اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

اهل سنت

آنچه در این وبلاگ مخالف قرآن و سنت بود دور بندازید. الله در قرآن میفرماید:(پس بندگانم را بشارت ده، همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند. اینانند که خداوند هدایتشان کرده و اینانند که خردمندانند». زمر، آیه 17 و 18

۲۰۸- از جمله دعاهای مؤمنان (۵)

۲۰۸- از جمله دعاهای مؤمنان (۵)

1-    از جمله دعاهای عظیم مؤمنان، دعایی است که خداوند در زمره‌ی صفات متقین از آن نام برده و می‌فرماید:

﴿ٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَآ إِنَّنَآ ءَامَنَّا فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ١٦ [آل عمران: 16].

«آنان که می‌‌گویند: پروردگارا، به راستی ما ایمان آورده‌ایم، پس گناهان ما را برایمان بیامرز و ما را از عذاب آتشِ [جهنم] حفظ کن».

حافظ ابن کثیر در تفسیر این آیه می‌گوید: «خداوند متعال بندگان متقی‌ و پرهیزگارش را که به آنان وعده پاداش فراوان داده است را این‌گونه توصیف می‌کند که: ﴿ٱلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَآ إِنَّنَآ ءَامَنَّا آنان که می‌گویند: پروردگارا به راستی ما به تو و کتابت و فرستاده‌ات ایمان آورده‌ایم، ﴿فَٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا به خاطر ایمان ما به تو و به آنچه دستور داده‌ای و با توجه به لطف و احسان و رحمتت گناهان ما را برایمان بیامرز و از سر کوتاهی ما درگذر و ما را از عذاب آتش [جهنم] حفظ کن»[1].

این آیه دلیلی است بر مشروعیت توسل جستن به خدا با ایمان و عمل نیک، و این‌که این خود وسیله‌ای مهم نزد خدا برای پذیرش دعاست.

قاسمی در تفسیرش از حاکم نقل کرده که گفت: «این آیه دلیلی است بر این‌که جایز است شخص دعاکننده، طاعات و عبادات و دیگر کارهایی که با آنها به خدا تقریب جسته را بیان داشته سپس دعا کند.»

قاسمی می‌گوید: «آنچه در صحیحین[2] آمده، مؤید این مطلب است. حدیث کسانی که به غار پناه بردند، و [برای باز شدن در غار] هر کدام از آنها [در دعا به درگاه خدا] به کار نیکش توسل جست و با این کار خداوند آنان را نجات داد»[3].

2-    از جمله دعاهای بیان شده در قرآن دعای حواریون، یاوران خدا و دین او است، خداوند می‌فرماید:

﴿قَالَ ٱلۡحَوَارِیُّونَ نَحۡنُ أَنصَارُ ٱللَّهِ ءَامَنَّا بِٱللَّهِ وَٱشۡهَدۡ بِأَنَّا مُسۡلِمُونَ ٥٢ رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلۡتَ وَٱتَّبَعۡنَا ٱلرَّسُولَ فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٥٣                                                                        [آل عمران: 52-53].

«حواریان گفتند: ما یاوران [دین] خدا هستیم. به خدا ایمان آورده‌ایم و گواه باش به آن‌که ما فرمانبرداریم. پروردگارا، به آنچه فرو فرستاده‌ای ایمان آوردیم و از رسول [تو] پیروی کردیم. ما را در زمره گواهان بنویس».

این خبری از سوی خدا درباره حواریون است که دربرگیرنده‌ی دعای آنان به درگاه پروردگار است می‌گویند:

﴿رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلۡتَ وَٱتَّبَعۡنَا ٱلرَّسُولَ فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٥٣     [آل عمران: 53].

حواریون، یاران برگزیده و یاوران حضرت عیسی بن مریم u اند که در تصدیق و یاری عیسیu صادق و خالص بودند.

خداوند در خلال ستودن آنان دعایشان را بیان می‌کند که خود بیان‌گر تمجید از آن دعا و جایگاه والای آن است.

این‌که می‌گویند: ﴿رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلۡتَ وَٱتَّبَعۡنَا ٱلرَّسُولَ یعنی: پروردگارا ما کتابت (انجیل) را که فرو فرستاده‌ای تصدیق و بدان اعتراف نموده‌ایم و بی‌شک حقی فرو فرستاده شده از سوی پروردگار جهانیان است و مشتمل بر بیان حق و هدایت مخلوقات است، و از فرستاده‌ات که تو او را مبعوث کرده‌ای -و او عیسیu است- پیروی کردیم و به خاطر دینت که او را به خاطر آن مبعوث نموده‌ای از پیروانش شدیم و او را در راه حق یاری دادیم حقی که او را به خاطر آن به سوی بندگانت فرستاده‌ای. آنان این سخنان را پیش از دعا و درخواست‌شان بیان کردند و با این کار در اجابت آنچه درخواست نمودند و بر آوردن آنچه آرزویش را کردند با آن به پروردگارشان توسل جستند.

این‌که گفتند: ﴿فَٱکۡتُبۡنَا مَعَ ٱلشَّٰهِدِینَ ٥٣ «ما را در زمره‌‌ی گواهان بنویس.» این همان خواسته‌ی مورد آرزوی آنان است، یعنی: «نام ما را در زمره‌ی کسانی ثبت کن که گواه بر حق‌اند و به وحدانیت تو اعتراف نموده‌اند و رسولت را تصدیق کرده‌اند و از امر و نهی تو تبعیت نموده‌اند، ما را در زمره‌ی آنان و با آنان قرار ده کسانی که بدانان حرمت نهاده‌ای و ما را جانشینان آنان قرار ده، و ما را در زمره‌ی کسانی قرار مده که به تو کفر ورزیده‌اند و دیگران را از راه تو بازداشته‌اند و با امر و نهی تو مخالفت ورزیده‌اند»[4] خداوند این مطلب را از آنان بیان داشته تا مؤمنین بدانان تأسی جویند و نیکوکاران آنان را الگوی خویش سازند.

امام طبری/ می‌گوید: «خداوند به این شیوه راه کسانی که از کردار و گفتارشان خشنود گردیده را به مخلوقاتش می‌شناساند تا از آنان پیروی کرده و از شیوه آنان تبعیت کنند و به احترام و کرامتی که خداوند بدانان نموده دست یابند»[5].

3-    از جمله دعاهای اهل ایمان، دعایی است که در این سخن خداوند آمده است که می‌فرماید:

﴿وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیّٖ قَٰتَلَ مَعَهُۥ رِبِّیُّونَ کَثِیرٞ فَمَا وَهَنُواْ لِمَآ أَصَابَهُمۡ فِی سَبِیلِ ٱللَّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا ٱسۡتَکَانُواْۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلصَّٰبِرِینَ ١٤٦ وَمَا کَانَ قَوۡلَهُمۡ إِلَّآ أَن قَالُواْ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِیٓ أَمۡرِنَا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٤٧ فَ‍َٔاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا وَحُسۡنَ ثَوَابِ ٱلۡأٓخِرَةِۗ وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٤٨

                                                                                                                      [آل عمران: 146-148].

«و چه بسا پیامبری که توده‌هایی انبوه همراه او نبرد کردند، و از هر آنچه در راه خدا به آنان رسید سستی نورزیدند و ناتوان نشدند و زبونی‌ نشان ندادند. و خداوند بردباران را دوست می‌‌دارد و سخن آنان جز این نبود که گفتند: پروردگارا، گناهانمان و اسرافمان را در کارمان بیامرز و گام‌هایمان را استوار بدار. و ما را بر گروه کافران پیروز گردان. پس خداوند پاداش [این] دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنان عطا کرد و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد».

در این آیات از مؤمنان صادق و صابر پیرو دیگر انبیاء گذشته به خاطر قدرت و شجاعت و تحمل انواع مشکلات و آزمایش‌ها و رنج‌هایی که در راه خدا کشیدند بی‌آن‌که دل‌هایشان سست شده و روحیه‌ی خود را از دست دهند و در برابر دشمن خوار و ذلیل گردند بلکه به عکس صبر کرده و پایداری نمودند، تمجید و ستایش به عمل آمده است.

این مؤمنین هرگاه با موقعیت‌های دشوار رویارو می‌شدند فقط به خداوند پناه برده و با لابه و زاری به درگاهش دعا کرده و می‏گفتند:

﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِیٓ أَمۡرِنَا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٤٧   [آل عمران: 147].

این‌که می‌گفتند: ﴿رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسۡرَافَنَا فِیٓ أَمۡرِنَا هم‌چنان که امام طبری می‌گوید معنایش آن است که: «گناهان کوچک ما را ببخش و گناهانی که در آنها زیاده‌روی و تندروی کرده‌ایم و مرتکب گناه کبیره گشته‌ایم را بیامرز، گویی معنی سخن این است که: گناهانمان را بر ما بیامرز: چه گناهان صغیره و چه گناهان کبیره»[6].

این‌که گفتند: ﴿وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ١٤٧ «و گام‌هایمان را استوار بدار. و ما را بر گروه کافران پیروز گردان». پیش‌تر شبیه همین دعا به هنگام سخن درباره دعای طالوت و لشکریانش در رویاروی‌شان با جالوت و لشکریانش در سوره بقره و به هنگام سخن درباره آخرین آیه سوره بقره بیان شد.

کوتاه سخن آن‌که: این مؤمنین -در این موقعیت-  صبر کرده، سستی و ضعف و ذلت را کنار نهاده، توبه و استغفار نموده و از پروردگارشان طلب یاری و پیروزی کردند، یاری و پیروزی در دست خدا بوده و آن را از او طلبیدند، خداوند نیز دعایشان را اجابت کرد و در دنیا و آخرت عاقبت نیکو بدانان ارزانی داشت و به همین خاطر فرمود: ﴿فَ‍َٔاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ ثَوَابَ ٱلدُّنۡیَا خداوند پاداش این دنیا از جمله یاری و پیروزی و قدرت یافتن در آن سرزمین را به آنان عطا کرد، ﴿وَحُسۡنَ ثَوَابِ ٱلۡأٓخِرَةِۗ و پاداش نیک آخرت که همان نعمات پایدار در بهشت برین است را نیز به آنان ارزانی داشت.

همه‌ی این‌ها پاداشی است برای آنان به خاطر نیکوکاری‌شان در عبادت پروردگار و نیکوکاری‌شان در معامله با خلق او، و به همین خاطر خداوند فرمود: ﴿وَٱللَّهُ یُحِبُّ ٱلۡمُحۡسِنِینَ ١٤٨ «و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد».




[1]- تفسیر ابن‌کثیر (2/17)

[2]- بخاری (2215)، و مسلم (2743) به نقل از ابن‌عمر t

[3]- تفسیر قاسمی (4/808-807)

[4]- تفسیر طبری (5/445)

[5]- تفسیر طبری (5/445)

[6]- تفسیر طبری (6/120)

۲۰۷- از جمله دعاهای مؤمنان (۴)

۲۰۷- از جمله دعاهای مؤمنان (۴)

1-    از جمله دعاهای مؤمنان که در قرآن بیان شده دعایی است که در آین آیات آمده است:

﴿هُوَ ٱلَّذِیٓ أَنزَلَ عَلَیۡکَ ٱلۡکِتَٰبَ مِنۡهُ ءَایَٰتٞ مُّحۡکَمَٰتٌ هُنَّ أُمُّ ٱلۡکِتَٰبِ وَأُخَرُ مُتَشَٰبِهَٰتٞۖ فَأَمَّا ٱلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمۡ زَیۡغٞ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنۡهُ ٱبۡتِغَآءَ ٱلۡفِتۡنَةِ وَٱبۡتِغَآءَ تَأۡوِیلِهِۦۖ وَمَا یَعۡلَمُ تَأۡوِیلَهُۥٓ إِلَّا ٱللَّهُۗ وَٱلرَّٰسِخُونَ فِی ٱلۡعِلۡمِ یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِۦ کُلّٞ مِّنۡ عِندِ رَبِّنَاۗ وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّآ أُوْلُواْ ٱلۡأَلۡبَٰبِ ٧ رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةًۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ ٨ رَبَّنَآ إِنَّکَ جَامِعُ ٱلنَّاسِ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ ٩                     [آل عمران: 7-9].

«و راسخان در علم می‌گویند: به آن ایمان آورده‌ایم. همه [آن از محکم و متشابه] از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان پند نمی‌پذیرند. پروردگارا، دل‌های ما را پس از آن‌که ما را هدایت کردی [از حق] مگردان و به ما از نزدِ خود بخششی ارزانی دار. به راستی [که] بخشنده تویی. پروردگارا، بی‌شک تو گردآورنده مردم در روزی هستی که شکی در [وقوعِ] آن نیست. بی‌گمان خداوند وعده [خود] را خلاف نمی‌کند».

خداوند متعال در این آیات از راسخان در علم چنین خبر می‌دهد که آنان به درگاه پروردگارشان دعا کرده و می‌گویند:

﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةًۚ إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ ٨

                                                                                                                                      [آل عمران: 8].

امام طبری/ می‌گوید: «تفسیر سخن پروردگار این است که راسخان در علم می‌گویند: به آیات متشابه قرآن ایمان داریم، و همانا آیات متشابه و محکم، هر دو فرو فرستاده شده از سوی پروردگار ما، و وحی اوست، هم‌چنین می‌گویند: ﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا یعنی: آنان -در حالی که متمایل‌اند پروردگارشان آنان را از ابتلایی که بر سر کسانی که در دل کژی دارند آمده، بازدارد یعنی کسانی که به دنبال آیات متشابه قرآن می‌گردند آن هم برای فتنه‌جویی و طلب تأویلش، تأویلی که جز خدا کسی آن را نمی‌داند- می‌گویند: پروردگارا ما را شبیه کسانی که قلب‌های‌شان از حق منحرف گشته و دیگران را از راه تو بازمی‌دارند قرار مده. ﴿لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا دل‌های ما را از هدایتت منحرف مگردان ﴿بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا بعد از این‌که ما را بدان هدایت نمودی، ما را توفیق ایمان به آیات محکم و متشابه کتابت ارزانی دار، ﴿وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحۡمَةًۚ پروردگارا از رحمت خود به ما ببخش. مقصود از این سخن آن است که: از جانب خودت توفیق و ثباتی درخصوص آنچه بدان معقتدیم، از اعتراف به آیات محکم و متشابه کتابت؛ به ما ارزانی دار. ﴿إِنَّکَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ ٨ بی‌شک این تویی که به بندگانت توفیق و استقامت بر راه دین و تصدیق کتاب و پیامبرت ارزانی می‌داری»[1] این دعا، دعایی مهم و بابرکت است.

از ام‌ المؤمنین أ‌م سلمه ل روایت شده که گفت: بیشترین دعای پیامبرr این بود که: «اَللَّهُمَّ مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ، ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَی دِینِکَ: خداوندا، ای دگرگون‌کننده دل‌ها، دلم را بر دینت پایدار و استوار بگردان»، ام‌سلمه گوید: گفتم: آیا قلب‌ها دگرگون می‌شوند؟ پیامبرr فرمود: «آری، خداوند هیچ انسانی را نیافریده است مگر این‌که قلبش بین دو انگشت از انگشتان خداوند قرار دارد، اگر خداوند بخواهد آن را استوار داشته، و اگر بخواهد منحرف می‌گرداند»[2].

از پروردگارمان می‌طلبیم که پس از آن‌که هدایت‌مان کرد دل‌های ما را دستخوش انحراف نگرداند، هم‌چنین از او می‌طلبیم که از جانب خود رحمتی بر ما ارزانی دارد، بی‌شک او بسیار بخشاینده است.

از عبدالله بن عمروبن عاص ب روایت است که از پیامبرخداr شنید که فرمود: «همه دل‌های آدمیزادگان مانند یک دل، میان دو انگشت از انگشتان خدای رحمان قرار دارند و هرگونه که بخواهد آن‌ها را می‌گرداند.» سپس پیامبرخداr فرمود: «اَللَّهُمَّ مُصَرِّفَ الْقُلُوبِ صَرِّفْ قُلُوبَنَا عَلَی طَاعَتِکَ: خدایا، ای گرداننده دل‌ها، دل‌های ما را بر فرمان‌برداری خود بگردان»[3].

این‌که می‌فرماید:

﴿رَبَّنَآ إِنَّکَ جَامِعُ ٱلنَّاسِ لِیَوۡمٖ لَّا رَیۡبَ فِیهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُخۡلِفُ ٱلۡمِیعَادَ ٩ [آل عمران: 9].

نقلی است از آنچه راسخان در علم به همراه دعای پیشین‌شان بیان می‌دارند.

امام طبری/ می‌گوید: «این بخش از آیه از سخنانی است که با ذکر آن از سخنانی که متروک گذاشته شده ما را بی‌نیاز می‌کند به این معنی که: پروردگارا، بی‌شک تو در قیامت گردآورنده مردم هستی پس در آن روز ما را مورد مغفرت و عفو قرار بده چرا که تو خلاف وعده نمی‌کنی، کسی که به تو ایمان آورده و از پیامبرت تبعیت نموده و بدانچه در کتابت بدان دستور داده‌ای عمل نموده است بی‌شک تو در آن روز او را می‌بخشی.

این آیه درخواست مؤمنین از پروردگارشان است تا آنان را بر آنچه که اکنون بر آن هستند ثابت‌قدم نگه دارد و به وسیله ایمان نیکو به خدا و رسول و قرآنش یاریشان دهد تا زمانی که مرگشان فرامی‌رسد بر بهترین اعمال و ایمان بمیرند زیرا می‌دانند وقتی این کار را انجام دادند ورود به بهشت بر آنان واجب خواهد شد زیرا خود وعده داده است هرکس از بندگانش این کار را بکند داخل بهشتش می‌کند در حقیقت این آیه اگرچه روند خبری دارد اما در حقیقت نوعی درخواست و دعا و طلبیدن از پروردگار است»[4].

این جایگاهی که این راسخان در علم در آن قرار دارند جایگاهی رفیع است که بیان‌گر کمال دینداری و پرستش نیکو و شدت‌ ارتباط با پروردگار خالق، و پناهندگی تمام و کمال به او و فروتنی‌شان در برابر اوست، در حالی که به رحمتش امیدوار بوده و از عذابش می‌ترسند، و از او درخواست پایداری بر دین صحیح و صراط مستقیم او را دارند.

این متن ارجمند بیان تعدادی از خصال پاک و صفات زیبای اینان را به رشته ]تحریر] کشیده است در حالی که خداوند با این بیان آنان را ستوده و جایگاه والا و مقام بالای آنان را آشکار گردانیده است.

علامه عبدالرحمن بن سعدی/ می‌گوید: «خداوند سبحان راسخان در علم را با هفت صفت ستوده که عنوان سعادت آدمی‌اند:

1-    علمی که راه رساننده به خدا و روشنگر احکام و دستورات و فرامین او است.

2-    راسخ بودن در علم، این اندازه‌‌ای افزون بر مجرد علم است، بی‌شک راسخ در علم بودن اقتضای آن را دارد که شخص عالم، محقق، عارف و باریک‌بین باشد، خداوند به چنین کسی ظاهر و باطن علم را یاد داده است لذا از لحاظ علم و حال و عمل گام‌هایش در اسرار شریعت استوار گشته است.

3-    خداوند آنان را به ایمان داشتن به تمامی کتابش توصیف نموده و این‌که متشابه آن را به محکمش بازمی‌گردانند، ﴿یَقُولُونَ ءَامَنَّا بِهِۦ کُلّٞ مِّنۡ عِندِ رَبِّنَاۗ.

4-    از خداوند می‌طلبند که آنان را از آنچه کجروان و منحرفان بدان مبتلا گشته‌اند مصون و محفوظ دارد.

5-    به هدایتی که خداوند به آنان ارزانی و اعطا نموده اعتراف و اقرار می‌نمایند: ﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَیۡتَنَا.

6-    آنان با این حال از خداوند طلب رحمتش را می‌نمایند رحمتی که دربرگیرنده دست‌یابی به هر خیری و دور کردن و دفع کردن هر شری است، و با نام وهاب [که یکی از نام‌های خداوند است] به او توسل می‌جویند.

7-    خداوند از ایمان و یقین‌شان به روز قیامت و ترسشان از آن روز خبر داده است این اندیشه برای [واداشتن به] انجام کارهای مطلوب لازم بوده و عامل بازدارنده از لغزش‌هاست»[5].

قومی که این چنین ویژگی‌ای را داشته باشند شایسته آن است که بکوشند خود را به زیور آن بیارایند و با این دعاهای مبارک و درخواست‌های بزرگ خداوند را بخوانند.




[1]- تفسیر طبری (5/228-227)

[2]- احمد (6/302-301)، و ترمذی (3522) و آلبانی/ در «صحیح سنن ترمذی» (3/447) آن را صحیح دانسته است.

[3]- مسلم شماره (2654)

[4]- تفسیر طبری (5/234-233)

[5]- تفسیر ابن‌‌سعدی (ص: 127)

۲۰۶- دعای مؤمنان در پایان سوره بقره (۳)

۲۰۶- دعای مؤمنان در پایان سوره بقره (۳)

در این جا باقی‌مانده سخن درباره مفاهیم دعاهای مبارک وارد شده در پایان سوره‌ی بقره را کامل می‌کنیم. هم‌چنان که به ذکر برخی از فضائل این دو آیه می‌پردازیم که این سوره با آنها پایان می پذیرد.

این‌که می‌گوید: ﴿رَبَّنَا وَلَا تَحۡمِلۡ عَلَیۡنَآ إِصۡرٗا کَمَا حَمَلۡتَهُۥ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِنَاۚ یعنی: ما را مکلف به انجام کارهای شاق و سنگین مکن هر چند تاب و توان آنها را داشته باشیم، هم‌چنان که [به خاطر گناه و طغیان] بر دوش امت‌های پیش از ما تکالیف سخت و طاقت‌فرسا، و قید و بندهایی نهاده‌ای.

این تقاضا و درخواستی از خدا است که در امر و نهی‌اش تخفیف قائل شود، و پیامبرمان محمدr به این خاطر مبعوث گشته، هم‌چنان که پروردگار در کتابش او را این چنین توصیف کرده و می‌فرماید:

﴿ٱلَّذِینَ یَتَّبِعُونَ ٱلرَّسُولَ ٱلنَّبِیَّ ٱلۡأُمِّیَّ ٱلَّذِی یَجِدُونَهُۥ مَکۡتُوبًا عِندَهُمۡ فِی ٱلتَّوۡرَىٰةِ وَٱلۡإِنجِیلِ یَأۡمُرُهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَیَنۡهَىٰهُمۡ عَنِ ٱلۡمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ ٱلطَّیِّبَٰتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیۡهِمُ ٱلۡخَبَٰٓئِثَ وَیَضَعُ عَنۡهُمۡ إِصۡرَهُمۡ وَٱلۡأَغۡلَٰلَ ٱلَّتِی کَانَتۡ عَلَیۡهِمۡۚ فَٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ بِهِۦ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَٱتَّبَعُواْ ٱلنُّورَ ٱلَّذِیٓ أُنزِلَ مَعَهُۥٓ أُوْلَٰٓئِکَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ ١٥٧                  [الأعراف: 157].

«کسانی که از رسولی پیروی می‌‌کنند که پیامبر درس ناخوانده‌ای است که نام او را نزد خویش در تورات و انجیل نوشته می‌یابند. آنان را به [کارهای] پسندیده فرمان می‌دهد و آنان را از [کارهای] ناپسند باز می‌دارد. و پاکیزه‌ها را برای آنان حلال می‌گرداند و ناپاکیزه‌ها را بر آنان حرام می‌شمارد و بار گرانشان و قید [و بند]هایی را که بر [عهده‌ی] آنان بود، از [دوش]‌شان برمی‌دارد. پس آنان که به او ایمان آوردند و او را گرامی داشتند و او را یاری دادند و از نوری که با او فرو فرستاده شده است پیروی کردند، آنانند که رستگارند».

امام احمد در حدیثی از ام‌ المؤمنین عائشه ل روایت کرده که:

پیامبرr فرمودند: «من براساس آیین یکتاپرستی و گذشت و آسان‌‌گیری فرستاده شده‌‌ام»[1].

این‌که می‌گوید: ﴿رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلۡنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِۦۖ درخواستی است در مسائل قضا و قدر، و محنت‌ها و بلایا. به این معنی که ما را به چیزهایی که پیش از ما دیگران را بدان آزمودی، امتحان مکن؛ این بدان علت است که وقتی مؤمنین دانستند باید اوامر و نواهی الهی را گردن نهند از خداوند خواستند که در قضا و قدرش برایشان تخفیف قائل شود و نیز از او مسئلت نمودند که در اوامر و نواهیش برای آنان تخفیف بدهد.

این‌که می‌گوید: ﴿وَٱعۡفُ عَنَّا وَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَآۚ یعنی: در آنچه که میان ما و توست -از تقصیرات و لغزش‌های ما- که تو به آنها دانایی، از ما درگذر؛ و آنچه را که در میان ما و بندگان توست بر ما بیامرز؛ پس بدیها و اعمال زشتمان را بر آنان آشکار نگردان و در آینده نیز بر ما رحم فرما به این ترتیب که گرفتار گناهانی دیگر نگردیم، به همین خاطر گفته می‌شود: همانا شخص گناهکار نیازمند سه چیز است:

1-    خداوند آنچه را میان او و بنده گناهکار گذشته ببخشاید.

2-    گناه بنده را از دیگر بندگانش بپوشاند و او را در میان آنان رسوا ننماید.

3-    از آن پس نیز او را سالم نگه دارد و دچار گناه نگردد.

این سه موردی را که این دعا دربرگرفته که عبارتند از عفو، مغفرت و رحمت، مدار خوشبختی و سعادت آدمی است. عفو الهی دربرگیرنده‌ی نادیده گرفتن حق خداوند و بخشش بندگان به واسطه آن است، و مغفرت دربردارنده‌ی مصون داشتن بندگان از شر گناهانی است که مرتکب شده‌اند و پذیرش آنان از سوی خداوند و خشنود گشتن از آنان است، و رحمت دربرگیرنده‌ی دو مورد قبلی به همراه فزونی احسان و مهربانی و نیکوکاری است و این سه متضمن رهایی از شر و رستگاری به واسطه خیر است.

این‌که می‌گوید: ﴿أَنتَ مَوۡلَىٰنَا یعنی تو سرپرست و یاور مایی، و بر تو توکل کرده‌ایم و تو یار و یاوری، ما هیچ تحول و توانی نداریم مگر به واسطه یاری تو.

این توسل جستن به خداوند به واسطه اقرار آنان به این مطلب است که خداوند یار و یاور آنان است مولای حقی که جز او سرپرستی ندارند. و او یاری‌گر و هدایت‌کننده و کفایت‌کننده و یاری‌دهنده و پاسخگوی دعاهایشان و معبود آنان است.

این‌که می‌گوید: ﴿فَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٢٨٦ این بخش از آیه دعایی است که مؤمنین خواهان پیروزی بر دشمنان هستند و در ضمن نیز از خداوند می‌خواهند دشمنان را مغلوب کند تا دل‌هایشان آرام گیرد و خشم درونی‌شان با این کار فرو نشیند و نیز بتوانند آزادانه و آشکارا پروردگارشان را عبادت کنند و برنامه و سخنان او را بر مسند أعلی بنشانند.

بی‌شک این جملات بیان شده در این دو آیه آخر سوره بقره از جمله دعاهای مهم و عظیمی است که خداوند متعال آنها را به فرستاده‌اش محمدr و امت او اختصاص داده است، هم‌چنان که از عبدالله بن مسعودt روایت است که گفت: در شبی که پیامبرخداr به آسمان فرا برده شد به سدرة المنتهی رسید. سدرة المنتهی در آسمان ششم قرار داد. آنچه اززمین فرا برده می‌شود، بدان می‌رسد و از آن‌جا تحویل گرفته می‌شود و آنچه از فراز آن فرود آورده می‌شود، نیز بدان می‌رسد و از آن‌جا تحویل گرفته می‌شود. گفت:

﴿إِذۡ یَغۡشَى ٱلسِّدۡرَةَ مَا یَغۡشَىٰ ١٦                                                       [النجم: 16].

«بدان‌گاه که [درخت] سدره را آنچه پوشاند، فرو پوشاند».

فرمود: [آنچه سدره را می‌پوشاند] پروانه‌ای است از طلا. [در آن شب] سه‌چیز به پیامبرخداr داده شد: نمازهای پنج‌گانه به او داده شد؛ آیات پایانی سوره بقره به وی داده شدند، و گناهانِ بزرگ [و هلاک‌کننده که انجام‌دهنده را در آتش دوزخ فرو می‌برند]، برای آن‌کس از امتِ وی که برای خدا چیزی را شریک قرار نداده باشد، آمرزیده شدند[2].

از ابوذرt روایت شده که گفت: رسول اللهr فرمودند: «آیات پایانی سوره بقره از گنجینه موجود در زیر عرش به من داده شده، و به پیامبری پیش از من اعطا نشده است»[3].

از ابن عباسt روایت است که گفت: در حالی که جبرییل نزد پیامبرr نشسته بود، از فراز خود صدای دری شنید. سرش را بلند کرد و گفت: «این [صدای] دری از آسمان است که امروز گشوده شد و جز امروز هرگز گشوده نشده است. از آن [در] فرشته‌ای فرود آمد و گفت: این فرشته‌ای است که به زمین فرود آمد و جز امروز هرگز فرود نیامده است. سلام داد و گفت: تو را مژده باد به دو نور که به تو داده شده‌اند و آن‌ها پیش از تو به هیچ پیامبری داده نشده‌اند. [این دو نور] فاتحه کتاب و آیات پایانی سوره بقره است. هر حرفی از آن‌ها را که بخوانی، قطعاً به تو داده می‌شود»[4].

هم‌چنین از ابن عباس روایت است که گفت: چون این آیه نازل شد که می‌فرماید:

﴿وَإِن تُبۡدُواْ مَا فِیٓ أَنفُسِکُمۡ أَوۡ تُخۡفُوهُ یُحَاسِبۡکُم بِهِ ٱللَّهُۖ                     [البقرة: 284].

«و اگر آنچه را که در دل دارید آشکار کنید یا آن را پنهان دارید، خداوند به [خاطر] آن شما را به حساب می‌کشد».

در این هنگام از نزول این آیه بر دل‌های اصحاب چیزی وارد شد که از هیچ‌چیز دیگر بر دل‌های‌شان چنان چیزی وارد نشده بود (یعنی اصحاب احساس کردند که به تکلیفی خارج از حد توان خود مکلف شده‌اند. از این رو سخت تحت فشارقرار گرفتند). اما رسول خداr به اصحاب فرمودند: «بگویید: شنیدیم و اطاعت کردیم تسلیم شدیم». راوی می‌گوید: حق تعالی ایمان [یعنی انقیاد و تسلیم] را در دل‌هایشان انداخت [و اصحاب آن کلمات را تکرار کردند] آن‌گاه حق‌‌تعالی نازل فرمود:

﴿لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ لَهَا مَا کَسَبَتۡ وَعَلَیۡهَا مَا ٱکۡتَسَبَتۡۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِینَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ           [البقرة: 286].

«خداوند هیچ‌کس را جز [به اندازه] توانش مکلف نمی‌سازد. [هرکس] آنچه [از کارهای نیک] که انجام دهد، به سود اوست و [هر] آنچه [از گناهان که به عمد] مرتکب شود به زیان اوست. پروردگارا، ما را [به عقوبت آنچه] اگر فراموش یا خطا کنیم، مگیر».

حق تعالی فرمود: یقینا چنین کردم.

﴿رَبَّنَا وَلَا تَحۡمِلۡ عَلَیۡنَآ إِصۡرٗا کَمَا حَمَلۡتَهُۥ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلۡنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِۦۖ وَٱعۡفُ عَنَّا وَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَآۚ أَنتَ مَوۡلَىٰنَا                                                                                   [البقرة: 286].

«پروردگارا! و بار گرانی را بر دوش ما مگذار هم‌چنان که بر دوش کسانی که پیش از ما بودند گذاشتی. پروردگارا! و از ما در گذر؛ و ما را ببخشای و بر ما رحمت آور؛ زیرا تو سرور و مولای مایی».

حق تعالی فرمود: یقیناً چنین کردم[5]. امام مسلم شبیه همین حدیث را به نقل از ابوهریره t روایت کرده است[6].

از ابومسعود بدری t روایت شده که گفت: رسول اللهr فرمودند: «کسی که در شبی این دو آیه را از انتهای سوره بقره بخواند، او را بس خواهند بود»[7].

این‌ها برخی از احادیثی است که درخصوص فضیلت این دو آیه نقل شده‌اند که بیان‌گر جایگاه والا و منزلت بالای این دو آیه و بزرگی بخشش و عطایی است که خداوند بر این امت، امت اسلام و امت محمدr نموده است.




[1]- احمد (6/116)، و آلبانی/ در «الصحیحه» (6/1024) آن را حسن دانسته است.

[2]- مسلم شماره (173)

[3]- أحمد (5/151)، و آلبانی/ در «الصحیحه» (1482) آن را صحیح دانسته است.

[4]- مسلم شماره (806)

[5]- مسلم شماره (126)

[6]- مسلم شماره (125)

[7]- بخاری شماره (4008)، و مسلم شماره (807)

۲۰۵- دعای مؤمنان در پایان سوره‌ی بقره (۲)

۲۰۵- دعای مؤمنان در پایان سوره‌ی بقره (۲)

1-    از جمله دعاهای مهم و بزرگ رسول اللهr و مؤمنین، دعاهایی است که خداوند در آیات پایانی سوره بقره بیان داشته است. خداوند می‌فرماید:

﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ کُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِکَتِهِۦ وَکُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَیۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیۡکَ ٱلۡمَصِیرُ ٢٨٥ لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ لَهَا مَا کَسَبَتۡ وَعَلَیۡهَا مَا ٱکۡتَسَبَتۡۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِینَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تَحۡمِلۡ عَلَیۡنَآ إِصۡرٗا کَمَا حَمَلۡتَهُۥ عَلَى ٱلَّذِینَ مِن قَبۡلِنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلۡنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِۦۖ وَٱعۡفُ عَنَّا وَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَآۚ أَنتَ مَوۡلَىٰنَا فَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٢٨٦ [البقرة: 285-286].

«رسولِ [خدا] به آنچه از [سوی] پروردگارش بر او فرو فرستاده شده، ایمان آورده است و مؤمنان [هم] هر یک به خداوند و فرشتگانش و کتاب‌هایش و فرستادگانش ایمان آورده‌اند [و گفتند:] میان هیچ‌یک از فرستادگانش فرق نمی‌گذاریم و گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا، آمرزش تو را [می‌خواهیم] و بازگشت به سوی توست. خداوند هیچ‌کس را جز [به اندازه‌ی] توانش مکلف نمی‌سازد. [هرکس] آنچه [از کارهای نیک] که انجام دهد، به سود اوست و [هر] آنچه [از گناهان که به عمد] مرتکب شود به زیان اوست. پروردگارا، ما را [به عقوبت آنچه] اگر فراموش یا خطا کنیم، مگیر. پروردگارا، بارِ گران را بر [عهده‌ی] ما منه. چنان که آن را بر [عهده‌ی] آنان که پیش از ما بودند، نهادی. پروردگارا، چیزی را که توان انجامش را نداریم بر ما تکلیف مکن و از ما درگذر و ما را بیامرز و ما را ببخشای. مولای ما تویی، ما را بر گروه کافران یاری ده».

این دعایی مهم و باعظمت است که خداوند آن را از فرستاده‌اش محمدr و بندگان مؤمن امت او نقل کرده است و آنان را به خاطر این دعا که در آن مصالح دین و آخرت را طلب نموده‌اند ستوده و مورد تمجید قرار داده است.

این‌که می‌گوید: ﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَیۡهِ مِن رَّبِّهِۦ این آیه از رسول اللهr خبر می‌دهد به این معنی که خداوند گواهی داده که رسولش به آنچه بر او نازل شده است ایمان دارد و دربردارنده‌ی این نکته نیز هست که علاوه بر پاداش رسالت و نبوت، کامل‌ترین پاداش‌ها را در میان مؤمنان نیز دارد زیرا با مؤمنان در ایمان آوردن شراکت جسته و به والاترین مراتب آن نیز دست یافته است و مضافاً با اعطای رسالت و نبوت بر آنان امتیاز یافته است.

این‌که می‌فرماید: ﴿وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ عطف بر «الرَّسُولُ» است، ‌و این گواهی برای مؤمنین است که آنان نیز به آنچه که رسول‌شان r‌بدان ایمان آورده، ایمان آورده‌اند.

این‌که می‌فرماید: ﴿کُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِکَتِهِۦ وَکُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦگواهی برای همگی آنان است که به ارکان پنج‌گانه، ایمان دارند. ارکانی که کسی مؤمن محسوب نمی‌گردد مگر به واسطه ایمان به آنها و این ارکان پنج‌گانه عبارتند از: ایمان به خداوند، و فرشتگانش، و کتاب‌هایش، و فرستادگانش، و روز آخرت. این‌که می‌فرماید: ﴿لَا نُفَرِّقُ بَیۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ نقلی است از اهل ایمان که آنان چنین می‌گویند که: میان هیچ‌یک از فرستادگان خداوند فرقی نمی‌گذارند به این شکل که به برخی ایمان داشته و به برخی دیگر باور نداشته باشند، بلکه به همگی باور و ایمان دارند، هر چند که برخی از پیامبران شریعت و قانون برخی دیگر را -به اذن خدا- منسوخ کرده‌اند تا آن‌جا که شریعت همه پیامبران با شریعت محمد مصطفیr خاتم پیامبران و فرستادگان نسخ شده است، پیامبری که قیامت براساس شریعت او برپا می‌گردد و پیوسته گروهی از امتش بر حق پایدار مانده و به یاری شریعتش می‌پردازند، مؤمنین با این ایمان از تمامی دسته‌‌های کفار که تمامی پیامبران را تکذیب می‏کنند و از آن دسته‌هایی که گروهی را تصدیق کرده و گروهی را تکذیب می‌کنند دوری می‌گیرند، کفر ورزیدن نسبت به یک پیامبر نسبت به تمامی پیامبران است. این‌که می‌فرماید: ﴿وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖیعنی: ای پروردگار ما، سخنت را شنیدیم و آن را درک کردیم و بدان پرداختیم، و تسلیم عمل به مقتضای آن گشتیم.

این اقرار و اعترافی از سوی آنان به دو رکن ایمان است. دو رکنی که ایمان فقط با آنها برپا می‌گردد که عبارتند از:

1-    سمع که دربرگیرنده قبول و تسلیم است.

2-    و طاعت و فرمانبرداری که دربرگیرنده گردن نهادن کامل و امتثال فرمان و دستور است.

سپس می‌گویند: ﴿غُفۡرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیۡکَ ٱلۡمَصِیرُ چرا که آنان می‌دانند که هرگز نمی‌توانند به تمامی حق مقام ایمان را به جای آورند هر چند آن را پذیرفته و اطاعت نمایند و از سوی دیگر ناگزیر سرشت و انگیزه‌های بشری بر آنان تسلط یافته و در برخی واجبات ایمان دچار کوتاهی و کم‌کاری می‌گردند و چیزی جز بخشش و مغفرت خداوند کار و حال‌شان را اصلاح نکرده و ترتیب نمی‌دهد لذا از خداوند طلب بخشش می‌نمایند بخشش و آمرزشی که اوج خوشبختی آنان و نهایت کمال‌شان است پس می‌‌گویند: ﴿غُفۡرَانَکَ رَبَّنَا، سپس اعتراف می‌کنند که سرنوشت و فرجام‌شان بازگشت به سوی مولایشان، حق متعال است حقی که ناگزیر به سویش بازمی‌گردند پس می‌گویند: ﴿وَإِلَیۡکَ ٱلۡمَصِیرُ.

این کلمات دربرگیرنده‌ی ایمان آنان به پروردگار و قرار گرفتن‌شان تحت اطاعت و بندگی او، و هم‌چنین بیان‌گر اعتراف‌شان به ربوبیت الله متعال، و نیازشان به مغفرت و آمرزش او، و اقرارشان به کوتاهی در انجام حق او، و بازگشت‌شان به قیامت و روز حسابرسی است.

این‌که می‌فرماید: ﴿لَا یُکَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ یعنی: خداوند به هیچ‌کس فراتر از طاقت و توانش تکلیف نمی‌کند بلکه تمامی اوامر و نواهی‌ای که بندگانش را بدان تکلیف می‌کند در حد توانشان بوده و آنان تاب و توان انجام آن‌ها را دارند، و این از نشانه‌های لطف و احسان و رحمت پروردگار به آفریده‌هایش است. این‌که می‌فرماید: ﴿لَهَا مَا کَسَبَتۡ وَعَلَیۡهَا مَا ٱکۡتَسَبَتۡۗ یعنی: هرکس کار نیک انجام دهد به سود اوست. هر آن‌که مرتکب شر و گناه گردد به زیان اوست، و این درخصوص کارهایی است که در ذیل تکلیف قرار می‌گیرند. این مطلب آشکارا بیان می‌دارد که ثمره و غایت تکلیف به آدمی بازمی‌گردد و این سود و زیان آدمیان هرگز متوجه خداوند سبحان نیست هم‌چنان که در حدیث قدسی، خداوند می‌فرماید: «ای بندگان من شما توان سود رساندن به مرا ندارید تا به من سودی رسانید و توان زیان رسانیدن به مرا ندارید تا زیانم رسانید» بلکه سود آنچه را به دست می‌آورند به نفع خودشان بوده و ضرر آنچه را کسب می‌کنند عایدشان می‌گردد هم‌چنان که خداوند متعال می‌فرماید:

﴿مَّنِ ٱهۡتَدَىٰ فَإِنَّمَا یَهۡتَدِی لِنَفۡسِهِۦۖ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیۡهَاۚ         [الإسراء: 15].

«هرکس که راه بیابد، فقط به [سود] خودش راه می‌یابد، و هرکس که گمراه شود، فقط به زیان خود گمراه می‌شود».

این‌که خداوند آدمیان را به انجام کاری دستور داده به این خاطر نبوده که او نیازمند انجام آن کار از سوی آدمیان بوده بلکه از سر رحمت و لطف و احسان و اکرام آنان را بدان دستور داده و اگر آنان را از کاری نهی نموده فقط به خاطر علاقه به آنان و حفظ و صیانت و عافیت آدمیان بوده است.

این‌که می‌گوید: ﴿رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِینَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ خداوند مؤمنین را به گفتن این دعا ارشاد و راهنمایی می‌کند، یعنی آنچه را که خداوند بندگانش را بدان مکلف کرده مسئولیت‌ها و فرامین و سفارشاتی است که باید آنها را مراعات کرده و بر آن مداومت ورزد و در اجرای آنها تخلف نورزد اما بر اثر غلبه سرشت بشری مرتکب فراموشی و خطا و ضعف و کوتاهی می‌شود، در این دعا مؤمنین از پروردگارشان می‌طلبند که در همه‌ی این موارد از آنان گذشت نموده و آنان را ببخشد و چنین اموری را از آنان دفع گرداند.

در حدیثی از ابن عباس ب روایت شده که رسول اللهr فرمودند: «خداوند قلم تکلیف را از امت من در حال خطا و فراموشی و چیزی که بر آن مجبور شوند و اختیاری نداشته باشند را برداشته است»[1].

و این به خاطر لطف و منت عظیم خداوند و فضل گسترده اوست که از خطا و فراموشی آدمی و اموری که از سر اجبار مرتکب شده، عفو و گذشت می‌نماید. حمد و ستایش از آن خداست، به خاطر فضل و احسانش؛ و سپاس و تشکر از آن اوست، به خاطر محبت و مهربانی‌اش.




[1]- ابن‌ماجه (2045)، و آلبانی/ در «صحیح سنن ابن‌ماجه» (1677) آن را صحیح دانسته است.

۲۰۴- دعاهای مؤمنان (۱)

۲۰۴- دعاهای مؤمنان (۱)

همانا خداوند در کتاب باشکوهش دعاهایی را نقل نموده و به واسطه‌ی آنها بندگان مؤمنش را بسیار ستوده است، و از برخی از بندگان نیکوکارش گفتارها و سخنانی را ایراد نمود، که آنان با آن گفتارها در برخی موقعیت‌ها و مناسبت‌ها خداوند را به فریاد خوانده و به درگاهش دعا کرده‌اند. کلماتی که دارای شیوه و اسلوبی نیکو بوده و در معنا و مفهوم عظیم‌اند.

شایسته‌ی فرد مسلمان است که بدان عنایت داشته و در آن اندیشیده و تأمل نماید و این‌که به حفظ آنها مشتاق بوده و با آن جملات و کلمات خداوند را به فریاد خوانده و به درگاهش دعا نماید [البته] هر کدام را در موقعیت و مناسبت خاص خودش [به کار گیرد]، بی‌شک خداوند سبحان به این خاطر این جملات را در کتابش نقل کرده و بازگو نموده تا بندگان مؤمنش در آن بیندیشند و آن را ملاک قرار داده و از آن پیروی کنند. در ذیل تعدادی از این دعاهای مبارک به همراه اندک پرداختنی به برخی از معانی و درس‌های آموزنده آن می‌آید:

1-    از جمله این سخن خداوند که می‌فرماید:

﴿وَمِنۡهُم مَّن یَقُولُ رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ٢٠١

                                                                                                                                       [البقرة: 201].

«و برخی از آنان می‌گویند: پروردگارا! در دنیا به ما نیکی رسان و در آخرت نیز به ما نیکی عطا فرما و ما را از عذاب آتش نگاهدار».

خداوند متعال این دعای بزرگ را در کتابش از گروهی از مؤمنین به او و رسولش که به زیارت مسجد‌الحرام پرداخته‌اند بازگو کرده است آنان با این دعا به راز و نیاز و طلب کردن از پروردگارشان پرداخته‌اند. خداوند این دعای آنان را به پاس تعریف و تمجیدشان بیان داشته چرا که آنان در دعایشان مصلحت هر دو سرای دنیا و آخرت را گرد آورده‌اند.

این‌که می‌گویند: ﴿رَبَّنَآ ندائی است که بیان‌گر اعتراف به ربوبیت خداوند، و مستلزم یگانگی او در الوهیت، و اعتقاد به کمال و جلال او در ذات و صفات و افعال است.

این‌که می‌گویند: ﴿ءَاتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ دعا برای همه چیزهای نیکوی دنیاست، خوشبختی و سعادتی که همگان در دنیا به دنبال آن می‌باشند، در داشتن صحت و تندرستی، روزی فراوان و حلال، خانه‌ای بزرگ، همسری شایسته، فرزندی که باعث روشنایی چشم گردد، رفاه و آسایش، علم مفید و عمل صالح و نامی نیکو و دیگر خواسته‌ها و مطالبات محبوب و جایز تجلی پیدا می‌کند و این جامع تمامی آن چیزهایی است که مفسرین در این مقام نقل کرده‌اند.

این‌که می‌گویند: ﴿وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ یعنی: در آخرت هم به ما نیکی عطا کن.

حافظ ابن کثیر/ می‌گوید: «اما بالاترین درجه خوشبختی در آخرت ورود به بهشت و دیگر ملحقات آن از جمله در امان ماندن از هراس بزرگ رستاخیز در صحرای محشر و حسابرسی آسان و دیگر امور نیکوی مرتبط با آخرت است»[1].

این‌که می‌گویند: ﴿وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ٢٠١ یعنی: عذاب آتش جهنم را از ما بازدار. این دعا برای رهایی از آتش جهنم و عدم ورود به آن است. این کار نیازمند مهیا کردن اسباب آن در دنیاست به این شکل که شخص از سخنان و کارهای حرام و گناه‌آلود دوری کرده و امور شبهه‌انگیز و حرام را رها نماید. این دعای مبارک از جامع‌ترین و فراگیرترین دعاهایی که برکات دنیا و آخرت را در خود گردآورده محسوب می‌شود. به همین خاطر در سنت پاک نبوی درخصوص جایگاه آن و تشویق و ترغیب به آن احادیثی نقل گردیده هم‌چنان که در حدیث از انسt نقل شده که گفت: بیشترین دعایی که رسول خداr آن را تکرار می‌کردند این دعا بود: ﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ٢٠١[2] امام مسلم در ادامه این روایت می‌افزاید که: «هرگاه انس می‌‌خواست یک دعا بخواند، همین دعا را می‌خواند و هرگاه می‌خواست دعای [بسیار] بخواند، این دعا را هم در آن می‌خواند».

ابوداود[3] از عبدالله بن سائب t روایت کرده که گفت: شنیدم که رسول اللهr -در میان رکن یمانی و حجرالأسود- می‌فرمود: ﴿رَبَّنَآ ءَاتِنَا فِی ٱلدُّنۡیَا حَسَنَةٗ وَفِی ٱلۡأٓخِرَةِ حَسَنَةٗ وَقِنَا عَذَابَ ٱلنَّارِ ٢٠١.

در صحیح مسلم[4] از انس روایت است که: پیامبرخداr به عیادت مردی از مسلمانان رفت که ضعیف و مانند جوجه شده بود. پیامبرخداr به او فرمود: «آیا برای چیز [خاصی] دعا می‌کردی، یا از او [خدا]، چیز خاصی می‌خواستی؟» گفت: آری. می‌گفتم: خدایا هر کیفری که قرار است در آخرت به من بدهی، آن را پیشاپیش در دنیا به من بده. پیامبرخداr فرمود: «تو توان [تاب آوردن] آن را نداری. چرا نگفتی: اَللَّهُمَّ آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَة وَفِی الآخِرَة حَسَنَة وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» گفت: پیامبرr برای او دعا کرد و او بهبود یافت.

امام بخاری در ادب ‌المفرد[5] روایت کرده که گروهی به نزد أنس بن مالک t آمدند تا برایشان دعای خیر کند، به انس t گفته شد: برادران تو نزد تو آمدند تا برای آنها نزد خدا دعا کنی. انس گفت: «اَللَّهُمَّ اغْفِرْلَنَا وَارْحَمْنَا، وآتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَة وَفِی الآخِرَة حَسَنَة وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ: خداوندا ما را ببخشای و بر ما رحم کن و در دنیا و آخرت به ما نیکی عطا فرما و ما را از عذاب دوزخ نجات ده». سپس از وی خواستند که بیشتر دعا کند. وی مثل آن را گفت و اظهار کرد که: «اگر این به شما داده شود، همانا نیکی دنیا و آخرت به شما داده می‌شود».

2-    از جمله دعاهای مؤمنین که در قرآن بیان شده دعایی است که در این آیه آمده:

﴿وَلَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِۦ قَالُواْ رَبَّنَآ أَفۡرِغۡ عَلَیۡنَا صَبۡرٗا وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٢٥٠    [البقرة: 250].

«و [مؤمنان] هنگامی که برای [مبارزه] با جالوت و سپاهیانش به میدان آمدند، گفتند: پروردگارا، بر [دل‌های] ما [بارانِ] شکیبایی فرو ریز و گام‌های ما را استوار دار. و ما را بر [ضدِّ] گروه کافران یاری ده».

این آیه داستان دعای دسته‌ای از مؤمنین یعنی طالوت و لشکریانش به هنگام رویارویی با دشمنان خداوند یعنی جالوت و لشکریانش است کسانی که برای خداوند شریک قرار می‌دادند و تعدادشان بسیار بیشتر از تعداد مؤمنین بود، به همین خاطر این مؤمنین به درگاه خداوند لابه و زاری کرده و از او طلب یاری و پیروزی بر مشرکین در این نبرد را نمودند هم‌چنان خداوند این‌گونه درباره آنان بیان می‌دارد که: ﴿وَلَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِۦ یعنی: هنگامی که حزب ایمان که تعداد اندک سپاهیان طالوت بودند در مقابل دشمنان‌شان که تعداد پرشمار سپاهیان جالوت بود قرار گرفتند، گفتند: ﴿رَبَّنَآ أَفۡرِغۡ عَلَیۡنَا صَبۡرٗا یعنی: از جانب خودت بر [دل‌های] ما [بارانِ] شکیبایی فرو ریز، ﴿وَثَبِّتۡ أَقۡدَامَنَا یعنی: دل‌های ما را در جهاد با آنان تقویت نما تا گام‌هایمان استوار گشته و عقب‌نشینی نکرده و شکست نخوریم، بی‌شک با تقویت قلب‌ها، گام‏ها استوار می‌گردند. ﴿وَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡکَٰفِرِینَ ٢٥٠ یعنی: پیروزی ما بر آنان را رقم زده و مقدر فرما. خداوند درخواست‌شان را اجابت کرده و بدانچه می‌خواستند نایل‌شان گرداند و به همین خاطر می‌فرماید: ﴿فَهَزَمُوهُم بِإِذۡنِ ٱللَّهِ یعنی: با نیروی خداوند، و نه با نیروی خود، و با قدرت و یاری الهی، و نه با قدرت و تعداد خود، بر جالوت و لشکریانش تسلط یافته و شکست‌شان دادند، ﴿وَمَا ٱلنَّصۡرُ إِلَّا مِنۡ عِندِ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ١٠.

این دعا در این وضعیت و شرایط وخیم و بحرانی دربرگیرنده و بیان‌گر یاری‌طلبی و پناه بردن تمام و کمال به خداوند سبحان است.

در سنت [پاک نبوی] در حدیثی از صهیب t روایت شده که: رسول اللهr به هنگام رویارو شدن با دشمن می‌فرمودند: «اَللَّهُمَّ بِکَ أَحُولُ، وَبِکَ أصُولُ،‌ وَبِکَ أُقَاتِلُ: خداوندا من تنها به کمک تو چاره‌اندیشی می‌کنم و تنها به کمک تو به دشمنان حمله می‌برم، و تنها به کمک تو با آنان می‌جنگم»[6].

بیان این دعا سپردن کار به خدا و توکل کردن بر اوست، زمام امور و کلیدهای آسمان‌ها و زمین در دست خدای سبحان است، و هیچ قدرت و توان و حرکتی نیست مگر به واسطه و یاری او.




[1]- تفسیر ابن‌کثیر (1/356)

[2]- بخاری شماره (6389)، و مسلم شماره (2690)

[3]- ابوداود شماره (1892)، و آلبانی/ در «صحیح سنن ابوداود» (1/528) آن را حسن دانسته است.

[4]- مسلم شماره (2688)

[5]- «الأدب المفرد» شماره (633)، و آلبانی/ در «صحیح الأدب المفرد» شماره (494) اسناد آن را صحیح دانسته است.

[6]- أحمد (6/16). آلبانی/ در «الصحیحه» (5/588) می‌گوید: «می‌گویم: این اسنادی است که بر اساس شرط شیخین صحیح است».