ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
امام ندوی/ به کار تدریس و تألیف اکتفا نکرد و نسبت به حوادث جهان بی اعنا نبود، او معتقد بود که در زمان حاضر که دایرهی فعالیتهای سیاسی بسیار گسترده شده است، لازم است که علما در سیاست سهیم باشند و آنان که دین را از سیاست جدا میدانند، در حقیقت مسلمانان را به خودکشی ملّی و اجتماعی فرا میخوانند، وی به همین منظور، دست به تشکیل سازمانها و جنبشهای ملی – اسلامی زد و حرکتهایی مانند جنبش «پیام انسانیت» و «شورای حمایت از حقوق مسلمین هند» و دهها مؤسسه و سازمان دیگر را پایه گذاری کرد.
حقّا که ایشان امامی دور اندیش، دعوتگر و مصلحی حکیم بودند که همهی دعوتگران و جنبشهای بیدارگر اسلامی با هر نوع گرایش و طرز تفکری که داشتند، از افکار و اندیشههای والای ایشان الهام میگرفتند، از جنبش اخوان المسلمین گرفته تا نهضت دعوت و تبلیغ، که خود یکی از رهبران زندهی آن بود، همگی ایشان را به عنوان پیشوا قبول داشتند و به خواست الهی رهنمودهای روشنگرانه و مخلصانهی وی برای همیشه همچون خورشیدی فروزان فرا راه دعوتگران و مردان اندیشه و جهاد، پرتو افشانی، خواهد کرد.
گمان مبر که تو چون گذشتی جهان گذشت |
هزار شمع بکشتند و انجمن باقی
است |
امام ندوی/ آثار و تألیفات بسیاری دارند که شمار آنها به بیش از سیصد کتاب میرسد و ذکر عنوان تمامی آنها از حوصلهی این مختصر خارج است، حدود سی کتاب از آثار ماندگار ایشان تاکنون به فارسی ترجمه شده است، که از جمله مهمترین آنها میتوان کتب زیر را نام برد:
1- تاریخ دعوت و اصلاح، در پنج جلد که تاکنون فقط دو جلد آن منتشر شده است.
2- حدود خسارت جهان و انحطاط مسلمین.
3- نبرد ایدئولوژیک یا ارزیابی تمدن غرب.
4- آیین زندگی.
5- تفسیر سیاسی اسلام.
6- نگرشی نوین بر تزکیه و احسان یا تصوف و عرفان.
7- مولانا محمد الیاس و نهضت دعوت و تبلیغ.
8- نبی رحمت.
9- المرتضی.
10- به سوی مدینه.
ایجاد تحول در ادبیات و تاریخ نویسی
حضرت سید/ هنگام تدریس، احساس نمود که محتوای برنامه درسی حوزههای علمیه، برای طلاب علوم دینی عصر حاضر کافی نیست، لذا در صدد بر آمد تا کتابهایی را تألیف کند که در برنامهی درسی به جای کتابهای قدیم مورد استفاده قرار گیرند و به همین منظور در نوزدهم آوریل سال 1981م. به برگزاری یک کنفرانس بین المللی، تحت عنوان «الندوة العالمیة للأدب الإسلامی» اقدام نمود و از ادیبان بزرگ عرب، دعوت به عمل آورد و تعدادی از کتابهای ادبی را که جهت تصویب در برنامهی درسی حوزهها تألیف کرده بود به آنان عرضه نمود که از جانب آنها تأیید شد و از آن پس جزو برنامههای درسی حوزههای علمیه و دانشگاههای جهان اسلام قرار گرفتند.
همچنین پس از مطالعه و تحقیق در تاریخ اسلام، به این نتیجه رسید که، باید در سبک تاریخ نگاری تحولی به وجود آید، زیرا اکثر مؤرخان، به شرح حال پادشاهان و فتوحات فرمانروایان بسنده کردهاند و از ثبت فعالیتهای اصلاحی و خدمات اجتماعی، طفره رفتهاند، بنابراین کتاب «تاریخ دعوت و اصلاح» را در پنج جلد نوشت و زندگی نامهی بسیاری از مصلحان و مجتهدان نامدار اسلامی و همچنین زندگی نامهی خویش را که زندگی یک دعوتگر مصلح و مؤرخ چیره دست است و برای خوانندگان معلومات و تجربههای فراوانی دارد، به رشته تحریر در آورد.
از آنجا که مطبوعات، نقش مؤثری در بیداری ملتها دارند، امام/ از فعالیت در این زمینه نیز غافل نماند، ایشان (که به شش زبان زنده دنیا تسلط داشت)[1] نخستین فعالیت مطبوعاتی خود را در سال (1927م)، در سن سیزده سالگی از راه نوشتن مقاله در مجلهی اردو زبان «زمین دار» آغاز کرد و نخستین اثر او به زبان عربی مقالهای بود که در سال (1346هـ ق – 1930م) توسط علّامه رشید رضا، در مجلهی «المنار» مصر منتشر شد، امام ندوی/ در سال (1940م) مدیریت مجلهی «المسلمون» دمشق را پذیرفت و در سال (1955م) «آکادمی تحقیقات و نشریات اسلام» را جهت چاپ و نشر کتب اسلامی بنیاد نهاد، و در سال (1962م) با همکاری مولانا محمد منظور نعمانی/ هفته نامهی «ندای ملّت» را پایه گذاری کرد و در سال 1944م به تألیف یک سلسله کتابهایی راجع به روش دعوت و تربیت اسلامی اقدام نمود که بیشتر آنها به زبانهای زنده جهان ترجمه شده است.
امام در سال (1934م) در سن بیست سالگی، در دارالعلوم ندوة العلماء لکنؤ به تدریس پرداخت و به مدت ده سال مسند درس را زینت بخشید و سرانجام در سال (1939م)، از کار تدریس، موقّتاً کنارهگیری کرد و به منظور احیای امر به معروف و نهی از منکر، تمام وقت خود را وقف دعوت و تبلیغ در راه دین نمود و در این راه زحمات طاقت فرسایی را متحمل شد و به همین منظور در رأس هیأتهای تبلیغی به کشورهای عربی و اسلامی مسافرت میکرد و تا واپسین لحظات عمر پر برکتش، در سنگر دعوت و تبلیغ دین با زبان و قلم خویش، به عنوان مجاهدی همیشه در صحنه، جانفشانی و جد و جهد کرد و همواره از ضعف و انحطاط مسلمین به شدّت رنج میبرد.
سید پس از پشت سر گذاشتن این دورهی مقطعی، بار دیگر به تدریس و نشر معارف اسلامی روی آورد و از سال 1943م، تا سال 1951م، در «سازمان تبلیغات اسلامی» لکنؤ به تدریس قرآن و حدیث پرداخت و در سال 1955، از سوی دانشگاه دمشق (الجامعة السوریة) برای همکاری و تدریس فرا خوانده شد و به عنوان استاد مهمان، مسئولیت تدریس در این دانشگاه را پذیرفت، همچنین در سال 1962م از سوی شاه سعود، برای تدریس در دانشگاه اسلامی مدینهی منوره، دعوت شد، اما سید، تدریس همیشگی و قبول کرسی رسمی استادی را نپذیرفت، بنابراین در سال 1382هـ / 1963م بنا به دعوت مدیریت دانشگاه اسلامی مدینه، به عنوان استاد مهمان در آنجا مشغول تدریس شد.