2- ﴿قَدَمَ صِدۡقٍ﴾: سابقه فضیلت و برتری و مقام عالی.
3- ﴿ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِۖ﴾: استواییکه لایق ذات او تعالی است.
4- ﴿بِٱلۡقِسۡط﴾: به عدالت.
4- ﴿حَمِیمٖ﴾: آب جوشان.
5 _﴿قَدَّرَهُۥ مَنَازِلَ﴾: برای ماه منزلها قرار داد که در آنها سیر میکند.
7- ﴿لَا یَرۡجُونَ لِقَآءَنَا﴾: چون از رستاخیز منکرند امید دیدار ما را ندارند.
10- ﴿دَعۡوَىٰهُمۡ﴾: دعای آنها.
11- ﴿لَقُضِیَ إِلَیۡهِمۡ أَجَلُهُمۡ﴾: تباه و نابود میشدند.
11- ﴿فِی طُغۡیَٰنِهِمۡ﴾: در سرکشی و کفر ایشان.
11- ﴿یَعۡمَهُون﴾: متحیر و سرگردان باشند.
12- ﴿ٱلضُّرُّ﴾: بلا، رنج و سختی.
12- ﴿دَعَانَا لِجَنۢبِه﴾: بخاطر دور شدن بلا در حالیکه بر پهلو خوابیده از ما فریادرسی میکند.
12- ﴿مَرَّ﴾: پند نگیرد و به کفر خویش ادامه دهد.
13- ﴿ٱلۡقُرُون﴾: ملتها را مثل قوم نوح ÷ ، عاد و ثمود.
13- ﴿ظَلَمُواْ﴾: ستم کردند با تکذیب پیامبران.
14- ﴿جَعَلۡنَٰکُمۡ خَلَٰٓئِفَ﴾: پس از نابودی آنها شما را جانشینشان کردیم.
16- ﴿لَآ أَدۡرَىٰکُم بِهِ﴾: خدا شما را به واسطه من از آن آگاه نمیکرد.
17- ﴿لَا یُفۡلِحُ ٱلۡمُجۡرِمُونَ﴾: گناهکاران به مطلوبی دست نمییابند.
18- ﴿سُبۡحَٰنَه﴾: او تعالی پاک و منزه است.
21- ﴿ضَرَّآءَ مَسَّتۡهُمۡ﴾: به آنها سختی رسیده بود، گرسنگی و قحطی.
21- ﴿لَهُم مَّکۡرٞ﴾: آنان مخالفت و استهزاء میکنند.
21- ﴿ٱللَّهُ أَسۡرَعُ مَکۡرًا﴾: جزاء و عقوبت خدا سریعتر است([1]).
22- ﴿رِیحٌ عَاصِفٞ﴾: باد تند.
22- ﴿أُحِیطَ بِهِمۡ﴾: مرگ و نابودی بر آنها حلقهزده است.
23- ﴿یَبۡغُون﴾: فساد میکنند.
24- ﴿مَثَلُ ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا﴾: مَثَل زندگانی دنیا در سرعت نابودی و زوال آن.
24- ﴿زُخۡرُفَهَا﴾: شادابی و زیبای آن با انواع گل و گیاه.
24- ﴿أَمۡرُنَا﴾: آفتهای بنیان برنداز ما.
24- ﴿حَصِیدٗا﴾: مانند گیاه درو شده.
24- ﴿لَّمۡ تَغۡنَ﴾: اصلاً نبوده.
26- ﴿ٱلۡحُسۡنَىٰ﴾ : مقام نیکو، جنت.
26- ﴿زِیَادَةٞ﴾: علاوه براین، دیدار خدا هم در آنجا میسر است.
26- ﴿لَا یَرۡهَقُ وُجُوهَهُمۡ﴾: روی آنها را نمیپوشاند.
26- ﴿قَتَرٞ﴾: غبار سیاهی.
26- ﴿ذِلَّةٌ﴾: اثر خواری.
27- ﴿عَاصِمٖ﴾: مانعیکه قهر و عذاب خدا را دور کند.
27- ﴿أُغۡشِیَتۡ وُجُوهُهُمۡ﴾: روی آنها پوشانده شده است.
28- ﴿مَکَانَکُمۡ﴾: دور نروید و در جای خود باشید.
28- ﴿فَزَیَّلۡنَا بَیۡنَهُمۡ﴾: پس بین آنها جدایی میافکنیم و پیوندشان را میگسلیم.
30- ﴿تَبۡلُوا﴾: خبر دار و آگاه میشود یا مشاهده میکند.
32- ﴿رَبُّکُمُ ٱلۡحَقُّ﴾: بدون شک ربوبیت او تعالی به دلایل استوار ثابت شده است.
32- ﴿فَأَنَّىٰ تُصۡرَفُونَ﴾: پس چگونه از حق دور و به کفر و گمراهی مایل میشوید؟
33- ﴿حَقَّتۡ﴾: ثابت و حتمی شد.
34- ﴿فَأَنَّىٰ تُؤۡفَکُونَ﴾: پس چگونه از راه نیک دور میشوید.
35- ﴿لَّا یَهِدِّیٓ﴾: خود نمیتواند راه راست را بیابد.
39- ﴿لَمَّا یَأۡتِهِمۡ تَأۡوِیلُهُ﴾: هنوز برای آنها نتیجه و عاقبت وعید قرآن آشکار نشده است.
43- ﴿یَنظُرُ إِلَیۡکَ﴾: دلایل روشن نبوت را مشاهده میکند.
47- ﴿بِٱلۡقِسۡطِ﴾: به عدالت در دنیا یا در روز جزاء.
50- ﴿أَرَءَیۡتُم﴾: مرا از عذاب الهی آگاه سازید.
50- ﴿بَیَٰتًا﴾: هنگام شب.
51- ﴿َآلۡـَٰٔنَ﴾: آیا اکنون به وقوع عذاب خدا ایمان میآورید؟
53- ﴿یَسۡتَنۢبُِٔونَکَ﴾: به استهزا در باره عذاب از تو میپرسند.
53- ﴿إِی وَرَبِّیٓ﴾: آری، به خدا قسم.
53- ﴿مَآ أَنتُم بِمُعۡجِزِین﴾: از عذاب خدا نمیتوانید فرار کنید.
54- ﴿أَسَرُّواْ ٱلنَّدَامَةَ﴾: غم و حسرت خود را پنهان میدارند.
59- ﴿أَرَءَیۡتُم﴾: به من خبر دهید.
59- ﴿أَذِنَ لَکُمۡ﴾: خدا شما را از این حلال و حرام گردانیدن باخبر ساخته است.
59- ﴿تَفۡتَرُونَ﴾: آن را به دروغ به خدا نسبت میدهید.
61- ﴿مَا تَکُونُ فِی شَأۡنٖ﴾: در هیچ کار مهم و قابل توجهی اقدام نمیکنی.
61- ﴿مَا یَعۡزُبُ﴾: پنهان نیست.
61- ﴿مِّثۡقَالِ ذَرَّةٖ﴾: هم وزن کوچکترین مورچه یا گردی.
65- ﴿إِنَّ ٱلۡعِزَّةَ لِلَّهِ﴾: تنها خداست که به ملک خود غلبه و سلطه دارد.
66- ﴿یَخۡرُصُونَ﴾: هر چه که به خدا نسبت میدهند، دروغ میگویند.
68- ﴿سُبۡحَٰنَه﴾: خدای تعالی از آنچه به او نسبت میدهند پاک و منزه است.
68- ﴿سُلۡطَٰنِۢ﴾: حجت روشن.
71- ﴿کَبُرَ عَلَیۡکُم﴾: بر شما دشوار و پر مشقت است.
71- ﴿مَّقَامِی﴾: اقامت من درمیان شما زمان دراز.
71- ﴿فَأَجۡمِعُوٓاْ أَمۡرَکُمۡ﴾: پس به اجرای مکر و حیله خود تصمیم بگیرید.
71- ﴿شُرَکَآءَکُمۡ﴾: همراه با شریکان خود.
71- ﴿غُمَّةٗ﴾: دلتنگی شدید یا مبهم.
71- ﴿ٱقۡضُوٓاْ إِلَیَّ﴾: هرچه میخواهید در حق من انجام دهید.
71- ﴿لَا تُنظِرُونِ﴾: مهلتم ندهید.
73- ﴿جَعَلۡنَٰهُمۡ خَلَٰٓئِفَ﴾: آنها را جانشین غرق شدگان کردیم.
74- ﴿نَطۡبَعُ﴾: مهر مینهیم.
78- ﴿لِتَلۡفِتَنَا﴾: تا ما را منصرف سازی.
83- ﴿أَن یَفۡتِنَهُمۡ﴾: که فرعون آنها را شکنجه کند.
85- ﴿لَا تَجۡعَلۡنَا فِتۡنَةٗ﴾: ما را محل شکنجه قرار نده.
87- ﴿تَبَوَّءَا لِقَوۡمِکُمَا...﴾: برای قوم خود بسازید...
87- ﴿قِبۡلَة﴾: مساجد سوی کعبه یا جای ادای نماز.
88- ﴿ٱطۡمِسۡ عَلَىٰٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ﴾: اموالشان را تلف کن.
88- ﴿وَٱشۡدُدۡ عَلَىٰ قُلُوبِهِمۡ﴾: بر دلهای ایشان مهر بنه.
90- ﴿بَغۡیٗا وَعَدۡوًا﴾: به قصد ستم و تجاوز.
91- ﴿آلۡـَٰٔنَ﴾: آیا اکنون که به هلاکت خود یقین کردی ایمان میآوری.
92- ﴿ءَایَةٗ﴾: عبرتی.
93- ﴿بَوَّأۡنَا﴾: مسکن دادیم.
93- ﴿مُبَوَّأَ صِدۡقٖ﴾: منزل درست و پسندیده.
94- ﴿ٱلۡمُمۡتَرِینَ﴾: شک کنندگان.
98- ﴿عَذَابَ ٱلۡخِزۡیِ﴾: عذاب رسوایی و ذلت را.
100- ﴿یَجۡعَلُ ٱلرِّجۡسَ﴾: عذاب یا انتقام را مینهد.
105- ﴿أَقِمۡ وَجۡهَکَ لِلدِّینِ﴾: همه هستی خود را صرف دین حنیف کن.
105- ﴿حَنِیفٗا﴾: دین پاک و جدا از همه ادیان باطل.
108- ﴿بِوَکِیل﴾: مراقب که کار شما به من سپرده شده باشد.
[1]- حقیقت مکر، برنامهریزی محکم برای مجازات مجرم است به گونهای که او باخبر نشود؛ و از عقوبت و مجازات مطلق، خاصتر است زیرا مکر عقوبت ویژه است. (برگرفته از مقاله «التعقیبات المفیدة على کتاب کلمات القرآن تفسیر وبیان للشیخ مخلوف»، نوشتهای دکتر محمد بن عبدالرحمن الخمیس).
1- ﴿ٱلۡأَنفَالِ﴾: غنایم بدر.
1- ﴿لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِ﴾: امر غنایم اختصاص به خدا و پیامبر دارد.
1- ﴿ذَاتَ بَیۡنِکُمۡ﴾: حالتهای بین خود را که سبب وحدت شماست.
2- ﴿وَجِلَتۡ قُلُوبُهُمۡ﴾: دلهاشان از عظمت و هیبت نرم و هراسان شود.
2- ﴿یَتَوَکَّلُونَ﴾: اعتماد میکنند و خود را به خدا میسپارند.
7- ﴿ٱلطَّآئِفَتَیۡنِ﴾: کاروان تجارتی و سپاه قریش.
7- ﴿ذَاتِ ٱلشَّوۡکَةِ﴾: صاحب نیرو و سلاح، لشکر قریش.
7- ﴿دَابِرَ ٱلۡکَٰفِرِینَ﴾: آخرین فرد کافران را، همه آنها را.
9- ﴿مُرۡدِفِینَ﴾: پشت سر هم.
11- ﴿یُغَشِّیکُمُ ٱلنُّعَاسَ﴾: خواب سبک را پوششی برای شما قرار داد.
11- ﴿أَمَنَةٗ مِّنۡهُ﴾: برای آرامش و تقویه روحی شما از سوی پروردگار.
11- ﴿رِجۡزَ ٱلشَّیۡطَٰنِ﴾: وسوسه شیطان را که شما را از تشنگی میترسانید.
11- ﴿لِیَرۡبِطَ﴾: تا به یقین و شکیبایی قوی گرداند.
12- ﴿أَنِّی مَعَکُمۡ﴾: بر استوار ساختن مسلمانان من به کمک شما هستم.
12- ﴿ٱلرُّعۡبَ﴾: ترس و پریشانی.
12- ﴿کُلَّ بَنَانٖ﴾: دستها، پاها و سرها یا کل مفاصل.
13- ﴿شَآقُّواْ﴾: مخالفت و سرپیچی کردند.
15- ﴿زَحۡفٗا﴾: سپاهیکه آرام آرام به جنگ شما میآید.
16- ﴿مُتَحَرِّفٗا﴾: برای فریب دشمن تظاهر به فرار میکند و دو باره یورش میآورد.
16- ﴿مُتَحَیِّزًا إِلَىٰ فِئَةٖ﴾: به گروه دیگر پیوندد تا یکجا با آنها به پیکار دشمن بپردازد.
16- ﴿بَآءَ بِغَضَبٖ﴾: باز هم گرفتار غضب خدا گردد که مستحق آن است.
17- ﴿لِیُبۡلِیَ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ﴾: تا برای مسلمانان پیروزی و پاداش عطا کند.
18- ﴿مُوهِنُ﴾: ضعیف کننده است.
19- ﴿تَسۡتَفۡتِحُواْ﴾: برای هر کدام از این دو گروه که به راه راست روان است، پیروزی میخواستید.
24- ﴿یُحۡیِیکُمۡ﴾: برای شما حیات ابدی و نعمت جاودان میآورد.
26- ﴿یَتَخَطَّفَکُمُ ٱلنَّاسُ﴾: مردم شما را به سرعت بربایند و ریشهکن سازند.
28- ﴿فِتۡنَةٞ﴾: ابتلا و گرفتاری یا سبب دچاری به گناه و عذاب است.
29- ﴿فُرۡقَانٗا﴾: هدایت و نور یا نجات.
30- ﴿لِیُثۡبِتُوکَ﴾: تا تو را حبس نمایند و به قید و زنجیرت کشند.
30- ﴿یَمۡکُرُ ٱللَّهُ﴾: خدا مکر آنها را باطل میکرد.
31- ﴿أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ﴾: دروغهایکه در کتابهاشان نوشته است.
35- ﴿مُکَآءٗ وَتَصۡدِیَةٗ﴾: کف زدن و سوت کشیدن.
36- ﴿حَسۡرَةٗ﴾: ندامت و تأسف.
37- ﴿فَیَرۡکُمَهُۥ جَمِیعٗا﴾: وکافران را روی یکدیگر جمع کند.
38- ﴿سُنَّتُ ٱلۡأَوَّلِینَ﴾: سنت الهی در مورد آنهای که پیامبران را تکذیب کردند.
39- ﴿فِتۡنَةٞ﴾: شرک، بدبختی و دشواری.
41- ﴿لِلَّهِ خُمُسَهُ﴾: پنج یک غنمیت برای خداست و چهار بخش باقیمانده سهم سپاهیانی است که غنایم را بدست آوردهاند.
41- ﴿یَوۡمَ ٱلۡفُرۡقَانِ﴾: روزیکه حق از باطل جدا شد، روز بدر.
42- ﴿بِٱلۡعُدۡوَةِ ٱلدُّنۡیَا﴾: به کناره وادی نزدیک مدینه.
42- ﴿ٱلرَّکۡبُ﴾: کاروان تجارتی قریش.
43- ﴿لَّفَشِلۡتُمۡ﴾: بزدل میشدید و از جنگ میترسیدید.
46- ﴿تَذۡهَبَ رِیحُکُمۡ﴾: قوت یا نعمت شما از هم بپاشد.
47 - ﴿بَطَرٗا﴾: از سرکشی یا فخر و تکبر.
48- ﴿إِنِّی جَارٞ لَّکُمۡ﴾: من پناه دهنده، معین و ناصر شما هستم.
48- ﴿نَکَصَ عَلَىٰ عَقِبَیۡهِ﴾: شیطان به عقب گریخت.
52- ﴿کَدَأۡب...﴾: مانند عادت...
57- ﴿تَثۡقَفَنَّهُمۡ﴾: با آنها روبرو شوی و مغلوبشان سازی.
57- ﴿فَشَرِّدۡ بِهِم﴾: آنها را پراکنده بساز و به شدت بترسان.
58- ﴿مِن قَوۡمٍ﴾: از گروهیکه با تو پیمان بستهاند.
58- ﴿فَٱنۢبِذۡ إِلَیۡهِمۡ﴾: عهدشان را به سوی آنها بینداز و با آنها بجنگ.
58- ﴿عَلَىٰ سَوَآءٍ﴾: همه یکسان از الغای پیمان آگاه باشید.
59- ﴿سَبَقُوٓاْ﴾: از عذاب الهی رهایی یافتند.
60- ﴿قُوَّةٖ﴾: هر چه سبب نیرومندی و توانایی در جنگ است.
60- ﴿رِّبَاطِ ٱلۡخَیۡلِ﴾: نگهداری اسب بخاطر جهاد در راه خدا.
61- ﴿إِن جَنَحُواْ لِلسَّلۡمِ﴾: اگر به مصالحه و مسالمت متمایل شوند.
62- ﴿حَسۡبَکَ ٱللَّهُ﴾: در دفع فریب آنها خدا تو را کفایت میکند.
65- ﴿حَرِّضِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ﴾: به ترغیب مسلمانها بکوش.
67- ﴿یُثۡخِن﴾: به کشتار بکوشد تا کفر ضعیف شود.
67- ﴿عَرَضَ ٱلدُّنۡیَا﴾: مال دنیا را، به سبب گرفتن فدیه.
71- ﴿فَأَمۡکَنَ مِنۡهُمۡ﴾: و تو را روز بدر بر آنها مسلط کرد.
75- ﴿وَأُوْلُواْ ٱلۡأَرۡحَامِ﴾: خویشاوندان.
75- ﴿أَوۡلَىٰ﴾: به میراث از بیگانگان سزاوارتر هستند.
سورۀ انْعَام
1- ﴿جَعَلَ﴾: ایجاد کرد.
1- ﴿بِرَبِّهِمۡ یَعۡدِلُون﴾: عبادت بتها را با عبادت خدا برابر میکنند.
2- ﴿قَضَىٰٓ أَجَلٗا﴾: برای مرگ زمانی را معین ساخت.
2- ﴿أَجَلٞ مُّسَمًّى عِندَهُ﴾: برای رستاخیز مدتی را تعین کرد که علم آن خاصه اوست.
2- ﴿تَمۡتَرُونَ﴾: به قیامت و رستاخیز شک میورزید یا از وقوع آن انکار میکنید.
3- ﴿وَهُوَ ٱللَّهُ﴾: او جلجلالُه معبود یا یگانه است.
5- ﴿أَنۢبَٰٓؤُاْ﴾: اخبار، مراد عذابی است که به آنها میرسد.
6- ﴿کَمۡ أَهۡلَکۡنَا﴾: بسیار هلاک کردیم.
6- ﴿قَرۡنٖ﴾: گروهی از مردم.
6- ﴿مَّکَّنَّٰهُمۡ﴾: به آنها قدرت و توانایی دادیم.
6- ﴿ٱلسَّمَآءَ﴾: باران را.
6- ﴿مِّدۡرَارٗا﴾: باران تند و پیدرپی.
7- ﴿کِتَٰبٗا فِی قِرۡطَاسٖ﴾: نوشته درکاغذ.
8- ﴿لَا یُنظَرُونَ﴾: بعد از آمدن فرشته یک لحظه هم به آنها مهلت داده نشود.
9- ﴿لَلَبَسۡنَا عَلَیۡهِم مَّا یَلۡبِسُونَ﴾: آنگاه بر آنها پوشیدهتر میکردیم آنچه را که امروز خود پیچیده ساختهاند.
10- ﴿فَحَاقَ﴾: احاطه کرد یا نازل شد.
12- ﴿کَتَبَ﴾: از فضل و احسان واجب و حتمیگردانیده است.
12- ﴿خَسِرُوٓاْ أَنفُسَهُمۡ﴾: خود را به اثر کفر تباه و متضرر ساختهاند.
13- ﴿مَا سَکَنَ﴾: آنچه آرام و قرار گرفته است.
14- ﴿وَلِیّٗا﴾: معبود، یار و یاور.
14- ﴿فَاطِر...﴾: ایجاد کننده. . .
14- ﴿هُوَ یُطۡعِم﴾: به بندگانش رزق میدهد.
14- ﴿مَنۡ أَسۡلَمَ﴾: کسیکه به بندگی او تعالی گردن نهاد.
19- ﴿مَنۢ بَلَغَ﴾: کسانیکه در همه دورانها قرآن برایشان برسد.
23- ﴿فِتۡنَتُهُمۡ﴾: عذر آنها یا عاقبت شرک آنها.
24- ﴿ضَلَّ عَنۡهُم﴾: از دستشان رفت.
24- ﴿مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ﴾: آنچه به دروغ میساختند، بتها و شفاعت آنها.
25- ﴿أَکِنَّةً﴾: پردههای بسیار.
25- ﴿وَقۡرٗا﴾: گوشهایشان کر و سنگین است.
25- ﴿أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ﴾: دروغهایکه در کتابهایشان نوشته است.
26- ﴿یَنَۡٔوۡنَ عَنۡهُ﴾: خود نیز از قرآن دوری میگزینند.
27- ﴿وُقِفُواْ عَلَى ٱلنَّارِ﴾: از آتش آگاه شوند یا در وسط آتش محبوس شوند.
30- ﴿وُقِفُواْ عَلَىٰ رَبِّهِمۡ﴾: به حکم پروردگار، برای حساب و جزا بازداشت شوند.
31- ﴿بَغۡتَة﴾: ناگهان.
31- ﴿فَرَّطۡنَا فِیهَا﴾: در دنیا کوتاهی کردیم.
31- ﴿أَوۡزَارَهُمۡ﴾: گناهان و خطاهایشان را.
34- ﴿لِکَلِمَٰتِ ٱللَّهِ﴾: آیاتیکه در آنها وعده یاری و نصرت به پیامبران آمده است.
35- ﴿کَبُرَ عَلَیۡکَ﴾: بر تو سخت و دشوار است.
35- ﴿نَفَقٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ﴾: سوراخی در زمین که در اعماق آن نفوذ کند.
38- ﴿أُمَمٌ أَمۡثَالُکُم﴾: گروههای همانند شما هستند و ما آفریدگار و مدبر امور آنها هستیم.
38- ﴿مَّا فَرَّطۡنَا﴾: ترک نکردیم.
39- ﴿فِی ٱلظُّلُمَٰتِ﴾: در تاریکیهای جهل، عناد و کفر.
40- ﴿أَرَءَیۡتَکُمۡ﴾: مرا از حالت شگفت انگیزتان آگاه بسازید.
42- ﴿بِٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِ﴾: به تنگدستی، سختی و بلا.
42- ﴿یَتَضَرَّعُونَ﴾: زاری نمایند و توبه کنند.
43- ﴿جَآءَهُم بَأۡسُنَا﴾: عذاب ما به آنها رسید.
44- ﴿کُلِّ شَیۡءٍ﴾: نعمتهای فراوان را استدراجاً.
44- ﴿أَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ﴾: به آنها عذاب ناگهانی فرستادیم.
44- ﴿هُم مُّبۡلِسُونَ﴾: از رحمت پروردگار نومید یا اندوهگین شوند.
45- ﴿دَابِرُ ٱلۡقَوۡمِ﴾: آخرین نفر.
46- ﴿نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ﴾: آیات را به روشهای مختلف بیان میکنیم.
46- ﴿هُمۡ یَصۡدِفُونَ﴾: ایشان از آن رو گردانند.
47- ﴿أَرَءَیۡتَکُمۡ﴾: برایم بگویید.
47- ﴿بَغۡتَةً﴾: ناگهان یا در شب.
47- ﴿جَهۡرَة﴾: آشکار یا در روز.
50- ﴿خَزَآئِنُ ٱللَّهِ﴾: نعمتها یا تواناییهای او جلجلالُه.
52- ﴿بِٱلۡغَدَوٰةِ وَٱلۡعَشِیِّ﴾: اول و آخر روز، یعنی همیشه.
53- ﴿فَتَنَّا﴾: امتحان کردیم در حالیکه از احوال آنها آگاه هستیم.
54- ﴿کَتَبَ رَبُّکُمۡ﴾: پروردگار شما از فضل و احسان خود لازم و حتمی گرانیده است،.
54- ﴿بِجَهَٰلَةٖ﴾: به سفاهت، هر نا فرمان بدکار جاهل است.
57- ﴿یَقُصُّ ٱلۡحَقَّ﴾: حق را روشن و آشکار بیان میکند.
57- ﴿خَیۡرُ ٱلۡفَٰصِلِینَ﴾: با حکمت پسندیده حق را از باطل جدا میکند.
59- ﴿کِتَٰبٖ مُّبِینٖ﴾: لوح محفوظ یا علم او تعالی.
60- ﴿جَرَحۡتُم بِٱلنَّهَارِ﴾: هر گناهیکه در روز انجام دادهاید.
61- ﴿لَا یُفَرِّطُونَ﴾: سستی وکوتاهی نمیکنند.
63- ﴿تَضَرُّعٗا﴾: زاری به پیشگاه خدا.
63- ﴿خُفۡیَةٗ﴾: حاجت خود را پوشیده و نهان میخواهید.
65- ﴿یَلۡبِسَکُمۡ﴾: شما را در جنگهای بزرگ مقابل هم قرار دهد.
65- ﴿شِیَعٗا﴾: گروهای متعدد با خواستههای مختلف.
65- ﴿بَأۡسَ بَعۡضٍ﴾: رنج و سختی دیگری را در میدان جنگ.
65- ﴿نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ﴾: آیات و دلایل را به روشهای مختلف بیان میکنیم.
66- ﴿بِوَکِیل﴾: مراقب، کار شما را به من سپرده باشند تا شما را مجازات کنم.
68- ﴿یَخُوضُونَ﴾: به باد استهزاء و طعنه میگیرند.
70- ﴿غَرَّتۡهُمُ﴾: آنها را فریفت و به طمع خام افکند.
70- ﴿أَن تُبۡسَلَ نَفۡسُۢ﴾: تا به دوزخ نیفتد یا گرفتار هلاکت نگردد.
70- ﴿تَعۡدِلۡ کُلَّ عَدۡلٖ﴾: هر فدیهای بدهد.
70- ﴿أُبۡسِلُواْ﴾: در دوزخ انداخته شدند یا هلاک گردیدند.
70- ﴿حَمِیمٖ﴾: آب جوشان.
71- ﴿ٱسۡتَهۡوَتۡهُ ٱلشَّیَٰطِینُ﴾: شیاطین او را گمراه کرده و به ویرانه برده است.
71- ﴿أُمِرۡنَا لِنُسۡلِمَ﴾: برای ما دستور است که فرمانبردار باشیم و عبادت را خالصانه انجام دهیم.
73- ﴿ٱلصُّورِ﴾: شاخیکه اسرافیل در آن میدمد.
74- ﴿ازَرَ﴾: لقب پدر ابراهیم ÷ یا اسم عموی اوست.
75- ﴿مَلَکُوت...﴾: پادشاهی را، یا آیات یا عجایب...
76- ﴿جَنَّ عَلَیۡهِ ٱلَّیۡلُ﴾: تاریکی شب او را پوشانید.
76- ﴿أَفَلَ﴾: پنهان شد و به دامان افق غروب کرد.
77- ﴿بَازِغٗا﴾: که از کرانۀ آسمان طلوع کرد و روشنی خود را منتشر ساخت.
79- ﴿فَطَرَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ...﴾: آسمانها را ایجاد کرده است...
79- ﴿حَنِیفٗا﴾: مایل به دین حق.
80- ﴿حَآجَّهُۥ قَوۡمُهُ﴾: قومش با او در یکتا پرستی دشمنی و ستیز کردند.
81- ﴿سُلۡطَٰنٗا﴾: دلیل روشن.
82- ﴿لَمۡ یَلۡبِسُوٓاْ﴾: مخلوط نکردند.
82- ﴿بِظُلۡم﴾: به شرک و کفر.
87- ﴿وَٱجۡتَبَیۡنَٰهُمۡ﴾: آنها را به نبوت برگزیدیم.
88- ﴿لَحَبِطَ﴾: به یقین باطل و ساقط میشد.
89- ﴿وَٱلۡحُکۡمَ﴾: قضاوت میان مردم به حق یا حکمت.
90- ﴿ٱقۡتَدِهۡ﴾: پیروی کن.
91- ﴿مَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ﴾: آنها خدا را نشناختند یا او را به بزرگی نستودند.
91- ﴿قَرَاطِیسَ﴾: صفحات پراکنده.
91- ﴿قُلِ ٱللَّهُ﴾: بگو: تورات را خدا فرستاده است.
91- ﴿خَوۡضِهِمۡ﴾: در باطل وکفر خود.
92- ﴿مُبَارَک﴾: قرآن دارای منافع و فواید بسیار است.
92- ﴿أُمَّ ٱلۡقُرَىٰ﴾: مکه اهالی آنجا.
92- ﴿مَنۡ حَوۡلَهَا﴾: همه باشندگان روی زمین.
93- ﴿غَمَرَٰتِ ٱلۡمَوۡتِ﴾: سختیهای مرگ.
93- ﴿أَخۡرِجُوٓاْ أَنفُسَکُمُ﴾: خود را از عذاب رها سازید.
93- ﴿عَذَابَ ٱلۡهُونِ﴾: عذاب حقارت و رسوایی.
94- ﴿مَّا خَوَّلۡنَٰکُمۡ﴾: آنچه از ناز و نعمت به شما بخشیده بودیم.
94- ﴿تَّقَطَّعَ بَیۡنَکُمۡ﴾: پیوند بین شما قطع شد.
95- ﴿فَالِقُ ٱلۡحَبِّ﴾: دانه را میشکافد و از آن گیاه میرویاند یا خالق دانه است.
95- ﴿فَأَنَّىٰ تُؤۡفَکُونَ﴾: چگونه از عبادت خدا سرپیچی میکنید؟
96- ﴿فَالِقُ ٱلۡإِصۡبَاحِ﴾: جدا کنندۀ تاریکی صبح از روشنایی روز یا خالق صبح.
96- ﴿ٱلشَّمۡسَ وَٱلۡقَمَرَ حُسۡبَانٗا﴾: آفتاب و ماه هرکدام در فلک خود به حساب معین در گردشند، به مصالح مردم.
98- ﴿فَمُسۡتَقَرّ﴾: محل استقرار در پشت پدر و گفته شده در رحم و مانند آن.
98- ﴿مُسۡتَوۡدَعٞۗ﴾: در رَحْم و مانند آن به ودیعت گذاشته میشود.
99- ﴿خَضِرٗا﴾: تروتازه.
99- ﴿حَبّٗا مُّتَرَاکِبٗا﴾: دانههای متراکم مانند خوشه گندم و مانند آن.
99- ﴿طَلۡعِهَا﴾: میوه درخت خرما که اول میرسد.
99- ﴿قِنۡوَان﴾: شاخهها و خوشههای خرما مانند خوشه انگور.
99- ﴿دَانِیَة﴾: آویزان یا در دسترس میل کننده.
99- ﴿یَنۡعِهِ﴾: به حالت پخته و رسیده.
102- ﴿وَکِیلٞ﴾: مراقب و سرپرست.
103- ﴿لَّا تُدۡرِکُهُ ٱلۡأَبۡصَٰرُ﴾: دیده و بصیرت نمیتوانند او را کامل درک کنند.
104- ﴿بَصَآئِرُ﴾: آیات و دلایلیکه به حق هدایت میکنند.
104- ﴿بِحَفِیظٖ﴾: مراقب که حساب اعمال شما را بگیرم و پاداش بدهم.
105- ﴿نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ﴾: آیات خود را به روشهای مختلف بیان میکنیم.
105- ﴿دَرَسۡتَ﴾: درس خواندی و از اهل کتاب آموختی.
108- ﴿عَدۡوَۢا﴾: از روی تجاوز و ستم.
109- ﴿جَهۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡ﴾: سوگندهای سخت و مؤکدشان.
110- ﴿نَذَرُهُمۡ﴾: آنها را به حال خودشان رها میکنیم.
110- ﴿طُغۡیَٰنِهِمۡ﴾: سرکشیهاشان.
110- ﴿یَعۡمَهُون﴾: راه راست را نیابند یا سرگردان شوند.
111- ﴿حَشَرۡنَا﴾: جمع میکردیم.
111- ﴿قُبُلٗا﴾: رویاروی یا گروه گروه.
112- ﴿زُخۡرُفَ ٱلۡقَوۡلِ﴾: سخنان بیهوده و به ظاهر آراسته.
112- ﴿غُرُورٗا﴾: برای فریب.
113- ﴿لِتَصۡغَىٰٓ﴾: تا به این سخنان مزخرف متمایل شود.
113- ﴿لِیَقۡتَرِفُواْ﴾: تا کارهای زشت را انجام دهند.
114- ﴿ٱلۡمُمۡتَرِینَ﴾: شک کنندگان زیرا اهل کتاب بخوبی میدانند که این کتاب را آفریدگار فرستاده است.
115- ﴿کَلِمَتُ رَبِّکَ﴾: کلام خدا، قرآن.
115- ﴿صِدۡقٗا وَعَدۡلٗا﴾: در راستی وعدالت به وعدهها واحکام خدا.
116- ﴿یَخۡرُصُونَ﴾: چیزهایی را به دروغ به خدا نسبت میدهند.
120- ﴿ذَرُواْ﴾: ترک کنید.
120- ﴿یَقۡتَرِفُونَ﴾: مرتکب گناه میشدند، هر گناهیکه باشد.
121- ﴿َإِنَّهُۥ لَفِسۡقٞ﴾: به یقین خوردن آن گناه است.
124- ﴿صَغَارٌ﴾: ذلت شدید و خواری.
125- ﴿حَرَجٗا﴾: در نهایت تنگی.
125- ﴿یَصَّعَّدُ فِی ٱلسَّمَآءِ﴾: میل دارد به آسمان بالا رود اما نمیتواند.
125- ﴿ٱلرِّجۡسَ﴾: عذاب یا خواری.
128- ﴿ٱسۡتَکۡثَرۡتُم مِّنَ ٱلۡإِنسِ﴾: بسیاری از انسانها را گمراه کردهاید.
128- ﴿ٱلنَّارُ مَثۡوَىٰکُمۡ﴾: دوزخ جای شماست.
130- ﴿غَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَیَوٰةُ﴾: زندگی دنیا با همه بیهودگیهایش آنها را فریفته بود.
134- ﴿بِمُعۡجِزِین﴾: از عذاب خدا نمیتوانید فرار کنید.
135- ﴿مَکَانَتِکُمۡ﴾: نهایت توان و استطاعت خود.
136- ﴿ذَرَأ﴾: آفریده است. ﴿ٱلۡحَرۡثِ﴾: زراعت.
136- ﴿ٱلۡأَنۡعَٰمِ﴾: شتر، گاو،گوسفند و بز.
137- ﴿قَتۡلَ أَوۡلَٰدِهِمۡ﴾: زنده به گور کردن دخترانشان را.
137- ﴿لِیُرۡدُوهُمۡ﴾: تا آنها را تباه نمایند، با گمراه ساختن.
137- ﴿لِیَلۡبِسُواْ عَلَیۡهِمۡ﴾: تا بر آنها مشتبه سازند و با خرافات در آمیزند.
137- ﴿یَفۡتَرُونَ﴾: به دروغ میبافند.
138- ﴿حَرۡثٌ﴾: زراعت.
138- ﴿حِجۡرٞ﴾: حرام و ممنوع است.
138- ﴿حُرِّمَتۡ ظُهُورُهَا﴾: حیواناتی هستند که بار نهادن و سوار شدن بر آنها حرام است.
139- ﴿وَصۡفَهُمۡ﴾: دروغبافی آنها را نسبت به خدا.
141- ﴿مَّعۡرُوشَٰتٖ﴾: داربستدار مثل تاک انگور و مانند آن.
141- ﴿غَیۡرَ مَعۡرُوشَٰتٖ﴾: درختان راست که ضرورت به داربست ندارند مانند درخت خرما.
141- ﴿مُخۡتَلِفًا أُکُلُهُۥ﴾: میوههای آن در صورت و کیفیت مختلفند.
142- ﴿حَمُولَةٗ﴾: بار برنده مثل شتر.
142- ﴿فَرۡشٗاۚ﴾: حیوانیکه برای ذبح بر زمین افکنند.
142- ﴿خُطُوَٰتِ ٱلشَّیۡطَٰنِ﴾: راههای شیطان، حلال را حرام شمردان و بالعکس.
144- ﴿وَصَّىٰکُمُ ٱللَّهُ بِهَٰذَا﴾: خدا شما را به این تحریم دستور داد.
145- ﴿طَاعِمٖ یَطۡعَمُهُۥٓ﴾: خورنده هر کس باشد.
145- ﴿مَّسۡفُوحًا﴾: جاری، ریخته.
145- ﴿رِجۡسٌ﴾: پلید یا نجس و حرام.
145- ﴿أُهِلَّ لِغَیۡرِ ٱللَّهِ بِهِ﴾: هنگام ذبح آن نام غیر خدا ذکر شود.
145- ﴿ٱضۡطُرَّ﴾: نیازمندی مجبورش ساخته تا چیزهای حرام را بخورد.
145- ﴿غَیۡرَ بَاغٖ﴾: برای کسب لذت این محرمات را نخواهد یا همواره این حالت را اختیار نکند.
145- ﴿لَا عَادٖ﴾: از مقدار سدرمق تجاوز نکند.
146- ﴿ذِی ظُفُرٖ﴾: حیوان پنجه دار، چهارپا باشد یا پرنده.
146- ﴿شُحُومَهُمَآ﴾: چربی شکمبه و گردهها را.
146-﴿مَا حَمَلَتۡ ظُهُورُهُمَآ﴾: چربی پشت اینها حلال است.
146- ﴿ٱلۡحَوَایَآ﴾: چربی رودهها.
146- ﴿مَا ٱخۡتَلَطَ بِعَظۡمٖ﴾: دنبه گوسفند حلال است.
147- ﴿لَا یُرَدُّ بَأۡسُهُۥ﴾: عذاب او تعالی دفع نمیشود.
148- ﴿تَخۡرُصُونَ﴾: سخنان دروغ را به خدا نسبت میدهید.
149- ﴿ٱلۡحُجَّةُ ٱلۡبَٰلِغَةُ﴾: دلیل رسا با فرستادن پیامبران و کتابهای آسمانی.
150- ﴿هَلُمَّ شُهَدَآءَکُمُ﴾: شاهدهای خود را بیاورید، مدارکتان را بدهید.
150- ﴿بِرَبِّهِمۡ یَعۡدِلُونَ﴾: دیگری را در طاعات و عبادات به خدا برابر میکنند.
151- ﴿أَتۡل...﴾: قراﺋت میکنم...
151- ﴿إِمۡلَٰقٖ﴾: فقر.
151- ﴿ٱلۡفَوَٰحِشَ﴾: گناهان کبیره مانند زنا و امثال آن.
151- ﴿وَصَّىٰکُم بِهِۦ﴾: خدا آن ر ا به شما دستور داده و واجب گردانیده است.
152- ﴿یَبۡلُغَ أَشُدَّهُ﴾: به کمال قوت و رشد خود برسد.
152- ﴿بِٱلۡقِسۡطِ﴾: به عدالت بدون زیادت و نقصان.
152- ﴿وُسۡعَهَا﴾: به اندازه توانش.
153- ﴿صِرَٰطِی مُسۡتَقِیمٗا﴾: هیچ کجی در دین و راه من نیست.
157- ﴿صَدَفَ عَنۡهَا﴾: از آن اعراض کند یا مردم را از آن روگردان سازد.
158- ﴿یَأۡتِیَ رَبُّکَ﴾: پروردگارت بیاید، آمدنیکه سزاوار جلالت اوست.
159- ﴿کَانُواْ شِیَعٗا﴾: از گمراهی گروه گروه و حزب حزب شدند.
161- ﴿دِینٗا قِیَمٗا﴾: دین ثابت، برپادارنده امور دنیا و آخرت.
161- ﴿حَنِیفٗا﴾: از باطل رو گردان و مایل به حق.
162- ﴿نُسُکِی﴾: همه عباداتم.
164- ﴿إِلَّا عَلَیۡهَا﴾: مگر اینکه عذاب آن گناه بر دوش خود اوست.
164- ﴿لَا تَزِرُ وَازِرَةٞ...﴾: هیچ گناهکاری بر نمیدارد...
165- ﴿خَلَٰٓئِفَ ٱلۡأَرۡضِ﴾: برخی از شما در روی زمین جانشین دیگری میشود.
165- ﴿لِّیَبۡلُوَکُمۡ﴾: تا شما را بیازماید در حالیکه از تمام امور شما آگاه است.
2- ﴿حَرَجٞ مِّنۡهُ﴾: از بیم انکار و تکذیب مردم از تلبغ قرآن دلتنگ نباش.
4- ﴿کَم مِّن قَرۡیَةٍ﴾: چه بسا قریهها که نابودشان کردیم.
4- ﴿بَأۡسُنَا﴾: عذاب ما.
4- ﴿بَیَٰتًا﴾: مصروف کارهای شبانه بودند و یا شب هنگام که در خواب بودند.
4- ﴿هُمۡ قَآئِلُون﴾: آنها در نیمروز استراحت بودند، خواب قیلوله.
5- ﴿دَعۡوَىٰهُم﴾: دعا و زاری ایشان.
8- ﴿ثَقُلَتۡ مَوَٰزِینُهُۥ﴾: کارهای نیکش بر بدیهایش رجحان یافت.
9- ﴿خَفَّتۡ مَوَٰزِینُهُۥ﴾: کردار بدش از خوبیهایش افزون باشد.
10- ﴿مَکَّنَّٰکُمۡ﴾: شما را مستقر ساختیم.
12- ﴿مَا مَنَعَکَ﴾: چه چیز ناگزیرت ساخت یا که وادارت کرد و از تو خواست.
13- ﴿ٱلصَّٰغِرِینَ﴾: پستها ذلت پذیرها.
14- ﴿أَنظِرۡنِیٓ﴾: مرا مهلت بده، زنده نگهدار.
15- ﴿ٱلۡمُنظَرِینَ﴾: تا نفخه اول مهلتم بده.
16- ﴿فَبِمَآ أَغۡوَیۡتَنِی﴾: به سبب آن که مرا گمراه کردی.
16- ﴿لَأَقۡعُدَنَّ لَهُمۡ﴾: سر راه آنها به کمین مینشینم.
18- ﴿مَذۡءُومٗا﴾: خوار و حقیر.
18- ﴿مَّدۡحُورٗا﴾: مطرود.
20- ﴿فَوَسۡوَسَ لَهُمَا﴾: آدم و حوا را وسوسه کرد.
20- ﴿وُۥرِیَ عَنۡهُمَا﴾: از دید آنها نهان بود.
20- ﴿سَوۡءَٰتِهِمَا﴾: عورت آنها.
21- ﴿قَاسَمَهُمَا﴾: برای آنان سوگند یادکرد.
22- ﴿فَدَلَّىٰهُمَا بِغُرُورٖ﴾: و آنها را به فریب از مقام طاعت پایین آورد.
22- ﴿طَفِقَا یَخۡصِفَانِ﴾: شروع کردند که بچسباندند.
26- ﴿أَنزَلۡنَا عَلَیۡکُمۡ﴾: به شما بخشیدیم.
26- ﴿یُوَٰرِی سَوۡءَٰتِکُمۡ﴾: عورت شما را میپوشاند.
26- ﴿رِیشٗا﴾: لباس زیبا یا نرم.
26- ﴿لِبَاسُ ٱلتَّقۡوَىٰ﴾: لباس پزهیزگاری، ایمان و ثمرات آن.
27- ﴿لَا یَفۡتِنَنَّکُمُ﴾: شما را فریب ندهد.
27- ﴿یَنزِعُ عَنۡهُمَا﴾: از آنها دور میکرد، با نیرنگ میربود.
27- ﴿قَبِیلُهُ﴾: سپاه یا فرزندانش.
28- ﴿فَعَلُواْ فَٰحِشَةٗ﴾: کافران کارهای نهایت زشت انجام بدهند.
29- ﴿بِٱلۡقِسۡطِ﴾: به عدالت.
29- ﴿وَأَقِیمُواْ وُجُوهَکُمۡ﴾: درست متوجه عبادت او تعالی باشید.
29- ﴿عِندَ کُلِّ مَسۡجِد﴾: در هر جای و هر وقتیکه نماز میخواندید.
31- ﴿خُذُواْ زِینَتَکُمۡ﴾: لباسهای خود را برای ستر عورت بپوشید.
33- ﴿ٱلۡفَوَٰحِش﴾: گناهان کبیره را بخاطر زشتی آنها.
33- ﴿ٱلۡإِثۡم﴾: همه گناهانی که موجب عذاب الهی هستند.
33- ﴿ٱلۡبَغۡیَ﴾: ظلم و تجاوز بر مردم را.
33- ﴿سُلۡطَٰنٗا﴾: دلیل روشن.
37- ﴿أَیۡنَ مَا کُنتُم﴾: کجا هستند خدایانیکه شما بودید.
38- ﴿ٱدَّارَکُواْ فِیهَا﴾: یکی پس از دیگری در جهنم جمع شوند.
38- ﴿أُخۡرَىٰهُم﴾: پیروان و فرومایگان آنها.
38- ﴿لِأُولَىٰهُمۡ﴾: برای رهبران و رؤسایشان.
38- ﴿عَذَابٗا ضِعۡفٗا﴾: عذاب دو چندان.
40- ﴿یَلِجَ ٱلۡجَمَلُ﴾: شتر داخل شود.
40- ﴿سَمِّ ٱلۡخِیَاطِ﴾: در سوراخ سوزن.
41- ﴿مِهَاد﴾: فرش یعنی جایگاه.
41- ﴿غَوَاشٖ﴾: پوشش، مانند لحاف.
42- ﴿وُسۡعَهَا﴾: به اندازه توانش.
43- ﴿غِلّٖ﴾: حقد، کینه و عداوت.
44- ﴿فَأَذَّنَ مُؤَذِّنُۢ﴾: پس منادیی ندا کند.
45- ﴿یَبۡغُونَهَا عِوَجٗا﴾: در دین خدا عیب میجستند یا میخواستند دارای کجی باشد.
46- ﴿بَیۡنَهُمَا حِجَابٞ﴾: میان بهشت و دوزخ، دیواری است.
46- ﴿ٱلۡأَعۡرَافِ﴾: بلندترین نقطه این دیوار و کنگرههای آن.
46- ﴿بِسِیمَىٰهُمۡ﴾: از علامت ممیزه چهرهشان.
50- ﴿أَفِیضُواْ عَلَیۡنَا﴾: برای ما بریزید یا افکنید.
51- ﴿غَرَّتۡهُمُ ٱلۡحَیَوٰةُ ٱلدُّنۡیَا﴾: دنیا با زیبایها و تجملاتش آنها را فریفت.
51- ﴿نَنسَىٰهُم﴾: ایشان را در عذاب مانند از یاد رفتگان میگذاریم.
51- ﴿مَا کَانُواْ﴾: همانگونه که بودند.
53- ﴿تَأۡوِیلَهُ﴾: عاقبت و سرانجام وعدههای قرآن را از قبیل زنده کردن مردهها، حساب و روز قیامت.
53- ﴿یَفۡتَرُونَ﴾: دروغ بافته بودند که بتها آنها را شفاعت میکند.
54- ﴿ٱسۡتَوَىٰ عَلَى ٱلۡعَرۡشِ﴾: استوایکه لایق جلالت او تعالی است.([1])
54- ﴿یُغۡشِی ٱلَّیۡلَ ٱلنَّهَارَ﴾: روز را با پرده شب میپوشاند، روشنی او پایان مییابد.
54- ﴿یَطۡلُبُهُۥ حَثِیثٗا﴾: شب به سرعت به دنبال روز میآید.
54- ﴿لَهُ ٱلۡخَلۡقُ﴾: ایجاد همه اشیاء به قدرت اوست.
54- ﴿ٱلۡأَمۡرُ﴾: تدبیر و تصرف در امور، هر گونه که بخواهد.
54- ﴿تَبَارَکَ ٱللَّهُ﴾: خدا بزرگ است یا خیرش فزون است.
55- ﴿ٱدۡعُواْ رَبَّکُمۡ﴾: نیازمندیهای خود را از خدا بخواهید.
55- ﴿تَضَرُّعٗا﴾: به زاری و فروتنی.
55- ﴿خُفۡیَةً﴾: نهانی در دل خود.
56- ﴿رَحۡمَتَ ٱللَّهِ﴾: احسان و انعام یا اجز و پاداش او جلجلالُه.
57- ﴿بُشۡرَۢا﴾: بشارت دهندگان به رحمت الهی، باران.
57- ﴿أَقَلَّتۡ سَحَابٗا﴾: باد ابرها را بلند کند.
57- ﴿ثِقَالٗا﴾: سنگین و پر آب.
57- ﴿لِبَلَدٖ مَّیِّتٖ﴾: به سوی زمین خشک بیآب و گیاه.
58- ﴿نَکِدٗا﴾: ناپسند یا اندک و بیخیر.
58- ﴿نُصَرِّفُ ٱلۡأٓیَٰتِ﴾: آیات را به شیوههای مختلف بیان میکنیم.
60- ﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ﴾: رؤساء و بزرگان گفتند.
62- ﴿أَنصَحُ لَکُمۡ﴾: من به گفتار و رفتار خود تنها خیر و صلاح شما را میخواهم.
64- ﴿قَوۡمًا عَمِینَ﴾: گروهی کوردل از دریافت حق و ایمان.
66- ﴿سَفَاهَة﴾: کم عقل و دور از حق.
69- ﴿بَصۜۡطَةٗ﴾: توانایی و جسامت.
69- ﴿ءَالَآءَ ٱللَّهِ﴾: نعمتها و احسان و بیحد او تعالی را.
71- ﴿رِجۡسٞ﴾: عذاب یا چرک در دلها.
71- ﴿غَضَبٌ﴾: طرد یا خشم.
72- ﴿قَطَعۡنَا دَابِرَ﴾: تا فرد اخیر هلاک کردیم، مراد هلاکت دسته جمعی است.
73- ﴿نَاقَةُ ٱللَّهِ﴾: شتریکه خدا او را از سنگ آفریده نه از پدر و مادر.
73- ﴿ءَایَةٗ﴾: معجزه که دلیل صدق گفتار من است.
74- ﴿بَوَّأَکُمۡ﴾: به شما جای داد.
74- ﴿فِی ٱلۡأَرۡضِ﴾: در سرزمین حجر بین حجاز و شام.
74- ﴿ءَالَآءَ ٱللَّهِ﴾: نعمتها و احسان او تعالی را.
74- ﴿لَا تَعۡثَوۡاْ﴾: فساد نکنید.
77- ﴿عَتَوۡاْ﴾: سرکشی کردند.
78- ﴿ٱلرَّجۡفَةُ﴾: زلزله شدید یا آوازتند.
78- ﴿جَٰثِمِینَ﴾: بیحرکت و بیجان.
82- ﴿یَتَطَهَّرُونَ﴾: از کارهای ما دوری میجویند.
83- ﴿ٱلۡغَٰبِرِینَ﴾: مانند همتایان خویش در عذاب باقیماند.
85- ﴿لَا تَبۡخَسُواْ﴾: کم نکنید.
86- ﴿صِرَٰط﴾: راه.
86- ﴿تَبۡغُونَهَا عِوَجٗا﴾: میخواهید این راه از حق منحرف باشد.
89- ﴿رَبَّنَا ٱفۡتَحۡ﴾: خدایا حکم و داوری کن.
91- ﴿ٱلرَّجۡفَةُ﴾: زلزله شدید یا آواز هولانگیز.
91- ﴿جَٰثِمِینَ﴾: بیحرکت و بیجان.
92- ﴿لَّمۡ یَغۡنَوۡاْ فِیهَا﴾: در خانههای پر از ناز و نعمت خود اقامت نداشتهاند.
93- ﴿ءَاسَىٰ﴾: اندوهگین شوم.
94- ﴿بِٱلۡبَأۡسَآءِ وَٱلضَّرَّآءِ﴾: فقر، بیماری، سختی و بلا.
94- ﴿یَضَّرَّعُونَ﴾: فروتنی و توبه کنند.
95- ﴿عَفَواْ﴾: افراد و اموال آنها زیاد شد.
95- ﴿بَغۡتَةٗ﴾: ناگهان.
96- ﴿لَفَتَحۡنَا عَلَیۡهِم﴾: بر ایشان میسر میساختیم.
97- ﴿یَأۡتِیَهُم بَأۡسُنَا﴾: عذاب ما به آنها برسد.
97- ﴿بَیَٰتٗا﴾: به شب.
99- ﴿مَکۡرَ ٱللَّهِ﴾: عذاب یا استدراج الهی.
100﴿أَوَ لَمۡ یَهۡدِ لِلَّذِینَ﴾: آیا خدا آشکار نساخت برای آنانیکه.
100﴿أَن لَّوۡ نَشَآءُ أَصَبۡنَٰهُم﴾: اگر بخواهیم آنها را گرفتار میسازیم.
100- ﴿نَطۡبَعُ﴾: مهر مینهیم.
102- ﴿عَهۡدٖ﴾: وفا به آنچه دستورشان دادیم.
103- ﴿فَظَلَمُواْ بِهَا﴾: به آیات الهی کافر شدند.
105- ﴿حَقِیقٌ عَلَىٰٓ أَن...﴾: سزاوار است که...
107- ﴿مُّبِینٞ﴾: آشکار که نتوان در او شک کرد.
108- ﴿نَزَعَ یَدَهُ﴾: دست خود را از گریبان پیراهنش بیرون کرد.
108- ﴿بَیۡضَآءُ﴾: سفید، روشنتر از آفتاب.
109- ﴿ٱلۡمَلَأُ﴾: اهل مشورت و بزرگان.
111- ﴿أَرۡجِهۡ وَأَخَاهُ﴾: تعذیب و شکنجه این و برادرش را به تأخیر انداز.
111- ﴿حَٰشِرِینَ﴾: گروه جمع کننده ساحران.
116- ﴿سَحَرُوٓاْ أَعۡیُنَ ٱلنَّاسِ﴾: چیزهای غیر واقعی و خیالی را به چشم مردم نشان دادند.
116- ﴿وَٱسۡتَرۡهَبُوهُمۡ﴾: مردم را به شدت ترساندند.
117- ﴿تَلۡقَف﴾: میبلعد یا به سرعت تناول میکند.
117- ﴿مَا یَأۡفِکُونَ﴾: چیزهای تخیلی آنها را.
118- ﴿فَوَقَعَ ٱلۡحَقُّ﴾: حقانیت کار موسی ÷ آشکار شد.
126- ﴿مَا تَنقِمُ مِنَّآ﴾: به ما عیب نمیگیری و ناپسند نمیدانی.
126- ﴿أَفۡرِغۡ عَلَیۡنَا﴾: بر ما بیفکن یا بفرست.
127- ﴿نَسۡتَحۡیِۦ نِسَآءَهُمۡ﴾: دختران ایشان را برای خدمت زنده میگذاریم.
130- ﴿بِٱلسِّنِینَ﴾: به خشکسالی و قحطی.
131- ﴿یَطَّیَّرُواْ﴾: فال بد میگرفتند.
131- ﴿طَٰٓئِرُهُمۡ عِندَ ٱللَّهِ﴾: شومی آنها و عذابیکه در آخرت به آنها وعده شده نزد خداست.
133- ﴿ٱلطُّوفَانَ﴾: سیل، یا مرگ.
133- ﴿ٱلۡقُمَّلَ﴾: ملخ یا کنه یا شپش معروف.
134- ﴿ٱلرِّجۡزُ﴾: عذاب با این معجزاتیکه ذکر شد.
135- ﴿یَنکُثُونَ﴾: عهد خود را میشکستند.
137- ﴿دَمَّرۡنَا﴾: نابود و ویران کردیم.
137- ﴿یَعۡرِشُونَ﴾: میافراشتند از قبیل باغها یا کاخهای بلند.
139- ﴿مُتَبَّرٞ﴾: هلاک و نابودند.
140- ﴿أَبۡغِیکُمۡ إِلَٰهٗا﴾: برای شما خدایی جستجو کنم.
141- ﴿یَسُومُونَکُمۡ﴾: به شما میچشانیدند یا شما را به کارهای دشوار میگماشتند.
141- ﴿یَسۡتَحۡیُونَ نِسَآءَکُمۡ﴾: دختران شما را برای خدمتگاری زنده میگذاشتند.
141- ﴿بَلَآءٞ﴾: آزمونی بود به آمدن نعمتها و دردها.
143- ﴿تَجَلَّىٰ رَبُّهُۥ لِلۡجَبَلِ﴾: اندکی از نور او تعالی بر کوه آشکار شد. ﴿دَکّٗا﴾: ریزه ریزه و با خاک یکسان. ﴿صَعِقٗا﴾: بیهوش. ﴿سُبۡحَٰنَکَ﴾: تو از مشابهت با موجودات منزّهی.
145- ﴿ٱلۡأَلۡوَاحِ﴾: الواح تورات.
146- ﴿سَبِیلَ ٱلرُّشۡدِ﴾: راه راست و درست.
146- ﴿سَبِیلَ ٱلۡغَیِّ﴾: راه گمراهی و فساد.
147- ﴿حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ﴾: به خدا ایمان نیاوردند اعمالشان باطل شد.
148- ﴿عِجۡلٗا جَسَدٗا﴾: پیکر گوسالهای از طلای سرخ.
148- ﴿لَّهُۥ خُوَارٌ﴾: آوازی مانند آواز گاو داشت.
148- ﴿ٱتَّخَذُوهُ﴾: آن گوساله را خدا گرفتند و از گمراهی عبادتش کردند.
149- ﴿سُقِطَ فِیٓ أَیۡدِیهِمۡ﴾: شدیداً پشیمان شدند.
150- ﴿أَسِفٗا﴾: شدیدﴽ خشمگین یا حزین.
150- ﴿أَعَجِلۡتُمۡ﴾: آیا به پرستش گوساله شتاب کردید یا ترک نمودید.
150- ﴿فَلَا تُشۡمِتۡ﴾: با رفتار ناپسندت با من آنها را شاد نکن.
154- ﴿سَکَتَ﴾: خاموش شد.
155- ﴿أَخَذَتۡهُمُ ٱلرَّجۡفَةُ﴾: دچار زلزله شدید یا صاعقه شدند.
155- ﴿فِتۡنَتُکَ﴾: محنت و ابتلای تو.
156- ﴿هُدۡنَآ إِلَیۡکَ﴾: توبه کردیم و به سوی تو بازگشتیم.
157- ﴿إِصۡرَهُمۡ﴾: بار گران آنها، عهد و پیمان آنها را که در تورات عمل میکنند.
157- ﴿ٱلۡأَغۡلَٰلَ﴾: تکالیف شاقهایکه به تورات آمده است.
157- ﴿عَزَّرُوهُ﴾: او را محترم و بزرگ شمردند.
159- ﴿بِهِۦ یَعۡدِلُونَ﴾: در خصومتهای بین خود به حق و عدالت قضاوت میکنند.
160- ﴿قَطَّعۡنَٰهُمُ﴾: آنها را پراکنده کردیم.
160- ﴿أَسۡبَاطًا﴾: دستهها، مثل قبایل عرب.
160- ﴿فَٱنۢبَجَسَتۡ﴾: پس روان شد.
160- ﴿مَّشۡرَبَهُمۡ﴾: چشمه مختص به خود را.
160- ﴿ٱلۡغَمَٰم﴾: ابر سفید نازک.
160- ﴿ٱلۡمَنَّ﴾: ماده صمغی شیرین مثل عسل.
160- ﴿وَٱلسَّلۡوَىٰ﴾: پرنده معروف به سمانی.
161- ﴿قُولُواْ حِطَّةٞ﴾: بگویید: میخواهیم گناهان ما آمرزیده شود.
162- ﴿رِجۡزٗا﴾: عذابی، طاعون.
163- ﴿حَاضِرَةَ ٱلۡبَحۡرِ﴾: نزدیک بحر.
163- ﴿یَعۡدُونَ فِی ٱلسَّبۡتِ﴾: با شکار ماهیکه در روز شنبه حرام بود، از امر الهی تجاوز میکردند.
163- ﴿یَوۡمَ سَبۡتِهِم﴾: روز بزرگداشت آنها امور شنبه را.
163- ﴿شُرَّعٗا﴾: در روی آب بسیار آشکار میشدند.
163- ﴿لَا یَسۡبِتُونَ﴾: مراسم شنبه را رعایت نمیکردند.
163- ﴿نَبۡلُوهُم﴾: آنها را به شدت آزمودیم.
164- ﴿مَعۡذِرَةً إِلَىٰ رَبِّکُمۡ﴾: آنها را پند و اندرز میکنیم تا به دربار خدا عذری داشته باشیم.
165- ﴿بِعَذَابِۢ بَِٔیسِۢ﴾: به عذابی سخت و دردناک.
166- ﴿عَتَوۡاْ﴾: نافرمانی کردند.
166- ﴿قِرَدَةً خَٰسِِٔینَ﴾: به شکل میمونهای رسوا و مطرود.
167- ﴿تَأَذَّنَ رَبُّکَ﴾: خدایت اعلام یا عزم کرد.
167- ﴿یَسُومُهُم﴾: آنها را به کارهای دشوار میگماشت.
168- ﴿بَلَوۡنَٰهُم﴾: آنها را آزمودیم.
169- ﴿خَلۡفٞ﴾: جانشین بد.
169- ﴿عَرَضَ هَٰذَا ٱلۡأَدۡنَىٰ﴾: هرچه از مال ناپایدار دنیا به آنها عرضه شود.
169- ﴿دَرَسُواْ مَا فِیهِ﴾: آنچه در تورات است خواندند و دانستند.
171- ﴿نَتَقۡنَا ٱلۡجَبَلَ﴾: کوه را کندیم و برداشتیم.
171- ﴿کَأَنَّهُۥ ظُلَّةٞ﴾: گویی آن کوه ابر یا سقف سایهداری بود.
175- ﴿فَٱنسَلَخَ مِنۡهَا﴾: پس از آن آیهها دور شد وکفر ورزید.
175- ﴿فَأَتۡبَعَهُ ٱلشَّیۡطَٰنُ﴾: شیطان به او پیوست و همدم او شد.
175- ﴿ٱلۡغَاوِین﴾: گمراهان تباه.
176- ﴿أَخۡلَدَ إِلَى ٱلۡأَرۡضِ﴾: به دنیا متمایل شد و آن را برگزید.
176- ﴿تَحۡمِلۡ عَلَیۡهِ﴾: بر او هجوم ببری و دورش کنی.
176- ﴿یَلۡهَث﴾: زبانش را بیرون میآورد و به شدت تنفس میکند.
179- ﴿ذَرَأۡنَا﴾: آفریدیم.
180- ﴿یُلۡحِدُونَ﴾: به باطل متمایل میشوند.
181- ﴿بِهِۦ یَعۡدِلُونَ﴾: در خصومتهای بین خود به حق و عدالت قضاوت میکنند.
182- ﴿سَنَسۡتَدۡرِجُهُم﴾: به آنها نعمت و فرصت میدهیم و یکباره نابودشان نمیکنیم.
183- ﴿أُمۡلِی لَهُمۡ﴾: در فرستادن عذاب به آنها مهلت میدهم.
183- ﴿کَیۡدِی مَتِینٌ﴾: مجازات من شدید و قوی است.
184- ﴿جِنَّةٍ﴾: دیوانه چنانچه میپندارند.
185- ﴿مَلَکُوت﴾: سلطنت عظیم.
186- ﴿طُغۡیَٰنِهِمۡ﴾: سرکشی و کفرشان.
187- ﴿أَیَّانَ مُرۡسَىٰهَا﴾: قیامت چه وقت برپا میشود؟
187- ﴿لَا یُجَلِّیهَا﴾: او را آشکار نمیکند.
187- ﴿ثَقُلَتۡ﴾: از جهت سختی و صلابت بسی سنگین و عظیم است.
187- ﴿حَفِیٌّ عَنۡهَا﴾: پژوهش کننده و عالم به آن.
189- ﴿تَغَشَّىٰهَا﴾: با او همبستر شد.
189- ﴿فَمَرَّتۡ بِهِ﴾: حوا با آن حمل بدون زحمت رفت و آمد کرد.
189- ﴿أَثۡقَلَت﴾: حوا با بزرگ شدن حمل سنگین بار شد.
189- ﴿صَٰلِحٗا﴾: نسلی خوش اندام یا فرزند سالم مثل خود ما.
190- ﴿جَعَلَا لَهُۥ شُرَکَآءَ﴾: به خدا شریک قرار دادند چون پسر خود را به وسوسه شیطان عبد الحارث نام گذاشتند، مراد شیطان از حارث، خودش بود.
190- ﴿عَمَّا یُشۡرِکُونَ﴾: از آنچه مشرکین عرب با پرستش بتها به او شریک قرار میدهند.
195- ﴿فَلَا تُنظِرُون﴾: مرا یک ساعت مهلت ندهید.
198- ﴿لَا یُبۡصِرُونَ﴾: نمیتوانند ببینند که توانش را ندارند.
199- ﴿خُذِ ٱلۡعَفۡوَ﴾: از اخلاق مردم آنچه برآنها سهل و آسان است بپذیر.
199- ﴿وَأۡمُرۡ بِٱلۡعُرۡفِ﴾: به کاری دستور بده که در شرع پسندیده است.
200- ﴿یَنزَغَنَّکَ﴾: به تو رسد.
200- ﴿نَزۡغ﴾: وسوسهای.
201- ﴿مَسَّهُمۡ طَٰٓئِفٞ﴾: وسوسهای به ایشان رسد.
201- ﴿تَذَکَّرُواْ﴾: امر و نهی خدا و دشمنی شیطان را بیاد بیاورند.
202- ﴿یَمُدُّونَهُمۡ﴾: شیاطین با آنها در گمراهی کمک میکنند.
203- ﴿لَوۡلَا ٱجۡتَبَیۡتَهَا﴾: چرا آیات را خودت نساختی.
203- ﴿هَٰذَا بَصَآئِرُ﴾: قرآن حجت آشکار و برهان درخشان است.
205- ﴿تَضَرُّعٗا﴾: به ناله و زاری.
205- ﴿خِیفَة﴾: ترسان از عذاب الهی.
205- ﴿بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ﴾: اول و آخر روز.
206- ﴿لَهُۥ یَسۡجُدُونَۤ۩﴾: تنها او را سجده و عبادت میکنند، آیه سجده.
[1]- اگر منظور او از این سخن، تفویض چگونگی استوا (واگذار کردن بیان کیفیت آن به خداوند) باشد، سخنی حق است؛ زیرا چگونگی و کیفیتی که سزاوار الله سبحانه و تعالی باشد را کسی جز خودش نمیداند، همانگونه که امام مالک : گفت: «چگونگی آن مجهول است». اما اگر منظور ایشان این بوده که معنی استواء نامعلوم است این سخن فرار از اثبات صفت علو و استوا بر عرش است، زیرا سلف گفتهاند که معنای استوا یعنی بلندا و ارتفاع و قرار گرفتن. (نگا: صحیح بخاری 4/387 ، برای آگاهی بیشتر مراجعه کنید به کتاب: «اجتماع الجیوش الإسلامیة» و کتاب «العلو»، نوشتهای ابن القیم :).
عبارت مؤلف مبهم است و هر دو معنی را شامل میشود، ولی سلف معنای استواء را نامعلوم نمیدانستند، چنانکه امام مالک : و دیگران گفتهاند: (الاستواء معلوم) یعنی استواء معلوم است. (این اثر را ابن عبدالبر در التمهید (7/138) از طریق عبدالله بن نافع عن مالک بن أنس الصابونی در عقیدة السلف أصحاب الحدیث (ص17-18)، و أبونعیم در الحلیة (6/325-326) همگی از طریق جعفر بن عبدالله از مالک روایت کردهاند و صابونی در عقیدة السلف (ص 17) از طریق جعفر بن میمون از مالک و بیهقی در الأسماء والصفات (ص 408) از طریق عبدالله بن وهب از مالک روایت کردهاند. حافظ ابن حجر در الفتح (103/406- 407) گفته است: سند آن "جید" است، و ذهبی در کتاب العلو ص103 آن را صحیح دانسته است).
این مفهوم با الفاظ دیگری نیز وارد شده: (الاستواء غیر مجهول والکیف غیر معقول) یعنی استواء مجهول نیست و چگونگی آن را عقل در نمییابد. (برگرفته از مقاله «التعقیبات المفیدة على کتاب کلمات القرآن تفسیر وبیان للشیخ مخلوف»، نوشتهای دکتر محمد بن عبدالرحمن الخمیس).
سورۀ مائده
1- ﴿بِٱلۡعُقُودِ﴾: به عهد و پیمانهای مؤکد.
1- ﴿ٱلۡأَنۡعَٰمِ﴾: شتر، گوسفند، بز و گاو.
1- ﴿غَیۡرَ مُحِلِّی ٱلصَّیۡدِ﴾: شکار حرام است، حلالش نشمارید.
1- ﴿أَنتُمۡ حُرُمٌ﴾: که شما در حال احرام حج یا عمره باشید.
2- ﴿لَا تُحِلُّواْ﴾: بیحرمتی نکنید.
2- ﴿شَعَٰٓئِرَ ٱللَّهِ﴾: مناسک حج یا نشانههای دین خدا را.
2- ﴿ٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ﴾: ماههای چهارگانه حرام را.
2- ﴿ٱلۡهَدۡی﴾: چارپایی را که برای قربانی بهکعبه فرستند.
2- ﴿ٱلۡقَلَٰٓئِدَ﴾: آنچه قربانی را با آن نشانی کنند.
2- ﴿لَآ ءَآمِّینَ ٱلۡبَیۡتَ﴾: نه کسانی را که به قصد حج و عمره برای زیارت خانه خدا روان میشوند.
2- ﴿لَا یَجۡرِمَنَّکُمۡ﴾: وادارتان نکند.
2- ﴿شَنََٔانُ قَوۡمٍ﴾: کینه شما نسبت به آنها.
3- ﴿ٱلدَّم﴾: خون جاری.
3- ﴿لَحۡمُ ٱلۡخِنزِیرِ﴾: همه اجزای بدن خوک.
3- ﴿مَآ أُهِلَّ لِغَیۡرِ ٱللَّهِ بِهِۦ﴾: آنچه هنگام ذبح آن، نام غیر خدا ذکر شود.
3- ﴿ٱلۡمُنۡخَنِقَةُ﴾: حیوانیکه خفه شده باشد.
3- ﴿وَٱلۡمَوۡقُوذَة﴾: حیوانیکه به اثر زدن بمیرد.
3- ﴿وَٱلۡمُتَرَدِّیَةُ﴾: حیوانیکه به اثر سقوط از بلندی مرده باشد.
3- ﴿وَٱلنَّطِیحَةُ﴾: جانوریکه به شاخ زدن حیوان دیگری مرده باشد.
3- ﴿مَآ أَکَلَ ٱلسَّبُعُ﴾: جانوریکه درندهای قسمتی از بدن او را بخورد و او از اثر همین زخم بمیرد.
3- ﴿مَا ذَکَّیۡتُمۡ﴾: حیوانیکه قبل از مردنش به او برسید و ذبحش کنید.
3- ﴿ٱلنُّصُبِ﴾: سنگهای بود پیرامون کعبه که به آنها تعظیم میکردند.
3- ﴿تَسۡتَقۡسِمُواْ﴾: بخواهید که قسمت و سهم خویش را بدانید.
3- ﴿بِٱلۡأَزۡلَٰمِ﴾: به وسیله تیرهای نشانی شده که در جاهلیت معروف بود.
3- ﴿ذَٰلِکُمۡ فِسۡقٌ﴾: این همه خروج از طاعت خداست.
3- ﴿ٱضۡطُرَّ﴾: ضرورت ناچارش ساخت که از آن تناول کند.
3- ﴿مَخۡمَصَةٍ﴾: گرسنگی شدید.
3- ﴿غَیۡرَ مُتَجَانِفٖ لِّإِثۡمٖ﴾: با تمایل به گناه از حد نیاز تجاوز نکند.
4- ﴿ٱلطَّیِّبَٰتُ﴾: آنچه خدا خوردن آن را اجازه داده است.
4- ﴿ٱلۡجَوَارِحِ﴾: حیوانات شکاری از درندگان و پرنگان.
4- ﴿مُکَلِّبِینَ﴾: در حالیکه به آنها شکار آموختهاید.
5- ﴿طَعَامُ﴾: آنچه یهود و نصاری سر ببرند.
5- ﴿ٱلۡمُحۡصَنَٰت﴾: زنان پاکدامن یا آزاد.
5- ﴿أُجُورَهُنَّ﴾: مهر آنان را.
5- ﴿مُحۡصِنِینَ﴾: به این ازدواج جویای عفت باشید.
5- ﴿غَیۡرَ مُسَٰفِحِینَ﴾: نه به زنای آشکار.
5- ﴿لَا مُتَّخِذِیٓ أَخۡدَانٖ﴾: دوستان نهانی برای زنا نگیرد.
5- ﴿یَکۡفُرۡ بِٱلۡإِیمَٰنِ﴾: به شریعت اسلام انکار ورزد.
5- ﴿حَبِطَ عَمَلُهُۥ﴾: ثواب اعمال سابقش باطل است.
6- ﴿ٱلۡغَآئِط﴾: محل قضای حاجت، کنایه از مدفوع است.
6- ﴿لَٰمَسۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ﴾: با زنان مقاربت کردید یا به بدن و چهره آنها دست زدید.
6- ﴿صَعِیدٗا طَیِّبٗا﴾: خاک پاک یا زمین پاک.
6- ﴿حَرَجٖ﴾: سختگیری در دین.
7- ﴿مِیثَٰقَهُ﴾: عهد او را.
8- ﴿شُهَدَآءَ بِٱلۡقِسۡطِ﴾: به عدالت شهادت دهید.
8- ﴿لَا یَجۡرِمَنَّکُمۡ﴾: وادارتان نکند.
8- ﴿شَنََٔانُ قَوۡمٍ﴾: دشمنی با آنها.
11- ﴿یَبۡسُطُوٓاْ إِلَیۡکُمۡ أَیۡدِیَهُمۡ﴾: برای کشتن و تباه کردن شما حملهور شوند.
12- ﴿نَقِیبٗا﴾: سرپرست امین.
12- ﴿عَزَّرۡتُمُوهُمۡ﴾: به آنها کمک کردید یا تعظیم نمودید.
12- ﴿قَرۡضًا حَسَنٗا﴾: وام نیکو به طیب خاطر برای رضای خدا.
13- ﴿یُحَرِّفُونَ ٱلۡکَلِمَ﴾: یهودیان تورات را تغییر میدهند یا آن را به باطل تأویل میکنند.
13- ﴿نَسُواْ حَظّٗا﴾: بخش وافری را فراموش کردند.
13- ﴿خَآئِنَة﴾: غدر و عمل خاینانه.
14- ﴿فَأَغۡرَیۡنَا﴾: بر انگیختیم، افکندیم یا چسباندیم.
15- ﴿نُورٞ﴾: رسول خدا.
19- ﴿فَتۡرَةٖ﴾: فاصله، انقطاع و سکون.
25- ﴿فَٱفۡرُق﴾: به داوری و قضاوت، بین ما و آنها فرق نما.
26- ﴿یَتِیهُونَ فِی ٱلۡأَرۡضِ﴾: در آن بیابان حیران و راهگم گردش میکردند.
26- ﴿فَلَا تَأۡسَ﴾: غمگین مباش.
27- ﴿قُرۡبَانٗا﴾: کار نیکیکه با آن به خدا تَقَرُّب جویند.
29- ﴿تَبُوٓأَ بِإِثۡمِی﴾: چون مرا بکشی روز قیامت با گناه قتل من نزد خدا برگردی.
29- ﴿إِثۡمِکَ﴾: گناهان سابقت که مانع از قبول قربانیت شدند.
30- ﴿فَطَوَّعَتۡ لَهُۥ نَفۡسُهُ﴾: نفس امارهاش این امر را بر او آراست و آسان جلوه داد.
31- ﴿یَبۡحَثُ فِی ٱلۡأَرۡضِ﴾: زمین را میکند تا زاغی را که کشته بود دفن کند.
31- ﴿سَوۡءَةَ أَخِیهِ﴾: جسد یا عورت برادرش را. ﴿یَٰوَیۡلَتَىٰٓ﴾: یا حسرتا.
33- ﴿یُنفَوۡاْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ﴾: از آن سرزمین تبعید یا محبوس شوند.
33- ﴿خِزۡیٞ﴾: رسوایی و شکنجه.
35- ﴿ٱلۡوَسِیلَةَ﴾: نزدیکی جستن با طاعات و عبادت و ترک گناه.
38- ﴿نَکَٰلٗا﴾: شکنجهای سختی است برای جلوگیری از تکرار این گناه.
41- ﴿سَمَّٰعُونَ لِلۡکَذِبِ﴾: سخنان تو را میشنوند و آن را تغییر میدهند تا بهانه برای تکذیبت بیابند.
41- ﴿سَمَّٰعُونَ لِقَوۡمٍ ءَاخَرِینَ﴾: سخنان تو را میشنوند تا برای دیگران جاسوسی نمایند.
41- ﴿یُحَرِّفُونَ ٱلۡکَلِمَ﴾: کلام را تغییر میدهند یا آن را به باطل تأویل میکنند.
41- ﴿فِتۡنَتَهُ﴾: گمراهی، کفر و هلاکت او را.
41- ﴿خِزۡیٞ﴾: رسوایی و ذلت.
42- ﴿أَکَّٰلُونَ لِلسُّحۡتِ﴾: مال حرام را که زشتترین آن رشوت است میخورند.
42- ﴿بِٱلۡقِسۡطِ﴾: به عدالت که حکم اسلام است.
42- ﴿ٱلۡمُقۡسِطِینَ﴾: عدالت پیشگان.
43- ﴿یَتَوَلَّوۡنَ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِکَ﴾: خودت را حکم قرار میدهند سپس از فرمانت که مغایر تورات نیست سرپیچی میکنند.
44- ﴿أَسۡلَمُواْ﴾: به دستورات الهی که در تورات ذکر بود گردن نهادند.
44- ﴿ٱلرَّبَّٰنِیُّونَ﴾: پارسایان یهود.
44- ﴿وَٱلۡأَحۡبَارُ﴾: علمای یهود.
46- ﴿وَقَفَّیۡنَا عَلَىٰٓ ءَاثَٰرِهِم﴾: پس از پیامبران فرستادیم.
48- ﴿مُهَیۡمِنًا عَلَیۡهِ﴾: مراقب یا شاهد بر کتب پیشین.
48- ﴿عَمَّا جَآءَکَ﴾: از آنچه بر تو وحی شده عدول کنی.
48- ﴿شِرۡعَةٗ وَمِنۡهَاجٗا﴾: شریعت و راه روشن در دین.
48- ﴿لِّیَبۡلُوَکُمۡ﴾: تا شما را بیازماید با اینکه از احوالتان آگاه است.
49- ﴿أَن یَفۡتِنُوکَ﴾: تو را به مکر و حیله منحرف سازند.
51- ﴿أَوۡلِیَآءُ﴾: دوست صمیمی و یاور.
52- ﴿تُصِیبَنَا دَآئِرَةٞ﴾: از گردش روزگار با مصیبتها و سختیها روبرو شویم.
52- ﴿بِٱلۡفَتۡح﴾: پیروزی برای رسول خدا.
53- ﴿جَهۡدَ أَیۡمَٰنِهِمۡ﴾: سوگندهای سخت.
53- ﴿حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ﴾: اعمال آنها باطل و بیثمر شد.
54- ﴿أَذِلَّةٍ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِینَ﴾: بر مسلمانان مشفق و مهربانند.
54- ﴿أَعِزَّةٍ عَلَى ٱلۡکَٰفِرِینَ﴾: در برابر کافران سرسخت، استوار و نیرومند هستند.
54- ﴿لَوۡمَةَ لَآئِمٖ﴾: در راه نصرت دین از سرزنش هیچ سرزنش کنندهای.
54- ﴿ٱللَّهُ وَٰسِعٌ﴾: فضل و جود خدا فراوان است.
57- ﴿هُزُوٗا وَلَعِبٗا﴾: تمسخر و استهزا.
59- ﴿تَنقِمُون﴾: عیب میگیرید.
60- ﴿مَثُوبَة﴾: جزا و عقوبت.
60- ﴿عَبَدَ ٱلطَّٰغُوتَ﴾: شیطان را اطاعت و خدا را نافرمانیکرد.
60- ﴿سَوَآءِ ٱلسَّبِیلِ﴾: روش معتدل، اسلام.
62- ﴿أَکۡلِهِمُ ٱلسُّحۡتَ﴾: خوردن مال حرام، زشتترین آن رشوت است.
63- ﴿ٱلرَّبَّٰنِیُّونَ﴾: پارسیان یا علما و فقهای یهود.
63- ﴿ٱلۡأَحۡبَار﴾: علمای یهود.
64- ﴿مَغۡلُولَةٌ﴾: از عطا و بخشش به اثر بخل بسته است.
66- ﴿أُمَّةٞ مُّقۡتَصِدَةٞ﴾: گروه میانه رو، مسلمانان.
68- ﴿فَلَا تَأۡسَ﴾: پس حزین و متأسف نباش.
69- ﴿َٱلصَّٰبُِٔونَ﴾: پرستندگان فرشتهها یا ستارهها.
71- ﴿فِتۡنَةٞ﴾: بلا و عذاب شدید.
75- ﴿خَلَتۡ﴾: گذشته است.
75- ﴿أُمُّهُۥ صِدِّیقَةٞ﴾: مادرش بسیار راستگو و با خدا بود.
75- ﴿یَأۡکُلَانِ ٱلطَّعَامَ﴾: هر دو مثل انسانهای دیگر غذا میخوردند پس چگونه او را خدا میپندارید.
75- ﴿أَنَّىٰ یُؤۡفَکُونَ﴾: چگونه از پذیرش و اندیشیدن به این دلایل آشکار سرپیچی میکنند.
77- ﴿لَا تَغۡلُواْ﴾: افراط و از حد تجاوز نکنید.
77- ﴿غَیۡرَ ٱلۡحَقِّ﴾: تجاوز نادرست.
80- ﴿سَخِطَ ٱللَّهُ عَلَیۡهِمۡ﴾ : به سبب آنچه انجام دادند مورد غضب خدا قرار گرفتند.
83- ﴿تَفِیضُ مِنَ ٱلدَّمۡعِ﴾: چشمانشان از اشک لبریز و گهربار میشود.
89- ﴿بِٱللَّغۡوِ فِیٓ أَیۡمَٰنِکُمۡ﴾ : قسمهای بیهودهتان، قسم لغو آن است که در بارۀ چیزی قسم میخورد به باور اینکه راست است اما حقیقت خلاف آن است، یا چیزی را به زبان میآورد که به آن قصد سوگند ندارد.
89- ﴿عَقَّدتُّمُ ٱلۡأَیۡمَٰنَ﴾ : به قصد سوگند یاد کردهاید.
90- ﴿َٱلۡأَنصَابُ﴾: به اطراف کعبه سنگهای بود که مشرکین آنها را بزرگ میداشتند.
90- ﴿ٱلۡأَزۡلَٰم﴾: تیرهایکه در جاهلیت با آنها فال میگرفتند.
90- ﴿رِجۡسٞ﴾: خبیث، پلید و نجس است.
93- ﴿جُنَاحٞ﴾: گناه.
93- ﴿طَعِمُوٓا﴾ : چیزهای حرام را پیش از اینکه تحریم آنها اعلام شود، خوردند یا نوشیدند.
94- ﴿لَیَبۡلُوَنَّکُمُ ٱللَّهُ﴾: خدا شما را امتحان میکند.
95- ﴿أَنتُمۡ حُرُمٞ﴾: در حال احرام حج یا عمره هستید.
95- ﴿ٱلنَّعَمِ﴾: شتر، گاو، گوسفند و بز.
95- ﴿بَٰلِغَ ٱلۡکَعۡبَةِ﴾ : به حرم برسد و آنجا ذبح شود.
95- ﴿عَدۡلُ ذَٰلِکَ_: معادل و برابر آن طعام.
95- ﴿وَبَالَ أَمۡرِهِ﴾: سنگینی جزای عمل و عاقبت بد گناه خود را.
96- ﴿لِلسَّیَّارَةِ﴾: برای مسافران.
97- ﴿ٱلۡبَیۡتَ ٱلۡحَرَامَ﴾: مراد از کعبه، همه جای حرم است.
97- ﴿قِیَٰمٗا لِّلنَّاسِ﴾: برپادارنده مصالح دینی و دنیویی مردم.
97- ﴿ٱلشَّهۡرَ ٱلۡحَرَامَ﴾: ماههای حرام ذیالقعده ذیالحجه، محرم و رجب.
97- ﴿ٱلۡهَدۡیَ﴾: قربانی که به کعبه فرستند.
97- ﴿ٱلۡقَلَٰٓئِدَ﴾: آنچه برای نشانه به گردن قربانی اندازند.
103- ﴿بَحِیرَةٖ﴾: شتری را میگفتند که پنج بار و بار آخر نر زاییده بودی گوش او را میشکافتند و برای بتها رها میکردند.
103- ﴿سَآئِبَةٖ﴾: شتر ماده که آن را به قصد شفا از مرض یا نجات در محاربه برای بتها رها میکردند.
103- ﴿وَصِیلَة﴾: شتریکه بار اول و دوم ماده میزایید، آن را برای بتها رها میکردند.
103- ﴿حَامٖ﴾: شتر نریکه بچه بچهاش آبستن میشد آن را نه سوار میشدند و نه بردوشش بار مینهادند.
104- ﴿حَسۡبُنَا﴾: برای ما کافی است.
105- ﴿عَلَیۡکُمۡ أَنفُسَکُمۡ﴾: شما عهدهدار خود باشید و خود را از گناه حفظ کنید.
106- ﴿ضَرَبۡتُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ﴾: سفر کردید.
106- ﴿لَا نَشۡتَرِی بِهِۦ﴾: ما بخاطر مال دنیا قسم ناحق نمیخوردیم.
107- ﴿ٱلۡأَوۡلَیَٰنِ﴾: نزدیکان و وارثهای مُتوَفَّی .
110- ﴿بِرُوحِ ٱلۡقُدُسِ﴾: به جبریل.
110- ﴿فِی ٱلۡمَهۡدِ﴾: در شیر خوارگی.
110- ﴿کَهۡلٗا﴾: در حال کمال قوت، پس از فرود آمدن از آسمان.
110- ﴿تَخۡلُقُ﴾: صورت و شکل میساختی.
110- ﴿ٱلۡأَکۡمَهَ﴾: کور مادرزاد را.
111- ﴿ٱلۡحَوَارِیِّۧنَ﴾: یاران نزدیک عیسی ÷.
112- ﴿مَآئِدَةٗ﴾: خوانهای پر از غذا.
114- ﴿عِیدٗا﴾: روز مبارک یا شادمانی.
116- ﴿سُبۡحَٰنَکَ﴾: پروردگارا، تو پاک و منزهای، من چگونه این سخن را به زبان بیاورم.
117- ﴿تَوَفَّیۡتَنِی﴾: مرا گرفتی و زنده به آسمان بردی.