اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

مطلب سوم: گفتگو، نه تصادم

مطلب سوم: گفتگو، نه تصادم

همه می‌دانند که جنگ همیشه توأم با کشتار و اسارت و ویرانى و تباهی است، و هیچ عاقلی جنگ را بر صلح و برقراری ترجیح نمی‌دهد؛ اما گاهی جنگ با همه مصایب و مشکلاتی که دارد، در دفع متجاوز، یا رفع ظلم و گشودن راه حق، نه تنها مطلوب، بلکه مقدس خواهد بود؛ چنان که در آیین اسلام، چنین جنگ‌هایى به نام جهاد معروف است که کشتگان آن شهید و از مقام والا به نزد الله متعال برخوردار اند، چنانکه می‌فرماید: ﴿وَٱلَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ فَلَن یُضِلَّ أَعۡمَٰلَهُمۡ٤ سَیَهۡدِیهِمۡ وَیُصۡلِحُ بَالَهُمۡ٥ وَیُدۡخِلُهُمُ ٱلۡجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمۡ٦ [محمد: 4-6].

«و کسانی که در راه الله کشته شوند الله هرگز اعمال آنان را ضایع نمی‌کند. به زودی (الله) آنان را هدایت خواهد کرد و حال و وضعشان را نیکو و اصلاح می‌سازد. و آنان را به جنتی داخل خواهد کرد که به آنان (در قرآن) توصیف کرده است».

البته هدف از بعثت رسول گرامی ج دعوت به سوی بنده گى الله تعالی و یکتا پرستی ذات اقدس او بود، و آنجناب ج براى انجام این هدف مقدس، همواره صلح را بر جنگ ترجیح مى‌داد و هیچ گاه به اختیار خود به جنگ روى نمى‌آورد. پیامبر اکرم ج پس از هجرت به مدینه منوره و تشکیل حکومت اسلامی در این شهر گاهی بخاطر نمایش اقتدار حکومت اسلامى و ناامید کردن دشمنان از تجاوز، مأموریت‌ها و مانورهاى نظامى متعددى را سازمان داد. این مأموریت‌ها و مانورها، چه در قالب غزوه با حضور پیامبر اکرم ج، و چه بدون حضور ایشان ج بنام سریّه عملی شد.

بعضی چنین تصور مى‌کنند که این غزوه‌ها و سریه‌ها همگى جنگ و نبرد بود؛ درحالى که بسیارى از آن‌ها بدون برخورد نظامى، و گاهى حتى با انعقاد پیمان صلح به پایان رسید؛ چنان که غزوه ابواء یا ودان به صلح با بنى ضمره منجر شد، این غزوه در ماه صفر سال دوم هجری مطابق با اگست سال 623 میلادی پیامبر اکرم ج شخصاً با هفتاد تن از مهاجران به هدف بستن راه کاروان قریش بیرون شد و در مدینه سعد بن عباده س را به عنوان جانشین تعیین نمود. پیامبر اکرم ج همچنان پیش رفت تا اینکه به ودان رسید و عملاً درگیر نشد. در همین غزوه پیامبر اکرم ج با عمرو بن مخشی ضمری که درآن زمان سردار بنی ضمر بود، پیمانی بست که متن آن چنین است:

«این، نوشته‌ای است از محمد رسول الله ج برای بنی ضمر مبنی بر اینکه این قبیله با اموالش درامان هستند و در مقابل کسانی که قصد ستیز با ایشان را داشته باشند، یاری خواهندشد، مگر آنکه با دین الله بجنگند و تا آب دریا به اندازه‌ای باشد که لباس پشمینی را مرطوب کند، این پیمان به قوت خود باقی است، همچنین هرگاه پیامبر ج، آنان را به یاری بخواند، باید اجابت کنند». [ترجمه رحیق مختوم از عبد الله خاموش هروی ص (323)]

 همچنین غزوۀ ذوالعُشیره به صلح با بنى مُدلج و هم پیمانان شان انجامید. در این غزوه معاهده عدم تجاوز به امضا رسید. [رحیق مختوم ص (325)].

همچنین غزوه تبوک، که بزرگترین غزوه پیامبر اکرم ج و در نوع خود کم نظیر بود و با همراهى سى هزار مسلمان انجام شد بابرگزارى صلح‌هایى با چندین گروه و قبیله مسیحى و عرب مستقر در همان منطقه بر اساس قانون جزیه پایان یافت؛ یحنه بن رؤبه فرمانروای ایله، نزد پیامبر اکرم ج آمد و با ایشان ج صلح کرد مبنی بر اینکه جزیه بپردازد. اهل جرباء و اذرح نیز با پیامبر اکرم ج صلح کردند و قرار گذاشتند جزیه بپردازند. [رحیق مختوم ص (761)].

همچنان غزوه حدیبیه با صلح میان مسلمانان و مشرکین مکه انجامید، پیامبر اکرم ج در سال ششم هجری اعراب حومه مدینه و روستاهای نزدیک را برای رفتن به حج فرا خواند؛ و روز دوشنبه اول ذی القعده سال ششم هجری بود که به همراه ام سلمه و هزار و چهارصد و به قولی هزار و پنجصد نفر بسوی مکه بیرون شد. در این سفر، هیچ سلاحی با خود نداشتند جز شمشیرهایی که در نیام بود و به قریشیان اعلان نمود که برای جنگ نیامده‌اند. وقتی پیامبر اکرم ج به مکه رسید رفت و آمدهای نمایندگان طرفین صورت گرفت تا اینکه قریش سهیل بن عمرو را نزد پیامبر ج فرستاد، و سهیل با پیامبر اکرم ج مفصلا صحبت نمود و سپس بر اصول و بندهای چهارگانه صلح به توافق رسیدند. [رحیق مختوم (577)]

همچنان پیامبر اکرم ج در اولین اقدام شان پس از هجرت به مدینه منوره با یهودیان این شهر پیمان صلح بست، زیرا احتمال هجوم بر مدینه از سوى دشمنان وجود داشت، و این احتمال هم وجود داشت که یهودیان راه رقابت و عداوت را پیش بگیرند و با دشمنان مسلمانان سازش و همکاری نمایند، بر این اساس، پیامبر اکرم ج معاهده صلح با آنان بست، تا دشمنى احتمالى آن‌ها از میان برداشته شود. با این اقدام حکیمانه پیامبر اکرم ج یهودیان را به عنوان امتى «متحد» با مسلمانان معرفى کرد که مى‌توانند بر آیین خود باقى باشند، البته به شرط آن که نیرنگ نورزندو در دفاع از مدینه، همکارى نمایند.

مطلب دوم: برداشت نادرست برخی، از غزوات پیامبر اکرم ج

مطلب دوم: برداشت نادرست برخی، از غزوات پیامبر اکرم ج

غزوات و معارکی که در تاریخ زندگانى پیامبر اکرم ج بوقوع پیوست، نزد برخی کوتاه اندیشان این شبهه را به وجود آورده است که گویا اسلام «دین شمشیر» است. در حالى که طی بیست و سه سال بعثت پیامبر اکرم ج کلیه غزوات آنجناب ج کمتر از یک سال را در بر گرفته است و متباقی سال‌های بعثت ایشان ج در تربیت افراد، رشد جامعه و تفوق اخلاقی انسانیت انجام پذیرفته است.

پیامبر اکرم ج پس از هجرت به مدینه منوره و تشکیل حکومت اسلامى، با دشمنان خود صلح‌هاى متعددى برگزار کرد. از جمله صلح با قبایل یهود در مدینه و صلح حدیبیه با مشرکین مکه و غیرهما.

وقتی سیره پیامبر اکرم ج را با تأمل و تعمق مطالعه نماییم درمی یابیم که هدف والای ایشان ج دعوت به سوی الله یگانه، و رهایی از بندگی و بردگی و گردن خم نمودن به مخلوق بوده است؛ بنابر این وقتی فرماندهی را برای رویارویی با دشمن می‌فرستاد به وی توصیه می‌نمود که قبل از تهاجم بر دشمن، باید دشمن را بسوى اسلام یا بسوى تسلیم شدن و پرداخت جزیه دعوت نماید، اگر از این دو پیشنهاد (اسلام و تسلیم) انکار کردند آنگاه راه سوم قتال و مبارزه را پیش بگیرد.

البته آنجناب ج در مدت بیست و سه سال رسالت، تا جاى ممکن از جنگ و درگیری دورى مى‌کرد. بطور مثال در صلح حدیبیه، که لشکر اسلام از قوت و شوکت برخوردار بود، به تحکیم صلح منجر شد و حکومت اسلامى از سوى مشرکان قریش به رسمیت شناخته شد؛ تا آنجاکه قریشیان پذیرفتند به مسلمانان خیانت نورزند. در این صلح تاریخی، پیامبر اکرم ج با نرمش قهرمانانه توانست صلح و امنیت را برقرار و دعوت خود را جهانى کند. پس جنگ در سیره پیامبر اکرم ج، یا در دفاع از کیان اسلام بوده و یا در رفعِ موانع دعوت به اسلام و یا در واکنش به پیمان شکنى و فتنه انگیزى ها.

بناء مطالعۀ درست از سیره پیامبر اکرم ج و قضاوت منصفانه درباره اهداف غزوات ایشان ج این شبهه را که گویا اسلام «دین شمشیر» است کاملا رد می‌کند.

مطلب اول: نگاهی به غزوات پیامبر اکرم ج

مطلب اول: نگاهی به غزوات پیامبر اکرم ج

اگر غزوه‌ها، سریه‌ها و گروه‌های اعزامی پیامبر اکرم ج را طی بیست و سه سال بعثت مورد بررسی قرار دهیم، به خوبی روشن می‌شود که پیامبر اکرم ج توانست اهداف و انگیره‌هایی را که در جاهلیت به خاطر آن آتش جنگ‌ها همیشه بر افروخته بود، تغییر دهد. زیرا در دوره جاهلیت جنگ، به معنای غارتگری، خراب کاری، چپاول، قتل و کشتار، ستم و تجاوز، دشمنی و خونخواهی و انتقام جویی، ضعیف کشی، ویرانگری، هتک حرمت زنان، خشونت و سنگدلی نسبت به کودکان و کنیزان و نسل کشی و از بین بردن آبادی و آبادانی بود. اما همین جنگ دوران جاهلیت به برکت اسلام به جهادی مقدس برای رهایی انسان از نظام خشونت و دشمنی و بر قرار کردن عدل و انصاف تغییر یافت و نظام جنگ دوره جاهلیت که شالوده‌اش بر پایمال شدن حقوق ضعیف به دست قوی، استوار بود، به نظام دیگری تبدیل شد که درآن، افراد قوی و زورمند، ضعیف در نظر گرفته می‌شدند تا حق ضعیفان، از آنان گرفته شود. آری، نهاد و طبیعت جنگ، بکلی دگرگون شد و به صورت جهاد و مبارزه فداکارانه‌ای درآمد تا به داد و فریاد مردان و زنان و کودکانی برسد که پیوسته می‌گویند: «پروردگارا! ما را از این شهر و دیار که ساکنان آن ستمکارند، نجات بده، و برای ما از جانب خودت، سرپرست و یاوری بفرست». بوسیله جهاد بود که زمین از نیرنگ و خیانت، گناه و تجاوز، رها شدو صلح و امنیت، محبت و مهربانی، رحمت و رعایت حقوق دیگران و جوانمردی گسترش یافت.

پیامبر اکرم ج برای جنگ قوانینی تدوین کرد و اصول شرافتمندانه‌ای بنیان نهاد و سپاهیانش را با آن مقررات آشنا کرد و به رعایت آن ملزم نمود و تجاوز از آن اصول و مقررات را در هیچ شرایطی برایشان روا ندانست. سلیمان بن بریده از پدرش روایت می‌کند: زمانی که رسول الله ج فرماندهی سپاه یا سریه‌ای را به یکی از اصحاب می‌سپرد، خودش و همراهانش را به تقوای الهی سفارش می‌کرد و می‌فرمود: بنام الله و در راه الله بجنگید، و با کسانی که به الله کفر ورزیده‌اند، بجنگید؛ جهاد کنید، اما خیانت و پیمان شکنی نکنید، و کسی را مثله (بریدن بینی و گوش) نکنید؛ کودکان را نکشید. و دستور می‌داد که سخت گیر نباشند و می‌فرمود: آسان بگیرید. و سخت نگیرید و اعتماد مردم را جلب کنید و آن‌ها را متنفر نکنید و از خود مرانید». [صحیح مسلم (1731)]

همچنین دستور می‌داد: «هرگاه با دشمن مشرک مواجه شدى، آن‌ها را به یکى از این سه مطلب دعوت کن، هرکدام را پذیرفتند، تو نیز آن را بپذیر و از قتال و جنگ با آنان خود دارى کن، نخست آنان را بسوى اسلام دعوت کن، اگر پذیرفتند، تو نیز اسلام آنان را بپذیر و از جنگ با آنان خوددارى کن، اگر از پذیرفتن اسلام و مسلمان شدن انکار کردند، آنان را به تسلیم شدن و پرداخت مالیات دعوت کن، اگر جواب مثبت دادند، بپذیر و از جنگیدن با آنان دست بردار، اگر از این پیشنهاد انکار کردند، آنگاه از خدا یارى طلب و با آنان قتال کن». [صحیح مسلم (1731) و سنن ابو داود (2612)]

هرگاه شبانگاه به محل سکونت قومی می‌رسید، تا بامدادان بر آن‌ها هجوم نمی‌برد و بشدت از سوزاندان خانه و کاشانه مردم و از کشتن بچه‌ها و زنان نهی می‌کرد و از دزدیدن اموال غنیمت و به تاراج بردن اموال در جنگ‌ها و از ویران کردن کشتزارها و کشتن حیوانات و قطع درختان نهی می‌کرد. مگر در حالت اضطراری که راهی جز آن وجود نداشت. در فتح مکه فرمود: زخمی‌ها را نکشید و فراری‌ها را دنبال نکنید! اسیری را نکشید! از کشتن سفیران و نمایندگان و از کشتن کافرانی که هم پیمان مسلمانان و یا در امان آن‌ها هستند، به شدت نهی کرد و فرمود: «هرکس کافری را که با او پیمان بسته‌ایم، بکشد، بوی بهشت به مشامش نخواهد رسید اگر چه بوی آن از فاصله چهل سال راه، به مشام می‌رسد». [صحیح بخاری (3166)]

آری، پیامبر اکرم ج با گذاشتن اصول و قواعد ارزشمند جهاد، قتل و کارزار را از زشتی‌ها و پلیدی‌های دوران جاهلیت پاک نمود و جنگ را به جهادی مقدس مبدل کرد. [بر گرفته از کتاب سیرت رسول اکرم ج ترجمه رحیق مختوم ص (528)].

مطلب پنجم: مراعات طبیعت و سرشت بشری

 مطلب پنجم: مراعات طبیعت و سرشت بشری

غیرت و رقابت و هم چشمی از ابتدای خلقت بشر بوده و همچنان با آدمی همراه خواهد بود، این خصلت در میان زنان خصوصاً میان زنان هم‌شوهر بیشتر به چشم می‌خورد، برخی از آنان گاهی مرتکب خطایی می‌شوند که اگر از فردی دیگر در احوال عادی سر بزند، با او بگونه‌ای کاملاً متفاوت برخورد خواهد شد. پیامبر اکرم ج در میان همسران خویش این مسأله را کاملاً مراعات می‌فرمود و با اشتباهات آنان در این مورد بگونه‌ای صبورانه و توأم با عدل و انصاف برخورد می‌نمود، نمونه‌اش روایتی است از امام بخاری که از انس بن مالک س روایت نموده است، انس س می‌گوید: پیامبر اکرم ج نزد یکی از همسران خویش بود که یکی دیگر از امهات المؤمنین برای پیامبر ج کاسه‌ای غذا فرستادند، آن همسر پیامبر ج بر دست خادم زد و کاسه از دست او بر زمین افتاد و شکست، آن جناب ج تکه‌های کاسه را جمع نمود و در حالی که غذاها را در آن کاسه جمع می‌کرد، فرمود: مادرتان غیرت ورزید، و سپس کاسۀ سالم آن همسر را به خادم داد تا برای همسر دیگرش ببرد و کاسه شکسته را برای همان همسری که آن را شکسته بود باقی گذاشت. [صحیح بخاری (5225)]

آری! غیرت زنان با طبیعت شان سرشته و عجین شده است و ایشان را به کارهای گوناگونی وادار نموده و از عاقبت‌اندیشی باز می‌دارد، حتی گفته‌اند، هرگاه غیرت زن بیاید، از بالای رودخانه پایین آن را نمی‌بیند.


مطلب چهارم: نصیحت‌نمودن طرفین نزاع در خطای مشترک

مطلب چهارم: نصیحت‌نمودن طرفین نزاع در خطای مشترک

در بسیاری موارد خطا به صورتی مشترک و دو جانبه انجام می‌شود، و کسی که در حق او خطا صورت گرفته در عین حال خود او نیز خطاکار محسوب می‌گردد، البته نسبت و میزان خطا میان طرفین متفاوت خواهد بود، در چنین موارد هردو طرف نزاع و خطا را باید نصیحت نمود، در این مورد به مثال زیر توجه کنید:

عبدالله بن ابی أوفی س می‌گوید: عبدالرحمن بن عوف س نزد پیامبر اکرم ج از حضرت خالد بن ولید س شکایت نمود، پیامبر اکرم ج فرمود: «ای خالد، کسی از اهل بدر را اذیت مکن، اگر به اندازۀ کوه احد طلا صدقه کنی بازهم به (مقام و) عمل آنان نمی‌رسی، خالد س گفت: یا رسول الله درباره من سخن می‌گویند و من نیز آن‌ها را جواب می‌دهم، پیامبر اکرم ج فرمود: «خالد را اذیت نکنید، او شمشیری از شمشیرهای الله متعال است که آن را بر کفار فرود آورده است». [المعجم الکبیر للطبرانی (580) صحیح ابن حبان (7091)]

مداخله برای فرونشاندن غوغا و خاموش‌گردانیدن فتنه:

 پیامبر اکرم ج در وقایع متعددی بمنظور خاموش کردن فتنه و غوغا میان مسلمانان مبادرت ورزیده است، و هنگامی که نزدیک بود میان مسلمانان جنگی درگیرد، آن جناب ج (برای آرم‌کردن اوضاع) مداخله می‌نمود، مثلا در قضیه افک وقتی دو قبیله اوس و خزرج برآشفتند و نزدیک بود باهم بجنگند، پیامبر اکرم ج از فراز منبر آنان را به سکون و آرامش دعوت داد تا این که آرام گشتند و سکوت نمودند. [صحیح بخاری (4141) و صحیح مسلم (2770)].

همچنان پیامبر اکرم ج برای برقراری صلح بین قبیله بنی عمرو بن عوف، نزد آنان تشریف بردند. در روایت نسائی از سهل بن سعد ساعدی س روایت شده که وی می‌گوید: «میان دو گروه از انصار اختلافی بروز کرد حتی یکدیگر را با سنگ نیز زدند، پیامبر اکرم ج آنجا رفت تا میان آنان صلح برقرار نماید...» [مسند امام احمد 5/338].