرفته نمیشود».
* * *