177- باب: دعای مسافر، هنگامیکه باز میگردد و شهر خود را میبیند
حدیث ابنعمر$ که پیش از این در باب تکبیر گفتن مسافر بههنگام بالا رفتن از بلندیها گذشت، در این باب نیز میگنجد.([1])
994- وعن أنسt قال: أقْبَلْنَا مَعَ النَّبیِّr حَتَّى إِذَا کُنَّا بِظَهْرِ الْمَدِینَةِ، قَالَ: «آیِبُونَ، تَائِبُونَ، عَابِدُونَ، لِرَبِّنَا حَامِدُونَ»؛ فَلَمْ یَزَلْ یَقُولُ ذَلِکَ حَتَّى قَدِمْنَا المَدِینَةَ. [روایت مسلم]([2])
ترجمه: انسt میگوید: با پیامبرr به مدینه باز میگشتیم؛ هنگامیکه به بالای مدینه رسیدیم- و مدینه نمایان شد- پیامبرr فرمود: «آیِبُونَ، تَائِبُونَ، عَابِدُونَ، لِرَبِّنَا حَامِدُونَ»([3]) و پیوسته این را میگفت تا اینکه وارد مدینه شدیم.
***
([1]) ر.ک: حدیث شمارهی 983. (مترجم)
([2]) صحیح مسلم، ش: 1345.
([3]) ترجمه: ما باز میگردیم و توبهکنندگان، عبادتگزاران و ستایشگران پروردگارمان هستیم.
176- باب: استحباب رفتن به نزد خانواده در روز و کراهتش در شب بدون ضرورت
992- عن جابرٍt أنَّ رسول اللهr قَالَ: «إِذَا أطال أحَدُکُمُ الغَیْبَةَ فَلا یَطْرُقَنَّ أهْلَهُ لَیْلاً».
وفی روایةٍ: أنَّ رسول اللهr نَهَى أنْ یَطْرُقَ الرَّجُلُ أهْلَهُ لَیْلاً. [متفق علیه]([1])
ترجمه: جابرt میگوید: رسولاللهr فرمود: «هرگاه غیبت هر یک از شما - به سبب سفر- طولانی شد، هرگز در شب - بدون اطلاع قبلی- نزد خانوادهاش نرود».
و در روایتی آمده است: رسولاللهr از اینکه کسی (پس از بازگشت از سفرِ طولانی)، در شب نزد خانوادهاش برود، نهی فرمود.
993- وعن أنسٍt قال: کَانَ رسولُ اللهr لا یَطْرُقُ أهْلَهُ لَیْلاً، وَکَانَ یَأتِیهمْ غُدْوَةً أَوْ عَشِیَّةً. [متفق علیه]([2])
ترجمه: انسt میگوید: رسولاللهr - پس از بازگشت از سفر- در شب نزد خانوادهاش نمیرفت؛ بلکه صبح یا غروب، نزدشان میرفت.
***
([1]) صحیح بخاری، ش: (1801، 5244)؛ و صحیح مسلم، ش: 715.
([2]) صحیح بخاری، ش: 1800؛ و صحیح مسلم، ش: 1928.
175- باب: مستحب بودن تعجیل مسافر پس از پایان کارهایش برای بازگشت به نزد خانوادهاش
991- عن أَبی هریرةt أنَّ رسول اللهr قَالَ: «السَّفَرُ قِطْعَةٌ مِنَ العَذَابِ، یَمْنَعُ أحَدَکُمْ طَعَامَهُ وَشَرابَهُ وَنَوْمَهُ، فَإذَا قَضَى أحَدُکُمْ نَهْمَتَهُ مِنْ سَفَرِهِ، فَلْیُعَجِّلْ إِلَى أهْلِهِ». [متفق علیه]([1])
ترجمه: ابوهریرهt میگوید: رسولاللهr فرمود: «سفر، پارهای از عذاب است؛ زیرا انسان را از خوردن و نوشیدن و خوابیدن باز میدارد. بنابراین هریک از شما هدفِ خویش از سفر را بهانجام رساند، هرچه زودتر نزد خانوادهاش باز گردد».
شرح
مؤلف/ در ادامهی مسایل مربوط به سفر به این موضوع پرداخته که مستحب است: مسافر پس از پایان کارهایش در سفر، هرچه زودتر نزد خانوادهاش باز گردد. زیرا مسافر، ناگزیر میشود که شهر و خانوادهی خود را ترک کند؛ در صورتی که خانوادهاش نیاز دارند که بالای سرشان باشد، به آنها رسیدگی کند و در جهت تعلیم و تربیت آنها بکوشد و چهبسا ممکن است مسایلی پیش آید که ضرورت حضورش در کنار خانواده را موجب گردد. از اینرو پیامبرr در حدیثی که مؤلف/ آورده، فرمان داده است که مسافر، پس از به انجام رساندن هدف خویش از سفر، هرچه زودتر نزد خانوادهاش باز گردد. در این حدیث، پیامبرr سفر را بخشی از عذاب برشمرد؛ یعنی: سفر، هم عذاب روحیست و هم عذابِ جسمی. بهویژه در گذشته که امکانات سفر اندک بود و مسافرت با پای پیاده یا چارپایان انجام میشد و در گرمای تابستان و سرمای زمستان، سختیهای فراوانی بههمراه داشت. از اینرو پیامبرr فرمود: «سفر، پارهای از عذاب است؛ زیرا انسان را از خوردن و نوشیدن و خوابیدن باز میدارد». چراکه مسافر مشغلهی فکری دارد و نمیتواند همانند روزهای عادی، بخورد و بیاشامد یا بهاندازهی کافی استراحت کند. لذا باید بکوشد تا هرچه زودتر به شهر و دیار خویش باز گردد تا هم فرصت کافی برای استراحت داشته باشد و هم به خانوادهی خویش، بهویژه مسایلی تربیتی و اموزشی آنان رسیدگی نماید. لذا درمییابیم که ماندن در نزد خانواده از ترکِ آنها و رفتن به سفر، برتر است؛ مگر اینکه ضرورتی وجود داشته باشد؛ زیرا خانواده به او نیاز دارند. چنانکه مالک بن حویرثt با بیست تن از جوانان همسن و سالش نزدِ پیامبرr آمدند و بیست شب نزدش ماندند. رسولاللهr دریافت که آنها مشتاق خانوادهی خود شدهاند؛ از اینرو به آنان فرمود: «ارْجعُوا إِلى أَهْلیکم فَأَقِیمُوا فِیهِم، وَعلِّموهُم وَمُرُوهُم...».([2]) یعنی: «نزدِ خانوادههایتان باز گردید و نزدِ آنها اقامت نمایید و آنها را تعلیم دهید و آنها را - به نماز و سایر احکام اسلام- امر کنید».
لذا شایسته نیست که انسان بیش از حدّ ضرورت، خانوادهاش را تنها بگذارد و در کنارشان نباشد؛ بلکه بهاندازهی نیاز بسنده نماید و پس از انجامِ کارهایش هرچه زودتر نزد خانوادهاش باز گردد.
***
([1]) صحیح بخاری، ش: 1804؛ و صحیح مسلم، ش: 1927.
([2]) این حدیث پیشتر بهشمارهی 717 آمده است. (مترجم)
174- باب: دعای مسافر، هنگام توقف یا اتراق کردن در جایی
989- عن خولة بنتِ حَکِیمٍ& قالت: سَمِعْتُ رسولَ اللهr یَقُولُ: «مَنْ نَزَلَ مَنْزِلاً ثُمَّ قَالَ: أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ، لَمْ یَضُرَّهُ شَیْءٌ حَتَّى یَرْتَحِلَ مِنْ مَنْزِلِهِ ذَلِکَ». [روایت مسلم]([1])
ترجمه:خوله بنت حکیم& میگوید: از رسولاللهr شنیدم که میفرمود: «هرکس در جایی اتراق کند و سپس بگوید: "أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ"([2])، هیچ چیزی به او آسیب نمیرساند تا آنکه از آنجا کوچ کند».
990- وعن ابن عمر$ قَالَ: کَانَ رسول اللهr إِذَا سَافَرَ فَأقْبَلَ اللَّیْلُ، قال: «یَا أرْضُ، رَبِّی وَرَبُّکِ اللهُ، أعُوذُ بِاللهِ مِنْ شَرِّکِ وَشَرِّ مَا فِیکِ، وَشَرِّ مَا خُلِقَ فِیکِ، وَشَرِّ مَا یَدِبُّ عَلَیْکِ، أعُوذُ بالله مِنْ شَرِّ أسَدٍ وَأسْوَدٍ، وَمِنَ الحَیَّةِ وَالعَقْرَبِ، وَمِنْ سَاکِنِ البَلَدِ، وَمِنْ وَالِدٍ وَمَا وَلَدَ». [روایت ابوداود]([3])
ترجمه: ابنعمر$ میگوید: رسولاللهr هنگامی که به مسافرت میرفت و شب فرا میرسید، میفرمود: «یَا أرْضُ، رَبِّی وَرَبُّکِ اللهُ، أعُوذُ بِاللهِ مِنْ شَرِّکِ وَشَرِّ مَا فِیکِ، وَشَرِّ مَا خُلِقَ فِیکِ، وَشَرِّ مَا یَدِبُّ عَلَیْکِ، أعُوذُ بالله مِنْ شَرِّ أسَدٍ وَأسْوَدٍ، وَمِنَ الحَیَّةِ وَالعَقْرَبِ، وَمِنْ سَاکِنِ البَلَدِ، وَمِنْ وَالِدٍ وَمَا وَلَدَ».([4])
شرح
این دو حدیث دربارهی دعاهاییست که مسافر، هنگام توقف یا اتراق کردن در جایی میگوید. در حدیث خوله بنت حکیم& آمده است: رسولاللهr فرمود: «هرکس در جایی اتراق کند و سپس بگوید: "أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ"، هیچ چیزی به او آسیب نمیرساند تا آنکه از آنجا کوچ کند»؛ یعنی: وقتی این دعا را بگوید، تا زمانی که آنجاست، هیچ آسیبی به او نمیرسد. کلمات کامل الله، هم شامل کلامِ تکوینی او میشود و هم شامل کلام تشریعیاش؛ الله متعال در این آیه (=آیهی 82 سورهی «یس») به کلام تکوینی خویش اشاره فرموده است:
﴿إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَیًۡٔا أَن یَقُولَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ٨٢﴾ [یس: ٨٢]
شأن او، این است که چون (پیدایش) چیزی را اراده کند، فقط به آن میگوید: «موجود شو» و بیدرنگ موجود میشود.
لذا وقتی دعای مذکور در حدیث را بگویید، الله متعال با کلامِ تکوینی خویش، آنچه را که به شما آسیب میرساند، از شما دور میکند. کلام شرعی الله متعال نیز از هر بدی و شرّی حفظ میکند؛ چه پیش از نزول بلا و چه پس از آن. بهعنوان مثال: همانگونه که از پیامبر اکرمr ثابت است، خواندن «آیةالکرسی» از نزدیک شدن شیطان به انسان پیشگیری میکند. در حدیث آمده است: هر کس در شب «آیةالکرسی» را بخواند، نگهبانی از سوی الله متعال بر او گماشته میشود و هیچ شیطانی تا صبح، به او نزدیک نمیگردد.
و اما پس از نزول بلا یا ابتلا به چیزی: از پیامبرr ثابت است که سورهی «فاتحه» بر هر بیماری که خوانده شود، آن بیمار بهبود مییابد. زیرا قرآن، شِفاست:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ قَدۡ جَآءَتۡکُم مَّوۡعِظَةٞ مِّن رَّبِّکُمۡ وَشِفَآءٞ لِّمَا فِی ٱلصُّدُورِ وَهُدٗى وَرَحۡمَةٞ لِّلۡمُؤۡمِنِینَ ٥٧﴾ [یونس : ٥٧]
ای مردم! بهراستی پندی از سوی پروردگارتان آمده که مایهی بهبودی و درمان بیماریهاییست که در سینههاست و هدایت و رحمتی برای مومنان است.
پس ای برادر و خواهر مسلمان! وقتی در جایی فرود میآیید و برای استراحت و خوابیدن در مکانی از خشکی یا دریا توقف و اتراق میکنید، حتماً این دعا را بخوانید: «أَعُوذُ بِکَلِمَاتِ اللهِ التَّامَّاتِ مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ» و تا زمانی که آنجا هستید، آسیبی به شما نمیرسد.
([1])صحیح مسلم، ش: 2708.
([2]) ترجمهی دعا: «پناه میبرم به کلام کامل و صفاتِ بیعیب الله، از شر آنچه آفریده است». این، یکی از احادیثیست که از آن صفت کلام برای الله متعال ثابت میشود. البته شارح/ در شرح این حدیث، مفاهیم و مصادیق کلمات کامل الاهی را توضیح داده است. (مترجم)
([3]) ضعیف است؛ آلبانی/ در الکلم الطیب، ص: 64، این حدیث را ضعیف دانسته است.
([4]) ترجمه: «ای زمین! پروردگار من و تو، الله است؛ از شرّ تو و از شرّ آنچه در توست، و از شرّ آنچه در تو آفریده شده است، و از شر آنچه بر روی تو میجنبد، به الله پناه میبرم؛ از شرّ شیر و انسان ستمکار، و از مار و عقرب و جنهای ساکن در این سرزمین و از شیطان و تبارش به الله پناه میبرم».
173- باب: دعایی که انسان بههنگامِ ترسیدن از مردم و غیر آنان میگوید
988- عن أَبی موسى الأشعریِّt أنَّ رسولَ اللهr کَانَ إِذَا خَافَ قَوْماً قَالَ: «اللهمَّ إنَّا نَجْعَلُکَ فی نُحُورِهِمْ، وَنَعُوذُ بِکَ مِنْ شُرُورِهِمْ». [روایت ابوداود و نسائی با اِسناد صحیح]([1])
ترجمه: ابوموسی اشعریt میگوید: رسولاللهr هنگامیکه از گروهی بیمناک میشد، میگفت: «اللهمَّ إنَّا نَجْعَلُکَ فی نُحُورِهِمْ، وَنَعُوذُ بِکَ مِنْ شُرُورِهِمْ».([2])
شرح
نووی/ در کتابش «ریاضالصالحین» بابی دربارهی دعای مسافر گشوده است؛ مسافر به کسی میگویند که وطنش را برای مدتی ترک میکند و به منطقهای دیگر میرود و تا زمانیکه به سرزمین خود باز گردد، مسافر بهشمار میآید. غالباً دعای مسافر، پذیرفته میشود. دعای نیازمند به قبول شدن نزدیکتر است؛ زیرا الله متعال دعای درمانده و نیازمند را بیش از دعای دیگران میپذیرد. سپس مؤلف حدیثی آورده که بیانگر سه دعای مستجاب است که در پذیرفته شدن آنها شکی نیست: دعای ستمدیده، دعای مسافر، و دعای پدر. منظور از دعای مظلوم یا ستمدیده، این است که شخصی بهناحق مال شما را تصاحب کند؛ این، ظلم و ستم است. اگر بر ضدّ چنین شخصی دعا کنید، الله متعال دعایتان را قبول میپذیرد؛ حتی اگر به کافری ستم کنید و او بر ضدّ شما دعا نماید، دعایش قبول میشود. این، بدین معنا نیست که الله متعال، کافر را دوست دارد؛ بلکه پذیرفته شدن دعای کافرِ مظلوم، به خاطر اهمیت عدالت و بدین معناست که الله، عدل و داد را دوست دارد. لذا مظلوم، هرکه باشد، حقش از ظالم گرفته میشود. از اینرو پیامبرr هنگامیکه معاذt را به یمن فرستاد، به او فرمود: «واتَّقِ دعْوةَ الْمَظْلُومِ فَإِنَّهُ لَیْس بینها وبیْنَ الله حِجَابٌ».([3]) یعنی: «و از دعای مظلوم بترس. زیرا هیچ حجابی، میان الله و دعای مظلوم وجود ندارد». لذا دعای ستمدیدهای که بر ضد ظالم دعا میکند، پذیرفته میشود؛ البته بهاندازهی ظلمی که ظالم مرتکب شده یا کمتر از آن؛ و اگر مظلوم بیش از حدّ ظلمی که بر او رفته است، برای ظالم بددعایی کند، دعایش پذیرفته نمیشود. زیرا از حد گذشته است. این، یک دعای مستجاب.
و اما دومین دعای مستجاب: هنگامیکه مسافر دعا میکند و از اللهU میخواهد که سفرش را آسان بگرداند یا به او در برابر سختیهای سفر کمک کند، الله متعال دعایش را قبول میگرداند. از اینرو شایسته است که انسان فرصت دعا در سفر را غنیمت شمارد؛ بهویژه اگر سفر، سفری عبادی مانند سفر بهقصد عمره و حج باشد، به پذیرفته شدن نزدیکتر است.
سوم: دعای پدر؛ در برخی از الفاظ حدیث آمده است: «دَعْوَةُ الوَالِدِ عَلَى وَلَدِهِ»؛ یعنی: «دعای پدر بر ضد فرزندش». و در برخی از روایتها، دعای پدر بهصورت مطلق آمده است؛ یعنی دعای پدر در حق فرزند، - چه دعای نیک در حق او باشد و چه بددعایی- پذیرفته میشود. اما از انجا که پدر نسبت به فرزندش محبت دارد، غالباً در حقش دعای نیک میکند و اللهU به بندگانِ مهربان خویش، رحم میفرماید. البته امکان ندارد که پدری جز بهحق بر ضدّ فرزند خویش دعا نماید؛ یعنی فقط در صورتی برای فرزندش بددعایی میکند که فرزندش مستحقّ آن باشد و الله متعال نیز دعای پدر را بر ضد فرزندش میپذیرد. در متن حدیث واژهی «والد» آمده است که هم شامل پدر میشود و هم شامل مادر.
لذا دعای سه نفر قبول میگردد: دعای مظلوم، دعای مسافر، و دعای پدر و مادر دربارهی فرزند.
سپس مؤلف/ حدیثی ذکر کرده که دربارهی دعاییست که انسان هنگام ترسیدن از مردم میگوید؛ یعنی وقتی عدهای از مردم را دیدید که از آنها میترسید، یا با کسی روبهرو شدید که از او بیمناکید، بگویید: «اللهمَّ إنَّا نَجْعَلُکَ فی نُحُورِهِمْ، وَنَعُوذُ بِکَ مِنْ شُرُورِهِمْ». اگر این دعا را از روی صدق و اخلاص و با عزم راستین برای پناهنده شدن به اللهU گفته باشید، الله متعال شما را از شرّشان نگه میدارد. مفهوم دعا این است که: «یا الله! ما تو را رویاروی اینها قرار میدهیم»؛ یعنی از تو میخواهیم که در برابرِ اینها از ما دفاع کنی و ما را از شرشان نگه داری. «و از شرارتهایشان به تو پناه میآوریم». لذا الله متعال شما را از شرّشان در حفظ و پناهِ خویش قرار میدهد. دو عبارت آسان که اگر انسان آنها را با صدق و اخلاص بگوید، الله متعال خواستهاش را میپذیرد.
***
([1]) صحیح الجامع، ش: 4706؛ و صحیح أبی داود، از آلبانی/ ش: 1360.
([2]) ترجمهی دعا: «یا الله! ما، تو را در برابرِ آنان قرار میدهیم از شرارتهایشان به تو پناه میآوریم».
([3]) تخریج این حدیث پیشتر گذشت. [ر.ک: حدیث شمارهی 213. (مترجم)]