ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
· امام نووی در کتابشان "التهذیب" آورده؛ حضرت ابوبکر صدیق س از جمله آن اشخاصی بود که تمام قرآن را حفظ داشت.
· حضرت حذیفه بن اسید س میگوید: من حضرت ابوبکر و عمر ب را دیدم که از ترس اینکه مبادا افرادی در پیروی از آنها نماز ضحی – اشراق – را بر خود فرض کنند، نماز اشراق نمیخواند.[1]
· حضرت ابوبکر صدیق س فرزندانش را به بهترین صورت تربیت کرده بود. او همیشه حقوق همسایهها را به آنها گوشزد میکرد و به آنها دستور میداد تا با همسایهها رفتار نیک و پسندیده داشته باشند.
· روزی ایشان پسرش عبدالرحمن را دید که با همسایهاش بگومگو دارد، او را صدا زده به او گفت: «لا تماظ جارک، فإن هذا یبقى ویذهب الناس». "با همسایهات دعوا و مرافه مکن، چرا که این همسایه است و اینجا میماند و مردم میروند".[2]
حضرت ابوبکر صدیق س در اصلاح جامعه و مردم نقش بسزایی داشت و همواره مردم را به انجام کارهای دست و صحیح تشویق میکرد. میمون بن مهران / آورده که شخصی وارد مجلسی شد که حضرت ابوبکر در ان حضور داشت. آن شخص تنها به ایشان سلام کرد و گفت: «السلام علیک یا خلیفة رسول الله!». آن حضرت به او گفت: «من بین هؤلاء أجمعین!»."از بین همه این مجلس تنها چرا مرا سلام کردی؟".[1]
اگر در مسألهای به حضرت عبدالله بن عباس رجوع میشد ایشان قبل از همه حل آنرا در کتاب الله جستجو میکردند. اگر برای آن جوابی نمییافتند به سنت پیامبر اکرم ج رجوع میکردند. اگر در سنت پیامبر نیز جوابی نمییافت در فتواهای حضرت ابوبکر صدیق و عمر فاروق نگاه میکرد. حضرت ابن عباس بزرگترین فقیه و سرشناسترین محدث و عالم طراز اول زمان خود بود که او را «حبر الأمة» - دانشمند امت – مینامیدند. علم او انعکاسی بود از دعای پیامبر اکرم ج که در حق او گفته بود، خداوند او را در دین فقیه گرداند و فهم و درک درست قرآن را بدو بیاموزد.[1]
اگر مسئلهای برای حضرت ابوبکر س پیش میآمد که برای آن هیچ جوابی در کتاب خداوند متعال، یا فرمودههای گهربار رسول اکرم ج نمییافت، ایشان در آن مورد اجتهاد میکرد و میگفت: «أجتهد برأیی، فإن یکن صوابا فمن الله وإن یکن خطأ فمن نفسی وأستغفر الله».
"من با رأی خودم اجتهاد میکنم. اگر اجتهادم درست باشد از جانب خداوند متعال است و اگر اشتباه باشد از کوتاهی من است، و من از این کوتاهیم به درگاه خداوند متعال توبه و استغفار میکنم و از او عفو و بخشش میطلبم".
هر مسئله و مشکلی پیش میآمد ایشان فورا برای حل آن به کتاب خداوند رجوع میکردند. اگر در کلام الهی جوابی برای آن بود بلافاصله مطابق آن عمل میشد. اگر جوابی دریافت نمیکرد از صحابه کرام در آن مورد میپرسید. در چنین مواردی ایشان میگفتند: «الحمد لله الذی جعل فینا من یحفظ علینا سنة نبینا».
"حمد و سپاس خدای عز وجل را که در میان افرادی قرار داده که سنت پیامبران را برایمان محفوظ نگاه داشتهاند".[1]
153- چنین حکمران.. همچنین رعیت
یک خانم روستائی از حضرت ابوبکر صدیق پرسید:" ای خلیفه رسول الله! خداوند متعال پس از جاهلیت و مشرف شدن به اسلام به ما نعمتهای بسیاری ارزانی داشته، ما تا کی سرشار این نعمتها خواهیم بود؟".
ایشان فرمود: «بقاءکم علیه ما استقامت به أئمتکم». "شما تا آنزمان غریق این نعمتهای الهی خواهید بود که حکمرانان شما بر اسلام ثابت قدم باشند".
او پرسید: منظور از حکمرانان چه کسانی هستند؟
آن حضرت فرمود: «أما کان لقومک رؤوس وأشراف یأمرونهم فیطیعونهم؟». "آیا در بین قوم و قبیله شما سرداران و اشراف و ریش سفیدانی نیستند که به مردم دستور میدهند و مردم از آنها حرف شنوی داشته، اطاعت میکنند".
او گفت: چرا هست. ایشان فرمودند: «فهم أولئک على الناس». "حکمرانها همین افرادند".[1]