اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

۶۲- چهار سبب برای پذیرش دعا

۶۲- چهار سبب برای پذیرش دعا

بی‌تردید از احادیث عظیم جامعی که آداب دعا و شروط آن و موانع قبول آن را بیان کرده حدیثی است که در صحیح مسلم آمده و از ابوهریره t نقل شده که رسول الله‌r فرمودند: «بی‌تردید خداوند پاک و پاکیزه است و جز پاک و پاکیزه، چیز دیگری را نمی‌پذیرد. خداوند مؤمنان را درست به همان چیزی دستور داده که پیامبران را بدان دستور داده است. خداوند متعال فرموده است:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلرُّسُلُ کُلُواْ مِنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًاۖ إِنِّی بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِیمٞ ٥١

                                                                                                                                    [المؤمنون: 51].

«ای پیامبران، از چیزهای پاکیزه بخورید و کار شایسته انجام دهید. به راستی که من به آنچه می‌کنید دانا هستم».

و باز فرموده:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰکُمۡ                           [البقرة: 172].

«ای مؤمنان، از چیزهای پاکیزه‌ای که به شما روزی داده‌ایم بخورید».

سپس پیامبرr کسی را یادآور شد که سفر خود را طولانی می‌کند؛ موهایی ژولیده و چهره‌ای غبارآلود دارد. دستانش را به سوی آسمان دراز می‌کند [و می‌گوید]: ای پروردگار! ای پروردگار! اما در همان حال خوراکش، آشامیدنی‌اش و پوشاکش حرام است و به طور کلی از راه حرام تغذیه شده است. بنابراین چگونه دعای چنین کسی پذیرفته می‌شود؟»[1].

این حدیث جزو کلمات جامع[2] پیامبرr محسوب می‌گردد که در آن تعدادی از آداب دعا و شروط قبول آن، و اموری که مانع از پذیرش آن می‌گردد را گردآورده است، پیامبرr این آداب را با اشاره به اهمیت و وخامت خوردن حرام آغاز کرده است و این‌که خوراکی حرام مانعی از موانع پذیرش دعا است. مفهوم مخالف این مطلب آن است که پاک بودن غذا سببی از اسباب پذیرش دعا است. هم‌چنان که وهب بن‌ منبه/ می‌گوید: «کسی که دوست دارد خداوند دعایش را بپذیرد، خوراکش را پاک کند و از غذای پاک تغذیه نماید»، و هنگامی که از سعد بن‌ أبی وقاصt درباره‌ی پذیرش دعایش از میان اصحاب رسول الله r سؤال شد [که علت چیست؟] در پاسخ گفت: «هیچ لقمه‌ای را به سوی دهانم بلند نکرده‌ام مگر این‌که دانسته‌ام از کجا آمده و از کجا خارج شده»[3].

اما کسی که -پناه بر خدا- از حرام تغذیه کند، و از حرام بنوشد، و از حرام بپوشد، و با حرام زندگی بسر برد، این کارش سبب عدم اجابت دعایش می‌شود، به همین خاطر پیامبرr در این حدیث می‌فرماید: «بنابراین چگونه دعای چنین کسی پذیرفته می‌شود؟» این استفهامی است که به شیوه‌ی تعجب و بعید دانستن مطرح شده است.‌ هم‌چنین گاه ارتکاب کارهایی که انجام‌شان حرام است و یا ترک واجبات مانعی در راه پذیرش دعا می‌گردند، آن‌چنان که برخی از گذشتگان گفته‌اند: «از به تأخیر افتادن پذیرش دعا دل‌تنگ و بی‌قرار مشو در حالی که راه پذیرش آن را با انجام گناه مسدود کرده‌ای»[4]. به همین خاطر بازگشت آدمی به سوی پروردگارش، و دوری گرفتنش از گناهان، و روی آوردنش به طاعات و عبادات، و حلال و پاک بودن خوراکی و نوشیدنی و لباسش، و با دل شکستگی قرار گرفتن در برابر خداوند، و خوار و ذلیل نشان دادن خود در برابر او، همه‌ی این‌ها از دلایل قبولی دعا و از اسباب پذیرش و اجابت آن است، و نقطه‌ مقابل این‌ها از دلایل عدم پذیرش دعا است.

رسول الله‌r در حدیث پیشین چهار علت مهم پذیرش دعا که به اقتضای آن اجابت صورت می‌گیرد را بیان داشته است:

1-    طولانی بودن سفر. سفر به خودی خود مقتضی پذیرش دعا است؛ هم‌چنان که در حدیثی از ابوهریره t روایت شده که پیامبرr فرمودند: «سه دعا بدون شک مستجاب می‌شوند: ۱) دعای ستمدیده، ۲) دعای مسافر، ۳) دعای پدر برای فرزندش». این حدیث را ابوداود و ابن‌ ماجه و ترمذی با اسناد حسن روایت کرده‌اند[5]. و هر وقت سفر طولانی‌تر شود دعا به پذیرش نزدیک‌تر می‌گردد؛ زیرا به خاطر دوری از وطن و تحمل مشقت احتمال دل‌شکستگی بیشتر می‌گردد و دل‌شکسته بودن از مهم‌ترین اسباب اجابت دعا است.

2-    شخص در حال دعا فروتن و خاشع باشد،‌ این حالت نیز از ضروریات اجابت است؛ هم‌چنان که در حدیثی مشهور روایت شده که پیامبرr فرمودند: «چه بسا شخص ژولیده موی غبارآلودی که از درها رانده شود، اما اگر از خدا چیزی درخواست کند، خداوند دعایش را پذیرفته و قبول کند»[6].

هنگامی که از ابن‌ عباس y درباره‌ی نحوه‌ی نماز رسول ‌الله‌r در طلب باران سؤال شد در پاسخ گفت: «پیامبرr با لباس‌های کهنه و باخشوع و فروتنی و با حالت گریه و زاری به صحرا رفت». این حدیث را ابوداود و دیگران روایت کرده‌اند[7].

3-    بلند کردن دست‌ها به سوی آسمان. این عمل از جمله آداب دعاست که به سبب این کار امید می‌رود دعا پذیرش گردد، سنن ابوداود و دیگران از سلمان ‌فارسی‌t روایت شده که پیامبرr فرمودند: «خداوند متعال، با حیا و بخشنده است. از بنده‌اش حیا می‌کند که وقتی او دستش را به سوی وی بلند کند، آنها را خالی برگرداند».

4-    پافشاری کردن بر خداوند با تکرار و یادآوری ربوبیت او، و این جزو مهم‌ترین چیزهایی است که با آن می‌توان پذیرش دعا را طلب کرد، از عطا نقل شده که گفت: «آدمی سه بار یا ربِّ، یا ربِّ، نمی‌گوید مگر این‌که خداوند بدو می‌نگرد»، این سخن برای حسن گفته شد، او نیز گفت: مگر قرآن را نخوانده‌اید؟ سپس این سخن خداوند را تلاوت کرد:

﴿ٱلَّذِینَ یَذۡکُرُونَ ٱللَّهَ قِیَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلٗا سُبۡحَٰنَکَ فَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ١٩١ رَبَّنَآ إِنَّکَ مَن تُدۡخِلِ ٱلنَّارَ فَقَدۡ أَخۡزَیۡتَهُۥۖ وَمَا لِلظَّٰلِمِینَ مِنۡ أَنصَارٖ ١٩٢ رَّبَّنَآ إِنَّنَا سَمِعۡنَا مُنَادِیٗا یُنَادِی لِلۡإِیمَٰنِ أَنۡ ءَامِنُواْ بِرَبِّکُمۡ فَ‍َٔامَنَّاۚ رَبَّنَا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرۡ عَنَّا سَیِّ‍َٔاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ ٱلۡأَبۡرَارِ ١٩٣ رَبَّنَا وَءَاتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخۡزِنَا یَوۡمَ ٱلۡقِیَٰمَةِۖ إِنَّکَ لَا تُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ ١٩٤ فَٱسۡتَجَابَ لَهُمۡ رَبُّهُمۡ أَنِّی لَآ أُضِیعُ عَمَلَ عَٰمِلٖ مِّنکُم           [آل عمران: 191-195].

«آنان که خدا را ایستاده و نشسته و بر پهلوی خویش [آرمیده] یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین اندیشه می‌کنند. [و می‌گویند:] پروردگارا، این را باطل نیافریده‌ای، پاکی برای توست، پس ما را از عذاب آتشِ [جهنم] حفظ کن (۱۹۱) پروردگارا، کسی را که تو به آتش [جهنم] درآوری، حقا که رسوایش کرده‌ای و ستم‌کاران یاورانی نخواهند داشت (۱۹۲) پروردگارا، ما شنیدیم که ندادهنده‌ای به ایمان فرامی‌خواند، که به پروردگارتان ایمان آورید، پس ایمان آوردیم. پروردگارا، پس گناهان‌مان را برای ما بیامرز و بدی‌های‌مان را از ما بزدای و ما را در زمره‌ی نیکان بمیران (۱۹۳) پروردگارا، و آنچه را که به [زبان] رسولانت به ما وعده کرده‌ای، به ما بده و روز قیامت ما را رسوا [و خوار] مگردان. که بی‌گمان تو خلاف وعده نمی‌کنی (۱۹۴) پس پروردگارشان [دعا]یشان را پذیرفت که: من عمل هیچ صاحب عملی از شما را تباه نمی‌کنم»[8].

به همین خاطر بیشتر دعاهای بیان شده در قرآن با نام «ربّ» آغاز می‌گردد، برای همین هنگامی که از امام مالک/ درباره‌ی کسی که در دعا می‌گوید: «یا سیِّدی» سؤال شد، ایشان فرمودند: «بگوید: «یا ربِّ» هم‌چنان که انبیاء در دعاهایشان چنین گفته‌اند»[9].

این‌‌ها چهار علت مهم و عظیم در اجابت دعا هستند که سخن پیامبرr درباره‌ی این مرد آن را به ترتیب بیان کرده است: «سفر خود را طولانی‌ می‌کند، دارای موهایی ژولیده و چهره‌ای غبارآلود است، دستانش را به سوی آسمان دراز می‌کند، [و می‌گوید]: ای پروردگار! ای پروردگار!»، و با این حال پیامبرr پذیرش دعای او را محال و بعید دانسته است، زیرا خوراکش، آشامیدنی‌اش و پوشاکش حرام است و به طور کلی از راه حرام تغذیه شده است، بنابراین چگونه دعای کسی که این حال و روزش است پذیرفته می‌شود؟

به همین سبب، بنده‌ی مؤمن باید در غذا و نوشیدنی‌ و دیگر امور زندگیش جانب تقوای الهی را رعایت کند و در این راه از خداوند طلب یاری نماید، چرا که توفیق در این راه تنها در دست اوست. از خداوند سبحان می‌طلبیم که روزی پاک و حلال، و دعای نیکوی مستجاب به ما ارزانی دارد، بی‌شک او بهترین و خوب‌ترین امیدبخش و یار و یاور است.




[1]- صحیح‌مسلم (شماره: 1015).

[2]- کلماتی هستند که در لفظ، اندک و در معنی، ژرف و پرمغزند.

[3]- این دو نمونه را ابن‌رجب در جامع‌العلوم والحکم (1/275) نقل کرده است.

[4]- شعب‌الایمان اثر بیهقی (2/54).

[5]- سنن ابوداود (شماره: 1536)، و سنن ابن‌ماجه (شماره: 3862)، و سنن ترمذی (شماره: 1905)، و علامه آلبانی/ در الصحیحه (شماره: 596) آن را حسن دانسته است.

[6]- صحیح‌مسلم (شماره: 2622).

[7]- سنن ابوداود (شماره: 1165)، و سنن ترمذی (شماره: 558)، علامه آلبانی در الإرواء (3/133) آن را حسن دانسته است.

[8]- حلیه‌الأولیاء (3/313).

[9]- بنگر به: جامع‌العلوم و الحکم اثر ابن‌رجب (ص: 101-98).

۶۱- پذیرش دعا به فراهم شدن شرایط و از بین رفتن موانع بستگی دارد

۶۱- پذیرش دعا به فراهم شدن شرایط و از بین رفتن موانع بستگی دارد

پیش‌تر این سخن خداوند متعال را بیان داشتیم که می‌فرماید:

﴿وَقَالَ رَبُّکُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِی سَیَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ ٦٠         [المؤمن: 60].

«و پروردگارتان گفت: مرا [به دعا] بخوانید تا برایتان اجابت کنم. آنان که از عبادتِ من کبر می‌ورزند، با خواری به جهنّم درمی‌آیند».

و این‌که این آیه نشان‌دهنده‌ی آن است که هر کس خداوند را به دعا بخواند، او را اجابت خواهد کرد، هم‌چنان بیان داشتیم که برخی از علما اشکال گرفته‌اند که گاه بعضی از دعاکنندگان دعایی می‌کنند و از خداوند انجام اموری را خواستار می‌شوند، اما دعایشان متحقق نمی‌شود و یا به پاره‌ای از آنها جواب داده می‌شود، علما جواب‌های متعددی به این مطلب داده‌اند که پیش‌تر سه پاسخ بیان شد و نیکوترین و زیباترین پاسخی که در این باره گفته شده این که: دعا سببی است که مقتضی دست‌یابی به مطلوب است و دست‌یابی به مطلوب خود شروط و موانعی دارد؛ پس هرگاه شروط آن حاصل شد و موانع آن مرتفع گشت و از میان رفت مطلوب تحقق یافته و عملی می‌گردد؛ در غیر این صورت مطلوب محقق نمی‌گردد؛ هم‌چنان که این ماهیت و سرشت همه‌ی کارهای نیک و اذکار سودمند است، دعا فقط زمانی پذیرفته می‌شود که شخص مسلمان شروط آن را به تمامی برآورده و از موانع پذیرش آن دوری بگیرد اما وقتی که مانع وجود داشته و شرط از میان رود بی‌شک این کار پذیرفته نمی‌شود.

ماهیت دعا نیز این چنین است، بی‌شک دعا به خودی خود مفید و سودمند است، دعا کلید هر خیری در دنیا و آخرت است، اما دعا طالب و خواهان نیروی شور و اشتیاق دعاکننده و درستی عزم و نیت زیبای او، و دوریش از اموری است که مانع پذیرش آن می‌گردد.

ابن‌ قیم/ می‌گوید: «بی‌شک دعا از قدرتمند‌ترین ابزارها در دفع شرّ و زیان، و کسب خواسته و منفعت است، اما گاه اثرش پدیدار نمی‌‌گردد؛ یا به خاطر ضعفی که در خود دعا است، مثلا دعایی باشد که خداوند آن را به خاطر تجاوز و تعدی‌ای که در آن است نمی‌پسندد و یا به خاطر ضعف قلب و عدم روی‌آوری به سوی خداوند و عدم حضور قلب به هنگام آن که در این حالت دعا به منزله کمانی است بسیار شل و ضعیف و بی‌شک تیری که از آن پرتاب می‌گردد ضعیف است، و یا به خاطر وجود مانعی که باعث عدم پذیرش دعا می‌گردد، از جمله حرام خوری و ظلم و سیطره یافتن گناهان بر قلب‌ها، و چیره شدن غفلت و شهوت و لهو بر آنها، چنان که در مستدرک حاکم در حدیثی از ابوهریرهt آمده که پیامبرr فرمودند: «خداوند را بخوانید، در حالی که یقین داشته باشید که دعایتان پذیرفته می‌شود، و بدانید بی‌شک خداوند والامرتبه دعایی را که از قلبی غافل و سرگرم‌ به کارهای بیهوده، برمی‌خیزد، نمی‌پذیرد و اجابت نمی‌نماید»[1]. این دارویی سودمند است که درد را از بین می‌برد، اما غفلت قلب از خداوند قدرت و شدت آن را از بین می‌برد، و هم‌چنین خوردن حرام شدت و قدرت آن را از بین برده و ضعیف می‌کند؛ هم‌چنان که در صحیح‌مسلم در حدیثی از ابوهریره t آمده که پیامبرr فرمودند: «بی‌تردید خداوند پاک و پاکیزه است و جز پاک و پاکیزه، چیز دیگری را نمی‌پذیرد. خداوند مؤمنان را درست به همان چیزی دستور داده که پیامبران را بدان دستور داده است. خداوند متعال فرموده است:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلرُّسُلُ کُلُواْ مِنَ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَٱعۡمَلُواْ صَٰلِحًاۖ إِنِّی بِمَا تَعۡمَلُونَ عَلِیمٞ ٥١

                                                                                                                                    [المؤمنون: 51].

«ای پیامبران، از چیزهای پاکیزه بخورید و کار شایسته انجام دهید. به راستی که من به آنچه می‌کنید دانا هستم».

و باز فرموده:

﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ کُلُواْ مِن طَیِّبَٰتِ مَا رَزَقۡنَٰکُمۡ                           [البقرة: 172].

«ای مؤمنان، از چیزهای پاکیزه‌ای که به شما روزی داده‌ایم بخورید».

سپس پیامبرr کسی را یادآور شد که سفر خود را طولانی می‌کند؛ دارای موهایی ژولیده و چهره‌ای غبارآلود است. دستانش را به سوی آسمان دراز می‌کند [و می‌گوید]: «ای پروردگار! ای پروردگار! اما در همان حال خوراکش، آشامیدنی‌اش و پوشاکش حرام است و به طور کلی از راه حرام تغذیه شده است. بنابراین چگونه دعای چنین کسی پذیرفته می‌شود؟»[2]، [3].

در این حدیث پیامبرr به آداب دعا، و به اسبابی که زمینه‌ی پذیرش دعا و یا عدم پذیرش آن را فراهم می‌کنند اشاره نموده است. این حدیث دربردارنده‌ی ارشاداتی مهم و اشاراتی سودمند در این باره است که ان‌شاء‌الله به زودی توضیح آنها خواهد آمد.

از جمله احادیثی که نشان‌دهنده‌ی وابسته بودن پذیرش دعا به وجود تحقق شروط و از بین رفتن موانع است، حدیثی است که در صحیحین از ابوهریره t نقل شده که پیامبرr فرمودند: «دعای شما قبول می‌شود مادامی که عجله نکنید و نگویید: دعا کردیم و قبول نشد»[4].

در صحیح مسلم از ابوهریره t روایت شده است که پیامبرr فرمودند: «همیشه از بنده دعا قبول می‌شود مادامی که مضمون دعای او گناه یا قطع رحم نباشد و عجله نکند»، گفته شد: ای رسول خدا! عجله چیست؟ فرمودند: «عجله آن است که بگوید: دعا کردم و دعا کردم و ندیدم که خداوند دعای من را قبول کند، بعد می‌بُرد و ناامید می‌شود و دعا کردن را ترک می‌کند»[5].

در مسند امام احمد با سند جیِّد از انس بن‌ مالک t روایت شده که رسول الله r فرمودند: «تا زمانی که بنده شتاب نورزد، در خیر و نیکی است.» گفتند: ای رسول خدا! چگونه شتاب می‌ورزد؟ پیامبرr فرمود: «می‌گوید: به پیشگاه پروردگارم دعا کردم؛ دعایم پذیرفته نشد!»[6].

عجله کردن در پذیرش دعا از جمله آفاتی است که مانع از آثار دعا می‌شود، زیرا شخص عجول از تأخیر اجابت بی‌قرار و دل‌تنگ شده [و در نهایت] نا امید گشته و دعا را ترک می‌کند، و با این کار هم‌ چون شخصی می‌گردد که ابن‌ قیم/ می‌گوید: «شبیه کسی است که بذری پاشیده یا نهالی را می‌کارد و شروع می‌کند به مراقبت و آبیاری آن، اما هنگامی که رشد و به ثمر نشستن آن به درازا می‌کشد آن را رها کرده و فراموشش می‌کند»[7].

این‌که پیامبرr در حدیث پیشین می‌فرماید: «مادامی که مضمون دعای او گناه یا قطع رحم نباشد.» اشاره دیگری به مانعی از موانع پذیرش دعا است و آن این‌که آدمی دعایی ننماید که درخواست انجام گناه یا معصیت یا آسیب رسیدن به خود یا دیگری باشد و این نشانه‌ی حکمت خداوند و لطف و احسان او به آفریده‌هایش است، اگر خداوند هر آنچه را که آدمی درخواست کرده را می‌پذیرفت این امر منجر به وقوع مفاسد متعددی برای او یا دیگران می‌شد، هم‌چنان که خداوند سبحان می‌فرماید:

﴿۞وَلَوۡ یُعَجِّلُ ٱللَّهُ لِلنَّاسِ ٱلشَّرَّ ٱسۡتِعۡجَالَهُم بِٱلۡخَیۡرِ لَقُضِیَ إِلَیۡهِمۡ أَجَلُهُمۡۖ   [یونس: 11].

«و اگر خداوند برای مردم شرّ را -چنان که خیر را به شتاب می‌طلبند- پیش می‌انداخت، اجلشان در حقّ آنان به انجام رسانده می‌شد».

و یا می‌فرماید:

﴿وَلَوِ ٱتَّبَعَ ٱلۡحَقُّ أَهۡوَآءَهُمۡ لَفَسَدَتِ ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِیهِنَّۚ         [المؤمنون: 71].

«و اگر حقّ از خواسته‌هایشان پیروی می‌کرد، آسمان‌ها و زمین و هر آن‌کس که در آنهاست، تباه می‌شدند».

و یا می‌فرماید:

﴿وَیَدۡعُ ٱلۡإِنسَٰنُ بِٱلشَّرِّ دُعَآءَهُۥ بِٱلۡخَیۡرِۖ وَکَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ عَجُولٗا ١١             [الإسراء: 11].

«و انسان درباره‌ی بدی [نیز] چون دعایش در موردِ نیکی نفرین می‌کند و انسان شتاب‌کار است».

بدین ترتیب فهمیده می‌شود که نصوص نشان‌دهنده‌ی آنند که اجابت دعا به تحقق شروط و از بین رفتن موانع بستگی دارد، به برخی از آنها اشاره شد و ان‌شاء‌الله به زودی تعدادی دیگر از آنها بیان می‌گردد.




[1]- المستدرک (1/493)، در سنن ترمذی (شماره: 3479)، و علامه آلبانی/ در صحیح‌الجامع (شماره: 245) آن را حسن دانسته است.

[2]- صحیح‌مسلم (شماره: 1015).

[3]- الجواب الکافی (ص 10-9).

[4]- صحیح بخاری (شماره: 6340)، و صحیح مسلم (شماره: 2735).

[5]- صحیح مسلم (شماره: 2735).

[6]- المسند (3/193، 210).

[7]- الجواب الکافی (ص: 13).

۶۰- اجابت دعاکنندگان از سوی خداوند

۶۰- اجابت دعاکنندگان از سوی خداوند

هم‌چنان سخن ما درخصوص بیان منزلت دعا، و فضیلت و جایگاه والای آن نزد خداوند است؛ بی‌شک از جمله فضیلت‌های دعا این است که خداوند وعده داده هرکس او را بخواند دعایش را اجابت کرده و امیدش را متحقق می‌گرداند، و درخواستش را برآورده می‌کند و آنچه را می‌خواهد بدو می‌دهد، خداوند می‌فرماید:

﴿وَقَالَ رَبُّکُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِی سَیَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ ٦٠         [المؤمن: 60].

«و پروردگارتان گفت: مرا [به دعا] بخوانید تا برایتان اجابت کنم. آنان که از عبادتِ من کبر می‌ورزند، با خواری به جهنّم درمی‌آیند».

و این از لطف و کرم پروردگار است که بندگانش را به دعا کردن به درگاهش دستور داده و پذیرش آن را نیز تضمین می‌نماید، و خواهان آن است که بندگان بر میزان دعا و درخواست خود بیفزایند، هم‌چنان که سفیان ثوری/ می‌گوید: «ای کسی که محبو‌ب‌ترین بندگان در نزدش آن کسی است که از او درخواست نموده و بر درخواستش پافشاری کرده و بر آن می‌افزاید، و ای کسی که منفورترین بندگان در نزدش کسی است که هیچ درخواستی از او ندارد؛ پروردگارا بی‌شک کسی جز تو چنین ویژگی‌ای ندارد.» این سخن را ابن‌ ابی‌حاتم و دیگران نقل کرده‌ند[1].

احادیث بسیاری در تشویق و ترغیب به دعا از سوی پیامبرr به صحت رسیده است مبنی بر اینکه خداوند به درخواست‌کنندگان آنچه را درخواست می‌کنند اعطا می‌کند و دعای دعاکنندگان را اجابت می‌نماید و امید مؤمنین را ناکام نمی‌کند. خداوند سبحان با حیا و بخشنده است، بخشنده‌تر از آن است که پاسخ آن‌که او را خوانده، رد کند یا کسی که با او به راز و نیاز پرداخته را ناکام نماید یا دست رد بر سینه کسی نهد که از او چیزی درخواست کرده است.

ابوداود و ترمذی و دیگران با سندی که حافظ ابن حجر در فتح الباری آن را حسن دانسته است از سلمان فارسی t نقل کرده‌اند که رسول الله‌r فرمودند: «بی‌شک خداوند باحیا و بخشنده است، از بنده‌اش حیا می‌کند که وقتی او دستش را به سوی وی بلند می‌کند، آنها را خالی برگرداند»[2]. پیامبرr در حدیث نزول پروردگار می‌فرماید:

«ینزل ربنا تبارک و تعالی کل لیله الی السماء الدنیا حین یبقی ثلث اللیل‌الآخر فیقول: من یدعونی فاستجیب له، من یسألنی فأعطیه، من یستغفرنی فأغفرله؟»[3].

«پروردگار ما هر شب وقتی که یک سوم آخر شب باقی است، به آسمان دنیا نازل می‌شود و می‌فرماید: چه کسی مرا می‌خواند تا دعوتش را اجابت کنم؟ و چه کسی از من درخواست می‌کند تا خواسته‌اش را به او عطا نمایم؟ چه کسی از من آمرزش می‌خواهد تا او را بیامرزم؟»

این حدیثی متواتر است که جمعی از صحابه که تعدادشان به بیست و هشت نفر می‌رسد آن را از پیامبرr روایت کرده‌اند.

در حدیث قدسی در بیان جایگاه اولیای متقی نزد خداوند آمده که خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: «هرکس با یکی از دوستان من عداوت ورزد، به او اعلام جنگ می‌کنم. بنده‌ام با چیزی برای من محبوب‌تر از فرایض، نمی‌تواند به من نزدیک گردد و بنده‌ام همچنان از طریق [افزودن] نوافل [بر فرایض] به من نزدیک‌تر می‌شود تا آن‌گاه که محبوب من می‌گردد و وقتی محبوب من گردید، من آن گوشی خواهم بود که او با آن می‌شنود و آن چشمی خواهم بود که با آن می‌بیند و آن دست‌هایی خواهم بود که با آنها اِعمالِ قدرت می‌کند و آن پاهایی خواهم بود که با آن‌ها راه می‌رود و هرگاه از من درخواست چیزی نماید، حتماً آن را به او عطا می‌کنم و هرگاه به من پناه بیاورد، حتماً به او پناه می‌دهم». این حدیث را امام بخاری در صحیح خود روایت کرده است.

بی‌شک این احادیث و دیگر احادیثی که در همین مفهوم بیان شده‌اند آشکارا نشان‌دهنده‌ی آنند که خداوند متعال جواب ردّ به بنده‌ی مؤمنش که درخواستی از او نماید نمی‌دهد و امید کسی که بدو امید بسته را ناکام نمی‌گذارد. گاه این مطلب موجب طرح اشکال و ابهامی شده، چنان که حافظ‌ابن‌ حجر بیان می‌کند که گروهی از عبادت‌پیشه‌گان و افراد نیکوکار دعا کرده و بر آن پافشاری نموده‌اند، اما پاسخی به دعایشان داده نشده است، ایشان/ می‌فرمایند: «پاسخ این ابهام این است که اجابت به شیوه‌های گوناگون صورت می‌گیرد؛ گاه خود آنچه درخواست می‌شود بلافاصله برآورده می‌گردد، و گاه همان برآورده می‌گردد اما به خاطر حکمتی با تأخیر صورت می‌پذیرد، و گاه درخواست پذیرفته می‌گردد اما نه خود آنچه درخواست شده، از این رو که در [پذیرش] درخواست مصلحتی نقد وجود ندارد، و در آنچه [به جای آن] رخ داده مصلحتی حتمی یا بهتر از آن وجود دارد»[4]. هم‏چنین می‏فرماید: «بی‏شک دعای هر دعا کننده‏ای مستجاب می‏گردد، اما اجابت به شکل‏های گوناگون است. گاه همان مطلوب درخواست شده برآورده می‏گردد و گاه عوض آن [به او داده می‌شود][5]». در همین مفهومی که ابن‌ حجر/ بیان داشته احادیث متعددی روایت شده از جمله: در حدیثی که ترمذی و حاکم از عبادة بن ‌صامتt به صورت مرفوع نقل کرده‌اند و حافظ ابن‌ حجر آن را صحیح دانسته است، پیامبرr می‌فرمایند: «هر مسلمانی در زمین به درگاه خدا دعایی بکند قطعاً خداوند خواسته‌ی او را عطا یا به اندازه‌ی آن، بدی را از او دور می‌کند»[6].

امام احمد، و امام بخاری در أدب المفرد، و حاکم و دیگران از ابوسعید خدری t روایت کرده‌اند که پیامبرr فرمودند: «هر مسلمانی که دعایی بکند و در‌آن نه گناهی باشد و نه قطع صله‌ی رحم، حتماً خداوند یکی از این سه مورد را به او ارزانی می‌دارد: یا دعای او را به زودی قبول می‌کند، و یا این‌که [ثوابش را] برای آخرتش ذخیره می‌کند، و یا بدی‌ای مانند آن را از او دور می‌کند»، گفتند: ای رسول خدا ما از این پس بیشتر دعا خواهیم کرد، ایشان r فرمودند: «خداوند زیادتر می‌کند»[7].

پیامبر خدا r که صادق و تصدیق شده است، در این احادیث بیان کرده دعایی که عاری از تجاوز و تعدی باشد به طور حتم آن درخواست بلافاصله پذیرفته شده یا خیری همانند آن برای بعدها در نظر گرفته می‌شود یا بدی‌ای مانند آن از او دور می‌شود، بدین ترتیب روشن می‌شود که اجابتِ درخواست دعاکننده عام‌تر از اعطای همان چیزی است که درخواست شده. این پاسخ اشکال و ابهام پیشین است، هم‌چنین علما دو جواب دیگر نیز برای این مطلب بیان کرده‌اند:

1-    اجابت دعا کننده به معنای اعطای مطلق [مطلب] درخواست شده نیست، بلکه به معنای اجابتِ دعاکننده است، دعا کننده عام‌تر از سائل و درخواست‌کننده است، و اجابت عام‌تر از دادن و اعطا کردن به سائل و درخواست کننده است، هم‌چنان که پیش‌تر در حدیث نزول خداوند تفاوت میان آنها در سخن خداوند آمده است که می‌فرماید: «چه کسی مرا می‌خواند تا دعوتش را اجابت کنم؟ و چه کسی از من درخواست می‌کند تا خواسته‌اش را به او عطا نمایم؟» تفاوت است میان دعاکننده (داعی) و درخواست‌کننده (سائل)، و میان اجابت و عطا کردن، اما اشکال و ابهام با این پاسخ هم‌چنان پابرجاست آن هم از این جهت که درخواست‌کننده نیز به عطا کردن وعده داده شده، هم‌چنان که در همین حدیث نزول آمده است.

2-    بی‌شک دعا کردن مقتضی اجابت است؛ زیرا طبیعت و ماهیت آن هم‌چون سایر اعمال نیکوست که انجامشان مقتضی پاداش و اجر است، پس دعا سببی است که مقتضی دست‌یابی به مطلوب است، و سبب دارای شروط و موانع است، بنابراین هرگاه شروط آن حاصل گشت و موانع آن از میان رفت مطلوب حاصل می‌گردد، والا این مطلوب به دست نمی‌آید، هم‌چنان که ماهیت پذیرش اعمال نیک و سخنان پاکیزه چنین است، و این بحث ادامه دارد.




[1]- بنگر به تفسیر ابن‌کثیر (4/85).

[2]- سنن ابوداود (شماره: 1488)، و سنن ترمذی (شماره: 3556)،‌ و صحیح‌ابن‌حبان (شماره: 876)، و فتح‌الباری‌ (11/143).

[3]- صحیح بخاری شماره (1145)، (6321)، (7494)، و صحیح مسلم (758).

[4]- فتح‌الباری (11/345).

[5]- فتح‏الباری (11/96-95).

[6]- سنن ترمذی (شماره: 3573)، فتح‌الباری (11/96).

[7]- المسند (3/18)، و أدب‌المفرد (شماره:710)، و المستدرک (1/493)، و علامه آلبانی/ در صحیح ادب‌المفرد (شماره: 547) آن را صحیح دانسته است.

۵۹- نیاز آدمی به خداوند، و به دعا و به فریاد خواندن او

۵۹- نیاز آدمی به خداوند، و به دعا و به فریاد خواندن او

بی‌شک از جمله فضیلت‌های دعا و دلایل منزلت والای آن این است که خداوند تبارک‌ و تعالی با وجود بی‌نیازیش از بندگانش دعا نمودن آنان را دوست دارد و به بندگانی که او را به فریاد خوانده و به درگاهش دعا می‌کنند وعده‌ی اجابت را داده است، آن جا که می‌فرماید:

﴿وَقَالَ رَبُّکُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِی سَیَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ ٦٠         [المؤمن: 60].

«و پروردگارتان گفت: مرا [به دعا] بخوانید تا برایتان اجابت کنم. آنان که از عبادتِ من کبر می‌ورزند، با خواری به جهنّم درمی‌آیند».

و این نشانه‌ی لطف و احسان و إکرام خداوند نسبت به بندگانش است؛ خداوند سبحان بنده‌ای که او را فراخواند را ناامید نمی‌کند، و سخن مؤمنی که با او مناجات می‌کند را بی‌پاسخ نمی‌گذارد و هم‌چنان که در حدیث قدسی آمده خداوند می‌فرماید: «ای بندگان من! شما همگی راه گم کرده‌اید مگر کسی که من هدایتش کرده باشم، پس هدایت را از من بخواهید تا هدایتتان کنم. ای بندگان من! شما همگی گرسنه‌اید مگر آن‌که من خوراکش داده باشم، پس خوراک از من بخواهید تا خوراکتان دهم. ای بندگان من! شما همگی برهنه‌اید جز آن‌که من جامه‌اش پوشانده باشم، پس پوشش از من بخواهید تا جامه‌تان بپوشانم. ای بندگان من! شما شب و روز گناه می‌کنید و من هستم که تمام گناهان را می‌آمرزم، پس طلب آمرزش از من کنید تا بیامرزمتان». و در ادامه می‌فرماید: «ای بندگان من! اگر اوّل و آخر و انس و جن شما همگی در یک زمین گرد هم آیند و از من کمک بخواهند و من نیز به تک‌تک آنها آنچه را خواسته‌اند بدهم، از خزانه‌ی من هیچ چیزی کاسته نمی‌شود مگر در حدّ یک سوزن، هنگامی که آن را در دریا فرو می‌کنند». این حدیث را امام مسلم در متنی طولانی از حدیث ابوذر t روایت کرده است[1].

این حدیث نشان‌دهنده‌ی آن است که خداوند دوست دارد که آدمیان همه‌ی نیازمندی‌ها و ضروریات دین و دنیایشان از جمله غذا و نوشیدنی و لباس و دیگر مایحتاج‌شان را از او طلب نمایند، هم‌چنان که هدایت و مغفرت و توفیق و یاری بر انجام عبادت و چیزهایی شبیه این‌ها را از او می‌طلبند، و به آنان وعده داده که همه‌ی آنها را پاسخ می‌دهد.

هم‌چنین این حدیث بیان‌گر سلطه و قدرت و حکومت کامل خداوند سبحان است، و این‌که بی‌تردید ملک و دارایی و گنجینه‌های او با بخشش مصرف نشده و از آن کاسته نمی‌شود، هر چند به همه‌ی جنیان و آدمیانی از اول تا آخر که در یک زمین گردهم آمده‌اند هر آنچه را که درخواست نمایند إعطا نماید، این نشان‌دهنده‌ی تشویق به افزودن بر درخواست از خداوند و برآوردن همه‌ی نیازها به واسطه‌ی آن است، در صحیحین از ابوهریره t نقل است که پیامبرr فرمودند: «دست خدا، پُر است و انفاق، چیزی از آن نمی‌کاهد. او شب و روز می‌بخشد. آیا نمی‌بینید که از بدو آفرینش آسمان‌ها و زمین، چقدر انفاق کرده ولی چیزی از آنچه در دست دارد، کم نشده است»[2]. و در صحیح مسلم از ابوهریره t نقل است که پیامبرr فرمودند: «وقتی یکی از شما دعا کرد نگوید: خدایا! اگر خواستی مرا ببخش، بلکه طلبش را جدّی بگیرد و خواسته‌اش را بزرگ و بسیار کند که هیچ‌چیزی نزد خداوند سنگینی نمی‌کند»[3].

ابوسعید خدری t می‌گوید: «وقتی خداوند را به فریاد خواندید درخواست‌تان را افزایش دهید، چرا که بخشیدن آنچه نزد اوست چیزی از [دارایی] او نمی‌کاهد، و وقتی که دعا کردید جدّی باشید؛ زیرا برای خداوند مجبورکننده‌ای وجود ندارد»[4].

در این سخن خداوند در حدیث پیشین بیندیش که می‌فرماید: «با این بخشش چیزی از خزانه‌ی من کاسته نمی‌شود مگر در حدّ یک سوزن که آن را در دریا فرو می‌کنند». بی‌شک این گفته خود کافی است که به طور قطع از آنچه نزد خداوند است چیزی کاهش نمی‌یابد، هم‌چنان که خداوند می‌فرماید:

﴿مَا عِندَکُمۡ یَنفَدُ وَمَا عِندَ ٱللَّهِ بَاقٖۗ                                                [النحل: 96].

«آنچه در نزد شماست از میان می‌رود و آنچه در نزد خداوند است باقی است».

بی‌شک وقتی که سوزنی در دریایی فرو برده شود سپس آن را درآورند این کار چیزی از آن نمی‌کاهد، حتی اگر فرض شود گنجشکی از آن بنوشد؛ البته این کار چیزی از دریا نمی‌کاهد. وقتی خداوند چیزی اراده نماید حال بخشش باشد یا عذاب یا هر چیز دیگری، به آن می‌گوید: موجود شو پس [بی‌درنگ] موجود می‌شود، هم‌چنان که خداوند می‌فرماید:

﴿إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَیۡ‍ًٔا أَن یَقُولَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ٨٢                         [یس: 82].

«جز این نیست که فرمانش چون [آفریدنِ] چیزی را بخواهد [این است] که به او گوید: موجود شو. پس بی‌درنگ موجود می‌شود».

و یا می‌فرماید:

﴿إِنَّمَا قَوۡلُنَا لِشَیۡءٍ إِذَآ أَرَدۡنَٰهُ أَن نَّقُولَ لَهُۥ کُن فَیَکُونُ ٤٠                   [النحل: 40].

«فرمان ما برای چیزی که چون [انجام] آن را خواهیم، تنها این است که به او گوییم: موجود شو. پس [بی‌درنگ] موجود می‌شود».

حال کسی که مقام و منزلتش این چنین است چگونه می‌توان تصور کرد که از آنچه در اختیار اوست چیزی کاسته شده یا پایان یابد؟، شاعر چه زیبا سروده است که:

لا تخضعن لمخلوق علی طمع

 

فإنّ ذاک مضرٌّ منک بالدین

به خاطر طمع در برابر آدمیان سر فرودمیاور؛ زیرا چنین کاری به دینت آسیب می‌رساند.

واسترزق الله ممّا فی خزائنه

 

فإنَّما هی بین الکاف و النون

روزیت را از آنچه در گنجینه‌های پروردگار است بخواه؛ چرا که آن میان یک کاف و نون (کن: باش) است[5].

بی‏‌شک آدمی در همه‌ی کارهایش، و در همه‌ی نیازهایش،‌ محتاج خداوند است، نه یک چشم برهم زدن و نه حتی کمتر از آن نیز از پروردگار و یاور و مولایش بی‌نیاز نیست. در مقابل پروردگار بی‌نیاز و ستوده است، او نیازی به عبادات و دعاهای بندگان ندارد، و سود چنین کاری نیز متوجه او نمی‌شود؛ بلکه این آدمیان هستند که از آن بهره می‌برند، خدا از معصیتی که آدمیان مرتکب می‌شوند متضرر نمی‌شود؛ بلکه این آدمیان هستند که به واسطه چنین کاری زیان می‌بینند و به همین خاطر است که خداوند می‌فرماید:

﴿۞یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ أَنتُمُ ٱلۡفُقَرَآءُ إِلَى ٱللَّهِۖ وَٱللَّهُ هُوَ ٱلۡغَنِیُّ ٱلۡحَمِیدُ ١٥  إِن یَشَأۡ یُذۡهِبۡکُمۡ وَیَأۡتِ بِخَلۡقٖ جَدِیدٖ ١٦ وَمَا ذَٰلِکَ عَلَى ٱللَّهِ بِعَزِیزٖ ١٧                                                                                   [فاطر: 15-17].

«ای مردم، شما به خداوند نیازمندید و خداوند است که بی‌نیاز ستوده است (۱۵) اگر بخواهد شما را [از بین] می‌برد، و آفرینشی نوین [در میان] می‌آورد و این [کار] بر خداوند دشوار نیست».

و یا می‌فرماید:

﴿مَّنِ ٱهۡتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهۡتَدِی لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیۡهَاۚ         [الإسراء: 15].

«هرکس که راه بیابد، فقط به [سود] خودش راه می‌یابد، و هرکس که گمراه شود، فقط به زیان خود گمراه می‌شود».

و یا می‌فرماید:

﴿وَإِذۡ تَأَذَّنَ رَبُّکُمۡ لَئِن شَکَرۡتُمۡ لَأَزِیدَنَّکُمۡۖ وَلَئِن کَفَرۡتُمۡ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٞ ٧ وَقَالَ مُوسَىٰٓ إِن تَکۡفُرُوٓاْ أَنتُمۡ وَمَن فِی ٱلۡأَرۡضِ جَمِیعٗا فَإِنَّ ٱللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ ٨                                                         [إبراهیم: 7-8].

«و آن‌گاه که پروردگارتان اعلام داشت که اگر سپاس گزارید به شما افزون دهم و اگر کفر ورزید، [بدانید که] عذابِ من سخت است و موسی گفت: اگر شما و هرکس که در زمین است، همگی کفر ورزید [بدانید که] خداوند بی‌نیازِ ستوده است».

آیات در این معنا و مفهوم بسیارند. بی‌تردید با وجود بی‌نیازی کامل خداوند از بندگان، و عبادات و دعاها و توبه‌های آنها، بسیار دوست دارد که دعای دعاکنندگان اهل خشوع و خضوع را بشنود، و عبادت عبادت‌کنندگان مطیع و فرمان‌بردار را ببیند، و از توبه‌ی توبه‌کنندگان بازگشت‌کننده به سوی خود بسی خشنود می‌شود، حتی بیش از کسی که شتر گمشده‌اش را می‌یابد از توبه‌ی بنده‌اش خشنود می‌شود، شتری که غذا و آشامیدنی فرد بر روی آن است و آن را در بیابانی گم کرده، و آن‌قدر به دنبالش گشته که از یافتن آن مأیوس شده و خود را تسلیم مرگ نموده، پس این حالت بر چشمانش غلبه نموده و به خواب می‌رود، اما به ناگاه بیدار شده و می‌بیند که شترش در کنار اوست. این اوج خشنودی و خوشحالی است که آدمی آن را تصور می‌کند، خداوند از توبه‌ی بندگانش بسی بیشتر از این شخصی که شترش را می‌یابد خشنود می‌گردد؛ این با وجود بی‌نیازی کامل خداوند از عبادات و توبه و بازگشت بندگان به سوی اوست، و سود همه‌ی این‌ها به بندگان بازمی‌گردد، و نه خداوند. این به خاطر اوج احسان و بخشندگی او به بندگانش و علاقه‌اش به جلب‌ منفعت و دفع مضرت از آنان است. خداوند دوست دارد که بندگانش او را بشناسند و دوستش بدارند و تقوای او را پیشه سازند و از او ترسیده و اطاعتش نمایند و به او نزدیکی جویند. و دوست دارد آدمیان بدانند که او گناهان را می‌بخشد، دعاها را اجابت می‌کند، از لغزش‌ها می‌گذرد، بد‌ی‌ها را عفو کرده و به هرکس که بخواهد بی‌شمار روزی می‌دهد. شایسته‌ی بنده‌ی مؤمن به خداوند است که هر گاه صفات کمال و جلال پروردگارش را شناخت و به کرم و احسان و لطف و بخشندگی او پی برد، همه‌ی نیازهایش را به درگاه او عرضه کند و بر دعا و مناجاتش با او بیفزاید و از رحمت پروردگار مأیوس نگردد؛ چرا که تنها کافران از رحمت خدا ناامید می‌شوند. پروردگارا ما را به یافتن و حرکت بر راه راست خودت موفق گردان، و ما را بر انجام طاعتت یاری ده، و به اندازه یک چشم برهم زدن و حتی کمتر از آن، ما را به حال خود رها مکن.




[1]- صحیح مسلم (شماره: 2577).

[2]- صحیح بخاری (شماره: 4684)، و صحیح مسلم (شماره: 993).

[3]- صحیح مسلم (شماره: 2679).

[4]- این سخن را ابن ابوشیبه در المصنف (6/21،47) نقل کرده است.

[5]- بنگر به: جامع‌العلوم و الحکم اثر ابن‌رجب (ص: 218-214).

۵۸- دیگر فضیلت‌های دعا

۵۸- دیگر فضیلت‌های دعا

هم‌چنان سخن درباره‌ی بیان دلایل فضیلت دعا بر اساس آنچه در این باره در سنت رسول‌کریمr آمده، ادامه دارد. پیش‌تر بخشی از این احادیث را بیان داشتیم از جمله این‌که پیامبرr می‌فرماید:‏ «نزد خداوند عزوجل چیزی گرامی‌تر از دعا نیست»[1]. این حدیث نشان‌دهنده‌ی ارجمندی دعا و جایگاه عظیم آن نزد خداوند است؛ زیرا دعا همان عبادت، و لُبّ و روح آن است، و عبادت همان هدفی است که آدمیان به خاطر آن خلق شده و برای تحقق بخشیدن بدان آفریده شده‌اند، و هم‌چنان که پیش‌تر بیان شد گرامی‌ترین عبادت نزد خداوند دعا است.

از جمله احادیثی که درخصوص فضیلت دعا در سنّت آمده حدیثی است که امام احمد و ترمذی و ابن‌ ماجه و دیگران با سند «جیِّد» از ابوهریره t نقل کرده‌اند که رسول الله r فرمودند: «هر کسی خداوند را نخواند، خداوند بر وی خشم می‌گیرد»[2]. این حدیث دلیلی است بر این‌که خداوند دعا را دوست دارد و هم‌چنین بنده‌ای که او را فراخوانده و به درگاهش دعا می‌کند را دوست دارد، و به همین خاطر خداوند از بنده‌اش -وقتی که او را فرا نخوانده و دعا ننماید- خشمگین می‌شود، و بی‌شک این مطلب «دلیلی است بر این‌که دعا کردن بنده به درگاه پروردگارش از مهم‌ترین واجبات و وظایف و بزرگ‌ترین مطالب الزامی است؛ زیرا در وجوب دوری گرفتن از آنچه موجب خشم خداوند می‌شود اختلافی وجود ندارد»[3]. پیش‌تر این سخن خداوند بیان شد که می‌فرماید:

﴿وَقَالَ رَبُّکُمُ ٱدۡعُونِیٓ أَسۡتَجِبۡ لَکُمۡۚ إِنَّ ٱلَّذِینَ یَسۡتَکۡبِرُونَ عَنۡ عِبَادَتِی سَیَدۡخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ ٦٠         [المؤمن: 60].

«صاحب اختیارتان گفته است: مرا [با اخلاص] بخوانید تا شما را اجابت کنم؛ کسانی که از بندگی من گردن‌کشی می‌کنند، با خواری وارد دوزخ خواهند شد».

این آیه نشان‌دهنده‌ی آن است که اگر آدمی دعا کردن به درگاه پروردگارش را ترک کند این کارش استکبار و گردن‌کشی محسوب می‌شود، و شکی در واجب بودن دوری گرفتن از این کار نیست.

هم‌چنین از جمله احادیثی که در خصوص فضیلت دعا نقل شده، حدیثی است که امام بخاری در ادب المفرد روایت کرده است. این حدیث را ابن‌ حبان در صحیح‌اش از ابوهریره t به صورت موقوف، و طبرانی در أوسط به نقل از او، از پیامبرr به صورت مرفوع روایت کرده که پیامبرr فرمودند: «ضعیف‌ترین مردم کسی است که در دعا از خود ضعف نشان می‌دهد و بخیل‌ترین مردم کسی است که در گفتن سلام بخل می‌ورزد»[4]. دعا برای هر کسی کاری بسیار ساده و آسان است و به هنگام اقدام بدان نیازمند تلاش و کوشش خاصی نیست و شخص دعاکننده به خاطر این کار دچار رنج و مشقت نمی‌شود. به همین خاطر ضعف در انجام آن و تأخیر در اجرای آن نشانه‌ی ناتوانی و ضعف شدید فرد است، و کسی که در انجام دعا عاجز باشد آن هم با وجود آسانی این کار، درخور او است که در دیگر کارها نیز عاجز و ناتوان باشد، و فقط شخصی که اراده‌ای سست و ایمانی ضعیف دارد از انجام دعا ناتوان و عاجز است.

از جمله احادیثی که درخصوص فضیلت دعا آمده حدیثی است که امام احمد و ابن‌ ماجه و دیگران از ثوبان t روایت کرده‌اند که پیامبرr فرمودند: «هیچ‌چیز جز دعا تقدیر را تغییر نمی‌دهد.» در این حدیث گواهی بر این مطلب وجود دارد که خداوند سبحان آنچه را بر بنده تقدیر کرده با دعای بنده تغییر می‌دهد، در همین معنا و مفهوم احادیث زیادی نقل شده است و حاصل معنای آنها این است که دعا خود بخشی از تقدیر خداوند است؛ چون گاه خداوند تقدیری را برای بنده‌اش رقم می‌زند، اما قیدی در آن می‌گنجاند که آن تقدیر زمانی رخ دهد که بنده دعا نکند. پس هرگاه بنده به درگاه خدا دعا کند آن تقدیر را از او دور می‌گرداند، و این خود نشان‌دهنده‌ی آن است که دعا از بزرگ‌ترین اسباب دست‌یابی به سعادت دنیا و آخرت است، برخلاف تصور گروهی که معتقدند دعا تأثیری در دست‌یابی به خواسته و نیاز، و دور کردن موارد ناخوشایند و ترسناک ندارد، و معتقدند دعا فقط به خاطر عبادت محض می‌باشد، و آنچه با دعا کردن به دست می‌آید بدون دعا کردن نیز به دست می‌آید؛ اما کسی که قدر و منزلت دعا را دریافته باشد چنین نمی‌گوید، «و به همین خاطر مردم به دعا کردن و طلب یاری نمودن و دیگر اسباب دستور داده شده‌اند، و کسی که بگوید: من با تکیه بر تقدیر دعا نمی‌کنم و چیزی از خدا درخواست نمی‌کنم، او دچار اشتباه شده است، زیرا خداوند دعا کردن و درخواست نمودن را از جمله‌ی اسبابی قرار داده که با آن می‌توان به مغفرت و رحمت و هدایت و یاری و روزی او دست یافت، و هنگامی که خیری را برای بنده تقدیر کرده باشد که به واسطه‌ی دعای بنده آن خیر به او برسد، اگر بنده دعا نکند آن خیر را به دست نمی‌آورد، و آنچه را خداوند از احوال و عواقب آدمیان تقدیر کرده و بدان علم دارد آن را بر اساس استفاده از اسبابی تقدیر نموده که این اسباب اندازه و کمیت هر تقدیری را به سوی زمان و موعد آن پیش می‌برند. چیزی در دنیا و آخرت روی نمی‌دهد مگر با سبب، و خداوند آفریننده‌ی اسباب و مسببات است»[5].

امام ابن‌ قیم/ می‌گوید: «اساس هر خیری این است که بدانی بی‌شک هر آنچه را خداوند اراده نماید رُخ می‌دهد و هر آنچه را نخواهد روی نمی‌دهد، در این هنگام است که یقین می‌یابی انجام کارهای نیک از جمله نعمت‌های اوست [که بر تو ارزانی داشته] لذا او را به خاطر آنها سپاس‌گزاری کرده و به درگاهش تضرع و التماس می‌کنی که تو را از آن‌ها محروم نسازد، و این‌که بی‌شک کارهای زشت و گناه نشانه‌ی رها کردن و تنبیه و مجازات او [علیه تو] است، ‌در نتیجه به زاری و استغاثه به درگاه او روی می‌آوری که مانعی میان تو و مجازاتش گردد، و تو را در انجام کارهای نیک و رها کردن گناهان به حال خودت رها نکند. عارفان بر این مطلب اجماع دارند که هر خیری ریشه و اصلش به اعطای توفیق از سوی خدا به بنده بازمی‌گردد، و اصل هر شرّی به رها کردن بنده از سوی خدا بازمی‌گردد، و بر این مطلب اتفاق دارند که توفیق آن است که خداوند تو را به حال خودت رها نکرده و به خودت نسپارد، و درماندگی و بی‌پناهی آن است که تو را به حال خودت رها کند، بنابراین هنگامی که هر خیری اصل و اساسش توفیق باشد که آن هم در دست خدا است، و نه به دست بنده، کلیدش دعا به درگاه الهی و اظهار نیاز و پناه بردن صادقانه به او و داشتن بیم و امید نسبت به او است. پس هرگاه این کلید را به بنده‌اش عطا کند می‌خواهد این در برایش باز شود و آن‌گاه که او را از یافتن کلید گمراه سازد باب خیر به رویش بسته باقی خواهد بود... و قطعاً اگر به کسی این کلید داده نشد به خاطر تباه کردن شکر و سپاس و سستی کردن در اظهار نیاز و دعا است، و آن کس که موفق شود به اراده خداوند و یاری او به آن کلید دست یابد قطعاً با شکرگزاری و صداقت در دعا و بیان نیازهایش بوده است»[6].

بی‌شک فرد مسلمان در همه‌ی کارها و امورش نیازی مبرم و اضطراری به دعا دارد. یکی از علما درخصوص ارتباط فرد مسلمان با دعا مثالی زیبا بیان کرده که با آن میزان نیازش بدان روشن شده و شدت ضرورت و اضطرارش به آن آشکار می‌گردد. امام احمد در کتاب زهد به نقل از قتاده می‌گوید: مُوَرِّق/ گفت: «برای مؤمن مثالی نمی‌یابم مگر مانند شخصی که در دریا بر روی چوبی سوار است و دعا می‌کند: یا ربِّ، یا ربِّ، شاید خداوند او را نجات دهد»[7].

کسی که صادقانه رو سوی خداوند آورد، و مصرّانه به درگاهش دعا نماید و به طور مکرر درخواستش را مطرح نماید، خداوند دعایش را پذیرفته، و امیدش را محقق ساخته، و درخواستش را برآورده می‌کند، و درهای خیر و سعادت را در دنیا و آخرت به رویش می‌گشاید.




[1]- سنن ترمذی (شماره: 3370)، و ابن‌ماجه (شماره: 3829)، و صحیح‌ابن‌حبان (شماره: 870)، المستدرک (1/490)، و علامه آلبانی/ در صحیح أدب‌المفرد (شماره: 549) آن را حسن دانسته است.

[2]- المسند (2/443، 477)، و سنن ترمذی (شماره: 3373)، و ابن‌ماجه (شماره: 3827)، و ابن‌کثیر درباره‌ی إسناد آن می‌گوید: «این إسنادی است که اشکالی ندارد». التفسیر (4/92)، و آلبانی در الصحیحه (شماره: 2654) آن را حسن دانسته است.

[3]- تحفة‌الذاکرین اثر شوکانی (ص:28).

[4]- أدب‌المفرد (شماره: 1046)، و صحیح‌ابن‌حبان (شماره: 4498)، والمعجم‌الأوسط (شماره: 5591)، و علامه آلبانی هر دو صورت موقوف و مرفوع را صحیح دانسته است. الصحیحه (شماره: 601).

[5]- مجموع‌الفتاوی (8/70-69).

[6]- الفوائد اثر ابن‌قیم (ص: 128-127).

[7]- الزهد (شماره: 371).