7. کمال و حسنابودن تمامی اسمهای الله متعال
الله ـ در قرآن کریم، تمامی اسمهای بزرگ خود را حسنا نامیده و در 4 آیه، این صفت را برای آنها بیان کرده است، چنانکه میفرماید:
﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ وَذَرُواْ ٱلَّذِینَ یُلۡحِدُونَ فِیٓ أَسۡمَٰٓئِهِۦۚ سَیُجۡزَوۡنَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ﴾ [الأعراف: 180]
«و برای الله، نامهای نیک است، پس به آن (نامها) او را بخوانید، و کسانی را که در نامهایش تحریف (و کجروی) میکنند، رها کنید، به زودی آنان کیفر آنچه را میکردند، داده خواهند شد.»
﴿قُلِ ٱدۡعُواْ ٱللَّهَ أَوِ ٱدۡعُواْ ٱلرَّحۡمَٰنَۖ أَیّٗا مَّا تَدۡعُواْ فَلَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ﴾ [الإسراء: 110]
«بگو: الله را بخوانید یا رحمان را بخوانید، هر کدام را بخوانید، پس (فرقی ندارد) برای او نامهای نیکوست.»
﴿ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ﴾ [طه: 8]
«(او) الله است، که هیچ معبودی جز او نیست، نامهای نیکو از آنِ اوست.»
﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلۡخَٰلِقُ ٱلۡبَارِئُ ٱلۡمُصَوِّرُۖ لَهُ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰۚ یُسَبِّحُ لَهُۥ مَا فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۖ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ﴾ [الحشر: 24]
«او الله است، خالق، نوآفرین، نقشبند (بینظیر) برای او نامهای نیک است، آنچه در آسمانها و زمین وجود دارد، تسبیح او میگویند، و او پیروزمند حکیم است.»
در آیات فوق، همۀ اسمهای الله حسنا معرّفی شدهاند. حسنا یعنی بینهایت کامل، و این واژه جمع «الأحسن» و نه «حسن» است و بنابراین بر وزن «أفعل»، اسم تفضیل معرفه با «لام» است؛ یعنی به هیچ عنوان بهتر و کاملتر از آنها وجود ندارد و این اسامی دارای حسن و زیبایی کامل و مطلق هستند، زیرا بهترین نامها و بهترین توصیفاتند، چنانکه الله میفرماید:
﴿وَلَهُ ٱلۡمَثَلُ ٱلۡأَعۡلَىٰ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ﴾ [الرّوم: 27]
«و توصیف برتر در آسمانها و زمین برای اوست.»
یعنی ذات و اسماء و صفات الهی بینهایت کاملند و به همین سبب، بهترین و زیباترین نامها به شمار میروند و اسمی کاملتر و بهتر از آنها یافت نمیشود و هیچ نامی نمیتواند جایگزین این اسامی شود و معنای آنها را برساند و اگر نام دیگری در عوض آنها بیان شود، هرگز مرادفشان نیست، بلکه فقط به قصد توضیح و تفهیم بیشتر صورت میگیرد، چرا که اسمهای الهی از لحاظ اصل و معنا، کامل، و از نظر الفاظ و مفاهیمشان، زیبا هستند و از این رو، بهترین نامها به شمار میروند و صفات الله متعال نیز کاملترین صفاتند، و صفت حسنا برای تمامی آنهاست و همۀ اسماء و صفات الهی زیبا و کاملند، چون همگی نامهای مدح و حمد و ثنا و تمجیدند و الله ﻷ به سبب کمال و جلال و جمال و عظمتش، فقط توصیف به بهترین نامها و صفات میشود و فقط با کاملترین و زیباترین و پاکترین توصیف و ثنا، حمد و ستایش میشود.
نامهای الله أ بدین سبب حسنا و کاملند که بیانگر صفات کمال برای او تعالی هستند و از این رو، هر نامی که فقط اسم خاص است و دلالت بر صفتی نمیکند، از اسامی الهی به شمار نمیرود و هر نامی که بیانگر صفات کمال نباشد؛ یعنی دلالت بر صفات نقص کند یا اینکه بیانگر مدح و عیب باشد نیز از اسامی الله نیست و بنابراین تمامی اسمهای الله ﻷ توقیفی هستند و دلالت بر صفات کمال و جلال پروردگار میکنند و از لحاظ معانی و ماهیّتشان و نه فقط از نظر الفاظ، حسنا و کاملند، زیرا اگر الفاظی بدون معنا میبودند، حسنا و کامل نمیگشتند و دلالت بر مدح و کمال نمیکردند، و جایز میبود نامهایی که دلالت بر خشم و انتقام میکنند به جای اسمهایی که بیانگر رحمت و احسانند، به کار روند و بالعکس؛ مثلا گفته شود که: پروردگارا! من به خودم ستم کردم، پس مرا ببخش که تو سختکیفری، یا اینکه: الهی! به من ببخش که تو گیرنده و منعکنندهای، و سایر سخنهای متناقض.
بر این اساس، هر اسمی از نامهای الله متعال بیانگر معنایی از صفات و ویژگیهای کمال است و با معنا و مفهوم اسم دیگر تفاوت دارد؛ مثلا نام «رحمان» دلالت بر صفت مهربانی، عزیز دلالت بر صفت عزّت، خالق دلالت بر ویژگی آفرینش، کریم دلالت بر صفت کرم و بخشش و محسن دلالت بر ویژگی احسان میکند و... ، هر چند تمامی آنها در اینکه بیانگر صفاتی از الله متعال هستند، با هم مشترکند. بنابراین از لحاظ دلالتشان بر ذات الله، مترادفند، ولی از نظر دلالت بر صفات و ویژگیهای او تعالی، با یکدیگر تفاوت دارند، زیرا هر یک از آنها بیانگر معنا و صفتی خاص هستند.
علّامه ابن قیّم / میگوید: «تمامی نامهای الهی اسمهای مدح هستند، و اگر الفاظی بدون معنا میبودند، دلالت بر مدح و توصیف نمیکردند، زیرا الله متعال تمامی آنها را حسنا و کامل نامیده است:
﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ وَذَرُواْ ٱلَّذِینَ یُلۡحِدُونَ فِیٓ أَسۡمَٰٓئِهِۦۚ سَیُجۡزَوۡنَ مَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ﴾ [الأعراف: 180]
«و برای الله، نامهای نیک است، پس به آن (نامها) او را بخوانید، و کسانی را که در نامهایش تحریف (و کجروی) میکنند، رها کنید، به زودی آنان کیفر آنچه را میکردند، داده خواهند شد.»
بنابراین فقط از لحاظ اینکه الفاظی محض باشند، حسنا و کامل نیستند، بلکه چون دلالت بر اوصاف کمال میکنند، حسنا و کاملند.
به همین سبب، وقتی فردی از قوم عرب، از فرد دیگری شنید که در آخر آیۀ: ﴿وَٱلسَّارِقُ وَٱلسَّارِقَةُ فَٱقۡطَعُوٓاْ أَیۡدِیَهُمَا جَزَآءَۢ بِمَا کَسَبَا نَکَٰلٗا مِّنَ ٱللَّهِۗ﴾ [المائدة: 38]، عبارت «والله غفور رحیم» را بر زبان آورد، گفت: این سخن الله نیست. آن قاری گفت: آیا کلام الهی را تکذیب میکنی؟! عربزبان پاسخ داد: نه، ولی این سخن الله تعالی نیست، سپس دوباره آن آیه را به یاد آورد و عبارت ﴿وَٱللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٞ﴾ را تلاوت کرد. آن بادیهنشین گفت: راست گفتی؛ از آنجا که الله تعالی عزیز و غالب است، حکم به قطع دست دزد میدهد، و اگر ببخشد و رحم کند، که چنین حکمی نمیدهد. بنابراین اگر در آخر آیهای که بیانگر مهربانی و رحمت الهی است، نامی که بیانگر عذاب است بیاید یا بالعکس، بینظمی و عدم تناسب سخن و کلمات به چشم میخورد.»
بر این اساس، دعا و کمکخواستن از الله متعال با نامبردن از اسامی او – که در عبارت ﴿فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ ﴾ دستور به این کار داده است- فقط با علم به معانی آنها ممکن و میسّر است، زیرا اگر انسان آگاه به مفاهیم این نامها نباشد، بسا اوقات در دعای خود، از اسمی که متناسب با درخواستش نیست نام میبرد؛ مثلا اینکه از الله درخواست رحمت و مغفرت کند و از نامی نام ببرد که دلالت بر عذاب و انتقام میکند و یا بالعکس، و در نتیجه، سخنانش متناقض و نامتناسب میگردد. هر کس به دعاهای وارد در قرآن یا سنّت پیامبر ج دقّت کند، میبیند هر دعایی که با نامی از اسامی الهی ختم شده، کاملا متناسب و هماهنگ با آن نام است؛ مانند آیات زیر:
﴿رَبَّنَا تَقَبَّلۡ مِنَّآۖ إِنَّکَ أَنتَ ٱلسَّمِیعُ ٱلۡعَلِیمُ﴾ [البقرة: 127]
«پروردگارا! از ما بپذیر، که بدون تردید تویی شنوای دانا.»
﴿رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَا وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلرَّٰحِمِینَ﴾ [المؤمنون: 109]
«پروردگارا! (ما) ایمان آوردیم، پس ما را ببخش و بر ما رحم کن، و تو بهترین رحمکنندگانی.»
﴿رَبَّنَا ٱفۡتَحۡ بَیۡنَنَا وَبَیۡنَ قَوۡمِنَا بِٱلۡحَقِّ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡفَٰتِحِینَ﴾ [الأعراف: 89]
«پروردگارا! میان ما و قوم ما به حق (راهی بگشا و) داوری کن، که تو بهترین (راهگشایان و) داورانى.»
دعاهایی که در سنّت پیامبر ج آمدهاند نیز همین گونه هستند.
شناخت انسان مسلمان از این صفت مهم برای اسمهای الله ﻷ – یعنی صفت حسن و کمال و زیبایی- باعث میشود که بیشتر به عظمت و جلال او تعالی پی ببرد و برای فهم معانی و مفاهیم مهم آنها بسیار تلاش کند، و نیز او را از لغزشگاههای تحریفکنندگان و تأویلات افراد باطل و یاوهگوییهای جاهلان دور میکند.
علاوه بر مطالب پیشین، میتوان نتایج برگرفته از این صفت اسماء الله را در موارد زیر خلاصه کرد:
1. اینها نامهایی هستند که دلالت بر بهترین مسمّا و بزرگترین موصوف؛ یعنی ذات الله تعالی که صاحب جلال و کمال و جمال است، میکنند.
2. این اسامی باعث شکوه و تعظیم الله متعال و اظهار عظمت و مجد و کمال و جمال و کبریایی او میشوند.
3. هر یک از این اسامی دلالت بر ثبوت صفت کمال برای الله تعالی میکنند و به همین سبب، حسنا هستند. و تمامی صفات الهی، صفات کمال و جلالند و همۀ افعالش حکمت و رحمت و مصلحت و عدالتند.
4. هیچ یک از نامهای پروردگار متضمّن شر یا بیانگر نقص نیستند، و به هیچ عنوان شر شایسته و متناسب با صفات و ذات و افعال او تعالی نیست و هرگز افعال و صفاتش متّصف به شر و بدی نمیشوند.
5. الله ﻷ به بندگانش دستور داد که با نامبردن از اسامی او، دعا و درخواست کنند، چنانکه فرمود:
﴿فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ ﴾
«پس به آن (نامها) او را بخوانید.»
و این شامل دعای عبادت و دعای درخواست میشود و از بزرگترین عبادات و برترین تقرّبها به شمار میرود.
6. الله ـ وعده داده است که هر کس 99 اسم از اسامی الله تعالی را حفظ کند و معانی آنها را بشناسد و به لوازم و مقتضیات آنها عمل کند، الله متعال او را وارد بهشت میگرداند، که این از برکات اسمهای پروردگار است، و فقط الله متعال آدمی را توفیق میدهد.
اسماء و صفات الله متعال مقتضی آثارشان؛ یعنی عبودیّت و امر هستند همان گونه که مقتضی خلق و تکوین بودند، که در این باره مطالبی بیان شد و اکنون در مورد عبودیّت سخنانی ارائه خواهد گشت؛ مانند خضوع، تواضع، خشوع، رجوع، خشیت، ترس، محبّت، توکّل و سایر عبادات ظاهری و باطنی. هر یک از نامها و صفات الهی مقتضی عبودیّت خاصّی است که از آثار و نتایج علم و معرفت به آنهاست و این مورد در تمامی انواع عبادات قلبی و جسمی صادق است. در توضیح این مطلب میگوییم هر گاه بنده بداند که تنها الله أ مالک ضرر و منفعت و بخشش و منع و خلق و رزق و زندهگردانیدن و میراندن است، باعث میشود که در قلب و باطن خویش، بر الله توکّل کند و در ظاهر نیز، آثار و نتایج توکّل برایش پدیدار گردد. الله تعالی میفرماید:
﴿وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱلۡحَیِّ ٱلَّذِی لَا یَمُوتُ وَسَبِّحۡ بِحَمۡدِهِۦۚ وَکَفَىٰ بِهِۦ بِذُنُوبِ عِبَادِهِۦ خَبِیرًا﴾ [الفرقان: 58]
«و بر زندهای که هرگز نمیمیرد، توکّل کن، و به ستایش او تسبیح گوی، و همین بس که او به گناهان بندگانش آگاه است.»
﴿وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱلۡعَزِیزِ ٱلرَّحِیمِ﴾ [الشّعراء: 217]
«و بر الله پیروزمند مهربان توکّل کن.»
﴿رَّبُّ ٱلۡمَشۡرِقِ وَٱلۡمَغۡرِبِ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ فَٱتَّخِذۡهُ وَکِیلٗا﴾ [المزّمّل: 9]
«(همان) پروردگار مشرق و مغرب که معبودی (به حق) جز او نیست، پس او را کارساز (و نگهبان خود) برگزین.»
﴿وَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ وَکِیلًا﴾ [النّساء: 81]
«و بر الله توکّل کن، و کافی است که او یار و مدافع [تو] باشد.»
و هر گاه بنده بداند که الله ﻷ شنوا و بینا و داناست و ذرّهای در آسمانها و زمین، از او پنهان نمیماند و اینکه از اسرار و نهان آگاه است و خیانت چشمها و آنچه را که در دلها پنهان میماند، میداند و از هر چیزی مطّلع است و تعداد همه چیز را میداند و از تمامی جوانب زندگی او آگاه است و آنها را میبیند، سبب میشود که زبان و اعضا و اندیشههای ذهنی و روانی خود را از هر آنچه الله را ناخشنود سازد، باز دارد و اعضایش را در آنچه باعث محبّت و رضایت الهی گردد، به کار برد. الله ـ میفرماید:
﴿أَلَمۡ یَعۡلَم بِأَنَّ ٱللَّهَ یَرَىٰ﴾ [العلق: 14]
«آیا نمیداند که مسلماً الله (همۀ اعمالش را) میبیند؟!»
﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٞ﴾ [الحجرات: 1]
«و از الله بترسید، همانا الله شنوای داناست.»
﴿ٱعۡمَلُواْ مَا شِئۡتُمۡ إِنَّهُۥ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٌ﴾ [فصّلت: 40]
«هر چه میخواهید بکنید، قطعاً او به آنچه انجام میدهید بیناست.»
﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ مَا فِیٓ أَنفُسِکُمۡ فَٱحۡذَرُوهُۚ﴾ [البقرة: 235]
«و بدانید که الله آنچه را که در دلهای شماست میداند، پس از (مخالفت با) او بترسید.»
بدون تردید این نوع علم و آگاهی باعث میشود که بنده الله متعال را مراقب بداند و دستوراتش را انجام دهد و از ممنوعاتش پرهیز کند.
ابن رجب میگوید: «مردی شبانه در یک بیابان از زنی درخواست کرد که با وی همبستر شود، امّا آن زن سر باز زد، و مرد به او گفت: کسی غیر از ستارگان ما را نمیبیند. زن گفت: پس بوجودآورندۀ آنها کجاست؟!»[1] یعنی الله کجاست؟! مگر ما را نمیبیند؟! بنابراین علم و آگاهی زن، وی را از ارتکاب چنین گناهی باز داشت.
اگر بنده بداند که الله أ بینیاز و بزرگوار، صاحب فضل و مهربان و بسیار بخشنده است و با وجود اینکه نیازی به بندگانش ندارد، به آنان احسان میکند و مهربان است و برایشان ارادۀ خیر دارد و ضررها را از آنان دور میکند و این کارها را به قصد اینکه بنده به او تعالی نیکی کند یا ضرری را از او دور سازد، نیست، بلکه فقط از روی رحمت و احسان الهی است، زیرا الله تعالی مخلوقاتش را نیافریده است که به فراوانیشان افتخار کند و با وجود آنها خود را عزیز گرداند، یا اینکه به او روزی و فایده رسانند و ضرری دفع کنند، چنانکه میفرماید:
﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِیَعۡبُدُونِ٥٦ مَآ أُرِیدُ مِنۡهُم مِّن رِّزۡقٖ وَمَآ أُرِیدُ أَن یُطۡعِمُونِ٥٧ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِینُ﴾ [الذّاریات: 56- 58]
«و من جن و انس را نیافریدهام مگر برای اینکه مرا عبادت کنند. هرگز از آنها روزیی نمیخواهم، و نمیخواهم که مرا طعام دهند. بیگمان الله است که روزیدهنده است، (و او) قدرتمند استوار است.»
﴿وَقُلِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی لَمۡ یَتَّخِذۡ وَلَدٗا وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ شَرِیکٞ فِی ٱلۡمُلۡکِ وَلَمۡ یَکُن لَّهُۥ وَلِیّٞ مِّنَ ٱلذُّلِّۖ وَکَبِّرۡهُ تَکۡبِیرَۢا﴾ [الإسراء: 111]
«و بگو: ستایش برای الله است که فرزندی (برای خود) بر نگزیده و او را در فرمانروایی هیچ شریکی نیست، و به سبب ناتوانی (و ذلّت حامی و) سرپرستی برای او نیست، و او تعالی را به شایستگی بزرگ بشمار.»
همچنین در حدیثی قدسی آمده است که: «یَا عِبَادِی إِنَّکُمْ لَنْ تَبْلُغُوا ضُرِّی فَتَضُرُّونی، وَلَنْ تَبْلُغُوا نَفْعِی فَتَنْفَعُونی»[2]؛ «ای بندگانم! بدون تردید شما هرگز قدرت ضرررساندن به من را ندارید که به من ضرر رسانید، و هرگز قدرت فایدهرساندن به من را ندارید که به من فایده رسانید.»
اگر بنده آگاه به امور فوق باشد، باعث میشود که بیشتر به الله و فضل و احسان او امیدوار شود و برآوردهشدن تمامی نیازهایش را از او بخواهد و بیشتر خود را محتاج به الله بداند و آن را آشکار سازد:
﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡغَنِیُّ ٱلۡحَمِیدُ﴾ [فاطر: 15]
«ای مردم! شما (همگی) به الله نیازمندید، و (تنها) الله است که بینیاز ستوده است.»
امید بر حسب معرفت و علم بنده نسبت به الله متعال، منجر به انواع عبادات ظاهری و باطنی میشود.
هر گاه بنده به عدالت و انتقام و غضب و خشم و عقوبت الله تعالی آگاه باشد، سبب میشود که تقوای الهی را رعایت کند و از اموری که باعث خشم و غضب او میشوند، پرهیز کند. الله ﻷ میفرماید:
﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ﴾ [البقرة: 196]
«و از الله بترسید و بدانید که الله سختکیفر است.»
﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّکُمۡ إِلَیۡهِ تُحۡشَرُونَ﴾ [البقرة: 203]
«و از الله بترسید و بدانید که شما به سوی او محشور خواهید شد.»
﴿فَإِن زَلَلۡتُم مِّنۢ بَعۡدِ مَا جَآءَتۡکُمُ ٱلۡبَیِّنَٰتُ فَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ﴾ [البقرة: 209]
«پس اگر بعد از آنکه نشانههای روشن و آشکار برای شما آمد، لغزش کردید و (منحرف شدید)، بدانید که الله توانمند حکیم است.»
اگر بنده بداند که ذات و قدرت و غلبۀ الله متعال بر مخلوقاتش برتر و بسیار است، باعث خضوع و فروتنی و محبّت نسبت به الله تعالی و انجام انواع عبادات میشود. الله ﻷ میفرماید:
﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدۡعُونَ مِن دُونِهِۦ هُوَ ٱلۡبَٰطِلُ وَأَنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلۡعَلِیُّ ٱلۡکَبِیرُ﴾ [الحج: 62]
«این بدان سبب است که الله حق بوده، و آنچه جز او میخوانند باطل است، و به راستی که الله بلندمرتبۀ بزرگ است.»
﴿وَهُوَ ٱلۡعَلِیُّ ٱلۡعَظِیمُ﴾ [البقرة: 255]
«و او بلند مرتبه و بزرگ است.»
﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦ وَٱلۡأَرۡضُ جَمِیعٗا قَبۡضَتُهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُ مَطۡوِیَّٰتُۢ بِیَمِینِهِۦۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا یُشۡرِکُونَ﴾ [الزّمر: 67]
«و آنان (مشرکان) الله را چنانکه سزاوار بزرگی اوست، نشناختند در حالی که روز قیامت تمام زمین در مشت اوست و آسمانها درهم پیچیده در دست راست اوست، او منزّه و برتر است از آنچه شریک او میپندارند.»
اگر بنده دانا به کمال و جمال الهی باشد، سبب میگردد که علاقهای خاص و اشتیاقی فراوان به لقای الله تعالی داشته باشد. پیامبر ج میفرماید: «مَنْ أحَبَّ لِقاءَ اللَّهِ أحبَّ اللَّه لِقَاءَه»[3]؛ «هر کس دیدار با الله را دوست داشته باشد، الله متعال دیدار با او را دوست دارد.» بدون تردید این امر باعث میشود که بنده انواع بسیاری از عبادات را انجام دهد و به همین سبب، الله أ میفرماید:
﴿فَمَن کَانَ یَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡیَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا یُشۡرِکۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا﴾ [الکهف: 110]
«پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد، باید کار شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نگرداند.»
با توجّه به مطالب فوق، دانستیم که تمامی انواع عبادات، وابسته به لوازم و ضروریات اسماء و صفات الهی هستند و از این رو، بر هر بندهای لازم است که پروردگار خویش و اسماء و صفات او تعالی را به خوبی بشناسد و نیز آگاه به آثار و نتایج و ضروریات علم به آنها باشد و بر این اساس، بهره و فایدۀ بنده بسیار میگردد و خیرش کامل میشود.
انسان مؤمن و موحّد بر اثر ایمان و یقینش به اسمهای زیبا و صفات والای الهی که دلالت بر عظمت و کبریا و یگانگی او در جلال و جمال میکند، لذّتی مییابد که باعث میشود تمامی تلاشش را برای کسب محبّت الله و تواضع و فروتنی در برابر او و میل و امید به او تعالی به کار گیرد و نیز کوشش میکند که پس از تکمیل فرایض، با انجام نوافل، خودش را به الله متعال نزدیک گرداند و رضایت او را به دست آورد. توفیق و هدایت به دست الله ﻷ است و هیچ بازدارندهای در برابر آنچه ببخشد و هیچ دهندهای در برابر آنچه باز دارد، نیست و هر نوع تغییر و بازگشت از گناه، فقط به توفیق او تعالی است.
5. تأثیر اسماء الله در خلقت و ایجاد
بدون تردید یکی از مهمترین و مفیدترین اموری که درجات بنده را بالا میبرد و به او کمک میکند که الله تعالی را بهتر بشناسد و محبّت الهی را به دست آورد و او را ثنا گوید، تفکّر و تأمّل در نتایج اسمای حسنا و صفات والای الله متعال؛ همچون آفرینش و ایجاد است، و اینکه هستی و تمامی موجودات و پدیدهها؛ مانند آسمانها، زمین، خورشید، ماه، شب و روز، کوهها، دریاها و حرکات و سکنات از برخی آثار و نتایج آن است و «تمامی این امور اشاره به اسمای الهی و حقیقت آنها دارند و با زبان حال و گفتار دلالت بر آنها میکنند، چنانکه گفته شده است:
تَـأَمَّلْ سُطُوْرَ
الْکَائِنَاتِ فَإِنَّهَا |
|
مِنَ الْمُلْکِ الْأَعْلَىَ إِلَیْـکَ رَسَـائِلُ |
وَقَدْ خَطَّ
فِیْهَا لَوْ تَأَمَّلْتَ خَطَّـهَا |
|
أَلَا
کُلُّ شَیْءٍ مَا خَـلَا الْلَّهَ بَـاطَلُ |
تُشیرُ
بإثباتِ الصِّفات لِرَبِّـها |
|
فَصَامتُها
یَهـدِی، وَمَن هُو قـائلُ |
به سطرهای کائنات دقّت کن که پیامهایی از جانب پادشاه بزرگ به سوی توست.
اگر به دقّت بنگری، میبینی که در آنها دستخطهایی نگاشته است، آگاه باشید که هر چیزی غیر از الله، باطل است.
اشاره به اثبات صفات برای پروردگارشان دارند، و ساکت و گوینده بیانگر این مورد است.
دلالت مخلوقات بر صفات آفریدگار ویژگیهای کمال و حقایق اسمای الهی، روشنتر و گویاتر از هر نوع دلیل و نشانۀ دیگری است.»[1] و این از بهترین و مهمترین معارف است. هر اسمی از اسمهای الله ﻷ صفتی ویژه دارد، زیرا اسامی او تعالی اوصاف مدح و کمال هستند و هر صفتی اقتضا و عملی مخصوص به خود دارد و آن عمل ارتباط با مفعولی دارد که از لوازمش به شمار میرود، که تمامی اینها از آثار و نتایج اسماء الله هستند و محال است که مفعول آن از افعالش، و افعالش از صفاتش، و صفاتش از اسمهایش، و اسماء و صفاتش از ذاتش جدا و بیارتباط باشد و به همین سبب، در قرآن کریم ادّعا و سخن کسی که الله متعال را از امر و نهی و پاداش و عذابش جدا میداند، انکار شده است، و گویندۀ آن، چیزی را به الله نسبت داده که شایستۀ او نیست و این حکم و قضاوتی بد است و کسی که چنین سخن و ادّعایی داشته باشد، الله تعالی را آن گونه که باید، نشناخته و گرامی نداشته است، چنانکه الله متعال در مورد منکران نبوّت و بعثت پیامبران و نزول کتابهای آسمانی، میفرماید:
﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦٓ إِذۡ قَالُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ عَلَىٰ بَشَرٖ مِّن شَیۡءٖۗ﴾ [الأنعام: 91]
«و آنان (مقام و عظمت) الله را آن گونه که شایسته است، نشناختهاند که گفتند: الله بر هیچ بشری چیزی را نازل نکرده است.»
و دربارۀ منکران معاد و ثواب و عذاب میفرماید:
﴿وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦ وَٱلۡأَرۡضُ جَمِیعٗا قَبۡضَتُهُۥ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُ مَطۡوِیَّٰتُۢ بِیَمِینِهِۦۚ﴾ [الزّمر: 67]
«و آنان (مشرکان) الله را چنانکه سزاوار بزرگی اوست نشناختند در حالی که روز قیامت تمام زمین در مشت اوست و آسمانها درهم پیچیده در دست راست اوست.»
در مورد کسی که فکر میکند الله متعال با نیکوکاران و بدکاران، به طور یکسان برخورد و حساب و کتاب خواهد کرد، فرموده است:
﴿أَمۡ حَسِبَ ٱلَّذِینَ ٱجۡتَرَحُواْ ٱلسَّیَِّٔاتِ أَن نَّجۡعَلَهُمۡ کَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ سَوَآءٗ مَّحۡیَاهُمۡ وَمَمَاتُهُمۡۚ سَآءَ مَا یَحۡکُمُونَ﴾ [الجاثیة: 21]
«آیا کسانی که مرتکب بدیها شدند، گمان کردند که (ما) آنان را همچون کسانی قرار میدهیم که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته انجام دادهاند، که زندگیشان و مرگشان یکسان باشد؟! چه بد داوری میکنند!»
الله أ خبر داده که این حکمی بد است و شایستۀ الله متعال نیست و با اسماء و صفاتش منافات دارد. همچنین میفرماید:
﴿أَفَحَسِبۡتُمۡ أَنَّمَا خَلَقۡنَٰکُمۡ عَبَثٗا وَأَنَّکُمۡ إِلَیۡنَا لَا تُرۡجَعُونَ١١٥ فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ ٱلۡمَلِکُ ٱلۡحَقُّۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡکَرِیمِ﴾ [المؤمنون: 115- 116]
«آیا گمان کردید که ما شما را بیهوده آفریدهایم، و همانا شما به سوی ما باز گردانده نمیشوید؟! پس بلند مرتبه (و برتر) است الله که فرمانروای حق است، هیچ معبودی (به حق) جز او نیست، پروردگار عرش کریم است.»
یعنی الله ـ از این گمان و ادّعایی که با اسماء و صفاتش منافات دارد، منزّه است.
آیات فراوانی در این زمینه نازل شده است، که الله ﻷ در آنها خود را از آنچه مخالف با اسماء و صفاتش است، مبرّا میداند، چون منافات با کمال و آثار و نتایج آنها دارد.
بر این اساس، یکی از مفیدترین کارها برای بنده در این زمینه، بررسی لوازم و ضروریات اسمای الهی و تفکّر در نتایج آنها و دلالت زیبا و کامل این اسامی بر کمال و عظمت آفریدگار آنهاست و نیز اینکه الله ﻷ آنها را بسیار محکم و استوار ساخته است:
﴿مَّا تَرَىٰ فِی خَلۡقِ ٱلرَّحۡمَٰنِ مِن تَفَٰوُتٖۖ﴾ [الملک: 3]
«در آفرینش (الله) رحمان هیچ خلل و بینظمی نمیبینی.»
هر یک از اسامی الله تعالی مقتضی آثار خود همچون آفرینش و ایجاد هستند.
به عنوان نمونه، اسامی «حمید و مجید» میطلبد که انسان بیهوده و بیفایده رها نشود بدون اینکه به وی امر و نهی شود و پاداش و عذابی داشته باشد. و اسم «حکیم» نیز مقتضی چنین موضوعی است و همچنین نام «مَلِک»، و اسم «حیّ» میطلبد که الله ـ فعل و عملی داشته باشد و حقیقت زندگی همان انجام کارهاست و هر زندهای کاری انجام میدهد. اینکه الله متعال آفریدگار و همیشه پا برجاست، از موجبات و لوازم حیات اوست. اسامی «سمیع و بصیر» باعث میشود که موجودات و اموری شنیدنی و دیدنی وجود داشته باشد و نام «خالق» مقتضی وجود مخلوقی است. اسامی «رزّاق» و «مَلِک» میطلبد که پادشاهی و تصرّف و تدبیر و بخشیدن و منعکردن و احسان و عدالت و پاداش و عذابی وجود داشته باشد. نامهای «بَرّ، محسن، معطی و منّان» و امثال آنها نیز مقتضی آثار و نتایج خود هستند. اسامی «غفّار، توّاب و عفُوّ» میطلبد که جرم و جنایتی از جانب مردم صورت گیرد تا آمرزیده شود و توبهای شکل گیرد تا پذیرفته شود. سایر اسماء الله نیز این گونه هستند.
هر کس در جریان و وجود آثار اسماء و صفات الهی در امور هستی دقّت و تفکّر کند، باعث میشود که به کمال اسماء و صفات و افعال ستودۀ الله متعال ایمان آورد، و اینکه در هر آنچه الله ﻷ مقدّر کرده است، حکمتی کامل و نشانههایی آشکار وجود دارد که بهوسیلۀ اسماء و صفاتش امور و مطالبی را به بندگانش میفهماند. و نیز باعث میشود که با اسمای زیبای الهی، محبّت الله متعال را جلب نمایند و او را ذکر و شکر کنند.
بنابراین هر اسمی از الله متعال – از لحاظ علم و معرفت و حالت- منجر به عبادتی مخصوص میشود و در صورتی این عبادات حاصل میگردد که انسان در هر یک از اسمهای الهی و مقتضیات و نتایج آنها به خوبی تفکّر و تدبّر کند. عبادت فردی که با تمامی اسماء و صفات الله ـ عبادت میکند، کاملتر از هر نوع عبادت دیگری است؛ مراد اسماء و صفاتی است که بشر نسبت به آنها آگاه است. پس عبادت با یک اسم مانع نمیشود که با اسم دیگری عبادت صورت گیرد؛ مثلا عبادت با نام «قدیر» باعث نمیگردد که با نام «حلیم و رحیم» عبادت نشود، یا عبادت با اسم «معطی» مانع عبادت با نام «مانع» نمیگردد و نیز عبادت با اسامی مرتبط با محبّت و نیکی و لطف و احسان، مانع عبادت با نامهای مربوط به عدالت و جبروت و عظمت و کبریا و امثال آن نمیشود.
این راه و شیوهای برگرفته از قرآن کریم است، چنانکه الله متعال میفرماید:
﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ ﴾ [الأعراف: 180]
«و برای الله، نامهای نیک است، پس به آن (نامها) او را بخوانید.»
دعا بهوسیلۀ نامهای الهی شامل درخواست و ثنا و عبادت میشود و الله أ بندگانش را فرا میخواند که او را با اسماء و صفاتش بشناسند و از این طریق او تعالی را حمد و ثنا گویند و بهرهای از عبادت ببرند.[2] الله ﻷ اسماء و صفاتش را دوست دارد و ظهور آثارشان را در میان مخلوقاتش میپسندد، زیرا این از لوازم کمال اوست، و الله متعال درهای شناخت خود و بصیرت با اسماء و صفاتش را برای بندگان خویش گشوده است و در قرآن کریم، آنان را فرا میخواند تا از دو طریق، پروردگارشان را بشناسند:
1. تفکّر و نگاه در مخلوقات و افعال الهی که روشنترین و بهترین دلیل بر ثبوت و تشخیص اسماء و صفاتش هستند.
2. تفکّر و تدبّر در نشانههای الهی.
یعنی تفکّر در نشانههای آشکار و قابل مشاهده و نیز تفکّر در آیات قرآنی، که هر یک زمینهای گسترده برای شناخت پروردگار بزرگ و معبودِ ستوده است. پاک و منزّه است ذاتی که با انواع دلایل و شواهد، خود را برای بندگانش معرّفی میکند و تمامی راهها را برای آنان باز کرده است، سپس راه راست را در جلویشان قرار داده و آنان را راهنمایی کرده است:
﴿لِّیَهۡلِکَ مَنۡ هَلَکَ عَنۢ بَیِّنَةٖ وَیَحۡیَىٰ مَنۡ حَیَّ عَنۢ بَیِّنَةٖۗ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ﴾ [الأنفال: 42]
«تا آن کس که هلاک (و نابود) میشود، از روی دلیل (و حجّت) هلاک شود، و کسی که زنده میماند، از روی دلیل (و حجّت) زنده بماند، و همانا الله شنوای داناست.»
3. فضیلت علم به اسماء و صفات الهی
علم به اسماء و صفات الله تعالی علمی مبارک و دارای فواید و نتایج بیشمار و متنوّعی است. فضیلت این علم و فواید بسیار آن، از چند طریق برای ما آشکار میگردد که مهمترینشان عبارت است از:
1. علم مذکور، شریفترین و والاترین و با ارزشترین علوم به شمار میرود و برتری آن برخاسته از فضیلت و شرافت معلومش است و هیچ علمی بهتر و شریفتر از علم به اسماء و صفات الهی که در قرآن کریم و سنّت پیامبر ج بیان شده است، وجود ندارد و به همین سبب، پرداختن و توجّه به آن، توجّه به بهترین و مهمترین مطلوب و مقصود است.
2. شناخت الله و علم به آن منجر به محبّت و تعظیم و تقوا و ترس و امید و اخلاص عمل برای الله أ میگردد و هر اندازه که این نوع شناخت در قلب و وجود بنده تقویت و بیشتر شود، توجّه و رویآوردن او به سوی الله و تسلیمشدن وی در برابر شریعت اسلام و پایبندی به دستورات و دوری از ممنوعات بیشتر خواهد شد.
3. الله ﻷ اسماء و صفات خویش و نیز ظهور نتایج آنها را در میان مخلوقاتش دوست دارد و این علم از لوازم و ضروریات کمال آن است؛ مثلا الله متعال وِتر [طاق و یگانه] است و وتر را دوست دارد، زیباست و زیبایی را میپسندد، داناست و عالمان را دوست دارد، بخشنده است و بخشندگان را دوست دارد، قوی است و مؤمن قوی را بیشتر از مؤمن ضعیف دوست دارد، صاحب شرم است و افراد با حیا را دوست دارد، توبهپذیر است و توبهکنندگان را دوست دارد، شکرپذیر است و شاکران را دوست دارد، راست میگوید و راستگویان را دوست دارد، نیکوکار است و نیکوکاران را دوست دارد، مهربان است و افراد مهربان را دوست دارد و به بندگان مهربانش رحم میکند، پوشندۀ گناهان و عیوب است و کسانی را که پوشانندۀ گناه و عیب بندگانش باشند دوست دارد، آمرزنده است و عفوکنندگان را دوست دارد، صاحب خیر و نیکی است و بخشندگان را دوست دارد، عادل است و عدالت را میپسندد، و بندگانش را بر اساس بود و نبود این صفات، پاداش و جزا میدهد. این موضوع بسیار گسترده است و دلالت بر فضل و شرافت این علم میکند.
4. الله ﻷ مخلوقات را آفرید و آنان را از نیستی به وجود آورد و آنچه را که در آسمانها و زمین است، برای آنان مسخّر کرد تا او تعالی را بشناسند و عبادت کنند، چنانکه میفرماید:
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖ وَمِنَ ٱلۡأَرۡضِ مِثۡلَهُنَّۖ یَتَنَزَّلُ ٱلۡأَمۡرُ بَیۡنَهُنَّ لِتَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ وَأَنَّ ٱللَّهَ قَدۡ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عِلۡمَۢا﴾ [الطّلاق: 12]
«الله (همان) ذاتی است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین (نیز) همانند آنها را (آفرید) و فرمان (الله) پیوسته در میانشان نازل میشود تا بدانید که الله بر هرچیز تواناست، و اینکه علم الله بر همه چیز احاطه دارد.»
﴿وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِیَعۡبُدُونِ٥٦ مَآ أُرِیدُ مِنۡهُم مِّن رِّزۡقٖ وَمَآ أُرِیدُ أَن یُطۡعِمُونِ٥٧ إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِینُ﴾ [الذّاریات: 56- 58]
«و من جن و انس را نیافریدهام مگر برای اینکه مرا عبادت کنند. هرگز از آنها روزیی نمیخواهم، و نمیخواهم که مرا طعام دهند. بیگمان الله است که روزی دهنده است، (و او) قدرتمند استوار است.»
بنابراین پرداختن بنده به شناخت اسماء و صفات الهی، پرداختن به آن چیزی است که بنده برایش آفریده شده است و ترک این کار، غفلت از هدف مذکور بوده و برای بندهای که فضل و احسان و نعمتهای الله متعال بر وی بسیار و همیشگی است، شایسته نیست که پروردگارش را نشناسد و از شناخت او تعالی رویگردان باشد.
5. یکی از ارکان ششگانۀ ایمان و بلکه بهترین و مهمترین و اصل آنها ایمان به الله ﻷ است و ایمان فقط قول نیست که بنده بگوید به الله ایمان آوردم، امّا او تعالی را نشناسد، بلکه حقیقت ایمان این است که پروردگارش را بشناسد و تمام تلاشش را در راه شناخت اسماء و صفات او به کار گیرد تا به درجۀ یقین برسد، و هر اندازه که پروردگارش را بشناسد، به همان اندازه به او ایمان دارد و بالعکس. هر کس الله أ را بشناسد، غیر او را نیز درک میکند، ولی هر کس نسبت به الله متعال جاهل باشد، از غیرش نیز بیخبر و ناآگاه است. الله ـ میفرماید:
﴿وَلَا تَکُونُواْ کَٱلَّذِینَ نَسُواْ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمۡ أَنفُسَهُمۡۚ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ﴾ [الحشر: 19]
«و همچون کسانی نباشید که الله را فراموش کردند، پس الله (نیز) آنان را از خودشان غافل کرد، آنان (بدکار و) نافرمانند.»
بنابراین کسی که از الله تعالی فراموش کند، الله ﻷ او را از خودش و مصالح و اسباب رستگاری وی در زندگی و آخرت غافل میسازد.
6. علم به الله أ اصل تمامی اشیاست، به گونهای که فرد آگاه به آن، با شناختی که از صفات و افعال الهی دارد، دلایلی بر اعمال و احکامش میآورد، زیرا الله أ فقط بر اساس و اقتضای اسماء و صفاتش عمل میکند و افعال او برقرار و استوار میان عدل و فضل و حکمت است و به همین سبب، احکامی را تشریع میکند که حمد و حکمت و فضل و عدل او آنها را میطلبد و بنابراین تمامی اخبارش حق و درست است، و همۀ دستورات و ممنوعاتش عدل و حکمت است و بر این اساس، هر گاه بنده در قرآن کریم و اسماء و صفاتی که الله متعال آنها را بر زبان پیامبرانش برای مردم معرّفی کرده است و نیز در صفاتی که شایستۀ ذات او نبوده و خود را منزّه از آنها دانسته است و در روزها و اموری که بر سر اولیا و دشمنان الله گذشته و آنها را برای بندگانش بیان فرموده و دلیل آورده است تا بدانند که معبودشان حق است و عبادت فقط شایستۀ اوست و نیز برای اینکه بدانند که الله بر هر کاری تواناست و از هر چیزی باخبر است و سختکیفر و بخشنده و مهربان و عزیز و حکیم است و هر چه را که بخواهد، انجام میدهد و رحمت و علمش همه چیز را فرا گرفته است و تمامی افعالش برقرار و استوار میان حکمت و رحمت و عدل و مصلحت است؛ هر گاه در این امور تدبّر کند، بدون تردید بر یقین و ایمان و توکّل و توجّه او به الله أ افزوده میشود.[1]
7. شناخت الله و فهم اسماء و صفات او تجارتی سودآور است که برخی از فوایدش عبارت است از: آرامش روحی و روانی، اطمینان قلبی، سکونت در فردوس، نگاه به وجه الله تعالی و کسب رضایت او تعالی و نجات از خشم و غضب الله متعال. اگر دل مطمئن شود که فقط الله یگانه پروردگار و معبود و مالکش است و به سوی او باز میگردد، به بهترین شکل متوجّه الله میشود و برای کسب محبّت و رضایت الهی تمام تلاشش را به کار میگیرد.
8. علم به اسماء و صفات الله ﻷ انسان را از لغزشها و اشتباهات محافظت میکند، دروازۀ امید را میگشاید، به آدمی کمک میکند که صبر نماید، او را از سستی و تنبلی دور میکند و به طاعات و تقرّب به الله تعالی تشویق میکند، از گناهان بر حذر میدارد، در سختیها و رنجها به انسان آرامش و تسلّی میدهد، آدمی را از شرّ شیطان حفاظت میکند، محبّت و دوستی و بذل و بخشش و نیکی را به وجود میآورد و سایر نتایج و فواید.
پارهای از دلایل مهم که بیانگر فضیلت علم به اسماء و صفات الهی و نیاز شدید بندگان به آن است، بیان شد، بلکه باید گفت که نیاز بندگان به شناخت پروردگار و آفریدگار و مالک و مدبِّر امور و روزیدهندۀ آنان، مهمتر و بیشتر از هر نوع نیازی است؛ ذاتی که همواره و در هر حال به او نیاز دارند و تنها با شناخت الله و عبادت و ایمان به ذات یگانۀ او، به صلاح و رستگاری میرسند و از این رو، بهرۀ بنده از صلاح و استحقاق وی از مدح و ثنا به اندازۀ شناخت او نسبت به پروردگار و عمل بر اساس رضایت الهی و تقرّب وی با اقوال خوب و اعمال صالح است.
2. فضیلت علم به اسماء و صفات الهی
بدون تردید شناخت الله و شناخت اسمای حسنا و صفات والای او نهایت مقاصد مردم و برترین و شریفترین علوم به شمار میرود. هدفی که افراد با همّت برای رسیدن به آن در تلاشند و رقابتکنندگان برای کسب آن، با یکدیگر رقابت میکنند و افکار و قلبهای سلیم و مشتاق، متوجّه آن است و زندگی خوب و خوش، با وجود آن برای بنده حاصل میشود، «زیرا حیات انسان وابسته به زندهبودن قلب و روحش است و فقط با شناخت خالق و محبّت و عبادت ذات یگانۀ او و بازگشت و توبه به درگاه پروردگار و آرامش با یاد الهی و انس با تقرّب به او تعالی، قلبش زنده و سرخوش میگردد. و کسی که این نوع حیات را از دست بدهد، همۀ خوبیها را از دست خواهد داد هر چند تمام دنیا را به دست آورد، چرا که هر چیزی عوضی دارد، ولی کسی که شناخت و رضایت الله را از دست بدهد، هرگز چیز دیگری نمیتواند این نوع نقصش را جبران کند.»[1]
شگفتا از احوال بیشتر مردم که «چگونه زمان تمام میشود و عمر به پایان میرسد، ولی دل بویی از این نوع شناخت نمیبرد، و همان گونه که به دنیا آمده است، از آن میرود و بهترین و شیرینترین نعمت دنیا را نمیچشد، بلکه در دنیا همچون چهارپایان زندگی میکند و به مانند بینوایان و دست خالی از آنجا میرود. بنابراین زندگیاش ناتوانی، و مرگش اندوه و معادش حسرت و افسوس است.»[2] در نتیجه، از دنیا میرود در حالی که از شیرینترین نعمتش محروم میماند و دنیا را ترک میکند در حالی که بهترین پناهگاهش را از دست میدهد؛ زیرا لذّت کامل و خوشحالی و سرور و زندگی خوش و نعمتها در شناخت الله و توحید و انس و اشتیاق به لقای او تعالی وجود دارد. بدترین زندگی، زندگی دل پریشان و پراکندهای است که هدفی صحیح و راهی روشن ندارد که به دنبال آن باشد، بلکه راههای فراوانی در جلوی او قرار دارد و در هر راهی، لغزش و خطایی است. چنین انسانی بر روی زمین حیران و سرگردان است و راه راست را نمییابد و هر اندازه هم که در این راهها بگردد، نمیتواند دلش را آرام کند و اطمینان به دست آورد و تنها زمانی چشمانش خنک میشود که با شناخت و یاد پروردگار و سرور و آفریدگارش آرام گیرد؛ ذاتی که تنها ولی و کارساز اوست و انسان همواره به او نیاز دارد، چنانکه شاعر میسراید:
نَقِّلْ
فُؤادَکَ حَیثُ شِئتَ مِن الهَوى |
|
ماالحُبُّ
إلاّ للحَبیبِ الأوَّلِ |
کَمْ
مَنزِلٍ فی الأرضِ یألفُهُ الفَتـى |
|
وحَنینُهُ
أبداً لأوَّلِ مَنـزِلِ |
با دلت به دنبال هر آرزویی که خواستی برو، که محبّت و عشق واقعی فقط برای اولین محبوب است.
چه بسا منزلهایی بر روی زمین است که جوان با آنها انس و الفت میگیرد، ولی علاقه و اشتیاق او همواره برای اولین منزل است.
بنابراین هر کس که دوست دارد همّت و هدفش یکی باشد؛ یعنی شناخت الله، و دوست دارد که راهش یکی باشد؛ یعنی کسب رضایت الهی، قطعاً به آرزویش خواهد رسید و تمامی خوشبختیها را به دست خواهد آورد، امّا بیشتر مردم از این هدف دورند، چنانکه یکی از پیشینیان میگوید: «بینوایان دنیا از آن رفتند در حالی که شیرینترین نعمتش را نچشیدند. پرسیده شد که: شیرینترین نعمتش چیست؟ پاسخ داده شد که: شناخت الله و محبّت و انس با تقرّب به او و اشتیاق به لقای الله تعالی.»[3]
پس این معرفت و محبّت و انس همان راه ایمن برای راهیافتگان و راه مفید برای افراد کوشا و با همّت است. «بنابراین رفتن به سوی الله از طریق اسماء و صفات الهی، بسیار شگفتانگیز بوده و به دستآوردن آن نیز بسیار عجیب است؛ صاحب آن در حالی که بر بستر خود خوابیده است و هیچ درد و رنجی را تحمّل نمیکند و از وطن و خانهاش دور نمیشود، سعادت را به دست میآورد.»[4] در نتیجه، همواره در راه کسب این خوبیها و درجات، پیشرفت میکند و به پیش میرود تا به بالاترین درجات و مقامها میرسد.
این شناخت حاصل میشود با «یادآوری معانی اسماء الله و تحصیل آنها در قلوب تا اینکه از آثار و نتایجشان متأثّر شوند و از مهمترین و بهترین معارف پُر گردند؛ مثلا اسامی عظمت و کبریا و مجد و جلال و هیبت، شکوه و عظمت الله را در دل جای میدهد، و اسامی جمال و بِرّ و احسان و رحمت و بخشش، دل را سرشار از محبّت الله و شوق لقای او و حمد و شکر الهی میکند، و اسمهای عزّت و حکمت و علم و قدرت، دل را سرشار از فروتنی و تواضع در برابر الله تعالی میگرداند، و اسامی علم و آگاهی و مراقبت و مشاهده باعث میشود که دل در تمامی حرکات و سکناتش، الله ﻷ را مراقب بداند، و ذهنها را از افکار باطل و ارادههای فاسد حفاظت کند، و نامهای بینیازی و لطف الهی دل را سرشار از نیازمندی و توجّه به الله متعال در هر حالتی میکند.
این معارفی که برای قلوب، بر اثر شناخت اسماء و صفات الهی و عبادت الله تعالی حاصل میشود، برتر و فراتر و کاملتر از هر نوع نعمت دنیوی، و بهترین هدیۀ الله برای بنده، و روح و اصل توحید است، و هر کس که این دروازه برایش باز شود، دروازۀ توحید خالص و ایمان کامل برایش باز میگردد.»[5]
شایسته است که بدانیم شناخت الله تعالی بر دو نوع است:
1. شناخت اقرار، که تمامی مردم؛ نیکوکار و بدکار و فرمانبردار و گنهکار در این زمینه با یکدیگر مشترکند.
2. شناختی که باعث حیا و محبّت و وابستگی دل به الله تعالی و شوق به لقای او و ترس و رجوع و انس و تقرّب به او تعالی میشود.[6]
این نوع شناخت، اصل هر نوع خیر و منبع هر نوع فضیلتی است و از این رو، شیوۀ قرآن در دعوت به حق و هدایت و بر حذر داشتن از مواضع هلاکت و نابودی، استوار بر فتح دروازههای این نوع شاخت است. الله ـ در قرآن کریم، از صفات کمال و علوّ خود بر عرش و سخنگفتن و سخنشنیدن و شمول علم و نفوذ ارادهاش نام میبرد که بندگان را به سوی لزوم اخلاص و تحقیق توحید و بیزاری از گرفتن شریکان و خدایان فرا میخواند.
همچنین از برخی اوصاف کمال و جلالش نام میبرد که باعث میشود دلهای بندگان متوجّه دعوتش شوند و برای اطاعت از او شتاب گیرند و به قصد تقرّب و لزوم ذکر و شکر و عبادت صحیح او تعالی با یکدیگر رقابت کنند. علاوه بر این، الله أ به هنگام ترغیب و تهدید بندگان، از برخی صفاتش نام میبرد تا به دلها بفهماند که چه کسی تقوا و امید و میل به الله دارد.
همچنین هنگام بیان احکام و دستورات و ممنوعات خویش، از برخی صفاتش یاد میکند تا بندگان اوامر الهی را مهم بدانند و به شریعتش عمل کنند. خیلی کم پیدا میشود که در آیهای از قرآن، حکمی از احکام مکلّفان بیان شود و در آخر آن، یک یا دو صفت از صفات الله تعالی بیان نشود. گاهی اوقات در ابتدا و وسط و آخر آیه، صفتی ذکر میشود؛ مانند آیۀ زیر:
﴿قَدۡ سَمِعَ ٱللَّهُ قَوۡلَ ٱلَّتِی تُجَٰدِلُکَ فِی زَوۡجِهَا وَتَشۡتَکِیٓ إِلَى ٱللَّهِ وَٱللَّهُ یَسۡمَعُ تَحَاوُرَکُمَآۚ إِنَّ ٱللَّهَ سَمِیعُۢ بَصِیرٌ﴾ [المجادلة: 1]
«به راستی الله سخن زنی را که دربارۀ شوهرش با تو مجادله میکرد، و به الله شکایت میبرد شنید، و الله گفتگوی شما را میشنید، بدون تردید الله شنوای بیناست.»
در زمان پاسخ به سؤالاتی که بندگان دربارۀ او از پیامبرش پرسیدهاند نیز از صفاتش نام میبرد، و تمامی احکام الهی متّکی بر بیان اسماء و صفات او تعالی است، حتّی نماز فقط با ذکر اسماء و صفات الهی منعقد میشود و بیان این نوع اسماء و صفات، روح و رازش است و از ابتدا تا انتهای آن وجود دارد و فلسفۀ اجرای نماز، همان یاد اسماء و صفات الهی است.[7] سایر عبادات و طاعات و انواع تقرّب نیز این گونه است و در نتیجه، شناخت اسماء و صفات الله متعال اساس سعادت و مقدّمۀ هر خیری است، و توفیق فقط به دست الله تعالی است.
[1]- الجواب الکافی، ابن قیّم، صص 132- 133.
[2]- طریق الهجرتین، ابن قیّم، ص 385.
[3]- الجواب الکافی، ابن قیّم، ص 123.
[4]- طریق الهجرتین، صص 393- 394.
[5]- القول السّدید، ابن سعدی در ضمن مجموعۀ کامل تألیفات او، ج 3، صص 45- 46.
[6]- نک: الفوائد، ابن قیّم، ص 190.
[7]- نک: الصّواعق المرسلة، ابن قیّم، ج 3، صص 910- 911.