(11-1) قرائت سورۀ کهف در روز جمعه
(مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْکَهْفِ فِى یَوْمِ الْجُمُعَةِ أَضَاءَ لَهُ مِنَ النُّورِ مَا بَیْنَ الْجُمُعَتَیْنِ.)([1])
(هر کس که سورۀ کهف را روز جمعه بخواند، از آن جمعه تا جمعۀ دیگر، وی را نوری فرا میگیرد.)
(11-2) قرائت سورههای سجده، إنسان، جُمُعَه، منافقین، أعلی و غاشیه در نمازهای روز جمعه
«کان النبیُّ ج یقرأ فی الجمعة فی صلاة الفجر (السجدة) و(الإنسان).» [2]
(پیامبر ج در روز جمعه در نماز فجر سورههای السجده و الإنسان را تلاوت میکردند.)
«کان النبی ج یقرأ فى صلاة الجمعة سورة (الجمعة) و(المنافقین).»[3]
(پیامبر ج در نماز جمعه سورهای جمعه و منافقون را میخواندند.)
«کان رسول الله ج یقرأ فى العیدین و فى الجمعة ب(الأعلى) و(الغاشیة).» [4]
(پیامبر ج در نماز جمعه و عیدین سورههای أعلی و غاشیه را میخواندند.)
بنابر فرمودۀ نبیّ اکرم ج هرکس بعد از نماز جمعه سورههای "حمد و ناس و فلق و اخلاص" را بخواند، تا جمعۀ دیگر، نفس و مال وی محفوظ میباشد.[5]
(11-4) دعا در آخرین ساعت در روز جمعه
ابوهریرهس روایت کردهاند: «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ج ذَکَرَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقَالَ فِیهِ سَاعَةٌ لَا یُوَافِقُهَا عَبْدٌ مُسْلِمٌ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی یَسْأَلُ اللَّهَ تَعَالَى شَیْئًا إِلَّا أَعْطَاهُ إِیَّاهُ وَأَشَارَ بِیَدِهِ یُقَلِّلُهَا.»[6] «پیامبر خدا ج در روز جمعه ابراز داشتند که در این روز زمانی وجود دارد که بندهای مسلمان با آن موافقت نکرده (و در این زمان دعا نکرده) در حالیکه ایستاده و نماز میخواند و از خداوند چیزی را خواسته مگر اینکه خداوند آن را به وی عطا خواهد کرد و ایشان با دستانش (اشاره فرمودند که) زمان کمی است.»
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: (یَوْمُ الْجُمُعَةِ ثِنْتَا عَشْرَةَ (سَاعَةً) لاَ یُوجَدُ مُسْلِمٌ یَسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ شَیْئًا إِلاَّ آتَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ فَالْتَمِسُوهَا آخِرَ سَاعَةٍ بَعْدَ الْعَصْرِ.)([7])
پیامبر خدا ج فرمودند: (روز جمعه دوازده «ساعت» است. و در آن «روز» ساعتی وجود دارد که هر مسلمانی در آن لحظه از خداوند عزّ وجلّ چیزی را بخواهد، خداوند حتماً آنرا به وی خواهد داد، این زمان را در آخرین ساعت بعد از عصر دریابید.) ([8])
عید فطر: تا جاییکه میتواند، پس از غروب آفتاب عید فطر، تا هنگام نماز عید تکبیر بگوید.
خداوند میفرمایند: ﴿وَلِتُکۡمِلُواْ ٱلۡعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُواْ ٱللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَىٰکُمۡ وَلَعَلَّکُمۡ تَشۡکُرُونَ١٨٥﴾ [البقرة: 185] «(خداوند ماه رمضان و رخصت آن را برای شما روشن داشته است) تا تعداد (روزهای رمضان) را کامل گردانید و خدا را بر این که شما را (به احکام دین که سعادتتان در آن است) هدایت کرده است، بزرگ دارید و تا این که (از همهی نعمتهای او) سپاسگزاری کنید.»
عید قربان: پس از نمازهای روز عید قربان و ایّام التشریق –تا آخر نماز عصر- تکبیر بگوید. ([9])
خداوند متعال میفرمایند: ﴿۞وَٱذۡکُرُواْ ٱللَّهَ فِیٓ أَیَّامٖ مَّعۡدُودَٰتٖۚ﴾ [البقرة: 203] «و در روزهای مشخّصی (که سه روز ایّام التشریق، یعنی یازدهم و دوازدهم و سیزدهم ماه ذیالحجّه است و حاجیان در مِنا بسر میبرند) خدا را یاد کنید (و با أذکار و أدعیّه به عبادت و پرستش او بپردازید).»
([1]) (صحیح): نسایی، السنن الکبری (ش10790) / حاکم، المستدرک (ش2073).
([2]) (صحیح): بخاری (ش891و1068) / مسلم (ش2072و2071).
([3]) (صحیح): مسلم (ش2068-2070) / نسایی (ش1421).
([4]) (صحیح): مسلم (ش2065و2066) / ابوداود (ش1124و1125).
([5]) (صحیح): ابن ابی شیبه (ج7ص98) / بیهقی، شعب الایمان (ش2577).
([6]) (صحیح): بخاری (ش935و5294و6400) / مسلم (ش2006-2001) / ابوداود (ش1048) / ابن ماجه (ش1137) / ترمذی (ش491) / نسایی (ش1430-1432).
([7]) (صحیح): عبدالله بن وهب، الموطأ (ش208) / ابوداود (ش1050).
([8]) با وجود اختلاف زیاد اندیشمندان در تعیین وقت قبولی دعا در روز جمعه، پس از تحلیل و بررسی نصوص و سند آنها بس محرز مینماید که این زمان اندک در اواخر روز جمعه بعد از نماز عصر و نزدیک به نماز مغرب میباشد؛ چرا که جدای از اینکه نصوص استنادی آن صحیح و صریح میباشند بلکه علمای سلف و خلف زیادی بر آن قلم صحه گذاشتهاند. و با توجه به قید «وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی» در روایت شیخین محرز میگردد هر کس خواهان این فضیلت است باید در اواخر روز جمعه در حالی که در قیام نماز (بعد از خواندن حمد و سوره یا بعد از برخواستن از رکوع) میباشد دعای خود را از باری تعالی بنماید و در این راستا هر دعایی در امر دنیا و عقبی جایز است.
([9]) امام احمد بن حنبل (رحمه الله تعالی) هم گفته که بر این امر اجماع شده است. نک: ابن قدامة، المغنی، ج2ص245.
(10-1) دعا برای طلب شهادت در راه خدا
پیامبر ج فرمودهاند: (مَنْ سألَ اللَّهَ تَعالى الشَّهادَة بِصِدْقٍ بَلَّغَهُ اللَّهُ تَعالى مَنازِلَ الشُّهَدَاءِ وَإنْ ماتَ على فِرَاشِهِ.)([1])
(هر کس از خداوند تعالی به راستی خواهان شهادت باشد، خداوند تعالی وی را به منازل شهادت میرساند هرچند در بسترش بمیرد.)
(10-2) دعای موقع رهسپاری مجاهدین
(أَسْتَوْدِعُ اللهَ دِیْنَکَ، وَأَمَانَتَکَ، وَخَوَاتِیْمَ عَمَلِکَ.)([2])
(من دین و امانت و خاتمۀ کارهایت را به الله مىسپارم.)
(أَللَّهُمَّ أَنْتَ عَضُدِیْ، وَ أَنْتَ نَصِیْرِیْ، بِکَ أَجُوْلُ، وَبِکَ أَصُوْلُ، وَبِکَ أُقَاتِلُ.)([3])
(الهى! تو یار و مددکار من هستى، به کمک تو تاخت و تاز مىنمایم، و به کمک تو «بر دشمنان» حمله مىکنم، و با مدد تو مىجنگم.)
(اللَّهُمَّ إِنَّ الْعَیْشَ عَیْشُ الْآخِرَهْ فَاغْفِرْ لِلْأَنْصَارِ وَالْمُهَاجِرَهْ.)([4])
(پروردگارا! همانا زندگی، زندگی آخرت است. پس مهاجرین و انصار را ببخشای.)
(اللَّهُمَّ نَزِّلْ نَصْرَکَ.)([5])
(پروردگارا! پیروزیت را برایمان نازل بفرما.)
(اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ کُلُّهُ اللَّهُمَّ لَا قَابِضَ لِمَا بَسَطْتَ وَلَا بَاسِطَ لِمَا قَبَضْتَ وَلَا هَادِیَ لِمَا أَضْلَلْتَ وَلَا مُضِلَّ لِمَنْ هَدَیْتَ وَلَا مُعْطِیَ لِمَا مَنَعْتَ وَلَا مَانِعَ لِمَا أَعْطَیْتَ وَلَا مُقَرِّبَ لِمَا بَاعَدْتَ وَلَا مُبَاعِدَ لِمَا قَرَّبْتَ اللَّهُمَّ ابْسُطْ عَلَیْنَا مِنْ بَرَکَاتِکَ وَرَحْمَتِکَ وَفَضْلِکَ وَرِزْقِکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ النَّعِیمَ الْمُقِیمَ الَّذِی لَا یَحُولُ وَلَا یَزُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ النَّعِیمَ یَوْمَ الْعَیْلَةِ وَالْأَمْنَ یَوْمَ الْخَوْفِ اللَّهُمَّ إِنِّی عَائِذٌ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا أَعْطَیْتَنَا وَشَرِّ مَا مَنَعْتَ اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَیْنَا الْإِیمَانَ وَزَیِّنْهُ فِی قُلُوبِنَا وَکَرِّهْ إِلَیْنَا الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ وَاجْعَلْنَا مِنْ الرَّاشِدِینَ اللَّهُمَّ تَوَفَّنَا مُسْلِمِینَ وَأَحْیِنَا مُسْلِمِینَ وَأَلْحِقْنَا بِالصَّالِحِینَ غَیْرَ خَزَایَا وَلَا مَفْتُونِینَ اللَّهُمَّ قَاتِلْ الْکَفَرَةَ الَّذِینَ یُکَذِّبُونَ رُسُلَکَ وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِکَ وَاجْعَلْ عَلَیْهِمْ رِجْزَکَ وَعَذَابَکَ اللَّهُمَّ قَاتِلْ الْکَفَرَةَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ إِلَهَ الْحَقِّ.)([6])
(پروردگارا! تمامی حمدها مخصوص توست. خداوندا! چیزی را که تو بسط دهی کسی نمیتواند قبض کند و چیزی را که قبض کنی کسی نمیتواند بسط دهد. و کسی را که گمراه کنی کسی نمیتواند هدایت کند و کسی را که هدایت کنی کسی نمیتواند گمراه کند. و چیزی را که منع کنی کسی نمیتواند ببخشد و چیزی را که ببخشی کسی نمیتواند منع کند. و کسی را که دور کنی کسی نمیتواند نزدیک کند و کسی را که نزدیک کنی کسی نمیتوند دور کند. پروردگارا! از برکات و رحمت و فضل و رزقت به ما بده. پروردگارا! از تو نعمت پایداری میخواهیم که تغییر نکند و از بین نرود. پروردگارا! از تو هنگام نیازمندی نعمت و هنگام ترس ایمنی میخواهیم. پروردگارا! به تو از شرّ چیزی که به ما عطا کردهای و یا منع کردهای پناه میبریم. پروردگارا! ایمان را در نزد ما محبوب گردان وآنرا در قلوبمان زینت ده. و کفر و فسق و نافرمانی را نزد ما ناپسند بگردان. و ما را از راشدان بگردان. پروردگارا! ما را مسلمان بمیران و مسلمان زنده بدار! و ما را به صالحان ملحق کن در حالیکه فریب نخورده و خوار نباشیم! پروردگارا! کافرانی که رسولانت را تکذیب کرده و راه تو را میبندند از بین ببر و عذاب و خواریت را بر آنان نازل گردان. پروردگارا! کافرانی که به آنان کتاب عطا فرمودهای –کافران اهل کتاب- از بین ببر. ای خدایِ حقّ!.)
([1]) (صحیح): مسلم (ش1909).
([2]) (صحیح): ابوداود (ش2603) / محاملی، الدعاء (ش5).
([3]) (صحیح): احمد، المسند (ش2/12901) / ابوداود (ش2634).
([4]) (صحیح): بخاری (ش3796و6413) / مسلم (ش4774و4775).
([5]) (صحیح): مسلم (ش4716).
([6]) (صحیح): احمد، المسند (ش15492) / بخاری، الادب المفرد (ش699).
خداوند تعالی میفرمایند: ﴿خُذۡ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡ صَدَقَةٗ تُطَهِّرُهُمۡ وَتُزَکِّیهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَیۡهِمۡۖ إِنَّ صَلَوٰتَکَ سَکَنٞ لَّهُمۡۗ﴾ [التوبة: 103]
(از اموال، آنها) صدقهای (بعنوان زکات) بگیر، تا (بوسیلۀ آن،) آنها را پاک سازی وپرورش دهی! و(به هنگام گرفتن زکاتها به آنها) دعا کن، که دعای تو، مایۀ آرامش آنهاست.)
(8-1) لبیک گفتن مُحْرِم در حج یا عمره
(لَبَّیْکَ أَللَّهُمَّ لَبَّیْکَ، لَبَّیْکَ لاَ شَرِیْکَ لَکَ لَبَّیْکَ، إِنَّ الْـحَمْدَ، وَالنِّعْمَةَ، لَکَ وَالْـمُلْکَ، لاَ شَرِیْکَ لَکَ.)([1])
(گوش بفرمانم، اى الله، گوش بفرمانم، تو شریکى ندارى، گوش بفرمانم، همانا ستایش و نعمت و سلطنت از آنِ تو است، و تو شریکى ندارى.)
(8-2) تکبیر گفتن هنگام رسیدن به حجر الأسود
(طَافَ النَّبِیُّ ج بِالْبَیْتِ عَلَى بَعِیْرٍ کُلَّمَا أَتَى الرُّکْنَ أَشَارَ إِلَیْهِ بِشیءٍ عِنْدَهُ وَکَبَّرَ.)([2])
(رسول الله ج سوار بر شتر، کعبه را طواف کرد، و هر بار به رکن (حجر الأسود) مى رسید با چیزى که در دست داشت به سوى آن اشاره مى کرد و تکبیر مىگفت.)
(8-3) دعاى بین رکن یمانى و حجر الأسود
﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ٢٠١﴾ [البقرة: 201].([3])
(پروردگارا! در دنیا و آخرت به ما نیکى عطا فرما، و ما را از عذاب دوزخ نجات ده).
هنگامى که رسول الله ج به کوه صفا مىرسید، این آیه را مىخواند: ﴿۞إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖ﴾ (همانا صفا و مروه از شعائر الهى هستند.) سپس مىفرمود: سعى را از جایى آغاز مىکنم که خداوندأ نخست از آن یاد کرده است. آنگاه رسول الله ج سعى را از صفا آغاز مىکرد و بالا مىرفت تا کعبه را مىدید، سپس رو به قبله مى کرد و لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ و تکبیر مىگفت و این دعا را مىخواند: (لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِیْکَ لَهُ، لَهُ الْـمُلْکُ، وَلَهُ الْـحَمْدُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیْرٌ، لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ، أَنْجَزَ وَعْدَهُ وَنَصَرَ عَبْدَهُ وَهَزَمَ اْلأَحْزَابَ وَحْدَهُ.)([4]).
(به جز الله، معبود دیگرى «بر حقّ» وجود ندارد، یگانه است و شریکى ندارد، پادشاهى از آن اوست، و ستایش مخصوص اوست، او بر هر چیز توانا است، بجز او معبود دیگرى «بر حقّ» وجود ندارد، یگانه است، اوست که وعدهاش را تحقق بخشید، و بندهاش را پیروز کرد، و به تنهایى گروهها را شکست داد.)
و در این میان، دعاهاى «مختلفى» مىفرمودند و دعاى فوق را سه بار تکرار مىکردند، بالاى مروه نیز همین عمل را انجام مىدادند.
(لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْکَ لَبَّیْکَ لَاشَرِیکَ لَکَ لَبَّیْکَ إِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَکَ وَالْمُلْکَ لَا شَرِیکَ لَکَ.)([5])
(گوش بفرمانم، اى الله، گوش بفرمانم، تو شریکى ندارى، گوش بفرمانم، همانا ستایش و نعمت و سلطنت از آنِ تو است، و تو شریکى ندارى.)
(رَکِبَ ج الْقَصْوَاءَ حَتَّى أَتَى الـمَشْعَرَ الْـحَرَامَ فَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ (فَدَعَاهُ، وَکَبَّرَهُ، وَهَلَّلَهُ، وَوَحَّدَهُ) فَلَمْ یَزَلْ وَاقِفَاً حَتَّى أَسْفَرَ جِدّاً فَدَفَعَ قَبْلَ أَنْ تَطْلُعَ الشَّمْسُ.)([6])
(پیامبر ج سوار بر قصواء «شترش» شد تا اینکه به مشعر الحرام رسید، آنگاه رو به قبله نمود و دعا کرد و«الله أکبر و لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله» گفت و یگانگى خدا را بیان کرد، و آنقدر ایستاد تا هوا کاملاً روشن شد، سپس قبل از طلوع آفتاب «بسوى منا» رفت.)
(8-7) تکبیر، هنگام رمى جمرات با هر سنگریزه
(یُکَبِّرُ کُلَّمَا رَمَى بِحَصَاةٍ عِنْدَ الْجِمَارِ الثَّلاَثِ ثُمَّ یَتَقَدَّمُ، وَیَقِفُ یَدْعُو مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ، رَافِعاً یَدَیْهِ بَعْدَ الْـجَمَرَةِ الأَولَى وَالثَّانِیَةِ. أَمَّا جَمَرَةُ العَقَبَةِ فَیَرْمِیهَا وَیُکَبِّرُ عِنْدَ کُلِّ حَصَاةٍ وَیَنْصَرِفُ وَلاَ یَقِفُ عِنْدَهَا.) ([7])
(هنگام رمى جمرات سه گانه، با زدن هر سنگریزه، تکبیر بگوید، با پرتاب هر سنگریزهاى در رمى جمرات سهگانه تکبیر بگوید و سپس بعد از رمى جمرۀ اوّل «کوچک» و دوم «وسط» رو به قبله بایستد و دستهایش را بلند کند و دعا نماید، آنگاه جمرۀ عقبه را رمى کند و با زدن هر سنگریزه تکبیر بگوید و بدون توقف راهش را ادامه دهد.)
(بِسْمِ اللهِ وَاللهُ أکبر (أَللَّهُمَّ مِنْکَ وَلَکَ) ([8]) أَللَّهُمَّ تَقَبَّلْ مِنِّیْ.)([9])
(به نام الله، و الله بزرگترین است، بارالها! از جانب تو است، و براى تو است، الهى! از من بپذیر.)
([1]) (صحیح): بخاری (ش5915) / مسلم (ش2868).
([2]) (صحیح): بخاری (ش1613و5293).
([3]) (حسن): عبدالرزاق، المصنف (ج5ص50) / احمد، المسند (ش15399).
([4]) (صحیح): مسلم (ش3009و3010) / ابوداود (ش1907).
([5]) (صحیح): نسایی (ش3006) / ابن خزیمه (ش2830).
([6]) (صحیح): مسلم (ش3009و3010) / ابوداود (ش1907).
([7]) (صحیح): بخاری (ش1753) / نسایی (ش3083).
([8]) (صحیح): بخاری (ش5558) / مسلم (ش5199).
([9]) (صحیح): مسلم (ش5203) / ابوداود (ش2794).
(ذَهَبَ الظَّمَأُ وَابْتَلَّتِ الْعُرُوْقُ، وَثَبَتَ اْلأَجْرُ إِنْ شَاءَ اللهُ.)([1])
(تشنگى برطرف شد، و رگها تَر شدند و پاداش -إن شاء الله- ثابت گشت.)
(7-2) دعاى روزهدار براى میزبانش
(أَللَّهُمَّ باَرِکْ لَـهُمْ فِیْماَ رَزَقْتَهُمْ، وَاغْفِرْ لَـهُمْ وَارْحَمْهُمْ.)([2])
(الهى! آنچه را که به ایشان ارزانى داشتهاى، برکت ده و آنها را ببخش، و بر آنها رحم کن.)
(7-4) روزهدارى که بر سفره حاضر شود و نخورد دعا کند.
(إِذَا دُعِیَ أَحَدُکُمْ فَلْیُجِبْ، فَإِنْ کَانَ صَائِمَاً فَلْیُصَلِّ وَإِنْ کَانَ مُفْطِراً فَلْیُطْعِمْ.)([3]).
(هرگاه یکى از شما دعوت شد، اجابت کند. اگر روزه دار بود، دعا کند، و اگر نه، غذا بخورد.)
(7-5) اگر شخصى به روزهدار دشنام داد یا اهانت کرد بگوید
(إِنِّیْ صَائِمٌ، إِنِّیْ صَائِمٌ.)([4])
(من روزهام، من روزهام.)
(اللَّهُمَّ إِنَّکَ عَفُوٌّ تُحِبُّ الْعَفْوَ فَاعْفُ عَنِّی.)([5])
(پروردگارا! تو صاحب عفو وبخشش هستی و بخشیدن را هم دوست میداری پس مرا ببخش.)
([1]) (حسن): بزار (ش5395) / ابوداود (ش2359).
([2]) (صحیح): مسلم (ش5459) ابوداود (ش3731) / ترمذی (ش3576).
([3]) (صحیح): مسلم (ش3593) / ابوداود (ش2462).
([4]) (صحیح): بخاری (ش1894) / مسلم (ش2759).
([5]) (صحیح): احمد، المسند (ش25384) / ترمذی (ش3513).