ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
166- بر پیشانی دجال کلمهٔ «کافر» نوشته شده اما با این وجود پیروانی خواهد داشت که به دنبال «ایمان» هستند! چه رسد به کسی که در ظاهر پرچم حق به دست گرفته و در پنهان کمر به نابودی آن بسته است؟
167- کاری که خداوند با ظالم میکند سختتر از کاری است که ظالم با مظلوم میکند، زیرا خداوند همهٔ ستمهایی که وی انجام داده را در یک روز جمع میکند [و او را به مجازات میرساند]. در اثر آمده که: «روز [مجازات] مظلوم بر ظالم، سختتر از روز [ستم] ظالم بر مظلوم است».
168- گناه دارای درد است و کار نیک دارای احساس انسی است که فقط مومن آن را احساس میکند. در حدیث آمده که رسول الله ص فرمودند: «اگر گناهت باعث ناراحتی، و کار نیکت باعث خوشحالیات شود مومن هستی» [صحیح الترغیب و الترهیب].
169- فاصلهٔ میان سلامت و هلاکت تنها گذاشتن یک گام اشتباه است. اگر خداوند برای کسی ارادهٔ هلاکت کند او را از دیدن آن اشتباه کور میکند.
170- مایوس شدن از رحمت خداوند پس از انجام یک گناه، از خود آن گناه بدتر است، زیرا رحمت الله گستردهتر از یاس و نومیدی است:
﴿...وَمَن یَقۡنَطُ مِن رَّحۡمَةِ رَبِّهِۦٓ إِلَّا ٱلضَّآلُّونَ﴾ [الحجر: 56].
«...و جز گمراهان چه کسی از رحمت پروردگارش نومید میشود؟».
161- بیشائبهترین حقی که ممکن است انسان به آن معتقد شود هنگامی است که تک و تنها و بدون هیچ عامل موثری با خود فکر کند. همهٔ این عوامل موثر هنگام مرگ از بین میروند:
﴿لَّقَدۡ کُنتَ فِی غَفۡلَةٖ مِّنۡ هَٰذَا فَکَشَفۡنَا عَنکَ غِطَآءَکَ فَبَصَرُکَ ٱلۡیَوۡمَ حَدِیدٞ٢٢﴾ [ق: 22].
«بیشک از این [حال سخت مرگ] در غفلت بودی ولی [اکنون] ما پردهات را از جلوی چشمانت برداشتیم و دیدهات امروز تیز است».
162- ممکن است ستمگر با ستم در حق دیگران همه چیز را به دست آورد اما همهٔ آنچه را با ستم بنا کرده است با دعای مظلوم از دست میدهد. رسول الله ص میفرماید:
«الله ﻷ به ستمگر فرصت میدهد اما اگر او را گرفتار کرد دیگر رهایش نمیکند» [مسلم]
163- هنگام بیان حق از دشمنی کسی نگریز که در دشمنی با الله گرفتار خواهی شد.
164- هر کس با داشتن چیزی بر الله تکبر بورزد، الله با همین چیز او را مجازات خواهد کرد؛ فرعون با جریان رودها از زیر قصرهایش تکبر میورزید:
﴿...وَهَٰذِهِ ٱلۡأَنۡهَٰرُ تَجۡرِی مِن تَحۡتِیٓۚ...﴾ [الزخرف: 51].
«... و این رودها از زیر [قصرهای] من در جریان است...».
بنابراین خداوند همان آب را بر رویش جاری کرد:
﴿...فَغَشِیَهُم مِّنَ ٱلۡیَمِّ مَا غَشِیَهُمۡ﴾ [طه: 78].
«... پس آنچه از دریا آنان را فرو پوشیانید، فرو پوشانید».
165- جلوه دادن حرامها به صورت مباحات روشی است که ابلیس آن را با آدم آغاز کرد و نسل شیطان نیز پس از او از این روش پیروی میکنند:
﴿فَوَسۡوَسَ إِلَیۡهِ ٱلشَّیۡطَٰنُ قَالَ یَٰٓـَٔادَمُ هَلۡ أَدُلُّکَ عَلَىٰ شَجَرَةِ ٱلۡخُلۡدِ وَمُلۡکٖ لَّا یَبۡلَىٰ١٢٠﴾ [طه: 120].
«پس شیطان او را به وسوسه انداخت و گفت: ای آدم آیا تو را به درخت جاودانگی و ملکی که زایل نمیشود راهنمایی کنم؟»
156- زیادهروی در انکارِ منکر به صورت پنهانی باعث زیاد شدن فساد علنی میشود، و زیادهروی در انکار منکر به صورت علنی باعث فساد پنهانی میشود. تنها «اعتدال» است که بیماری فسق و نفاق را درمان میکند.
157- از بهترین اعمال روز جمعه درود فرستادن بر پیامبر ص است، زیرا جمعه بهترین روزها، و او ص بهترین پیامبران است.
158- حق هر چه هم در ذات خود قوی باشد برای آنکه تاثیر بگذارد باید صاحبش نسبت به آن اطمینان داشته باشد. الله متعال [خطاب به موسی علیه السلام] میفرماید:
﴿...فَخُذۡهَا بِقُوَّةٖ...﴾ [الأعراف: 145].
«... پس آن [الواح تورات] را محکم بگیر...».
و [خطاب به بنی اسرائیل] میفرماید:
﴿...خُذُواْ مَآ ءَاتَیۡنَٰکُم بِقُوَّةٖ...﴾ [البقرة: 63].
«...آنچه را به شما دادهایم محکم بگیرید...».
و [خطاب به یحیی ÷] میفرماید:
﴿...خُذِ ٱلۡکِتَٰبَ بِقُوَّةٖۖ...﴾ [مریم: 12].
«... کتاب را محکم بگیر...».
159- یکی از لغزشگاههای علما هنگام اختلاف حکومتها این است که هر عالمی به نام خداوند از حاکم خود حمایت کند و برای غیر الله از کتاب الله دلیل بیاورد، و حق همهٔ امت را به یک شخص یا یک حکومت محدود نماید.
160- حرامترین مال، مالی است که عالم برای سکوت در برابر باطل میگیرد. چنین مالی از ربا حرامتر است زیرا ربا ستمی خاص است و سکوت در برابر ظلم، ستمی است فراگیر:
﴿سَمَّٰعُونَ لِلۡکَذِبِ أَکَّٰلُونَ لِلسُّحۡتِۚ...﴾ [المائدة: 42].
«پذیرا و شنوای دروغ هستند [و] بسیار مال حرام میخورند...».
151- غرب، حاکم گرداندن شریعت را «اسلام سیاسی» مینامد و با آن به مبارزه میپردازد، زیرا الله حکم را از آن خود میداند، و غرب خواهان رهبری برای خود است، و اعضای بدن امت سودی نخواهد داشت اگر سرش پیرو دیگران باشد.
152- ایمان به خالق با نیکی به مخلوق کامل میشود. پیامبر خدا ص میفرماید: «کاملترین مومنان از نظر ایمان، بهترینِ آنان از نظر اخلاق است...» [ابوداوود و ترمذی].
153- کسی که دینِ الله را یاری نمیدهد نباید منتظر یاریِ الله باشد:
﴿...إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ یَنصُرۡکُمۡ...﴾ [محمد: 7].
«...اگر الله را یاری دهید شما را یاری میکند...».
154- در مورد فضیلت ماه رجب هیچ حدیثی از پیامبر ص به ثبوت نرسیده، بنابراین مخصوص گرداندن آن به عبادت خاصی مانند نماز یا روزه مشروع نیست، اما رجب از ماههای حرام است و گناه در آن بزرگتر است:
﴿...فَلَا تَظۡلِمُواْ فِیهِنَّ أَنفُسَکُمۡۚ...﴾ [التوبة: 36].
«...پس در این [ماهها] به خود ستم نورزید...».
155- کسی که تنها یک روز در سال به یاد مادرش میافتد حق او را نشناخته، و برای کسی که هر روز به مادرش نیکی میکند و پیوند خود را با او حفظ میکند یا به او هدیه میدهد، روز مادر معنی ندارد. روز مادر مخصوص کسانی است که حق مادر را به جا نمیآورند.
146- توصیف احکام الهی به «قدیمی بودن» و «عدم سازگاری با زمانه» همان حجتی است که اهل جاهلیت در برابر پیامبران به زبان میآوردند:
﴿...حَتَّىٰٓ إِذَا جَآءُوکَ یُجَٰدِلُونَکَ یَقُولُ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ﴾ [الأنعام: 25].
«...تا آنجا که وقتی نزد تو میآیند و با تو جدال میکنند، کافران میگویند این [قرآن] چیزی نیست جز افسانههای پیشینیان».
147- اخلاق باعث بزرگ شدن اعمال میشود، هر چند کم باشد، و سوء اخلاق باعث فساد اعمال نیک میشود حتی اگر بزرگ باشد. در حدیث آمده که: «اخلاقِ بد عمل را فاسد میکند چنانکه سرکه باعث فساد عسل میشود» [صحیح الجامع].
148- آزادیِ لجام گسیخته پیشرفتِ بهسوی انسانیت نیست بلکه عقبگردی است بهسوی حیوانیت، چرا که اعمال انسانی به سبب «خودداری» ستایش میشود نه با بیقیدی؛ و بیبند و باری و لجام گسیختگی نیازی به عقل ندارد، بلکه نیازمند تعطیل عقل و خرد است.
149- کسی که از درد و رنج امت به درد نیاید از این امت نیست. زخمهای امت آزمایشی است برای اعضای آن، و هر چه یک عضو به سبب زخم آن کمتر درد بکشد از آن دورتر است. در حدیث آمده که: «مومنان مانند یک بدن هستند که اگر عضوی از اعضای آن به درد آید بقیهٔ بدن نیز همدیگر را به مشارکت در آن [درد و رنج] فرا میخوانند».
150- اینطور نیست که هر کس با زبان راست گوید در قلب خود نیز صادق باشد. «آزمایش» باعث میشود کسانی که تنها با عاطفه و احساسات سخن میگویند از کسانی که از روی عقیده سخن میگویند متمایز شوند:
﴿وَلَنَبۡلُوَنَّکُمۡ حَتَّىٰ نَعۡلَمَ ٱلۡمُجَٰهِدِینَ مِنکُمۡ وَٱلصَّٰبِرِینَ وَنَبۡلُوَاْ أَخۡبَارَکُمۡ٣١﴾ [محمد: 31].
«و بیشک شما را مورد آزمایش قرار خواهیم داد تا آنکه مجاهدان و صابران شما را بشناسیم و اخبار شما را بیازماییم».