ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
سرمار کوداد مینویسد: «محمد با غنی و فقیر، یکسان رفتار میکرد؛ به حقیقت، شخصیت مبارکی است که خداوند برای بشر فرستاده است»([1]).
جان دیون پورت مینویسد: «این روزها [پس از فتح مکه] آوازهی پیامبر به جایی رسیده بود که همان آوازه، برای درهمشکستن دیگران کافی بود. محمد، مالیات و جزیههایی برعهدهی آنان [اهالی سوریه] گذاشت، ولی در هر صورت عقاید دینی شکست خوردگان را محترم میشمرد. راست است که همیشه برای نشر و تبلیغ دینش میکوشید، ولی هیچگاه آن را به شکل قانون بر دیگران تحمیل نکرد و در این خصوص به آنچه در قرآن نوشته شده بود، عمل میکرد:
﴿فَإِنۡ حَآجُّوکَ فَقُلۡ أَسۡلَمۡتُ وَجۡهِیَ لِلَّهِ وَمَنِ ٱتَّبَعَنِۗ وَقُل لِّلَّذِینَ أُوتُواْ ٱلۡکِتَٰبَ وَٱلۡأُمِّیِّۧنَ ءَأَسۡلَمۡتُمۡۚ فَإِنۡ أَسۡلَمُواْ فَقَدِ ٱهۡتَدَواْۖ وَّإِن تَوَلَّوۡاْ فَإِنَّمَا عَلَیۡکَ ٱلۡبَلَٰغُۗ وَٱللَّهُ بَصِیرُۢ بِٱلۡعِبَادِ ٢٠﴾ [آل عمران: 20]([1]).
موفقیت محمد در این مرحله اصولاً ناشی از رحم و مروتی بود که به مسیحیان نشان داد و از آنان فقط جزیهی مختصری گرفت و براین اساس وقتی که به مدینه برگشت، قلوب تمام افرادی را که شکست داده بود، مسحور مهر و محبت و مجذوب عاطفه و ترحم دینش کرده بود»([2]).
[1]- اگر (دربارهی دین و توحید) با تو محاجه و ستیز کردند، بگو: «من روی خود را تسلیم الله نمودهام» و هر کس که پیرو من است (نیز خود را تسلیم الله نموده است). و به اهل کتاب (= یهود و نصاری) و بیسوادان (مشرکان عرب) بگو: «آیا شما هم تسلیم شدهاید؟» پس اگر تسلیم شوند، قطعاً هدایت یافتهاند. و اگر روی گردان شدند و (سر پیچی کردند) پس (نگران مباش زیرا) بر تو فقط رساندن (پیام خدا) است. و الله به (احوال) بندگان بیناست.
[2]- عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن؛ 66.
اسری جرج مهاراج هندی میگوید: «محمد نه تنها یک مبلغ بزرگ و یک مرد سیاسی و ادارهکنندهی کشور، بلکه قانونگذار نیز بوده است».
توماس کارلایل مینویسد: «اگرچه فلسفی، تعلیمات روحی و ادبی حضرت محمد صورت کاملی از تعلیمات روحی و ادبی حضرت مسیح است، اما اگر به دقت به سرعت تأثیر تعلیمات اسلامی در دلها و انطباق آن با فطرت انسانی بنگریم، یقین حاصل خواهیم کرد که اسلام، یا آیین محمد، بهتر از آن مسیحیتی بود که ساختهی اوهام و خیالات و افکار پیروان خود بود...؛ زیرا که عنصر فروزندهی آیین تعلیمات مسیح در پس ابرهای دروغ و اوهام پنهان بود»([1]).