ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تصادفی پنداشتن حقایق علمی موجود در قرآن، مطمئناً برخلاف عقل سلیم و رویکردهای علمی صحیح است، قرآن تمام بشریت را به تفکر در خلقت آسمانها و زمین فرا میخواند.
﴿إِنَّ فِی خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّیۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓیَٰتٖ لِّأُوْلِی ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٩٠﴾ [آل عمران: 190].
«مسلماً در آفرینش (عجیب و غریب و منظم و مرتب) آسمانها و زمین و آمد و رفت (پیاپی، و تاریکی و روشنی و کوتاهی و درازی) شب و روز، نشانهها و دلایلی (آشکار برای شناخت آفریدگار و کمال و دانش و قدرت او) برای خردمندان است».
شواهد علمی موجود در قرآن به وضوح نشان دهندهی منشأ الهی آن است، هیچ انسانی 1400 سال پیش قادر به تولید کتابی با چنین حقایق علمی ژرفی نبوده است. حقایقی که قرنها بعد، توسط بشر کشف شده است. با این حال باید دانست که قرآن کتاب علوم نیست، بلکه کتاب آیات است، این آیات انسان را به فهم هدف وجود خود بر روی زمین و زندگی هماهنگ با طبیعت فرا میخواند. حقیقتاً قرآن پیام خداوند است، آفریدگار و پدید آورندهی جهان. قرآن نیز همان پیام توحیدی را در خود جای داده است که تمامی پیامبران آن را تبلیغ کردهاند. از آدم، موسی و عیسی تا محمد، درود خداوند بر همگی آنان، چندها جلد بزرگ، کتاب به تفصیل در مورد موضوع قرآن و علم نوین نوشته شده است و پژوهشهای بیشتری نیز در راه است. ان شاء الله که این پژوهش سبب نزدیکی بیشتر بشریت به کلام خداوند متعال شود.
این کتابچه تنها بخش کوچکی از حقایق علمی موجود در قرآن را پوشش میدهد و من نمیتوانم ادعا کنم که به طور کامل حق مطلب را در این باره ادا کردهام.
پروفسور تجاسِن فقط با حقیقت علمی موجود در یک آیه، اسلام را پذیرفت. امکان دارد کسانی دیگر به ده آیه و کسانی دیگر به صد آیه، نیاز داشته باشند تا در مورد منشأ الهی قرآن متقاعد شوند، کسانی دیگر نیز ممکن است با وجود هزاران آیه باز به پذیرفتن حقیقت بیمیل باشند، قرآن چنین ذهنیتهای بستهای را اینگونه توصیف میکند:
﴿صُمُّۢ بُکۡمٌ عُمۡیٞ فَهُمۡ لَا یَرۡجِعُونَ١٨﴾ [البقرة: 18].
«(آنان همچون) کران و لالان و کورانند و (به سوی حق و حقیقت) راه بازگشت ندارند».
قرآن دربر دارندهی کاملترین برنامه برای زندگی فرد و جامعه است، الحمد لله روش زندگی قرآنی بر ایسمهای (مکاتب) بشر ساختهی امروزی که از جهل مطلق سرچشمه میگیرد، تفوق بسیار دارد.
چه کسی میتواند بهتر از خود آفریدگار بشر را راهنمایی کند؟
و در پایان از خداوند متعال خواستارم که این تلاش ناچیز مرا بپذیرد و مرا مورد بخشش و هدایت قرار دهد. آمین الحمد لله...
قرآن سخن به میان آورده است که مخالفان قرآن کتابی همانند قرآن با این اوج هنر بلاغی بیاورند.
باقلانی (متوفی 403) نویسندهی کتاب اعجاز القرآن که اعجاز قرآن را در سه قسمت دستهبندی کرده است، اخبار غیبی موجود در قرآن، اُمی بودن پیامبر ج و نظم و هماهنگی موجود در قرآن.
جرجانی (متوفی 471) یکی از علمایی است که با دقتی بیش از حد به موضوع اعجاز علمی قرآن پرداخته است و در این مورد دو کتاب به نامهای دلایل الاعجاز والرسالة الشافیة را به رشتهی تحریر درآورده است، جرجانی در این کتابها بیشتر بر نظم موجود در قرآن تاکید دارد.
قاضی عیاض (496- 544) در کتاب معروفش الشفاء به تعریف حقوق المصطفی ج فصلی را در چهار قسمت به اعجاز قرآن اختصاص داده است، حسن تألیف، شیوایی و بلاغت فوق العاده، نظم شگفتانگیز، اخبار غیبی از سرگذشت اُمتان قبل، خبردادن از وقایع آینده و در قسمتی دیگر از کتابش جنبهای دیگر از اعجاز قرآن را مورد توجه قرار داده است و آن هم به مبارزه خواندن زبان دانان و شاعران به آوردن سه آیه همانند قرآن که همانند قرآن بر خواننده و شنونده تاثیر داشته باشد.
ابوحامد غزالی (450- 505) از جمله بارزترین شخصیتهایی که به اعجاز قرآن اهمیت بسیاری داده است، امام ابوحامد غزالی است، او نظرات و افکار خود در این زمینه را در کتابهایی مانند الاحیاء و همچنین الجواهر بیان کرده است. ایشان در کتاب احیاء علوم الدین بعد از تبیین شاخههای علوم دینی میگوید که علوم دینی به طور کلی ریشه در قرآن دارند و قرآن را جامع تمام علوم میداند و برای این گفتهی خود به سخن ابن مسعود که پیشتر بیان شد، استدلال میکند.
پیشتر گمان میشد که احساس درد فقط وابسته به مغز است. اکتشافات اخیر ثابت کرده است که گونهای از گیرندههای حسی در پوست تعبیه شده است که بدون آن، هیچ کس قادر به احساس درد نخواهد بود. هنگامی که یک دکتر، بیمار مبتلا به جراحات سوختگی را بررسی میکند، درجهی سوختگی آن را به وسیلهی یک سنجاق معلوم میکند، اگر بیمار احساس درد کند، پزشک خوشحال است، چون نشان میدهد که سوختگی سطحی است و گیرندهها آسیبی ندیدهاند، از طرفی دیگر اگر بیمار هیچ دردی را احساس نکند، نشان میدهد که سوختگی عمیق است و گیرندههای درد نابود شدهاند. قرآن در این آیه به گیرندههای درد در پوست اشاره میکند:
﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ کَفَرُواْ بَِٔایَٰتِنَا سَوۡفَ نُصۡلِیهِمۡ نَارٗا کُلَّمَا نَضِجَتۡ جُلُودُهُم بَدَّلۡنَٰهُمۡ جُلُودًا غَیۡرَهَا لِیَذُوقُواْ ٱلۡعَذَابَۗ إِنَّ ٱللَّهَ کَانَ عَزِیزًا حَکِیمٗا٥٦﴾ [النساء: 56].
«بیگمان کسانی که آیات و دلایل ما را انکار کرده و انبیاء ما را تکذیب نمودهاند، بالأخره ایشان را به آتش شگفتی وارد میگردانیم و بدان میسوزانیم. هر زمان که پوستهای (بدن) آنان بریان و سوخته شود، پوستهای دیگری به جای آنها قرار میدهیم تا (چشش درد، مستمر باشد و) مزدهی عذاب را بچشند. خداوند، توانا (بر عذاب منکران و کافران و) حکیم است (و از روی حکمت کیفر میدهد)».
پروفسور تاگاتات تجاسِن[1] رییس گروه کالبدشناسی دانشگاه چیانگ مای تایلند، وقت بسیاری را صرف پژوهشهایی در مورد گیرندههای حسی کرده است. ابتدا او نمیتوانست بپذیرد که قرآن این حقیقت علمی را 1400 سال پیش بیان کرده است، او سپس ترجمهی این آیهی قرآن را تایید کرد. پروفسور تجاسن تا حدی تحت تأثیر دقت علمی این آیهی قرآن قرار گرفته بود که در هشتمین کنفرانس پزشکی عربستان سعودی که در ریاض، با موضوع نشانههای علمی قرآن و سنت برگزار شده بود، علناً اظهار کرد که: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّـهُ، وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّـهِ».
﴿أَیَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَلَّن نَّجۡمَعَ عِظَامَهُۥ٣ بَلَىٰ قَٰدِرِینَ عَلَىٰٓ أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُۥ٤﴾ [القیامة: 3-4].
«آیا انسان میپندارد که ما استخوانهای (پوسیده و پراکندهی) او را گرد نخواهیم آورد! آری! (آنها را گرد میآوریم) ما حتی میتوانیم سر انگشتان او را (که یکی از دقائق اندام بدن است) کاملاً همسان خودش بیافرینیم (و به حال اول بازگردانیم)».
دیرباوران در مورد رستاخیز این گونه استدلال میکنند که بعد از آن که استخوانهای مردگان در خاک متلاشی میشود، چگونه ممکن است که هر فرد در روز قیامت شناسایی شود. خداوند متعال نیز اینگونه پاسخ میدهد که: او نه تنها میتواند استخوانهای ما را جمعآوری کند، بلکه میتواند هرکدام از سرانگشتهایمان را نیز کاملاً بازسازی کند.
چرا قرآن هنگام سخنگفتن دربارهی تعیین هویت افراد، به طور مختص در مورد سرانگشتان سخن میگوید؟
در سال 1880، بعد از پژوهشهای سر فرانسیس گالتون،[1] اثر انگشت به یک سبک علمی برای تعیین هویت تبدیل شد. هرگز هیچ دو فردی در جهان الگوی اثرانگشتی کاملا یکسانی ندارند، به این دلیل است که نیروهای پلیس در سراسر جهان برای شناسایی مجرمان، از اثر انگشت استفاده میکنند، 1400 سال پیش چه کسی میتوانست به یگانگی اثر انگشت هر انسان پی ببرد، مطمئناً جز خود آفریدگار هیچ کس دیگر نبوده است.
اولین حسی که در یک جنین در حال رشد انسان ایجاد میشود، حس شنوایی است، جنین بعد از هفتهی بیست و چهارم، توانایی شنیدن صداها را دارد. پس از آن حس بینایی ایجاد میشود و در هفتهی بیست و هشتم شبکیهی چشم به نور حساس میشود.
این آیهی قرآن را که در رابطه با نمو حسهای جنین است ملاحظه نمایید:
﴿ٱلَّذِیٓ أَحۡسَنَ کُلَّ شَیۡءٍ خَلَقَهُۥۖ وَبَدَأَ خَلۡقَ ٱلۡإِنسَٰنِ مِن طِینٖ٧ ثُمَّ جَعَلَ نَسۡلَهُۥ مِن سُلَٰلَةٖ مِّن مَّآءٖ مَّهِینٖ٨ ثُمَّ سَوَّىٰهُ وَنَفَخَ فِیهِ مِن رُّوحِهِۦۖ وَجَعَلَ لَکُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفِۡٔدَةَۚ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ٩﴾ [السجدة: 7-9].
«آن کسی است که هرچه را آفرید، نیکو آفرید و آفرینش انسان (اول) را از گل آغازید. سپس خداوند ذریهی او را از عُصارهی آب (به ظاهر) ضعیف و ناچیزی (به نام منی) آفرید. آنگاه اندامهای او را تکمیل و آراسته کرد و از روح متعلق به خود (که سری از اسرار است) در او دمید و برای شما گوشها و چشمها و دلها آفرید (تا بشنوید و بنگرید و بفهمید، اما) شما کمتر شکر (نعمتهای او) را به جای میآورید».
﴿إِنَّا خَلَقۡنَا ٱلۡإِنسَٰنَ مِن نُّطۡفَةٍ أَمۡشَاجٖ نَّبۡتَلِیهِ فَجَعَلۡنَٰهُ سَمِیعَۢا بَصِیرًا٢﴾ [الإنسان: 2].
«ما انسان را از نطفهی آمیخته (از اسپرماتوزوئید و اوول) آفریدهایم و چون او را (با وظایف و تکالیفی، بعدها) میآزماییم، وی را شنوا و بینا (به عبارت دیگر عاقل و دانا) کردهایم».
﴿وَهُوَ ٱلَّذِیٓ أَنشَأَ لَکُمُ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡأَبۡصَٰرَ وَٱلۡأَفِۡٔدَةَۚ قَلِیلٗا مَّا تَشۡکُرُونَ٧٨﴾ [المؤمنون: 78].
«خدا کسی است که برای شما گوش و چشم و عقل را آفریده است (تا صداها را بشنوید و جهان را ببینید و خالق آن را درک کنید و در نتیجه ایمان بیاورید). اما کمتر شکر و سپاس (این آفریدههای خدا) را به جای میآورید».
در تمامی این آیات حس شنوایی قبل از حس بینایی ذکر شده است. بنابراین، توصیف قرآنی با اکتشافات نوین جنینشناسی تطابق دارد.
جنین تا حدی شکل گرفته و تا حدی بدون شکل در مرحلهی مضغة
اگر یک برش در جنین ایجاد شود و اندامهای داخلی کالبد شکافی شوند، مشاهده خواهد شد که بسیاری از آنها شکل گرفته است، در حالی که دیگر اندامها هنوز به طور کامل شکل نگرفته است.
براساس نظر پروفسور جانسون، اگر ما جنین را به عنوان خلقتی کامل توصیف کنیم، در حقیقت آن قسمتی را توصیف میکنیم که در حال حاضر ایجاد شده است و اگر ما آن را به عنوان خلقی ناکامل توصیف کنیم، پس ما فقط آن قسمتی را توصیف میکنیم که هنوز ایجاد نشده است. بنابراین، آیا این یک خلقت کامل است یا یک خلقت ناقص؟ هیچ توصیفی برای این مرحلهی جنینی بهتر از توصیفی قرآنی وجود ندارد. (تا حدی شکل گرفته و تا حدی بدون شکل) همچنان که در این آیه آمده است:
﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِن کُنتُمۡ فِی رَیۡبٖ مِّنَ ٱلۡبَعۡثِ فَإِنَّا خَلَقۡنَٰکُم مِّن تُرَابٖ ثُمَّ مِن نُّطۡفَةٖ ثُمَّ مِنۡ عَلَقَةٖ ثُمَّ مِن مُّضۡغَةٖ مُّخَلَّقَةٖ وَغَیۡرِ مُخَلَّقَةٖ لِّنُبَیِّنَ لَکُمۡۚ وَنُقِرُّ فِی ٱلۡأَرۡحَامِ مَا نَشَآءُ إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى ثُمَّ نُخۡرِجُکُمۡ طِفۡلٗا ثُمَّ لِتَبۡلُغُوٓاْ أَشُدَّکُمۡۖ وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّىٰ وَمِنکُم مَّن یُرَدُّ إِلَىٰٓ أَرۡذَلِ ٱلۡعُمُرِ لِکَیۡلَا یَعۡلَمَ مِنۢ بَعۡدِ عِلۡمٖ شَیۡٔٗاۚ وَتَرَى ٱلۡأَرۡضَ هَامِدَةٗ فَإِذَآ أَنزَلۡنَا عَلَیۡهَا ٱلۡمَآءَ ٱهۡتَزَّتۡ وَرَبَتۡ وَأَنۢبَتَتۡ مِن کُلِّ زَوۡجِۢ بَهِیجٖ٥﴾ [الحج: 5].
«ای مردم! اگر دربارهی رستاخیز (مردگان و زندگانی دوبارهی ایشان) تردید دارید، (بدین نکته توجه کنید تا به گوشهای از قدرت الهی پی ببرید و به خود آئید) ما شما را از خاک میآفرینیم، سپس (این خاک پیش پا افتاده را) به نطفه و بعد (نطفه، این پدیدهی اسرارآمیز فراهم آمده از اسپرم مرد و اُوول زن را) به خون بسته (ی زالومانند) و پس از آن (این خون بسته را به چیزی شبیه) به یک قطعه گوشت (جویده شده) درمیآوریم که برخی (کامل و تام الخلقه و) بسامان و برخی (ناتمام و ناقص الخلقه و) نابسامان است. (همهی اینها) بدین خاطر است که برای شما روشن سازیم (که ما بر آفرینش و تغییر و تبدیل و هر گونه کاری، از جمله زندگی دوباره بخشیدن توانائیم). ما جنینهایی را که بخواهیم تا زمان خود در رحمها نگاه میداریم و آنگاه شما را به صورت کودک (پسر یا دختر، از شکم مادران) بیرون میآوریم، سپس (شما را تحت نظارت و رعایت خود میپائیم) تا به رشد جسمانی و عقلانی خود میرسید. برخی از شما (در این میان) میمیرند و بعضی از شما به نهایت عمر و غایت پیری میرسند. تا بدان جا که چیزی از علوم خود را به خاطر نخواهند داشت (و دانستههای خویش را فراموش کرده و از یاد میبرند، و درست همانند یک کودک میشوند. دلیل دیگری بر قدرت خدا در همه چیز، به ویژه دربارهی مسألهی رستاخیز، این است که ای انسان در فصل زمستان) تو زمین را خشک و خاموش میبینی) اما هنگامی که (فصل بهار در میرسد و) بر آن آب میبارانیم، حرکت و جنبش بدان میافتد و رشد و نمو میکند و انواع گیاهان زیبا و شادیبخش را میرویاند».
از لحاظ علمی میدانیم که در این مرحلهی اولیهی نمو جنین، بعضی از سلولها وجود دارند که متمایز شدهاند و بعضی دیگر از سلولها هنوز متمایز نشدهاند- بعضی از اندامها نیز شکل گرفتهاند و در عین حال دیگر اندامها بدون شکل هستند.