اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

زیارت قبور

زیارت قبور

خداوند متعال برای آنکه بندگانش آمادۀ دیدار وی شوند و همینطور برای آنکه سختی‌هایی که در دنیا با آن روبرو می‌شوند برایشان آسان گردد، زیارت قبور را برای آنان مشروع گردانده است. اما از سوی دیگر برای آنان بیان داشته که برخی از انواع زیارت مشروع نیست. اما زیارتی که مشروع است کدام است؟ زیارت غیر مشروع چیست؟

زیارت قبور به سه دسته تقسیم می‌شود:

1-    زیارت شرعی.

2-    زیارت بدعت‌آمیز.

3-    زیارت شرک‌آمیز.

 

۱- زیارت بر اساس سنت یعنی زیارت شرعی

دلیل مشروعیت این زیارت حدیثی است که بُرَیده از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ روایت نموده که فرمودند: «پیش‌تر شما را از زیارت قبور نهی کرده بودم، پس [هم اکنون] به زیارت آن بروید زیرا شما را به یاد آخرت می‌اندازد».([1])

این زیارت آدابی دارد:

1-    نیت شخص از این زیارت، یادآوری آخرت و عبرت گرفتن از قبور باشد.

2-    قصد وی دعا برای خود و مردگان مسلمان باشد.

3-    اینکه تنها به قصد زیارت قبر بار سفر نبندد، زیرا رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ از این نوع سفر نهی نموده و فرموده است: «بار سفر بسته نمی‌شود مگر به سه مسجد: مسجد من و مسجد الحرام و مسجد الاقصی».([2])

۲- زیارت بدعت آمیز

منظور زیارتی است که بر غیر سنت و راه و روش پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ باشد. مثلا شخصی به هدف دعا و نماز یا اعتکاف یا توسل به جاه و منزلت مردگان به زیارت آنان برود. [توسل بدعت آمیز] چنین است که شخص به جاه و منزلت شخص مرده یا غایب یا حاضر توسل کند و بگوید: «خداوندا من به جاه و مقام و منزلت فلانی به تو متوسل می‌شوم و چنین می‌خواهم...». هر چند به نظر چنین کسی او تنها به درگاه الله دعا کرده و تنها وی را عبادت کرده است، اما در واقع وی عبادت خدا را به روشی غیر مشروع انجام داده و مرتکب بدعت در دین شده و در دعای خود تجاوز نموده و خدا را به غیر روشی که وی امر نموده دعا کرده است.

 

۳- زیارت شرک آمیز

اینکه به قصد خود شخص مرده به زیارت وی رود و در دعایش از وی ـ و نه از خداوند ـ جلب سود یا دفع ضرری را بخواهد، مثلا شفای بیمار و برگشت یک غایب یا دیگر حاجات. این شخص مرتکب شرک اکبر شده و جز با توبه بخشیده نمی‌شود.

الله متعال می‌فرماید:

﴿وَلَا تَدۡعُ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَنفَعُکَ وَلَا یَضُرُّکَۖ فَإِن فَعَلۡتَ فَإِنَّکَ إِذٗا مِّنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٠٦ وَإِن یَمۡسَسۡکَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا کَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَۖ وَإِن یُرِدۡکَ بِخَیۡرٖ فَلَا رَآدَّ لِفَضۡلِهِۦ[یونس: 106-107].

(و به جای الله چیزی را که سود و زیانی به تو نمی‌رساند مخوان که اگر چنین کنی در آن صورت قطعا از جمله ستمکارانی (۱۰۶) و اگر الله به تو زیانی برساند آن را برطرف کننده‌ای جز او نیست و اگر برای تو خیری بخواهد بخشش او را رد کننده‌ای نیست).

و همچنین می‌فرماید:

﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن یَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا یَسۡتَجِیبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ ٥ [الأحقاف: 5].

(و کیست گمراه‌تر از کسی که به جز الله کسی را به فریاد می‌خواند که تا روز قیامت او را اجابت نمی‌کند و آنان از دعای او نا آگاهند).([3])



[1]- به روایت مسلم در کتاب الجنائز، باب «استئذان النبی صلی الله علیه وسلم ربه عز وجل فی زیارة قبر أمه» (۹۷۷).

[2]- منظور از بار سفر بستن، یعنی اینکه شخص صرفا برای زیارت قبری مسافرت کند. [اما اگر به هدف دیگری به جایی سفر کرد و در حین سفر به زیارت قبور مسلمانان رفت اشکالی ندارد].

[3]- نگا: معارج القبول (۱/ ۴۱۷-۴۳۳).

تفاوت میان شرک اکبر و شرک اصغر

تفاوت میان شرک اکبر و شرک اصغر

شرک اکبر

شرک اصغر

مرتکب خود را در آتش جهنم جاودانه می‌کند

همۀ اعمال نیک را از بین می‌برد

جان و مال صاحبش بی‌ارزش می‌شود

خداوند او را نمی‌آمرزد مگر با توبۀ پیش از مرگ

صاحب خود را در آتش جاودانه نمی‌کند

اعمال نیک را به طور کامل از بین نمی‌برد

خون و مال صاحبش حلال نیست

صاحبش تحت مشیئت خدا است؛ اگر خواست وی را عذاب می‌‌یدهد، یا می‌بخشد

دوم: شرک اصغر و انواع آن

دوم: شرک اصغر و انواع آن

شرک اصغر شرکی است که در نصوص شریعت (کتاب و سنت) از آن به لفظ شرک نام برده شده اما به حد شرک اکبر نمی‌رسد.

انواع شرک اصغر

سوگند خوردن به غیر الله، و ریای اندک، و گفتن اینکه: «هر چه خدا و تو بخواهی» یا گفتن: «اگر خدا و فلانی نبودند...» و طلب علم دین برای غیر خدا و برای شغل و مدرک، یا طلب علم برای ریا و خودنمایی، و دیگر کارهای منافی اخلاص.

خطر شرک اصغر

مرتکب شرک اصغر در آتش جهنم جاودانه نمی‌شود اما در معرض وعید پروردگار است و خطر بزرگی صاحبِ آن را تهدید می‌کند که نباید آن را دست کم گرفت. چه بسیارند کسانی که مدعی علم‌اند و مرتکب این نوع شرک می‌شوند تا چه رسد به مردم عادی، و چه بسا صاحبِ خود را به سوی شرک اکبر بکشاند. بنابراین باید از آن دوری کرد.

شرک اصغر به دو بخش تقسیم می‌شود:

1-    شرک آشکار.

2-    شرک پنهان.

نخست: شرک آشکار

این نوع شرک دو بخش دارد: شرک در کردار و شرک در گفتار.

شرک در کردار: مانند پوشیدن تعویذ و ریسمان و آویزان کردن تمیمه و هیکل و طلسم برای دوری از چشم زخم یا آسیب جن و بیماری و یا مصیبت و حادثه. این نوعی شرک اصغر است مگر در یک صورت: اگر شخص اعتقاد داشته باشد خود این تعویذ و مهره و آنچه به خود بسته مستقلاً سود یا زیان می‌رساند که در این صورت دچار شرک اکبر شده است. اما اگر معتقد باشد این چیز سبب در امان ماندن وی هست، چیزی را که سبب [در امان ماندن] نیست به عنوان سبب قرار داده و دچار شرک اصغر شده است.

شرک در گفتار: مانند قسم خوردن به غیر الله، مثل اینکه شخص به پدر یا پدر بزرگ خود یا کعبه یا به جان خود و جان دیگری و یا به پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ سوگند یاد کند. و مانند اینکه برخی می‌گویند: «به خاطر فلانی باران آمد»، یا اینکه به شخصی گفته شود: «هر چه خدا بخواهد و تو بخواهی»، یا اینکه «اگر اردک در خانه نبود دزدها همه چیز را می‌بردند!»

دوم: شرک پنهان

منظور از شرک پنهان، شرک در نیت است. این نوع شرک بیشترین شیوع را دارد تا جایی که حتی عالمان ـ چه رسد به جاهلان ـ گرفتار آن می‌شوند مگر کسی که رحمت پروردگار نصیبش شود، و دریایی است که ساحل ندارد.

نخست: شرک اکبر

نخست: شرک اکبر

تعریفِ شرک اکبر: همسان قرار دادن برای خداوند متعال در ربوبیت یا الوهیت، یا نام‌ها وصفات وی.([1])

همچنین در تعریف آن گفته شده: [شرک اکبر] یعنی آنکه برای الله همسانی قرار داده شود که همانند خدا فرا خوانده شود یا همانند خدا از وی بترسند یا مانند خدا دوستش داشته باشند، یا یکی از انواع عبادت را برای وی قرار دهند.([2])

«قرار دادن همسان برای خداوند متعال در ربوبیت وی» یعنی آنکه معتقد باشی کسی جز خدا توانایی آفرینش و روزی دادن و زنده کردن و میراندن و دیگر صفات پروردگاری را داشته باشد. یا اینکه در الوهیت خداوند برای وی شریک قرار دهی، یعنی کسی را به جز الله بپرستی و برای وی رکوع و سجده بری و برای وی قربانی و نذر کنی و او را به جای خداوند متعال به دعا بخوانی... یا آنکه در نام‌ها و صفات خداوند برای وی شریک قائل شوی، مانند برگرفتن نام «لات» از اله، و «عُزّی» از عزیز، که شرک در نام‌های الله است، و شرک در صفات مانند شبیه ساختن صفات مخلوق به خالق.

خطر شرک بر صاحبِ آن

شرک اکبر تنها با توبه آمرزیده می‌شود، و اگر مرتکبِ آن [بدون توبه] به دیدار خداوند برود، در آتش جاودانه خواهد بود. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَغۡفِرُ أَن یُشۡرَکَ بِهِۦ وَیَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَن یَشَآءُۚ وَمَن یُشۡرِکۡ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱفۡتَرَىٰٓ إِثۡمًا عَظِیمًا ٤٨ [النساء: 48].

(مسلما الله این را که به او شرک ورزیده شود نمی‌بخشد و غیر از آن را برای هر که بخواهد می‌بخشاید، و هر کس به الله شرک ورزد به یقین گناهی بزرگ بربسته است).

بیشتر کسانی که مرتکب این نوع شرک می‌شوند به سبب روی‌گردانی‌شان از فراگیری اصول دین و سهل‌انگاری دربارۀ توحید و اهمیت ندادن به حقیقت توحید و دلایل آن است. همچنین بی‌توجهی به یادگیری عوامل باطل کنندۀ اسلام که در صورت ارتکاب باعث خروج شخص از دین می‌شود.

انواع شرک اکبر

1-    شرکِ عبادت: یعنی انجام یکی از عبادات برای غیر الله، مانند دعا و نذر و ذبح و دیگر عباداتی که یاد شد.

2-    شرک محبت: یعنی انسان کسانی را همسان الله دوست بدارد، چنانکه الله متعال می‌فرماید:

﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادٗا یُحِبُّونَهُمۡ کَحُبِّ ٱللَّهِ [البقرة: 165].

(و از مردم کسانی هستند که در برابر الله همانندهایی [برای او] برمی‌گزینند که آنان را مانند محبت الله دوست می‌دارند).

3-    شرک هوا و هوس: یعنی اینکه انسان خواسته‌های نفس خود را بر طاعت خدا مقدم بدارد. در این صورت اگر آنچه نفس او می‌خواهد شرک یا کفر باشد او نیز مرتکب شرک و کفر شده از اسلام خارج می‌شود. اما اگر آنچه نفس وی می‌خواهد از گناهان باشد، این یکی از انواع شرک است، به طوری که هوای نفس خود را با الله متعال شریک گردانده، اما این شرک وی را از دین خارج نمی‌کند زیرا به طور کلی همۀ گناهان به سبب هوای نفس است. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿أَرَءَیۡتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَٰهَهُۥ هَوَىٰهُ أَفَأَنتَ تَکُونُ عَلَیۡهِ وَکِیلًا ٤٣ [الفرقان: 43].

(آیا آنکس را که هوای نفس را معبود خود گرفته است دیدی؟ آیا تو وکیل او خواهی بود؟)

انسان به سبب هوای نفس خود گرفتار معصیت پروردگار و بدعت و شرک می‌شود؛ آنکه اسیر هوای نفس است نه معروفی را معروف می‌داند و نه منکر را انکار می‌کند، مگر آنچه هوای نفس وی خوش بدارد.

4-    شرک طاعت: یعنی انسان با اطاعت از غیر خدا، آنچه را خداوند حرام دانسته حلال بداند یا آنچه را توسط خداوند حلال قرار داده شده حرام کند. الله متعال این کار را شرک دانسته و فرموده است:

﴿أَمۡ لَهُمۡ شُرَکَٰٓؤُاْ شَرَعُواْ لَهُم مِّنَ ٱلدِّینِ مَا لَمۡ یَأۡذَنۢ بِهِ ٱللَّهُ [الشورى: 21].

(آیا برای آنان شریکانی است که در آنچه خدا بدان اجازه نداده برایشان بنیاد آیینی نهاده‌اند؟).

و می‌فرماید:

﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ [التوبة: 31].

(دانشمندان و راهبان خود را به جای الله به خدایی گرفتند).

در تفسیر این آیه آمده که عَدیّ بن حاتم گفت: در حالی نزد رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ آمدم که صلیبی طلایی در گردن داشتم. ایشان فرمودند: «ای عَدی، این بت را از خود دور کن» و شنیدم که این آیۀ سورۀ برائت (توبه) را خواند که ﴿دانشمندان و راهبان خود را به جای الله به خدایی گرفتند. سپس فرمود: «آنان (یهود و نصاری) آن‌ها [یعنی احبار و راهبان] را بندگی نمی‌کردند، اما هنگامی که چیزی را برایشان حلال می‌کردند آن را حلال می‌دانستند و هرگاه چیزی را برایشان حرام قرار می‌دادند، آنان [نیز] آن را حرام می‌دانستند».([3])



[1]- معارج القبول (۲/ ۴۸۳) واللجنة الدائمة (۱/ ۵۱۶).

[2]- علامه ابن سعدی، القول السدید فی شرح کتاب التوحید (۲۴).

[3]- به روایت ترمذی در تفسیر القرآن (۸/ ۲۴۸) و بیهقی (۱۰/ ۱۱۶). شیخ الاسلام ابن تیمیه در کتاب الایمان (۶۴) آن را حسن دانسته است.

مبحث دوم: شرک و انواع آن

مبحث دوم: شرک و انواع آن

شرک یعنی: قرار دادن همسان و شریک برای الله متعال.

انواع شرک: شرک بر دو نوع است:

نخست: شرک اکبر

تعریفِ شرک اکبر: همسان قرار دادن برای خداوند متعال در ربوبیت یا الوهیت، یا نام‌ها وصفات وی.([1])

همچنین در تعریف آن گفته شده: [شرک اکبر] یعنی آنکه برای الله همسانی قرار داده شود که همانند خدا فرا خوانده شود یا همانند خدا از وی بترسند یا مانند خدا دوستش داشته باشند، یا یکی از انواع عبادت را برای وی قرار دهند.([2])

«قرار دادن همسان برای خداوند متعال در ربوبیت وی» یعنی آنکه معتقد باشی کسی جز خدا توانایی آفرینش و روزی دادن و زنده کردن و میراندن و دیگر صفات پروردگاری را داشته باشد. یا اینکه در الوهیت خداوند برای وی شریک قرار دهی، یعنی کسی را به جز الله بپرستی و برای وی رکوع و سجده بری و برای وی قربانی و نذر کنی و او را به جای خداوند متعال به دعا بخوانی... یا آنکه در نام‌ها و صفات خداوند برای وی شریک قائل شوی، مانند برگرفتن نام «لات» از اله، و «عُزّی» از عزیز، که شرک در نام‌های الله است، و شرک در صفات مانند شبیه ساختن صفات مخلوق به خالق.

خطر شرک بر صاحبِ آن

شرک اکبر تنها با توبه آمرزیده می‌شود، و اگر مرتکبِ آن [بدون توبه] به دیدار خداوند برود، در آتش جاودانه خواهد بود. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱللَّهَ لَا یَغۡفِرُ أَن یُشۡرَکَ بِهِۦ وَیَغۡفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِکَ لِمَن یَشَآءُۚ وَمَن یُشۡرِکۡ بِٱللَّهِ فَقَدِ ٱفۡتَرَىٰٓ إِثۡمًا عَظِیمًا ٤٨ [النساء: 48].

(مسلما الله این را که به او شرک ورزیده شود نمی‌بخشد و غیر از آن را برای هر که بخواهد می‌بخشاید، و هر کس به الله شرک ورزد به یقین گناهی بزرگ بربسته است).

بیشتر کسانی که مرتکب این نوع شرک می‌شوند به سبب روی‌گردانی‌شان از فراگیری اصول دین و سهل‌انگاری دربارۀ توحید و اهمیت ندادن به حقیقت توحید و دلایل آن است. همچنین بی‌توجهی به یادگیری عوامل باطل کنندۀ اسلام که در صورت ارتکاب باعث خروج شخص از دین می‌شود.

انواع شرک اکبر

1-    شرکِ عبادت: یعنی انجام یکی از عبادات برای غیر الله، مانند دعا و نذر و ذبح و دیگر عباداتی که یاد شد.

2-    شرک محبت: یعنی انسان کسانی را همسان الله دوست بدارد، چنانکه الله متعال می‌فرماید:

﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن یَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادٗا یُحِبُّونَهُمۡ کَحُبِّ ٱللَّهِ [البقرة: 165].

(و از مردم کسانی هستند که در برابر الله همانندهایی [برای او] برمی‌گزینند که آنان را مانند محبت الله دوست می‌دارند).

3-    شرک هوا و هوس: یعنی اینکه انسان خواسته‌های نفس خود را بر طاعت خدا مقدم بدارد. در این صورت اگر آنچه نفس او می‌خواهد شرک یا کفر باشد او نیز مرتکب شرک و کفر شده از اسلام خارج می‌شود. اما اگر آنچه نفس وی می‌خواهد از گناهان باشد، این یکی از انواع شرک است، به طوری که هوای نفس خود را با الله متعال شریک گردانده، اما این شرک وی را از دین خارج نمی‌کند زیرا به طور کلی همۀ گناهان به سبب هوای نفس است. خداوند متعال می‌فرماید:

﴿أَرَءَیۡتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَٰهَهُۥ هَوَىٰهُ أَفَأَنتَ تَکُونُ عَلَیۡهِ وَکِیلًا ٤٣ [الفرقان: 43].

(آیا آنکس را که هوای نفس را معبود خود گرفته است دیدی؟ آیا تو وکیل او خواهی بود؟)

انسان به سبب هوای نفس خود گرفتار معصیت پروردگار و بدعت و شرک می‌شود؛ آنکه اسیر هوای نفس است نه معروفی را معروف می‌داند و نه منکر را انکار می‌کند، مگر آنچه هوای نفس وی خوش بدارد.

4-    شرک طاعت: یعنی انسان با اطاعت از غیر خدا، آنچه را خداوند حرام دانسته حلال بداند یا آنچه را توسط خداوند حلال قرار داده شده حرام کند. الله متعال این کار را شرک دانسته و فرموده است:

﴿أَمۡ لَهُمۡ شُرَکَٰٓؤُاْ شَرَعُواْ لَهُم مِّنَ ٱلدِّینِ مَا لَمۡ یَأۡذَنۢ بِهِ ٱللَّهُ [الشورى: 21].

(آیا برای آنان شریکانی است که در آنچه خدا بدان اجازه نداده برایشان بنیاد آیینی نهاده‌اند؟).

و می‌فرماید:

﴿ٱتَّخَذُوٓاْ أَحۡبَارَهُمۡ وَرُهۡبَٰنَهُمۡ أَرۡبَابٗا مِّن دُونِ ٱللَّهِ [التوبة: 31].

(دانشمندان و راهبان خود را به جای الله به خدایی گرفتند).

در تفسیر این آیه آمده که عَدیّ بن حاتم گفت: در حالی نزد رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ آمدم که صلیبی طلایی در گردن داشتم. ایشان فرمودند: «ای عَدی، این بت را از خود دور کن» و شنیدم که این آیۀ سورۀ برائت (توبه) را خواند که ﴿دانشمندان و راهبان خود را به جای الله به خدایی گرفتند. سپس فرمود: «آنان (یهود و نصاری) آن‌ها [یعنی احبار و راهبان] را بندگی نمی‌کردند، اما هنگامی که چیزی را برایشان حلال می‌کردند آن را حلال می‌دانستند و هرگاه چیزی را برایشان حرام قرار می‌دادند، آنان [نیز] آن را حرام می‌دانستند».([3])

دوم: شرک اصغر و انواع آن

شرک اصغر شرکی است که در نصوص شریعت (کتاب و سنت) از آن به لفظ شرک نام برده شده اما به حد شرک اکبر نمی‌رسد.

انواع شرک اصغر

سوگند خوردن به غیر الله، و ریای اندک، و گفتن اینکه: «هر چه خدا و تو بخواهی» یا گفتن: «اگر خدا و فلانی نبودند...» و طلب علم دین برای غیر خدا و برای شغل و مدرک، یا طلب علم برای ریا و خودنمایی، و دیگر کارهای منافی اخلاص.

خطر شرک اصغر

مرتکب شرک اصغر در آتش جهنم جاودانه نمی‌شود اما در معرض وعید پروردگار است و خطر بزرگی صاحبِ آن را تهدید می‌کند که نباید آن را دست کم گرفت. چه بسیارند کسانی که مدعی علم‌اند و مرتکب این نوع شرک می‌شوند تا چه رسد به مردم عادی، و چه بسا صاحبِ خود را به سوی شرک اکبر بکشاند. بنابراین باید از آن دوری کرد.

شرک اصغر به دو بخش تقسیم می‌شود:

1-    شرک آشکار.

2-    شرک پنهان.

نخست: شرک آشکار

این نوع شرک دو بخش دارد: شرک در کردار و شرک در گفتار.

شرک در کردار: مانند پوشیدن تعویذ و ریسمان و آویزان کردن تمیمه و هیکل و طلسم برای دوری از چشم زخم یا آسیب جن و بیماری و یا مصیبت و حادثه. این نوعی شرک اصغر است مگر در یک صورت: اگر شخص اعتقاد داشته باشد خود این تعویذ و مهره و آنچه به خود بسته مستقلاً سود یا زیان می‌رساند که در این صورت دچار شرک اکبر شده است. اما اگر معتقد باشد این چیز سبب در امان ماندن وی هست، چیزی را که سبب [در امان ماندن] نیست به عنوان سبب قرار داده و دچار شرک اصغر شده است.

شرک در گفتار: مانند قسم خوردن به غیر الله، مثل اینکه شخص به پدر یا پدر بزرگ خود یا کعبه یا به جان خود و جان دیگری و یا به پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ سوگند یاد کند. و مانند اینکه برخی می‌گویند: «به خاطر فلانی باران آمد»، یا اینکه به شخصی گفته شود: «هر چه خدا بخواهد و تو بخواهی»، یا اینکه «اگر اردک در خانه نبود دزدها همه چیز را می‌بردند!»

دوم: شرک پنهان

منظور از شرک پنهان، شرک در نیت است. این نوع شرک بیشترین شیوع را دارد تا جایی که حتی عالمان ـ چه رسد به جاهلان ـ گرفتار آن می‌شوند مگر کسی که رحمت پروردگار نصیبش شود، و دریایی است که ساحل ندارد.

تفاوت میان شرک اکبر و شرک اصغر

شرک اکبر

شرک اصغر

مرتکب خود را در آتش جهنم جاودانه می‌کند

همۀ اعمال نیک را از بین می‌برد

جان و مال صاحبش بی‌ارزش می‌شود

خداوند او را نمی‌آمرزد مگر با توبۀ پیش از مرگ

صاحب خود را در آتش جاودانه نمی‌کند

اعمال نیک را به طور کامل از بین نمی‌برد

خون و مال صاحبش حلال نیست

صاحبش تحت مشیئت خدا است؛ اگر خواست وی را عذاب می‌‌یدهد، یا می‌بخشد

زیارت قبور

خداوند متعال برای آنکه بندگانش آمادۀ دیدار وی شوند و همینطور برای آنکه سختی‌هایی که در دنیا با آن روبرو می‌شوند برایشان آسان گردد، زیارت قبور را برای آنان مشروع گردانده است. اما از سوی دیگر برای آنان بیان داشته که برخی از انواع زیارت مشروع نیست. اما زیارتی که مشروع است کدام است؟ زیارت غیر مشروع چیست؟

زیارت قبور به سه دسته تقسیم می‌شود:

1-    زیارت شرعی.

2-    زیارت بدعت‌آمیز.

3-    زیارت شرک‌آمیز.

 

۱- زیارت بر اساس سنت یعنی زیارت شرعی

دلیل مشروعیت این زیارت حدیثی است که بُرَیده از پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ روایت نموده که فرمودند: «پیش‌تر شما را از زیارت قبور نهی کرده بودم، پس [هم اکنون] به زیارت آن بروید زیرا شما را به یاد آخرت می‌اندازد».([4])

این زیارت آدابی دارد:

1-    نیت شخص از این زیارت، یادآوری آخرت و عبرت گرفتن از قبور باشد.

2-    قصد وی دعا برای خود و مردگان مسلمان باشد.

3-    اینکه تنها به قصد زیارت قبر بار سفر نبندد، زیرا رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ از این نوع سفر نهی نموده و فرموده است: «بار سفر بسته نمی‌شود مگر به سه مسجد: مسجد من و مسجد الحرام و مسجد الاقصی».([5])

۲- زیارت بدعت آمیز

منظور زیارتی است که بر غیر سنت و راه و روش پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ باشد. مثلا شخصی به هدف دعا و نماز یا اعتکاف یا توسل به جاه و منزلت مردگان به زیارت آنان برود. [توسل بدعت آمیز] چنین است که شخص به جاه و منزلت شخص مرده یا غایب یا حاضر توسل کند و بگوید: «خداوندا من به جاه و مقام و منزلت فلانی به تو متوسل می‌شوم و چنین می‌خواهم...». هر چند به نظر چنین کسی او تنها به درگاه الله دعا کرده و تنها وی را عبادت کرده است، اما در واقع وی عبادت خدا را به روشی غیر مشروع انجام داده و مرتکب بدعت در دین شده و در دعای خود تجاوز نموده و خدا را به غیر روشی که وی امر نموده دعا کرده است.

 

۳- زیارت شرک آمیز

اینکه به قصد خود شخص مرده به زیارت وی رود و در دعایش از وی ـ و نه از خداوند ـ جلب سود یا دفع ضرری را بخواهد، مثلا شفای بیمار و برگشت یک غایب یا دیگر حاجات. این شخص مرتکب شرک اکبر شده و جز با توبه بخشیده نمی‌شود.

الله متعال می‌فرماید:

﴿وَلَا تَدۡعُ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَا لَا یَنفَعُکَ وَلَا یَضُرُّکَۖ فَإِن فَعَلۡتَ فَإِنَّکَ إِذٗا مِّنَ ٱلظَّٰلِمِینَ ١٠٦ وَإِن یَمۡسَسۡکَ ٱللَّهُ بِضُرّٖ فَلَا کَاشِفَ لَهُۥٓ إِلَّا هُوَۖ وَإِن یُرِدۡکَ بِخَیۡرٖ فَلَا رَآدَّ لِفَضۡلِهِۦ[یونس: 106-107].

(و به جای الله چیزی را که سود و زیانی به تو نمی‌رساند مخوان که اگر چنین کنی در آن صورت قطعا از جمله ستمکارانی (۱۰۶) و اگر الله به تو زیانی برساند آن را برطرف کننده‌ای جز او نیست و اگر برای تو خیری بخواهد بخشش او را رد کننده‌ای نیست).

و همچنین می‌فرماید:

﴿وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّن یَدۡعُواْ مِن دُونِ ٱللَّهِ مَن لَّا یَسۡتَجِیبُ لَهُۥٓ إِلَىٰ یَوۡمِ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَهُمۡ عَن دُعَآئِهِمۡ غَٰفِلُونَ ٥ [الأحقاف: 5].

(و کیست گمراه‌تر از کسی که به جز الله کسی را به فریاد می‌خواند که تا روز قیامت او را اجابت نمی‌کند و آنان از دعای او نا آگاهند).([6])

نفاق و انواع آن

معنای نفاق

نفاق آشکار کردن نیکی و پنهان کردن شر است، یعنی آنکه شخص در ظاهر خود را مؤمن نشان دهد و کفرِ خود را پنهان کند. سورۀ توبه که «فاضحه» یعنی «رسواگر» نیز نامیده می‌شود در بیان کارهای منافقان و هشدار مؤمنان نسبت به شرِ آنان و خباثت و دشمنی پنهانشان نازل شده است.

انواع نفاق: نفاق به دو نوع تقسیم می‌شود: نفاق اکبر و نفاق اصغر.

نخست: نفاق اکبر

منظور از نفاق اکبر، نفاق اعتقادی است که شش نوع است:

1-    دروغگو شمردن پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم.

2-    دروغ انگاشتن بخشی از سخنان پیامبر صلی الله علیه وسلم.

3-    بغض و کینه نسبت به پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم.

4-    کینه و تنفر نسبت به آنچه پیامبر ـ صلی الله علیه وسلم ـ آورده است.

5-    شادی از شکست و عقب‌ماندن دین.

6-    ناراحتی از پیروزی دین پیامبر صلی الله علیه وسلم.

دوم: نفاق اصغر

منظور از نفاق اصغر همان نفاق عملی است که جنایتی بزرگ و گناهی عظیم است که از گناهان کبیره به شمار می‌آید، اما صاحب خود را از اسلام خارج نمی‌کند.

برخی از نمونه‌های نفاق اصغر

1-    دروغ.

2-    پیمان شکنی.

3-    خیانت.

4-    خلف وعده.

5-    فجور([7]) در دشمنی.

دلیل آن سخن رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ که: «نشانۀ منافق سه چیز است: هرگاه سخن گوید دروغ می‌گوید، و هرگاه وعده دهد خلاف می‌کند، و هرگاه امین شمرده شود خیانت کند» و در روایت دیگر: «و اگر پیمان بست، پیمان شکنی می‌کند، و اگر دشمنی ورزید فجور می‌ورزد».([8])

همینطور حضور نیافتن بدون عذر شرعی در نماز جماعتِ صبح و عشاء، زیرا رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌فرماید: «سنگین‌ترین نماز برای منافقان، نماز عشاء و نماز فجر است، و اگر می‌‌دانستند در این دو [نماز] چه [پاداش و منزلتی] هست، حتی سینه خیز در آن حاضر می‌شدند».([9])

سحر و جادوگری([10])

نخست: حقیقت سحر

سحر حقیقت دارد و وقوع آن به تحقیق ثابت شده است و اگر حقیقت نداشت نهی و تهدید به انجام آن در شرع وارد نمی‌شود و شریعت خبر از مجازات دنیوی و اخروی فاعل آن نمی‌داد و همینطور امر به استعاذۀ از آن نمی‌کرد. خداوند متعال از وجود سحر در دوران فرعون خبر داده است که قصد داشت با کمک آن در برابر معجزات موسی ـ علیه السلام ـ بایستد.

دوم: آیا سحر تأثیرگذار است؟

آری، سحر دارای تاثیر است؛ برخی از انواع آن باعث بیماری می‌شود و انواعی دیگر منجر به مرگ می‌شود. انواع دیگری باعث از بین رفتن عقل افراد می‌شود و برخی باعث از بین رفتن بینایی یا جدا شدن زن و شوهر می‌شود؛ اما سحر ذاتاً موثر نیست بلکه بر اساس قضا و قدر و خلقت و تکوین خداوند تاثیر می‌گذارد، زیرا خداوند متعال خالق خیر و شر است و سحر و جادو نیز جزو شر است. به همین سبب، خداوند متعال می‌فرماید:

﴿وَمَا هُم بِضَآرِّینَ بِهِۦ مِنۡ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ [البقرة: 102].

(و آنان به هیچکس زیان نمی‌رسانند مگر به اذن الله).

سوم: زیان سحر برای فرد و جامعه

زیان سحر برای انسان: سحر بر زندگی دینی و دنیوی انسان تاثیر می‌گذارد به طوری که وی را به ترک طاعت پروردگار و سرکشی از فرمان وی وا می‌دارد. شخص به سبب سحر به نزد ساحران و جادوگران می‌رود تا برای شفای وی راه حلی ارائه دهند و در نتیجه گرفتار شرک می‌شود. پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌فرماید: «هر که نزد پیشگو یا کاهنی رود و او را راستگو بپندارد به آنچه بر محمد نازل شده کفر ورزیده است».([11])

اما آثار دنیوی سحر: سحر ممکن است باعث بیماری یا مرگ یا حیرت و سرگشتگی انسان شود به طوری که نداند هدف وی چیست، و زندگی را سراسر غم و درد و اندوه ببیند.

تاثیر اجتماعی سحر اما آشکار و روشن است؛ چرا که فرد، خشتی از بنای بزرگِ جامعه است و اگر افراد جامعه دچار این بیماری شوند چگونه می‌توان امید سربلندی و صلاح امت را داشت؟ تاثیر اجتماعی جادو روشن است؛ سحر و جادو، تخم شبهه و شک را در درون مردم می‌کارد و باعث کینه و کدورت و حسد می‌شود، به ویژه اگر کسی بداند که فلان کس او را جادو کرده است؛ بی‌شک این باعث می‌شود به هر وسیله‌ای در پی انتقام از وی باشد و اینجاست که جامعه با مشکل مواجه می‌شود و دست درازی و قتل در جامعه گسترش می‌یابد و اخلاق اسلامی که اساس امنیت و آرامش جامعه است زیر پا نهاده شده، ترس و وحشت و شوق جنایت جای آن را می‌گیرد.

 

 

چهارم: حکم جادو و جادوگران

حکم سحر: خداوند متعال در کتابِ خود، حکم آموزندۀ سحر را کفر دانسته و فرموده است:

﴿وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنۡ أَحَدٍ حَتَّىٰ یَقُولَآ إِنَّمَا نَحۡنُ فِتۡنَةٞ فَلَا تَکۡفُرۡۖ [البقرة: 102].

(و آن دو به هیچکس [جادوگری] را یاد نمی‌دادند مگر آنکه می‌گفتند: همانا ما آزمایشی هستیم، پس کفر نورز).

بنابراین، آموزش جادوگری ـ به هر نیتی ـ حرام است؛ چه برای استفاده از آن باشد و چه به هدف در امان ماندن از جادوگران، و پیامبر خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ سحر را یکی از هفت گناه هلاک کننده نامیده و می‌فرماید: «از هفت [گناه] هلاکت‌بار دوری کنید...»([12]) و سحر را از جملۀ این هفت گناه ذکر فرمود.

حکم ساحر: جمهور اهل علم بر این اتفاق دارند که حکم ساحر در شریعت اسلام، قتل است. این حکم از صحابه ـ رضی الله عنهم ـ روایت شده است. از جندب به صورت موقوف روایت است که گفت: «حد ساحر یک ضربۀ شمشیر است».([13])

و از بجالة بن عبدة روایت است که عمر بن الخطاب ـ رضی الله عنه ـ چنین نوشت که «هر مرد و زن جادوگری را بکشید». او می‌گوید: «پس سه زن جادوگر را کشتیم».([14]) از حفصه ـ رضی الله عنها ـ نیز روایت است که وی دستور به کشتن یکی از کنیزان خود داد که وی را جادو کرده بود، پس وی را کشتند».([15])

 

 

 

پنجم: چگونه از سحر در امان بمانم؟([16])

1-    محقق ساختن توحید خالص برای خداوند متعال و خالی کردن قلب از وابستگی به هر کس جز الله متعال، و همینطور دوری از انواع شرک و اجتناب از گناهان بزرگ و کوچک. این‌ها به اذن خداوند تاثیر بسیاری در دور ساختن ساحران دارد.

2-    اخلاص نیت. محقق ساختن اخلاص راهِ رهایی از شیطان است. خداوند متعال در کتاب خود سخنان شیطان را چنین نقل کرده که گفت:

﴿قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغۡوَیۡتَنِی لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمۡ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَأُغۡوِیَنَّهُمۡ أَجۡمَعِینَ ٣٩ إِلَّا عِبَادَکَ مِنۡهُمُ ٱلۡمُخۡلَصِینَ ٤٠ [الحجر: 39-40].

(گفت: پروردگارا به سبب آنکه مرا گمراه ساختی من [هم گناهانشان را] در زمین برایشان می‌آرایم و همه را گمراه می‌کنم (۳۹) مگر بندگان خالص تو را از میان آنان).

3-    پایبندی به جماعت مسلمانان: رسول الله ـ صلی الله علیه وسلم ـ می‌فرماید: «هر که خواهان میانۀ بهشت است به جماعت [مسلمانان] پایبند باشد زیرا شیطان همراه شخص تنها است و از دو تن دورتر است».([17])

4-    پایبندی به نمازهای پنجگانه ـ به ویژه نماز صبح ـ در جماعت؛ زیرا سهل انگاری در مورد نماز جماعت کار شیطان را برای گمراه ساختن آدمی آسان می‌کند.

5-    چنگ زدن به کتاب و سنت؛ این بزرگترین عامل برای در امان ماندن از شیطان است. پایبندی علمی و عملی به کتاب و سنت باعث در امان ماندن انسان از شر ساحران و کاهنان است. ابن جوزی با سند خود از اعمش روایت کرده که گفت: «مردی که با جنیان هم‌سخن بود [به نقل از آنان می‌گفت]: برای ما هیچ کس شدیدتر از پیروان سنت نیست، اما اهل هوا و هوس [چنان هستند] که با آنان بازی می‌کنیم!»([18])

6-    تقوای الله متعال و بازگشت به سوی وی: خداوند می‌فرماید:

﴿وَنَجَّیۡنَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ ١٨ [فصلت: 18].

(و کسانی را که ایمان آورده بودند و تقوا پیشه می‌کردند نجات دادیم).

7-    توبۀ نصوح و رهایی از گناهان.

8-    صدقه و انجام اعمال نیک و برآورده ساختن نیازهای مردم. یکی از وسایل و عوامل در امان ماندن از بدی‌ها، دادن صدقات به فقرا و نیازمندان است که باعث دفع بسیاری از بدی‌ها یا کم شدن آن می‌شود.

9-    رُقیۀ شرعی که شرط‌های آن چنین است:

-      با ذکر کلام خدا یا نام‌ها و صفات وی باشد.

-      به زبان عربی یا زبانی باشد که مفهوم آن را بداند.

-      معتقد باشد که رُقیه در ذات خود مؤثر نیست بلکه سبب است و تاثیرگذار واقعی الله متعال است.




[1]- معارج القبول (۲/ ۴۸۳) واللجنة الدائمة (۱/ ۵۱۶).

[2]- علامه ابن سعدی، القول السدید فی شرح کتاب التوحید (۲۴).

[3]- به روایت ترمذی در تفسیر القرآن (۸/ ۲۴۸) و بیهقی (۱۰/ ۱۱۶). شیخ الاسلام ابن تیمیه در کتاب الایمان (۶۴) آن را حسن دانسته است.

[4]- به روایت مسلم در کتاب الجنائز، باب «استئذان النبی صلی الله علیه وسلم ربه عز وجل فی زیارة قبر أمه» (۹۷۷).

[5]- منظور از بار سفر بستن، یعنی اینکه شخص صرفا برای زیارت قبری مسافرت کند. [اما اگر به هدف دیگری به جایی سفر کرد و در حین سفر به زیارت قبور مسلمانان رفت اشکالی ندارد].

[6]- نگا: معارج القبول (۱/ ۴۱۷-۴۳۳).

[7]- فجور در دشمنی یعنی زیر پا گذاشتن حق. منظور فحش و ناسزا و بهتان است.

[8]- به روایت بخاری در باب «علامات المنافق» (۳۳) و مسلم در کتاب الإیمان، باب «بیان خصال المنافق» (۲۱۹).

[9]- به روایت بخاری در کتاب الصلاة، باب «فضل العشاء فی الجماعة» (۶۵۶) و مسلم در کتاب المساجد و کتاب مواضع الصلاة، باب «فضل صلاة الجماعة وبیان التشدید فی التخلف عنها» (۱۰۴۱).

[10]- نگا: از همین مؤلف، «بلاد الحرمین الشریفین والموقف الصارم من السحر والسحرة».

[11]- به روایت امام احمد (۹۵۳۲) و حاکم در مستدرک (۱/ ۸). حاکم این روایت را بر اساس شرط شیخین صحیح دانسته. همچنین بیهقی (۸/ ۱۳۵). حافظ عراقی در امالی خود می‌گوید: «این حدیثی صحیح است». ذهبی می‌گوید: «سند آن قوی است»، و شیخ آلبانی در صحیح الجامع (۸۹) آن را صحیح دانسته است.

[12]- به روایت بخاری در کتاب الوصایا، باب قول الله تعالی: {أن الذین یأکلون أموال الیتامی...} (۲۷۶۶)، و مسلم در کتاب الإیمان، باب «بیان الکبائر وأکبرها» (۲۷۲).

[13]- به روایت ترمذی در کتاب الحدود، باب «ما جاء فی حد السحر» (۱۴۶۰).

[14]- به روایت عبدالرزاق (۱۰/ ۱۷۹) و احمد (۱/ ۱۹۰).

[15]- به روایت بخاری در تاریخ الکبیر (۲/ ۲۲۲).

[16]- کتاب «بلاد الحرمین الشریفین والموقف الصارم من السحر والسحرة».

[17]- به روایت ترمذی در کتاب الفتن، باب «ما جاء فی لزوم الجماعة» (۲۱۶۷). آلبانی در صحیح سنن ابن ماجه آن را صحیح دانسته است (۲۳۶۳).

[18]- تلبیس ابلیس (۳۹).