1- از عائشه ل روایت شده که رسول اللهr این دعا را به ایشان آموخت: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ الْخَیْرِ کُلِّهِ، عَاجِلِهِ وَآجِلِهِ، مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَمَا لَمْ أَعْلَمُ، وَأَعُوذُ بِکَ منَ الشَّرِّ کُلِّهِ عَاجِلِهِ وَآجِلِهِ، مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَمَا لَمْ أَعْلَمُ، اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِ مَا سَأَلَکَ عَبْدُکَ وَنَبِیُّکَ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَاعَاذَبِهِ عَبْدُکَ وَنَبِیُّکَ، اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْجَنَّة وَمَا قَرَّبَ إِلَیْهَا مِنْ قَوْلٍ وَعَمَلٍ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنَ النَّارِ وَمَا قَرَّبَ إِلَیْهَا مِنْ قَوْلٍ وَعَمَلٍ، وَأَسْأَلُکَ أَنْ تَجْعَلَ کُلَّ قَضَاءٍ قَضَیْتَهُ لِی خَیْراً: خدایا! همه خیر را از تو میخواهم با آنچه امروزه وجود دارد و آنچه در آینده خواهد آمد، آنچه به آن آگاهم و آنچه را که نمیدانم. و از همه بدیها و شر به تو پناه میبرم؛ آنچه امروز وجود دارد و آنچه در آینده خواهد آمد، آنچه آن را میشناسم و آنچه نمیشناسم. خدایا خیری را از تو میطلبم که بنده و فرستاده تو محمدr از تو خواسته است و از شری به تو پناه میبرم که بنده و فرستادهات محمدr از آن به تو پناه برده است. خدایا من بهشت و آنچه از قول و عمل که آدمی را به آن نزدیک میکند را از تو میطلبم و از آتش دوزخ و آنچه از قول و عمل که آدمی را به آن نزدیک میکند به تو پناه میبرم و از تو میخواهم که هر چیزی را که برایم مقدر کردهای [فرجامش را] خیر بگردانی»[1].
در روایت بخاری در ادب المفرد آمده که رسول اللهr فرمودند: «ای عائشه دعای مجمل و جامع بخوان» عائشه ل گوید: گفتم: یا رسول اللهr دعای مجمل و جامع چیست؟ فرمود: «بگوی: اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنَ الْخَیْرِ کُلِّهِ...» تا آخر این دعا.
این روایت نشاندهنده آن است که این دعا از دعاهای جامعی است که مفاهیمی بسیار و غایاتی صحیح و خواستههایی نیکو را با واژههایی اندک در خود جمع کرده است.
این مطلب در این حدیث واضح و آشکار است، اینکه میگوید: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنَ الْخَیْرِ کُلِّهِ، عَاجِلِهِ وَآجِلِهِ، مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَمَا لَمْ أَعْلَمُ» تمام نیکویی را در دنیا و آخرت، آنچه آشکار است و آنچه پنهان است همه را شامل میشود.
اینکه میگوید: «وَ أَعُوذُ بِکَ مِنَ الشَّرِّ کُلِّهِ عَاجِلِهِ وَ آجِلِهِ، مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَ مَا لَمْ أَعْلَمُ» تمامی شر را در دنیا و آخرت، آنچه آشکار است و آنچه پنهان است همه را شامل میشود.
اینکه میگوید: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِ مَا سَأَلَکَ عَبْدُکَ وَنَبِیُّکَ، وَأَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَاعَاذَبِهِ عَبْدُکَ وَنَبِیُّکَ» تأکیدی بر ماقبل خود، و برتری دادنِ انتخاب و درخواست رسول اللهr نسبت به انتخاب و درخواست شخص دعاکننده است، چرا که پیامبرr نسبت به مؤمنین کمال خیرخواهی، و اشتیاق وافری داشته و به [تصرف در کارهای] مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و برای آنان خیرخواهتر از خودشان است، درود و سلام خداوند بر ایشان باد.
اینکه میگوید: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْجَنَّة وَمَا قَرَّبَ إِلَیْهَا مِنْ قَوْلٍ وَعَمَلٍ» دعا برای دستیابی به بهشت و به دست آوردن اسبابی است که آدمی را بدان میرساند، طلب بهشت تخصیص گرداندن خیر است چرا که بهشت بالاترین و کاملترین و پایدارترین خیر است.
اینکه میگوید: «وَأَعُوذُ بِکَ مِنَ النَّارِ وَمَا قَرَّبَ إِلَیْهَا مِنْ قَوْلٍ وَعَمَلٍ» دعا برای مصون ماندن از آتش [جهنم] و اسبابی است که عامل ورود به آن میشود، این درخواست نیز تخصیص گرداندن شر است بهخصوص با پناه جستن از آتش، چرا که آتش جهنم ناگوارترین و بدترین و ماندگارترین شر است.
اینکه میگوید: «وَأَسْأَلُکَ أَنْ تَجْعَلَ کُلَّ قَضَاءٍ قَضَیْتَهُ لِی خَیْراً» در روایت بخاری در ادب المفرد این چنین آمده: «وَمَا قَضَیْتَ لِی مِنْ قَضاءٍ فَاجْعَلْ عَاقِبَتُهُ رَشَداً» این روایت تفسیرکننده روایت دیگر است، یعنی: فرجام و سرانجام آنچه را که برای من رقم زدهای نیک و توأم با رشد و هدایت بگردان به گونهای که نعمتی به من ارزانی داشتی با شکر آن به پاداش شکرگزاران دست یابم و اگر به مصیبتی گرفتار آمدم با صبر بر آن ثواب صبرکنندگانی که چشم انتظار پاداش پروردگارند نصیبم گردد.
از جمله درسهای آموزندهی این حدیث، اهمیت آموزش دعا به همسر و فرزندان است. صنعانی/ میگوید: «این حدیث بیانگر آن است که شایسته است آدمی بهترین دعاها را به خانوادهاش آموزش دهد چرا که هر خیری که به آنان میرسد نفعش نیز شامل او میگردد و به هر شری که گرفتار آیند زیان و آسیبش به او نیز میرسد»[2].
2- از ابوهریره t روایت شده که رسول اللهr [در دعا] میفرمودند: «اَللَّهُمَّ أَصْلِحْ لِی دِینِی اَلَّذِی هُوَ عِصْمَةُ أَمْرِی، وَأَصْلِحْ لِی دُنْیایَ اَلَّتِی فِیهَا مَعَاشِی، وَأَصْلِحْ لِی آخِرَتِی الَّتِی فِیهَا مَعادِی، وَاجْعَلِ الْحَیَاة زِیادَة لِی فِی کُلِّ خَیْرٍ، وَاجْعَلِ الْمَوْتَ رَاحَة لِی مِنْ کُلِّ شَرٍّ: خدایا! دینم را که محافظ کارها و اموراتم است و دنیایم را که معاشم در آن است و آخرتم را که برگشتم به آنجاست، برایم اصلاح کن و زندگیم را پر از خیر و نیکی گردان و مرگم را وسیله نجات از هر شرّ و بدی قرار بده»[3].
این دعا نیز از دعاهای جامع پیامبرr است، این دعا مشتمل بر درخواست سالم و سودمند بودن دین و دنیا و آخرت از خداوند است. درخواست با اصلاح دین آغاز شده چرا که سودمند بودن آن دیگر امور را نیز خوب و سودمند میگرداند.
اینکه میگوید: «اَللَّهُمَّ أَصْلِحْ لِی دِینِی» دعا برای اصلاح دین است، یعنی: خداوندا مرا توفیق ده که به بهترین و کاملترین شکل واجبات و آداب و مقتضیات آن را بر پا دارم و آن بدین شکل است که خداوند آدمی را توفیق دهد تا مطابق شیوه و روش گذشتگان نیکوکار همچون صحابه و تابعین و امامان نیکوکار در امور اعتقادی و عبادی و دعوت به سوی خدا و رفتارهای عام اجتماعی به کتاب و سنت چنگ زده و تمسک جوید.
اینکه میگوید: «اَلَّذِی هُوَ عِصْمَة أَمْرِی» یعنی: در تمامی امورم بدان متمسک میشوم همچنان که خداوند متعال میفرماید:
﴿وَٱعۡتَصِمُواْ بِحَبۡلِ ٱللَّهِ جَمِیعٗا وَلَا تَفَرَّقُواْ﴾ [آل عمران: 103].
«و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید».
این مطلب بیانگر آن است که تمسک و متوسل شدن به دین به شیوهای صحیح و درست محافظ آدمی در برابر انحرافات فتنهها و در افتادن در انحرافات اعتقادی و عملی است و بیشک با از دست دادن دین کارها و امورات ضایع و تباه میشود همچنان که خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلَا تُطِعۡ مَنۡ أَغۡفَلۡنَا قَلۡبَهُۥ عَن ذِکۡرِنَا وَٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ وَکَانَ أَمۡرُهُۥ فُرُطٗا ٢٨﴾ [الکهف: 28].
«و از کسی فرمان مبر که ما دلِ او را از یاد خویش غافل ساختهایم و از هوای [نفس] خود پیروی کرده است و کارش از حد در گذشته است».
اینکه میگوید: «وَأَصْلِحْ لِی دُنْیایَ» دعا برای اصلاح دنیا است، یعنی: با اعطای هر آنچه بدان نیازمندم و مرا کفایت کند و حلال بوده و یاریکننده بر طاعت خداوند باشد دنیایم را سالم و اصلاح فرما.
اینکه میگوید: «اَلَّتِی فِیهَا مَعَاشِی» یعنی: این دنیایی که مکان زندگی و زمان وجودم در آن قرار دارد و این خود بیانگر آن است که برای آدمیان در این زندگی مدتزمانی محدود، و رزق و روزی معینی وجود دارد که تا به طور کامل آن را سپری نکرده و به دست نیاورد هرگز نمیمیرد.
اینکه میگوید: «وَ أَصْلِحْ لِی آخِرَتِی» دعا برای سالم بودن و اصلاح آخرت است که اصلاح آن با لطف و توفیقی از سوی پروردگار جهت اخلاص در طاعت و عبادت، و داشتن سرانجامی نیک، و دستیابی به نعمتهای پایدار در بهشت صورت میپذیرد.
اینکه میگوید: «الَّتِی فِیهَا مَعادِی» یعنی مکان بازگشتم و زمان برگشتم به سوی خدا، به آنجاست.
﴿لِیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ أَسَٰٓـُٔواْ بِمَا عَمِلُواْ وَیَجۡزِیَ ٱلَّذِینَ أَحۡسَنُواْ بِٱلۡحُسۡنَى ٣١﴾ [النجم: 31].
«تا [سرانجام] کسانی را که بد کردهاند به [کیفر] آنچه کردهاند جزا دهد و تا نیکوکاران را نیکی جزا دهد».
اینکه میگوید: «وَاجْعَلِ الْحَیَاة زِیادَة لِی فِی کُلِّ خَیْرٍ» یعنی: طول عمرم را فرصت و سببی برای بیان سخنان و انجام کارهای خیر از سوی من قرار ده که خود بیانگر آن است که طول عمر بنده مسلمان سببی برای افزایش در انجام کارهای خیر و نیک است.
اینکه میگوید: «وَاجْعَلِ الْمَوْتَ رَاحَة لِی مِنْ کُلِّ شَرٍّ» یعنی: مرگم را و خروجم را از زندگی این دنیا سبب رهایی و نجاتم از فتنهها و آزمونها و گرفتاریها و مبتلا شدن به گناه و غفلت قرار ده. این مطلب بیانگر آن است که فرد مؤمن با رسیدن به لقای پروردگارش به اوج آسودگی و آرامش و سلامت کامل رسیده و ثواب عظیم و نعمتهای پایدار او را به دست میآورد. عاجزانه از خداوند بخشنده لطف و احسانش را خواستاریم.
1- از عبدالله بن عباس ب روایت شده که گفت: پیامبرr دعا میخواند و در دعایش میفرمود: «رَبِّ أَعِنِّی وَلاَ تُعِنْ عَلَیَّ، وَانْصُرْنِی وَلاَ تَنْصُرْ عَلَیَّ، وَامْکُرْلِی وَلاَ تَمْکُرْ عَلَیَّ، وَاهْدِنِی وَیَسِّرْ الهُدی لِی وَانْصُرْنِی عَلَی مَنْ بَغَی عَلَیَّ. اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِی لَکَ شَاکِراًّ، لَکَ ذَاکِراً، لَکَ رَاهِباًً، لَکَ مِطْوَاعاً، لَکَ مُخْبِتاً، إِلَیْکَ أَوَّاهاً مُنِیباً، رَبِّ تَقَبَّلْ تَوْبَتِی، وَاغْسِلْ حَوْبَتِی، وَأَجِبْ دَعْوَتِی، وَثَبِّتْ حُجَّتِی، وَاهْدِ قَلْبِی، وَسَدِّدْ لِسَانِی، وَاسْلُلْ سَخِیمَة صَدْرِی: پروردگارا! مرا کمک کن و [کسی را] بر علیه من کمک مکن، و مرا یاری ده و [کسی را] بر علیه من یاری مده، برایم [در کارهایم] چاره اندیشی کن و برای دیگران علیه من چاره اندیشی مکن، و مرا هدایت کن و هدایتم را آسان گردان، و مرا بر کسی که بر من ستم رواداشته و طغیان نموده، یاری بده. پروردگارا! مرا شکرگزار خودت بگردان، و ذکرکننده خودت و بیمناک از خودت، و بسیار فرمانبردار از خودت، و بسیار خاضع و خاشع خودت بگردان، بسیار توبهکننده و بازگردنده به سوی خودت بگردان، خداوندا توبهام را بپذیر، و گناهم را بشوی، و دعایم را اجابت نما، و برهانم را ثابت و پایدار گردان، و دلم را هدایت کن، و زبانم را استوار گردان، حقد و کینه سینهام را بزدای و از بین ببر»[1].
این دعای مهم و عظیم مشتمل بر بیست و دو درخواست میباشد که از مهمترین درخواستهای آدمی و اسباب نیکویی و صلاح و خوشبختی او در دنیا و آخرت است.
1- اینکه میگوید: «رَبِّ أَعِنِّی» طلب یاری از خداوند است، یعنی: خداوندا، مرا توفیق ده و یاری رسان بر آنکه تو را یاد کنم و شکرت را به جای آورم و به نیکویی عبادتت نمایم، و در رویارویی با دشمنان مرا یاری نما.
2- اینکه میگوید: «وَلاَ تُعِنْ عَلَیَّ» یعنی: نفس اماره و یا شیاطینی از انس و جن را بر من مسلط مگردان که مرا از طاعتت باز دارند.
3- اینکه میگوید: «وَانْصُرْنِی» طلب نصرت و پیروزی از خداوند است، یعنی: مرا بر دشمنان کافر و دشمنان دینت غالب و پیروز گردان، گفته شده: یعنی مرا بر نفس امارهام که دشمنترین دشمنان من است غالب و پیروز گردان.
4- اینکه میگوید: «وَلاَ تَنْصُرْ عَلَیَّ» یعنی: هیچ کدام از آفریدههایت را بر من مسلط مگردان.
5- اینکه میگوید: «وَامْکُرْلِی» یعنی: ترفندت را شامل دشمنانم گردان و به من چارهاندیشی درست و فکر صحیحی ارزانی دار تا با آن از شر دشمنان سالم مانده و نیرنگشان را به گونهای دفع کنم که دشمن متوجه نگردد که مرا به چه راههایی هدایت کردهای تا نیرنگ و دشمنیشان را دفع کنم.
6- اینکه میگوید: «وَلاَ تَمْکُرْ عَلَیَّ» یعنی: دشمنم را به راهی راهنمایی مکن که بر من مسلط گردد.
7- اینکه میگوید: «وَاهْدِنِی» یعنی: مرا به ابواب خیر و نیکی راهنمایی کن و علم سودمند به من ارزانی دار و دیدگانم را به روی عیوب نفسم بگشا.
8- اینکه میگوید: «وَیَسِّرْ الهُدی لِی» یعنی: پیروی از هدایت و پیمودن راه آن را بر من سهل و آسان گردان و اسباب خیر را برایم آماده و مهیا نما تا از انجام طاعات احساس سنگینی نکرده و از عبادت دوری نگیرم.
9- اینکه میگوید: «وَانْصُرْنِی عَلَی مَنْ بَغَی عَلَیَّ» یعنی: و مرا بر کسی که بر من تجاوز و ستم میکند یاری بده، این تخصیص است بعد از آنکه در ابتدا گفت: «وَانْصُرْنِی وَ لاَ تَنْصُر عَلَیَّ».
شیخ الاسلام ابن تیمیه/ میگوید: «اینکه میگوید: «وَانْصُرْنِی عَلَی مَنْ بَغَی عَلَیَّ» این دعای شخص عادل است و نه یک ستمگر؛ [ستمگر] میگوید: مرا بر دشمنم پیروز گردان و دعا را به طور کلی بیان مینماید»[2].
10- اینکه میگوید: «اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِی لَکَ شَاکِراًّ» یعنی: شکرگزاری در برابر نعمتهایی که به من ارزانی داشتهای را به من الهام کن.
11- اینکه میگوید: «لَکَ ذَاکِراً» یعنی: در هر زمانی، ایستاده و نشسته و بر پهلو خوابیده [مرا ذاکر قرار ده].
12- اینکه میگوید: «لَکَ رَاهِباً» یعنی: در خوشی و ناخوشی از تو بترسم.
13- اینکه میگوید: «لَکَ مِطْوَاعاً» یعنی: بسیار مطیع و فرمانبردار خودت قرار ده.
14- اینکه میگوید: «لَکَ مُخْبِتاً» یعنی: مرا فروتن و خاضع و خاشع خودت گردان.
وقتی گویند: «أخبت إلی الله» یعنی به او اطمینان یافت و در برابر او خاشع و فروتن گشت، و نشانه آن این است که دل و درونش را در مقابل پروردگارش درنهایت شکوه و احترام و فروتنی قرار داد.
15- اینکه میگوید: «إِلَیْکَ أَوَّاهاً مُنِیباً»: اواه یعنی کسی که بسیار دعا و تضرع و گریه نماید، منیب یعنی کسی که توبه کرده و به سوی خدا بازگردد.
در جمله «اواهاً منیباً» به یک صفت اکتفا کرده است زیرا توبه و پشیمانی در حقیقت از بسیار آه کشیدن و به دنبال آن لازم میآید در حقیقت گویی این دو، یکی هستند و در قرآن نیز به همینگونه آمده است:
﴿إِنَّ إِبۡرَٰهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوَّٰهٞ مُّنِیبٞ ٧٥﴾ [هود: 75].
«واقعا ابراهیم بسی بردبار و آه کشنده و توبهکار بود».
و مقدم آمدن جار و مجرور (الیک) در این بخش از حدیث و در جملات ما قبل (لک) در حقیقت برای اهتمام و اختصاص و محقق شدن اخلاص است.
16- اینکه میگوید: «رَبِّ تَقَبَّلْ تَوْبَتِی» یعنی: پروردگارا، توبهام را بپذیر به این شکل که به واسطه رعایت شرایط و آداب آن، آن را صحیح و درست گردان.
17- اینکه میگوید: «وَاغْسِلْ حَوْبَتِی» یعنی: گناه و معصیتم را پاک کن.
18- اینکه میگوید: «وَأَجِبْ دَعْوَتِی» یعنی: دعایم را بپذیر.
19- اینکه میگوید: «وَثَبِّتْ حُجَّتِی» یعنی: دلیل و استدلالم را بر دشمنانت در دنیا و آخرت محکم و استوار بدار، و سخن و تصدیقم [در زمینه پذیرش دینت و دعوت دیگران به سوی آن] در دنیا و به هنگام سؤال فرشتهها را پایدار گردان.
20- اینکه میگوید: «وَاهْدِ قَلْبِی» یعنی: قلبم را به شناخت پروردگارم و به شناخت حق و هدایت که بدان دستور داده و پیامبرانش را به خاطر آن برانگیخته هدایت بده.
21- اینکه میگوید: «وَسَدِّدْ لِسَانِی» یعنی: زبانم را استوار گردان تا جز سخن حق و درست نگویم.
22- اینکه میگوید: «وَاسْلُلْ سَخِیمَة صَدْرِی» یعنی غل و غش و حقد و حسادت و کینه و دیگر بیماریهایی را که از سینه نشأت گرفته و اخلاق زشتی را که در قلب مسکن میگزیند را از قلب و سینهام خارج گردان.
با این توضیح مختصر و بیان این مسائل مهم و درخواستهای ارجمندی که در این دعا وجود دارد، جایگاه والای این دعا آشکار میگردد و اینکه این دعا شایسته آن است که بدان توجه ویژه شود و با بیان پیوسته آن به درگاه خدا لابه و زاری نمود.
حافظ بزار در بیان زندگینامه شیخ الاسلام ابن تیمیه/ بیان داشته که او در دعاهایش بیشتر این دعا را میگفت[3].
1- از عبدالله بن عمرو بن عاص ب روایت است که از پیامبرخداr شنید که فرمود: «همه دلهای آدمیزادگان مانند یک دل، میان دو انگشت از انگشتان خدای رحمان قرار دارند و هرگونه که بخواهد آنها را میگرداند»، سپس پیامبر خداr فرمود: «اَللَّهُمَّ مُصَرِّفَ الْقُلُوبِ صَرِّفْ قُلُوبَنَا عَلَی طَاعَتِکَ: خدایا، ای گرداننده دلهاد، دلهای ما را بر فرمانبرداری خود بگردان»[1].
اینکه پیامبر r در این دعا میفرمایند: «اَللَّهُمَّ مُصَرِّفَ الْقُلُوبِ صَرِّفْ قُلُوبَنَا عَلَی طَاعَتِکَ» پیش از آن علت و سبب توجه بدان و بیان بسیار آن را اینگونه توضیح داده که: «همهی دلهای آدمیزادگان مانند یک دل، میان دو انگشت از انگشتان خدای رحمان قرار دارند و هرگونه که بخواهد آنها را میگرداند».
همچنین شبیه این حدیث، در حدیثی از أنسt روایت شده که گفت: پیامبرr بسیار [در دعا] میفرمودند: «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ: خداوندا، ای گرداننده دلها، دلم را بر دینت استوار بدار»، گفتم: ای رسول اللهr به تو و آنچه با خود آوردهای ایمان آوردهایم، آیا از چیزی بر ما میترسی؟ فرمودند: «آری، همانا قلبها میان دو انگشت از انگشتان خداوند قرار دارند و او به هر صورتی که بخواهد آن را دگرگون میسازد»[2].
همچنین در حدیثی به نقل از عائشه ل آمده که گفت: دعاهایی بودند که رسول اللهr بسیار آنها را تکرار میکردند از جمله: «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ: ای دگرگونکننده دلهاد دلم را بر دینت پایدار و استوار بگردان». عائشه ل گوید: گفتم: ای رسول خداr چرا شما بسیار این دعا را میگویید؟ پیامبرr فرمود: «همانا قلب آدمی میان دو انگشت از انگشتان خداوند است، پس هرگاه اراده نماید آن را منحرف کرده، و هرگاه بخواهد آن را مستقیم میگرداند»[3].
بغوی/ میگوید: «این حدیث بیانگر آن است که در مساله خوشبختی یا بدبختی آدمی هیچ چیزی به دست خودش نیست بلکه اگر هدایت یافته است به وسیله هدایتی است که خداوند به او عطا فرموده است و اگر بر ایمان ثابتقدم است این خداوند است که او را تثبیت نموده است و اگر گمراه گشته این خداوند است که او را از رسیدن به هدایت منع نموده است، خداوند سبحان میفرماید:
﴿بَلِ ٱللَّهُ یَمُنُّ عَلَیۡکُمۡ أَنۡ هَدَىٰکُمۡ لِلۡإِیمَٰنِ﴾ [الحجرات: 17].
«بلکه خدا بر شما منت میگذارد که شما را به سوی ایمان آوردن رهنمود کرده است».
و از حمد و ستایش بهشتیان خبر میدهد که اینگونه میگویند:
﴿ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِی هَدَىٰنَا لِهَٰذَا وَمَا کُنَّا لِنَهۡتَدِیَ لَوۡلَآ أَنۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُۖ﴾ [الأعراف: 43].
«ستایش خداوندی راست که ما را به این [بهشت] راه نمود و اگر خداوند ما را هدایت نمیکرد، هرگز نمیتوانستیم راه یابیم».
و یا خداوند میفرماید:
﴿یُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِۖ﴾ [إبراهیم: 27].
«خداوند مؤمنان را در زندگانی دنیا و در آخرت به سخنِ استوار، پایدار میدارد»[4].
به این ترتیب روشن میشود که این خداوند است که متولی قلبهای بندگانش است و هر آنگونه که بخواهد در آن دخل و تصرف مینماید و هیچ چیزی مانع از ایجاد تغییر خداوند در قلبها نمیشود و هیچ ارادهای نمیتواند آن را مهمل بگذارد و این تغییر را به هیچیک از آفریدگانش واگذار نکرده است.
بر آدمی واجب است که به خداوند متعال پناه برد و این دعا را بسیار تکرار نماید، همچنان که پیامبرr بسیار این دعا را تکرار میکرد، این کار خود آگاهی دادن به امت است که وقتی جان پاک ایشان نیازمند آن است که به خداوند سبحان پناه برد تا قلبش را ثابت و استوار دارد پس حال و روز دیگران که در مرتبه پایینتری از ایشاناند r چگونه است؟ و این در حالی است که همه آدمیان در مرتبه پایینتر از ایشانr هستند، و چه بسیار فرد مسلمان نیازمند است که خداوند او را بر دین راست و مستقیمش ثابت و استوار دارد دینی که عامل نجات و رستگاری و مصون ماندن از گناهان و بدبختیها و مصیبتهاست، خداوند میفرماید:
﴿یُثَبِّتُ ٱللَّهُ ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِٱلۡقَوۡلِ ٱلثَّابِتِ فِی ٱلۡحَیَوٰةِ ٱلدُّنۡیَا وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِۖ وَیُضِلُّ ٱللَّهُ ٱلظَّٰلِمِینَۚ وَیَفۡعَلُ ٱللَّهُ مَا یَشَآءُ ٢٧﴾ [إبراهیم: 27].
«خداوند مؤمنان را در زندگانی دنیا و در آخرت به سخنِ استوار، پایدار میدارد و ستمکاران را گمراه میکند و خداوند هر آنچه بخواهد، انجام میدهد».
با این حال آدمی نیازمند انجام تلاشهای سودمند و پیمودن راههای نیکوست تا به خشنودی و هدایت و توفیق خداوند دست یابد [چرا که خدا میفرماید:]
﴿وَٱلَّذِینَ ٱهۡتَدَوۡاْ زَادَهُمۡ هُدٗى وَءَاتَىٰهُمۡ تَقۡوَىٰهُمۡ ١٧﴾ [محمد: 17].
«کسانی که راهیاب شدهاند، خداوند بر راهیابی ایشان میافزاید و تقوای لازم را بدیشان عطا مینماید».
2- ابوموسی اشعری t گوید: پیامبرr با این دعا، دعا میکرد: «اَللَّهُمَّ اغْفِرْلِی خَطِیئَتِی وَجَهْلِی، وَإِسْرافِی فِی أَمْرِی، وَمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی، اَللَّهُمَّ اغْفِرْلِی جِدّی وَهَزْلِی، وَخَطَئِی َوعَمْدِی، وَکُلُّ ذَلِکَ عِنْدِی، اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی مَا قَدَّمْتُ وَمَا أَخَّرْتُ، وَمَا أَسْرَرْتُ وَمَا أَعْلَنْتَ، وَمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی، أَنْتَ الْمُقَدِّمُ وَأَنْتَ الْمُؤَخِّرُ، وَأَنْتَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ: پروردگارا گناه و جهل و اسرافم در کارها، و هر گناهی که تو از من به آن عالمتر هستی را ببخشای، خداوندا! از گناهان جدی و شوخی و خطاها و عمدی من صرفنظر بفرما همه این گناهان در نزد من موجود است، خداوندا! از گناههایی که قبلا انجام دادهام و بعدا انجام خواهم داد و گناههایی که آشکار و پنهان انجام دادهام و هر گناهی که تو از من به آن عالمتر هستی صرفنظر بفرما، هرکسی را که بخواهی به رحمت خود نزدیک مینمایی و هر کسی را که بخواهی از رحمت خود دور میگردانی، و بر تمام کارها توانا هستی»[5].
این دعا از جامعترین دعاها در [زمینه] استغفار است چرا که با الفاظی فراگیر و همهجانبه، به همراه بسط و تفصیل و بیان هر مفهومی، با لفظ صریح آن و بدون اکتفا به دلالت لفظی دیگر بر آن بیان شده است، تا این استغفار هر گناهی را که بنده بدان آگاه بوده و آنچه را نسبت بدان آگاهی ندارد دربرگیرد، واضح است که اگر گفته میشد: هر آنچه را انجام دادهام برایم ببخش، دعا خلاصهتر میبود، اما الفاظ این حدیث در مقام دعا و لابه و زاری، و اظهار بندگی و نیازمندی و برشمردن و در نظر آوردن یکایک گناهانی است که آدمی از آن توبه میکند لذا در این جایگاه تفصیل زیباتر و گویاتر از ایجاز و خلاصهگویی است[6].
این دعا و استغفار از سوی پیامبرr به مثابه اظهار نیازمندی و بندگی در برابر پروردگار، و آموزش به امتش است، و اینکه هیچکدام از بندگان از پروردگار، و عفو و رحمت و مغفرت او بینیاز نمیباشد بلکه نیاز بندگان به بخشش و رحمت و عفو او همچون نیازشان به نگهداری و حراست و حفاظت و رزق و روزی اوست، اگر از آنان محافظت ننماید هلاک میشوند، و اگر بدانان رزق و روزی ندهد باز هم هلاک میشوند، و اگر آنان را نیامرزد و بدانان رحم نکند هلاک گشته و دچار ضرر و زیان میگردند، به همین خاطر پدرشان آدم و مادرشان حوا گفتند:
﴿رَبَّنَا ظَلَمۡنَآ أَنفُسَنَا وَإِن لَّمۡ تَغۡفِرۡ لَنَا وَتَرۡحَمۡنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ ٱلۡخَٰسِرِینَ ٢٣﴾ [الأعراف:23].
«پروردگارا، بر خویشتن ستم روا داشتیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود».
و این حال و روز فرزندانشان بعد از آن دو است[7].
3- از ابوهریره t نقل است که شخصی گفت: ای رسول اللهr امشب دعایت را شنیدم که میگفتی: «اَللَّهُمَّ اغْفِرْلِی ذَنْبِی، وَوَسِّعْ لِی فِی دَارِی، وَبَارِکْ لِی فِیمَا رَزَقْتَنِی: خداوندا گناهانم را ببخشای و به خانهام وسعت و گشایش عطا فرما، و به آنچه روزیام دادهای برکت ده». پیامبرr فرمود: «آیا این دعا چیزی [از نیازهای بشر] را باقی گذاشته است؟»[8] در سند این حدیث ضعف وجود دارد اما این دعای مذکور در حدیثی نزد امام احمد[9] شاهدی از یکی از صحابه دارد، نسائی و ابن سنی[10] آن را به نقل از ابوموسی t روایت کردهاند.
این دعایی مهم و عظیم است که هیچ خیری را فرو نگذارده و همه را دربرگرفته است.
اینکه میگوید: «اَللَّهُمَّ اغْفِرْلِی ذَنْبِی» یعنی: خطاها و اشتباهات و کارهای ناشایستی را که از من سر میزند ببخش، بخشش و آمرزش گناهان پایه و اساس هر خیر در دنیا و آخرت است، خداوند متعال میفرماید:
﴿وَأَنِ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّکُمۡ ثُمَّ تُوبُوٓاْ إِلَیۡهِ یُمَتِّعۡکُم مَّتَٰعًا حَسَنًا إِلَىٰٓ أَجَلٖ مُّسَمّٗى وَیُؤۡتِ کُلَّ ذِی فَضۡلٖ فَضۡلَهُۥۖ﴾ [هود: 3].
«و اینکه از پروردگارتان طلب آمرزش کنید و به سوی او برگردید که خداوند [به سبب استغفار صادقانه و توبه مخلصانه] شما را تا دم مرگ به طرز نیکویی [از مواهب زندگی این جهان] بهرهمند میسازد و [در آخرت برابر عدل و داد خود] به هر صاحب فضیلت و احسانی [پاداش] فضیلت و احسانش را میدهد».
به همین خاطر مناسب است که طلب بخشش از خداوند بر طلب فراخی و گستردگی خانه، و برکت در رزق و روزی، پیش انداخته شود.
اینکه میگوید: «وَوَسِّعْ لِی فِی دَارِی» یعنی: خانهام را در دنیا گسترده و فراخ گردان، چرا که فراخی آن از جمله عوامل خوشبختی در دنیاست، یا مراد قبر است که آن همان خانه حقیقی است، یا مراد بهشت است که همان سرای جاویدان و نعمت پایدار است که دگرگون نشده و از بین نمیرود. اشکالی هم ندارد که این واژه همه این موارد را دربربگیرد و برای همه به کار برده شود.
اینکه میگوید: «وَبَارِکْ لِی فِیمَا رَزَقْتَنِی» یعنی: روزیم را با [ریزش] خیر [بر آن] مبارک و محفوظ گردان، منظور از برکت در رزق و روزی: ثبات و افزایش آن است.
[1]- مسلم شماره (2654)
[2]- ترمذی (2140)، و ابنماجه (3834) و آلبانی/ در «صحیح سنن ترمذی» (2/444) آن را صحیح دانسته است.
[3]- احمد (6/91)، آلبانی/ در «الصحیحه» (2091) با شواهد خود آن را صحیح دانسته است.
[4]- شرح السنه اثر بغوی (1/167)
[5]- بخاری شماره (6398)، و مسلم شماره (2719)
[6]- بنگر به: مدارج السالکین (1/273)، وجلاء الأفهام (ص: 203) این دو کتاب اثر ابنقیم/ میباشند.
[7]- بنگر به : شفاء العلیل (1/359-357)
[8]- ترمذی (3500). آلبانی/ در «ضعیف سنن ترمذی» (ص 407) میگوید: «این روایت ضعیف است، اما خود دعا حسن است».
[9]- مسند (4/63)
[10]- نسائی در «عمل الیوم واللیلة» (80)، و ابن سنی در «عمل الیوم واللیلة» (28)
در سنت پاک پیامبرr و احادیث مبارک ایشان دعاهای بسیاری به ثبت رسیده که دربردارنده مفاهیم جامع و درخواستهایی والا، و منافع دنیوی و اخروی است، امری که میطلبد بیشتر نسبت به شناخت آنها توجه نموده و در معانی و دلالتهای آنها اندیشیده شود و با بیان آنها جهت دعا و بیان نیازها به درگاه خدا روی آورده شود.
در آنچه در ذیل میآید در کنار گزیدهای مبارک و دستهای معطر از دعاهای رفیع و درخواستهای والای پیامبرr، به همراه بیان و توضیح مقداری از معانی و دلالتهای آنها، و توجه دادن و راهنمایی به [فهم] اندکی از فوائد و ثمراتش، میایستیم.
1- از عبدالله بن مسعود t روایت شده که پیامبرr [در دعا] میفرمود: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْهُدَی، وَالتُّقَی، وَالْعَفافَ، وَالْغِنَی: خداوندا! همانا من از تو هدایت و پرهیزگاری و پاکدامنی و بینیازی را میخواهم»[1].
این دعایی عظیم و جامع بوده، و مشتمل بر چهار درخواست مهم است که عبارتند از: هدایت، و پرهیزگاری و پاکدامنی، و بینیازی.
طیبی/ میگوید: «از این رو از هدایت و پرهیزگاری نام برده شده تا هر آنچه از امور مربوط به زندگی و معاش، و قیامت و معاد، و مکارم اخلاق که باید بدان پی برد را دربرگیرد و همچنین هر آنچه که باید از آن پرهیز کرد از جمله شرک و گناهان و رذائل اخلاقی را شامل شود، درخواست پاکدامنی و بینیازی بیان خاص بعد از عام است»[2].
نووی/ میگوید: «عفاف و عفت عبارت است از پاک ماندن و پرهیز کردن از هر آنچه که مباح و جایز نیست. و منظور از غنا در این حدیث عبارتست از قناعت کردن و بینیازی جستن از مردم و هر آن چیزی است که در اختیار آنان است»[3].
شیخ عبدالرحمن ابن سعدی/ در شرحی ظریف بر این حدیث میگوید: «این دعا از جامعترین و سودمندترین دعاهاست این دعا دربرگیرنده درخواست خیر دین و دنیا است، بیشک هدایت همان علم سودمند، و پرهیزگاری عبارتست از انجام کار نیک و ترک هر آنچه خدا و رسولش از آن نهی نمودهاند، و به این وسیله دین عملی میشود، بیشک دین عبارتست از [۱] علوم سودمند و معارف راست و درست که این همان هدایت است و [۲] اقدام به اطاعت و فرمانبرداری از خدا و رسولش که این همان پرهیزگاری است.
عفت و بینیازی عبارتست از خویشتنداری در رابطه با مردم، و عدم دلبستگی به آنان، و توانگر شدن به واسطه خدا و رزقی که او ارزانی میدارد، و قانع بودن به آن رزق و روزی، و اطمینان قلبی به آنکه همین اندازه آدمی را کافی است، به این طریق است که خوشبختی و شادکامی زندگی دنیا و آرامش قلبی که همان حیات و زندگی پاک و پاکیزه است به وقوع میپیوندد.
کسی که هدایت و پرهیزگاری و پاکدامنی و بینیازی روزیش گردد خوشبختی هر دو سرا را به دست آورده، و هر مطلوبی را کسب کرده و از هر چیز ترسآوری رهایی مییابد»[4].
2- از علیt روایت است که پیامبرخداr به من فرمود: «بگو: اَللَّهُمَّ اهْدِنِی وَسَدِّدْنِی: خدایا، مرا هدایت کن و به من اعتدال بده». و به هنگام خواستن هدایت، هدایت یافتن خویش به راه را به یادآور، و به هنگام خواستن اعتدال، اصابت تیر را [به هدف]». و در روایتی دیگر آمده است: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْهُدی وَ السَدادَ: خداوندا، من هدایت و پایداری در راه حق را از تو میخواهم»[5].
این دعای مبارک مشتمل بر درخواست هدایت و اعتدال و پایداری در راه حق از خداوند متعال است، این دو (هدایت و پایداری در راه حق) از ارزشمندترین درخواستهای آدمی و گرامیترین موهبتها و تواناییهای او است، و رستگاری و خوشبختی جز با این دو حاصل نمیگردد لذا تشویق و ترغیب به این دعا از اهمیت بسیاری برخوردار است.
اینکه میگوید: «اَللَّهُمَّ اهْدِنِی وَسَدِّدْنِی» همچون سخنش در روایتی دیگر است که میفرماید: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْهُدی وَالسَدادَ» در هر دو طلب هدایت و اعتدال و پایداری در راه حق شده است.
هدایت عبارتست از شناخت حق به صورت [هم] مفصل و با جزئیات، و [هم] به طور خلاصه و مختصر، و همچنین توفیق پیروی از این هدایت به شکل ظاهری و باطنی.
اما درخصوص «سداد»، نووی میگوید: سَداد با فتح سین در این جا به معنی راست و مستقیم است و «سدّد السهم» یعنی: تیر صاف و راست و مستقیم شد، و «سددنی» یعنی: مرا توفیق ده که در تمامی کارهایم راست و مستقیم باشم. اصل «سداد» یعنی: استقامت و اعتدال و میانهروی در امور»[6].
اینکه پیامبرr میفرماید: «به هنگام خواستن هدایت، هدایت یافتن خویش به راه را به یادآور، و به هنگام خواستن اعتدال، اصابت تیر را [به هدف]».
نووی/ میگوید: «یعنی: اینها را در حال دعا کردنت با این دو کلمه به یادآور، چرا که راهنمای راه از آن منحرف نمیشود و کسی که تیری را نشانهگیری میکند مشتاق است که آن تیر راست باشد و تیرش راست نمیشود مگر آنکه آن را راست گرداند، شایسته است دعاکننده نیز مشتاق تصحیح و راست گردانیدن علمش و همراهی با سنت باشد، و گفته شده: باید با این واژهها استقامت و هدایت را به یاد آورد تا آنها را فراموش نکند»[7].
خطابی میگوید: «اینکه میفرماید: «به هنگام خواستن هدایت، هدایت یافتن خویش به راه را به یادآور» معنایش آن است که: رهرو راه بر همان سمت و جهت راه حرکت میکند و از جاده دور نشده، و از ترس گم شدن به راست و چپ نمیرود و به این وسیله هدایتیافته و به سلامت به مقصد میرسد. میگوید: هنگامی که از خداوند درخواست هدایت نمودی راهیابی را به خاطر آور و از خدا هدایت و استقامت را بطلب همچنان که وقتی در راهی میروی در پی یافتن راه راست و درست هستی.
اینکه میفرماید: و به هنگام خواستن اعتدال و استقامت، اصابت تیر را [به هدف به یادآور]. معنایش آن است که: تیرانداز وقتی نشانهای را هدف میگیرد مستقیم به سمت آن نشانهگیری میکند و آن را به سمت چپ و راست نمیگیرد تا هدف را مورد اصابت قرار دهد. اینجاست که تیرش به خطا نمیرود و تلاشش ضایع نمیشود. میگوید: وقتی اعتدال و استقامت [در راه خدا] را از خدا طلب مینمایی این مفهوم را در اندیشهات مرور کن که گویا در حال تیراندازی هستی و باید تیرت را راست و مستقیم به سمت هدف نشانه بگیری»[8].
این توضیح پیامبرr به خاطر کمال خیرخواهی ایشان و راهنمایی و توضیح نیکوی او است، به همراه این دو مطلب مهم امور حسی و قابل مشاهدهای را یادآوری کرده تا خود لفظ یادآوری شده و فراموش نگردد و مفهوم آن جلوی چشم قرار گرفته و مورد غفلت واقع نشود.
ابن قیم/ میفرماید: «این حدیث بلیغترین نوع آموزش و خیرخواهی پیامبرr را نشان میدهد به این شکل که وقتی از خداوند خواهان هدایت و رضایت و رسیدن به بهشت است خودش را مثل مسافری فرض کند که راه را گم کرده است و نمیداند به کجا و به چه سویی برود ناگهان مردی بر سر راه او ظاهر میشود که راه را میداند و از او میخواهد که راه را به او نشان دهد راه آخرت نیز چنین است. پیامبرr خواسته با بیان این حدیث در قالب یک مثال راه هدایت را به راه محسوسی که مسافر در آن گام میگذارد تشبیه کند زیرا مسافری که میخواهد به شهر دیگری برود بزرگترین نیازش فردی است که راه را به او نشان دهد و نیز به هدف رسیدن به تیراندازی تشبیه شده است که وقتی تیرش به هدف میخورد راه باطلی نپیموده است. جوینده حق نیز وقتی در گفتار و کردارش راه درست را پیدا میکند دقیقا مانند آن تیراندازی است که تیرش به هدف میخورد»[9] این دعایی مهم است در حالی که واژههایش اندکند این دعا مشتمل بر خیر عظیم، و لطف و مهربانی گسترده بوده، و جزو کلمات جامع پیامبر اکرمr است، همچنین دربرگیرندهی زیبایی ارشاد، و توضیح نیکوی ایشانr است.
بیشک از جمله دعاهای عظیم بیان شده در قرآن کریم، دعای فرشتههای حامل عرش و پیرامون آن است که برای مؤمنین طلب مغفرت و رحمت و ورود به بهشت و رهایی از آتش جهنم مینمایند.
خداوند میفرماید:
﴿ٱلَّذِینَ یَحۡمِلُونَ ٱلۡعَرۡشَ وَمَنۡ حَوۡلَهُۥ یُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَیُؤۡمِنُونَ بِهِۦ وَیَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْۖ رَبَّنَا وَسِعۡتَ کُلَّ شَیۡءٖ رَّحۡمَةٗ وَعِلۡمٗا فَٱغۡفِرۡ لِلَّذِینَ تَابُواْ وَٱتَّبَعُواْ سَبِیلَکَ وَقِهِمۡ عَذَابَ ٱلۡجَحِیمِ ٧ رَبَّنَا وَأَدۡخِلۡهُمۡ جَنَّٰتِ عَدۡنٍ ٱلَّتِی وَعَدتَّهُمۡ وَمَن صَلَحَ مِنۡ ءَابَآئِهِمۡ وَأَزۡوَٰجِهِمۡ وَذُرِّیَّٰتِهِمۡۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡعَزِیزُ ٱلۡحَکِیمُ ٨ وَقِهِمُ ٱلسَّیَِّٔاتِۚ وَمَن تَقِ ٱلسَّیَِّٔاتِ یَوۡمَئِذٖ فَقَدۡ رَحِمۡتَهُۥۚ وَذَٰلِکَ هُوَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِیمُ ٩﴾ [المؤمن: 7-9].
«کسانی که عرش را حمل میکنند و آنان که پیرامون آن [عرش] هستند با ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان آمرزش میخواهند [میگویند:] پروردگارا، بخشایش و دانش تو همهچیز را فرا گرفته است. پس آنان را که توبه کردهاند و از راهِ تو پیروی کردهاند، بیامرز و آنان را از عذاب دوزخ حفظ کن. پروردگارا، و آنان را به باغهای جاودانهای درآور که به آنان وعده دادهای. و [نیز به همان بهشت درآور] هرکس از پدران و همسران و فرزندانشان را که درستکارند. بیگمان تویی که پیروزمندِ فرزانهای و آنان را از کیفرها حفظ کن و هرکس را که در آن روز از کیفرها حفظ کنی، در حقیقت به او رحمت آوردهای و این است کامیابی بزرگ».
در این آیات خداوند متعال از فرشتگان گرامیش که عرش باشکوه او را حمل میکنند و فرشتگانی که پیرامون عرشاند، خبر میدهد، بیان میکند که آنان با تسبیح و حمد خداوند به سپاس و ستایش و تنزیه و تمجید او مشغولند آنان به خدا ایمان داشته و به یکتایی او معترفند و در برابرش فروتن بوده و از عبادتش سرپیچی نمیکنند. این فرشتگان برای انسانهای مؤمنی که همچون ایشان به توحید و یکتایی خداوند معترف بوده، و از هر معبودی جز او اعلان برائت و بیزاری مینمایند دعا کرده و طلب مغفرت و آمرزش مینمایند و از خداوند میطلبند که این مؤمنین و پدران و مادران و همسران و فرزندان نیکوکارشان را وارد بهشت گرداند و آنان را از فرجام بد گناهانی که مرتکب گشتهاند مصون دارد و رحمتش آنان را دربرگیرد که این همان کامیابی بزرگ است.
این دعای فرشتگان برای مؤمنان، از جمله فواید ایمان و فضایل و ثمرات زیاد آن است چرا که خداوند سبحان فرشتگان مقربش را جهت دعای در نهان برای مؤمنین اختصاص داده است پس مؤمن به سبب ایمانش از چنین فضیلت بزرگی برخوردار میگردد.
این آیات به وضوح نشاندهنده آن است که رابطه و پیوند ایمانی بزرگترین و استوارترین رابطه، و بلکه همان رابطهی حقیقی است که پاره نشده و پیوند محکمی است که شکاف برنمیدارد.
علامه محمد امین شنقیطی/ دلالت این آیات ارجمند بر این مطلب را توضیح داده و میگوید: «خداوند متعال بیان داشته که رابطه و پیوندی که میان فرشتگان حامل عرش و فرشتگانی که پیرامون آنند [از یک سو] و آدمیان در زمین [از سوی دیگر] وجود دارد و موجب میشود که این فرشتگان این دعای نیکو و عظیم را در درگاه خداوند برای آدمیان بنمایند، بیشک همان رابطه و پیوند ایمان به خداوند جلجلاله است، چرا که خداوند درخصوص فرشتگان میفرماید: ﴿وَیُؤۡمِنُونَ بِهِۦ﴾ و آنان را به ایمان [داشتن به خدا] توصیف میکند، و درخصوص آدمیانی که فرشتگان برای آنان طلب مغفرت میکنند میفرماید: ﴿وَیَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْۖ﴾ آنان را نیز به ایمان [داشتن] توصیف میکند، این خود گواه و نشاندهنده آن است که عامل رابطه و پیوند میان آنان همان ایمان است و این بزرگترین رابطه و پیوند است... تا آنجا که میگوید: در مجموع میان مسلمانان اختلافی بر سر این مطلب نیست که رابطه و پیوندی که افراد روی زمین را به همدیگر پیوند میدهد، و اهل زمین و آسمان را با هم مرتبط میگرداند همان رابطه و پیوند لا اله الاّ الله است»[1].
این خود گواه بر فضیلت عظیم ایمان و اثر بزرگ آن بر اهل ایمان و جایگاه والای فرد مؤمن نزد پروردگار است، همچنان که سلیم بن عیسی/ میگوید: «مؤمن چه اندازه نزد خداوند گرامی است تا آنجا که او در حالی که بر روی تختش خوابیده فرشتگان در همان حال برای او طلب مغفرت و آمرزش میکنند»[2] این فقط فرشتهها نیستند که برای فرد مؤمن دعا میکنند بلکه همچنین پیامبران خداوند و بندگان صالح و نیکوکارش برای او دعا میکنند.
ابونعیم در «الحلیه» از یحیی بن عمربن راشد تیمی روایت کرده که گفت: من در پی تجارت بودم هر آنچه را داشتم در این کار هزینه کردم اما چیزی به دست نیاوردم، وقتی این خبر به سفیان بن عینیه رسید نزدم آمد و گفت: برای چیزهایی که از دست دادهای تأسف مخور و بدان اگر اینها را خداوند به عنوان روزی تو قرار داده بود قطعاً به تو عطا میشد، سپس به من گفت: تو را مژده باد، به هر حال تو بر خیر و نیکی هستی، میدانی چه کسی برایت دعا کرده؟ گفتم: چه کسی برایم دعا کرده؟ سفیان گفت: فرشتگان حامل عرش برایت دعا کرده و میکنند. گفتم: فرشتگان حامل عرش برایم دعا میکنند! سفیان گفت: آری، و نوح u نیز برایت دعا کرده است، گفتم: نوحu برای من دعا کرده است! گفت: آری، و ابراهیمu نیز برایت دعا کرده است، گفتم: ابراهیمu برایم دعا کرده است! سفیان گفت: آری، و محمدr نیز برایت دعا کرده است. گفتم: کجا برایم دعا کردهاند؟ سفیان گفت: آیا این سخن خداوند را نشنیدهای که میفرماید:
﴿ٱلَّذِینَ یَحۡمِلُونَ ٱلۡعَرۡشَ وَمَنۡ حَوۡلَهُۥ یُسَبِّحُونَ بِحَمۡدِ رَبِّهِمۡ وَیُؤۡمِنُونَ بِهِۦ وَیَسۡتَغۡفِرُونَ لِلَّذِینَ ءَامَنُواْۖ﴾ [المؤمن: 7].
«کسانی که عرش را حمل میکنند وآنان که پیرامون آن [عرش] هستند با ستایش پروردگارشان تسبیح میگویند و به او ایمان دارند و برای مؤمنان آمرزش میخواهند».
گفتم: نوحu کجا برایم دعا کرده؟ گفت: آیا این سخن خداوند را نشنیدهای که میفرماید:
﴿رَّبِّ ٱغۡفِرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیَّ وَلِمَن دَخَلَ بَیۡتِیَ مُؤۡمِنٗا وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۖ﴾ [النوح: 28].
«[نوح گفت:] پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را و هر آنکس را که مؤمن به خانهام درآید و مردان مؤمن و زنان مؤمن را بیامرز».
گفتم: ابراهیمu کجا برایم دعا کرده است؟ سفیان گفت: آیا این سخن خدا را نشنیدهای که میگوید:
﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لِی وَلِوَٰلِدَیَّ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ یَوۡمَ یَقُومُ ٱلۡحِسَابُ ٤١﴾ [إبراهیم: 41].
«[ابراهیم گفت:] پروردگارا، مرا و پدر و مادر مرا و مؤمنان را، روزی که حساب برپا میگردد، بیامرز».
گفتم: محمدr کجا برایم دعا کرده است؟ سفیان سرش را تکان داد سپس گفت: آیا این سخن خداوند را نشنیدهای که میفرماید:
﴿وَٱسۡتَغۡفِرۡ لِذَنۢبِکَ وَلِلۡمُؤۡمِنِینَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِۗ﴾ [محمد: 19].
«و برای گناهت و برای مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه».
پیامبرr از همه ما بیشتر مطیع خداوند بود و از همه ما نسبت به خودمان مهربانتر بود، و مهربانتر از آن بود که خداوند او را به کاری امر کند و او انجامش ندهد[3].
درخصوص دعای مؤمنین [برای همدیگر] اندکی پیش سخن گفتیم، به هنگام بیان دعایشان در این سخن خداوند که میفرماید:
﴿وَٱلَّذِینَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ یَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِینَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِیمَٰنِ﴾
[الحشر: 10].
«کسانی که پس از مهاجرین و انصار به دنیا میآیند، میگویند: پروردگارا! ما را و برادران ما را که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفتهاند بیامرز».
این دعای فرشتهها دربرگیرندهی بخش بزرگی از کمال ادب در دعا و درخواست نیکو و خیرخواهی برای بندگان مؤمن خداوند است.
علامه ابن سعدی/ در این باره میگوید: «این دعای فرشتگان متضمن کمال شناخت آنها نسبت به پروردگارشان است و آنها با اسماء حسنی به خدا متوسل میشوند، اسمایی که خداوند دوست دارد بندگان با توسل به آن دعا کنند و نیز دوست دارد در تمامی دعاهایشان اسمی از اسماءالله به کار ببرند که با درخواستی که از خداوند دارند متناسب باشد. پس وقتی که آنها از خداوند خواستند تا رحمت را بر آنها نازل گرداند و آنچه را که نفس انسانی اقتضا نماید از آنان دور کند، انسانی که خداوند نقص او را میداند و اینکه همواره مایل به ارتکاب گناه است. و امثال این مبادی و اسبابی که علم الهی بر آن محیط است. از این رو آنها به نام «الرحیم» و «العلیم» متوسل میشوند و دعای فرشتگان کمال ادب آنان نسبت به خداوند متعال است، زیرا به ربوبیت عام و خاص الهی نسبت به خودشان اعتراف میکنند، و اینکه آنها هیچ اختیاری ندارند و اینکه دعای آنان و درخواستشان از پروردگار درخواست فردی است که از هر جهت نیازمند و محتاج است، و چیزی را بر پروردگارش تحمیل نمینماید، بلکه فقط از سر فضل و کرم و احسان او چیزی را از وی میطلبند. همچین دعای فرشتگان متضمن آن است که آنان کاملاً با پروردگارشان موافق هستند؛ اعمالی را دوست دارند که مورد پسند پروردگارشان است و آن عبادتهایی است که انجام دادهاند، و همانند کسانی تلاش کردهاند که خدا را دوست دارند و آنها مؤمنانی هستند که خداوند آنان را از میان بندگانش دوست دارد پس خداوند از دیگر انسانهای مکلف –به جز مؤمنانشان ـ نفرت دارد، و فرشتگان چون مؤمنان را دوست دارند برای آنها نزد خدا دعا کرده و برای بهبود یافتن احوالشان میکوشند، چرا که دعا برای شخص روشنترین دلیل بر محبت آن فرد از سوی دعاگو است، چون او جز برای کسی که دوستش دارد دعا نمیکند»[4].
همچنین این خود گواهی است بر خیرخواهی فرشتگان نسبت به بندگان مؤمن خدا، مطرف بن عبدالله بن شخیر/ میگوید: «خیرخواهترین بندگان خدا برای مؤمنان، فرشتگان هستند، و بدخواهترین و خائنترین بندگان برای مؤمنان، شیاطیناند»[5].
ما با دوست داشتن فرشتگان به خدا نزدیکی میجوییم. فرشتگانی که از پرستش خدا سرکشی نمیکنند و خسته نمیشوند. شب و روز تسبیح میگویند و سستی نمیورزند. همچنان که با تنفر و بیزاری از شیاطین به خدا تقرب و نزدیکی میجوییم شیاطینی که میان مردم فساد میکنند، و اصلاح و نیکوکاری نمیکنند، نسبت به پرستش خدا سرکشی کرده و از خیر دوری میگیرند، آنان خود گمراهند و دیگران را گمراه میکنند، خداوند ما را از آنان و شرشان محفوظ و مصون دارد همانا خدا شنونده دعا و اجابتکننده آن است.