1- ﴿لَمۡ یَجۡعَل لَّهُۥ عِوَجَا﴾: هیچ گونه اختلال، اختلاف و انحراف از حق و حکمت را در آن قرار نداره است.
2- ﴿قَیِّمٗا﴾: مستقیم و یا به مصالح جامعه انسانی.
2- ﴿بَأۡسٗا﴾: عذاب بامهلت یا بیمهلت.
5- ﴿کَبُرَتۡ کَلِمَةٗ﴾: بزرگترین سخن به زشتی و قباحت.
6- ﴿بَٰخِعٞ نَّفۡسَکَ﴾: خود را بکشی یا به مشقت اندازی.
6- ﴿أَسَفًا﴾: از شدت اندوه و خشم برآنها.
7- ﴿لِنَبۡلُوَهُمۡ﴾: تا آنها را بیازمایم با اینکه از حالشان آگاهیم.
7- ﴿أَحۡسَنُ عَمَلٗا﴾: نیکوکارتر و شتابنده به طاعت خدا.
8- ﴿صَعِیدٗا جُرُزًا﴾: خاک بیسبزه و گیاه.
9- ﴿أَمۡ حَسِبۡتَ﴾: آیاپنداشتی.
9- ﴿ٱلۡکَهۡف﴾: غار وسیع در کوه.
9- ﴿ٱلرَّقِیم﴾: تخته سنگیکه در آن نامها و داستان آنها نوشته بود.
10- ﴿أَوَى ٱلۡفِتۡیَةُ﴾: جوانان برای حفظ دینشان فرارکردند و پناه بردند.
10- ﴿رَشَدٗا﴾: هدایت به راه حق.
11- ﴿فَضَرَبۡنَا عَلَىٰٓ ءَاذَانِهِمۡ﴾: وآنان را به خواب سنگین فروبردیم.
12- ﴿بَعَثۡنَٰهُمۡ﴾: آنها را از خواب بیدار کردیم.
12- ﴿أَمَدٗا﴾: تعداد سالها را.
14- ﴿رَبَطۡنَا﴾: با شکیبایی قوی و استوار ساختیم.
14- ﴿شَطَطًا﴾: سخن دوراز حق.
16- ﴿مِّرۡفَقٗا﴾: آنچه در زندگی از آن بهرهور شوید.
17- ﴿تَّزَٰوَرُ﴾: میل میکند.
17- ﴿تَّقۡرِضُهُمۡ﴾: از آنها عدول میکند و دور میشود.
17- ﴿فَجۡوَةٖ مِّنۡهُ﴾: جای وسیعی از آن غار.
18- ﴿بِٱلۡوَصِیدِ﴾: کنار غار یا آستانه در آن.
18- ﴿رُعۡبٗا﴾: از ترس.
19- ﴿بَعَثۡنَٰهُمۡ﴾: آنان را از خواب طولانی بیدار کردیم.
19- ﴿بِوَرِقِکُم﴾: با سکههای خود.
19- ﴿أَزۡکَىٰ طَعَامٗا﴾: غذای حلال یا نیکو.
20- ﴿إِن یَظۡهَرُواْ عَلَیۡکُمۡ﴾: اگر از شما آگاه شوند یا بر شما دست یابند.
21- ﴿أَعۡثَرۡنَا عَلَیۡهِمۡ﴾: مردم را از حال آنها آگاه ساختیم.
22- ﴿رَجۡمَۢا بِٱلۡغَیۡبِ﴾: از روی گمان و بدون یقین.
22- ﴿فَلَا تُمَارِ فِیهِمۡ﴾: پس درباره آنها و تعدادشان مناقشه نکن.
22- ﴿إِلَّا مِرَآءٗ ظَٰهِرٗا﴾: درباره آنها چیزی را بگو که برایت وحی شد.
24- ﴿رَشَدٗا﴾: هدایت و راهنمایی برای انسان.
26- ﴿أَبۡصِرۡ بِهِ﴾: خدا چه بیناست به همه موجودات.
27- ﴿مُلۡتَحَدٗا﴾: پناهگاه.
28- ﴿ٱصۡبِرۡ نَفۡسَکَ﴾: خود را همنوا بساز و ثابت قدم و شکیبا باش.
28- ﴿لَا تَعۡدُ عَیۡنَاکَ عَنۡهُمۡ﴾: توجه خود را از مسلمانان بینوا مگیر.
28- ﴿أَغۡفَلۡنَا قَلۡبَهُۥ﴾: قلب او را غافل کردیم.
28- ﴿فُرُطٗا﴾: اسراف یا ضایع و نابود ساختن.
29- ﴿سُرَادِقُهَا﴾: سرا پردهها یا شعله و دودآن.
29- ﴿کَٱلۡمُهۡلِ﴾: مانند دود روغن یا فلز گداخته.
29- ﴿سَآءَتۡ مُرۡتَفَقًا﴾: دوزخ جایگاه بد است.
31- ﴿جَنَّٰتُ عَدۡنٖ﴾: بهشتهای محل اقامت دایمی.
31- ﴿سُندُسٖ﴾: دیبای نرم و نازک، حریر.
31- ﴿إِسۡتَبۡرَق﴾: دیبای ضخیم.
31- ﴿ٱلۡأَرَآئِکِ﴾: تختها در حجلهها.
32- ﴿جَنَّتَیۡنِ﴾: دو باغ.
32- ﴿حَفَفۡنَٰهُمَا﴾: اطراف آنها را احاطه کردیم.
33- ﴿أُکُلَهَا﴾: میوههای قابل خوردنش را.
33- ﴿تَظۡلِم مِّنۡه﴾: از میوه و محصول آن هیچ کم نگردد.
33- ﴿فَجَّرۡنَا خِلَٰلَهُمَا﴾: درمیان آن دو جاری ساختیم.
34- ﴿ثَمَرٞ﴾: ثروت فراوان و پر درآمد.
34- ﴿أَعَزُّ نَفَرٗا﴾: با داشتن همکاران و خویشان نیرومندترم.
35 - ﴿تَبِیدَ﴾: نیست و نابود و خراب شود.
36 - ﴿مُنقَلَبٗا﴾: جای بازگشت و سرانجام.
38 - ﴿لَّٰکِنَّا۠ هُوَ ٱللَّهُ رَبِّی﴾: ولی من میگویم: ذات پاک او تعالی پروردگار من است.
40- ﴿حُسۡبَانٗا﴾: بلایی مانند صاعقه و آفت.
40- ﴿فَتُصۡبِحَ صَعِیدٗا زَلَقًا﴾: و این باغ به ریگستان هراسانگیز یا زمین بیسبزه و گیاه و لغزنده تبدیل شود.
41- ﴿غَوۡرٗا﴾: در اعماق زمین فرورود.
42- ﴿أُحِیطَ بِثَمَرِهِۦ﴾: اموال و بوستانش نیست و نابود شد.
42- ﴿یُقَلِّبُ کَفَّیۡهِ﴾: دستهای خود را به هم میمالید،کنایه از پشیمانی و حسرت است.
42- ﴿خَاوِیَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا﴾: بر سقفهای درهم ریخته خود افتاده بود.
44- ﴿ٱلۡوَلَٰیَةُ لِلَّهِ﴾: نصرت و پیروزی تنها از جانب خداست.
44- ﴿خَیۡرٌ عُقۡبٗا﴾: خدا به دوستان خود فرجام نیک میدهد.
45- ﴿هَشِیمٗا﴾: خشک و پوسیده بعد از شادابی و زیبایی.
45- ﴿تَذۡرُوهُ ٱلرِّیَٰحُ﴾: بادها آن را میبرند و با خاک یکسان میکنند.
47- ﴿بَارِزَةٗ﴾: آشکار، هیچ چیزی بر روی آن نیست.
48- ﴿مَّوۡعِدٗا﴾: وقتی برای ایفای وعده رستاخیز و پاداش و کیفر.
49- ﴿وُضِعَ ٱلۡکِتَٰبُ﴾: نامه اعمال هرکس به دستش نهاده میشود.
49- ﴿مُشۡفِقِینَ﴾: ترسان.
49- ﴿یَٰوَیۡلَتَنَا﴾: ای وای تباه شدیم.
49- ﴿لَا یُغَادِرُ﴾: باقی نمیگذارد.
49- ﴿أَحۡصَىٰهَا﴾: آن را به شمار آورده و ثبت کرده است.
50- ﴿ٱسۡجُدُواْ لِأٓدَمَ﴾: به آدم سجده سلام و احترام کنید نه سجده پرستش.
51- ﴿عَضُدٗا﴾: همکار و یاور.
52- ﴿مَّوۡبِقٗا﴾: محل هلاکت، دوزخ.
53 - ﴿مُّوَاقِعُوهَا﴾: در آن خواهند افتاد.
53- ﴿مَصۡرِفٗا﴾: جاییکه بروند.
54- ﴿صَرَّفۡنَا﴾: به شیوههای مختلف بیان کردیم.
54- ﴿کُلِّ مَثَلٖ﴾: هر گونه مَثَلی، معانی شگفت انگیز و زیبا که در غرابت مانند مَثَل است.
55- ﴿سُنَّةُ ٱلۡأَوَّلِینَ﴾: سرنوشت گذشتگان که ریشهکن ساختن است اگر ایمان نیاورند.
55- ﴿قُبُلٗا﴾: گوناگون یا آشکار و رویاروی.
56- ﴿لِیُدۡحِضُواْ﴾: تا باطل نمایند و از بین ببرند.
56- ﴿هُزُوٗا﴾: تمسخر و استهزاء.
57- ﴿أَکِنَّةً...﴾: پردههای بسیار، مانع از. . .
57- ﴿وَقۡرٗا﴾: کری و سنگینی سخت در حس شنوایی.
58- ﴿مَوۡئِلٗا﴾: محل نجات و پناهگاه.
59- ﴿لِمَهۡلِکِهِم﴾: برای نابود کردن ایشان.
60- ﴿لِفَتَىٰهُ﴾: به جوان همراه خود، یوشع بن نون.
60- ﴿مَجۡمَعَ ٱلۡبَحۡرَیۡنِ﴾: جای بهمپیوستن دو دریا.
60- ﴿أَمۡضِیَ حُقُبٗا﴾: زمان طولانی راه میسپرم.
62- ﴿نَصَبٗا﴾: خستگی و رنج بیشمار.
63- ﴿أَرَءَیۡت﴾: به من خبر بده یا به خاطر داری.
63- ﴿عَجَبٗا﴾: به طرز شگفتآوری.
64- ﴿مَا کُنَّا نَبۡغِ﴾: آنچه ما میخواستیم و در جستجویش بودیم.
64- ﴿فَٱرۡتَدَّا عَلَىٰٓ ءَاثَارِهِمَا﴾: به راهیکه آمده بودند برگشتند.
64- ﴿قَصَصٗا﴾: نشان قدمهای خویش را دنبال میکردند.
65- ﴿عَبۡدٗا﴾: خضر ÷ .
66- ﴿رُشۡدٗا﴾: راستی و درستی یا به کار خود به خیری دست یابم.
68- ﴿خُبۡرٗا﴾: علم و معرفت.
71- ﴿شَیًۡٔا إِمۡرٗا﴾: کار بس ناشایست یا عجیب.
73- ﴿لَا تُرۡهِقۡنِی عُسۡرٗا﴾: بر من سخت نگیر و تحمیل نکن.
74- ﴿شَیۡٔٗا نُّکۡرٗا﴾: کار بسیار ناپسند و زشت.
77- ﴿فَأَبَوۡا﴾: امتناع ورزیدند.
77- ﴿یَنقَضَّ﴾: منهدم شود و به سرعت فروریزد.
78- ﴿بِتَأۡوِیلِ...﴾: نتیجه و سرانجام...
79- ﴿وَرَآءَهُم﴾: پیش روی آنها.
79- ﴿غَصۡبٗا﴾: بدون حق.
80- ﴿یُرۡهِقَهُمَا﴾: آنها را وادار کند یا از فرط محبت از او پیروی کنند.
81- ﴿زَکَوٰةٗ﴾: دور از بدی یا پاک دین و با صلاح.
81- ﴿أَقۡرَبَ رُحۡمٗا﴾: مهربانتر با پدر و مادر و فرمانبرتر از آن دو.
82- ﴿یَبۡلُغَآ أَشُدَّهُمَا﴾: به کمال عقل و قوت خود برسند.
83- ﴿ذِی ٱلۡقَرۡنَیۡنِ﴾: پادشاه صالحیکه هم علم داشت و هم حکمت.
84- ﴿سَبَبٗا﴾: علم و راه ریسیدن آن.
85- ﴿فَأَتۡبَعَ سَبَبًا﴾: پس به راهی رفت که او را به مغرب میرساند.
86- ﴿تَغۡرُبُ فِی عَیۡنٍ﴾: به نظر میرسید که آفتاب در چشمهای غروب میکند.
86- ﴿حَمِئَةٖ﴾: گِل آلود، گِل سیاه.
86- ﴿حُسۡنٗا﴾: رویش نیکویی، دعوت به حق و هدایت.
87- ﴿عَذَابٗا نُّکۡرٗا﴾: عذاب هول انگیز و شدید.
90- ﴿سِتۡرٗا﴾: پوششی از قبیل لباس و مسکن.
91- ﴿خُبۡرٗا﴾: آگاهی کامل.
93- ﴿ٱلسَّدَّیۡنِ﴾: دو کوه بسیار بلند.
94- ﴿یَأۡجُوجَ وَمَأۡجُوجَ﴾: دو قبیله از نسل یافث بن نوح.
94- ﴿خَرۡجًا﴾: از اموال خود کمکت کنیم.
94- ﴿سَدّٗا﴾: دیواریکه نتوانند بر ما دست یابند.
95- ﴿رَدۡمًا﴾: سد محکم و استوار.
96- ﴿زُبَرَ ٱلۡحَدِیدِ﴾: قطعات بزرگ و ضخیم آهن را.
96- ﴿ٱلصَّدَفَیۡنِ﴾: میان آن دو کوه.
96- ﴿قِطۡرٗا﴾: مس گداخته را.
97- ﴿یَظۡهَرُوهُ﴾: از آن بالا بروند.
97- ﴿نَقۡبٗا﴾: سوراخی از جهت سختی و صلابت آن.
98- ﴿جَعَلَهُۥ دَکَّآءَ﴾: با خاک یکسانش میکند.
99- ﴿یَمُوجُ﴾: موج میزنند و میآمیزند.
99- ﴿نُفِخَ فِی ٱلصُّورِ﴾: نفخه رستاخیز دمیده شود.
101- ﴿غِطَآءٍ﴾: پرده ضخیم.
102- ﴿نُزُلٗا﴾: منزل یا برای پذیرایی از آنها.
105- ﴿وَزۡنٗا﴾: منزلت و اعتباری از جهت بطلان اعمالشان.
107- ﴿ٱلۡفِرۡدَوۡسِ﴾: بالاترین و بهترین جای بهشت.
108- ﴿حِوَلٗا﴾: انتقال.
109- ﴿مَدَدٗا﴾: مادهای است که با آن مینویسند.
109- ﴿لِّکَلِمَٰتِ رَبِّی﴾: علم و حکمت خدای من.
109- ﴿لَنَفِدَ ٱلۡبَحۡرُ﴾: آب دریا به پایان میرسد. مَدَدًا: کمک و افزایش.
سورۀ مَریَم
3- ﴿نِدَآءً خَفِیّٗا﴾: دعای نهانیکه هیچ کس آن را نشنید.
4- ﴿وَهَنَ ٱلۡعَظۡمُ﴾: استخوانم سست و ضعیف شده است.
4- ﴿شَقِیّٗا﴾: هیچ زمانی نومید.
5- ﴿خِفۡتُ ٱلۡمَوَٰلِیَ﴾: از بستگان خود بیمناکم، از بدکاران یهود بودند.
5- ﴿وَلِیّٗا﴾: فرزندیکه بعد از من جانشینم باشد.
6- ﴿رَضِیّٗا﴾: به گفتار و عمل مورد پسند و رضایت خودت باشد.
8- ﴿أَنَّىٰ یَکُونُ﴾: چگونه میشود.
8- ﴿عِتِیّٗا﴾: حالتیکه مداوا شدنی نیست.
10- ﴿ءَایَةٗ﴾: نشانهای بر تحقق خواستهام تا تو را سپاسگزار باشم.
10- ﴿سَوِیّٗا﴾: سلامت کامل، نه گنگی و نه علت دیگری داری.
11- ﴿مِنَ ٱلۡمِحۡرَابِ﴾: جای نماز خواندن یا خانهای که در آن خدا را عبادت میکرد.
12- ﴿ٱلۡحُکۡمَ﴾: دانش تورات و پرستش.
13- ﴿حَنَانٗا﴾ مهربانی با مردم.
13- ﴿زَکَوٰةٗ﴾: برکت یا پاکی از گناه.
13- ﴿کَانَ تَقِیّٗا﴾: فرمانبردار و پرهیزکار بود.
14- ﴿وَبَرَّۢا بِوَٰلِدَیۡهِ﴾: از پدر و مادرش فرمان میبرد و با آنها مهربان بود.
14- ﴿جَبَّارًا عَصِیّٗا﴾: متکبر و مخالف فرمان خدا.
16- ﴿ٱنتَبَذَتۡ﴾: تنها به یک گوشه رفت.
17- ﴿حِجَابٗا﴾: پردهای. رُوحَنَا: جبرئیل را.
17- ﴿بَشَرٗا سَوِیّٗا﴾: انسان خوش اندام.
19- ﴿غُلَٰمٗا زَکِیّٗا﴾: پسری پاک از گناه و پاکیزه خلقت.
20- ﴿بَغِیّٗا﴾: زنا کار.
22- ﴿مَکَانٗا قَصِیّٗا﴾: پشت کوه دور از مردم.
23- ﴿فَأَجَآءَهَا ٱلۡمَخَاضُ﴾: و درد زایمان او را آورد.
23- ﴿نَسۡیٗا مَّنسِیّٗا﴾: بیارزش و متروک که هیچ جایی در دلها نداشته باشد.
24- ﴿فَنَادَىٰهَا﴾: جبریل یا عیسی او را صدا کرد.
24- ﴿سَرِیّٗا﴾: جوی آب یا پسر بلند مرتبه.
25- ﴿رُطَبٗا جَنِیّٗا﴾: میوه رسیده یا تازه.
26- ﴿قَرِّی عَیۡنٗا﴾: خوش باش نه اندوهگین.
27- ﴿شَیۡٔٗا فَرِیّٗا﴾: چیزی بسیار ناشایست.
29- ﴿کَانَ فِی ٱلۡمَهۡدِ صَبِیّٗا﴾: با کودک شیر خواریکه در گهواره است.
32- ﴿وَبَرَّۢا بِوَٰلِدَتِی﴾: با مادرم مهربان باشم و گرامیش بدارم.
34- ﴿یَمۡتَرُونَ﴾: شک دارند یا بیهوده با هم جدل میکنند.
35- ﴿قَضَىٰٓ أَمۡرٗا﴾: خدا ایجاد چیزی را اراده کند.
38- ﴿أَسۡمِعۡ بِهِمۡ وَأَبۡصِرۡ﴾: شنوایی و بینایی آنها شگفت آور است.
39- ﴿یَوۡمَ ٱلۡحَسۡرَةِ﴾: روز ندامت شدید.
43- ﴿صِرَٰطٗا سَوِیّٗا﴾: راه راست و نجات دهنده از گمراهی.
44- ﴿عَصِیّٗا﴾: بسیار نافرمان.
45- ﴿وَلِیّٗا﴾: همراه، در جهنم کنارهم.
46- ﴿وَٱهۡجُرۡنِی مَلِیّٗا﴾: برای همیشه از من دور شو.
47- ﴿حَفِیّٗا﴾: بسیار مهربان.
48- ﴿شَقِیّٗا﴾: نومید و بیبهره.
50- ﴿لِسَانَ صِدۡقٍ﴾: تمام ادیان آنها را به نیکویی یاد میکنند.
51- ﴿کَانَ مُخۡلَصٗا﴾: خدا او را به رسالت برگزیده بود.
52- ﴿قَرَّبۡنَٰهُ نَجِیّٗا﴾: او نزدیک ساختیم و در آن حال با او سخن گفتیم.
58- ﴿ٱجۡتَبَیۡنَا﴾: به نبوت برگزیدیم.
58- ﴿بُکِیّٗا﴾: از ترس خدا گریه میکردند.
59- ﴿خَلۡف﴾: فرزند بد.
59- ﴿یَلۡقَوۡنَ غَیًّا﴾: جزای گمراهی خود را خواهند دیدند یا «غَی» وادیی است در جهنم.
61- ﴿مَأۡتِیّٗا﴾: آمدنی.
62- ﴿لَغۡوًا﴾: زشت یا سخن بیهوده.
65- ﴿سَمِیّٗا﴾: مانند، در ذات و صفتات او، هرگز نه.
68- ﴿جِثِیّٗا﴾: از شدت ترس به زانو درآمدهاند.
69- ﴿عِتِیّٗا﴾: از نافرمانی یا تهور یا فسق.
70- ﴿صِلِیّٗا﴾: برای داخل شدن یا رنج و سختی کشیدن.
71- ﴿وَارِدُهَا﴾: وارد دوزخ شود با گذشتن از صراط که بر روی جهنم قرار دارد.
73- ﴿خَیۡرٞ مَّقَامٗا﴾: جای سکونتش زیباست.
73- ﴿أَحۡسَنُ نَدِیّٗا﴾: جلسات و اجتماعاتش نیکوتر است.
74- ﴿قَرۡنٍ﴾: مردمان.
74- ﴿أَحۡسَنُ أَثَٰثٗا﴾: وسایل زندگی بهتر داشتهاند از قبیل فرش، لباس و غیره.
74- ﴿رِءۡیٗا﴾: ظاهر و منظر.
75- ﴿فَلۡیَمۡدُدۡ لَهُ﴾: پس خدا به او مهلت میدهد و یکباره هلاکش نمیکند.
75- ﴿أَضۡعَفُ جُندٗا﴾: یارانش ضعیف و کمتر است.
76- ﴿خَیۡرٞ مَّرَدًّا﴾: سرانجام خوبتر دارد.
77- ﴿أَفَرَءَیۡت﴾: به من خبر بده.
78- ﴿أَطَّلَعَ ٱلۡغَیۡبَ﴾: آیا اسرار غیب را کشف کرده، استفهام است.
79- ﴿نَمُدُّ لَهُۥ﴾: بر او دایمی میگردانیم یا میافزاییم.
81- ﴿عِزّٗا﴾: شفیع و ناصر و مایه عزتشان باشد.
82- ﴿ضِدًّا﴾: مایه ذلت و خواری آنها نه مایه عزت یا ناصر.
83- ﴿تَؤُزُّهُمۡ أَزّٗا﴾: آنها را به معاصی تشویق میکنند و به هیجان میآورند.
85- ﴿وَفۡدٗا﴾: سواره.
86- ﴿وِرۡدٗا﴾: تشنه یا مانند چارپایان تشنه.
89- ﴿شَیًۡٔا إِدّٗا﴾: چیز زشت و ناشایست را.
90- ﴿یَتَفَطَّرۡنَ مِنۡهُ﴾: از زشتی این سخن آسمانها متلاشی گردند.
90- ﴿تَخِرُّ ٱلۡجِبَالُ هَدًّا﴾: کوهها فروریزند.
96- ﴿وُدّٗا﴾: محبوب دلها.
97- ﴿قَوۡمٗا لُّدّٗا﴾: گروه سرکش و باطل پرست را.
98- ﴿قَرۡنٍ﴾: نسلها. ﴿تُحِسُّ﴾: میآبی یا میبینی یا میدانی.
98- ﴿رِکۡزَۢا﴾: کمترین صدایی.
2- ﴿بِٱلرُّوحِ﴾: به وحی از جمله قرآن.
4- ﴿نُّطۡفَةٖ﴾: آب حقیر.
4- ﴿هُوَ خَصِیمٞ﴾: او حق ستیز است.
5- ﴿ٱلۡأَنۡعَٰم﴾: شتر، گاو، گوسفند و بز.
5- ﴿فِیهَا دِفۡءٞ﴾: هنگام سردی خود را به وسیله آن گرم نگاه میدارید.
6- ﴿فِیهَا جَمَالٌ﴾: در آنها تجمل، زینت و وجاهت است.
6- ﴿حِینَ تُرِیحُونَ﴾: هنگام غروب آنها را به جای شبشان میآورید.
6- ﴿حِینَ تَسۡرَحُونَ﴾: بامداد که آنها را به چرا میبرید.
7- ﴿تَحۡمِلُ أَثۡقَالَکُمۡ﴾: کالای گران بار شما را برمیدارند.
7- ﴿بِشِقِّ ٱلۡأَنفُسِ﴾: با رنج و مشقت خود.
9- ﴿قَصۡدُ ٱلسَّبِیلِ﴾: بیان راه راست و هموار.
9- ﴿مِنۡهَا جَآئِرٞ﴾: برخی از راهها کج هستند.
10- ﴿فِیهِ تُسِیمُونَ﴾: چهار پایان خود را در آن میچرانید.
13- ﴿مَا ذَرَأَ لَکُمۡ﴾: آنچه برای منافع شما خلقکرده است.
14- ﴿تَسۡتَخۡرِجُواْ مِنۡهُ﴾: از بحر خصوصاً از اقیانوس برون آورید.
14- ﴿مَوَاخِرَ فِیهِ﴾: در دریا روان هستند و آب را به شدت میشکافند.
15- ﴿رَوَٰسِیَ﴾: کوههای پابرجا.
15- ﴿أَن تَمِیدَ بِکُمۡ﴾: تا شما را نلرزاند و پریشان نکند.
16- ﴿عَلَٰمَٰت﴾: نشانههای سر راه که با آنها راه خود را پیدا میکنید.
18- ﴿لَا تُحۡصُوهَآ﴾: توان شمردن آن را ندارید که بیپایان است.
23- ﴿لَا جَرَمَ﴾: ثابت است یا ناچار یا در حقیقت.
24- ﴿أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ﴾: چیزهای باطلکه به کتب آنها نوشته است.
25- ﴿أَوۡزَارَهُم﴾: گناهان خود را.
26- ﴿ٱلۡقَوَاعِد﴾: ستونها و پایهها یا بنیاد.
27- ﴿یُخۡزِیهِمۡ﴾: آنها را با شکنجه و عذاب خوار و ذلیل میکند.
27- ﴿تُشَٰٓقُّونَ فِیهِمۡ﴾: درباره آنها با پیامبران دشمنی و ستیز میکردید.
27- ﴿ٱلۡخِزۡیَ﴾: ذلت و رسوایی.
27- ﴿ٱلسُّوٓءَ﴾: عذاب.
28- ﴿فَأَلۡقَوُاْ ٱلسَّلَمَ﴾: گردن نهادند و اظهار فروتنی کردند.
29- ﴿مَثۡوَى ٱلۡمُتَکَبِّرِینَ﴾: مسکن و جای متکبران.
32- ﴿طَیِّبِینَ﴾: از پلیدی شرک و عصیان پاکند.
34- ﴿حَاقَ بِهِم﴾: آنها را احاطهکرد یا بر آنها فرود آمد.
36- ﴿ٱجۡتَنِبُواْ ٱلطَّٰغُوتَ﴾: از پرستش معبودهای باطل و تمام آنهاییکه به گمراهی دعوت میکنند اجتناب کنید.
36- ﴿حَقَّتۡ﴾: واجب و حتمی شد.
38- ﴿جَهۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡ﴾: با قسمهای غلیظ و مؤکد کوشیدند.
41- ﴿لَنُبَوِّئَنَّهُمۡ﴾: بدون شک آنها را جای میدهیم.
41- ﴿حَسَنَةٗ﴾: خانه، جای آرامش یا بخششی نیکو.
44- ﴿بِٱلۡبَیِّنَٰتِ﴾: آنها را با معجزهها فرستادیم.
44- ﴿ٱلزُّبُرِ﴾: کتابهای آسمانیکه بیانگر قوانین الهی هستند.
45- ﴿یَخۡسِفَ﴾: فرو برد.
46- ﴿تَقَلُّبِهِمۡ﴾: سفرها وتجارتهای آنها.
46- ﴿بِمُعۡجِزِینَ﴾: از عذاب خدا نمیتوانند فرار کنند.
47- ﴿تَخَوُّفٖ﴾: ازترس عذاب یا کم شدن تدریجی اشخاص و اموال شان.
48- ﴿مِن شَیۡءٖ﴾: هر جسم استاده و دارای سایه.
48- ﴿یَتَفَیَّؤُاْ ظِلَٰلُهُۥ﴾: سایههای آن از جانبی به جانب دیگر حرکت میکند.
48- ﴿سُجَّدٗا لِّلَّهِ﴾: فرمانبردار او تعالی.
48- ﴿هُمۡ دَٰخِرُونَ﴾: سایهها نیز مانند صاحبان خود مطیع هستند.
52- ﴿لَهُ ٱلدِّینُ﴾: تنها از خدای یگانه طاعت لازم است.
52- ﴿وَاصِبًا﴾: دایم، واجب یا خالص.
53- ﴿تَجَۡٔرُونَ﴾: به زاری و ناله از او کمک میخواهید.
56- ﴿تَفۡتَرُونَ﴾: آن را به دروغ به خدا نسبت میدادید.
58- ﴿هُوَ کَظِیمٞ﴾: اعماق جانش پر از خشم و اندوه میشود.
59- ﴿یَتَوَٰرَى﴾: پنهان میشود.
59- ﴿هُونٍ﴾: خواری.
59- ﴿یَدُسُّهُ﴾: زنده در گورش کند.
60- ﴿مَثَلُ ٱلسَّوۡءِ﴾: صفت بد ، کفر و جهالت.
62- ﴿لَا جَرَمَ﴾: حق و راست است یا ناچار.
62- ﴿مُّفۡرَطُونَ﴾: پیشاپیش به دوزخ فرستاده میشوند.
66- ﴿لَعِبۡرَةٗ﴾: پند بزرگ و نشانه قدرت ماست.
66- ﴿فَرۡث﴾: سرگین شکمبه.
67- ﴿سَکَرٗا﴾: شراب را، سپس به مدینه تحریم شد.
68- ﴿أَوۡحَىٰ رَبُّکَ﴾: پروردگارت وحی کرد، وحی در اینجا به معنی الهام و راهنمایی یا تسخیر است.
68- ﴿بُیُوتٗا﴾: خانهها، زنبور عسل آن را برای تهیه عسل میسازد.
68- ﴿یَعۡرِشُون﴾: کندوهاییکه برای زنبور عسل میسازند.
69- ﴿ذُلُلٗا﴾: رام و آسان برای تو.
70- ﴿أَرۡذَلِ ٱلۡعُمُرِ﴾: بدترین و زبونترین دوره عمر، بسیار پیر و خرف شدن.
71- ﴿فَهُمۡ فِیهِ سَوَآءٌ﴾: تا آنها و بردگانشان در رزق مساوی باشند؟ نه.
72- ﴿حَفَدَةٗ﴾: خدمتگارها و همکارها یا نبیرگان.
76- ﴿أَحَدُهُمَآ أَبۡکَمُ﴾: یکی از آن دو گنگ مادرزاد.
76- ﴿هُوَ کَلّ﴾: او نان خور اضافی و سربار است.
77- ﴿کَلَمۡحِ ٱلۡبَصَرِ﴾: مانند یک نگاه پنهانی.
80- ﴿تَسۡتَخِفُّونَهَا﴾: آنها را سبکبار مییابید.
80- ﴿یَوۡمَ ظَعۡنِکُمۡ﴾: وقت سفر خود.
80- ﴿أَثَٰثٗا﴾: اثاث خانههای شما مثل فرش.
80- ﴿مَتَٰعًا﴾: اسباب که در زندگی و تجارت از آن بهر میگیرید.
81- ﴿ظِلَٰلٗا﴾: چیزهایکه از سایه آنها استفاده میکنید مانند درختها.
81- ﴿أَکۡنَٰنٗا﴾: مغارهها که در آن پناه میبرید.
81- ﴿سَرَٰبِیل﴾: لباسها یا جوشنها.
81- ﴿تَقِیکُم بَأۡسَکُمۡ﴾: در جنگها شما را از شمشیر و نیزه نگه میدارد.
84﴿لَا هُمۡ یُسۡتَعۡتَبُونَ﴾: از آنها خواسته نمیشود که هم اکنون پروردگار خود را خوشنود سازند.
85- ﴿لَا هُمۡ یُنظَرُونَ﴾: مهلت داده نمیشوند و عذابشان به تأخیر نمیافتد.
87- ﴿ٱلسَّلَمَ﴾: گردن نهادن به حکم او تعالی.
90- ﴿یَأۡمُرُ بِٱلۡعَدۡلِ﴾: خدا در امور اعتقادی، عملی و اخلاقی به اعتدال و میانهروی دستور میدهد. ﴿َٱلۡإِحۡسَٰنِ﴾: کار درست یا نفع رساندن به مردم. ﴿ٱلۡفَحۡشَآءِ﴾: گناهان بسیار زشت.
90- ﴿ٱلۡبَغۡیِ﴾: سرکشی و ظلم بر مردم.
91- ﴿کَفِیلًا﴾: شاهد، مراقب و ضامن.
92- ﴿قُوَّةٍ﴾: محکم تابیدن.
92- ﴿أَنکَٰثٗا﴾: تاب ریسمان را گشودن.
92- ﴿دَخَلَۢا بَیۡنَکُمۡ﴾: در میان خود وسیله فساد، خیانت و فریب.
92- ﴿أَن تَکُونَ أُمَّةٌ﴾: تا گروهی باشد.
92- ﴿هِیَ أَرۡبَىٰ﴾: بسیارتر، قویتر و ثروتمندتر.
92- ﴿یَبۡلُوکُمُ ٱللَّهُ بِهِ﴾: خدا شما را به این وسیله میآزماید که آیا به عهد خویش وفا میکنید.
94- ﴿فَتَزِلَّ قَدَمُۢ﴾: پایتان از راه روشن اسلام میلغزد.
96- ﴿یَنفَد﴾: نیست و نابود میشود.
98- ﴿فَٱسۡتَعِذۡ بِٱللَّهِ﴾: به لطف خدا پناه ببر.
99- ﴿سُلۡطَٰنٌ﴾: تسلط و قدرت.
100- ﴿یَتَوَلَّوۡنَهُ﴾: او را دوست و فرمانروا انتخاب میکنند.
102- ﴿رُوحُ ٱلۡقُدُسِ﴾: روح پاکیزه، جبریل.
103- ﴿یُلۡحِدُونَ إِلَیۡهِ﴾: به آن نسبت میدهند که پیامبر را آموزش میدهد.
107- ﴿ٱسۡتَحَبُّوا﴾: برتر دانستند و برگزیدند.
108- ﴿طَبَع﴾: مهر نهاده است.
109- ﴿لَا جَرَمَ﴾: ثابت است یا ناچار یا در حقیقت.
110- ﴿لِلَّذِینَ هَاجَرُواْ﴾: یار و یاور مهاجرین است.
110- ﴿فُتِنُواْ﴾: بخاطر اسلام گرفتار رنج و عذاب شدند.
112- ﴿رَغَدٗا﴾: پاکیزه، فراوان یا گوارا و بیزحمت.
115- ﴿ٱلدَّمَ﴾: خون جاری.
115- ﴿لَحۡمَ ٱلۡخِنزِیرِ﴾: تمام اجزای بدن خوک.
115- ﴿أُهِلَّ لِغَیۡرِ ٱللَّهِ بِهِۦ﴾: هنگام سربریدن آن اسم غیر خدا ذکر شود.
115- ﴿ٱضۡطُرّ﴾: نیازمندی مجبورش ساخته تا چیزهای حرام را بخورد.
115- ﴿غَیۡرَ بَاغٖ﴾: برای کسب لذت محرمات را نخورد یا همیشه این حالت را اختیار نکند.
115- ﴿لَا عَادٖ﴾: از سدرمق تجاوز نکند.
120- ﴿کَانَ أُمَّةٗ﴾: ابراهیم ÷ معلم خوبیها یا یگانه مؤمن بود.
120- ﴿قَانِتٗا لِّلَّهِ﴾: فرمانبردار اوتعالی.
120- ﴿حَنِیفٗا﴾: از باطل رو گردان و مایل به دین حق بود.
121- ﴿ٱجۡتَبَىٰهُ﴾: او را به نبوت برگزید.
123- ﴿مِلَّةَ إِبۡرَٰهِیمَ﴾: شریعت او که یکتا پرستی است.
124- ﴿جُعِلَ ٱلسَّبۡتُ﴾: تعظیم شنبه و فراغت برای عبادت در آن روز فرض شد.
127- ﴿ضَیۡق﴾: دلتنگ.
1- ﴿سُبۡحَٰنَ ٱلَّذِیٓ﴾: پاک و منزه است ذاتیکه قدرت او مایه شگفتیهاست.
1- ﴿أَسۡرَىٰ بِعَبۡدِهِۦ﴾: براق را گماشت که او ج را شب هنگام ببرد.
1- ﴿لِنُرِیَهُ﴾: تا او را جانب آسمان بریم و به او نشان دهیم.
2- ﴿وَکِیلٗا﴾: امور خویش را به خدا سپارید.
3- ﴿ذُرِّیَّةَ...﴾: نسل خاص و یا ای فرزندان. . .
4- ﴿قَضَیۡنَآ إِلَىٰ بَنِیٓ إِسۡرَٰٓءِیلَ﴾: به بنیاسرائیل اخبارکردیم که شما دو بار فتنه و فساد برپا میکنید.
4- ﴿لَتَعۡلُنَّ﴾: در ظلم و سرکشی افراط خواهید کرد.
5- ﴿وَعۡدُ أُولَىٰهُمَا﴾: وعده عذابیکه به فتنه و فساد اول معین شده بود.
5- ﴿أُوْلِی بَأۡسٖ﴾: نیرومند، مهاجم، تند و سریع در کارزار.
5- ﴿فَجَاسُواْ﴾: برای دست گیری شما با تمام نیرو به جستجو پردازند.
5- ﴿خِلَٰلَ ٱلدِّیَارِ﴾: در خانهها.
6- ﴿ٱلۡکَرَّة﴾: دولت و غلبه.
6- ﴿أَکۡثَرَ نَفِیرًا﴾: افراد یا قبایل شما را بیشتر از جمعیت دشمنتان قرار دادیم.
7- ﴿لِیَسُُٔواْ وُجُوهَکُمۡ﴾: تا شما را سخت اندوهگین سازند که اثر آن در سیمای شما آشکار گردد.
7- ﴿لِیُتَبِّرُواْ﴾: تا به شدت نابود و ویران کنند.
7- ﴿مَا عَلَوۡاْ﴾: به هر چه تسلط یابند.
8- ﴿حَصِیرًا﴾: زندان یا بستر و فرش.
9- ﴿هِیَ أَقۡوَمُ﴾: اسلام و یکتا پرستی درستترین راههاست.
12- ﴿ٱلَّیۡلَ وَٱلنَّهَارَ﴾: شب و روز یا تابش ماه و خورشید را.
12﴿فَمَحَوۡنَآ ءَایَةَ ٱلَّیۡلِ﴾: ماه را بینور و تاریک آفریدیم.
12- ﴿ءَایَةَ ٱلنَّهَارِ مُبۡصِرَةٗ﴾: آفتاب را درخشان و وسیله دیدن چشمها.
13- ﴿أَلۡزَمۡنَٰهُ طَٰٓئِرَهُ﴾: کار نامۀ عمل انسان را به او متصل و جدا نشدنی ساخیتم.
14- ﴿حَسِیبٗا﴾: محاسب.
15- ﴿لَا تَزِرُ وَازِرَةٞ...﴾: هیچ شخص گناهکاری گناه دیگری را بر نمیدارد.
16- ﴿أَمَرۡنَا مُتۡرَفِیهَا﴾: صاحبان ناز و نعمت آن دیار را به طاعت خدا دستور میدهیم.
16- ﴿فَفَسَقُواْ﴾: پس تمرد و عصیان نمایند.
16- ﴿فَدَمَّرۡنَٰهَا﴾: پس بنیاد آن دیار را برکنیم و آثارش را محو کنیم.
17- ﴿ٱلۡقُرُونِ﴾: مللی را که حقایق را تکذیب میکردند.
18- ﴿یَصۡلَىٰهَا﴾: به جهنم داخل شود و رنج آتش سوزان آن را بکشد.
18- ﴿مَّدۡحُورٗا﴾: دور از رحمت خدا.
20- ﴿کُلّٗا نُّمِدُّ﴾: عطای هر دو گروه را پیدرپی زیاد میکنیم.
20- ﴿مَحۡظُورًا﴾: از کسیکه خدا خواسته باشد ممنوع نیست.
22- ﴿مَّخۡذُولٗ﴾: دور از نصرت و یاری خدا.
23- ﴿قَضَىٰ رَبُّکَ﴾: پروردگارت فرمان داد و حکم کرد.
23- ﴿أُفّٖ﴾: سخن دلتنگ کننده، ناپسند و ملال آور.
23- ﴿لَا تَنۡهَرۡهُمَا﴾: با آنها درشت خونباش، از انجام کاری که نزد تو خوشایند نیست آنها را منع نکن.
23- ﴿قَوۡلٗا کَرِیمٗا﴾: سخن خوب و زیبا.
25- ﴿لِلۡأَوَّٰبِینَ﴾: برای توبه کنندگان از آنچه افراط کردهاند.
29- ﴿یَدَکَ مَغۡلُولَةً﴾: کنایه از بخل است.
29- ﴿تَبۡسُطۡهَا کُلَّ ٱلۡبَسۡطِ﴾: کنایه از اسراف و خرج بیهوده است.
29- ﴿مَّحۡسُورًا﴾: پشیمان یا درمانده و نیازمند.
30- ﴿یَقۡدِر﴾: روزی هر کسی را که بخواهد به مقتضای حکمت کم میکند.
31- ﴿خَشۡیَةَ إِمۡلَٰقٖ﴾: از ترس فقر و نیازمندی.
31- ﴿خِطۡٔٗا کَبِیرٗا﴾: گناهی بزرگ.
33- ﴿سُلۡطَٰنٗا﴾: میتواند قاتل را قصاص کند یا دیت بگیرد.
34- ﴿یَبۡلُغَ أَشُدَّهُۥ﴾: به کمال برسد، مال خود را حفظ و به گونه درست استفاده کند.
35- ﴿بِٱلۡقِسۡطَاسِ ٱلۡمُسۡتَقِیمِ﴾: به ترازوی راست و درست.
35- ﴿أَحۡسَنُ تَأۡوِیلٗا﴾: سرانجامش نیکوتر است.
36- ﴿لَا تَقۡفُ﴾: پیروی نکن.
37- ﴿مَرَحًا﴾: تکبر، خود پسندی.
39- ﴿مَّدۡحُورًا﴾: دور از رحمت خدا.
40- ﴿أَفَأَصۡفَىٰکُمۡ رَبُّکُم﴾: آیا پروردگارتان به شما برتری داده که شما را برگزیده است.
41- ﴿صَرَّفۡنَا﴾: سخن را به شیوههای مختلف بیان کردیم.
41_ ﴿نُفُورٗا﴾: دوری و اعراض از حق.
42_ ﴿لَّٱبۡتَغَوۡا﴾: بدون شک جستجو میکردند.
42- ﴿سَبِیلٗا﴾: راه منازعت و غلبه را.
45- ﴿حِجَابٗا مَّسۡتُورٗا﴾: پرده یا نهان از حس بینایی.
46- ﴿أَکِنَّةً﴾: پوششهای مانع شونده.
46- ﴿وَقۡرٗا﴾: کری و سنگینی شدید در شنوایی.
47- ﴿هُمۡ نَجۡوَىٰٓ﴾: در مورد تو با هم نجوا کنند.
47- ﴿مَّسۡحُورًا﴾: جادو شده یا خود ساحر است.
49- ﴿رُفَٰتًا﴾: اجزای ریزریز شده یا خاک و یا گرد و غبار.
51-﴿یَکۡبُرُ﴾: احتمال پذیرش حیات برای آن سخت و دشوار است.
51- ﴿فَطَرَکُمۡ﴾: شما را آفرید. ﴿فَسَیُنۡغِضُونَ﴾: به استهزا میجنبانند.
52- ﴿بِحَمۡدِهِۦ﴾: فرمانبردار و ستایشکنان.
53- ﴿یَنزَغُ بَیۡنَهُمۡ﴾: در میان آنها بدی و فساد را شعلهور میسازد.
54- ﴿وَکِیلٗا﴾: که امورشان بر تو سپرده شده باشد.
55- ﴿زَبُورٗا﴾: کتابی است که در او ستایش الهی و پند و اندرز ثبت است.
56- ﴿لَا تَحۡوِیلًا﴾: نمیتوانند ضرر و زیانی را که دامنگیر شماست به دیگریکه به عبادت ایشان نپرداخته انتقال دهند.
57- ﴿ٱلۡوَسِیلَة﴾: قربت را به طاعت و عبادت.
59- ﴿مُبۡصِرَةٗ﴾: معجزه آشکار.
59- ﴿فَظَلَمُواْ بِهَا﴾: ستمگرانه به آن کفر ورزیدند و نابود شدند.
60- ﴿أَحَاطَ بِٱلنَّاسِ﴾: خدا به علم و قدرت به مردم احاطه کامل دارد و همه در تصرف او هستند.
60- ﴿وَٱلشَّجَرَةَ ٱلۡمَلۡعُونَةَ﴾: درخت زقوم را، آزمایشی برای مردم قرار دادیم.
60_ ﴿طُغۡیَٰنٗا﴾: تجاوز از حد در کفر و سرکشی.
62- ﴿أَرَءَیۡتَک﴾: به من خبر بده.
62- ﴿لَأَحۡتَنِکَنّ﴾: بدون شک بر فرزندانش غلبه میکنم یا با فریب ریشهشان را میکنم.
64- ﴿ٱسۡتَفۡزِزۡ﴾: استهانت کن، نادان بساز و از راه بیرون ببر.
64- ﴿بِخَیۡلِکَ وَرَجِلِکَ﴾: با کسانتکه سواره و پیاده در راه معصیت قدم گذاشتهاند.
65- ﴿عَلَیۡهِمۡ سُلۡطَٰن﴾: توانایی بر فریب آنها.
66- ﴿یُزۡجِی﴾: روان میکند و به نرمی به حرکت میآورد.
68- ﴿أَن یَخۡسِفَ بِکُمۡ﴾: که شما را در زمین فرو برد.
68- ﴿حَاصِبٗا﴾: باد تندیکه بر شما سنگریزه پرتاب کند.
69- ﴿قَاصِفٗا﴾: باد تند، ویرانگر و کشنده.
69- ﴿تَبِیعٗا﴾: یارور یا کسیکه انتقام شما را از ما بگیرد.
71- ﴿بِإِمَٰمِهِم﴾: با رهبرشان یا با کتابشان.
71- ﴿فَتِیلٗا﴾: به اندازه رشته نازک بین هسته خرما.
73- ﴿لَیَفۡتِنُونَکَ﴾: تو را به فریب منحرف سازند.
73- ﴿لِتَفۡتَرِیَ عَلَیۡنَا﴾: تا سخنانی را از خود بسازی و به ما نسبت دهی.
74- ﴿تَرۡکَنُ إِلَیۡهِمۡ﴾: به آنها مایل شوی.
75- ﴿ضِعۡفَ ٱلۡحَیَوٰةِ﴾: چند برابر عذاب دنیا.
76- ﴿لَیَسۡتَفِزُّونَکَ﴾: تا از جایت دورت کنند و خوار و بیمقدارت نمایند.
77- ﴿تَحۡوِیلًا﴾: تغییر و تبدیل.
78- ﴿لِدُلُوکِ ٱلشَّمۡسِ﴾: بعد زوال یا هنگام زوال آفتاب از میانه آسمان.
78- ﴿غَسَقِ ٱلَّیۡلِ﴾: تاریکی شب یا شدت تاریکی.
78- ﴿قُرۡءَانَ ٱلۡفَجۡرِ﴾: نماز بامداد را برپادار.
79- ﴿فَتَهَجَّدۡ﴾: نماز تهجد، نمازیکه بعد از بیدار شدن هنگام شب خوانده میشود.
79- ﴿نَافِلَةٗ لَّکَ﴾: فریضه افزون که خاصّه خودت است.
79_﴿مَقَامٗا مَّحۡمُودٗا﴾: مقام بزرگ شفاعت.
80- ﴿مُدۡخَلَ صِدۡقٖ﴾: داخل کردنیکه همه امورم پسندیده و نیکو باشد.
80- ﴿سُلۡطَٰنٗا نَّصِیرٗا﴾: نیروکه بوسیله آن اسلام را یاری نماییم.
81- ﴿زَهَقَ ٱلۡبَٰطِل﴾: شرک تباه و نابود شد.
82_﴿خَسَارٗا﴾: نابودی به سبب کفرشان به قرآن.
83- ﴿نََٔا بِجَانِبِهِ﴾: با تکبر و سرکشی دور میشود.
83- ﴿کَانَ یَُٔوسٗا﴾: از رحمت ما نومید میگردد.
84- ﴿شَاکِلَتِهِ﴾: شیوهایکه برازنده اوست.
86- ﴿وَکِیلًا﴾: کسی را که بتواند قرآن را به تو برگرداند.
88- ﴿ظَهِیرٗا﴾: یاور.
89- ﴿صَرَّفۡنَا﴾: به شیوههای گوناگون بیان کردیم.
89- ﴿کُلِّ مَثَلٖ﴾: معانی شگفت انگیز، زیبا و بدیع.
89- ﴿فَأَبَىٰٓ﴾ : پس نپذیرفت.
89- ﴿کُفُورٗا﴾: حق ستیز.
90- ﴿یَنۢبُوعًا﴾: چشمهای همیشه پرآب.
92- ﴿کِسَفًا﴾: تکه و پاره.
92- ﴿قَبِیلًا﴾: آشکار یا گروه گروه.
93- ﴿زُخۡرُفٍ﴾: طلا.
97- ﴿خَبَتۡ﴾: شعله آن خاموش شود.
97- ﴿سَعِیرٗا﴾: شعله و زبانه آتش را.
98- ﴿رُفَٰتًا﴾: ذرات پراکنده یا خاک.
100- ﴿کُفُورٗا﴾: بسیار بخیل.
101- ﴿مَسۡحُورٗا﴾: جادو شدهای یا خود ساحری.
102- ﴿بَصَآئِرَ﴾: این معجزهها آشکارند، هر بیننده به صدق گفتار من پی میبرد.
102- ﴿مَثۡبُورٗا﴾: هلاک شده یا دور از خیر.
103- ﴿یَسۡتَفِزَّهُم﴾: آنها را بیرون و خوار و بیمقدارشان کند.
104- ﴿لَفِیفٗا﴾: همه را با هم.
106- ﴿فَرَقۡنَٰه﴾: قرآن را بیان کردیم یا آیه آیه و سوره سوره نازل نمودیم.
106- ﴿عَلَىٰ مُکۡثٖ﴾: به آهستگی.
110- ﴿لَا تُخَافِتۡ بِهَا﴾: در نماز قرآن را آهسته نخوان تا کسانیکه با تو در نماز هستند صدایت را بشنوند.
2- ﴿بِغَیۡرِ عَمَدٖ﴾: بدون ستون.
2- ﴿ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ﴾: استواییکه لایق او تعالی است.
2- ﴿یُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَ﴾: همه عالم را به قدرت و حکمت اداره میکند.
3- ﴿مَدَّ ٱلۡأَرۡضَ﴾: زمین را گسترده است به مشاهدۀ چشم.
3- ﴿رَوَٰسِیَ﴾: کوههای پا برجا تا زمین تکان نخورد.
3- ﴿زَوۡجَیۡنِ﴾: دو گونه.
3- ﴿یُغۡشِی ٱلَّیۡلَ ٱلنَّهَارَ﴾: روز را با تاریکی شب میپوشاند یا به عکس.
4- ﴿قِطَع﴾: قطعهها با طبایع و صفات مختلف.
4- ﴿نَخِیلٞ صِنۡوَانٞ﴾: درختهای خرماییکه از یک ریشه برویند.
4- ﴿ٱلۡأُکُلِ﴾: خوردنیها، میوه و دانه.
5- ﴿ٱلۡأَغۡلَٰلُ﴾: غل و زنجیر.
6- ﴿ٱلۡمَثُلَٰتُ﴾: عذاب فضیحت باریکه دامنگیر امثال ایشان گردیده.
6- ﴿مَغۡفِرَةٖ لِّلنَّاسِ﴾: نسبت به انسان پرده پوش است و به آنها مهلت میدهد.
8- ﴿مَا تَغِیضُ ٱلۡأَرۡحَامُ﴾: آنچه را رَحم سقط میکند.
8- ﴿بِمِقۡدَارٍ﴾: به اندازه و محدود که از آن تجاوز نمیکند.
9- ﴿ٱلۡکَبِیرُ﴾: بزرگواریکه همه اشیاء زیر دست او هستند.
9- ﴿ٱلۡمُتَعَالِ﴾: برتر از همه چیز به قدرت خود([1]).
10- ﴿سَارِب﴾: در راه خویش آشکار برود.
11- ﴿لَهُۥ مُعَقِّبَٰتٞ﴾: برای حفظ او فرشتگان پیدرپی میآیند.
11- ﴿مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِ﴾: به فرمان خدا.
11- ﴿مِن وَالٍ﴾: یار و یاور یا کسیکه عهدهدار امورایشان باشد.
12- ﴿ٱلسَّحَابَ ٱلثِّقَالَ﴾: ابر سنگین و پر آب.
13- ﴿شَدِیدُ ٱلۡمِحَال﴾: عذابی دشوار دارد یا بسیار قوی است.
14- ﴿لَهُۥ دَعۡوَةُ ٱلۡحَقِّ﴾: دعوت حق، کلمه توحید از آن خداست.
15- ﴿وَلِلَّهِۤ یَسۡجُدُۤ﴾: به فرمان خدا گردن مینهد.
15- ﴿ظِلَٰلُهُم﴾: سایههای آنها هم به فرمان خدا گردن مینهند.
15- ﴿بِٱلۡغُدُوّ﴾: به اول روز.
15- ﴿وَٱلۡأٓصَالِ۩﴾: به آخر روز.
17- ﴿بِقَدَرِهَا﴾: به اندازه که حکمت خدا اقتضا کند.
17- ﴿زَبَدٗا﴾: کف و خاشاک روی آب.
17- ﴿رَّابِیٗا﴾: بلند آمده و پرباد.
17- ﴿زَبَد﴾: آنچه وقت گداختن از فلزات جدا شود.
17- ﴿جُفَآء﴾: دور انداخته یا پراکنده میشود.
18- ﴿بِئۡسَ ٱلۡمِهَاد﴾: جهنم جایگاه بد است.
22- ﴿یَدۡرَءُونَ﴾: دفع و گذشت میکنند.
22- ﴿عُقۡبَى ٱلدَّارِ﴾: فرجام منزلگاه آخرت پسندیده، جنت است.
25- ﴿سُوٓءُ ٱلدَّارِ﴾: عاقبت زشت آن، دوزخ.
26- ﴿یَقۡدِر﴾: روزی هرکه را بخواهد به اقتضای حکمتی کم میکند.
26- ﴿مَتَٰعٞ﴾: چیز اندک و ناپایدار.
27- ﴿أَنَابَ﴾: قلباً به خدا رجوع کند.
29- ﴿طُوبَىٰ لَهُمۡ﴾: در آخرت زندگانی برای آنها خوش است.
29- ﴿حُسۡنُ مََٔاب﴾: بهترین مرجع و جای بازگشت.
30- ﴿إِلَیۡهِ مَتَابِ﴾: توبه و بازگشت من تنها به سوی خداست.
31- ﴿أَفَلَمۡ یَاْیَۡٔسِ﴾: آیا ندانستهاند و برای شان آشکار نشده است.
31- ﴿قَارِعَة﴾: مصیبتیکه آنها را به اقسام بلاها بکوبد.
32- ﴿فَأَمۡلَیۡت﴾: مهلت دادم و امنیت و راحت ایشان را طولانی ساختم.
34- ﴿وَاق﴾: نگاهدارنده و پناه دهنده.
35- ﴿أُکُلُهَا دَآئِمٞ﴾: میوههای آن دایمیاست.
36- ﴿إِلَیۡهِ مََٔابِ﴾: بازگشت من برای جزا تنها بهسوی خداست.
38- ﴿لِکُلِّ أَجَلٖ کِتَابٞ﴾: به حکمت بالغه الهی برای هر زمانی حکمی تعیین شده است.
39- ﴿أُمُّ ٱلۡکِتَٰبِ﴾: لوح محفوظ یا علم الهی.
41- ﴿لَا مُعَقِّبَ لِحُکۡمِهِۦ﴾: هیچ کس نمیتواند حکم او را رد یا باطل کند.
[1]- این یکی از معانی علو است که برای الله سبحانه به اثبات رسیده است زیرا او با چیرگی و با ذات خویش بالاتر از آفریدههایش قرار دارد. (برگرفته از مقاله «التعقیبات المفیدة على کتاب کلمات القرآن تفسیر وبیان للشیخ مخلوف»، نوشتهای دکتر محمد بن عبدالرحمن الخمیس).