این دو اسم در آیات متعدّدی تکرار شدهاند؛ از جمله:
﴿أَمِ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَۖ فَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡوَلِیُّ وَهُوَ یُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ﴾ [الشّورى: 9]
«آیا آنان جز او دوستانی (برای خود) بر گزیدهاند؟! در حالی که الله فقط کارساز (و دوست حقیقی) است و اوست که مردگان را زنده میکند و اوست که بر هر چیزی تواناست.»
﴿وَهُوَ ٱلَّذِی یُنَزِّلُ ٱلۡغَیۡثَ مِنۢ بَعۡدِ مَا قَنَطُواْ وَیَنشُرُ رَحۡمَتَهُۥۚ وَهُوَ ٱلۡوَلِیُّ ٱلۡحَمِیدُ﴾ [الشّورى: 28]
«و او ذاتی است که باران (سودمند) را پس از آنکه ناامید شدند، نازل میکند و رحمت خود را میگستراند و او کارساز ستوده است.»
﴿وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ وَلِیّٗا وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ نَصِیرٗا﴾ [النّساء: 45]
«و کافی است که الله سرپرست (شما) باشد و کافی است که الله یاور (شما) باشد.»
﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِٱللَّهِ هُوَ مَوۡلَىٰکُمۡۖ فَنِعۡمَ ٱلۡمَوۡلَىٰ وَنِعۡمَ ٱلنَّصِیرُ﴾ [الحج: 78]
«و به الله تمسّک جویید، که او مولای شماست. چه خوب مولا و چه خوب یاوری است!»
﴿بَلِ ٱللَّهُ مَوۡلَىٰکُمۡۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلنَّٰصِرِینَ﴾ [آلعمران: 150]
«(بر کافران تکیه نکنید) بلکه الله یاور و مولای شماست و او بهترین یاریدهندگان است.»
﴿وَٱللَّهُ مَوۡلَىٰکُمۡۖ وَهُوَ ٱلۡعَلِیمُ ٱلۡحَکِیمُ﴾ [التّحریم: 2]
«و الله دوستدار (و مولای) شماست و او دانای حکیم است.»
ولایت و سرپرستی الله برای بندگانش بر دو نوع است:
ولایت عام: یعنی تصرّف و تدبیر الله برای تمامی موجودات، تقدیر خیر و شرّ یا منفعت و ضرری که برای بندگان بخواهد، اثبات تمامی معانی و موارد فرمانروایی برای الله و اینکه همۀ بندگان تحت فرمان و تدبیر الهی قرار دارند و هیچ کس نمیتواند از تحت اجرای اراده و شمول قدرتش بیرون رود، که این موارد شامل مؤمن و کافر و نیکوکار و بدکار میشود، چنانکه میفرماید:
﴿ثُمَّ رُدُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ مَوۡلَىٰهُمُ ٱلۡحَقِّۚ أَلَا لَهُ ٱلۡحُکۡمُ وَهُوَ أَسۡرَعُ ٱلۡحَٰسِبِینَ﴾ [الأنعام: 62]
«سپس به سوی الله که مولای حقیقی آنهاست باز میگردند. بدانید که حکم (و داوری) مخصوص اوست و او زودشمارترین حسابگران است.»
﴿هُنَالِکَ تَبۡلُواْ کُلُّ نَفۡسٖ مَّآ أَسۡلَفَتۡۚ وَرُدُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِ مَوۡلَىٰهُمُ ٱلۡحَقِّۖ وَضَلَّ عَنۡهُم مَّا کَانُواْ یَفۡتَرُونَ﴾ [یونس: 30]
«آنجا هر کس هر چه را که پیش فرستاده است، میآزماید. و همه به سوی الله؛ مالک حقیقیشان بازگردانده میشوند و چیزهای را که افترا میبستند (از نظرشان) گم و نابود میشوند.»
الله ـ مولای کافران است؛ یعنی اینکه مالکشان بوده و هر آنچه را که بخواهد، دربارۀ آنان انجام میدهد و این منافاتی با آیۀ زیر ندارد:
﴿ذَٰلِکَ بِأَنَّ ٱللَّهَ مَوۡلَى ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَأَنَّ ٱلۡکَٰفِرِینَ لَا مَوۡلَىٰ لَهُمۡ﴾ [محمّد: 11]
«این بدان سبب است که الله یاور (و مولای) کسانی است که ایمان آوردند، و اینکه کافران (مولا و) یاوری ندارند.»
چون مراد از ولایت مذکور در آیه، ولایت محبّت، توفیق، یاریدادن و تأیید بوده، که مخصوص مؤمنان است و کافران بهرهای از آن نمیبرند، بلکه زیان و محرومیت نصیبشان میشود و دوست آنان شیطان است و عاقبتشان آتش دوزخ، که بد جایگاه و سرنوشتی است! الله ﻷ میفرماید:
﴿فَزَیَّنَ لَهُمُ ٱلشَّیۡطَٰنُ أَعۡمَٰلَهُمۡ فَهُوَ وَلِیُّهُمُ ٱلۡیَوۡمَ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِیمٞ﴾ [النّحل: 63]
«پس شیطان اعمال آنان را برایشان بیاراست، بنابراین امروز او دوست (و یاور) شان است و عذاب دردناکی برای آنهاست.»
﴿فَٱلۡیَوۡمَ لَا یُؤۡخَذُ مِنکُمۡ فِدۡیَةٞ وَلَا مِنَ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْۚ مَأۡوَىٰکُمُ ٱلنَّارُۖ هِیَ مَوۡلَىٰکُمۡۖ وَبِئۡسَ ٱلۡمَصِیرُ﴾ [الحدید: 15]
«پس امروز نه از شما فدیهای پذیرفته میشود و نه از کسانی که کافر شدند و جایگاه شما آتش (جهنّم) است؛ همان شایستۀ شماست و چه بد جایگاهی است!»
ولایت و سرپرستی خاص: این نوع بیشتر از نوع اول در قرآن کریم و سنّت نبوی بیان شده است. ولایتی مهم و گرامی که الله أ آن را به بندگان مؤمن و حزب فرمانبردار و دوستان پرهیزگارش اختصاص داده است.
این ولایت خاص مقتضی عنایت و لطف الهی به بندگان و توفیقدادن آنان برای رشد ایمانی و دوری از راهها و اسباب گمراهی و زیان است. الله میفرماید:
﴿ٱللَّهُ وَلِیُّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ یُخۡرِجُهُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۖ وَٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ أَوۡلِیَآؤُهُمُ ٱلطَّٰغُوتُ یُخۡرِجُونَهُم مِّنَ ٱلنُّورِ إِلَى ٱلظُّلُمَٰتِۗ أُوْلَٰٓئِکَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِیهَا خَٰلِدُونَ﴾ [البقرة: 257]
«الله یاور و (سرپرست) کسانی است که ایمان آوردهاند. آنان را از تاریکیها به سوی نور بیرون میبرد و کسانی که کافر شدند یاور و سرپرستشان طاغوت است که آنان را از نور، به سوی تاریکیها بیرون میبرد. آنها اهل آتشند و جاودان در آن خواهند ماند.»
همچنین میطلبد که گناهان مؤمنان آمرزیده شود و مورد رحمت الهی قرار گیرند، چنانکه در قرآن کریم آمده است:
﴿أَنتَ وَلِیُّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَاۖ وَأَنتَ خَیۡرُ ٱلۡغَٰفِرِینَ﴾ [الأعراف: 155]
«تو یاور (و کارساز) مایی، پس ما را بیامرز و بر ما رحم کن و تو بهترین آمرزندگانی.»
و نیز مقتضی تأیید و یاری آنان بر دشمنان است. در قرآن مجید میخوانیم:
﴿أَنتَ مَوۡلَىٰنَا فَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ﴾ [البقرة: 286]
«تو مولا و سرور مایی، پس ما را بر گروه کافران پیروز گردان.»
﴿بَلِ ٱللَّهُ مَوۡلَىٰکُمۡۖ وَهُوَ خَیۡرُ ٱلنَّٰصِرِینَ﴾ [آلعمران: 150]
«(بر کافران تکیه نکنید) بلکه الله یاور و مولای شماست و او بهترین یاریدهندگان است.»
وقتی ابوسفیان در روز غزوۀ احد گفت: [بت] عزّی از آنِ ماست و شما عُزّایی ندارید، پیامبر ج به صحابه فرمودند: «أَجِیبُوه»؛ «پاسخش را بدهید.» صحابهF پرسیدند: چه بگوییم؟ رسول الله ج فرمودند که بگویید: «اللَّهُ مَوْلانا وَ لا مَوْلی لَکُمْ»[1]؛ «الله مولا و یاور ماست و شما مولایی ندارید.»
علاوه بر این، میطلبد که الله ـ در روز قیامت بر مؤمنان منّت و احسان کند و آنان را وارد بهشت نماید و از آتش دوزخ نجات دهد، چنانکه میفرماید:
﴿۞لَهُمۡ دَارُ ٱلسَّلَٰمِ عِندَ رَبِّهِمۡۖ وَهُوَ وَلِیُّهُم بِمَا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ﴾ [الأنعام: 127]
«برایشان (در بهشت) سرای آرامش و سلامتی نزد پروردگارشان خواهد بود، و او ولی و دوستدارشان است به سبب اعمال (پسندیدهای) که انجام میدادند.»
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِکَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِی کُنتُمۡ تُوعَدُونَ٣٠ نَحۡنُ أَوۡلِیَآؤُکُمۡ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَلَکُمۡ فِیهَا مَا تَشۡتَهِیٓ أَنفُسُکُمۡ وَلَکُمۡ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ٣١ نُزُلٗا مِّنۡ غَفُورٖ رَّحِیمٖ﴾ [فصّلت: 30-32]
«همانا کسانی که گفتند: پروردگار ما الله است سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل میشوند (و میگویند:) نترسید و اندوهگین نباشید و بشارت باد به بهشتی که شما وعده داده میشدید. ما در زندگی دنیا و (نیز) در آخرت دوستان (و یاران) شما هستیم و برایتان در آن (بهشت) هر چه دلتان بخواهد فراهم است و هر چه درخواست کنید برایتان (حاضر) است. (اینها) پذیرایی از سوی (الله) آمرزندۀ مهربان است.»
الله متعال در قرآن کریم، از اسبابی نام برده که باعث شده است مؤمنان به ولایت الهی دست یابند و الله أ آنان را توفیق و تأیید و کمک کند، چنانکه فرموده است:
﴿أَلَآ إِنَّ أَوۡلِیَآءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡهِمۡ وَلَا هُمۡ یَحۡزَنُونَ٦٢ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَکَانُواْ یَتَّقُونَ٦٣ لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِۚ لَا تَبۡدِیلَ لِکَلِمَٰتِ ٱللَّهِۚ ذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ﴾ [یونس: 62-64]
«آگاه باشید! همانا دوستان الله، نه ترسی بر آنهاست و نه آنان غمگین میشوند؛ (همان) کسانی که ایمان آوردند و پرهیزگاری میکردند. برایشان در زندگی دنیا و در آخرت بشارت است. سخنان الله تغییرناپذیر است. این همان کامیابی بزرگ است.»
بنابراین دستیابی به ولایت الهی فقط با ایمان صادق، رعایت تقوای الهی در آشکار و نهان و تلاش برای تقرّب به الله با انجام فرایض و نوافل دینی ممکن است.
بخاری در صحیح خود،[2] از ابوهریره س روایت کرده است که پیامبر ج فرمودند: «مَنْ عَادَى لِی وَلِیًّا فَقَدْ آذَنْتُهُ بِالْحَرْبِ، وَمَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدِی بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ، وَمَا یَزَالُ عَبْدِی یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّوَافِلِ حَتَّى أُحِبَّهُ، فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَبَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَیَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا وَرِجْلَهُ الَّتِی یَمْشِی بِهَا، وَإِنْ سَأَلَنِی لَأُعْطِیَنَّهُ وَلَئِنْ اسْتَعَاذَنِی لَأُعِیذَنَّهُ»؛ «هر کس با دوستی از [دوستان] من دشمنی کند، قطعاً با او اعلان جنگ میکنم. محبوبترین چیزی که دوست دارم بندهام با آن به من نزدیک شود، آنچه بر وی فرض گردانیدهام است و بندهام همواره با نوافل به من نزدیک میشود تا جایی که او را دوست میدارم و زمانی که وی را دوست داشته باشم، شنوایی او میشوم که با آن میشنود، بینایی وی میشوم که با آن میبیند، و دستش که با آن محکم میگیرد و پایش که با آن راه میرود. اگر از من بخواهد، به او میبخشم و اگر به من پناه ببرد، قطعاً به او پناه میدهم.»
بهترین دوستان الله، پیامبران و بهترین پیامبران، رسولان و بهترین رسولان، رسولان اولو العزم، و بهترین آنان، پیامبر ما ؛ محمّد ج؛ خاتم پیامبران، امام رسولان و سرور آدمیان است. الله تعالی ایشان را ممیِّز و معیار جدایی میان دوستان و دشمنانش قرار داده است و از این رو، کسی ولیّ الله متعال میگردد که ایمان به پیامبر ج و به آنچه آورده است، داشته باشد و در ظاهر و باطن، از ایشان پیروی نماید، امّا کسی که ادّعای محبّت و ولایت الهی را دارد و از رسول الله ج پیروی نمیکند، هرگز از اولیاء الله نیست، بلکه مخالف پیامبر ج از دشمنان الله و دوستان شیطان است. در قرآن کریم چنین آمده است:
﴿قُلۡ إِن کُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِی یُحۡبِبۡکُمُ ٱللَّهُ﴾ [آلعمران: 31]
«بگو: اگر الله را دوست دارید، پس از من پیروی کنید تا الله شما را دوست بدارد.»
در آیۀ فوق بیان شده است که هر کس از پیامبر ج پیروی کند، قطعاً الله او را دوست دارد، ولی فردی که ادّعای محبّت الهی را داشته باشد و از رسول الله ج پیروی نکند، هرگز از دوستان الله به شمار نمیرود.
بسیاری از مردم گمان میکنند که خودشان یا دیگران از اولیای الهی هستند، امّا در حقیقت چنین نیست. یهودیان و مسیحیان ادّعا میکنند که دوستان الله هستند و کسی وارد بهشت میشود که همکیش و آیین آنان باشد! مشرکان نیز ادّعا میکنند که آنان اهل الله هستند، چون در مکّه و کنار بیت الله سکونت دارند! الله متعال میفرماید:
﴿وَهُمۡ یَصُدُّونَ عَنِ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ وَمَا کَانُوٓاْ أَوۡلِیَآءَهُۥٓۚ إِنۡ أَوۡلِیَآؤُهُۥٓ إِلَّا ٱلۡمُتَّقُونَ وَلَٰکِنَّ أَکۡثَرَهُمۡ لَا یَعۡلَمُونَ﴾ [الأنفال: 34]
«و آنان (مردم را) از مسجد الحرام باز میدارند در حالی که آنان متولّیان و سرپرست آن نیستند (و لیاقت آن را ندارند). متولّی و سرپرست آن تنها پرهیزگارانند، ولی بیشترشان نمیدانند.»
همچنین ملحدانی که معتقد به وحدت وجودند یا میگویند که الله در بدن مخلوقاتش حلول کرده و داخل شده یا با آنها یکی است و تفاوتی میان پروردگار و بنده وجود ندارد، ادّعا میکنند که این باورها و سخنان اوج یقین و دوستی با الله است! امّا در حقیقت، این افکار و سخنان نهایت الحاد و انحراف و دشمنی با الله ﻷ است. پس این گونه نیست که هر کس ادّعا و تظاهر به دوستی با الله کند، ولیّ الهی به شمار رود، بلکه دوستان الله همان مؤمنان پرهیزگاری هستند که بر انجام فرایض و نوافل پایداری میکنند و از گناهان کبیره و محرّمات دوری مینمایند. کسی که ادّعا و تظاهر به دوستی با الله کند و فرایض را انجام ندهد و از گناهان دوری نکند، بلکه مرتکب جرم و گناه شود یا اینکه گمان کند مکلّف نیست و سایر افکار و ادّعاهای ملحدان و گمراهان را داشته باشد، در حقیقت چنین فردی دوست شیطان است و بویی از دوستی با الله نبرده است، زیرا دوستان الهی کسانی هستند که بر اثر طاعت و عبادت الله، اعمالشان صالح و نیک شده و اوقاتشان را به عبادت الهی آراسته و سپری کردهاند:
﴿إِنَّ وَلِـِّۧیَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی نَزَّلَ ٱلۡکِتَٰبَۖ وَهُوَ یَتَوَلَّى ٱلصَّٰلِحِینَ﴾ [الأعراف: 196]
«همانا یاور (و سرپرست) من، الله است که (این) کتاب را نازل کرده و او یاور (و کارساز) صالحان است.»
الله ﻷ میفرماید:
﴿إِنَّ رَبِّی عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٍ حَفِیظٞ﴾ [هود: 57]
«بیگمان پروردگارم بر هر چیزی نگهبان است.»
﴿وَرَبُّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٍ حَفِیظٞ﴾ [سبأ: 21]
«و پروردگار تو بر هر چیزی نگهبان است.»
﴿وَٱلَّذِینَ ٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَ ٱللَّهُ حَفِیظٌ عَلَیۡهِمۡ وَمَآ أَنتَ عَلَیۡهِم بِوَکِیلٖ﴾ [الشّورى: 6]
«و کسانی که جز او دوستان (و سرپرستانی) گرفتهاند، الله بر آنان نگهبان (و مراقب) است، و تو (ای پیامبر!) بر آنها متعهّد (و مسؤول) نیستی.»
﴿فَٱللَّهُ خَیۡرٌ حَٰفِظٗاۖ وَهُوَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِینَ﴾ [یوسف: 64]
«پس الله بهترین نگهبان است و او مهربانترین مهربانان است.»
﴿وَکُنَّا لَهُمۡ حَٰفِظِینَ﴾ [الأنبیاء: 82]
«و (ما) حافظ آنان بودیم.»
﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّکۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ﴾ [الحجر: 9]
«همانا ما قرآن را نازل کردیم و قطعاً ما نگهبان آن هستیم.»
این دو اسم بزرگ دلالت میکنند که الله متعال متّصف به صفت حفظ است، که مشتمل بر دو مورد زیر میشود:
1. حفظ تمامی معلومات، به گونهای که هیچ چیزی بر او پنهان نمیماند. متضادّ این نوع حفظ، فراموشی است، که الله تعالی خودش را منزّه از فراموشی دانسته، چون علم و حفظ او کامل است، چنانکه میفرماید:
﴿وَمَا کَانَ رَبُّکَ نَسِیّٗا﴾ [مریم: 64]
«و پروردگارت هرگز فراموشکار نیست.»
﴿قَالَ عِلۡمُهَا عِندَ رَبِّی فِی کِتَٰبٖۖ لَّا یَضِلُّ رَبِّی وَلَا یَنسَى﴾ [طه: 52]
«(موسی) گفت: علم آن نزد پروردگارم در کتابی (ثبت) است. پروردگارم نه اشتباه و نه فراموش میکند.»
﴿أَحۡصَىٰهُ ٱللَّهُ وَنَسُوهُۚ﴾ [المجادلة: 6]
«(همان اعمالی که) الله حساب آن را نگه داشته و آنان فراموشش کردهاند.»
بنابراین الله اعمال مخلوقات را حفظ و ثبت میکند، سخنانشان را بر میشمارد، آنچه را که در ذهنها و سینههایشان است میداند، هیچ امر و موجود پوشیده و پنهانی بر او مخفی نمیماند و تمامی امور را در لوح محفوظ ثبت کرده است:
﴿وَکُلُّ شَیۡءٖ فَعَلُوهُ فِی ٱلزُّبُرِ٥٢ وَکُلُّ صَغِیرٖ وَکَبِیرٖ مُّسۡتَطَرٌ﴾ [القمر: 52-53]
«و هر چیزی را که انجام دادهاند در نامههای (اعمالشان ثبت) است. و هر (کار) کوچک و بزرگی نوشته شده است.»
همچنین فرشتگانی گرامی و نویسنده را مسؤول ثبت اعمال بندگان قرار داده است:
﴿إِن کُلُّ نَفۡسٖ لَّمَّا عَلَیۡهَا حَافِظٞ﴾ [الطّارق: 4]
«هیچ کس نیست مگر اینکه بر او نگهبان و محافظی (از فرشتگان) است.»
﴿وَإِنَّ عَلَیۡکُمۡ لَحَٰفِظِینَ١٠ کِرَامٗا کَٰتِبِینَ١١ یَعۡلَمُونَ مَا تَفۡعَلُونَ﴾ [الانفطار: 10-12]
«و بدون تردید نگهبانانی (از فرشتگان) بر شما گمارده شدهاند، که نویسندگانی بزرگوار هستند. آنچه را که انجام میدهید میدانند (و اعمال نیک و بد شما را یادداشت میکنند).»
این صفت پروردگار میطلبد که از تمامی احوال بندگان آگاه باشد؛ فرقی نمیکند که ظاهری یا باطنی، آشکار یا پنهان باشد. و نیز میطلبد که در لوح محفوظ و صحیفههایی که در دست فرشتگان است، ثبت گردد و اینکه الله به مقدار آنها و کمال و نقصشان و همچنین میزان پاداش و عذاب آنان و سپس مجازاتشان بر اساس فضل و عدل خود، آگاه و مطّلع باشد.
2. الله متعال حافظ و نگهدار مخلوقات آسمان و زمین و آنچه میان آن دو وجود دارد، است تا مدّت زمانی در دنیا باقی بمانند و از بین نروند، و هیچ یک از این موارد بر او سخت و غیر ممکن نیست، چنانکه فرموده است:
﴿وَلَا یَُٔودُهُۥ حِفۡظُهُمَاۚ﴾ [البقرة: 255]
«و نگهداری آن دو (زمین و آسمان) او را خسته نمیکند.»
الله آسمان را نگه میدارد از اینکه بر روی زمین بیفتد:
﴿وَیُمۡسِکُ ٱلسَّمَآءَ أَن تَقَعَ عَلَى ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا بِإِذۡنِهِۦٓۚ﴾ [الحج: 65]
«و آسمان را از اینکه بر زمین افتد - جز به فرمانش - نگه میدارد.»
﴿وَجَعَلۡنَا ٱلسَّمَآءَ سَقۡفٗا مَّحۡفُوظٗاۖ وَهُمۡ عَنۡ ءَایَٰتِهَا مُعۡرِضُونَ﴾ [الأنبیاء: 32]
«و آسمان را سقفی محفوظ قرار دادیم، و آنان از آیاتش رویگردان هستند.»
﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ یُمۡسِکُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ أَن تَزُولَاۚ﴾ [فاطر: 41]
«همانا الله آسمانها و زمین را نگه میدارد از اینکه (از نظام خود) منحرف شوند.»
الله حفاظت از قرآن کریم را تضمین کرده است:
إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّکۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ﴾ [الحجر: 9]
«قطعاً ما قرآن را نازل کردیم و همانا ما نگهبان آن هستیم.»
بنابراین قرآن دچار تحریف و تبدیل و تغییر نمیشود و با گذشت زمانهایی طولانی، این معجزۀ الهی همان طور که بوده است، باقی مانده و آیاتش به همان گونه که بر پیامبر ج نازل شده است، وجود دارد و در آینده نیز الله أ از آن حفاظت خواهد کرد.
یکی دیگر از معانی اسم مذکور، این است که الله بندگانش را از مصیبتها و امور ناپسند حفاظت میکند، که این بر دو نوع است: عام و خاص.
حفاظت عام: حفاظت بندگان با مهیّاکردن خوردنی، نوشیدنی و هوا، هدایت آنان به آنچه باعث صلاح و منفعتشان گردد و نیز به سوی ضروریات و نیازهایی که برایشان مقدّر شده است. این هدایتی عام است که الله متعال دربارۀ آن میفرماید:
﴿قَالَ رَبُّنَا ٱلَّذِیٓ أَعۡطَىٰ کُلَّ شَیۡءٍ خَلۡقَهُۥ ثُمَّ هَدَىٰ﴾ [طه: 50]
«(موسی) گفت: پروردگار ما ذاتی است که آفرینش هر چیزی را به او ارزانی داشته، سپس (آنها را) هدایت کرده است.»
همچنین حفاظت بندگان با دفع انواع مصیبتها و ضررها، که انسان نیکوکار و بدکار و حتّی حیوانات و غیر آنها را شامل میشود. علاوه بر این، فرشتگانی را مسؤول کرده است که به امر و فرمان الهی، از آدمیان حفاظت میکنند، چنانکه میفرماید:
﴿لَهُۥ مُعَقِّبَٰتٞ مِّنۢ بَیۡنِ یَدَیۡهِ وَمِنۡ خَلۡفِهِۦ یَحۡفَظُونَهُۥ مِنۡ أَمۡرِ ٱللَّهِۗ﴾ [الرّعد: 11]
«برای او (انسان) فرشتگانی است که پیدرپی (صبح و شام) از پیش رویش و از پشت سرش او را به امر الله حفظ میکنند.»
یعنی آن فرشتگان به امر الله متعال هر آنچه را که به ضرر انسان است، از وی دور میسازند، و اگر حفاظت الله نباشد، قطعاً به او ضرر خواهد رسید.
خاص: علاوه بر نوع قبلی، این نوع حفاظت مخصوص دوستان الهی است، که الله ایمانشان را از شبهههای گمراهکننده، فتنههای مهلک و تمایلات نابودگر حفظ میکند، آنان را از شرّ دشمنان جنّی و انسی نگه میدارد، آنان را علیه دشمنانشان یاری میدهد و کید و مکر مخالفان را از این افراد دور میسازد، چنانکه فرموده است:
﴿۞إِنَّ ٱللَّهَ یُدَٰفِعُ عَنِ ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْۗ﴾ [الحج: 38]
«یقیناً الله از کسانی که ایمان آوردهاند، دفاع میکند.»
هر اندازه که ایمان بنده بیشتر باشد، به همان اندازه الله ﻷ بیشتر از او دفاع میکند.
به همین سبب، پیامبر ج در توصیهای که به ابن عبّاس ب داشتند، فرمودند: «احْفَظِ اللَّهَ یَحْفَظْکَ»[1]؛ «[حدود] الله را حفاظت [و رعایت] کن تا الله از تو حفاظت کند.» یعنی دستورات الهی را با فرمانبرداری، و ممنوعات و محرّماتش را با پرهیز از آنها حفاظت کن و از حدودش تجاوز نکن تا الله متعال خودت و دین، مال، فرزند و تمامی نعمتهایت را حفاظت کند.
الله تعالی در توصیف بندگانی که حقوق و حدود الهی را رعایت میکنند، فرموده است:
﴿وَٱلۡحَٰفِظُونَ لِحُدُودِ ٱللَّهِۗ وَبَشِّرِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ﴾ [التّوبة: 112]
«و حافظان (و نگهدارندگان) حدود (و احکام) الهی هستند، و مؤمنان را بشارت ده.»
﴿هَٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِکُلِّ أَوَّابٍ حَفِیظٖ٣٢ مَّنۡ خَشِیَ ٱلرَّحۡمَٰنَ بِٱلۡغَیۡبِ وَجَآءَ بِقَلۡبٖ مُّنِیبٍ﴾ [ق: 32-33]
«(به آنان گفته میشود:) این چیزی است که به شما وعده داده میشد؛ برای هر رجوعکننده (به سوی الله و) نگهدارنده (پیمان و احکام الهی) است. کسی که در نهان از (الله) رحمان بترسد و با قلبی توبهکار (در محضر او) بیاید.»
این مورد شامل حفظ توحید از نواقض و نواقص نیز میشود، زیرا یکی از مهمترین مواردی است که باید حفاظت و رعایت شود، و همچنین حفظ شعائر اسلام؛ بویژه نماز:
﴿حَٰفِظُواْ عَلَى ٱلصَّلَوَٰتِ وَٱلصَّلَوٰةِ ٱلۡوُسۡطَىٰ وَقُومُواْ لِلَّهِ قَٰنِتِینَ﴾ [البقرة: 238]
«بر (بجا آوردن) نمازها و (بویژه) نماز میانه (نماز عصر) محافظت کنید و فروتنانه برای الله به پا خیزید.»
و حفاظت گوش و چشم و قلب:
﴿إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ کُلُّ أُوْلَٰٓئِکَ کَانَ عَنۡهُ مَسُۡٔولٗا﴾ [الإسراء: 36]
«بدون تردید گوش و چشم و دل، هر یک از اینها از آن بازخواست خواهند شد.»
حفاظت از فرج و شرمگاه:
﴿وَٱلَّذِینَ هُمۡ لِفُرُوجِهِمۡ حَٰفِظُونَ٥ إِلَّا عَلَىٰٓ أَزۡوَٰجِهِمۡ أَوۡ مَا مَلَکَتۡ أَیۡمَٰنُهُمۡ فَإِنَّهُمۡ غَیۡرُ مَلُومِینَ٦ فَمَنِ ٱبۡتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِکَ فَأُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡعَادُونَ﴾ [المؤمنون: 5-7]
«و کسانی که شرمگاهشان را حفظ میکنند جز بر همسرانشان یا (بر) کنیزانشان، پس بیگمان اینان (در بهرهگیری از آنان) ملامت نمیشوند. پس کسی که فراتر از این بخواهد، آنان هستند که تجاوزگرند.»
و سایر اموری که الله متعال فرمان حفاظت از آنها را به بندگان داده و پاداششان را مشروط به حفاظت و دفاع از آن امور در برابر ضرر و مصیبت کرده است.
تنها حافظ و نگهدار دین، دنیا و هر یک از امور بنده، الله تعالی است:
﴿فَٱللَّهُ خَیۡرٌ حَٰفِظٗاۖ وَهُوَ أَرۡحَمُ ٱلرَّٰحِمِینَ﴾ [یوسف: 64]
«پس الله بهترین نگهبان و او مهربانترین مهربانان است.»
چقدر برای بنده زیباست که علاوه بر حفاظت از آنچه الله فرمان به حفظ آن داده است، از الله أ بخواهد که دین و دنیا و تمامی امورش را از هر شرّ و مصیبتی حفاظت کند! در مسند احمد[2] و سایر کتابهای حدیثی، از ابن عمر ب چنین روایت شده است: رسول الله ج وقتی که صبح و شام میکردند، این دعاها را بر زبان میآوردند: «اللهم إِنَّی أَسْأَلُکَ العَافِیَةَ فی الدُّنیَا وَالآخِرَةِ، اللهم أَسْأَلُکَ العَفْوَ وَالعَافِیَةَ فی دیِنی ودُنْیایَ وَأَهْلی وَمَالی، اللهم اسْتُر عَوْرَاتِی وآمِن رَوعَاتِی، اللهم احْفَظْنِی مِن بَین یَدیَّ وَمِن خَلْفِی وَعَن یَمیِنی وَعنْ شِمَالی ومِنْ فَوقی وأَعُوذُ بِعَظَمَتِکَ أَنْ أُغْتَالَ مِن تَحتی»؛ «پروردگارا! عافیت دنیا و آخرت را از تو میخواهم. الهی! عفو و عافیت دین و دنیا و اهل و مالم را از تو خواستارم. معبودا! اسرارم را بپوش و آشفتگیهایم را سامان ده. الهی! مرا از پیش رو، پشت سر، راست، چپ و بالای سرم حفاظت فرما، و از اینکه ناگهانی از زیر پایم [مورد هدف قرار گیرم و] نابود شوم، به بزرگی تو پناه میبرم.»
40. مُهَیمِن، محیط، مُقِیت و واسع
اسم «مُهَیمن» در یک آیه بیان شده است:
﴿هُوَ ٱللَّهُ ٱلَّذِی لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ٱلۡمَلِکُ ٱلۡقُدُّوسُ ٱلسَّلَٰمُ ٱلۡمُؤۡمِنُ ٱلۡمُهَیۡمِنُ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡجَبَّارُ ٱلۡمُتَکَبِّرُۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یُشۡرِکُونَ﴾ [الحشر: 23]
«او الله است که جز او معبودی (راستین) نیست. پادشاه، بینهایت پاک، منزّه (و سالم از هر عیب)، ایمنیدهنده، نگهبان پیروزمند، جبّار (جبرانکننده) و شایستۀ عظمت و بزرگی است. الله پاک و منزّه است از آنچه (برای او) شریک میآورند.»
مهیمن: یعنی مطّلع از امور پنهان و آنچه در سینهها مخفی است؛ ذاتی که علمش به هر چیزی احاطه دارد، اعمال خلوقات را میبیند و بر آنان گواه است، مراقب تمامی سخنان و کارهایشان است و ذرّهای در آسمانها و زمین، از او تعالی پنهان نمیماند.
«محیط» در چندین آیه آمده است؛ از جمله:
﴿وَکَانَ ٱللَّهُ بِکُلِّ شَیۡءٖ مُّحِیطٗا﴾ [النّساء: 126]
«و الله همواره به هر چیزی احاطه دارد.»
﴿إِنَّ ٱللَّهَ بِمَا یَعۡمَلُونَ مُحِیطٞ﴾ [آلعمران: 120]
«بدون تردید الله به آنچه میکنند، احاطه دارد.»
﴿وَٱللَّهُ مُحِیطُۢ بِٱلۡکَٰفِرِینَ﴾ [البقرة: 19]
«و الله به کافران احاطه دارد.»
این اسم نشان میدهد که علم، قدرت و غلبۀ الله ـ به هر چیزی احاطه دارد، چنانکه میفرماید:
﴿وَإِذۡ قُلۡنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِٱلنَّاسِۚ﴾ [الإسراء: 60]
«(و ای پیامبر! به یاد آور) هنگامی را که به تو گفتیم: همانا پروردگارت به مردم احاطۀ (کامل) دارد.»
﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی خَلَقَ سَبۡعَ سَمَٰوَٰتٖ وَمِنَ ٱلۡأَرۡضِ مِثۡلَهُنَّۖ یَتَنَزَّلُ ٱلۡأَمۡرُ بَیۡنَهُنَّ لِتَعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ وَأَنَّ ٱللَّهَ قَدۡ أَحَاطَ بِکُلِّ شَیۡءٍ عِلۡمَۢا﴾ [الطّلاق: 12]
«الله (همان) ذاتی است که هفت آسمان را آفرید و از زمین (نیز) همانند آنها را (آفرید) و فرمان (الله) پیوسته در میانشان نازل میشود تا بدانید که الله بر هر چیزی تواناست و اینکه علم الله بر هر چیزی احاطه دارد.»
﴿وَأَحَاطَ بِمَا لَدَیۡهِمۡ وَأَحۡصَىٰ کُلَّ شَیۡءٍ عَدَدَۢا﴾ [الجن: 28]
«و (الله) به آنچه نزد آنان است احاطت دارد و عدد هر چیز را شمارش کرده است.»
الله متعال بر تمامی مخلوقات احاطۀ علمی دارد و بنابراین ذرّهای از امورشان از او پنهان نمیماند، همچنین با قدرت خود به آنان احاطه دارد و از این رو، هیچ چیز در زمین و آسمان نمیتواند مانع او شود و نیز بر آنان غلبه دارد و آنها نمیتوانند از تحت قدرت و غلبهاش خارج شوند و راه خروجی ندارند. الله ﻷ میفرماید:
﴿یَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ إِنِ ٱسۡتَطَعۡتُمۡ أَن تَنفُذُواْ مِنۡ أَقۡطَارِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ فَٱنفُذُواْۚ لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلۡطَٰنٖ﴾ [الرّحمن: 33]
«ای گروه جن و انس! اگر میتوانید از کنارهها (و مرزهای) آسمانها و زمین بگذرید، پس بگذرید، ولی جز با غلبه و نیرو (یی فوقالعاده) نمیتوانید بگذرید (که شما ندارید).»
یعنی نمیتوانند از امر و تقدیر الهی فرار کنند، چون علم، قدرت و غلبۀ او تعالی بر آنان احاطه دارد.
نام مبارک «مُقیت» در یک آیه بیان شده است:
﴿مَّن یَشۡفَعۡ شَفَٰعَةً حَسَنَةٗ یَکُن لَّهُۥ نَصِیبٞ مِّنۡهَاۖ وَمَن یَشۡفَعۡ شَفَٰعَةٗ سَیِّئَةٗ یَکُن لَّهُۥ کِفۡلٞ مِّنۡهَاۗ وَکَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ مُّقِیتٗا﴾ [النّساء: 85]
«کسیکه شفاعتی (میانجی) نیک کند، نصیبی از آن برای او خواهد بود و کسی که شفاعت بدی کند، سهمی از آن خواهد داشت و الله همواره بر هر چیزی توانا (و نگهبان) است.»
در توضیح «مقیت» گفته شده است: ذاتی که به همۀ موجودات آنچه را که برای زندگیکردن به آن نیاز داشته باشند، میرساند، به آنها روزی میدهد و بر اساس حکمت و حمد خود، هر گونه که بخواهد در آنها تصرّف میکند؛ به عبارتی دیگر، الله متعال ذاتی است که به خلق روزی میدهد و ارزاق کوچک و بزرگ، دارا و ندار و قویّ و ضعیفشان را تقسیم میکند، چنانکه میفرماید:
﴿۞وَمَا مِن دَآبَّةٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ إِلَّا عَلَى ٱللَّهِ رِزۡقُهَا وَیَعۡلَمُ مُسۡتَقَرَّهَا وَمُسۡتَوۡدَعَهَاۚ کُلّٞ فِی کِتَٰبٖ مُّبِینٖ﴾ [هود: 6]
«و هیچ جنبندهای در زمین وجود ندارد مگر اینکه روزیاش بر (عهدۀ) الله است و (او) قرارگاه و مکان دفنش را میداند. همۀ اینها در کتابی روشن (ثبت شده) است.»
الله أ تمامی این رزق و روزیها را هنگام آفرینش زمین، مقدّر کرده است، چنانکه در قرآن مجید آمده است:
﴿وَجَعَلَ فِیهَا رَوَٰسِیَ مِن فَوۡقِهَا وَبَٰرَکَ فِیهَا وَقَدَّرَ فِیهَآ أَقۡوَٰتَهَا فِیٓ أَرۡبَعَةِ أَیَّامٖ سَوَآءٗ لِّلسَّآئِلِینَ﴾ [فصّلت: 10]
«و در آن (زمین) کوهها را از فرازش پدید آورد و در آن برکت داد، و خوراک (و رزق اهل) آن را مقدّر (و معیّن) کرد. (اینها همه) در چهار روز بود، (بنابراین) برای سؤالکنندگان (واضح و) روشن گردید.»
یعنی در زمین، آنچه را که ساکنانش نیاز دارند مقدّر کرد؛ همچون رزق و روزیها و مکانهایی که در آن کشاورزی و درختکاری انجام شود و تجارتها و درختان و منافعی که زندگیشان را سر و سامان دهد.
مفاهیم دیگری نیز در توضیح نام «مقیت» بیان شده است. ابن کثیر / میگوید: «در تفسیر عبارت: ﴿وَکَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ مُّقِیتٗا﴾ [النّساء: 85]، ابن عبّاس، عطاء، عطیّه، قتاده و مطر ورّاق گفتهاند: ﴿مُّقِیتٗا﴾ به معنای حفیظ است. مجاهد آن را به معنای شهید دانسته و در روایتی دیگر، آن را به معنای حسیب گرفته است. سعید بن جبیر، سدّی و ابن زید آن را به قدیر و توانا تفسیر کردهاند. عبدالله بن کثیر میگوید: مقیت یعنی واصب [همیشگی] و ضحّاک میگوید که به معنای رزّاق است.»[1]
مانعی ندارد که این اسم شامل تمامی معانی مذکور باشد؛ یعنی مقیت ذاتی است که از بندگان و احوال و نیازهایشان باخبر است، قدرت او آنها را احاطه دارد، بر هر چیزی تواناست، مخلوقات را حفاظت میکند، روزی میدهد و کمک مینماید، ذاتی که جسمها را با غذاها و روزیها پرورش میدهد و دلهای هر یک از بندگانش را که بخواهد، با علم و ایمان تقویت میکند، چنانکه شاعر میگوید:
فَـقوتُ الرّوحِ أرواحُ
المعانی |
|
ولیسَ
بأنْ طَعِمتَ وأن شَرِبْتا |
غذای روح، معانی و مفاهیم [دینی] و نه اینکه بخوری و بنوشی، است.
امّا «واسع» در چندین آیه از قرآن تکرار شده است؛ از جمله:
﴿وَٱللَّهُ یُؤۡتِی مُلۡکَهُۥ مَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٞ﴾ [البقرة: 247]
«و الله پادشاهی خود را به هر کس که بخواهد میدهد و الله گشایشگر داناست.»
﴿فَأَیۡنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجۡهُ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ وَٰسِعٌ عَلِیمٞ﴾ [البقرة: 115]
«پس به هر سو رو کنید، روی الله آنجاست. همانا الله گشایشگر داناست.»
واسع: یعنی ذاتی که صفات و ویژگیهایش و آنچه مربوط به آنهاست، گسترده است، به گونهای که کسی نمیتواند حقّ ثنا و ستایش او را به جای آورد، بلکه همان گونه است که خودش را تمجید و تحسین کرده است، ذاتی که عظمت و قدرت و پادشاهی او بسیار گسترده و پهناور است و فضل و احسان و بخشش بسیار زیادی دارد. الله متعال در بیان وسعت و فراوانی علمش میفرماید:
﴿وَسِعَ رَبِّی کُلَّ شَیۡءٍ عِلۡمًاۚ أَفَلَا تَتَذَکَّرُونَ﴾ [الأنعام: 80]
«علم و دانش پروردگارم هر چیزی را در برگرفته است، آیا پند نمیگیرید؟!»
﴿إِنَّمَآ إِلَٰهُکُمُ ٱللَّهُ ٱلَّذِی لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۚ وَسِعَ کُلَّ شَیۡءٍ عِلۡمٗا﴾ [طه: 98]
«معبود شما تنها الله است که جز او هیچ معبودی نیست و علم او هر چیزی را فرا گرفته است.»
دربارۀ زیادی رحمت خویش فرموده است:
﴿وَرَحۡمَتِی وَسِعَتۡ کُلَّ شَیۡءٖۚ﴾ [الأعراف: 156]
«و رحمتم هر چیزی را فرا گرفته است.»
﴿رَبَّنَا وَسِعۡتَ کُلَّ شَیۡءٖ رَّحۡمَةٗ وَعِلۡمٗا﴾ [غافر: 7]
«پروردگارا! رحمت و علم تو هر چیزی را فرا گرفته است.»
﴿فَإِن کَذَّبُوکَ فَقُل رَّبُّکُمۡ ذُو رَحۡمَةٖ وَٰسِعَةٖ﴾ [الأنعام: 147]
«پس اگر تو را تکذیب کنند، بگو: پروردگار شما دارای رحمتی گسترده است.»
در توضیح فراوانی رزق و روزیدادنش میفرماید:
﴿وَإِن یَتَفَرَّقَا یُغۡنِ ٱللَّهُ کُلّٗا مِّن سَعَتِهِۦۚ وَکَانَ ٱللَّهُ وَٰسِعًا حَکِیمٗا﴾ [النّساء: 130]
«و اگر آن دو از یکدیگر جدا شوند، الله هر کدام از آنها را با فضل و کرم خود بینیاز میکند و الله گشایشگر حکیم است.»
﴿قُلۡ إِنَّ ٱلۡفَضۡلَ بِیَدِ ٱللَّهِ یُؤۡتِیهِ مَن یَشَآءُۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٞ﴾ [آلعمران: 73]
«بگو: به راستی که فضل و برتری به دست الله است، آن را به هر کس که بخواهد میدهد و الله گشایشگر داناست.»
﴿إِن یَکُونُواْ فُقَرَآءَ یُغۡنِهِمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٞ﴾ [النّور: 32]
«اگر فقیر باشند، الله از فضل (و کرم) خویش آنان را بینیاز میکند و الله گشایشدهندۀ آگاه است.»
دربارۀ مغفرت فراوانش میفرماید:
﴿وَٱللَّهُ یَعِدُکُم مَّغۡفِرَةٗ مِّنۡهُ وَفَضۡلٗاۗ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٞ﴾ [البقرة: 268]
«در حالی که الله از جانب خود به شما وعدۀ آمرزش و فزونی (نعمت) میدهد و الله گشایشگر داناست.»
﴿إِنَّ رَبَّکَ وَٰسِعُ ٱلۡمَغۡفِرَةِۚ﴾ [النّجم: 32]
«بیگمان پروردگار تو گستردهآمرزش است.»
﴿۞قُلۡ یَٰعِبَادِیَ ٱلَّذِینَ أَسۡرَفُواْ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ لَا تَقۡنَطُواْ مِن رَّحۡمَةِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ یَغۡفِرُ ٱلذُّنُوبَ جَمِیعًاۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلۡغَفُورُ ٱلرَّحِیمُ﴾ [الزّمر: 53]
«(ای پیامبر! از جانب من) بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف (و ستم) کردهاید! از رحمت الله ناامید نشوید، همانا الله همۀ گناهان را میبخشد. یقیناً او بسیار آمرزندۀ مهربان است.»
دربارۀ فراوانی پاداشش میفرماید:
﴿مَّثَلُ ٱلَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنۢبَتَتۡ سَبۡعَ سَنَابِلَ فِی کُلِّ سُنۢبُلَةٖ مِّاْئَةُ حَبَّةٖۗ وَٱللَّهُ یُضَٰعِفُ لِمَن یَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِیمٌ﴾ [البقرة: 261]
«مثل کسانی که اموال خود را در راه الله انفاق میکنند، همانند دانهای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه صد دانه باشد. و الله برای هر کس که بخواهد چند برابر میکند و الله گشایشگر داناست.»
یکی از نمونهها و نشانههای نام «واسع» این است که الله تعالی برای بندگانش، در احکام دینی آسان گرفته و چیزی را که در توانشان نیست، بر آنان تعیین نکرده است، چنانکه میفرماید:
﴿لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ﴾ [البقرة: 286]
«الله هیچ کس را جز به اندازۀ توانش مکلّف نمیکند.»
﴿یُرِیدُ ٱللَّهُ بِکُمُ ٱلۡیُسۡرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ ٱلۡعُسۡرَ﴾ [البقرة: 185]
«الله برای شما آسانی میخواهد و برای شما دشواری نمیخواهد.»
﴿یُرِیدُ ٱللَّهُ أَن یُخَفِّفَ عَنکُمۡۚ وَخُلِقَ ٱلۡإِنسَٰنُ ضَعِیفٗا﴾ [النّساء: 28]
«الله میخواهد کار را بر شما سبک و آسان کند و انسان، ضعیف و ناتوان آفریده شده است.»
تمامی حمد و ستایشها مخصوص الله است به سبب فضل و احساناتی که کرده است؛ ستایشی فراوان و پاک و مبارک، آن گونه که پروردگارمان میپسندد و راضی میشود.
نام مبارک «شهید» در آیات متعدّدی بیان شده است؛ مانند:
﴿وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٌ﴾ [البروج: 9]
«و الله بر هر چیزی گواه است.»
﴿وَکَفَىٰ بِٱللَّهِ شَهِیدٗا﴾ [النّساء: 79]
«و گواهی الله (در این باره) کافی است.»
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَٱلَّذِینَ هَادُواْ وَٱلصَّٰبِِٔینَ وَٱلنَّصَٰرَىٰ وَٱلۡمَجُوسَ وَٱلَّذِینَ أَشۡرَکُوٓاْ إِنَّ ٱللَّهَ یَفۡصِلُ بَیۡنَهُمۡ یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٌ﴾ [الحج: 17]
«یقیناً کسانی که ایمان آوردند و افرادی که یهودی شدند و صابئان (بیدینان) و نصاری و مجوس و کسانی که (به الله) شرک آوردند، همانا الله در میانشان روز قیامت داوری میکند. بیگمان الله بر هر چیزی گواه است.»
ولی «رقیب» در سه آیه آمده است، که در یکی از آنها، همراه «شهید» آورده شده است:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلَیۡکُمۡ رَقِیبٗا﴾ [النّساء: 1]
«همانا الله همواره بر شما مراقب (و نگهبان) است.»
﴿وَکَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ رَّقِیبٗا﴾ [الأحزاب: 52]
«و الله همواره بر هر چیزی نگهبان است.»
﴿وَکُنتُ عَلَیۡهِمۡ شَهِیدٗا مَّا دُمۡتُ فِیهِمۡۖ فَلَمَّا تَوَفَّیۡتَنِی کُنتَ أَنتَ ٱلرَّقِیبَ عَلَیۡهِمۡۚ وَأَنتَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٌ﴾ [المائدة: 117]
«و تا زمانی که در میان آنان بودم مراقب و گواهشان بودم و هنگامی که مرا برگرفتی، تو خودت مراقب آنان بودی و تو بر هر چیزی گواهی.»
شهید: یعنی ذاتی که از همۀ امور آگاه است و چیزی بر او پنهان نمیماند، تمامی صداهای آشکار و پنهان را میشنود، همۀ موجودات ریز و درشت و کوچک و بزرگ را میبیند، علم او به تمامی امور احاطه دارد و به نفع یا علیه بندگان، بر اساس آنچه انجام دادهاند، گواهی میدهد.
رقیب: ذاتی است که از آنچه در سینهها وجود دارد، مطّلع است، میداند که هر موجودی چه عملی انجام میدهد، و مراقب است، پروردگاری که مخلوقات را حفاظت میکند و آنها را به بهترین و کاملترین شکل و تدبیر، به حرکت و تکاپو وا میدارد. آفریدگاری که با چشم خود دیدنیها را میبیند و مراقب است و هیچ چیزی از او پنهان نمیماند، همۀ شندیدنیها را تحت نظر دارد و با علم خود که بر تمامی امور و موجودات احاطه دارد، مراقب است.
اگر کسی به مفهوم این دو اسم دقّت کند، نوعی ترادف میان آنها مییابد و به همین سبب، شیخ عبدالرّحمان بن سعدی / میگوید: «رقیب و شهید مترادفند و هر دو اسم دلالت میکنند که الله متعال تمامی شندیدنیها را میشنود، همۀ دیدنیها را میبیند، از همۀ موجودات و امورِ آشکار و پنهان باخبر است، مراقب آنچه به فکرها خطور میکند و آنچه چشمها میبینند، است و به طریق اولی، اعمال و حرکات سایر اعضا را تحت نظر دارد، چنانکه میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَلَیۡکُمۡ رَقِیبٗا﴾ [النّساء: 1]
«همانا الله همواره بر شما مراقب (و نگهبان) است.»
﴿وَٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ شَهِیدٌ﴾ [البروج: 9]
«و الله بر هر چیزی گواه است.»
بر این اساس، الله از باطن هر مخلوقی باخبر است و شناخت این موضوع باعث میشود که انسان فکر و ذهن و نیز ظاهرش را از هر آنچه باعث خشم و غضب الهی میشود، پاک کند و به درجۀ احسان برسد؛ یعنی اینکه الله را به گونهای عبادت کند که گویی او تعالی را میبیند و اگر وی الله را نمیبیند، قطعاً الله متعال او را میبیند.»[1]
در قرآن کریم چنین میخوانیم:
﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ یَعۡلَمُ مَا فِیٓ أَنفُسِکُمۡ فَٱحۡذَرُوهُۚ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ غَفُورٌ حَلِیمٞ﴾ [البقرة: 235]
«و بدانید که الله آنچه را که در دلهای شماست میداند، پس از (مخالفت با) او بترسید و بدانید که الله آمرزندۀ بردبار است.»
﴿وَکَانَ ٱللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ رَّقِیبٗا﴾ [الأحزاب: 52]
«و الله همیشه بر هر چیزی نگهبان است.»
﴿وَهُوَ مَعَکُمۡ أَیۡنَ مَا کُنتُمۡۚ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِیرٞ﴾ [الحدید: 4]
«و هر کجا باشید او با شماست و الله به آنچه میکنید بیناست.»
﴿أَلَمۡ یَعۡلَم بِأَنَّ ٱللَّهَ یَرَىٰ﴾ [العلق: 14]
«آیا نمیداند که مسلماً الله (همۀ اعمالش را) میبیند؟!»
﴿وَٱصۡبِرۡ لِحُکۡمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعۡیُنِنَاۖ﴾ [الطّور: 48]
«(ای پیامبر!) برای حکم پروردگارت شکیبا باش، زیرا تو زیر نظر (و در حفاظت) ما هستی.»
﴿یَعۡلَمُ خَآئِنَةَ ٱلۡأَعۡیُنِ وَمَا تُخۡفِی ٱلصُّدُورُ﴾ [غافر: 19]
«(الله) خیانت چشمها و آنچه را که سینهها پنهان میکنند، میداند.»
آیات فراوانی در این زمینه وجود دارد.
در حدیث صحیحی آمده است که جبرئیل ÷ از پیامبر ج دربارۀ احسان پرسید و ایشان فرمودند: «أَنْ تَعْبُدَ اللَّه کَأَنَّکَ تَراه، فإِنْ لَمْ تَکُنْ تَراهُ فإِنَّهُ یَراکَ»[2]؛ «اینکه الله را به گونهای عبادت کنی که گویی او را میبینی و اگر تو او را نمیبینی، قطعاً الله متعال تو را میبیند.»
تفکرّ و دقّت در این متون و امثال آن، باعث میشود که بنده الله ﻷ را در تمامی اعمال و حالاتش مراقب بداند، زیرا مراقبت یکی از نتایج علم و آگاهی بنده به این موارد است که الله همواره او را تحت نظر دارد، میبیند، سخنانش را میشنود و در هر زمان و لحظهای از اعمالش مطّلع میگردد.
مراقبدانستن الله أ منزلت و مقامی والا برای کسانی است که هدفشان رسیدن به الله و نعمتهای آخرت است و حقیقت آن دوام و بقای علم و یقین بنده به اینکه الله همواره ظاهر و باطنش را میبیند، است، که اگر این علم و یقین مداوم باشد، مراقبت شکل میگیرد؛ یعنی مراقبدانستن الله در زمان انجام کار که باعث شود بنده کارش را به بهترین شکل انجام دهد و نیز مراقبدانستن او تعالی به هنگام پرهیز از ممنوعات تا سبب گردد که بنده از نزدیکی و دچارشدن به گناهان و محرّمات بر حذر باشد، چنانکه شاعر میسراید:
إِذا ما
خَلَوتَ الدَهرَ یَوماً فَلا تَقُل |
|
خَلَوتُ
وَلَکِن قُل عَلَیَّ رَقیبُ |
وَلا
تَحسَبَنَّ اللَهَ یُغفِلُ ما مَضـى |
|
وَلا
أَنَّ ما یَخفى عَلَیهِ یَغیـبُ |
این نوع مراقبت نیاز دارد که بنده حضور دل داشته باشد، از غفلت بپرهیزد و همواره ذکر الهی را به جای آورد، که این امور باعث آرامش و خوشی دل، گشایش سینه و خنکی چشمان به سبب تقرّب به پروردگار میشود؛ همان نعمت زودهنگامی که بنده پیش از آخرت، در دنیا به آن دست مییابد.
ابن قیّم / میگوید: «هیچ یک از نعمتهای دنیوی شبیه نعمت آرامش و خوشی دل و خنکی چشمان بر اثر تقرّب به الله متعال نیست و هرگز مثل و مانندی ندارد و بلکه حالتی از احوال بهشتیان است، تا جایی که یکی از عارفان میگوید: "گاهی اوقات حالاتی به من دست میدهد که میگویم: اگر بهشتیان چنین حالتی داشته باشند، قطعاً در زندگی و حیاتی خوش خواهند بود." بدون تردید چنین آرامش و سروری نتیجۀ استمرار حرکت به سوی الله و نهایت تلاش برای کسب رضایت اوست و کسی که چنین آرامش و سروری را احساس نکند و بویی از آن نبرد، باید که در ایمان و اعمالش شک کند، زیرا ایمان شرینی خاصّی دارد که هر کس آن را نچشد، باید که برگردد و به دنبال نوری باشد که با آن شیرینی ایمان را درک نماید. رسول الله ج دربارۀ چشیدن طعم ایمان و درک شیرینی آن میفرمایند: «ذَاقَ طَعْمَ الإِیمَانِ، مَنْ رَضِیَ بِالله رَبًّا، وَبِالإِسْلامَ دِیناً، وَبِمُحَمَّدٍ رَسُولاً»[3]؛ «مزّۀ ایمان را کسی میچشد که الله را به عنوان پروردگار، اسلام را به عنوان دین و محمّد ج را به عنوان رسول [خود] برگزیند.» و نیز فرمودند: «ثَلَاثٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ، وَجَدَ حَلَاوَةَ الْإِیمَانِ: أَنْ یَکُونَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِمَّا سِوَاهُمَا، وَأَنْ یُحِبَّ الْمَرْءَ لَا یُحِبُّهُ إِلَّا لِلَّهِ، وَأَنْ یَکْرَهَ أَنْ یَعُودَ فِی الْکُفْرِ کَمَا یَکْرَهُ أَنْ یُقْذَفَ فِی النَّارِ»[4]؛ «سه ویژگی است که در هر کس باشد، لذّت و شیرینی ایمان را مییابد: اینکه الله و رسولش را بیشتر از غیرشان دوست بدارد، و اینکه شخص را فقط برای رضای الله دوست بدارد، و اینکه ناپسند بداند که به کفر باز گردد چنانچه نمیپسندد که به آتش انداخته شود.»
از شیخ الإسلام ابن تیمیّه / شنیدم که میگفت: اگر از کاری که انجام میدهی، شیرینی و حلاوتی در دل و گشایشی در سینهات ندیدی، آن را ناپسند بدان، چون الله تعالی پاداش عمل صالح و شکر را میدهد و باید که فرد صالح به سبب کار نیکی که انجام میدهد، در دنیا پاداش بگیرد و حلاوتی در دل و قدرت و گشایشی در سینه و خنکی و روشنی در چشمانش احساس کند و اگر این موارد را نیابد، پس عملش ارزشی ندارد و فاسد است.»[5]
نام «قوی» در چندین آیه بیان شده است؛ از جمله:
﴿ٱللَّهُ لَطِیفُۢ بِعِبَادِهِۦ یَرۡزُقُ مَن یَشَآءُۖ وَهُوَ ٱلۡقَوِیُّ ٱلۡعَزِیزُ﴾ [الشّورى: 19]
«الله نسبت به بندگانش لطیف (و مهربان) است، هر کس را که بخواهد روزی میدهد و او توانای پیروزمند است.»
﴿کَتَبَ ٱللَّهُ لَأَغۡلِبَنَّ أَنَا۠ وَرُسُلِیٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٞ﴾ [المجادلة: 21]
«الله مقرّر داشته است که یقیناً من و رسولانم پیروز میشویم. بیگمان الله نیرومند شکستناپذیر است.»
﴿إِنَّ رَبَّکَ هُوَ ٱلۡقَوِیُّ ٱلۡعَزِیزُ﴾ [هود: 66]
«همانا پروردگار تو همان قویّ پیروزمند است.»
امّا اسم «متین» فقط در یک آیه و همراه با «ذو القوّة» آمده است:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِینُ﴾ [الذّاریات: 58]
«بدون تردید الله است که روزیدهنده است (و او) قدرتمند استوار است.»
متین: یعنی دارای قدرت زیاد. قوی: ذاتی است که هیچ چیز نمیتواند او را ناتوان کند یا شکست دهد، هیچ مانعی در برابر حکم و فرمانش نیست، دستورش اجرا میگردد و احکامش در میان مخلوقات جاری میشود، هر کس را که بخواهد عزّت میدهد و هر کس را که بخواهد خوار میگرداند، هر کس را که بخواهد یاری میدهد و هر کس را که بخواهد پست و شکستخورده میگرداند. پس تمامی قدرتها به دست الله بوده و هر انسانِ پیروزی را فقط او کمک میکند، هر عزیزی را تنها او عزیز میگرداند و نیز هر آدم پست و شکستخوردهای را فقط او خوار و ذلیل میگرداند، چنانکه فرموده است:
﴿إِن یَنصُرۡکُمُ ٱللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمۡۖ وَإِن یَخۡذُلۡکُمۡ فَمَن ذَا ٱلَّذِی یَنصُرُکُم مِّنۢ بَعۡدِهِۦۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ﴾ [آلعمران: 160]
«اگر الله شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد و اگر شما را به خود واگذارد (و یاریتان نکند) پس چه کسی بعد از او شما را یاری خواهد کرد؟! و مؤمنان باید فقط بر الله توکّل کنند.»
﴿وَلَوۡ یَرَى ٱلَّذِینَ ظَلَمُوٓاْ إِذۡ یَرَوۡنَ ٱلۡعَذَابَ أَنَّ ٱلۡقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعٗا وَأَنَّ ٱللَّهَ شَدِیدُ ٱلۡعَذَابِ﴾ [البقرة: 165]
«و کسانی که ستم کردند اگر میدیدند هنگامی که عذاب (روز قیامت) را مشاهده میکنند، (خواهند دانست) که تمام قدرت از آنِ الله است و اینکه الله سختکیفر است.»
این حقیقتی است که مشرکان آن را در روز قیامت خواهند دانست؛ روزی که عذاب الهی را با چشمانشان ببینند و در آن هنگام به طور یقین میدانند که تمامی نیروها از آنِ الله است. چشمانشان در دنیا، از دیدن دلایل قدرت الهی کور شده و در نتیجه، شرک ورزیدند و به پرستش بتها مشغول شدند و دلهایشان به چیزهایی وابسته شد که هرگز صاحب بخشش، نعمت، عزّت و خواری نیستند و نمیتوانند به خودشان سود و زیانی برسانند چه رسد به اینکه برای دیگران مالک چیزی باشند!
از موارد قدرت الهی، یاریدادن و پیروزی پیامبران و دوستان اوست، که قصّههای پیامبران در قرآن کریم، بهترین شاهد و دلیل بر این موضوع است، چنانکه میفرماید:
﴿فَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا نَجَّیۡنَا صَٰلِحٗا وَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ بِرَحۡمَةٖ مِّنَّا وَمِنۡ خِزۡیِ یَوۡمِئِذٍۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ ٱلۡقَوِیُّ ٱلۡعَزِیزُ﴾ [هود: 66]
«پس وقتی فرمان (عذاب) ما فرا رسید، صالح و کسانی را که با او ایمان آورده بودند، به رحمتی از (سوی) خویش (از آن عذاب) و از رسوایی آن روز نجات دادیم. بیگمان پروردگار تو همان قویّ پیروزمند است.»
﴿وَلَیَنصُرَنَّ ٱللَّهُ مَن یَنصُرُهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ﴾ [الحج: 40]
«و مسلماً الله یاری میکند کسی که (دین) او را یاری دهد. همانا الله قویّ پیروزمند است.»
﴿کَتَبَ ٱللَّهُ لَأَغۡلِبَنَّ أَنَا۠ وَرُسُلِیٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٞ﴾ [المجادلة: 21]
«الله مقرّر داشته است که یقیناً من و رسولانم پیروز میشویم. بیگمان الله نیرومند شکستناپذیر است.»
﴿وَکَفَى ٱللَّهُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٱلۡقِتَالَۚ وَکَانَ ٱللَّهُ قَوِیًّا عَزِیزٗا﴾ [الأحزاب: 25]
«و الله مؤمنان را از جنگ بینیاز کرد (و پیروزی نصیبشان ساخت) و الله توانای پیروزمند است.»
و نیز هلاکت ستمکاران و انتقامگرفتن از مجرمان و گرفتارکردن آنان به انواع سختیها و عذابها:
﴿کَدَأۡبِ ءَالِ فِرۡعَوۡنَ وَٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَفَرُواْ بَِٔایَٰتِ ٱللَّهِ فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ قَوِیّٞ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ﴾ [الأنفال: 52]
«همانند شیوۀ فرعونیان و کسانی که پیش از آنان بودند، به آیات الله کفر ورزیدند. در نتیجه، الله آنان را به کیفر گناهانشان فرو گرفت. مسلماً الله نیرومند سختکیفر است.»
﴿۞أَوَلَمۡ یَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِینَ کَانُواْ مِن قَبۡلِهِمۡۚ کَانُواْ هُمۡ أَشَدَّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗ وَءَاثَارٗا فِی ٱلۡأَرۡضِ فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُ بِذُنُوبِهِمۡ وَمَا کَانَ لَهُم مِّنَ ٱللَّهِ مِن وَاقٖ٢١ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمۡ کَانَت تَّأۡتِیهِمۡ رُسُلُهُم بِٱلۡبَیِّنَٰتِ فَکَفَرُواْ فَأَخَذَهُمُ ٱللَّهُۚ إِنَّهُۥ قَوِیّٞ شَدِیدُ ٱلۡعِقَابِ﴾ [غافر: 21-22]
«مگر آنان در زمین سیر نکردهاند پس بنگرند که سرانجام کسانی که پیش از آنان بودند، چگونه بود؟! آنها در توانایی و (پدیدآوردن) آثار در زمین از اینها برتر (و سختتر) بودند، سپس الله آنان را به (سبب) گناهانشان (فرو) گرفت و برایشان از (عذاب) الله هیچ پناهدهندهای نبود. این بدان سبب بود که پیامبرانشان با دلایل روشن به سوی آنها میآمدند سپس آنها کفر میورزیدند، بنابراین الله آنان را (فرو) گرفت. همانا او نیرومند سختکیفر است.»
از دیگر شواهد قدرت الهی، پابرجابودن آسمان و زمین به فرمان الله و حفاظت آسمان و زمین و موجوداتی که در آنها وجود دارند، به قدرت و قوّت پروردگار است، که هیچ چیز او را ناتوان نمیکند:
﴿وَلَا یَُٔودُهُۥ حِفۡظُهُمَاۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِیُّ ٱلۡعَظِیمُ﴾ [البقرة: 255]
«و نگهداری آن دو (زمین و آسمان) بر او گران و دشوار نیاید و او تعالی بلندمرتبۀ بزرگ است.»
﴿أَوَ لَمۡ یَسِیرُواْ فِی ٱلۡأَرۡضِ فَیَنظُرُواْ کَیۡفَ کَانَ عَٰقِبَةُ ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِهِمۡ وَکَانُوٓاْ أَشَدَّ مِنۡهُمۡ قُوَّةٗۚ وَمَا کَانَ ٱللَّهُ لِیُعۡجِزَهُۥ مِن شَیۡءٖ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِی ٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّهُۥ کَانَ عَلِیمٗا قَدِیرٗا﴾ [فاطر: 44]
«آیا (آنان) در زمین نگشتهاند تا ببینند عاقبت کسانی را که پیش از آنها بودند، چگونه بود؟! در حالی که آنان از اینان نیرومندتر بودند. و هیچ چیزی در آسمانها و زمین نیست که الله را ناتوان سازد (و از حوزۀ قدرت او بیرون رود). بیگمان او دانای تواناست.»
علاوه بر این، رزق و روزی به دست الله است، که به هر کس بخواهد میبخشد:
﴿ٱللَّهُ لَطِیفُۢ بِعِبَادِهِۦ یَرۡزُقُ مَن یَشَآءُۖ وَهُوَ ٱلۡقَوِیُّ ٱلۡعَزِیزُ﴾ [الشّورى: 19]
«الله نسبت به بندگانش لطیف (و مهربان) است، هر کس را که بخواهد روزی میدهد و او توانای پیروزمند است.»
﴿إِنَّ ٱللَّهَ هُوَ ٱلرَّزَّاقُ ذُو ٱلۡقُوَّةِ ٱلۡمَتِینُ﴾ [الذّاریات: 58]
«بدون تردید الله است که روزیدهنده است (و او) قدرتمند استوار است.»
بنده هیچ توان و قدرتی در جلب منفعت یا دفع ضرر ندارد و این امور فقط در اختیار الله ـ است، چنانکه میفرماید:
﴿وَلَوۡلَآ إِذۡ دَخَلۡتَ جَنَّتَکَ قُلۡتَ مَا شَآءَ ٱللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِٱللَّهِۚ﴾ [الکهف: 39]
«چرا هنگامی که به باغ خویش وارد شدی، نگفتی: ما شاء الله، نیرو و قوّتی جز از جانب الله نیست.»
از دیگر نشانههای قدرت او، این است که پناه و نجات بنده فقط نزد الله متعال است، چنانکه میفرماید:
﴿وَلَا یَحۡسَبَنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ سَبَقُوٓاْۚ إِنَّهُمۡ لَا یُعۡجِزُونَ﴾ [الأنفال: 59]
«و کسانی که کافر شدند، نپندارند که پیشی گرفتهاند؛ آنان هرگز ما را ناتوان نخواهند کرد.»
﴿وَأَنَّا ظَنَنَّآ أَن لَّن نُّعۡجِزَ ٱللَّهَ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَن نُّعۡجِزَهُۥ هَرَبٗا﴾ [الجن: 12]
«و اینکه ما یقین داریم هرگز نمیتوانیم در روی زمین، الله را عاجز و ناتوان کنیم و هرگز با گریز نمیتوانیم او را ناتوان سازیم (و راه فراری نداریم).»
﴿وَمَن لَّا یُجِبۡ دَاعِیَ ٱللَّهِ فَلَیۡسَ بِمُعۡجِزٖ فِی ٱلۡأَرۡضِ وَلَیۡسَ لَهُۥ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءُۚ أُوْلَٰٓئِکَ فِی ضَلَٰلٖ مُّبِینٍ﴾ [الأحقاف: 32]
«و هر کس (ندای) دعوتکنندۀ الله را پاسخ نگوید، پس هرگز نمیتواند در زمین (از عذاب الهی) بگریزد و او را غیر از الله هیچ یاوری نیست. آنان در گمراهی آشکاری هستند.»
﴿فَفِرُّوٓاْ إِلَى ٱللَّهِۖ إِنِّی لَکُم مِّنۡهُ نَذِیرٞ مُّبِینٞ﴾ [الذّاریات: 50]
«(ای پیامبر! بگو:) پس به سوی الله بگریزید، بیگمان من از جانب او برای شما هشداردهندهای آشکار هستم.»
و نیز هر آنچه را که بخواهد، انجام میدهد و هر حرکت، بیتحرّکی، برتری، پستی، عزّت، ذلّت، بخشش یا منعی که در این جهان صورت میگیرد، به اذن او تعالی است، هر آنچه را که بخواهد، به وجود میآورد و هیچ مانع و مخالفی ندارد، بلکه بر هر چیزی غلبه دارد و تمامی موجودات در برابر قدرتش فروتن و خوارند. در قرآن کریم میخوانیم:
﴿أَلَا لَهُ ٱلۡخَلۡقُ وَٱلۡأَمۡرُۗ تَبَارَکَ ٱللَّهُ رَبُّ ٱلۡعَٰلَمِینَ﴾ [الأعراف: 54]
«آگاه باشید که آفرینش و فرمانروایی از آنِ اوست، پربرکت (و بینهایت بزرگ) است الله که پروردگار جهانیان است.»
﴿مَّا یَفۡتَحِ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ مِن رَّحۡمَةٖ فَلَا مُمۡسِکَ لَهَاۖ وَمَا یُمۡسِکۡ فَلَا مُرۡسِلَ لَهُۥ مِنۢ بَعۡدِهِۦۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ﴾ [فاطر: 2]
«(هر) رحمتی را که الله برای مردم بگشاید، کسی نمیتواند که آن را باز دارد، و آنچه را که باز دارد کسی جز او نمیتواند آن را روان سازد و او پیروزمند حکیم است.»
﴿یُدَبِّرُ ٱلۡأَمۡرَۖ مَا مِن شَفِیعٍ إِلَّا مِنۢ بَعۡدِ إِذۡنِهِۦۚ﴾ [یونس: 3]
«کار (جهان) را تدبیر میکند هیچ شفاعتکنندهای نیست مگر بعد از فرمان او.»
ایمان و باور بنده به این اسم باعث میشود که در برابر الله تعالی خاضع و فروتن گردد، تقوای الهی را رعایت کند، فقط به او پناه ببرد، به خوبی بر الله توکّل کند، تسلیم عظمت و بزرگی او شود، نتایج امورش را به الله واگذار کند و فقط از او کمک و یاری بخواهد.
به همین سبب، عبارت: «لا حولَ و لا قوّةَ إلّا بالله» بسیار با ارزش و مؤثّر است. رسول الله ج به ابو موسی اشعری س فرمودند: «یَا عَبْدَ اللَّهِ بْنَ قَیْسٍ! قُلْ: لاَ حَوْلَ وَلاَ قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ، فَإِنَّهَا کَنْزٌ مِنْ کُنُوزِ الجَنَّةِ»[1]؛ «ای عبدالله بن قیس! بگو: "لا حولَ ولا قُوّةَ إلّا بالله" که گنجی از گنجهای بهشت است.»
امام احمد / روایت میکند که ابوذر س گفته است: دوستم صادقم [پیامبر ج] مرا به هفت مورد توصیه کرد... ؛ از جمله: اینکه «لا حولَ ولا قوّةَ إلّا بالله» را زیاد تکرار کنم، که از گنجی زیر عرش است.[2]
عبارت مذکور، کلمۀ اسلام و تسلیمشدن، سپردن و پناهبردن و کمکخواستن از الله یگانه است، و اینکه بنده مالک هیچ یک از امورش نیست، چاره و قدرتی برای دفع ضرر و شر ندارد و توانی برای جلب منفعت ندارد مگر به اجازۀ الله متعال. همچنین بنده از گناه به سوی طاعت، از بیماری به سمت سلامتی، از سستی به سوی نیرو و توان و از نقص به طرف جبران و کمال نمیرود مگر به اذن الهی و فقط با کمک و قدرت الله میتواند کارهایش را انجام دهد.
هر کس این سخن را بر زبان آورد و بر مقتضیاتش عمل کند؛ یعنی بر الله توکّل نماید و نتایج امورش را به او بسپارد و فقط به او تعالی پناه ببرد، قطعاً هدایت و حفاظت میگردد و الله برایش کافی است و از لحاظ قلبی و شرایط و نتایج، از بهترین و قویترین افراد خواهد گشت. در روایتی چنین آمده است: «هر کس دوست دارد که از همه نیرومندتر باشد، باید که بر الله توکّل کند و کسی که میخواهد بینیازترین مردم باشد، باید که به آنچه در دست الله است، بیشتر از آنچه در اختیار خودش است، اطمینان و اعتماد داشته باشد.»[3]
[1]- صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: 6384؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: 2704.
[2]- مسند احمد، ج 5، ص 159؛ و دیگران، با اسنادی حسن؛ نک: السّلسلة الصّحیحة، شمارۀ حدیث: 2166.
[3]- شیخ الإسلام ابن تیمیّه، مجموع الفتاوی، ج 13، ص 322. به صورت حدیثی مرفوع که صحیح نیست، روایت شده است؛ نک: السّلسلة الضّعیفة، شمارۀ حدیث: 5421.