ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
باید دانست که برای وجوب کفّاره و پرداخت آن چند شرط وجود دارد از این قرار:
شرط اول: این است شخصی که سوگند یاد میکند باید قصدِ انعقاد و اجرای آن را داشته باشد، به دلیل این فرمودۀ خداوند که میفرماید:
﴿لَا یُؤَاخِذُکُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِیٓ أَیۡمَٰنِکُمۡ وَلَٰکِن یُؤَاخِذُکُم بِمَا عَقَّدتُّمُ ٱلۡأَیۡمَٰنَۖ﴾ [المائدة: 89].
«خداوند شما را به سوگندهای بیهودهتان مؤاخذه نمیکند، ولی به سوگندهایی که (از روی اختیار و اراده) میخورید (و آنها را میشکنید) شما را مؤاخذه میکند».
بنابراین، شخصی که بدون قصد و ارادهای، سوگند میخورد، سوگندش باطل و بیهوده میباشد، همچنین سوگندی که از شخص به خواب رفته و از فرد نابالغ و نیز از شخصِ دیوانه یاد میشود، سوگندی باطل و غیرمنعقد میباشد، اگر شکسته شود کفّارهای ندارد.
شرط دوم: این است شخصی که سوگند میخورد، باید سوگندِ او دربارۀ امری باشد که وجود آن در حال یا آینده ممکن باشد، بنابراین سوگندی که آگاهانه و به صورت دروغ، بر امر گذشته یاد شود، باطل و بیهوده میباشد. زیرا بدیهی است سوگندی که دروغ و فریبکارانه باشد منعقد نمیگردد، به خاطر اینکه چنین سوگندی، به عنوان سوگندِ «غموس» یا دروغ، محسوب میشود –بعدا دربارۀ آن به طور مفصل بحث خواهد شد-.
همچنین کسی که برای چیزی سوگند یاد میکند و ظن و گمان میبرد که در آینده صدق پیدا میکند، چنین سوگندی باطل و غیرمنعقد میباشد، چون به طور اجماع، سوگندی که بر سبیل ظن و گمانِ غالب خورده شود (در صورت شکستن آن) کفّاره ندارد.([1])
ناگفته نماند در اینکه گفتیم: «شرط صحت و درستی سوگند آن است که بر امر آیندهای ممکن باشد» مراد این است که سوگندخوردن برای چیزی که وجودِ آن محال و غیرممکن باشد باطل و غیرمنعقد است، مانند کسی که سوگند یاد کند در کوزهای که آب در آن نیست، آب بنوشد و یا سوگند یاد کند که مرده را بکُشد و یا آن را زنده بگرداند و یا اینکه سوگند بخورد که (بدون وسیلهای) به آسمان صعود کند و یا به پرواز درآید، بنابراین شکستن چنین سوگندهایی کفّاره ندارند.
شرط سوم: این است کسی که سوگند یاد میکند، باید مختار و آزاد باشد بنابراین کسی که با اجبار و اکراه سوگند میخورد، سوگندش منعقد نمیشود و کفّارهای نیز ندارد، به دلیل این فرمودۀ پیامبر اکرم ج که میفرماید: «رُفِعَ عَنْ أُمَّتِی الْخَطَأَ، وَالنِّسْیَانَ، وَمَا اسْتُکْرِهُوا عَلَیْهِ»؛ «تکلیف سه چیز از امتِ من برداشته شده است: 1- خطا 2- فراموشکاری 3- آنچه که بر انجام آن مجبور شدهاند».([2])
شرط چهارم: عبارت است از به یادآوردن و در خاطرداشتن سوگند، پس بنابر گفتۀ جمهورِ اهل علم، اگر شخصی در حال فراموشی سوگند یاد کند، سوگندش منعقد نمیشود، همچنین اگر از روی فراموشی، سوگند را شکست، سوگندش شکسته نمیشود.([3])
شرط پنجم: این است که باید سوگند بر زبان جاری گردد و به آن تلفظ شود، چون بنابر قول اهل علم، شخصی که در دل و درون خود سوگند یاد کنند و آن را بر زبان نیاورد، برای درستی و انعقاد آن کافی نمیباشد، بلکه باید آن را آشکارا یاد کند و بر زبان آورد، به دلیل این فرمودۀ پیامبراکرم ج که میفرماید: «إنَّ اللَّهَ تجاوزَ لأمَّتی ما حدَّثت بِه أنفُسَها ما لم تَعمَلْ بِه أو تَکلَّمَ»؛ «خداوند از ایجاد آنچه (از وسوسۀ معصیت و نافرمانی) که در دل و درون امتم خطور میکند، گذشت مینماید (و مورد بازخواست قرار نمیدهد) مادامی که آن را بر زبان نیاورند و به آن عمل نکنند».([4])
شرط ششم: عبارت است از شکستن سوگند به وسیلۀ انجام آنچه که شخص برای ترک آن سوگند خورده است، یا به وسیلۀ ترک آنچه که برای انجامدادنش سوگند یاد کرده است. به عنوان نمونه، مانند کسی که سوگند خورده است که شرابخواری را ترک کند، امّا آن را بنوشد و یا سوگند یاد کند که نماز فرض را بگزارد امّا آن را نگزارد و ترک کند، در این صورت باید کفّارۀ شکستن سوگند را بپردازد.
در چه موقعی وفا به سوگند لازم است و چه وقت شکستن آن بهتر میباشد؟
بدیهی است کسی که ناظر و شاهد سوگند میباشد میداند که سوگند پیوسته یکنواخت و در یک درجه نمیباشد، به این معنی که بعضی از سوگندها واجب است به آنها وفا شود و انجام پذیرند، بعضی دیگر نیز لازم است که شکسته شوند و انجام نگیرند و کفّارۀ آنها داده شود و آن قسمت از سوگندهایی که امرِ موردِ نظر در آنها یکسان و در یک درجۀ واحدی نمیباشد، بهتر است که شکسته شوند. اینک توضیح و تفسیر مختصر هریک از آنها:
1- سوگندهایی که واجب است به آنها وفا شود و انجام گیرند، به این شکلاند که شخصی سوگند یاد کند که از ارتکاب به معاصی پرهیز نماید، یا اینکه سوگند یاد کند که فرایض دینی را انجام دهد به این صورت: سوگند یاد کند که روزۀ ماه رمضان را بگیرد، یا سوگند خورَد که نمازهای پنجگانه را بگزارد و یا سوگند یاد کند که به زودی سیگارکشیدن و یا مواد مخدر را ترک کند، بر او واجب است که به تمام اینگونه سوگندها و به هر سوگند دیگر مشابه آنها وفا کند و نباید آنها را بشکند، بنابراین اگر آنها را شکست گناهکار میباشد، اگرچه کفّارۀ آنها را نیز بپردازد.
2- سوگندی که واجب است شکسته شود و کفّارۀ آن نیز پرداخت گردد، سوگندی است که منجر به ضرر و زیانرساندن به مردم و یا به خودِ یادکنندۀ سوگند و یا به هر فرد دیگری شود، یا اینکه موجب انجام کار حرامی یا ترک امر واجبی گردد، قطعاً چنین سوگندی واجب است که شکسته شود و کفّارۀ آن نیز داده شود. بنابراین اگر شخصی به عنوان نمونه سوگند خورد که باید به همسایهاش اذیت و آزار برساند و یا قطع صلۀ رحم کند و یا از دادن نفقه به فرزندان و خانوادهاش خودداری کند و یا سوگند خورد که حتماً شراب بنوشد یا سیگار بکشد، تمام این سوگندها و امثال آنها واجب است که شکسته شوند و کفّارۀ آنها نیز پرداخت گردد.
3- سوگندی که وفا به آن مکروه نیست ولی شکستنش بهتر میباشد، سوگندی است که شخصی آن را یاد کند به اینکه از دادن صدقه و احسانکردن به فقرا خودداری کند، یا اینکه سوگند یاد کند که نماز سنت نگزارد، همچنین مسایل دیگری از این قبیل، مسلماً چنین سوگندی مکروه میباشد و بهتر است که شکسته شود و کفّارۀ آن پرداخت گردد.
4- سوگندی که شکستن و وفا به آن یکسان میباشد، سوگندی است که برای انجام امر مباحی خورده شود: امر مباحی همچون خوردن و نوشیدن، مثلاً شخصی بگوید: به خدا سوگند این گردۀ نان را نمیخورم، یا این میوه را نمیخورم و یا این آب را نمینوشم، همچنین چیزهای دیگری از این قبیل، بنابراین وفا به چنین سوگندی و ترک یا شکستن آن یکسان میباشد و به جز پرداختن کفّارهای که خداوند آن را برای شکستنِ سوگند واجب گردانیده است، چیز دیگری نمیباشد.
اگر سؤال شود: سوگند چه کسی صحیح و قابل قبول میباشد؟ جواب این است که سوگند کسی صحیح و قابل قبول میباشد که اولاً مختار باشد و در ادای سوگند، مورد اجبار و اکراه قرار نگرفته باشد. ثانیاً قصد و نیت سوگند را داشته باشد، در غیر این صورت سوگند او صحیح و پذیرفته نمیباشد.
سوگندِ شخص مست: اگر شخصِ مستی که با اختیار و ارادۀ خود مست شده باشد و آزادانه قصد و نیت شرابخواری و مستشدن را داشته باشد، مسلماً در چنین حالتی ملزم به دادن کفّاره میگردد، امّا اگر با اختیار و ارادۀ خود مست نشده باشد، بلکه از روی اکراه و اجبار وادار به نوشیدن شراب و مستگردیدن شده باشد، در این صورت اگر بیشتر از آن مقدار شرابی که مجبور به نوشیدن آن شده است ننوشد و از آن حد تجاوز نکند کفّاره در حق او منعقد نمیشود.
سوگند شخص کافر: اگر شخص کافری سوگند یاد کند، از او پذیرفته میشود و در صورت شکستنِ سوگند ملزم به کفّاره میباشد، خواه سوگند خود را در زمان کافربودنش شکسته باشد و یا بعد از مسلمانشدنش.
سوگند شخص غیرعرب: کسی که به زبان عربی آشنایی ندارد، اگر به زبان محلی و مادری خود سوگند یاد کند، صحیح و قابل قبول میباشد.
تکرارِ سوگند: باید دانست که تکرار سوگند خوب نیست و افراط در آن مکروه میباشد، چنانکه خداوند میفرماید:
﴿وَلَا تُطِعۡ کُلَّ حَلَّافٖ مَّهِینٍ١٠﴾ [القلم: 10].
«و از هرفرومایهای که بسیار سوگند میخورد فرمان مبر».
البته ناگفته نماند که اگر تکرار سوگند به حدِ زیادی نرسد مکروه نمیباشد، بنابراین، در چنین حالتی سوگندِ تکرار شده دارای دو صورت میباشد، صورت اول به این شکل است که اگر شخصی بیش از یک بار برای انجام کاری سوگند یاد کند: مثلاً بیشتر از یک بار بگوید: به خدا سوگند نزد فلانی نمیروم، به خدا سوگند نزد فلانی نمیروم...، حکم چنین سوگندی بنابر نظر بیشتر اهل علم، این است که اگر سوگند را شکست، فقط کفّارۀ یک سوگند بر او واجب میگردد. صورت دوم این شکل است که شخصی برای چند چیز متعدد سوگند بخورد، مثلاً بگوید: به خدا سوگند نمینوشم، به خدا سوگند نمیخورم، به خدا سوگند نمیخوابم، حکم چنین سوگندی این است: که بنابر نظر اهل علم، در صورت شکستن، به هرکدام از آنها کفّاره تعلق میگیرد.
گفتنی است: سوگند یادکردن به «وجه الله» بنابر قولی حرام میباشد، قولی دیگر گفته است مکروه است، امّا بنابر قول صحیح جایز میباشد، زیرا «وجه الله» نیز به ذات تعبیر میشود، لذا اگر شخصی با خوردن چنین سوگندی خواستار چیزی شد، سنّت است خواستۀ او برآورده شود، بنابر قولی واجب میباشد، به دلیل این فرمودۀ پیامبر ج که میفرماید: «مَنْ سَأَلَکُمْ بِوَجْهِ اللَّهِ فَأَعْطُوهُ»؛ «اگر کسی به وسیلۀ سوگند به وجه الله چیزی از شما خواست، آن را به او دهید».([1])
[1]- به روایت امام احمد. [مؤلف]
آلبانی در السلسلة الصحیحة، حدیث شمارۀ: 254 میگوید: بر طبق شرط شیخین صحیح است. [مصحح]
1- شرعیبودن سوگند، به خاطر تثبیت و تأکید شیءِ مورد نظر است، به این معنی شخصی که خبری میدهد، به خاطر اینکه مخاطب را مطمئن سازد که در این خبر دروغ نمیگوید، سوگند یاد میکند و اگر وعدۀ خوب و مسرّتبخشی را و یا وعدۀ بد و تهدیدآمیزی و امثال اینها را میدهد، سوگند یاد میکند که خلاف وعده نکند.
2- مشروعیت سوگندخوردن، به خاطر تقویتبخشیدن به عزم و ارادۀ شخصی است که سوگند یاد میکند، برای انجام کاری که ترس خودداری و شانه خالیکردن از آن میرود و یا به خاطر احتمالِ ترککردن و خودداری از چیزی که ترس اقدام به انجامدادن آن میرود.
3- بلاخره سوگند یادکردن به خاطر مهم جلوهدادن خودِ خواسته از شخصِ مخاطب و غیرمخاطب برای انجامدادن چیزی و یا تأکید بر جلوگیری از انجام آن است.
سوگند که به عربی «یمین» گویند و یمین که جمع آن «أَیْمان» است، به معنی راست، دستِ راست است.
سوگند اصطلاحاً عبارت است از قسمخوردن به چیزی آن طوری که در میان هر قوم و ملتی معروف و متداول میباشد.
امّا از دیدگاه شرع سوگند عبارت است از تأکید حکمی به وسیلۀ ذکر بزرگی بر طریق ویژهای. مشروعیت چنین حکمی با دلائل قرآن و سنت و اجماع، ثابت شده است. چنانکه خداوند میفرماید:
﴿لَا یُؤَاخِذُکُمُ ٱللَّهُ بِٱللَّغۡوِ فِیٓ أَیۡمَٰنِکُمۡ وَلَٰکِن یُؤَاخِذُکُم بِمَا عَقَّدتُّمُ ٱلۡأَیۡمَٰنَۖ﴾ [المائدة: 89].
«خداوند شما را به سوگندهای بیهودهتان مؤاخذه نمیکند، ولی به سوگندهایی که (از روی اراده و اختیار) میخورید (و میشکنید) شما را مؤاخذه میکند».
همچنین میفرماید:
﴿وَلَا تَنقُضُواْ ٱلۡأَیۡمَٰنَ بَعۡدَ تَوۡکِیدِهَا...﴾ [النحل: 91].
«و سوگندهای (خود را) پس از استوارکردن آنها نشکنید...».
پیامبر اکرم ج میفرماید: «إِنِّی وَاللَّهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ لاَ أَحْلِفُ عَلَى یَمِینٍ، فَأَرَى غَیْرَهَا خَیْرًا مِنْهَا، إِلَّا أَتَیْتُ الَّذِی هُوَ خَیْرٌ، وَتَحَلَّلْتُهَا»([1]): «به خدا سوگند، اگر خدا بخواهد، من بر چیزی که سوگند یاد کنم، ببینم خیر و برکت در غیر آن است، قطعاً آنچه که بهتر و دارای خیر و برکت بیشتری میباشد آن را انجام میدهم و به وسیلۀ کفّاره حلالش میگردانم».
بنابراین، امت اسلامی با استناد به دلایل فوق، بر مشروعیت سوگند و ثبوت حکم آن اتفاق نظر دارند.