اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

قدرت اراده

قدرت اراده

جان دیوت پورت می‌نویسد: «حقیقت امر این است که در این هنگام [جنگ خندق] قریش با یهودیان، متحد شده و چندین قبیله‌‌‌ی دیگر از اعراب([1]) وعده‌ای نیز از بیابان‌ها به آنان پیوسته بودند و همه‌ی این نیروها با یکدیگر اشتراک مساعی کرده و بر ضد اسلام به کار می‌رفت و این دین همه‌ی این موانع را فقط با نیروی تحمل و قدرت اراده‌ی مردی [محمد ج] که دارای نبوغ بود، با شور و عشق بی‌پایان و فداکاری شکست‌ناپذیری تحمل می‌کرد»([2]).



[1]- آنان سه طایفۀ بزرگ از قبیلۀ بنی غطفان بودند که عبارت‌اند از: بنی فرازه، بنی مره و بنی اشجع. (مؤلف)

[2]- عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن؛ 48.

پیغمبری

پیغمبری

ریوزند باسورث اسمیت([1]) در کتابی به نام «محمد و مسلمانی» - که در سال 1874م در لندن تألیف کرد – این گونه می‌نویسد: «از نظر تاریخ بطور اطلاق این خوشبختی بی‌نظیر وجود دارد که شخصیت محمد، سه جنبه دارد:

اول: مؤسس ملت است؛

دوم: پایه‌گذار حکومت و امپراتوری است؛

سوم: شارع، یعنی پایه‌گذار قانون و مذهب است.

محمد تا آخرین روزهای زندگی‌اش فقط یک عنوان داشت و آن «پیغمبری» بود و با کمال جرأت ایمان دارم که روزی عالی‌ترین فلسفه‌ها و صادق‌ترین اصول مسیحیت ایمان خواهند آورد و تسلیم خواهند شد و تصدیق خواهند کرد که محمد پیغمبر و فرستاده‌ی راستین خدا بوده است»([2]).



[1]- R.Bos Worth Smith.

[2]- همان؛ 154- 155.

افتخار بشریت

افتخار بشریت

مستر سبریل([1]) رییس دانشکده‌ی حقوق دانشگاه وین می‌گوید: «بشریت به وجود محمد می‌بالد که با وجود درس ناخواندگی، توانست در چهارده‌ سده‌ی پیش، قانونی به وجود بیاورد که ما اروپاییان سعادتمند خواهیم بود اگر پس از دو هزار سال به اهمیت آن پی ببریم»!



[1]- Mr. Sebril.

عوعو سگان

عوعو سگان

جیمز میکنر([1]) نویسنده‌ی مشهور آمریکایی، در شماره‌ی ماه می 1955م مجله‌ی ریدرز دایجست([2])، چاپ آمریکا، مقاله‌ای تحت عنوان «اسلام، مذهب سوء تعبیر شده» نگاشته است که خلاصه‌ی آن در زیر نقل می‌شود:

«... بعدها محمد رییس دولت شد و حتی گواهی دشمنانش این است که با کمال حکمت و بصیرت، امور کشور را اداره کرده است. در سال‌های آخر زندگی‌اش از او دعوت شد که یا دیکتاتور باشد، یا زاهد؛ ولی او این دو گزینه را رد و تأکید می‌کرد که فقط بشری است که خدا او را همچون پیغمبران گذشته به این جهان فرستاده است تا پیامش را به مردم ابلاغ کند.

این که برخی از نویسندگان غربی، محمد را به شهوت‌پرستی متهم می‌کنند، بر مسلمانان بسیار ناگوار است. او کسی است که شراب را در میان آن همه شراب‌خوار تحریم کرد و از بین برد، تا جایی که حتی امروز همه‌ی مسلمانان خوب از نوشیدن مشروبات الکلی پرهیز می‌کنند. در میان مردمان تنبل و بی‌کاره، در شبانه‌روز پنج بار نماز را شعار مستمر قرار داد و در میان ملتی که عیش و شادی آنقدر رایج بود و خورد و خوراک‌شان نظم و ترتیبی نداشت، سالی یک ماه، روزه برقرار کرد.

نویسندگان غربی تهمت‌های عمده‌شان را بر شهوت‌پرستی و گرایش به زنان معطوف کرده‌اند. باید دانست که پیش از محمد مردان تشویق می‌شدند که زنان بی‌شماری بگیرند. او ازدواج را به چهار زن محدود کرد و قرآن آشکارا می‌گوید:

«مردانی که نتوانند میان دو زن یا بیشتر عدالت برقرار کنند، باید به یک زن اکتفا کنند»([3]).



[1]- James A. Michener.

[2]- Readers Digest.

[3]- همان؛ 157- 158.

جاذبه

جاذبه

ادوارد گیبون([1]) (1737-1794م) مورخ صاحب نام انگلیسی، در کتاب تاریخ انحطاط و سقوط امپراتوری روم([2]) جلد 5، صفحۀ 335، چاپ لندن به سال 39-1383م، راجع به خصوصیات پیامبر چنین می‌نویسد: «شخص محمد از لحاظ جمال و زیبایی صوری، امتیازاتی داشت؛ این امتیازات را جز از نظر کسانی که فاقد آن هستند، نمی‌توان ناچیز انگاشت. او پیش از آنکه شروع به نطق و سخنرانی می‌کرد، چه شنونده یک نفر بود و چه جمعی بودند، همه مجذوب لطف و محبتش می‌شدند و توجه همه به او جلب می‌شد و صورت آراسته و آمرانه، سیمای موقر و باشکوه، چشمان نافذ، تبسم ملیح و جاذب، محاسن پرمو، قیافه‌ی بیان‌گر تمام احساسات روحی وی و بالاخره نکات و لطایفی که در محاوره به کار می‌برد، همه را وادار می‌کرد که در برابرش صدای هلهله‌ی تکریم بلند کنند. در امور اجتماعی و کارهای مربوط به زندگی، دقیقاً کلیه‌ی آداب و رسوم کشورش را رعایت می‌کرد. تواضع و احترام او در برابر اغنیا و ثروتمندان و در مقابل فقرا و بینوایان، همه و همه یکسان بود. وضوح و صراحتی که در گفتار به کار می‌برد، جای اختفایی برای مقاصد نهایی‌اش نمی‌گذاشت. آداب معاشرتی که در برابر دوستان از نظر رفاقت و سابقه نشان می‌داد، همانی بود که برای عموم افراد، از نظر بشردوستی رعایت می‌کرد! حافظه‌اش قوی و پردامنه و هوش و ادراکش سهل و اجتماعی بود. نیروی تصورش عالی، قضاوتش صریح و روشن و سریع و قاطع بود، هم دارای قدرت فکر و اندیشه بود و هم دارای قدرت عمل و اقدام([3]). اگرچه نقشه‌اش به تدریج با موفقیت پیش می‌رفت، با این حال نخستین فکر رسالت الهی‌اش بیانگر نبوغی اصیل و عالی است»([4]).



[1]- Edward Gibon.

[2]- کتاب مذکور توسط دی. ام. لو تلخیص شده که خانم فرنگیش شادمان (نمازی) آن را به فارسی برگردانده و به همت انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است. بخش‌هایی که راجع به تاریخ اسلام هستند. حذف شده‌اند که امیدواریم مترجمان چیره‌دست، کار ترجمۀ این قسمت مهم را براساس نسخۀ اصل آن انجام دهند! (مؤلف)

[3]- همان؛ 16- 17.

[4]- داستان‌هایی از زندگی ما؛ 155- 156.